مجموعه روایات درباره حضرت فاطمه سلام الله علیها

مجموعه روایت درباره حضرت فاطمه سلام الله علیها

 

فاطمه علیها السلام پنج سال بعد از مبعث رسول خدا صلی الله علیه و آله متولد شد و زمانی وفات کرد که 18 سال و 75 روز داشت و بعد از مرگ پدرش 75 روززندگی کرد.

 

روایت اول)

امام صادق علیه السلام فرمود: فاطمه علیها السلام بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله 75 روز زنده بود و از مرگ پدرش اندوه و سختی او را گرفته بود. جبرئیل نزدش می آمد و او را در مرگ پدرش نیکو تعزیت می گفت و خوش دل می ساخت و از حال پدرش و مقام او و آنچه بعد از وی برای ذریه اش پیش می آید گزارش می داد و علی علیه السلام آنها را می نوشت.

 

روایت دوم) 

موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: چون فاطمه علیها السلام وفات کرد امیر المومنین او را پنهان به خاک سپرد و جای قبرش را ناپدید کرد. سپس برخاست و رو به جانب قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله کرد و گفت: سلام بر تو ای رسول خدا از جانب من و از جانب دخترت و دیدار کننده ات و آنکه در خاک رفته و از من جدا شده و در بقعه تو آمده و خدا زود رسیدن او را نزد تو برایش برگزیده.

ای رسول خدا! شکیبائیم از فراق محبوبه ات کم شده و خود داریم از سرور زنان جهان نابود گشته جز اینکه برای من در پیروی از سنت تو که در فراقت کشیدم جای دلداری باقی است؛ زیرا من سر تو را در لحد آرامگاهت نهادم و جان مقدس تو از میان گلو و سینه من خارج شد(یعنی هنگام جان دادن سرت به سینه من چسبیده بود)

آری! در کتاب خدا برای من بهترین پذیرش (و صبر بر این مصیبت) است. انّالله و انّا الیه راجعون، همانا امانت پس گرفته شد و گروگان دریافت گشت و زهرا از دستم ربوده شد.

ای رسول خدا دیگر چه اندازه این آسمان نیلگون و زمین تیره در نظرم زشت جلوه می کند.

اندوهم همیشگی باشد و شبم در بیخوابی گذرد و غمم پیوسته در دل است. تا خدا خانه ای را که تو در آن اقامت داری برایم برگزیند.

غصه ای دارم دل خون کُن و اندوهی دارم هیجان انگیز. چه زود میان ما جدائی افتاد تنها به سوی خدا شکوه می برم.

به همین زودی دخترت از هم دست شدن امتت بر ربودن حقش به تو گزارش خواهد داد. همه سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه زیرا چه بسا درد دلهائی داشت که چون آتشی در سینه اش می جوشید و در دنیا راهی برای گفتن و شرح دادن آن نیافت ولی اکنون می گوید و خدا هم داوری می فرماید و او بهترین داوران است.

سلام بر شما سلام وداع کننده ای که نه خشمگین است و نه دلتنگ؛ زیرا اگر از اینجا برگردم به واسطه دلتنگیم نیست و اگر بمانم به اسطه بدگمانی به آنچه خدا به صابران وعده فرموده، نباشد.

وای، وای باز هم بردباری مبارکتر و خوش نماتر است. اگر چیرگی دشمنان زورگو نبود اقامت و درنگ در اینجا را  چون معتکفان ملازمت می نمودم و مانند زن بچه مرده بر این مصیبت بزرگ شیون می کردم. در برابر نظر خدا دخترت پنهان به خاک سپرده شد و حقش پایمال گشت و از ارثش جلوگیری شد با آنکه دیر زمانی نگذشته و یاد تو کهنه نگشته بود.

ای رسول خدا ! شکایت من تنها به سوی خداست و بهترین داداری از جانب تو است

ای رسول خدا! درود خدا بر تو و سلام و رضوانش بر فاطمه باد.

 

روایت دوم)

مفضل گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: چه کسی فاطمه را غسل داد؟

فرمود: امیر المومنین.(من این مطلب را از گفته آن حضرت بزرگ شمردم و تعجب کردم)

فرمود: گویا از آنچه به تو خبر دادم دلتنگ شدی؟

عرض کردم چنین است قربانت گردم.

فرمود: دلتنگ مباش، زیرا او صدیقه است و جز معصوم نباید او را غسل دهد مگر نمی دانی که مریم را جز عیسی غسل نداد.

 

روایت سوم) 

امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند: چون آن مردم کرند آنچه کردند(در خانه را آتش زدند و امیر المومنین را به مسجد بردند) فاطمه علیها سلام گریبان عمر را گرفت و او را پیش کشید و فرمود: همانا به خدا ای پسر خطاب!  اگر من از رسیدن بلا به بی گناهان کراهت نداشتم می فهمیدی که خدا را سوگند می دادم و او را زود اجابت کننده می یافتی.

 

روایت سوم) 

امام باقر علیه السلام فرمود: چون فاطمه علیها السلام متولد شد، خدا به فرشته ای وحی کرد تا به زبان محمد صلی الله علیه و آله داد که او را فاطمه نام گذارد. سپس فرمود: من تو را به علم پیوستم و از خون حیض بازگرفتم.

آنگاه امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند که خدا او را با علم از شیر و از خون حیض در عالم میثاق باز گرفت.

 

روایت چهارم)

پیغمبر صلی الله علیه و آله به فاطمه علیها السلام فرمود: برخیز و آن سینی را بیرون آر. او برخاست و سینی را آورد که در آن نام روغن مالیده و گوشت پخته بود.

پیغمبر صلی الله علیه و آله با علی و فاطمه و حسن و حسین 13 روز از آن می خوردند. سپس امّ ایمن حسین علیه السلام را دید چیزی با خود دارد. به او گفت: این از کجاست؟

فرمود چند روز است که ما این غذا را می خوریم.

ام ایمن نزد فاطمه آمد و گفت: ای فاطمه!  هرچه ام ایمن دارد  به فاطمه و فرزندانش متعلق است اما فاطمه هر چه دارد به ام ایمن چیزی نمی رسد؟ فاطمه قدری از آن را برای او آورد و امّ ایمن از آن بخورد و غذای آن سینی تمام شد. پیغمبر به او فرمود: اگر به امّ ایمن نمی خورانیدی تا روز قیامت تو و ذریّه تو از آن می خوردند.

آنگاه امام باقر علیه السلام  فرمود: آن سینی نزد ماست و قائم علیه السلام در زمان خود آن را بیرون می آورد.

 

روایت چهارم)

احمد بن ابی نصر گوید: از حضرت رضا علیه السلام راجع به فاطمه علیها السلام پرسیدم فرمود: در خانه خود به خاک سپرده شد سپس چون بنی امیّه مسجد را توسعه دادند جزء مسجد شد.

 

روایت پنجم)

امام صادق علیه السلام می فرمود: اگر خدای تبارک و تعالی امیر المومنین علیه السلام را برای فاطمه نمی آفرید در روی زمین از آدم گرفته تا هر بشری بعد از او همسری برای او نبود.

.

اصول کافی، ج2

ترجمه مصطفوی 

موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
[جمعه 1400-08-07] [ 09:45:00 ب.ظ ]