راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




آبان 1400
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • روایاتی درباره امام محمد باقر علیه السلام
  • درباره امام سجاد علیه السلام
  • امام حسین علیه السلام
  • امام حسن علیه السلام
  • دعای پیامبر برای فاطمه بنت اسد
  • معنی سلام بر رسول خدا
  • مجموعه روایات درباره امیر المومنین علیه السلام
  • مجموعه روایات درباره حضرت فاطمه سلام الله علیها
  • ایمان عبدالمطلب و ابوطالب
  • ویژگی های خاص حضرت محمد صلی الله علیه و آله
  • علت برتر ی پیامبر اسلام نسبت به سایر انبیاء
  • از نشانه های امام بودن
  • ولایت حضرت امیر در تمام کتب آسمانی
  • عالم ذر و محبت ما به اهل بیت (علیهم السلام)
  • اجازه سخن به اهل بیت(علیهم السلام) در روز قیامت
  • و لو کره کافرین
  • دوستی امیر المومنین
  • سه خصلتی که مانع خیانت می شود
  • حقیقت ماهیت کفار
  • اسرار امامان معصوم علیهم السلام را چه کسانی می توانند درک کنند؟
  • میزان مهلت دادن برای پرداخت قرض
  • چه کسی شایسته امامت است؟
  • آخرین سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله
  • مبنای اعمال از منظر امیر المومنین
  • نحوه برخورد با دنیا از منظر امامان معصوم علیهم السلام
  • علت «امیر المومنین» خواندن حضرت علی علیه السلام
  • امام زمان را به چه عنوانی باید صدا کرد؟
  • استثنا شدن امامان معصوم علیهم السلام
  • تیم وعدی (ابوبکر و عمر) و بنی امیه بر منبر پیامبرصلی الله علیه و آله
  • رابطه ایمان و کفر با ولایت
  • بئر معطله و قصر مشید
  • گفت و گوها پیرامون آیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا : الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون.»
  • پدر و مادر حقیقی
  • معنای شجره طیّبه
  • نگاه امام علی به امام حسن و امام حسین علیهم السلام
  • تفاوت بین منکر و جاحد
  • شتاب بنده و شتاب خدا
  • اثبات امامت امام رضا علیه السلام
  • نص بر امامت امام سجاد علیه السلام
  • خطاب امام حسین علیه السلام به عایشه هنگام دفن امام حسن
  • نص بر امامت امام حسین علیه السلام
  • علت ذکر نشدن نام حضرت علی و اهل بیت در قرآن
  • نحوه فرمان خدا به امام بعدی



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      روایاتی درباره امام محمد باقر علیه السلام ...
    روایاتی درباره امام محمد باقر علیه السلام

     روایاتی درباره امام محمد باقر علیه السلام

     

    حضرت ابی جعفر (امام باقر .علیه السلام) در سال 57 متولد شد و به سال 114 درگذشت و 57 سال داشت و در بقیع مدینه پهلوی قبر پدرش علی بن الحسین علیها السلام مدفون گشت و مادرش امّ عبدالله دختر حسن بن علی بن ابیطالب است علیهم السلام و علی ذریتهم الهادیه.

     

    روایت اول)

    امام باقر علیه السلام فرمود: مادرم زیر دیواری نشسته بود که ناگاه شکاف خورد و صدای ریزش سختی بگوش رسید، مادرم با دست اشاره کرد و گفت : نه، به حق مصطفی خدا به تو اجازه فرود آمدن ندهد دیوار در هوا معلق ایستاد تا مادرم از آنجا گذشت سپس پدرم صد دینار از جانب او صدقه داد.

     

    روایت دوم)

    ابوالصباح گوید: روزی امام صادق علیه السلام از مادر پدرش یاد کرد و گفت: او صدیقه بود و در خاندان امام حسن علیه السلام زنی چون او دیده نشد.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: جابر بن عبدالله انصاری آخرین کس از اصحاب پیغمبر صلی الله علیه و آله بود که زنده مانده بود و او مردی بود که تنها به ما اهل بیت متوجه بود در مسجد پیغمبر می نشست و عمامه سیاهی دور سر می بست و فریاد می زد: یا باقر العلم، یا باقر العلم.

    اهل مدینه می گفتند: جابر هذیان می گوید.

    می گفت: نه به خدا هذیان نمی گویم، بلکه من از پیغمبر صلی الله علیه و آله شنیدم می فرمود: تو به مردی از خاندان من می رسی که هم نام و هم شمائل من است و علم را می شکافد و توضیح و تشریح می کند، این است سبب آنچه می گویم.

    راوی گوید: روزی جابر از یکی از کوچه های مدینه که در آن مکتب خانه ئی بود می گذشت و محمد بن علی علیه السلام آنجا بود. چون جابر نگاهش به او افتاد  گفت: ای پسر پیش بیا، او پیش آمد

    سپس گفت: برگرد

    او برگشت

    جابر گفت: سوگند به آنکه جانم در دست اوست که شمائل این پسر شمائل پیغمبر است. ای پسر اسم تو چیست؟ گفت: اسم محمد بن علی بن الحسین است . جابر به سویش رفت و سرش را بوسید و می گفت: پدر و مادرم به قربانت پدرت رسول خدا صلی الله علیه و آله سلامت می رسانید و چنین می گفت.

    محمد بن علی بن الحسین هراسان به سوی پدر آمد و گزارش را بیان کرد. زین العابدین علیه السلام فرمود: پسر جان راستی جابر چنین کاری کرد.

    گفت : آری

    فرمود: پسر جان در خانه بنشین(زیرا او برخلاف تقیه رفتار کرد. چون دشمنان و ممخالفین تو را خواهند شناخت و منزلت و کرامت تو را نزد خدا و پیغمبر خواهند دانست و بر تو حسد خواهند برد.) سپس جابر در هر بامداد و پسین خدمتش می رفت.

    اهل مدینه می گفتند: شگفتا! از جابر که در هر بامداد و پسین نزد این کودک می رود در صورتی که او آخرین کس از اصحاب رسول خدا  صلی الله علیه و آله است.

    چیزی نگذشت که علی بن الحسین علیه السلام درگذشت آنگاه محمد بن علی با احترام مجالست جابر با پیغمبر صلی الله علیه و آله نزدش می رفت و می نشست  و ازخدای تبارک و تعالی برای آنها حدیث می گفت.

    اهل مدینه گفتند: ما جسورتر از این را ندیده ایم.

    چون دید چنین می گویند از پیغمبر صلی الله علیه و آله حدیث گفت.

    اهل مدینه گفتند: ما دروغ گو تر از این مرد را هرگز ندیده ایم از کسی حدیث می گوید که او را ندیده است.

    چون دید چنین می گویند از جابر بن عبدالله حدیثشان گفت آنگاه تصدیقش کردند در صورتی که جابر خدمت او می آمد و از او دانش می آموخت.

     

    روایت چهارم)

    محمد بن مسلم گوید: روزی خدمت امام باقر علیه السلام بودم که یک جفت قمری آمدند و روی دیوار نشسته طبق مرسوم خود بانگ می کردند.

    امام باقر علیه السلام  ساعتی با آنها پاسخ می گفت. سپس آماده پریدن گشتند و چون روی دیوار دیگری پریدند قمری نر یک ساعت بر قمری ماده بانگ می کرد. سپس آماده پریدن شدند

    من عرض کردم : قربانت گردم  داستان این پرندگان چه بود؟

    فرمود: ای پسر مسلم هر پرنده و چارپا و جانداری را که خدا آفریده است نسبت به ما شنواتر و فرمانبرداتر از انسان است این قمری به ماده خود بدگمان شده و او سوگند یاد کرده بود که نکرده است و گفته بود به داوری محمد بن علی راضی هستی؟ پس هر دو به داوری من راضی گشته و من به قمری نر گفتمک که نسبت به ماده خود ستم کرده ئی او تصدیقش کرد.

     

    روایت پنجم)

    بخشی از روایت ابوبکر حضرمی از حضور امام باقر علیه السلام در در دربار هشام بن عبدالملک.

    … امام باقر علیه السلام فرمود: ای مردم! به کجا می روید و شیطان می خواهد  شما را به کجا اندازد؟ خدا برای سعادت خود شما پیروی کردن از ما را از شما خواسته و شما با ما مخالفت و دشمنی می کنید؟!

    خدا به وسیله ما خانواده پیشینینان شما را هدایت کرد و پسینیان شما هم از برکت ما پایان یابد ( ظهور امام زمان علیه السلام) اگر شما سلطنتی شتابان و زود گذر دارید ما سلطنتی دیر رس و جاودان  داریم که بعد از سلطنت ما سلطنتی نباشد زیرا مااهل پایان و انجامیم و خدای عز و جلّ می فرماید: «… سرانجام از آن پرهیزکاران است» سوره7-آیه 125

    …. هشام دستور داد آن حضرت و اصحابش را بر استر نشانده به مدینه برگردانند و فرمان داد که در بین راه بازارها را بر روی آنها ببندند و از خوراک و آشامیدنی جلوگیرشان باشند. پس سه روز راه رفتند  و هیچ  گونه خوراک و آشامیدنی بدست نیاورند تا به شهر مدین رسیدند مردم در شهر را بر روی آنها بستند اصحاب حضرت از گرسنگی و تشنگی به او شکایت بردند.

    امام علیه السلام بر کوهی که با آنها مشرف بود بالا رفت و با صدای بلند فرمود: ای اهل شهری که مردمش ستکارند من بقیه الله ام و خدا می فرماید: «بقیه الله برای شما بهتر است اگر ایمان دارید و من نگهبان شما نیستم» سوره 11. آیه 86

    در میان آن مردم شیخی سالخورده بود، نزد مردم شهر آمد و گفت: ای قوم! به خدا که این ندا مانند دعوت شعیب پیغمبر است. اگر در بازارها را بر روی این مرد باز نکنید از بالای سر و زیر پا گرفتار شوید این بار مرا تصدیق کنید و فرمان برید و در آینده تکذیبم کنید. من خیر خواه شمایم. مردم شتاب کردند و بازارها را بر روی حضرت و اصحابش گشودند.

    خبر آن شیخ به هشام بن عبدالملک رسید. دنبالش فرستاد و او را برد و کسی ندانست که کارش به کجا رسید.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
    [جمعه 1400-08-28] [ 09:35:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      درباره امام سجاد علیه السلام ...
    درباره امام سجاد علیه السلام

    امام سجاد علیه السلام

     

    علی بن الحسین علیهما السلام در سال 38 متولد شد و در سال 95 درگذشت و 57 سال داشت.

    روایت)

    زراره گوید: شنیدم امام باقر علیه السلام می فرمود: علی بن الحسین علیهما السلام ماده شتری داشت که 22 سفر بر او به حج رفته بود و یک تازیانه به او نزده بود.

    پس از وفات آن حضرت ما بی خبر بودیم که نا آگاه یکی از خدمتگزاران یا غلامان آمد و گفت : ماده شتر از خانه بیرون رفته و بر سر قبر علی بن الحسین زانو زده گردنش را به قبر می مالد و می نالد  با وجود آنکه هنوز قبر را ندیده بود.

    من گفتم : خود را به او رسانید و پیش از آنکه مردم او را ببینند و آگاه شوند نزد من آرید.

     

    شرح: چون ظهور اینگونه معجزات موجب شدت عداوت و تحریک دشمنان و مخالفین می گشت حضرت باقر علیه السلام از نظر تقیه دستور داد به زودی آن شتر را به خانه برگردانند.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 09:24:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      امام حسین علیه السلام ...
    امام حسین علیه السلام

    حسین بن علی علیه السلام در سال سوم هجری متولد شد و در ماه محرم سال 61 هجری درگذشت و 57 سال و چند ماه داشت .

     

    روایت اول) 

    امام صادق علیه السلام فرمود: چون فاطمه علیها السلام به حسین آبستن شد، جبرئیل نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: همانا فاطمه علیها السلام پسری خواهد زائید که امتت او را بعد از تو می کشند. چون فاطمه به حسین علیه السلام آبستن شد خوشحال نبود و چون زائید از زائیدنش هم خوشحال نبود سپس امام صادق علیه السلام فرمود: در دنیا مادری دیده نشده که پسری بزاید و خوشحال نباشد ولی فاطمه خوشحال نبود زیرا دانست او کشته خواهد شد و این آیه درباره او نازل شد: « ما انسان را به نیکی نمودن نسبت به پدر و مادرش سفارش نموده ایم. مادرش او را بناخوشی باردار شد و بناخوشی زائید و بارداشتن و از شیر گرفتن اش سی ماه بود.» سوره46/آیه15

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: چون کار حسین چنان شد که شد.، فرشتگان به سوی خدا شیون و گریه برداشتند و گفتند: با حسین برگزیده و پسر پیغمبرت چنین رفتار کنند؟

    پس خدا شبح و سایه حضرت قائم علیه السلام را به انها نمود و فرود با این انتقام او را می گیرم.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
    [جمعه 1400-08-14] [ 03:05:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      امام حسن علیه السلام ...
    امام حسن علیه السلام

    حسن بن علی علیهما السلام در ماه رمضان در سال جنگ بدر که 2 سال بعد از هجرت است متولد گشت و روایت شده که او در سال سوم هجری متولد شد و در آخر ماه صفر سال 49 هجری وفات یافت و هنگام وفات 47 سال و چند ماه داشت و مادرش فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله است.

     

    امام باقر علیه السلام فرمودند: چون وفات امام حسن علیه السلام دررسید گریه کرد .

    به او عرض شد پسر پیغمبر! گریه می کنی! در صورتی که نرد رسول خدا چنان مقامی داری؟! و پیغمبر درباره تو چنین و چنان فرموده و بیت بار پیاده به حج رفته ای و سه بار تمام دارائیت را نصف کرده ائی حتی کفشت را(در راه خدا به فقرا داده ائی.)

    فرمود: من تنها برای دو مطلب می گیریم: بیم موقف (حساب روز قیامت یا بیم از خدا) و از جدائی دوستان.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 03:02:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دعای پیامبر برای فاطمه بنت اسد ...
    دعای پیامبر برای فاطمه بنت اسد

    دعای پیامبر صلی الله علیه و آله برای فاطمه بن اسد

     

    امام صادق علیه السلام فرمود: فاطمه بنت اسد مادر امیر المونین علیه السلام نخستین زنی بود که پیاده از مکه و به مدینه به سوی پیغمبر صلی الله علیه و آله مهاجرت کرد و از همه مردم نسبت به پیامبر مهربانتر بود.

    از پیغمبر شنید که می فرمود: مردم در روز قیامت برهنه مادر زاد محشور شوند.

    پس گفت: وای از این رسوائی!

    پیغمبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: من از خدا می خواهم که تو را با لباس محشور کند.

    و نیز از آن حضرت شنید که فشار قبر را یادآور میشد.

    فاطمه گفت: وای از ناتوانی!

    پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: من از خدا می خواهم که تو را در آنجا آسوده دارد.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی


     

    موضوعات: ✔مطلب ندارد
    [جمعه 1400-08-07] [ 10:04:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      معنی سلام بر رسول خدا ...
    معنی سلام بر رسول خدا

    معنی سلام بر رسول خدا

     

    داوود بن کثیر رقی گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: معنی سلام بر رسول خدا چیست؟

    فرمود: خدای تبارک و تعالی (در عالم ارواح) پیغمبرش را و وصی او و دختر و دو پسرش و امامان دیگر و همه شیعیان را خلق فرمود. از آنها پیمان گرفت که (در بلاها) صبر کنند و پایداری کنند (و جان خود واسبان خویش را) در مرزها و سرحدها به بندند و از خدا پروا کنند.

    و خدا (در مقابل این امور) به آنها وعده فرمود که زمین مبارک (مدینه یا بیت المقدس) و حرم امن(مکه) را تسلیمشان کند و بیت المعمور (فرشتگان یا خاندان ائمه) را بر ایشان بیاورد و سقف افراشته (تمام آسمانها و عرش یا برکات آسمان) را به آنها بنمایاند و ایشان را از دشمنان آسوده کند و هم از آفات زمین که خدا به جهت سلامتی آنها از شرور تبدیل فرموده و آنچه را در زمین است برای آنها سالم دارد و لکه ای در آن نباشد-یعنی در زمین ناسازگاری با دشمن وجود نداشته باشد و هر چه را دوست داشته باشد در زمین برای آنها موجود باشد-

    و پیغمبر صلی الله علیه و آله از همه امامان و شیعیانش این پیمان را گرفت و سلام بر آن حضرت یاد آوری این پیمان و تجدید آن است بر خداوند و تا شاید خدا عزّوجلّ در رسیدن وقت این پیمان تعجیل کند و سلامت و سازش را با تمام آنچه در پیمان بوده برای شما به شتاب آماده کند.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 10:00:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره امیر المومنین علیه السلام ...
    مجموعه روایات درباره امیر المومنین علیه السلام

    مجموعه روایات درباره امام علی علیه السلام

     

    روایت اول)

     

    اسید بن صفوان مصاحب به رسول خدا صلی الله علیه و آله گوید: روزی که امیر المونین علیه السلام وفات کرد گریه شهر را بلرزه درآورد و مردم مانند روز وفات پیغمبر صلی الله علیه و آله دهشت زده شدند مردی گریان و شتابان و انا لله و انا الیه راجعون گویان پیدا شد و می گفت:

    امروز خلافت نبوت بریده شد تا به در خانه ای که امیر المونین علیه السلام در آن بود ایستاد و گفت:

    خدایت رحمت کند ای ابوالحسن. تو در گرویدن به اسلام از همه مردم پیشتر و در ایمان با اخلاص اش و از نظر یقین محکمتر و از خدا ترسانتر و از همه مردم رنج کش تر و رسول خدا صلی الله علیه و آله را حافظتر و نسبت به اصحابش امین تر بودی.

    مناقبت از همه برتر و سوابقت از همه شریفتر و درجه ات از همه رفیعتر و به \یغمبر صلی الله علیه و آله از همه نزذیکتر و از نظر روش و اخلاق و طریقه و کردار به آن حضرت شبیه تر و مقامت شریفتر و از همه نزدش گرامی تر بودی.

    خدا تو را از جانب اسلام و پیغمبر و مسلمین پاداش خیر دهداوانا بودی هنگامی که  اصحاب پیغمبر ناتوانی کردند

    و به میدان آمدی زمانی که خواری و زبونی از خود نشان دادند

    و قیام کردی موقعی که سستی ورزیدند.

    و به روش رسول خدا چسبیدی  آنگاه که اصحابش آهنگ انحراف کردند

    خلیفه برحق او بودی بی چون و چرا

    و دربرابر زبونی منافقان و خشم کافرن  و بد آمدن حسودان و خواری فاسقان ناتوانی نشان ندادی.

    زمانی که همه سست شدند تو به امر خلافت قیام کردی

    و چون سخن گفتن ناتوان شدند سخن گفتی

    و چون توقف کردند در پرتو نور خدا گام برداشتی

    آنگاه از تو پیروی کردند و هدایت یافتند

    و  تو ازهمه نرم گو تر و خدا فرمان بردارتر و کم سخن تر و درست گوی تر و بزرگ رای تر و پر دلتر و با یقین بیشتر و کردار نیکو تر و به امور آشناتر بودی.

    تو به خدا در ابتدا و انتها رئیس و بزرگ دین بودی

    ابتدا زمانی بود که مردم پراکنده شدند(بعد از مرگ پیغمبر صلی الله علیه و آله) و انتها زمانی که سست شدند ( بعد از قتل عثمان).

    برای مومنان پدر مهربان بودی زمانی که تحت سرپرستی تو در آمدند بارهای گرانی را که آنها از کشیدنش ناتوان شدند به دوش گرفتی

    وآنچه تباه ساختند محافظت نمودی

    و آنچه رها کردند(از احکام و شرایع) رعایت فمودی

    و زمانی که زبونی کردند دامن به کمر زدی.

    بلندی گرفتی زمانی که بی تابی کردند

    صبر نمودی زمانی که شتاب کردند

    و هر خونی را که می خواستند تو گرفتی

    و از برکت تو به خیراتی رسیدند که گمانش را نداشتند

    بر کافران عذابی ریزان و رباینده و برای مومنان پشتیبان و سنگر بودی

    به خدا همراه نعمت های خلافت پرواز کردی، و به عطایش کامیاب گشتی و سوابقش را احراز کردی و فضائلش را بدست آوردی

    شمشیر حجت و دلیلت کند نبود

    و دلت منحرف نگشت

    و بصیرتت ضعیف نشد

    هراسان نگشتی و سقوط نکردی.

    تو مانند کوه بودی که طوفان اش نجنباند و همچنان بودی که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: و در رفاقت و دارائی خویش امانت نگهدارترین مردم است

    و باز چنان بودی که فرمود: از لحاظ بدن ضعیف و در انجام امر خدا قوی است.

    نزد خود فروتن و نزد خدا عظمت داشتی

    در روی زمین بزرگ و نزد مومنین شریف بودی

    هیچ کس را درباره تو راه عیب جوئی نبود

    و هیچ گوینده ئی نسبت به تو راه خرده گیری نداشت

    و برای هیچ کس نرمی و مجامله نداشتی

    هر ناتوان و زبونی نزد تو توانا و عزیز بود تا حقش را برایش بستانی

    و هر توانای عزیز نزدت ناتا=وان و زبون بود تا حق را از او بستانی و در این موضوع خویش و بیگانه نزدت برابر بود

    شان وشخصیت ات حق و راستی بود.

    گفتارت حکمت و ثابت و فرمانت خویشتن داری و دور اندیشی و رایت دانش و تصمیم بد نسبت به هر چه کردی.

    و هر آینه راه راست روشن گشت و امر مشکل آسان شد و آتشها خاموش گشت و دین به وسیله تو راست شد و اسلام قوت یافت و امر خدا ظاهر شد اگر چه  کافران دوست نداشتند.

    و اسلام و اهل ایمان ار برکت تو پاربر جا شد

    و بسیار بسیار پیشی گرفتی و جانشینان خود را به رنج بسیار افکندی

    تو بزرگتر از آنی که مصیبتت با گریه جبران شود

    مرگ تو در آسمان بزرگ جلوه کرد و مصیبت تو مردم را خرد کرد فانالله و انا الیه راجعون

    ما به قضاء خدا راضی و نسبت به فرمانش تسلیمیم

    به خدا سوگند مسلمین هرگز کسی را مانند تو از دست ندهد

    تو برای مومنین پناه و سنگر و مانند کوهی پا برجا و بر کافران خشونت و خشم بودی

    خدا تو را به پیغمبرش برساند و ما را از اجرت محروم نسازد

    و بعد از تو گمراه مگرداند

    مردم همه خاموش بودند تا سخنش تمام شد.

     گریست و اصحاب پبعمبر صلی الله علیه و آله گریستند سپس هر چه جستند نیافتند.

     

    روایت دوم)


    امام صادق علیه السلام فرمود: امیر المومنین علیه السلام دائی هایی در قبیله بنی مخزوم داشت. جوانی از آنها خدمتش آمد و عرض کرد : دائی جان! برادرم مرده و من درمرگش سخت غمگین شده.

    حضرت فرمود: می خواهی او را ببینی؟

    عرض کرد: آری.

    فرمود: قبرش را به من نشان ده.

    پس خارج شد و برد رسول خدا صلی الله علیه و آله را به کمر بست. چون به نزد قبر رسید لبهایش به هم می خورد. سپس با پا به قبر او زد. او از قبر بیرون آمد و به زبان فارسی سخن می گفت.

    امیر المومنین علیه السلام فرمود: مگر وقتی تو مردی از عرب نبودی؟

    گفت: چرا ولی ما به روش فلان و فلان مردیم از این رو زبان ما دگرگون شد.

     

    روایت سوم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: چون امیر المومنین علیه السلام وفات کرد: حسن بن علی علیه السلام در مسجد کوفه به پا خاست و حمد و ثنای خدا گفت و بر پیغمبر صلی الله علیه و آله درود فرستاد. سپس فرمود: ای مردم در این شب مردی وفات کرد که پیشینان بر او سبقت نگرفتند و پسینیان به او نرسند. او پرچمدار رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که جبرئیل در طرف راست و میکائیل در طرف چپپش بودند. از میدان بر نمی گشت جز اینکه خدا به او فتح و پیروزی میداد. به خدا که او از مال سفید و سرخ دنیا جز هفتصد درهم که ان هم از عطایش زیاد آمده بود باقی نگذاشت و می خواست با آن پول خدمتگزاری برای خانواده اش بخرد. به خدا که او در شبی وفات کرد که یوشع بن نون وصی موسی وفات کرد و همان شبیکه عیسی بن مریم به آسمان بالا رفت و همان شبی که قرآن فرود آمد.

     

    روایت چهارم)


    امام صادق علیه السلام فرمود: چون امیر المومنین علیه السلام را غسل دادند از جانب خانه صدا آمد که اگر شما جلو تابوت را بگیرید از گرفتن دنبالش آسوده باشید و اگر دنبالش را بگیرید از گرفتن جلو آسوده باشید.
     

    .

    اصول کافی،ج2

    ترجمه مصطفوی

     

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 09:51:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره حضرت فاطمه سلام الله علیها ...
    مجموعه روایات درباره حضرت فاطمه سلام الله علیها

    مجموعه روایت درباره حضرت فاطمه سلام الله علیها

     

    فاطمه علیها السلام پنج سال بعد از مبعث رسول خدا صلی الله علیه و آله متولد شد و زمانی وفات کرد که 18 سال و 75 روز داشت و بعد از مرگ پدرش 75 روززندگی کرد.

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: فاطمه علیها السلام بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله 75 روز زنده بود و از مرگ پدرش اندوه و سختی او را گرفته بود. جبرئیل نزدش می آمد و او را در مرگ پدرش نیکو تعزیت می گفت و خوش دل می ساخت و از حال پدرش و مقام او و آنچه بعد از وی برای ذریه اش پیش می آید گزارش می داد و علی علیه السلام آنها را می نوشت.

     

    روایت دوم) 

    موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: چون فاطمه علیها السلام وفات کرد امیر المومنین او را پنهان به خاک سپرد و جای قبرش را ناپدید کرد. سپس برخاست و رو به جانب قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله کرد و گفت: سلام بر تو ای رسول خدا از جانب من و از جانب دخترت و دیدار کننده ات و آنکه در خاک رفته و از من جدا شده و در بقعه تو آمده و خدا زود رسیدن او را نزد تو برایش برگزیده.

    ای رسول خدا! شکیبائیم از فراق محبوبه ات کم شده و خود داریم از سرور زنان جهان نابود گشته جز اینکه برای من در پیروی از سنت تو که در فراقت کشیدم جای دلداری باقی است؛ زیرا من سر تو را در لحد آرامگاهت نهادم و جان مقدس تو از میان گلو و سینه من خارج شد(یعنی هنگام جان دادن سرت به سینه من چسبیده بود)

    آری! در کتاب خدا برای من بهترین پذیرش (و صبر بر این مصیبت) است. انّالله و انّا الیه راجعون، همانا امانت پس گرفته شد و گروگان دریافت گشت و زهرا از دستم ربوده شد.

    ای رسول خدا دیگر چه اندازه این آسمان نیلگون و زمین تیره در نظرم زشت جلوه می کند.

    اندوهم همیشگی باشد و شبم در بیخوابی گذرد و غمم پیوسته در دل است. تا خدا خانه ای را که تو در آن اقامت داری برایم برگزیند.

    غصه ای دارم دل خون کُن و اندوهی دارم هیجان انگیز. چه زود میان ما جدائی افتاد تنها به سوی خدا شکوه می برم.

    به همین زودی دخترت از هم دست شدن امتت بر ربودن حقش به تو گزارش خواهد داد. همه سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه زیرا چه بسا درد دلهائی داشت که چون آتشی در سینه اش می جوشید و در دنیا راهی برای گفتن و شرح دادن آن نیافت ولی اکنون می گوید و خدا هم داوری می فرماید و او بهترین داوران است.

    سلام بر شما سلام وداع کننده ای که نه خشمگین است و نه دلتنگ؛ زیرا اگر از اینجا برگردم به واسطه دلتنگیم نیست و اگر بمانم به اسطه بدگمانی به آنچه خدا به صابران وعده فرموده، نباشد.

    وای، وای باز هم بردباری مبارکتر و خوش نماتر است. اگر چیرگی دشمنان زورگو نبود اقامت و درنگ در اینجا را  چون معتکفان ملازمت می نمودم و مانند زن بچه مرده بر این مصیبت بزرگ شیون می کردم. در برابر نظر خدا دخترت پنهان به خاک سپرده شد و حقش پایمال گشت و از ارثش جلوگیری شد با آنکه دیر زمانی نگذشته و یاد تو کهنه نگشته بود.

    ای رسول خدا ! شکایت من تنها به سوی خداست و بهترین داداری از جانب تو است

    ای رسول خدا! درود خدا بر تو و سلام و رضوانش بر فاطمه باد.

     

    روایت دوم)

    مفضل گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: چه کسی فاطمه را غسل داد؟

    فرمود: امیر المومنین.(من این مطلب را از گفته آن حضرت بزرگ شمردم و تعجب کردم)

    فرمود: گویا از آنچه به تو خبر دادم دلتنگ شدی؟

    عرض کردم چنین است قربانت گردم.

    فرمود: دلتنگ مباش، زیرا او صدیقه است و جز معصوم نباید او را غسل دهد مگر نمی دانی که مریم را جز عیسی غسل نداد.

     

    روایت سوم) 

    امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند: چون آن مردم کرند آنچه کردند(در خانه را آتش زدند و امیر المومنین را به مسجد بردند) فاطمه علیها سلام گریبان عمر را گرفت و او را پیش کشید و فرمود: همانا به خدا ای پسر خطاب!  اگر من از رسیدن بلا به بی گناهان کراهت نداشتم می فهمیدی که خدا را سوگند می دادم و او را زود اجابت کننده می یافتی.

     

    روایت سوم) 

    امام باقر علیه السلام فرمود: چون فاطمه علیها السلام متولد شد، خدا به فرشته ای وحی کرد تا به زبان محمد صلی الله علیه و آله داد که او را فاطمه نام گذارد. سپس فرمود: من تو را به علم پیوستم و از خون حیض بازگرفتم.

    آنگاه امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند که خدا او را با علم از شیر و از خون حیض در عالم میثاق باز گرفت.

     

    روایت چهارم)

    پیغمبر صلی الله علیه و آله به فاطمه علیها السلام فرمود: برخیز و آن سینی را بیرون آر. او برخاست و سینی را آورد که در آن نام روغن مالیده و گوشت پخته بود.

    پیغمبر صلی الله علیه و آله با علی و فاطمه و حسن و حسین 13 روز از آن می خوردند. سپس امّ ایمن حسین علیه السلام را دید چیزی با خود دارد. به او گفت: این از کجاست؟

    فرمود چند روز است که ما این غذا را می خوریم.

    ام ایمن نزد فاطمه آمد و گفت: ای فاطمه!  هرچه ام ایمن دارد  به فاطمه و فرزندانش متعلق است اما فاطمه هر چه دارد به ام ایمن چیزی نمی رسد؟ فاطمه قدری از آن را برای او آورد و امّ ایمن از آن بخورد و غذای آن سینی تمام شد. پیغمبر به او فرمود: اگر به امّ ایمن نمی خورانیدی تا روز قیامت تو و ذریّه تو از آن می خوردند.

    آنگاه امام باقر علیه السلام  فرمود: آن سینی نزد ماست و قائم علیه السلام در زمان خود آن را بیرون می آورد.

     

    روایت چهارم)

    احمد بن ابی نصر گوید: از حضرت رضا علیه السلام راجع به فاطمه علیها السلام پرسیدم فرمود: در خانه خود به خاک سپرده شد سپس چون بنی امیّه مسجد را توسعه دادند جزء مسجد شد.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام می فرمود: اگر خدای تبارک و تعالی امیر المومنین علیه السلام را برای فاطمه نمی آفرید در روی زمین از آدم گرفته تا هر بشری بعد از او همسری برای او نبود.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی 

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 09:45:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت