حقیقت امامان غیر الهی و پیروان آنها | ... | ||
روایت اول) ابن ابی نصر گوید: حضرت ابوالحسن (علیه السلام) درباره قول خدای عزوجلّ «گمراه تر از آنکه هوس خویش را بدون هدایت خدا پیروی کند» کیست؟ سوره28-آیه50 فرمود: یعنی کسی که رأیش دینش باشد، بدون امامی از ائمه هدی. شرح: یعنی امامی را که خدا رهبر و هادی او قرار داده، رها کند و طبق رأی و سلیقه خویش برای خود امامی بتراشد و در اصول و فروع دین به قیاس و استحسان و نظرات شخصی خویش اکتفا کند.
روایت دوم) محمد بن مسلم گوید: شنیدم امام باقر (علیه السلام) می فرمود: هرکه دینداری خدا کند با عبادتی که خود را در آن به زحمت افکند ولی پیشوائی از جانب خدا برای خود نگرفته باشد، کوشش او پذیرفته نیست و او گمراه است و سرگردان و خدا کرداراو را ناپسند دارد. حکایت او حکایت گوسفندی است که از چوپان و گله خویش گم شود و تمام روز را با تلاش در رفت و آمد باشد و چون شب بر او پرده افکند گله ئی را که از چوپان خودش نیست، ببیند به سوی آن گراید و به آن فریب خورد و در خوابگاه آن گله بخوابد. هنگامی که چوپان گله خود را حرکت دهد ، آن چوپان و گله را ناشناس ببیند. باز با شتاب و سرگردانی در جست و جوی چوپان و گله خود خود برآید . گوسفندانی را با چوپانش ببیند، به سوی آن گراید و بدان فریفته شود چوپان هم او را فریاد زند که بیا و به چوپان و گله خود بپیوند که تو از چوپان و گله خود گمگشته و سرگردانی ، آن گوسفند هراسان و سرگردان و تنها به این سو و آن سو زند و چوپانی هم ندارد که به چراگاهش رهبری کند یا به منزلش رساند. در همین هنگام گرگ گم شدن او را مغتنم شمارد و او را بخورد . چنین است به خدا ای محمد! حال کسی که از جمله این امت باشد و او را امامی آشکار و عادل از طرف خدای عزوجل نباشد او گمشده و گمراه است و اگر بر این حال بمیرد با کفر و نفاق مرده است.
روایت سوم) امام باقر(علیه السلام): خدای تبارک و تعالی فرموده است: هر آینه عذاب می کنم هر رعیتی را که در اسلام با پیروی از امام ستمگر یکه از جانب خدا نیست دینداری کند اگرچه آن رعیت نسبت به اعمال خود نیکوکار و پرهیزگار باشد و هر آینه در می گذرم از هر رعیتی که در اسلام با پیروی از امام عادل از جانب خئا دینداری کند، اگرچه آن رعیت نسبت به خود ستمگر و بدکردار باشد.
شرح: اسلام پس از وفات پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله افرادی با دعا برخاسته و پس از اندکی حکمفرمائی با زور و سر نیزه خویشتن و پیروان خویش را مفتضح و رسوا نمود ه و لعنت و نفرین را از بازمادگان برای خود به یادگار گذاشته اند. مردمی که در حزب چنین افراد نام نویسی کنند و در شمار آنها درآیند و بر عده آنها بیفزایند و موجب مزید شوکت و فدرتشان گردند اگرچه از نظر وظیفه شناسی مردمی نیکوکار و با تقوی باشند؛ به این معنی که فقط اسم خود را در لیست آنها نوشته و به مرام نامه و اساسنامه و مقررات حزبی آنها رفتار نمی کنند، بلکه در وظایف شخصی و اجتماعی پیرو مقررات اسلام اند. اینگونه افراد در نظر خدا منفور و مبغوض و محکوم به عذاب و عقوبت می باشند؛ زیرا همان یک عمل به ظاهر کوچک وسیله ترویج باطل و مسلط ساختن شخص غاصب و ستمگر را بر افراد مسلمان و پایمال نمودن حقوق و جدود خدا و مسلمانان و در نتیجه موچب ضعف و اضمحلال مقررات دین اسلام و خانه نشین پیشوای بر حق می گردد. کسی که از امام حق پیروی کند و در اعمال شخصی خود مرتکب گناه و آلودگی شود پیداست که او به واسطه اینکه در مقدمه و سرلوحه اعمالش سطر درخشانی به نام ولایت و تعهد پیروی از امامان عادل و منصوب از جانب خدا را ثبت کرده و از پیشوای گمراه کننده و منحرف رو گردان شده است در نتیجه بر عده مومنین افزوده و از اهل باطل کاسته و به اندازه یک تن نیروی اسلام و حقیقت را تقویت کرده و نیروی نفاق و باطل را تضعیف و تخریب کرده و شایسته و سزاوار است که عفو و بخشش الهی آلودگی هها ی کوچکش را فرایرد و خداوند حکیم و مهربان به واسطه یک عمل مهم و با ارزش او از چندین خطا و لغزش دیگرش درگذرد. . کافی،ج2 ترجمه مصطفوی .
[یکشنبه 1399-02-21] [ 06:05:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|