راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • مجموعه روایات درباره صفات مومن
  • مجموعه روایات درباره تقیه
  • حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
  • ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
  • ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
  • مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
  • ثواب لباس پوشاندن به مومن
  • مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
  • مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
  • مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
  • مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
  • رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
  • مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
  • مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
  • مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
  • مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
  • احترام به سالخوردگان
  • مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
  • مجموعه روایات درباره پدر و مادر
  • مجموعه روایات درباره صله رحم
  • مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
  • مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
  • مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
  • مجموعه روایات درباره قناعت
  • راه تجارت پر سود
  • مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
  • مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
  • مجموعه روایات درباه باب تواضع
  • مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
  • مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
  • مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
  • مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
  • مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
  • مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
  • مجموعه روایات درباره حیا
  • مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
  • مجموعه روایات درباره خوش روئی
  • مجموعه روایات درباره خوش خلقی
  • مجموعه روایات درباره شکر
  • مجموعه روایات درباره صبر
  • مجموعه روایات در باره نیت
  • مجموعه روایات درباره عبادت
  • مداومت برعمل
  • جایگاه واجبات
  • مجموع روایات درباره محرمات
  • عفت
  • مجموعه روایات درباره ورع
  • مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
  • مجموعه روایات درباره اعتراف به تقصیر
  • مجموعه روایات درباره حسن ظن به خدای عزوجلّ



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      مجموعه روایات درباره تقیه ...
    مجموعه روایات درباره تقیه

    مجموعه روایات درباره تقیه

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزّوجلّ فرمودند: «اولئک أجرهم مرّتین بما صبروا(برای صبری که بر تقیّه کردند) و یدرؤن بالحسنه السیئه (حسنه تقیّه و گناه فاش کردن است.)  

     

    روایت دوم)

    ابوبصیر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: تقیّه از دین خداست.

    عرض کردم: از دین خداست؟

    فرمود: آری! به خدا از دین خداست به تحقیق که یوسف علیه السلام فرمود: «أیّتها العیر إنکم لسارقون» به خدا که انها چیزی ندزدیده بودند و حضرت ابراهیم علیه السلام فرمودند«إنی سقیم» و به خدا که بیمار نبود.

     

    روایت سوم)

    حبیب بن بشر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: شنیدم پدرم می فرمود: نه به خدا! در روی زمین چیزی محبوبتر از تقیه نزد من نیست.

     ای حبیب! همانا هر که تقیه کند خدایش بالا برد.

    ای حبیب! هر که تقیه نکند خدایش پست کند.

    ای حبیب! مردم در صلح و سازشند. سپس اگر آن باشد این هم باشد.

     

    روایت چهارم)

    ابن ابی یعفور گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: به خاطر حفظ دینتان تقیه کنید و آن را با تقیّه زیر پرده دارید  زیرا هر که تقیه ندارد ایمان ندارد. همانا شما در میان مردم مانند زنبور عسل در میان پرندگانید. اگر پرندگان بدانند در درون زنبور عسل چیست همه آنها را بخورند و اگر مردم بدانند آنچه در دل شماست که ما اهل بیت علیهم السلام را دوست دارید شما را با زبانشان بخورند و در نهان و آشکار ناسزا گویند. خدا بیامرزد آن بنده ایی را زا شما که ولایت ما را داشته باد.

     

    روایت پنجم)

    ابوعمروکنانی گوید: امام صادق علیه السلام فرمود» ای اباعمرو! به من بگو اگر برایت حدیثی گفتم یا فتوایی دادم سپس نزد من آمدی و از همان مطلب پرسیدی و من برخلاف گفته اولم به تو گفتم یا فتوی دادم به کدام یک از آن دو عمل می کنی؟

    عرض کردم: به تازه تر آنها و دیگری را رها می کنم.

    فرمود: درست گفتی. ای اباعمرو! و خدا نخواسته جز آنکه در نهان عبادت شود. همانا به خدا اگر شما چنین کنید خیر من و شماست و خدای عزّوجلّ برای ما و شما نسبت بدینش جز تقیه نخواسته است.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: تقیه نمودن کسی به درجه اصحاب کهف نرسید. آنها در اعیاد(بت پرستها) حاضر میشدند و زنّار می بستند از این رو خدا پاداششان را دوبار داد.

     

    روایت هفتم)

    حماد بن واقد گوید: در میان راهی از پیش رو به امام صادق علیه السلام برخوردم و رو گردانیدم و گذشتم. سپس خدمتش رسیدم و عرض کردم: قربانت! من شما را ملاقات می کنم و رو می گردانم زیرا نمی خواهم شما را به رنج اندازم.

    فرمود: خدایت رحمت کند. ولی دیروز در فلان جا مردی مرا دید و گفت: علیک السلام یا اباعبدالله. او کار خوب و شایسته ایی نکرد.

     

    روایت هشتم)

    مسعده بن صدقه گوید: به امام صادق علیه السلام عرض شد: مردم عقیده دارند که علی علیه السلام بر منبر کوفه فرموده است: ای مردم! شما را به ناسزا گفتن به من می خوانند مرا ناسزا گویید سپس به بیزاری از من می خوانند از من بیزاری مجوئید.

    امام فرمود: مردم چه بسیار بر علی علیه السلام دروغ می بندند. سپس فرمود: همانا علی فرموده است: «شما را به ناسزا گفتن به من می خوانند، مرا ناسزا گویید سپس به بیزاری از من می خوانند و من به دین محمدم.» و نفرمود از من بیزاری نجوئید.

    سائل عرض کرد: به من بفرما اگر کشته شدن را اختیار کند و بیزاری نجوید چکونه است؟

    فرمود: به خدا این تکلیف را ندارد. تکلیف او همان است که عماربن یاسر کرد زمانی که اهل مکه او را مجبور کردند ولی دلش به ایمان مطمئن بود. سپس خدای عزّوجلّ درباره او نازل فرمود:«إلا من أکره و قلبه مطمئن بالایمان». آنگاه پیغمبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: ای عمار! اگر دوباره مجبورت کردند تو هم چنان کن که کردی  که خدای عزّوجلّ عذر تو را نازل فرموده و دستورت داده که تکرار کنی اگر تکرار کردند.

     

    روایت نهم)

    هشام کندی گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: مبادا کاری کنید که ما را بدان سرزنش کنند. همانا فرزند بد پدرش را به کردار او سرزنش کنند. برای کسی که به او دل داده اید زینت باشید و عیب و ننگ مباشید در میان عشایر آنها نماز بخوانید و از بیمارانشان عیادت کنید و بر جنازه آنها حاضر شوید . مبادا آنها در هیچ خیری از شما پیشی گیرند که شما نسبت به خیر از آنها سزاوارترید. به خدا سوگند که خدا به چیزی که محبوبتر باشد نزد او از«خبء» عبادت نشده است.

    عرض کردم: «خبء» چیست؟

    فرمود: تقیّه.

     

    روایت دهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: تقیّه در هر شرایط ضروری به وجود می آید و تقیّه کننده خود داناتر به آن است زمانی که برایش پیش می آید.

     

    روایت یازدهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: تقیّه تنها برای جلوگیری از خون ریزی وضع شده است. پس هرگاه به خونریزی رسد تقیه نباشد.

    شرح: مرحوم مجلسی گوید: ممکن است معنی خبر این باشد که دستور تقیه برای حفظ جان است پس کسی که بداند او را در هر صورت خواهند کشت نباید تقیه کند.

     

    روایت دوازدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرچه این امر(ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف) نزدیکتر شود تقیه شدیدتر شود.

     

    روایت سیزدهم)

    امام باقر علیه السلام می فرمود: در هر موردی که آدمی زاد به تقیّه ناچار شود خدا آن را برایش حلال ساخته است.

     

    روایت چهاردهم)

    عبدالله بن عطا گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: دو مرد از اهل کوفه را دستگیر کرده به آنها گفتند: از امیر المومنین بیزاری جوئید . یکی از آنها بیزاری جست و دیگری سرپیچی کرد. آن را که بیزاری جسته بود رها کردند و دیگری را کشتند.

    امام فرمود: آنکه بیزاری جسته مردی است دانشمند در دین خود و اما آنکه بیزاری نجست مردی است که به سوی بهشت شتافته است.

     

    روایت پانزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از عاقبت لغزش ها حذر کنید.

    شرح: مقصود این است که مواظب گفتار و کردار خود باشید و مال و عاقبت را در نظر بگیرید تا به چاه نیفتید و گرفتار نگردید و همین معنی تقیّه است زیرا تقیّه از ماده «وقی» و به معنی خودنگهداری است.

     

    روایت شانزدهم)

    امام صادق علیه السلام می فرمودند: تقیّه سپر مومن است. تقیِّه نگهدار مومن است. هر که تقیه ندار ایمان ندارد. همانا حدیثی از احادیث  ما به بنده ایی می رسد و او بین خود و خدا به آن معتقد می شود و خدای عزّوجلّ را به آن دینداری می کند و موجب عزت دنیا و نورآخرت او می گردد و بنده دیگر حدیثی از احادیث ما به او میرسد و او آن را فاش میسازد و موجل خواری او در دنیا می گردد و خدای عزّوجلّ هم آن نور را از او می گیرد.

     

    روایت هفدهم)

    علی بن الحسین علیهما السلام فرمود: به خدا دوست دارم که برای دو خصلت شیعیان ما به قدری از گوشت بازویم فدا دهم؛ کمی حوصله و کمی رازنگهداری.

     

    روایت هجدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مردم به دو خصلت مامور شدند ولی آن دو را تباه کردند و از دست دادند و از آن جهت بی همه چیز شدند؛ صبر و راز پوشی.

     

    روایت نوزدهم)

    سلیمان بن خالد گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: ای سلیمان! شما دینی دارید که هر که آن را بپوشد خدا عزیزش کند و هر که فاش سازد خدا ذلیلش نماید.

     

    روایت بیستم)

    مردی گوید: با جماعتی خدمت امام باقر علیه السلام رسیدیم و عرش کردیم: یا بن رسول الله ما عازم عراق هستیم به ما سفارشی فرما.

    امام علیه السلام فرمود: باید توانای شما به ناتوانتان کمک کند و ثروتمندانتان به فقیرانتان احسان نماید و راز ما را فاش نکنید و امر(امامت) ما را آشکار نسازید و چون حدیثی از ما به شما رسید و یک دلیل یا دو دلیل از کتاب خدا برایش پیدا کردید به آن اخذ کنید وگرنه نسبت به آن توقف کنید و سپس آن را به ما ارجاع دهید تا برای شما روشن شود. بدانید برای کسی که انتظار این امر(انتظار فرج) را دارد مانند اجر روزه دار شب زنده دار است و کسی که به قائم ما برسد و همراهش به جهاد رود و دشمن ما را بکشد اجر بیست شهید دارد و کسی که در رکاب ایشان کشته شود اجر بیست و پنج شهید دارد.

     

    روایت بیست و یکم)

    عبدالعلی گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: تحمل امر ما تنها به تصدیق و پذیرفتن آن نیست از جمله تحمل امر ما، پنهان داری و نگهداشتن آن از نا اهلش باشد. به شیعیان ما سلام برسان و به آنها بگو: خدا رحمت کند بنده ایی را که دوستی مردم را به سوی خود کشاند. آنچه را می فهمند به آنها بگوئید و آنچه را نمی پذیرند از آنها بپوشید.

    سپس فرمود: به خدا کسی که به جنگ ما برخاسته زحمتش برای ما از کسی که چیزی را که نمی خواهیم از قول ما می گوید بیشتر نیست. چون دانستید کسی(امر امامت و احادیث مخصوص ما را) فاش میسازد نزدش روید و او را از آن باز دارید. اگر پذیرفت چه بهتر وگرنه کسی را که بالاتر از اوست و از او شنوایی دارد بر او  تحمیل کنید. همانا مردی از شما مطلوبی دارد چاره جویی و لطیفه کاری می کند تا حاجتش برآورده شود. نسبت به حاجت من م چاره جویی کنید چنانکه نسبت به حوائج خود می کنید(یعنی با لطائف و حیل او را از فاش کردن اسرار ما بازدارید.) اگر از شما پذیرفت چه بهتر وگرنه سخنش را زیرپای خود دفن کنید و نگویید او چنین و چنان می گوید زیرا نقل شما به دیگران مردم را بر من و شما میشوراند.

    هان به خدا! اگر شما آنچه را من می گویم بگویید. اعتراف می کنم که شما اصحاب من هستید. این ابوحنیفه است که اصحابی دارد و این حسن بصری است که اصحابی دارد و من مردی قرشی و زاده رسول خدا صلی الله علیه و آله هستم و کتاب خدا را فهمیده ام. بیان همه چیز در کتاب خدا هست از ابتدا خلقت وامر آسمان و زمین و امر پیشینیان و پسینیان و امر گذشته و آینده و گویا هنگی در برابر چشم من است و به آن می نگرم.

     

    روایت بیست و دوم)

    امام باقر علیه السلام می فرمود: به خدا که محبوبترین اصحابم نزد من پرهیزگارتر و فقیه تر و حدیث را نهان دارتر آنهاست و بدترین و مبغوضترین اصحابم نزد من کسی است که هرگاه حدیثی را شنود که به ما نسبت دهند و از ما روایت کند آن را نپذیرد و بدش آید و انکار ورزد و هرکه را به آن معتقد باشد تکفیر کند در صورتی که او نمی داند. شاید آن حدیث از ما صادر شده و به ما منسوب باشد و او به سبب انکارش از ولایت ما خارج شود.

     

    روایت بیست و سوم)

    معلی بن خنیس گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: ای معلی! امر ما را نهان دار و فاش مساز زیرا کسی که امر ما را نهان دارد و فاش نسازد خدا او را به جهت آن در دنیا عزیز کند و آن را در آخرت نور میان دو چشمش قرار دهد که به سوی بهشتش کشد.

    ای معلی! هرکه  امر ما را فاش سازد و پوشیده ندارد خدا به سبب آن در دنیا ذلیلش کند و نور را از میان چشمانش در آخرت بگیرد و آن را تاریکی قرار دهدکه به سوی دوزخش کشاند.

    ای معلی! همانا تقیه از دین من و دین پدران من است و کسی که تقیه ندارد دین ندارد.

    ای معلی! همانا خدا دوست دارد در پنهانی عبادت شود چنانکه دوست دارد در آشکار عبادت شود.

    ای معلی! فاش سازنده امر ما مانند انکار کننده آن است.

     

    روایت بیست و چهارم)

    محمد بن ابی نصر گوید: از امام رضا علیه السلام مساله ایی پرسیدم. حضرت خودداری کرد و جواب نفرمود. سپس فرمود: اگرهرچه را می خواهید به شما بگوییم و عطا کنیم موجب شر شما باشد و گردن صاحب الامر را بگیرند. امام باقر علیه السلام فرموده است: امر ولایت را خدا به جبرئیل به راز سپرد و جبرئیل به محمد صلی الله علیه و آله به راز سپرد و ایشان به علی علیه السلام و علی به هر که خدا خواست. سپس شما آن را فاش میسازید. کیست آنکه سخنی را که شنیده نگهدارد؟

    امام باقر علیه السلام فرمود: در حکمت آل داوود است که مسلمان را سزاوار است که مالک خود باشد و به کار خود رو آورد و مردم زمانش را بشناسد. ازخدا پروا کنید و حدیث ما را فاش نسازسد. اگر خدا از دوستان خود دفاع نمی کرد و انتقام آنها را از دشمنانش نمی گرفت. شما با فاش ساختن اسرار و ترک تقیه مذهب تشیع را نابود ساخته بودید.)

    مگر ندیدی خدا با آل برمک چه کرد؟ و چگونه انتقام موسی بن جعفر علیه السلام را گرفت و طایفه بنی اشعث را هم خطر بزرگی تهدید می کرد ولی خدا به واسطه دوستی آنها نسبت به امام کاظم علیه السلام خطر را از آنها برداشت. شما در عراق هستید و رفتار این فرعونیان(بنی عباس) را می بینید که خدا چه مهلتی به آنها داده است.

    تقوای خدا را پیشه کنید و دنیا شما را فریب ندهد. وضع کسانی که مهلت یافته اند شما را گول نزند مثل اینکه حکومت به دست شما افتاده است.

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خوشا حال بنده گمنامی که خدا او را شناسد و مردم او را نشناسند اینها چراغ های هدایت و چشمه های دانش اند. هر فتنه تاریک و سختی از برکت آنها برطرف شود. آنها نه فاش کننده و پخش کننده اسرارند و نه خشن و ریاکار.

     

    روایت بیست و پنجم)

    حضرت علی علیه السلام فرمود: … سخن خیر گوئید تا بدان معروف شوید و کار خیر کنید تا اهل خیر شوید. عجول و فاش کننده راز نباشید زیرا بهترین شما کسانی باشند که چون به آنها بنگرند به یاد خدا افتند و بدترین شما سخن چینانی باشند که میان دوستان جدایی افکنند و عیب جویی پاکدامنان باشند.

     

    روایت بیست و ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: زبان خود را نگهدارید و خانه نشین باشید و هرگز بلایی که مخصوص شماست به شما نمیرسد (زیرا گمنام اید و تقیه می کنید). و طایفه زیدیه همواره سپر بلای شما باشند.( زیرا آنها تقیه نمی کنند از این رو سلاطین به دفع آنها می پردازند و از شما غفلت می کنند.)

     

    روایت بیست و هفتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همانا امر ما پوشیده و در پرده پیمان است پس هر که آن پرده را علیه ما بدرد خدا ذلیلش کند.

     

    روایت بیست و هشتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: نفس کشیدن کسی که برای ما اندوهگین است و برای ستمی که به ما شده غمگین است تسبیح است و همت گماشتن برای امر ما عبادت است و پنهان داشتن راز ما جهاد در راه خداست.

    راوی گوید: محمد بن سعید به من گفت: این روایت را با آب طلا بنویس که من چیزی بهتر از این ننوشته ام.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [یکشنبه 1402-05-15] [ 05:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن ...
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن

    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن

     

    روایت اول)

    حمران گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: اصلحک الله! از شما سوال کنم؟

    فرمود: آری!

    عرض کردم: من در گذشته حالی داشتم و امروز حال دیگری دارم. من در گذشته در زمین می گشتم و یک مرد و دو مرد یا زنی را به مذهب حق دعوت می کردم و خدا هر که را می خواست نجات می داد ولی امروز کسی را دعوت نمی کنم.

    فرمود: چه زیانی بر تو است که مردم را با پرودگارشان واگذاری تا هر که را خدا خواهد از تاریکی به سوی نور برد. باکی بر تو نیست که اگر از کسی احساس خیری نمودی سخنی با نرمی و احتیاط به او القا کنی.

    عرض کردم: معنی این قول خدای عزّوجلّ را به من خبر ده:«و من أحیاها فکأنّماأحیا الناس جمیعا»

    فرمود: یعنی او را از سوختن و غرق شدن برهاند. آنگاه سکوت نمود و سپس فرمود: تأویل أعظم آیه این است که او را دعوت کند و او هم بپذیرد.

     

    روایت دوم)

    ثابت ابی سعید گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: … هرگاه خدای عزّوجلّ خیر بنده ایی را بخواهد روحش را پاکیزه کند آنگاه هر خوبی را بشنود بشناسد و بپذیرد و هر زشتی به گوشش رسد انکار کند سپس خدا در دلش کلمه ای افکند که به سبب آن کارش را فراهم سازد.( یعنی امامت را به دلش القا کند تا از برکت راهنمایی ائمّه علیهم السلام امر دنیا و آخرتش مرتب گردد و سامان یابد.)

     

    روایت سوم)

    فضیل گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردم را به امر امامت دعوت کنیم؟

    فرمود: ای فضیل! چون خدا خیر بنده ایی را خواهد به فرشته ایی امر کند که گردن او را گرفته خواه یا ناخواه او را داخل امر امامت کند.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: این امر(امامت) خود را برای خدا قرار دهید نه برای مردم زیرا آنچه برای خداست از آن خداست و آنچه برای مردم باشد به آسمان بالا نرود. بر سر دین خود با مردم ستیزه نکنید زیرا ستیزه بیمار کننده دل است.

    همانا خدای عزّوجلّ به پیغمبرش فرماید:«انک لا تهدی من احببت و لکن الله یهدی من یشاء»

    و فرمودند:« افانت تکره الناس حتی یکونوا مومنین»

    مردم را رها کنید؛ زیرا مردم از همین مردم تعلیم گرفته اند و شما از رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام تعلیم گرفته اید. و این کجا و آن کجا؟ من از پدرم شنیدم که می فرمود: هرگاه خدا برای بنده ایی نوشت و لازم فرمود که در این امر داخل شود به سوی آن شتابنده تر از مرغ به لانه اش گردد.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خدای عزّوجلّ هرگاه خیر بنده ایی را خواهد نقطه ایی از نور در دلش زندکه گوش و دلش را از آن روشن کند تا آنجا که بر آنچه در دست شماست(امر ولایت) از خود شما حریص تر گردد و چون برای بنده ایی بد خواهد نقطه سیاهی در دلش زند که گوش و دلش از آن تاریک شود سپس این آیه را تلاوت فرمود:«فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا کانما یصعد فی السماء»

     

    روایت ششم)

    مالک بن اعین گوید: شنیدم امام باقر علیه السلام می فرمود: ای مالک! همانا خدا دنیا را به آنکه دوستش دارد و آنکه دشمنش دارد عطا کند ولی دینش را جز به آنکه دوستش دارد عطا نکند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [پنجشنبه 1402-05-12] [ 05:09:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ارزش و ثواب اصلاح میان مردم ...
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم

    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: صدقه ایی را که خدا دوست دارد اصلاح میان مردم است زمانی که اختلاف و فساد یابند و نزدیک ساختن آنها به یکدیگر زمانی که از هم دور شوند.

    و فرمودند: اصلاح کردن میان دو نفر در نزد من محبوبتر است از دو دینار صدقه دادن.

     

    روایت دوم)

    مفضل گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه میان دو نفر از شیعیان ما نزاعی دیدی از مال من فدیه بده.(یعنی هر چه ادعا می کند از مال من به او بده تا طرف را رها کند.)

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مصلح دروغ گو نیست.

    شرح: کسی که به قصد اصلاح میان دو نفر سخنی از جانب یکی از آنها به دیگری گوی که او نگفته باشد و علم به رضایت او هم داشته باشد این سخن دروغ حرام نیست و برخی گفته اند دروغ اصطلاحی نیست اگرچه دروغ لغوی باشد زیرا دروغ اصطلاحی آن است که علاوه بر عدم مطابقت با واقع گوینده آن مذموم و نکوهیده باشد و در این مورد مذموم نیست.

    فقهاء شیعه رضوان الله تعالی علیهم با استناد به این خبر و دو خبر دیگر، این مورد را یکی از مستثنیات دروغ شمرده و حرام نداسته اند زیرا اگر قبح و زشتی دروغ ذاتی باشد رجحان دفع افسد به فاسد ازمستقلات عقلیه است . اختلاف و کشمکش میان دو نفر گاهی دامنه پیدا می کند و به دو فامیل و دو کشور می رسد و خون ریزی ها و زیانهای مالی و عِرضی بسیار به بار می آورد و چه بسا به وسیله یک دروغ مصلحت آمیز بتوان از این مفاسد جلوگیری کرد.. دراین صورت عقل حکم می کند که به خاطر دفع آن مفاسد بزرگ این فاسد کوچک انجام شود. اگرچه از اطلاق اخبار استفاده می شود که مطلق کدورت و اختلاف میان دو نفر اگرچه به خون ریزی و خسارتی هم منجر نگردد مبغوض و منفور شارع است و قبحش از قبح دروغ بیشتر است زیرا اسلام به اتحاد و الفت مسلمین اهمیت بسیاری قائل شده و جماعات و زیارت مومن و عیادت مریض و هدیه بردن و سلام کردن و سیر کردن و پوشانیدن مومن و دهها دستور اخلاقی دیگر را به منظور تحکیم روابط دوستی میان مسلمین قرار داده است و نیز نهی از عیبت و بهتان و ستم و خلف وعده و سوءظن و زنا و بلکه نهی از خود دروغ هم بدین منظور است. پس می توان گفت که حرمت دروغ و وجوب راستی برای این لست که میان مسلمین کدورت و اختلافی پیدا نشود و هرگاه راست گویی موجب کدورت و اختلاف شود حرمت دروغ از میان می رود. چنانچه نظیر آن در باب تقیه نیز وارد است.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزّوجلّ«و لا تجعلوا الله عرضه لأیمانکم أن تبرّوا و تتقوا و تصلحوا بین الناس» فرمودند: هرگاه تو را برای اصلاح میان دو تن خواندند مگو سوگند خورده ام که این کار را نکنم.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 05:01:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ثواب لباس پوشاندن به مومن ...
    ثواب لباس پوشاندن به مومن

    ثواب لباس پوشاندن به مومن

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که یکی از فقراء مسلمانها را به وسیله لباسی از برهنگی بپوشاند یا او را به چیزی از قوت زندگی یاری دهد خدای عزّوجلّ 7هزار فرشته بر او گمارد تا زمانی که در صور دمیده شود برای هر گناهی که مرتکب شده آمرزش خواهند.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که مومنی را به وسیله جامه ایی از برهنگی بپوشاند خدایش از استبرق بهشتی پوشاند و هرکه به مومن مالداری جامه ایی پوشاند تا پاره ایی از آن باقی باشد در پرده خدا باشد(یعنی گناهانش را بپوشاند یا از عقوبت و رسوایی دنیایش برهاند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [دوشنبه 1402-05-09] [ 10:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن ...
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن

    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن

     

    روایت اول)

    ابوبصیر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: یک مسلمان را خوراک دهم از خوراک دادن افقی از مردم نزد من بهتر است.

    عرض کردم: افق چه قدر است؟

    فرمود: صدهزار کس یا بیشتر

    شرح علامه مجلسی: مراد به مردم مخالفین مستضعف یا مومنین مستضعف است.

     

    روایت دوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که سه نفر از مسلمین را اطعام دهد خدا او را از سه بهشت در ملکوت آسمانها اطعام کند: فردوس، جنّت عدن، طوبی و آن درختی است که از جنت عدن بیرون آید.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که مومنی را اطعام کند تا سیر شوند هیچ یک از مخلوق خدا اجر اخروی او را نداند نه فرشته مقرب و نه پیغمبر مرسل جز خداوند پرودگار جهانیان. سپس فرمود: از اسباب آمرزش اطعام کردن مسلمان گرسنه است. آنگاه قول خدای عزّوجلّ را تلاوت فرمود:« او اطعام فی یوم ذی مسغبه یتیما ذا مقربه* او مسکینا ذا متربه».

     

    روایت چهارم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که شربت آبی در جایی که بدان توانایی دارد به مومنی بیاشاماند خدا در برابر هر شربتی 70 هزار حسنه به او دهد و اگر در جایی که به آب توانایی ندارد به او بیاشاماند مثل این است که ده بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده باشد.

     

    روایت پنجم)

    ابومحمد وابشی گوید: خدمت امام صادق علیه السلام از اصحاب ما (شیعیان) یاد شد. من گقتم: صبحانه و شامی نخوردم مگر با دو، سه تن و کمتر و بیشتر از آنها.

    امام صادق علیه السلام فرمود: فضیلت آنها بر تو بیش از فضیلت تو بر آنهاست.

    عرض کردم: قربانت! چگونه چنین است در صورتی که من خوراک خوم را به آنها می خورانم و از مالم به آنها انفاق کنم و عیالم را خدمتگزارشان سازم؟!

    فرمود: آنها چون وارد شوند همراه آنها روزی بسیاری از جانب خدای عزّوجلّ وارد شود و چون خارج شوند آمرزش را برای تو به جا گزارند.

     

    روایت ششم)

    سدیر صیرفی گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: چه مانعی داری که در هر روز بنده ایی آزاد نمی کنی؟

    گفتم: دارائیم به این مقدار نمی رسد.

    فرمود: در هر روز مسلمانی را اطعام کن.

    عرض کردم: ثروتمند باشد یا فقیر؟

    فرمود: ثروتمند هم گاهی اشتهای طعام دارد.

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلام فرمودند: مردی از برادرانم را سیر کنم نزد من محبوبتر است از اینکه به این بازار شما درآیم و از آن بنده ایی بخرم و آزاد کنم.

     

    روای هشتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: چیزی را نمی بینم که برابر زیارت کردن از مومن باشد جز اطعام او و بر خدا سزاوار است هر که مومنی را اطعام کند او را از طعام بهشت خوراند.

     

    روایت نهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: اطعام کردن مومن محتاجی در نزدم محبوبتر است از اینکه به دیدارش روم و به دیدار رفتن او نزدم محبوبتر است از اینکه ده بنده آزاد کنم.

     

    روایت دهم)

    نصر بن قابوس گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: اطعام دادن به یک مومن نزد من محبوبتر است از آزاد کردن ده بنده و گزاردن ده حج.

    عرض کردم: ده بنده وده حج؟

    فرمود: ای نصر! اگر شما طعامش ندهید می میرد یازبونش می سازید زیرا او نزد ناصبی می رود و از او سوال می کند و مردن برایش از سوال کردن  از ناصبی بهتر است.. ای نصر! هر که مومنی را زنده کند چنان است که همه مردم را زنده کرده و اگر به او اطعام نکنید او را کشته اید و اگر اطعامش کنید او را زنده کرده اید.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [شنبه 1402-05-07] [ 08:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان ...
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان

    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان

     

    روایت اول)

    مفضل گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: ای مفضل! آنچه به تو می گویم بشنو و بدانکه حق است و انجام ده و به بردران بزرگوارت خبر ده .

    عرض کردم: برادران بزرگوارم چه کسانی هستند؟

    فرمود: کسانی که در روا ساختن حوائج برادران خود رغبت دارند. سپس فرود: هرکس یک حاجت برادر مومن خود را روا کند خدای عزّوجلّ روز قیامت صد هزار حاجت او را روا کند که نخستین آنها بهشت باشد و دیگرش اینکه خویشان و آشنایان و برادرانش را اگر ناصبی نباشند به بهشت برد.

    ورسم مفضل این بود که چون از یکی از برادرانش درخواست حاجتی می کرد به او می گفت: آیا نمی خواهی از برادران بزرگوار باشی؟

     

    روایت دوم)

    مفضل بن عمر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: روا ساختن حاجت مومن از آزاد کردن هزار بنده و بار زدن هزار اسب در راه خدا بهتر است.

    و فرمود: برآوردن حاجت یک مرد مومن نزد خدا از بیست حجی که در هریک از آنها صد هزار خرج شود، بهتر است.

     

    روایت سوم)

    اسماعیل بن عمار صیرفی گودید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: قربانت ! مومن برای مومن رحمت است؟

    فرمود : آری

    گفتم: چگونه؟

    فرمود: هر مومنی که برای حاجتی نزد برادرش رود رحمتی است که خدا آن را به سوی او فرستاده و برایش آماده کرده . پس اگر حاجتش را روا کند رحمت خدا پذیرفته ( حضرت ابوالحسن علیه السلام فرمود: .. اگر آن را بپذیرد به ولایت ما پیوستشش داده و ولایت ما به ولایت خدا پیوسته است.) و اگر حاجت او را رد کند با وجود آنکه می تواند برآورد رحمتی را که خدای عزّوجلّ به سوی او فرستاده و آماده نموده رد کرده است.

    خدای عزّوجلّ آن رحمت را تا روز قیامت ذخیره کند تا کسی که از حاجتش رد شده نسبت به آن قضاوت کند اگر خواهد آن را به خود برگرداند و اگر خواهد به دیگری ارجاع دهد.

    ای اسماعیل! هرگاه او در روز قیامت حاکم شود نسبت به رحمتی که از جانب خدا برای او روا گشته  عقیده داری که به چه کسی ارجاعش دهد؟

    عرش کردم: گمان ندارم آن را از خود بگرداند.

    فرمود: گمان نبر بلکه یقین داشته باش  که هرگز از خود نگرداند.

    ای اسماعیل! هرکه برای حاجتی نزد برادرش رود که او بتواند روا کند و روا نکند خدا در قبر ماری بر او مسلط کند که انگشت ابهامش را تا روز قیامت بگزد چه آنکه ان میت در قیامت آمرزیده باشد یا معذب.

     

    روایت چهارم)

    ابان بن تغلب گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام  می فرمود: شنیدم امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس هفت شوط گرد خانه کعبه طواف کند خدای عزّوجلّ برایش شش هزار حسنه نویسد و شش هزار گناه از او بزداید و شش هزار درجه برایش بالا برد.

    اسحاق بن عمار افزود: شش هزار حاجت او را هم روا کند. سپس امام صادق علیه السلام فرمود: روا ساختن حاجت مومن بهتر است از طوافی و طوافی و تا ده طواف شمرد.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر مسلمانی که حاجت مسلمانی را رواکند خدای تبارک و تعالی به او خطاب کند: ثواب تو به عهده من است و بغیر بهشت برایت راضی نباشم.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام می فرمود: هرکس در راه حاجت برادر مومنش گام بردارد تا آن را روا دارد و مقصودش ثواب خدا باشد خدای عزّوجلّ برایش مانند پاداش حج و یک عمره پذیرفته و روزه دو ماه حرام با اعتکاف آنها در مسجد الحرام بنویسد و هرکس به نیت روا ساختن گام بردارد ولی برآورده نگردد خدا برایش مانند یک حج پذیرفته نویسد. پس در کار خیر رغبت کنید.

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: در نیکی رساندن به برادران خود با یکدیگر مسابقه گزارید و اهل نیکی باشد ؛ زیرا بهشت را دری است به نام «معروف» که جز کسی که در زندگی دنیا نیکی کرده داخل آن نشود. همانا بنده در راه برآوردن حاجت برادر مومن خود گام بردارد و خدای عزّوجلّ دو فرشته بر او گمارد. یکی در طرف راست و دیگری در جانب چپ او که برایش از پرودگار آمرزش خواهند و برای ورا شدن حاجت او دع کنند.

    سپس فرمود: به خدا که چون مومن به حاجتش رسد پیغمبر صلی الله علیه و آله از خود او مسرورتر است.

     

    روایت هشتم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند که گذاردن یک حج نزد من از اینکه یک بنده آزاد کنم تا به ده بنده و هفتاد بنده محبوبتر است و اگر یک خانواده از مسلمین را کفالت کنم که آنها را از گرسنگی برهانم و پیکرشان را بپوشانم تا آبروی آنها را نزد مردم حفظ کنم نزد من از گزاردن حجی و حجی تا برسد به ده حج و هفتاد حج محبوبتر است.

     

    روایت نهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: همانا مومن حاجتی از برادرش به او مراجعه می شود که نمی تواند انجام دهد ولی بدان همت می گمارد و دل می بندد. خدای تبارک و تعالی او را به سبب همتش به بهشت وارد می کند.

    روایت دهم)

    حضرت ابوالحسن علیه السلام می فرمود: همانا از برای خدا در زمین بندگانی است که برای حوائج مردم کوشش می کنند. اینها روز قیامت درامانند و هرکه به مومنی شادی رساند خدا روز قیامت دلش را شاد سازد.

     

    روایت یازدهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: هرکس در راه حاجت برادر مسلمانش گام بردارد خدا او را در زیر سایه 75 هزار فرشته قرار دهد و هر گامی بردارد خدا برایش یک حسنه نویسد و گناهی از او بزداید و درجه ایی بالا برد و چون او از برآوردن حاجت برادرش فارغ شود خدای عزّوجلّ بدان جهت برایش پاداش حج و عمره گزار دهد.

     

    روایت دوازدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: گام برداشتنم برای برآوردن حاجت برادر مسلمانم نزد من محبوبتر است از اینکه هزار بنده آزاد کنم و هزار اسب زین و لجام کرده در راه خدا برم.

     

    روایت سیزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرکه برای خدا در راه حاجت برادر مسلمانش کوشش کند خدای عزّوجلّ برایش هزار هزار حسنه نویسد که بدان سبب خویشان و همسایگان و برادران و آشنایانش آمرزیده شوند و اگر کسی در دنیا به او احسانی کرده باشد روز قیامت به او گویند:« به آتش درآی و هرکس را بیابی که در دنیا به تو احسانی کرده به اذن خدا خارجش کن مگر اینکه ناصبی باشد.

     

    و در روایتی دیگر فرمودند: هر که برای حاجت برادر مسلمانش سعی و کوشش کند تا خدا آن را بدست او روا سازد خدای عزّوجلّ یک حج و یک عمره و اعتکاف دو ماه مسجد الحرام را با روزه آنها برایش نویسد و اگر او کوشش کند ولی خدا براورده شدنش را بدست او جاری نسازد خدای عزّو جلّ برایش یک حج و یک عمره نویسد. 

     

    و فرمودند: برای اعتماد داشتن مرد به برادرش همین بس که حاجتش را به سوی او برد.

    امام صادق علیه السلام فرمود: خدای عزّوجلّ فرماید: مخلوق عیال من هستند و محبوبترین شان نزد من کسی است که نسبت به آنها مهربان تر و در راه حوائجشان کوشاتر باشد.

     

    روایت چهاردهم)

    ای عماره گوید: هرگاه حماد بن ابی حنیفه مرا ملاقات می کرد می گفت: حدیث را برایم تکرار کن. من هم باز گو می کردم و می گفتم که برای ما روایت شده: « هرگاه عابدی در بنی اسرائیل به نهایت درجه عبادت می رسد برای حوائج مردم گام بر میداشت و در راه صلاح آنها خود را به رنج می انداخت.

     

    روایت پانزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که از برادر مومن گرفتار تشنه کام خود هنگام بی تابیش فریادرسی کند و او را از گرفتاری نجات دهد و برای رسیدن به حاجتش او را یاری کند خدای عزّوجلّ به سبب آن عمل 72 رحمت از جانب خود برایش نویسد که یکی از آنها را به زودی به او دهد و به سبب آن امر زندگی اش را اصلاح کند و 71 رحمت دیگر را برای هراس و ترس های روز قیامتش ذخیره کند.

     

    روایت شانزدهم)

    امام صادق علیه السلام می فرمود: کسی که مومنی را از گرفتاری نجات دهد خدا او را از گرفتاری های اخرت نجات بخشد و از قبر با دل خنک شده و مسرور درآید و هرکه مومن گرسنه ایی را سیر کند خدا او را از میوه های بهشت خوراند و هر که شربتی به او بیاشاماند خدایش از شربت بهشتی مهر شده به آشاماند.

     

    روایت هفدهم)

    امام صادق علیه السلام می فرمودند: هرکس گرفتاری مومنی را که در سختی افتاده رفع کند خدا حوائج دنیا و آخرتش را آسان کند و هرکه عیب مومنی را که از آن می ترسد بپوشاند خدا 70 عیب دنیوی و اخروی او را بپوشاند. آنگاه فرمود: تا زمانی که مومن در راه کمک برادرش باشد خدا در راه کمک به اوست از موعظه سود برید و در کار خیر رغبت کنید.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [پنجشنبه 1402-05-05] [ 01:33:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن ...
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن

    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن

     

    روایت اول)

    امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس مومنی را شاد و خوشحال کند پس براستی که مرا خوشحال ساخته و هرکس مرا خوشحال سازد براستی که خدا را خوشحال نموده.

     

    روایت دوم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: لبخند شخص در روی برادر مومنش حسنه باشد و برداشتن خاشاکی از روی وی نیز حسنه باشد و خدا به چیزی که محبوبتر باشد نزد او از مسرور ساختن مومن پرستش نشده است.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از جمله دوست ترین اعمال نزد خدای عزّوجلّ شادی رسانیدن به مومن است؛ سیر کردن او از گرسنگی یا رفع گرفتاری او  یا پرداختن بدهی اش.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند وحی کرد به داوود علیه السلام که براستی بنده ای از بندگان من حسنه ای به جا آورد و به سبب آن بهشت را بر وی مباح گردانم.

    داوود علیه السلام عرض کرد: پروردگارا! کدام است آن حسنه؟

    فرمود: بر بنده مومن من سرور و خوشحالی وارد سازد اگرچه به یک دانه خرما باشد.

    داوود علیه السلام گفت: خداوندا ! سزاوار است کسی را که تو را شناسد امید خود از تو بر می گیرد.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که به مومنی شادی رساند خدای عزّوجلّ از آن شادی مخلوقی آفریند که هنگام مرگ دیدارش کند و به او گوید: « ای دوست خدا! مژده باد تو را به کرامت و رضوان خدا.» سپس همواره همراه او باشد تا داخل قبرش شود و با او همان سخن را گوید و چون از گور برخیزد با او همچنان گوید. سپس همواره همراه او باشد و هنگام هر ترسی او را مژده دهد و بااو همچنان گوید. مومن به او گوید: «تو کیستی، خدایت رحمت کند؟»

    گوید: من آن شادی هستم که به فلانی رسانیدی.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 01:21:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی ...
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی

    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی

     

    روایت اول)

    ابن ابی حمزه گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: شیعیان ما با خود مهربانند. چون تنها باشند خدا را یاد کنند. هرگاه ما یاد شویم خدا یاد شود و چون دشمن ما یاد شود شیطان یاد شود.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: به زیارت یکدیگر روید زیرا زیات شما از یکدیگر زنده گردانیدن دلهای شما و یادنمودن احادیث ماست و احادیث ما شما را به هم متوجه می سازد. پس اگر به آنها عمل کنید هدایت و نجات یابید و اگر آنها را ترک کنید گمراه و هلاک شوید پس به آنها عمل کنید و من ضامن نجات شمایم.

     

    روایت سوم)

    عباد بن کثیر گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: داستان سرایی را دیدم که داستان می سرود و می گفت که این است آن مجلسی که هرکه در آن نشیند شقی نگرد.

    امام صادق علیه السلام فرمود: هیهات ! هیهات! به خطا رفتی استاههم الحفره. همانا برای خدا جز کرام کاتبین، فرشتگانی است سیّاح که چون به مردمی برخورند که از محمد و آل محمد یاد کنند گویند:« بایستید که به حاجت خود رسیدید.» سپس می نشینند و با آنها دانش می آموزند و چون برخیزند از بیمارانشان عیادت کنند و بر سر مرده هایشان حاضر شوند و از غائبشان خبر گیری کنند. این است مجلسی که هرکه در آن نشیند شقی نگردد.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: برخی از فرشتگان آسمان به یک و دو و سه تن که فضل آل محمد را ذکرمی کنند سرکشی می کنند و می گویند: نمی بینید اینها را که با وجود کمی خود و بسیاری دشمنانش فضل آل محمد صلی الله علیه و آله را می ستایند. سپس دسته دیگر از فرشتگان گویند: این فضل خداست که به هر که خواهد می دهد و خدا صاحب فضل بزرگ است.

     

    روایت پنجم)

    میسر گوید: امام باقر علیه السلام به من فرمود: آیا شما خلوت می کنید و گفت و گو می نمائید و هرچه خواهید می گوئید؟

    عرض کردم: آری به خدا که ما خلوت می کنیم و گفت و گو می کنیم .

    فرمود: همانا به خدا من دوست دارم که در بعضی از آن مجالس با شما باشم . همانا به خدا که من بوی شما و نسیم شما را دوست دارم و شمائید که دین خدا و دین ملائکه او را دارید پس پرهیز از حرام و کوشش در طاعات کمک کنید.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه سه تن یا بیشتر ازمومنین انجمن کنند به همان شماره از فرشتگان حاضر شوند تا اگر آنها دعای خیری کنند فرشتگان آمین گویند و اگر از شرّی پناه جویند فرشتگان دعا کنند تا خدا آن شرّ را از آنها بگرداند و اگر حاجتی سوال کنند نزد خدا شفاعت کنند و قضای آن را از خدا بخواهند. و هرگاه سه تن از منکرین یا بیشتر انجمن کنند ده برابر آنها شیاطین حاضر شوند تا اگر سخنی گویند شیاطین هم مانند سخن آنها گویند و چون بخندند شیاطین هم بخندند و هر گاه از اولیاء خدا بدگویی کنند شیاطین هم بدگویی کنند. پس هرکس از مومنین که گرفتار آنها شود چون در این مطالب وارد شدند باید برخیزد و شریک و همنشین شیطان نشود زیرا در برابر غضب خدای عزوجل چیزی یارای مقاومت ندارد و لعنت خدا را چیزی باز نگرداند سپس آن حضرت صلوات الله علیه و آله فرمود: و اگر نتواند باید به دل انکار کند و برخیزد هرچند به قدر دوشیدن گوسفند و یا شتری باشد.

     

    روایت هفتم)

    ابی المغرا گوید: شنیدم حضرت ابوالحسن علیه السلام می فرمود: برای شیطان و سپاهیانش چیزی مجروح کننده تر از دید و بازدید برادران یکدیگر برای خدا نیست.

    فرمود: براستی که دو مومن یکدیگر را ملاقات می نمایند و گفت و گوی خدا می کنند. سپس گفت و گوی برتری ما اهل بیت را می نمایند . پس باقی نمی ماند بر صورت ابلیس گوشتی مگر اینکه فرو ریخته می شود تا آنکه روحش استتغاثه می کند از شدت آنچه از درد میابد. پس ملائکه آسمان و دربانان بهشت آن را می فهمند و وی را لعنت می کنند تا آنکه باقی نمی ماند فرشه مقربی مگر آنکه او را لعنت می کند پس می افتد رانده شده و رنج دیده و دور گشته.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [سه شنبه 1402-05-03] [ 12:02:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان ...
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان

    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان

     

    روایت اول)

    یونس بن ظبیان گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: شما(شیعیان) را نوری است که به وسیله آن در دنیا شناخته شوید. هرگاه یکی از شما برادرش را ملاقات کند محل نور را در پیشانی او بوسد.

    شرح: شناختن شیعیان  به وسیله نور پیشانی مختص به ائمّه و فرشتگان و خواص اهل ایمان است و آیه شریفه«سیماهم فی وجوههم من اثر السجود» موید این معناست و از این رو محل نو در این روایت محل سجده معین شده است.

     

    روایت دوم)

    حضرت ابوالحسن علیه السلام فرمود: هر که به خاطر خویشاوندی، فامیلش را ببوسد باکی بر او نیست(زیرا نظر شهوت و غرض باطلی در میان نیست) و بوسیدن برادر (نسبی یا ایمانی) بر گونه او و بوسیدن امام بر میان دو چشم او است.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [دوشنبه 1402-05-02] [ 11:54:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان ...
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان

    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان

     

    روایت اول)

    امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند: هر مومنی که برای زیارت برادرش بیرون شود و حق او را بشناسد در برابر هر گامی که بردارد خدا یک حسنه به او دهد و یک گناه از او بزداید و یک درجه او را بالا ببرد

    و چون در خانه اش را بکوبد درهای آسمان برایش گشوده شود

    و چون ملاقات و مصاحفه و معانقه کنند خدا به آنها روی آورد سپس به وجود آنها بر فرشتگان ببالد و فرماید: دو بنده ام را بنگرید که برای من یکدیگر را ملاقات کردند و دوستی نمودند . بر من سزاست که پس از این ایشان را به آتش عذاب نکنم.

     چون برگردد به شماره نفس کشیدن و گام ها و کلماتش فرشته او را بدرقه کنند و تا فردای آن شب او را از بلای دنیا و آسیب های آخرت نگهدارند و اگر در آن میان بمیرد از حساب برکنار باشد و اگر مومن زیارت شده هم حق زیارت کننده را چون او بشناسد مانند پاداش او برایش باشد.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: چون دو مومن یکدیگر را در آغوش کشند رحمت خدا آنها را فرا گیرد و چون به یکدیگر چسبند و از آن رضای خدا نخواهند و غرض دنیوی نداشته باشند به آنها گفته شود: آمرزیده شدید عمل را از سر گیرید و چون با یکدیگر وارد گفتگو شوند فرشتگان با هم گویند: از آنها دور شوید که رازی دارند و خدا بر آنها پرده انداخته است.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [شنبه 1402-04-31] [ 07:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان ...
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان

    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: با یکدیگر مصاحفه کنید زیرا مصاحفه کینه را ازبین می برد.

     

    روایت دوم)

    ابوعبیده گوید: من هم کجاوه امام باقر علیه السلام بودم و اول من سوار میشدم و سپس آن حضرت. چون قرار می گرفتیم حضرت به من سلام می کرد و مانند مردی که رفیقش را به تازگی ندیده احوال رسی و مصاحفه می فرمود و هنگام پیاده شدن او پیش از من پیاده میشد چون بر زمین قرار می گرفتیم سلام می کرد و مانند کسی که رفیقش را به تازگی ندیده احوال پرسی می نمود.

    من گفتم یا بن رسول الله شما کاری می کنی که هیچ کس از مردم نزد ما نمی کند و اگر یکبار هم کند زیاد است؟

    فرمود: مگر ثواب مصاحفه را نمی دانی؟ دو مومن به هم بر می خورند و یکی به دیگری دست می دهد. پس همواره گناهان آن دو می ریزد چنانکه برگ از درخت می ریزد و خدا به آنها توجه می فرمای تا از یکدیگر جدا شوند.

     

    روایت سوم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: چون دو مومن به هم برخورند و مصافحه کنند خدا دستش را میان دست آنها گذارد و با آنکه رفیقش را بیشتر دارد مصافحه کند.

     

    روایت چهارم)

    ابا عبیده حذاء گوید: از مدینه تا مکه در کجاوه همراه امام باقر علیه السلام بودم. حضرت در بین راه پیاده شد و قضاء حاجت کرد و برگشت و فرمود: اباعبیده دستت را بده.

    من دستم را دراز کردم. حضرت چنان فشرد که در انگشتانم فشار را احساس کردم .

    سپس فرمود: ای اباعبیده! هر مسلمانی که برادر مسلمانش را ملاقات کند و با او مصاحفه نماید و انگشتان خود را با انگشتان او درهم کند گناهان آنها مانند برگ درختان در فصل زمستان بریزد.

     

    روایت پنجم) 

    ابوحمزه گوید: همکجاوه امام باقر علیه السلام بودم چون بار به زمین گذاشتیم حضرت اندکی راه رفت. سپس آمد و دست مرا گرفت و گرم بفشرد.

    من عرض کردم: قربانت گردم! من که در کجاوه همراه شما بودم؟

    فرمود: مگر نمیدانی که چون مومن گردشی کند و سپس به برادرش دست دهد خدا توجه خود را به سوی آنها افکند و همواره به آنها رو آورد و به گناهان فرماید: از آنها فرو ریزید. سپس گناهان مانند برگ درخت فرو ریزند و آنها خالی از گناه از یکدیگر جدا شوند.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همه مسلمانان با رسول خدا صلی الله علیه و آله به جنگ می رفتند و به جای پردرختی می گذشتند و سپس به فضای باز می رسیدند به یکدیگر نگریسته و مصاحفه می کردند.

     

    روایت هفتم)

    هشام بن سالم گوید: از امام صادق علیه السلام حد مصاحفه را پرسیدم.

    فرمود: گردش دور درخت خرماست(یعنی اگرچه به مقدار گردش دور درخت خرما از یکدیگر جدا شوند مستحب است با یکدیگر مصاحفه کند.)

     

    روایت هشتم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چون یکی از شما برادرش را ملاقات کند باید به او سلام کند و دست دهد؛ زیرا خدای عزوجل فرشتگان را به این عمل  گرامی داشته پس شما هم کار فرشته را بکنید.

     

    روایت نهم)

    رفاعه گوید: شنیدم امام علیه السلام می فرمود: مصاحفه کردن مومن از مصاحفه ملائکه بهتر است.(کنایه از اینکه مقام مومن از مقام فرشته برتر است.)

     

    روایت دهم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چون به یکدیگر برخوردید سلام و مصاحفه کنید و چون از یکدیگر جدا شوید با آمرزش خواهی جدا شوید.

     

    روایت یازدهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: هرگاه مردی با رفیقش دست دهد آنکه دستش را نگه دارد اجرش بیشتر است از آنکه رها می کند و آگاه باش که گناهان از آنها بریزد تا آنجا که گناهی باقی نماند.

    اسحاق بن عمار گوید: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم. حضرت با ترش رویی به من نگریست.

    عرض کردم: سب دگرگونی شما با من چیست؟

    فرمود: آنچه تو را با برادرانت دگرگون ساخته. ای اسحاق! به من خبر رسیده که در منزلت دربان گذاشته ای تا فقراء شیعه را راه ندهند.

    عرض کردم: قربانت! من از شهرت ترسیدم.

    فرمود: از بلیه نترسیدی؟ مگر نمی دانی که چون دو مومن ملاقات کنند و مصاحفه نمایند خدای عزوجل بر آنها رحمت نازل کند که نود و نه قسمت آن برای آنکه رفیقش را دوست تر دارد، باشدو چون در دوستی برابر باشند رحمت خدا ایشان را فراگیرد و چون برای مذاکره بنشینند برخی از فرشتگان نگهبان آنها به برخی دیگر گویند که از اینها کناره گیریم شاید رازی داشته باشند که خدا بر آنها پرده کشیده باشد.

    عرض کردم: مگر خدای عزّوجلّ نمی فرماید:«ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید.»

    ای اسحاق! اگر نگهبانان نشنوند، خدای عالم السرّ بشنود و ببیند.

     

    روایت دوازدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله هرگز با مردی مصاحفه نمی کرد جز آنکه دست خود را از دست او نمی کشید تا وقتی که او دست خود را از دست حضرت می کشید.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 07:09:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی ...
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی

      مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی

     

    روایت اول)

    خیثمه گوید: خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم تا با او وداع کنم.

    فرمود: ای خیثمه! هرکس از دوستان ما را می بینی سلام برسان و آنها را به تقوی خدای بزرگ سفارش کن و اینکه توانگرشان بر فقیرشان توجه کند و قویشان بر ضعیف و زنده آنها بر جنازه میتشان حاضر شوند و درمنازل به ملاقات یکدیگر روند؛ زیرا ملاقات آنها با یکدیگر موجب زنده ساختن امر ماست.

    خدا رحمت کند بنده ای را که امر ما را زنده دارد.

    ای خیثمه! به دوستان ما پیغام ده که ما از طرف خدا آنها را جز به عملشان بی نیازی ندهیم و چاره سازی نکنیم. جز با ورع به دوستی ما نرسند و پرحسرت ترین مردم روز قیامت کسی است که عدالتی را بستاید و سپس به خلاف آن گراید.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام می فرمود: هرکس برای خدا در حال بیماری یا تندرستی از برادرش دیدن کند که برای نیرنگ و دریافت عوضی نباشد خدا هفتاد هزار فرشته بر او گمارد که از پشت سرش فریاد زنند:« پاک شدی و بهشت برایت خوش باد. شما زوار خدا و واردین حضرت رحمانید تا به منزلش رسد.»

    یسیر گوید:به حضرت عرض کردم: قربانت اگرچه راه دور باشد؟

    فرمود: آری ای یسیر! اگرچه راه یکسال باشد زیرا خدا جواد است و فرشتگان بسیار از او بدرقه کنند تا به منزلش مراجعت کند.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرکه در راه خدا و برای خدا به دیدن برادرش رود روز قیامت در میان پارچه هایی از نور بافته گام بردارد و از هرچه بگذرد برایش بتابد و بدرخشد تا دربرابر خدای عزوجل بایستد. سپس خدای عزوجل به او فرماید:مرحبا!  

    و چون خدا مرحبا گوید عطایش را فراوان سازد.

     

    روایت چهارم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: خدای عزوجل را بهشتی است که جز سه کس واردش نشوند:

    مردی که بر زیان خود به حق حکم کند.

    مردی که برادر مومن خود را برایخدا زیارت کند.

    مردی که برای خود برادر مومنش را بر خود ترجیح دهد.

    و ایشان فرمودند: همانا مومن برای زیارت برادرش خارج می شود. خدای عزوجل فرشته ای بر او گمارد که یک بال در زمین و یک بال در آسمان نهد تا او را سایه اندازد و چون به منزلش درآید خدای جبار تبارک و تعالی ندا کند :« ای بنده ای که حقم را بزرگ داشتی و از آثار پیغمبرم پیروی کردی، بزرگداشت تو حقی است بر من. ازمن بخواه تا به تو دهم. دعا کن تا اجابت کنم. خاموش باش تا سود تو آغاز کنم.»

    و چون برگردد همان فرشته بدرقه اش کند و با بالش بر او سایه اندازد تا به منزلش وارد شود. سپس خدای تبارک و تعالی فریادش زند:« ای بنده ای که حقم را بزرگ شمردی، گرامی داشتن تو حقی است بر من. بهشتم را برایت واجب ساختم و تو را درباره بندگانم شفیع ساختم.»

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: به دیدار مومن رفتن برای خدا از آزاد ساختن ده بنده مومن بهتر است و هرکس بنده مومنی را آزاد کند هرعضو بنده عضوی از او را از آتش نگهدارد تا آنجا که فرج هم از فرج نگهدار باشد.

    وفرمودند : هر سه تن مومنی که نزد برادرشان اجتماع کنند که از بلای او ایمن باشند و از شرور او بیم نداشته باشند و به آنچه نزد اوست امیدوار باشند اگر خدا را بخوانند اجابتشان کند و اگر از خدا بخواهند به آنها عطا کند و اگر فزونی خواهند افزونیشان دهد و اگر سکوت کند خدا به نفع آنها آغاز کند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [جمعه 1402-04-30] [ 12:08:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن ...
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن

    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: اهل ایمان برادر یکدیگرند و فرزندان یک پدر و مادر باشند و چون از مردی رگی زده شود دیگران برایش بی خوابی کشند.

     

    روایت دوم)

    جابر جعفی گوید: در برابر امام باقرعلیه السلام بودم که دل گرفته شدم. به حضرت عرض کردم: گاهی بدون اینکه مصیبتی به من رسد یا ناراحتی به سرم ریزد اندوهگین می شوم تا انجا که خانواده و دوستم اثرش را در رخسارم مشاهده کنند.

    فرمود: آری ای جابر! خدای عزّوجلّ مومنین را از طینت بهشتی آفرید و از نسیم روح خویش در آنها جاری ساخت. از این رو است که مومن برادر پدر و مادری مومن است. پس هرگاه به یکی از آن ارواح در شهری اندوهی رسد آن روح دیگر اندوهگین شود زیرا از جنس اوست.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مومن برادر مومن است. چشم و راهنمای اوست. نسبت به او خیانت و ستم و غش روا ندارد و با او خلف وعده نکند.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مومن برادر مومن است مانند پیکری که هرگاه عضوی از آن دردمند شود اعضاء دیگر هم احساس درد کنند و روح های آنها نیز از یک روح است و همانا روح مومن پیوستگی اش به روح خدا از پیوستگی پرتو خورشید به خورشید بیشتر است.

     

    روایت پنجم)

    حفص بختری گوید: خدمت امام صادق علیه السلام بودم که مردی وارد شد. حضرت به من فرمود: او را دوست داری؟

    عرض کردم: آری!

    فرمود: چرا دوست نداشته باشی که او برادر تو و شریک دین تو و یاور تو علیه دشمنت باشد و روزی هم بر عهده دیگری است.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مومنین خدمتگزار یکدیگرند.

    عرض کردم: چگونه خدمتگزار یکدیگرند؟

    فرمود : به یکدیگر فایده رسانند.

     

    روایت هفتم)

    مسعده بن صدقه گوید: شنیدم شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: ایمان کسی که حق او و برادرش بر عهده ماست چگوه است و از چه راه ثابت می شود و به چه وسیله باطل می شود؟

    امام فرمود: همانا ایمان دو گونه است:

    یکی از آن دو آن است که ار رفیقت برای تو نمایان می شود. پس هرگاه مثل عقیده خودت از رفیقت برای تو نمایان شد حق دوستی و برادری او ثابت می شود مگر آنکه خلاف آنچه را نسبت به خود گفته اظهار کند. پس هرگاه چیزی از او صادر شود که ضد آنچه را به تو اظهار کرده بتوانی استدلال کنی از آنچه خود را وصف نموده خارج شود و آنچه را به تو اظهار کرده نقض کند مگر انکه ادعا کند انچه را انجام داده از راه تقیه بوده با وجود این ملاحظه شود اگر از اموری است که تقیه در آن ممکن نیست از او پذیرفته نگردد زیرا تقیه مواردی دارد که هر که آن را از مورد خودش بیرون برد برایش درست باشد . توضیح مورد تقیه مثل این است که مردم بدی فرمان و کردارشان برخلاف حق جاری و آشکار شود پس مومن هر عملی را که از نظر تقیه در میان آنها انجام دهد که به تباهی دین منجر نگردد جایز است.

     

    روایت هشتم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: از حق مومن بر برادر مومنش این است که گرسنگی او را سیر کند و عورتش را بپوشاند و از گرفتاریش نجات بخشد و بدهی اش را بپردازد و چون بمیرد نسبت به خانواده و فرزندانش از او جانشینی کند.

     

    روایت نهم)

    معلی بن خنیس گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: حق مسلمان بر مسلمان چیست؟

    فرمود: برای او هفت حق واجب است که همه آنها بر عهده برادرش واجب است و اگر برخی از آنها را تباه و ضایع کند از ولایت و اطاعت خدا بیرون رود و خدا از او بهره ندارد.

    عرض کردمک قربانت، آنها چیست؟

    فرمود: ای معلی بن خنیس! من بر تو نگرانم و می ترسم ضایع گردانی و مراعات نکنی و بدانی و عمل ننمایی.

    عرض کردم: لا قوه الا بالله.

    فرمود: آسانترین آن حقوق این است که آنچه برای حود دوست داری برای او هم دوست داشته باشی و انچه برای خود نپسندی بر او هم نپسندی.

    حق دوم آنکه از آنچه ناخرسند دارد دوری کنی و خشنودی او را پیروی نموده فرمانش بری.

    و حق سوم آنکه با جان و مال و زبان و دست و پای خویش او را یاری کنی.

    و حق چهارم آنکه چشم و راهنما و آئینه او باشی.

    و حق پنجم آنکه تو سیر نباشی و او گرسنه یا سیرآب و او تشنه یا پوشیده باشی و او برهنه.

    و حق ششم آنکه اگر تو خدمتگزار داری و برادرت ندارد واجب است خدمتگزارت را بفرستی که جامه هایش را بشوید و غذایش را درست کند و بسترش را مرتب نماید.

    و حق هفتم آنکه سوگندش را تصدیق کنی و دعوتش را بپذیری و در بیماریش از او عیادت کنی و بر جنازه اش حاضر شوی و چون بدانی حاجتی دارد در انجام آن سبقت گیری واو را مجبور نسازی که از تو بخواهد. بلکه خودت پیشدستی کنی. چون چنین کردی دوستی خود را به دوستی او پیوسته ایی و دوستی او را به دوستی خود.

     

    روایت دهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: خدا به چیزی بهتر از اداء حق مومن عبادت نشود.

    و فرمودند: … برای برادر مسلمانت بخواه آنچه برای خود خواهی و چون محتاج گشتی از او کمک بخواه و اگر او از تو خواست عطایش کن و نسبت به هیچ خیری نباید ملول شوی ونه او ملول شود. تو پشتیبان او باش که او پشتیبان تو است. چون غائب شود در غیبتش او را نگهدار باش و چون حاضر شود از او دیدار کن و تجلیل و احترامش نما که او از توست و تو از اویی.

    و چون از تو بدش آید از او دوری مکن تا از او گذشت و کرم خواهی و اگر به او خیری رسد خدا را شکر کن و اگر بلایی به او رسد بازویش بگیر و اگر برایش نیرنگی سازند یاریش کن.

    چون مردی به برادرش «اف» بگوید رشته دوستی میان آنها بریده شود و چون بگوید تو دشمن منی یکی از آن دو کافر شود و چون متهمش سازد ایمان در دلش آب شود مانند نمک در میان آب.

    راوی گوید به من رسیده است که ان حضرت فرمود: نور مومن برای اهل آسمان ماننند ستارگان آسمان برای اهل زمین می درخشد.

    وفرمود: مومن دوست خداست. خدا یاریش کند و برایش بسازد و مومن جز حق بر خدا نگوید و از غیر او نترسد.

     

    روایت یازدهم)

    امام صادق علیع السلام فرمود: برخی از حقوق مسلمان بر برادرش این است که چون او را دید سلامش کند و چون بیمار شود عیادتش نماید و چون غائب شود خیرخواهش باشد و چون عطسه کند دعایش کند(یرحمک الله) و چون بمیرد تشییعش کند.

     

    روایت دوازدهم)

    ابوالمامون حارثی گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: حق مومن بر مومن چیست؟

    فرمود: از جمله حق مومن بر مومن دوستی قلبی اوست و مواسات مالی

    به جای او از خانواده اش سرپرستی کند

    علیه ستمگرش از او یاری کند

    چون در میان مسلمین نصیبی داشته و  غائب باشد نصیب او را برایش دریافت کند

    چون بمیرد از گورش زیارت کند

     به او ستم نکند و با او غش نکند و خیانت نورزد

    رهایش نکند و تکذیبش ننماید

    به او «اف» نگوید و چون به او «اف» گوید دوستی میان انها نباشد و چون به او گوید : تو دشمن منی، یکی از آن دو کافر شود.

    و چون متهمش سازد، ایمان در دلش آب شود همچون نمک در آب.

     

    روایت سیزدهم)

    عیسی بن ابی منصور گوید: من و ابن یعفور و عبدالله بن طلحه خدمت امام صادق علیه السلام بودیم. حضرت بدون پرسش ما ابتدا کرد و فرمود: ای ابن ابی یعفور! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: شش خصلت است که در هر کس باشد در برابر خدا و در جانب راست او باشد.

    ابن یعفور گفت: آنها چیست قربانت گردم؟

    فرمود: مرد مسلمان برای برادرش دوست داشته باشد آنچه را برای عزیزترین خاندانش می خواهد و ناخوش داشته باشد برای برادرش آنچه را برای عزیزترین خاندانش ناخوش دارد و با او دوستی خالص و صمیمانه داشته باشد.

    ابن یعفور گریست و عرض کرد: چگونه با او دوستی خالص داشته باشد؟

    فرمود: ای پسر یعفور! چون با او به این درجه از دوستی باشد آنچه در دل دارد برایش توضیح می دهد. پس اگر او مسرور باشد این هم مسرور می شود و اگر اندوهگین باشد اندوهگین شود پس اگر بتوان به او گشایشی دهد گشایش می دهد و گرنه برایش دعا می کند.

    سپس امام صادق علیه السلام فرمود: سه چیز از آن شماست (در بالا ذکر شد) و سه چیز از آن ما و آن شناخت فضیلت ما و گام برداشتن به دنبال ما و منتظر بودن عاقبت ما.

    پس هرکس چنین باشد در پیشگاه خدای عزوجل قرار گیرد و کسانی که در درجه پائینتر باشند از نور آنها پرتو گیرند و اما کسانی که در جانب راست خدایند، اگر کسانی که در درجه پائینر هستند ایشان را ببینند خوشی زندگی بر آنها تلخ و گردد به جهت فضیلتی که برای آنها می بینند.

    ابن یعفور  گفت: با آنکه جانب راست خدایند چگونه نمی بینند؟

     فرمود: یا ابن ابی یعفور! آنها به نور خدا پوشیده شده اند مگر این حدیث به تو نرسیده که رسول الله صلی الله علیه و آله می فرمود: برای خدا مخلوقی است در جانب راست عرش در برابر خدا و جانب راست او که رخسارشان از برف سپیدتر و از خورشید فروزان تابان تر است. کسی که می پرسد: اینها چه کسانی هستند؟ در پاسخ گفته می شود: اینها کسانی هستند که در جلال خدا با یکدیگر دوستی کرده اند.

     

    روایت چهاردهم)

    ابو اسماعیل گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: قربانت گردم! نزد ما شیعه بسیار است.

    فرمود: آیا توانگر به فقیر توجه می کند؟ آیا نیکوکار از بدکردار در می گذرد؟ با یکدیگر مواسات می کنند؟

    عرض کردم: نه

    فرمود: آنها شیعه نیستند. شیعه کسی است که چنین کند.

     

    روایت پانزدهم)

    امام باقرعلیه السلام به سعید بن حسن فرمود: آیا یکی از شما نزد برادرش می آید و دست در کیسه او می کند و هرچه احتیاج دارد بر میدارد و او جلوگیرش نمی شود؟

    عرض کردم: چنین کاری در میان ما سراغ ندارم.

    امام علیه السلام فرمود: پس چیزی نیست.

    عرض کردم  هلاکت است.

    فرمود: هنوزعقول آن مردم کامل نشده است.

     

    روایت شانزدهم)

    معلی بن خنیس گوید: از امام صادق علیه السلام درباره حق مومن پرسیدم؟

    فرمود: هفتاد حق است که جز هفت حق را به تو نمی گویم؛ زیرا به تو مهربانم و می ترسم تحمل نکنی.

    عرض کردم: چرا ان شاءالله.

    فرمود: تو سیر نباشی و او گرسنه.

    پوشیده نباشی و او برهنه.

    راهنمای او باشی و پیراهنی که می پوشد

    و زبان گویای او باشی و برای او بخواهی آنچه را برای خود خواهی.

    و اگر کنیزی داری او را بفرستی تا فرش و بسترش را مرتب کند.

    و در شب و روز در حوائج او کوشا باشد.

    پس چون چنین کردی ولایت خود را به ولایت ما رسانیده ایی و ولایت ما را به ولایت خدای عزوجل.

     

    روایت هفدهم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بر مسلمان است که چون آهنگ مسافرتی کند برادرانش را آگاه ساز و بر برادران او است که چون برگشت به دیدن او آیند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 12:00:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      احترام به سالخوردگان ...

    احترام به سالخوردگان

     

    روایت اول)

    رسول خدا  صلی الله علیه و آله فرمود: احترام گذاشتن به مسلمان مو سفید از جمله تجلیل خداست.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از ما نیست کسی که بزرگسال ما را احترام نکند و کوچکتر ما ترحم ننماید.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: سالمندان خود را بزرگ دارید و با ارحام خود صله کنید و صله رحمی بهتر از آزار نرساندن له آنها نیست.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1402-04-26] [ 05:41:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران ...
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران

    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران

     

    روایت اول)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هرکه صبح کند و به امور مسلمین همت نگمارد از آنها نیست و هر که بشنود مردی فریاد می زند«مسلمانها به دادم رسید» و جوابش نگوید مسلمان نیست.

    و همچنین ایشان فرمودند: عابدترین مردم کسی است که نسبت به همه مسلمین خیرخواه تر و پاک دل تر باشد.

    مخلوق عیال خدا هستند و محبوبترین آنها نزد خدا کسی است که به عیال خدا سود دهد و به خانواده ایی شادی رساند.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: بر تو باد که برای خدا نسبت به مخلوقش خیر خواه باشی که هرگز خدا را به عملی بهتر از آن ملاقات نکنی.

    هرکه به امور مسلمین اهتمام نورزد مسلمان نیست.

     

    روایت سوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس تجاوز آب یا آتشی را از گروهی از مسلمین بگرداند بهشت برایش واجب گردد.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزّوجلّ« و قولوا للناس حسنا» فرمود: به مردم سخن نیک گوئید و جز خیر نگوئید تا بدانید حقیقت چیست.

     

    روایت پنجم)

    امام باقر علیه السلام درباره قول خدای عزّوجلّ« و قولوا للناس حسنا» فرمود: بهترین سخنی که دوست دارید مردم درباره شما گویند درباره مردم بگوئید.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزّوجلّ«و جعلنی مبارکا اینما کنت» فرمود: یعنی سودمند ساخت.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 05:36:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره پدر و مادر ...
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر

    مجموعه روایات درباره پدر و مادر

     

    روایت اول)

    ابو ولاد حناط گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم خدای عزّوجلّ که فرماید: «و بالوالدین احسانا» این احسان چیست؟

    فرمود: احسان این است که؛

    با آنها نیکو معاشرت کنی آنها را مجبور نکنی که چیزی را که احتیاج دارند از تو بخواهند اگرچه بی نیاز باشند. مگر خدای عزوجل نمی فرماید:«لن تنالو البرّ حتی تنفقوا مما تحبّون».

    سپس امام صادق علیه السلام فرمود: «إمّا یبلغن عندک الکبر أحدهما أو کلاهما فلاتقل لهما افّ و لاتنهرهما»؛ یعنی اگر دلتنگت کردند با آنها اف مگو و اگر تو را زدند با آنها تندی مکن.

    «قل لهما قولا کریما» یعنی اگر تو را زدند بگو : خدا شما را بیامرزد. این است سخن شریف تو.

    «واخفض لهما جناح الذلّ من الرحمه»؛ یعنی دیدگانت را به آنها خیره مکن بلکه با مهربانی و دلسوزی به آنها بنگر و صدایت را از صدای آنها بلندتر مکن و دستت را بالای دست آنها مگیر و بر آنها پیشی مگیر.

     

    روایت دوم)

    منصور بن حازم گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: چه اعمالی بهتر است؟

    فرمود: نماز در وقت و نیکی با پدر و مادر و جهاد در راه خدا.

     

    روایت سوم)

    موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: مردی از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسید: حق پدر بر فرزندش چیست؟

    فرمود: او را به نامش نخواند . جلوی او راه نرود، پیش از او ننشیند و باعث دشنام او نشود.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مردی از شما را چه مانع می شود که به پدر و مادرش نیکی کند؛ زنده باشند یا مرده که از جانب آنها نماز بخواند و صدقه دهد و حج گزارد و روزه بگیرد تا آنچه کرده ثوابش از آنها باشد و مانند ان هم برای خود او و تا خدای عزوجل به وسیله احسان و صله او خیر و فراوانی برایش زیاد کند

     

    روایت پنجم)

    معمر بن خلاد گوید: به امام رضا علیه السلام عرض کردم: هرگاه پدر و مادرم مذهب حق را نشناسند دعاشان کنم؟

    فرمود: برای آنها دعا کن و از جانب آنها صدقه بده و اگر زنده باشند و مذهب حق را نشناسند با آنها مدارا کن؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خدا مرا به رحمت فرستاده نه به بی مهری و نافرمانی.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مردی خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول الله! من به جهاد علاثه دارم و نسبت به آن با نشاطم.

    پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: پس در راه خدا جهاد کن که اگر کشته شوی نزد خدا زنده خواهی بود و روزی داده می شوی و اگر بمیری پاداشت به عهده خدا باشد و اگر بازگردی  از گناهان پاک شوی مانند روزی که متولد شده ای.

    عرض کرد: یا رسول الله! من پدر و مادر پیری دارم که به گمانم به من انس گرفته اند و از رفتنم به جهاد کراهت دارند.

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: در این صورت ملازم پدر و مادرت باش. سوگند به آنکه جانم در دست اوست مانوس بودن یک شبانه روز آنها با تو از جهاد یکسال بهتر است.

     

    روایت هفتم)

    زکریا بن ابراهیم گوید: من نصرانی بودم و مسلمان شدم  و حج گزاردم سپس خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و عرض کردم: من نصرانی بودم و مسلمان شدم.

    فرمود: از اسلام چه دیدی؟

    گفت: قول خدای عزو جل که فرماید: «ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان و لکن جعلناه نورا نهدی به من نشاء»

    فرمود: محققا خدا تو را رهبری فرموده است. آنگاه سه بار فرمود: خدایا هدایتش فرما  پیر جان هرچه خواهی بپرس.

    عرض کردم: پدرو مادر و خانواده من نصرانی هستند و مادرم نابیناست. من همراه آنها باشم و در ظرف آنها غذا بخورم؟

    حضرت فرمود: آنها گوشت خوک می خورند؟

    عرض کردم: نه با آن تماس هم نمی گیرند.

    فرمود: باکی ندارد، مواظب مادرت باش و با او خوش رفتاری کن و چون بمیرد او را به دیگری وامگذار. خودت به کارش اقدام کن و به کسی مگو نزد من آمده ایی تا در منی پیش من آیی ان شاءالله.

    زکریا گوید: من در منی خدمتش رفتم در حالی که مردم گردش را گرفته بودند و او مانند معلم کودکان بود که گاهی این و گاهی آن از او سوال می کرد. سپس چون به کوفه رفتم نسبت به مادرم مهربانی کردم و خودم به او غذا می دادم و جامه و سرش را از کثیفی پاک می کردم و خدمتگزارش بودم.

    مادرم به من گفت: پسر جان!  تو زمانی که دین مرا داشتی با من چنین رفتار نمی کردی این چه رفتار است که از تو می بینم از زمانی که از دین ما رفته و به دین حنیفه گراییده ای؟

    گفتم: مردی از فرزندان پیغمبر ما به من چنین دستور داده است.

    مادرم گفت: آن مرد پیغمبر است؟

    گفتم: نه بلکه پسر یکی از پیغمبران است.

    مادرم گفت: پسر جان! این مرد پیغمبر است ؛ زیرا دستوری که به تو داده از سفارشات پیغمبران است.

    گفتم: مادرم! بعد از پیغمبر ما پیغمبری نباشد و او پسر پیغمبر است.

    مادرم گفت: دین تو بهترین دین است. آن را به من عرضه کن. من به او عرضه داشتم و او مسلمان شد و من هم برنامه اسلام را به او آموختم او نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را گزارد و در شب عارضه ایی به او رخ داد. به من گفت: پسر جان! آنچه به من آموختی دوباره بیاموز.

    من آنها را تکرار کردم. مادرم اقرار کرد و از دنیا رفت. چون صبح شد مسلمانها غسلش دادند و خودم بر او نماز خواندم و در گورش گذاشتم.

     

    روایت هشتم)

    مردی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: پدر و مادرم مخالف مذهب شیعه می باشند. حضرت فرمود: با آنها خوش رفتاری کن چنانکه با مسلمانهای دوست ما خوش رفتاری می کنی.

     

    روایت نهم)

    ابراهیم بن شعیب گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: پدرم به حدی پیر و ناتوان شده که او را برای قضای حاجت به پشت می برم.

    فرمود: اگر توانی خودت این کار را مباشرت کنی بکن و خودت برایش لقمه کن تا سپر آتش فردایت باشد.

     

     روایت دهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: سه چیز است که خدای عزوجل نسبت به آنها مخالفت رخصت نفرمود؛

    ردّ امانت به نیکوکار و بدکردار

    وفاء به پیمان نسبت به نیکوکار و بدکردار

    خوش رفتاری با پدر و مادر نیکور کار باشند یا بدکردار.

     

    روایت یازدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از سنت و احسان به پدر این است که به اسم پدرش کنیه گیرد.(مثل ابومحمد)

     

    روایت دوازدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مردی به خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و از حضرت راجع به خوش رفتاری با پدرو مادر پرسید.

    حضرت فرمود: با مادرت خوش رفتاری کن. با مادرت خوش رفتای کن. با مادرت خوش رفتاری کن. با پدرت خوش رفتاری کن . با پدرت خوش رفتاری کن. با پدرت خوش رفتاری کن.

     

    روایت سیزدهم)

    ابوخدیجه گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: مردی خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: برایم دختری متولد شد و او را پروردم تا بالغ شد. من جامه و زیورش را پوشاندم و او را سرچاهی آوردم و در میان آن انداختم و آخر سخنی که از او شنیدم این بود که گفت: پدر جان! اکنون جبران این کار چه باشد؟

    حضرت فرمود: مادرت زنده است؟

    گفت: نه

    فرمود: خاله ات زنده است؟

    گفت: آری.

    فرمود: با او خوش رفتاری کن که او به جای مادر است و خوش رفتاری با او کفاره آن کارت شود.

    ابوخدیجه گوید: با امام صادق علیه السلام عرض کردم: این کار در چه زمان بود؟

    فرمود: در زمان جاهلیت بود که دختران را می کشتند که مبادا اسیر شوند و درمیان قبیله دیگری فرزند آورند.

     

    روایت چهاردهم)

    سدیر گوید: به امام جعقر صادق علیه السلام عرض کردم: آیا فرزند می تواند پدرش را پاداش دهد؟

    فرمود: پاداشی برای پدر و مادر نیست جز در دو صورت: 1- پدر برده باشد و پسر او را بخرد و آزاد کند.2- پدر بدهی داشته باشد و پسر آن را بپردازد.

     

    روایت پانزدهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: همانا بنده ایی نسبت به پدر و مادر خویش در زمان حیاتشان نیکوکار است سپس آنها میمیرند و او بدهی آنها را نمی پردازد و برای آنها آمرزش نمی خواهد لذا خدا او را عاق و نافرمان می نویسد و بنده دیگر در زمان حیات پدر ومادر خود عاق آنها است و نسبت با آنها نیکی نمی کند ولی چون مردند بدهی آنها را می پردازند و برای آنها آمرزش می خواهد و خدای عزوجل او را نیکوکار می نویسد.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [شنبه 1402-04-24] [ 11:25:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره صله رحم ...
    مجموعه روایات درباره صله رحم

     مجموعه روایات درباره صله رحم

     

    روایت اول)

    جمیل بن درّاج گوید: از امام صادق علیه السلام از قول خداوند عزّوجلّ پرسیدم:«واتقوا الله الذی تساءلون به و الارحام ان الله کان علیکم رقیبا»

    فرمود: آن ارحام مردم است که خدای عزّوجلّ به صله آن امر فرموده و بزرگش داشته مگر نمی بینی که آن را در ردیف خود قرار داده است.

     

    روایت دوم)

    مردی خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول الله! فامیل من تصمیم گرفته اند بر من حمله کنند و از من ببرند و دشنامم دهند. آیا من حق دارم آنها را ترک گویم؟

    فرمود: در آن صورت خدا همه شما را ترک می کند.

    عرض کرد: پس چه کنم؟

    فرمود: بپیوند با هرکه از تو ببرد و عطا کن به هرکه محرومت کند و درگذر از هرکه به تو ستم نماید زیرا چون چنین کنی خدا تو را بر آنها یاری دهد.

     

    روایت سوم)

    امام رضا علیه السلام فرمود: مردی که سه سال از عمرش باقی مانده صله رحم می کند خدا عمرش را 30 سال قرار می دهد و خدا هرچه خواهد می کند.

     

    روایت چهارم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: صله ارحام:

    -اعمال را پاک کند.

    - اموال را فزونی دهد.

    - بلا را بگرداند.

    - حساب را آسان کند.

    - اجل را تاخیر اندازد.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: صله ارحام خلق را نیکو و دست را با سخاوت و نفس را پاکیزه و روزی را زیاد کند و اجل را تاخیر اندازد.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: با رحمت صله کن اگرچه به یک شربت آب باشد و بهترین صله رحم آزار نرسانیدن به اوست و صله رحم مرگ را به تاخیر اندازد و دوستی در خانواده آورد.

     

    روایت هفتم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: ابوذر رضی الله عنه گفت شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: رحم و امانت در روز قیامت در دو جانب صراط اند. چون صله رحم کننده و امانت نگهدار بر صراط گذرد به بهشت رسد و چون خائن امانت و قاطع رحم از آن بگذرد هیچ عملی با وجود این دو گناه سودی نبخشد و صراط در آتش دوزخ سرنگونش کند.

     

    روایت هشتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: صله رحم و خوش رفتاری با همسایه شهرها را آباد و عمرها را زیاد کند.

     

    روایت نهم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چیزی که ثوابش از همه چیز زودتر رسد صله رحم است.

     

    روایت دهم)

    امیر المومنین علیه السلام فرمود: انسان اگرچه مال و فرزند داشته باشد هرگز نباید از خویشاوند خود و از دوستی و کرامت و دفاع دستی و زبانی آنها روی بگرداند. انها از همه مردم اطرافش را محکمتر دارند و به او مهربانترند و اگر مصیبتی به او رسد یا بدی برایش پیش آید پریشانی او را سامان دهنده ترند.

    - هرکه دست کمک از فامیل خویش بازگیرد از آنها یکدست گرفته شده و از خود او دستهای بسیار.

    - و هرکه نرمی و فروتنی کند دوستش از او مودت بیند.

    - هر که چون دارا شود آنچه را که احسان کرده خدا در دنیایش جبران کند و در آخرت برایش چند برابر سازد.

    - نام نیکی که خدا برای کسی در میان مردم بگذارد از مالی که می خورد و به ارث می گذارد بهتر است.

    - هریک از شما که ثروت و مالی پیدا کرد نباید تکبرش زیاد شود و خود رابزرگ دارد و از خویشاوندش دور شود.

    - هیچ یک از شما نباید نسبت به برادری که چون مال ندارد به او احسان نکند و از او دوری کند و هیچ یک از شما نباید از بستن شکست و تنگدستی خویشاوندش به چیزی که اگر نگهدارد سودش ندهد و اگر از دستش دهد زیانش نرساند غفلت کند.

     

    روایت یازدهم)

    سلیمان بن هلال گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: قبیله ایی نسبت به یکدیگر احسان کنند و صله رحم نمایند.

    فرمود: این است که اموالشان زیاد شود و فزونی گیرد وهمواره چنین باشند تا از یکدیگر ببرند و چون از هم بریدند آن فزونی از ایشان برداشته شود.

     

    روایت دوازدهم)

    امیر المومنین صلوات الله علیه فرمود: با ارحام خود بپیوندید اگرچه با سلام کردن باشد که خدای تبارک و تعالی فرماید:  :«واتقوا الله الذی تساءلون به و الارحام ان الله کان علیکم رقیبا»

     

    روایت سیزدهم)

    عبدالله بن سنان گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: پسر عمویی دارم که هرچه با او می پیوندم از من می برد تا آنکه تصمیم گرفتم که اگر از من برید از او ببرم به من اجازه می فرمایید از او ببرم؟

    فرمود: اگر تو با او بپیوندی و او از تو ببرد خدای عزّوجلّ شما را با هم بپیوندد و اگر تو از او ببری و و از تو ببرد خدا از هر دو ببرد.

     

    روایت چهاردهم)

    جهم بن حمید گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: خویشاوندانی دارم که دین مرا ندارند آیا آنها بر من حقی دارند؟

    فرمود: آری، خویشاوندی را چیزی قطع نکند و اگر هم دین تو باشند دو حق پیدا کنند: حق خویشاوندی، حق اسلام.

     

    روایت پانزدهم)

    امام صادق علیه السلام می فرمود: صله رحم و احسان حساب را آسان کنند و از گناهان نگهدارند. پس صله رحم کنید و به برادران خود احسان نمایید اگرچه به وسیله سلام کردن خوب و جواب سلام دادن باشد.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 11:12:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر ...
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر

    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر

     

    روایت اول)


    امام صادق علیه السلام می فرمود: هرگاه یکی از شما آهنگ کار خیری کند نباید به تاخیرش اندازد؛ زیرا بنده گاهی نماز می خواند یا روزه می گیرد و به او گفته می شود پس از این هر چه خواهی بکن که خدا تو را آمرزید.

    شرح: عبادتی که موجب آمرزش بنده و تقرب کاملش به جانب حق متعال می شود از او مستور و پوشیده است و نمی داند چگونه عملی است از این رو باید نسبت به هر کار خیر و عمل نیکی که تصمیم گرفت فوری اقدام کند و تاخیر نیندازد که مبادا آن عمل موجب آمرزشش باشد و از او فوت شود. چنانکه پیغمبر صلی الله علیه و آله فرماید: برای پرودگار شما در دوران عمرتان نسیم های رحمتی است به هوش باشید و خود را در معرض آنها درآورید.

     

    روایت دوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همانا خدا کارهای خیر زود انجام شده را دوست دارد.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود:  هرگاه یکی از شما آهنگ کار خیر یا رساندن نفعی به دیگری کرد دو شیطان در جانب راست و چپش باشند پس باید بشتابد که او را از آن باز ندارند.

     

    روایت چهارم)

    امام باقر علیه السلام می فرمود: همانا خدا کار خیر را بر اهل دنیا سنگین ساخته مانند سنگینی آن در ترازوهایشان روز قیامت و همانا خدای عزّوجلّ بدی را بر اهل دنیا سبک ساخته مانند سبکی آن رد ترازوهایشان روز قیامت.   

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی 

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [دوشنبه 1402-04-19] [ 06:36:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره قناعت ...
    مجموعه روایات درباره قناعت

    مجموعه روایات درباره قناعت

     

    روایت اول)

    عمر و بن هلال گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: مبادا به بالا دست خود چشم بدوزی که در این باره خدای عزّوجلّ به پیغمبرش صلی الله علیه و آله فرمود بس است:«ولاتعجبک اموالهم و لا اولادهم» و فرمود:«لا تمدن عینیک الی ما متعنا به ازواجا منهم زهره الحیاه الدنیا» و اگر درباره این موضوع شک و تردیدی یافتی زندگی رسول خدا صلی الله علیه و آله را به یادآور که خوراکش جو و حلوایش خرما و آتش گیره اش شاخ درخت خرما بود اگر پیدا می کرد.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: در تورات نوشته شده است: آدمی‌زاد! هرگونه خواهی، باش چنانکه جزا ببینی همان گونه که بوده ایی. هرکه به روزی اندک خدا راضی شود خدا عمل اندک او را بپذیرد و هرکه به حلال اندک خشنود باشد هزینه اش سبک شود و کسبش پاکیزه گردد  و از مرز بدکاری بیرون رود.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مردی از اصحاب پیغمبر صلی الله علیه و آله زندگی اش سخت شد همسرش گفت: کاش خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله می رفتی و از او چیزی می خواستی.

    مرد خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و چون حضرت او را دید فرمود: هرکه از ما سوال کند به او عطا کنیم و هرکه بی نیازی جوید خدایش بی نیاز کند.

    مرد گفت: مقصودش جز من نیست. پس به سوی همسرش آمد و به او خبر داد.

    زن گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله هم بشر است. او را آگاه ساز.

    مرد خدمتش آمد و چون حضرت او را دید فرمود: هرکه از ما سوال کند به او عطا کنیم و هر که بی نیازی جوید خدایش بی نیاز کند.

    و تا سه بار آن مرد چنین کرد.

    سپس برفت و کلنگی عاریه کرد و به جانب کوهستان شده بالای کوه رفت و قدری هیزم برید و بیاورد و به نیم چارک آرد فروخت و آن را به خانه برد و بخورد. فردا هم رفت و هیزم بیشتری آورد و فروخت و همواره کار می کرد و اندوخته می نمود تا خودش کلنگی خرید. باز هم اندوخته کرد تا دو شتر و غلامی خرید و ثروتمند و بی نیاز شد.

    آنگاه خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و گزارش داد که چگونه برای سوال آمد و چه از پیغمبر صلی اله علیه و آله شنید.

    پیفمبر صلی الله علیه و آله فرمود: من که به تو گفتم هر که ازما سوال کند به او عطا کنیم و هر که بی نیازی جوید خدایش بی نیاز کند.

     

    روایت چهارم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که خواهد بی نیازترین مردم باشد باید به آنچه در دست خداست اعتمادش بیشتر از آنچه در دست دیگران است بوده باشد.

     

    روایت پنجم)

    مردی به امام صادق علیه السلام شکایت کرد که طلب روزی می کند و بدست می آورد  ولی قانع نمی شود نفسش با او برای بیشتر نزاع می کند.عرض کرد: به من چیزی بیاموز که از آن منتفع شوم.

    امام فرمود: اگر اندازه کفایت بی نیازت کند کمتر چیز دنیا (خوراک سیر کننده و جامه ساتر) بی نیازت کند و اگر اندزه کفایت بی نیازت نکد هر چه در دنیا هست بی نیازت نکند.

     

    روایت ششم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خدای عزّوجلّ فرماید: رشک آورترین دوستانم نزد من مرد سبک حال است است که:

    - بهره ایی از نماز دارد.

    -عبادت پرودگارش را در نهان و باطن نیکو انجام دهد.

    - در میان مردم گمنام باشد.

    - روزیش به قدر کفاف قرار داده و بر آن صبر نموده.

    - مرگش زود برسد.

    -میراثش اندک و گریه کنندگانش اندک باشند.

     

    روایت هفتم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خوشا حال آنکه مسلمان باشد و زندگی اش بقدر کفاف.

     

    روایت هشتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: آنچه کم باشد و کفایت کند بهتر است از زیادی که دل را مشغول دارد. بارخدایا به محمد و آل محمد بقدر کفا روزی کن.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 06:21:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      راه تجارت پر سود ...
    راه تجارت پر سود

    راه تجارت پر سود

     

    امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خدای عزّوجلّ می فرماید: به عزت و جلال و عظمت و علو و بلندی مقامم سوگند که هیچ بنده ایی خواست مرا بر خواست خود اختیار نکند جز آنکه زندگی اش را رو به راه کنم و آسمانها و زمین را ضامن روزیش سازم و خودم پشت سر تجارت هر تاجری برای او باشم.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 06:12:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره زهد در دنیا ...
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا

    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرود: کسی که به دنیا زاهد و بی رغبت باشد:

    خدا حکمت را در قلبش برجا دارد و زبانش را به آن گویا سازد.

    او را به عیب های دنیا و درد و دوایش بینا گرداند.

    او را از دنیا سالم بیرون کند و به بهشت دارالسلام درآورد.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همه خیر در خانه ای نهاده شده و کلیدش را زهد و بی رغبتی به دنیا قرار داده اند.

     

    روایت سوم)

     امیر المومنین علیه السلام فرمود: اخلاقی که بیشتر انسان را کمک به دین می کند زهد نسبت به دنیا است.

     

    روایت سوم)

    مردی از علی بن الحسین علیه السلام درباره زهد پرسید.

    ایشان فرمود: زهد ده چیز است. بالاترین درجه زهد پست ترین درجه ورع و بالاترین درجه ورع پست ترین درجه یقین و بالاترین درجه یقین پست ترین درجه رضا است. همانا تمام زهد در یک آیه از کتاب خدای عزّوجلّ است:«لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم.»

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر دلی که شکی یا شرکی داشته باشد ساقط و بی ارزش است و آنها(پیغمبر و اولیاءخدا) زهد نسبت به دنیا را خواستند تا دلشان برای آخرت فارغ باشد.

     

    روایت پنجم)

    امیر المومنین علیه السلام فرمود: علامت مشتاق به ثواب آخرت بی رغبتی نسبت به شکوفه دنیای نقد است. همانا بی رغبتی زاهد نسبت به دنیا از آنچه خدای عزوجل برایش از دنیا قسمت کرده کاهش ندهد اگرچه زهد کند و حرص شخص حریص بر شکوفه  دنیای نقد برایش افزونی نیاورد اگرچه حرص زند. پس مغبون کسی است که از بهره آخرت خود محروم ماند.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله را جز گرسنگی و خوف چیزی از دنیا مسرور نمی ساخت و خوشش نمی آورد.

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: روزی پیغمبر صلی الله علیه و آله اندوهگین بیرون رفت فرشته ای که کلیدهای خزانه های زمین دستش بود نزد او آمد و گفت: ای محمد! اینها کلیدهای خزانه های زمین است. پروردگارت به تو می گوید: باز کن و هرچه خواهی از زمین برگیر. بدون آنکه چیزی از مقامت نزد من کاسته شود.

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دنیا خانه کسی است که خانه ندارد و آنکه عقل ندارد برای دنیا جمع می کند.

    فرشته گفت: سوگند به آنکه تو را به حق مبعوث ساخته من این سخن را از فرشته ایی در آسمان چهارم شنیدم زمانی که کلیدها را به من دادند.

     

    روایت هشتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: چون خدا خیر بنده ایی را خواهد او را نسبت به دنیا بی رغبت و نسبت به دین دانشمند کند و به عیوب دنیا بینایش سازد و به هر که این خصلتها داده شود خیر دنیا و آخرت داده شده.

    و فرمود: هیچ کس حق را در راهی بهتر از زهد دنیا نجسته است و آن ضد مطلوب دشمنان حق است.

    عرض کردم: قربانت، آنها از چه را می جویند؟

    فرمود: از رغبت به دنیا، آیا شخص پرصبر و کریمی نیست؟ همانا دنیا چند روز اندک است. همانا حرام است بر شما که مزه ایمان چشید جز آنکه نسبت به دنیا بی رغبت شوید.

     

    روایت نهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: چون مومن از دنیا کنار کشد رفعت یابد و شیرینی محبت خدا را دریابد و نزد اهل دنیا دیوانه نماید در صورتی که شیرینی محبت خدا با آنها آمیخته شده که به چیز دیگر مشغول نشوند. زمانی که دل صفا پیدا کند زمین برایش تنگ شود تا آنجا که پرواز کند.

     

    روایت دهم)

    علی بن الحسین علیهما السلام پرسیدند: کدام عمل نزد خدای عزوجل بهتر است؟

    فرمود: هیچ عملی بعد از معرفت خدای عزو جل و رسولش بهتر از بغض دنیا نیست و برای آن شعبه های بسیاری است و برای گناهان شعبه های بسیاری است:

    نخستین نافرمانی که خدا را نمودند تکبر بود و آن نافرمانی شیطان بود زمانی که سرپیچی و گردن فرازی کرد و از کافران گشت.

    و دیگر حرص است که نافرمانی آدم و حوا بود زمانی که خدای عز وجل به انها فرمود:«کلا من حیث شئتما و لا تقربا هذه الشجره فتکونا من الظالمین.» پس آدم و حوا چیزی را گرفتند که بدان احتیاج نداشتند و این خصلت تا روز قیامت در ذریه آنها رخنه کرد. از این رو بیشتر آنچه را آدمیزد می طلبد بدان احتیاج ندارد.

    و دیگر حسد است که نافرمانی پسر آدم (قابیل) بود زمانی که به برادرش (هابیل) حسد برد و او را کشت و از این نافرمانی ها دوستی زنان و دوستی ریاست و دوستی استراحت و دوستی سخن گفتن و دوستی سروری و ثروت منشعب گشت و اینها هفت خصلت است که همگی در دوستی دنیا گرد آمده اند. از این رو پیغمبران و دانشمندان بعد از شناختن این مطلب گفتند: دوستی دنیا سرِّ هر خطا و گناه است و دنیا دو گونه است: دنیای رساننده(دنیایی که انسان را به طاعت و قرب خدا می رساند.) و دنیای ملعون.

     

    روایت یازدهم)

    ابوعبیده حذاء گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: حدیثی به من بفرمایید که از آن سود برم.

    فرمود: ای اباعبیده بسیار یاد مرگ کن؛ زیرا شخصی از مرگ بسیار یاد نکند جز آنکه به دنیا بی رغبت شود.

     

    روایت دوازدهم)

    جابر گوید: خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم. حضرت فرمود: ای جابر! به خدا که من غمگین و دل گرفته ام.

    عرض کردم: قربانت، گرفتاری و غم دل شما چیست؟

    فرمود: ای جابر! همانا ناخالص و صافی دین خدا به دل هر که در آید دلش از غیر او بگردد. به جان خودم که بسا شخصی که به چیزی حریص است و چون به دستش آید به سبب آن بدبخت شود و بسا شخصی که چیزی را ناخوش دارد و چون به ان رسد مایه سعادتش گردد. این است که خدای عزّوجلّ فرماید:«و لیمحصّ الله الذین آمنوا و یمحق الکافرین».

     

    روایت سیزدهم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مرا با دنیا چکار؟ حکایت من و دنیا حکایت سواری است که در روز گرمی درختی برای ش بپا شده و او در زیر آن درخت خواب قیلوله نموده سپس کوچ کرده و درخت را واگذاشته است.

     

    روایت چهادهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: درآنچه لقمان پسرش را موعظه کرد این بود که:

    پسر جان! مردم پیش از تو برای فرزندان خود اموالی گردآورند ولی نه آن اموال گرد آمده باقی ماند و نه اولادی که برای آنها گردآورند.

    و همانا تو بنده مزدوری باشی که به کاری دستورت داده اند و اجرتی برایش وعده داده اند پس کارت را تمام کن و اجرتت را تمام بگیر.

    در این دنیا مانند گوسفندی مباش که درمیان زراعت سبزی افتاده و بخورد تا فربه شود و مرگش هنگام فربهی اش باشد.

    بلکه دنیا را مانند پل روی نهری دان که بر آن میگذری و آن را وا میگذاری و تا پایان روزگار به سویش بر نمیگردی خرابش کن و آبادش مساز که مامور به ساختنش نیستی.

    و بدان که چون فردای قیامت در برابر خدای عزوجل بایستی از چهارچیز پرسش شوی:

    1-جوانیت را ردچه راه پیر کردی؟

    2-عمرت را در چه راه بسر بردی؟

    3- مالت را از چه راه بدست آوردی؟

    4-در چه راه خرج کردی؟

    پس آماده این مقام باش و پاسخش را تهیه کن .

    بر آنچه از دنیا از دستت رفت افسوس مخور زیرا اندک دنیا را دوام و بقائی نیست و بسایرش از بلا ایمن نباشد پس آماده و برحذر باش و در کار خود کوشش کن و پرده (غفلت) از چهره(دل) بردار و متوجه احسان پروردگارت باش و در دلت توبه را تازه دار و در زمان فراغت بشتاب پیش از آنکه آهنگ تو شود و مرگت فرا رسد و میان تو و خواسته هایت پرده افتد.

     

    روایت پانزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از مناجاتهای خدای عزوجل با موسی علیه السلام این بود که؛

    ای موسی به دنیا تکیه مکن مانند تکیه کردن ستمگران و تکیه کردن کسی که ان را پدر و مادر خود دانسته.

    ای موسی! اگر تو را به خودت واگذارم که به آن بنگری محبت و رونق دنیا بر تو چیره شود.

    ای موسی! در کار خیر با اهلش مسابقه گذار و بر آنها پیشی گیر؛ زیرا کار خیر ماند اسمش است و انچه از دنیا را که بدان احتیاج نداری رها کن.

    و به فریب خورندگان به دنیا و به خود واگذاشتگان منگر.

    بدانکه آغاز هر فتنه ایی محبت دنیاست.

    به مال زیاد هیچ کس غبطه مبر؛ زیرا مال بسیار مایه گناه بسیار است نظر به حقوق واجبه.

    به حال کسی که مردم از او خشنودند غبطه مبر تا بدانی خدا هم از او خشنود است.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    به حال مخلوقی که مردم از او اطاعت کنند غبطه مبر؛زیرا اطاعت و پیروی ناحق مردم از او باعث هلاکت او و پیروانش باشد.  

     

    روایت شانزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: امیر المومنین علیه السلام به یکی از اصحابش به عنوان موعظه نوشت:

    تو را و خودم را به تقوی کسی سفارش می کنم که نافرمانیش روا نیست

    امید و بی نیازی جز به او و از او نباشد

    هرکه از خدا پروا کرد عزیز و قوی شد و سیراب گشت

    عقلش از اهل دنیا بالا گرفت

    تنها پیکرش همراه اهل دنیاست ولی دل و خردش نگران آخرت است

    آنچه را از محبت دنیا چشمش دیده پرتو دلش خاموش نموده

    حرامش را پلید دانسته و از شبهاتش دوری گزیده

    به خدا! که به حلال خالص دنیا هم توجه ننموده جز به مقداری که ناچار از آن است مانند پاره نانی که به پیکرش نیرو دهد و جامه ای که عورتش را بپوشاند آن هم از درشترین خوراک و ناهموارترین لباسی که بدستش آید و نسبت به آنچه ناچار هم میباشد اطمینان و امیدی ندارد و اطمینان و امیدش به آفریننده همه چیز است.

    تلاش و کوشش کند و تنش را به زحمت اندازد تا استخوان هایش نمودار شود و دیدگانش به گودی رود

    خدا در عوش نیری بدنی و توانائی عقلی اش دهد

    آنچه در آخرت برایش اندوخته بیشتر است.

    دنیا را رها کن که محبت دنیا کور و کر و لال و زبون کند

    در انچه از عمرت باقی مانده جبران گذشته نما و فردا و پس فردا مگو؛ زیرا پیشینیانت که هلاک شدند به خاطر پایداری بر آرزوها و امروز و فردا کردن بود تا آنکه ناگهان فرمان خدا به سویشان آمد و آنها غافل بودند. سپس بر روی تابوت به سوی گورهای تنگ و تاریک خود رهسپار گشته و فرزندان و اهل بیتش او را رها کردند.

     پس با دلی متوجه و از همه بریده و ترک دنیا نموده با تصمیمی که شکست ندارد   به سوی خدا رو.

    خدا من وتو را بر اطاعتش یاری کند و به موجبات رضایتش موفق دارد.

     

    روایت هفدهم)

    امام رضا علیه السلام می فرمود:عیسی بن مریم صلوات الله علیه به حواریین گفت: ای بنی اسرائیل! بر آنچه از دنیا از دست شما رفت افسوس مخورید چنانکه اهل دنیا چون به  دنیای خود رسند بر دین از دست داده خود افسوس نخورند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [شنبه 1402-04-17] [ 08:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا ...
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا

    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرکه برای خدا دوست دارد و برای خدا دشمن دارد و برای خدا عطا کند از کسانی است که ایمانش کامل است.  

     

    روایت دوم) 

    امام صادق علیه السلام فرمود: کسانی که برای خدا با یکدیگر دوستی می کنند روز قیامت بر منبرهای نور می باشند. نور چهره و نور تن و نور منبرهایشان همه چیز را روشن می کند به درجه ای که با آن معرفی شوند و گفته شود: اینان دوستی کنان برای خدا هستند.

     

    روایت سوم) 

    رسول خدا صلی اله علیه و آله به اصحابش فرمود: کدامیک از دست آویزهای ایمان محکمتر است؟

    گفتند: خدا و رسولش داناتر است. بعضی گفتند: نماز و برخی گفتند: روزه و برخی گفتند: حج و همره وبعضی گفتند: جهاد.

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هریک از اینها را که گفتید فضیلتی است ولی جواب پرسش من نیست. محکمترین دست آویزهای ایمان دوستی برای خدا و دشمنی برای او و پیروی اولیاء خدا وبیزاری از دشمنان خداست.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: سه چیز از علامات مومن است؛ شناختن خدا و شناختن دوستان و دشمنان خدا.

     

    روایت پنجم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: هرگاه خواهی بدانی در تو خیری هست به دلت نگاه کن اگر اهل طاعت خدا را دوست و اهل معصیت خدا را دشمن دارد در تو خیر است و خدا هم تو را دوست دارد و اگر اهل طاعت خدا دشمن و اهل معصیت خدا را دوست دارد در تو خیر نیست و خدا دشمنت دارد و هرکسی همراه دوست خود است.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: دو مسلمانی که به هم برخورد می کنند آنکه دیگری را بیشتر دوست دارد از دیگری بهتر است.

    و فرمود: دو مومن هرگز با هم برخورد نکنند جزآنکه برادرش را بیشتر دوست دارد، بهتر است.

    و فرمود: هر که برای دین دوست ندارد و برای دین دشمن ندارد، دین ندارد.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد
     [ 08:36:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت