راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • مجموعه روایات درباره صفات مومن
  • مجموعه روایات درباره تقیه
  • حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
  • ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
  • ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
  • مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
  • ثواب لباس پوشاندن به مومن
  • مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
  • مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
  • مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
  • مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
  • رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
  • مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
  • مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
  • مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
  • مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
  • احترام به سالخوردگان
  • مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
  • مجموعه روایات درباره پدر و مادر
  • مجموعه روایات درباره صله رحم
  • مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
  • مجموعه روایات درباره قناعت
  • راه تجارت پر سود
  • مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
  • مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
  • حقیقت فطرت
  • جایگاه عقل در هدایت
  • نص بر امامت امام زمان (عج)
  • نص بر امامت امام حسن عسگری علیه السلام
  • نص بر امامت امام جواد علیه السلام
  • وصیت نامه امام موسی کاظم به امام رضا علیهما السلام
  • دعای زیبای امام رضا علیه السلام برای برادران خود
  • اوصاف امام رضا از زبان امام صادق علیهما السلام
  • تفسیر المیزان، وجود دو هدایت برای انسان
  • نص بر امامت امام موسی کاظم علیه السلام
  • نص بر امامت امام سجاد علیه السلام
  • نص بر امامت امام محمد باقر علیه السلام
  • خطاب امام حسین علیه السلام به عایشه هنگام دفن امام حسن
  • هزار در هزار باب علم
  • واکنش منافقین به امامت حضرت علی
  • ترتیب نزول واجبات
  • نزول وجوب ولایت حضرت علی از سوی خدا
  • علت ذکر نشدن نام حضرت علی و اهل بیت در قرآن
  • ثبوت امامت در فرزندان
  • نشانه های ثبوت امامت
  • نحوه فرمان خدا به امام بعدی
  • لحظه انتقال علم امام به امام بعد از خود
  • فضیلت پیامبر و امام علی بر سایر امامان
  • امانت امام به امام بعد از خود
  • تعیین امام از سوی خداوند



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      مجموعه روایات درباره صفات مومن ...
    مجموعه روایات درباره صفات مومن

     
    مجموعه روایات درباره صفات مومن

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مومن را سزاوار است که دارای هشت صفت باشد:

    1-    در گرفتاری های سخت باوقار و سنگین باشد.

    2-    هنگام بلا شکیبا باشد.

    3-    در نعمت و آسایش سپاس گزار باشد.

    4-    به آنچه خدا روزی اش کرده قانع باشد.

    5-    به دشمنان ستم نکند.

    6-    به خاطر دوستان مرتکب گناه نشود.

    7-    تنش از او در زحمت باشد.

    8-    مردم از او در آسایش باشند.

    همانا دانش دوست مومن است وخویشتن داری وزیر او و شکیبایی سرلشکرش و رفق برادر و لین پدرش.

     

    روایت دوم)

    علی بن الحسین علیهما السلام فرمود:

    مومن سکوت می کند تا سالم ماند.

    سخن می گوید تا سود برد.

    راز خود را به دوستانش نمی گوید.

    گواهی به حق را از بیگانگان دریغ ندارد.

    هیچ کار خیری را از روی ریا انجام ندهد و از روی شرم و حیا ترک ننماید.

    اگر او را بستایند از گفته آنها هراس کند و از آنچه ستایندگان ندانند از خدا آمرزش خواهد.

    سخن کسی که او را نشناخته فریبش ندهد.

    از شمردن گناهی که مرتکب شده بترسد.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود:

     مومن در امر دین نیرومند است.

    با وجود نرمی دوراندیش است.

    ایمانش با یقین است.

    برای تحصیل فقه حریص و در هدایت جوئی بانشاط و با وجود ثبات و پایداری نیکوکار است.

    خویشتن داری اش با علم است.

    با ملایمت زیرکی دارد.

    سخاوتش در راه حق است.

    در زمان توانگری اقتصاد را از دست ندهد.

    در زمان ناداری خوش ظاهر و با آرایش است.

    در زمان قدرت گذشت دارد.

    با وجود خیرخواهی مردم اطاعت خدا کند.

    در حال شهوت باز ایستد.

    در زمان رغبت پرهیزگاری کند.

    در امر جهاد حریص است.

    در گرفتاری نماز خواند.

    در سختی شکیبا باشد.

    در پیش آمدهای سنگین باوقار است.

    در ناگواری ها بردبار و در آسایش و نعمت سپاس گزار.

    پشت سر مردم بد نگوید.

    تکبر نورزد.

    قطع رحم ننماید.

    نه سست است و نه خشن و سنگدل.

    دیده اش بر او پیشی نگیرد.

    شکمش او را رسوا نکند.

     شهوتش بر او چیره نشود.

    بر مردم حسد نبرد.

    سرزنشش کنند و او سرزنش نکند.

    اسراف نورزد.

    مظلوم را یاری کند.

    بر مستمند ترحم نماید.

    خودش از خویش در رنج است.

    مردم از او در آسایش هستند.

    در عزت دنیا رغبت نکند و از ذلتش بی تابی ننماید.

    مردم مهمی دارند که به آن رو آورده  و او را مهمی است که گرفتار کرده (مردم به فکر دنیا و او مشغول آخرت است.)

    در قضاوتش نقصی دیده نشود  و در رای اش سستی نباشد.

    در دینش تباهی و گمشده نیست.

    مشورت کننده را رهبری کند.

    کمک کننده را  کمک نماید.

    از هرزه گویی و نادانی بگریزد.

     

    روایت چهارم)

    امیر المومنین علیه السلام به انجمنی از مردم قریش گذشت که جامه های سفید پوشیده بودند و رنگ صافی داشتند و بسیار می خندیدند و به هر که از آنجا می گذشت با انگشت اشاره می کردند. سپس به گروه اوس و خزرج گذشت و آنها را دید با پیکر فرسوده و گردن باریک و رنگ زرد که با فروتنی سخن می گفتند.

    حضرت علی علیه السلام از این دو گروه در شگفت شد و خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: پدر و مادرم به قربانت! من از گروه فلان گذشتم و به مجلس اوس و خزرج رفتم. سپس عرض کرد: همه آنها مومن هستند. ای رسول خدا! صفت مومن را برایم بازگو.

    رسول خدا صلی الله علیه و آله اندکی سر به زیر انداخت و سپس سر بلند کرد و فرمود: بیست خصلت در مومن است که اگر نداشته باشد ایمانش کامل نیست. از اخلاق مومنان است که:

    1-    در نماز جماعت حاضرند.

    2-    در پرداخت زکات شتابان.

    3-    مستمندان را اطعام کنند.

    4-    بر سر یتیم دست نوازش کشند.

    5-    لباسهای خود را پاکیزه دارند.

    6-    بند زیر جامه را به کمر بندند.

    7-    اگر خبر دهند دروغ نگویند.

    8-    اگر وعده کنند خلف ننمایند.

    9-    چون امانت گیرند خیانت نکنند

    10-                    چون سخن گویند راست گویند.

    11-                    در شب عابدند.

    12-                    در روز شیر دلیرند.

    13-                    روزها روزه دارند.

    14-                    در شب ها به پا خیزند.

    15-                    همسایه را نیازارند.

    16-                    همسایه از آنها آزار نبیند.

    17-                    بر زمین با آرامش گام بردارند.

    18-                    به خانه های بیوه زنان رهسپارند.

    19-                    تشییع جنازه کنند.

    20-                    خدا ما و شما را از جمله متقین قرار دهد.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که ازنیکی خود شادمان و از بدی خویش بدحال گردد او مومن است.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از مردم پست دوری کن. همانا شیعه علی کسی است که عفت شکم و فرج داشته باشد. سخت بکوشد و جهاد کند و برای خالقش عمل کند و به ثواب او امیدوار باشد و از عقابش بترسد. اگر این گونه مردم را دیدی آنها شیعه جعفرند.

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلم فرمود: شیعیان علی لاغر شکم و خشک لب بودند و اهل مهر و دانش و بردباری که به عبادت معروف بودند پس با وجود دوستی و ولایتی که دارید  با پرهیزگاری و کوشش کمک کنید.

     

    روایت هشتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همانا مومن کسی است که چون خشم کند از حق نگذرد و چون راضی و خشنود گردد در باطل قدم ننهد و چون قدرت یابد بیشتر از حق خود نگیرد.

     

    روایت نهم)

    سلیمان بن خالد گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: ای سلیمان! میدانی مسلمان کیست؟

    عرض کردم: قربانت! شما بهتر میدانی.

    فرمود: مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دست او سالم باشند. سپس فرمود: میدانی مومن کیست؟

    عرض کردم: شما داناترید.

    فرمود: مومن کسی است که مسلمانها او را بر مال و جان خود امین سازند و بر مسلمان حرام است که نسبت به مسلمان دیگر ستم کند یا او را واگذارد یا او را براند.

     

    روایت دهم)

    امام علیه السلام فرمودند: مومنان باوقار و آرامش اند مانند شتر نری که مهار در بینی دارد چون او را بکشند به راه افتد و اگر بر صخره ایی بخوابانند بخوابد.   

     

    روایت دروازدهم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مومن مانند درختی است که برگش در زمستان و تابستان نریزد.

    گفتند: یا رسول الله! آن چه درخت است؟

    فرمود: درخت خرما

    شرح: تشبیه مومن به درخت خرما از نظر منافع بسیار و سایه پیوسته و لذت میوه ان است.

     

    روایت سیزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مومن کسی است که که کسبش حلال و اخلاقش نیکو و باطنش سالم باشد و زیادی مالش را انفاق کند و زیادی سخنش را نگهدارد و مردم از شرش محفوظ باشند و از خود به انها انصاف دهد.

     

    روایت چهاردهم)

    مفضل گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: اگر خواهی اصحاب مرا بشناسی بنگر به کسی که پرهیزگاریش بسیار باشد و از خالق خود بترسد و به ثواب او امیدوار باشد. هرگاه این مردم را دیدی اینها اصحاب منند.

     

    روایت پانزدهم)

    امیر المومنین علیه السلام فرمود: شیعیان ما کسانی باشند که برای ولایت ما به یکدیگر بخشش کنند و در راه دوستی مابا یکدیگر دوستی نمایند و برای زنده کردن امر ما به دیدار یکدیگر روند. اگر خشم کنند ستم نکنند و اگر راضی باشند اسراف نورزند. برکت همسایگانند و با معاشرین خود سلم و صفا دارند.

     

    روایت شانزدهم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که خدا را نشناخت و بزرگ داشت زبانش را بیهوده نگهدارد و شکمش را از خوراک زائد بر احتیاج باز دارد و نفس خود را با روزه و قیام ریاضت دهد.

    اصحاب گفتند: یا رسول الله! پدران و مادران ما به فدایت اینها اولیاء خدایند؟

    فرمود: اولیاء خدا خاموشی گزیدند و خاموشی انها ذکر بود و نگریستندو نگاهشان عبرت بود و سخن گفتند و سخنشان حکمت بود. درمیان مردم راه رفتند و راه رفتنشان برکت بود. اگر نبود که اجل و مرگشان نوشته شده بود از ترس عذاب و شوق ثواب روح آنها در پیکرشان قرار نمی گرفت.

     

    روایت هفدهم)

    حسن بن علی صلوات الله علیهما برای مردم سخنرانی کرد و فرمود: ای مردم به شما خبر دهم از حال برادری که داشتم در نظرم از همه مردم بزرگتر بود و بالاترین چیزی که او را در نظرم بزرگ کرده بود پستی و حقارت دنیا در نظر او بود.

    او از تسلط شکم خارج شده بود.

    چیزی را که نداشت نمی خواست و چون پیدا می کرد زیاده روی نمی کرد.

    از تسلط فرج خود هم خارج شده بود از این رو عقل و رأیش سبکی نمی کرد.

    نادانی بر او تسلطی نداشت از این رو دست خویش جز به جانب شخص با اطمینان و برای سود دراز نمی کرد.

    پراشتها و ناراضی و ملول نبود.

    بیشتر عمرش خاموش بود و چون سخن می گفت بر گویندگان غلبه می کرد.

    وارد جدال و ستیزه نمی شد و در دعوا شرکت نمی کرد.

    دلیل نمی آورد تا قاضی را بیابد.

    از برادرانش غلفت نمی کرد و چیزی را بدون آنها به خود اختصاص نمی داد.

    لاغر بود و مردم ناتوانش میشمردند ولی چون پای مردی به میان می آمد شیر جهنده بود.

    کسی را به کرداری که عذر خواهی از آن ممکن است سرزنش نمی کرد تا عذر خواهی حاصل شود.

    آنچه را می گفت خودش انجام می داد و آنچه را هم نمی گفت خودش انجام می داد.

    چون دو کار برایش پیش می آمد که نمی دانست کدامیک آنها بهتر است هر یک را که به هوای نفس نزدیکتر می دید مخالفت می کرد.

    بیماری و دردش را جز به کسی که امید بهبودی از او داشت اظهار نمی نمود.

     و جز با کسی که امید خیرخواهی داشت  مشورت نمی کرد.

    دلتنگ نمی شد.

    ناراضی نبود.

    شکایت نمی کرد.

    پرخواهش نبود.

    انتقام نمی جست.

    از مکر دشمن غافل نبود.

    برشما باد که همه این اخلاق شریفه را بدست آورید اگر می توانید و اگر نمی توانید بدست آوردن اندک از ترک کردن بسیار بهتر است.

     

    روایت هجدهم)

    مهزم اسدی گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: شیعه ما کسی است که صدایش از گوشش تجاوز نکند و دشمنی اش از بدنش (تنها بدن خود را به رنج اندازد نه دیگران) و ما را آشکارا نستاید و با عیب جوی ما همنشینی نکند و با دشمن ما ستیزه نکند.  اگر مومنی را بیند احترام کند و اگر به جاهلی برخورد از او دوری کند.

    عرض کردم: پس تکلیف من با این شیعه نماها چیست؟

    فرمود: در میان آنها جدا شدن و تبدیل و امتحان واقع شود. قحطی برایشان پیش آید که نابود شوند و بیماری وبائی که انها را بکشد و اختلافی که متفرقشان سازد. شیعه ما کسی است که چون سگ عو عو نکند و مانند کلاغ طمع نورزد و اگر هم از گرسنگی بمیرد از دشمن ما چیزی نخواهد.

    عرض کردم: قربانت! اینها را در کجا بجویم؟

    فرمود: در اطراف زمین. اینها زندگی سبکی دارندو آواره به سر می برند. اگر حاضر باشند کسی آنها را نشناسد و اگر غائی باشند کسی از آنها جویا نشود. از مرگ باکی ندارند و در گورستان از هم دیدن کنند. اگر حاجت مندی به آنها پناهنده شود برای او دلسوزی کنند. دلشان از هم جدا نیستاگرچه خانه هاشان از هم دور باشد.

    سپس فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من شهرم و علی باب آن. دروغ گوید هر که گمان کند از غیر در به شهر درآمده و نیز دروغ گوید هر که گمان کند مرا دوست داشته و علی صلوات الله علیه را دشمن دارد.

     

    روایت نوزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که با مردم معامله کند و ستم ننماید و به آنها خبر دهد و دروغ نگوید و وعده شان دهد و خلف وعده نکند. از کسانی است که غیبتش حرام است و مردانگی اش تمام  گشته و دادگریش ظاهر شده و برادری اش واجب گردیده است.

     

    روایت بیستم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: سه خصلت است که هرکس داشته باشد به تمام خصال ایمان رسیده است:

    1-    چون راضی و خوشحال باشد رضایتش او را به باطلی درنیاورد.

    2-    چون خشم کند خشمش او را از حق خارج نسازد.

    3-    چون قدرت یابد به آنچه از آن او نیست دست دراز نکند..

     

    روایت بیست و یکم)

    امیرالمومنین علیه السلام فرمود: برای اهل دین  علاماتی است که بدان شناخته شوند: راستگویی و اداءامانت و وفای به عهد و صله رحم و ترحم بر ضعیفان و کم دنبال گیری از زنان و بذل نیکی و حسن خلق و گشاده خلقی و پیروی از دانش و آنچه به خدای عزّوجلّ نزدیک سازد. طوبی از آن اینهاست و چه سرانجام خوبی دارند. و طوبی درختی است در بهشت که ریشه اش در خانه پیغمبر ما محمد صلی الله علیه و آله است و مومنی نیست جز انکه شاخه ایی از آن درخت در خانه اوست. در دلش اشتهای هرچه پیدا شود آن درخت برایش بیاورد. واگر سواری با جدیت صد سال در سایه آن را پیماید از آن نگذرد و اگر از پائینش کلاغی پرواز کند به بالایش نرسد جز آنکه به علت پیری به زیر افتد. دراین نعمت رغبت کنید. همانا مومن به کار خود مشغول است و مردم از او در آسایش هستند چون شب بر او پرده افکند رخسارش را بگستراند و با اعضا شریف بدنش برای خدای عزّ.جلّ سجده کند و با خدایی که او را آفریده درباره آزادی اش مناجات کند. هان اینگونه باشید. 

     

    روایت بیست و دوم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: از پیغمبر صلی الله علیه و آله پرسیدند: بهترین بندگان چه کسانی هستند؟

    فرمود: کسانی که چون نیکی کنند شادگردند و چون بدی کنند آمرزش خواهند و چون به آنها عطا شود شکر کنند و چون گرفتار شوند صبر کنند و چون خشم گیرند چشم پوشی نمایند.

     

    روایت بیست و سوم)

    امام باقر علیه لسلام فرمود: پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: بهترین شما خردمنداند.

    عرض شد: یا رسول الله! خردمندان چه کسانی هستند؟

    فرمود: دارندگان اخلاق نیکو، بردبار متین، صله ارحام و نیکوکاران نسبت به مادران و پدران و احوال پرسان از فقرا و همسایگان و یتیمان. آنها که طعام خورانندو سلام را ر جهان آشکار کنند و زمانی که مردم در خوابند نماز گزارند.

     

    روایت بیست و چهارم)

    عمران حلی گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: چه صفاتی برای مرد پسندیده تر است؟

    فرمود: وقار بدون هیبت و بخشش بدون عوض و اشتغال به غیر مال دنیا.

     

    روایت بیست و پنجم)

    علی بن الحسین علیهما السلام می فرمود: همانا شناسایی به کمال دین مسلمان، ترک کردن سخنی است که به او مربوط نیست و کمی مجادله و خویشتن داری و صبر و حسن خلق.

     

    روایت بیست و ششم)

    پیغمبر صلی اله علیه و آله فرمود: شبیه ترین شما را به من، به شما خبر دهم؟

    گفتند: چرا یا رسول الله.

    فرمود: نیکوخلقترین شما، نرم جانبترین شما، نیکو کارترین شما نسبت به خویشانش، دوستدارترین شما برادران دینی اش را و صابرترین شما بر حق و خشم فروبرنده ترین شما و خوش گذشترین شما، انصاف دهنده ترین شما از خود در حال رضا و خشم.

     

    روایت بیست وهفتم)

    علی بن الحسین علیهما السلام فرمود: از جمله اخلاق مومن انفاق است به قدر تنگدستی و توسعه دادن به قدر توسعه و انصاف دادن به مردم و پیشی گرفتن به سلام آنها.

     

    روایت بیست و هشتم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: مومن از کوه محکمتر است زیرا از کوه چیزی  برگرفته شود ولی از دین مومن چیزی برگرفته نشود.

     

    روایت بیست و نهم)

    امام  صادق علیه السلام فرمود: مومن یاری کردنش نیکو وخرجش سبک است  زندگی اش را خوب اداره می کند از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود.

     

    روایت سی ام)

    امام رضا علیه السلام فرمود« مومن مومن حقیقی نباشد مگر زمانی که سه خصلت و روش در او بوده باشدِ؛ روشی از پروردگارش و روشی از پیغمبرش و روشی از ولی وامامش.

     اما روش پروردگارش نگهداری راز خود است خدای عزوجل فرماید:«عالم الغیب فلایظهر علی غیبه احد الا من ارتضی من رسول»

    و اما روش پیغمبر خوش رفتاری با مردم است زیرا خداوند عزوجل پیغمبرش صلی الله علیه و آله را به خوش رفتاری با مردم دستور داده  و فرموده است:«خذ العفو و أمر بالعرف»

     و اما روش امامش صبر کردن در زمان تنگدستی و پریشان احوالی است.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [سه شنبه 1402-05-31] [ 12:25:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره تقیه ...
    مجموعه روایات درباره تقیه

    مجموعه روایات درباره تقیه

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزّوجلّ فرمودند: «اولئک أجرهم مرّتین بما صبروا(برای صبری که بر تقیّه کردند) و یدرؤن بالحسنه السیئه (حسنه تقیّه و گناه فاش کردن است.)  

     

    روایت دوم)

    ابوبصیر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: تقیّه از دین خداست.

    عرض کردم: از دین خداست؟

    فرمود: آری! به خدا از دین خداست به تحقیق که یوسف علیه السلام فرمود: «أیّتها العیر إنکم لسارقون» به خدا که انها چیزی ندزدیده بودند و حضرت ابراهیم علیه السلام فرمودند«إنی سقیم» و به خدا که بیمار نبود.

     

    روایت سوم)

    حبیب بن بشر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: شنیدم پدرم می فرمود: نه به خدا! در روی زمین چیزی محبوبتر از تقیه نزد من نیست.

     ای حبیب! همانا هر که تقیه کند خدایش بالا برد.

    ای حبیب! هر که تقیه نکند خدایش پست کند.

    ای حبیب! مردم در صلح و سازشند. سپس اگر آن باشد این هم باشد.

     

    روایت چهارم)

    ابن ابی یعفور گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: به خاطر حفظ دینتان تقیه کنید و آن را با تقیّه زیر پرده دارید  زیرا هر که تقیه ندارد ایمان ندارد. همانا شما در میان مردم مانند زنبور عسل در میان پرندگانید. اگر پرندگان بدانند در درون زنبور عسل چیست همه آنها را بخورند و اگر مردم بدانند آنچه در دل شماست که ما اهل بیت علیهم السلام را دوست دارید شما را با زبانشان بخورند و در نهان و آشکار ناسزا گویند. خدا بیامرزد آن بنده ایی را زا شما که ولایت ما را داشته باد.

     

    روایت پنجم)

    ابوعمروکنانی گوید: امام صادق علیه السلام فرمود» ای اباعمرو! به من بگو اگر برایت حدیثی گفتم یا فتوایی دادم سپس نزد من آمدی و از همان مطلب پرسیدی و من برخلاف گفته اولم به تو گفتم یا فتوی دادم به کدام یک از آن دو عمل می کنی؟

    عرض کردم: به تازه تر آنها و دیگری را رها می کنم.

    فرمود: درست گفتی. ای اباعمرو! و خدا نخواسته جز آنکه در نهان عبادت شود. همانا به خدا اگر شما چنین کنید خیر من و شماست و خدای عزّوجلّ برای ما و شما نسبت بدینش جز تقیه نخواسته است.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: تقیه نمودن کسی به درجه اصحاب کهف نرسید. آنها در اعیاد(بت پرستها) حاضر میشدند و زنّار می بستند از این رو خدا پاداششان را دوبار داد.

     

    روایت هفتم)

    حماد بن واقد گوید: در میان راهی از پیش رو به امام صادق علیه السلام برخوردم و رو گردانیدم و گذشتم. سپس خدمتش رسیدم و عرض کردم: قربانت! من شما را ملاقات می کنم و رو می گردانم زیرا نمی خواهم شما را به رنج اندازم.

    فرمود: خدایت رحمت کند. ولی دیروز در فلان جا مردی مرا دید و گفت: علیک السلام یا اباعبدالله. او کار خوب و شایسته ایی نکرد.

     

    روایت هشتم)

    مسعده بن صدقه گوید: به امام صادق علیه السلام عرض شد: مردم عقیده دارند که علی علیه السلام بر منبر کوفه فرموده است: ای مردم! شما را به ناسزا گفتن به من می خوانند مرا ناسزا گویید سپس به بیزاری از من می خوانند از من بیزاری مجوئید.

    امام فرمود: مردم چه بسیار بر علی علیه السلام دروغ می بندند. سپس فرمود: همانا علی فرموده است: «شما را به ناسزا گفتن به من می خوانند، مرا ناسزا گویید سپس به بیزاری از من می خوانند و من به دین محمدم.» و نفرمود از من بیزاری نجوئید.

    سائل عرض کرد: به من بفرما اگر کشته شدن را اختیار کند و بیزاری نجوید چکونه است؟

    فرمود: به خدا این تکلیف را ندارد. تکلیف او همان است که عماربن یاسر کرد زمانی که اهل مکه او را مجبور کردند ولی دلش به ایمان مطمئن بود. سپس خدای عزّوجلّ درباره او نازل فرمود:«إلا من أکره و قلبه مطمئن بالایمان». آنگاه پیغمبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: ای عمار! اگر دوباره مجبورت کردند تو هم چنان کن که کردی  که خدای عزّوجلّ عذر تو را نازل فرموده و دستورت داده که تکرار کنی اگر تکرار کردند.

     

    روایت نهم)

    هشام کندی گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: مبادا کاری کنید که ما را بدان سرزنش کنند. همانا فرزند بد پدرش را به کردار او سرزنش کنند. برای کسی که به او دل داده اید زینت باشید و عیب و ننگ مباشید در میان عشایر آنها نماز بخوانید و از بیمارانشان عیادت کنید و بر جنازه آنها حاضر شوید . مبادا آنها در هیچ خیری از شما پیشی گیرند که شما نسبت به خیر از آنها سزاوارترید. به خدا سوگند که خدا به چیزی که محبوبتر باشد نزد او از«خبء» عبادت نشده است.

    عرض کردم: «خبء» چیست؟

    فرمود: تقیّه.

     

    روایت دهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: تقیّه در هر شرایط ضروری به وجود می آید و تقیّه کننده خود داناتر به آن است زمانی که برایش پیش می آید.

     

    روایت یازدهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: تقیّه تنها برای جلوگیری از خون ریزی وضع شده است. پس هرگاه به خونریزی رسد تقیه نباشد.

    شرح: مرحوم مجلسی گوید: ممکن است معنی خبر این باشد که دستور تقیه برای حفظ جان است پس کسی که بداند او را در هر صورت خواهند کشت نباید تقیه کند.

     

    روایت دوازدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرچه این امر(ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف) نزدیکتر شود تقیه شدیدتر شود.

     

    روایت سیزدهم)

    امام باقر علیه السلام می فرمود: در هر موردی که آدمی زاد به تقیّه ناچار شود خدا آن را برایش حلال ساخته است.

     

    روایت چهاردهم)

    عبدالله بن عطا گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: دو مرد از اهل کوفه را دستگیر کرده به آنها گفتند: از امیر المومنین بیزاری جوئید . یکی از آنها بیزاری جست و دیگری سرپیچی کرد. آن را که بیزاری جسته بود رها کردند و دیگری را کشتند.

    امام فرمود: آنکه بیزاری جسته مردی است دانشمند در دین خود و اما آنکه بیزاری نجست مردی است که به سوی بهشت شتافته است.

     

    روایت پانزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از عاقبت لغزش ها حذر کنید.

    شرح: مقصود این است که مواظب گفتار و کردار خود باشید و مال و عاقبت را در نظر بگیرید تا به چاه نیفتید و گرفتار نگردید و همین معنی تقیّه است زیرا تقیّه از ماده «وقی» و به معنی خودنگهداری است.

     

    روایت شانزدهم)

    امام صادق علیه السلام می فرمودند: تقیّه سپر مومن است. تقیِّه نگهدار مومن است. هر که تقیه ندار ایمان ندارد. همانا حدیثی از احادیث  ما به بنده ایی می رسد و او بین خود و خدا به آن معتقد می شود و خدای عزّوجلّ را به آن دینداری می کند و موجب عزت دنیا و نورآخرت او می گردد و بنده دیگر حدیثی از احادیث ما به او میرسد و او آن را فاش میسازد و موجل خواری او در دنیا می گردد و خدای عزّوجلّ هم آن نور را از او می گیرد.

     

    روایت هفدهم)

    علی بن الحسین علیهما السلام فرمود: به خدا دوست دارم که برای دو خصلت شیعیان ما به قدری از گوشت بازویم فدا دهم؛ کمی حوصله و کمی رازنگهداری.

     

    روایت هجدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مردم به دو خصلت مامور شدند ولی آن دو را تباه کردند و از دست دادند و از آن جهت بی همه چیز شدند؛ صبر و راز پوشی.

     

    روایت نوزدهم)

    سلیمان بن خالد گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: ای سلیمان! شما دینی دارید که هر که آن را بپوشد خدا عزیزش کند و هر که فاش سازد خدا ذلیلش نماید.

     

    روایت بیستم)

    مردی گوید: با جماعتی خدمت امام باقر علیه السلام رسیدیم و عرش کردیم: یا بن رسول الله ما عازم عراق هستیم به ما سفارشی فرما.

    امام علیه السلام فرمود: باید توانای شما به ناتوانتان کمک کند و ثروتمندانتان به فقیرانتان احسان نماید و راز ما را فاش نکنید و امر(امامت) ما را آشکار نسازید و چون حدیثی از ما به شما رسید و یک دلیل یا دو دلیل از کتاب خدا برایش پیدا کردید به آن اخذ کنید وگرنه نسبت به آن توقف کنید و سپس آن را به ما ارجاع دهید تا برای شما روشن شود. بدانید برای کسی که انتظار این امر(انتظار فرج) را دارد مانند اجر روزه دار شب زنده دار است و کسی که به قائم ما برسد و همراهش به جهاد رود و دشمن ما را بکشد اجر بیست شهید دارد و کسی که در رکاب ایشان کشته شود اجر بیست و پنج شهید دارد.

     

    روایت بیست و یکم)

    عبدالعلی گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: تحمل امر ما تنها به تصدیق و پذیرفتن آن نیست از جمله تحمل امر ما، پنهان داری و نگهداشتن آن از نا اهلش باشد. به شیعیان ما سلام برسان و به آنها بگو: خدا رحمت کند بنده ایی را که دوستی مردم را به سوی خود کشاند. آنچه را می فهمند به آنها بگوئید و آنچه را نمی پذیرند از آنها بپوشید.

    سپس فرمود: به خدا کسی که به جنگ ما برخاسته زحمتش برای ما از کسی که چیزی را که نمی خواهیم از قول ما می گوید بیشتر نیست. چون دانستید کسی(امر امامت و احادیث مخصوص ما را) فاش میسازد نزدش روید و او را از آن باز دارید. اگر پذیرفت چه بهتر وگرنه کسی را که بالاتر از اوست و از او شنوایی دارد بر او  تحمیل کنید. همانا مردی از شما مطلوبی دارد چاره جویی و لطیفه کاری می کند تا حاجتش برآورده شود. نسبت به حاجت من م چاره جویی کنید چنانکه نسبت به حوائج خود می کنید(یعنی با لطائف و حیل او را از فاش کردن اسرار ما بازدارید.) اگر از شما پذیرفت چه بهتر وگرنه سخنش را زیرپای خود دفن کنید و نگویید او چنین و چنان می گوید زیرا نقل شما به دیگران مردم را بر من و شما میشوراند.

    هان به خدا! اگر شما آنچه را من می گویم بگویید. اعتراف می کنم که شما اصحاب من هستید. این ابوحنیفه است که اصحابی دارد و این حسن بصری است که اصحابی دارد و من مردی قرشی و زاده رسول خدا صلی الله علیه و آله هستم و کتاب خدا را فهمیده ام. بیان همه چیز در کتاب خدا هست از ابتدا خلقت وامر آسمان و زمین و امر پیشینیان و پسینیان و امر گذشته و آینده و گویا هنگی در برابر چشم من است و به آن می نگرم.

     

    روایت بیست و دوم)

    امام باقر علیه السلام می فرمود: به خدا که محبوبترین اصحابم نزد من پرهیزگارتر و فقیه تر و حدیث را نهان دارتر آنهاست و بدترین و مبغوضترین اصحابم نزد من کسی است که هرگاه حدیثی را شنود که به ما نسبت دهند و از ما روایت کند آن را نپذیرد و بدش آید و انکار ورزد و هرکه را به آن معتقد باشد تکفیر کند در صورتی که او نمی داند. شاید آن حدیث از ما صادر شده و به ما منسوب باشد و او به سبب انکارش از ولایت ما خارج شود.

     

    روایت بیست و سوم)

    معلی بن خنیس گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: ای معلی! امر ما را نهان دار و فاش مساز زیرا کسی که امر ما را نهان دارد و فاش نسازد خدا او را به جهت آن در دنیا عزیز کند و آن را در آخرت نور میان دو چشمش قرار دهد که به سوی بهشتش کشد.

    ای معلی! هرکه  امر ما را فاش سازد و پوشیده ندارد خدا به سبب آن در دنیا ذلیلش کند و نور را از میان چشمانش در آخرت بگیرد و آن را تاریکی قرار دهدکه به سوی دوزخش کشاند.

    ای معلی! همانا تقیه از دین من و دین پدران من است و کسی که تقیه ندارد دین ندارد.

    ای معلی! همانا خدا دوست دارد در پنهانی عبادت شود چنانکه دوست دارد در آشکار عبادت شود.

    ای معلی! فاش سازنده امر ما مانند انکار کننده آن است.

     

    روایت بیست و چهارم)

    محمد بن ابی نصر گوید: از امام رضا علیه السلام مساله ایی پرسیدم. حضرت خودداری کرد و جواب نفرمود. سپس فرمود: اگرهرچه را می خواهید به شما بگوییم و عطا کنیم موجب شر شما باشد و گردن صاحب الامر را بگیرند. امام باقر علیه السلام فرموده است: امر ولایت را خدا به جبرئیل به راز سپرد و جبرئیل به محمد صلی الله علیه و آله به راز سپرد و ایشان به علی علیه السلام و علی به هر که خدا خواست. سپس شما آن را فاش میسازید. کیست آنکه سخنی را که شنیده نگهدارد؟

    امام باقر علیه السلام فرمود: در حکمت آل داوود است که مسلمان را سزاوار است که مالک خود باشد و به کار خود رو آورد و مردم زمانش را بشناسد. ازخدا پروا کنید و حدیث ما را فاش نسازسد. اگر خدا از دوستان خود دفاع نمی کرد و انتقام آنها را از دشمنانش نمی گرفت. شما با فاش ساختن اسرار و ترک تقیه مذهب تشیع را نابود ساخته بودید.)

    مگر ندیدی خدا با آل برمک چه کرد؟ و چگونه انتقام موسی بن جعفر علیه السلام را گرفت و طایفه بنی اشعث را هم خطر بزرگی تهدید می کرد ولی خدا به واسطه دوستی آنها نسبت به امام کاظم علیه السلام خطر را از آنها برداشت. شما در عراق هستید و رفتار این فرعونیان(بنی عباس) را می بینید که خدا چه مهلتی به آنها داده است.

    تقوای خدا را پیشه کنید و دنیا شما را فریب ندهد. وضع کسانی که مهلت یافته اند شما را گول نزند مثل اینکه حکومت به دست شما افتاده است.

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خوشا حال بنده گمنامی که خدا او را شناسد و مردم او را نشناسند اینها چراغ های هدایت و چشمه های دانش اند. هر فتنه تاریک و سختی از برکت آنها برطرف شود. آنها نه فاش کننده و پخش کننده اسرارند و نه خشن و ریاکار.

     

    روایت بیست و پنجم)

    حضرت علی علیه السلام فرمود: … سخن خیر گوئید تا بدان معروف شوید و کار خیر کنید تا اهل خیر شوید. عجول و فاش کننده راز نباشید زیرا بهترین شما کسانی باشند که چون به آنها بنگرند به یاد خدا افتند و بدترین شما سخن چینانی باشند که میان دوستان جدایی افکنند و عیب جویی پاکدامنان باشند.

     

    روایت بیست و ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: زبان خود را نگهدارید و خانه نشین باشید و هرگز بلایی که مخصوص شماست به شما نمیرسد (زیرا گمنام اید و تقیه می کنید). و طایفه زیدیه همواره سپر بلای شما باشند.( زیرا آنها تقیه نمی کنند از این رو سلاطین به دفع آنها می پردازند و از شما غفلت می کنند.)

     

    روایت بیست و هفتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همانا امر ما پوشیده و در پرده پیمان است پس هر که آن پرده را علیه ما بدرد خدا ذلیلش کند.

     

    روایت بیست و هشتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: نفس کشیدن کسی که برای ما اندوهگین است و برای ستمی که به ما شده غمگین است تسبیح است و همت گماشتن برای امر ما عبادت است و پنهان داشتن راز ما جهاد در راه خداست.

    راوی گوید: محمد بن سعید به من گفت: این روایت را با آب طلا بنویس که من چیزی بهتر از این ننوشته ام.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [یکشنبه 1402-05-15] [ 05:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن ...
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن

    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن

     

    روایت اول)

    حمران گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: اصلحک الله! از شما سوال کنم؟

    فرمود: آری!

    عرض کردم: من در گذشته حالی داشتم و امروز حال دیگری دارم. من در گذشته در زمین می گشتم و یک مرد و دو مرد یا زنی را به مذهب حق دعوت می کردم و خدا هر که را می خواست نجات می داد ولی امروز کسی را دعوت نمی کنم.

    فرمود: چه زیانی بر تو است که مردم را با پرودگارشان واگذاری تا هر که را خدا خواهد از تاریکی به سوی نور برد. باکی بر تو نیست که اگر از کسی احساس خیری نمودی سخنی با نرمی و احتیاط به او القا کنی.

    عرض کردم: معنی این قول خدای عزّوجلّ را به من خبر ده:«و من أحیاها فکأنّماأحیا الناس جمیعا»

    فرمود: یعنی او را از سوختن و غرق شدن برهاند. آنگاه سکوت نمود و سپس فرمود: تأویل أعظم آیه این است که او را دعوت کند و او هم بپذیرد.

     

    روایت دوم)

    ثابت ابی سعید گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: … هرگاه خدای عزّوجلّ خیر بنده ایی را بخواهد روحش را پاکیزه کند آنگاه هر خوبی را بشنود بشناسد و بپذیرد و هر زشتی به گوشش رسد انکار کند سپس خدا در دلش کلمه ای افکند که به سبب آن کارش را فراهم سازد.( یعنی امامت را به دلش القا کند تا از برکت راهنمایی ائمّه علیهم السلام امر دنیا و آخرتش مرتب گردد و سامان یابد.)

     

    روایت سوم)

    فضیل گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردم را به امر امامت دعوت کنیم؟

    فرمود: ای فضیل! چون خدا خیر بنده ایی را خواهد به فرشته ایی امر کند که گردن او را گرفته خواه یا ناخواه او را داخل امر امامت کند.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: این امر(امامت) خود را برای خدا قرار دهید نه برای مردم زیرا آنچه برای خداست از آن خداست و آنچه برای مردم باشد به آسمان بالا نرود. بر سر دین خود با مردم ستیزه نکنید زیرا ستیزه بیمار کننده دل است.

    همانا خدای عزّوجلّ به پیغمبرش فرماید:«انک لا تهدی من احببت و لکن الله یهدی من یشاء»

    و فرمودند:« افانت تکره الناس حتی یکونوا مومنین»

    مردم را رها کنید؛ زیرا مردم از همین مردم تعلیم گرفته اند و شما از رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام تعلیم گرفته اید. و این کجا و آن کجا؟ من از پدرم شنیدم که می فرمود: هرگاه خدا برای بنده ایی نوشت و لازم فرمود که در این امر داخل شود به سوی آن شتابنده تر از مرغ به لانه اش گردد.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خدای عزّوجلّ هرگاه خیر بنده ایی را خواهد نقطه ایی از نور در دلش زندکه گوش و دلش را از آن روشن کند تا آنجا که بر آنچه در دست شماست(امر ولایت) از خود شما حریص تر گردد و چون برای بنده ایی بد خواهد نقطه سیاهی در دلش زند که گوش و دلش از آن تاریک شود سپس این آیه را تلاوت فرمود:«فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا کانما یصعد فی السماء»

     

    روایت ششم)

    مالک بن اعین گوید: شنیدم امام باقر علیه السلام می فرمود: ای مالک! همانا خدا دنیا را به آنکه دوستش دارد و آنکه دشمنش دارد عطا کند ولی دینش را جز به آنکه دوستش دارد عطا نکند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [پنجشنبه 1402-05-12] [ 05:09:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ارزش و ثواب اصلاح میان مردم ...
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم

    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: صدقه ایی را که خدا دوست دارد اصلاح میان مردم است زمانی که اختلاف و فساد یابند و نزدیک ساختن آنها به یکدیگر زمانی که از هم دور شوند.

    و فرمودند: اصلاح کردن میان دو نفر در نزد من محبوبتر است از دو دینار صدقه دادن.

     

    روایت دوم)

    مفضل گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه میان دو نفر از شیعیان ما نزاعی دیدی از مال من فدیه بده.(یعنی هر چه ادعا می کند از مال من به او بده تا طرف را رها کند.)

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مصلح دروغ گو نیست.

    شرح: کسی که به قصد اصلاح میان دو نفر سخنی از جانب یکی از آنها به دیگری گوی که او نگفته باشد و علم به رضایت او هم داشته باشد این سخن دروغ حرام نیست و برخی گفته اند دروغ اصطلاحی نیست اگرچه دروغ لغوی باشد زیرا دروغ اصطلاحی آن است که علاوه بر عدم مطابقت با واقع گوینده آن مذموم و نکوهیده باشد و در این مورد مذموم نیست.

    فقهاء شیعه رضوان الله تعالی علیهم با استناد به این خبر و دو خبر دیگر، این مورد را یکی از مستثنیات دروغ شمرده و حرام نداسته اند زیرا اگر قبح و زشتی دروغ ذاتی باشد رجحان دفع افسد به فاسد ازمستقلات عقلیه است . اختلاف و کشمکش میان دو نفر گاهی دامنه پیدا می کند و به دو فامیل و دو کشور می رسد و خون ریزی ها و زیانهای مالی و عِرضی بسیار به بار می آورد و چه بسا به وسیله یک دروغ مصلحت آمیز بتوان از این مفاسد جلوگیری کرد.. دراین صورت عقل حکم می کند که به خاطر دفع آن مفاسد بزرگ این فاسد کوچک انجام شود. اگرچه از اطلاق اخبار استفاده می شود که مطلق کدورت و اختلاف میان دو نفر اگرچه به خون ریزی و خسارتی هم منجر نگردد مبغوض و منفور شارع است و قبحش از قبح دروغ بیشتر است زیرا اسلام به اتحاد و الفت مسلمین اهمیت بسیاری قائل شده و جماعات و زیارت مومن و عیادت مریض و هدیه بردن و سلام کردن و سیر کردن و پوشانیدن مومن و دهها دستور اخلاقی دیگر را به منظور تحکیم روابط دوستی میان مسلمین قرار داده است و نیز نهی از عیبت و بهتان و ستم و خلف وعده و سوءظن و زنا و بلکه نهی از خود دروغ هم بدین منظور است. پس می توان گفت که حرمت دروغ و وجوب راستی برای این لست که میان مسلمین کدورت و اختلافی پیدا نشود و هرگاه راست گویی موجب کدورت و اختلاف شود حرمت دروغ از میان می رود. چنانچه نظیر آن در باب تقیه نیز وارد است.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزّوجلّ«و لا تجعلوا الله عرضه لأیمانکم أن تبرّوا و تتقوا و تصلحوا بین الناس» فرمودند: هرگاه تو را برای اصلاح میان دو تن خواندند مگو سوگند خورده ام که این کار را نکنم.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 05:01:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن ...
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن

    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: بر مومن واجب است که ناصح و خیرخواه مومن باشد.

    و فرمودند: بر مومن واجب است که در حضور و غیاب خیرخواه مومن باشد.

     

    روایت دوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بزرگترین مردم از لحاظ مرتبه نزد خدا در روز قیامت کسی است که برای نصیحت خلق در زمین بیشتر دوندگی کند.

     

    روایت سوم)

    سفیان بن عیینه گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام فرمودند: بر شما باد به نصیحت کردن مخلوق برای رضای خدا که خدا را به عملی بهتر از آن ملاقات نکنی.  

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی    

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 04:56:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان ...
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان

    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان

     

    روایت اول)

    امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند: هر مومنی که برای زیارت برادرش بیرون شود و حق او را بشناسد در برابر هر گامی که بردارد خدا یک حسنه به او دهد و یک گناه از او بزداید و یک درجه او را بالا ببرد

    و چون در خانه اش را بکوبد درهای آسمان برایش گشوده شود

    و چون ملاقات و مصاحفه و معانقه کنند خدا به آنها روی آورد سپس به وجود آنها بر فرشتگان ببالد و فرماید: دو بنده ام را بنگرید که برای من یکدیگر را ملاقات کردند و دوستی نمودند . بر من سزاست که پس از این ایشان را به آتش عذاب نکنم.

     چون برگردد به شماره نفس کشیدن و گام ها و کلماتش فرشته او را بدرقه کنند و تا فردای آن شب او را از بلای دنیا و آسیب های آخرت نگهدارند و اگر در آن میان بمیرد از حساب برکنار باشد و اگر مومن زیارت شده هم حق زیارت کننده را چون او بشناسد مانند پاداش او برایش باشد.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: چون دو مومن یکدیگر را در آغوش کشند رحمت خدا آنها را فرا گیرد و چون به یکدیگر چسبند و از آن رضای خدا نخواهند و غرض دنیوی نداشته باشند به آنها گفته شود: آمرزیده شدید عمل را از سر گیرید و چون با یکدیگر وارد گفتگو شوند فرشتگان با هم گویند: از آنها دور شوید که رازی دارند و خدا بر آنها پرده انداخته است.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [شنبه 1402-04-31] [ 07:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      احترام به سالخوردگان ...

    احترام به سالخوردگان

     

    روایت اول)

    رسول خدا  صلی الله علیه و آله فرمود: احترام گذاشتن به مسلمان مو سفید از جمله تجلیل خداست.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از ما نیست کسی که بزرگسال ما را احترام نکند و کوچکتر ما ترحم ننماید.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: سالمندان خود را بزرگ دارید و با ارحام خود صله کنید و صله رحمی بهتر از آزار نرساندن له آنها نیست.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1402-04-26] [ 05:41:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران ...
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران

    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران

     

    روایت اول)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هرکه صبح کند و به امور مسلمین همت نگمارد از آنها نیست و هر که بشنود مردی فریاد می زند«مسلمانها به دادم رسید» و جوابش نگوید مسلمان نیست.

    و همچنین ایشان فرمودند: عابدترین مردم کسی است که نسبت به همه مسلمین خیرخواه تر و پاک دل تر باشد.

    مخلوق عیال خدا هستند و محبوبترین آنها نزد خدا کسی است که به عیال خدا سود دهد و به خانواده ایی شادی رساند.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: بر تو باد که برای خدا نسبت به مخلوقش خیر خواه باشی که هرگز خدا را به عملی بهتر از آن ملاقات نکنی.

    هرکه به امور مسلمین اهتمام نورزد مسلمان نیست.

     

    روایت سوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس تجاوز آب یا آتشی را از گروهی از مسلمین بگرداند بهشت برایش واجب گردد.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزّوجلّ« و قولوا للناس حسنا» فرمود: به مردم سخن نیک گوئید و جز خیر نگوئید تا بدانید حقیقت چیست.

     

    روایت پنجم)

    امام باقر علیه السلام درباره قول خدای عزّوجلّ« و قولوا للناس حسنا» فرمود: بهترین سخنی که دوست دارید مردم درباره شما گویند درباره مردم بگوئید.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزّوجلّ«و جعلنی مبارکا اینما کنت» فرمود: یعنی سودمند ساخت.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 05:36:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره صله رحم ...
    مجموعه روایات درباره صله رحم

     مجموعه روایات درباره صله رحم

     

    روایت اول)

    جمیل بن درّاج گوید: از امام صادق علیه السلام از قول خداوند عزّوجلّ پرسیدم:«واتقوا الله الذی تساءلون به و الارحام ان الله کان علیکم رقیبا»

    فرمود: آن ارحام مردم است که خدای عزّوجلّ به صله آن امر فرموده و بزرگش داشته مگر نمی بینی که آن را در ردیف خود قرار داده است.

     

    روایت دوم)

    مردی خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول الله! فامیل من تصمیم گرفته اند بر من حمله کنند و از من ببرند و دشنامم دهند. آیا من حق دارم آنها را ترک گویم؟

    فرمود: در آن صورت خدا همه شما را ترک می کند.

    عرض کرد: پس چه کنم؟

    فرمود: بپیوند با هرکه از تو ببرد و عطا کن به هرکه محرومت کند و درگذر از هرکه به تو ستم نماید زیرا چون چنین کنی خدا تو را بر آنها یاری دهد.

     

    روایت سوم)

    امام رضا علیه السلام فرمود: مردی که سه سال از عمرش باقی مانده صله رحم می کند خدا عمرش را 30 سال قرار می دهد و خدا هرچه خواهد می کند.

     

    روایت چهارم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: صله ارحام:

    -اعمال را پاک کند.

    - اموال را فزونی دهد.

    - بلا را بگرداند.

    - حساب را آسان کند.

    - اجل را تاخیر اندازد.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: صله ارحام خلق را نیکو و دست را با سخاوت و نفس را پاکیزه و روزی را زیاد کند و اجل را تاخیر اندازد.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: با رحمت صله کن اگرچه به یک شربت آب باشد و بهترین صله رحم آزار نرسانیدن به اوست و صله رحم مرگ را به تاخیر اندازد و دوستی در خانواده آورد.

     

    روایت هفتم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: ابوذر رضی الله عنه گفت شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: رحم و امانت در روز قیامت در دو جانب صراط اند. چون صله رحم کننده و امانت نگهدار بر صراط گذرد به بهشت رسد و چون خائن امانت و قاطع رحم از آن بگذرد هیچ عملی با وجود این دو گناه سودی نبخشد و صراط در آتش دوزخ سرنگونش کند.

     

    روایت هشتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: صله رحم و خوش رفتاری با همسایه شهرها را آباد و عمرها را زیاد کند.

     

    روایت نهم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چیزی که ثوابش از همه چیز زودتر رسد صله رحم است.

     

    روایت دهم)

    امیر المومنین علیه السلام فرمود: انسان اگرچه مال و فرزند داشته باشد هرگز نباید از خویشاوند خود و از دوستی و کرامت و دفاع دستی و زبانی آنها روی بگرداند. انها از همه مردم اطرافش را محکمتر دارند و به او مهربانترند و اگر مصیبتی به او رسد یا بدی برایش پیش آید پریشانی او را سامان دهنده ترند.

    - هرکه دست کمک از فامیل خویش بازگیرد از آنها یکدست گرفته شده و از خود او دستهای بسیار.

    - و هرکه نرمی و فروتنی کند دوستش از او مودت بیند.

    - هر که چون دارا شود آنچه را که احسان کرده خدا در دنیایش جبران کند و در آخرت برایش چند برابر سازد.

    - نام نیکی که خدا برای کسی در میان مردم بگذارد از مالی که می خورد و به ارث می گذارد بهتر است.

    - هریک از شما که ثروت و مالی پیدا کرد نباید تکبرش زیاد شود و خود رابزرگ دارد و از خویشاوندش دور شود.

    - هیچ یک از شما نباید نسبت به برادری که چون مال ندارد به او احسان نکند و از او دوری کند و هیچ یک از شما نباید از بستن شکست و تنگدستی خویشاوندش به چیزی که اگر نگهدارد سودش ندهد و اگر از دستش دهد زیانش نرساند غفلت کند.

     

    روایت یازدهم)

    سلیمان بن هلال گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: قبیله ایی نسبت به یکدیگر احسان کنند و صله رحم نمایند.

    فرمود: این است که اموالشان زیاد شود و فزونی گیرد وهمواره چنین باشند تا از یکدیگر ببرند و چون از هم بریدند آن فزونی از ایشان برداشته شود.

     

    روایت دوازدهم)

    امیر المومنین صلوات الله علیه فرمود: با ارحام خود بپیوندید اگرچه با سلام کردن باشد که خدای تبارک و تعالی فرماید:  :«واتقوا الله الذی تساءلون به و الارحام ان الله کان علیکم رقیبا»

     

    روایت سیزدهم)

    عبدالله بن سنان گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: پسر عمویی دارم که هرچه با او می پیوندم از من می برد تا آنکه تصمیم گرفتم که اگر از من برید از او ببرم به من اجازه می فرمایید از او ببرم؟

    فرمود: اگر تو با او بپیوندی و او از تو ببرد خدای عزّوجلّ شما را با هم بپیوندد و اگر تو از او ببری و و از تو ببرد خدا از هر دو ببرد.

     

    روایت چهاردهم)

    جهم بن حمید گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: خویشاوندانی دارم که دین مرا ندارند آیا آنها بر من حقی دارند؟

    فرمود: آری، خویشاوندی را چیزی قطع نکند و اگر هم دین تو باشند دو حق پیدا کنند: حق خویشاوندی، حق اسلام.

     

    روایت پانزدهم)

    امام صادق علیه السلام می فرمود: صله رحم و احسان حساب را آسان کنند و از گناهان نگهدارند. پس صله رحم کنید و به برادران خود احسان نمایید اگرچه به وسیله سلام کردن خوب و جواب سلام دادن باشد.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [شنبه 1402-04-24] [ 11:12:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      حقیقت فطرت ...
    حقیقت فطرت

    حقیقت فطرت

    هشام بن سالم گوید: از امام صادق علیه السلام آیه شریفه « فطرت خدایی که مردم را بر اساس آن آفرید.» را پرسیدم.

    فرمود: آن توحید است.

    شرح: فطرت به معنی سرشت و آفرینش انسان است با صفتی مخصوص. خدای تعالی انسان را با صفت خداپرستی آفریده و این معرفت را در ذات و نهاد به ودیعت گذاشته است به نحوی که اگر انسان خود را از تلقینات و وسوسه هسا خانواده و محیط برکنار دارد به صانع و خالق خویش اعتراف می کند. و اگر این صفت را خدای تعالی در فطرت انسان نمی گذاشت هیچ کس خداشناس نمی گشت.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [جمعه 1401-06-11] [ 07:22:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم