مومن و فلسفه بلا

مومن و فلسفه بلا

 

روایت اول)

عبدالرحمن بن حجاج گوید: خدمت امام صادق علیه السلام سخن از بلا و آنچه خدای عزّوجلّ مومن را به ان مخصوص می دارد به میان آمد. حضرت فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدند: در دنیا بلای کدام کس سخت تر است؟

فرمود: پیغمبران سپس هر که به آنها شبیه تر است به ترتیب و بعد از آن مومن به اندازه ایمان و نیکی کردراش گرفتار شود. پس هر که ایمانش درست و کردارش نیکو باشد گرفتاریش سخت است و هر که ایمانش سست و عملش ضعیف باشد گرفتاریش اندک است.

 

روایت دوم)

امام صادق علیه السلام فرمود: اجر بزرگ با بلای بزرگ است و خدا هیچ قومی را دوست نداشته جزء آنکه گرفتارشان ساخته است.

 

روایت سوم)

امام صادق علیه السلام فرمود: خدا ی عزّوجلّ را در روی زمین بندگانی است خالص. هیچ  تحفه ایی بر زمین نازل نکند جزء آنکه از سوی آنها به دیگران رسد و هیچ بلائی فرونیاورد جزء آنکه بهره آنها گرداند.

 

روایت چهارم)

امام باقر علیه السلام فرمود: هرگاه خدای تبارک و تعالی بنده‌ایی را دوست دارد او را در بلا غوطه ور سازد و باران بلا را بر سر او ریزد و چون بدرگاه خدا دعا کند فرماید: «لبیک بنده من! اگر خواسته تو را به زودی دهم توانایم ولی اگر برایت ذخیره کنم برای تو بهتر است.

 

روایت پنجم)

امام باقر علیه السلام فرمود: مومن در دنیا به اندازه دینش مبتلا شود.(یا فرمود برحسب دینش)

 

روایت ششم)

امام صادق علیه السلام فرمود: بر مومن چهل شب نگذرد جزآنکه پیش آمدی برایش شود که غمگینش سازد تا  موجب تذکرش گردد.

 

روایت هفتم)

رسول خدا صلی الله علیه و آله روزی به اصحابش فرمود: ملعون است هر مالی که زکاتش داده نشود. ملعون است هر بدنی که زکاتش داده نشود اگرچه هر چهل روز یکبار باشد.. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! زکات مال را می دانیم. زکات بدن چه باشد؟

فرمود؟ این است که آفت و آسیبی بیند.

در اینجا رنگ از رخسار شنوندگان دگرگون شد. چون این دگرگونی را دیدند فرمود: دانستید مقصودم چه بود؟

گفند: نه یا رسول الله!

فرمود: آری! گاهی ممکن است به تن انسان خراشی رسد و پایش به سنگی برخورد بلغزد سربخورد بیمار شود خاری به تنش وارد شودو مانند اینها تا آنجا که در حدیث خود پریدن چشم را هم یادآور شد.

 

روایت هشتم)

امام صادق علیه السلام فرمود: در بهشت مقامی است که هیچ بنده ایی به آن نرسد جزء با بلائی که(در دنیا) به بدنش رسد.

 

روایت نهم)

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خدای عزّوجلّ مومن را با بلا دل جوئی می‌کند چنانکه مرد با هدیه‌ای که از سفر برای خانواده اش می برد  از آنها دل جوئی می کند و خدا مومن را از دنبا پرهیز می‌دهد چنانکه پزشک بیمار را پرهیز می‌دهد.

 

روایت دهم)

محمد بن بهلول عبدی گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: خدا مومن را از بلاهای تکان دهنده دنیا ایمن نساخته ولی او را از کوردلی دنیا(که حق را تشخیص ندهد) و شقاوت آخرت ایمن ساخته است.

امام صادق علیه السلام فرمود: خدای عزّوجلّ مومن را به هر بلائی مبتلا کند و به هر مرگی بمیراند ولی به رفتن عقلش مبتلا نکند. مگر ایوب را نمی بینی که خدا چگونه شیطان را بر مال و فرزند و همسر او و هرچه داشت مسلط کرد ولی بر عقلش مسلط نکرد تا با آن خدا را بیگانگی بپرستد.

 

روایت یازدهم)

علی بن الحسین علیهما السلام می فرمود: من برای مرد نمی پسندم که در دنیا عافیت داشته باشد و هیچ مصیبتی به او نرسد.

 

روایت دوازدهم)

امام صادق علیه السلام فرمود: پیغمبر صلی الله علیه و آله را برای طعام دعوت کردند. چون به منزل میزبان درآمد مرغی را دید که روی دیوار تخم می گذاشت سپس تخم مرغ افتاد و روی میخی قرار گرفت نه به زمین افتاد و نه بشکست. پیغمبر صلی الله علیه و آله از آن منظره درشگفت شد. مرد عرض کرد: ار این تخم مرغ تعجب می کنی؟ سوگند به آنکه تو را به حق مبعوث ساخته که من هرگز بلائی ندیده ام.

رسول خدا صلی الله علیه و آله برخاست و غذای او را نخورد و فرمود: کسی که بلادی نبیند خدا به نیازی ندارد.(لطف و توجهی ندارد.)

 

روایت سیزدهم)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خدا به کسی که از مال و بدنش برای او بهره ئی نیست نیازی ندارد.(کسی که زیان مالی و بدنی نبیند خدا به او توجهی ندارد.)

 

 روایت چهاردهم)

امام صادق علیه السلام فرمود: برای بنده نزد خدا مقامی است که به آن نرسد جز به وسیله یکی از دو امر: رفتن مالش یا رسیدن بلائی به تنش.

 

روایت پانزدهم)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: حکایت مومن حکایت ساقه گیاهی است که باد او را به این سو و آن سو کج می کند . مومن را هم  دردها و بیماری‌ها کج می کند و حکایت منافق حکایت عصای آهنین راستی است که آسیبی به آن نرسد تا مرگش فرا رسد و او را بشکند.

. یاد دادن دعا رفع بیماری و ضرر امام صادق علیه السلام به یونس بن عمار :

چون ثلث آخر شب قرا رسید در آغاز آن وضو بگیر و به نمازی که می خوانی(نماز شب) برخیز و چون در سجده دوم دو رکعت اول باشی در حال سجده بگو:« یا علی یا عظیم یا رحمن و یا رحیم یا سامع الدعوات یا معطی الخیرات صل علی محمد و آل محمد  و اعطنی من خیر الدنیا و الآخره ما انت اهله و اصرف عنی من شر الدنیا و الآخره ما انت اهله و اذهب عنی بهذا الوجع».

و در دعا اصرار و پافشاری کن. یونس گوید: به کوفه نرسیده بودم که خدا همه آنها از من دور کرد.

.

اصول کافی، ج3

ترجمه مصطفوی

.

موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
[چهارشنبه 1404-08-07] [ 08:34:00 ق.ظ ]