|
|
|
ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن |
... |
ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
روایت اول)
امام صادق علیه السلام فرمود: بر مومن واجب است که ناصح و خیرخواه مومن باشد.
و فرمودند: بر مومن واجب است که در حضور و غیاب خیرخواه مومن باشد.
روایت دوم)
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بزرگترین مردم از لحاظ مرتبه نزد خدا در روز قیامت کسی است که برای نصیحت خلق در زمین بیشتر دوندگی کند.
روایت سوم)
سفیان بن عیینه گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام فرمودند: بر شما باد به نصیحت کردن مخلوق برای رضای خدا که خدا را به عملی بهتر از آن ملاقات نکنی.
.
اصول کافی، ج3
ترجمه مصطفوی
موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
[پنجشنبه 1402-05-12] [ 04:56:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن |
... |
|
مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
روایت اول)
امام صادق علیه السلام فرمود: هر که نزد برادر مسلمانش رود و او را گرامی دارد همانا خدای عزّوجلّ را گرامی داشته است.
روایت دوم)
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بنده ایی از امتم نیست که نسبت به برادرش لطفی کند جز آنکه خدا برخی از خدمتگزاران بهشت را خادمش سازد.
روایت سوم)
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که به برادر مسلمانش سخن محبت آمیزی گوید و گرفتاریش را گشایش دهد تا زمانی که در این کار باشد زیر سایه رحمت واسع و فراخ خدا باشد.
روایت چهارم)
امام صادق علیه السلام فرمود: از جمله آن چه خدای عزّوجلّ مومن را بدان اختصاص داده این است که او را شناسا و قدردان احسان برادران خود نماید اگرچه کم باشد و احسان و نیکی به کم و زیاد نیست از این رو خدای عزّو جلّ فرمود:« و یوثون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه»، «و من یوق شحّ نفسه فاولئک هم المفلحون»
و هرکه را خدای عزّوجلّ به این خصلت شناخت او را دوست دارد و هرکه را خدای تبارک و تعالی دوست داشت مزدش را روز قیامت بدون حساب کامل دهد.
سپس فرمود: ای جمیل! این حدیث را به برادرانت بگو که موجب تشویق آنها به احسان است.
روایت پنجم)
امام صادق علیه السلام فرمود: همانا مومن به برادران خود تحفه می دهد.
گفتم: تحفه چیست؟
فرمود: مانند جای نشستن، متکا، خوراک، پوشاک، سلام گفتن. پس بهشت برای پاداش او گردن کشد و خدای عزّوجلّ به بهشت وحی فرماید :« من طعام تو را بر اهل دنیا حرام ساختم مگر بر پیغمبر و وصی پیغمبر.»
و چون روز قیامت شود خدای عزّوجلّ به بهشت وحی کند که دوستانم را در برابر تحفه هایشان پاداش ده. پس غلامان و حوریانی بیرون آیند که طبق هایی که از مروارید سرپوش دارند همراه داشته باشند چون آنها به دوزخ و هراسش نگرند و بهشت را با آنچه در آن است مشاهده کنند عقلشان بپرد و نتوانند از آن طبقها بخورند سپس یک جارچی از زیر عرش فریاد کند:« همانا خدای عزّوجلّ دوزخ را حرام کرده بر کسی که از طعام بهشت خورد.» آنگاه ایشان دست دراز کنند و بخورند.
روایت ششم)
امام باقرعلیه السلام فرمود: بر مومن واجب است که هفتاد گناه کبیره را برمومن بپوشاند.
روایت هفتم)
اسحاق بن عمار گوید: اما صادق به من فرمود: ای اسحاق تا توانی به دوستانم نیکی کن زیرا هر مومنی نسبت به مومن دیگر احسان کند و او را یاری نماید چهره ابلیس را خراشیده و دلش را زخم کرده است.
.
اصول کافی، ج3
ترجمه مصطفوی
موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
[دوشنبه 1402-05-09] [ 10:46:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نص بر امامت امام زمان (عج) |
... |
|
حدیث اول) ضوء بن علی از مردی از اهل فارس که نامش را برده نقل می کند که؛
به سامراء آمدم و به در خانه امام حسن عسگری (علیه السلام) چسبیدم. حضرت مرا طلبید. من وارد شدم و سلام کردم.
فرمود: برای چه آمده ای؟
عرض کردم: برای اشتیاقی که به خدمت شما داشتم.
فرمود: پس دربان ما باش.
من همراه خادمان درخانه حضرت بودم. گاهی می رفتم، هرچه احتیاج داشتند از بازار می خریدم و زمانی که در خانه، مردها بودند، بدون اجازه وارد می گشتم.
روزی بر حضرت وارد شدم و او در اتاق مردها بود، ناگاه در اتاق حرکت و صدائی شنیدم.
سپس به من فریاد زد: بایست! حرکت مکن.
من جرات درآمدن و بیرون رفتن نداشتم. سپس کنیزکی که چیز سرپوشیده ایی همراه داشت، از نزد من گذشت.
آنگاه مرا صدا زد که درآی.
من وارد شدم و کنیز را هم صدا زد. کنیز نزد حضرت بازگشت.
حضرت به کنیز فرمود: از آنچه همراه داری، روپوش بردار.
کنیز از روی کودکی سفید و نیکو روی پرده برداشت و خود حضرت روی شکم کودک را باز کرد . دیدم موی سبزی که به سیاهی آمیخته نبود از زیر گلو تا نافش روئیده است.
پس فرمود: این است صاحب شما.
و به کنیز امر فرمود که او را ببرد. سپس من آن کودک را ندیدم تا امام حسن (علیه السلام) وفات کرد.
حدیث دوم) عبدالله بن صالح گوید که خود او آن حضرت را نزد حجر الاسود دید و مردم (برای بوسیدن حجر) نزاع و کشمکش داشتند.
آن حضرت می فرمود: به این وضع مامور نشده اند(بلکه اگر بوسیدن بدون مزاحمت ممکن شد باید ببوسند وگرنه به اشاره با دست اکتفا کنند)
حدیث سوم) شخصی از اهل مدائن گوید: من با رفیقم به حج رفته بودم. چون به موقف عرفات رسیدیم، جوانی را دیدم، نشسته و لنگ و روپوشی دربر کرده و نعلین زردی درپا دارد. لنگه و روپوش او به نظر من صد و پنجاه دینار ارزش داشت و علامت و اثر سفر در او نبود.
گدائی نزد ما آمد، او را رد کردیم. سپس نزد آن جوان رفت و سوال کرد، جوان چیزی از زمین برداشت و به او داد، گدا او را دعا کرد و زیاد و جدی هم دعا کرد. سپس جوان برخاست و از نظر ما پنهان شد.
ما نزد آن سائل رفتیم و به او گفتیم: عجبا! به تو چه عطا کرد؟
او به ما ریگ طلای دندانه داری نشان دادکه قریب بیست مثقال بود.
من به رفیقم گفتم: مولای ما نزد ما بود و ما ندانستیم. آنگاه به جست و جویش برخاستیم و تمام موقف را گردش کردیم و او را بدست نیاوردیم. سپس از جمعیتی که اطرافش بودند از اهل مکه و مدینه راجع به او پرسیدیم.
گفتند: جوانی است علوی که هر سال پیاده به حج می آید.
کافی، ج2
ترجمه مصطفوی
موضوعات: ◀مطالب ویژه امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف), ◀نص بر امامت امام زمان (عج الله تعالی و فرجه الشریف), ◀احادیث برگزیده امام حسن عسگری علیه السلام
[چهارشنبه 1398-12-28] [ 03:03:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نص بر امامت امام حسن عسگری علیه السلام |
... |
|
نص بر امامت امام حسن عسگری (علیه السلام)؛
ابوهاشم جعفری گوید: بعد از مردن ابوجعفر (پسر بزرگتر امام هادی علیه السلام) خدمت آن حضرت بودم و با خود فکر می کردم و می خواستم به زبان آورم که : قصه ابوجفعفر. و ابو محمد (پسران امام هادی علیه السلام) مانند قصه ابوالحسن موسی بن جعفر واسماعیل پسران جعفر بن محمد علیهم السلام است؛ زیرا بعد از ابوجعفر، امامت ابومحمد علیه السلام انتظار می رفت (چنانچه بعد از وفات اسماعیل هم موسی بن جعفر علیه السلام شد.)
ولی پیش از آنکه من چیزی به زبان آورم امام هادی علیه السلام به من متوجه شد و فرمود: آری، ای اباهاشم! خدا را درباره ابومحمد علیه السلام بعد از ابوجعفر “بدا” حاصل شد نسبت یه انری که برای او شناخته نبود، چنانچه برای او بدا حاصل شد درباره موسی علیه السلام بعد از وفات اسماعیل نسبت به امری که به سبب آن حال او مکشوف گشت. و این مطلب چنان است که در خاطر تو گذشت. اگر چه اهل باطل بدشان آید.
پسرم ابومحمد پس از من جانشین من است، هرچه مردم احتیاج دارند علمش نزد او و ابزار امامت همراه اوست.
شرح: مقصود از “بدا” برای خدا این است که مردم از نظر ظاهر گمان نمی کردند با وجود ابی جعفر پسر بزرگتر امام هادی، امامت به حضرت عسگری علیه السلام رسد که برادر کوچکتر است. ولی خدا در علم مخصوص خود، امامت را برای او قرار داده بود و پس از وفات ابی جعفر مکشوف شد و همه فهمیدند که جانشین امام هادی ، امام حسن عسگری علیهما السلام است.
اصول کافی، ج2
مصطفوی
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ◀جلد2, ◀نص بر امامت امام حسن عسگری علیه السلام
[پنجشنبه 1398-11-24] [ 01:06:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نص بر امامت امام جواد علیه السلام |
... |
پدر خیرانی گوید:
من در خراسان خدمت امام رضا (ع) بودم، که مردی به آن حضرت گفت: آقای من! اگر پیش آمدی کند، به که بگرویم؟
فرمود: به پسرم ابی جعفر.
امام رضا (ع) فرمود: همانا خدای تبارک تعالی عیسی بن مریم را به رسالت برگزید و صاحب شریعت تازه اش ساخت در سنی کمتر از ابی جعفر علیه السلام.
شرح: ظاهر آن است که حضرت عیسی (ع) در سه سالگی به رسالت مبعوث شده است، چنانچه سخن گفتن او پس از ولادت و زمانی که در گهواره بوده، صریح آیه قرآن کریم است. نبوت او در سن 7 سالگی بیان شده است.
اصول کافی، ج2
مصطفوی
موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ◀جلد2, ◀نص بر امامت امام جواد علیه السلام
[سه شنبه 1398-11-22] [ 02:43:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
وصیت نامه امام موسی کاظم به امام رضا علیهما السلام |
... |
|
وصیت نامه امام موسی کاظم به امام رضا علیهما السلام
دلیلی بر امامت امام رضا علیه السلام
یزید بن سلیط گوید : هنگامی که موسی بن جعفر علیه السلام وصیت می فرمود (ده تن را ) راگواه گرفت …. که این وصیت نامه به خط خود من است که وصیت جدم امیر المومنین علی بن ابی الطالب علیه السلام و محمد بن علی (امام محمد بن باقر علیه السلام) را حرف به حرف استنساخ کرده ام و وصیت جعفر بن محمد هم مانند این است .
همانا من به علی وصیت می کنم و پسران دیگرم را همراه او میسازم به شرط اینکه او بخواهد و آنها را شایسته تشخیص دهد و دوست داشته باشد که تثبیتشان کند و اگر نخواست و دوست داشت که خارجشان کند اختیار با اوست و با وجود او ایشان اختیاری ندارند.
و نیز وصیت نمودم به او و پسرانم ؛ ابراهیم، عباس، قاسم، اسماعیل و احمد، سرپرستی موقوفات و اموال و بردگان و کودکانم را که بازماندگان منند و نیز ام احمد را ، ولی و سرپرستی زنانم با علی است نه با آنها.
و تولیت ثلث موقوفه پدرم و ثلث خودم نیز تنها با اوست که درهر راه خواهد به مصرف رساند و نسبت به آنها حق صاحب مال به را نسبت به مالش دارد، اگر خواهد بفروشد یا ببخشد یا واگذار کند یا به کسانی که نام بردم یا دیگرانی که نام نبردم صدقه دهد، اختیار با اوست .
او به جای من است در این وصیت نسبت به مال و اهل و فرزندانم.
و اگر بخواهد برادرانش که در نوشته ام نام بردم ثابت بدارد و اگر نخواهد اختیار دارد که خارجشان کند. بر او سرزنشی نیست و کسی حق رد کردن او را ندارد و اگر دریافت که حال آنها نسبت به زمانی که من از ایشان جدا می شوم تغییر کرد ( مانند عروض جنون و خیانت..) حق دارد ایشان را تحت سرپرستی خود درآورد و اگر یکی از آنها بخواهد خواهر خود را شوهر دهد جز با اجازه و فرمان او حق ندارد زیرا او به امر ازدواج فامیلش آشناتر است.
و هر سلطان یا هر شخصی از مردم که از او جلوگیری کند، یا او را نسبت به آنچه در این مکتوب ذکر نمودم، یا نسبت به اشخاصی که نام بردم (از زنان و کودکان) مانع شود، از خدا و رسولش بیزاری جسته و خدا و رسولش نیز از او بیزار باشند، و لعنت و خشم خدا و لعنت لاعنان و ملائکه مقربین و پیغمبران و مرسلین و تمام مومنین بر او باد و هیچ یک از سلاطین حق ندارد او را از کاری باز دارد.
من از او دادخواهی و بستانکاری ندارم و برای هیچ یک از فرزندانم نزد او مالی نیست و هرچه گوید درست است، اگر کم کند او خود بهتر داند و اگر زیاد کند او همچنان راستگوست و مقصود من از وارد کردن فرزندانی را که در وصیت وارد کردم ، تنها از نظر احترام به نام و تکریم آنها بود.
و کنیزانی که از من اولاد دارند، آنهائی که در منزل خود بمانند و با حجاب باشند اگر او بخواهد آنچه در زندگی من داشتند به آنها بدهد و هر کدام از آنها که شوهر کند دیگر حق ندارد به حرمسرای من بازگردد مگر در صورتی که علی رای دیگری دهد و دخترانم نیز همچنانند و جزء به رای و مشورت او نه هیچ برادر مادری و نه هیچ سلطان و نه هیچ عموئی حق دارد دخترانم را شوهر دهد، اگر این کار را بکند با خدا و رسولش مخالفت کرده و با سلطنت خدائی جنگیده اند.
علی به ازدواج فامیل خویش بیناتر است اگر بخواهد به شوهر دهد ، می دهد و اگر خواهد ترک کند، ترک می کند. من به آن زنها همچنان که در مکتوبم نوشته ام وصیت کرده ام و خدا را بر آنها گواه گرفته ام و علی و ام احمد هم گواهند.
و هیچ کس را نرسد که وصیت مرا برخلاف آنچه ذکر کردم و نام بردم ظاهر سازد و منتشر کند.
هرکه بدی کند بر خود کرده و هرکه نیکی کند به خود کرده است. پروردگارت به بندگان ستمگر نیست و درود خدا بر محمد و خاندانش باد. هیچ سلطان و شخص دیگری حق ندارد این وصیت نامه را که پائینش را مهر کرده ام پاره کند، کسی که چنین کند لعنت و خشم خدا و لعنت لاعنان و ملائکه مقربین و جمعیت پیمبران و مومنان از مسلمین بر او باد و تنها علی حق دارد وصیت مرا بگشاید(سپس در جای امضا نوشت) نوشت و مهر کرد ابو ابراهیم (موسی بن جعفر علیه السلام) و گواهان و صلی الله علیه و علی آله.
.
.
اصول کافی، جلد2، ص97-99
ترجمه مصطفوی
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش
[دوشنبه 1398-06-04] [ 07:34:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
دعای زیبای امام رضا علیه السلام برای برادران خود |
... |
دعای امام رضا علیه السلام در حق برادران خود
همانا ای برادرانم!
خدا می داند که من مشتاق دلخوشی شمایم،
خدایا! اگر تو میدانی که من صلاح ایشان را می خواهم و نسبت به آنها خوش رفتار و پیوند ساز و مهربانم.
در هر شب و روز مرا برای کارهای ایشان یاری کن و جزای خیرم بده
و اگر قصد دیگری دارم تو هر پنهانی را می دانی
مرا چنان که سزاوارم جزا بده اگر قصد بدی دارم جزای بد و اگر قصد خیری دارم جزای خیرم ده
خدایا! ایشان را اصلاح کن و کارهایشان را اصلاح کن و شیطان را از ما و آنها دور کن و آنها را بر اطاعتت یاری و به هدایتت موفق دار
همانا ای برادر! من خوشحالی شما را شائقم و به صلاح شما کوشایم و خدا نسبت به آنچه می گویم مورد اعتماد است.
.
.
اصول کافی جلد2، ص102
ترجمه مصطفوی
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀دعای زیبای امام رضا برای برادران خود
[ 07:29:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
اوصاف امام رضا از زبان امام صادق علیهما السلام |
... |
|
اوصاف امام رضا علیه السلام از زبان امام صادق علیه السلام
زید بن سلیط زیدی گوید: در بین راهی که به عمره می رفتیم به موسی بن جعفر علیه السلام برخوردم و عرض کردم: قربانت گردم، این مکان را که ما در آن هستیم به یاد می آورید؟
فرمود: آری! تو هم یادت می آید؟ عرض کردم: آری، من و پدرم شما را در اینجا ملاقات کردیم و امام صادق علیه السلام و برادران شما هم بودند. پدرم به امام صادق علیه السلام عرض کرد: پدر و مادرم به قربانت، شما همه امامان پاک هستید، ولی کسی از مرگ برکنار نمی ماند به من مطلبی بفرمائید که جانشین خود بازگویم تا گمراه نشود.
فرمود: آری ای ابا عبدالله (کنیه پدر زید است) اینان پسران منند و این سرور آنهاست. اوست که حکم و فهم و سخاوت وشناسائی احتیاجات و اختلافات مردم را در امر دین ودنیایشان می داند و اخلاق و پاسخ دادنش نیکوست و او دری از درهای خدای عزوجل است و امتیاز دیگری دارد که از همه اینها بهتر است، پدر عرض کرد: آن چیست؟ پدر و مادرم به قربانت
حضرت فرمود: خدای عزوجل فریادرس و پناه و علم و نور و فضیلت و حکمت این امت را از صلب او بیرون می آورد(یعنی امام هشتم علیه السلام) او بهترین مولود و بهترین کودک (زمان خود) است ، خدای عزوجل به وسیله او از خون ریزی جلوگیری کند و میان مردم آشتی دهد و پراکنده را گرد آورد و رخنه را اصلاح کند برهنه را بپوشاند و گرسنه را سیر کند و هراسان را ایمن سازد؛ خدا به برکت او باران فرستد و بر بندگان ترحم کند او بهترین پیران و بهترین جوانان است، گفتارش حکمت و خاموشیش علم است؛ آنچه مردم در آن اختلاف دارند، فیصل دهد و پیش ازبلوغش بر فامیلش سروری کند.
.
.
اصول کافی جلد2 ص91 تا 92
ترجمه مصطفوی
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀اوصاف امام رضا در کلام امام صادق علیه السلام
[ 07:27:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نص بر امامت امام موسی کاظم علیه السلام |
... |
|
??نص بر امامت امام موسی کاظم علیه السلام
? حدیث اول
عیسی بن عبدالله گوید؛ به امام صادق علیه السلام عرض کردم: اگر پیش آمدی کند، من به که اقتدا کنم؟ حضرت اشاره به پسرش موسی کرد. عرض کردم : اگر برای موسی پیش آمدی کند ، به که اقتدا کنم؟ فرمود: به فرزندش عرض کردم : اگر برای فرزندش پیش آمدی کند و برادر بزرگتر و پسر کوچکتری از خود باقی گذارد، به که اقتدا کنم؟ فرمود: به فرزندش سپس فرمود: تا ابد چنین است(یعنی پسر کوچک امام بر برادر بزرگتر امام مقدم است) عرض کردم: اگر امام را نشناختم و جای او را ندانستم چه کنم؟ فرمود: می گوئی خدایا! من پیرو و دوستدار آن حجت زنده تو هستم که از فرزندان امام گذشته است ، همین تو را کافیست، ان شاء الله
?حدیث دوم
مفضل بن عمر گوید: امام صادق علیه السلام از ابوالحسن موسی علیه السلام یاد کرد -و او آن روز کودکی بود- و فرمود: این است همان مولودی که در خاندان ما ، مولودی پربرکتر از او برای شیعیان ما به دنیا نیامده است.
?حدیث سوم
صفوان جمال گوید: از امام صادق علیه السلام درباره صاحب امر امامت پرسیدم ، فرمود: صاحب این امر بازی و بیهوده گری نکند. آنگاه ابوالحسن موسی که کودک بود و بزغاله ای مکی همراه داشت و به او می گفت : “پروردگارت را سجده کن"، آمد . امام صادق علیه السلام او را در آغوش کشید و فرمود: پدر و مادرم فدای کسی که بازی و بیهوده گری نکند.
.
.
اصول کافی جلد 2
.
.
موضوعات: ◀ نص بر امامت امام موسی کاظم علیه السلام
[جمعه 1398-05-25] [ 10:57:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نص بر امامت امام سجاد علیه السلام |
... |
|
??نص بر امامت سجاد صلوات الله علیه
ابی جارود گوید؛ امام باقر علیه السلام فرمود:
چون هنگام شهادت حسین بن علی علیهما السلام فرا رسید، دختر بزرگترش فاطمه بنت الحسین علیه السلام را طلبید و کتابی پیچیده و وصیتی آشکارا به او داد . زیرا علی بن الحسین علیهما السلام مرضی از لحاظ معده داشت که در حال احتضارش می دیدند. سپس فاطمه آن کتاب را به علی بن الحسین علیهما السلام داد. ای زیاد ! سپس به خدا آن کتاب به ما رسید . زیاد گوید، عرض کردم: خدا مرا قربانت گرداند ، در آن کتاب چه نوشته است؟ فرمود:
“به خدا آنچه از زمان خلقت آدم تا به آخر رسیدن دنیا مورد احتیاج اولاد آدم است در آن است . به خدا که احکام حدود حتی جریمه خراش در آن ثبت است.”
?حدیث دوم؛
امام صادق علیه السلام فرمود: چون امام حسین صلوات الله علیه به جانب عراق رهسپار گشت کتب و وصیت را به ام سلمه -رضی الله عنها- سپرد و چون علی بن الحسین علیه السلام به مدینه برگشت به او تحویل داد.
شرح؛
آنچه امام حسین علیه السلام به ام سلمه داد غیر از آنها بود که به فاطمه داد. شاید آنچه به ام سلمه داده همان وصیت سر به مهری باشد که از آسمان نازل شده است. مرآت ص 227
.
.
اصول کافی
جلد 2
.
.
موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام محمد باقر(علیه السلام), ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀نص بر امامت امام سجاد علیه السلام
[پنجشنبه 1398-05-24] [ 03:49:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نص بر امامت امام محمد باقر علیه السلام |
... |
??نص بر امامت امام محمد باقر علیه السلام
اسماعیل بن محمد گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: پیش از آنکه وفات علی بن الحسین علیهما السلام فرا رسد ، زنبیلی یا صندوقی را که نزد او بود ، بیرون آورد و فرمود: ای محمد! این صندوق را ببر .
پس آن را در میان چهار تن (که چهار طرفش را گرفته بودند) بردند . چون آن حضرت وفات کرد برادران امام باقر آمدند و ادعا کردند که از آنچه در میان صندوق بود، بهره ما را بده. فرمود: به خدا که از بهره شما چیزی در آن نبود. اگر از بهره شما چیزی در آن می بودپدرم آن را به من نمی داد در آن صندوق، سلاح و کتب رسول خدا صلی الله علیه و آله بود.(که از علائم امام علیه السلام است).
?حدیث دوم
عیسی بن عبد الله از جدش نقل کند که علی بن الحسین علیهما السلام در حال احتضار که تمام اولادش گردش بودند به آنها متوجه شد آنگاه به محمد بن علی رو کرد و فرمود: ای محمد! این صندوق را به خانه خود بر، سپس گوید؛ ولی در آن صندوق درهم و دینار نبود، بلکه پر از علم و دانش بود.
.
.
اصول کافی
جلد 2
.
.
موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام محمد باقر(علیه السلام), ◀نص بر امامت امام محمد باقر علیه السلام
[ 03:41:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
خطاب امام حسین علیه السلام به عایشه هنگام دفن امام حسن |
... |
|
?خطاب امام حسین به عایشه در زمان دفن امام حسن (علیه السلام)
محمد بن مسلم گوید شنیدم امام باقر علیه السلام می فرمود؛
…. امام حسین بر جنازه ( امام حسن علیه السلام) نماز گزارد و چون نمازش تمام شد داخل مسجدش بردند ، چون بر سر قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله نگهش داشتند ، به عایشه خبر بردند و به او گفتند بنی هاشم جنازه حسن بن علی علیه السلام را آورده اند تا در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله دفن کنند عایشه بر استری نشست و شتافت-او نخستین زنی بود که از دوران اسلام بر زین نشست- آمد و ایستاد و گفت:
“فرزند خود را از خانه من بیرون برید که نباید در اینجا چیزی دفن شود و حجاب پیغمبر صلی الله علیه و آله دریده شود.”
حسین بن علی صلوات الله علیهما فرمود:
“تو و پدرت از پیش، حجاب پیغمبر صلی الله علیه و آله را دریدید و تو در خانه پیغمبر کسی را آوردی که دوست نداشت نزدیک او باشد (مقصود ابوبکر و عمر) و خدا از این کار از تو بازخواست می کند. همانا برادرم به من امر کرد که جنازه اش را نزدیک پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله ببرم تا با او تجدید عهد کند و بدان که برادر من از همه مردم به خدا و رسولش و معنی قرآن داناتر بود و نیز او داناتر از این بود که پرده رسول خدا صلی الله علیه و آله را پاره کند زیرا خدای تبارک و تعالی می فرماید : ” یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوت النبی الا ان یوذن لکم”و تو بدون اجازه پیغمبر مردانی را به خانه او راه دادی .
خدای عزوجل فرماید: یا ایها الذین آمنوا لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی” در صورتی که به جان خودم سوگند که تو به خاطر پدرت و فاروقش (عمر) بغل گوش پیغمبر صلی الله علیه و آله کلنگ ها زدی با آنکه خدای عزوجل فرماید:
“ان الذین یغضون اصواتهم عند رسول الله اولئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوی". . به جان خودم که پدرت و فاروقش به سبب نزدیک کردن خودشان به پیغمبر صلی الله علیه و آله او را آزار دادند و آن حقی را که خدا با زبان پیغمبرش به آنها امر کرده بود، رعایت نکردند زیرا خدا مقرر فرموده که آنچه نسبت به مومنین در حال زنده بودنشان حرام در حال مرده بودنشان حرام است.
به خدا ای عایشه ! اگر دفن کردن حسن نزد پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله که تو آن را نمی خواهی از نظر ما خدا آن را جایز کرده بود، می فهمیدی که او به رغم انف تو در آنجا دفن میشد.
سپس محمد بن حنفیه رشته سخن به دست گرفت و فرمود: ای عایشه! یک روز به راستی بر استر می نشینی و یک روز بر شتر می نشینی! تو به علت دشمنی و عداوتی که با بنی هاشم داری نه مالک نفس خودت هستی و نه در زمین قرار می گیری.
عایشه رو به او کرد گرفت: پسر حنفیه! اینها فرزندان فاطمه اند که سخن می گویند دیگر تو چه می گویی!
حسین علیه السلام به او فرمود؛ محمد را از بنی فاطمه به کنا دور می کنی، به خدا که او زاده سه فاطمه است؛ 1_ فاطمه دختر عمران بن عائد بن عمرو بن مخزوم(مادر جناب ابوطالب) 2_ فاطمه بنت اسد بن هاشم (مادر امیر المومنین) 3_ فاطمه دختر زائده بن اصم بن رواحه بن حجر بن عبد معیص بن عامر ( مادر جناب عبدالمطلب)
عایشه به امام حسین علیه السلام گفت: پسر خود را دور کنید و ببریدش که شما مردمی هستید که دشمنی می خواهید. پس حسین علیه السلام به جانب قبر مادرش رفت و جنازه او را بیرون آورد و در بقیع دفن کرد. . . اصول کافی جلد2 . . “
موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام محمد تقی (علیه السلام), ◀خطاب امام حسین به عایشه
[سه شنبه 1398-05-15] [ 01:05:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
هزار در هزار باب علم |
... |
|
?حدیث اول؛
امام صادق علیه السلام فرماید:
رسول خدا صلی الله علیه و آله در دوران بیماری که در آن وفات یافت، فرمود: دوستم را نزد من حاضر کنید. آن دو زن (حفصه و عایشه) به دنبال پدران خود فرستادند. چون نظر رسول خدا صلی الله علیه و آله بر آنها افتاد رو بگردانید و فرمود که دوستم را نزد من حاضر کنید. پس به دنبال علی فرستادند. چون دیدارش به علی افتاد به او متوجه شد و حدیثش گفت و چون علی بیرون آمد آن دو نفر گفتند: دوستت به تو چه حدیث کرد؟ فرمود: هزار باب به من حدیث کرد که هر بابی مفتاح هزار باب است.
?حدیث دوم؛
یونس بن رباط گوید : من و کامل خدمت امام صادق علیه السلام رسیدیم . کامل به حضرت عرض کردم: قربانت گردم فلان شخص حدیثی روایت کند.
فرمود: آن را بازگو. عرض کرد: او گفت : رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز وفاتش به علی علیه السلام هزار باب حدیث کرد و هر بابی مفتاح هزار حدیث بود که جمعا یک میلیون بار می شد. فرمود: آری چنین بود. عرض کردم: قربانت، آن بابها برای شیعیان و دوستان شما هم ظاهر شد؟ فرمود: ای کامل! یک باب یا دو باب آن ظاهر گشت. عرض کردم: قربانت بنابراین از یک میلیون باب از فضل شما جز یک یا دو باب روایت نشده است؟ فرمود: توقع دارید که شما از فضل ما چه اندازه روایت کنید؟ شما از فضل ما جز یک الف غیر متصل روایت نکنید.
.
.
اصول کافی
جلد 2
.
.
موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀هزار در هزار باب علم
[یکشنبه 1398-05-13] [ 11:46:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
واکنش منافقین به امامت حضرت علی |
... |
|
#غدیر
?امام صادق علیه السلام فرمودند؛
چون رسول خدا صلی الله علیه و آله از حجه الوداع بازگشت، جبرئیل علیه السلام بر او نازل شد و گفت : “یا ایها الرسول! بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین". مائده، آیه69
پیغمبر مردم را فریاد زد تا گرد آمدند و دستور داد تا خارهای بوته های خار را تراشیدند. سپس آن حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه ، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه _سه بار تکرار کردند_
پس خار نفاق در دل آن مردم افتاد و گفتند : خدا _جل ذکره- هرگز چنین امری بر محمد نازل نکرده بلکه او میخواهد بازوی پسر عمویش را بلندکند.
(غدیر) چون پیغمبر به مدینه وارد شد انصار نزد او آمدند و گفتند : ای رسول خدا ،خدای _جل ذکره_ به ما احسان فرمود و از برکت تشریف فرمائی شما در میان ما، به ما شرافت بخشید و دوست ما را شاد و دشمن ما را سرکوب کرد اکنون واردین نزد شما می آیند و بسا چیزی نداری که به آنها عطا کنی و موجب شماتت دشمن می شود. ما دوست داریم که شما یک سوم اموال ما را قبول فرمائی تا اگر از مکه اشخاصی بر شما وارد شدند برای عطاء به آنها چیزی داشته باشی.
رسول خدا صلی الله علیه و آله جوابی به ایشان نداد و منتظر بود که از پروردگارش چه دستور برسد.
تا آنکه جبرئیل علیه السلام این آیه را آورد :“قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی” و پیغمبر اموال ایشان را نپذیرفت.
باز منافقان گفتند: خدا این را بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل نکرده و او مقصودی جز بلند کردن بازوی پسرعموی خویش و تحمیل خاندان خود بر ما ندارد. دیروز می گفت : هرکس من مولای او هستم علی مولای اوست و امروز می گوید بگو من برای پیغمبری از شما مزدی جز دوستی خویشان نمی خواهم. سپس آیه خمس بر پیغمبر نازل شد و باز آنها گفتند : می خواهد اموال و غنیمت ما را به آنها دهد.
سپس جبرئیل علیه السلام نزد آن حضرت آمد و گفت : ای محمد ! وظیفه پیغمبریت را انجام دادی و عمرت به آخر رسید اکنون اسم اکبر و میراث علم و آثار علم نبوت را به علی علیه السلام بسپار؛ زیرا من هرگز زمین را خالی نگذارم از دانشمندی که اطاعت و ولایت من به وسیله او شناخته شود و او برای کسانی که در میان وفات پیغمبر گذشته تا آمدن پیغمبر آینده متولد می شوند حجت باشد.
پس پیغمبر اسم اکبر و میراث علم و آثار علم نبوت را به عنوان وصیت به علی سپرد و او را به هزار کلمه و هزار باب وصیت فرمود که از هر کلمه و بابی هزار کلمه و باب گشوده میشد.
.#غدیر
.
جلد2
اصول کافی
.
.#غدیر
موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀واکنش منافقین با امامت حضرت علی
[ 11:32:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
ترتیب نزول واجبات |
... |
?اب الجارود گوید: شنیدم امام باقر (علیه السلام) می فرمود:
خدای عزوجل پنج چیز بر بندگان واجب ساخت و آنها چهار چیزش را گرفتند و یکی را رها کردند.
عرض کردم: قربانت گردم آنها را برای من نام می بری؟
فرمود: نماز؛ و مردم نمی دانستند چگونه نماز بخوانند تا جبرئیل علیه السلام نازل شد و گفت : ای محمد! وقتهای نماز را به آنها خبر ده.
سپس زکات؛ جبرئیل گفت : ای محمد راجع به زکات آنها را خبر ده چنانکه راجع به نماز خبر دادی.
سپس روزه نازل شد . چون روز عاشورا می آمد پیغمبر صلی الله علیه و آله به دهات اطراف خود کسی می فرستاد تا آن روز را روزه بگیرند سپس روزه ماه رمضان میان شعبان و شوال نازل شد.
سپس امر به حج رسید. و جبرئیل علیه السلام فرود آمد و گفت : چنانکه درباره نماز و زکات و روزه به مردم خبر دادی، درباره حج هم خبر ده.
سپس امر به ولایت رسید و آن امر روز جمعه در عرفه رسید و خدای عزوجل آیه ” الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی” را نازل کردو کمال دین به سبب ولایت علی ابن ابی طالب علیه السلام بود.
.
.
اصول کافی
جلد2
.
.
موضوعات: ◀ ترتیب نزول واجبات
[سه شنبه 1398-05-01] [ 06:57:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نزول وجوب ولایت حضرت علی از سوی خدا |
... |
#غدیر
?ابوبصیر گوید خدمت امام باقر (علیه السلام) نشسته بودم که مردی به آن حضرت عرض کرد؛
مرا از ولایت علی خبر ده که آن از جانب خدا هست یا از جانب پیغمبر؟
حضرت خشمگین شد و فرمود: “وای بر تو! پیغمبر از خدا بیمناکتر از آن است که چیزی را که خدا دستورش نداده بگوید، بلکه ولایت علی را خدا واجب ساخت چنانکه نماز و زکات و روزه و حج را واجب ساخت.”
.#غدیر
.
اصول کافی
جلد2
.
.#غدیر
موضوعات: ◀نزول وجوب امامت حضرت علی از سوی خدا
[ 06:49:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علت ذکر نشدن نام حضرت علی و اهل بیت در قرآن |
... |
|
ابوبصیر گوید از امام صادق (علیه السلام) درباره قول خدای عزوجل ” خدا را فرمان برید و پیغمبر و کارداران خود را فرمان برید” 59 سوره نساء پرسیدم.
فرمود: درباره علی بن ابطالب و حسن و حسین علیهم السلام نازل شده است (زیرا در آن زمان همان سه نفر از ائمه حاضر بودند).
?به حضرت عرض کردم مردم می گویند: چرا نام علی و خانواده اش در کتاب خدا عزوجل برده نشده؟
فرمود: به آنها بگو آیه نماز بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) نازل شد و سه رکعتی و چهار رکعتی آن نام برده نشد تا اینکه پیغمبر صلی الله علیه و آله خود برای مردم بیان کرد و آیه زکات بر آن حضرت نازل شد و نام برده نشد که زکات از هر چهل درهم، یک درهم است تا اینکه خود پیغمبر آن را برای مردم شرح داد و امر به حج نازل شد و به مردم نگفت هفت دور طواف کنید تا اینکه خود پیغمبر صلی الله علیه و آله برای آنها توضیح داد.
آیه “اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم” نازل شد و درباره علی و حسن و حسین هم نازل شد. پس پیغمبر صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام فرمود: “و که را من مولا و آقایم، علی مولا و آقای اوست".
و باز فرمود: درباره کتاب خدا و اهل بیتم به شما سفارش می کنم. من از خدای عزوجل خواسته ام که میان آنها جدائی نیندازد تا آنها را در سر حوض به من رساند. خدا خواسته مرا عطا کرد.
و نیز فرمود: شما چیزی به آنها نیاموزید که آنها از شما داناترند.
و باز فرمود: آنها شما را از در هدایت بیرون نکنند و به در گمراهی وارد نسازند.
اگر پیغمبر خاموشی می گزید و درباره اهل بیت اش بیان نمی کرد، آل فلان و آل فلان آن را برای خود ادعا می کردند ولی خدای عزوجل برای تصدیق پیغمبرش بیان آن حضرت را (که مقصود آل پیغمبر است نه آل فلان و فلان) در کتابش نازل فرمود: “همانا خدا می خواهد ناپاکی را از شما اهل این خانه ببرد و پاکیزه تان کند.” 33 سوره احزاب.
???
اثبات امامت سایر امامان
سپس زمانی که امامت حسین (علیه السلام) رسید معنی و تاویل “و اولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله"؛ جاری گشت و بعد از حسین به علی بن الحسین رسید و بعد از علی بن الحسین به محمد بن علی رسبد.
آنگه امام فرمود: مقصود از ناپاکی همان شک است، به خدا که ما درباره پرودگار خود هرگز شک نکردیم.
.
.
اصول کافی
جلد 2
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀علت عدم ذکر نام اهل بیت در قرآن
[پنجشنبه 1398-04-27] [ 12:29:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
ثبوت امامت در فرزندان |
... |
?امام صادق (علیه السلام) فرمود:
بعد از امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)، امامت هرگز به دو برادر نمی رسد و از دوران علی بن الحسین چنانکه خدای تبارک و تعالی فرماید گشت: “خویشاوندان در کتاب خدا به یکدیگر سزاوارتر ند” انفال 75، احزاب 6
پس از دوران علی بن الحسین علیه السلام امامت جز در میان فرزندان و فرزندان آنها نباشد.
.
.
اصول کافی
جلد2
.
.
موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀ثبوت امامت در فرزندان
[چهارشنبه 1398-04-26] [ 11:45:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نشانه های ثبوت امامت |
... |
?عبدالاعلی گوید به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم؛
کسی که منصب امامت را غصب کرده و به ناحق ادعا می کند، چه دلیلی بر رد اوست؟
فرمود؛ راجع به حلال و حرام از او بپرسند.
سپس به من رو کرد و فرمود؛ سه دلیل هست که جز در صاحب امر امامت فراهم نیاید:
1_ سزاوارترین مردم است نسبت به امام پیش از خود (به لحاظ خویشاوندی
2_ سلاح در نزد اوست
3_ و وصیت امام سابق درباره او مشهور است به طوری که چون در شهر امام وارد شوی و از عموم مردم و کودکان هم که بپرسی فلان امام به چه شخصی وصیت کرده؟ می گویند به فلان پسر فلان.
.
.
اصول کافی
جلد2
.
.
موضوعات: ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀ نشانه های اثبات امامت
[ 11:37:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نحوه فرمان خدا به امام بعدی |
... |
|
?معاذ بن کثیر گوید؛ امام صادق (علیه السلام) فرمود؛
امر وصیت از آسمان در مکتوبی بر محمد (صلی الله علیه و آله) نازل شد و مکتوب سر به مهر جز راجع به وصیت بر محمد(صلی الله علیه و آله) نازل نگشت.
جبرئیل (علیه السلام) عرض کرد؛ این است وصیت تو درباره امتت نزد اهل بیتت.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود؛ کدام اهل بیتم؟
گفت؛ برگزیده خدا از میان ایشان و ذریه او
و این وصیت برای این است که علی علم نبوت را از تو ارث ببرد، چنانکه ابراهیم به ارث داد و میراث این علم برای علی (علیه السلام) و ذریه تو از پشت اوست.
آن مکتوب چند مخر داشت. علی (علیه السلام) مهر اول را گشود و به آنچه در آن بود عمل کرد. سپس حسن (علیه السلام) مهر دوم را گشود و به آنچه در آن مامور شده بود عمل کرد. چون حسن وفات کرد ، حسین (علیه السلام) مهر سوم را گشود. دید در آن نوشته است: “جنگ کن و بکش و کشته می شوی و مردمی را برای شهادت با خود ببر برای ایشان شهادتی جز همراه تو نیست.”
او هم عمل کرد و چون خواست درگذرد پیش از آن مکتوب را به علی بن الحسن (علیه السلام) داد او مهر چهارم را گشود و دید در آن نوشته است : “سکوت کن و چون علم در پرده شد سر به زیر انداز “
چون او خواست وفات کند و درگذرد آن را به محمد بن علی داد. او مهر پنجم را گشود دید در آن نوشته است: “کتاب خدای تعالی را تفسیر کن و پدرت را تصدیق نما و ارث امامت را به پسرت بده و امت را نیکو تربیت کن و به حق خدای عز و جل قیام کن و در حال ترس و امنیت حق را بگو و جز از خدا مترس”
او هم عمل کرد و سپس آن را به شخص بعد از خود داد.
معاذ گوید؛ من عرض کردم؛ قربانت گردم آن شخص شمائید؟
فرمود؛ ای معاذ! من از چیزی باک ندارم جز اینکه بروی و علیه من روایت کنی (یعنی آری منم)
عرض کردم؛ من از خدائی که این مقام را از پدرانت به تو رسانیده است خواستارم که تا پیش از وفات شما، مانند آن را. با ولادت عطا کند.
فرمود؛ ای معاذ! چنین کرده است.
عرض کردم؛ او کیست؟ قربانت گردم
فرمود؛ این شخص خوابیده و با دستان خود اشاره به عبد الصالح (موسی بن جعفر) کرد که خوابیده بود.
???
?حریز گوید به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم؛ قربانت گردم با وجود احتیاجی که مردم به شما دارند چقدر عمر شما اهل بیت کوتاه و اجل شما خانواده به یکدیگر نزدیک است؟
فرمود؛ برای هر یک از ما صحیفه و مکتوبی است که آنچه در مدت عمرش راجع به برنامه کارش احتیاج دارد در آن نوشته است، چون امر و دستوراتی که در آن است پایان یابد امام می فهمد که اجل او رسیده است. سپس پیغمبر (صلی الله علیه و آله) نزد او آید و خبر مرگش را به او گوید و آنچه نزد خدا دارد به او گزارش دهد.
امام حسین (علیهم السلام) مکتوبی را که به او دادند،قرائت کرد و خبر مرگی که در پیش داشت برایش تفسیر شد ولی چیزهائی در آن مکتوب باقی بود که هنوز انجام نشده بود.او برای جنگ بیرون رفت.
و چیزهائی که باقی بود این بود که ملائکه یاری کردن او را از خدا خواسته اند و خدا اجازه فرموده است . ملائکه مهیا و آماده جنگ شدند و در انتظار بودند تا اینکه آن حضرت شهید شد. ملائکه فرود آمدند در زمانی که عمر آن حضرت تمام شده و شهید گشته بود.
ملائکه گفتند؛ پروردگارا! تو به ما اجازه فرود آمدن و یاریش را دادی ولی ما فرود آمدیم و تو قبض روحش کردی؟!
خدا به ایشان وحی کرد؛ شما بر سر قبر او باشید تا او را ببینید که بیرون آمده است آنگاه یاریش کنید. اکنون گریه کنید بر او از دست رفتن یاری او. زیرا شما برای یاری او و گریه بر او اختصاص یافته اید.
پس ملائکه آن ملائکه برای عزاداری امام حسین و برای افسوس از دست دادن یاریش گریستند و چون بیرون آید(رجعت) یاور او باشند.
.
.
اصول کافی
جلد2
.
.
موضوعات: ✔اسلام محمدی این است, ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀جلد2, ◀ فرمان خدا برای امام بعدی
[سه شنبه 1398-04-25] [ 06:11:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
عاقبت کسی که دو علم مختلف در دل دارد |
... |
?امام صادق (علیه السلام)؛
در آن میان که پدرم طواف کعبه می نمود مردی نقاب زده ناگهان پیدا شد و هفت شوط او را قطع کرد و او را به خانه کنار صفا آورد…
آنمرد گفت: “مبادا که در جواب سول من زبانت چیزی بگوید که در دلت چیز دیگری باشد.”
[پدرم] فرمود؛ “این کار را کسی می کند که در دلش دو علم مختلف باشد و خدای عزوجل از علمی که در آن اختلاف باشد امتناع دارد. “
شرح؛ واقع و حقیقت در هر موضوعی یک چیز است و کسیکه به واقع و حقیقت عالم باشد همیشه یک چیز می گوید، هیچ گاه دو گفتار مخالف از او شنیده نمی شود.
.
.
اصول کافی، ج1
.
.
موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ◀جلد1
[یکشنبه 1397-11-21] [ 04:25:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|