شیوه برخورد پیامبر با گناهکاران

(قبل از جنگ نهروان در سال 37 هجرى در ردّ اعتقادات خوارج ايراد كرد، خوارج عقيده داشتند: كسى كه گناه كبيره انجام دهد كافر و از اسلام خارج شده است، مگر توبه كند و دوباره مسلمان گردد).

 

 افشاء گمراهى خوارج


پس اگر چنين مى پنداريد كه من خطا كرده و گمراه شدم، پس چرا همه امّت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به گمراهى من گمراه مى دانيد و خطاى مرا به حساب آنان مى گذاريد و آنان را براى خطاى من كافر مى شماريد؟

شمشيرها را بر گردن نهاده، كور كورانه فرود مى آوريد

و گناهكار و بى گناه را به هم مخلوط كرده همه را يكى مى پنداريد

 

پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان حضرت علی

 

در حالى كه شما مى دانيد، همانا رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم زناكارى را كه همسر داشت سنگسار كرد، سپس بر او نماز گزارد، و ميراثش را به خانواده اش سپرد،

و قاتل را كشت و ميراث او را به خانواده اش بازگرداند،

دست دزد را بريد

و زناكارى را كه همسر نداشت تازيانه زد، و سهم آنان را از غنائم مى داد تا با زنان مسلمان ازدواج كنند.

پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنها را براى گناهانشان كيفر مى داد،

و حدود الهى را بر آنان جارى مى ساخت،

امّا سهم اسلامى آنها را از بين نمى برد، و نام آنها را از دفتر مسلمين خارج نمى ساخت. (پس با انجام گناهان كبيره كافر نشدند).

شما (خوارج)، بدترين مردم و وسیله دست شيطان، و عامل گمراهى اين و آن مى باشيد.

 

علی از زبان علی  

به زودى دو گروه نسبت به من هلاك مى گردند: دوستى كه افراط كند و به غير حق كشانده شود، و دشمنى كه در كينه توزى با من زياده روى كرده به راه باطل در آيد.

بهترين مردم نسبت به من گروه ميانه رو هستند.

از آنها جدا نشويد،

همواره با بزرگ ترين جمعيّت ها باشيد كه دست خدا با جماعت است.

 

شیطان


از پراكندگى بپرهيزيد، كه انسان تنها بهره شيطان است آنگونه كه گوسفند تنها طعمه گرگ خواهد بود.

آگاه باشيد !

هر كس كه مردم را به اين شعار «تفرقه و جدايى» دعوت كند او را بكشيد هر چند كه زير عمامه من باشد.

 

 

علل پذيرش «حكميّت» و قرآن


اگر به آن دو نفر (ابو موسى و عمرو عاص) رأى به داورى داده شد، تنها براى اين بود كه آنچه را قرآن زنده كرد زنده سازند،

و آنچه را قرآن مرده خواند، بميرانند،

زنده كردن قرآن اين است كه دست وحدت به هم دهند و به آن عمل نمايند،

و ميراندن، از بين بردن پراكندگى و جدايى است،

پس اگر قرآن ما را به سوى آنان بكشاند آنان را پيروى مى كنيم،

و اگر آنان را به سوى ما سوق داد بايد اطاعت كنند.


پدر مباد شما را، من شرّى براه نيانداخته، و شما را نسبت به سرنوشت شما نفريفته، و چيزى را بر شما مشتبه نساخته ام،

همانا رأى مردم شما بر اين قرار گرفت كه دو نفر را براى داورى انتخاب كنند،

ما هم از آنها پيمان گرفتيم كه از قرآن تجاوز نكنند،

امّا افسوس كه آنها عقل خويش را از دست دادند،

حق را ترك كردند در حالى كه آن را به خوبى مى ديدند،

چون ستمگرى با هوا پرستى آنها سازگار بود با ستم همراه شدند،

ما پيش از داورى ظالمانه شان با آنها شرط كرديم كه به عدالت داورى كنند

و بر أساس حق حكم نمايند، امّا به آن پاى بند نماندند.

.

خطبه 127

نهج البلاغه

.

موسسه اهل البیت

موضوعات: ◀خطبه ها, ◀عمر و عاص در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀خوارج در نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀ابوموسی اشعری در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[سه شنبه 1399-05-14] [ 12:10:00 ب.ظ ]