?پرودگارا!

من برای مقابله با قریش و یاری دهندگانش از تو کمک می طلبم
چه آنان پیوند خویشاوندی را با من قطع کردند و کاسه ی مرا سرنگون کردند
و برای ستیز با من در حقی که از دیگران به آن سزاوارتر بودم اتفاق کردند.

گفتند: حق چیزی است که می توانی آن را بگیری و دیگران نیز می توانند تو را از گرفتن آن باز دارند. پس بر اندوه خویش شکیبایی کن یا از غصه بمیر!

در آن هنگام دیدم جز اهل بیتم یار و مدافعی ندارم و دریغم آمد که آنان را به ورطه ی مرگ افکنم.
پس در حالی که خاشاک به دیده ام رفته بود چشم پوشی کردم و در حالی که استخوان در گلویم شکسته بود .اب دهان فرو بردم.
شکیبایی کردم و خشم خود را فرو خوردم بر چیزی که از حنظل تلختر و برای من از بریدن تیغ دردآورتر بود.
.
.
خطبه 217
نهج البلاغه
.
.

موضوعات: ✔کلام امیر, ◀خطبه ها
[سه شنبه 1397-12-14] [ 04:13:00 ق.ظ ]