اثبات امامت حضرت علی با حدیث غدیر

?حادثه غدیر و عبارت مشهور “من کنت مولاه فهذا مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه “

علامه مجلسی توضیح مفصلی در این باره می دهد که خلاصه آن را ذکر می کنیم.

استدلال به خبر غدیر برای امامت آن حضرت متوقف بر دو مطلب است؛

1_اثبات اصل خبر و صدور آن کلمات از پیغمبر (صلی الله علیه و آله) 2_ اثبات دلالت آن بر امامت و خلافت آن حضرت.

 

اثبات اصل صدور

سید مرتضی در کتاب شافی گوید: 

صدور اصل خبر غدیر ظاهر و معلوم است مانند غزوات [پیغمبر به دلایل]؛

1_ اصل قضیه حجه الوداع و احوال معروف آن حضرت 

2_اجماع شیعه و سنی بر نقل آن

3_ اعتراض و اشکال عامه بر دلالت این خبر دلیل تصدیق بر صدور آن است

4_ احتجاج حضرت علی به واقع غدیر در جلسه شوری (برای انتخاب خلیفه بعد از عمر بن خطاب) که مردم مشهور و معروف شوری اعتراف کردند و دیگرانی هم که بعدا خبر را شنیدند انکار نکردند.

 

?اثبات دلالت حادثه غدیر بر امامت حضرت علی

اول؛ گویا شیخ صدوق علیه الرحمه مبتکر آن بوده و در معانی الاخبار و خصالش بیان کرده است و آن این که؛ 

کلمه “مولا” در لغت عربی علاوه بر اینکه در معنی صاحب اختیار و سرپرست و اولی به تصرف استعمال می شود در معانی دیگری هم به کار می رود: بنده، آزاد شده، هم سوگند، مالک، همسایه، داماد، جلو، دنبال، پسرعمو، نعمت پرورده، دوست، ناصر و یاور.

اما مسلم است که قرائن حالیه و مقام اقتضاء می کند که هیچ یک از آن معانی جز جز معنی اول (صاحب اختیار) مقصود پیغمبر صلی الله علیه و آله نبوده است؛ زیرا نسبت به معنی دوم و سوم و چهارم پیداست که پیامبر خدا بنده و آزاد شده و هم قسم کسی نبوده تا در آن موقع حساس بفرماید: “هرکس من هم قسم او بوده ام، علی هم قسم اوست." 

اما 8 معنی دیگر بسیار واضح است که ارده آنها توضیح واضحات و بلکه سخنی است بیهوده و خنده آور که از هیچ عاقلی صادر نمی شود. مگر ممکن است انسان عاقل مردم را در شدت گرما وسط بیابان گرد آورد و بگوید: “هرکس من همسایه او هستم علی همسایه اوست” یا …

باقی می ماند معنی “دوست و یاور” که بیشتر عامه به آن تمسک کرده اند. ولی بر هیچ خردمندی پوشیده نیست که برای بیان این معنی پیغمبر باید به علی علیه السلام سفارش کند که هرکس را من دوست می داشتم و یاری می کردم تو هم دوست داشته باش و یاری کن ، نه اینکه مردم را گرد آورد و با آنها چنین سخن بگوید .

و اگر بگوئید مقصود یاوری امراء است از رعایا و جلب دوستی رعایا نسبت به امراء ، در این صورت دلیل بر گفته ما و امامت و خلافت آن حضرت است 

و نیز می گوئیم : هرگاه سلطانی رعیت خود را نزدیک وفاتش جمع کند و دست یکی از خویشان و نزدیکانش را بگیرد و بگوید : “هر که را من دوست و یاورش بوده ان ، این شخص دوست و یاور اوست “ با توجه به اینکه چنین سخنی را درباره دیگری نگفته و برای جانشینب خودش هم هنوز کسی را انتخاب نکرده است، هرکس از این بیان معنی جانشینب و خلافت و ترغیب رعیت را به امتثال فرمان و دوستی او می فهمد.

 

دوم؛ در روایات بسیاری که عامه و خاصه نقل کرده اند چنان است که: پیغمبر صلی الله علیه و آله پیش از آنکه آن جمله را درباره علی بفرماید، فرمود: “الست اولی بکم من انفسکم"؟ من نسبت به شما از خود شما اولی نیستم؟

همه گفتند: چرا

سپس فرمود؛ هرکه را من مولای او هستم، علی مولای اوست.

و بسیار روشن است که آن اولویتی را که ابتداء از نردم برای خود اقرار گرفته است، همان اولویت و سرپرستی و صاحب اختیاری است که در جمله بعد برای علی (علیه السلام) ثابت می کند.

 

سوم: کلمه “مولی” در معنی “اولی به تصرف” حقیقت است و معانی دیگر از فروع اسن معنی است و محتاج به اضافه قیدی دیگر است و نیز محتاج به عنایت  و قرینه است؛ زیرا مالک را مولی گویند چون نسبت به مملوک اولویت دارد و مملوک را مولی گویند چون به اطاعت از مالک اولی است و همچنین نسبت به معانی دیگر.

و اگر معنی “دوست و یاور ” را ادعا کنند، می گوئیم: اگر معنی “مولا” سرپرست و اولی به تصرف باشد، مقصود پیغمبر صلی الله علیه و آله این است که مردم او را دوست بدارند و متابعت کنند و یاری نمایند و اگر معنی “مولا” دوست و یاور باشد مقصود این است که علی علیه السلام یاور و دوست مردم است.

پیداست که دعائی که پیغمبر صلی الله علیه و آله با لفظ “اللهم وال من والاه و عاد من عاداه” فرمودند با معنی اول مناسب است نه با معنی دوم.

 

چهارم؛ اخباری که از طریق عامه و خاصه رسیده است به اینکه “الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی” مائده،3 در روز عید غدیر نازل شده است. که دلالت دارد بر اینکه کلمه “مولا” در سخن پیغمبر صلی الله علیه و آله در معنی امامت و خلافت به کار رفته است و مقصود آن حضرت از آن عمل و آن خطبه تعیین جانشین خود و حجت خداست بر مخلوق؛ زیرا امری که کامل کننده دین و نعمت خدا باشد، جز نصب امام و پیشوای روحانی برای مردم نتواند بود.

 

پنجم؛ از آیات دیگری که در آن روز نازل شد این آیه شریفه است : “یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس” .

مفسرین گویند: تهدیدی که خدای تعالی پیغمبرش را می فرماید با وعده حفظ و نگهداری او، بزرگترین دلیل بر این است که امر مهمی که خدا در این آیه به پیغمبرش تذکر می دهد، موضوع تعیین امام و جانشین است که اگر انجام نشود زحمات بیست و سه ساله پیغمبر بعد از مرگش به هدر می رود و مردم یک باره به جاهلیت خود بر می گردند.

و نیز چون امیر المومنین علیه السلام به واسطه جنگهای معروف و مشهورش که پایه اسلام را محکم کرده بود در دل منافقین کینه و خشمی ایجاد نموده بود که در اواخر عمر پیغمبر صلی الله علیه و آله گاه و بیگاه اظهار می کردند و آن حضرت هم آگاه بود که نصب علی علیه السلام به مقام پیشوائی بر آنها گران و سنگین خواهد آمد و کارشکنی و فتنه انگیزی خواهند کرد. 

 

ششم؛ جمعیتی که در آن روز حاضر بودند و سخنان پیغمبر را می شنیدند همگی مقصود آن حضرت را فهمیدند و علی علیه السلام را به مقام امامت و خلافت تبریک گفتند.

نخستین آنها عمر بن الخطاب بود که گفت: “بخ بخ لک یا اباالحسن لقد اصبحت مولای و مولا کل مومن و مومنه”

و حسان بن ثابت نیز در آن روز اشعاری در تبریک و تهنیت آن حضرت به مقام امامت سروده که به توات. از او نقل شده است.

همچنین شعرا دیگر صحابه و تابعین این موضوع را به تفصیل بیان کرده اند و همه معنی امامت و خلافت را از سخن پیغمبرفهمیده اند.

.

.

شرح اصول کافی، جلد دو

به قلم سید جواد مصطفوی

.

.

 

 

موضوعات: ✔کلام امیر, ◀اثبات امامت حضرت علی با حدیث غدیر
[پنجشنبه 1398-04-27] [ 02:02:00 ب.ظ ]