#تجربه_لحظه_مرگ یک قاری قرآن

✅ #تجربه_لحظه_مرگ یک قاری قرآن


پس از بستری، پزشک متدینی به بالین من آمد که بنده در حال ذکر گفتن بودم. در حالی که پزشک مشغول درمان بود، قلبم ایستاد و صدای سوت مانیتورینگ علائم حیاتی شنیده و آف شد. پس از این حالت، بنده از این دنیا به عالم برزخ رفتم و فوت کردم. لحظه‌ای را به یاد دارم که صحنه بیمارستان تاریک و تغییر کرد و هزاران نفر را در برابر خود دیدم که در حال تماشای بنده بودند و این وحشت را در من زیاد کرد.

در آن لحظه نام مبارک حضرت زهرا(س) را به زبان آوردم که همان موقع آقایی در کنار بسترم با دست گذاشتن روی شانه‌ام، گفت: نگران نباش که به آسمان خواهی رفت. احساس کردم همراه با تخت بیمارستان، همانند آسانسور شیشه‌ای که طبقات آن مشخص بودند، به بالا رفتم.

آسانسور در طبقه چهارم ایستاد و آدم‌هایی با لباس‌های بلند دیدم که بر روی نوک پا راه می‌روند. پس از این صحنه، به بالاتر و به بیابانی بسیار وسیع با میلیون‌ها انسان با لباس سفید برده شدم و همه آدم‌ها در حال تماشای من بودند، و لحظه‌ای صدای تلاوت آیه 82 سوره اسراء «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ» آمد که صدای تلاوت خودم بود.


بازگشت به دنیا


همانطور که گوش می‌دادم، همان مرد هم در کنار تخت بنده ایستاده بود. او گفت به گوشه تخت نگاه کن. دیدم در گوشه تخت، سید روحانی بزرگوار با عمامه مشکی و شال سبز بر گردن ایستاده است. در جلوی تختم ایستاد. توان عرض ارادت به ایشان را نداشتم، ولی پاسخ سلامم را با تایید سر این روحانی گرفتم و به آقایی که در کنار تختم بود، با اشاره پشت دست فرمود که این آقا را برگردانید به دنیا.

تا این جمله گفته شد، بر روی تخت بیمارستان برگشته و نشستم. به یاد دارم در لحظه‌ای که قلبم ایستاده بود، همهمه‌ها را می‌شنیدم که می‌گفتند یک قاری قرآن از دنیا رفت و زمانی که برگشتم به دنیا، داد و بیداد اینکه مرده زنده شد را می‌شنیدم که صلوات میفرستادند و من ذکر یا زهرا یا زهرا را به لب داشتم.

#روز_حساب_مردم_نزدیک_است
#اما_آنان_غافل_و_روی_گردانند.

https://iqna.ir/fa/news/3898523

موضوعات: ✔خدا خبر می دهد, ✔مطلب ندارد, آیات معاد, تجربیات نزدیک مرگ
[شنبه 1399-09-08] [ 11:02:00 ب.ظ ]