راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • نحوه برخورد با دنیا از منظر امامان معصوم علیهم السلام
  • حقیقت دنیا
  • وصف مالک اشتر از زبان امام علی
  • روش برخورد با دنیا
  • دنیاشناسی
  • نحوه استفاده از دنیا و بدست آوردن روزی
  • ماهیت دنیا
  • سه پند مهم امام علی
  • کلام پرتکرار امام علی بر روی منبرها
  • فرزندان دنیا
  • نقش استقامت در راست کردن کجی ها
  • بهترین روش زندگی در دنیا
  • رفتارهای ضد تقوی
  • اندیشه درست
  • ماهیت دنیا و بخیلان
  • نگاه امام علی به دنیا
  • علی از زبان علی (دروغ و گمراهی)
  • علی از زبان علی
  • دنیا و اقسام مردم در آن
  • توبيخ نكوهش كننده دنيا
  • سمّ کشنده
  • جایگاه اهل بیت از منظر امام علی
  • عاقبت ترجیح دادن دنیا بر دین
  • فلسفه آزمایشها
  • رابطه دنیا و انسان
  • دنیاسواران
  • روش برخورد با فتنه ها
  • نحوه برخورد امام علی با معاویه
  • افشای ماهیت معاویه و نحوه بیعت گرفتن با امام
  • استدلال امام علی به معاویه (لعنه الله علیه) در جهت مشروعیت خلافت خویش
  • حاکمان و استفاده ناروا از بیت المال
  • علت کشته شدن عثمان
  • رفتار عثمان با امام علی از زبان امام علی
  • علی از زبان علی
  • احتياط در مصرف بيت المال
  • سلمان از نگاه امام علی
  • علی از زبان علی (خودسازی امام علی)
  • غم امام علی از دگرگونی خلافت
  • علی از زبان علی در جریان حکمیّت
  • مال دنیا، آخرت گرایی، وارثان
  • لحظه رحلت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان امام علی
  • حقیقت دنیا
  • راه نفوذ شیطان در انسان
  • عاقبت دنیا پرستی
  • خبر از حوادث آينده در امت اسلامی
  • روش استفاده از دنیا در نگاه امام علی
  • حقیقت افرادی که به خوارج پیوستند
  • علی از زبان علی
  • بازگرداندن نعمت ها بعد از از دست رفتن ان
  • علم امام علی از زبان امام علی



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      استدلال امام علی به معاویه (لعنه الله علیه) در جهت مشروعیت خلافت خویش ...
    استدلال امام علی به معاویه (لعنه الله علیه) در جهت مشروعیت خلافت خویش

    (نامه امام عليه السّلام به معاويه كه پس از جنگ جمل در سال 36 هجرى، توسّط جرير بن عبد اللّه فرستاده شد).

     

     

    علی از زبان علی (استدلال به مشروعیت خلافت خود برای معاویه (لعنه الله علیه))

     

    همانا كسانى با من بيعت كرده اند كه با ابا بكر و عمر و عثمان، با همان شرايط بيعت كردند،

    پس آن كه در بيعت حضور داشت نمى تواند خليفه اى ديگر انتخاب كند،

    و آن كس كه غايب بود نمى تواند بيعت مردم را نپذيرد.

    همانا شوراى مسلمين از آن مهاجرين و انصار است،

    پس اگر بر امامت كسى گرد آمدند،

    و او را امام خود خواندند،

    خشنودى خدا هم در آن است.

    حال اگر كسى كار آنان را نكوهش كند

    يا بدعتى پديد آورد،

    او را به جايگاه بيعت قانونى باز مى گردانند،

    اگر سرباز زد با او پيكار مى كنند،

    زيرا كه به راه مسلمانان در نيامده،

    خدا هم او را در گمراهى اش رها مى كند.

    به جانم سوگند اى معاويه!

    اگر دور از هواى نفس، به ديده عقل بنگرى،

    خواهى ديد كه من نسبت به خون عثمان پاك ترين افرادم،

    و مى دانى كه من از آن ماجرا دور بوده ام،

    جز اينكه از راه خيانت مرا متّهم كنى،

    و حق آشكارى را بپوشانى.

    با درود.

    .

    نامه 6

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀نامه ها, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀عثمان در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ماجرای خلافت از زبان حضرت علی, ✔مطلب ندارد
    [سه شنبه 1399-06-25] [ 05:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      غم امام علی از دگرگونی خلافت ...
    غم امام علی از دگرگونی خلافت

    علی از زبان علی (شکوه از ماجرای خلافت)


    خدايا!

    براى پيروزى بر قريش و يارانشان از تو كمك مى خواهم،

    كه پيوند خويشاوندى مرا بريدند،

    و كار مرا دگرگون كردند،

    و همگى براى مبارزه با من در حقّى كه از همه آنان سزاوارترم، متّحد گرديدند

    و گفتند: «حق را اگر توانى بگير، و يا اگر تو را از حق محروم دارند، يا با غم و اندوه صبر كن، و يا با حسرت بمير».

    به اطرافم نگريستم

    ديدم كه نه ياورى دارم، و نه كسى از من دفاع و حمايت مى كند،

    جز خانواده ام كه مايل نبودم جانشان به خطر افتد.

    پس خار در چشم فرو رفته، ديده بر هم نهادم،

    و با گلوى استخوان در آن گير كرده، جام تلخ را جرعه جرعه نوشيدم،

    و در فرو خوردن خشم در امرى كه تلخ تر از گياه حنظل،

    و دردناك تر از فرو رفتن تيزى شمشير در دل بود، شكيبايى كردم.

     .

    خطبه 217

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ماجرای خلافت از زبان حضرت علی, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1399-06-17] [ 03:48:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ماجرای خلافت از زبان حضرت علی ...
    ماجرای خلافت از زبان حضرت علی

    سقیفه و ماجرای خلافت

    در سال 37 هجرى در صفّين، شخصى از طايفه بنى اسد پرسيد: چگونه شما را از مقام امامت كه سزاوارتر از همه بوديد كنار زدند؟ فرمود:


    اى برادر بنى اسدى تو مردى پريشان و مضطربى كه نابجا پرسش مى كنى،

    ليكن تو را حق خويشاوندى است،

    و حقّى كه در پرسيدن دارى و بى گمان طالب دانستنى.

    پس بدان كه:

    آن ظلم و خود كامگى كه نسبت به خلافت بر ما تحميل شد،

    در حالى كه ما را نسب برتر و پيوند خويشاوندى با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم استوارتر بود،

    جز خودخواهى و انحصار طلبى چيز ديگرى نبود كه:

    گروهى بخيلانه به كرسى خلافت چسبيدند،

    و گروهى سخاوتمندانه از آن دست كشيدند،

    داور خداست، و بازگشت همه ما به روز قيامت است.

     

    شكوه از ستم هاى معاويه


    (در اينجا شعر امرء القيس را خواند كه:) «واگذار داستان تاراج آن غارتگران را، و به ياد آور داستان شگفت دزديدن اسب سوارى را».


    بيا و داستان پسر ابو سفيان را به ياد آور،

    كه روزگار مرا به خنده آورد از آن پس كه مرا گرياند.

    سوگند به خدا!

    كه جاى شگفتى نيست،

    كار از بس عجيب است كه شگفتى را مى زدايد

    و كجى و انحراف مى افزايد.

    مردم كوشيدند نور خدا را در داخل چراغ آن خاموش سازند،

    جوشش زلال حقيقت را از سر چشمه آن ببندند،

    چرا كه ميان من و خود، آب را وبا آلود كردند.

    اگر محنت آزمايش از ما و اين مردم برداشته شود،

    آنان را به راهى مى برم كه سراسر حق است،

    و اگر به گونه ديگرى انجامد: (با حسرت خوردن بر آنها جان خويش را مگذار، كه خداوند بر آنچه مى كنند آگاه است).

    .

    خطبه 162

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀خلیفه اول در نهج البلاغه, ◀خلیفه دوم در نهج البلاغه, ◀ماجرای خلافت از زبان حضرت علی, ✔مطلب ندارد, سقیفه از منظر حضرت علی
    [دوشنبه 1399-05-27] [ 07:20:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علی از زبان علی(ماجرای خلافت) ...
    علی از زبان علی(ماجرای خلافت)

    (در سال 23 هجرى وقتى در شوراى شش نفره تنها با تأييد داماد عثمان «عبد الرحمن» به عثمان رأى دادند و حقائق مسلّم را ناديده گرفتند، فرمود).

     

    علی از زبان علی


    مردم هيچ كس پيش از من در پذيرش دعوت حق شتاب نداشت،

    و چون من كسى در صله رحم، و بخشش فراوان تلاش نكرد،

    پس به سخن من گوش فرا دهيد،

    و منطق مرا در يابيد،

    كه در آينده اى نه چندان دور براى تصاحب خلافت شمشيرها كشيده شده،

    و عهد و پيمان ها شكسته خواهد شد،

    تا آن كه بعضى از شما پيشواى گمراهان و پيرو جاهلان خواهيد شد.

    .

    خطبه 139

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ماجرای خلافت از زبان حضرت علی, ✔مطلب ندارد
    [پنجشنبه 1399-05-16] [ 08:29:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      علی از زبان علی ...
    علی از زبان علی

    پس از فرونشاندن شورش نهروان در سال 38 هجرى در كوفه ايراد فرمود كه شبيه يك سخنرانى است.


    1. ويژگى ها و فضائل امام على (عليه السّلام)


    آن گاه كه همه از ترس سست شده، كنار كشيدند، من قيام كردم، و آن هنگام كه همه خود را پنهان كردند من آشكارا به ميدان آمدم، و آن زمان كه همه لب فرو بستند، من سخن گفتم، و آن وقت كه همه باز ايستادند من با راهنمايى نور خدا به راه افتادم. 


    در مقام حرف و شعار صدايم از همه آهسته تر بود امّا در عمل برتر و پيشتاز بودم، زمام امور را به دست گرفتم، و جلوتر از همه پرواز كردم، و پاداش سبقت در فضيلت ها را بردم. همانند كوهى كه تند بادها آن را به حركت در نمى آورد، و طوفانها آن را از جاى بر نمى كند، كسى نمى توانست عيبى در من بيابد، و سخن چينى جاى عيب جويى در من نمى يافت. 
    خوارترين افراد نزد من عزيز است تا حق او را باز گردانم، و نيرومند در نظر من پست و ناتوان است تا حق را از او باز ستانم. در برابر خواسته هاى خدا راضى و تسليم فرمان او هستم.

    2. علّت سكوت و كناره گيرى از خلافت


    آيا مى پنداريد من به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) دروغى روا دارم؟ به خدا سوگند، من نخستين كسى هستم كه او را تصديق كردم، و هرگز اوّل كسى نخواهم بود كه او را تكذيب كنم. در كار خود انديشيدم، ديدم پيش از بيعت، پيمان اطاعت و پيروى از سفارش رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را بر عهده دارم، كه از من براى ديگرى پيمان گرفت. (پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود؛ اگر در امر حكومت كار به جدال و خونريزى كشانده شود، سكوت كن).

    خطبه37

    نهج البلاغه

    .

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه
    [شنبه 1398-11-26] [ 09:56:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ماجرای خلافت از زبان حضرت علی ...
    ماجرای خلافت از زبان حضرت علی

    حضرت علی از خلافت می گوید:

     

    شكوه از ابابكر و غصب خلافت 


    آگاه باشيد به خدا سوگند!

     ابا بكر، جامه خلافت را بر تن كرد، در حالى كه مى دانست جايگاه من نسبت به حكومت اسلامى، چون محور آسياب است به آسياب كه دور آن حركت مى كند.

    او مى دانست كه سيل علوم از دامن كوهسار من جارى است، و مرغان دور پرواز انديشه ها به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز كرد.

     

    وظیفه نخبگان در فتنه ها

    پس من!

    رداى خلافت رها كرده و دامن جمع نموده از آن كناره گيرى كردم و در اين انديشه بودم كه آيا با دست تنها براى گرفتن حق خود به پاخيزم يا در اين محيط خفقان زا و تاريكى كه به وجود آوردند، صبر پيشه سازم كه پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا قيامت و ملاقات پروردگار اندوهگين نگه مى دارد.

     

    صبر در فتنه ها

    پس از ارزيابى درست، صبر و بردبارى را خردمندانه تر ديدم. پس صبر كردم در حالى كه گويا خار در چشم و استخوان در گلوى من مانده بود. و با ديدگان خود مى نگريستم كه ميراث مرا به غارت مى برند.



     بازى ابابكر با خلافت

     
    تا اينكه خليفه اوّل، به راه خود رفت و خلافت را به پسر خطّاب سپرد. سپس امام مثلى را با شعرى از أعشى عنوان كرد: «مرا با برادر جابر، «حيّان» چه شباهتى است (من همه روز را در گرماى سوزان كار كردم و او راحت و آسوده در خانه بود.)

    شگفتا!

    ابابكر كه در حيات خود از مردم مى خواست عذرش را بپذيرند، چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد ديگرى در آورد. هر دو از شتر خلافت سخت دوشيدند و از حاصل آن بهره مند گرديدند. 

     

     شكوه ی از عمر و ماجراى خلافت

     
    سرانجام اوّلى حكومت را به راهى در آورد، و به دست كسى (عمر) سپرد كه مجموعه اى از خشونت، سختگيرى، اشتباه و پوزش طلبى بود.

    زمامدار مانند كسى كه بر شترى سركش سوار است، اگر عنان محكم كشد، پرده هاى بينى حيوان پاره مى شود، و اگر آزادش گذارد، در پرتگاه سقوط مى كند.

    سوگند به خدا!

    مردم در حكومت دومى، در ناراحتى و رنج مهمّى گرفتار آمده بودند، و دچار دو رويى ها و اعتراض ها شدند، و من در اين مدت طولانى محنت زا، و عذاب آور، چاره اى جز شكيبايى نداشتم.


    شكوه از شوراى عمر

     

    تا آن كه روزگار عمر هم سپرى شد.  سپس عمر خلافت را در گروهى از قرار داد كه پنداشت من همسنگ آنان مى باشم.

    پناه بر خدا از اين شورا!

    در كدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد ترديد بودم، تا امروز با اعضاى شورا برابر شوم كه هم اكنون مرا همانند آنها پندارند و در صف آنها قرارم دهند.

    ناچار باز هم كوتاه آمدم، و با آنان هماهنگ گرديدم. يكى از آنها با كينه اى كه از من داشت روى بر تافت، و ديگرى دامادش را بر حقيقت برترى داد و آن دو نفر ديگر كه زشت است آوردن نامشان. 


     شكوه از خلافت عثمان


    تا آن كه سومى به خلافت رسيد، دو پهلويش از پرخورى باد كرده، همواره بين آشپزخانه و دستشويى سرگردان بود، و خويشاوندان پدرى او از بنى اميّه به پاخاستند و همراه او بيت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر گرسنه اى كه بجان گياه بهارى بيفتد، عثمان آنقدر اسراف كرد كه ريسمان بافته او باز شد و أعمال او مردم را برانگيخت، و شكم بارگى او نابودش ساخت.


    بیعت عمومی مردم با امیرالمؤمنین(علیه السلام)


    روز بيعت، فراوانى مردم چون يال هاى پر پشت کفتار بود، از هر طرف مرا احاطه كردند، تا آن كه نزديك بود حسن و حسين عليه السّلام لگد مال گردند، و رداى من از دو طرف پاره شد. مردم چون گلّه هاى انبوه گوسفند مرا در ميان گرفتند.


    امّا آنگاه كه به پاخاستم و حكومت را به دست گرفتم، جمعى پيمان شكستند و گروهى از اطاعت من سرباز زده و از دين خارج شدند، و برخى از اطاعات حق سر بر تافتند، گويا نشنيده بودند سخن خداى سبحان را كه مى فرمايد:

    «سراى آخرت را براى كسانى برگزيديم كه خواهان سركشى و فساد در زمين نباشند و آينده از آن پرهيزكاران است».

    آرى به خدا آن را خوب شنيده و حفظ كرده بودند، امّا دنيا در ديده آنها زيبا نمود، و زيور آن چشم هايشان را خيره كرد.

    خطبه3(بخش اول)

    نهج البلاغه

    .

    .

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀عثمان در نهج البلاغه, ◀خلیفه اول در نهج البلاغه, ◀خلیفه دوم در نهج البلاغه, ◀ماجرای خلافت از زبان حضرت علی, ◀صبر در نهج البلاغه
    [شنبه 1398-09-02] [ 01:54:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نامه حضرت علی به سلمان فارسی ...
    نامه حضرت علی به سلمان فارسی

    ?از نامه هاى حضرت علی  به سلمان فارسى رحمة اللّه عليه پيش از خلافت آن حضرت


    اما بعد!

    دنيا همچون مار است، چون به آن دست نهى نرم، ولى زهرش كشنده است.

    از آنچه كه در دنيا تو را خوشايند است دورى كن چرا كه از كالايش اندكى همراه تو مى ماند، و اندوهش را از خود بگذار چون فراقش و دگرگونيش را باور دارى.


    به وقتى كه انس تو با دنيا بيشتر است همان زمان از آن بيشتر برحذر باش، كه دنيادار چون به لذت و خوشى آرام گرفت دنيا او را به عرصه بلا و سختى فرستاد، يا هر زمان به انس با دنيا مطمئن شد او را به ترس و وحشت دچار ساخت.

    و السلام

    .

    .

    نامه 68

    نهج البلاغه

    .

    .

    موسسه نشر معارف اهل بیت علیهم السلام

    موضوعات: ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀سلمان فارسی در نهج البلاغه
    [یکشنبه 1398-05-27] [ 07:30:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      نامه به مردم مصر ...
    نامه به مردم مصر

    ??نامه ی حضرت علی به مردم مصر که آن را همراه مالک اشتر رحمه الله علیه -هنگامی که او را حاکم مصر کرد -فرستاد.

     

    ?پیامبر صلی الله علیه و آله


    اما بعد!
    خداوند سبحان محمد صلی الله علیه و آله را فرستاد که برای جهانیان بیم دهنده و بر پیامبران گواه باشد . چون رسول خدا درگذشت مسلمانان پس از او درباره ی خلافت به نزاع پرداختند.

     

    ?علی از زبان علی


    به خدا سوگند! هرگز تصور نمی کردم که عرب پس از درگذشت پیامبر، خلافت را از خاندان او برگرداند یا پس از پیامبر آن را از من دور کند. مرا به درد و فریاد نیاورد مگر شتافتن مردم به سوی فلان برای بیعت کردن با او.
    من مدتی دست از بیعت کشیدن تا آنکه دیدم گروهی از مردم از اسلام برگشتند و مردم را به نابود کردن دین محمد فرا می خوانند.
    پس ترسیدم که اگر اسلام و مسلمانان را یاری نکنم رخنه ای در دین یا ویرانی ایی در آن خواهم دید که مصیبت آن بر من بزرگتر از محروم شدن از حکومت بر شماست. حکومتی که متاع چند روزه ی دنیاست و همچون سرابی دست خوش زوال خواهد شد یا مانند ابر از هم خواهد پاشید . پس در میان آن آشوب و بلوا قیام کردم تا آنکه باطل نابود شد و از بین رفت و دین استوار و پابرجا گردید.

    به خدا سوگند!

    اگر به تنهایی با دشمنان مواجهه می شدم و آنان تمام زمین را پر کرده بودند نه باک داشتم و نه می ترسیدم ؛ زیرا از گمراهی ای که ایشان در آن هستند و هدایتی که خود بر آن هستم، نیک آگاهم و از جانب پروردگارم بر یقینم.
    من آرزومند دیدار خدایم و در انتظار و امیدوار به ماداش نیک او هستم.


    اما دریغم می آید که حکومت این امت به دست بی خردان و بدکاران آنان افتد و مال خدا را میان خود دست به دست بگردانند و بندگان خدا را به بردگی گیرند و با صاحان بجنگند و فاسقان را همدست خود سازند ؛ زیرا از اینان کسی است که در میان شما شراب حرام نوشید [ولید بن عقبه] و حد اسلام بر او جاری شد و از اینان کسی است که تا اندک مالی نگرفت اسلام نیاورد.


    اگر از حکومت این کسان بر شما بیم نداشتم شما را بر نمی انگیختم و سرزنش نمی کردم و فرا نمی خواندم و تحریض نمی کردم و آنگاه که سرباز زدید و سستی نشان دادید ، رهایتان می کردم.

     

    جهاد


    مگر نمی بینید به مرزهایتان دست انداخته اند و شهرهایتان را اشغال و سرزمین هایتان را تصرف کرده اند و شهرهایتان در جنگ فرو رفته است؟!
    خدا شما را بیامرزد ! به سوی جنگ با دشمنانتان حرکت کنید، در خانه و کاشانه ی خود نمانید که به ستم گرفتار شوید و به ذلت بازگشته پست ترین چیز نصیب شما گردد.
    مرد جنگی همیشه بیدار است و هرکس بخوابد دشمن از او در خواب نمی شود.
    والسلام

    .

    .

    نامه ی62

    نهج البلاغه

    .

    .

    موضوعات: ◀ مالک اشتر در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه
    [دوشنبه 1398-05-21] [ 08:15:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      رابطه شب قدر و خلافت نامشروع ابوبکر و عمر ...

    ?حضرت علی (علیه السلام)؛

    هرگاه تیمی و عدوی (ابوبکر و عمر) خدمت پیغمبر (ص) بودند و آن حضرت سوره “انا انزلناه” را با خشوع و گریه تلاوت می فرمود، می گفتند؛ “چقدر در این سوره دلت می سوزد”
    پیغمبر(ص) می فرمود؛ “برای آنچه چشمم دیده و دلم فهمیده و نیز برای آنچه دل این شخص (حضرت علی (ع)) پس از من در میابد".
    آنها می گفتند: “مگر شما چه دیده ای و او چه می بیند؟”
    حضرت برای آنها روی خاک می نوشت:” تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر”
    سپس می فرمود؛ پس از اینکه خدای عز وجل فرماید “هر امری” دیگر چیزی دیگر باقی می ماند؟
    می گفتند: نه
    می فرمود: می دانید آنکه هر امری بر او نازل می شود کیست؟
    می گفتند: تو هستی رسول خدا
    می فرمود: آری، اما شب قدر بعد از من هم می باشد؟
    می گفتند: آری
    می فرمود: در شبهای قدر پس از من هم آن امر نازل می شود؟
    می گفتند: آری
    می فرمود: به چه کسی نازل می شود؟
    می گفتند: نمی دانیم.
    پیغمبر دست بر سر من می گذاشت و می فرمود: اگر نمی دانید بدانید، آن شخص پس از من این مرد است.
    سپس آن دو نفر شب قدر دا بعد از رسول الله (صلی الله علیه و .آله) می شناختند بواسطه هراس سختی که در دل آنها می افتاد.
    .
    .
    اصول کافی، ج1

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ◀جلد1, ◀احادیث برگزیده حضرت علی(علیه السلام)
    [یکشنبه 1397-11-21] [ 04:48:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      نامه یک شیعه به خلیفه دوم ...
    نامه یک شیعه به خلیفه دوم

    #نامه_یک_شیعه_ناب_به_خلیفه_دوم ???

    ✔جناب سلمان در زمان خلیفه دوم با اجازه امیر المومنین حاکم مدائن شده بود زيرا اداره پايتخت ساساني نياز به عقل حكيمانه يك فرد ايراني داشت. پس از فتح مدائن مردم آنجا بر دست سلمان يعني ((بر آيين مسلمان)) مُسَلمان شدند. اما با این حال از دسترنج خود که همان زنبیل بافی بود امرار معاش می کردمستمري حقوق خود از بيت المال را به مستمندان مي بخشيد.

    خلیفه دوم نامه ای به او نوشت و نکاتی را مطرح کرد که جناب سلمان را به پاسخ گویی واداشت که در قسمتی از آن آمده :” … همچنین نوشته ای من نفس خود را کوچک و قدر خود را پایمال و سست گردانیده ام چون زندگی ساده دارم و از دسترنج خود امرار معاش می کنم. ای عمر کسی که ولایت و سرپرستی امت را پس از رسول خدا بر عهده گرفته در حال که این آیات وحیانی را استماع کرده باشد :”
    “تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا ۚ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ” قصص83
    ما این دار (بهشت ابدی) آخرت را برای آنان که در زمین اراده علوّ و فساد و سرکشی ندارند مخصوص می‌گردانیم و حسن عاقبت خاص پرهیزکاران است.
    بدان ! من حکومت مدائن را نپذیرفته ام مگر برای اجرای سیاستی که حدود الهی را با ارشاد و راهنمایی رهبر آگاه (حضرت علی) انجام دهم من به روش او خواهم رفت و طبق سیره حکومتی او عمل خواهم کرد و اگر این امت از خداوند متعال می ترسیدند و از رسول خدا اطاعت و به حق عمل می کردند هرگز تو را امیر المومین نام نمی نهادند.
    ایشان به آیه دیگری از قران که به استدلال ساحران مصر اشاره دارد تمسک کرده و به خلیفه هشدار می دهد:
    “فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ ۖ إِنَّمَا تَقْضِي هَٰذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا” طه 72
    پس در حق ما هر چه توانی بکن که هر ظلمی کنی همین حیات دو روزه دنیاست.

    ✔و در پایان خطاب به خلیفه می نویسد : “به طولانی شدن عفو و بخشش الهی مغرور مشو زیرا عقوبت خداوند نیز در زمان خود خواهد رسید و یقین بدان که عواقب عمل ناحق و ناروا را در دنیا و آخرت خواهی چشید و به زودی از رفتار گذشته و آینده ات بارخواست و مواخذه می شوی و الحمدلله وحده”

    احتجاج، ج1

    ✔سلمان، نمونه یک سیاست مدار مسلمان
    ✔ مهمترین عامل تشیع ایرانیان
    ✔ نماد نفی تبعیض نژادی در اسلام
    ✔سمبل کامل تربیت اسلامی
    ✔نقطه وحدت تمام مسلمانان
    ✔واسطه فیض ایرانیان با مرکز وحی
    و…
    ✔ شیعه ای مغفول مانده از یاران علی

    #سلمان_فارسی_را_به_ایرانیان_بشناسانیم

    موضوعات: ✔سلمان فارسی سلمان محمد, ◀نامه یک شیعه ناب به خلیفه دوم
    [جمعه 1397-06-02] [ 01:39:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت