نقل عیب دیگران، کشف عیب خود است

?"يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‌ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‌ أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ” حجرات/11

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! مبادا گروهى (از شما) گروهى ديگر را مسخره كند، چه بسا كه مسخره‌شدگان بهتر از مسخره‌كنندگان باشند و زنان نيز، زنان ديگر را مسخره نكنند، شايد كه آنان بهتر از اينان باشند و در ميان خودتان عيب‌جويى نكنيد و يكديگر را با لقب‌هاى بد نخوانيد. (زيرا) فسق (و بدنام بودن) پس از ايمان، بد رسمى است، (و سزاوار شما نيست.) و هركس (از اين اعمال) توبه نكند، پس آنان همان ستمگرانند .

✔پیام ها

1- ايمان، با مسخره‌كردن بندگان خدا سازگار نيست. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ»
2- كسى كه مردم را از توهين به ديگران باز مى‌دارد نبايد در شيوه‌ى سخنش توهين باشد. «لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ» (نفرمود: «لا تسخروا» يعنى شما كه مسخره‌كننده هستيد.)
3- مسخره، كليد فتنه، كينه و دشمنى است. لا يَسْخَرْ قَوْمٌ‌ … (بعد از بيان برادرى و صلح و آشتى در آيات قبل، از مسخره كردن نهى شده است)
4- در شيوه‌ى تبليغ، آنجا كه مسئله‌اى مهم است يا مخاطبان متنوّع هستند، بايد مطالب تكرار شود. قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ‌ … وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ
5- ريشه‌ى مسخره كردن، احساس خودبرتربينى است كه قرآن اين ريشه را مى‌خشكاند و مى‌فرمايد: نبايد خود را بهتر از ديگران بدانيد، شايد او بهتر از شما باشد. «عَسى‌ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً»
6- ما از باطن و سرانجام مردم آگاه نيستيم، پس نبايد ظاهربين، سطحى‌نگر وامروزبين باشيم. عَسى‌ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً …
7- عيب‌جويى از مردم، در حقيقت عيب‌جويى از خود است. «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ»
8- نقل عيب ديگران، عامل كشف عيوب خود است. «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ»
9- بد صدا زدن، يك طرفه باقى نمى‌ماند، دير يا زود مسئله به دو طرف كشيده مى‌شود. «لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ» ( «تَنابَزُوا» براى كار طرفينى است)
10- مسخره كردن و بدنام بردن، گناه است و توبه لازم دارد. «وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (البتّه توبه تنها به زبان نيست، بلكه توبه‌ى تحقير كردن، تكريم نمودن است.)
11- مسخره، تجاوز به حريم افراد است و اگر مسخره كننده توبه نكند، ظالم‌ است. «فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»
12_ “لمز"، عيب‌جويى در روبرو و «همز» عيب‌جويى در پشت سر است‌ و «تنابز» نام بردن و صدازدن ديگران با لقب بد است.
13- هر سخن يا حركتى كه اخوّت و برادرى اسلامى را خدشه‌دار كند، ممنوع است.
14- استهزا و مسخره كردن، در ظاهر يك گناه، ولى در باطن چند گناه است؛ گناهانى مانند:
تحقير، خوار كردن، كشف عيوب، اختلاف افكنى، غيبت، كينه، فتنه، تحريك، انتقام و طعنه به ديگران در آن نهفته است.

منبع: تفسیر نور، ج9

موضوعات: ✔خدا خبر می دهد
[دوشنبه 1397-05-29] [ 05:56:00 ب.ظ ]