?دستم را گشودید و من آن رابستم
آن را کشیدید و من آن را جمع کردم.
سپش مانند شتران تشنه ای که به آبشخورهایشان وارد می شوند بر من هجوم آوردید تا آنجا که بند کفش پاره گشت، عبا بر زمین افتاد و ناتوان در زیر پا لگدکوب شد.
شادمانی مردم در بیعت با من بدانجا رسید که کودکان نیز از آن مسرور گشتند و پیران با گام های لرزان و بیماران با سختی فراوان و دوشیزگان نورسیده ی بی نقاب برای تماشای این منظره روی آوردند.
.
.
خطبه 229
نهج البلاغه
.
.

موضوعات: ✔کلام امیر, ◀خطبه ها
[یکشنبه 1398-01-18] [ 06:27:00 ق.ظ ]