راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای پنجاه و سوم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای پنجاه و دوم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای چهل و یکم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و نهم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و یکم)
  • سه پند مهم
  • راه اجابت شدن دعا
  • گناه و عصمت
  • دعا در بلا و امان
  • دعای امام علی برای درمان ریا کاری
  • ترک گناه آسانتر از توبه
  • 4 ارزش برتر
  • گناهی که بهتر از حسنه است
  • طریق برخورد با مسلمان نادان
  • ویژگی یاران امام علی از زبان خود او
  • ویژگی های پیامبر از منظر حضرت علی
  • مراحل خلقت جهان و اوصاف فرشتگان
  • نیایش امام
  • صفات بنده پرهيزكار
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای شانزدهم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای دوم)
  • ادعیه منتخب شب نیمه شعبان (3) ویژه امام زمان (عج)
  • ادعیه منتخب شب نیمه شعبان(2)
  • دعای منتخب شب نیمه شعبان(1)
  • مناجات پناهندگان
  • ادعیه منتخب ماه رجب (8)
  • منتخب دعای شب مبعث
  • ادعیه منتخب ماه رجب(3)
  • دعای منتخب ماه رجب(2)
  • نخواه که تهی دست گردم
  • مبارزه با غرور
  • کلید رشد و تربیت انسان
  • مقاماتی که فقط با دعا بدست می آیند
  • چرا باید دعا کنیم؟(5)
  • چگونه با نیایش می توانیم آینده خود را بسازیم؟
  • چرا باید دعا کنیم؟(3)
  • چرا باید دعا کنیم؟(2)
  • چرا باید دعا کنیم؟(1)
  • دلیل گرفتاری ها



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای پنجاه و دوم) ...
    تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای پنجاه و دوم)

    نيايش آن حضرت در اصرار ورزيدن بر دعا

     

    اوصاف خداوند


    اي خدايي كه نه در زمين چيزي از تو پوشيده مي‌ماند و نه در آسمان،

    و چگونه چيزي كه خود آن را آفريده‌اي، از تو پنهان تواند بود اي معبود من؟

    يا چگونه چيزي را كه خود پديد آورده‌اي، شماره نتواني كرد؟

    يا چگونه چيزي كه تدبير كارش به دست توست، از چشمت پنهان شود؟

    يا چگونه مي‌تواند از تو بگريزد كسي كه بي‌رزق و روزيِ تو زنده نخواهد بود؟

    و يا چگونه از بندِ اراده‌ات رهايي يابد آن كس كه جز در قلمروِ فرمانروايي‌ات راهي برايش نيست.


    پاك و منزّهي تو،

    از آفريدگانِ تو آن كس كه بيش‌تر تو را بشناسد، از تو بيش‌تر مي‌ترسد،

    و آن كس كه طاعتش بيش از ديگران باشد، فروتني‌اش در پيشگاه تو بيش‌تر خواهد بود،

    و خوارترينِ آنان كسي است كه روزي‌اش را تو مي‌دهي، ولي او ديگري را پرستش مي‌كند.


    پاك و منزّهي تو،

    آن كس كه به تو شك مي‌ورزد و فرستادگانت را دروغ مي‌پندارد، از پادشاهي‌ات نتواند كاست.

    آن كس كه حكم تو را بر نمي‌تابد، نتوان از فرمان تو سرپيچد،

    و آن كسي كه قدرتت را منكر مي‌شود، خود را از سلطه‌ي تو باز نتواند داشت،

    و آن كس كه جز تو را مي‌پرستد، از دست تو راه گريزش نيست،

    و آن كس كه ديدار تو را خوش ندارد، در دنيا جاودان نخواهد زيست.


    پاك و منزّهي تو،

    و چه بلند است مرتبه‌ات،

    و چه غالب است قدرتت،

    و چه سخت است نيرويت،

    و چه نافذ است فرمانت.


    پاك و منزّهي تو،

    مرگ را براي همه‌ي آفريدگانت مقدّر كرده‌اي؛

    چه آنان كه تو را به يكتايي مي‌پرستد و چه آنان كه نمي‌پرستند.

    همگان چشنده‌ي طعم مرگ هستند، و همه رهسپار كوي تواَند.

    نامت بلند و فرخنده است.

     

    جز تو هيچ خدايي نيست. كتايي و انباز نداري.

    به تو ايمان آوردم، و فرستادگانت را تصديق كردم،

    و كتابت را پذيرفتم، و به هر معبودي جز تو كافر گرديدم،

    و از هر كه غير تو را پرستيد، بيزار شدم.

     

    آفت های راه کمال


    خدايا!

    روز و شبم را در حالي سپري مي‌كنم كه كار نيك خود را اندك مي‌بينم،

    و به گناه خود معترفم، و به خطاي خود اقرار دارم.

    من چون بر خويشتن ستم كرده‌ام، ذليل و خوارم.

    كردار من مرا به نابودي افكنده،

    و هواي نَفسِ من تباهم گردانيده،

    و شهوات مرا از خوبي‌ها بي‌بهره ساخته است.

     


    اي مولاي من!

    از تو درخواست مي‌كنم؛

    چونان كسي كه آرزوهاي دراز او را به كارِ بيهوده سرگرم نموده،

    و جسمش به سبب تن درستي به غفلت افتاده،

    و قلبش به افزونيِ نعمت فريفته گرديده،

    و كم‌تر به فرجام كار خود مي‌انديشد؛


    چونان كسي كه آرزوها بر او چيره شده،

    و خواهش نَفس به فتنه‌اش دچار كرده،

    و دنيا تما موجودش را به تصرّف درآورده،

    و مرگ بر او سايه افكنده است؛

     

    چونان كسي كه گناهان خود را بسيار مي‌بيند و به خطاي خود معترف است؛

    چونان كسي كه نه جز تو پروردگاري دارد و نه جز تو سرپرستي مي‌شناسد.

    كسي او را از خشم تو نمي‌رهانَد،

    و او هرگز پناهگاهي نمي‌يابد كه از تو بدان پناه برد، مگر آنگاه كه به درگاه تو پناه آورَد.


    معبود من!

    از تو مي‌خواهم كه به حقِ خود كه بر همه‌ي آفريدگانت لازم گردانده‌اي،

    و به نام بزرگ خود كه به پيامبرت فروده‌اي با آن به تسبيح تو پردازد،

    و به بزرگيِ ذات بزرگوارت كه نه كهنگي مي‌پذيرد، نه دگرگون مي‌شود،

    نه تغيير حالت مي‌دهد و نه از ميان مي‌رود،

     

    بر محمد و خاندان محمد درود فرستي

    و مرا با عبادت خود از هر چيز بي‌نياز كني،

    و با ترس از خود، محبت دنيا را از دلم بزدايي،

    و به رحمت خود مرا با دستي پر از كرامت باز گرداني

     

    تنها


    زيرا من تنها به سوي تو مي‌گريزم،

    و تنها از تو مي‌ترسم،

    و تنها از تو فريادرسي مي‌خواهم،

    و تنها به تو اميدوارم،

    و تنها تو را مي‌خوانم،

    و تنها به درگاه تو پناه مي‌آورم،

    و اعتمادم تنها به توست،

    و تنها از تو ياري مي‌جويم،

    و تنها به تو ايمان دارم،

    و تنها بر تو توكل مي‌كنم،

    اتكاي من تنها به جود و بخشش توست.

     .

    دعای پنجاه و یکم

    صحیفه سجادیه

    .

    موسسه فرهنگی موعود

    موضوعات: ◀اوصاف خدا, ✔مطلب ندارد, آفت های راه کمال
    [شنبه 1400-03-01] [ 12:57:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی یاران امام علی از زبان خود او ...
    ویژگی یاران امام علی از زبان خود او

    (يكى از ياران امام، نوف بكّالى نقل كرد كه امام در سال 40 هجرى در اواخر زندگى خود در شهر كوفه بر روى سنگى كه جعدة بن هبيره مخزومى آماده كرد ايستاد، در حالى كه پيراهنى خشن از پشم بر تن، و شمشيرى با ليف خرما بر گردن، و كفشى از ليف خرما در پا، و بر پيشانى او پينه از كثرت سجود آشكار بود فرمود):

     

    وصف خداوند متعال


    ستايش خداوندى را سزاست كه سر انجام خلقت، و پايان كارها به او باز مى گردد.

    خدا را بر احسان بزرگش، و برهان آشكار، و فراوانى فضل و آنچه بدان بر ما منّت نهاده است مى ستاييم،

    ستايشى كه حق او را اداء كند،

    و شكر شايسته او را به جا آورد،

    به ثواب الهى ما را نزديك گرداند

    و موجب فراوانى نيكى و احسان او گردد.

    از خدا يارى مى طلبيم،

    يارى خواستن كسى كه به فضل او اميدوار،

    و به بخشش او آرزومند،

    و به دفع زيانش مطمئن،

    و به قدرت او معترف،

    و به گفتار و كردار پروردگار اعتقاد دارد.

    به او ايمان مى آوريم،

    ايمان كسى كه با يقين به او اميدوار،

    و با اعتقاد خالص به او توجّه دارد،

    و با ايمانى پاك در برابرش كرنش مى كند،

    و با اخلاص به يگانگى او اعتقاد دارد،

    و با ستايش فراوان خدا را بزرگ مى شمارد،

    و با رغبت و تلاش به او پناهنده مى شود.

     

    راههاى خداشناسى


    خدا از كسى متولّد نشد تا در عزّت و توانايى داراى شريك باشد،

    فرزندى ندارد تا وارث او باشد،

    وقت و زمان از او پيشى نگرفت،

    و زيادى و نقصان در او راه ندارد.

    خدا با نشانه هاى تدبير استوار، و خواسته هاى حكيمانه در خلق نظام احسن، در برابر غفلت ها، آشكارا جلوه كرده است.

    از نشانه هاى آفرينش او، خلقت آسمان هاى پا بر جا بدون ستون و تكيه گاه است.

    آسمانها را به اطاعت خويش دعوت و آنها بدون درنگ اجابت كردند،

    اگر اقرار آسمان ها به پروردگارى او، و اعترافشان در اطاعت و فرمانبردارى از او نبود،

    هرگز آسمان ها را محل عرش خويش و جايگاه فرشتگان، و بالا رفتن سخنان پاك و اعمال نيك و صالح بندگانش قرار نمى داد.

    ستارگان را نشانه هاى هدايتگر بيابان ماندگان سرگردان قرار داد تا به وسيله آنها راهنمايى شوند،

    ستارگانى كه پرده هاى تاريك شب مانع نور افشانى آنها نمى گردد،

    و نمى تواند از نور افشانى و تلألؤ ماه در دل آسمان جلوگيرى كند.

    پس پاك است خدايى كه پوشيده نيست بر او سياهى تيره و تار بر روى ناهموارى هاى زمين،

    و قلّه هاى كوتاه و بلند كوه ها،

    و نه غرّش رعد در كرانه آسمان،

    و نه درخشش برق در لابلاى ابرها،

    و نه وزش بادهاى تند و طوفان،

    و نه ريزش برگ ها بر اثر بارش باران،

    و نه محل سقوط قطرات باران، و نه مسير كشيده شدن دانه ها به وسيله مورچگان،

    و نه غذاهاى كوچك ناديدنى پشّه ها،

    و نه آنچه كه در شكم حيوانات مادّه در حال رشد است (خدا به همه آنها آگاه است).

     

    حمد و سپاس خداوندى را سزاست كه همواره وجود داشت،

    پيش از آن كه كرسى يا عرش، آسمان يا زمين، جن يا انس، پديد آيند.

    خداوندى كه ذات او را فكرها و عقل هاى ژرف انديش نتوانند بشناسند،

    و با نيروى انديشه اندازه اى براى او نتوانند تصوّر كنند.

    هيچ سؤال كننده اى او را به خود مشغول نسازد،

    و فراوانى عطا و بخشش از دارايى او نكاهد،

    براى ديدن به چشم مادّى نياز ندارد،

    و در مكانى محدود نمى شود.

    همسر و همتايى ندارد،

    و با تمرين و تجربه نمى آفريند،

    و با حواس درك نشود،

    و با مردم مقايسه نگردد،

    خدايى كه بدون اعضاء و جوارح و زبان و كام با حضرت موسى عليه السّلام سخن گفت

    و آيات بزرگش را به او شناساند.

    اى كسى كه براى توصيف كردن پروردگارت به زحمت افتاده اى،

    اگر راست مى گويى جبرئيل و ميكاييل و لشكرهاى فرشتگان مقرّب را وصف كن،

    كه در بارگاه قدس الهى سر فرود آورده اند،

    و عقل هايشان در درك خدا، سرگردان و درمانده است،

    تو چيزى را مى توانى با صفات آن درك كنى كه داراى شكل و اعضاى و جوارح و داراى عمر محدود و أجل معيّن باشد.

    پس جز اللّه خدايى نيست

    كه هر تاريكى را به نور خود روشن كرد،

    و هر چه را كه جز به نور او روشن بود به تاريكى كشاند.

     

     سفارش به تقوا و یاد مرگ


    اى بندگان خدا!

    شما را به پرهيزكارى و ترس از خدايى سفارش مى كنم كه بر شما جامه ها پوشانيد،

    و وسائل زندگى شما را فراهم كرد.

    اگر راهى براى زندگى جاودانه وجود مى داشت،

    يا از مرگ گريزى بود،

    حتما سليمان بن داوود عليه السّلام چنين مى كرد،

    او كه خداوند حكومت بر جنّ و انس را همراه با نبوّت و مقام بلند قرب و منزلت، در اختيارش قرار داد.

    امّا آنگاه كه پيمانه عمرش لبريز و روزى او تمام شد،

    تيرهاى مرگ از كمان هاى نيستى بر او باريدن گرفت،

    و خانه و ديار از او خالى گشت،

    خانه هاى او بى صاحب ماند،

    و ديگران آنها را به ارث بردند.

    مردم براى شما در تاريخ گذشته درس هاى عبرت فراوان وجود دارد

    كجايند عمالقه و فرزندانشان (پادشاهان عرب در يمن و حجاز)؟

    كجايند فرعون ها و فرزندانشان؟

    كجايند مردم شهر رس (درخت پرستانى كه طولانى حكومت كردند) آنها كه پيامبران خدا را كشتند، و چراغ نورانى سنّت آنها را خاموش كردند، و راه و رسم ستمگران و جبّاران را زنده ساختند؟

    كجايند آنها كه با لشكرهاى انبوه حركت كردند و هزاران تن را شكست دادند، سپاهيان فراوانى گرد آوردند، و شهرها ساختند؟

     

     وصف حضرت مهدى (عجّل الله تعالى فرجه الشريف)


    زره دانش بر تن دارد،

    و با تمامى آداب، و با توجّه و معرفت كامل آن را فرا گرفته است،

    حكمت گمشده اوست

    كه همواره در جستجوى آن مى باشد،

    و نياز اوست كه در به دست آوردنش مى پرسد.

    در آن هنگام كه اسلام غروب مى كند

    و چونان شترى در راه مانده دم خود را به حركت در آورده، گردن به زمين مى چسباند.

    او پنهان خواهد شد (دوران غيبت صغرى و كبرى)

    او باقى مانده حجّت هاى الهى،

    و آخرين جانشين از جانشينان پيامبران است.

     

    علی از زبان علی ( پند و اندرز ياران)


    اى مردم!

    من پند و اندرزهايى كه پيامبران در ميان امّت هاى خود داشتند در ميان شما نشر دادم،

    و وظايفى را كه جانشينان پيامبران گذشته در ميان مردم خود به انجام رساندند، تحقّق بخشيدم.

    با تازيانه شما را ادب كردم نپذيرفتيد،

    به راه راست نرفتيد،

    و با هشدارهاى فراوان شما را خواندم ولى جمع نشديد.

    شما را به خدا آيا منتظريد رهبرى جز من با شما همراهى كند و راه حق را به شما نشان دهد؟


    آگاه باشيد!

    آنچه از دنيا روى آورده بود پشت كرد،

    و آنچه پشت كرده بود روى آورد،

    و بندگان نيكوكار خدا آماده كوچ كردن شدند،

    و دنياى اندك و فانى را با آخرت جاويدان تعويض كردند.

     

     ویژگی ياران امام علی


    آرى! آن دسته از برادرانى كه در جنگ صفّين خونشان ريخت، هيچ زيانى نكرده اند،

    گر چه امروز نيستند تا خوراكشان غم و غصّه، و نوشيدنى آنها خونابه دل باشد.


    به خدا سوگند!

    آنها خدا را ملاقات كردند، كه پاداش آنها را داد

    و پس از دوران ترس، آنها را در سراى امن خود جايگزين فرمود.

    كجا هستند برادران من كه بر راه حق رفتند، و با حق در گذشتند؟

    كجاست عمّار ؟

    و كجاست پسر تيهان (مالك بن تيهان انصارى) ؟

    و كجاست ذو الشّهادتين (خزيمة بن ثابت كه پيامبر شهادت او را دو شهادت دانست) ؟

    و كجايند همانند آنان از برادرانشان كه پيمان جانبازى بستند، و سرهايشان را براى ستمگران فرستادند؟

    (پس دست به ريش مبارك گرفت و زمانى طولانى گريست و فرمود):


    دريغا از برادرانم!

    كه قرآن را خواندند، و بر أساس آن قضاوت كردند،

    در واجبات الهى انديشه كرده و آنها را بر پاداشتند،

    سنّت هاى الهى را زنده و بدعت ها را نابود كردند،

    دعوت جهاد را پذيرفته و به رهبر خود اطمينان داشته و از او پيروى كردند.


    (سپس با بانگ بلند فرمود):

    جهاد جهاد بندگان خدا،

    من امروز لشكر آماده مى كنم،

    كسى كه مى خواهد به سوى خدا رود همراه ما خارج شود.

    (نوف گفت: براى حسين عليه السّلام ده هزار سپاه، و براى قيس بن سعد ده هزار سپاه، و براى ابو ايّوب ده هزار سپاه قرار داد، و براى ديگر فرماندهان نيز سپاهى معيّن كرد، و آماده بازگشت به صفّين بود كه قبل از جمعه، ابن ملجم ملعون به امام ضربت زد، و لشكريان به خانه ها باز گشتند، و ما چون گوسفندانى بوديم كه شبان خود را از دست داده و گرگ ها از هر سو براى آنان دهان گشوده بودند).

    .

    خطبه 182

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ویژگی های اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی, حکومت امام مهدی (عج)
    [چهارشنبه 1399-06-05] [ 05:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی های پیامبر از منظر حضرت علی ...
    ویژگی های پیامبر از منظر حضرت علی

     خدا شناسی


    سپاس خدا را كه اوّل است، و چيزى پيش از او وجود نداشت،

    و آخر است و پس از او موجودى نخواهد بود،

    چنان آشكار است كه فراتر از او چيزى نيست،

    و چنان مخفى و پنهان است كه مخفى تر از او يافت نمى شود.

     

     ويژگى هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از منظر حضرت علی


    قرارگاه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بهترين قرارگاه و محل پرورش و خاندان او شريف ترين پايگاه است.

    در معدن بزرگوارى و گاهواره سلامت رشد كرد،

    دل هاى نيكوكاران شيفته او گشته، توجّه ديده ها به سوى اوست.

    خدا به بركت وجود او كينه ها را دفن كرد

    و آتش دشمنى ها را خاموش كرد.

    با او ميان دلها الفت و مهربانى ايجاد كرد

    و نزديكانى را از هم دور ساخت.

    انسان هاى خوار و ذليل و محروم در پرتو او عزّت يافتند،

    و عزيزانى خودسر ذليل شدند.

    گفتار او روشنگر واقعيّت ها،

    و سكوت او زبانى گويا بود.

    .

    خطبه96

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    ادامه »

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [شنبه 1399-05-04] [ 11:52:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مراحل خلقت جهان و اوصاف فرشتگان ...
    مراحل خلقت جهان و اوصاف فرشتگان

     

     خدا شناسى


    ستايش خدايى را سزاست كه نبخشيدن بر مال او نيفزايد،

    و بخشش او را فقير نسازد،

    زيرا هر بخشنده اى جز او، اموالش كاهش يابد،

    و جز او هر كس از بخشش دست كشد مورد نكوهش قرار گيرد.

    اوست بخشنده انواع نعمت ها و بهره هاى فزاينده

    و تقسيم كننده روزى پديده ها،

    مخلوقات همه جيره خوار سفره اويند،

    كه روزى همه را تضمين، و اندازه اش را تعيين فرمود.

    به مشتاقان خويش و خواستاران آنچه در نزد اوست راه روشن را نشان داد،

    سخاوت او را در آنجا كه از او بخواهند، با آنجا كه از او درخواست نكنند، بيشتر نيست.


    خدا اوّلى است كه آغاز ندارد، تا پيش از او چيزى بوده باشد،

    و آخرى است كه پايان ندارد تا چيزى پس از او وجود داشته باشد.

    مردمك چشم ها را از مشاهده خود باز داشته است.

    زمان بر او نمى گذرد تا دچار دگرگونى گردد،

    و در مكانى قرار ندارد تا پندار جابجايى نسبت به او روا باشد.

    اگر آنچه از درون معادن كوه ها بيرون مى آيد،

    و يا آنچه از لبان پر از خنده صدف هاى دريا خارج مى شود، از نقره هاى خالص، و طلاهاى ناب، درهاى غلطان، و مرجان هاى دست چين، همه را ببخشد، در سخاوت او كمتر اثرى نخواهد گذاشت،

    و گستردگى نعمت هايش را پايان نخواهد داد،

    در پيش او آنقدر از نعمت ها وجود دارد كه هر چه انسان ها درخواست كنند تمامى نپذيرد،

    چون او بخشنده اى است كه درخواست نيازمندان چشمه جود او را نمى خشكاند،

    و اصرار و درخواست هاى پياپى او را به بخل ورزيدن نمى كشاند.

     

     صفات خدا در قرآن


    اى پرسش كننده، درست بنگر!

    آنچه را كه قرآن از صفات خدا بيان مى دارد، به آن اعتماد كن،

    و از نور هدايتش بهره گير،

     

    شیطان

    و آنچه را كه شيطان تو را به دانستن آن وامى دارد، و كتاب خدا آن را بر تو واجب نكرده، و در سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امامان هدايتگر عليه السّلام نيامده، رها كن و علم آن را به خدا واگذار، كه اين نهايت حقّ پروردگار بر تو است.

     

    ویژگی علمای ربّانی


    بدان!

    آنها كه در علم دين استوارند، خدا آنها را از فرو رفتن در آنچه كه بر آنها پوشيده است و تفسير آن را نمى دانند، و از فرو رفتن در اسرار نهان بى نياز ساخته است،

    و آنان را از اين رو كه به عجز و ناتوانى خود در برابر غيب و آنچه كه تفسير آن را نمى دانند اعتراف مى كنند، ستايش فرمود،

    و ترك ژرف نگرى آنان در آنچه كه خدا بر آنان واجب نساخته را راسخ بودن در علم شناسانده است.

    پس به همين مقدار بسنده كن و خدا را با ميزان عقل خود ارزيابى مكن، تا از تباه شدگان نباشى.

     

    خداشناسی 


    اوست خداى توانايى كه اگر وهم و خيال انسانها بخواهد براى درك اندازه قدرتش تلاش كند،

    و افكار بلند و دور از وسوسه هاى دانشمندان، بخواهد ژرفاى غيب ملكوتش را در نوردد،

    و قلب هاى سراسر عشق مشتاقان، براى درك كيفيّت صفات او كوشش نمايد،

    و عقل ها با تلاش وصف ناپذير از راه هاى بسيار ظريف و باريك بخواهند ذات او را درك كنند،

    دست قدرت بر سينه همه نواخته، بازگرداند،

    در حالى كه در تاريكى هاى غيب براى رهايى خود به خداى سبحان پناه مى برند

    و با نا اميدى و اعتراف به عجز از معرفت ذات خدا، باز مى گردند،

    كه با فكر و عقل نارساى بشرى نمى توان او را درك كرد، و اندازه جلال و عزّت او در قلب انديشمندان راه نمى يابد.

     

    مراحل خلقت 

     

    خدايى كه پديده ها را از هيچ آفريد،

    نمونه اى در آفرينش نداشت تا از آن استفاده كند،

    و يا نقشه اى از آفريننده اى پيش از خود، كه از آن در آفريدن موجودات بهره گيرد،

    و نمونه هاى فراوان از ملكوت قدرت خويش، و شگفتى هاى آثار رحمت خود، كه همه با زبان گويا به وجود پروردگار گواهى مى دهند را به ما نشان داده كه بى اختيار ما را به شناخت پروردگار مى خوانند.

    در آنچه آفريده آثار صنعت و نشانه هاى حكمت او پديدار است،

    كه هر يك از پديده ها حجّت و برهانى بر وجود او مى باشند،

    گرچه برخى مخلوقات، به ظاهر ساكت اند، ولى بر تدبير خداوندى گويا، و نشانه هاى روشنى بر قدرت و حكمت اويند.

     

     

    خداشناسی

    خداوندا !گواهى مى دهم،

    آن كس كه تو را به اعضاى گوناگون پديده ها و مفاصل به هم پيوسته كه به فرمان حكيمانه تو در لابلاى عضلات پديد آمده، تشبيه مى كند؛

    هرگز در ژرفاى ضمير خود تو را نشناخته،

    و قلب او با يقين انس نگرفته است،

    و نمى داند كه هرگز براى تو همانندى نيست.
    و گويا بيزارى پيروان گمراه از رهبران فاسد خود را نشنيده اند كه مى گويند: «به خدا سوگند ما در گمراهى آشكار بوديم كه شما را با خداى جهانيان مساوى پنداشتيم».

    دروغ گفتند مشركان كه تو را با بت هاى خود همانند پنداشتند،

    و با وهم و خيال خود گفتند پيكرى چون بتهاى ما دارد،

    و با پندار نادرست تو را تجزيه كرده، و با اعضاى گوناگون مخلوقات تشبيه كردند.

     

    خدايا!

    گواهى مى دهم آنان كه تو را با چيزى از آفريده هاى تو مساوى شمارند از تو روى بر تافته اند

    و آن كه از تو روى گردان شود بر اساس آيات محكم قرآن، و گواهى براهين روشن تو، كافر است.

    تو همان خداى نامحدودى هستى كه در انديشه ها نگنجى تا چگونگى ذات تو را درك كنند،

    و در خيال و وهم نيايى تا تو را محدود و داراى حالات گوناگون پندارند.

     

    خداشناسی در آفرينش موجودات گوناگون


    آنچه را آفريد با اندازه گيرى دقيقى استوار كرد،

    و با لطف و مهربانى نظمشان داد،

    و به خوبى تدبير كرد.

    هر پديده را براى همان جهت كه آفريده شد به حركت در آورد،

    چنانكه نه از حد و مرز خويش تجاوز نمايد

    و نه در رسيدن به مراحل رشد خود كوتاهى كند،

    و اين حركت حساب شده را بدون دشوارى به سامان رساند تا بر اساس اراده او زندگى كند.

    پس چگونه ممكن است سرپيچى كند در حالى كه همه موجودات از اراده خدا سرچشمه مى گيرند،

    خدايى كه پديد آورنده موجودات گوناگون است، بدون احتياج به انديشه و فكرى كه به آن روى آورد، يا غريزه اى كه در درون پنهان داشته باشد، و بدون تجربه از حوادث گذشته، و بدون شريكى كه در ايجاد امور شگفت انگيز ياريش كند،

    موجودات را آفريد، پس آفرينش كامل گشت

    و به عبادت و اطاعت او پرداختند،

    دعوت او را پذيرفتند

    و در برابر فرمان الهى سستى و درنگ نكردند

    و در اجراى فرمان الهى توقف نپذيرفتند.

    پس كجى هاى هر چيزى را راست، و مرزهاى هر يك را روشن ساخت،

    و با قدرت خداوندى بين اشياء متضاد هماهنگى ايجاد كرد،

    و وسايل ارتباط آنان را فراهم ساخت،

    و موجودات را از نظر حدود، اندازه، و غرائز، و شكل ها، و قالب ها، و هيأتهاى گوناگون، تقسيم و استوار فرمود،

    و با حكمت و تدبير خويش هر يكى را به سرشتى كه خود خواست در آورد.

     

    مراحل خلقت ( چگونگى آفرينش آسمان ها)


    فضاى باز و پستى و بلندى و فاصله هاى وسيع آسمان ها را بدون اينكه بر چيزى تكيه كند، نظام بخشيد

    و شكاف هاى آن را به هم آورد،

    و هر يك را با آنچه كه تناسب داشت و جفت بود پيوند داد،

    و دشوارى فرود آمدن و برخاستن را بر فرشتگانى كه فرمان او را به خلق رسانند يا اعمال بندگان را بالا برند آسان كرد.

    در حالى كه آسمان را به صورت دود و بخار بود به آن فرمان داد

     پس رابطه هاى آن را بر قرار ساخت،

    سپس آنها را از هم جدا كرد و بين آنها فاصله انداخت،

    و بر هر راهى و شكافى از آسمان، نگهبانى از شهاب هاى روشن گماشت،

    و با دست قدرت آنها را از حركت ناموزون در فضا نگهداشت،

    و دستور فرمود تا برابر فرمانش تسليم باشند.

    و آفتاب را نشانه روشنى بخش روز، و ماه را، با نورى كم رنگ براى تاريكى شب ها قرار داد،

    و آن دو را در مسير حركت خويش به حركت در آورد،

    و حركت آن دو را دقيق اندازه گيرى كرد تا در درجات تعيين شده حركت كنند كه بين شب و روز تفاوت باشد، و قابل تشخيص شود، و با رفت و آمد آن ها شماره سالها، و اندازه گيرى زمان ممكن باشد.

    پس در فضاى هر آسمان فلك آن را آفريد،

    و زينتى از گوهرهاى تابنده و ستارگان درخشنده بياراست،

    و آنان را كه خواستند اسرار آسمان ها را دزدانه دريابند، با شهاب هاى درخشنده سوزان تير باران كرد،

    ستارگان از ثابت و استوار، و گردنده و بى قرار، فرود آينده و بالا رونده، و نگران كننده و شادى آفرين را، تسليم اوامر خود فرمود.

     

     ويژگى هاى فرشتگان


    سپس، خداوند سبحان براى سكونت بخشيدن در آسمان ها، و آباد ساختن بالاترين قسمت از ملكوت خويش، فرشتگانى شگفت آفريد،

    و تمام شكاف ها و راه هاى گشاده آسمان ها را با فرشتگان پر كرد،

    و فاصله جوّ آسمان را از آنها گستراند،

    كه هم اكنون صداى تسبيح آنها فضاى آسمان ها را پر كرده:

    در بارگاه قدس، درون پرده هاى حجاب و صحنه هاى مجد و عظمت پروردگار، طنين انداز است.

    در ما وراى آنها زلزله هايى است كه گوش ها را كر مى كند

    و شعاع هاى خيره كننده نور، كه چشم ها را از ديدن باز مى دارد،

    و ناچار خيره بر جاى خويش مى ماند.

    خدا فرشتگان را در صورت هاى مختلف و اندازه هاى گوناگون آفريد،

    و بال و پرهايى براى آنها قرار داد،

    آنها كه همواره در تسبيح جلال و عزّت پروردگار به سر مى برند،

    و چيزى از شگفتى هاى آفرينش پديده ها را به خود نسبت نمى دهند

    و در آنچه از آفرينش پديده ها كه خاص خداست، ادّعايى ندارند: «بلكه بندگانى بزرگوارند، كه در سخن گفتن از او پيشى نمى گيرند و به فرمان الهى عمل مى كنند».

    خدا فرشتگان را امين وحى خود قرار داد،

    و براى رساندن پيمان امر و نهى خود به پيامبران، از آنها استفاده كرد،

    و روانه زمين كرده، آنها را از ترديد شبهات مصونيّت بخشيد،

    که هيچ كدام از فرشتگان از راه رضاى حق منحرف نمى گردند.

    آنها را از يارى خويش بهرمند ساخت،

    و دل هايشان را در پوششى از تواضع و فروتنى و خشوع و آرامش در آورد،

    درهاى آسمان را بر رويشان گشود تا خدا را به بزرگى بستايند، و

    براى آنها نشانه هاى روشن قرار داد تا به توحيد او بال گشايند.
    سنگينى هاى گناهان هرگز آنها را در انجام وظيفه دل سرد نساخت،

    و گذشت شب و روز آنها را به سوى مرگ سوق نداد،

    تيرهاى شك و ترديد خلل در ايمانشان ايجاد نكرد،

    و شك و گمان در پايگاه يقين آنها راه نيافت،

    و آتش كينه در دل هايشان شعله ور نگرديد.

    حيرت و سرگردانى آنها را از ايمانى كه دارند و آنچه از هيبت و جلال خداوندى كه در دل نهادند جدا نساخت و وسوسه ها در آنها راه نيافته، تا شك و ترديد بر آنها تسلط يابد.

     

     اقسام فرشتگان


    گروهى از فرشتگان در آفرينش ابرهاى پر آب، و در آفرينش كوه هاى عظيم و سر بلند، و خلقت ظلمت و تاريكى ها نقش دارند،

    و گروهى ديگر، قدم هايشان تا ژرفاى زمين پايين رفته، و چونان پرچمهاى سفيدى دل فضا را شكافته اند، و در زير آن بادهايى است كه به نرمى حركت كرده و در مرزهاى مشخّصى نگاهش مى دارد.

     

    صفات والاى فرشتگان


    اشتغال به عبادت پروردگار، فرشتگان را از ديگر كارها باز داشته،

    و حقيقت ايمان ميان آنها و معرفت حق، پيوند لازم ايجاد كرد،

    نعمت يقين آنها را شيداى حق گردانيد كه به غير خدا هيچ علاقه اى ندارند.

    شيرينى معرفت خدا را چشيده

    و از جام محبّت پروردگار سيراب شدند،

    ترس و خوف الهى در ژرفاى جان فرشتگان راه يافته،

    و از فراوانى عبادت قامتشان خميده

    و شوق و رغبت فراوان، از زارى و گريه شان نكاسته است.

    مقام والاى فرشتگان، از خشوع و فروتنى آنان كم نكرد،

    و غرور و خود بينى دامنگيرشان نگرديد، تا اعمال نيكوى گذشته را شماره كنند،

    و سهمى از بزرگى و بزرگوارى براى خود تصوّر نمايند.

    گذشت زمان آنان را از انجام وظائف پياپى نرنجانده

    و از شوق و رغبتشان نكاسته تا از پروردگار خويش نا اميد گردند.

    از مناجات هاى طولانى، خسته نشده،

    و اشتغال به غير خدا آنها را تحت تسلط خود در نياورده است،

    و از فرياد استغاثه و زارى آنها فروكش نكرده

    و در مقام عبادت و نيايش دوش به دوش هم همواره ايستاده اند.

    راحت طلبى آنها را به كوتاهى در انجام دستوراتش وادار نساخته،

    و كودنى و غفلت و فراموشى بر تلاش و كوشش و عزم راسخ فرشتگان راه نمى يابد، و

    فريب هاى شهوت، همّت هاى بلندشان را تيرباران نمى كند.

    فرشتگان، ايمان به خداى صاحب عرش را ذخيره روز بى نوايى خود قرار داده

    و آن هنگام كه خلق به غير خدا روى مى آورد آنها تنها متوجّه پروردگار خويشند،

    هيچ گاه عبادت خدا را پايان نمى دهند،

    و شوق و علاقه خود را از انجام اوامر الهى و اطاعت پروردگار سست نمى كنند،

    آنچه آنان را شيفته اطاعت خدا كرده بذر محبّت است كه در دل مى پرورانند،

    و هيچ گاه دل از بيم و اميد او بر نمى دارند.

    عوامل ترس آنها را از مسؤوليت باز نمى دارد تا در انجام وظيفه سستى ورزند،

    طمع ها به آنان شبيخون نزده تا تلاش دنيا را بر كار آخرت مقدّم دارند،

    اعمال گذشته خود را بزرگ نمى شمارند،

    و اگر بزرگ بشمارند اميدوارند، و اميد فراوان نمى گذارد تا از پروردگار ترسى در دل داشته باشند.

     

     پاك بودن فرشتگان از رذايل اخلاقى


    فرشتگان در باره پروردگار خويش به جهت وسوسه هاى شيطانى اختلاف نكرده اند،

    و برخوردهاى بد با هم نداشته و راه جدايى نگيرند.

    كينه ها و حسادت ها در دلشان راه نداشته

    و عوامل شك و ترديد و خواهش هاى نفسانى، آنها را از هم جدا نساخته،

    و افكار گوناگون آنان را به تفرقه نكشانده است.
    فرشتگان بندگان ايمانند،

    و طوق بندگى به گردن افكنده و هيچ گاه با شك و ترديد و سستى، آن را بر زمين نمى گذارند.

    در تمام آسمان ها جاى پوستينى خالى نمى توان يافت مگر آن كه فرشته اى به سجده افتاده، يا در كار و تلاش است.

    اطاعت فراوان آنها بر يقين و معرفتشان نسبت به پروردگار مى افزايد،

    و عزّت خداوند عظمت او را در قلبشان بيشتر مى نمايد.

     

     

    مراحل خلقت ( چگونگى آفرينش زمين)


    زمين را به موج هاى پر خروش، و درياهاى موّاج فرو پوشاند،

    موج هايى كه بالاى آن ها به هم مى خورد و در تلاطمى سخت، هر يك ديگرى را واپس مى زد،

    چونان شتران نر مست، فرياد كنان و كف بر لب، به هر سوى روان بودند.

    پس، قسمت هاى سركش آب از سنگينى زمين فرو نشست

    و هيجان آنها بر اثر تماس با سينه زمين آرام گرفت.

    زيرا زمين با پشت بر آن مى غلطيد

    و آن همه سر و صداى امواج ساكن و آرام شده، چون اسب افسار شده رام گرديد.

    خشكى هاى زمين در دل امواج، گسترد،

    و آب را از كبر و غرور و سركشى و خروش باز داشت،

    و از شدّت حركتش كاسته شد،

    و بعد از آن همه حركت هاى تند ساكت شد،

    و پس از آن همه خروش و سركشى متكبّرانه به جاى خويش ايستاد.

    پس هنگامى كه هيجان آب در اطراف زمين فرو نشست،

    و كوه هاى سخت و مرتفع را بر دوش خود حمل كرد،

    چشمه هاى آب از فراز كوه ها بيرون آورد

    و آب ها را در شكاف بيابان ها و زمين هاى هموار روان كرد،

    و حركت زمين را با صخره هاى عظيم و قلّه كوه هاى بلند نظم داد،

    و زمين به جهت نفوذ كوه ها در سطح آن، فرو رفتن ريشه كوه ها در شكاف هاى آن و سوار شدن بر پشت دشت ها و صحراها، از لرزش و اضطراب باز ايستاد.

    و بين زمين و جو فاصله افكند،

    و وزش بادها را براى ساكنان آن آماده ساخت،

    تمام نيازمنديها و وسائل زندگى را براى اهل زمين استخراج و مهيّا فرمود.

    آنگاه هيچ بلندى از بلندى هاى زمين را كه آب چشمه ها و نهرها به آن راه ندارد وانگذاشت،

    بلكه ابرهايى را آفريد تا قسمت هاى مرده آن احيا شود، و گياهان رنگارنگ برويند.

    قطعات بزرگ و پراكنده ابرها را به هم پيوست تا سخت به حركت در آمدند،

    و با به هم خوردن ابرها، برق ها درخشيدن گرفت،

    و از درخشندگى ابرهاى سفيد كوه پيكر، و متراكم چيزى كاسته نشد.

    ابرها را پى در پى فرستاد تا زمين را احاطه كردند،

    و بادها شير باران را از ابرها دوشيدند،

    و به شدّت به زمين فرو ريختند،

    ابرها پايين آمده سينه بر زمين ساييدند،

    و آنچه بر پشت داشتند فرو ريختند

    كه در بخش هاى بى گياه زمين انواع گياهان روييدن گرفت، و در دامن كوه ها، سبزه ها پديد آمد.

    پس زمين به وسيله باغ هاى زيبا، همگان را به سرور و شادى دعوت كرده،

    با لباس نازك گل برگ ها كه بر خود پوشيد، هر بيننده اى را به شگفتى واداشت.

    و با زينت و زيورى كه از گلو بند گل هاى گوناگون، فخر كنان خود را آراست، هر بيننده اى را به وجد آورد،

    كه فرآورده هاى نباتى را، توشه و غذاى انسان، و روزى حيوانات قرار داد.

    در گوشه و كنار آن درّه هاى عميق آفريد،

    و راه ها و نشانه ها براى آنان كه بخواهند از جادّه هاى وسيع آن عبور كنند، تعيين كرد.

     

    آفرینش حضرت آدم عليه السّلام 


    هنگامى كه خدا زمين را آماده زندگى انسان ساخت و فرمان خود را صادر فرمود، آدم عليه السّلام را از ميان مخلوقاتش برگزيد، و او را نخستين و برترين مخلوق خود در زمين قرار داد.

    ابتدا آدم را در بهشت جاى داده و خوراكى هاى گوارا به او بخشيد

    و از آنچه كه او را منع كرد پرهيز داد

    و آگاهش ساخت كه اقدام بر آن، نافرمانى بوده و مقام و ارزش او را به خطر خواهد افكند.
    امّا آدم عليه السّلام به آنچه نهى شد، اقدام كرد

    و علم خداوند در باره او تحقّق يافت، تا آن كه پس از توبه، او را از بهشت به سوى زمين فرستاد، تا با نسل خود زمين را آباد كند، و بدين وسيله حجت را بر بندگان تمام كرد.

    و پس از وفات آدم عليه السّلام زمين را از حجّت خالى نگذاشت و ميان فرزندان آدم عليه السّلام و خود، پيوند شناسايى برقرار فرمود،

    و قرن به قرن، حجّت ها و دليل ها را بر زبان پيامبران برگزيده آسمانى و حاملان رسالت خويش جارى ساخت،

    تا اينكه سلسله انبياء با پيامبر اسلام، حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به اتمام رسيد و بيان احكام و انذار و بشارت الهى به سر منزل نهايى راه يافت.

     

     روزی انسان


    روزى انسان ها را اندازه گيرى و مقدّر فرمود،

    گاهى كم و زمانى زياد،

    و به تنگى و وسعت به گونه اى عادلانه تقسيم كرد تا هر كس را كه بخواهد با تنگى روزى يا وسعت آن بيازمايد،

    و با شكر و صبر، غنى و فقير را مورد آزمايش قرار دهد.

    پس روزى گسترده را با فقر و بيچارگى در آميخت،

     

    مرگ

    و تندرستى را با حوادث دردناك پيوند داد،

    دوران شادى و سرور را با غصّه و اندوه نزديك ساخت.

    اجل و سر آمد زندگى را مشخّص كرد،

    آن را گاهى طولانى و زمانى كوتاه قرار داد،

    مقدّم يا مؤخّر داشت،

    و براى مرگ، اسباب و وسائلى فراهم ساخت،

    و با مرگ، رشته هاى زندگى را در هم پيچيد

    و پيوندهاى خويشاوندى را از هم گسست تا آزمايش گردند.

     

    وصف صفت علم خداوند


    خداوند از اسرار پنهانى مردم

    و از نجواى آنان كه آهسته سخن مى گويند

    و از آنچه كه در فكرها بواسطه گمان خطور مى كند،

    و تصميم هايى كه به يقين مى پيوندد،

    و از نگاه هاى رمزى چشم كه از لابلاى پلك ها خارج مى گردد، آگاه است.

    خدا از آنچه در مخفى گاه هاى دل ها قرار دارد،

    و از امورى كه پشت پرده غيب پنهان است،

    و آنچه را كه پرده هاى گوش مخفيانه مى شنود،

    و از اندرون لانه هاى تابستانى مورچگان،

    و خانه هاى زمستانى حشرات،

    از آهنگ اندوهبار زنان غم ديده

    و صداى آهسته قدم ها، آگاهى دارد.

    خداى سبحان از جايگاه پرورش ميوه در درون پرده هاى شكوفه ها،

    و از مخفى گاه غارهاى حيوانات وحشى در دل كوه ها،

    و اعماق درّه ها،

    از نهانگاه پشّه ها بين ساقه ها و پوست درختان،

    از محل پيوستگى برگ ها به شاخسارها،

    و از جايگاه نطفه ها در پشت پدران، آگاه است.

    خدا از آنچه پرده ابر را به وجود مى آورد و به هم مى پيوندند،

    و از قطرات بارانى كه از ابرهاى متراكم مى بارند،

    و از آنچه كه گرد بادها از روى زمين برمى دارند،

    و باران ها با سيلاب آن را فرو مى نشانند و نابود مى كنند،

    از ريشه گياهان زمين كه ميان انبوه شن و ماسه پنهان شده است،

    از لانه پرندگانى كه در قلّه بلند كوه ها جاى گرفته،

    و از نغمه هاى مرغان در آشيانه هاى تاريك،

    از لؤلؤهايى كه در دل صدف ها پنهان است،

    و امواج درياهايى كه آنها را در دامن خويش پروراندند آگاهى دارد.

    خدا از آنچه كه تاريكى شب آن را فرا گرفته،

    و يا نور خورشيد بر آن تافته،

    و آنچه تاريكى ها و امواج نور، پياپى آن را در بر مى گيرد،

    از اثر هر قدمى، از احساس هر حركتى، و آهنگ هر سخنى، و جنبش هر لبى، و مكان هر موجود زنده اى، و وزن هر ذرّه اى، و ناله هر صاحب اندوهى اطلاع دارد.

    خدا هر آنچه از ميوه شاخسار درختان و برگ هايى كه روى زمين ريخته

    و از قرارگاه نطفه و بسته شدن خون و جنين كه به شكل پاره اى گوشت است،

    و پرورش دهنده انسان و نطفه آگاهى دارد.

    و براى اين همه آگاهى، هيچ گونه زحمت و دشوارى براى او وجود ندارد

    و براى نگهدارى اين همه از مخلوقات رنگارنگ كه پديد آورده دچار نگرانى نمى شود،

    و در تدبير امور مخلوقات، سستى و ملالى در او راه نمى يابد،

    بلكه علم پروردگار در آنها نفوذ يافته و همه آنها را شماره كرده است،

    و عدالتش همه را در بر گرفته

    و با كوتاهى كردن مخلوقات در ستايش او، باز فضل و كرمش تداوم يافته است.

     

     دعا و نيايش اميرالمؤمنين عليه السّلام


    خدايا!

    تويى سزاوار ستايش هاى نيكو، و بسيار و بى شمار تو را ستودن اگر تو را آرزو كنند پس بهترين آرزويى، و اگر به تو اميد بندند، بهترين اميدى.


    خدايا! درهاى نعمت بر من گشودى كه زبان به مدح غير تو نگشايم.

    و بر اين نعمت ها غير از تو را ستايش نكنم،

    و زبان را در مدح نوميد كنندگان، و آنان كه مورد اعتماد نيستند باز نكنم.


    خداوندا!

    هر ثناگويى از سوى ستايش شده پاداشى دارد،

    به تو اميد بستم كه مرا به سوى ذخائر رحمت و گنج هاى آمرزش آشنا كنى.


    خدايا!

    اين بنده توست كه تو را يگانه مى خواند،

    و توحيد و يگانگى تو را سزاست،

    و جز تو كسى را سزاوار اين ستايش ها نمى داند.


    خدايا!

    مرا به درگاه تو نيازى است كه جز فضل تو جبران نكند،

    و آن نيازمندى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدّل نگرداند،

    پس در اين مقام رضاى خود را به ما عطا فرما،

    و دست نياز ما را از دامن غير خود كوتاه گردان كه «تو بر هر چيزى توانايى».

    .

    خطبه 91

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀رزق و روزی, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀آفرینش حضرت آدم در نهج البلاغه, ◀مراحل خلقت در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, وصف فرشتگان
    [یکشنبه 1399-03-25] [ 11:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت