فضل و امتیاز یقین

فضل و امتیاز یقین

 

روایت اول)

امام صادق علیه السلام گوید: چیزی نیست جز اینکه حدی دارد.

عرض کردم: قربانت گردم حدّ توکل چیست؟

فرمود: یقین است.

عرض کردم: حد یقین چیست؟

فرمود: اینکه با وجود خدا از چیزی نترسی.

شرح: مراد به حد در اینجا اندازه وجودی و ظرفیت معنوی این صفات است و نزدیک به همان حدی است که علماء منطق در باب کلیات خمس می گویند. پس همچنان که حیوان ناطق اندازه وجودی انسان را تعیین می کند. یقین هم اندازه وجودی توکل را مشخص می سازد.

 

روایت دوم)

امام صادق علیه السلام فرمود: از نشانه های درستی یقین مرد مسلمان این است که مردم را به وسیله خشم خدا خرسند نکند.(مانند کسی که طبق میل مردم برخلاف حق فتوی دهد و نهی از منکر نکند) و مردم را بر آنچه خدا به خود او نداده، سرزنش ننماید؛ زیرا روزی را نه آز و حرص بیاورد و نه نخواستن آن رد کند و اگر شخصی از شما چنانکه  ازمرگ می گریزد از روزیش بگریزد روزی به او برسد همچنان که مرگ به او میرسد. خدا به عدالت خویش نشاط و آسایش را در یقین و رضا قرار داده و غم و اندوه را درشک و ناخرسندی.

 

روایت سوم)

امیر المومنین صلوات الله علیه بر منبر فرمود: هیچ یک از شما مزه ایمان را نچشد تا آنکه بداند آنچه به او رسیده ممکن نبود که از او بگذرد و انچه از او گذشته ممکن نبود که به او برسد.

 

روایت چهارم)

امام صادق علیه السلام فرمود:  امیر المومنین علیه السلام کنار دیوار خمیده ئی نشسته بود و میان مردم داوری می کرد.

یکی از آنها عرض کرد: زیر این دیوار منشین که شکسته است.

ایشان فرمودند: مرد را اجلش نگهدار است و چون حضرت از آنجا برخاست دیوار فرو ریخت.

امام صادق علیه السلام فرمود: و امیر المومنین علیه السلام این گونه کارها و امثال آن را انجام میداد و همین است یقین.

 

روایت پنجم)

سعید بن قیس گوید: روزی در میدان جنگ مردی را دیدم که تنها دو جامه بر تن داشت. اسبم را به طرفش حرکت دادم. دیدم امیر المومنین است. عرض کردم: یا امیر المومنین در چنین جائی(با این لباس؟)؟

فرمود: آری، هیچ بنده ئی نیست  جر آنکه برای او از جانب خدا به عنوان نگهبان و نگهدار دو فرشته است که او را نگه میدارند از اینکه از سر کوهی سرنگون نشود یا در چاهی بیفتد و چون قضاء خدا فرود آید، او را نسبت به همه چیز واگذارند.

 

روایت ششم)

امام رضا علیه السلام درباره گنجی که خدای عزّ و جلّ می فرماید:« زیرش گنجی برای آنها بود» فرمود: در آنجا بود:

بسم الله الرحمن الرحیم

در شگفتم از کسی که یقین به مرگ دارد چگونه می خندد؟ و در شگفتم از کسی که یقین به تقدیر دارد چگونه اندوهگین می شود؟ و در شگفتم از کسی که دنیا  و دگرگونی هایش را نسبت به اهلش دیده است. چگونه به آن اعتماد می کند؟ سزاوار است کسی که خدا را با عقل شناخته خدا را در قضاء و قدرش متهم نسازد و در روزی رسانیدنش او را به کندی نسبت ندهد.

.

اصول کافی، ج3

ترجمه مصطفوی

موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
[سه شنبه 1401-12-16] [ 05:16:00 ب.ظ ]