راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
  • مجموعه روایات درباره رابطه ایمان، اسلام و یقین
  • مجموعه درجات ایمان
  • فرق اسلام و ایمان
  • حقیقت فطرت
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای پنجاه و چهارم)
  • رأس ارزش های اخلاقی
  • حکمت فضایل اخلاقی
  • ایمان و وعده های الهی
  • جایگاه عقل در هدایت
  • ضرورت عمل گرایی
  • نحوه عملکرد ایمان در قلب
  • بهترین حالت انفاق
  • نتیجه انفاق
  • ایمان،مال و بلا
  • خطاب امام علی به مردگان
  • ارزش یقین
  • خطبه همّام
  • خدا را چگونه ببینیم؟
  • وصف اوصاف خدا
  • چگونه زیستن برای آخرت از منظر حضرت علی
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه ( دعای بیست و یکم)
  • جایگاه علم ستاره شناسی در اسلام
  • صفات بنده پرهيزكار
  • قدرت تقوا در عبور از باطل ها
  • نحوه هدایت اهل بیت
  • ویژگی های منافقین در آیات17-20
  • اقسام کفر
  • تفسیر المیزان، مهر زدن بر قلوب
  • تفسیر المیزان، وجود دو هدایت برای انسان
  • ویژگی های کسانی که دارای روح دیگری از سوی خداوند شدند
  • عناصر سودبخش سعادت
  • دعای منتخب ماه رجب(2)
  • قرآن چه چیزی را از انسان کم می کند؟
  • نکاتی کلیدی درمورد انفاق
  • حسرتهایی که میشد نباشه
  • حسرتهایی که میشد نباشه
  • اسراری از رزق و روزی که نمی دانید
  • چگونه راه خروج از مصائب پیدا می شود؟
  • بهانه فلسفی برای کمک نکردن
  • آثار خبر یافتن از غیب
  • صبر



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      خطبه همّام ...
    خطبه همّام

    (گفته شد يكى از ياران پرهيزكار امام عليه السّلام به نام همّام گفت: اى امير مؤمنان پرهيزكاران را براى من آنچنان وصف كن كه گويا آنان را با چشم مى نگرم.

    امام عليه السّلام در پاسخ او درنگى كرد و فرمود «اى همّام از خدا بترس و نيكوكار باش كه خداوند با پرهيزكاران و نيكوكاران است».

    امّا همّام دست بردار نبود و اصرار ورزيد، تا آن كه امام عليه السّلام تصميم گرفت صفات پرهيزكاران را بيان فرمايد. پس خدا را سپاس و ثنا گفت، و بر پيامبرش درود فرستاد، و فرمود):

     

    خداشناسی

     

    پس از ستايش پروردگار،

    همانا خداوند سبحان پديده ها را در حالى آفريد كه از اطاعتشان بى نياز،

    و از نافرمانى آنان در امان بود،

    زيرا نه معصيت گناهكاران به خدا زيانى مى رساند

    و نه اطاعت مؤمنان براى او سودى دارد،

    روزى بندگان را تقسيم، و هر كدام را در جايگاه خويش قرار داد.



     سيماى پرهيزكاران


    امّا پرهيزكاران!

    در دنيا داراى فضيلت هاى برترند،

    سخنانشان راست،

    پوشش آنان ميانه روى،

    و راه رفتنشان با تواضع و فروتنى است،

    چشمان خود را بر آنچه خدا حرام كرده مى پوشانند،

    و گوش هاى خود را وقف دانش سودمند كرده اند. 

    و در روزگار سختى و گشايش، حالشان يكسان است.

    و اگر نبود مرگى كه خدا بر آنان مقدّر فرموده، روح آنان حتى به اندازه بر هم زدن چشم، در بدن ها قرار نمى گرفت،

    از شوق ديدار بهشت، و از ترس عذاب جهنّم. 


    خدا در جانشان بزرگ و ديگران كوچك مقدارند،

    بهشت براى آنان چنان است كه گويى آن را ديده و در نعمت هاى آن به سر مى برند،

    و جهنّم را چنان باور دارند كه گويى آن را ديده و در عذابش گرفتارند. 

    دل هاى پرهيزكاران اندوهگين،

    و مردم از آزارشان در أمان،

    تن هايشان لاغر،

    و درخواست هايشان اندك،

    و نفسشان عفيف

    و دامنشان پاك است. 

    در روزگار كوتاه دنيا صبر كرده تا آسايش جاودانه قيامت را به دست آورند:

    تجارتى پر سود كه پروردگارشان فراهم فرموده،

    دنيا مى خواست آنها را بفريبد امّا عزم دنيا نكردند،

    مى خواست آنها را اسير خود گرداند كه با فدا كردن جان، خود را آزاد ساختند.

     

     شب پرهيزكاران 


    پرهيزكاران در شب بر پا ايستاده مشغول نمازند،

    قرآن را جزء جزء و با تفكّر و انديشه مى خوانند،

    با قرآن جان خود را محزون و داروى درد خود را مى يابند.

    وقتى به آيه اى برسند كه تشويقى در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روى آورند،

    و با جان پر شوق در آن خيره شوند،

    و گمان مى برند كه نعمت هاى بهشت برابر ديدگانشان قرار دارد،

    و هر گاه به آيه اى مى رسند كه ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن مى سپارند،

    و گويا صداى بر هم خوردن شعله هاى آتش، در گوششان طنين افكن است،

    پس قامت به شكل ركوع خم كرده،

    پيشانى و دست و پا بر خاك ماليده،

    و از خدا آزادى خود را از آتش جهنّم مى طلبند.



     روز پرهيزكاران 


    پرهيزكاران در روز، دانشمندانى بردبار،

    و نيكوكارانى با تقوا هستند

    كه ترس الهى آنان را چونان تير تراشيده لاغر كرده است،

    كسى كه به آنها مى نگرد مى پندارد كه بيمارند امّا آنان را بيمارى نيست،

    و مى گويد، مردم در اشتباهند

    در صورتى كه آشفتگى ظاهرشان، نشان از امرى بزرگ است. 

    از اعمال اندك خود خشنود نيستند،

    و اعمال زياد خود را بسيار نمى شمارند.

    نفس خود را متّهم مى كنند،

    و از كردار خود ترسناكند. 

    هرگاه يكى از آنان را بستايند، از آنچه در تعريف او گفته شد در هراس افتاده مى گويد: «من خود را از ديگران بهتر مى شناسم و خداى من، مرا بهتر از من مى شناسد، بار خدايا، مرا بر آنچه مى گويند محاكمه نفرما، و بهتر از آن قرارم ده كه مى گويند، و گناهانى كه نمى دانند بيامرز».

     نشانه هاى پرهيزكاران 


    و از نشانه هاى يكى از پرهيزكاران اين است كه او را اينگونه مى بينى:

    در ديندارى نيرومند، نرمخو و دور انديش است،

    داراى ايمانى پر از يقين،

    حريص در كسب دانش،

    با داشتن علم بردبار.

    در توانگرى ميانه رو،

    در عبادت فروتن،

    در تهيدستى آراسته،

    در سختى ها بردبار،

    در جستجوى كسب حلال،

    در راه هدايت شادمان

    و پرهيز كننده از طمع ورزى، مى باشد. 

    اعمال نيكو انجام مى دهد و ترسان است،

    روز را به شب مى رساند با سپاسگزارى،

    و شب را به روز مى آورد با ياد خدا،

    شب مى خوابد اما ترسان،

    و بر مى خيزد شادمان،

    ترس براى اينكه دچار غفلت نشود،

    و شادمانى براى فضل و رحمتى كه به او رسيده است. 

    اگر نفس او در آنچه دشوار است فرمان نبرد، از آنچه دوست دارد محرومش مى كند.

    روشنى چشم پرهيزكار در چيزى قرار دارد كه جاودانه است،

    و آن را ترك مى كند كه پايدار نيست،

    بردبارى را با علم، و سخن را با عمل، در مى آميزد. 

    پرهيزكار را مى بينى كه:

    آرزويش نزديك،

    لغزش هايش اندك،

    قلبش فروتن،

    نفسش قانع،

    خوراكش كم،

    كارش آسان،

    دينش حفظ شده،

    شهوتش در حرام مرده

    و خشمش فرو خورده است.

    مردم به خيرش اميدوار،

    و از آزارش در امانند. 

    اگر در جمع بى خبران باشد نامش در گروه ياد آوران خدا ثبت مى گردد،

    و اگر در ياد آوران باشد نامش در گروه بى خبران نوشته نمى شود.

    ستمكار خود را عفو مى كند،

    به آن كه محرومش ساخته مى بخشد،

    به آن كس كه با او بريده مى پيوندد،

    از سخن زشت دور،

    و گفتارش نرم،

    بدى هاى او پنهان،

    و كار نيكش آشكار است

     نيكى هاى او به همه رسيده،

    آزار او به كسى نمى رسد. 

    در سختى ها آرام،

    و در ناگواريها بردبار

    و در خوشى ها سپاسگزار است.

    به آن كه دشمن دارد ستم نكند،

    و نسبت به آن كه دوست دارد به گناه آلوده نشود. 

    پيش از آن كه بر ضد او گواهى دهند به حق اعتراف مى كند،

    و آنچه را به او سپرده اند ضايع نمى سازد،

    و آنچه را به او تذكّر دادند فراموش نمى كند.

    مردم را با لقب هاى زشت نمى خواند،

    همسايگان را آزار نمى رساند،

    در مصيبت هاى ديگران شاد نمى شود.

    و در كار ناروا دخالت نمى كند،

    و از محدوده حق خارج نمى شود.

    اگر خاموش است سكوت او اندوهگينش نمى كند،

    و اگر بخندد آواز خنده او بلند نمى شود،

    و اگر به او ستمى روا دارند صبر مى كند تا خدا انتقام او را بگيرد.

    نفس او از دستش در زحمت، ولى مردم در آسايشند.

    براى قيامت خود را به زحمت مى افكند،

    ولى مردم را به رفاه و آسايش مى رساند. 

    دورى او از برخى مردم، از روى زهد و پارسايى،

    و نزديك شدنش با بعضى ديگر از روى مهربانى و نرمى است.

    دورى او از تكبّر و خود پسندى، و نزديكى او از روى حيله و نيرنگ نيست.

    (سخن امام كه به اينجا رسيد، ناگهان همّام ناله اى زد و جان داد. امام عليه السّلام فرمود) سوگند به خدا من از اين پيش آمد بر همّام مى ترسيدم.

    سپس گفت: آيا پندهاى رسا با آنان كه پذيرنده آنند چنين مى كند؟

    شخصى رسيد و گفت: چرا با تو چنين نكرد؟

    امام عليه السّلام پاسخ داد: واى بر تو، هر أجلى وقت معيّنى دارد كه از آن پيش نيفتد و سبب مشخّصى دارد كه از آن تجاوز نكند.

    آرام باش و ديگر چنين سخنانى مگو، كه شيطان آن را بر زبانت رانده است.)

    .

    خطبه 193

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, خطبه همّام
    [دوشنبه 1399-06-10] [ 12:46:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تفسیر المیزان، وجود دو هدایت برای انسان ...
    تفسیر المیزان، وجود دو هدایت برای انسان


    ?نکات منتخب از #تفسیر_المیزان درباره آیات 1-5 سوره بقره

    وجود دو هدایت برای انسان


     نکته اول؛

    قسمت عمده سوره بقره از يك غرض واحد و چشم گير خبر مى دهد، و آن بيان اين حقيقت است كه عبادت حقيقى خداى سبحان به اين است كه بنده او به #تمام_كتابهائي كه او به منظور هدايت وى، بوسيله انبيائش نازل كرده ، ايمان داشته باشد، و ميان اين وحى و آن وحى ، اين كتاب و آن كتاب ، اين رسول و آن رسول ، فرقى نگذارد.
    از این رو كفار و منافقين را تخطئه کرده و اهل كتاب را ملامت می کند كه چرا ميان اديان آسمانى و رسولان الهى فرق گذاشتند؟


    نکته دوم؛

    #متقين عبارت است از مؤ منين و اينطور نيست كه تقوى صفت مرتبه اى از مراتب ايمان باشد، كه دارندگان مرتبه پائين تر، مؤ من بى تقوى باشند، بلكه صفتى است كه با تمامى مراتب ايمان جمع ميشود، مگر آنكه ايمان ، ايمان واقعى نباشد.

    #ايمان ، عبارتست از جاي گير شدن اعتقاد در قلب ، و اين كلمه از ماده (ء - م - ن ) اشتقاق يافته ، كانه شخص با ايمان ، بكسى كه بدرستى و راستى و پاكى وى اعتقاد پيدا كرده ، امنيت مى دهد، يعنى آنچنان دلگرمى و اطمينان مى دهد كه هرگز در اعتقاد خودش دچار شك و ترديد نمى شود، چون آفت اعتقاد و ضد آن شك و ترديد است .

    #بالغيب: كلمه غيب بر خلاف شهادت ، عبارتست از چيزي كه تحت حس و درك آدمى قرار ندارد. قرآن كريم همواره اصرار و تاكيد دارد در اينكه بندگان خدا نظر خود را منحصر در محسوسات و ماديات نكنند، و ايشان را تحريك مى كند باينكه : از عقل سليم و لب خالص ‍ پيروى كنند.


    نکته سوم؛

    با توجه به آیه اول مشخص می شود که متقین میان دو هدایت قرار دارند؛
    #هدایت_اول که از طریق فطرت سالم انجام می گیرد و منجر به ایجاد آن 5 صفت نام برده می شود.
    #هدایت_دوم که از طریق قرآن کریم انجام می گیرد که بعد از ایجاد آن 5 صفت در انسان مشمول او می شود.

    یعنی اگر انسان به ندای فطرت خود گوش دهد و آن پنج صفت را در خود ایجاد کند زمینه هدایت قرآن در او فراهم شده است به طوری که اگر بعد از هدایت فطرت آن اعتقاد و آن اعمال در او به وجود نیاید، هدایت دوم شامل حال او نمی شود.

    دلیل وجود 2 هدایت در انسان؛ ” يا ايها الذين آمنوا اتقوا اللّه ، و آمنوا برسوله ، يوتكم كفلين من رحمتة ، و يجعل لكم نورا تمشون به” ؛ اى كسانيكه ايمان آورده ايد. از خدا بترسيد، و برسول او ايمان بياوريد، تا خدا از رحمتش دو برابر بشما بدهد، و برايتان نورى قرار دهد، تا با آن نور مشى كنيد.

    پس؛ فراموش نشود كه فرمود: اى كسانيكه ايمان آورده ايد، ايمان بياوريد، معلوم مى شود ايمان اولى فطرى است ، و ايمان دومى برسول و بكتاب او است


    نکته چهارم؛

    در عبارت ” بالاخره هم يوقنون” … خداوند متعال اعتقاد راسخ به #آخرت را به #ايقان تعبير كرده ، و اين بدان جهت است كه به لازمه يقين یعنی فراموش نكردن آخرت ، نيز اشاره كرده باشد، چون بسيار اتفاق می افتد که انسان نسبت به چيزى ايمان دارد و هيچ شكى در آن ندارد، اما پاره اى از لوازم آنرا فراموش مى كند، و در نتيجه عملى منافى با ايمانش انجام ميدهد.

    بر خلاف يقين كه ديگر با فراموشى نميسازد، و ممكن نيست انسان ، عالم و مؤ من بروز حساب باشد، و همواره آن روز را در خاطر داشته و به ياد روزى باشد كه در آن روز بحساب كوچك و بزرگ اعمالش مى رسند، و در عين حال پاره اى گناهان را مرتكب شود، چنين كسى نه تنها مرتكب گناه نميشود، بلكه از ترس ، به قرق گاههاى خدا نزديك هم نمى گردد.


    نکته پنجم؛

    در كتاب معانى الاخبار در ذيل جمله ” مما رزقناهم ینفقون “ روايت آمده ، كه فرمود: يعنى از آنچه ما بايشان تعليم داده ايم بديگران داده ، علم را گسترش ميدهند، و از آنچه از قرآن بايشان آموختيم ، تلاوت مى كنند.
    بنابراین روايت مبنى بر اين است كه انفاق ، اعم از انفاق مالى باشد.

     

    تفسیر المیزان، آیات 1تا5 سوره بقره، دو هدایت برای انسان

    ترجمه تفسیر المیزان، جلد 1، تا صفحه71

    .

    .

    موضوعات: ◀ سوره بقره, ◀آیات 1_5، وجود دو هدایت برای انسان
    [دوشنبه 1398-05-28] [ 07:47:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت