نامه حضرت علی (ع) به معاویه(بخش اول) | ... | |
?چه خواهی کرد اگر از دنیایی که در آن هستی پرده ها کنار رود؟ ?دنيا تو را به خود فراخواند و تو پاسخش دادى، و تو را در پى خود كشيد و از پى او رفتى و فرمانت داد و اطاعتش كردى. ? چه بسا، بناگاه، كسى تو را از رفتن باز دارد، به گونه اى كه هيچ سپرى تو را از آسيب او نرهاند. پس عنان بكش و از تاختن باز ايست، و براى روز حساب توشه اى برگير، و براى رويارويى با حادثه اى كه در راه است، دامن بر كمر زن، و به سخن گمراهان گوش فرامده. ?و اگر نكنى تو را از چيزى كه از آن غافل مانده اى، مى آگاهانم. تو مردى هستى غرقه در ناز و نعمت. شيطانت به بند كشيده و آرزوى خويش در تو يافته است و اينك در سراسر وجود تو چون روح و خون در جريان است. اى معاويه! از چه زمان شما زمامداران رعيّت و واليان امر امّت بوده ايد و حال آنكه، نه در دين سابقه اى ديرين داريد و نه در شرف مقامى رفيع. پناه مى بريم به خدا از شقاوتى دامنگير.
[پنجشنبه 1398-02-05] [ 02:35:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|