راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و هشتم)
  • عاقبت مقابله با حق
  • سنگین و سبکی حق و باطل
  • مسؤوليّت نعمت هاى الهى
  • نهی از آغاز جنگ
  • عاقبت مقابله با حق
  • علی از زبان علی (دروغ و گمراهی)
  • علی از زبان علی
  • سرزنش و گرفتن حق
  • رابطه رعایت حق و برده داری
  • تمام بودن حجت بر تمام انسانها
  • روش عمل کردن در میدان جهاد
  • نحوه تشویق افراد برای جهاد
  • جایگاه حق و نقش آن در اداره جامعه
  • علی از زبان علی در جریان حکمیّت
  • لحظه رحلت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان امام علی
  • راه نفوذ شیطان در انسان
  • علی از زبان علی
  • علم امام علی از زبان امام علی
  • افشاء ادّعاهاى دروغين طلحه درباره عثمان
  • دعای امام علی در آستانه جنگ
  • روش هدایت کردن امام علی در واقعه جنگ جمل
  • علی از زبان علی
  • علت پیروزی اسلام در میدان جهاد
  • علی از زبان علی(ماجرای خلافت)
  • نفرین از زبان حضرت علی
  • نصیحت امام علی به عمر
  • آموزش روانی در جنگ از سوی امام علی
  • محور سنگ آسیاب
  • ویژگی یاران حضرت علی
  • علی از زبان علی، وصف یاران از زبان علی
  • علی از زبان علی
  • علی از زبان علی
  • ماهیت شبهه و خبر از آینده
  • علی از زبان علی بعد از مرگ عثمان
  • علی از زبان علی در زمان عثمان
  • پیامبر از زبان حضرت علی
  • زخم دل علی از اهل عراق
  • نفرین حضرت علی
  • کوفیان و سستی در جهاد
  • آمادگی رزمی
  • خبر از آینده کوفه
  • امام علی چرا با معاویه جنگید؟
  • ضرورت حکومت
  • علی از زبان علی
  • موقعیت مومنان و کافران در برخورد با شبهات
  • تلاش برای هدایت دشمنان
  • علل شکست در جهاد
  • علت سستی در جهاد
  • علی از زبان علی



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      جایگاه حق و نقش آن در اداره جامعه ...
    جایگاه حق و نقش آن در اداره جامعه

    (از سخنرانيهاى امام عليه السّلام در صحراى صفّين است).

     

    جایگاه حق در جامعه اسلامی


    پس از ستايش پروردگار،

    خداوند سبحان، براى من، بر شما به جهت سرپرستى حكومت، حقّى قرار داده،

    و براى شما همانند حق من، حقّى تعيين فرموده است.

    پس حق گسترده تر از آن است كه وصفش كنند،

    ولى به هنگام عمل تنگنايى بى مانند دارد .

    حق اگر به سود كسى اجرا شود، ناگزير به زيان او نيز روزى به كار رود،

    و چون به زيان كسى اجراء شود روزى به سود او نيز جريان خواهد داشت.

    اگر بنا باشد حق به سود كسى اجراء شود و زيانى نداشته باشد،

    اين مخصوص خداى سبحان است نه ديگر آفريده ها،

    به خاطر قدرت الهى بر بندگان، و عدالت او بر تمام موجوداتى كه فرمانش بر آنها جارى است.

    لكن خداوند حق خود را بر بندگان، اطاعت خويش قرار داده،

    و پاداش آن را دو چندان كرده است،

    از روى بخشندگى،

    و گشايشى كه خواسته به بندگان عطا فرمايد.

     

     حقوق متقابل رهبرى و مردم


    پس، خداى سبحان برخى از حقوق خود را براى بعضى از مردم واجب كرد،

    و آن حقوق را در برابر هم گذاشت،

    كه برخى از حقوق برخى ديگر را واجب گرداند،

    و حقّى بر كسى واجب نمى شود مگر همانند آن را انجام دهد.

    و در ميان حقوق الهى، بزرگ ترين حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است،

    حق واجبى كه خداى سبحان، بر هر دو گروه لازم شمرد،

    و آن را عامل پايدارى پيوند ملّت و رهبر، و عزّت دين قرار داد.

    پس رعيّت اصلاح نمى شود جز آن كه زمامداران اصلاح گردند،

    و زمامداران اصلاح نمى شوند جز با درستكارى رعيّت.

    و آنگاه كه مردم حق رهبرى را اداء كنند، و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزّت يابد،

    و راه هاى دين پديدار و نشانه هاى عدالت بر قرار،

    و سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پايدار گردد،

    پس روزگار اصلاح شود

    و مردم در تداوم حكومت اميدوار و دشمن در آرزوهايش مأيوس مى گردد.


    امّا اگر مردم بر حكومت چيره شوند،

    يا زمامدار بر رعيّت ستم كند،

    وحدت كلمه از بين مى رود،

    نشانه هاى ستم آشكار،

    و نيرنگ بازى در دين فراوان مى گردد،

    و راه گسترده سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم متروك،

    هوا پرستى فراوان،

    احكام دين تعطيل،

    و بيمارى هاى دل فراوان شود.

    مردم از اينكه حقّ بزرگى فراموش مى شود،

    يا باطل خطرناكى در جامعه رواج مى يابد،

    احساس نگرانى نمى كنند

    پس در آن زمان نيكان خوار، و بدان قدرتمند مى شوند،

    و كيفر الهى بر بندگان بزرگ و دردناك خواهد بود.

    پس بر شماست كه يكديگر را نصيحت كنيد،

    و نيكو همكارى نماييد.

    درست است كه هيچ كس نمى تواند حق اطاعت خداوندى را چنانكه بايد بگزارد،

    هر چند در به دست آوردن رضاى خدا حريص باشد،

    و در كار بندگى تلاش فراوان نمايد،

    لكن بايد به مقدار توان، حقوق الهى را رعايت كند

    كه يكى از واجبات الهى، يكديگر را به اندازه توان نصيحت كردن، و بر پا داشتن حق، و يارى دادن به يكديگر است.


    هيچ كس هر چند قدر او در حق بزرگ، و ارزش او در دين بيشتر باشد،

    بى نياز نيست كه او را در انجام حق يارى رسانند،

    و هيچ كس گرچه مردم او را خوار شمارند، و در ديده ها بى ارزش باشد،

    كوچك تر از آن نيست كه كسى را در انجام حق يارى كند، يا ديگرى به يارى او برخيزد.


    (پس يكى از ياران به پاخاست و با سخنى طولانى امام را ستود، حرف شنوايى و اطاعت از امام را اعلام داشت. آنگاه امام فرمود:)

    «كسى كه عظمت خدا در جانش بزرگ، و منزلت او در قلبش والاست،

    سزاوار است كه هر چه جز خدا را كوچك شمارد.

    و از او سزاوارتر كسى كه نعمت هاى خدا را فراوان در اختيار دارد،

    و بر خوان احسان خدا نشسته است،

    زيرا نعمت خدا بر كسى بسيار نگردد جز آن كه حقوق الهى بر او فراوان باشد.»

     

     

    علی از زبان علی ( روابط سالم و متقابل رهبر و مردم)


    مردم !

    از پست ترين حالات زمامداران در نزد صالحان اين است كه گمان برند آنها دوستدار ستايش اند،

    و كشور دارى آنان بر كبر و خود پسندى استوار باشد،

    و خوش ندارم، در خاطر شما بگذرد كه من ستايش را دوست دارم، و خواهان شنيدن آن مى باشم.

    سپاس خدا را كه چنين نبودم

    و اگر ستايش را دوست مى داشتم، آن را رها مى كردم

    به خاطر فروتنى در پيشگاه خداى سبحان،

    و بزرگى و بزرگوارى كه تنها خدا سزاوار آن است.

    گاهى مردم، ستودن افرادى را براى كار و تلاش روا مى دانند.

    اما من از شما مى خواهم كه مرا با سخنان زيباى خود مستاييد،

    تا از عهده وظايفى كه نسبت به خدا و شما دارم بر آيم،

    و حقوقى كه مانده است بپردازم،

    و واجباتى كه بر عهده من است و بايد انجام گيرد اداء كنم.

    پس با من چنانكه با پادشاهان سركش سخن مى گويند، حرف نزنيد،

    و چنانكه از آدم هاى خشمگين كناره مى گيرند دورى نجوييد،

    و با ظاهر سازى با من رفتار نكنيد،

    و گمان مبريد اگر حقّى به من پيشنهاد دهيد بر من گران آيد،

    يا در پى بزرگ نشان دادن خويشم،

    زيرا كسى كه شنيدن حق، يا عرضه شدن عدالت بر او مشكل باشد، عمل كردن به آن، براى او دشوارتر خواهد بود.

    پس،

    از گفتن حق، يا مشورت در عدالت خوددارى نكنيد،

    زيرا خود را برتر از آن كه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمى دانم، مگر آن كه خداوند مرا حفظ فرمايد.

    پس همانا من و شما بندگان و مملوك پروردگاريم كه جز او پروردگارى نيست.

    او مالك ما، و ما را بر نفس خود اختيارى نيست.

    ما را از آنچه بوديم خارج و بدانچه صلاح ما بود در آورد.

    به جاى گمراهى، هدايت و به جاى كورى بينايى به ما عطا فرمود.

    .

    خطبه 216

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ ویژگی کارگزاران در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
    [دوشنبه 1399-06-17] [ 03:41:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علت سستی در جهاد ...
    علت سستی در جهاد

    اين خطبه را پس از شكست شورشيان خوارج، در سال 38 هجرى براى بسيج كردن مردم جهت مبارزه با شاميان در «نخيله كوفه» ايراد فرمود.

     

    علت سستی در جهاد


    نفرين بر شما كوفيان كه از فراوانى سرزنش شما خسته شدم.

    آيا به جاى زندگى جاويدان قيامت به زندگى زود گذر دنيا رضايت داديد و بجاى عزّت و سر بلندى، بدبختى و ذلّت را انتخاب كرديد؟


    هر گاه شما را به جهاد با دشمنتان دعوت مى كنم، چشمانتان از ترس در كاسه مى گردد، گويا ترس از مرگ عقل شما را ربوده و چون انسان هاى مست از خود بيگانه شده، حيران و سرگردانيد. گويا عقل هاى خود را از دست داده و درك نمى كنيد.
    من ديگر هيچ گاه به شما اطمينان ندارم، و شما را پشتوانه خود نمى پندارم، شما ياران شرافتمندى نيستيد كه كسى به سوى شما دست دراز كند. به شتران بى ساربان مى مانيد كه هر گاه از يك طرف جمع آورى گرديد، از سوى ديگر پراكنده مى شويد.


    به خدا سوگند، شما بد وسيله اى براى افروختن آتش جنگ هستيد، شما را فريب مى دهند امّا فريب دادن نمى دانيد، سرزمين شما را پياپى مى گيرند و شما پروا نداريد، چشم دشمن براى حمله شما خواب ندارد ولى شما در غفلت به سر مى بريد.


    بخدا سوگند، شكست براى كسانى است كه دست از يارى يكديگر مى كشند.

    سوگند بخدا، اگر جنگ سخت درگير شود و حرارت و سوزش مرگ شما را در برگيرد، از اطراف فرزند ابو طالب، همانند جدا شدن سر از تن، جدا و پراكنده مى شويد.


    به خدا سوگند آن كه دشمن را بر جان خويش مسلط گرداند تا گوشتش را بخورد، و استخوانش را بشكند، و پوستش را جدا سازد، عجز و ناتوانى اش بسيار بزرگ و قلب او بسيار كوچك و ضعيف است.

     

    علی از زبان علی


    تو اگر مى خواهى اينگونه باش، امّا من، به خدا سوگند از پاى ننشينم و قبل از آن كه دشمن فرصت يابد با شمشير آبديده چنان ضربه اى بر پيكر او وارد سازم كه ريزه هاى استخوان سرش را بپراكند، و بازوها و قدم هايش جدا گردد و از آن پس خدا هر چه خواهد انجام دهد.


     حقوق متقابل مردم و رهبرى


    اى مردم، مرا بر شما و شما را بر من حقّى واجب شده است، حق شما بر من، آن كه از خير خواهى شما دريغ نورزم و بيت المال را ميان شما عادلانه تقسيم كنم، و شما را آموزش دهم تا بى سواد و نادان نباشيد، و شما را تربيت كنم تا راه و رسم زندگى را بدانيد.
    و اما حق من بر شما اين است كه به بيعت با من وفادار باشيد، و در آشكار و نهان برايم خير خواهى كنيد، هر گاه شما را فرا خواندم اجابت نماييد و فرمان دادم اطاعت كنيد.

    خطبه34

    نهج البلاغه

    .

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه
    [سه شنبه 1398-11-22] [ 09:46:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت