راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای چهلم)
  • تکبر و یاد مرگ
  • 5 پند مهم از امام علی
  • مرگ و معاد در قرآن
  • پاداش و عذابی که احدی از آن خبر ندارد
  • احساس مرگ در یک قدمی
  • روش تسليت گفتن امام علی
  • رابطه مرگ و آرزو
  • نگهبانی اجل
  • مرگ
  • فرشته های محافظ
  • ضرورت یاد مرگ
  • ماهیت فقر
  • فرشته نادی مرگ
  • شگفتی امام علی از این افراد
  • خنده در مرگ مردی
  • حال و هوای امیر المومنین
  • ارزش لحظه ها
  • رابطه دنیا و انسان
  • دیدار با مرگ
  • وصف حالت مرگ و مردگان از زبان امام علی
  • چگونگی آمادگی برای سفر آخرت
  • ضرورت پرهیزکاری و شناخت مرگ و معاد
  • ارزش یاد مرگ
  • روش استفاده از دنیا در نگاه امام علی
  • ویژگی های یک مسلمان از منظر حضرت علی
  • وصیت حضرت علی قبل از شهادت
  • یاد مرگ و خودسازی
  • آموزش روانی در جنگ از سوی امام علی
  • پیامبر از زبان حضرت علی
  • زخم دل علی از اهل عراق
  • نفرین حضرت علی
  • موضع گيرى امام علي برابر تهديد به ترور
  • آمادگی رزمی
  • خبر از آینده کوفه
  • ضرورت حکومت
  • علی از زبان علی
  • موقعیت مومنان و کافران در برخورد با شبهات
  • تلاش برای هدایت دشمنان
  • علل شکست در جهاد
  • علت سستی در جهاد
  • علی از زبان علی
  • علت کشته شدن عثمان از زبان امام علی
  • علل شکست در جنگ
  • نحوه عمل کردن در دنیا و آخرت گرایی
  • ملامت کوفیان در جهاد نکردن
  • فرهنگ جاهلیت از زبان حضرت علی
  • برخورد حضرت علی با مخالفان حق
  • ماهیت اصحاب جمل
  • راه رستگاری، سبکبار شوید



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      وصیت حضرت علی قبل از شهادت ...
    وصیت حضرت علی قبل از شهادت

    (در سال 40 هجرى در بيستم رمضان قبل از شهادت فرمود).

     

    ياد مرگ


    اى مردم هر كس از مرگ بگريزد، به هنگام فرار آن را خواهد ديد،

    اجل سر آمد زندگى، و فرار از مرگ رسيدن به آن است.

    چه روزگارانى كه در پى گشودن راز نهفته اش بودم

    اما خواست خداوند جز پنهان ماندن آن نبود،

    هيهات كه اين علمى پنهان است.

     

    علی از زبان علی ( وصيّت هاى امام على عليه السّلام)


    امّا وصيّت من نسبت به خدا،

    آن كه چيزى را شريك خدا قرار ندهيد،

    و نسبت به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين است كه،

    سنّت و شريعت او را ضايع نكنيد.

    اين دو ستون محكم را بر پا داريد

    و اين دو چراغ را فروزان نگهداريد

    و تا آن زمان كه از حق منحرف نشده ايد، سرزنشى نخواهيد داشت،

    كه براى هر كس به اندازه توانايى او وظيفه اى تعيين گرديده،

    و نسبت به افراد جاهل و نادان تخفيف داده شده است

    زيرا كه: پروردگار رحيم، و دين استوار، و پيشوا آگاه است.

    من ديروز رهبر شما بودم و امروز مايه پند و عبرت شما هستم، 

    و فردا از شما جدا خواهم شد، خدا شما و مرا بيامرزد.

    اگر از اين ضربت و در اين لغزشگاه نجات يابم، كه حرفى نيست،

    امّا اگر گام ها بلغزد و از اين جهان بروم،

    ما نيز چون ديگران در سايه شاخسار درختان، مسير وزش باد و باران، و زير سايه ابرهاى متراكم آسمان پراكنده مى شويم، و آثارمان در روى زمين نابود خواهد شد.


    من از همسايگان شما بودم، كه چند روزى در كنار شما زيستم،

    و به زودى از من جز جسدى بى روح و ساكن پس از آن همه تلاش، و خاموش پس از آن همه گفتار، باقى نخواهد ماند.

    پس بايد سكوت من، و بى حركتی دست و پا و چشم ها و اندام من، مايه پند و اندرز شما گردد،

    كه از هر منطق رسايى و از هر سخن مؤثّرى عبرت انگيزتر است.

    وداع و خداحافظى من با شما چونان جدايى كسى است كه آماده ملاقات پروردگار است،

    فردا ارزش ايّام زندگى مرا خواهيد ديد،

    و راز درونم را خواهيد دانست.

    پس از آن كه جاى مرا خالى ديديد و ديگرى بر جاى من نشست، مرا خواهيد شناخت.

    .

    خطبه 149

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [چهارشنبه 1399-05-22] [ 12:38:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نص بر امامت امام حسن (علیه السلام) ...
    نص بر امامت امام حسن (علیه السلام)

    ?جابر گوید؛ امام باقر علیه السلام فرمود:


    امیر المومنین علیه السلام به حسن وصیت کرد و حسین و محمد (بن حنفیه) علیهم السلام را با همه فرزندان و روسای شیعیان و خانواده اش بر آن وصیت گواه گرفت سپس کتاب و سلاح را تحویلش داد و به او فرمود:

    “پسر جانم ! رسول خدا صلی الله علیه و آله به من امر فرمود که به تو وصیت کنم و کتابها و سلاحم را به تو بسپارم ، چنانکه رسول خدا صلی الله علیه و آله به من وصیت کرد و کتابها و سلاحش را به من سپرد و به من امر فرمود که به تو امر کنم چون مرگت فرا رسد آن را به برادرت حسین سپاری سپس متوجه پسرش حسین شد و گفت : رسول خدا صلی الله علیه و آله تو را امر کرد که آن را به این پسرت سپاری .”

     
    سپس دست پسرش علی بن الحسین را گرفت و فرمود:

    “پسر عزیزم از رسول خدا صلی الله علیه و آله به تو هم امر فرمود که آن را به پسرت محمد بن علی سپاری و او را از جانب رسول خدا صلی الله علیه و آله و من سلام رسانی
    باز به پسرش حسن متوجه شد و فرمود: پسر جانم تو صاحب امر (امامت) و صاحب خونی اگر ببخشی حق داری و اگر بکشی فقط یک ضربت به محل ضربت بزن و کار ناروا نکن.

     

    ?امام صادق (علیه السلام):


    چون علی صلوات الله علیه به کوفه رفت کتابها و وصیتش را به ام سلمه سپرد و چون امام حسن علیه السلام به مدینه بازگشت آنها را به او تحویل داد.

    .

    .

    اصول کافی

    جلد2

    .

    .

    ادامه »

    موضوعات: ◀نص بر امامت امام حسن (علیه السلام)
    [سه شنبه 1398-05-15] [ 11:44:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      گزیده ای از وصیت نامه حضرت علی(علیه السلام) به فرزندش ...
    گزیده ای از وصیت نامه حضرت علی(علیه السلام) به فرزندش

    ??? نامه امام علی(علیه السلام) به فرزندش اما حسن مجتبی(علیه السلام)، دریایی از معارف و آموزه‌های دینی و اخلاقی است.
    این نامه در حقیقت منشوری از بهترین دستور العمل‌های اعتقادی و اخلاقی است، برای تمام کسانی که دل در گرو اخلاق و معنویات دارند.
    امام علی(علیه السلام) در این نامه، علاوه بر بیان توحید ، عظمت پروردگار، صفات الهی ، هدف آفرینش ، معاد و…، مهم‌ترین نیازهای زندگی مادی و معنوی انسان را مطرح می‌کند.

    در این مجال اندک پرداختن به تمام موضوعات مطرح شده در این نامه میسر نیست؛ از این‌رو برخی از سر فصل‌های مهم آن‌را بیان‌ می‌کنیم و مشروح آن‌را باید در شرح‌های نهج البلاغه جست‌وجو کرد.

    ? خودسازی با یاد خدا

    پسرم همانا تو را به ترس از خدا سفارش می‌کنم که پیوسته در فرمان او باشی، و دلت را با یاد خدا زنده کنی. فرزندم، دلت را با اندرز نیکو زنده کن؛ هوای نفس را با بی‌اعتنایی به حرام بمیران؛ جان را با یقین نیرومند کن، و با نور حکمت روشنایی بخش.

    ? توجه به حوادث روزگار

    از پدری فانی؛ اعتراف دارنده به گذشت زمان؛ زندگی را پشت سر نهاده؛ مسکن گزیده در جایگاه گذشتگان، و کوچ کننده فردا، به فرزندی آرزومند بیش از توان؛ رونده راه نابود شدگان؛ در دنیا هدف بیماری‌ها؛ در گرو روزگار؛ در تیر رس مصائب؛ گرفتار دنیا ؛ اسیر مرگ ؛ هم سوگند رنج‌ها؛ هم نشین اندوه‌ها؛ آماج بلاها و جانشین گذشتگان.

    ? ضرورت یاد مرگ

    دلت را با یاد مرگ آرام کن؛ به نابودی از او اعتراف گیر؛ و با بررسی تحولات ناگوار دنیا به او آگاهی بخش. از دگرگونی روزگار، و زشتی‌های گردش شب و روز او را بترسان؛ تاریخ گذشتگان را بر او بنما، و آنچه که بر سر پیشینیان آمده است به یادش آور. در دیار و آثار ویران رفتگان گردش کن، و بیندیش که آنها چه کردند از کجا کوچ کرده، و در کجا فرود آمدند، از جمع دوستان جدا شده و به دیار غربت سفر کردند، گویا زمانی نمی‌گذرد که تو هم یکی از آنانی، پس جایگاه آینده را آباد کن؛ آخرت را به دنیا مفروش.

    پسرم!

    بدان تو برای آخرت آفریده شدی، نه دنیا، برای رفتن از دنیا، نه پایدار ماندن در آن، برای مرگ، نه زندگی جاودانه در دنیا، که هر لحظه ممکن است از دنیا کوچ کنی، و به آخرت در آیی. و تو شکار مرگی هستی که فرار کننده آن نجاتی ندارد، و هر که را بجوید به آن می‌رسد، و سرانجام او را می‌گیرد.
    پس، پسرم فراوان بیاد مرگ باش، و به یاد آنچه که به سوی آن می‌روی، و پس از مرگ در آن قرار می‌گیری. تا هنگام ملاقات با مرگ از هر نظر آماده باش، نیروی خود را افزون، و کمر همّت را بسته نگهدار که ناگهان نیاید و تو را مغلوب سازد.

    مبادا دلبستگی فراوان دنیا پرستان، و تهاجم حریصانه آنان به دنیا، تو را مغرور کند؛ چرا که خداوند تو را از حالات دنیا آگاه کرده، و دنیا نیز از وضع خود تو را خبر داده، و از زشتی‌های روزگار پرده برداشته است.

    ? امر به معروف و نهی از منکر

    به نیکی‌ها امر کن و خود نیکوکار باش، و با دست و زبان بدی‌ها را انکار کن، و بکوش تا از بدکاران دور باشی.

    ?توکل
    در تمام کارها خود را به خدا واگذار که به پناهگاه مطمئن و نیرومندی رسیده‌ای.

    ? تحمل سختی‌ها برای رسیدن به حق

    و برای حق هر کجا که باشد سختی‌ها را تحمل کن.

    ? صبر و استقامت
    و خود را بردبارانه بر ناملایمات عادت ده، نیکو صفتی است شکیبایی در راه حق.

    ?تلاش در راه کسب کمالات نفسانی جاودان

    بدان‌که راهی که در پیش رو داری بسیار دور و بسی سهمگین، و تو در آن‌را از نیک‌خواهی و توشه برداری به مقداری که تو را با سبک‌بار به سرمنزل برساند بی‌نیاز نیستی. هرگز مباد که بیش از توان، شانه زیر بار دهی که سنگینی‌اش وبالت خواهد بود…. این‌را نیز بدان که در آن راه گردنه‌های نفس‌گیری در پیش است که هر کس سبک‌بارتر باشد، شادمان‌تر از کسی است که زیر بار گران است.

    ? ضرورت بخشش مال و صدقه دادن
    باری درخواست کسی را که در روزگار توانگریت از تو وام می‌خواهد تا به هنگام تنگ‌دستی آن‌را بپردازد، مغتنم بشمار.

    ? از حرص و آز برحذر بودن
    بپرهیز از آن‌که مرکب طمع ورزی تو را به سوی هلاکت به پیش راند.

    ? کظم غیظ

    خشمت را آهسته آهسته فروخور؛ زیرا من نوشیدنی‌ای شیرین‌تر و گواراتر از آن ندیده‌ام، در باره کسی که با تو به خشم و درشتی برخورد کند، نرم باش؛ زیرا دیری نخواهد گذشت که او نیز با تو نرم خواهد شد.

    ? شتاب در تربیت فرزند

    پسرم هنگامی که دیدم سالیانی از من گذشت، و توانایی‌ام رو به کاستی رفت، به نوشتن وصیّت برای تو شتاب کردم، و ارزش‌های اخلاقی را برای تو بر شمردم، پیش از آن‌که أجل فرا رسد، و رازهای درونم را به تو منتقل نکرده باشم، و در نظرم کاهشی پدید آید، چنان‌که در جسمم پدید آمد، و پیش از آن‌که خواهش‌ها و دگرگونی‌های دنیا به تو هجوم آورند، و پذیرش و اطاعت مشکل گردد؛ زیرا قلب نوجوان چونان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود.

    پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن‌که دلت سخت شود، و عقل تو به چیز دیگری مشغول گردد، تا به استقبال کارهایی بروی که صاحبان تجربه، زحمت آزمون آن‌را کشیده‌اند، و تو را از تلاش و یافتن بی‌نیاز ساخته‌اند، و آنچه از تجربیّات آنها نصیب ما شد، به تو هم رسیده، و برخی از تجربیّاتی که بر ما پنهان مانده بود برای شما روشن گردد.

    ? روش تربیت فرزند
    پس در آغاز تربیت، تصمیم گرفتم تا کتاب خدای توانا و بزرگ را همراه با تفسیر آیات، به تو بیاموزم، و شریعت اسلام و احکام آن از حلال و حرام، به تو تعلیم دهم و به چیز دیگری نپردازم.

    ? مطالعه تاریخ

    پسرم درست است که من به اندازه پیشینیان عمر نکرده‌ام، امّا در کردار آنها نظر افکندم، و در اخبارشان اندیشیدم، و در آثارشان سیر کردم تا آن‌جا که گویا یکی از آنان شده‌ام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اوّل تا پایان عمرشان با آنان بوده‌ام، پس قسمت‌های روشن و شیرین زندگی آنان را از دوران تیرگی شناختم، و زندگانی سودمند آنان را با دوران زیان‌بارش شناسایی کردم، سپس از هر چیزی مهم و ارزش‌مند آن‌را، و از هر حادثه‌ای، زیبا و شیرین آن‌را برای تو برگزیدم… در دیار و آثار ویران رفتگان گردش کن، و بیندیش که آنها چه کردند از کجا کوچ کرده، و در کجا فرود آمدند از جمع دوستان جدا شده و به دیار غربت سفر کردند، گویا زمانی نمی‌گذرد که تو هم یکی از آنانی، پس جایگاه آینده را آباد کن؛ آخرت را به دنیا مفروش.

    ?توجه به معنویّات

    پسرم در وصیّت من درست بیندیش، بدان که در اختیار دارنده مرگ همان است که زندگی در دست او، و پدید آورنده موجودات است، همو می‌میراند، و نابود کننده همان است که دوباره زنده می‌کند، و آن‌که بیمار می‌کند شفا نیز می‌دهد، بدان‌که دنیا جاودانه نیست، و آن‌گونه که خدا خواسته است برقرار است… پس به قدرتی پناه بر که تو را آفریده، روزی داده، و اعتدال در اندام تو آورده است، بندگی تو فقط برای او باشد، و تنها اشتیاق او را داشته باش، و تنها از او بترس.

    ?آخرت گرایی

    ای پسرم من تو را از دنیا و تحوّلات گوناگونش، و نابودی و دست به دست گردیدنش آگاه کردم، و از آخرت و آنچه برای انسان‌ها در آن‌جا فراهم است اطّلاع دادم، و برای هر دو مثال‌ها زدم، تا پند پذیری، و راه و رسم زندگی بیاموزی، همانا داستان آن کس که دنیا را آزمود، چونان مسافرانی است که در سر منزلی بی آب و علف و دشوار اقامت دارند و قصد کوچ کردن به سرزمینی را دارند که در آن‌جا آسایش و رفاه فراهم است.

    پس مشکلات راه را تحمّل می‌کنند، و جدایی دوستان را می‌پذیرند، و سختی سفر، و ناگواری غذا را با جان و دل قبول می‌کنند، تا به جایگاه وسیع، و منزلگاه أمن، با آرامش قدم بگذارند، و از تمام سختی‌های طول سفر احساس ناراحتی ندارند، و هزینه‌های مصرف شده را غرامت نمی‌شمارند، و هیچ چیز برای آنان دوست داشتنی نیست، جز آن‌که به منزل أمن، و محل آرامش برسند.

    ? معیارهای روابط اجتماعی

    ای پسرم نفس خود را میزان میان خود و دیگران قرار ده، پس آنچه را که برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار، و آنچه را که برای خود نمی‌پسندی، برای دیگران مپسند، ستم روا مدار، آن‌گونه که دوست نداری به تو ستم شود، نیکوکار باش، آن‌گونه که دوست داری به تو نیکی کنند، و آنچه را که برای دیگران زشت می‌داری برای خود نیز زشت بشمار، و چیزی را برای مردم رضایت ده که برای خود می‌پسندی، آنچه نمی‌دانی نگو، گر چه آنچه را می‌دانی اندک است، آنچه را دوست نداری به تو نسبت دهند، در باره دیگران مگو، بدان‌که خود بزرگ بینی و غرور، مخالف راستی، و آفت عقل است.

    ?تلاش در جمع آوری زاد و توشه

    بدان راهی پر مشقّت و بس طولانی در پیش روی داری، و در این راه بدون کوشش بایسته، و تلاش فراوان، و اندازه گیری زاد و توشه، و سبک کردن بار گناه، موفّق نخواهی بود، بیش از تحمّل خود بار مسئولیّت‌ها بر دوش منه، که سنگینی آن برای تو عذاب آور است. اگر مستمندی را دیدی که توشه‌ات را تا قیامت می‌برد، و فردا که به آن نیاز داری به تو باز می‌گرداند، کمک او را غنیمت بشمار، و زاد و توشه را بر دوش او بگذار، و اگر قدرت مالی داری بیشتر انفاق کن، و همراه او بفرست؛ زیرا ممکن است روزی در رستاخیز در جست‌وجوی چنین فردی باشی و او را نیابی…

    بدان‌که در پیش روی تو، گردنه‌های صعب العبوری وجود دارد که حال سبک‌باران به مراتب بهتر از سنگین باران است، و آن‌که کند رود حالش بدتر از شتاب گیرنده می‌باشد، و سرانجام حرکت، بهشت و یا دوزخ خواهد بود، پس برای خویش قبل از رسیدن به آخرت وسائلی مهیّا ساز، و جایگاه خود را پیش از آمدنت آماده کن؛ زیرا پس از مرگ، عذری پذیرفته نمی‌شود، و راه باز گشتی وجود ندارد.

    ?توبه

    و در صورت ارتکاب گناه در توبه را مسدود نکرده است؛ در کیفر تو شتاب نداشته، و در توبه و بازگشت، بر تو عیب نگرفته است، در آن‌جا که رسوایی سزاوار تو است، رسوا نساخته، و برای بازگشت به خویش شرایط سنگینی مطرح نکرده است، در گناهان تو را به محاکمه نکشیده، و از رحمت خویش نا امیدت نکرده، بلکه بازگشت تو را از گناهان، نیکی شمرده است. هر گناه تو را یکی، و هر نیکی تو را ده به حساب آورده، و راه بازگشت و توبه را به روی تو گشوده است….

    پس از مرگ بترس، نکند زمانی سراغ تو را گیرد که در حال گناه یا در انتظار توبه کردن باشی و مرگ مهلت ندهد و بین تو و توبه فاصله اندازد که در این حال خود را تباه کرده‌ای.

    ? توجه به دعا

    و از گنجینه‌های رحمت او چیزهایی را درخواست کن که جز او کسی نمی‌تواند عطا کند. هر گاه او را بخوانی، ندایت را می‌شنود، و چون با او راز دل‌گویی راز تو را می‌داند، پس حاجت خود را با او بگوی، و آنچه در دل داری نزد او باز گوی، غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن، تا غم‌های تو را بر طرف کند و در مشکلات تو را یاری رساند؛ مانند عمر بیشتر، تندرستی بدن، و گشایش در روزی.

    سپس خداوند کلیدهای گنجینه‌های خود را در دست تو قرار داده که به تو اجازه دعا کردن داد، پس هر گاه اراده کردی می‌توانی با دعا، درهای نعمت خدا را بگشایی، تا باران رحمت الهی بر تو ببارد.
    هرگز از تأخیر اجابت دعا نا امید مباش؛ زیرا بخشش الهی باندازه نیّت است، گاه، در اجابت دعا تأخیر می‌شود تا پاداش درخواست کننده بیشتر و جزای آرزومند کامل‌تر شود، گاهی درخواست می‌کنی امّا پاسخ داده نمی‌شود؛ زیرا بهتر از آنچه خواستی به زودی یا در وقت مشخّص، به تو خواهد بخشید، یا به جهت اعطای بهتر از آنچه خواستی، دعا به اجابت نمی‌رسد؛ زیرا چه بسا خواسته‌هایی داری که اگر داده شود مایه هلاکت دین تو خواهد بود، پس خواسته‌های تو به گونه‌ای باشد که جمال و زیبایی تو را تأمین، و رنج و سختی را از تو دور کند.
    پس نه مال دنیا برای تو پایدار، و نه تو برای مال دنیا باقی خواهی ماند.

    ? شناخت دنیا پرستان

    همانا دنیا پرستان چونان سگ‌های درنده، عو عو کنان، برای دریدن صید در شتابند، برخی به برخی دیگر هجوم آورند، و نیرومندشان، ناتوان را می‌خورد، و بزرگ‌ترها کوچک‌ترها را. و یا چونان شترانی هستند که برخی از آنها پای بسته، و برخی دیگر در بیابان رها شده که راه گم کرده و در جادّه‌های نامعلومی در حرکت‌اند، و در وادی پر از آفت‌ها، و در شنزاری که حرکت با کندی صورت می‌گیرد گرفتارند، نه چوپانی دارند که به کارشان برسد، و نه چراننده‌ای که به چراگاهشان ببرد.
    دنیا آنها را به راه کوری کشاند.

    و دیدگانشان را از چراغ هدایت بپوشاند، در بی‌راهه سرگردان، و در نعمت‌ها غرق شده‌اند. داستان دنیا پرستان همانند گروهی است که از جایگاهی پر از نعمت‌ها می‌خواهند به سرزمین خشک و بی آب و علف کوچ کنند، پس در نظر آنان چیزی ناراحت کننده‌تر از این نیست که از جایگاه خود جدا می‌شوند، و ناراحتی‌ها را باید تحمّل کنند.

    ? واقع نگری در زندگی

    به یقین بدان که تو به همه آرزوهای خود نخواهی رسید، و تا زمان مرگ بیشتر زندگی نخواهی کرد، و بر راه کسی می‌روی که پیش از تو می‌رفت، پس در به دست آوردن دنیا آرام باش، و در مصرف آنچه به دست آوردی نیکو عمل کن؛ زیرا چه بسا تلاش بی‌اندازه برای دنیا که به تاراج رفتن اموال کشانده شد.

    پس هر تلاش‌گری به روزی دلخواه نخواهد رسید، و هر مدارا کننده‌ای محروم نخواهد شد. نفس خود را از هر گونه پستی باز دار، هر چند تو را به اهدافت رساند؛ زیرا نمی‌توانی به اندازه آبرویی که از دست می‌دهی بهایی به دست آوری. برده دیگری مباش که خدا تو را آزاد آفرید، آن نیک که جز با شر به دست نیاید نیکی نیست، و آن راحتی که با سختی‌های فراوان به دست آید، آسایش نخواهد بود…. اگر توانستی که بین تو و خدا صاحب نعمتی قرار نگیرد، چنین باش؛ زیرا تو، روزی خود را دریافت می‌کنی، و سهم خود بر می‌داری، و مقدار اندکی که از طرف خدای سبحان به دست می‌آوری، بزرگ و گرامی‌تر از (مال) فراوانی است که از دست بندگان دریافت می‌داری، اگرچه همه از طرف خدا است…. شغل همراه با پاکدامنی، بهتر از ثروت فراوانی است که با گناهان به دست آید.

    ? حقوق دوستان

    چون برادرت از تو جدا گردد، تو پیوند دوستی را بر قرار کن، اگر روی برگرداند تو مهربانی کن، و چون بخل ورزد تو بخشنده باش، هنگامی که دوری می‌گزیند تو نزدیک شو، و چون سخت می‌گیرد تو آسان گیر، و به هنگام گناهش عذر او بپذیر، چنان‌که گویا بنده او می‌باشی، و او صاحب نعمت تو است. دوست آن است که در نهان آیین دوستی را رعایت کند.

    ? ارزش‌های اخلاقی

    پسرم بدان‌که روزی دو قسم است؛ یکی آن‌که تو آن‌را می‌جویی، و دیگر آن‌که او تو را می‌جوید، و اگر تو به سوی آن نروی، خود به سوی تو خواهد آمد، چه زشت است فروتنی به هنگام نیاز، و ستم‌کاری به هنگام بی‌نیازی؛ همانا سهم تو از دنیا آن اندازه خواهد بود که با آن سرای آخرت را اصلاح کنی، اگر برای چیزی که از دست دادی ناراحت ن‌شوی. از سخنان بی‌ارزش و خنده آور بپرهیز، اگر چه آن‌را از دیگری نقل کرده باشی.

    ? تمسک به ریسمان الهی

    استوارترین وسیله‌ای که می‌توانی به آن چنگ زنی، رشته‌ای است که بین تو و خدای تو قرار دارد.

    ?توجه به خویشاوندان

    خویشاوندانت را گرامی دار؛ زیرا آنها پر و بال تو هستند که با آن پرواز می‌کنی، و ریشه تو هستند که به آنها باز می‌گردی، و دست نیرومند تو می‌باشند که با آن حمله می‌کنی.
    .
    .
    نامه 31
    .
    .

    موضوعات: ✔کلام امیر, ◀وصیت نامه حضرت علی به فرزندش
    [شنبه 1398-03-18] [ 12:58:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت