راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • مجموعه روایات درباره صبر
  • مجموعه روایات درباره عبادت
  • اجازه سخن به اهل بیت(علیهم السلام) در روز قیامت
  • چه کسی شایسته امامت است؟
  • نحوه برخورد با دنیا از منظر امامان معصوم علیهم السلام
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای پنجاه و دوم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای چهل و دوم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای چهلم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و نهم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و سوم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و دوم)
  • حقیقت دنیا
  • ارزش صبر و تحمل
  • غلبه تقدیر بر تدبیر
  • راه برخورد با مصيبت ها
  • اقسام روزی
  • زیانکارترین مردم
  • بزرگترین حسرت روز قیامت
  • کارکرد عقل و صبر
  • ماهیت صبر
  • روش برخورد با دنیا
  • دنیاشناسی
  • تکبر و یاد مرگ
  • 5 پند مهم از امام علی
  • نحوه استفاده از دنیا و بدست آوردن روزی
  • مرگ و معاد در قرآن
  • ماهیت دنیا
  • پاداش و عذابی که احدی از آن خبر ندارد
  • سه پند مهم امام علی
  • خسارت حقیقی (آیات معاد)
  • احساس مرگ در یک قدمی
  • اقسام روزی
  • کلام پرتکرار امام علی بر روی منبرها
  • راه ادب کردن نفس
  • راه خودسازی
  • روش تسليت گفتن امام علی
  • محل رسیدن روزی
  • رابطه مرگ و آرزو
  • تقوی در خلوت گاه
  • رفتار با زنان بعد از جنگ
  • جامعیت قرآن
  • نگهبانی اجل
  • فرزندان دنیا
  • نحوه حسابرسی روز قیامت با وجود فراوانی انسانها
  • مهلت دو رکعت نماز
  • فرزند و آزمایش الهی
  • ضرورت غنیمت شمردن فرصت ها
  • سفر طولانی آخرت
  • نتیجه اوصاف ضد تقوی
  • رابطه تلاش و تقدیر



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      تکبر و یاد مرگ ...
    تکبر و یاد مرگ

    تکبر و یاد مرگ

     

    ضَعْ فَخْرَكَ،

    وَ احْطُطْ كِبْرَكَ،

    وَ اذْكُرْ قَبْرَكَ.

     

     فخر فروشى را كنار بگذار،

    تكبّر و خود بزرگ بينى را رها كن،

    به ياد مرگ باش.

    .

    حکمت 398

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, تکبّر
    [یکشنبه 1399-09-09] [ 05:11:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      5 پند مهم از امام علی ...
    5 پند مهم از امام علی

    5 پند مهم از امام علی

     

    1- مرگ بهتر از تن به ذلّت دادن

    2- و به اندك ساختن بهتر از دست نياز به سوى مردم داشتن است.

    3- اگر به انسان نشسته در جاى خويش چيزى ندهند. با حركت و تلاش نيز نخواهند داد.

    روزگار دو روز است؛ روزى به سود تو، و روزى به زيان تو است،

    4- پس آنگاه كه به سود تو است به خوشگذرانى و سركشى روى نياور،

    5- و آنگاه كه به زيان تو است، شكيبا باش.

    .

    حکمت 396

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀رزق و روزی, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀صبر در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, پنج پند مهم
     [ 05:04:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      احساس مرگ در یک قدمی ...
    احساس مرگ در یک قدمی

    احساس مرگ در یک قدمی

     

    رُبَّ مُسْتَقْبِلٍ يَوْماً لَيْسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ،

    وَ مَغْبُوطٍ فِي أَوَّلِ لَيْلِهِ قَامَتْ بَوَاكِيهِ فِي آخِرِهِ.

     

     چه بسيار كسانى كه در آغاز روز بودند و به شامگاه نرسيدند،

    و چه بسيار كسانى كه در آغاز شب بر او حسد مى بردند

    و در پايان شب عزاداران به سوگشان نشستند.

    .

    حکمت 380

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-09-02] [ 11:22:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      روش تسليت گفتن امام علی ...
    روش تسليت گفتن امام علی

    روش تسليت گفتن امام علی


    مردمى را در مرگ يكى از خويشاوندانشان چنين تسليت گفت: 

    مردن از شما آغاز نشده، و به شما نيز پايان نخواهد يافت.

    اين دوست شما به سفر مى رفت،

    اكنون پنداريد كه به يكى از سفرها رفته،

    اگر او باز نگردد، شما به سوى او خواهيد رفت.

    .

    حکمت 357

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, روش تسلیت گفتن
    [جمعه 1399-08-30] [ 11:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      رابطه مرگ و آرزو ...
    رابطه مرگ و آرزو

    رابطه مرگ و آرزو

     

     لَوْ رَأَى الْعَبْدُ الْأَجَلَ وَ مَصِيرَهُ،

    لَأَبْغَضَ الْأَمَلَ وَ غُرُورَه.

     

     اگر بنده خدا أجل و پايان كارش را مى ديد،

    با آرزو و فريب آن دشمنى مى ورزيد.

    .

    حکمت 334

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, آرزو پروری
    [چهارشنبه 1399-08-07] [ 03:18:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نگهبانی اجل ...
    نگهبانی اجل

    نگهبانی اجل

     

    كَفَى بِالْأَجَلِ حَارِساً.

     اجل، نگهبان خوبى است.

    .

    حکمت 306

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1399-08-05] [ 03:55:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ضرورت غنیمت شمردن فرصت ها ...
    ضرورت غنیمت شمردن فرصت ها

    ضرورت غنیمت شمردن فرصت ها

     

    كُلُّ مُعَاجَلٍ يَسْأَلُ الْإِنْظَارَ،

    وَ كُلُّ مُؤَجَّلٍ يَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِيف.

     

     آنان كه وقتشان پايان يافته خواستار مهلتند،

    و آنان كه مهلت دارند كوتاهى مى ورزند.

    .

    حکمت 285

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, درمان غفلت زدگی
    [چهارشنبه 1399-07-30] [ 02:42:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مرگ ...
    مرگ

    یاد مرگ

     

    أَيُّهَا النَّاسُ!

    اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ،

    وَ إِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ؛

    وَ بَادِرُوا الْمَوْتَ الَّذِي إِنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ أَدْرَكَكُمْ،

    وَ إِنْ أَقَمْتُمْ أَخَذَكُمْ، وَ إِنْ نَسِيتُمُوهُ ذَكَرَكُمْ.

     

     اى مردم!

    از خدايى بترسيد كه اگر سخنى گوييد مى شنود،

    و اگر پنهان داريد مى داند،

    و براى مرگى آماده باشيد، كه اگر از آن فرار كنيد شما را مى يابد،

    و اگر بر جاى خود بمانيد شما را مى گيرد،

    و اگر فراموشش كنيد شما را از ياد نبرد.

    .

    حکمت 203

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [سه شنبه 1399-07-22] [ 03:05:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      فرشته های محافظ ...
    فرشته های محافظ

    فرشته های محافظ

     

     إِنَّ مَعَ كُلِّ إِنْسَانٍ مَلَكَيْنِ يَحْفَظَانِهِ؛

    فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّيَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ،

    وَ إِنَّ الْأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِينَةٌ.

     

     با هر انسانى دو فرشته است كه او را حفظ مى كنند،

    و چون تقدير الهى فرا رسد، تنهايش مى گذارند،

    كه همانا زمان عمر انسان، سپرى نگهدارنده است.

    .

    حکمت 201

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, وصف فرشتگان, تقدیر
     [ 02:57:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ضرورت یاد مرگ ...
    ضرورت یاد مرگ

    ضرورت یاد مرگ

     

    الرَّحِيلُ وَشِيكٌ.

     كوچ كردن نزديك است.

    .

    حکمت 187

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1399-07-21] [ 10:59:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      فرشته نادی مرگ ...
    فرشته نادی مرگ

    فرشته نادی مرگ

     

     إِنَّ لِلَّهِ مَلَكاً يُنَادِي فِي كُلِّ يَوْمٍ:

    لِدُوا لِلْمَوْتِ،

    وَ اجْمَعُوا لِلْفَنَاءِ،

    وَ ابْنُوا لِلْخَرَابِ.

     

    خدا را فرشته اى است كه هر روز بانگ مى زند:

    بزاييد براى مردن،

    و فراهم آوريد براى نابود شدن،

    و بسازيد براى ويران گشتن.

    .

    حکمت 132

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, وصف فرشتگان
    [یکشنبه 1399-07-13] [ 04:17:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      خنده در مرگ مردی ...
    خنده در مرگ مردی

     خنده در مرگ مردی

     

    (در پى جنازه اى مى رفت و شنيد كه مردى مى خندد.)

    گويى مرگ بر غير ما نوشته شده،

    و حق جز بر ما واجب گرديد،

    و گويا اين مردگان مسافرانى هستند كه به زودى باز مى گردند،

    در حالى كه بدن هايشان را به گورها مى سپاريم،

    و ميراثشان را مى خوريم.

    گويا ما پس از مرگ آنان جاودانه ايم

    آيا چنين است؟

     كه اندرز هر پند دهنده اى از زن و مرد را فراموش مى كنيم

    و خود را نشانه تيرهاى بلا و آفات قرار داديم.

    .

    حکمت 122

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [شنبه 1399-07-12] [ 09:52:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تفسیر استرجاع از سوی امام علی ...
    تفسیر استرجاع از سوی امام علی

    تفسیر استرجاع

     

    وَ سَمِعَ رَجُلًا يَقُولُ “إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ"، فَقَالَ (علیه السلام):

    إِنَّ قَوْلَنَا “إِنَّا لِلَّهِ” إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْمُلْكِ،

    وَ قَوْلَنَا “وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ” إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْهُلْكِ.

     

    (شنيد كه شخصى گفت الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لله) فرمود:

    اين سخن ما كه مى گوييم «ما همه از آن خداييم» اقرارى است به بندگى،

    و اينكه مى گوييم «بازگشت ما به سوى او است» اعترافى است به نابودى خويش.

    .

    حکمت 99

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ✔مطلب ندارد, معنی استرجاع
    [سه شنبه 1399-07-08] [ 03:40:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ارزش لحظه ها ...
    ارزش لحظه ها

    ارزش لحظه ها

     

     نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ.

     

     انسان با نفسى كه مى كشد،

    قدمى به سوى مرگ مى رود.

    .

    حکمت 74

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-07-06] [ 03:16:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دیدار با مرگ ...
    دیدار با مرگ

    دیدار با مرگ

     

    إِذَا كُنْتَ فِي إِدْبَارٍ

    وَ الْمَوْتُ فِي إِقْبَالٍ،

    فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى.

     

     هنگامى كه تو زندگى را پشت سر مى گذارى

    و مرگ به تو روى مى آورد،

    پس ديدار با مرگ چه زود خواهد بود.

    .

    حکمت 29

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [چهارشنبه 1399-07-02] [ 08:59:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      افراد با تقوی در دنیا چگونه زندگی می کنند؟ ...
    افراد با تقوی در دنیا چگونه زندگی می کنند؟

    ثمره تقوی

     


    همانا ترس از خدا كليد هر در بسته،

    و ذخيره رستاخيز،

    و عامل آزادگى از هر گونه بردگى،

    و نجات از هر گونه هلاكت است.

    در پرتو پرهيزكارى، تلاشگران پيروز،

    پرواكنندگان از گناه رستگار،

    و به هر آرزويى مى توان رسيد.

    مردم عمل كنيد كه عمل نيكو به سوى خدا بالا مى رود،

    و توبه سودمند است،

    و دعا به اجابت مى رسد،

    و آرامش برقرار،

    و قلم هاى فرشتگان در جريان است.

    به سوى اعمال نيكو بشتابيد

    پيش از آن كه عمرتان پايان پذيرد،

    يا بيمارى مانع شود،

    و يا تير مرگ شما را هدف قرار دهد.

     

     

     ضرورت ياد مرگ

     

    مرگ نابود كننده لذّت ها،

    تيره كننده خواهش هاى نفسانى،

    و دور كننده اهداف شماست،

    مرگ ديدار كننده اى دوست نداشتنى،

    هماوردى شكست ناپذير

    و كينه توزى است كه بازخواست نمى شود.

    دام هاى خود را هم اكنون بر دست و پاى شما آويخته،

    و سختى هايش شما را فرا گرفته،

    و تيرهاى خود را به سوى شما پرتاب كرده است.

    قهرش بزرگ،

    و دشمنى او پياپى

    و تيرش خطا نمى كند.

    چه زود است كه سايه هاى مرگ، و شدّت دردهاى آن،

    و تيرگى هاى لحظه جان كندن،

    و بيهوشى سكرات مرگ،

    و ناراحتى و خارج شدن روح از بدن،

    و تاريكى چشم پوشيدن از دنيا،

    و تلخى خاطره ها، شما را فرا گيرد.

    پس ممكن است ناگهان مرگ بر شما هجوم آورد،

    و گفتگوهايتان را خاموش،

    و جمعيّت شما را پراكنده،

    و نشانه هاى شما را نابود،

    و خانه هاى شما را خالى،

    و ميراث خواران شما را بر انگيزد تا ارث شما را تقسيم كنند،

    آنان يا دوستان نزديكند كه به هنگام مرگ نفعى نمى رسانند،

    يا نزديكان غم زده اى كه نمى توانند جلوى مرگ را بگيرند،

    يا سرزنش كنندگانى كه گريه و زارى نمى كنند.

     

     

     سفارش به عمل کردن و نيكوكارى

     

    بر شما باد به تلاش و كوشش،

    آمادگى و آماده شدن،

    و جمع آورى زاد و توشه آخرت  در دوران زندگى دنيا.

     

     

    پرهیز از دنیاگرایی


    دنيا شما را مغرور نسازد،

    چنانكه گذشتگان شما و امّت هاى پيشين را در قرون سپرى شده مغرور ساخت.

    آنان كه دنيا را دوشيدند،

    به غفلت زدگى در دنيا گرفتار آمدند،

    فرصت ها را از دست دادند،

    و تازه هاى آن را فرسوده ساختند.

    سرانجام خانه هايشان گورستان،

    و سرمايه هايشان ارث اين و آن گرديد،

    آنان كه نزديكشان را نمى شناسند،

    و به گريه كنندگان خود توجّهى ندارند،

    و نه دعوتى را پاسخ مى گويند.

    مردم از دنياى حرام بپرهيزيد،

    كه حيله گر و فريبنده و نيرنگ باز است،

    بخشنده اى باز پس گيرنده،

    و پوشنده اى برهنه كننده است،

    آسايش دنيا بى دوام،

    و سختى هايش بى پايان،

    و بلاهايش دائمى است.

     

     

    رابطه افراد با تقوی و دنیا


    زاهدان گروهى از مردم دنيايند كه دنيا پرست نمى باشند،

    پس در دنيا زندگى مى كنند امّا آلودگى دنيا پرستان را ندارند،

    در دنيا با آگاهى و بصيرت عمل مى كنند،

    و در ترك زشتى ها از همه پيشى مى گيرند.

    بدن هايشان به گونه اى در تلاش و حركت است كه گويا ميان مردم آخرتند،

    اهل دنيا را مى نگرند كه مرگ بدن ها را بزرگ مى شمارند، ا

    مّا آنها مرگ دل هاى زندگان را بزرگ تر مى دانند.

    .

    خطبه 230

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, مشخصات اهل تقوی
    [شنبه 1399-06-22] [ 11:34:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دنیاشناسی ...
    دنیاشناسی

     دنيا شناسى


    دنيا خانه اى است پوشيده از بلاها،

    به حيله و نيرنگ شناخته شده،

    نه حالات آن پايدار،

    و نه مردم آن از سلامت برخوردارند،

    داراى تحوّلات گوناگون،

    و دوران هاى رنگارنگ،

    زندگى در آن نكوهيده،

    و امنيّت در آن نابود است.

    اهل دنيا همواره هدف تيرهاى بلا هستند

    كه با تيرهايش آنها را مى كوبيد،

    و با مرگ آنها را نابود مى كند.

     

     

    مرگ و عبرت گرفتن از دنيا


    اى بندگان خدا !

    بدانيد، شما و آنان كه در اين دنيا زندگى مى كنيد، بر همان راهى مى رويد كه گذشتگان پيمودند.

    آنان زندگانى شان از شما طولانى تر، خانه هاى شان آبادتر، و آثارشان از شما بيشتر بود،

    كه ناگهان صداهايشان خاموش، و وزش بادها در سرزمينشان ساكت،

    و اجسادشان پوسيده، و سرزمينشان خالى، و آثارشان ناپديد شد.

    قصرهاى بلند و محكم، و بساط عيش و بالش هاى نرم را به سنگ ها و آجرها، و قبرهاى به هم چسبيده تبديل كردند:

    گورهايى كه بناى آن بر خرابى، و با خاك ساخته شده است،

    گورها به هم نزديك اما ساكنان آنها از هم دور و غريبند.

    در وادى وحشتناك به ظاهر آرام امّا گرفتارند،

    نه در جايى كه وطن گرفتند انس مى گيرند،

    و نه با همسايگان ارتباطى دارند،

    در صورتى كه با يكديگر نزديك، و در كنار هم جاى دارند.

    چگونه يكديگر را ديدار كنند در حالى كه فرسودگى آنها را در هم كوبيده،

    و سنگ و خاك آنان را در كام خود فرو برده است.

    شما هم راهى را خواهيد رفت كه آنان رفته اند،

    و در گرو خانه هايى قرار خواهيد گرفت كه آنها قرار دارند،

    و گورها شما را به امانت خواهد پذيرفت.

    پس چگونه خواهيد بود كه عمر شما به سر آيد و مردگان از قبرها برخيزيد «در آن هنگام كه هر كس به اعمال از پيش فرستاده آزمايش مى شود، و به سوى خدا كه مولا و سرپرست آنهاست باز مى گردد، و هر دروغى را كه مى بافتند براى آنان سودى نخواهد داشت».

    .

    خطبه 226

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [پنجشنبه 1399-06-20] [ 03:37:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      وصف حالت مرگ و مردگان از زبان امام علی ...
    وصف حالت مرگ و مردگان از زبان امام علی

    پس از خواندن آيه 1 سوره تكاثر «افزون طلبى شما را به خود مشغول داشته تا آنجا كه به ديدار قبرها رفتيد» فرمود):

     

     

     هشدار از غفلت زدگى ها (دنیاگرایی و مرگ)


    شگفتا چه مقصد بسيار دورى و چه زيارت كنندگان بيخبرى و چه كار دشوار و مرگبارى!

    پنداشتند كه جاى مردگان خالى است،

    آنها كه سخت مايه عبرتند،

    و از دور با ياد گذشتگان، فخر مى فروشند.

    آيا به گورهاى پدران خويش مى نازند؟!

    و يا به تعداد فراوانى كه در كام مرگ فرو رفته اند؟

    آيا خواهان بازگشت اجسادى هستند كه پوسيده شده و حركاتشان به سكون تبديل گشت؟

    آنها مايه عبرت باشند سزاوارتر است تا تفاخر.

    اگر با مشاهده وضع آنان به فروتنى روى آورند عاقلانه تر است تا آنان را وسيله فخر فروشى قرار دهند.

    اما بدانها با ديده هاى كم سو نگريستند،

    و با كوته بينى در امواج نادانى فرو رفتند.

    اگر حال آنان را از خانه هاى ويران، و سرزمين هاى خالى از زندگان، مى پرسيدند، پاسخ مى دادند: «آنان با گمراهى در زمين فرو خفتند، و شما ناآگاهانه دنباله روى آنان شديد.»

    بر روى كاسه هاى سر آنها راه مى رويد،

    و بر روى جسدهايشان زراعت مى كنيد،

    و آنچه به جا گذاشته اند مى خوريد،

    و بر خانه هاى ويران آنها مسكن گرفته ايد،

    و روزگارى كه ميان آنها و شماست بر شما گريه و زارى مى كند.

    آنها پيش از شما به كام مرگ فرو رفتند،

    و براى رسيدن به آبشخور، از شما پيشى گرفتند.

    در حالى كه آنها داراى عزّت پايدار، و درجات والاى افتخار بودند.

    پادشاهان حاكم، يا رعيّت سر فراز بودند

    كه سرانجام به درون برزخ راه يافتند،

    و زمين آنها را در خود گرفت،

    و از گوشت بدن هاى آنان خورد،

    و از خون آنان نوشيد،

    پس در شكاف گورها بى جان و بدون حركت پنهان مانده اند.

    نه از دگرگونى ها نگرانند،

    و نه از زلزله ها ترسناك،

    و نه از فريادهاى سخت هراسى دارند.

    غائب شدگانى كه كسى انتظار آنان را نمى كشد،

    و حاضرانى كه حضور نمى يابند،

    اجتماعى داشتند و پراكنده شدند،

    با يكديگر مهربان بودند و جدا گرديدند.

    اگر يادشان فراموش گشت، يا ديارشان ساكت شد،

    براى طولانى شدن زمان يا دورى مكان نيست،

    بلكه جام مرگ نوشيدند.

    گويا بودند و لال شدند،

    شنوا بودند و كر گشتند،

    و حركاتشان به سكون تبديل شد،

    چنان آرميدند كه گويا بيهوش بر خاك افتاده و در خواب فرو رفته اند.

    همسايگانى هستند كه با يكديگر انس نمى گيرند

    و دوستانى اند كه به ديدار يكديگر نمى روند.

    پيوندهاى شناسايى در ميانشان پوسيده،

    و اسباب برادرى قطع گرديده است.

    با اينكه در يك جا گرد آمده اند تنهايند،

    رفيقان يكديگرند و از هم دورند،

    نه براى شب صبحگاهى مى شناسند،

    و نه براى روز شامگاهى.

    شب، يا روزى كه به سفر مرگ رفته اند براى آنها جاويدان است.

    خطرات آن جهان را وحشتناك تر از آنچه مى ترسيدند يافتند،

    و نشانه هاى آن را بزرگ تر از آنچه مى پنداشتند مشاهده كردند.

    براى رسيدن به بهشت يا جهنّم، تا قرارگاه اصلى شان مهلت داده شدند،

    و جهانى از بيم و اميد برايشان فراهم آمد.

    اگر مى خواستند آنچه را كه ديدند توصيف كنند، زبانشان عاجز مى شد.

     

     پيام درگذشتگان


    حال اگر چه آثارشان نابود، و اخبارشان فراموش شده،

    امّا چشم هاى عبرت بين، آنها را مى نگرد،

    و گوش جان اخبارشان را مى شنود،

    كه با زبان ديگرى با ما حرف مى زنند و مى گويند:

    چهره هاى زيبا پژمرده

    و بدن هاى ناز پرورده پوسيده شد،

    و بر اندام خود لباس كهنگى پوشانده ايم،

    و تنگى قبر ما را در فشار گرفته،

    وحشت و ترس را از يكديگر به ارث برده ايم.

    خانه هاى خاموش قبر بر ما فرو ريخته،

    و زيبايى هاى اندام ما را نابود،

    و نشانه هاى چهره هاى ما را دگرگون كرده است.

    اقامت ما در اين خانه هاى وحشت زا طولانى است،

    نه از مشكلات رهايى يافته، و نه از تنگى قبر گشايشى فراهم شد.


    مردم !

    اگر آنها را در انديشه خود بياوريد، يا پرده ها كنار رود،

    مردگان را در حالتى مى نگريد كه حشرات گوش هايشان را خورده،

    چشم هايشان به جاى سرمه پر از خاك گرديده،

    و زبان هايى كه با سرعت و فصاحت سخن مى گفتند پاره پاره شده.

    قلب ها در سينه ها پس از بيدارى به خاموشى گراييده،

    و در تمام اعضاى بدن پوسيدگى تازه اى آشكار شده،

    و آنها را زشت گردانيده،

    و راه آفت زدگى بر اجسادشان گشوده شده،

    همه تسليم شده،

    نه دستى براى دفاع، و نه قلبى براى زارى دارند.

    و آنان را مى بينى كه دل هاى خسته از اندوه،

    و چشم هاى پر شده از خاشاك دارند،

    و حالات اندوهناك آنها دگرگونى ايجاد نمى شود

    و سختى هاى آنان بر طرف نمى گردد.

     

    آه زمين!

    چه اجساد عزيز و خوش سيمايى را كه با غذاهاى لذيذ و رنگين زندگى كردند،

    و در آغوش نعمت ها پرورانده شدند به كام خويش فرو برد.

    آنان كه مى خواستند با شادى غم هاى را از دل بيرون كنند،

    و به هنگام مصيبت با سرگرمى ها، صفاى عيش خود را برهم نزنند.

    دنيا به آنها و آنها به دنيا مى خنديدند،

    و در سايه خوشگذرانى غفلت زا، بى خبر بودند كه روزگار با خارهاى مصيبت زا آنها را در هم كوبيد

    و گذشت روزگار توانايى شان را گرفت.

    مرگ از نزديك به آنها نظر دوخت،

    و غم و اندوهى كه انتظارش را نداشتند آنان را فرا گرفت،

    و غصّه هاى پنهانى كه خيال آن را نمى كردند، در جانشان راه يافت،

    در حالى كه با سلامتى انس داشتند انواع بيمارى ها در پيكرشان پديد آمد،

    و هراسناك به اطبّا، كه دستور دادند گرمى را با سردى، و سردى را با گرمى درمان كنند روى آورند كه بى نتيجه بود،

    زيرا داروى سردى، گرمى را علاج نكرد، و آنچه براى گرمى به كار بردند، سردى را بيشتر ساخت،

    و تركيبات و اخلاط، مزاج را به اعتدال نياورد، جز آن كه آن بيمارى را فزونى داد.

    تا آنجا كه درمان كننده خسته، و پرستار سرگردان، و خانواده از ادامه بيمارى ها سست و ناتوان شدند،

    و از پاسخ پرسش كنندگان درماندند،

    و در باره همان خبر حزن آورى كه از او پنهان مى داشتند در حضورش به گفتگو پرداختند.

    يكى مى گفت تا لحظه مرگ بيمار است،

    ديگرى در آروزى شفا يافتن بود،

    و سوّمى خاندانش را به شكيبايى در مرگش دعوت مى كرد، و گذشتگان را به ياد مى آورد.

    در آن حال كه در آستانه مرگ، و ترك دنيا، و جدايى با دوستان بود،

    ناگهان اندوهى سخت به او روى آورد،

    فهم و دركش را گرفت،

    زبانش به خشكى گراييد.

    چه مطالب مهمّى را مى بايست بگويد كه زبانش از گفتن آنها باز ماند،

    و چه سخنان دردناكى را از شخص بزرگى كه احترامش را نگه مى داشت،

    يا فرد خردسالى كه به او ترحّم مى كرد، مى شنيد و خود را به كرى مى زد.

    همانا مرگ سختى هايى دارد كه هراس انگيز و وصف ناشدنى است،

    و برتر از آن است كه عقل هاى اهل دنيا آن را درك كند.

    .

    خطبه221

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [چهارشنبه 1399-06-19] [ 09:04:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      چگونگی آمادگی برای سفر آخرت ...
    چگونگی آمادگی برای سفر آخرت

    آمادگى برای سفر آخرت


    آماده حركت شويد،

    خدا شما را بيامرزد كه بانگ كوچ را سر داديد.

    وابستگى به زندگى دنيا را كم كنيد،

    و با زاد و توشه نيكو به سوى آخرت باز گرديد،

    كه پيشاپيش شما گردنه اى سخت و دشوار،

    و منزلگاه هايى ترسناك وجود دارد،

    كه بايد در آنجاها فرود آييد، و توقّف كنيد.

     

    یاد مرگ


    آگاه باشيد !

    كه فاصله نگاه هاى مرگ بر شما كوتاه،

    و گويا چنگال هايش را در جان شما فرو برده است.

    كارهاى دشوار دنيا مرگ را از يادتان برده،

    و بلاهاى طاقت فرسا آن را از شما پنهان داشته است،

    پس پيوندهاى خود را با دنيا قطع كنيد،

    و از پرهيزكارى كمك بگيريد.

    .

    خطبه 204

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [چهارشنبه 1399-06-12] [ 11:40:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ضرورت پرهیزکاری و شناخت مرگ و معاد ...
    ضرورت پرهیزکاری و شناخت مرگ و معاد

    (اين سخنرانى در شهر كوفه پيرامون خوارج ايراد شد).

     

    خداشناسی

     

    خدا را برابر نعمت هايش شكرگزارم،

    و بر انجام حقوق الهى از او يارى مى طلبم،

    پروردگارى كه سپاهش نيرومند،

    و مقام او بزرگ است.

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی


    و گواهى مى دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و پيامبر اوست،

    انسان ها را به اطاعت خدا دعوت فرمود،

    و با دشمنان خدا در راه دين او پيكار و مغلوبشان كرد.

    هرگز همداستانى دشمنان كه او را دروغگو خواندند، او را از دعوت حق باز نداشت،

    و تلاش آنان براى خاموش كردن نور رسالت به نتيجه اى نرسيد.

     

     سفارش به پرهيزكارى 


    پس به تقوا و ترس از خدا، روى آوريد،

    كه رشته آن استوار،

    و دستگيره آن محكم،

    و قلّه بلند آن پناهگاهى مطمئن مى باشد.

     

    مرگ


    قبل از فرارسيدن مرگ، خود را براى پيش آمدهاى آن آماده سازيد،

    پيش از آن كه مرگ شما را دريابد آنچه لازمه ملاقات است فراهم آوريد،

    زيرا مرگ پايان زندگى است و هدف نهايى، قيامت است.

    مرگ براى خردمندان پند و اندرز، و براى جاهلان وسيله عبرت آموزى است.


    پيش از فرارسيدن مرگ،

    از تنگى قبرها، و شدّت غم و اندوه، و ترس از قيامت،

    و در هم ريختن استخوان ها، و كر شدن گوش ها، و تاريكى لحد،

    و وحشت از آينده، و غم و اندوه فراوان در تنگناى گور،

    و پوشانده شدن آن با سنگ و خاك، چه مى دانيد؟

     

    پس اى بندگان خدا را خدا را پروا كنيد،

    كه دنيا با قانونمندى خاصّى مى گذرد،

     

    معاد

     

    شما با قيامت به رشته اى اتّصال داريد،

    گويا نشانه هاى قيامت، آشكار مى شود،

    و شما را در راه خود متوقف كرده،

    با زلزله هايش سر رسيده است،

    سنگينى بار آن را بر دوش شما نهاده،

    و رشته پيوند مردم با دنيا را قطع كرده،

    همه را از آغوش گرم دنيا خارج ساخته است.

    گويى دنيا يك روز بود و گذشت،

    يا ماهى بود و سپرى شد.

    تازه هاى دنيا كهنه شده،

    و فربه هايش لاغر گرديدند.

    سپس به سوى جايگاهى تنگ،

    در ميان مشكلاتى بزرگ،

    و آتشى پر شراره مى روند

    كه صداى زبانه هايش وحشت زا،

    شعله هايش بلند،

    غرّشش پر هيجان،

    پر نور و گدازنده،

    خاموشى شعله هايش غير ممكن،

    شعله هايش در فوران،

    تهديدهايش هراس انگيز،

    ژرفايش ناپيدا،

    پيرامونش تاريك و سياه،

    ديگهايش در جوشش،

    و اوضاعش سخت وحشتناك است.

     

    پرهیزگاران و ضرورت رعایت تقوی

     

    و در آن ميان (پرهيزكاران را گروه، گروه، به سوى بهشت رهنمون مى شوند) آنان از كيفر و عذاب در امانند،

    و از سرزنش ها آسوده، و از آتش دورند،

    در خانه هاى امن الهى، از جايگاه خود خشنودند،

    آنان در دنيا رفتارشان پاك،

    ديدگانشان گريان،

    شب هايشان با خشوع و استغفار چونان روز،

    و روزشان از ترس گناه چونان شب مى ماند.

    پس خداوند بهشت را منزلگه نهايى آنان قرار داد،

    و پاداش ايشان را نيكو پرداخت،

    كه سزاوار آن نعمت ها بودند، و لايق ملكى جاودانه و نعمت هايى پايدار شدند.

     

    اى بندگان خدا!

    مراقب چيزى باشيد كه رستگاران با پاس داشتن آن سعادتمند شدند،

    و تبهكاران با ضايع كردن آن به خسران و زيان رسيدند.

    پيش از آن كه مرگ شما فرا رسد با اعمال نيكو آماده باشيد،

    زيرا در گرو كارهايى هستيد كه انجام داده ايد،

    و پاداش داده مى شويد به كارهايى كه از پيش مرتكب شده ايد.

    ناگهان مرگ وحشتناك سر مى رسد،

    كه ديگر بازگشتى در آن نيست،

    و از لغزش ها نمى توان پوزش خواست.

    خداوند ما و شما را در راه خود و پيامبرش استوار سازد،

    و از گناهان ما و شما به فضل و رحمتش در گذرد.

     

    جهاد (آموزش نظامى)


    سربازان بر جاى خود محكم بايستيد،

    در برابر بلاها و مشكلات استقامت كنيد،

    شمشيرها و دست ها را در هواى زبان هاى خويش به كار مگيريد،

    و آنچه كه خداوند شتاب در آن را لازم ندانسته شتاب نكنيد،

    زيرا هر كس از شما كه در بستر خويش با شناخت خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت پيامبر عليه السّلام بميرد،

    شهيد از دنيا رفته و پاداش او بر خداست،

    و ثواب اعمال نيكويى كه قصد انجام آن را داشته خواهد برد،

    و نيّت او ثواب شمشير كشيدن را دارد.

    همانا هر چيزى را وقت مشخّص و سرآمدى معيّن است.

    .

    خطبه 190

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ◀ معاد و نشانه های قیامت در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [پنجشنبه 1399-06-06] [ 06:49:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ارزش یاد مرگ ...
    ارزش یاد مرگ

     سفارش به تقوی


    اى مردم!

    شما را به پرهيزگارى،

    و شكر فراوان در برابر نعمت ها، و عطاهاى الهى، و احسانى كه به شما رسيده سفارش مى كنم.

    چه نعمت هايى كه به شما اختصاص داده،

    و رحمت هايى كه براى شما فراهم فرمود.

    شما عيب هاى خود را آشكار كرديد و او پوشاند،

    خود را در معرض كيفر او قرار داديد و او به شما مهلت داد.

     

     ارزش ياد مرگ


    مردم!

    شما را به ياد آورى مرگ، سفارش مى كنم،

    از مرگ كمتر غفلت كنيد،

    چگونه مرگ را فراموش مى كنيد در حالى كه او شما را فراموش نمى كند

    و چگونه طمع مى ورزيد در حالى كه به شما مهلت نمى دهد.

    مرگ گذشتگان براى عبرت شما كافى است،

    آنها را به گورشان حمل مى كردند، بى آن كه بر مركبى سوار باشند،

    آنان را در قبر فرود آوردند بى آن كه خود فرود آيند.

    چنان از ياد رفتند گويا از آباد كنندگان دنيا نبودند

    و آخرت همواره خانه شان بود.

    آنچه را وطن خود مى دانستند از آن رميدند،

    و در آنجا كه از آن رميدند، آرام گرفتند،

    و از چيزهايى كه با آنها مشغول بودند جدا شدند،

    و آنجا را كه سرانجامشان بود ضايع كردند.

    اكنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دورى كنند،

    و نه مى توانند عمل نيكى بر نيكى هاى خود بيفزايند.

    به دنيايى انس گرفتند كه مغرورشان كرد،

    چون به آن اطمينان داشتند سر انجام مغلوبشان كرد.

     

    ضرورت آخرت گرایی  (شتاب در نيكوكارى ها)


    خدا شما را رحمت كند

    پس بشتابيد به سوى آباد كردن خانه هايى كه شما را به آبادانى آن فرمان دادند،

    و تشويقتان كرده، به سوى آن دعوت كرده اند.

    و با صبر و استقامت، نعمت هاى خدا را بر خود تمام گردانيد،

    و از عصيان و نافرمانى كناره گيريد،

    كه فردا به امروز نزديك است.


    وه !

    چگونه ساعت ها در روز، و روزها در ماه، و ماه ها در سال، و سال ها در عمر آدمى شتابان مى گذرد.

    .

    خطبه 188

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 06:12:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی یاران امام علی از زبان خود او ...
    ویژگی یاران امام علی از زبان خود او

    (يكى از ياران امام، نوف بكّالى نقل كرد كه امام در سال 40 هجرى در اواخر زندگى خود در شهر كوفه بر روى سنگى كه جعدة بن هبيره مخزومى آماده كرد ايستاد، در حالى كه پيراهنى خشن از پشم بر تن، و شمشيرى با ليف خرما بر گردن، و كفشى از ليف خرما در پا، و بر پيشانى او پينه از كثرت سجود آشكار بود فرمود):

     

    وصف خداوند متعال


    ستايش خداوندى را سزاست كه سر انجام خلقت، و پايان كارها به او باز مى گردد.

    خدا را بر احسان بزرگش، و برهان آشكار، و فراوانى فضل و آنچه بدان بر ما منّت نهاده است مى ستاييم،

    ستايشى كه حق او را اداء كند،

    و شكر شايسته او را به جا آورد،

    به ثواب الهى ما را نزديك گرداند

    و موجب فراوانى نيكى و احسان او گردد.

    از خدا يارى مى طلبيم،

    يارى خواستن كسى كه به فضل او اميدوار،

    و به بخشش او آرزومند،

    و به دفع زيانش مطمئن،

    و به قدرت او معترف،

    و به گفتار و كردار پروردگار اعتقاد دارد.

    به او ايمان مى آوريم،

    ايمان كسى كه با يقين به او اميدوار،

    و با اعتقاد خالص به او توجّه دارد،

    و با ايمانى پاك در برابرش كرنش مى كند،

    و با اخلاص به يگانگى او اعتقاد دارد،

    و با ستايش فراوان خدا را بزرگ مى شمارد،

    و با رغبت و تلاش به او پناهنده مى شود.

     

    راههاى خداشناسى


    خدا از كسى متولّد نشد تا در عزّت و توانايى داراى شريك باشد،

    فرزندى ندارد تا وارث او باشد،

    وقت و زمان از او پيشى نگرفت،

    و زيادى و نقصان در او راه ندارد.

    خدا با نشانه هاى تدبير استوار، و خواسته هاى حكيمانه در خلق نظام احسن، در برابر غفلت ها، آشكارا جلوه كرده است.

    از نشانه هاى آفرينش او، خلقت آسمان هاى پا بر جا بدون ستون و تكيه گاه است.

    آسمانها را به اطاعت خويش دعوت و آنها بدون درنگ اجابت كردند،

    اگر اقرار آسمان ها به پروردگارى او، و اعترافشان در اطاعت و فرمانبردارى از او نبود،

    هرگز آسمان ها را محل عرش خويش و جايگاه فرشتگان، و بالا رفتن سخنان پاك و اعمال نيك و صالح بندگانش قرار نمى داد.

    ستارگان را نشانه هاى هدايتگر بيابان ماندگان سرگردان قرار داد تا به وسيله آنها راهنمايى شوند،

    ستارگانى كه پرده هاى تاريك شب مانع نور افشانى آنها نمى گردد،

    و نمى تواند از نور افشانى و تلألؤ ماه در دل آسمان جلوگيرى كند.

    پس پاك است خدايى كه پوشيده نيست بر او سياهى تيره و تار بر روى ناهموارى هاى زمين،

    و قلّه هاى كوتاه و بلند كوه ها،

    و نه غرّش رعد در كرانه آسمان،

    و نه درخشش برق در لابلاى ابرها،

    و نه وزش بادهاى تند و طوفان،

    و نه ريزش برگ ها بر اثر بارش باران،

    و نه محل سقوط قطرات باران، و نه مسير كشيده شدن دانه ها به وسيله مورچگان،

    و نه غذاهاى كوچك ناديدنى پشّه ها،

    و نه آنچه كه در شكم حيوانات مادّه در حال رشد است (خدا به همه آنها آگاه است).

     

    حمد و سپاس خداوندى را سزاست كه همواره وجود داشت،

    پيش از آن كه كرسى يا عرش، آسمان يا زمين، جن يا انس، پديد آيند.

    خداوندى كه ذات او را فكرها و عقل هاى ژرف انديش نتوانند بشناسند،

    و با نيروى انديشه اندازه اى براى او نتوانند تصوّر كنند.

    هيچ سؤال كننده اى او را به خود مشغول نسازد،

    و فراوانى عطا و بخشش از دارايى او نكاهد،

    براى ديدن به چشم مادّى نياز ندارد،

    و در مكانى محدود نمى شود.

    همسر و همتايى ندارد،

    و با تمرين و تجربه نمى آفريند،

    و با حواس درك نشود،

    و با مردم مقايسه نگردد،

    خدايى كه بدون اعضاء و جوارح و زبان و كام با حضرت موسى عليه السّلام سخن گفت

    و آيات بزرگش را به او شناساند.

    اى كسى كه براى توصيف كردن پروردگارت به زحمت افتاده اى،

    اگر راست مى گويى جبرئيل و ميكاييل و لشكرهاى فرشتگان مقرّب را وصف كن،

    كه در بارگاه قدس الهى سر فرود آورده اند،

    و عقل هايشان در درك خدا، سرگردان و درمانده است،

    تو چيزى را مى توانى با صفات آن درك كنى كه داراى شكل و اعضاى و جوارح و داراى عمر محدود و أجل معيّن باشد.

    پس جز اللّه خدايى نيست

    كه هر تاريكى را به نور خود روشن كرد،

    و هر چه را كه جز به نور او روشن بود به تاريكى كشاند.

     

     سفارش به تقوا و یاد مرگ


    اى بندگان خدا!

    شما را به پرهيزكارى و ترس از خدايى سفارش مى كنم كه بر شما جامه ها پوشانيد،

    و وسائل زندگى شما را فراهم كرد.

    اگر راهى براى زندگى جاودانه وجود مى داشت،

    يا از مرگ گريزى بود،

    حتما سليمان بن داوود عليه السّلام چنين مى كرد،

    او كه خداوند حكومت بر جنّ و انس را همراه با نبوّت و مقام بلند قرب و منزلت، در اختيارش قرار داد.

    امّا آنگاه كه پيمانه عمرش لبريز و روزى او تمام شد،

    تيرهاى مرگ از كمان هاى نيستى بر او باريدن گرفت،

    و خانه و ديار از او خالى گشت،

    خانه هاى او بى صاحب ماند،

    و ديگران آنها را به ارث بردند.

    مردم براى شما در تاريخ گذشته درس هاى عبرت فراوان وجود دارد

    كجايند عمالقه و فرزندانشان (پادشاهان عرب در يمن و حجاز)؟

    كجايند فرعون ها و فرزندانشان؟

    كجايند مردم شهر رس (درخت پرستانى كه طولانى حكومت كردند) آنها كه پيامبران خدا را كشتند، و چراغ نورانى سنّت آنها را خاموش كردند، و راه و رسم ستمگران و جبّاران را زنده ساختند؟

    كجايند آنها كه با لشكرهاى انبوه حركت كردند و هزاران تن را شكست دادند، سپاهيان فراوانى گرد آوردند، و شهرها ساختند؟

     

     وصف حضرت مهدى (عجّل الله تعالى فرجه الشريف)


    زره دانش بر تن دارد،

    و با تمامى آداب، و با توجّه و معرفت كامل آن را فرا گرفته است،

    حكمت گمشده اوست

    كه همواره در جستجوى آن مى باشد،

    و نياز اوست كه در به دست آوردنش مى پرسد.

    در آن هنگام كه اسلام غروب مى كند

    و چونان شترى در راه مانده دم خود را به حركت در آورده، گردن به زمين مى چسباند.

    او پنهان خواهد شد (دوران غيبت صغرى و كبرى)

    او باقى مانده حجّت هاى الهى،

    و آخرين جانشين از جانشينان پيامبران است.

     

    علی از زبان علی ( پند و اندرز ياران)


    اى مردم!

    من پند و اندرزهايى كه پيامبران در ميان امّت هاى خود داشتند در ميان شما نشر دادم،

    و وظايفى را كه جانشينان پيامبران گذشته در ميان مردم خود به انجام رساندند، تحقّق بخشيدم.

    با تازيانه شما را ادب كردم نپذيرفتيد،

    به راه راست نرفتيد،

    و با هشدارهاى فراوان شما را خواندم ولى جمع نشديد.

    شما را به خدا آيا منتظريد رهبرى جز من با شما همراهى كند و راه حق را به شما نشان دهد؟


    آگاه باشيد!

    آنچه از دنيا روى آورده بود پشت كرد،

    و آنچه پشت كرده بود روى آورد،

    و بندگان نيكوكار خدا آماده كوچ كردن شدند،

    و دنياى اندك و فانى را با آخرت جاويدان تعويض كردند.

     

     ویژگی ياران امام علی


    آرى! آن دسته از برادرانى كه در جنگ صفّين خونشان ريخت، هيچ زيانى نكرده اند،

    گر چه امروز نيستند تا خوراكشان غم و غصّه، و نوشيدنى آنها خونابه دل باشد.


    به خدا سوگند!

    آنها خدا را ملاقات كردند، كه پاداش آنها را داد

    و پس از دوران ترس، آنها را در سراى امن خود جايگزين فرمود.

    كجا هستند برادران من كه بر راه حق رفتند، و با حق در گذشتند؟

    كجاست عمّار ؟

    و كجاست پسر تيهان (مالك بن تيهان انصارى) ؟

    و كجاست ذو الشّهادتين (خزيمة بن ثابت كه پيامبر شهادت او را دو شهادت دانست) ؟

    و كجايند همانند آنان از برادرانشان كه پيمان جانبازى بستند، و سرهايشان را براى ستمگران فرستادند؟

    (پس دست به ريش مبارك گرفت و زمانى طولانى گريست و فرمود):


    دريغا از برادرانم!

    كه قرآن را خواندند، و بر أساس آن قضاوت كردند،

    در واجبات الهى انديشه كرده و آنها را بر پاداشتند،

    سنّت هاى الهى را زنده و بدعت ها را نابود كردند،

    دعوت جهاد را پذيرفته و به رهبر خود اطمينان داشته و از او پيروى كردند.


    (سپس با بانگ بلند فرمود):

    جهاد جهاد بندگان خدا،

    من امروز لشكر آماده مى كنم،

    كسى كه مى خواهد به سوى خدا رود همراه ما خارج شود.

    (نوف گفت: براى حسين عليه السّلام ده هزار سپاه، و براى قيس بن سعد ده هزار سپاه، و براى ابو ايّوب ده هزار سپاه قرار داد، و براى ديگر فرماندهان نيز سپاهى معيّن كرد، و آماده بازگشت به صفّين بود كه قبل از جمعه، ابن ملجم ملعون به امام ضربت زد، و لشكريان به خانه ها باز گشتند، و ما چون گوسفندانى بوديم كه شبان خود را از دست داده و گرگ ها از هر سو براى آنان دهان گشوده بودند).

    .

    خطبه 182

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ویژگی های اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی, حکومت امام مهدی (عج)
    [چهارشنبه 1399-06-05] [ 05:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی های یک مسلمان از منظر حضرت علی ...
    ویژگی های یک مسلمان از منظر حضرت علی

    سخنرانى امام عليه السّلام در آغاز خلافت در سال 35 هجرى، نوشتند كه نخستين سخنرانى آن حضرت است). 


      ويژگى هاى قرآن


    همانا خداوند بزرگ كتابى هدايت گر فرستاد،

    نيكى و بدى، خير و شر را آشكارا در آن بيان فرمود.

    پس راه نيكى در پيش گيريد، كه هدايت شويد.

    و از شر و بدى پرهيز كنيد تا در راه راست قرار گيريد.

     

    خودسازی


    واجبات واجبات،

    در انجام واجبات كوتاهى نكنيد تا شما را به بهشت رساند،

    همانا خداوند چيزهايى را حرام كرده كه ناشناخته نيست،

    و چيزهايى را حلال كرده كه از عيب خالى است.

     

     ويژگى هاى مسلمانى

     

    و در اين ميان حرمت مسلمان را بر هر حرمتى برترى بخشيد

    و حفظ حقوق مسلمانان را به وسيله اخلاص و توحيد استوار كرد.

    پس مسلمان كسى است كه مسلمانان از زبان و دست او آزارى نبينند،

    مگر آنجا كه حق باشد،

    و آزار مسلمان روا نيست جز در آنچه كه واجب باشد.

     

    مرگ و معاد


    به سوى مرگ كه همگانى است، و فرد فرد شما را از آن گريزى نيست بشتابيد،

    همانا مردم در پيش روى شما مى روند.

    سبكبار شويد تا به قافله برسيد، كه پيش رفتگان در انتظار باز ماندگانند.

    از خدا بترسيد، و تقوا پيشه كنيد

    زيرا شما در پيشگاه خداوند، مسئول بندگان خدا، و شهرها، و خانه ها و حيوانات هستيد.

    خدا را اطاعت كنيد و از فرمان خدا سرباز مداريد،

    اگر خيرى ديديد برگزينيد،

    و اگر شر و بدى ديديد از آن دورى كنيد.

    .

    خطبه 167

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀ معاد و نشانه های قیامت در نهج البلاغه, اقسام مسلمانان در جامعه اسلامی, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
    [سه شنبه 1399-05-28] [ 07:07:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      وصیت حضرت علی قبل از شهادت ...
    وصیت حضرت علی قبل از شهادت

    (در سال 40 هجرى در بيستم رمضان قبل از شهادت فرمود).

     

    ياد مرگ


    اى مردم هر كس از مرگ بگريزد، به هنگام فرار آن را خواهد ديد،

    اجل سر آمد زندگى، و فرار از مرگ رسيدن به آن است.

    چه روزگارانى كه در پى گشودن راز نهفته اش بودم

    اما خواست خداوند جز پنهان ماندن آن نبود،

    هيهات كه اين علمى پنهان است.

     

    علی از زبان علی ( وصيّت هاى امام على عليه السّلام)


    امّا وصيّت من نسبت به خدا،

    آن كه چيزى را شريك خدا قرار ندهيد،

    و نسبت به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين است كه،

    سنّت و شريعت او را ضايع نكنيد.

    اين دو ستون محكم را بر پا داريد

    و اين دو چراغ را فروزان نگهداريد

    و تا آن زمان كه از حق منحرف نشده ايد، سرزنشى نخواهيد داشت،

    كه براى هر كس به اندازه توانايى او وظيفه اى تعيين گرديده،

    و نسبت به افراد جاهل و نادان تخفيف داده شده است

    زيرا كه: پروردگار رحيم، و دين استوار، و پيشوا آگاه است.

    من ديروز رهبر شما بودم و امروز مايه پند و عبرت شما هستم، 

    و فردا از شما جدا خواهم شد، خدا شما و مرا بيامرزد.

    اگر از اين ضربت و در اين لغزشگاه نجات يابم، كه حرفى نيست،

    امّا اگر گام ها بلغزد و از اين جهان بروم،

    ما نيز چون ديگران در سايه شاخسار درختان، مسير وزش باد و باران، و زير سايه ابرهاى متراكم آسمان پراكنده مى شويم، و آثارمان در روى زمين نابود خواهد شد.


    من از همسايگان شما بودم، كه چند روزى در كنار شما زيستم،

    و به زودى از من جز جسدى بى روح و ساكن پس از آن همه تلاش، و خاموش پس از آن همه گفتار، باقى نخواهد ماند.

    پس بايد سكوت من، و بى حركتی دست و پا و چشم ها و اندام من، مايه پند و اندرز شما گردد،

    كه از هر منطق رسايى و از هر سخن مؤثّرى عبرت انگيزتر است.

    وداع و خداحافظى من با شما چونان جدايى كسى است كه آماده ملاقات پروردگار است،

    فردا ارزش ايّام زندگى مرا خواهيد ديد،

    و راز درونم را خواهيد دانست.

    پس از آن كه جاى مرا خالى ديديد و ديگرى بر جاى من نشست، مرا خواهيد شناخت.

    .

    خطبه 149

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [چهارشنبه 1399-05-22] [ 12:38:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      قرآن در جامعه اسلامی امروز و آینده مسلمانان ...
    قرآن  در جامعه اسلامی امروز و آینده مسلمانان

     فلسفه بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:


    خداوند حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به حق برانگيخت تا بندگان خود را از پرستش دروغين بت ها رهايى بخشيده به پرستش خود راهنمايى كند،

    و آنان را از پيروى شيطان نجات داده به اطاعت خود كشاند،

    قرآن

    با قرآنى كه معنى آن را آشكار كرد

    و اساسش را استوار فرمود،

    تا بندگان عظمت و بزرگى خدا را بدانند كه نمى دانستند،

    و به پروردگار، اعتراف كنند

    پس از انكارهاى طولانى اعتراف كردند،

    و او را پس از آن كه نسبت به خدا آشنايى نداشتند به درستى بشناسند.

    پس خداى سبحان در كتاب خود بى آن كه او را بنگرند خود را به بندگان شناساند،

    و قدرت خود را به همه نماياند،

    و از قهر خود ترساند،

    و اينكه چگونه با كيفرها ملّتى را كه بايد نابود كند از ميان برداشت

    و آنان را چگونه با داس انتقام درو كرد.

     


    خبر از آينده تأسّف بار اسلام و مسلمين


    همانا پس از من در روزگارى بر شما فراخواهد رسيد كه چيزى پنهان تر از حق، و آشكارتر از باطل، و فراوان تر از دروغ به خدا و پيامبرش نباشد.

    قرآن
    و نزد مردم آن زمان كالايى زيانمندتر از قرآن نيست اگر آن را درست بخوانند و تفسير كنند،

    و متاعى پرسودتر از قرآن يافت نمى شود آنگاه كه آن را تحريف كنند و معانى دلخواه خود را رواج دهند.

    در شهرها چيزى ناشناخته تر از معروف، و شناخته تر از منكر نيست،

    حاملان قرآن، آن را واگذاشته و حافظان قرآن، آن را فراموش مى كنند،

    پس در آن روز قرآن و پيروانش از ميان مردم رانده و مهجور مى گردند،

    و هر دو غريبانه در يك راه ناشناخته سرگردانند، و پناهگاهى ميان مردم ندارند.

    پس قرآن و پيروانش در ميان مردمند اما گويا حضور ندارند،

    با مردمند ولى از آنها بريده اند،

    زيرا گمراهى و هدايت هرگز هماهنگ نشوند گر چه كنار يكديگر قرار گيرند.

    مردم در آن روز، در جدايى و تفرقه هم داستان، و در اتّحاد و يگانگى پراكنده اند،

    گويى آنان پيشواى قرآن بوده و قرآن پيشواى آنان نيست،

    پس از قرآن جز نامى  نزدشان باقى نماند،

    و آنان جز خطى را از قرآن نشناسند.

    و در گذشته نيكوكاران را كيفر داده، و سخن راست آنان را بر خدا دروغ پنداشتند، و كار نيكشان را پاداش بد دادند.

     

    مرگ


    و همانا آنان كه پيش از شما زندگى مى كردند، به خاطر آرزوهاى دراز، و پنهان بودن زمان اجل ها، نابود گرديدند،

    تا ناگهان مرگ وعده داده شده بر سرشان فرود آمد،

    مرگى كه عذرها را نپذيرد،

    و درهاى باز توبه را ببندد،

    و حوادث سخت و مجازات هاى پس از مردن را به همراه آورد.

     

    خودسازی (پندهاى حكيمانه)


    اى مردم!

    هر كس از خدا خير خواهى طلبد، توفيق يابد،

    و آن كس كه سخنان خدا را راهنماى خود قرار دهد به راست ترين راه، هدايت خواهد شد،

    پس همانا همسايه خدا در أمان، و دشمن خدا ترسان است.

    آن كس كه عظمت خدا را مى شناسد سزاوار نيست خود را بزرگ جلوه دهد،

    پس بلندى ارزش كسانى كه بزرگى پروردگار را مى دانند در اين است كه برابر او فروتنى كنند،

    و سلامت آنان كه مى دانند قدرت خدا چه اندازه مى باشد در اين است كه برابر فرمانش تسليم باشند.

    پس، از حقّ نگريزيد چونان گريز انسان تندرست از فرد «گر» گرفته،

    يا انسان سالم از بيمار،

    و بدانيد كه هيچ گاه حق را نخواهيد شناخت جز آن كه ترك كننده آن را بشناسيد

    هرگز به پيمان قرآن وفادار نخواهيد بود مگر آن كه پيمان شكنان را بشناسيد،

    و هرگز به قرآن چنگ نمى زنيد مگر آن كه رها كننده آن را شناسايى كنيد.
      

     ويژگى هاى اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله (امامان دوازده گانه)


    پس رستگارى را از اهل آن جستجو كنيد،

    كه اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رمز حيات دانش، و راز مرگ جهل و نادانى هستند،

    آنان كه حكمتشان شما را از دانش آنان،

    و سكوتشان از منطق آنان،

    و ظاهرشان از باطنشان، اطلاع مى دهد.

    نه با دين خدا مخالفتى دارند،

    و نه در آن اختلاف مى كنند، 

    دين در ميان آنان گواهى صادق، و ساكتى سخنگوست.

    .

    خطبه147

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
     [ 12:25:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      یاد مرگ و خودسازی ...
    یاد مرگ و خودسازی

    اوصاف خداوند متعال


    خدا را ستايش مى كنيم بر آنچه گرفته،

    و آنچه بخشيده،

    و بر نعمت هايى كه عطا كرده

    و آزمايش هايى كه انجام داد.

    خداوندى كه بر هر چيز پنهانى آگاه

    و در باطن هر چيزى حضور دارد،

    به آنچه در سينه هاست آگاه

    و بر آنچه ديده ها دزدانه مى نگرد داناست.

    و گواهى مى دهم كه خدا يكى است و جز او خدايى نيست

    و گواهى مى دهم كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم برگزيده و فرستاده اوست،

    آن گواهى كه با او درون و بيرون، قلب و زبان، هماهنگ باشد.

     

    ضرورت ياد مرگ


    به خدا سوگند!

    اين كه مى گويم بازى نيست، جدّى و حقيقت است، دروغ نيست،

    و آن چيزى جز مرگ نيست،

    كه بانگ دعوت كننده اش رسا، و به سرعت همه را ميراند.

    پس انبوه زندگان، و طرفداران، تو را فريب ندهند،

    همانا! گذشتگان را ديدى كه ثروت ها اندوختند

    و از فقر و بيچارگى وحشت داشتند

    و با آرزوهاى طولانى فكر مى كردند در امانند، و مرگ را دور مى پنداشتند.

    ديدى كه چگونه مرگ بر سرشان فرود آمد

    و آنان را از وطنشان بيرون راند

    و از خانه أمن كوچ شان داد كه بر چوبه تابوت نشستند،

    و مردم آن را دست به دست مى كردند و بر دوش گرفته و با سر انگشت خويش نگاه مى داشتند.


    آيا نديديد آنان را كه آرزوهاى دور و دراز داشتند،

    و كاخ هاى استوار مى ساختند،

    و مال هاى فراوان مى اندوختند،

    چگونه خانه هايشان گورستان شد

    و اموال جمع آورى شده شان تباه و پراكنده و از آن وارثان گرديد

    و زنان آنها با ديگران ازدواج كردند.

    نه مى توانند چيزى به حسنات بيفزايند و نه از گناه توبه كنند.

     

    تقوا و روش برخورد با دنيا


    كسى كه جامه تقوا بر قلبش بپوشاند، كارهاى نيكوى او آشكار شود، و در كارش پيروز گردد.

    پس در به دست آوردن بهره هاى تقوا فرصت غنيمت شماريد،

    و براى رسيدن به بهشت جاويدان رفتارى متناسب با آن انجام دهيد،

    زيرا دنيا براى زندگى هميشگى شما آفريده نشده،

    گذرگاهى است تا در آن زاد و توشه آخرت برداريد.

    پس با شتاب، آماده كوچ كردن باشيد

    و مركب هاى راهوار براى حركت مهيّا داريد.

    .

    خطبه132

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [سه شنبه 1399-05-14] [ 12:56:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      آموزش روانی در جنگ از سوی امام علی ...
    آموزش روانی در جنگ از سوی امام علی

    (به هنگام نبرد در جنگ صفيّن خطاب به سربازان خويش فرمود).

     

     آموزش روانى در جنگ


    هر كدام از شما در صحنه نبرد با دشمن، در خود شجاعت و دلاورى احساس كرد، و برادرش را سست و ترسو يافت، به شكرانه اين برترى بايد از او دفاع كند، آنگونه كه از خود دفاع مى كند، زيرا اگر خدا بخواهد او را چون شما دلاور و شجاع گرداند.

     

    مرگ

    همانا مرگ به سرعت در جستجوى شماست،

    آنها كه در نبرد مقاومت دارند، و آنها كه فرار مى كنند، هيچ كدام را از چنگال مرگ رهايى نيست

    و همانا گرامى ترين مرگها كشته شدن در راه خداست.

    سوگند به آن كس كه جان پسر ابو طالب در دست اوست، هزار ضربت شمشير بر من آسانتر است از مرگ در بستر استراحت، در مخالفت با خداست.


    گويى شما را در برخى از حمله ها، در حال فرار، ناله كنان چون گلّه اى از سوسمار مى نگرم كه نه حقّى را باز پس مى گيريد، و نه ستمى را باز مى داريد.
    اينك اين شما و اين راه گشوده،

    نجات براى كسى است كه خود را به ميدان افكنده به مبارزه ادامه دهد، و هلاكت از آن كسى است كه سستى ورزد.

    .

    خطبه123

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-05-12] [ 12:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دنیا و غفلت زدگی ...
    دنیا و غفلت زدگی

     پرهيز دادن از دنيا پرستى


    شما را از دنيا پرستى مى ترسانم، زيرا؛

    منزلگاهى است براى كوچ كردن، نه منزلى براى هميشه مانده است.

    دنيا خود را با غرور زينت داده و با زينت و زيبايى مى فريبد.

    خانه اى است كه نزد خداوند بى مقدار است، زيرا كه حلال آن با حرام، و خوبى آن با بدى، و زندگى در آن با مرگ، و شيرينى آن با تلخى ها در آميخته است،

    خداوند آن را براى دوستانش انتخاب نكرد. و در بخشيدن آن به دشمنانش دريغ نفرمود.

    خير دنيا اندك، و شرّ آن آماده،

    و فراهم آمده اش پراكنده، و ملك آن غارت شده،

    و آبادانى آن رو به ويرانى نهاده است.

    چه ارزشى دارد خانه اى كه پايه هاى آن در حال فروريختن

    و عمر آن چون زاد و توشه پايان مى پذيرد

    و چه لذّتى دارد زندگانى كه چونان مدّت سفر به آخر مى رسد.

     

    روش برخورد با دنيا(تقوا و خودسازی)


    مردم آنچه را خدا واجب كرده جزو خواسته هاى خود بدانيد،

    و در پرداختن حقوق الهى از او يارى طلبيد،

    و پيش از آن كه مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهيد.

    همانا زاهدان اگر چه خندان باشند، قلبشان مى گريد

    و اگر چه شادمان باشند اندوه آنان شديد است

    و اگر چه براى نعمت هاى فراوان مورد غبطه ديگران قرار گيرند امّا با نفس خود در دشمنى بسيارى قرار دارند.

     

     نكوهش از غفلت زدگان (مرگ)


    ياد مرگ از دل هاى شما رفته،

    و آرزوهاى فريبنده جاى آن را گرفته است.

    و دنيا بيش از آخرت شما را تصاحب كرده

    و متاع زودرس دنيا بيش از متاع جاويدان آخرت در شما نفوذ كرده است

    و دنيا زدگى،  قيامت را از يادتان برده است.

     

    تقوی و خودسازی

     

    همانا شما برادران دينى يكديگريد،

    چيزى جز درون پليد و نيّت زشت، شما را از هم جدا نساخته است،

    نه يكديگر را يارى مى دهيد، نه خير خواه يكديگريد

    و نه چيزى به يكديگر مى بخشيد و نه به يكديگر دوستى مى كنيد.

    شما را چه شده است كه با به دست آوردن متاعى اندك از دنيا شادمان مى گرديد

    و از متاع بسيار آخرت كه از دست مى دهيد اندوهناك نمى شويد

    امّا با از دست دادن چيزى اندك از دنيا مضطرب شده كه آثار پريشانى در چهره ها آشكار مى گردد و بى تابى مى كنيد،

    گويا اين دنيا محل زندگى جاودان شما و وسائل آن براى هميشه از آن شماست.

    چيزى شما را از عيب جويى برادر دينى باز نمى دارد جز آن كه مى ترسيد مانند آن عيب را در شما به رختان كشند.

    در بى اعتنايى به آخرت و دوستى دنيا يك دل شده ايد،

    و هر يك از شما دين را تنها بر سر زبان مى آوريد،

    و از اين كار خشنوديد همانند كارگرى كه كارش را به پايان رسانده و خشنودى مولاى خود را فراهم كرده است.

    .

    خطبه113

    نهج البلاغه

    .

    موسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [جمعه 1399-05-10] [ 10:21:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      عجز انسان از درک نحوه مرگ ...
    عجز انسان از درک نحوه مرگ

    عجز انسان از درك فرشتگان (فرشته مرگ)


    آيا هنگامى كه فرشته مرگ به خانه اى در آمد، از آمدن او آگاه مى شوى؟

    آيا هنگامى كه يكى را قبض روح مى كند او را مى بينى؟

    بچّه را چگونه در شكم مادر مى ميراند؟

    آيا از راه اندام مادر وارد مى شود يا روح به اجازه خداوند به سوى او مى آيد يا همراه كودك در شكم مادر به سر مى برد؟

    آن كس كه آفريده اى چون خود را نتواند وصف كند، چگونه مى تواند خداى خويش را وصف نمايد؟

    .

    خطبه112

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, وصف فرشتگان
    [پنجشنبه 1399-05-09] [ 12:56:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دنیا در نگاه پیامبر ...
    دنیا در نگاه پیامبر

     

    خداشناسی ( وصف قدرت پروردگار) 


    همه چيز برابر خدا خاشع، و همه چيز با يارى او، بر جاى مانده است. 

    خدا بى نياز كننده هر نيازمند،

    و عزت بخش هر خوار و ذليل،

    نيروى هر ناتوان،

    و پناهگاه هر مصيبت زده است. 

    هر كس سخن گويد مى شنود،

    و هر كه ساكت باشد اسرار درونش را مى داند،

    روزى زندگان بر اوست

    و هر كه بميرد به سوى او باز مى گردد. 


    خدايا!

    چشم ها تو را نديده تا از تو خبر دهند،

    كه پيش از توصيف كنندگان از موجودات، بوده اى. 

    آفرينش براى ترس از وحشت تنهايى نبود، و براى سودجويى آنها را نيافريدى. 

    كسى از قدرت تو نتواند بگريزد،

    و هر كس را بگيرى از قدرت تو نتواند خارج گردد،

    گناهكاران از عظمت تو نكاهند،

    و اطاعت كنندگان بر قدرت تو نيفزايند. 

    آن كس كه از قضاى تو به خشم آيد نتواند فرمانت را برگرداند،

    و هر كس كه به فرمان تو پشت كند از تو بى نياز نگردد.

    هر سرّى نزد تو آشكار و هر پنهانى نزد تو هويداست. 

    تو خداى هميشه اى و بى پايان،

    و تو پايان هر چيزى، كه گريزى از آن نيست. 

    وعده گاه همه، محضر توست،

    و رهايى از تو جز به تو ممكن نيست،

    و زمام هر جنبنده اى به دست تو است،

    و به سوى تو بازگشت هر آفريده اى است. 

    پاك و منزّهى اى خدا،

    چقدر بزرگ و والاست قدر و عظمت تو،

    و چه بزرگ است آنچه را كه از خلقت تو مى نگرم

    و چه كوچك است هر بزرگى در برابر قدرت تو.

    و چه با عظمت است آنچه را كه از ملكوت تو مشاهده مى كنم،

    و چه ناچيز است برابر آنچه كه بر ما نهان است از سلطنت تو،

    و چه فراگير است در اين جهان نعمت هاى تو،

    و چه كوچك است نعمت هاى فراوان دنيا در برابر نعمتهاى آخرت.

     
    وصف فرشتگان 


    شگفت آور است آفرينش فرشتگان تو

    كه گروهى از آنها را در آسمان ها سكونت دادى و از زمين بالا برده اى.

    آنها از همه آفريدگان نسبت به تو آگاه ترند،

    و بيشتر از همه نسبت به تو بيمناكند، و به تو نزديك ترند. 

    فرشتگانى كه در پشت پدران قرار نگرفته و در رحم مادران پرورش نيافته اند،

    و از آبى پست خلق نشده اند، و ناراحتى و مشكلات زندگى آنان را پراكنده نساخته. 

    آنها با مقام و مرتبتى كه دارند،

    و از ارزشى كه در نزد تو برخوردارند،

    و آنگونه كه تو را دوست دارند، فراوان تو را اطاعت مى كنند كه اندك غفلتى در فرمان تو ندارند. 

    اگر آنچه بر آنان پوشيده است بدانند،

    همه كارهاى خود را كوچك و ناچيز مى شمارند،

    و بر خويش ايراد مى گيرند،

    و مى دانند آنگونه كه بايد، تو را عبادت نكرده اند،

    و آن چنان كه سزاوار توست فرمانبردار نبودند.


     
    خداشناسی


    خدايا ستايش تو را سزاست،

    كه آفريننده و معبودى،

    و بندگان را به درستى آزمايش كردى.

    خانه آخرت را آفريدى

    و سفره رنگارنگ نعمت ها را گستراندى،

    و در آن انواع نوشيدنى، خوردنى، همسران، ميهمانداران، قصرها، نهرهاى روان، ميوه ها و كشتزاران، قراردادى. 

    سپس پيامبرى را فرستادى تا انسان ها را به آن خانه و نعمت ها دعوت كند.

    افسوس كه مردم نه آن دعوت كننده را اجابت كردند،

    و نه به آنچه تو ترغيبشان كردى رغبت نشان دادند،

    و نه به آنچه تو تشويقشان كردى مشتاق شدند.

    بر لاشه مردارى روى آوردند كه با خوردن آن رسوا شدند،

    و در دوستى آن همداستان گرديدند.

    وصف دنیا


    هركس به چيزى عشق ناروا ورزد، نابينايش مى كند،

    و قلبش را بيمار كرده، با چشمى بيمار مى نگرد،

    و با گوشى بيمار مى شنود.

    خواهش هاى نفس پرده عقلش را دريده،

    دوستى دنيا دلش را ميرانده است،

    شيفته بى اختيار دنيا و برده آن است

    و برده كسانى است كه چيزى از دنيا در دست دارند.

    دنيا به هر طرف برگردد او نيز بر مى گردد،

    و هرچه هشدارش دهند از خدا نمى ترسد.

    از هيچ پند دهنده اى شنوايى ندارد،

    با اينكه گرفتار آمدگان دنيا را مى نگرد كه راه پس و پيش ندارند و در چنگال مرگ اسيرند. 

    مى بيند كه آنها بلاهايى را كه انتظار آن را نداشتند بر سرشان فرود آمد

    و دنيايى را كه جاويدان مى پنداشتند از آنها جدا شده


    مرگ 


    و آنچه بر آنان فرود آيد وصف ناشدنى است.

    سختى جان كندن و حسرت از دست دادن دنيا، به دنيا پرستان هجوم آورد.

    بدن ها در سختى جان كندن سست شده و رنگ باختند،

    مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز مى دارد،

    و او در ميان خانواده اش افتاده با چشم خود مى بيند

    و با گوش مى شنود

    و با عقل درست مى انديشد كه عمرش را در پى چه كارهايى تباه كرده و روزگارش را چگونه سپرى كرده.

    به ياد ثروت هايى كه جمع كرده مى افتد،

    همان ثروت هايى كه در جمع آورى آنها چشم بر هم گذاشته

    و از حلال و حرام و شبهه ناك گرد آورده

    و اكنون گناه جمع آورى آن همه بر دوش اوست كه هنگام جدايى از آنها فرا رسيده، و براى وارثان باقى مانده است تا از آن بهرمند گردند، و روزگار خود گذرانند. 

    راحتى و خوشى آن براى ديگرى و كيفر آن بر دوش اوست،

    و او در گرو اين اموال است كه دست خود را از پشيمانى مى گزد

    به خاطر واقعيّت هايى كه هنگام مرگ مشاهده كرده است.

    در اين حالت از آنچه كه در زندگى دنيا به آن علاقمند بود بى اعتنا شده آرزو مى كند، اى كاش آن كس كه در گذشته بر ثروت او رشك مى برد، اين اموال را جمع كرده بود.

    اما مرگ هم چنان بر اعضاى بدن او چيره مى شود،

    تا آن كه گوش او مانند زبانش از كار مى افتد،

    پس در ميان خانواده اش افتاده نه مى تواند با زبان سخن بگويد و نه با گوش بشنود،

    پيوسته به صورت آنان نگاه مى كند،

    و حركات زبانشان را مى نگرد اما صداى كلمات آنان را نمى شنود.

    سپس چنگال مرگ تمام وجودش را فرا مى گيرد،

    و چشم او نيز مانند گوشش از كار مى افتد،

    و روح از بدن او خارج مى شود،

    و چون مردارى در بين خانواده خويش بر زمين مى ماند كه از نشستن در كنار او وحشت دارند، و از او دور مى شوند. 

    نه سوگواران را يارى مى كند

    و نه خواننده اى را پاسخ مى دهد،

    سپس او را به سوى منزلگاهش در درون زمين مى برند،

    و به دست عملش مى سپارند و براى هميشه از ديدارش چشم مى پوشند.

     
     آخرت و وصف رستاخيز و زنده شدن دوباره 


    تا آن زمان كه پرونده اين جهان بسته شود،

    و خواست الهى فرا رسد،

    و آخر آفريدگان به آغاز آن بپيوندد،

    و فرمان خدا در آفرينش دوباره در رسد.

    آنگاه آسمان را به حركت آورد و از هم بشكافد،

    و زمين را به شدت بلرزاند،

    و تكان سخت دهد، كه كوه ها از جا كنده شده و در برابر هيبت و جلال پروردگارى بر يكديگر كوبيده و متلاشى شده و با خاك يكسان گردد. 

    سپس هر كس را كه در زمين به خاك سپرده شده، در آورد،

    و پس از فرسودگى تازه شان گرداند،

    و پس از پراكنده شدن، همه را گرد آورد،

    سپس براى حسابرسى و روشن شدن اعمال از هم جدا سازد.

    آنها را به دو دسته تقسيم فرمايد: به گروهى نعمت ها دهد و از گروه ديگر انتقام گيرد.

     

    اما فرمانبرداران را در جوار رحمت خود جاى دهد و در بهشت جاويدان قرار دهد،

    خانه اى كه مسكن گزيدگان آن هرگز كوچ نكنند

    و حالات زندگى آنان تغيير نپذيرد،

    در آنجا دچار ترس و وحشت نشوند،

    و بيمارى ها در آنها نفوذ نخواهد كرد،

    خطراتى دامنگيرشان نمى شود،

    و سفرى در پيش ندارند تا از منزلى به منزل ديگر كوچ كنند. 


    و امّا گنه كاران را در بدترين منزلگاه در آورد،

    و دست و پاى آنها را با غل و زنجير به گردنشان در آويزد،

    چنانكه سرهايشان به پاها نزديك گردد،

    جامه هاى آتشين بر بدنشان پوشاند،

    و در عذابى كه حرارت آتش آن بسيار شديد و بر روى آنها بسته،

    و صداى شعله ها هراس انگيز است قرار دهد.

    جايگاهى كه هرگز از آن خارج نگردند،

    و براى اسيران آن غرامتى نپذيرند،

    و زنجيرهاى آن گسسته نمى شود،

    مدّتى براى عذاب آن تعيين نشده تا پايان پذيرد و نه سر آمدى تا فرا رسد.

     
    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از زبان حضرت علی (دنیا و پارسایی)


    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دنيا را كوچك شمرد

    و در چشم ديگران آن را ناچيز جلوه داد.

    آن را خوار مى شمرد و در نزد ديگران خوار و بى مقدار معرّفى فرمود.

    و مى دانست كه خداوند براى احترام به ارزش او دنيا را از او دور ساخت

    و آن را براى ناچيز بودنش به ديگران بخشيد.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از جان و دل به دنيا پشت كرد،

    و ياد آن را در دلش ميراند.

    دوست مى داشت كه زينت هاى دنيا از چشم او دور نگهداشته شود، تا از آن لباس فاخرى تهيّه نسازد،

    يا اقامت در آن را آرزو نكند،

    و براى تبليغ احكامى كه قطع كننده عذرهاست تلاش كرد،

    و امّت اسلامى را با هشدارهاى لازم نصيحت كرد،

    و با بشارت ها مردم را به سوى بهشت فراخواند، و از آتش جهنّم پرهيز داد. 

     
     ويژگيهاى اهل بيت عليهم السّلام 


    ما از درخت سرسبز رسالتيم،

    و از جايگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان برخاستيم،

    ما معدنهاى دانش و چشمه سارهاى حكمت الهى هستيم.

    ياران و دوستان ما در انتظار رحمت پروردگارند

    و دشمنان و كينه توزان ما در انتظار كيفر و لعنت خداوند به سر مى برند.

    .

    خطبه 109

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, وصف فرشتگان
     [ 12:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مراحل خلقت جهان و اوصاف فرشتگان ...
    مراحل خلقت جهان و اوصاف فرشتگان

     

     خدا شناسى


    ستايش خدايى را سزاست كه نبخشيدن بر مال او نيفزايد،

    و بخشش او را فقير نسازد،

    زيرا هر بخشنده اى جز او، اموالش كاهش يابد،

    و جز او هر كس از بخشش دست كشد مورد نكوهش قرار گيرد.

    اوست بخشنده انواع نعمت ها و بهره هاى فزاينده

    و تقسيم كننده روزى پديده ها،

    مخلوقات همه جيره خوار سفره اويند،

    كه روزى همه را تضمين، و اندازه اش را تعيين فرمود.

    به مشتاقان خويش و خواستاران آنچه در نزد اوست راه روشن را نشان داد،

    سخاوت او را در آنجا كه از او بخواهند، با آنجا كه از او درخواست نكنند، بيشتر نيست.


    خدا اوّلى است كه آغاز ندارد، تا پيش از او چيزى بوده باشد،

    و آخرى است كه پايان ندارد تا چيزى پس از او وجود داشته باشد.

    مردمك چشم ها را از مشاهده خود باز داشته است.

    زمان بر او نمى گذرد تا دچار دگرگونى گردد،

    و در مكانى قرار ندارد تا پندار جابجايى نسبت به او روا باشد.

    اگر آنچه از درون معادن كوه ها بيرون مى آيد،

    و يا آنچه از لبان پر از خنده صدف هاى دريا خارج مى شود، از نقره هاى خالص، و طلاهاى ناب، درهاى غلطان، و مرجان هاى دست چين، همه را ببخشد، در سخاوت او كمتر اثرى نخواهد گذاشت،

    و گستردگى نعمت هايش را پايان نخواهد داد،

    در پيش او آنقدر از نعمت ها وجود دارد كه هر چه انسان ها درخواست كنند تمامى نپذيرد،

    چون او بخشنده اى است كه درخواست نيازمندان چشمه جود او را نمى خشكاند،

    و اصرار و درخواست هاى پياپى او را به بخل ورزيدن نمى كشاند.

     

     صفات خدا در قرآن


    اى پرسش كننده، درست بنگر!

    آنچه را كه قرآن از صفات خدا بيان مى دارد، به آن اعتماد كن،

    و از نور هدايتش بهره گير،

     

    شیطان

    و آنچه را كه شيطان تو را به دانستن آن وامى دارد، و كتاب خدا آن را بر تو واجب نكرده، و در سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امامان هدايتگر عليه السّلام نيامده، رها كن و علم آن را به خدا واگذار، كه اين نهايت حقّ پروردگار بر تو است.

     

    ویژگی علمای ربّانی


    بدان!

    آنها كه در علم دين استوارند، خدا آنها را از فرو رفتن در آنچه كه بر آنها پوشيده است و تفسير آن را نمى دانند، و از فرو رفتن در اسرار نهان بى نياز ساخته است،

    و آنان را از اين رو كه به عجز و ناتوانى خود در برابر غيب و آنچه كه تفسير آن را نمى دانند اعتراف مى كنند، ستايش فرمود،

    و ترك ژرف نگرى آنان در آنچه كه خدا بر آنان واجب نساخته را راسخ بودن در علم شناسانده است.

    پس به همين مقدار بسنده كن و خدا را با ميزان عقل خود ارزيابى مكن، تا از تباه شدگان نباشى.

     

    خداشناسی 


    اوست خداى توانايى كه اگر وهم و خيال انسانها بخواهد براى درك اندازه قدرتش تلاش كند،

    و افكار بلند و دور از وسوسه هاى دانشمندان، بخواهد ژرفاى غيب ملكوتش را در نوردد،

    و قلب هاى سراسر عشق مشتاقان، براى درك كيفيّت صفات او كوشش نمايد،

    و عقل ها با تلاش وصف ناپذير از راه هاى بسيار ظريف و باريك بخواهند ذات او را درك كنند،

    دست قدرت بر سينه همه نواخته، بازگرداند،

    در حالى كه در تاريكى هاى غيب براى رهايى خود به خداى سبحان پناه مى برند

    و با نا اميدى و اعتراف به عجز از معرفت ذات خدا، باز مى گردند،

    كه با فكر و عقل نارساى بشرى نمى توان او را درك كرد، و اندازه جلال و عزّت او در قلب انديشمندان راه نمى يابد.

     

    مراحل خلقت 

     

    خدايى كه پديده ها را از هيچ آفريد،

    نمونه اى در آفرينش نداشت تا از آن استفاده كند،

    و يا نقشه اى از آفريننده اى پيش از خود، كه از آن در آفريدن موجودات بهره گيرد،

    و نمونه هاى فراوان از ملكوت قدرت خويش، و شگفتى هاى آثار رحمت خود، كه همه با زبان گويا به وجود پروردگار گواهى مى دهند را به ما نشان داده كه بى اختيار ما را به شناخت پروردگار مى خوانند.

    در آنچه آفريده آثار صنعت و نشانه هاى حكمت او پديدار است،

    كه هر يك از پديده ها حجّت و برهانى بر وجود او مى باشند،

    گرچه برخى مخلوقات، به ظاهر ساكت اند، ولى بر تدبير خداوندى گويا، و نشانه هاى روشنى بر قدرت و حكمت اويند.

     

     

    خداشناسی

    خداوندا !گواهى مى دهم،

    آن كس كه تو را به اعضاى گوناگون پديده ها و مفاصل به هم پيوسته كه به فرمان حكيمانه تو در لابلاى عضلات پديد آمده، تشبيه مى كند؛

    هرگز در ژرفاى ضمير خود تو را نشناخته،

    و قلب او با يقين انس نگرفته است،

    و نمى داند كه هرگز براى تو همانندى نيست.
    و گويا بيزارى پيروان گمراه از رهبران فاسد خود را نشنيده اند كه مى گويند: «به خدا سوگند ما در گمراهى آشكار بوديم كه شما را با خداى جهانيان مساوى پنداشتيم».

    دروغ گفتند مشركان كه تو را با بت هاى خود همانند پنداشتند،

    و با وهم و خيال خود گفتند پيكرى چون بتهاى ما دارد،

    و با پندار نادرست تو را تجزيه كرده، و با اعضاى گوناگون مخلوقات تشبيه كردند.

     

    خدايا!

    گواهى مى دهم آنان كه تو را با چيزى از آفريده هاى تو مساوى شمارند از تو روى بر تافته اند

    و آن كه از تو روى گردان شود بر اساس آيات محكم قرآن، و گواهى براهين روشن تو، كافر است.

    تو همان خداى نامحدودى هستى كه در انديشه ها نگنجى تا چگونگى ذات تو را درك كنند،

    و در خيال و وهم نيايى تا تو را محدود و داراى حالات گوناگون پندارند.

     

    خداشناسی در آفرينش موجودات گوناگون


    آنچه را آفريد با اندازه گيرى دقيقى استوار كرد،

    و با لطف و مهربانى نظمشان داد،

    و به خوبى تدبير كرد.

    هر پديده را براى همان جهت كه آفريده شد به حركت در آورد،

    چنانكه نه از حد و مرز خويش تجاوز نمايد

    و نه در رسيدن به مراحل رشد خود كوتاهى كند،

    و اين حركت حساب شده را بدون دشوارى به سامان رساند تا بر اساس اراده او زندگى كند.

    پس چگونه ممكن است سرپيچى كند در حالى كه همه موجودات از اراده خدا سرچشمه مى گيرند،

    خدايى كه پديد آورنده موجودات گوناگون است، بدون احتياج به انديشه و فكرى كه به آن روى آورد، يا غريزه اى كه در درون پنهان داشته باشد، و بدون تجربه از حوادث گذشته، و بدون شريكى كه در ايجاد امور شگفت انگيز ياريش كند،

    موجودات را آفريد، پس آفرينش كامل گشت

    و به عبادت و اطاعت او پرداختند،

    دعوت او را پذيرفتند

    و در برابر فرمان الهى سستى و درنگ نكردند

    و در اجراى فرمان الهى توقف نپذيرفتند.

    پس كجى هاى هر چيزى را راست، و مرزهاى هر يك را روشن ساخت،

    و با قدرت خداوندى بين اشياء متضاد هماهنگى ايجاد كرد،

    و وسايل ارتباط آنان را فراهم ساخت،

    و موجودات را از نظر حدود، اندازه، و غرائز، و شكل ها، و قالب ها، و هيأتهاى گوناگون، تقسيم و استوار فرمود،

    و با حكمت و تدبير خويش هر يكى را به سرشتى كه خود خواست در آورد.

     

    مراحل خلقت ( چگونگى آفرينش آسمان ها)


    فضاى باز و پستى و بلندى و فاصله هاى وسيع آسمان ها را بدون اينكه بر چيزى تكيه كند، نظام بخشيد

    و شكاف هاى آن را به هم آورد،

    و هر يك را با آنچه كه تناسب داشت و جفت بود پيوند داد،

    و دشوارى فرود آمدن و برخاستن را بر فرشتگانى كه فرمان او را به خلق رسانند يا اعمال بندگان را بالا برند آسان كرد.

    در حالى كه آسمان را به صورت دود و بخار بود به آن فرمان داد

     پس رابطه هاى آن را بر قرار ساخت،

    سپس آنها را از هم جدا كرد و بين آنها فاصله انداخت،

    و بر هر راهى و شكافى از آسمان، نگهبانى از شهاب هاى روشن گماشت،

    و با دست قدرت آنها را از حركت ناموزون در فضا نگهداشت،

    و دستور فرمود تا برابر فرمانش تسليم باشند.

    و آفتاب را نشانه روشنى بخش روز، و ماه را، با نورى كم رنگ براى تاريكى شب ها قرار داد،

    و آن دو را در مسير حركت خويش به حركت در آورد،

    و حركت آن دو را دقيق اندازه گيرى كرد تا در درجات تعيين شده حركت كنند كه بين شب و روز تفاوت باشد، و قابل تشخيص شود، و با رفت و آمد آن ها شماره سالها، و اندازه گيرى زمان ممكن باشد.

    پس در فضاى هر آسمان فلك آن را آفريد،

    و زينتى از گوهرهاى تابنده و ستارگان درخشنده بياراست،

    و آنان را كه خواستند اسرار آسمان ها را دزدانه دريابند، با شهاب هاى درخشنده سوزان تير باران كرد،

    ستارگان از ثابت و استوار، و گردنده و بى قرار، فرود آينده و بالا رونده، و نگران كننده و شادى آفرين را، تسليم اوامر خود فرمود.

     

     ويژگى هاى فرشتگان


    سپس، خداوند سبحان براى سكونت بخشيدن در آسمان ها، و آباد ساختن بالاترين قسمت از ملكوت خويش، فرشتگانى شگفت آفريد،

    و تمام شكاف ها و راه هاى گشاده آسمان ها را با فرشتگان پر كرد،

    و فاصله جوّ آسمان را از آنها گستراند،

    كه هم اكنون صداى تسبيح آنها فضاى آسمان ها را پر كرده:

    در بارگاه قدس، درون پرده هاى حجاب و صحنه هاى مجد و عظمت پروردگار، طنين انداز است.

    در ما وراى آنها زلزله هايى است كه گوش ها را كر مى كند

    و شعاع هاى خيره كننده نور، كه چشم ها را از ديدن باز مى دارد،

    و ناچار خيره بر جاى خويش مى ماند.

    خدا فرشتگان را در صورت هاى مختلف و اندازه هاى گوناگون آفريد،

    و بال و پرهايى براى آنها قرار داد،

    آنها كه همواره در تسبيح جلال و عزّت پروردگار به سر مى برند،

    و چيزى از شگفتى هاى آفرينش پديده ها را به خود نسبت نمى دهند

    و در آنچه از آفرينش پديده ها كه خاص خداست، ادّعايى ندارند: «بلكه بندگانى بزرگوارند، كه در سخن گفتن از او پيشى نمى گيرند و به فرمان الهى عمل مى كنند».

    خدا فرشتگان را امين وحى خود قرار داد،

    و براى رساندن پيمان امر و نهى خود به پيامبران، از آنها استفاده كرد،

    و روانه زمين كرده، آنها را از ترديد شبهات مصونيّت بخشيد،

    که هيچ كدام از فرشتگان از راه رضاى حق منحرف نمى گردند.

    آنها را از يارى خويش بهرمند ساخت،

    و دل هايشان را در پوششى از تواضع و فروتنى و خشوع و آرامش در آورد،

    درهاى آسمان را بر رويشان گشود تا خدا را به بزرگى بستايند، و

    براى آنها نشانه هاى روشن قرار داد تا به توحيد او بال گشايند.
    سنگينى هاى گناهان هرگز آنها را در انجام وظيفه دل سرد نساخت،

    و گذشت شب و روز آنها را به سوى مرگ سوق نداد،

    تيرهاى شك و ترديد خلل در ايمانشان ايجاد نكرد،

    و شك و گمان در پايگاه يقين آنها راه نيافت،

    و آتش كينه در دل هايشان شعله ور نگرديد.

    حيرت و سرگردانى آنها را از ايمانى كه دارند و آنچه از هيبت و جلال خداوندى كه در دل نهادند جدا نساخت و وسوسه ها در آنها راه نيافته، تا شك و ترديد بر آنها تسلط يابد.

     

     اقسام فرشتگان


    گروهى از فرشتگان در آفرينش ابرهاى پر آب، و در آفرينش كوه هاى عظيم و سر بلند، و خلقت ظلمت و تاريكى ها نقش دارند،

    و گروهى ديگر، قدم هايشان تا ژرفاى زمين پايين رفته، و چونان پرچمهاى سفيدى دل فضا را شكافته اند، و در زير آن بادهايى است كه به نرمى حركت كرده و در مرزهاى مشخّصى نگاهش مى دارد.

     

    صفات والاى فرشتگان


    اشتغال به عبادت پروردگار، فرشتگان را از ديگر كارها باز داشته،

    و حقيقت ايمان ميان آنها و معرفت حق، پيوند لازم ايجاد كرد،

    نعمت يقين آنها را شيداى حق گردانيد كه به غير خدا هيچ علاقه اى ندارند.

    شيرينى معرفت خدا را چشيده

    و از جام محبّت پروردگار سيراب شدند،

    ترس و خوف الهى در ژرفاى جان فرشتگان راه يافته،

    و از فراوانى عبادت قامتشان خميده

    و شوق و رغبت فراوان، از زارى و گريه شان نكاسته است.

    مقام والاى فرشتگان، از خشوع و فروتنى آنان كم نكرد،

    و غرور و خود بينى دامنگيرشان نگرديد، تا اعمال نيكوى گذشته را شماره كنند،

    و سهمى از بزرگى و بزرگوارى براى خود تصوّر نمايند.

    گذشت زمان آنان را از انجام وظائف پياپى نرنجانده

    و از شوق و رغبتشان نكاسته تا از پروردگار خويش نا اميد گردند.

    از مناجات هاى طولانى، خسته نشده،

    و اشتغال به غير خدا آنها را تحت تسلط خود در نياورده است،

    و از فرياد استغاثه و زارى آنها فروكش نكرده

    و در مقام عبادت و نيايش دوش به دوش هم همواره ايستاده اند.

    راحت طلبى آنها را به كوتاهى در انجام دستوراتش وادار نساخته،

    و كودنى و غفلت و فراموشى بر تلاش و كوشش و عزم راسخ فرشتگان راه نمى يابد، و

    فريب هاى شهوت، همّت هاى بلندشان را تيرباران نمى كند.

    فرشتگان، ايمان به خداى صاحب عرش را ذخيره روز بى نوايى خود قرار داده

    و آن هنگام كه خلق به غير خدا روى مى آورد آنها تنها متوجّه پروردگار خويشند،

    هيچ گاه عبادت خدا را پايان نمى دهند،

    و شوق و علاقه خود را از انجام اوامر الهى و اطاعت پروردگار سست نمى كنند،

    آنچه آنان را شيفته اطاعت خدا كرده بذر محبّت است كه در دل مى پرورانند،

    و هيچ گاه دل از بيم و اميد او بر نمى دارند.

    عوامل ترس آنها را از مسؤوليت باز نمى دارد تا در انجام وظيفه سستى ورزند،

    طمع ها به آنان شبيخون نزده تا تلاش دنيا را بر كار آخرت مقدّم دارند،

    اعمال گذشته خود را بزرگ نمى شمارند،

    و اگر بزرگ بشمارند اميدوارند، و اميد فراوان نمى گذارد تا از پروردگار ترسى در دل داشته باشند.

     

     پاك بودن فرشتگان از رذايل اخلاقى


    فرشتگان در باره پروردگار خويش به جهت وسوسه هاى شيطانى اختلاف نكرده اند،

    و برخوردهاى بد با هم نداشته و راه جدايى نگيرند.

    كينه ها و حسادت ها در دلشان راه نداشته

    و عوامل شك و ترديد و خواهش هاى نفسانى، آنها را از هم جدا نساخته،

    و افكار گوناگون آنان را به تفرقه نكشانده است.
    فرشتگان بندگان ايمانند،

    و طوق بندگى به گردن افكنده و هيچ گاه با شك و ترديد و سستى، آن را بر زمين نمى گذارند.

    در تمام آسمان ها جاى پوستينى خالى نمى توان يافت مگر آن كه فرشته اى به سجده افتاده، يا در كار و تلاش است.

    اطاعت فراوان آنها بر يقين و معرفتشان نسبت به پروردگار مى افزايد،

    و عزّت خداوند عظمت او را در قلبشان بيشتر مى نمايد.

     

     

    مراحل خلقت ( چگونگى آفرينش زمين)


    زمين را به موج هاى پر خروش، و درياهاى موّاج فرو پوشاند،

    موج هايى كه بالاى آن ها به هم مى خورد و در تلاطمى سخت، هر يك ديگرى را واپس مى زد،

    چونان شتران نر مست، فرياد كنان و كف بر لب، به هر سوى روان بودند.

    پس، قسمت هاى سركش آب از سنگينى زمين فرو نشست

    و هيجان آنها بر اثر تماس با سينه زمين آرام گرفت.

    زيرا زمين با پشت بر آن مى غلطيد

    و آن همه سر و صداى امواج ساكن و آرام شده، چون اسب افسار شده رام گرديد.

    خشكى هاى زمين در دل امواج، گسترد،

    و آب را از كبر و غرور و سركشى و خروش باز داشت،

    و از شدّت حركتش كاسته شد،

    و بعد از آن همه حركت هاى تند ساكت شد،

    و پس از آن همه خروش و سركشى متكبّرانه به جاى خويش ايستاد.

    پس هنگامى كه هيجان آب در اطراف زمين فرو نشست،

    و كوه هاى سخت و مرتفع را بر دوش خود حمل كرد،

    چشمه هاى آب از فراز كوه ها بيرون آورد

    و آب ها را در شكاف بيابان ها و زمين هاى هموار روان كرد،

    و حركت زمين را با صخره هاى عظيم و قلّه كوه هاى بلند نظم داد،

    و زمين به جهت نفوذ كوه ها در سطح آن، فرو رفتن ريشه كوه ها در شكاف هاى آن و سوار شدن بر پشت دشت ها و صحراها، از لرزش و اضطراب باز ايستاد.

    و بين زمين و جو فاصله افكند،

    و وزش بادها را براى ساكنان آن آماده ساخت،

    تمام نيازمنديها و وسائل زندگى را براى اهل زمين استخراج و مهيّا فرمود.

    آنگاه هيچ بلندى از بلندى هاى زمين را كه آب چشمه ها و نهرها به آن راه ندارد وانگذاشت،

    بلكه ابرهايى را آفريد تا قسمت هاى مرده آن احيا شود، و گياهان رنگارنگ برويند.

    قطعات بزرگ و پراكنده ابرها را به هم پيوست تا سخت به حركت در آمدند،

    و با به هم خوردن ابرها، برق ها درخشيدن گرفت،

    و از درخشندگى ابرهاى سفيد كوه پيكر، و متراكم چيزى كاسته نشد.

    ابرها را پى در پى فرستاد تا زمين را احاطه كردند،

    و بادها شير باران را از ابرها دوشيدند،

    و به شدّت به زمين فرو ريختند،

    ابرها پايين آمده سينه بر زمين ساييدند،

    و آنچه بر پشت داشتند فرو ريختند

    كه در بخش هاى بى گياه زمين انواع گياهان روييدن گرفت، و در دامن كوه ها، سبزه ها پديد آمد.

    پس زمين به وسيله باغ هاى زيبا، همگان را به سرور و شادى دعوت كرده،

    با لباس نازك گل برگ ها كه بر خود پوشيد، هر بيننده اى را به شگفتى واداشت.

    و با زينت و زيورى كه از گلو بند گل هاى گوناگون، فخر كنان خود را آراست، هر بيننده اى را به وجد آورد،

    كه فرآورده هاى نباتى را، توشه و غذاى انسان، و روزى حيوانات قرار داد.

    در گوشه و كنار آن درّه هاى عميق آفريد،

    و راه ها و نشانه ها براى آنان كه بخواهند از جادّه هاى وسيع آن عبور كنند، تعيين كرد.

     

    آفرینش حضرت آدم عليه السّلام 


    هنگامى كه خدا زمين را آماده زندگى انسان ساخت و فرمان خود را صادر فرمود، آدم عليه السّلام را از ميان مخلوقاتش برگزيد، و او را نخستين و برترين مخلوق خود در زمين قرار داد.

    ابتدا آدم را در بهشت جاى داده و خوراكى هاى گوارا به او بخشيد

    و از آنچه كه او را منع كرد پرهيز داد

    و آگاهش ساخت كه اقدام بر آن، نافرمانى بوده و مقام و ارزش او را به خطر خواهد افكند.
    امّا آدم عليه السّلام به آنچه نهى شد، اقدام كرد

    و علم خداوند در باره او تحقّق يافت، تا آن كه پس از توبه، او را از بهشت به سوى زمين فرستاد، تا با نسل خود زمين را آباد كند، و بدين وسيله حجت را بر بندگان تمام كرد.

    و پس از وفات آدم عليه السّلام زمين را از حجّت خالى نگذاشت و ميان فرزندان آدم عليه السّلام و خود، پيوند شناسايى برقرار فرمود،

    و قرن به قرن، حجّت ها و دليل ها را بر زبان پيامبران برگزيده آسمانى و حاملان رسالت خويش جارى ساخت،

    تا اينكه سلسله انبياء با پيامبر اسلام، حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به اتمام رسيد و بيان احكام و انذار و بشارت الهى به سر منزل نهايى راه يافت.

     

     روزی انسان


    روزى انسان ها را اندازه گيرى و مقدّر فرمود،

    گاهى كم و زمانى زياد،

    و به تنگى و وسعت به گونه اى عادلانه تقسيم كرد تا هر كس را كه بخواهد با تنگى روزى يا وسعت آن بيازمايد،

    و با شكر و صبر، غنى و فقير را مورد آزمايش قرار دهد.

    پس روزى گسترده را با فقر و بيچارگى در آميخت،

     

    مرگ

    و تندرستى را با حوادث دردناك پيوند داد،

    دوران شادى و سرور را با غصّه و اندوه نزديك ساخت.

    اجل و سر آمد زندگى را مشخّص كرد،

    آن را گاهى طولانى و زمانى كوتاه قرار داد،

    مقدّم يا مؤخّر داشت،

    و براى مرگ، اسباب و وسائلى فراهم ساخت،

    و با مرگ، رشته هاى زندگى را در هم پيچيد

    و پيوندهاى خويشاوندى را از هم گسست تا آزمايش گردند.

     

    وصف صفت علم خداوند


    خداوند از اسرار پنهانى مردم

    و از نجواى آنان كه آهسته سخن مى گويند

    و از آنچه كه در فكرها بواسطه گمان خطور مى كند،

    و تصميم هايى كه به يقين مى پيوندد،

    و از نگاه هاى رمزى چشم كه از لابلاى پلك ها خارج مى گردد، آگاه است.

    خدا از آنچه در مخفى گاه هاى دل ها قرار دارد،

    و از امورى كه پشت پرده غيب پنهان است،

    و آنچه را كه پرده هاى گوش مخفيانه مى شنود،

    و از اندرون لانه هاى تابستانى مورچگان،

    و خانه هاى زمستانى حشرات،

    از آهنگ اندوهبار زنان غم ديده

    و صداى آهسته قدم ها، آگاهى دارد.

    خداى سبحان از جايگاه پرورش ميوه در درون پرده هاى شكوفه ها،

    و از مخفى گاه غارهاى حيوانات وحشى در دل كوه ها،

    و اعماق درّه ها،

    از نهانگاه پشّه ها بين ساقه ها و پوست درختان،

    از محل پيوستگى برگ ها به شاخسارها،

    و از جايگاه نطفه ها در پشت پدران، آگاه است.

    خدا از آنچه پرده ابر را به وجود مى آورد و به هم مى پيوندند،

    و از قطرات بارانى كه از ابرهاى متراكم مى بارند،

    و از آنچه كه گرد بادها از روى زمين برمى دارند،

    و باران ها با سيلاب آن را فرو مى نشانند و نابود مى كنند،

    از ريشه گياهان زمين كه ميان انبوه شن و ماسه پنهان شده است،

    از لانه پرندگانى كه در قلّه بلند كوه ها جاى گرفته،

    و از نغمه هاى مرغان در آشيانه هاى تاريك،

    از لؤلؤهايى كه در دل صدف ها پنهان است،

    و امواج درياهايى كه آنها را در دامن خويش پروراندند آگاهى دارد.

    خدا از آنچه كه تاريكى شب آن را فرا گرفته،

    و يا نور خورشيد بر آن تافته،

    و آنچه تاريكى ها و امواج نور، پياپى آن را در بر مى گيرد،

    از اثر هر قدمى، از احساس هر حركتى، و آهنگ هر سخنى، و جنبش هر لبى، و مكان هر موجود زنده اى، و وزن هر ذرّه اى، و ناله هر صاحب اندوهى اطلاع دارد.

    خدا هر آنچه از ميوه شاخسار درختان و برگ هايى كه روى زمين ريخته

    و از قرارگاه نطفه و بسته شدن خون و جنين كه به شكل پاره اى گوشت است،

    و پرورش دهنده انسان و نطفه آگاهى دارد.

    و براى اين همه آگاهى، هيچ گونه زحمت و دشوارى براى او وجود ندارد

    و براى نگهدارى اين همه از مخلوقات رنگارنگ كه پديد آورده دچار نگرانى نمى شود،

    و در تدبير امور مخلوقات، سستى و ملالى در او راه نمى يابد،

    بلكه علم پروردگار در آنها نفوذ يافته و همه آنها را شماره كرده است،

    و عدالتش همه را در بر گرفته

    و با كوتاهى كردن مخلوقات در ستايش او، باز فضل و كرمش تداوم يافته است.

     

     دعا و نيايش اميرالمؤمنين عليه السّلام


    خدايا!

    تويى سزاوار ستايش هاى نيكو، و بسيار و بى شمار تو را ستودن اگر تو را آرزو كنند پس بهترين آرزويى، و اگر به تو اميد بندند، بهترين اميدى.


    خدايا! درهاى نعمت بر من گشودى كه زبان به مدح غير تو نگشايم.

    و بر اين نعمت ها غير از تو را ستايش نكنم،

    و زبان را در مدح نوميد كنندگان، و آنان كه مورد اعتماد نيستند باز نكنم.


    خداوندا!

    هر ثناگويى از سوى ستايش شده پاداشى دارد،

    به تو اميد بستم كه مرا به سوى ذخائر رحمت و گنج هاى آمرزش آشنا كنى.


    خدايا!

    اين بنده توست كه تو را يگانه مى خواند،

    و توحيد و يگانگى تو را سزاست،

    و جز تو كسى را سزاوار اين ستايش ها نمى داند.


    خدايا!

    مرا به درگاه تو نيازى است كه جز فضل تو جبران نكند،

    و آن نيازمندى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدّل نگرداند،

    پس در اين مقام رضاى خود را به ما عطا فرما،

    و دست نياز ما را از دامن غير خود كوتاه گردان كه «تو بر هر چيزى توانايى».

    .

    خطبه 91

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀رزق و روزی, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀آفرینش حضرت آدم در نهج البلاغه, ◀مراحل خلقت در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, وصف فرشتگان
    [یکشنبه 1399-03-25] [ 11:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      خطبه غرّاء امام علی و اشک ریختن حاضران ...
    خطبه غرّاء امام علی و اشک ریختن حاضران

    خداشناسی

     

    الهى!
    ستايش خداوندى را سزاست، كه به قدرت، والا و برتر،و با عطا و بخشش نعمت ها به پديده ها نزديك است.

    اوست بخشنده تمام نعمت ها، و دفع كننده تمام بلاها و گرفتارى ها.

    او را مى ستايم در برابر مهربانى ها و نعمت هاى فراگيرش.

    به او ايمان مى آورم چون مبدأ هستى و آغاز كننده خلقت آشكار است.

    از او هدايت مى طلبم چون راهنماى نزديك است،

    و از او يارى مى طلبم كه توانا و پيروز است،

    و به او توكّل مى كنم چون تنها ياور و كفايت كننده است.

     

    پیامبر از زبان حضرت علی


    و گواهى مى دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست.

    او را فرستاده تا فرمان هاى خدا را اجرا كند و بر مردم حجّت را تمام كرده، آنها را در برابر اعمال ناروا بترساند.

     

    خداشناسی و رعایت تقوی


    سفارش مى كنم شما بندگان خدا را به تقواى الهى، كه براى بيدارى شما مثل هاى پند آموز آورده،

    و سر آمد زندگانى شما را معيّن فرمود،

    و لباس هاى رنگارنگ بر شما پوشانده،

    و زندگى پر وسعت به شما بخشيده،

    و با حسابگرى دقيق خود، بر شما مسلّط است.

    در برابر كارهاى نيكو، به شما پاداش مى دهد،

    و با نعمت هاى گسترده و بخشش هاى بى حساب، شما را گرامى داشته است،

    و با اعزام پيامبران و دستورات روشن، از مخالفت با فرمانش شما را بر حذر داشته است.

    تعداد شما را مى داند،

     

    دنیاشناسی

     

    و چند روزى جهت آزمايش و عبرت براى شما مقرّر داشته،

    كه در اين دنيا آزمايش مى گرديد، و برابر اعمال خود محاسبه مى شويد.

    آب دنياى حرام همواره تيره، و گل آلود است.

    منظره اى دل فريب و سر انجامى خطرناك دارد.

    فريبنده و زيباست اما دوامى ندارد.

    نورى است در حال غروب كردن،

    سايه اى است نابود شدنى،

    ستونى است در حال خراب شدن،

    آن هنگام كه نفرت دارندگان به آن دل بستند و بيگانگان به آن اطمينان كردند،

    چونان اسب چموش پاها را بلند كرده، سوار را بر زمين مى كوبد،

    و با دام هاى خود آنها را گرفتار مى كند،

    و تيرهاى خود را به سوى آنان، پرتاب مى نمايد،

    طناب مرگ به گردن انسان مى افكند،

    به سوى گور تنگ و جايگاه وحشتناك مى كشاند تا در قبر، محل زندگى خويش، بهشت يا دوزخ را بنگرد، و پاداش اعمال خود را مشاهده كند.

    و همچنان آيندگان به دنبال رفتگان خود گام مى نهند،

    نه مرگ از نابودى انسان دست مى كشد

    و نه مردم از گناه فاصله مى گيرند

    كه تا پايان زندگى و سر منزل فنا و نيستى آزادانه به پيش مى تازند.

     

    وصف آخرت


    تا آنجا كه امور زندگانى پياپى بگذرد، و روزگاران سپرى شود، و رستاخيز بر پا گردد،

    در آن زمان، انسانها را از شكاف گورها، و لانه هاى پرندگان، و خانه درندگان، و ميدان هاى جنگ، بيرون مى آورد كه با شتاب به سوى فرمان پروردگار مى روند،

    و به صورت دسته هايى خاموش، و صف هاى آرام و ايستاده حاضر مى شوند،

    چشم بيننده خدا آنها را مى نگرد، و صداى فرشتگان به گوش آنها مى رسد.

    لباس نياز و فروتنى پوشيده

    درهاى حيله و فريب بسته شده

    و آرزوها قطع گرديده است.

    دل ها آرام، صداها آهسته، عرق از گونه ها چنان جارى است كه امكان حرف زدن نمى باشد،

    اضطراب و وحشت همه را فرا گرفته،

    بانگى رعد آسا و گوش خراش، همه را لرزانده، به سوى پيشگاه عدالت، براى دريافت كيفر و پاداش مى كشاند.

     

    مراحل خلقت


    بندگانى كه با دست قدرتمند خدا آفريده شدند،

    و بى اراده خويش پديد آمده، پرورش يافتند،

    سپس در گهواره گور آرميده متلاشى مى گردند.

    و روزى به تنهايى سر از قبر بر مى آورند،

    و براى گرفتن پاداش به دقت حساب رسى مى گردند.

     

    خودسازی


    در اين چند روزه دنيا مهلت داده شدند تا در راه صحيح قدم بر دارند،

    راه نجات نشان داده شده تا رضايت خدا را بجويند،

    تاريكى هاى شك و ترديد از آنها برداشته شد،

    و آنها را آزاد گذاشته اند تا براى مسابقه در نيكوكارى ها، خود را آماده سازند، تا فكر و انديشه خود را به كار گيرند و در شناخت نور الهى در زندگانى دنيا تلاش كنند.

     

    تقوا


    وه!

    چه مثال هاى بجا، و پندهاى رسايى وجود دارد اگر در دل هاى پاك بنشيند، و در گوش هاى شنوا جاى گيرد، و با انديشه هاى مصمّم و عقل هاى با تدبير بر خورد كند.


    پس، از خدا چونان كسى پروا كنيد كه؛

    سخن حق را شنيد و فروتنى كرد،

    گناه كرد و اعتراف كرد،

    ترسيد و به اعمال نيكو پرداخت،

    پرهيز كرد و پيش تاخت،

    يقين پيدا كرد و نيكوكار شد،

    پند داده شد و آن را به گوش جان خريد،

    او را ترساندند و نافرمانى نكرد،

    به او اخطار شد و به خدا روى آورد،

    پاسخ مثبت داد و نيايش و زارى كرد، بازگشت و توبه كرد.

    در پى راهنمايان الهى رفت و پيروى كرد،

    راه نشانش دادند و شناخت،

    شتابان به سوى حق حركت كرده و از نافرمانى ها گريخت،

    سود طاعت را ذخيره كرد،

    و باطن را پاكيزه نگاه داشت،

    آخرت را آبادان و زاد و توشه براى روز حركت، هنگام حاجت

    و جايگاه نيازمندى، آماده ساخت،

    و آن را براى اقامتگاه خويش، پيشاپيش فرستاد.


    اى بندگان خدا براى هماهنگى با اهداف آفرينش خود، از خدا پروا كنيد، و آن چنان كه شما را پرهيز داد از مخالفت و نافرمانى خدا بترسيد، تا استحقاق وعده هاى خدا را پيدا كنيد، و از بيم روز قيامت بر كنار باشيد.

     

    مراحل خلقت انسان


    خدا گوش هايى براى پند گرفتن از شنيدنى ها،

    و چشم هايى براى كنار زدن تاريكى ها، به شما بخشيده است،

    و هر عضوى از بدن را اجزاء متناسب و هماهنگ عطا فرموده تا در تركيب ظاهرى صورت ها و دوران عمر با هم سازگار باشند،

    با بدن هايى كه منافع خود را تأمين مى كنند،

    و قلب هايى كه روزى را به سراسر بدن با فشار مى رسانند،

    و از نعمت هاى شكوهمند خدا برخوردارند،

    و در برابر نعمت ها شكر گزارند، و از سلامت خدادادى بهره مندند.

     

    خداشناسی و دنیا

     

    مدّت زندگى هر يك از شماها را مقدّر فرمود، و از شما پوشيده داشت،

    و از آثار گذشتگان عبرت هاى پند آموز براى شما ذخيره كرد،

    لذّت هايى كه از دنيا چشيدند،

    و خوشى ها و زندگى راحتى كه پيش از مرگ داشتند،

    سر انجام دست مرگ گريبان آنها را گرفت

    و ميان آنها و آرزوهايشان جدايى افكند

    آنها كه در روز سلامت چيزى براى خود ذخيره نكردند، و در روزگاران خوش زندگى عبرت نگرفتند.
    آيا خوشى هاى جوانى را جز ناتوانى پيرى در انتظار است؟

    و آيا سلامت و تندرستى را جز حوادث بلا و بيمارى در راه است؟

    و آيا آنان كه زنده اند جز فنا و نيستى را انتظار دارند؟

     

    مرگ و توصیف آخرت

    با اينكه هنگام جدايى و تپش دل ها نزديك است كه سوزش درد را چشيده،

    و شربت غصّه را نوشيده،

    و فرياد يارى خواستن برداشته،

    و از فرزندان و خويشاوندان خود، در خواست كمك كرده است.

    آيا خويشاوندان مى توانند مرگ را از او دفع كنند و آيا گريه و زارى آنها نفعى براى او دارد؟

    او را در سرزمين مردگان مى گذارند،

    و در تنگناى قبر تنها خواهد ماند.

    حشرات درون زمين، پوستش را مى شكافند،

    و خشت و خاك گور بدن او را مى پوساند،

    تند بادهاى سخت آثار او را نابود مى كند،

    و گذشت شب و روز، نشانه هاى او را از ميان بر مى دارد،

    بدن ها پس از آن همه طراوت متلاشى مى گردند،

    و استخوان ها بعد از آن همه سختى و مقاومت، پوسيده مى شوند.


    و ارواح در گرو سنگينى بار گناهانند،

    و در آنجاست كه به اسرار پنهان يقين مى كنند، امّا نه بر اعمال درستشان چيزى اضافه مى شود و نه از اعمال زشت مى توانند توبه كنند.

     

    خودسازی


    آيا شما فرزندان و پدران و خويشاوندان همان مردم نيستيد كه بر جاى پاى آنها قدم گذاشته ايد و از راهى كه رفتند مى رويد و روش آنها را دنبال مى كنيد؟

    امّا افسوس كه دلها سخت شده، پند نمى پذيرد،

    و از رشد و كمال باز مانده، و راهى كه نبايد برود مى رود،

    گويا آنها هدف پندها و اندرزها نيستند و نجات و رستگارى را در به دست آوردن دنيا مى دانند.


    بدانيد كه بايد از صراط عبور كنيد،

    گذرگاهى كه عبور كردن از آن خطرناك است، با لغزش هاى پرت كننده، و پرتگاه هاى وحشت زا، و ترس هاى پياپى.

     

    علماء در نهج البلاغه، تقوا


    از خدا چون خردمندان بترسيد كه دل را به تفكّر مشغول داشته،

    و ترس از خدا بدنش را فرا گرفته،

    و شب زنده دارى خواب از چشم او ربوده،

    و به اميد ثواب، گرمى روز را با تشنگى گذارنده،

    با پارسايى شهوات را كشته،

    و نام خدا زبانش را همواره به حركت در آورده.


    ترس از خدا را براى ايمن ماندن در قيامت پيش فرستاده،

    از تمام راه هاى جز راه حق چشم پوشيده،

    و بهترين راهى كه انسان را به حق مى رساند مى پيمايد.
    چيزى او را مغرور نساخته،

    و مشكلات و شبهات او را نابينا نمى سازد،

    مژده بهشت، و زندگى كردن در آسايش و نعمت سراى جاويدان و ايمن ترين روزها، او را خشنود ساخته است.

    با بهترين روش از گذرگاه دنيا عبور كرده،

    توشه آخرت را پيش فرستاده،

    و از ترس قيامت در انجام اعمال صالح پيش قدم شده است،

    ايام زندگى را با شتاب در اطاعت پروردگار گذرانده،

    و در فراهم آوردن خشنودى خدا با رغبت تلاش كرده،

    از زشتى ها فرار كرده،

    امروز رعايت زندگى فردا كرده،

    و هم اكنون آينده خود را ديده است.
    پس بهشت براى پاداش نيكوكاران سزاوار و جهنّم براى كيفر بدكاران مناسب است،

    و خدا براى انتقام گرفتن از ستمگران كفايت مى كند،

     

    قرآن

    و قرآن براى حجّت آوردن و دشمنى كردن، كافى است.

     

    خداشناسی


    سفارش مى كنم شما را به پروا داشتن از خدا،

    خدايى كه با ترساندن هاى مكرّر، راه عذر را بر شما بست، و با دليل و برهان روشن، حجت را تمام كرد.

     

    شیطان

    و شما را پرهيز داد از دشمنى شيطانى كه پنهان در سينه ها راه مى يابد،

    و آهسته در گوش ها راز مى گويد،

    گمراه و پست است،

    وعده هاى دروغين داده، در آرزوى آنها به انتظار مى گذارد،

    زشتى هاى گناهان را زينت مى دهد،

    گناهان بزرگ را كوچك مى شمارد،

    و آرام آرام دوستان خود را فريب داده، راه رستگارى را بر روى در بند شدگانش مى بندد،

    و در روز قيامت آنچه را كه زينت داده انكار مى كند،

    و آنچه را كه آسان كرده، بزرگ مى شمارد،

    و از آنچه كه پيروان خود را ايمن داشته بود، سخت مى ترساند.

     

    مراحل افرینش انسان


    مگر انسان، همان نطفه و خون نيم بند نيست كه خدا او را در تاريكى هاى رحم و خلاف هاى تو در تو، پديد آورد تا به صورت چنين در آمد،

    سپس كودكى شيرخوار شد،

    بزرگتر و بزرگتر شده تا نوجوانى رسيده گرديد،

    سپس او را دلى فراگير، و زبانى گويا، و چشمى بينا عطا فرمود تا عبرت ها را درك كند، و از بدى ها بپرهيزد،

    و آنگاه كه جوانى در حد كمال رسيد، و بر پاى خويش استوار ماند، گردن كشى آغاز كرد، و روى از خدا گرداند، و در بيراهه گام نهاد، در هوا پرستى غرق شد، و براى به دست آوردن لذّت هاى دنيا تلاش فراوان كرد، و سر مست شادمانى دنيا شد.


    هرگز نمى پندارد مصيبتى پيش آيد

    و بر اساس تقوى فروتنى ندارد،

    ناگهان سرمست و مغرور در اين آزمايش چند روزه،

    مرگ او را مى ربايد، او را كه در دل بد بختى ها، اندكى زندگى كرده، و آنچه را كه از دست داده عوضى به دست نياورده است،

    و آنچه از واجبات را كه ترك كرد، قضايش را بجا نياورد.

     

    مرگ و وصف آخرت


    درد مرگ او را فراگرفت،

    روزها در حيرت و سرگردانى، و شب ها با بيدارى و نگرانى مى گذراند.

    هر روز به سختى درد مى كشد،

    و هر شب رنج و بيمارى به سراغش مى رود،

    در ميان برادرى غم خوار، و پدرى مهربان و ناله كننده اى بى طاقت و بر سينه كوبنده اى گريان افتاده است.


    امّا او در حالت بيهوشى و سكرات مرگ، و غم و اندوه بسيار، و ناله دردناك، و درد جان كندن، با انتظارى رنج آور، دست به گريبان است.

    در حالى كه تسليم و آرام است، بر مى دارند، و بر تابوت مى گذارند.

    خسته و لاغر به سفر آخرت مى رود،

    كه فرزندان و برادران او را به دوش كشيده تا سر منزل غربت، آنجا كه ديگر او را نمى بينند،

    و آنجا كه جايگاه وحشت است، پيش مى برند.

    امّا هنگامى كه تشييع كنندگان بروند و مصيبت زدگان باز گردند، در گودال قبر نشانده، براى پرسش حيرت آور، و امتحان لغزش زا، زمزمه غم آلود دارد.


    و بزرگ ترين بلاى آنجا، فرود آمدن در آتش سوزان دوزخ و بر افروختگى شعله ها و نعره هاى آتش است،

    كه نه يك لحظه آرام گيرد تا استراحت كند،

    و نه آرامشى وجود دارد كه از درد او بكاهد،

    و نه قدرتى كه مانع كيفر او شود،

    نه مرگى كه او را از اين همه ناراحتى برهاند،

    و نه خوابى كه اندوهش را بر طرف سازد،

    در ميان انواع مرگ ها و ساعت ها مجازات گوناگون گرفتار است.

    به خدا پناه مى بريم.

     

    تقوی و خودسازی


    اى بندگان خدا!

    كجا هستند آنان كه ساليان طولانى در نعمت هاى خدا عمر گذراندند

    تعليمشان دادند و دريافتند،

    مهلتشان دادند و بيهوده روزگار گذراندند

    از آفات و بلاها دورشان داشتند اما فراموش كردند،

    زمانى طولانى آنها را مهلت دادند،

    نعمت هاى فراوان بخشيدند،

    از عذاب دردناك پرهيزشان دادند،

    و وعده هايى بزرگ از بهشت جاويدان به آنها دادند.


    اى مردم !

    از گناهانى كه شما را به هلاكت افكند،

    از عيب هايى كه خشم خدا را در پى دارد، بپرهيزيد.

    دارندگان چشمهاى بينا، و گوش هاى شنوا، و سلامت و كالاى دنيا آيا گريزگاهى هست يا رهايى و جاى امنى پناهگاهى و جاى فرارى هست؟

    آيا باز گشتى براى جبران وجود دارد؟

    نه چنين است پس كى باز مى گرديد؟

    به كدام سو مى رويد و به چه چيز مغرور مى شويد؟

    همانا بهره هر كدام از شما زمين به اندازه طول و عرض قامت شماست، آنگونه كه خاك آلوده بر آن خفته باشد.


    اى بندگان خدا !

    هم اكنون به اعمال نيكو پردازيد، تا ريسمان هاى مرگ بر گلوى شما سخت نشده،

    و روح شما براى كسب كمالات آزاد است،

    و بدن ها راحت، و در حالتى قرار داريد كه مى توانيد مشكلات يكديگر را حل كنيد.

    هنوز مهلت داريد، و جاى تصميم و توبه و باز گشت از گناه باقى مانده است.

    عمل كنيد پيش از آن كه در شدّت تنگناى وحشت و ترس و نابودى قرار گيريد،

    پيش از آن كه مرگ در انتظار مانده، فرا رسد، و دست قدرتمند خداى توانا شما را برگيرد.


    (سید رضی می گوید: وقتى كه امام اين خطبه را ايراد فرمود، بدنها به لرزه در آمد، اشكها سرازير و دل ها ترسان شد، كه جمعى آن را غرّاء ناميدند).

    .

    خطبه84

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀مراحل خلقت در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-03-04] [ 11:42:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      راه رستگاری، سبکبار شوید ...
    راه رستگاری، سبکبار شوید

    اين خطبه بخشى از خطبه 167 است كه در سال 35 هجرى در آغاز خلافت ايراد فرمود:

     

    راه رستگارى:

    قيامت پيش روى شما و مرگ در پشت سر، شما را مى راند. سبكبار شويد تا برسيد. همانا آنان كه رفتند در انتظار رسيدن شمايند.

     

    (سید رضی مى گويد: اين سخن امام عليه السّلام پس از سخن خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با هر سخنى سنجيده شود بر آن برترى دارد و از آن پيشى مى گيرد و از جمله «سبكبار شويد تا برسيد» كلامى كوتاهتر و پر معنى تر از آن شنيده نشده، چه كلمه ژرف و بلندى چه جمله پر معنى و حكمت آميزى است كه تشنگى را با آب حكمت مى زدايد. ما عظمت و شرافت اين جمله را در كتاب خود به نام «الخصائص» بيان كرده ايم).

    خطبه21

    نهج البلاغه

    .

    .

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه
    [شنبه 1398-10-07] [ 07:52:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      علت مخفی ماندن اسرار پس از مرگ ...
    علت مخفی ماندن اسرار پس از مرگ

    علل پنهان بودن اسرار پس از مرگ:


    آنچه را كه مردگان ديدند اگر شما مى ديديد، ناشكيبا بوديد و مى ترسيديد، و مى شنيديد و فرمان مى برديد. ولى آنچه آنها مشاهده كردند بر شما پوشيده است، و نزديك است كه پرده ها فروافتد.

    اگر چه حقيقت را به شما نيز نشان دادند، اگر بدرستى بنگريد؛ و نداى حق را به شما شنواندند، اگر خوب بشنويد؛ و به راه راست هدايتتان كردند، اگر هدايت بپذيريد.


    راست مى گويم، مطالب عبرت آموز اندرز دهنده را آشكارا ديديد، و از حرام الهى نهى شديد، و پس از فرشتگان آسمانى، هيچ كس جز انسان، فرمان خداوند را ابلاغ نمى كند.

    خطبه20

    نهج البلاغه

    .

    .

    موضوعات: ◀مرگ در نهج البلاغه
    [یکشنبه 1398-10-01] [ 07:58:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      دنیا و مرگ در نامه حضرت علی ...
    دنیا و مرگ در نامه حضرت علی

     

    نامه حضرت علی علیه السلام به عبدالله بن عباس رحمه الله

     

    دنیا ، مرگ 

    اما بعد!

    تو از اَجَلت پیشی نخواهی گرفت و آنچه که روزی تو نباشد، ندهند. بدان که دنیا دو روز است: به سود تو و روزی بر زیان تو.

    دنیا سرایی است که دست به دست می گردد و آنچه از دنیا بهره ی تو باشد به تو می رسد هرچند ناتوان باشی و آنچه از دنیا بر زیان تو باشد با نیروی خود نتوانی آن را بازگردانی.

     .

    .

    نامه 72

    نهج البلاغه

    .

    .

    موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه
    [سه شنبه 1398-06-05] [ 08:34:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      نامه حضرت علی برای خودسازی کارگزاران ...
    نامه حضرت علی برای خودسازی کارگزاران

    ??نامه حضرت علی به حارث همدانی

     

    ??خودسازی كارگزاران حكومتى

    قرآن


    به ريسمان قرآن چنگ زن، و از آن نصيحت پذير، حلالش را حلال، و حرامش را حرام بشمار ، و حقّى را كه در زندگى گذشتگان بود تصديق كن، و از حوادث گذشته تاريخ، براى آينده عبرت گير، كه حوادث روزگار با يكديگر همانند بوده، و پايان دنيا به آغازش مى پيوندد، و همه آن رفتنى است.

     

    نام خدا را بزرگ دار، و جز به حق سخنى بر زبان نياور.

     

    ?مرگ و آخرت

    مرگ و جهان پس از مرگ را فراوان به ياد آور، هرگز آرزوى مرگ مكن جز آن كه بدانى از نجات يافتگانى.

     

    از كارى كه تو را خشنود، و عموم مسلمانان را ناخوشايند است بپرهيز

    از هر كار پنهانى كه در آشكار شدنش شرم دارى پرهيز كن.

    از هر كارى كه از كننده آن پرسش كنند، نپذيرد يا عذر خواهى كند، دورى كن. آبروى خود را آماج تير گفتار ديگران قرار نده.

    و هر چه شنيدى باز گو مكن، كه نشانه دروغگويى است.و هر خبرى را دروغ مپندار، كه نشانه نادانى است.

    خشمت را فرو نشان، و به هنگام قدرت ببخش، و به هنگام خشم فروتن باش.

    و در حكومت مدارا كن تا آينده خوبى داشته باشى.

    نعمت هايى كه خدا به تو بخشيده نيكو دار، و نعمت هايى كه در اختيار دارى تباه مكن، و چنان باش كه خدا آثار نعمت هاى خود را در تو آشكارا بنگرد.

    و بدان!

    بهترين مؤمنان، آن بود كه جان و خاندان و مال خود را در راه خدا پيشاپيش تقديم كند، چه آن را كه پيش فرستى براى تو اندوخته گردد، و آنچه را كه باقى گذارى سودش به ديگران مى رسد.

    از دوستى با بى خردان و خلافكاران بپرهيز، زيرا هر كس را از آن كه دوست اوست مى شناسند.

    و در شهرهاى بزرگ سكونت كن زيرا مركز اجتماع مسلمانان است.

    و از جاهايى كه مردم آن از ياد خدا غافلند، و به يكديگر ستم روا مى دارند، و بر اطاعت از خدا به يكديگر كمك نمى كنند، بپرهيز.

    در چيزى انديشه كن كه يارى ات دهد.

     

    ?شیطان

    از نشستن در گذرگاههاى عمومى، و بازار، پرهيز كن كه جاى حاضر شدن شيطان، و بر انگيخته شدن فتنه هاست،.

    و به افراد پايين تر از خود توجه داشته باش، كه راه شكر گزارى تو در برترى است.

     

    ?جهاد

    در روز جمعه پيش از نماز مسافرت مكن،جز براى جهاد در راه خدا، و يا كارى كه از انجام آن ناچارى.

    در همه كارهايت خدا را اطاعت كن، كه اطاعت خدا از همه چيز برتر است.

    نفس خود را در واداشتن به عبادت فريب ده، و با آن مدارا كن، و به زور و اكراه بر چيزى مجبورش نساز، و در وقت فراغت و نشاط به كارش گير، جز در آنچه كه بر تو واجب است، و بايد آن را در وقت خاص خودش به جا آورى.

     

    ?مرگ و دنیا

    بپرهيز از آن كه مرگ تو فرا رسد در حالى كه از پروردگارت گريزان، و در دنياپرستى غرق باشى.

    از همنشينى با فاسقان بپرهيز كه شر به شر مى پيوندد،.

    خدا را گرامى دار، و دوستان خدا را دوست شمار.

     

    ?شیطان

    و از خشم بپرهيز كه لشگر بزرگ شيطان است.

    والسلام.

    .

    .

    نامه 69

    نهج البلاغه

    .

    .

    مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت علیهم السلام

    موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ◀ ویژگی کارگزاران در نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه
    [یکشنبه 1398-05-27] [ 07:38:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      فدک در کلام حضرت علی ...
    فدک در کلام حضرت علی

    ?بخشی از نامه امام به عثمان بن حنیف کارگزار در بصره

    و از زمين دنيا حتى يك وجب در اختيار نگرفتم و دنياى شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچيزتر است. آرى از آنچه آسمان بر آن سايه افكنده، فدك در دست ما بود كه مردمى بر آن بخل ورزيده، و مردمى ديگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشيدند، و بهترين داور خداست.

    مرا با فدك و غير فدك چه كار در حالى كه جايگاه فرداى آدمى گور است، كه در تاريكى آن، آثار انسان نابود و اخبارش پنهان مى گردد، گودالى كه هر چه بر وسعت آن بيفزايند، و دست هاى گور كن فراخش نمايد، سنگ و كلوخ آن را پر كرده، و خاك انباشته رخنه هايش را مسدود كند.
    .
    .
    نامه 45
    نهج البلاغه
    .
    .
    سایت اهل البیت

    موضوعات: ◀فدک در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه
    [دوشنبه 1398-04-03] [ 05:55:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت