راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




مرداد 1402
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • مجموعه روایات درباره صفات مومن
  • مجموعه روایات درباره تقیه
  • اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
  • حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
  • ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
  • ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
  • مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
  • ثواب لباس پوشاندن به مومن
  • مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
  • مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
  • مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
  • مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
  • رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
  • مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
  • مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
  • مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
  • مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
  • احترام به سالخوردگان
  • مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
  • مجموعه روایات درباره پدر و مادر
  • مجموعه روایات درباره صله رحم
  • مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
  • مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
  • مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
  • مجموعه روایات درباره قناعت
  • راه تجارت پر سود
  • مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
  • مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
  • مجموعه روایات درباه باب تواضع
  • مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
  • مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
  • مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
  • مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
  • مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
  • مجموعه روایات درباره حیا
  • مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
  • مجموعه روایات درباره خوش روئی
  • مجموعه روایات درباره خوش خلقی
  • مجموعه روایات درباره شکر
  • مجموعه روایات درباره صبر
  • مجموعه روایات در باره نیت
  • مجموعه روایات درباره عبادت
  • مداومت برعمل
  • جایگاه واجبات
  • مجموع روایات درباره محرمات
  • عفت
  • مجموعه روایات درباره ورع
  • مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
  • مجموعه روایات درباره اعتراف به تقصیر
  • مجموعه روایات درباره حسن ظن به خدای عزوجلّ



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      مجموعه روایات درباره صفات مومن ...
    مجموعه روایات درباره صفات مومن

     
    مجموعه روایات درباره صفات مومن

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مومن را سزاوار است که دارای هشت صفت باشد:

    1-    در گرفتاری های سخت باوقار و سنگین باشد.

    2-    هنگام بلا شکیبا باشد.

    3-    در نعمت و آسایش سپاس گزار باشد.

    4-    به آنچه خدا روزی اش کرده قانع باشد.

    5-    به دشمنان ستم نکند.

    6-    به خاطر دوستان مرتکب گناه نشود.

    7-    تنش از او در زحمت باشد.

    8-    مردم از او در آسایش باشند.

    همانا دانش دوست مومن است وخویشتن داری وزیر او و شکیبایی سرلشکرش و رفق برادر و لین پدرش.

     

    روایت دوم)

    علی بن الحسین علیهما السلام فرمود:

    مومن سکوت می کند تا سالم ماند.

    سخن می گوید تا سود برد.

    راز خود را به دوستانش نمی گوید.

    گواهی به حق را از بیگانگان دریغ ندارد.

    هیچ کار خیری را از روی ریا انجام ندهد و از روی شرم و حیا ترک ننماید.

    اگر او را بستایند از گفته آنها هراس کند و از آنچه ستایندگان ندانند از خدا آمرزش خواهد.

    سخن کسی که او را نشناخته فریبش ندهد.

    از شمردن گناهی که مرتکب شده بترسد.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود:

     مومن در امر دین نیرومند است.

    با وجود نرمی دوراندیش است.

    ایمانش با یقین است.

    برای تحصیل فقه حریص و در هدایت جوئی بانشاط و با وجود ثبات و پایداری نیکوکار است.

    خویشتن داری اش با علم است.

    با ملایمت زیرکی دارد.

    سخاوتش در راه حق است.

    در زمان توانگری اقتصاد را از دست ندهد.

    در زمان ناداری خوش ظاهر و با آرایش است.

    در زمان قدرت گذشت دارد.

    با وجود خیرخواهی مردم اطاعت خدا کند.

    در حال شهوت باز ایستد.

    در زمان رغبت پرهیزگاری کند.

    در امر جهاد حریص است.

    در گرفتاری نماز خواند.

    در سختی شکیبا باشد.

    در پیش آمدهای سنگین باوقار است.

    در ناگواری ها بردبار و در آسایش و نعمت سپاس گزار.

    پشت سر مردم بد نگوید.

    تکبر نورزد.

    قطع رحم ننماید.

    نه سست است و نه خشن و سنگدل.

    دیده اش بر او پیشی نگیرد.

    شکمش او را رسوا نکند.

     شهوتش بر او چیره نشود.

    بر مردم حسد نبرد.

    سرزنشش کنند و او سرزنش نکند.

    اسراف نورزد.

    مظلوم را یاری کند.

    بر مستمند ترحم نماید.

    خودش از خویش در رنج است.

    مردم از او در آسایش هستند.

    در عزت دنیا رغبت نکند و از ذلتش بی تابی ننماید.

    مردم مهمی دارند که به آن رو آورده  و او را مهمی است که گرفتار کرده (مردم به فکر دنیا و او مشغول آخرت است.)

    در قضاوتش نقصی دیده نشود  و در رای اش سستی نباشد.

    در دینش تباهی و گمشده نیست.

    مشورت کننده را رهبری کند.

    کمک کننده را  کمک نماید.

    از هرزه گویی و نادانی بگریزد.

     

    روایت چهارم)

    امیر المومنین علیه السلام به انجمنی از مردم قریش گذشت که جامه های سفید پوشیده بودند و رنگ صافی داشتند و بسیار می خندیدند و به هر که از آنجا می گذشت با انگشت اشاره می کردند. سپس به گروه اوس و خزرج گذشت و آنها را دید با پیکر فرسوده و گردن باریک و رنگ زرد که با فروتنی سخن می گفتند.

    حضرت علی علیه السلام از این دو گروه در شگفت شد و خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: پدر و مادرم به قربانت! من از گروه فلان گذشتم و به مجلس اوس و خزرج رفتم. سپس عرض کرد: همه آنها مومن هستند. ای رسول خدا! صفت مومن را برایم بازگو.

    رسول خدا صلی الله علیه و آله اندکی سر به زیر انداخت و سپس سر بلند کرد و فرمود: بیست خصلت در مومن است که اگر نداشته باشد ایمانش کامل نیست. از اخلاق مومنان است که:

    1-    در نماز جماعت حاضرند.

    2-    در پرداخت زکات شتابان.

    3-    مستمندان را اطعام کنند.

    4-    بر سر یتیم دست نوازش کشند.

    5-    لباسهای خود را پاکیزه دارند.

    6-    بند زیر جامه را به کمر بندند.

    7-    اگر خبر دهند دروغ نگویند.

    8-    اگر وعده کنند خلف ننمایند.

    9-    چون امانت گیرند خیانت نکنند

    10-                    چون سخن گویند راست گویند.

    11-                    در شب عابدند.

    12-                    در روز شیر دلیرند.

    13-                    روزها روزه دارند.

    14-                    در شب ها به پا خیزند.

    15-                    همسایه را نیازارند.

    16-                    همسایه از آنها آزار نبیند.

    17-                    بر زمین با آرامش گام بردارند.

    18-                    به خانه های بیوه زنان رهسپارند.

    19-                    تشییع جنازه کنند.

    20-                    خدا ما و شما را از جمله متقین قرار دهد.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که ازنیکی خود شادمان و از بدی خویش بدحال گردد او مومن است.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از مردم پست دوری کن. همانا شیعه علی کسی است که عفت شکم و فرج داشته باشد. سخت بکوشد و جهاد کند و برای خالقش عمل کند و به ثواب او امیدوار باشد و از عقابش بترسد. اگر این گونه مردم را دیدی آنها شیعه جعفرند.

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلم فرمود: شیعیان علی لاغر شکم و خشک لب بودند و اهل مهر و دانش و بردباری که به عبادت معروف بودند پس با وجود دوستی و ولایتی که دارید  با پرهیزگاری و کوشش کمک کنید.

     

    روایت هشتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همانا مومن کسی است که چون خشم کند از حق نگذرد و چون راضی و خشنود گردد در باطل قدم ننهد و چون قدرت یابد بیشتر از حق خود نگیرد.

     

    روایت نهم)

    سلیمان بن خالد گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: ای سلیمان! میدانی مسلمان کیست؟

    عرض کردم: قربانت! شما بهتر میدانی.

    فرمود: مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دست او سالم باشند. سپس فرمود: میدانی مومن کیست؟

    عرض کردم: شما داناترید.

    فرمود: مومن کسی است که مسلمانها او را بر مال و جان خود امین سازند و بر مسلمان حرام است که نسبت به مسلمان دیگر ستم کند یا او را واگذارد یا او را براند.

     

    روایت دهم)

    امام علیه السلام فرمودند: مومنان باوقار و آرامش اند مانند شتر نری که مهار در بینی دارد چون او را بکشند به راه افتد و اگر بر صخره ایی بخوابانند بخوابد.   

     

    روایت دروازدهم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مومن مانند درختی است که برگش در زمستان و تابستان نریزد.

    گفتند: یا رسول الله! آن چه درخت است؟

    فرمود: درخت خرما

    شرح: تشبیه مومن به درخت خرما از نظر منافع بسیار و سایه پیوسته و لذت میوه ان است.

     

    روایت سیزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مومن کسی است که که کسبش حلال و اخلاقش نیکو و باطنش سالم باشد و زیادی مالش را انفاق کند و زیادی سخنش را نگهدارد و مردم از شرش محفوظ باشند و از خود به انها انصاف دهد.

     

    روایت چهاردهم)

    مفضل گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: اگر خواهی اصحاب مرا بشناسی بنگر به کسی که پرهیزگاریش بسیار باشد و از خالق خود بترسد و به ثواب او امیدوار باشد. هرگاه این مردم را دیدی اینها اصحاب منند.

     

    روایت پانزدهم)

    امیر المومنین علیه السلام فرمود: شیعیان ما کسانی باشند که برای ولایت ما به یکدیگر بخشش کنند و در راه دوستی مابا یکدیگر دوستی نمایند و برای زنده کردن امر ما به دیدار یکدیگر روند. اگر خشم کنند ستم نکنند و اگر راضی باشند اسراف نورزند. برکت همسایگانند و با معاشرین خود سلم و صفا دارند.

     

    روایت شانزدهم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که خدا را نشناخت و بزرگ داشت زبانش را بیهوده نگهدارد و شکمش را از خوراک زائد بر احتیاج باز دارد و نفس خود را با روزه و قیام ریاضت دهد.

    اصحاب گفتند: یا رسول الله! پدران و مادران ما به فدایت اینها اولیاء خدایند؟

    فرمود: اولیاء خدا خاموشی گزیدند و خاموشی انها ذکر بود و نگریستندو نگاهشان عبرت بود و سخن گفتند و سخنشان حکمت بود. درمیان مردم راه رفتند و راه رفتنشان برکت بود. اگر نبود که اجل و مرگشان نوشته شده بود از ترس عذاب و شوق ثواب روح آنها در پیکرشان قرار نمی گرفت.

     

    روایت هفدهم)

    حسن بن علی صلوات الله علیهما برای مردم سخنرانی کرد و فرمود: ای مردم به شما خبر دهم از حال برادری که داشتم در نظرم از همه مردم بزرگتر بود و بالاترین چیزی که او را در نظرم بزرگ کرده بود پستی و حقارت دنیا در نظر او بود.

    او از تسلط شکم خارج شده بود.

    چیزی را که نداشت نمی خواست و چون پیدا می کرد زیاده روی نمی کرد.

    از تسلط فرج خود هم خارج شده بود از این رو عقل و رأیش سبکی نمی کرد.

    نادانی بر او تسلطی نداشت از این رو دست خویش جز به جانب شخص با اطمینان و برای سود دراز نمی کرد.

    پراشتها و ناراضی و ملول نبود.

    بیشتر عمرش خاموش بود و چون سخن می گفت بر گویندگان غلبه می کرد.

    وارد جدال و ستیزه نمی شد و در دعوا شرکت نمی کرد.

    دلیل نمی آورد تا قاضی را بیابد.

    از برادرانش غلفت نمی کرد و چیزی را بدون آنها به خود اختصاص نمی داد.

    لاغر بود و مردم ناتوانش میشمردند ولی چون پای مردی به میان می آمد شیر جهنده بود.

    کسی را به کرداری که عذر خواهی از آن ممکن است سرزنش نمی کرد تا عذر خواهی حاصل شود.

    آنچه را می گفت خودش انجام می داد و آنچه را هم نمی گفت خودش انجام می داد.

    چون دو کار برایش پیش می آمد که نمی دانست کدامیک آنها بهتر است هر یک را که به هوای نفس نزدیکتر می دید مخالفت می کرد.

    بیماری و دردش را جز به کسی که امید بهبودی از او داشت اظهار نمی نمود.

     و جز با کسی که امید خیرخواهی داشت  مشورت نمی کرد.

    دلتنگ نمی شد.

    ناراضی نبود.

    شکایت نمی کرد.

    پرخواهش نبود.

    انتقام نمی جست.

    از مکر دشمن غافل نبود.

    برشما باد که همه این اخلاق شریفه را بدست آورید اگر می توانید و اگر نمی توانید بدست آوردن اندک از ترک کردن بسیار بهتر است.

     

    روایت هجدهم)

    مهزم اسدی گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: شیعه ما کسی است که صدایش از گوشش تجاوز نکند و دشمنی اش از بدنش (تنها بدن خود را به رنج اندازد نه دیگران) و ما را آشکارا نستاید و با عیب جوی ما همنشینی نکند و با دشمن ما ستیزه نکند.  اگر مومنی را بیند احترام کند و اگر به جاهلی برخورد از او دوری کند.

    عرض کردم: پس تکلیف من با این شیعه نماها چیست؟

    فرمود: در میان آنها جدا شدن و تبدیل و امتحان واقع شود. قحطی برایشان پیش آید که نابود شوند و بیماری وبائی که انها را بکشد و اختلافی که متفرقشان سازد. شیعه ما کسی است که چون سگ عو عو نکند و مانند کلاغ طمع نورزد و اگر هم از گرسنگی بمیرد از دشمن ما چیزی نخواهد.

    عرض کردم: قربانت! اینها را در کجا بجویم؟

    فرمود: در اطراف زمین. اینها زندگی سبکی دارندو آواره به سر می برند. اگر حاضر باشند کسی آنها را نشناسد و اگر غائی باشند کسی از آنها جویا نشود. از مرگ باکی ندارند و در گورستان از هم دیدن کنند. اگر حاجت مندی به آنها پناهنده شود برای او دلسوزی کنند. دلشان از هم جدا نیستاگرچه خانه هاشان از هم دور باشد.

    سپس فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من شهرم و علی باب آن. دروغ گوید هر که گمان کند از غیر در به شهر درآمده و نیز دروغ گوید هر که گمان کند مرا دوست داشته و علی صلوات الله علیه را دشمن دارد.

     

    روایت نوزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که با مردم معامله کند و ستم ننماید و به آنها خبر دهد و دروغ نگوید و وعده شان دهد و خلف وعده نکند. از کسانی است که غیبتش حرام است و مردانگی اش تمام  گشته و دادگریش ظاهر شده و برادری اش واجب گردیده است.

     

    روایت بیستم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: سه خصلت است که هرکس داشته باشد به تمام خصال ایمان رسیده است:

    1-    چون راضی و خوشحال باشد رضایتش او را به باطلی درنیاورد.

    2-    چون خشم کند خشمش او را از حق خارج نسازد.

    3-    چون قدرت یابد به آنچه از آن او نیست دست دراز نکند..

     

    روایت بیست و یکم)

    امیرالمومنین علیه السلام فرمود: برای اهل دین  علاماتی است که بدان شناخته شوند: راستگویی و اداءامانت و وفای به عهد و صله رحم و ترحم بر ضعیفان و کم دنبال گیری از زنان و بذل نیکی و حسن خلق و گشاده خلقی و پیروی از دانش و آنچه به خدای عزّوجلّ نزدیک سازد. طوبی از آن اینهاست و چه سرانجام خوبی دارند. و طوبی درختی است در بهشت که ریشه اش در خانه پیغمبر ما محمد صلی الله علیه و آله است و مومنی نیست جز انکه شاخه ایی از آن درخت در خانه اوست. در دلش اشتهای هرچه پیدا شود آن درخت برایش بیاورد. واگر سواری با جدیت صد سال در سایه آن را پیماید از آن نگذرد و اگر از پائینش کلاغی پرواز کند به بالایش نرسد جز آنکه به علت پیری به زیر افتد. دراین نعمت رغبت کنید. همانا مومن به کار خود مشغول است و مردم از او در آسایش هستند چون شب بر او پرده افکند رخسارش را بگستراند و با اعضا شریف بدنش برای خدای عزّ.جلّ سجده کند و با خدایی که او را آفریده درباره آزادی اش مناجات کند. هان اینگونه باشید. 

     

    روایت بیست و دوم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: از پیغمبر صلی الله علیه و آله پرسیدند: بهترین بندگان چه کسانی هستند؟

    فرمود: کسانی که چون نیکی کنند شادگردند و چون بدی کنند آمرزش خواهند و چون به آنها عطا شود شکر کنند و چون گرفتار شوند صبر کنند و چون خشم گیرند چشم پوشی نمایند.

     

    روایت بیست و سوم)

    امام باقر علیه لسلام فرمود: پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: بهترین شما خردمنداند.

    عرض شد: یا رسول الله! خردمندان چه کسانی هستند؟

    فرمود: دارندگان اخلاق نیکو، بردبار متین، صله ارحام و نیکوکاران نسبت به مادران و پدران و احوال پرسان از فقرا و همسایگان و یتیمان. آنها که طعام خورانندو سلام را ر جهان آشکار کنند و زمانی که مردم در خوابند نماز گزارند.

     

    روایت بیست و چهارم)

    عمران حلی گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: چه صفاتی برای مرد پسندیده تر است؟

    فرمود: وقار بدون هیبت و بخشش بدون عوض و اشتغال به غیر مال دنیا.

     

    روایت بیست و پنجم)

    علی بن الحسین علیهما السلام می فرمود: همانا شناسایی به کمال دین مسلمان، ترک کردن سخنی است که به او مربوط نیست و کمی مجادله و خویشتن داری و صبر و حسن خلق.

     

    روایت بیست و ششم)

    پیغمبر صلی اله علیه و آله فرمود: شبیه ترین شما را به من، به شما خبر دهم؟

    گفتند: چرا یا رسول الله.

    فرمود: نیکوخلقترین شما، نرم جانبترین شما، نیکو کارترین شما نسبت به خویشانش، دوستدارترین شما برادران دینی اش را و صابرترین شما بر حق و خشم فروبرنده ترین شما و خوش گذشترین شما، انصاف دهنده ترین شما از خود در حال رضا و خشم.

     

    روایت بیست وهفتم)

    علی بن الحسین علیهما السلام فرمود: از جمله اخلاق مومن انفاق است به قدر تنگدستی و توسعه دادن به قدر توسعه و انصاف دادن به مردم و پیشی گرفتن به سلام آنها.

     

    روایت بیست و هشتم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: مومن از کوه محکمتر است زیرا از کوه چیزی  برگرفته شود ولی از دین مومن چیزی برگرفته نشود.

     

    روایت بیست و نهم)

    امام  صادق علیه السلام فرمود: مومن یاری کردنش نیکو وخرجش سبک است  زندگی اش را خوب اداره می کند از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود.

     

    روایت سی ام)

    امام رضا علیه السلام فرمود« مومن مومن حقیقی نباشد مگر زمانی که سه خصلت و روش در او بوده باشدِ؛ روشی از پروردگارش و روشی از پیغمبرش و روشی از ولی وامامش.

     اما روش پروردگارش نگهداری راز خود است خدای عزوجل فرماید:«عالم الغیب فلایظهر علی غیبه احد الا من ارتضی من رسول»

    و اما روش پیغمبر خوش رفتاری با مردم است زیرا خداوند عزوجل پیغمبرش صلی الله علیه و آله را به خوش رفتاری با مردم دستور داده  و فرموده است:«خذ العفو و أمر بالعرف»

     و اما روش امامش صبر کردن در زمان تنگدستی و پریشان احوالی است.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [سه شنبه 1402-05-31] [ 12:25:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره تقیه ...
    مجموعه روایات درباره تقیه

    مجموعه روایات درباره تقیه

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزّوجلّ فرمودند: «اولئک أجرهم مرّتین بما صبروا(برای صبری که بر تقیّه کردند) و یدرؤن بالحسنه السیئه (حسنه تقیّه و گناه فاش کردن است.)  

     

    روایت دوم)

    ابوبصیر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: تقیّه از دین خداست.

    عرض کردم: از دین خداست؟

    فرمود: آری! به خدا از دین خداست به تحقیق که یوسف علیه السلام فرمود: «أیّتها العیر إنکم لسارقون» به خدا که انها چیزی ندزدیده بودند و حضرت ابراهیم علیه السلام فرمودند«إنی سقیم» و به خدا که بیمار نبود.

     

    روایت سوم)

    حبیب بن بشر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: شنیدم پدرم می فرمود: نه به خدا! در روی زمین چیزی محبوبتر از تقیه نزد من نیست.

     ای حبیب! همانا هر که تقیه کند خدایش بالا برد.

    ای حبیب! هر که تقیه نکند خدایش پست کند.

    ای حبیب! مردم در صلح و سازشند. سپس اگر آن باشد این هم باشد.

     

    روایت چهارم)

    ابن ابی یعفور گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: به خاطر حفظ دینتان تقیه کنید و آن را با تقیّه زیر پرده دارید  زیرا هر که تقیه ندارد ایمان ندارد. همانا شما در میان مردم مانند زنبور عسل در میان پرندگانید. اگر پرندگان بدانند در درون زنبور عسل چیست همه آنها را بخورند و اگر مردم بدانند آنچه در دل شماست که ما اهل بیت علیهم السلام را دوست دارید شما را با زبانشان بخورند و در نهان و آشکار ناسزا گویند. خدا بیامرزد آن بنده ایی را زا شما که ولایت ما را داشته باد.

     

    روایت پنجم)

    ابوعمروکنانی گوید: امام صادق علیه السلام فرمود» ای اباعمرو! به من بگو اگر برایت حدیثی گفتم یا فتوایی دادم سپس نزد من آمدی و از همان مطلب پرسیدی و من برخلاف گفته اولم به تو گفتم یا فتوی دادم به کدام یک از آن دو عمل می کنی؟

    عرض کردم: به تازه تر آنها و دیگری را رها می کنم.

    فرمود: درست گفتی. ای اباعمرو! و خدا نخواسته جز آنکه در نهان عبادت شود. همانا به خدا اگر شما چنین کنید خیر من و شماست و خدای عزّوجلّ برای ما و شما نسبت بدینش جز تقیه نخواسته است.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: تقیه نمودن کسی به درجه اصحاب کهف نرسید. آنها در اعیاد(بت پرستها) حاضر میشدند و زنّار می بستند از این رو خدا پاداششان را دوبار داد.

     

    روایت هفتم)

    حماد بن واقد گوید: در میان راهی از پیش رو به امام صادق علیه السلام برخوردم و رو گردانیدم و گذشتم. سپس خدمتش رسیدم و عرض کردم: قربانت! من شما را ملاقات می کنم و رو می گردانم زیرا نمی خواهم شما را به رنج اندازم.

    فرمود: خدایت رحمت کند. ولی دیروز در فلان جا مردی مرا دید و گفت: علیک السلام یا اباعبدالله. او کار خوب و شایسته ایی نکرد.

     

    روایت هشتم)

    مسعده بن صدقه گوید: به امام صادق علیه السلام عرض شد: مردم عقیده دارند که علی علیه السلام بر منبر کوفه فرموده است: ای مردم! شما را به ناسزا گفتن به من می خوانند مرا ناسزا گویید سپس به بیزاری از من می خوانند از من بیزاری مجوئید.

    امام فرمود: مردم چه بسیار بر علی علیه السلام دروغ می بندند. سپس فرمود: همانا علی فرموده است: «شما را به ناسزا گفتن به من می خوانند، مرا ناسزا گویید سپس به بیزاری از من می خوانند و من به دین محمدم.» و نفرمود از من بیزاری نجوئید.

    سائل عرض کرد: به من بفرما اگر کشته شدن را اختیار کند و بیزاری نجوید چکونه است؟

    فرمود: به خدا این تکلیف را ندارد. تکلیف او همان است که عماربن یاسر کرد زمانی که اهل مکه او را مجبور کردند ولی دلش به ایمان مطمئن بود. سپس خدای عزّوجلّ درباره او نازل فرمود:«إلا من أکره و قلبه مطمئن بالایمان». آنگاه پیغمبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: ای عمار! اگر دوباره مجبورت کردند تو هم چنان کن که کردی  که خدای عزّوجلّ عذر تو را نازل فرموده و دستورت داده که تکرار کنی اگر تکرار کردند.

     

    روایت نهم)

    هشام کندی گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: مبادا کاری کنید که ما را بدان سرزنش کنند. همانا فرزند بد پدرش را به کردار او سرزنش کنند. برای کسی که به او دل داده اید زینت باشید و عیب و ننگ مباشید در میان عشایر آنها نماز بخوانید و از بیمارانشان عیادت کنید و بر جنازه آنها حاضر شوید . مبادا آنها در هیچ خیری از شما پیشی گیرند که شما نسبت به خیر از آنها سزاوارترید. به خدا سوگند که خدا به چیزی که محبوبتر باشد نزد او از«خبء» عبادت نشده است.

    عرض کردم: «خبء» چیست؟

    فرمود: تقیّه.

     

    روایت دهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: تقیّه در هر شرایط ضروری به وجود می آید و تقیّه کننده خود داناتر به آن است زمانی که برایش پیش می آید.

     

    روایت یازدهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: تقیّه تنها برای جلوگیری از خون ریزی وضع شده است. پس هرگاه به خونریزی رسد تقیه نباشد.

    شرح: مرحوم مجلسی گوید: ممکن است معنی خبر این باشد که دستور تقیه برای حفظ جان است پس کسی که بداند او را در هر صورت خواهند کشت نباید تقیه کند.

     

    روایت دوازدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرچه این امر(ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف) نزدیکتر شود تقیه شدیدتر شود.

     

    روایت سیزدهم)

    امام باقر علیه السلام می فرمود: در هر موردی که آدمی زاد به تقیّه ناچار شود خدا آن را برایش حلال ساخته است.

     

    روایت چهاردهم)

    عبدالله بن عطا گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: دو مرد از اهل کوفه را دستگیر کرده به آنها گفتند: از امیر المومنین بیزاری جوئید . یکی از آنها بیزاری جست و دیگری سرپیچی کرد. آن را که بیزاری جسته بود رها کردند و دیگری را کشتند.

    امام فرمود: آنکه بیزاری جسته مردی است دانشمند در دین خود و اما آنکه بیزاری نجست مردی است که به سوی بهشت شتافته است.

     

    روایت پانزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از عاقبت لغزش ها حذر کنید.

    شرح: مقصود این است که مواظب گفتار و کردار خود باشید و مال و عاقبت را در نظر بگیرید تا به چاه نیفتید و گرفتار نگردید و همین معنی تقیّه است زیرا تقیّه از ماده «وقی» و به معنی خودنگهداری است.

     

    روایت شانزدهم)

    امام صادق علیه السلام می فرمودند: تقیّه سپر مومن است. تقیِّه نگهدار مومن است. هر که تقیه ندار ایمان ندارد. همانا حدیثی از احادیث  ما به بنده ایی می رسد و او بین خود و خدا به آن معتقد می شود و خدای عزّوجلّ را به آن دینداری می کند و موجب عزت دنیا و نورآخرت او می گردد و بنده دیگر حدیثی از احادیث ما به او میرسد و او آن را فاش میسازد و موجل خواری او در دنیا می گردد و خدای عزّوجلّ هم آن نور را از او می گیرد.

     

    روایت هفدهم)

    علی بن الحسین علیهما السلام فرمود: به خدا دوست دارم که برای دو خصلت شیعیان ما به قدری از گوشت بازویم فدا دهم؛ کمی حوصله و کمی رازنگهداری.

     

    روایت هجدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مردم به دو خصلت مامور شدند ولی آن دو را تباه کردند و از دست دادند و از آن جهت بی همه چیز شدند؛ صبر و راز پوشی.

     

    روایت نوزدهم)

    سلیمان بن خالد گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: ای سلیمان! شما دینی دارید که هر که آن را بپوشد خدا عزیزش کند و هر که فاش سازد خدا ذلیلش نماید.

     

    روایت بیستم)

    مردی گوید: با جماعتی خدمت امام باقر علیه السلام رسیدیم و عرش کردیم: یا بن رسول الله ما عازم عراق هستیم به ما سفارشی فرما.

    امام علیه السلام فرمود: باید توانای شما به ناتوانتان کمک کند و ثروتمندانتان به فقیرانتان احسان نماید و راز ما را فاش نکنید و امر(امامت) ما را آشکار نسازید و چون حدیثی از ما به شما رسید و یک دلیل یا دو دلیل از کتاب خدا برایش پیدا کردید به آن اخذ کنید وگرنه نسبت به آن توقف کنید و سپس آن را به ما ارجاع دهید تا برای شما روشن شود. بدانید برای کسی که انتظار این امر(انتظار فرج) را دارد مانند اجر روزه دار شب زنده دار است و کسی که به قائم ما برسد و همراهش به جهاد رود و دشمن ما را بکشد اجر بیست شهید دارد و کسی که در رکاب ایشان کشته شود اجر بیست و پنج شهید دارد.

     

    روایت بیست و یکم)

    عبدالعلی گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: تحمل امر ما تنها به تصدیق و پذیرفتن آن نیست از جمله تحمل امر ما، پنهان داری و نگهداشتن آن از نا اهلش باشد. به شیعیان ما سلام برسان و به آنها بگو: خدا رحمت کند بنده ایی را که دوستی مردم را به سوی خود کشاند. آنچه را می فهمند به آنها بگوئید و آنچه را نمی پذیرند از آنها بپوشید.

    سپس فرمود: به خدا کسی که به جنگ ما برخاسته زحمتش برای ما از کسی که چیزی را که نمی خواهیم از قول ما می گوید بیشتر نیست. چون دانستید کسی(امر امامت و احادیث مخصوص ما را) فاش میسازد نزدش روید و او را از آن باز دارید. اگر پذیرفت چه بهتر وگرنه کسی را که بالاتر از اوست و از او شنوایی دارد بر او  تحمیل کنید. همانا مردی از شما مطلوبی دارد چاره جویی و لطیفه کاری می کند تا حاجتش برآورده شود. نسبت به حاجت من م چاره جویی کنید چنانکه نسبت به حوائج خود می کنید(یعنی با لطائف و حیل او را از فاش کردن اسرار ما بازدارید.) اگر از شما پذیرفت چه بهتر وگرنه سخنش را زیرپای خود دفن کنید و نگویید او چنین و چنان می گوید زیرا نقل شما به دیگران مردم را بر من و شما میشوراند.

    هان به خدا! اگر شما آنچه را من می گویم بگویید. اعتراف می کنم که شما اصحاب من هستید. این ابوحنیفه است که اصحابی دارد و این حسن بصری است که اصحابی دارد و من مردی قرشی و زاده رسول خدا صلی الله علیه و آله هستم و کتاب خدا را فهمیده ام. بیان همه چیز در کتاب خدا هست از ابتدا خلقت وامر آسمان و زمین و امر پیشینیان و پسینیان و امر گذشته و آینده و گویا هنگی در برابر چشم من است و به آن می نگرم.

     

    روایت بیست و دوم)

    امام باقر علیه السلام می فرمود: به خدا که محبوبترین اصحابم نزد من پرهیزگارتر و فقیه تر و حدیث را نهان دارتر آنهاست و بدترین و مبغوضترین اصحابم نزد من کسی است که هرگاه حدیثی را شنود که به ما نسبت دهند و از ما روایت کند آن را نپذیرد و بدش آید و انکار ورزد و هرکه را به آن معتقد باشد تکفیر کند در صورتی که او نمی داند. شاید آن حدیث از ما صادر شده و به ما منسوب باشد و او به سبب انکارش از ولایت ما خارج شود.

     

    روایت بیست و سوم)

    معلی بن خنیس گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: ای معلی! امر ما را نهان دار و فاش مساز زیرا کسی که امر ما را نهان دارد و فاش نسازد خدا او را به جهت آن در دنیا عزیز کند و آن را در آخرت نور میان دو چشمش قرار دهد که به سوی بهشتش کشد.

    ای معلی! هرکه  امر ما را فاش سازد و پوشیده ندارد خدا به سبب آن در دنیا ذلیلش کند و نور را از میان چشمانش در آخرت بگیرد و آن را تاریکی قرار دهدکه به سوی دوزخش کشاند.

    ای معلی! همانا تقیه از دین من و دین پدران من است و کسی که تقیه ندارد دین ندارد.

    ای معلی! همانا خدا دوست دارد در پنهانی عبادت شود چنانکه دوست دارد در آشکار عبادت شود.

    ای معلی! فاش سازنده امر ما مانند انکار کننده آن است.

     

    روایت بیست و چهارم)

    محمد بن ابی نصر گوید: از امام رضا علیه السلام مساله ایی پرسیدم. حضرت خودداری کرد و جواب نفرمود. سپس فرمود: اگرهرچه را می خواهید به شما بگوییم و عطا کنیم موجب شر شما باشد و گردن صاحب الامر را بگیرند. امام باقر علیه السلام فرموده است: امر ولایت را خدا به جبرئیل به راز سپرد و جبرئیل به محمد صلی الله علیه و آله به راز سپرد و ایشان به علی علیه السلام و علی به هر که خدا خواست. سپس شما آن را فاش میسازید. کیست آنکه سخنی را که شنیده نگهدارد؟

    امام باقر علیه السلام فرمود: در حکمت آل داوود است که مسلمان را سزاوار است که مالک خود باشد و به کار خود رو آورد و مردم زمانش را بشناسد. ازخدا پروا کنید و حدیث ما را فاش نسازسد. اگر خدا از دوستان خود دفاع نمی کرد و انتقام آنها را از دشمنانش نمی گرفت. شما با فاش ساختن اسرار و ترک تقیه مذهب تشیع را نابود ساخته بودید.)

    مگر ندیدی خدا با آل برمک چه کرد؟ و چگونه انتقام موسی بن جعفر علیه السلام را گرفت و طایفه بنی اشعث را هم خطر بزرگی تهدید می کرد ولی خدا به واسطه دوستی آنها نسبت به امام کاظم علیه السلام خطر را از آنها برداشت. شما در عراق هستید و رفتار این فرعونیان(بنی عباس) را می بینید که خدا چه مهلتی به آنها داده است.

    تقوای خدا را پیشه کنید و دنیا شما را فریب ندهد. وضع کسانی که مهلت یافته اند شما را گول نزند مثل اینکه حکومت به دست شما افتاده است.

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خوشا حال بنده گمنامی که خدا او را شناسد و مردم او را نشناسند اینها چراغ های هدایت و چشمه های دانش اند. هر فتنه تاریک و سختی از برکت آنها برطرف شود. آنها نه فاش کننده و پخش کننده اسرارند و نه خشن و ریاکار.

     

    روایت بیست و پنجم)

    حضرت علی علیه السلام فرمود: … سخن خیر گوئید تا بدان معروف شوید و کار خیر کنید تا اهل خیر شوید. عجول و فاش کننده راز نباشید زیرا بهترین شما کسانی باشند که چون به آنها بنگرند به یاد خدا افتند و بدترین شما سخن چینانی باشند که میان دوستان جدایی افکنند و عیب جویی پاکدامنان باشند.

     

    روایت بیست و ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: زبان خود را نگهدارید و خانه نشین باشید و هرگز بلایی که مخصوص شماست به شما نمیرسد (زیرا گمنام اید و تقیه می کنید). و طایفه زیدیه همواره سپر بلای شما باشند.( زیرا آنها تقیه نمی کنند از این رو سلاطین به دفع آنها می پردازند و از شما غفلت می کنند.)

     

    روایت بیست و هفتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همانا امر ما پوشیده و در پرده پیمان است پس هر که آن پرده را علیه ما بدرد خدا ذلیلش کند.

     

    روایت بیست و هشتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: نفس کشیدن کسی که برای ما اندوهگین است و برای ستمی که به ما شده غمگین است تسبیح است و همت گماشتن برای امر ما عبادت است و پنهان داشتن راز ما جهاد در راه خداست.

    راوی گوید: محمد بن سعید به من گفت: این روایت را با آب طلا بنویس که من چیزی بهتر از این ننوشته ام.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [یکشنبه 1402-05-15] [ 05:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها ...
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها

    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزّوجلّ:«فوقاه الله سیئات ما مکروا؛ خدا او را از بدی های آنچه نیرنگ زدند ، نگهداشت.» فرمودند: به خدا قسم بر او چیره شدند و او را کشتند ولی می دانید خدا او را از چه نگه داشت؟ او را نگه داشت از اینکه نسبت به دینش فریب دهند.(داستان مربوط به مومن آل فرعون است.)

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: در ضمن سفارش امیر المومنین علیه السلام به اصحابش این است:« بدانید که قرآن هدایت شب و روز است و نور شب تاریک است. برای هر سختی و نیازی . پس چون بلائی فرا رسد اموال خود را سپر جانتان سازید و چون حادثه ایی پیش آمد جان خود را فدای دینتان کنید و بدانید که هلاک شده کسی است که دینش تباه شود و غارت زده کسی است که دینش را بربایند. همانا پس از رسیدن به بهشت، نیازی نیست و بعد از دوزخ بی نیازی نیست . اسیر دوزخ آزاد نگردد و نابینایش بهبودی نیابد.

     

    روایت سوم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: سلامتی دین و صحت بدن بهتر از مال است و مال یکی از زینتهای خوب دنیاست.    

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 05:24:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن ...
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن

    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن

     

    روایت اول)

    حمران گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: اصلحک الله! از شما سوال کنم؟

    فرمود: آری!

    عرض کردم: من در گذشته حالی داشتم و امروز حال دیگری دارم. من در گذشته در زمین می گشتم و یک مرد و دو مرد یا زنی را به مذهب حق دعوت می کردم و خدا هر که را می خواست نجات می داد ولی امروز کسی را دعوت نمی کنم.

    فرمود: چه زیانی بر تو است که مردم را با پرودگارشان واگذاری تا هر که را خدا خواهد از تاریکی به سوی نور برد. باکی بر تو نیست که اگر از کسی احساس خیری نمودی سخنی با نرمی و احتیاط به او القا کنی.

    عرض کردم: معنی این قول خدای عزّوجلّ را به من خبر ده:«و من أحیاها فکأنّماأحیا الناس جمیعا»

    فرمود: یعنی او را از سوختن و غرق شدن برهاند. آنگاه سکوت نمود و سپس فرمود: تأویل أعظم آیه این است که او را دعوت کند و او هم بپذیرد.

     

    روایت دوم)

    ثابت ابی سعید گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: … هرگاه خدای عزّوجلّ خیر بنده ایی را بخواهد روحش را پاکیزه کند آنگاه هر خوبی را بشنود بشناسد و بپذیرد و هر زشتی به گوشش رسد انکار کند سپس خدا در دلش کلمه ای افکند که به سبب آن کارش را فراهم سازد.( یعنی امامت را به دلش القا کند تا از برکت راهنمایی ائمّه علیهم السلام امر دنیا و آخرتش مرتب گردد و سامان یابد.)

     

    روایت سوم)

    فضیل گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردم را به امر امامت دعوت کنیم؟

    فرمود: ای فضیل! چون خدا خیر بنده ایی را خواهد به فرشته ایی امر کند که گردن او را گرفته خواه یا ناخواه او را داخل امر امامت کند.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: این امر(امامت) خود را برای خدا قرار دهید نه برای مردم زیرا آنچه برای خداست از آن خداست و آنچه برای مردم باشد به آسمان بالا نرود. بر سر دین خود با مردم ستیزه نکنید زیرا ستیزه بیمار کننده دل است.

    همانا خدای عزّوجلّ به پیغمبرش فرماید:«انک لا تهدی من احببت و لکن الله یهدی من یشاء»

    و فرمودند:« افانت تکره الناس حتی یکونوا مومنین»

    مردم را رها کنید؛ زیرا مردم از همین مردم تعلیم گرفته اند و شما از رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام تعلیم گرفته اید. و این کجا و آن کجا؟ من از پدرم شنیدم که می فرمود: هرگاه خدا برای بنده ایی نوشت و لازم فرمود که در این امر داخل شود به سوی آن شتابنده تر از مرغ به لانه اش گردد.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خدای عزّوجلّ هرگاه خیر بنده ایی را خواهد نقطه ایی از نور در دلش زندکه گوش و دلش را از آن روشن کند تا آنجا که بر آنچه در دست شماست(امر ولایت) از خود شما حریص تر گردد و چون برای بنده ایی بد خواهد نقطه سیاهی در دلش زند که گوش و دلش از آن تاریک شود سپس این آیه را تلاوت فرمود:«فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا کانما یصعد فی السماء»

     

    روایت ششم)

    مالک بن اعین گوید: شنیدم امام باقر علیه السلام می فرمود: ای مالک! همانا خدا دنیا را به آنکه دوستش دارد و آنکه دشمنش دارد عطا کند ولی دینش را جز به آنکه دوستش دارد عطا نکند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [پنجشنبه 1402-05-12] [ 05:09:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ارزش و ثواب اصلاح میان مردم ...
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم

    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: صدقه ایی را که خدا دوست دارد اصلاح میان مردم است زمانی که اختلاف و فساد یابند و نزدیک ساختن آنها به یکدیگر زمانی که از هم دور شوند.

    و فرمودند: اصلاح کردن میان دو نفر در نزد من محبوبتر است از دو دینار صدقه دادن.

     

    روایت دوم)

    مفضل گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه میان دو نفر از شیعیان ما نزاعی دیدی از مال من فدیه بده.(یعنی هر چه ادعا می کند از مال من به او بده تا طرف را رها کند.)

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مصلح دروغ گو نیست.

    شرح: کسی که به قصد اصلاح میان دو نفر سخنی از جانب یکی از آنها به دیگری گوی که او نگفته باشد و علم به رضایت او هم داشته باشد این سخن دروغ حرام نیست و برخی گفته اند دروغ اصطلاحی نیست اگرچه دروغ لغوی باشد زیرا دروغ اصطلاحی آن است که علاوه بر عدم مطابقت با واقع گوینده آن مذموم و نکوهیده باشد و در این مورد مذموم نیست.

    فقهاء شیعه رضوان الله تعالی علیهم با استناد به این خبر و دو خبر دیگر، این مورد را یکی از مستثنیات دروغ شمرده و حرام نداسته اند زیرا اگر قبح و زشتی دروغ ذاتی باشد رجحان دفع افسد به فاسد ازمستقلات عقلیه است . اختلاف و کشمکش میان دو نفر گاهی دامنه پیدا می کند و به دو فامیل و دو کشور می رسد و خون ریزی ها و زیانهای مالی و عِرضی بسیار به بار می آورد و چه بسا به وسیله یک دروغ مصلحت آمیز بتوان از این مفاسد جلوگیری کرد.. دراین صورت عقل حکم می کند که به خاطر دفع آن مفاسد بزرگ این فاسد کوچک انجام شود. اگرچه از اطلاق اخبار استفاده می شود که مطلق کدورت و اختلاف میان دو نفر اگرچه به خون ریزی و خسارتی هم منجر نگردد مبغوض و منفور شارع است و قبحش از قبح دروغ بیشتر است زیرا اسلام به اتحاد و الفت مسلمین اهمیت بسیاری قائل شده و جماعات و زیارت مومن و عیادت مریض و هدیه بردن و سلام کردن و سیر کردن و پوشانیدن مومن و دهها دستور اخلاقی دیگر را به منظور تحکیم روابط دوستی میان مسلمین قرار داده است و نیز نهی از عیبت و بهتان و ستم و خلف وعده و سوءظن و زنا و بلکه نهی از خود دروغ هم بدین منظور است. پس می توان گفت که حرمت دروغ و وجوب راستی برای این لست که میان مسلمین کدورت و اختلافی پیدا نشود و هرگاه راست گویی موجب کدورت و اختلاف شود حرمت دروغ از میان می رود. چنانچه نظیر آن در باب تقیه نیز وارد است.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزّوجلّ«و لا تجعلوا الله عرضه لأیمانکم أن تبرّوا و تتقوا و تصلحوا بین الناس» فرمودند: هرگاه تو را برای اصلاح میان دو تن خواندند مگو سوگند خورده ام که این کار را نکنم.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 05:01:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن ...
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن

    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: بر مومن واجب است که ناصح و خیرخواه مومن باشد.

    و فرمودند: بر مومن واجب است که در حضور و غیاب خیرخواه مومن باشد.

     

    روایت دوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بزرگترین مردم از لحاظ مرتبه نزد خدا در روز قیامت کسی است که برای نصیحت خلق در زمین بیشتر دوندگی کند.

     

    روایت سوم)

    سفیان بن عیینه گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام فرمودند: بر شما باد به نصیحت کردن مخلوق برای رضای خدا که خدا را به عملی بهتر از آن ملاقات نکنی.  

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی    

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 04:56:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن ...
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن

    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که نزد برادر مسلمانش رود و او را گرامی دارد همانا خدای عزّوجلّ را گرامی داشته است.

     

    روایت دوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بنده ایی از امتم نیست که نسبت به برادرش لطفی کند جز آنکه خدا برخی از خدمتگزاران بهشت را خادمش سازد.

     

    روایت سوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که به برادر مسلمانش سخن محبت آمیزی گوید و گرفتاریش را گشایش دهد تا زمانی که در این کار باشد زیر سایه رحمت واسع و فراخ خدا باشد.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از جمله آن چه خدای عزّوجلّ مومن را بدان اختصاص داده این است که او را شناسا و قدردان احسان برادران خود نماید اگرچه کم باشد و احسان و نیکی به کم و زیاد نیست از این رو خدای عزّو جلّ فرمود:« و یوثون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه»، «و من یوق شحّ نفسه فاولئک هم المفلحون»

    و هرکه را خدای عزّوجلّ به این خصلت شناخت او را دوست دارد و هرکه را خدای تبارک و تعالی دوست داشت مزدش را روز قیامت بدون حساب کامل دهد.

    سپس فرمود: ای جمیل! این حدیث را به برادرانت بگو که موجب تشویق آنها به احسان است.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همانا مومن به برادران خود تحفه می دهد.

    گفتم: تحفه چیست؟

    فرمود: مانند جای نشستن، متکا، خوراک، پوشاک، سلام گفتن. پس بهشت برای پاداش او گردن کشد و خدای عزّوجلّ به بهشت وحی فرماید :« من طعام تو را بر اهل دنیا حرام ساختم مگر بر پیغمبر و وصی پیغمبر.»

    و چون روز قیامت شود  خدای عزّوجلّ به بهشت وحی کند که دوستانم را در برابر تحفه هایشان پاداش ده. پس غلامان و حوریانی بیرون آیند که طبق هایی که از مروارید سرپوش دارند همراه داشته باشند چون آنها به دوزخ و هراسش نگرند و بهشت را با آنچه در آن است مشاهده کنند عقلشان بپرد و نتوانند از آن طبقها بخورند سپس یک جارچی از زیر عرش فریاد کند:« همانا خدای عزّوجلّ دوزخ را حرام کرده بر کسی که از طعام بهشت خورد.» آنگاه ایشان دست دراز کنند و بخورند.

     

    روایت ششم)

    امام باقرعلیه السلام فرمود: بر مومن واجب است که هفتاد گناه کبیره را برمومن بپوشاند.

     

    روایت هفتم)

    اسحاق بن عمار گوید: اما صادق به من فرمود: ای اسحاق تا توانی به دوستانم نیکی کن زیرا هر مومنی نسبت به مومن دیگر احسان کند و او را یاری نماید چهره ابلیس را خراشیده و دلش را زخم کرده است.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [دوشنبه 1402-05-09] [ 10:46:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ثواب لباس پوشاندن به مومن ...
    ثواب لباس پوشاندن به مومن

    ثواب لباس پوشاندن به مومن

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که یکی از فقراء مسلمانها را به وسیله لباسی از برهنگی بپوشاند یا او را به چیزی از قوت زندگی یاری دهد خدای عزّوجلّ 7هزار فرشته بر او گمارد تا زمانی که در صور دمیده شود برای هر گناهی که مرتکب شده آمرزش خواهند.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که مومنی را به وسیله جامه ایی از برهنگی بپوشاند خدایش از استبرق بهشتی پوشاند و هرکه به مومن مالداری جامه ایی پوشاند تا پاره ایی از آن باقی باشد در پرده خدا باشد(یعنی گناهانش را بپوشاند یا از عقوبت و رسوایی دنیایش برهاند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 10:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن ...
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن

    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن

     

    روایت اول)

    ابوبصیر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: یک مسلمان را خوراک دهم از خوراک دادن افقی از مردم نزد من بهتر است.

    عرض کردم: افق چه قدر است؟

    فرمود: صدهزار کس یا بیشتر

    شرح علامه مجلسی: مراد به مردم مخالفین مستضعف یا مومنین مستضعف است.

     

    روایت دوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که سه نفر از مسلمین را اطعام دهد خدا او را از سه بهشت در ملکوت آسمانها اطعام کند: فردوس، جنّت عدن، طوبی و آن درختی است که از جنت عدن بیرون آید.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که مومنی را اطعام کند تا سیر شوند هیچ یک از مخلوق خدا اجر اخروی او را نداند نه فرشته مقرب و نه پیغمبر مرسل جز خداوند پرودگار جهانیان. سپس فرمود: از اسباب آمرزش اطعام کردن مسلمان گرسنه است. آنگاه قول خدای عزّوجلّ را تلاوت فرمود:« او اطعام فی یوم ذی مسغبه یتیما ذا مقربه* او مسکینا ذا متربه».

     

    روایت چهارم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که شربت آبی در جایی که بدان توانایی دارد به مومنی بیاشاماند خدا در برابر هر شربتی 70 هزار حسنه به او دهد و اگر در جایی که به آب توانایی ندارد به او بیاشاماند مثل این است که ده بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده باشد.

     

    روایت پنجم)

    ابومحمد وابشی گوید: خدمت امام صادق علیه السلام از اصحاب ما (شیعیان) یاد شد. من گقتم: صبحانه و شامی نخوردم مگر با دو، سه تن و کمتر و بیشتر از آنها.

    امام صادق علیه السلام فرمود: فضیلت آنها بر تو بیش از فضیلت تو بر آنهاست.

    عرض کردم: قربانت! چگونه چنین است در صورتی که من خوراک خوم را به آنها می خورانم و از مالم به آنها انفاق کنم و عیالم را خدمتگزارشان سازم؟!

    فرمود: آنها چون وارد شوند همراه آنها روزی بسیاری از جانب خدای عزّوجلّ وارد شود و چون خارج شوند آمرزش را برای تو به جا گزارند.

     

    روایت ششم)

    سدیر صیرفی گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: چه مانعی داری که در هر روز بنده ایی آزاد نمی کنی؟

    گفتم: دارائیم به این مقدار نمی رسد.

    فرمود: در هر روز مسلمانی را اطعام کن.

    عرض کردم: ثروتمند باشد یا فقیر؟

    فرمود: ثروتمند هم گاهی اشتهای طعام دارد.

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلام فرمودند: مردی از برادرانم را سیر کنم نزد من محبوبتر است از اینکه به این بازار شما درآیم و از آن بنده ایی بخرم و آزاد کنم.

     

    روای هشتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: چیزی را نمی بینم که برابر زیارت کردن از مومن باشد جز اطعام او و بر خدا سزاوار است هر که مومنی را اطعام کند او را از طعام بهشت خوراند.

     

    روایت نهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: اطعام کردن مومن محتاجی در نزدم محبوبتر است از اینکه به دیدارش روم و به دیدار رفتن او نزدم محبوبتر است از اینکه ده بنده آزاد کنم.

     

    روایت دهم)

    نصر بن قابوس گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: اطعام دادن به یک مومن نزد من محبوبتر است از آزاد کردن ده بنده و گزاردن ده حج.

    عرض کردم: ده بنده وده حج؟

    فرمود: ای نصر! اگر شما طعامش ندهید می میرد یازبونش می سازید زیرا او نزد ناصبی می رود و از او سوال می کند و مردن برایش از سوال کردن  از ناصبی بهتر است.. ای نصر! هر که مومنی را زنده کند چنان است که همه مردم را زنده کرده و اگر به او اطعام نکنید او را کشته اید و اگر اطعامش کنید او را زنده کرده اید.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [شنبه 1402-05-07] [ 08:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان ...
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان

    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان

     

    روایت اول)

    مفضل گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: ای مفضل! آنچه به تو می گویم بشنو و بدانکه حق است و انجام ده و به بردران بزرگوارت خبر ده .

    عرض کردم: برادران بزرگوارم چه کسانی هستند؟

    فرمود: کسانی که در روا ساختن حوائج برادران خود رغبت دارند. سپس فرود: هرکس یک حاجت برادر مومن خود را روا کند خدای عزّوجلّ روز قیامت صد هزار حاجت او را روا کند که نخستین آنها بهشت باشد و دیگرش اینکه خویشان و آشنایان و برادرانش را اگر ناصبی نباشند به بهشت برد.

    ورسم مفضل این بود که چون از یکی از برادرانش درخواست حاجتی می کرد به او می گفت: آیا نمی خواهی از برادران بزرگوار باشی؟

     

    روایت دوم)

    مفضل بن عمر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: روا ساختن حاجت مومن از آزاد کردن هزار بنده و بار زدن هزار اسب در راه خدا بهتر است.

    و فرمود: برآوردن حاجت یک مرد مومن نزد خدا از بیست حجی که در هریک از آنها صد هزار خرج شود، بهتر است.

     

    روایت سوم)

    اسماعیل بن عمار صیرفی گودید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: قربانت ! مومن برای مومن رحمت است؟

    فرمود : آری

    گفتم: چگونه؟

    فرمود: هر مومنی که برای حاجتی نزد برادرش رود رحمتی است که خدا آن را به سوی او فرستاده و برایش آماده کرده . پس اگر حاجتش را روا کند رحمت خدا پذیرفته ( حضرت ابوالحسن علیه السلام فرمود: .. اگر آن را بپذیرد به ولایت ما پیوستشش داده و ولایت ما به ولایت خدا پیوسته است.) و اگر حاجت او را رد کند با وجود آنکه می تواند برآورد رحمتی را که خدای عزّوجلّ به سوی او فرستاده و آماده نموده رد کرده است.

    خدای عزّوجلّ آن رحمت را تا روز قیامت ذخیره کند تا کسی که از حاجتش رد شده نسبت به آن قضاوت کند اگر خواهد آن را به خود برگرداند و اگر خواهد به دیگری ارجاع دهد.

    ای اسماعیل! هرگاه او در روز قیامت حاکم شود نسبت به رحمتی که از جانب خدا برای او روا گشته  عقیده داری که به چه کسی ارجاعش دهد؟

    عرش کردم: گمان ندارم آن را از خود بگرداند.

    فرمود: گمان نبر بلکه یقین داشته باش  که هرگز از خود نگرداند.

    ای اسماعیل! هرکه برای حاجتی نزد برادرش رود که او بتواند روا کند و روا نکند خدا در قبر ماری بر او مسلط کند که انگشت ابهامش را تا روز قیامت بگزد چه آنکه ان میت در قیامت آمرزیده باشد یا معذب.

     

    روایت چهارم)

    ابان بن تغلب گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام  می فرمود: شنیدم امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس هفت شوط گرد خانه کعبه طواف کند خدای عزّوجلّ برایش شش هزار حسنه نویسد و شش هزار گناه از او بزداید و شش هزار درجه برایش بالا برد.

    اسحاق بن عمار افزود: شش هزار حاجت او را هم روا کند. سپس امام صادق علیه السلام فرمود: روا ساختن حاجت مومن بهتر است از طوافی و طوافی و تا ده طواف شمرد.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر مسلمانی که حاجت مسلمانی را رواکند خدای تبارک و تعالی به او خطاب کند: ثواب تو به عهده من است و بغیر بهشت برایت راضی نباشم.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام می فرمود: هرکس در راه حاجت برادر مومنش گام بردارد تا آن را روا دارد و مقصودش ثواب خدا باشد خدای عزّوجلّ برایش مانند پاداش حج و یک عمره پذیرفته و روزه دو ماه حرام با اعتکاف آنها در مسجد الحرام بنویسد و هرکس به نیت روا ساختن گام بردارد ولی برآورده نگردد خدا برایش مانند یک حج پذیرفته نویسد. پس در کار خیر رغبت کنید.

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: در نیکی رساندن به برادران خود با یکدیگر مسابقه گزارید و اهل نیکی باشد ؛ زیرا بهشت را دری است به نام «معروف» که جز کسی که در زندگی دنیا نیکی کرده داخل آن نشود. همانا بنده در راه برآوردن حاجت برادر مومن خود گام بردارد و خدای عزّوجلّ دو فرشته بر او گمارد. یکی در طرف راست و دیگری در جانب چپ او که برایش از پرودگار آمرزش خواهند و برای ورا شدن حاجت او دع کنند.

    سپس فرمود: به خدا که چون مومن به حاجتش رسد پیغمبر صلی الله علیه و آله از خود او مسرورتر است.

     

    روایت هشتم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند که گذاردن یک حج نزد من از اینکه یک بنده آزاد کنم تا به ده بنده و هفتاد بنده محبوبتر است و اگر یک خانواده از مسلمین را کفالت کنم که آنها را از گرسنگی برهانم و پیکرشان را بپوشانم تا آبروی آنها را نزد مردم حفظ کنم نزد من از گزاردن حجی و حجی تا برسد به ده حج و هفتاد حج محبوبتر است.

     

    روایت نهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: همانا مومن حاجتی از برادرش به او مراجعه می شود که نمی تواند انجام دهد ولی بدان همت می گمارد و دل می بندد. خدای تبارک و تعالی او را به سبب همتش به بهشت وارد می کند.

    روایت دهم)

    حضرت ابوالحسن علیه السلام می فرمود: همانا از برای خدا در زمین بندگانی است که برای حوائج مردم کوشش می کنند. اینها روز قیامت درامانند و هرکه به مومنی شادی رساند خدا روز قیامت دلش را شاد سازد.

     

    روایت یازدهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: هرکس در راه حاجت برادر مسلمانش گام بردارد خدا او را در زیر سایه 75 هزار فرشته قرار دهد و هر گامی بردارد خدا برایش یک حسنه نویسد و گناهی از او بزداید و درجه ایی بالا برد و چون او از برآوردن حاجت برادرش فارغ شود خدای عزّوجلّ بدان جهت برایش پاداش حج و عمره گزار دهد.

     

    روایت دوازدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: گام برداشتنم برای برآوردن حاجت برادر مسلمانم نزد من محبوبتر است از اینکه هزار بنده آزاد کنم و هزار اسب زین و لجام کرده در راه خدا برم.

     

    روایت سیزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرکه برای خدا در راه حاجت برادر مسلمانش کوشش کند خدای عزّوجلّ برایش هزار هزار حسنه نویسد که بدان سبب خویشان و همسایگان و برادران و آشنایانش آمرزیده شوند و اگر کسی در دنیا به او احسانی کرده باشد روز قیامت به او گویند:« به آتش درآی و هرکس را بیابی که در دنیا به تو احسانی کرده به اذن خدا خارجش کن مگر اینکه ناصبی باشد.

     

    و در روایتی دیگر فرمودند: هر که برای حاجت برادر مسلمانش سعی و کوشش کند تا خدا آن را بدست او روا سازد خدای عزّوجلّ یک حج و یک عمره و اعتکاف دو ماه مسجد الحرام را با روزه آنها برایش نویسد و اگر او کوشش کند ولی خدا براورده شدنش را بدست او جاری نسازد خدای عزّو جلّ برایش یک حج و یک عمره نویسد. 

     

    و فرمودند: برای اعتماد داشتن مرد به برادرش همین بس که حاجتش را به سوی او برد.

    امام صادق علیه السلام فرمود: خدای عزّوجلّ فرماید: مخلوق عیال من هستند و محبوبترین شان نزد من کسی است که نسبت به آنها مهربان تر و در راه حوائجشان کوشاتر باشد.

     

    روایت چهاردهم)

    ای عماره گوید: هرگاه حماد بن ابی حنیفه مرا ملاقات می کرد می گفت: حدیث را برایم تکرار کن. من هم باز گو می کردم و می گفتم که برای ما روایت شده: « هرگاه عابدی در بنی اسرائیل به نهایت درجه عبادت می رسد برای حوائج مردم گام بر میداشت و در راه صلاح آنها خود را به رنج می انداخت.

     

    روایت پانزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که از برادر مومن گرفتار تشنه کام خود هنگام بی تابیش فریادرسی کند و او را از گرفتاری نجات دهد و برای رسیدن به حاجتش او را یاری کند خدای عزّوجلّ به سبب آن عمل 72 رحمت از جانب خود برایش نویسد که یکی از آنها را به زودی به او دهد و به سبب آن امر زندگی اش را اصلاح کند و 71 رحمت دیگر را برای هراس و ترس های روز قیامتش ذخیره کند.

     

    روایت شانزدهم)

    امام صادق علیه السلام می فرمود: کسی که مومنی را از گرفتاری نجات دهد خدا او را از گرفتاری های اخرت نجات بخشد و از قبر با دل خنک شده و مسرور درآید و هرکه مومن گرسنه ایی را سیر کند خدا او را از میوه های بهشت خوراند و هر که شربتی به او بیاشاماند خدایش از شربت بهشتی مهر شده به آشاماند.

     

    روایت هفدهم)

    امام صادق علیه السلام می فرمودند: هرکس گرفتاری مومنی را که در سختی افتاده رفع کند خدا حوائج دنیا و آخرتش را آسان کند و هرکه عیب مومنی را که از آن می ترسد بپوشاند خدا 70 عیب دنیوی و اخروی او را بپوشاند. آنگاه فرمود: تا زمانی که مومن در راه کمک برادرش باشد خدا در راه کمک به اوست از موعظه سود برید و در کار خیر رغبت کنید.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [پنجشنبه 1402-05-05] [ 01:33:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن ...
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن

    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن

     

    روایت اول)

    امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس مومنی را شاد و خوشحال کند پس براستی که مرا خوشحال ساخته و هرکس مرا خوشحال سازد براستی که خدا را خوشحال نموده.

     

    روایت دوم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: لبخند شخص در روی برادر مومنش حسنه باشد و برداشتن خاشاکی از روی وی نیز حسنه باشد و خدا به چیزی که محبوبتر باشد نزد او از مسرور ساختن مومن پرستش نشده است.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از جمله دوست ترین اعمال نزد خدای عزّوجلّ شادی رسانیدن به مومن است؛ سیر کردن او از گرسنگی یا رفع گرفتاری او  یا پرداختن بدهی اش.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند وحی کرد به داوود علیه السلام که براستی بنده ای از بندگان من حسنه ای به جا آورد و به سبب آن بهشت را بر وی مباح گردانم.

    داوود علیه السلام عرض کرد: پروردگارا! کدام است آن حسنه؟

    فرمود: بر بنده مومن من سرور و خوشحالی وارد سازد اگرچه به یک دانه خرما باشد.

    داوود علیه السلام گفت: خداوندا ! سزاوار است کسی را که تو را شناسد امید خود از تو بر می گیرد.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که به مومنی شادی رساند خدای عزّوجلّ از آن شادی مخلوقی آفریند که هنگام مرگ دیدارش کند و به او گوید: « ای دوست خدا! مژده باد تو را به کرامت و رضوان خدا.» سپس همواره همراه او باشد تا داخل قبرش شود و با او همان سخن را گوید و چون از گور برخیزد با او همچنان گوید. سپس همواره همراه او باشد و هنگام هر ترسی او را مژده دهد و بااو همچنان گوید. مومن به او گوید: «تو کیستی، خدایت رحمت کند؟»

    گوید: من آن شادی هستم که به فلانی رسانیدی.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 01:21:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی ...
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی

    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی

     

    روایت اول)

    ابن ابی حمزه گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: شیعیان ما با خود مهربانند. چون تنها باشند خدا را یاد کنند. هرگاه ما یاد شویم خدا یاد شود و چون دشمن ما یاد شود شیطان یاد شود.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: به زیارت یکدیگر روید زیرا زیات شما از یکدیگر زنده گردانیدن دلهای شما و یادنمودن احادیث ماست و احادیث ما شما را به هم متوجه می سازد. پس اگر به آنها عمل کنید هدایت و نجات یابید و اگر آنها را ترک کنید گمراه و هلاک شوید پس به آنها عمل کنید و من ضامن نجات شمایم.

     

    روایت سوم)

    عباد بن کثیر گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: داستان سرایی را دیدم که داستان می سرود و می گفت که این است آن مجلسی که هرکه در آن نشیند شقی نگرد.

    امام صادق علیه السلام فرمود: هیهات ! هیهات! به خطا رفتی استاههم الحفره. همانا برای خدا جز کرام کاتبین، فرشتگانی است سیّاح که چون به مردمی برخورند که از محمد و آل محمد یاد کنند گویند:« بایستید که به حاجت خود رسیدید.» سپس می نشینند و با آنها دانش می آموزند و چون برخیزند از بیمارانشان عیادت کنند و بر سر مرده هایشان حاضر شوند و از غائبشان خبر گیری کنند. این است مجلسی که هرکه در آن نشیند شقی نگردد.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: برخی از فرشتگان آسمان به یک و دو و سه تن که فضل آل محمد را ذکرمی کنند سرکشی می کنند و می گویند: نمی بینید اینها را که با وجود کمی خود و بسیاری دشمنانش فضل آل محمد صلی الله علیه و آله را می ستایند. سپس دسته دیگر از فرشتگان گویند: این فضل خداست که به هر که خواهد می دهد و خدا صاحب فضل بزرگ است.

     

    روایت پنجم)

    میسر گوید: امام باقر علیه السلام به من فرمود: آیا شما خلوت می کنید و گفت و گو می نمائید و هرچه خواهید می گوئید؟

    عرض کردم: آری به خدا که ما خلوت می کنیم و گفت و گو می کنیم .

    فرمود: همانا به خدا من دوست دارم که در بعضی از آن مجالس با شما باشم . همانا به خدا که من بوی شما و نسیم شما را دوست دارم و شمائید که دین خدا و دین ملائکه او را دارید پس پرهیز از حرام و کوشش در طاعات کمک کنید.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه سه تن یا بیشتر ازمومنین انجمن کنند به همان شماره از فرشتگان حاضر شوند تا اگر آنها دعای خیری کنند فرشتگان آمین گویند و اگر از شرّی پناه جویند فرشتگان دعا کنند تا خدا آن شرّ را از آنها بگرداند و اگر حاجتی سوال کنند نزد خدا شفاعت کنند و قضای آن را از خدا بخواهند. و هرگاه سه تن از منکرین یا بیشتر انجمن کنند ده برابر آنها شیاطین حاضر شوند تا اگر سخنی گویند شیاطین هم مانند سخن آنها گویند و چون بخندند شیاطین هم بخندند و هر گاه از اولیاء خدا بدگویی کنند شیاطین هم بدگویی کنند. پس هرکس از مومنین که گرفتار آنها شود چون در این مطالب وارد شدند باید برخیزد و شریک و همنشین شیطان نشود زیرا در برابر غضب خدای عزوجل چیزی یارای مقاومت ندارد و لعنت خدا را چیزی باز نگرداند سپس آن حضرت صلوات الله علیه و آله فرمود: و اگر نتواند باید به دل انکار کند و برخیزد هرچند به قدر دوشیدن گوسفند و یا شتری باشد.

     

    روایت هفتم)

    ابی المغرا گوید: شنیدم حضرت ابوالحسن علیه السلام می فرمود: برای شیطان و سپاهیانش چیزی مجروح کننده تر از دید و بازدید برادران یکدیگر برای خدا نیست.

    فرمود: براستی که دو مومن یکدیگر را ملاقات می نمایند و گفت و گوی خدا می کنند. سپس گفت و گوی برتری ما اهل بیت را می نمایند . پس باقی نمی ماند بر صورت ابلیس گوشتی مگر اینکه فرو ریخته می شود تا آنکه روحش استتغاثه می کند از شدت آنچه از درد میابد. پس ملائکه آسمان و دربانان بهشت آن را می فهمند و وی را لعنت می کنند تا آنکه باقی نمی ماند فرشه مقربی مگر آنکه او را لعنت می کند پس می افتد رانده شده و رنج دیده و دور گشته.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [سه شنبه 1402-05-03] [ 12:02:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان ...
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان

    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان

     

    روایت اول)

    یونس بن ظبیان گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: شما(شیعیان) را نوری است که به وسیله آن در دنیا شناخته شوید. هرگاه یکی از شما برادرش را ملاقات کند محل نور را در پیشانی او بوسد.

    شرح: شناختن شیعیان  به وسیله نور پیشانی مختص به ائمّه و فرشتگان و خواص اهل ایمان است و آیه شریفه«سیماهم فی وجوههم من اثر السجود» موید این معناست و از این رو محل نو در این روایت محل سجده معین شده است.

     

    روایت دوم)

    حضرت ابوالحسن علیه السلام فرمود: هر که به خاطر خویشاوندی، فامیلش را ببوسد باکی بر او نیست(زیرا نظر شهوت و غرض باطلی در میان نیست) و بوسیدن برادر (نسبی یا ایمانی) بر گونه او و بوسیدن امام بر میان دو چشم او است.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [دوشنبه 1402-05-02] [ 11:54:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت