راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • مجموعه روایات درباره حقیقت خلقت مومن و کافر
  • حقیقت خلقت مومن و کافر
  • مجموعه روایات درباره خمس و زکات
  • امام باقر و امام زمان علی السلام
  • هرگاه ما درباره مردی از خاندان خود چیزی گفتیم و در فرزند یا فرزند زاده او پیدا شد ان را انکار نکنید
  • ویژگی های جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله در لوح حضرت فاطمه صلی الله علیها
  • ویژگی های جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله
  • روایاتی ا زندگی امام زمان علیه السلام
  • مجموعه روایات امام هادی علیه السلام
  • مجموعه روایات از امام جواد علیه السلام
  • روایاتی درباره امام رضا علیه السلام
  • روایاتی درباره امام موسی کاظم علیه السلام
  • روایت هایی از زندگی امام صادق علیه السلام
  • روایاتی درباره امام محمد باقر علیه السلام
  • درباره امام سجاد علیه السلام
  • امام حسین علیه السلام
  • امام حسن علیه السلام
  • دعای پیامبر برای فاطمه بنت اسد
  • معنی سلام بر رسول خدا
  • مجموعه روایات درباره امیر المومنین علیه السلام
  • مجموعه روایات درباره حضرت فاطمه سلام الله علیها
  • ایمان عبدالمطلب و ابوطالب
  • ویژگی های خاص حضرت محمد صلی الله علیه و آله
  • علت برتر ی پیامبر اسلام نسبت به سایر انبیاء
  • از نشانه های امام بودن
  • ولایت حضرت امیر در تمام کتب آسمانی
  • عالم ذر و محبت ما به اهل بیت (علیهم السلام)
  • اجازه سخن به اهل بیت(علیهم السلام) در روز قیامت
  • و لو کره کافرین
  • دوستی امیر المومنین
  • سه خصلتی که مانع خیانت می شود
  • حقیقت ماهیت کفار
  • اسرار امامان معصوم علیهم السلام را چه کسانی می توانند درک کنند؟
  • میزان مهلت دادن برای پرداخت قرض
  • چه کسی شایسته امامت است؟
  • آخرین سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله
  • مبنای اعمال از منظر امیر المومنین
  • نحوه برخورد با دنیا از منظر امامان معصوم علیهم السلام
  • علت «امیر المومنین» خواندن حضرت علی علیه السلام
  • امام زمان را به چه عنوانی باید صدا کرد؟
  • استثنا شدن امامان معصوم علیهم السلام
  • تیم وعدی (ابوبکر و عمر) و بنی امیه بر منبر پیامبرصلی الله علیه و آله
  • رابطه ایمان و کفر با ولایت
  • بئر معطله و قصر مشید
  • گفت و گوها پیرامون آیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا : الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون.»
  • پدر و مادر حقیقی
  • معنای شجره طیّبه
  • پیش بینی وضعیت بنی امیه
  • حقیقت دنیا
  • بزرگترین حسرت روز قیامت



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      مجموعه روایات درباره حقیقت خلقت مومن و کافر ...
    مجموعه روایات درباره حقیقت خلقت مومن و کافر

    مجموعه روایات درباره حقیقت خلقت مومن و کافر

     

    روایت اول)

    …. امام باقر علیه السلام فرمود:

    همانا خدای عزوجل مخلوق را آفرید و هر که را دوست داشت از آنچه دوست داشت آفرید و آنچه را دوست داشت  این بود که :« از طینت بهشتی آفرید و هر که را دشمن داشت از آنچه نزدش مبغوض بود آفرید و انچه نزدش مبغوض بود این بود که خلقتش را از طینت دوزخی ساخت. سپس آنها را در ضلال برانگیخت.»

    راوی گوید: عرضکرد: ضلال چیست؟

    فرمود: مگر سایه خود را در پرتو خورشید نمی بینی که چیزی هست و چیزی نیست. سپس از میان آنها پیامبران را برانگیخت و ایشان را به اقرار به خدای عزوجل دعوت کرد.این است معنی قول خدای عزوجل:« اگر از آنها بپرسی چه کسی خلقشان کرده خواهد گفت خدا» 87سوره43. سپس آنها را به اقرار به پیغمبران دعوت کرد. بعضی اقرار کردند و برخی انکار ورزیدند. آنگاه به ولایت ما دعوتشان فرمود.

    به خدا هر که را که خدا دوست داشت به آن اقرار کرد و هر که را دشمن داشت انکار ورزید و همین اس معنی خدای عزوجل:« آنها به آنچه قبلا تکذیب کرده بودند، ایمان نخواهند آورد.» 101 سوره7.

    سپس امام باقر علیه السلام فرمود: تکذیب در آنجا واقع شد.

     

    روایت دوم)

    عبدالله بن سنان گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: من بعضی از اصحاب خود(شیعیان) را می بینم که بی خردی و تندی و سبکی عارضش شود. از این جهت به شدت اندوهگین می شوم و مخالف خود (غیرشیعه) را نیکو روش می بینم.

    فرمود: نیکو روش نگو؛ زیرا مقصود از روش، طریقه(کیش و مذهب) است بلکه بگو نیکو سیما؛ زیرا خدای عزو جل می فرماید:« سیمای آنها در رخسارشان از اثر سجده است.» 29سوره48. او را نیکو سیما و دارای وقار میبینم و از آن جهت اندوهگین می شوم.

    فرمود: از سبکی که در اصحابت و سیما نیکی که در مخالفینت میبینی اندوهگین مباش؛زیرا خدای تبارک تعالی چون خواست آدم را بیافریند آن دو طینت را آفرید سپس آنها را دو نیمه کردو به اصحاب یمین فرمود: به اذن من آفریده شوید. آنها مخلوقی گشتند مانند مورچگان که می شتافتند و به اهل شمال فرمود: به اذن من آفریده شوید. آنها مخلوقی گشتند مانند مورچگان که به راه خود می رفتند. سپس برای آنها آتشی افروخت  و فرمود:« به اذن من درآئید

    نخستین کسی که به آتش درآمد محمد صلی الله علیه و آله بود. سپس پیغمبران اولوالعزم دیگر و اوصیاء و پیروانشان از پی او درآمدند.

    آنگاه به اصحاب شمال فرمود: به اذن من درآئید.

    گفتند: پروردگارا! ما را آفریدی تا بسوزانی؟!

    و نافرمانی کردند. سپس به اصحاب یمین فرمود: به اذن من از آتش خارج شوید. بی أنکه آتش به انها جراحتی رساند و در آنها تاثیر گذارد.

    چون اصحاب شمال آنها را دیدند گفتند: پرودگارا! اصحاب خود را سالم میبینم از ما درگذر و امر فرما داخل شویم.

    فرمود: از شما درگذشتم، داخل شوید.

    چون نزدیک رفتند و افروختگی آتش به آنها رسید برگشتند و گفتند: پروردگارا! ما را برسوختن صبر نداریم و نافرمانی کردند تا سه بار ایشان را امر به دخول فرمود. و در هر سه بار نافرمانی کردند و برگشتند و آنها (یعنی اصحاب یمین) را سه بار امر فرمود هر سه بار فرمان بردند و به سلامت از آتش درآمدند.

    سپس به همه آنها فرمود : به اذن من گل شوید و ادم را از آن گل آفرید. پس آنها که از این دسته باشند از آن دسته نگردند و آنها که از آن دسته باشند از این ها نشوند و هر سبکی و بدخلقی که در اصحابت می بینی  از برخورد آنهاست با اصحاب شمال و هر سیمای نیک و وقاری که در مخالفینت می بینی از برخورد آنهاست با اصحاب یمین.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدند به چه علت از همه فرزندان آدم پیش افتادی؟

    فرمود: زیرا من نخستین اقرار کننده به پروردگارم بودم. خدا از پیغمبران پیمان گرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت که مگر من پروردگار شما نیستم؟

    گفتند: چرا.

    در آنجا نخستین پاسخ دهنده بودم.

    ابوبصیر به امام صادق علیه السلام عرض کرد: چگونه پاسخ دادند با آنکه ذر بودند؟

    فرمود: خدا در آنها نیروئی قرار داد که چون از آنها بپرسند پاسخ گویند؛ یعنی در عالم میثاق.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: نطفه مومن در صلب مشرک قرار میگیرد ولی هیچ گونه بدی و الودگی به او نمی رسد تا زمانی که در زهدان زن مشرکه قرار گیرد. در آنجا هم هیچ گونه بدی به او نمی رسد تا او را بزاید چون او را زائید باز هم هیچ گونه بدی به او نرسد تا انکه قلم تکلیف بر او جاری شود.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: در بهشت درختی است که مزن نام دارد. چون خدا خواهد مومنی بیافریند قطره ئی از آن بچکاند. آن قطره به هر سبزی و میوه ئی که رسد مومن یا کافری از آن بخورد خدای عزوجل از صلب او مومنی خارج کند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
    [جمعه 1401-06-11] [ 07:18:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره خمس و زکات ...
    مجموعه روایات درباره خمس و زکات

    مجموعه روایات درباره خمس و زکات

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که معتقد باشد که امام به انچه در دست مردم است احتیاج دارد کافر است. بلکه مردم نیازمندند که امام (خمس و سهم و سایر وجوه  را) از انها بپذیرد. خدای عزوجل فرماید: « از اموال آنها زکات بگیر تا آنها را به وسیله ان پاک و بی آلایش سازی.» 104 سوره9.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام می فرمود: کاری نزد خدا محبوبتر از رسانیدن دراهم به امام نیست. همانا خدا درهم امام را در بهشت مانند کوه احد قرار می دهد. خدای تعالی در کتابش می فرماید: «کیست که به خدا وامی نیکو دهد تا خدا وام او را بسیار چند برابر سازد» 244 سوره2.

    امام فرمود: به خدا این وام خصوص صله امام است.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: خدا که انچه را در دست مخلوقش هست به قرض خواسته برای احتیاجش به آن نبوده و هر حقی که خدا دارد از آن ولی اوست.

     

    روایت چهارم)

    اسحاق بن عمار گوید: از موسی بن جعقر علیه السلام راجع به قول خدای عزوجل « کیست که به خدا وامی نیکو دهد تا برایش چند برابر کند و او را مزدی ارجمند است» 11 سوره 57. پرسیدم.

    فرمود: درباره صله با امام نازل شده است.

     

     روایت پنجم)

    ابن بکیر گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: من از یک نفر از شما پول درهم میگیرم در صورتی که از همه اهل مدینه متومل ترم. فقط مقصودم این است که شما پاکیزه شوید.

     

    ثقه الاسلام کلینی فرماید: خدای تبارک تعالی همه دنیا را به خلیفه خود (پیغمبر یا امام) داده زیرا به فرشتگان می گوید:« من در زمینه خلیفه گذارم»24سوره2.

    پس همه دنیا از آن آدم بود و پس از او به فرزندان نیکوکار و جانشینانش رسید. بنابراین آنچه را از دنیا دشمنانشان به زور گرفتند و سپس به وسیله جنگ یا غلبه به آنها برگشت «فیء» نامند پس فیء آن است که به وسیله غلبه و جنگ به آنها برگردد(و فیء ذر لغت به معنی برگشتن است) و حکم فیء آن است که خدای تعالی فرماید« بدانید که هرچه غنیمت گیرید پنج یک آن از خدا و پیغمبر و خویشان او و یتیمان و بی چیزان و در راه ماندگار است.» 4سوره8. پس فیء از آن خدا و پیغمبر و خویشان پیغمبر است. این است بیان فیء که برگشت میکند و برگشتش از این است که در دست دیگران بوده و بزور شمشیر از آنها گرفته شده است.

    اما آنچه بدون تاختن اسب و شتر به آنها برگردد. انفال است که مخصوص خدا و پیغمبر است و هیچ کس در آن شریک نیست. شرکت تنها در چیزی است که روی آن جنگ شده و کشته داده اند که برای جنگ جویان چهار سهم از آن غنیمتها مقرر گردیده و برای پیغمبر یک سهم و پیغمبر سهم خود را شش بخش می کند: سه بخش آن از خود اوست و سه بخش دیگرش از آن یتیمان و بی چیزان و در راه ماندگان است.

    و اما انفال چنین نیست. انفال مخصوص پیغمبر صلی الله علیه و آله بود زیرا او و امیر المومنین آن را فتح کردند و دیگری با آنها نبود. لذا اسم فیء از آن برداشته و اسم انفال روی آن گذاشته شد و همچنین است نیزارها و معادن و دریاها و بیابانها که همه به امام اختصاصا دارد و اگر مردمی با اجازه امام در آنها کا کردند چهار پنجم درآمد آنها از خود ایشان و یک پنجم  از آن امام است و آنچه به امام تعلق دارد حکم خمس را دارد.  و هر که بدون اجازه امام در آنها کار کند امام حق دارد همه درآمد را بگیرد و هیچ کس را در آن  سهمی نیست. همچنین هرکس بدون اجازه صاحب زمین  خرابه ای را آباد کند یا قناتی جاری کند یا در زمین خرابی عملی انجام دهد … مالک زمین اگر بخواهد از او می گیرد و اگر بخواهد در دست او باقی می گذارد.

     

    روایت ششم)

    سلیم بن قیس گوید: شنیدم امیر المومنین علیه السلام می فرمود: به خدا ما هستیم کسانی که خدا از ذی القربی قصد فرموده و آنها را همدوش خود و پیغمبرش ساخته و فرموده است: «هر چه را خدا از اموال مردم دهکده ها به پیغمبرش برگشت داده. از آن خدا و پیغمبر و خویشان او و یتیمان و بی چیزان است. » 7سوره59.

    این سهم مخصوص ماست و برای ما از صدقه  (زکات واجب) سهمی قرار نداد. خدا پیغمبرش را و ما را گرامی داشت از اینکه چرک و فضول مال مردم را به ما بخوراند.( مالی که به عنوان زکات پرداخت می شود چرک و فضولی است که از اصل مال گرفته می شود و آن مال مزکی و مصفا می گردد.

     

     روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلام: همانا خدا هر نوع از اموال را تقسیم کرده و حق هر مستحق را از خاصه و عامه و فقرا و مساکین و اصناف دیگر مردم به آنها داده است.

    سپس فرمود: اگر درمیان مردم عدالت خکم فرما باشد همه بی نیاز شوند و باز فرمود: هدالت از عسل شیرینتر است و عدالت نکند جز کسی که عدالت را خوب بداند.

    و در مال خمس زکاتی نیست؛ زیرا ارزاق و مخارج فقراء مردم (غیر سادات) بر 8 سهم در اموال مردم مقرر گردیده و کسی از آنها بی خرجی گداشته نشده و خدا برای فقراء خویشان پیغمبر صلی الله علیه و آله نصف خمس را مقرر کرد و ایشان را از صدقات مردم و صدقات پیغمبر صلی الله علیه و آله و والی امر بی نیاز کرد. پس هیچ فقیری از فقراء مردم(غیرسادات) و هیچ فقیری ار افقراء خویشان پیغمبر صلی الله علیه و آله نباشد جز اینکه بی نیاز گردید. بنابراین (در میان مسلمین) فقیری وجود ندارد و از این جهت است که بر مال پیغمبر صلی الله علیه و آله و امام زکات نیست؛ زیرا فقیری محتاج باقی نمانده بلکه برعهده آنها تنها همان مخارجی است که پیش می آید و درآمدایشان هم از آن راههاست در برابر مخارجی که به عهده دارند.

     

    روایت هفتم)

    ضریس کنامی گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: از چه راهی مردم گرفتار زنا می شوند؟

    گفتم: نمی دانم قربانت گردم.

    فرمود: از راه خمس ما اهل بیت(که نمیپردازند) مگر شیعیان پاک زاده ما که خمس برای آنها حلالا گشت تا حلال زاده به دنیا آیند.

     

    روایت هشتم)

    یکی از تجار فارس که از پیران امام رضا علیه السلام بود، به آن حضرت نامه نوشت و درباره خمس اجازه خواست. حضرت به او نوست:

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    همانا خدا وسعن دهنده و کریم است. در مورد عمل و کار ضامن ثواب است و در تنگی ضامن غم و اندوه. هیچ مالی حلال نیست جز از راهی که خدا ان را حلال کرده و خمس موجب کمک ماست بر دین ما و عیالات ما و پیروان ما و آنچه می بخشیم و آبروئی که می خریم از کسانی که از قهر و زورش می ترسیم. پس ان را از مادریغ ندارید و تا می توانیدخود را از دعای ما محروم نکنید؛ زیرا دادن خمس کلید روزی شما و مایه پاک شدن گناهان شماست و چیزی است که برای روز بیچارگی خود آماده می کنید و مسلمان کسی است که به عهدی که خدا با او کرده وفا کند. مسلمان آن نیست که با زبان و با دل مخالفت کند.

    والسلام.

    .

    اصول کافی، ج2، ترجمه مصطفوی

    اتمام جلد دوم اصول کافی در شب 23ام ماه رمضان مصادف با شب قدر/ دوشنبه 1401 

    و من الله التوفیق …

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1401-02-05] [ 04:01:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      امام باقر و امام زمان علی السلام ...
    امام باقر و امام زمان علی السلام

    امام باقر و امام زمان علی السلام

     

    حکم ابن ابی نعیم گوید: در مدینه خدمت امام  باقر علیه السلام رسیدم و عرض کردم: من بین رکن و مقام نذر کرده و به عهده گرفته ام  که اگر شما را ملاقات کنم از مدینه بیرون نروم تا زمانی که بدانم قائم آل محمد هستی یا نه.

    حضرت هیچ پاسخی به من نفرمود.

    من 30 روز در مدینه بودم.

    سپس در بین راهی به من برخورد و فرمود: ای حکم! تو هنوز اینجائی؟

    گفتم: آری. من ندری که کرده ام به شما عرش کردم و شما مرا امر و نهی ننموده و پاسخی نفرمودی.

    فرمود: فردا صبح زود منزل من بیا. فردا خدمتش رفتم.

    فرمود: مطلبت را بپرس.

    عرض کردم: من بین رکن و مقام ندر کرده و روزه و صدقه ئی برای خدا به عهده گرفته ام که اگر شما را ملاقات کردم از مدینه بیرون نروم جز آنکه بدانم شما قائم آل محمد هستی یا نه؟ اگر شما هستی ملازم خدمت باشم و اگر نیستی در روی زمین بگردم و در طلب معاش برآیم.

    فرمود: ای حکم! همه ما قائم به امر خدا هستیم.

    عرش کردم: شما صاحب شمشیری؟

    فرمود: همه ما صاحب شمشیر و وارث شمشیریم.

    عرش کردم: شما هستی آنکه دشمنان خدا را میکشی و دوستان خدا به وسیله شما عزیز می شوند و دین خدا آشکار می گردد؟

    فرمود: ای حکم! چگونه من او باشم در صورتی که به 45 سالگی رسیده ام؟ و حال انکه صاحب این امر از من به دوران شیرخوارگی نزدیکتر و هنگام سواری چالاکتر است.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 03:54:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی های جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله در لوح حضرت فاطمه صلی الله علیها ...
    ویژگی های جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله در لوح حضرت فاطمه صلی الله علیها

    ویژگی های جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله در لوح حضرت فاطمه صلی الله علیها

     

    امام صادق علیه السلام فرماید: پدرم به جابر بن عبدالله  انصاری فرمود: من با تو کاری دارم، چه وقت برایت آسانتر است که تو را تنها ببینم  و از تو سوال کنم؟

    جابر گفت: هر وقت شما بخواهی.

    پس روزی با او در خلوت نشست و به او فرمود: درباره لوحی که آن را دردست مادرم فاطمه علیها السلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله دیده ئی و آنچه مادرم به تو فرمود که در آن لوح نوشته بود، به من خبر ده.

    جابر گفت: خدا را گواه می گیرم که من در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله خدمت مادرت فاطمه علیها السلام رفتم و او را به ولادت حسین علیه السلام  تبریک گفتم. در دستش لوح سبزی دیدم که گمان کردم از زمرد است و مکتوبی سفید در آن دیدم که چون رنگ خورشید بود.

    به او عرض کردم: دختر پیغمبر! پدر و مادرم قربانت، این لوح چیست؟

    فرمود: لوحی است که خدا آن را بر رسولش صلی الله علیه و آله اهداء فرمود. اسم پدرم و اسم شوهرم و اسم دو پسرم و اسم اوصیاء از فرزندانم در آن نوشته است و پدرم آن را به عنوان مژدگانی به من عطا فرمود.

    جابر گوید: سپس مادرت فاطمه علیها السلام آن را به من داد. من آن را خواندم و رونویسی کردم.

    پدرم به او گفت: ای جابر! آن را بر من عرضه میداری؟

    عرض کرد: آری. انگاه پدرم همراه جابر به منزل او رفت. جابر ورق صحیفه ئی بیرون آورد.

    پدرم فرمود: ای جابر، تو در نوشته ات نگاه کن تا من برایت بخوانم.

    جابر در نسخه خود نگریست و پدرم قرائت کرد حتی حرفی با حرفی اختلاف نداشت. آنگاه جابر گفت: خدا را گواه میگیرم که اینگونه در آن لوح نوشته دیدم:

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    این نامه از جانب خداوند عزیز و حکیم است برای محمد پیغمبر او و نور و سفیر و دربان و دلیل او که روح الامین از نزد پروردگار جهان بر او نازل شود.

    ای محمد! أسماء مرا بزرگ شمار و نعمتهای مرا سپاسگزار و الطاف مرا انکار مدار.

    همانا منم خدائی که جز من شایان پرستش نیست. منم شکننده جباران و دولت رساننده به مظلومان و جزا دهنده روز رستاخیز.

    همانا منم خدائی که جز من شایان پرستش نیست. هرکه جز فضل مرا امیدوار باشد و از غیر عدالت من بترسد، او را  ذابی کنم که هیچ یک از جهانیان را نکرده باشم. پس تنها مرا پرستش کن و تنها بر من توکل نما.

    من هیچ پیغمبری را مبعوث نساختم که دورانش کامل شود و مدتش تمام گردد جز اینکه برای او وصی و جانشینی مقرر کردم. من تو را بر پیغمبران برتری دادم و وصی تو را بر اوصیاء دیگر و به دو شیرزاده و دو نوه ات حسن و حسین گرامی داشتم و حسن را بعد از سپری شدن روزگار پدرش کانون علم خود قرار دادم و حسین را خزانه دار وحی خود ساختم و او را به شهادت گرامی داشتم و پایان کارش را به سعادت رسانیدم. او برترین شهداست و مقامش از همه آنها عالیتر است. کلمه تامه خود را همراه او و حجت رسای خود را نزد او قرار دادم. به سبب عترت او پاداش و کیفر دهم.

    نخستین آنها سرور عابدان و زینت اولیاء گذشته من است.

     و پسر او مانند جد محمود خود محمد است. او شکافنده علم من و کانون حکمت من است.

    و جعفر است که شک کنندگان درباره او هلاک می شوند. هر که او را نپذیرد مرا نپذیرفته. سخن و وعده پاربرجای من است که مقام جعفر را گرامی دارم و او را نسبت به پیروان و یاران و دوستانش مسرور سازم.

    پس از او موسی است که آشوبی سخت و گیج کننده فرا گیرد؛ زیرا رشته وجوب اطاعت من منقطع نگردد و حجت من پنهان نشود و همانا اولیاء من با جامی سزشار سیرآب شوند. هرکس یکی از آنها را انکار کند، نعمت مرا انکار کرده و انکه یک آیه از کتاب مرا تغییر دهد بر من دروغ بسته است.

    پس از گذشتن دوران بنده و دوست وبرگزیده ام موسی، وای بر دروغ بندان و منکرین علی و دوست و یاور من و کسی که بارهای سنگین نبوت را به دوش او گذلردم و به وسیله انجام دادن آنها امتحانش کنم. او را مردی پلید و گردن کش می کشد و در شهری که بنده صالح آن را ساخته است پهلوی بدترین مخلوقم به خاک سپرده می شود.

    فرمان و وعده من ثابت شده که :

    او را به وجود پسزش و جانشین و وارث علمش محمد مسرور سازم. او کانون علم من و محل راز من و حجت من بر خلقم می باشد. هر بنده ئی به او ایمان آورد بهشت را جایگاهش سازم و شفاعت او را نسبت به هفتاد تن از خاندانش که همگی سزاوار دوزخ باشند، بپذیرم.

     عاقبت کار پسرش علی را که دوست و یاور من و گواه در میان مخلوق من و تمین وحی من است به سعادت رسانم.

    از او به وجود آورم دعوت کننده به سوی راهم و خزانه دار علمم حسن را.

    و این رشته را به وجود پسر او «م.ح.م.د» که رحمت برای جهانیان است کامل کنم. او کمال موسی و رونق عیسی  و صبر ایوب دارد. در زمان او دوستانم خوار گردند و سرهای آنها را برای یکدیگر هدیه فرستند. چنانکه سرهای ترک و دیلم را به هدیه فرستند. ایشان را بکشند و بسوزانند و انها ترسان و بیمناک و هراسان باشند. زمین از خونشان رنگین گردد و ناله و واویلا در میان زنانشان بلند شود. آنها دوستان حقیقی منند. به وسیله آنها هر آشوب سخت و تاریک را بزدایم و از برکت آنها شبهات و مصیبات و زنجیرها را بردارم. درودها و رحمت پروردگارشان بر آنها باد و تنها ایشانند هدایت شدگان.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
    [جمعه 1401-01-26] [ 05:45:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی های جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله ...
    ویژگی های جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله

     ویژگی های جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله 

     

    روایت اول) ویژگی های جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله در لوح حضرت فاطمه سلام الله علیها

     

    امام صادق علیه السلام فررماید: پدرم به جابر بن عبدالله  انصاری فرمود: من با تو کاری دارم، چه وقت برایت آسانتر است که تو را تنها ببینم  و از تو سوال کنم؟

    جابر گفت: هر وقت شما بخواهی.

    پس روزی با او در خلوت نشست و به او فرمود: درباره لوحی که آن را در دست مادرم فاطمه علیها السلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله دیده‌ئی و آنچه مادرم به تو فرمود که در آن لوح نوشته بود، به من خبر ده.

    جابر گفت: خدا را گواه می گیرم که من در زمان حیات رسول خدا صلی الله علی ه و اله خدمت مادرت فاطمه علیها السلام رفتم و او را به ولادت حسین علیه السلام  تبریک گفتم. در دستش لوح سبزی دیدم که گمان کردم از زمرد است و مکتوبی سفید در آن دیدم که چون رنگ خورشید بود.

    به او عرض کردم: دختر پیغمبر! پدر و مادرم قربانت، این لوح چیست؟

    فرمود: لوحی است که خدا آن را بر رسولش صلی الله علیه و آله اهداء فرمود. اسم پدرم و اسم شوهرم و اسم دو پسرم و اسم اوصیاء از فرزندانم در آن نوشته است و پدرم آن را به عنوان مژدگانی به من عطا فرمود.

    جابر گوید: سپس مادرت فاطمه علیها السلام آن را به من داد. من ان را خواندم و رونویسی کردم.

    پدرم به او گفت: ای جابر! آن را بر من عرضه میداری؟

    عرض کرد: آری. انگاه پدرم همراه جابر به منزل او رفت. جابر ورق صحیفه ئی بیرون آورد.

    پدرم فرمود: ای جابر، تو در نوشته ات نگاه کن تا من برایت بخوانم.

    جابر در نسخه خود نگریست و پدرم قرائت کرد حتی حرفی با حرفی اختلاف نداشت. آنگاه جابر گفت: خدا را گواه میگیرم که اینگونه در آن لوح نوشته دیدم:

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    این نامه از جانب خداوند عزیز و حکیم است برای محمد پیغمبر او و نور و سفیر و دربان و دلیل او که روح الامین از نزد پروردگار جهان بر او نازل شود.

    ای محمد! أسماء مرا بزرگ شمار و نعمتهای مرا سپاسگزار و الطاف مرا انکار مدار.

    همانا منم خدائی که جز من شایان پرستش نیست. منم شکننده جباران و دولت رساننده به مظلومان و جزا دهنده روز رستاخیز.

    همانا منم خدائی که جز من شایان پرستش نیست. هرکه جز فضل مرا امیدوار باشد و از غیر عدالت من بترسد، او را  ذابی کنم که هیچ یک از جهانیان را نکرده باشم. پس تنها مرا پرستش کن و تنها بر من توکل نما.

    من هیچ پیغمبری را مبعوث نساختم که دورانش کامل شود و مدتش تمام گردد جز اینکه برای او وصی و جانشینی مقرر کردم. من تو را بر پیغمبران برتری دادم و وصی تو را بر اوصیاء دیگر و به دو شیرزاده و دو نوه ات حسن و حسین گرامی داشتم و حسن را بعد از سپری شدن روزگار پدرش کانون علم خود قرار دادم و حسین را خزانه دار وحی خود ساختم و او را به شهادت گرامی داشتم و پایان کارش را به سعادت رسانیدم. او برترین شهداست و مقامش از همه آنها عالیتر است. کلمه تامه خود را همراه او و حجت رسای خود را نزد او قرار دادم. به سبب عترت او پاداش و کیفر دهم.

    نخستین آنها سرور عابدان و زینت اولیاء گذشته من است.

     و پسر او مانند جد محمود خود محمد است. او شکافنده علم من و کانون حکمت من است.

    و جعفر است که شک کنندگان درباره او هلاک می شوند. هر که او را نپذیرد مرا نپذیرفته. سخن و وعده پاربرجای من است که مقام جعفر را گرامی دارم و او را نسبت به پیروان و یاران و دوستانش مسرور سازم.

    پس از او موسی است که آشوبی سخت و گیج کننده فرا گیرد؛ زیرا رشته وجوب اطاعت من منقطع نگردد و حجت من پنهان نشود و همانا اولیاء من با جامی سزشار سیرآب شوند. هرکس یکی از آنها را انکار کند، نعمت مرا انکار کرده و انکه یک آیه از کتاب مرا تغییر دهد بر من دروغ بسته است.

    پس از گذشتن دوران بنده و دوست وبرگزیده ام موسی، وای بر دروغ بندان و منکرین علی و دوست و یاور من و کسی که بارهای سنگین نبوت را به دوش او گذلردم و به وسیله انجام دادن آنها امتحانش کنم. او را مردی پلید و گردن کش می کشد و در شهری که بنده صالح آن را ساخته است پهلوی بدترین مخلوقم به خاک سپرده می شود.

    فرمان و وعده من ثابت شده که :

    او را به وجود پسرش و جانشین و وارث علمش محمد مسرور سازم. او کانون علم من و محل راز من و حجت من بر خلقم می باشد. هر بنده ئی به او ایمان آورد بهشت را جایگاهش سازم و شفاعت او را نسبت به هفتاد تن از خاندانش که همگی سزاوار دوزخ باشند، بپذیرم.

    عاقبت کار پسرش علی را که دوست و یاور من و گواه در میان مخلوق من و تمین وحی من است به سعادت رسانم.

    از او به وجود آورم دعوت کننده به سوی راهم و خزانه دار علمم حسن را.

    و این رشته را به وجود پسر او «م.ح.م.د» که رحمت برای جهانیان است کامل کنم. او کمال موسی و رونق عیسی  و صبر ایوب دارد. در زمان او دوستانم خوار گردند و سرهای آنها را برای یکدیگر هدیه فرستند. چنانکه سرهای ترک و دیلم را به هدیه فرستند. ایشان را بکشند و بسوزانند و انها ترسان و بیمناک و هراسان باشند. زمین از خونشان رنگین گردد و ناله و واویلا در میان زنانشان بلند شود. آنها دوستان حقیقی منند. به وسیله آنها هر آشوب سخت و تاریک را بزدایم و از برکت آنها شبهات و مصیبات و زنجیرها را بردارم. درودها و رحمت پروردگارشان بر آنها باد و تنها ایشانند هدایت شدگان

     

     روایت دوم)

    ابوسعید خدری  گوید: زمانی که ابوبکر مرد و عمر جانشین او شد من حاضر بودم که مردی از بزرگان یهود مدینه نزد عمر آمد. یهودیان مدینه معتقد بودند که دانشمندترین مردم زمان خود است نا نزدیک عمر رسید، گفت: ای عمر! من نزد تو آمده ام و میخواهم مسلمان شوم. اگر هر چه پرسیدم جواب گفتی می‌دانم تو دانشمندترین اصحاب محمد نسبت به قرآن و سنت و آنچه می خواهم از تو بپرسم، هستی.

    عمر گفت: من چنین نیستم ولی تو را رهبری می کنم به کسی که دانشمندترین امت است نسبت به قران و سنت و آنچه از او بپرسی و او این مرد است. -آنگاه اشاره به علی علیه السلام کرد-

    یهودی گفت: اگر چنین است که می گوئی  چرا مردم با تو بیعت کنند در صورتی که او دانشمندترین شما باشد؟

    عمر با او به درشتی و سرزنش گرد.

    یهودی به جانب علی علیه السلام رفت و گفت: تو چنانی که عمرگفت؟

    فرمود: عمر چه گفت؟

    یهودی گزارش را بیان کرد و گفت: اگر تو چنانی که او می گوید من مطالبی از تو می پرسم تا بدانم اگر کسی از شما آنها را بداند شما که ادعا می کنید بهترین و داناترین امتها هستید راست می گوئید به علاوه خودم هم در دین شما که اسلام است وارد می شوم . 

    امیر المومنین علیه السلام فرمود: من چنانم که عمر به تو گفت. هرچه خواهی بپرس به تو جواب می گویم ان شاء الله.

    یهودی سه مسأله و سه مسأله و یک مسأله را به من خبر ده.

    علی علیه السلام فرمود: ای یهودی! چرا نگفتی هفت مسأله را به من خبر ده!

    یهودی گفت: برای اینکه اگر سه مسأله را جواب گفتی بقیه را می پرسم وگرنه خود داری می کنمو اگر هفت مسأله را جواب گفتی می دانم دانشمندترین و برترین روی زمینی و نسبت به مردم از خودشان اولی هستی.

    علی علیه السلام فرمود: ای یهودی! هرچه خواهی بپرس.

    یهودی گفت: به من خبر ده از نخستین سنگی که روی زمین نهاده شد و نخستین درختی که در زمین کاشته شد و نخستین چشمه ای که روی زمین جوشید.

    امیر المومین علیه السلام به او پاسخ داد.

    یهودی گفت: به من بگو این امت چند امام دارد؟ و پیغمبر شما منزلش در کجای بهشت است؟ و به من بگو همراهان او در بهشت کیانند؟

    امیر المومنین علیه السلام فرمود: این امت دوازده امام هادی از نسل پیغمبرش دارد و آنها از نژاد من هستند و اما منزل پیغمبر ما در بهترین و شریفترین مقام بهشت به نام جنت عدن است و اما همراهیان او در آن منزل همین دوازده تن از نسل او باشند با مادرشان و و مادر مادر آنها و اولاد ایشان. کسی دیگر با ایشان در آن منزل شرکت ندارند.

     

    روایت سوم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خدا محمد صلی الله علیه و آله را به سوی جن و انس ارسال فرمود و پس از او 12 وصی قرار داد که برخی از ایشان گذشته و برخی مانده اند و نسبت به هر وصی سنت و روش خاصی جاری شد. اوصیائی که بعد از محمد صلی الله علیه و آله می باشند و به روش اوصیاء عیسی علیه السلام هستند و دوازده نفرند و امیر المومین علیه السلام روش مسیح را دارد.( یعنی پیروان علی علیه السلام مانند پیروان مسیح سه دسته شدند؛ برخی او را خدا دانستند و پرستیدند و برخی او را خطاکار و کافر پنداشتند و برخی به عقیده حق پابرجا بودند و به امامتش قائل شدند و یا تشبیه ان حضرت به مسیح از نظر زهد و عبادت و پوشاک و خوراک زبر و خشن است.)

     

    روایت چهارم) 

    رسول خدا صلی الله علیه و آله به اصحابش فرمود: به شب قدر ایمان آورید که آن مخصوص علی بن ابی طالب و یازده فرزند او می باشد بعد از من.

     

    روایت پنجم)

    امام باقر علیه السلام می فرمود: دوازده امام از آل علی محمد همگی محدث و اولاد پیغمبر صلی الله علیه و آله و علی بن ابی طالب علیه السلام اند. پس پیغمبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام دو پدرند.

     

    روایت ششم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من و دوازده تن از فرزندانم و تو ای علی بند و قفل زمین هستیم. به سبب ما خدا زمین را میخ کوبیده تا اهلش را فرو نبرد. چون دوازدهمین فرزندم از دنیا برود زمین اهلش را فرو برد و مهلت داده نشود.

     

    روایت ششم)

    کرام گوید: من پیش خود سوگند یاد کردم که هرگز در روز غذا نخورم تا قائم آل محمد قیام کند. پس خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و عرض کردم: مردی از شیعیان شما برای خود به گردن گرفته که هرگز در روز غذا نخورد تا قائم آل محمد قیام کند.

    حضرت فرمود: ای کرام! بنابراین باید روزه بگیری ولی دو روز عید(فطر و قربان) و سه روز تشریق (11-12-13 ذی الحجه) و زمانی که مسافر و بیمار هستی وزه نگیر؛ زیرا چون حسین علیه السلام کشته شد آسمانها و زمین و هرچه بر آنهاس با فرشتگان نالیدند و گفتند: پروردگارا! به ما اجازه بده خلق را هلاک کنیم و از صفحه زمین براندازیم. برای آنکه حرمت تو را حلال شمردند و برگزیده تو را کشتند.

    خدا به آنها وحی فرستاد: ای فرشتگانم و ای آسمان و زمینمً آرام گیرید.

    سپس یک پرده ا زپرده ها را عقب زد. پشت آن پرده محمد و دوازده وصی او بود. انگاه دست فلان قائم میان آنها را گرفت و فرمود: ای فرشتگانم و ای آسمانها و زمینم، به سبب این انتقام میگیریم. این جمله را سه بار فرمود.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه  مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 05:40:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      روایاتی ا زندگی امام زمان علیه السلام ...
    روایاتی ا زندگی امام زمان علیه السلام

    روایاتی از زندگی امام زمان علیه السلام

     

    روایت اول)

    احمد بن محمد گوید: هنگامی که زبیری کشته شد، این مکتوب از جانب امام حسن عسگری علیه السلام بیرون آمد: «این است مجازات کسی که بر خدا نسبت به اولیائش دروغ بندد. او گمان کرد که مرا خواهد کشت و نسلم قطع می شود. چگونه  قدرت خدا را مشاهده کرد؟ و برای او پسری متولد شد که او را «م ح م د» نام گذاشت. در سال 256».

     

    روایت دوم)

    ابوعبدلله نسائی میگوید:« چیزهائی از جانب مرزبانی حارثی[ به ناحیه مقدسه] رسانیدم که در میان آنها دست بند طلائی بود. همه پذیرفته شد و دست بند به من رد شد و مامور به شکستنش شدم. من آن را شکستم. در میانش چند مثقال آهن و مس یا قلع بود. من آنها را خارج ساختم و فرستادم. پذیرفته شد.

     

    روایت سوم)

    جماعتی از اهل مدینه که از اولاد ابیطالب بودند و عقیده حق داشتند ( برای امام حسن عسگری علیه السلام پسری قائل بودند که امام دوازدهم است) و حقوق آنها در وقت معینی به ایشان می‌رسید. چون امام حسن عسگری علیه السلام درگذشت، گروهی از ایشان از عقیده فرزند داشتن امام برگشتند. سپس حقوق کسانی که بر عقیده فرزند داشتن امام ثابت بودند، رسید و از دیگران قطع شد و نامشان از میان رفت.

     

    روایت چهارم)

    مردی از اهل سواد، مالی به ناحیه مقدسه رسانید، پذیرفته نشد و به او گفته شد:« حق پسر عموهایت که 400 درهم است از این مال خارج کن.» آن مرد ملکی از عموزادگانش در دست داشت که در آن شریک بودند و او حق آنها را نگه داشته بود. چون حساب کرد حق عموزادگانش از آن مال همان 400 درهم بود. آن مقدار را بیرون کرد و بقیه را فرستاد، پذیرفته شد.

     

    روایت پنجم)

    حسین بن حسن علوی گوید:« مردی از ندیمان روزحسنی و مرد دیگری که همراه او بود به او گفت:« اینک او (حضرت صاحب الزمان علی السلام) اموال مردم را (به عنوان سهم امام) جمع می‌کند و وکلائی دارد» و وکلاء آن حضرت را که در اطراف پراکنده بودند، نام بردند.

    این خبر به گوش عبیدالله بن سلیمان وزیر رسید. وزیر همت گماشت که وکلا را  بگیرد. سلطان گفت:« جست وجو کنید و ببینید خود این مرد کجاست؛ زیرا این کار سختی است.»

    عبیدالله بن سلیمان گفت:« وکلاء را میگیریم»

    سلیمان گفت:« نه، بلکه اشخاصی را که نمی‌شناسید به عنوان جاسوس و با پول نزد آنها می‌فرستیم، هرکس از آنها پولی قبول کرد، او را می‌گیریم.»

    از حضرت نامه رسید که به همه وکلاء دستور داده شود از هیچ کس چیزی نگیرند و از گرفتن سهم امام خودداری نمایند و خود را به نادانی زنند.

    مرد ناشناسی به عنوان جاسوس نزد محمد بن احمد آمد و در خلوت به او گفت:« مالی همراه دارم که می خواهم آن را برسانم»

    محمد گفت:« اشتباه کردی من از این موضوع خبری ندارم.»

    او همواره مهربانی و حیله گری می کرد و محمد خود را به نادانی می‌زند.

    آنها جاسوسها را دراطراف منتشر کردند،  وکلاء از گرفتن خود داری می‌کردند به واسطه دستوری که به آنها رسیده بود.

     .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    .

     

     

     

     

     

    موضوعات: ◀جلد2, ◀مطالب ویژه امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف), ✔مطلب ندارد
    [جمعه 1401-01-05] [ 01:43:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات از امام جواد علیه السلام ...
    مجموعه روایات از امام جواد علیه السلام

    مجموعه روایات از امام جواد علیه السلام

     

    آن حضرت در ماه رمضان سال 195 متولد شد و د رآخر ذیقعده سال 220 درگذشت و 25 سال و 2 ماه و 18 روز داشت و در شهر بغداد در گورستان قریش کنار قبر جدش موسی بن جعفر علیه السلام به خاک سپرده شد، معتصم عباسی آن حضرت را در آغاز سالی که وفات نمود، به بغداد روانه کرد. مادرش امّ ولد و نامش سبیکه نوبیه بود و برخی گفته اند نامش خیزران بود. و روایت شده که او از خاندان ماریه مادر ابراهیم بن رسول الله صلی الله علیه و آله بوده است.

    محمد بن سنان گوید: محمد بن علی (امام جواد علیه السلام) درگذشت درحالیکه 25 سال و 3 ماه و 12 روز داشت و وفاتش در روز سه شنبه شششم ذی الحجه سال220 بود . پس از پدرش 19 سال و 25 روز کمتر زندگی کرد.

     

    روایت اول)

    علی بن اسباط گوید: امام جواد علیه السلام به طرف من می آمد و من به سر و پای آن حضرت می نگریستم تا اندامش را برای رفقای خود در مصر وصف کنم. من در این فکر بودم که ان حضرت بنشست و فرمود: « ای علی! همانا خدا درباره امامت حجت اورده چنانکه درباره نبوت حجت آورده و فرمود: « در کودکی به او حکمت دادیم» سوره19/13 و باز فرمود:« چون به نیرومندی رسید» و « و چهل ساله شد» پس رواست که در کودکی به امام حکمت داده شود چنانکه رواست در سن چهل سالگی به او عطا شود.

     

    روایت دوم)

    ابوهاشم جعفری گوید: در مسجد مسیب همراه امام جواد علیه السلام نماز گزاردم. آن حضرت در جای قبله مستقیم برای ما نماز گزارد. راوی یادآور شد که در آن مسجد درخت سدری بود خشک و بی برگ. حضرت آب طلبید و زیر درخت وضو گرفت سپس آن درخت در همان سال زنده شد و برگ و میوه داد.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

     

     

     

     

     

     

     

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
    [شنبه 1400-11-23] [ 01:28:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      روایاتی درباره امام رضا علیه السلام ...
    روایاتی درباره امام رضا علیه السلام

    روایاتی درباره امام رضا علیه السلام


    جضرت ابوالحسن امام رضا علیه السلام در سال 148 متولد شد و در ماه صفر سال 203 به سن 55 سالگی درگذشت. آن حضرت در قریه ئی از شهر طوس به نام سناباد که تا نوقان یک جیغ راه است. وفات یافت و در آن جا مدفون گشت.

    مامون آن حضرت را از راه بصره و شیراز (که شیعیانش کمتر بودند)به مرو حرکت داد. چون مامون از مرو بیرون آمد و رهسپار بغداد گشت.آن حضرت را همراه خود برد ولی امام در آن قریه وفات کرد. مادرش امّ ولد و نامش امّ البنین است.

     

     


    یاسر خادم وریان بن صلت گویند: چون عید فرارسید، مأمون به حضرت پیام فرستاد و از وی خواست که برای نماز عید حاضر شود و نماز گزارد و خطبه بخواند. امام بر اساس شرط ­های تعیین شده در پذیرش ولایتعهدی (امر و نهی نکند، فتوی و حکم ندهد، نصب و عزل ننماید، هیچ امری را که پابرجاست دگرگونش نسازد.)، به مأمون پیام داد شروطی را که میان من و تو در پذیرفتن امر ولایت عهدی بود، میدانی.مامون پیغام داد که من می خواهم با این عمل دل مردم آرامش یابد و فضیلت شما را بشناسند. سپس بارها آن حضرت به او جواب رد دادند و او پافشاری می کرد.

    تا انکه حضرت فرمود: یا امیر المومنین! اگر مرا از این امر معاف داری خوشتر دارم و اگر معاف نکنی همچنان که پیامبر و امیر المومنین (علیهما السلام) بیرون میشدند بیرون می شوم.

    مامون گفت: هرگونه خواهی بیرون شو  دستور داد سرداران و تمام مردم صبح زود در خانه امام رضا علیه السلام حاضر باشند.

    یاسر خادم  گوید:  مردان و زنان و کودکان در میان ره و پشت بام ها بر سر راه امام رضا علیه السلام نشستند و سرداران و لشکریان در خانه آن حضرت گرد آمدند. چون خورشید طلوع کرد، امام رضا علیه السلام غسل نمود و عمامه سفیدی که از پنبه بود به سر گذاشت یک سرش را روی سینه و سر دیگر را میانه دو شانه انداخت و دامن به کمر زد و به همه پیروانش دستور داد چنان کنند.

     


    آنگاه عصای پیکان داری بدست گرفت و بیرون آمد. ما در جلوش بودیم و او پا برهنه بود و پیراهن خود را  هم تا نصف ساق کمر زده بود و لباسهای دیگرش را هم به کمر زده بود. چون حرکت کرد و ما هم پیشاپیش حرکت کردیم سر به سوی آسمان بلند کرد و چهار تکبیر گفت که ما پنداشتیم  آسمان و دیوارها با او هم آواز بودند. سرداران و مردم آماده و سلاح پوشیده و بهترین زسنت را نموده دم در ایستاده بودند. چون ما با آن صورت و هیئت بر انها درآمدیم و سپس امام رضا علیه السلام در آمد و نزد در ایستاد فرمود:

    « الله اکبر الله اکبر الله اکبر علی ما هدانا

    الله اکبر علی ما رزقنا من بهیمه الانعام

    و الحمدلله علی ما ابلانا» ما هم صدا می کشیدیم و می گفتیم.

    یاسر گوید: شهر مرو از گریه و ناله و فریاد بلرزه درآمد. سرداران چون امام رضا علیه السلام  را پابرهنه دیدند از مرکبهای خود فرود آمدند و کفشهای خود را به کنار گذاشتند. حضرت پیاده راه می رفت و در سر هر ده قدم می ایستاد و سه تکبیر می فرمود.

    یاسر گوید: ما خیال می کردیم  که آسمان و زمین و کوه با او هم اواز گشته و شهر مرو یکپارچه گریه و شیون بود. خبر به مامون رسید. فضل بن سهل ذو الریاستین به او گفت: یا امیر المومنین! اگر امام رضا با این وضع به مصلی رسد مردم فریفته او شوند. صلاح این است که از او بخواهی برگردد و مامون به سوی حضرت کسی فرستاد و درخواست برگشتن کرد. امام رضا علیه السلام کفش خود را طلبید و سوار شد و مراجعت فرمود.

     


    مرا از این امر معاف کن. مأمون پیام داد که می خواهم ولایتعهدی شما تثبیت شود و از سوی دیگر، مردم به فضل و برتری شما آگاه شوند. اصرار مأمون از یک سو و امتناع امام از سوی دیگر، سبب شد که حضرت به مأمون پیام داد: اگر مرا از این کار معاف بداری، بیشتر دوست دارم، امّا اگر معاف نباشم، شرط من برای اقامه نماز عید این است که: آن گونه که پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (ع) برای نماز عید بیرون می‏رفتند، بیرون بروم. مأمون شرط امام را پذیرفت و دستور داد نظامیان و درباریان و عموم مردم، صبحگاهان جلوی خانه امام اجتماع کنند. مردم در اطراف خانه حضرت و در مسیر اجتماع کرده و عده‏ای در پشت بام منازل خود به انتظار نشستند تا با دیدن امام، سیره نبوی و هیبت علوی را به تماشا بنشینند. فرماندهان و سپاهیان سواره نیز، رو به خانه امام آوردند و تا طلوع خورشید همه به انتظار ایستاده بودند.

    امام پس از به جای آوردن غسل و پوشیدن لباس و بر سرگذاشتن عمامه‌‏ای سفید از پنبه که یک طرف آن بر روى سینه مبارکش افتاده و طرف دیگرش بر شانه‏اش قرار گرفته‏ بود، در حالی که خود را خوشبو کرده و عصایی در دست داشت، به غلامان خود فرمود: به همین هیئت خود را درآورید و به آنها دستور داد پیشاپیش حضرتش حرکت نمایند. سپس با پای برهنه از خانه بیرون آمده و راه مصلّی را در پیش گرفت و چون اندکى راه رفت سر به طرف آسمان بالا کرد و تکبیر گفت، با تکبیر گفتن امام، غلامان حضرت نیز تکبیر گفتند.
    لشکریان با مشاهده حالت حضرت، همگی از مرکب­‏‌ها پیاده شده و هر کس کاردی به همراه داشت، زودتر توانست بندهای چکمه خود را باز کند و پابرهنه شود. امام تکبیر دیگری گفت، همه با او یک‌صدا شدند. طنین تکبیر چنان بود که گویی آسمان و در و دیوار با امام هم­صدا شده‏اند. شهر مرو با دیدن امام و شنیدن تکبیر او، از کثرت گریه و فریاد مردم به لرزه در آمد.

    مأمون دگرگونی اوضاع را دریافت. فضل بن سهل به او گفت: اگر حضرت رضا به همین نحو به مصلّی برود، مردم شیفته او شده و فتنه‏ای برپا خواهد شد؛ از این رو افرادی را به سوی ایشان فرستاد تا امام را برگردانند. مأمون به امام (ع) پیغام داد که شما را زحمت داده و در رنج انداختیم و دوست نداریم از این پس، بیشتر به مشقّت بیفتید، از همین‌جا برگردید، کسی که مطابق مرسوم با مردم نماز می‏خوانده، این نماز را نیز اقامه می‏کند. امام کفش‏های خود را خواست و پوشید و به منزل بازگشت. مردم در آن روز دچار پراکندگی شدند و نماز در آن روز به خود نظم نگرفت.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
    [جمعه 1400-10-03] [ 02:16:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      روایاتی درباره امام موسی کاظم علیه السلام ...
    روایاتی درباره امام موسی کاظم علیه السلام

    روایاتی درباره امام موسی کاظم علیه السلام

     

    ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام به سال ۱۲۸ و به قولی در ۱۲۹ در ابواء(منزلی است میان مکه و مدینه) متولد شد و در ششم ماه رجب سال ۱۸۳ به سن ۵۴ یا ۵۵ سالگی درگذشت. وفاتش در بغداد در زندان سندی بن شاهک بوده و هارون الرشید آن حضرت را در بیستم شوال سال ۱۷۹ از مدینه بیرون برد و هارون در ماه رمضان زمانی که از عمره باز می گذشت به مدینه آمد. سپس هارون به حج رفت و ان حضرت را با خود برد، آنگاه از راه بصره بازگشت و امام را نزد عیسی بن جعفر  زندانی کرد. باز او را به بغداد فرستاد و نزد سندی بن شاهک زندانی کرد. آن حضرت در زندان سندی در بغداد درگذشت و در قبرستان قریش به خاک سپرده شد. مادرش امّ ولد و نامش حمیده بود.

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه اسلام فرمود: حمیده از پلیدی ها پاک است مانند شمش طلا. فرشتگان همواره او را نگهداری کردند تا به من رسید به جهت کرامتی که خدا نسبت به من و حجت پس از من فرستاد

     

    روایت دوم)

    پدر عیسی بن عبدالرحمن گوید: ابن عکاشه خدمت امام باقر علیه السلام آمد و امام صادق علیه السلام نزدش ایستاده بود. قدری انگور برایش آوردند. حضرت فرمود: پیرمرد سالخورده و کودک خردسال انگور را دانه دانه می خورد و کسی که می ترسد سیر نشود سه چهار دانه می خورد و تو دو دانه دو دانه بخور که مستحب است.

     

    روایت سوم)

    یعقوب بن جعفر بن ابراهیم گوید: خدمت موسی بن جعفر علیه السلام بودم که مردی نصرانی نزد آن حضرت آمد. ما در عریض (وادی مدینه) بودیم. نصرانی عرض کرد : من از شهری دور و سفری پر مشقّت نزد شما آمده ام  و 30 سال است که از پروردگارم درخواست می کنم  که مرا به بهترین دینها و به سوی بهترین و داناترین بندگان خود هدایت کند تا آنکه شخصی در خواب  من امد و مردی را که در علیاء دمشق است به من معرفی کرد. من نزدش رفتم و با او سخن گفتم.

    او گفت: من از تمام همکیشان خود داناترم ولی از من داناتر هم هست.

    من گفتم: مرا به کسی که از تو داناتر است رهبری کن. زیرا مسافرت برای من دشوار و سنگین نیست. من تمام انجیل و مزامیر داوود و چهر سفر از تورات و ظاهر تمام قرآن را خوانده ام.

    دانشمند به من گفت: اگر علم نصرانیت را می خواهی من از تمام عرب و عجم به آن داناترم و اگر علم یهودیت خواهی باطی بن شرحبیل سامری در این زمان داناتررین مردم است و اگر علم اسلام و تورات و انجیل و زبور و کتاب هود و ره کتابی که بر هر پیغمبری در زمان تو و زمانهای دیگر نازل شده و هر خبری که از آسمان نازل شده که کسی آن را دانسته یا ندانسته و در آن است بیان هر چیز و شفا برای جهانیان و رحمت برای رحمت جو ومایه بصیرت کسی که خدا خیر او را خواهد و انس با حق است اگر چنین شخصی را می خواهی تو را به سویش رهبری کنم اگر توانی با پایت نزدش برو و گر نتوانی با سر زانو و اگر نتوانی با کشیدن نشیمنگاه و اگر نتوانی با چهره به زمین کشیدن.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    .

     

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 11:44:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      روایت هایی از زندگی امام صادق علیه السلام ...
    روایت هایی از زندگی امام صادق علیه السلام

    روایت هایی از زندگی امام صادق علیه السلام

     

    امام صادق علیه السلام در سال 83 متولد شد و در ماه شوال 148 درگذشت و 65 سال داشت و در قبرستان بقیع که پدرش و جدش و حسن بن علی علیهم السلام مدفون بودند، یه خاک سپرده شد. مادرش امّ فروه دختر قاسم بن محمد ابی بکر است و مادرامّ فروه اسماء دختر عبد الرحمن بن ابی بکر است.

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: سعید بن مسیب و قاسم بن محمد بن ابی بکر و ابو خالد کابلی از موثقین اصحاب علی بن الحسین علیهما السلام بودند و مادر من با ایمان و تقوی و نیکوکار بود و خدا هم نیکوکاران را دوست دارد.

    مادرم گفت که پدرم به او فرمود: ای امّ فروه ! من در هر شبانه روز هزار بار برای گنهکاران از شیعیانم خدا را می خوانم؛ زیرا« ما با دانائی بثواب و پاداش بر مصیباتی که به ما وارد می شود صبر می کنیم ولی آنها بر آنچه نمی دانند صبر می کنند.»

     

    شرح: یعنی ما می دانیم و یقین داریم که بلاها و مصیباتی که بر ما وارد می شود در برابر چشم خداست و او از همه آنها آگاه و مطلع است و دقیقا به حساب آنها رسیدگی می کند و انتقام ما را می گیرد و پاداش بزرگ ما را  عنایت می کند از این رو سید الشهداء حسین بن علی علیه السلام چون در روز عاشورا کودک شیرخوار را هدف تیر ساختن، فرمود: «هون ما نزل بی انه بعین الله » یعنی هر مصیبتی که بر من می رسد چون خدا ان را می بیند تحملش برایم سبک و آسان است ولی شیعیان و دوستان ما که این بصیرت و دانش را ندارند، صبر کردن آنها بر شدائد و بلاها سخت و دشوار است چنانکه حجامت و عمل جراحی برا ی مرد عاقل و فهمیده آسانتر و گواراتر است تا برای کودک غافل و نادان. از این رو ممکن اسن شیعیان گاهی در مصیبات جزع و فزع و بی تابی کنند و سخنی برخلاف رضای خدا گویندو گناهی بر آنها نوشته شود، لذا امام باقر علیه السلام برای آنها از خدا آمرزش می طلبد و یا آمرزش آن حضرت تنها از نظر احترام به آنهاست به جهت مقام و درجه ای که در این شکیبائی نزد خدا پیدا میکند.

     

    روایت دوم) 

    مفضل بن عمر گوید: ابوجعفر منصور (خلیفه عباسی) به حسن بن زید  که از طرف او والی مکه و مدینه بود پیغام داد که: خانه جعفر بن محمد را بسوزان او به خانه امام آنش افکند و به در خانه و راه رو سرایت کرد. امام صادق علیه السلام بیرون آمد و در میان آتش گام برداشته راه می رفت و می فرمود: منم پسر «أعرلق الثری» منم پسر ابراهیم خلیل الله.

    شرح: «أعراق الثری» به معنی ریشه های در زمین است و آن لقب اسماعیل پیغمبر است و شاید جهتش این است که اولاد اسماعیل مانند رگ و ریشه در اطراف زمین پراکنده شدند و افتخار امام صادق علیه السلام به او از این نظر است که او فرزند شریف و گرامی جناب ابراهیم است.

     

    روایت سوم)

    یونس بن ظبیان و مفضل بن عمر و ابوسلمه سراج و حسین بن ثویر بن لبی فاخته نزد امام صادق علیه السلام بودند، حضرت فرمود: خزانه های زمین و کلید هایش نزد ماست اگر من بخواهم با یک پایم به زمین اشاره کنم و بگویم هرچه طلا داری بیرون بیار بیرون آورد. آنگاه با یک پایش اشاره کرد و روی زمین خطی کشید. زمین شکافته شد سپس با دست اشاره کرد و شمش طلائی به اندازه یک وجه بیرون اورد و فرمود: خوب بنگرید.

    چون نگاه کردیم شمشهای بسیاری روی هم دیدیم که می درخشیدند. یکی ار ما به حضرت عرض کرد: قربانت! به شما چه چیزها عطا شود.؟ در صورتی که شیعیانتان محتاجند؟!

    فرمود: همانا خدا دنیا و آخرت را برای شیعیان ما جمع کند و آنها را به بهشت پر نعمت در آورد و دشمن مار را به دوزخ برد.

     

    روایت چهارم)

    ابوبصیر گوید: من همسایه ای داشتم که پیرو سلطانی بود و مالی به دست آورده بود. مجلسی برای زنان آوازه خوان آماده می ساخت و همگی نزدش انجمن می کردند. خودش هم می نوشید. من بارها به خودش شکایت بردم و گله کردم ولی او دست برنداشت. چون پا فشاری زیاد کردم به من گفت: من مردی گرفتارم و تو مردی هستی بر کنار و با عافیت اگر حال مرا به صاحبت (امام صادق علیه السلام) عرضه کنی امیدوارم خدا مرا به وسیله تو نجات بخشد.

    گفتار او در دلم تاثیر کرد چون به خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم، حال او را بیان کردم.

    حضرت به من فرمود: چون به کوفه بازگردی نزد تو آید به او بگو جعفر بن محمد می گوید: تو آنچه را بر سرش هستی واگذار، من بهشت را از خدا برای تو ضمانت می کنم.

    چون به کوفه بازگشتم او و دیگران نزد من آمدند من او را نزد خود نگاه داشتم تا منزل خلوت شد آنگاه به او گفتم : ای مرد! من حال تو را به حضرت ابی عبدالله جعفر بن محمد امام صادق علیه السلام عرض کردم. به من فرمود: چون به کوفه بازگشتی نزد تو آید به او بگو تو آنچه را بر سرش هستی واگذار، من بهشت را از خدا برای تو ضمانت می کنم.

    او گریست و گفت: تو را به خدا امام صادق علیه السلام به تو چنین گفت؟

    من سوگند یاد کردم که او به من چنین گفت.

    گفت : تو را بس است.

    سپس برفت و بعد از چند روز نزد من فرستاد و مرا بخواست. چون برفتم دیدم پشت در خانه خود برهنه نشسته است. به من گفت: ابا بصیر! هر چه در منزل داشتم بیرون کردم و اکنون چنانم که می بینی.

    ابوبصیر گوید: من نزد دوستانم رفتم و پوشاکی برایش گرد آوردم. چند روز دیگر گذشت دنبالم فرستاد که من بیمارم نزد من بیا. من نزدش رفتم و برای معالجه او در رفت و امد بودم تا مرگش فرا رسید. نزدش نشسته بودم که جان می داد زمانی بیهوش شد و سپس به هوش آمد و گفت: ابا بصیر! صاحبت برای ما وفا کرد و سپس درگذشت. رحمت خدا بر او باد.

    چون حج گزاردم نزد امام صادق علیه السلام رسیدم و اجازه خواستم چون خدمتش رفتم هنوز یک پایم در صحن خانه و یک پایم در راه رو بود که از داخل اتاق بی آنکه چیزی بگویم فرمود: ای ابا بصیر ! ما برای رفیقت وفا کردیم.

     

    روایت پنجم) 

    یونس بن یعقوب گوید: شنیدم موسی بن جعفر علیه السلام می فرمود: من پدرم را در دو جامعه شطوی که لباس احرامش بود و نیز با یکی از پیراهن های خودش و عمامه علی بن الحسین علیهما السلام و بردیکه آن را به چهل دینار خریده بود کفن کردم.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
    [جمعه 1400-09-12] [ 04:26:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      روایاتی درباره امام محمد باقر علیه السلام ...
    روایاتی درباره امام محمد باقر علیه السلام

     روایاتی درباره امام محمد باقر علیه السلام

     

    حضرت ابی جعفر (امام باقر .علیه السلام) در سال 57 متولد شد و به سال 114 درگذشت و 57 سال داشت و در بقیع مدینه پهلوی قبر پدرش علی بن الحسین علیها السلام مدفون گشت و مادرش امّ عبدالله دختر حسن بن علی بن ابیطالب است علیهم السلام و علی ذریتهم الهادیه.

     

    روایت اول)

    امام باقر علیه السلام فرمود: مادرم زیر دیواری نشسته بود که ناگاه شکاف خورد و صدای ریزش سختی بگوش رسید، مادرم با دست اشاره کرد و گفت : نه، به حق مصطفی خدا به تو اجازه فرود آمدن ندهد دیوار در هوا معلق ایستاد تا مادرم از آنجا گذشت سپس پدرم صد دینار از جانب او صدقه داد.

     

    روایت دوم)

    ابوالصباح گوید: روزی امام صادق علیه السلام از مادر پدرش یاد کرد و گفت: او صدیقه بود و در خاندان امام حسن علیه السلام زنی چون او دیده نشد.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: جابر بن عبدالله انصاری آخرین کس از اصحاب پیغمبر صلی الله علیه و آله بود که زنده مانده بود و او مردی بود که تنها به ما اهل بیت متوجه بود در مسجد پیغمبر می نشست و عمامه سیاهی دور سر می بست و فریاد می زد: یا باقر العلم، یا باقر العلم.

    اهل مدینه می گفتند: جابر هذیان می گوید.

    می گفت: نه به خدا هذیان نمی گویم، بلکه من از پیغمبر صلی الله علیه و آله شنیدم می فرمود: تو به مردی از خاندان من می رسی که هم نام و هم شمائل من است و علم را می شکافد و توضیح و تشریح می کند، این است سبب آنچه می گویم.

    راوی گوید: روزی جابر از یکی از کوچه های مدینه که در آن مکتب خانه ئی بود می گذشت و محمد بن علی علیه السلام آنجا بود. چون جابر نگاهش به او افتاد  گفت: ای پسر پیش بیا، او پیش آمد

    سپس گفت: برگرد

    او برگشت

    جابر گفت: سوگند به آنکه جانم در دست اوست که شمائل این پسر شمائل پیغمبر است. ای پسر اسم تو چیست؟ گفت: اسم محمد بن علی بن الحسین است . جابر به سویش رفت و سرش را بوسید و می گفت: پدر و مادرم به قربانت پدرت رسول خدا صلی الله علیه و آله سلامت می رسانید و چنین می گفت.

    محمد بن علی بن الحسین هراسان به سوی پدر آمد و گزارش را بیان کرد. زین العابدین علیه السلام فرمود: پسر جان راستی جابر چنین کاری کرد.

    گفت : آری

    فرمود: پسر جان در خانه بنشین(زیرا او برخلاف تقیه رفتار کرد. چون دشمنان و ممخالفین تو را خواهند شناخت و منزلت و کرامت تو را نزد خدا و پیغمبر خواهند دانست و بر تو حسد خواهند برد.) سپس جابر در هر بامداد و پسین خدمتش می رفت.

    اهل مدینه می گفتند: شگفتا! از جابر که در هر بامداد و پسین نزد این کودک می رود در صورتی که او آخرین کس از اصحاب رسول خدا  صلی الله علیه و آله است.

    چیزی نگذشت که علی بن الحسین علیه السلام درگذشت آنگاه محمد بن علی با احترام مجالست جابر با پیغمبر صلی الله علیه و آله نزدش می رفت و می نشست  و ازخدای تبارک و تعالی برای آنها حدیث می گفت.

    اهل مدینه گفتند: ما جسورتر از این را ندیده ایم.

    چون دید چنین می گویند از پیغمبر صلی الله علیه و آله حدیث گفت.

    اهل مدینه گفتند: ما دروغ گو تر از این مرد را هرگز ندیده ایم از کسی حدیث می گوید که او را ندیده است.

    چون دید چنین می گویند از جابر بن عبدالله حدیثشان گفت آنگاه تصدیقش کردند در صورتی که جابر خدمت او می آمد و از او دانش می آموخت.

     

    روایت چهارم)

    محمد بن مسلم گوید: روزی خدمت امام باقر علیه السلام بودم که یک جفت قمری آمدند و روی دیوار نشسته طبق مرسوم خود بانگ می کردند.

    امام باقر علیه السلام  ساعتی با آنها پاسخ می گفت. سپس آماده پریدن گشتند و چون روی دیوار دیگری پریدند قمری نر یک ساعت بر قمری ماده بانگ می کرد. سپس آماده پریدن شدند

    من عرض کردم : قربانت گردم  داستان این پرندگان چه بود؟

    فرمود: ای پسر مسلم هر پرنده و چارپا و جانداری را که خدا آفریده است نسبت به ما شنواتر و فرمانبرداتر از انسان است این قمری به ماده خود بدگمان شده و او سوگند یاد کرده بود که نکرده است و گفته بود به داوری محمد بن علی راضی هستی؟ پس هر دو به داوری من راضی گشته و من به قمری نر گفتمک که نسبت به ماده خود ستم کرده ئی او تصدیقش کرد.

     

    روایت پنجم)

    بخشی از روایت ابوبکر حضرمی از حضور امام باقر علیه السلام در در دربار هشام بن عبدالملک.

    … امام باقر علیه السلام فرمود: ای مردم! به کجا می روید و شیطان می خواهد  شما را به کجا اندازد؟ خدا برای سعادت خود شما پیروی کردن از ما را از شما خواسته و شما با ما مخالفت و دشمنی می کنید؟!

    خدا به وسیله ما خانواده پیشینینان شما را هدایت کرد و پسینیان شما هم از برکت ما پایان یابد ( ظهور امام زمان علیه السلام) اگر شما سلطنتی شتابان و زود گذر دارید ما سلطنتی دیر رس و جاودان  داریم که بعد از سلطنت ما سلطنتی نباشد زیرا مااهل پایان و انجامیم و خدای عز و جلّ می فرماید: «… سرانجام از آن پرهیزکاران است» سوره7-آیه 125

    …. هشام دستور داد آن حضرت و اصحابش را بر استر نشانده به مدینه برگردانند و فرمان داد که در بین راه بازارها را بر روی آنها ببندند و از خوراک و آشامیدنی جلوگیرشان باشند. پس سه روز راه رفتند  و هیچ  گونه خوراک و آشامیدنی بدست نیاورند تا به شهر مدین رسیدند مردم در شهر را بر روی آنها بستند اصحاب حضرت از گرسنگی و تشنگی به او شکایت بردند.

    امام علیه السلام بر کوهی که با آنها مشرف بود بالا رفت و با صدای بلند فرمود: ای اهل شهری که مردمش ستکارند من بقیه الله ام و خدا می فرماید: «بقیه الله برای شما بهتر است اگر ایمان دارید و من نگهبان شما نیستم» سوره 11. آیه 86

    در میان آن مردم شیخی سالخورده بود، نزد مردم شهر آمد و گفت: ای قوم! به خدا که این ندا مانند دعوت شعیب پیغمبر است. اگر در بازارها را بر روی این مرد باز نکنید از بالای سر و زیر پا گرفتار شوید این بار مرا تصدیق کنید و فرمان برید و در آینده تکذیبم کنید. من خیر خواه شمایم. مردم شتاب کردند و بازارها را بر روی حضرت و اصحابش گشودند.

    خبر آن شیخ به هشام بن عبدالملک رسید. دنبالش فرستاد و او را برد و کسی ندانست که کارش به کجا رسید.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
    [جمعه 1400-08-28] [ 09:35:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      درباره امام سجاد علیه السلام ...
    درباره امام سجاد علیه السلام

    امام سجاد علیه السلام

     

    علی بن الحسین علیهما السلام در سال 38 متولد شد و در سال 95 درگذشت و 57 سال داشت.

    روایت)

    زراره گوید: شنیدم امام باقر علیه السلام می فرمود: علی بن الحسین علیهما السلام ماده شتری داشت که 22 سفر بر او به حج رفته بود و یک تازیانه به او نزده بود.

    پس از وفات آن حضرت ما بی خبر بودیم که نا آگاه یکی از خدمتگزاران یا غلامان آمد و گفت : ماده شتر از خانه بیرون رفته و بر سر قبر علی بن الحسین زانو زده گردنش را به قبر می مالد و می نالد  با وجود آنکه هنوز قبر را ندیده بود.

    من گفتم : خود را به او رسانید و پیش از آنکه مردم او را ببینند و آگاه شوند نزد من آرید.

     

    شرح: چون ظهور اینگونه معجزات موجب شدت عداوت و تحریک دشمنان و مخالفین می گشت حضرت باقر علیه السلام از نظر تقیه دستور داد به زودی آن شتر را به خانه برگردانند.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 09:24:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      امام حسین علیه السلام ...
    امام حسین علیه السلام

    حسین بن علی علیه السلام در سال سوم هجری متولد شد و در ماه محرم سال 61 هجری درگذشت و 57 سال و چند ماه داشت .

     

    روایت اول) 

    امام صادق علیه السلام فرمود: چون فاطمه علیها السلام به حسین آبستن شد، جبرئیل نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: همانا فاطمه علیها السلام پسری خواهد زائید که امتت او را بعد از تو می کشند. چون فاطمه به حسین علیه السلام آبستن شد خوشحال نبود و چون زائید از زائیدنش هم خوشحال نبود سپس امام صادق علیه السلام فرمود: در دنیا مادری دیده نشده که پسری بزاید و خوشحال نباشد ولی فاطمه خوشحال نبود زیرا دانست او کشته خواهد شد و این آیه درباره او نازل شد: « ما انسان را به نیکی نمودن نسبت به پدر و مادرش سفارش نموده ایم. مادرش او را بناخوشی باردار شد و بناخوشی زائید و بارداشتن و از شیر گرفتن اش سی ماه بود.» سوره46/آیه15

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: چون کار حسین چنان شد که شد.، فرشتگان به سوی خدا شیون و گریه برداشتند و گفتند: با حسین برگزیده و پسر پیغمبرت چنین رفتار کنند؟

    پس خدا شبح و سایه حضرت قائم علیه السلام را به انها نمود و فرود با این انتقام او را می گیرم.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
    [جمعه 1400-08-14] [ 03:05:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      امام حسن علیه السلام ...
    امام حسن علیه السلام

    حسن بن علی علیهما السلام در ماه رمضان در سال جنگ بدر که 2 سال بعد از هجرت است متولد گشت و روایت شده که او در سال سوم هجری متولد شد و در آخر ماه صفر سال 49 هجری وفات یافت و هنگام وفات 47 سال و چند ماه داشت و مادرش فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله است.

     

    امام باقر علیه السلام فرمودند: چون وفات امام حسن علیه السلام دررسید گریه کرد .

    به او عرض شد پسر پیغمبر! گریه می کنی! در صورتی که نرد رسول خدا چنان مقامی داری؟! و پیغمبر درباره تو چنین و چنان فرموده و بیت بار پیاده به حج رفته ای و سه بار تمام دارائیت را نصف کرده ائی حتی کفشت را(در راه خدا به فقرا داده ائی.)

    فرمود: من تنها برای دو مطلب می گیریم: بیم موقف (حساب روز قیامت یا بیم از خدا) و از جدائی دوستان.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 03:02:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      معنی سلام بر رسول خدا ...
    معنی سلام بر رسول خدا

    معنی سلام بر رسول خدا

     

    داوود بن کثیر رقی گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: معنی سلام بر رسول خدا چیست؟

    فرمود: خدای تبارک و تعالی (در عالم ارواح) پیغمبرش را و وصی او و دختر و دو پسرش و امامان دیگر و همه شیعیان را خلق فرمود. از آنها پیمان گرفت که (در بلاها) صبر کنند و پایداری کنند (و جان خود واسبان خویش را) در مرزها و سرحدها به بندند و از خدا پروا کنند.

    و خدا (در مقابل این امور) به آنها وعده فرمود که زمین مبارک (مدینه یا بیت المقدس) و حرم امن(مکه) را تسلیمشان کند و بیت المعمور (فرشتگان یا خاندان ائمه) را بر ایشان بیاورد و سقف افراشته (تمام آسمانها و عرش یا برکات آسمان) را به آنها بنمایاند و ایشان را از دشمنان آسوده کند و هم از آفات زمین که خدا به جهت سلامتی آنها از شرور تبدیل فرموده و آنچه را در زمین است برای آنها سالم دارد و لکه ای در آن نباشد-یعنی در زمین ناسازگاری با دشمن وجود نداشته باشد و هر چه را دوست داشته باشد در زمین برای آنها موجود باشد-

    و پیغمبر صلی الله علیه و آله از همه امامان و شیعیانش این پیمان را گرفت و سلام بر آن حضرت یاد آوری این پیمان و تجدید آن است بر خداوند و تا شاید خدا عزّوجلّ در رسیدن وقت این پیمان تعجیل کند و سلامت و سازش را با تمام آنچه در پیمان بوده برای شما به شتاب آماده کند.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
    [جمعه 1400-08-07] [ 10:00:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره امیر المومنین علیه السلام ...
    مجموعه روایات درباره امیر المومنین علیه السلام

    مجموعه روایات درباره امام علی علیه السلام

     

    روایت اول)

     

    اسید بن صفوان مصاحب به رسول خدا صلی الله علیه و آله گوید: روزی که امیر المونین علیه السلام وفات کرد گریه شهر را بلرزه درآورد و مردم مانند روز وفات پیغمبر صلی الله علیه و آله دهشت زده شدند مردی گریان و شتابان و انا لله و انا الیه راجعون گویان پیدا شد و می گفت:

    امروز خلافت نبوت بریده شد تا به در خانه ای که امیر المونین علیه السلام در آن بود ایستاد و گفت:

    خدایت رحمت کند ای ابوالحسن. تو در گرویدن به اسلام از همه مردم پیشتر و در ایمان با اخلاص اش و از نظر یقین محکمتر و از خدا ترسانتر و از همه مردم رنج کش تر و رسول خدا صلی الله علیه و آله را حافظتر و نسبت به اصحابش امین تر بودی.

    مناقبت از همه برتر و سوابقت از همه شریفتر و درجه ات از همه رفیعتر و به \یغمبر صلی الله علیه و آله از همه نزذیکتر و از نظر روش و اخلاق و طریقه و کردار به آن حضرت شبیه تر و مقامت شریفتر و از همه نزدش گرامی تر بودی.

    خدا تو را از جانب اسلام و پیغمبر و مسلمین پاداش خیر دهداوانا بودی هنگامی که  اصحاب پیغمبر ناتوانی کردند

    و به میدان آمدی زمانی که خواری و زبونی از خود نشان دادند

    و قیام کردی موقعی که سستی ورزیدند.

    و به روش رسول خدا چسبیدی  آنگاه که اصحابش آهنگ انحراف کردند

    خلیفه برحق او بودی بی چون و چرا

    و دربرابر زبونی منافقان و خشم کافرن  و بد آمدن حسودان و خواری فاسقان ناتوانی نشان ندادی.

    زمانی که همه سست شدند تو به امر خلافت قیام کردی

    و چون سخن گفتن ناتوان شدند سخن گفتی

    و چون توقف کردند در پرتو نور خدا گام برداشتی

    آنگاه از تو پیروی کردند و هدایت یافتند

    و  تو ازهمه نرم گو تر و خدا فرمان بردارتر و کم سخن تر و درست گوی تر و بزرگ رای تر و پر دلتر و با یقین بیشتر و کردار نیکو تر و به امور آشناتر بودی.

    تو به خدا در ابتدا و انتها رئیس و بزرگ دین بودی

    ابتدا زمانی بود که مردم پراکنده شدند(بعد از مرگ پیغمبر صلی الله علیه و آله) و انتها زمانی که سست شدند ( بعد از قتل عثمان).

    برای مومنان پدر مهربان بودی زمانی که تحت سرپرستی تو در آمدند بارهای گرانی را که آنها از کشیدنش ناتوان شدند به دوش گرفتی

    وآنچه تباه ساختند محافظت نمودی

    و آنچه رها کردند(از احکام و شرایع) رعایت فمودی

    و زمانی که زبونی کردند دامن به کمر زدی.

    بلندی گرفتی زمانی که بی تابی کردند

    صبر نمودی زمانی که شتاب کردند

    و هر خونی را که می خواستند تو گرفتی

    و از برکت تو به خیراتی رسیدند که گمانش را نداشتند

    بر کافران عذابی ریزان و رباینده و برای مومنان پشتیبان و سنگر بودی

    به خدا همراه نعمت های خلافت پرواز کردی، و به عطایش کامیاب گشتی و سوابقش را احراز کردی و فضائلش را بدست آوردی

    شمشیر حجت و دلیلت کند نبود

    و دلت منحرف نگشت

    و بصیرتت ضعیف نشد

    هراسان نگشتی و سقوط نکردی.

    تو مانند کوه بودی که طوفان اش نجنباند و همچنان بودی که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: و در رفاقت و دارائی خویش امانت نگهدارترین مردم است

    و باز چنان بودی که فرمود: از لحاظ بدن ضعیف و در انجام امر خدا قوی است.

    نزد خود فروتن و نزد خدا عظمت داشتی

    در روی زمین بزرگ و نزد مومنین شریف بودی

    هیچ کس را درباره تو راه عیب جوئی نبود

    و هیچ گوینده ئی نسبت به تو راه خرده گیری نداشت

    و برای هیچ کس نرمی و مجامله نداشتی

    هر ناتوان و زبونی نزد تو توانا و عزیز بود تا حقش را برایش بستانی

    و هر توانای عزیز نزدت ناتا=وان و زبون بود تا حق را از او بستانی و در این موضوع خویش و بیگانه نزدت برابر بود

    شان وشخصیت ات حق و راستی بود.

    گفتارت حکمت و ثابت و فرمانت خویشتن داری و دور اندیشی و رایت دانش و تصمیم بد نسبت به هر چه کردی.

    و هر آینه راه راست روشن گشت و امر مشکل آسان شد و آتشها خاموش گشت و دین به وسیله تو راست شد و اسلام قوت یافت و امر خدا ظاهر شد اگر چه  کافران دوست نداشتند.

    و اسلام و اهل ایمان ار برکت تو پاربر جا شد

    و بسیار بسیار پیشی گرفتی و جانشینان خود را به رنج بسیار افکندی

    تو بزرگتر از آنی که مصیبتت با گریه جبران شود

    مرگ تو در آسمان بزرگ جلوه کرد و مصیبت تو مردم را خرد کرد فانالله و انا الیه راجعون

    ما به قضاء خدا راضی و نسبت به فرمانش تسلیمیم

    به خدا سوگند مسلمین هرگز کسی را مانند تو از دست ندهد

    تو برای مومنین پناه و سنگر و مانند کوهی پا برجا و بر کافران خشونت و خشم بودی

    خدا تو را به پیغمبرش برساند و ما را از اجرت محروم نسازد

    و بعد از تو گمراه مگرداند

    مردم همه خاموش بودند تا سخنش تمام شد.

     گریست و اصحاب پبعمبر صلی الله علیه و آله گریستند سپس هر چه جستند نیافتند.

     

    روایت دوم)


    امام صادق علیه السلام فرمود: امیر المومنین علیه السلام دائی هایی در قبیله بنی مخزوم داشت. جوانی از آنها خدمتش آمد و عرض کرد : دائی جان! برادرم مرده و من درمرگش سخت غمگین شده.

    حضرت فرمود: می خواهی او را ببینی؟

    عرض کرد: آری.

    فرمود: قبرش را به من نشان ده.

    پس خارج شد و برد رسول خدا صلی الله علیه و آله را به کمر بست. چون به نزد قبر رسید لبهایش به هم می خورد. سپس با پا به قبر او زد. او از قبر بیرون آمد و به زبان فارسی سخن می گفت.

    امیر المومنین علیه السلام فرمود: مگر وقتی تو مردی از عرب نبودی؟

    گفت: چرا ولی ما به روش فلان و فلان مردیم از این رو زبان ما دگرگون شد.

     

    روایت سوم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: چون امیر المومنین علیه السلام وفات کرد: حسن بن علی علیه السلام در مسجد کوفه به پا خاست و حمد و ثنای خدا گفت و بر پیغمبر صلی الله علیه و آله درود فرستاد. سپس فرمود: ای مردم در این شب مردی وفات کرد که پیشینان بر او سبقت نگرفتند و پسینیان به او نرسند. او پرچمدار رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که جبرئیل در طرف راست و میکائیل در طرف چپپش بودند. از میدان بر نمی گشت جز اینکه خدا به او فتح و پیروزی میداد. به خدا که او از مال سفید و سرخ دنیا جز هفتصد درهم که ان هم از عطایش زیاد آمده بود باقی نگذاشت و می خواست با آن پول خدمتگزاری برای خانواده اش بخرد. به خدا که او در شبی وفات کرد که یوشع بن نون وصی موسی وفات کرد و همان شبیکه عیسی بن مریم به آسمان بالا رفت و همان شبی که قرآن فرود آمد.

     

    روایت چهارم)


    امام صادق علیه السلام فرمود: چون امیر المومنین علیه السلام را غسل دادند از جانب خانه صدا آمد که اگر شما جلو تابوت را بگیرید از گرفتن دنبالش آسوده باشید و اگر دنبالش را بگیرید از گرفتن جلو آسوده باشید.
     

    .

    اصول کافی،ج2

    ترجمه مصطفوی

     

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 09:51:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره حضرت فاطمه سلام الله علیها ...
    مجموعه روایات درباره حضرت فاطمه سلام الله علیها

    مجموعه روایت درباره حضرت فاطمه سلام الله علیها

     

    فاطمه علیها السلام پنج سال بعد از مبعث رسول خدا صلی الله علیه و آله متولد شد و زمانی وفات کرد که 18 سال و 75 روز داشت و بعد از مرگ پدرش 75 روززندگی کرد.

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: فاطمه علیها السلام بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله 75 روز زنده بود و از مرگ پدرش اندوه و سختی او را گرفته بود. جبرئیل نزدش می آمد و او را در مرگ پدرش نیکو تعزیت می گفت و خوش دل می ساخت و از حال پدرش و مقام او و آنچه بعد از وی برای ذریه اش پیش می آید گزارش می داد و علی علیه السلام آنها را می نوشت.

     

    روایت دوم) 

    موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: چون فاطمه علیها السلام وفات کرد امیر المومنین او را پنهان به خاک سپرد و جای قبرش را ناپدید کرد. سپس برخاست و رو به جانب قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله کرد و گفت: سلام بر تو ای رسول خدا از جانب من و از جانب دخترت و دیدار کننده ات و آنکه در خاک رفته و از من جدا شده و در بقعه تو آمده و خدا زود رسیدن او را نزد تو برایش برگزیده.

    ای رسول خدا! شکیبائیم از فراق محبوبه ات کم شده و خود داریم از سرور زنان جهان نابود گشته جز اینکه برای من در پیروی از سنت تو که در فراقت کشیدم جای دلداری باقی است؛ زیرا من سر تو را در لحد آرامگاهت نهادم و جان مقدس تو از میان گلو و سینه من خارج شد(یعنی هنگام جان دادن سرت به سینه من چسبیده بود)

    آری! در کتاب خدا برای من بهترین پذیرش (و صبر بر این مصیبت) است. انّالله و انّا الیه راجعون، همانا امانت پس گرفته شد و گروگان دریافت گشت و زهرا از دستم ربوده شد.

    ای رسول خدا دیگر چه اندازه این آسمان نیلگون و زمین تیره در نظرم زشت جلوه می کند.

    اندوهم همیشگی باشد و شبم در بیخوابی گذرد و غمم پیوسته در دل است. تا خدا خانه ای را که تو در آن اقامت داری برایم برگزیند.

    غصه ای دارم دل خون کُن و اندوهی دارم هیجان انگیز. چه زود میان ما جدائی افتاد تنها به سوی خدا شکوه می برم.

    به همین زودی دخترت از هم دست شدن امتت بر ربودن حقش به تو گزارش خواهد داد. همه سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه زیرا چه بسا درد دلهائی داشت که چون آتشی در سینه اش می جوشید و در دنیا راهی برای گفتن و شرح دادن آن نیافت ولی اکنون می گوید و خدا هم داوری می فرماید و او بهترین داوران است.

    سلام بر شما سلام وداع کننده ای که نه خشمگین است و نه دلتنگ؛ زیرا اگر از اینجا برگردم به واسطه دلتنگیم نیست و اگر بمانم به اسطه بدگمانی به آنچه خدا به صابران وعده فرموده، نباشد.

    وای، وای باز هم بردباری مبارکتر و خوش نماتر است. اگر چیرگی دشمنان زورگو نبود اقامت و درنگ در اینجا را  چون معتکفان ملازمت می نمودم و مانند زن بچه مرده بر این مصیبت بزرگ شیون می کردم. در برابر نظر خدا دخترت پنهان به خاک سپرده شد و حقش پایمال گشت و از ارثش جلوگیری شد با آنکه دیر زمانی نگذشته و یاد تو کهنه نگشته بود.

    ای رسول خدا ! شکایت من تنها به سوی خداست و بهترین داداری از جانب تو است

    ای رسول خدا! درود خدا بر تو و سلام و رضوانش بر فاطمه باد.

     

    روایت دوم)

    مفضل گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: چه کسی فاطمه را غسل داد؟

    فرمود: امیر المومنین.(من این مطلب را از گفته آن حضرت بزرگ شمردم و تعجب کردم)

    فرمود: گویا از آنچه به تو خبر دادم دلتنگ شدی؟

    عرض کردم چنین است قربانت گردم.

    فرمود: دلتنگ مباش، زیرا او صدیقه است و جز معصوم نباید او را غسل دهد مگر نمی دانی که مریم را جز عیسی غسل نداد.

     

    روایت سوم) 

    امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند: چون آن مردم کرند آنچه کردند(در خانه را آتش زدند و امیر المومنین را به مسجد بردند) فاطمه علیها سلام گریبان عمر را گرفت و او را پیش کشید و فرمود: همانا به خدا ای پسر خطاب!  اگر من از رسیدن بلا به بی گناهان کراهت نداشتم می فهمیدی که خدا را سوگند می دادم و او را زود اجابت کننده می یافتی.

     

    روایت سوم) 

    امام باقر علیه السلام فرمود: چون فاطمه علیها السلام متولد شد، خدا به فرشته ای وحی کرد تا به زبان محمد صلی الله علیه و آله داد که او را فاطمه نام گذارد. سپس فرمود: من تو را به علم پیوستم و از خون حیض بازگرفتم.

    آنگاه امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند که خدا او را با علم از شیر و از خون حیض در عالم میثاق باز گرفت.

     

    روایت چهارم)

    پیغمبر صلی الله علیه و آله به فاطمه علیها السلام فرمود: برخیز و آن سینی را بیرون آر. او برخاست و سینی را آورد که در آن نام روغن مالیده و گوشت پخته بود.

    پیغمبر صلی الله علیه و آله با علی و فاطمه و حسن و حسین 13 روز از آن می خوردند. سپس امّ ایمن حسین علیه السلام را دید چیزی با خود دارد. به او گفت: این از کجاست؟

    فرمود چند روز است که ما این غذا را می خوریم.

    ام ایمن نزد فاطمه آمد و گفت: ای فاطمه!  هرچه ام ایمن دارد  به فاطمه و فرزندانش متعلق است اما فاطمه هر چه دارد به ام ایمن چیزی نمی رسد؟ فاطمه قدری از آن را برای او آورد و امّ ایمن از آن بخورد و غذای آن سینی تمام شد. پیغمبر به او فرمود: اگر به امّ ایمن نمی خورانیدی تا روز قیامت تو و ذریّه تو از آن می خوردند.

    آنگاه امام باقر علیه السلام  فرمود: آن سینی نزد ماست و قائم علیه السلام در زمان خود آن را بیرون می آورد.

     

    روایت چهارم)

    احمد بن ابی نصر گوید: از حضرت رضا علیه السلام راجع به فاطمه علیها السلام پرسیدم فرمود: در خانه خود به خاک سپرده شد سپس چون بنی امیّه مسجد را توسعه دادند جزء مسجد شد.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام می فرمود: اگر خدای تبارک و تعالی امیر المومنین علیه السلام را برای فاطمه نمی آفرید در روی زمین از آدم گرفته تا هر بشری بعد از او همسری برای او نبود.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی 

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 09:45:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ایمان عبدالمطلب و ابوطالب ...
    ایمان عبدالمطلب و ابوطالب

    ایمان عبدالمطلب و ابوطالب

     

    روایت اول)

    درست بن ابی منصور از حضرت موسی بن جعفر علیه  السلام پرسید که : آیا ابوالطالب  بر پیغمبر صلی الله علیه و آله حجت بود؟

    فرمود : نه بلکه وصایای (پیغمبران) نزد او به امانت بود و او تحویل پیغمبر داد.

    راوی گوید: من گفتم: وصایا را به او داد چونکه حجت بود؟

    فرمود: اگر بر او حجت می بود، وصیت را تحویل او نمی داد.

    عرض کردم: پس حال ابوالطالب(از نظر عقیده) چگونه بود؟

    فرمود: او پیغمبر و آنچه آورده بود، اقرار کرد و وصایا را به او تحویل داد و همان روز درگذشت.

    شرح- علامه مجلسی (ره) پنج توجیه برای این روایت ذکر می کند ولی آنچه را خودش انتخاب می کند این است که: درست بن ابی منصور پرسید که : آیا ابوالطالب حجت و امام بر پیغمبر بود؟

    حضرت پاسخ داد: نه!  زیرا اگر اشتباه تو از این جهت است که شنیده ئی ابوالطالب به پیغمبر وصیت کرد، مقصود این است که وصایا و امانتهای پیغمبران سابق نزد او بود و او به پیغمبر تحویل داد و ابوالطالب در اینجا یک امانت نگهدار بیش نبود نه انکه خودش حجت و امامی باشد و پیغمبر را وصی و جانشین خود کرده باشد.

    سائل معنی سخن امام را نفهمید و دوباره پرسید: مگر دادن وصایا به پیغمبر صلی الله علیه و آله معنیش این نیست که او حجت بر پیغمبر است؟

    حضرت جواب داد: چنین نیست، بلکه این عمل ابوالطالب با عقیده تو مخالف و منافات دارد و مقصود از اقرار ابوالطالب در روز مرگش اقرار ظاهری او بود که دیگران هم اگاه باشند.

     

    روایت دوم)


    امام صادق علیه السلام فرمود: عبدالمطلب روز قیامت به عنوان یک امت محشور شود و سیمای پیغمبران و هیبت سلاطین داشته باشد.

    عبدالمطلب به تنهائی یک امت مبعوث شود، رونق سلاطین و هیئت پیغمبران داشته باشد و این به جهت آن استکه او نخستین معتقد به «بداء» بود.

    و فرمود: عبدالمطلب رسول خدا صلی الله علیه و اله را به سوی ساربانانش فرستاد تا شتران فرار کرده را گرد آورد.

    حضرت دیر کرد. عبدالمطلب حلقه در خانه کعبه را گرفت و می گفت: پروردگارا اهل خود را هلاک می کنی؟ اگر چنین کنی امری از جانب تو ظاهر گشته است.»( زیرا من در کتب و اخبار پیغمبران گذشته خوانده ام که این نوه من پیغمبر خواهد شد، اگر در کودکی بمیرد معلوم می شود برای  خدا بداء حاصل شده است.) سپس پیغمبر صلی الله علیه و آله شتر ها را اورد و عبدالمطلب  در هر جاده و دره ئی کسی را به جست و جوی پیغمبر فرستاد و فریاد میزد:« پروردگارا اهل خود را هلاک می کنی؟! اگر چنین کنی برای تو بدا حاصل گشته است.»

    چون چشمش به پیغمبر صلی الله علیه و آله افتاد او را در بر گرفت و بوسید و فرمود: پسر جانم پس از این تو را دنبال کاری نفرستم زیرا می ترسم ناگهان گرفتار و کشته شوی.»    

     

    روایت سوم)


    امام صادق علیه السلام فرمود: حکایت ابوالطالب حکایت اصحاب کهف است که ایمان را نهان کردند و شرک اظهار داشتند پس خدا پاداششان را دو بار به آنها داد.( یک بار به جهت ایمان آوردن و یک بار به جهت تقیه کردن.)

     .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

     

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
    [جمعه 1400-07-09] [ 10:51:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      چگونگی آفرینش پیامبر محمد صلی الله علیه و آله و حضرت امیر علیه السلام ...
    چگونگی آفرینش پیامبر محمد صلی الله علیه و آله و حضرت امیر علیه السلام

    چگونگی آفرینش پیامبر محمد صلی الله علیه و آله و حضرت امیر علیه السلام

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خدا بود و هیچ پدیده ئی نبود، سپس پدیده و مکان را آفرید و نورالانوار را آفرید که همه نورها از او نور گرفت و از نور خود که همه نورها از آن نور یافت در آن جاری ساخت و آن نوری است که محمد و علی را از آن آفرید. پس محمد و علی دو نور نخستین بودند  زیرا پیش از آنها چیزی پدید نیامده بود، و آن دو همواره پاک و پاکیزه در صلبهای پاک جاری بودند تا آنکه در پاکترین آنها یعنی عبدالله و ابوطالب از یکدیگر جدا گشتند.

     

    روایت دوم)

    جابر بن یزید گوید: امام باقر علیه السلام به من فرمود: ای جابر! همانا خدا در اول آفرینش محمد صلی الله علیه و آله و خاندان رهنما و هدایت شده او را آفرید و آنها در برابر خدا اشباح نور بودند.

    عرض کردم: اشباح چیست؟

    فرمود: یعنی سایه نور، پیکر های نورانی بدون روح و محمد صلی اله علیه و آله تنها به یک روح موید بود و آن روح روح القدس بود که او و خاندانش به وسیله آن روح خدا را عبادت می کردند و از این جهت خدا ایشان را خویشتن دار، دانشمند نیکو کار برگزیده  آفرید با نماز و روزه و سجود و تسبیح و تهلیل خدا را عبادت می کردند و نمازها را می گزاردند و حج می کردند و روزه می گرفتند.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 10:37:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      علت برتر ی پیامبر اسلام نسبت به سایر انبیاء ...
    علت برتر ی پیامبر اسلام نسبت به سایر انبیاء

    علت برتری پیامبراسلام نسبت به سایر انبیاء

     

    امام صادق علیه السلام فرمود: یکی از قریش به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: شما که آخرین و پایان پیامبران هستی، به چه سبب از همه پیش افتادی؟

    فرمود: زیرا من نخستین کسی بودم که به پروردگارم ایمان آوردم و نخستین کسی که پاسخ گفت زمانی که خدا به پیغمبران پیمان گرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت که مگر نه این است که من پروردگار شما هستم ؟

    گفتند : چرا

    من نخستین پیغمبری بودم که چرا گفت: پس سبقت من بر پیغمبران به واسطه اقرار به خدا بود.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 10:29:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      از نشانه های امام بودن ...
    از نشانه های امام بودن

    از نشانه های امام بودن

    عبدالله بن سلیمان گوید: از امام صادق علیه السلام راجع به امام پرسیدم که آیا کار به او واگذار شده است چنانکه به سلیمان بن داوود واگذار شده بود؟

    فرمود: آری، و دلیلش این است که: مردی از امام مساله ای پرسید آن حضرت جوابش گفت سپس دیگری همان مساله را پرسید و او جوابی بر خلاف جواب اول گفت باز دیگری همان مساله را پرسید و او جوابی برخلاف آن دو جواب گفت سپس فرمود:  این است بخشش ما منت گذار یا ببخش بدون حساب.( 39 سوره 38)

    من عرض کردم: اصلحک الله، امام که این جواب را که گوید آنها را میشناسد.

    فرمود: سبحان الله! مگر نمیشنوی که خدا می فرماید: «در اینها نشانه هائی است برای باریک بینان» 75 سوره15. و انها ائمه هستند و آن در راهی پابرجاست» که هیچ گاه از ان خارج نشوند.

    سپس به من فرمود: آری امام زمانی که مردی را ببیند او را میشناسد و رنگش را میشناسد و اگر سخن او را از پشت سر دیوار هم بشنود او را و شخصیتش را میشناسد همانا خدا می فرماید: « از جمله آیات خدا آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبانها و رنگهای شماست. همانا در این اختلاف بای جهانیان نشانه هادی است 21 سوره 30 . و آنها دانشمندان (ائمه علیهم السلام) هستند پس امام هر امری را که بشنود و به زبان آید، می فهمد چه آنکه گویند تها نجات یا هلاک باشد. از این جهت است که به مردم آنگونه پاسخ می دهد.

    .

    اصول کافی،ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ◀مطالب ویژه امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف), ✔مطلب ندارد
    [پنجشنبه 1400-06-18] [ 11:46:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ولایت حضرت امیر در تمام کتب آسمانی ...
    ولایت حضرت امیر در تمام کتب آسمانی

    ولایت حضرت امیر در تمام کتب آسمانی

     

    حضرت ابوالحسن علیه السلام فرمود:

    ولایت علی علیه السلام را در تمام کتب پیغمبران نوشته شده است و خدا هیچ پیغمبری را مبعوث نسازد جز به نبوت محمد صلی الله علیه و آله و وصیت علی علیه السلام.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفویان

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 11:41:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      عالم ذر و محبت ما به اهل بیت (علیهم السلام) ...
    عالم ذر و محبت ما به اهل بیت (علیهم السلام)

    عالم ذر و محبت ما به اهل بیت (علیهم السلام)

     

    روایت اول)

    بکیر بن اعین گوید: امام باقر علیه السلام می فرمود: خدا از شیعیان ما پیمان ولایت گرفت در حالیکه مانند موران ریز بودند همان روزی که از ذره ها پیمان گرفت و نیز به ربوبیت خود و نبوت محمد صلی الله علیه و آله اقرار گرفت.

     

    روایت دوم)

    ابوحمزه گوید: شنیدم امام باقر علیه السلام می فرمود: همانا علی علیه السلام دریست که خدا آن را گشوده هر که از آن در وارد شود مومن است و هر که از آن در خارج شود کافر است و هرکس نه داخل شود و نه خارج شود در زمره کسانی است که خداوند متعال درباره ایشان فرموده است: من درباره آنها به خواست خود رفتار کنم. (به بهشت یا دوزخ برده شود)

    و می فرمود: خدا از شیعیان ما آنگاه که در عالم ذر بودند به ولایت ما پیمان گرفت روزی که از همه در عالم ذر پیمان گرفت و نیز به ربوبیت خود و نبوت محمد صلی الله علیه و آله پیمان گرفت و خدای عز و جل امتش را که مانند سایه ها بودند (روح بدون پیکر یا با پیکر مثالی) به محمد صلی الله علیه و آله در گل ارائه ارائه فرمود و آنها را از گلی آفرید که آدم را از آن آفرید و خدا ارواح شیعیان ما را دو هزار سال پیش از بدنهایشان آفرید و ایشان را بر پیغمیر صلی الله علیه و آله عرضه داشت. حضرت آنها را شناخت و علی هم آنها را شناخت و ما آنها را از سیاق گفتار میشناسیم.

    شرح: توضیح و تفسیر دو هزار سال تقدم خلقت روح بر بدن دانشمندان مطالب گفته اند مبنی بر حدس و گمان پس ارجاع علم آن را به خدا و رسول و اوصیائش اولی به نظر می رسد.

     

    روایت سوم)

    عقبه گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: خدا مخلوق را آفرید، و هر مخلوقی را که دوست می داشت از ماده ای که دوست داشت آفرید و آنچه را دوست داشت از گل بهشت آفرید و هر مخلوقی را که دوست نداشت از ماده ای که دوست نداشت آفرید و آنچه را دوست نداشت از گل دوزخ آفرید سپس آنها را در سایه ای مبعوث کرد.

    من عرض کردم: سایه چیست؟

    فرمود: نمی بینی که سایه خودت در برابر خورشید چیزی هست و چیزی نیست ( یعنی چیزی یست که از خود شخصیت و استقلال ندارد و این تنظیری است برای عالم مثال یا عالم ارواح یا عالم ذر) سپس خدا پیغمبران را در میان آنها مبعوث ساخت تا ایشان را به اقرار به خدا دعوت کنند این است که خدا فرمود: « و اگر از آنها بپرسی کی خلقشان کرده خواهند گفت: خدا 87-سوره43»

    سپس خدا ایشان را به اقرار نسبت به پیغمبران دعوت کرد برخی اقرار و برخی انکار نمودند آنگاه به ولایت ما دعوتشان کرد به خدا کسی بدان اقرار کرد که خدایش دوست میداشت و انکه را دشمن داشت انکار کرد این است گفتار خدا : « به آنچه از پیش (در عالم ذر) تکذیب کرده اند ایمان نخواهند آورد 74سوره 10) سپس امام باقر علیه السلام فرمود: تکذیب آنها در آنجا (عالم ذر) بود.

    شرح: علامه مجلسی گوید: عقیده محدثین این است که چون خدا نیکی و بدی کردار و عقیده بندگانش را می دانست نیکان را از گل بهشت آفرید و بدان را از گل جهنم تا هرکدام از آن دو دسته به لیاقت و سزاواری خود برسند بنابراین کردار و رفتار آنها سبب شد که آنگونه خلق شوند نه انکه برعکس باشد(تا جبر لازم آید)

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

     

     

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 11:36:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      اجازه سخن به اهل بیت(علیهم السلام) در روز قیامت ...
    اجازه سخن به اهل بیت(علیهم السلام) در روز قیامت

    اجازه سخن به اهل بیت(علیهم السلام) در روز قیامت

     

    عرض کردم:« روزی که روح و فرشتگان صف کشیده سخن نگویند… تا آخر آیه 38 سوره 78-که فرماید: مگر کسیکه خدا به و اجازه دهد و او درست گوید»

    امام ابوالحسن علیه السلام فرمود: به خدا ما هستیم که روز قیامت اجازه داریم و درست گوئیم.

    عرض کردم: آنگاه که گوئید، چه خواهید گفت؟

    فرمود: بزرگی پروردگار خود گوئیم و بر پیغمبر خود درود فرستیم و از شیعیان خود شفاعت کنیم و پروردگار ما را رد نکند.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
    [جمعه 1400-06-05] [ 04:02:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      و لو کره کافرین ...
    و لو کره کافرین

    و لو کره الکافرین …

     

    محمد بن فضیل  گوید: از حضرت ابوالحسن علیه السلام راجع به قول خدای عزّوجلّ « می خواهند با پف دهانشان نور خدا را خاموش کنند» 8سوره 61 پرسیدم.

    فرمود: یعنی می خواهند ولایت امیر المومنین علیه السلام را با پف دهانشان خاموش کنند.

    عرض کردم: « خدا تمام کننده نور خود است.»

    فرمود: خدا تمام کننده امامت است. به دلیل قول خدای عزّوجلّ« کسانیکه به خدا و رسولش و نوری که فرو فرستاده ایم ایمان آورند_8سوره64- پس نور همان امام است.

    عرض کردم:« اوست خدائی که که رسول خود را به هدایت و دین حق فرستاده است-9سوره64-

    فرمود: یعنی اوست که رسولش را به ولایت وصیش امر کرد و ولایت همان دین حقّ است.

    عرض کردم:« تا  آن را بر هر دینی غالب کند:»

    فرمود: یعنی آن را در زمان قیام قائم بر همه دین ها غلبه دهد. خدا می فرماید: « و خدا تمام کننده نور خود است» یعین ولایت قائم…«اگرچه کافران (به ولایت علی علیه السلام) را نخواهند.

    عرض کردم این تنزیل است؟

    فرمود: آری! این حرف تنزیل است و اما غیر آن تاویل است.

    شرح: یعنی جمله «والله متمّ نوره و لو کره الکافرون» حرفی است که از طرف خدا نازل شده است و امّا آنچه من می گویم یعنی جمله «ولایه القائم» و جمله «بولایه علی» تاویل است و مجلسی گوید: یعنی این دو جمله هم تنزیل است و ممکن است مقصود این باشد که اینها تفسیر در زمان تنزیل است. (یعنی جبرئیل علیه السلام آنچه را در قرآن موجود است آورده ولی همان جا برای من تفسیر کرد که مقصود ولایت قائم و ولایت علی است.)

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 03:58:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دوستی امیر المومنین ...
    دوستی امیر المومنین

    دوستی امیر المومنین

    عرض کردم : خدا فرماید: «کسانیکه ایمان آورده و کارهای شایسته کردند خدای رحمان برای آنها محبتی قرار خواهد داد.»

    امام صادق علیه السلام فرمود: آن محبتی که خدای تعالی می فرماید: دوستی امیر المومنین علیه السلام است.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 03:51:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      سه خصلتی که مانع خیانت می شود ...
    سه خصلتی که مانع خیانت می شود

    سه خصلتی که مانع خیانت می شود

     

    امام صادق علیه السلام فرمود: پیغمبر صلی الله علیه و آله در مسجد خیف برای مردم سخنرانی کرد و فرمود:

    خدا یاری کند بنده ئی را که سخن مرا بشنود و در گوش گیرد و حفظ کند و به کسانی که نشنیده اند برساند چه بسا حامل  علمی که خود دانا نیست و چه بسا حامل علمی که به داناتر از خود رساند.

    سه خصلت است که دل هیچ فرد مسلمانی با آن خیانت (کینه توزی، بدخواهی) نکند:

    1- خالص نمودن عمل برای خدا

    2- خیرخواهی پیشوایان مسلمین(به اطاعت و فرمانبری از آنها)

    3- همراه بودن با جماعت مسلمین (و جدا نشدن و اختلاف و پراکندگی ایجاد نکردن)

    زیرا دعوت مسلمین افراد پشت سرشان را هم شامل می شود(پس هرکه همراه جماعت شد در سود آنها شریک است)

    مسلمین  همه برادرند.

    خونشان برابر است ( پس اگر شخص از انها کوچکتر ینشان را به ناحق بکشد باید کشته شود)

    و پست ترین فردشان در برقراری پیمانشان کوشش می کند (یعنی پست ترین فرد مسلمان می تواند در مواد امان نامه هر قرار دادی با کفار شرکت و دخالت کند و در وفای آن کوشا باشد.)

    علامه مجلسی راجع به جماعت مسلمین اخباری را نقل می کند:

    1-  از رسول خدا صلی الله علیه و آله راجع به جماعت امتش پرسیدند فرمود: جماعت امت من اهل حقند اگرچه کم باشند.

    2-  پیغمبر صلی الله علیه و آله عرض شد: جماعت امت کیانند؟ فرمود: کسانی که برحقند اگر چه ده نفر باشند.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

     

     

     

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
    [پنجشنبه 1400-04-24] [ 10:26:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      حقیقت ماهیت کفار ...
    حقیقت ماهیت کفار

     حقیقت ماهیت کفار

    امام صادق علیه السلام : … همانا خدا مردمی را برای دوزخ و آتش آفرید و به ما دستور داد که به آنها تبلیغ کنیم و ولی آنها چهره در هم کشیدند و دلشان نفرت پیدا کرد و آن را به ما برگردانیدند و تحمل نکردند و تکذیب نمودند و گفتند:جادوگر است، دروغ گوست، خدا هم بر دلشان مهر نهاد و آن را از یادشان برد.

    سپس خدا زبانشان را به قسمتی از بیان حق گویا ساخت که به زبان می گویند و به دل باور ندارند(مانند سخنانی که گاهی بعضی از کفار و فساق به نفع خدا پرستان و علیه خود گویند) تا همان سخن از دوستان و فرمانبران خدا دفاعی باشد و اگر چنین نبود کسی در روی زمین خدا را عبادت نمی کرد و مامور شدیم که از آنها دست برداریم و حقایق را پوشیده و پنهان داریم شما هم (ای گروه شیعه) از انکه خدا بدست برداشتن از اوامر فرموده پنهان دارید و از انکه به کتمان و پوشیدگی از او دستور داده پوشیده دارید.

    سپس امام دست به دعا برداشت و گریه کرد و فرمود:

    بار خدایا!

    ایشان (شیعیان) مردمی اندک و ناچیز اند

    پس زندگی ما را زندگی آنها و مرگ ما را مرگ آنها قرار ده

    و دشمن خود را بر ایشان مسلط مکن که ما را به آنها مصیبت زده کنی

     زیرا اگر ما را به آنها مصیبت زده کنی 

    هرگز در روی زمین پرستش نشوی و صلی الله علی محمد و آله و سلم تسلیما.

     

    شرح: احادیث صعب و مستصعب که در این روایات ذکر شده است مانند آیات قرآن و هدایت الهی و مواعظ و عبرتهاست که اگر با گوشی شنوا و دلی نرم و روحی مطیع برابر شود آمادگی و مجذوبیت و پذیرش پیدا می شود و اگر با دلی سخت و روحی سرکش برخورد کند با انکار و تمرد مواجه می شود و بلکه بر قساوت و طغیان آن می افزاید. قران کریم می فرماید: «از این قرآن آیه هائی نازل می کنیم که برای مومنان شفا و رحمت است و ستمگران را جز خسارت نیفزاید.» سوره17/82

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 10:19:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      اسرار امامان معصوم علیهم السلام را چه کسانی می توانند درک کنند؟ ...
    اسرار امامان معصوم علیهم السلام را چه کسانی می توانند درک کنند؟

      اسرار امامان معصوم علیهم السلام را چه کسانی می توانند درک کنند؟

     

    ابوبصیر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: ای ابا محمد! همانا به خدا که سرّی از سرّ خدا و علمی از علم خدا نزد ماست که به خدا هیچ فرشته مقرب و پیغمبر مرسل و مومنی که دلش را به ایمان آزموده آن را تحمل نکند. سوگند که خدا آن را به احدی جز ما تکلیف نفرموده و عبارت با آن را از هیچ کسی جز ما نخواسته.

    و نیز نزد ما سرّیست از سرّ خدا و علمی است از علم خدا که ما را به تبلیغ اش مأمور فرموده و ما ان را از جانب خدای عزوجل تبلیغ کردیم و برایش محلی و اهلی و پذیرنده ئی نیافتیم تا انکه خدا برای پذیرش آن مردمی را از همان طین و نوری که محمد و آل محمد و ذریه او را آفرید،  خلق کرد و آنها را از فضل و رحمت خود ساخت چنانکه محمد و ذریه او را ساخت.

    پس چون ما آنچه را از جانب خدا به تبلیغش مأمور بودیم، تبلیغ کردیم آنها پذیرفتند و تحمل کردند و یاد ما به آنها رسید . پس دلهای ایشان به شناسائی و به حدیث ما متوجه گشت اگر آنها از آن طینت و نور خلق نمی شدند این چنین نبودند نه به خدا آن را تحمل نمی کردند.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 10:12:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      میزان مهلت دادن برای پرداخت قرض ...
    میزان مهلت دادن برای پرداخت قرض

    میزان مهلت دادن برای پرداخت قرض

    سهل بن زید از معاویه بن حکیم نقل کند و او از محمد بن اسلم و او از مردی طبرستانی به نام محمد –معاویه گوید: سپس خودم هم محمد طبری را دیدم و او به من خبر داد که شنیدم علی بن موسی الرضا علیه السلام می فرمود:

    هرگاه بدهکاری برای راه حقی قرض کرده باشد تا یکسال مهلتش دهند اگر برایش گشایش شد خودش می پردازد وگرنه باید امام از جانب او از بیت المال بپردازد.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام رضا (علیه السلام), ◀جلد2, ◀احادیث, ✔مطلب ندارد
     [ 10:08:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      آخرین سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله ...
    آخرین سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله

    آخرین سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله

    سدیر صیرفی  گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: پیغمبر صلی الله علیه و آله خبر وفاتش داده شد در صورتی که تن درست بود و دردی نداشت –این خبر را جبرئیل آورد- حضرت برای نماز همگانی جار زد و مهاجر و انصار را دستور داد تا سلاح برگیرند، مردم جمع شدند و پیغمبر صلی الله علیه و آله بر منبر برآمد و خبر وفات خود را به آنها داد و سپس فرمود؛ خدا را به والی بعد از خود به یاد می آورم از اینکه؛

     مبادا بر جماعت مسلمین رحم نکند

    باید بزرگشان را احترام کند

     و به ضعیفشان رحم کند

     و عالمشان را بزرگ شمرد

     و به آنها زیان نرساند تا خوارشان کند

    و نیازمندشان نسازد تا از دینشان به در برد

     و در خانه خود را به روی آنها نبندد(و از حال آنها بی خبر نماند) تا توانای آنها ناتوانشان را بخورد

    و در لشکر کشی آنها سختی روا ندارد(همه را در مرزها نگه ندارد) تا نسل امتم را قطع کند.

    سپس فرمود: شاهد باشید که من ابلاغ کردم و خیر خواهی نمودم.

    امام صادق علیه السلام فرمود: این آخرین سخنی بود که پیغمبر صلی الله علیه و آله بالای منبرش فرمود.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفویان

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 10:01:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مبنای اعمال از منظر امیر المومنین ...
    مبنای اعمال از منظر امیر المومنین

    مبنای اعمال از منظر امیر المومنین

    امیر المومنین علیه السلام فرمود: با والیان خود خیانت نورزید و با رهبران خود دغلی نکنید و پیشوایان خود را نادان نخوانید و از رشته پیوند خود (جماعت مسلمین) پراکنده مشوید که سست شوید و شوکت و دولت شما برود.

    پایه کارهای شما باید روی این مبنی باشد  و ملازم این روش باشید زیرا اگر شما مشاهده می کردید آنچه را مردگان از شما که مخالف دعوت شما بودند مشاهده کردند شما هم شتاب می کردید و بیرون می آمدید و فرمان می بردید(یعنی مردم پیش از شما را به جهاد و اطاعت دعوت کردم ولی آنها مخالفت کردند و اکنون عذاب خدا را مشاهده می کنند شما هم اگر مشاهده کنید به سوی جهاد می شتابید و فرمان می برید.) ولی آنچه را آنها مشاهده کردند از شما پوشیده شده و به زودی پرده برداشته شود.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده حضرت علی(علیه السلام), ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 09:54:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نحوه برخورد با دنیا از منظر امامان معصوم علیهم السلام ...
    نحوه برخورد با دنیا از منظر امامان معصوم علیهم السلام

    نحوه برخورد با دنیا از منظر امامان معصوم علیهم السلام

     

     روایت اول)

    معلی بن خنیس گوید: روزی به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آل فلان (بنی عباس) و نعمتهائی را که دارند به یاد آوردم و با خود گفتم: اگر این نعمت برای شما می بود ما هم با شما در عیش و خوشی بودیم

    فرمود: هیهات ای معلی! اگر چنین می بود برای ما جز نگهبانی شبانه و تلاش روزانه و پوشاک زبر و درشت و خوراک سخت و بی خورش چیزی نبود، از این رو آن امر از ما برکنار شد. آیا تو دیده ئی که هرگز خدای تعالی بردن حقی را جز این نعمت قرار دهد.

     

    روایت دوم)

    زمانی که عاصم بن زیاد عبا پوشید و جا مه نرم را بیرون کرد و برادرش ربیع بن زیاد شکایت او را خدمت امیر المومنین علیه السلام اورد که او همسرش را غمگین نموده و فرزندانش را اندوهناک ساخته .

    حضرت فرمود: عاصم را نزد من آورید او را خدمتش آوردند چون حضرت او را دید چهره در هم کشید و فرمود: از همسرت خجالت نکشیدی؟ به فرزندانت رحم نکردی؟ گمان می کنی که خدا چیزهای خوب و پاکیزه را برای تو حلال کرده و نمی خواهد از آنها استفاده کنی تو نزد خدا پست تر از آنی. مگر خدا نمی فرماید: «خدا زمین را برا استفاده مردم نهاد که در آن میوه و نخل غلافدار است.» سوره55/11 مگر خدا نمی فرماید: «دو دریا را گذاشت که به هم برسند  میانشان حائلی است که به هم تجاوز نکنندتا آنجا که فرماید: .. از آنها لوءلوء و مرجان بیرون می شود.» سوره55/22

    به خدا سوگند که به کاربردن نعمت های خدا را با عمل نزد او محبوبتر است از به کار بردن آنها را با گفتار در صورتی که خدای عزوجل می فرماید: و اما نعمت پروردگارت را بازگو سوره93/11

    عاصم گفت: یا امیرالمومنین! پس چرا خود شما به خوراک سخت و پوشاک درشت اکتفا نموده ئی؟

    فرمود: وای بر تو!! همانا خدای عزوجل برپیشوایان  عدالت واجب ساخته که خود را در ردیف مردم ضعیف و ناتوان گیرند، تا فقر و تنگدستی فقیر را از جا به در نبرد . عاصم بن زیاد عبا را کنار گذاشت و جامه نرم در بر کرد.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده حضرت علی(علیه السلام), ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 12:19:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      علت «امیر المومنین» خواندن حضرت علی علیه السلام ...
    علت «امیر المومنین» خواندن حضرت علی علیه السلام

     علت «امیر المومنین» خواندن حضرت علی علیه السلام

     

    احمد بن عمر گوید: از حضرت ابوالحسن علیه السلام پرسیدم: چرا آن حضرت امیر المومنین علیه السلام نامیده شد؟

    فرمود: زیرا او مومنین را طعام علمی می دهد. مگر نشنیده ئی که خدا در کتابش می فرماید: و ما خانواده خود را طعام می دهیم. سوره12/آیه64

     

    شرح: مار یمیر به معنی طعام دادن و آذوقه خوب برای خانواده تهیه کردن است. بنابراین کلمه امیر صیغه متکلم وحده از فعل مضارع است که در اثر کثرت استعمال  لقب آن حضرت گشته است مانند تابط شراً و ممکن است مقصود از روایت این باشد که حکام و زمامداران دیگر که امیر مردم هستند غذای جسمی و خواربار و آذوقه معاش آنها را منظم می کنند و در دسترس آنها می گذارند تا زندگی حیوانی آنها اداره شود ولی حکومت علی علیه السلام علاوه بر جنبه معاش مردم از نظر غذای روحی و زندگی علمی و معنوی افراد مورد توجه است و اختصاص به مومنین هم دارد زیرا تنها ایشانند که از علوم آن حضرت استفاده می کنند.

    روایت دوم)

    امیر المومنین علیه السلام فرمود: خدا مرا پیشوای خلقش قرارا داد و بر من واجب ساخت که درباره خود و خوراک و نوشابه و پوشاکم مانند مردم ضعیف و مستمند بر خود تنگ گیرم  تا فقیر از فقر من پیروی کند و ثروتمند به وسیله ثروتش سرکشی و طغیان ننماید.

     

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده حضرت علی(علیه السلام), ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 12:13:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      امام زمان را به چه عنوانی باید صدا کرد؟ ...
    امام زمان را به چه عنوانی باید صدا کرد؟

    امام زمان(عجّ الله تعالی فرجه الشریف) را به چه عنوانی باید صدا کرد؟

     

    عمر بن زاهر گوید: مردی از امام صادق علیه السلام پرسید که به امام قائم به عنوان امیر المومنان سلام می کنند؟

    فرمود: نه، آن نام را خدا مخصوص امیر المومنین (علی بن ابی طالب) علیه السلام نموده پیش از او کسی بدان نام، نامیده نشده و بعد از او هم جز کافر آن نام را بر خود نبندد.

    عرض کردم : قربانت پس چگونه بر او سلام کنند؟

    فرمود: می گویند: السلام علیک یا بقیه الله؛ سپس این آیه را قرائت فرمود: اگر مومن هستید بقیه الله برای شما بهتر است. سوره 11/86

    .

    اصول کافی،ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀جلد2, ◀مطالب ویژه امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف), ✔مطلب ندارد, بهترین نام برای خواندن امام زمان
     [ 12:07:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      استثنا شدن امامان معصوم علیهم السلام ...
    استثنا شدن امامان معصوم علیهم السلام

    استثنا شدن امامان معصوم علیهم السلام

     

    زید حشام گوید: شب جمعه ای بود و ما راه می رفتیم که امام صادق علیه السلام به من فرمود: قرآن بخوان، زیرا شب جمعه است.

    من این آیه را خواندم :«ان یوم الفصل میقاتهم اجمعین. یوم لا یعنی مولی عن مولی شیئا و لا هم ینصرون. الا من رحم الله.» سوره44/آیه42

    امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا ما را خدا ترحم کرده و ما را خدا استثنا فرموده ولی ما از دوستان خود کارسازی کنیم.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
    [چهارشنبه 1400-04-23] [ 11:59:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تیم وعدی (ابوبکر و عمر) و بنی امیه بر منبر پیامبرصلی الله علیه و آله ...
    تیم وعدی (ابوبکر و عمر) و بنی امیه بر منبر پیامبرصلی الله علیه و آله

    تیم وعدی (ابوبکر و عمر) و بنی امیه بر منبر پیامبرصلی الله علیه و آله

    حضرت ابوالحسن علیه السلام فرمود: چون رسول خدا صلی الله علیه و آله در خواب دید که تیم وعدی (ابوبکر و عمر) و بنی امیه بر منبر او می نشینند او را هراس و غم گرفت. خدای تبارک و تعالی آیه قرآنی نازل فرمود تا مایه دلداریش باشد: و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس ابی» سوره20/ آیه116

    سپس به پیغمبر وحی فرستاد که :«ای محمد! من امر می کنم فرمان نمی برند پس اگر تو هم درباره وصی ات امر کردی و فرمانت نبردند بی تابی مکن.»

    .

    اصول کافی،ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 11:56:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      رابطه ایمان و کفر با ولایت ...
    رابطه ایمان و کفر با ولایت

    رابطه ایمان و کفر با ولایت

     

    نعیم صحاف گوید: از امام صادق علیه السلام آیه «فمنکم کافر و منکم مومن» سوره 64/آیه 2را پرسیدم.

    فرمود: خدای عزوجل ایمان و کفر مردم را با ولایت ما شناخت روزی که از ایشان پیمان گرفت و آنها به صورت صلب آدم علیه السلام بودند.

    و نیز از آن حضرت این قول خدای عزوجل را پرسیدم  : «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول فان تولیتم فانما علی رسولنا البلاغ المبین» سوره64/آیه 2.

    فرمود: هان به خدا سوگند! پیشینینان شما هلاک نشدند و هیچ کس هم تا زمان قیام قائم ما عجل الله تعالی فرجه الشریف هلاک نشود جز به سبب ترک نمودن ولایت ما و انکار حق ما و رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا نرفت تا حق ما را به گردن این امت ثابت و لازم ساخت و خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت کند.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 11:49:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بئر معطله و قصر مشید ...
    بئر معطله و قصر مشید

      بئر معطله و قصر مشید

    موسی بن جعفرعلیه السلام درباره قول خدای تعالی : «و بئر معطله و قصر مشید» سوره22/آیه45  فرمود : چاه عاطل مانده امام ساکت است و کاخ برافراشته امام گویا است.

    شرح : چاه عاطل مانده آن است که آب دارد و مردم از آن استفاده نمی کنند و تاویل نمودن امام ساکت را به آن تشبیهی است بسیار مناسب زیرا آب مایه حیات صوری و ظاهری و علم امام مایه حیات معنوی و روحانی است و همانگونه که بدبختی مردم گاهی سبب می شود که از آب موجود صاف و زلال استفاده نمی کنند گاهی هم شقاوت آنها سبب می شود که نتوانند از علم امام و رهبر خود استفاده کنند مانند زمان خانه نشینی امیر المومنین علیه السلام و زمان غیبت امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف و تشبیه امام ناطق به کاخ برافراشته نیز روشن و واضح است مانند زمان خلافت و حکومت آن حضرت و زمان ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفویان

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام موسی کاظم (علیه السلام), ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 11:44:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      گفت و گوها پیرامون آیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا : الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون.» ...
    گفت و گوها پیرامون آیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا : الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون.»

    گفت و گوها پیرامون آیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا : الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون.»

     

    امام صادق علیه السلام از پدرش و او از جدش علیهم السلام نقل می کند راجع به قول خدای عز و جل: «یعرفون نعمه الله ثم ینکرونها» سوره 16/ آیه 83 فرمود: چون آیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا : الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه  و هم راکعون.» سوره5/ آیه 55 نازل شد. جمعی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد مدینه انجمن کردند بعضی از آنها به بعض دیگر گفتند : درباره این آیه چه می گوئید؟

    بعضی گفتند: اگر این آیه را انکار کنیم آیات دیگر را هم انکار کرده ایم و اگر به این ایمان آوریم این خود خواری ماست، زیرا پسر ابی طالب بر ما مسلط می شود

    پس گفتند : ما یقین داریم که محمد در آنچه می گوید راستگوست ولی ما از او پیروی می کنیم و از علی نسبت به آنچه دستورمان می دهد فرمان نمی بریم آنگاه این آیه نازل شد «یعرفون نعمه الله ثم ینکرونها »  یعنی ولایت علی بن ابی طالب را میشناسند ولی بیشترشان نسبت به ولایت کافرند.

    .

    اصول کافی،ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 11:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پدر و مادر حقیقی ...
    پدر و مادر حقیقی

    پدر و مادر حقیقی

    اصبغ بن نباته از امیر المومنن علیه السلام راجع به قول خدای تعالی : «أن اشکرلی و لوالدیک الی المصیر» سوره 31/آیه14 پرسید.

    حضرت فرمود: پدر و مادری که خدا سپاس گذاری ایشان را واجب کرده آنهایند که علم از آنها ترواش کند و حکت را به ارث گذارند و مردم به اطاعتشان مأمورند و خدا پس از آن فرماید: «سرانجام به سوی من است» سرانجام بندگان به سوی خدا است و راهنمایش  همان پدر و مادر هستند.

    سپس خدا روی سخن را متوجه پسر خنتمه و رفیقش نمود (یعنی عمر و ابوبکر؛ زیرا خنتمه نام مادر عمر است) و نسبت به خاص و عام (پیغمبر و سایر مردم ) فرموده است: «و ان جاهداک علی ان تشرک بی» یعنی از پیش خود درباره وصی ات سخن گوئی و از آن که دستور اطاعتش داری برگردی از آنها فرمان مبر و سخنانشان را مشنو.

    سپس سخن را متوجه پدر و مادر نموده و فرمود: «در دنیا به نیکی همدمشان باش» یعنی فضیلت آنها را به مردم بشناسان و به روش آنها دعوت کن و همین است معنی قول خدا «واتبع سبیل من اناب الی مرجعکم.» پس فرمود اول به سوی خدا و سپس به سوی ماست.

    از خدا پروا کنید و نافرمانی این پدر و مادر نکنید زیرا خرسندی آنها خرسندی خدا و خشمشان خشم خداست.

    شرح: تفسیر ظاهر آیه شریفه درباره سفارش نسبت به پدر و مادر جسمانی و سپاس گذاری از آنها و خوش رفتاری با ایشان است ولی تأویل آیه چنانکه امیر المومنین علیه السلام بیان می فرماید بر پدران روحانی که پیغمبر و اوصیاء آن حضرت باشند منطبق می شود. لیکن تطبیق جزئیات چنانکه مرحوم مجلسی می گوید: از غریب ترین تاویلات است و بر فرض صدورش از امیر المومنین علیه السلام از بطون عمیقه است و از ظاهر معنی لفظ دور است و کسی آن را داند که خود فرموده است.

    .

    اصول کافی،ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده حضرت علی(علیه السلام), ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 08:43:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      معنای شجره طیّبه ...
    معنای شجره طیّبه

    معنای شجره طیّبه

    عمر بن حریث گوید: قول خدای تعالی را : «کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء» سوره۱۴/آیه ۲۴. از امام صادق علیه السلام  پرسیدم.

    حضرت فرمود: رسول خدا صلی اله علیه و آله اصل و ریشه آن درخت است و امیر المومنین علیه السلام فرع(و تنه) آن و امامان از نسل آنها شاخه های آن و علم امامان ، میوه آن و شیعیان مومن ایشان برگهای آن است. آیا در آن درخت چیز زیاد دیگری هست؟

    عرض کردم: نه، به خدا

    فرمود: به خدا که چون مومنی متولد شود برگی در آن درخت پیدا می شود و چون مومنی می میرد برگی از آن درخت می افتد.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 08:35:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تأویل آیات به ولایت امامان معصوم علیهم السلام ...
    تأویل آیات به ولایت امامان معصوم علیهم السلام

    تأویل آیات به ولایت امامان معصوم علیهم السلام

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزوجلّ «الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله» سوره7: 43 ، فرمود: چون روز قیامت شود پیغمبر صلی الله علیه و آله و امیر الومنین و امامان از فرزندان او را بخوانند  و آنها برای (رسیدگی به حساب و شفاعت) مردم منصوب شوند؛ چون شیعیانشان آنها را ببینند، گویند : « الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله» یعنی خدا ما را به ولایت امیر المومنین و امامان از فرزندانشان علیهم السلام رهبری فرمود.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام راجع به قول خدای تعالی « و نضع الموازین القسط لیوم القیامه» سوره 21 ؛47 ، فرمود: آن ترازوها پیغمبران و اوصیاء ایشان علیهم السلام هستند.

     

    رووایت سوم)

    مفضل بن عمر گوید: از امام صادق علیه السلام راجع به قول خدای تعالی «ائت بقرآن غیر هذا أو بدّله» سوره 10؛ 15 فرمود: می گفتند یا علی را عوض کن.

    شرح: طبق این روایت مقصود مشرکین و منافقین این بود که اگر می خواهی ما به تو ایمان آوریم آیاتی که راجع به فضیلت علی علیه السلام است عوض کن؛ یعنی فضیلت دیگران را به جای او بگذار یا اصلا قرآنی بیاور غیر این قرآن.

     

    روایت سوم)

    ادریس بن عبدالله گوید: از امام صادق علیه السلام تفسیر این آیه را پرسیدم : «ما سلککم فی سقر؟ قالوا لم نک من المصلین» سوره 74؛ 42 فرمود: مقصود این است که پیروی نکردیم از امامانی که خدای تبارک تعالی درباره ایشان فرموده است :«والسابقون السابقون اولئک المقربون» سوره 56/11 مگر نمی بینی که مردم اسبی را که در مسابقه پشت سر سابق است مصلّی نامند؟ همین معنی مقصود است در آنجا که فرماید «ما از مصلین نبودیم» یعنی پیرو پیشروان نبودیم.

    شرح: امام صادق علیه السلام هم در روایت اسب اول را سابق و اسب دوم را مصلی بیان نوده و معنی مقصود را طبق این اصطلاح بیان فرموده است زیرا سابقون در سوره واقعه به ائمه علیهم السلام تفسیر شده است و مصلی هم طبق اصطلاح این مسابقه به معنی پیرو و دنبال و دومین است، پس معنی آیه این است که بهشتیان از دوزخیان پرسند برای چه به دوزخ درآمدید؟

    جواب گویند: برای اینکه از امامان خود پیروی نکردیم و این تأویل بسیار مناسب است با معنی لغوی و اصطلاحی لفظ مصلّی و هم با تفسیری که مفسرین در معنی آیه گفته اند زیرا نماز گزاردن با پیروی از ائمّه به وجود می آید و کامل می شود.

     

    روایت چهارم)

    امام باقر علیه السلام درباره قول خدای عزوجلّ  «و أن لو استقاموا علی الطریقه لأسقیناهم ماء  غدقا» سوره72/16 فرمود: خدا می فرماید: ایمان را در دلشان جایگزین کنیم و طریقه همان ولایت علی بن ابی طالب  و اوصیاء او علیهم السلام است.

     

    روایت پنجم) 

    محمد بن مسلم گوید: از امام صادق علیه السلام راجع به قول خدای عزوجلّ «الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا  » سوره41/30 پرسیدم. امام علیه السلام  فرمود: یعنی آنها که بر ولایت امامان یکی پس از دیگری استقامت کردند. «فرشتگانت بر ایشان نازل شوند که بیم مدارید و غم مخورید و به بهشتی که وعده یافته اید شادمان باشد.»

     

    روایت ششم)

    ابوحمزه گوید: از امام باقر علیه السلام قول خدای تعالی را : «قل انما أعظکم بواحده» سوره34/46 پرسیدم ، فرمود: یعنی تنها شما را به ولایت علی علیه السلام اندرز می دهم، ولایت علی همان یک اندرزی است که خدای تبارک تعالی می فرماید: :«فقط یک اندرز به شما می دهم.»

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزوجل : «ان الذین آمنوا ثم کفروا ثم آمنوا ثم کفروا ثم ازدادوا کفرا لن تقبل توبتهم» سوره 4/ 137

    فرمود: این آیه درباره فلان و فلان و فلان (خلفا سه گانه) نازل شده که در اول امر پیغمبر صلی الله علیه و آله ایمان اوردند و چون ولایت (علی علیه السلام) به آنها عرضه شد انکار کردند همان زمان که پیغمبرصلی الله علیه و آله فرمود: هرکس من مولای او هستم این علی مولای او است سپس به وسیله بیعت کردن با امیر المومنین علیه السلام ایمان اوردند و بعد چون رسول خدا صلی الله علیه و آله درگذشت کافر شدند و بر بیعت خود پایداری نکردند سپس به وسیله بیعت گرفتن برای خود از کسانی که با امیر المومنین علیه السلام بیعت کرده بودند بر کفر خود افزودند پس در ایشان اثری از ایمان باقب نماند.

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزوجلّ :«ان الذین ارتدوا علی أدبارهم من بعد ما تبین لهم الهدی» سوره47/25 فرمود: ایشان فلان و فلان و فلان هستند که با ترک گفتن ولایت امیر المومنین علیه السلام از ایمان برگشتند.

    راوی گوید من عرض کردم: خدای تعالی فرماید: «ذلک بانهم قالوا للذین کرهوا ما نزل الله سنطیعکم فی بعض الامر» فرمود: به خدا این آیه درباره آن دو نفر(اولی و دومی) و پیروان ایشان نازل شده است و آن قول خدای عزوجل است که جبرئیل علیه السلام بر محمد صلی الله و آله نازل کرده : «این بدان جهت بود که انها به کسانی که آنچه را خدا نازل کرده (درباره علی علیه السلام) ناپسند دارند گویند در بعضی از امور اطاعت شما خواهیم کرد.»

    سپس امام فرمود: آنها بنی امیه را به پیمان خود دعوت کردند که بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله امر امامت را در خاندان ما نگذارند و از خمس چیزی به ما ندهند و گفتند اگر خمس را به آنها دهیم به چیزی احتیاج نخواهند داشت و از نبودن امر امامت در میان آنها باک ندارند. بنی امیه به انها گفتند : ما شما را در بعضی از آنچه دعوتمان می کنید اطاعت می کنیم و آن موضوع خمس است که به آنها چیزی ندهیم.

    و اینکه خدا فرماید: «کرهوا ما نزل الله» آنچه را خدا نازل کرده ولایت امیر المومنین علیه السلام است که بر خلقش واجب ساخته و ابوعبیده همراه انها و کاتب پیمان نامه ایشان بود. خدا (درباره پیمان سری آنها این آیه) نازل فرمود: «أم أبرموا أمراً فانا مبرمون أام یحسبون انا لا نسمع سرّ هم و نجواهم … » سوره 43/80

    .

    کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    .

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد, تأویل آیات به ولایت امامان معصوم
    [شنبه 1399-03-31] [ 12:20:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      حدیث صعب و مستصعب ائمّه ...
    حدیث صعب و مستصعب ائمّه

    حدیث صعب و مستصعب ائمّه

     

    روایت اول)

    امام باقر (علیه السلام) فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله  فرمود: حدیث آل محمد  صعب و مستصعب است جز فرشته مقرب یا پیغمبر مرسل یا بنده ای که خدا دلش را به ایمان آزموده .

    پس هر حدیثی که از آل محمد صلی الله علیه و آله به شما رسید و در برابر آن آرامش دل یافتید و آن را آشنا دیدید، بپذیرید و هر حدیثی را که دلتان از آن رمید و ناآشنایش دیدید، آنرا به خدا و پیغمبر و عالم آل محمد صلی الله علیه و آله رد کنید . همانا هلاک شده کسی است که حدیثی را که تحمل ندارد برایش بازگو کنند و او بگوید به خدا این چنین نیست به خدا این چنین نیست و انکار مساوی کفر است.

     

    روایت دوم)

    امام صادق (علیه السلام) فرمود: روزی نزد علی بن الحسین علیه السلام سخن از تقیه پیش آمد آن حضرت فرمود: به خدا اگر ابوذر می دانست آنچه در دل سلمان بوده او را می کشت در صورتی که پیغمبر صلی الله علیه و آله میان آن دو برادری برقرار کرد. پس درباره مردم دیگر چه گمان دارید؟ همانا علم علما صعب و مستصعب است. جز پیغمبر مرسل یا فرشته مقرب یا بنده مومنی ای که خدا دلش را به ایمان آزموده طاقت تحمل آن را ندارد سپس فرمود: و سلمان از این رو از جمله علماء شد که او مردیست از خانواده ما و از این جهت او را در ردیف علماء آوردم.

    شرح: چنانچه سلمان رضی الله عنه در خطبه خود گوید: علم زیادی به من عطا شده اگر همه آنچه را می دانم یه شما بگویم دسته ای گویند: سلمان دیوانه شده و دسته اس گویند: خدایا کشنده سلمان را بیامرز.

     

     روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: حدیث ما صعب و مستصعب است، تحمل آن را ندارد جز سینه های نورانی یا دلهای سالم یا اخلاق نیکو. همانا خدا از شیعیان ما پیمان (به ولایت ما) گرفت چنانکه از بنی آدم (به ربوبیت خود) پیمان گرفت. و فرمود: «آیا من پروردگار شما نیستم؟» پس هر که نسبت یه ما وفا کند خدا بهشت را به او پاداش دهد و هرکه ما را دشمن دارد و حق ما را به ما نرساند همیشه جاوردان در دوزخ است.

     .

    کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    .

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله), ◀احادیث برگزیده از امام محمد باقر(علیه السلام), ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀جلد2, ✔مطلب ندارد, روایت صعب و مستصعب ائمّه, احادیث برگزیده از امام سجاد علیه السلام
    [پنجشنبه 1399-03-08] [ 12:09:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      سرچشمه علم بشریت از کجاست؟ ...
    سرچشمه علم بشریت از کجاست؟

    سرچشمه علم بشریت از کجاست؟

     

    روایت اول)

    صاحب دیلم گوید: شنیدم امام جعفر صادق (علیه السلام) هنگامی که جماعتی از اهل کوفه خدمتش بودند، می فرمود:

    شگفتا! از این مردم که علم را از از رسول خدا صلی الله علیه و آله گرفتند و به آن عمل کردند و هدایت شدند و باز عقیده دارند که اهل بیتش علم او را فرا نگرفته اند. ما هستیم اهل بیت و ذریه او که وحی خدا در منازل ما فرود آمده و علم از ما به ایشان رسیده است. آیا عقیده دارند که آنها دانستند و هدایت یافتند و ما ندانستیم و گمراه شدیم؟! چنین چیزی محال است.

    شرح: مجلسی (ره) در اینجا به مناسبت  برای دلیل أعلم بودن امیر المومنین (علیه السلام) از ابوبکر و سایر صحابه از قول ابن خطیب أعلم علماء اشعریین چنین گوید:

    علی از نظر سرشت و فطرت در نهایت هوش و فهم و استعداد بود و به تحصیل علم کمال اشتیاق داشت و پیغمیر صلی الله علیه و آله هم به تعلیم و تربیت او نهایت علاقه و اشتیاق را نشان می داد و علی از کودکی همیشه همراه پیغمبر صلی الله علیه و آله بود، پیداست که چنین شاگردی در مکتب چنان استادی به بالاترین مقام علمی خواهد رسید و اما ابوبکر در پیری خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله رسید و آن هم گاهی شبانه روزی یک مرتبه و در مدت کوتاهی.

    همین دلیل را نسبت به یازده نفر از اولاد امیر المومنین(علیه السلام) می توان جاری ساخت؛ زیرا هر یک از آنان علاوه بر جنبه وراثت علم از پیغمبر در خانه پدر خود وزیر دست او تربیت یافته اند.

     از این روایت استفاده می شود که در زمان آن حضرت مردمی بیشعور و یا مغرض بوده اند که علاوه بر اینکه ابوحنیفه و امثالش را بر آن حضرت ترجیح می دادند، نسبت جهالت و گمراهی هم به آن حضرت می داده اند.

     

    روایت دوم)

    زراره گوید: خدمت امام باقر (علیه السلام) بودم که مردی از اهل کوفه از آن حضرت راجع به قول امیرالمومنین (علیه السلام) : «هرچه خواهید از من بپرسید هر چه زا من است به شما خبر می دهم.» سوال کرد، حضرت فرمود: هیچ کس علمی ندارد جز آنچه از امیر المومنین (علیه السلام) استفاده شده است. مردم هر کجا خواهند بروند به خدا علم درست جز اینجا نیست.(و با دست اشاره به خانه خود کرد.)

     

    روایت سوم)

    ابوبصیر گوید: از امام باقر (علیه السلام) پرسیدم: شهادت زنازاده نافذ است؟

    فرمود: نه،

    عرض کردم: حکم بن عتیبه عقیده دارد که پذیرفته و نافذ است.

    فرمود : خدا گناهش را نیامرزد. خدا به حکم نفرمود: «قرآن برای تو و قومت یادآور است.»

    پس حکم به راست رود و به چپ رود به خدا دانش جز اط خاندانی که جبرئیل (علیه السلام) بر آنها نازل شده، بدست نیاید.

     

    روایت چهارم)

    مخزومی گوید: خدمت امام صادق (علیه السلام) نشسته بودیم که عباد بن کثیر خداپرست بصریان و ابن شریح فقیه اهل مکه وراد شدند: و میمون قداح غلام امام باقر علیه السلام هم خدمتش بود.

    عباد بن کثیر از امام پرسید و عرض کرد: ای ابا عبدالله ! رسول خدا صلی الله علیه و آله در چند پارچه کفن شد؟

    فرمود: در سه پارچه: دو پارچه صحاری (صحار قریه ای در یمن) و یک پارچه  حبره (که نوعی بر یمنی است) و برد مکیاب بود.

    عباد بن کثیر از این سخن روی در هم کشید .

    امام صادق  علیه السلام فرمود: درخت خرمای مریم علیها السلام (که پس از زائیدن عیسی مأمور به خوردن از آن شد) خرمای عجوره (بهترین نوع خرما) بود. و از آسمان فرود آمد پس هر چه از ریشه روئید عجوره  شد و آنچه هسته اس  از این سو و آن سو گرفته شد و کاشته شد لون (خرمای پست) گردید.

    چون از نزد حضرت بیرون رفتند عباد بن کثیر  به ابن شریح گفت: به خدا من نفهمیدم این چه مثلی بود که امام صادق علیه السلام برای من بیان کرد.

    ابن شریح گفت: این غلام _میمون قداح_ به تو خبر می دهد؛ زیرا او از آنهاست.(چون که در خانه آنها بزرگ شده)

    میمون گفت: فرمایش او را نفهمیدی؟

    گفت نه به خدا

    گفت : او مَثل خودش را برای تو بیان کرد و به تو خبر داد که او فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله است و علم پیغمبر  نزد آنهاست پس آنچه از نزد آنها آید درست است و آنچه از نزد دیگران آید از این سو و آن سو گرد آمده است.

     .

    کافی، ج۲

    ترجمه مصطفوی

    .

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام محمد باقر(علیه السلام), ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀جلد2, ✔مطلب ندارد, سرچشمه علم بشریت از کجاست؟
     [ 12:03:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      نحوه حکم دادن امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) در زمان ظهور ...
    نحوه حکم دادن امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) در زمان ظهور

    نحوه حکم دادن امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) در زمان ظهور

     

    روایت اول)

    امام صادق (علیه السلام) فرمود: … ای ابا عبیده! زمانی که قائم آل محمد(علیه السلام) قیام کند به حکم داوود و سلیمان حکم دهد و گواه نطلبد.

    شرح:

    علامه مجلسی در کتاب مرآت العقول (ج1-ص297) گوید: شیخ مفید قدس سره در کتاب المسائل فرموده است: امام می تواند طبق علم و یقین خود حکم کند، چنانکه طبق ظاهر شهادتها حکم می کند و هرگاه بداند حقیقت و واقع برخلاف  شهادت گواهان است، گواهی آنها را رد می کند و طبق آنچه خدا به او فهمانیده حکم می کند و به عقیده من ممکن است گاهی حقیقت و باطن امر از امام پنهان شود و طبق ظاهر حکم کند اگرچه برخلاف واقع و حقیقتی باشد که خدا ان را می داند و ممکن است خدا امام را آگاه کند و گواه راست گو را از دروغگو برایش مشخص سازد و حقیقت حال از امام پوشیده نگردد . این امور بسته به الطاف و مصالحی است که کسی جز خدای عزوجل ان را نداند.

     

    روایت دوم) 

    امام صادق (علیه السلام) می فرمود: دنیا پایان نیابد تا آنکه مردی از فرزندان من بیرون آید که طبق حکومت آل داوود حکم گند. گواه نخواهد و حق هرکس را به او عطا کند.

     

    روایت سوم)

    عمار ساباطی گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: ائمه چه مقامی دارند؟

    فرمود: مانند مقام ذی القرنین و یوشع و آصف همدم سلیمان.

    (گفتم): به چه حکم می کنید؟

    فرمود: به حکم خدا و حکم آل داوود و حکم محمد صلی الله علیه و اله و آن را روح القدس به ما القا می کند.

     .

    کافی،ج2

    ترجمه مصطفوی

    .

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀جلد2, ✔مطلب ندارد, نحوه حکم دادن امام زمان (عج الله فرجه الشریف) در زمان ظهور
    [شنبه 1399-03-03] [ 12:35:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      رابطه اجنه با ائمه علیم السلام ...
    رابطه اجنه با ائمه علیم السلام

    رابطه اجنّه با ائمه (علیهم السلام)

     

    سعد اسکاف گوید: راجع به بعضی کارهای خود به منزل امام باقر (علیه السلام) رفتم.

    (هر چه می خواستم وارد اتاق شوم) می فرمود: عجله مکن .

    تا انکه آفتاب مرا سوخت و هر جا سایه می رفت، می رفتم ناگاه برخلاف انتظار اشخاصی از اتاق خارج شده  به سوی من آمدند  که مانند ملخ های زرد بودند و پوستین در برکرده  از کثرت عبادت لاغر شده بوند به خدا که از سیمای زیبای انها وضع خود را فراموش کردم. چون خدمتش رسیدم به من فرمود: گویا تو را نارحت کردم.

    عرض کردم: آری، به خدا من از وضع خود فراموش کردم اشخاصی از نزد من گذشتند همه یکنواخت و من مردمی خوش قیافه تر از آنها ندیده بودم  آنها مانند ملخ های زرد بودند و عبادت لاغرشان کرده بود.

    فرمود: ای سعد! آنها را دیدی؟

    گفتم: آری.

    فرمود: ایشان برادران تو از طایفه جن هستند.

    عرض کردم: خدمت شما می آیند؟

    فرمود: آری می آیند و مسائل دینی و حلال و  حرام خود را از ما می پرسد.

    کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    .

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام محمد باقر(علیه السلام), ✔مطلب ندارد, رابطه اجنّه با ائمّه (علیه السلام)
     [ 12:28:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      فرشتگان در منزل ائمه (علیهم السلام) ...
    فرشتگان در منزل ائمه (علیهم السلام)

    فرشتگان در منزل ائمه (علیهم السلام)

    روایت اول)

    مسمع کردنی بصری گوید: من در شبانه روز بیش از یک مرتبه غذا نمی خورم . گاهی از امام صادق (علیه السلام) اجازه شرف یابی حضورش را می گرفتم که فکر می کردم سفره برچیده شده و حضرت را در برابر سفره نخواهم دید (تا مبادا امر به خوردن کند و مرا زیان دهد) ولی چون وارد می شدم سفره می طلبید من هم همراه حضرت غذا می خوردم و از آن ناراحت نمی شدم ولی هرگاه در منزل دیگری غذا روی غذا می خوردم آرام نمی گرفتم و از نفخ شکم خوابم نمی برد.

    من این مطلب را به حضرت یادآور شدم و گزارش دادم که هر گاه نزد او غذا می خورم آزارم می دهد.

    فرمود: ای ابا سیار! تو غذای مردم صالحی را می خوری که فرشتگان با آنها روی فرششان مصاحفه می کنند.

    عرض کردم: برای شما آشکار هم می شوند؟

    حضرت دست خود را به یکی از کودکانش کشید و فرمود: آنها نسبت به کودکان ما از ما مهربانترند.

     

    روایت دوم)

    ابوحمزه ثمالی گوید: خدمت حضرت علی بن الحسین علیهما السلام رسیدم. ساعتی در حیاط توقف کردم و سپس وارد اتاق شدم. حضرت چیزی از زمین برچید و دستش را پشت پرده می برد و به کسی که در آن اطاق بود، می داد.

    من عرض کردم : قربانت چیست که می بینم و برمی چینی؟

    فرمود: زیادی هائی از پر فرشتگان است که چون از نزد ما می روند آنها را جمع می کنیم. و تسبیح (بازوبند) فرزندان خود می کنیم.

    عرض کردم: قربانت! فرشتگان نزد شما می آیند؟

    فرمود:  ای اباحمزه! آنها روی متکاها جا را بر ما تنگ می کنند.

     

    روایت سوم)

    موسی بن جعفر (علیه السلام) فرمود: فرشته ئی نیست که خدایش برای امری به زمین فرو فرستد جز اینکه ابتدا نزد امام آید و آن را به او عرض کند. و رفت و آمد ملائکه از نزد خدای تبارک و تعالی به سوی صاحب الامر است.

    .

    کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    .

     

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀احادیث برگزیده از امام موسی کاظم (علیه السلام), ✔مطلب ندارد, فرشتگان در منزل ائمّه (علیهم السلام)
     [ 12:21:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      عرضه ولایت مداری و دوستی به ائمه ...
    عرضه ولایت مداری و دوستی به ائمه

    عرضه ولایت مداری و دوستی به ائمه

    سدیر گوید: زمانی که امام باقر (علیه السلام) وارد مسجد الحرام می شد و من خارج می شدم دست مرا گرفت و رو به کعبه ایستاد و فرمود: ای سدیر! همانا مردم مأمور شدند که نزد این سنگ ها(کعبه) آیند و گرد آن طواف کنند، سپس نزد ما آیند و ولایت  خود را نسبت به ما اعلام دارند و همین است گفته خدا «همانا من آمرزیده ام آنکه را ایمان آورد و کار شایسته کند و سپس رهبری شود.» 82/20

    آنگاه دست به سینه اش اشاره کرد و فرمود : به سوی ولایت.

    سپس فرمود: ای سدیر: کسانی که مردم را از دین خدا جلوگیر می شوند به تو می نماییم. آنگاه به ابوحنیفه و سفیان ثوری که درآن زمان جلوگیر دین خدا بودند و در مسجد حلقه زده بوند نگریست و فرمود:

    اینهایند که بدون هدایت از جانب خدا و سندی آشکار از دین خدا جلوگیری می کنند. همانا این پلیدان اگر در خانه های خود نشینند، مردم به گردش افتند و چون کسی را که از خدای تبارک و تعالی و رسولش به آنها خبر دهد نزد ما آیند تا ما به آنها از خدای تبارک و تعالی و رسولش خبر دهم.

    .

    کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    .

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام محمد باقر(علیه السلام), ✔مطلب ندارد, عرضه ولایت مداری و دوستی به ائمّه(علیهم السلام)
     [ 12:16:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مرتبه کامل ایمان ...
    مرتبه کامل ایمان

    مرتبه کامل ایمان

    امام صادق (علیه السلام) می فرمود: هرکه را خوش آید که تمام مراتب ایمان را کامل کند، باید بگوید : گفتار من نسبت به هر موضوعی گفتار آل محمد است در آنچه (به واسطه تقیه یا عدم فهم مخاطب) پنهان کنند و در آنچه آشکار دارند در آنچه از ایشان به من برسد و در آنچه به من نرسد.

    .

    کافی،ج2

    ترجمه مصطفوی

    .

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀جلد2, ✔مطلب ندارد, مرتبه کامل ایمان
    [چهارشنبه 1399-02-31] [ 06:17:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت