راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
  • ثواب لباس پوشاندن به مومن
  • مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
  • مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
  • مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
  • مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
  • رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
  • مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
  • مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
  • مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
  • مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
  • مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
  • مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
  • مجموعه روایات درباره قناعت
  • راه تجارت پر سود
  • مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
  • مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
  • مجموعه روایات درباه باب تواضع
  • مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
  • مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
  • مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
  • مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
  • مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
  • مجموعه روایات درباره حیا
  • مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
  • مجموعه روایات درباره خوش روئی
  • مجموعه روایات درباره خوش خلقی
  • مجموعه روایات درباره شکر
  • مجموعه روایات درباره صبر
  • مجموعه روایات در باره نیت
  • مجموعه روایات درباره عبادت
  • مداومت برعمل
  • جایگاه واجبات
  • مجموع روایات درباره محرمات
  • عفت
  • مجموعه روایات درباره ورع
  • مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
  • مجموعه روایات درباره اعتراف به تقصیر
  • مجموعه روایات درباره حسن ظن به خدای عزوجلّ
  • مجموعه روایات درباره خوف و رجا
  • مجموعه روایات توکل بر خدا
  • مجموعه روایات درباره رضایت به قضاء خدا
  • فضل و امتیاز یقین
  • مجموعه روایات درباره مکارم اخلاق
  • مجموعه روایات درباره ارزش تفکّر
  • نشانه یقین ازنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله
  • ویژگی های امام از منظر امام صادق علیه السلام
  • مجموعه روایات درباره رابطه ایمان، اسلام و یقین
  • مجموعه روایات درباره اسلام
  • مجموعه درجات ایمان



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      مجموعه روایات درباره رابطه ایمان، اسلام و یقین ...
    مجموعه روایات درباره رابطه ایمان، اسلام و یقین

    مجموعه روایات درباره رابطه ایمان، اسلام و یقین

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مومن را سزاوار است که دارای هشت خصلت باشد:

    1-   هنگام شدائد باوقار باشد.

    2-   هنگام بلا شکیبا باشد.

    3-   در فراوانی نعمت سپاس گزار باشد.

    4-   به آنچه خدا روزی اش کرده قانع و خرسند باشد.

    5-   به دشمنانش ستم نکند.

    6-   بارش را بر دوستانش نیفکند.

    7-   بدنش از او در رنج و مشقّت باشد.

    8-   مردم از ناحیه او در آسایش باشند.

    همانا علم دوست مومن است و بردباری وزیرش و عقل امیر سپاهش و مدارا برادرش و احسان پدرش باشد.

     

     روایت دوم)

    امیر المومنین علیه السلام فرمود: ایمان چهار پایه دارد:

    1-   توکل بر خدا

    2-   واگذار کردن امر به خدا

    3-   راضی بودن به قضاء خدا

    4-   تسلیم بودن به امر خدا

     

    روایت سوم)

    امام رضا علیه السلام فرمود: در یکی از جنگها جماعتی را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بردند. فرمود: این مردم چه کسانند؟

    گفتند: یا رسول الله! مومنین اند.

    فرمود: ایمان شما در چه پایه است؟

    گفتند: بردباری هنگام بلا و سپاس گزاری زمان نعمت و رضا به قضاء خداوند.

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اینها صفات خویشتن داران دانشمندی است که از کثرت دانش به پیغمبران نزدیک شده اند. اگر چنانکه گفتید هستید پس ساختمانی را که در آن سکونت نمی کنید نسازید و چیزی را که نمی خورید گرد نیاورید و از خدائی که به سویش بازگشت می کنید پروا دارید.

     

    روایت چهارم)

    امیر المومنین را از ایمان سوال کردند. فرمود: خدای عزّوجلّ ایمان را بر چهار پایه قرار داد :

    1-   صبر

    2-   یقین

    3-   عدالت

    4-   جهاد

    صبر چهار شعبه دارد: اشتیاق، ترس، زهد، مراقبت.

    هرکه اشتیاق بهشت داشته باشد هوس رانی ها را کنار گذارد.

    هرکه از دوزخ بیم دارد از چیزهای حرام رو گرداند.

    هرکه در دنیا زهد ورزد، مصیبتها بر او آسان شود.

    هر که منتظر مرگ باشد به انجام دادن نیکی ها شتاب کند.

     

    یقین چهار شعبه دارد:

    1-   زیرکی و روشن بینی

    2-   رسیدن به حقایق

    3-   عبرت شناسی

    4-   روش پیشینیان

    هرکه روشن بین شود حقیقت شناس گردد و هرکه حقیقت شناس گردد عبرت شناس شود و عبرت شناس شود سنت و روش را بفهمد و هرکه سنت و روش را بفهمد مثل این است که با پیشینیان بوده و به طریقه ای که درست تر است هدایت شود و نگاه کند هر که نجات یافته به چه وسیله نجات یافته و هرکه هلاک شده برای چه هلاک شده و همانا خدا هر که را هلاک نمود تنها به سبب نافرمانیش هلاک نموده و هرکه را نجات بخشیده به سبب اطاعتش بوده است.

    عدالت چهار شعبه دارد:

    1-   فهمیدن امر مشکل

    2-   رسیدن به حقیقت دانش

    3-   روشنی حکم

    4-   خرمی شکیبائی

    پس هرکه بفهمد همه دانش را تفسیر کند و هرکه بداند آبگاههای داوری را بشناسد و هرکه بردباری کند در کارش زیاده روی نکند و میان مردم ستوده زندگی کند.

    جهاد چهار شعبه دارد:

    1-   امر به معروف

    2-   نهی از منکر

    3-   راستگوئی در هر حال

    4-   دشمنی با بدکاران

    پس هر که امر به معروف کند مومن را یاری کرده و پشتش را محکم نموده و هرکه نهی از منکر کند بینی منافق را به خاک مالیده و از نیرنگش ایمن گشته و هرکه همه جا راست گوید وظیفه ای که بر او بئده انجام داده و هرکه با بدکاران دشمنی کند برای خدا خشم نموده و خدا هم به خاطر او خشم نماید. این است ایمان و پایه های آن.

     

    روایت پنجم)


    رابطه اسلام، ایمان و یقین.

    امام رضا علیه السلام راجع به ایمان و اسلام پرسیدم فرمود: امام باقر علیه السلام فرموده است: همانان دین فقط اسلام است و ایمان یک درجه بالاتر از آن است و تقوی یک درجه بالاتر از ایمان است و یقین یک درجه بالاتر از تقوی است و میان مردم چیزی کمتر از یقین تقسیم نشده است .

    عرض کردم: یقین چیست؟

    فرمود: توکل بر خدا، تسلیم خدا شدن، راضی بودن به قضاء خدا، واگذاشتن کار به خدا.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [جمعه 1401-09-04] [ 11:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه درجات ایمان ...
    مجموعه درجات ایمان

    مجموعه روایات درباره درجات ایمان

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: خدای عزّوجلّ ایمان را هفت سهم قرار داد:

    1-   نیکوکاری

    2-   راستگوئی

    3-   یقین

    4-   رضا

    5-   وفاء

    6-   علم

    7-   بردباری

    سپس آن را میان مردم تقسیم فرمود. به هرکس هفت سهم داد، او کامل است و بردارنده ایمان و به برخی از مردم فقط یک سهم داد و به بعضی دو سهم و به دسته ایی سه سهم تا به هفت سهم قسمت کرد. سپس فرمود به کسی که یک سهم ایمان دارد به اندازه دو سهم تحمیل نکنید  و نه به کسی که دو سهم دارد به اندازه سه سهم که سنگین بارشان خواهید کرد. همچنین تا به هفت سهم برسند.

    شرح: مقصود این است که استعداد و قابلیت اشخاص در پذیرش ایمان مختلف است و خدا هرکس را به اندازه استعدادش تکلیف کرده و بازخواست می نماید. شما هم در علوم و اعمال و اخلاق دینی از هرکس به قدر وسع و طاقت و استعداد و قابلیتش متوقع باشید که تحمیل بیش از استعداد و طاقت او را سنگین بار و خسته و وامانده کند.

     

    روایت دوم)

    مردی از اصحاب ما سرّاج که خادم امام صادق علیه السلام بود گوید: زمانی که امام صادق علیه السلام در حیره بود، مرا با جماعتی از دوستانش دنبال کاری فرستاد ، ما رفتیم. سپس وقت نماز عشاء مراجعت کردیم. بستر من در گودی زمینی بود که در آنجا منزل کرده بودیم. من با حال خستگی و ضعف آمدم و خود را انداختم. در آن میان امام صادق علیه السلام آمد و فرمود: نزد تو آمدیم.

    من راست نشستم و حضرت هم سر بسترم نشست و از کاری که مرا دنبالش فرستاده بود پرسید. من هم گزارش دادم. حضرت حمد خدا کرد.

    سپس گروهی سخن به میان آمد که من عرض کردم: قربانت گردم! ما از انها بیزاری می جوئیم زیراآنها به آنچه ما عقیده داریم، عقیده ندارند.

    فرمود: آنها ما را دوست دارنددو چون عقیده شما را ندارند از آنها بیزاری می جوئید؟

    گفتم: آری!

    فرمود: ما هم عقایدی داریم که شما ندارید پس سزاوار است که ما هم از شما بیزاری جوئیم؟

    عرض کردم: نه به خدا قربانت گردم، بیزاری نجوئیم؟[از آنها]

    فرمود: آنها را دوست بدارید و از آنها بیزاری مجوئید زیرا برخی از مسلمین یک سهم و برخی دو سهم و برخی سه سهم و برخی چهار سهم و برخی پنج سهم و برخی شش سهم و برخی هفت سهم(از ایمان) را دارند.

    …..

    اکنون برایت مثالی میزنم؛ مردی همسایه ای نصرانی داشت او را به اسلام دعوت کرد و در نظرش جلوه داد تا پذیرفت. سحرگاه نزد تازه مسلمان رفت و در زد .

    گفت: کیست؟

    گفت: من فلانی هستم.

    گفت: چکار داری؟

    گفت: وضو بگیر و جامه هایت را بپوش و همراه ما به نماز بیا.

    او وضو گرفت و جامه هایش را پوشید و همراه او شد. هر چه خدا خواست نماز خواندند و سپس نماز صبح گزاردند تا صبح روشن شد.

    نصرانی دیروز برخاست به خانه اش برود. آن مرد گفت: کجا می روی؟ روز کوتاه است و چیزی تا ظهر باقی نمانده.

    همره او نشست تا نماز ظهر را هم گزارد

    باز آن مرد گفت: بین ظهر و عصر مدت کوتاهی است.

    او را نگه داشت تا نماز عصر را هم خواند. سپس برخاست تا به منزلش برود.

    آن مرد گفت: اکنون آخر روز است و از اولش کوتاهتر است.

    او را نگه داشت تا نماز مغرب را هم گزارد. باز خواست به منزلش برود به او گفت: یک نماز بیش باقی نمانده.

    ماندند تا نماز عشاء را هم خواند. انگاه از یکدیگر جدا شدند.

    چون سحرگاه شد نزدش آمد و در زد.

    گفت: کیست؟

    گفت: فلانی هستم

    گفت: چه کار داری؟

    گفت: وضو بگیر و جامه هایت را بپوش و بیا با ما نماز گزار.

    تازه مسلمان گفت: برای این دین شخصی بیکارتر از من را پیدا کن که من مستمند و عیال وارم.

    امام صادق علیه السلام فرمودند: او را دینی وارد کرد که از آن بیرونش آورد.

     

     روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: اگر مردم میدانستند که خدای تبارک و تعالی این مخلوق را چگونه آفریده هیچ کس دیگری را سرزنش نمی کرد.

    عرض کردم: أصلحک الله-مگر چگونه بوده است؟

    همانا خدای تبارک تعالی اجزائی آفرید و آنها را تا 49 جزء رسانید. سپس هر جزئی را ده بخش کرد آنگاه آنها را میان مخلوق پخش کرد و به مردی یک دهم جزء داد و به دیگری دو دهم تا به یک جزء کامل رسانید و به دیگری یک جزء و یک دهم داد و به دیگری یک جزء و دو دهم و بهدیگری یک جزء و سه دهم تا به دو جزء کامل رسانید. سپس به همین حساب  به آنها داد تا به عالی ترینشان 49 جزء داد.

    پس کسی که تنها یک دهم جزء دارد نمی تواند مانند دو دهم جزء دار باشد و نیز آنکه دو دهم دارد مثل صاحب سه دهم نتواند بود و نیز کسی که یک جزء کامل دارد نمی تواند مانند دارای دو جزء باشد و اگر مردم میدانستند که خدای عزّوجلّ این مخلوق را بر این وضع آفریده هیچ کس دیگری را سرزنش نمی کرد.

     

    روایت چهارم)

    عبدالعزیز قراطیسی گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: ای عبدالعزیز ایمان مانند نردبانی است که ده پله دارد و مومنین پله ای را بعد از پله دیگر بالا می روند. پس کسی که در له دوم است نباید با آنکه در پله اول است بگوید: « تو هیچ ایمان نداری تا برسد به دهمی.

    پس ان که را از تو پست تر است دور نینداز که بالاتر از تو تو را دور اندازد و چون کسی ار یک درجه پائین تر از خود دیدی با ملایمت او را به سوی خود کشان و چیزی را هم که طاقتش را ندارد بر او تحمیل مکن که او را بشکنی زیرا هر که مومنی را بشکند بر او لازم است جبرانش کند.

    شرح: از مجموع دو روایت بدست می آید که خدای تبارک و تعالی به هر یک از افراد انسان قابلیت و استعداد مخصوصی عنایت فرموده است که ممکن نیست از آن مقدار تجاوز کند و به درجه بالاتری که استعدادش را ندارد برسد. ولی هرکس نسبت به مقدار استعداد و ظرفیت خدادادی خویش با فعلیت و ثبات از مادر متولد نمی شود. بلکه عطاء خداوند تنها قابلیت است و خود او باید با مجاهدت و کوشش در اکتساب استعداد خود را به مرحله فعلیت برساند.

    روایت اخیر ناظر به کسانی است که با این مرحله دیگران برخورد می کنند و در واقع بهترین روش تعلیم و تربیت است که در چند جمله کوتاه بیان شده است:

    1-   اگر تو در پله دوم و دیگری در پله اول از علوم و معارف و اخلاق است ولی استعداد ترقی به پله دوم را دارد او را مأیوس و دل شکسته مکن و به او مگو : تو قابل نیستی و چیزی نخواهی شد.

    2-   درصدد تعلیم و تربیت او باش.

    3-   از او توقع نداشته باش که در یک روز و با چند جمله به درجه تو رسد بلکه با نرمی و ملایمت و آهسته از او دستگیری کن. تا به قدر استعدادش ترقی کند.

    4-   بدان که اگر دل مومنی را شکستی و او را از تحصیل معارف دلسرد کردی بر تو لازم است که این شکست را جبران کنی و دوباره به تشویق و ترغیب او بپردازی.

     

    روایت پنجم)

    صباح بن سیابه گوید: امام صاق علیه السلام فرمود: شما را با بیزاری چه کار؟! از یکدیگر بیزاری می جوئید؟

    همانا مومنین بعضی از بعض دیگر افضل اند و بعضی از بعض دیگر نمازش بیشتر است و بعضی تیز بینی اش بیشر است و همین است درجات ایمان.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [پنجشنبه 1401-07-28] [ 09:55:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      فرق اسلام و ایمان ...
    فرق اسلام و ایمان

    فرق اسلام و ایمان

     

    روایت اول)

    امام باقر با امام صادق علیهما السلام فرمود: ایمان اقرار است و عمل و اسلام اقرار بدون عمل.

    «قالت الاعراب آمنّا قل لم تومنوا و لکن قولوا أسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم»14سوره49

     

    روایت دوم)

    سفیان بن سمط گوید: امام صادق علیه السلام به مردی فرمود:… اسلام همین صورت ظاهری است که مردم دارند یعنی شهادت دادن به اینکه شایسته پرستش جز خدای یگانه بی شریک نیست و اینکه محمد بنده و رسول اوست و گزاردن  نماز و دادن زکات و حج خانه کعبه و روزه ماه رمضانو این است اسلم. اما ایمان معرفت این امر(ولایت) است با این(صورت ظاهری که بیان شد.) پس اگر کسی به آنها اقرار کند و به این امر(ولابت) عارف نباشد مسلمان است و گمراه.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: ایمان شریک اسلام می شود ولی اسلام شریک ایمان نمی گردد. ایمان ان است که در دل ثابت شود و اسلام چیزی است که زناشوئی و میراث و حفظ خون به سبب آن شود. ایمان شریک اسلام است ولی اسلام شریک ایمان نیست.

     

    روایت چهارم)

    ابی الصباح کنانی گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: از ایمان و اسلام کدامیک برتر است؟ زیرا مردمی که نزد ما هستند می گویند اسلام برتر از ایمان است.

    فرمود: ایمان برتر از اسلام است.

    عرض کردم: این مطلب را به من خوب بفهمانید.

    فرمود: چه می گوئی درباره کسی که عمداً در مسجد الحرام حدثی صادر کند؟

    عرض کردم: او را به شدت می زنند.

    فرمود: درست گفتی. چه می گوئی درباره کسی که در خانه کعله عمداً حدثی صادر کند؟

    عرض کردم: باید کشته شود.

    فرمود: درست گفتی. نمی بینی که خانه کعبه فضیلتش از مسجد بیشتر است و کعبه با مسجد شریک است ولی مسجد با کعبه شریک نیست؟ همچنین ایمان با اسلام شریک است ولی اسلام شریک ایمان نیست.

     

    روایت پنجم)

    امام باقر علیه السلام می فرمود: ایمان ان است که در دل مستقر شود و بنده را به سوی خدای عزوجل کشاند و اطاعت خدا و گردن نهادن به فرمانش مصدق آن باشد. ولی اسلام گفتار و کردار ظاهری است که تمام فرق و جماعات مردم آن را دارند و به وسیله  آن جانها محفوظ ماند و میراث پرداخت شود و زناشوئی روا گردد و بر نماز و زکات و روزه و حج اتفاق و اجتماع کنند و بدان سبب از کفر خارج گشته به ایمان منسوب گردند.

    اسلام شریک ایمان نیست ولی ایمان شریک اسلام است و در گفتار (شهادتین) و کردار (عمل به مقررات دین) هر دو گرد آیند(یعنی فرد هم مسلمان است و هم مومن) چنانکه کعبه در مسجد الحرام است ولی مسجد الحرام در کعبه نیست همچنین ایمان شریک اسلام است ولی اسلام شریک ایمان نیست.

    خدای عز و جل فرمود: « اعراب گفتند ایمان اوردیم بگو ایمان نیاوردیم بلکه بگوئید اسلام اوردیم. در صورتی که هنوز ایمان در دلهایتان نفوذ نکرده است.» سخن خدای عزّوجلّ راست ترین سخن است.

    عرض کردم: آیا مومن را بر مسلمان نسبت به فضائل و احکام و حدود و چیزهای دیگر فضیلتی هست؟

    فرمود: نه، هر دو نسبت به این امور یکسانند لکن فضیلت مومن بر مسلم نسبت به اعمال آنها و موجبات تقربی است که به سوی خدای عز و جل دارند.

    عرض کردم: مگر خدای عزوجل نمی فرماید:«یضاعفه له اضعافا کثیره»160سوره6. در صورتی که عقیده شما این بود که مسلمان با مومن نسبت به نماز و زکات و روزه و حج یک کم دارد.

    فرمود: مگر خدای عزّوجلّ نمی فرماید:«خدا برای او چندین برابر بیشتر کند» مومنین اند که خدای عز و جل حسناتشان را چند برابر کند. هر حسنه ای را هفتاد برابر. این است فضیلت مومن. و نیز خدا به اندازه درستی ایمانش حسنات او را چند برابر زیاد کند و نسبت به مومنین هر خیری که خواهد روا دارد.

    عرض کردم: بفرمایید اگر کسی وارد اسلام شود مگر نه این است که وارد ایمان هم شده است؟

    فرمود: نه، بلکه منسوب به ایمان گضته و از کفر خارج شده است. اکنون برایت مثلی میزنم تا فضیلت ایمان را بر اسلام بفهمی؛ به من بگو اگر مردی را در میان مسجد الحرام ببینی شهادت میدهی که او را در کعبه دیدی؟

    عرض کردم: این شهادت برایم روا نیست.

    فرمود: اگر مردی را در میان کعبه ببینی گواهی دهی که او داخل مسجد الحرام گشته است؟

    عرض کردم: آری

    فرمود: چگونه چنین شد؟

    گفتم: زیرا او داخل کعبه نمی شود جز اینکه داخل مسجد الحرام شود.

    فرمود: درست فهمیدی و نیکو گفتی. ایمان و اسلام هم چنین است.

     

    روایت ششم

    عبدالرحیم قصیر گوید : نامه ایی به امام صادق علیه السلام نوشتم که سوال کرده بودم: ایمان چیست؟ توسط عبدالملک بن اعین فرستادم. حضرت نوشت و توسط عبدالملک فرستاد که:

    از ایمان پرسش کردی-خدایت رحمت کند- ایمان اقرار نمودن به زبان و تصمیم قلبی و عمل نمودن با اعضا و جوارح است. ایمان اجزائی دارد به هم پیوسته و مانند خانه ای است. همچنین اسلام مانند خانه است و کفر هم مانند خانه ای است. گاهی بنده مسلمان است پیش از آنکه مومن باشد ولی مومن نشود جز آنکه مسلمان باشد. پس اسلام پیش از ایمان است و شریک ایمان و چچون بنده گناه کبیره یا صغیره ایی را که خدای عز و جل از آن نهی فرموده مرتکب شود از ایمان خارج شود و اسم ایمان از او برداشته و اسم اسلام بر او گذاشته شود. سپس اگر توبه و استغفار کند به خانه ایمان برگردد و جز انکار و استحلال او را به سوی کفر نبرد و استحلال این است که به چیز حلال بگوید این حرام است و به چیز حرام بگوید این حلال ست. و به آن عقیده پیدا کند. آن گاه است که از اسلام و ایمان خارج گشته و در کفر وار شود و مانند کسی است که داخل حرم گشته و سپس داخل کعبه شود و د رکعبه حدثی صادر کند و از کعبه و حرم اخراج گشته و گردنش زده و به دوزخ رفته باشد.

     

    روایت هفتم)

     امام باقر علیه السلام: «الزانی لاینکح الا زانیه او مشرکه و الزانیه لا ینکحها الا زان او مشرک و حرم ذلک علی المومنین» 4سوره24. پس خدا زن ومرد زناکار را مومن ننامیده است و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: زناکار هنگامی که زنا میکند مومن نیست و درزد هنگامی هنکامی که دزدی می کند مومن نیست زیرا هنگامی که آن کار را میکند ایمان از او برکنار شود مانند برکناری پیراهن.  

     

    روایت هشتم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: به امیر المومنین علیه السلام عرض شد: کسی که به لااله الا الله و محمد رسول الله شهادت دهد مومن است؟

    فرمود: پس واجبات خدا کجا میرود؟

    به امام عرض کردم: نزد ما گروهی هستند که می گویند: هرگاه کسی به لا اله الا الله و محمد رسول الله شهادت دهد مومن است.

    فرمود: پس چرا برای اجرای حدود تازیانه می خورند و چرا دستشان بریده میشود درحالی که خدای عز وجل مخلوقی گرامی تر از مومن نیافریده است؛زیرا فرشتگان خدمتگزار مومنی اند و  مومنین در جوار رحمت خدایند و بهشت برای مومنین است و حورالعین برای مومنین است.

    سپس فرمود: پس چرا کسی که واجبات را انکار کند کافر است؟

     

    روایت  نهم)

    محمد بن مسلم گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: ایمان چسیت؟

    فرمود: شهادت به یگانگی خدا و اقرار نمودن به آنچه از جانب خدا و تصدیقی که در دها مستقر گشته است.

    عرض کردم: مگر شهادت عمل نیست؟

    فرمود: چرا.

    عرض کردم: عمل جزء ایمان است؟

    فرمود: آری! ایمان جز با عمل نباشد و عمل برخی از ایمان است و ایکام جز به وسیله عمل پابرجا نشود.

     

    روایت دهم)

    کسی از اصحاب گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کرد: اسلام چیست؟

    فرمود: دین خدا نامش اسلام است و آن دین خدائی بوده پیش از آنکه شما پدید شوید. هرجا بوده اید و پس از پدید آمدنتان. پس هر که بدین خدا اقرار کند مسلمان است و کسی که به امر خدای عزّوجلّ عمل کند مومن است.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    ادامه »

    موضوعات: ✔اسلام محمدی این است, ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [جمعه 1401-06-25] [ 07:04:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ایمان و وعده های الهی ...
    ایمان و وعده های الهی

    ایمان و وعده های الهی

     

    لَا يَصْدُقُ إِيمَانُ عَبْدٍ،

    حَتَّى يَكُونَ بِمَا فِي يَدِ اللَّهِ، أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِي يَدِه.

     

     ايمان بنده اى درست نباشد جز آن كه اعتماد او به آنچه در دست خداست

    بيشتر از آن باشد كه در دست اوست.

    .

    حکمت 310

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستا احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ✔مطلب ندارد, ایمان, توکل
    [دوشنبه 1399-08-05] [ 04:18:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نحوه عملکرد ایمان در قلب ...
    نحوه عملکرد ایمان در قلب

    نحوه عملکرد ایمان در قلب

     

     إِنَّ الْإِيمَانَ يَبْدُو لُمْظَةً فِي الْقَلْبِ،

    كُلَّمَا ازْدَادَ الْإِيمَانُ ازْدَادَتِ اللُّمْظَةُ.

     

    ايمان نقطه اى نورانى در قلب پديد آورد

    كه هر چه ايمان رشد كند آن نيز فزونى يابد.


    [و اللمظة مثل النكتة أو نحوها من البياض و منه قيل فرس ألمظ إذا كان بجحفلته شيء من البياض].

    (لمظة نقطه سياه يا سفيد است، مى گويند فرس المظ، يعنى اسبى كه در لب او نقطه سپيدى باشد).

    .

    حکمت 265

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, قلب, ایمان
    [دوشنبه 1399-07-28] [ 03:03:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ایمان،مال و بلا ...
    ایمان،مال و بلا

    ایمان،مال و بلا

     

    سُوسُوا إِيمَانَكُمْ بِالصَّدَقَةِ،

    وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ،

    وَ ادْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلَاءِ بِالدُّعَاءِ.

     

    ايمان خود را با صدقه دادن،

    و اموالتان را با زكات دادن نگاه داريد،

    و امواج بلا را با دعا از خود برانيد.

    .

    حکمت 146

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀رزق و روزی, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ✔مطلب ندارد, اقسام ایمان, صدقه دادن
    [دوشنبه 1399-07-14] [ 05:55:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      خدا را چگونه ببینیم؟ ...
    خدا را چگونه ببینیم؟

    (اين خطبه در مسجد كوفه در سال 36 هجرى پس از جنگ جمل ايراد شد).

     

    خداشناسی

     

    ذعلب يمانى پرسيد «اى امير مؤمنان آيا پروردگار خود را ديده اى؟»

    پاسخ فرمود: «آيا چيزى را كه نبينم مى پرستم»

    گفت: «چگونه او را مى بينى؟»

    فرمود: ديده ها هرگز او را آشكار نمى بينند، اما دل ها با ايمان درست او را در مى يابند.

    خدا به همه چيز نزديك است نه آن كه به اشياء چسبيده باشد،

    از همه چيز دور است نه آن كه از آنها بيگانه باشد،

    گوينده است نه با انديشه و فكر،

    اراده كننده است نه از روى آرزو و خواهش،

    سازنده است نه با دست و پا.

    لطافت دارد نه آن كه پوشيده و مخفى باشد،

    بزرگ است نه با ستمكارى،

    بيناست نه با حواس ظاهرى،

    مهربان است نه با نازك دلى،

    سرها و چهره ها در برابر عظمت او بخاك افتاده،

    و دل ها از ترس او بى قرارند.

    .

    خطبه 179

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [سه شنبه 1399-06-04] [ 12:36:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی های منافقین در آیات17-20 ...
    ویژگی های منافقین در آیات17-20

    مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ (17)

    صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ (18)

    أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ (19)

    يَكادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (20)

     

    حكايت آنها چون سرگذشت كسى است كه آتشى بيفروخت تا پيش پايش روشن شود همين كه اطرافش را روشن كرد خدا نورشان بگرفت و در ظلمت‏هايى رهاشان كرد كه ديدن نتوانند (17).

    كر و لال و كورند و از ضلالت باز نيايند (18)

    يا چو بارانى سخت كه از آسمان بريزد، بارانى كه ظلمت‏ها و رعد و برق همراه داشته باشد رعد و برقى كه از نهيب آن انگشتان در گوشها كنند و خدا فراگير كافران است (19).

    نزديك باشد كه برق ديدگانشان ببرد هر گاه روشن شود راه روند و چون تاريك شود باز ايستند اگر خدا ميخواست از همان اول چشمها و گوششان را مى‏گرفت كه خدا بهر چيز توانا است (20)


    تفسیر علامه طباطبائی

    دو مثل در شرح وضع و حال منافقين‏؛

    در آيه: (مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً) الخ: خداوند مى ‏فرمايد؛

    منافقين مثل كسى مي مانند كه در ظلمتى كور قرار گرفته، بطورى كه خير را از شر، و راه را از چاه و نافع را از مضر، تشخيص نمي دهد، و براى بر طرف شدن آن ظلمت، دست باسباب روشنى مى‏ زند، يا آتشى روشن كند، كه با آن اطراف خود را به بيند، و چون آتش روشن ميكند و پيرامونش روشن ميشود خدا بوسيله‏ اى از وسائل كه دارد يا باد، يا باران، يا امثال آن، آتشش را خاموش كند، و دو باره بهمان ظلمت گرفتار شود، و اين بار ميان دو ظلمت قرار می گيرد، يكى ظلمت تاريكى، و دیگری ظلمت حيرت، و بى اثر شدن اسباب.

     

    اين حال منافقين است، كه بظاهر دم از ايمان مى‏زنند، و از بعضى فوائد دين برخوردار ميشوند، چون خود را مؤمن قلمداد كرده‏اند، از مؤمنين ارث مى‏برند، و با آنان ازدواج مى‏كنند، و از اين قبيل منافع برخوردار ميشوند، اما همين كه مرگشان يعنى آن موقعى كه هنگام برخوردارى از تمامى آثار ايمان است فرا مى‏رسد، خداى تعالى نور خود را از ايشان مى‏گيرد، و آنچه بعنوان دين انجام داده‏اند، تا باجتماع بقبولانند كه، مسلمانيم، باطل نموده، در ظلمت قرارشان ميدهد كه هيچ چيز را درك نكنند، و در ميان دو ظلمت قرار مى‏گيرند، يكى ظلمت اصليشان، و يكى ظلمتى كه اعمالشان ببار آورده.؟

     

    آیه 19؛

    (أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ) الخ، كلمه (صيب)، بمعناى باران پر پشت است، و معناى كلمه (برق) معروف است، و كلمه (رعد) بمعناى صدايى است كه از ابر وقتى برق مى‏زند برمى‏خيزد، و كلمه صاعقه عبارتست از تكه‏اى برق آسمان، كه بزمين مى‏افتد.

    اين آيه مثل دومى است كه خداوند حال منافقين را با آن مجسم مى‏ كند، كه اظهار ايمان ميكنند، ولى در دل كافرند، باين بيان كه ايشان بكسى ميمانند، كه دچار رگبار توأم با ظلمت شده است، ظلمتى كه پيش پايش را نمى‏بيند، و هيچ چيز را از ديگر چيزها تميز نميدهد، ناگزير شدت رگبار او را وادار بفرار ميكند، ولى تاريكى نميگذارد قدم از قدم بردارد، از سوى ديگر رعد و صاعقه هول انگيز هم از هر سو دچار وحشتش كرده، قرارگاهى نمى‏يابد، جز اينكه از برق آسمان استفاده كند، اما برق آسمان هم يك لحظه است، دوام و بقاء ندارد، همين كه يك قدم برداشت برق خاموش گشته، دو باره در تاريكى فرو مى‏رود.

    اين حال و روز منافق است، كه ايمان را دوست نميدارد، اما از روى ناچارى بدان تظاهر مى‏كند، چون اگر نكند باصطلاح نانش آجر ميشود، ولى چون دلش با زبانش يكسان نيست، و دلش بنور ايمان روشن نگشته، لذا راه زندگيش آن طور كه بايد روشن نميباشد، و معلوم است كسى كه ميخواهد بچيزى تظاهر كند كه ندارد، لا يزال پته‏اش روى آب مى‏افتد، و همواره دچار خطا و لغزش مي شود، يك قدم با مسلمانان و بعنوان يك فرد مسلمان راه مى ‏رود، اما خدا رسوايش نموده، دو باره مى‏ ايستد.

    و اگر خدا بخواهد اين ايمان ظاهرى را هم از او مى‏گيرد، كه از همان روز اول رسوا شود، و مسلمانان فريبش را نخورند، (اما خدا چنين چيزى را نخواسته است).

     .

    .

    علامه طباطبائی،تفسیر المیزان، جلد1،ص88-89

    .

    .

     




    موضوعات: ◀ سوره بقره, آیات19-20 ویژگی های منافقین
    [سه شنبه 1398-06-05] [ 07:39:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تفسیر المیزان، وجود دو هدایت برای انسان ...
    تفسیر المیزان، وجود دو هدایت برای انسان


    ?نکات منتخب از #تفسیر_المیزان درباره آیات 1-5 سوره بقره

    وجود دو هدایت برای انسان


     نکته اول؛

    قسمت عمده سوره بقره از يك غرض واحد و چشم گير خبر مى دهد، و آن بيان اين حقيقت است كه عبادت حقيقى خداى سبحان به اين است كه بنده او به #تمام_كتابهائي كه او به منظور هدايت وى، بوسيله انبيائش نازل كرده ، ايمان داشته باشد، و ميان اين وحى و آن وحى ، اين كتاب و آن كتاب ، اين رسول و آن رسول ، فرقى نگذارد.
    از این رو كفار و منافقين را تخطئه کرده و اهل كتاب را ملامت می کند كه چرا ميان اديان آسمانى و رسولان الهى فرق گذاشتند؟


    نکته دوم؛

    #متقين عبارت است از مؤ منين و اينطور نيست كه تقوى صفت مرتبه اى از مراتب ايمان باشد، كه دارندگان مرتبه پائين تر، مؤ من بى تقوى باشند، بلكه صفتى است كه با تمامى مراتب ايمان جمع ميشود، مگر آنكه ايمان ، ايمان واقعى نباشد.

    #ايمان ، عبارتست از جاي گير شدن اعتقاد در قلب ، و اين كلمه از ماده (ء - م - ن ) اشتقاق يافته ، كانه شخص با ايمان ، بكسى كه بدرستى و راستى و پاكى وى اعتقاد پيدا كرده ، امنيت مى دهد، يعنى آنچنان دلگرمى و اطمينان مى دهد كه هرگز در اعتقاد خودش دچار شك و ترديد نمى شود، چون آفت اعتقاد و ضد آن شك و ترديد است .

    #بالغيب: كلمه غيب بر خلاف شهادت ، عبارتست از چيزي كه تحت حس و درك آدمى قرار ندارد. قرآن كريم همواره اصرار و تاكيد دارد در اينكه بندگان خدا نظر خود را منحصر در محسوسات و ماديات نكنند، و ايشان را تحريك مى كند باينكه : از عقل سليم و لب خالص ‍ پيروى كنند.


    نکته سوم؛

    با توجه به آیه اول مشخص می شود که متقین میان دو هدایت قرار دارند؛
    #هدایت_اول که از طریق فطرت سالم انجام می گیرد و منجر به ایجاد آن 5 صفت نام برده می شود.
    #هدایت_دوم که از طریق قرآن کریم انجام می گیرد که بعد از ایجاد آن 5 صفت در انسان مشمول او می شود.

    یعنی اگر انسان به ندای فطرت خود گوش دهد و آن پنج صفت را در خود ایجاد کند زمینه هدایت قرآن در او فراهم شده است به طوری که اگر بعد از هدایت فطرت آن اعتقاد و آن اعمال در او به وجود نیاید، هدایت دوم شامل حال او نمی شود.

    دلیل وجود 2 هدایت در انسان؛ ” يا ايها الذين آمنوا اتقوا اللّه ، و آمنوا برسوله ، يوتكم كفلين من رحمتة ، و يجعل لكم نورا تمشون به” ؛ اى كسانيكه ايمان آورده ايد. از خدا بترسيد، و برسول او ايمان بياوريد، تا خدا از رحمتش دو برابر بشما بدهد، و برايتان نورى قرار دهد، تا با آن نور مشى كنيد.

    پس؛ فراموش نشود كه فرمود: اى كسانيكه ايمان آورده ايد، ايمان بياوريد، معلوم مى شود ايمان اولى فطرى است ، و ايمان دومى برسول و بكتاب او است


    نکته چهارم؛

    در عبارت ” بالاخره هم يوقنون” … خداوند متعال اعتقاد راسخ به #آخرت را به #ايقان تعبير كرده ، و اين بدان جهت است كه به لازمه يقين یعنی فراموش نكردن آخرت ، نيز اشاره كرده باشد، چون بسيار اتفاق می افتد که انسان نسبت به چيزى ايمان دارد و هيچ شكى در آن ندارد، اما پاره اى از لوازم آنرا فراموش مى كند، و در نتيجه عملى منافى با ايمانش انجام ميدهد.

    بر خلاف يقين كه ديگر با فراموشى نميسازد، و ممكن نيست انسان ، عالم و مؤ من بروز حساب باشد، و همواره آن روز را در خاطر داشته و به ياد روزى باشد كه در آن روز بحساب كوچك و بزرگ اعمالش مى رسند، و در عين حال پاره اى گناهان را مرتكب شود، چنين كسى نه تنها مرتكب گناه نميشود، بلكه از ترس ، به قرق گاههاى خدا نزديك هم نمى گردد.


    نکته پنجم؛

    در كتاب معانى الاخبار در ذيل جمله ” مما رزقناهم ینفقون “ روايت آمده ، كه فرمود: يعنى از آنچه ما بايشان تعليم داده ايم بديگران داده ، علم را گسترش ميدهند، و از آنچه از قرآن بايشان آموختيم ، تلاوت مى كنند.
    بنابراین روايت مبنى بر اين است كه انفاق ، اعم از انفاق مالى باشد.

     

    تفسیر المیزان، آیات 1تا5 سوره بقره، دو هدایت برای انسان

    ترجمه تفسیر المیزان، جلد 1، تا صفحه71

    .

    .

    موضوعات: ◀ سوره بقره, ◀آیات 1_5، وجود دو هدایت برای انسان
    [دوشنبه 1398-05-28] [ 07:47:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی های کسانی که دارای روح دیگری از سوی خداوند شدند ...
    ویژگی های کسانی که دارای روح دیگری از سوی خداوند شدند

    ?حیات طیبه

    علامه درآیه 97 سوره مبارکه نحل می فرماید:

    مراد از «احیاء» بخشیدن و افاضه حیات و زندگی است و آیه شریفه دلالت دارد که خداوند سبحان، انسان با ایمانی را که عمل شایسته و مصالح انجام می دهد با زندگی جدیدی که غیر از زندگی معمول مردم است، اکرام می کند و آثار زندگی حقیقی که همان علم و قدرت است با این زندگی جدید همراه و همگام است و این درک جدید و قدرت باعث می گردد چنین فرد مؤمنی، چیزها را چنان که هستند ببینید؛ یعنی می تواند امور و اشیاء را به دو قسم حق و باطل تقسیم کند.

    سپس با قلب و روحش از امور باطل که در معرض فنا و زوال هستند که همان زندگی و حیات دنیوی است روی گردان می شود و به آن پشت می کند و دل به زینت ها و مظاهر فریبنده دنیا نمی بندد و چون از بند این تعلقات دنیوی و ظواهر گول زننده آن رها شد، شیطان نمی تواند او را خوار و ذلیل خود سازد و در بند خود گرفتار آرد.

    و در مقابل، قلب و روحش به پروردگار باقی و جاوید مرتبط و پیوسته می گردد و جز ذات پاک او و قرب و جوار او را طلب نمی کند و جز از خشم و دوری از او از چیزی هراس ندارد و در این هنگام برای خود زندگی پاک و جاودانه و بی زوال مشاهده می کند که کارگردان این زندگی و مدبر امور آن، پروردگار بخشنده و مهربان او است و در سراسر این زندگی معنوی و پاک جز زیبایی و جمال چیزی مشاهده نمی کند و تنها اموری را که خداوند آنها را قبیح و زشت شمرده، زشت و ناپسند می شمرد.

    این چنین انسانی چنان نور و کمال و قدرت و عزت و لذت و شادمانی در زندگی خود می یابد و مشاهده می کند که پایان و انتهایی ندارد.

    (تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 12، ذیل آیه 97 نحل).
    .
    .

    موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ✔خدا خبر می دهد, ◀ ویژگی های حیات طیبه
    [دوشنبه 1398-03-13] [ 03:13:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دعای منتخب ماه رجب(2) ...
    دعای منتخب ماه رجب(2)

    ?ادعیه منتخب ماه رجب (2)

    ای خدا
    بر محمد و آل او درود فرست
    و بر ایمان و پایداریم بیفزای
    و در این ماه رجب معظم و مکرم و بعد از این ماههای مکرم دیگر به ما برکت عطا کن
    و نعمت فراوان در آن به ما کرامت فرما و قسمت ما در این ماه بسیار گردان
    و هر گناهی که ما می دانیم و نمی دانیم ببخش
    و ما را از گناهان با بهترین مقام عصمت، معصوم گردان
    و ما را به تقدیر خود کفایت فرما
    و به حسن نظرت به ما منت گذار
    و ما را به غیر خود وامگذار
    و ما را محروم از خیر و احسانت مگردان
    و در آنچه سرنوشت ما قرار داده ای برکت بخش
    و باطن ما را صالح گردان
    ما را بدار به حسن ایمان و عمل نیکو
    و ما را تا به ماه روزه و ما بعد آن از ایام و سالها عمر ده
    ای خدای صاحب جلال و بزرگواری…
    .
    .
    مفاتیح الجنان
    .
    .

    موضوعات: ✔شور عشق با معشوق
    [چهارشنبه 1398-01-07] [ 07:25:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت