راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • نحوه برخورد با دنیا از منظر امامان معصوم علیهم السلام
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای چهل و هفتم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای چهل و دوم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و هفتم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و دوم)
  • هلاک شدگان امام علی
  • حقیقت دنیا
  • شرائط توبه و استغفار
  • روش برخورد با دنیا
  • دنیاشناسی
  • نحوه استفاده از دنیا و بدست آوردن روزی
  • ماهیت دنیا
  • سه پند مهم امام علی
  • کلام پرتکرار امام علی بر روی منبرها
  • کسی که خوارج را فریفت
  • جامعیت قرآن
  • فرزندان دنیا
  • سفر طولانی آخرت
  • بهترین روش زندگی در دنیا
  • رفتارهای ضد تقوی
  • اندیشه درست
  • ماهیت دنیا و بخیلان
  • نگاه امام علی به دنیا
  • علی از زبان علی (دروغ و گمراهی)
  • دنیا و اقسام مردم در آن
  • توبيخ نكوهش كننده دنيا
  • مشکلات شیعه بودن از زبام امام علی
  • جایگاه اهل بیت از منظر امام علی
  • عاقبت ترجیح دادن دنیا بر دین
  • دو عامل ایمنی از عذاب خدا
  • ارزش توبه
  • ویژگی باقی ماندگان از جنگ
  • رابطه دنیا و انسان
  • دنیاسواران
  • ارزش آخرت گرایی
  • رفتار عثمان با امام علی از زبان امام علی
  • علی از زبان علی
  • سلمان از نگاه امام علی
  • غم امام علی از دگرگونی خلافت
  • علت اختلاف احادیث در میان مردم
  • چگونگی آمادگی برای سفر آخرت
  • مال دنیا، آخرت گرایی، وارثان
  • ماهیت اسلام و قرآن
  • حقیقت دنیا
  • راه نفوذ شیطان در انسان
  • عاقبت دنیا پرستی
  • روش استفاده از دنیا در نگاه امام علی
  • حقیقت افرادی که به خوارج پیوستند
  • بازگرداندن نعمت ها بعد از از دست رفتن ان
  • قرآن و خيانت حكمين



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای چهل و دوم) ...
    تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای چهل و دوم)

    نيايش آن حضرت پس از ختم قرآن

     

    ویژگی های قرآن

     

    خدايا!

    با ياري تو بود كه كتابت را تا پايان تلاوت كردم؛

    كتابي كه آن را همچون نوري درخشان فرو فرستاده‌اي،

    و بر هر كتابي كه پيش از آن نازل كرده‌اي گواهش ساخته‌اي،

    و بر هر سخني كه بيان داشته‌اي برترش گردانده‌اي؛

    كتابي كه آن را فرقان قرار داده‌اي

    و بدو حلال و حرامت را از هم جدا كرده‌اي؛

    قرآني كه در آن راه‌هاي گوناگون احكام خود را نمايان ساخته‌اي؛

    كتابي كه آن را براي بندگانت آن گونه كه بايد، شرح و تفصل داده‌اي؛

    وحيي كه به شايستگي بر پيامبر خود، محمد ـ كه درودهاي تو بر او و خاندانش باد ـ فرو فرستاده‌اي،

    و آن را نوري قرار داده‌اي كه با پيروي از آن، از تيرگي‌هاي گمراهي و ناداني به راه مي‌آييم؛

    و درماني براي آن كس كه از روي انديشه و باور به آن گوش سپارد؛

    و ترازوي عدلي كه زبانه‌اش از حق به سوي ديگر ميل نكند؛

    و نور هدايتگري كه پرتوِ برهانش پيش چشم بينندگان خاموش نگردد؛

    و نشانه‌ي نجات بخشي كه هر كس آهنگِ پيرويِ آن كند، گمراه نشود،

    و هر كس به ريسمان عصمت آن درآويزد، دست هلاكت به دامنش نرسد.

     

    نحوه مواجهه با معارف قرآن کریم

     

    خدايا،

    همچنان كه ما را بر تلاوت قرآن مدد رساندي

    و با بيان نيكويش خشونت و سختيِ زبان ما را نرمي دادي،

    در زمره‌ي كساني قرارمان ده كه آن را چنان كه در خور و شايسته است حفظ و حراست مي‌كنند،

    و با اعتقاد به تسليم شدن در برابر آيات محكم آن، بندگيِ تو مي‌ورزند،

    و با اعتراف به آيات متشابه و دلايل آشكار آن، به تو پناه مي‌آورند.

     

    رابطه ائمّه معصومین با قرآن کریم

     

    خدايا!

    تو قرآن را سر بسته و مجمل بر پيامبر خود، محمد ـ كه درود خدا بر او و خاندانش باد ـ فرو فرستادي،

    و علم به شگفتي‌هاي بيان و بنانِ آن را به طور كامل به وي الهام كردي،

    و دانش آن را با تفسير و توضيح به ما به ميراث دادي.

    ما را بر آنان كه علم قرآن نمي‌دانند برتري بخشيدي،

    و بر فهم ظاهر و باطن كتاب خود توانا كردي،

    تا والاتر و بالاتر از كساني قرارمان دهي كه شناخت قرآن در خور تحمّل‌شان نيست.

     

    نحوه رابطه مسلمانان با قرآن

     

    خدايا!

    همچنان كه دل‌هاي ما را محملِ حقايق قرآن قرار دادي

    و با رحمت خود شرافت و فضيلت آنرا به ما شناساندي،

    بر محمد كه با آيات آن مردم را پند داد،

    و خاندانش كه خزانه‌داران علوم قرآن‌اند،

    درود فرست و ما را از آناني به شمار آور كه قرآن را فرود آمده از نزد تو مي‌دانند،

    تا هيچ شكّي با يقين ما درباره‌ي اين حقيقت معارضه نكند،

    و هيچ لغزشي ما را از راه راست آن منحرف نگرداند.

     

    خدايا!

    بر محمد و خاندانش درود فرست

    و ما را از كساني قرار ده كه به ريسمانِ قرآن مي‌آويزند،

    و در اموري كه حق و باطل در آنها به هم آميخته است، به دژِ استوار آن پناه مي‌برند،

    و در سايه‌ي حمايتش مي‌آسايند،

    و با نور صبحگاه آن هدايت مي‌يابند،

    و مشعل تابناكش را دليل راه خود مي‌گيرند،

    و از فروغ چراغ آن، چراغ معرفت مي‌افروزند،

    و جز از او راه راست نمي‌جويند.

     

    خدايا!

    همچنان كه محمد را به سبب قرآن نشانه‌ي راه خود قرار دادي تا مردم را به سوي تو راه نمايد

    و به وسيله‌ي خاندانِ او راه‌هاي خشنودي خود را روشن كردي،

    بر محمد و خاندانش درود فرست

    و قرآن را براي ما وسيله‌اي كن كه با آن به والاترين مرتبه‌هاي بزگي و عزّت بر شويم،

    و نردباني كه از آن به جايگاه سلامت بالا رويم،

    و سببي كه به پاداش آن در عرصه‌ي قيامت به رستگاري رسيم،

    و دستاويزي كه با آن به سوي نعمت‌هاي سراي جاودانه پيش رويم.

     

    خدايا،

    بر محمد و خاندانش درود فرست

    و به حرمتِ قرآن، سنگينيِ بار گناهان را از دوش ما بردار،

    و خوهاي پسنديده‌ي نيكان را به ما ارزاني كن،

    و ما را پي سپارِ كساني قرار ده كه براي تو در نيمه‌هاي شب، در آغاز و انجام روز، قرآن مي‌‌خوانند

    و آن را به پاي مي‌دارند،

    تا به پاكيِ آن ما را از هر ناپاكي بري سازند،

    و به راه كساني ببري كه با نور قرآن روشني يافته‌اند

    و آرزوها مانع كارهاي نيك ايشان نشده است تا با فريب و نيرنگ بازشان دارد.

     

    خدايا!

    بر محمد و خاندانش درود فرست

    و چنان كن كه قرآن در تاريكي شب‌ها مونس ما باشد،

    و ما را از تحريكات شيطان و انديشه‌هاي وسوسه آلود در امان دارد،

    و پاهايمان را از رفتن به سوي گناهان مانع شود،

    و زبان‌ها را از گفتنِ ناحق و نادرست ـ بي‌آن كه آفتي بيند ـ لال گردانَد،

    و اعضا و جوارح ما را از آلوده گشتن به گناه بپرهيزاند،

    و ما را از نگريستن به ديده‌ي عبرت در امور، كه دست بي‌خبري پوشيده داشته است، بياگاهاند،

    تا فهم شگفتي‌هاي قرآن و مَثَل‌هاي هشدار دهنده‌ي آن ـ كه كوه‌هاي استوار، با همه‌ي سرسختي، از حمل آن ناتوان‌اند ـ به دل‌هايمان راه يابد.

     

    خدايا!

    بر محمد و خاندانش درود فرست

    و با قرآن هميشه ظاهر ما را آراسته بدار،

    و انديشه‌هاي وسوسه آلود را از دست يافتن به خلوص باطن ما منع نما،

    و آلودگي دل‌هاي ما و علاقه‌ي ما به گناهان را برطرف ساز،

    و آشفتگي كارهاي ما را بسامان كن،

    و در گرمگاه روز رستاخيز، هنگام عرضه‌ي اعمال،

    سوز تشنگي ما را به آب رحمت قرآن فرو بنشان،

    و در روزِ «هراس بزرگ» كه از گورها برانگيخته شويم،

    بر تن ما جامه‌هاي امن بپوشان.

     

     

    خدايا!

     بر محمد و خاندانش درود فرست

    و به مدد قرآن حاجت ما را به بي‌نيازي رسان،

    و آسايش زندگي و بركت و فراوانيِ روزي‌ها را به سوي ما روان گردان،

    و از بد سرشتي‌ها و زشت كرداري‌ها به دور دار،

    و از فرو افتادن به درّه‌ي عميق كفر و تن دادن به موجبات نفاق ايمن ساز،

    تا آن كه قرآن ما را در قيامت به سوي خشنودي و بهشت تو پيش بَرَد،

    و در اين جهان از خشم تو و تجاوز از حدود تو حفظ كند،

    و به سبب آنچه نزد تو بر عهده‌ي ما نهاده شده [كه پيرو قرآن باشيم و احكام آن را به كار بنديم]،

    گواهي دهد كه ما حلال، و حرام آن را حرام دانسته‌ايم.

     

    خدايا!

    بر محمد و خاندانش درود فرست و از بركت قرآن، سختيِ جان كندن

    و رنج ناله كردن و به شماره افتادن نَفَس‌ها را هنگام مرگ بر ما آسان كن؛

    «آن گاه كه جان‌ها به گلوگاه مي‌رسد، و كسي مي‌گويد: كيست آن كه افسون كند و شفا بخشد؟»

    پس فرشته‌ي مرگ براي گرفتنِ جان وي از پرده‌هاي غيب چهره بنمايد،

    و از كمانِ مرگ، تيرهاي وحشتِ فراق به سوي او پرتاب كند،

    و برايش جامي از زهر مرگ، كه طعم شرنگ دارد، به هم آميزد،

    و زمان كوچيدن و روان شدنِ ما به جهان ديگر نزديك و نزديك‌تر شود،

    و كارهاي ما همچون گردنبند بر گردن ما بسته باشد،

    و تا روز ديدار [= رستاخيز] گورها منزلگاه‌هاي ما گردند.

     

    خدايا!

    بر محمد و خاندانش درود فرست

    و در آمدنِ ما به سراي فرسودگي، و ماندنِ دراز مدت ما را در ميان طبقات خاك،بر ما مبارك ساز،

    و پس از جدا شدن از دنيا، گورها را بهترين منزل ما گردان،

    و تنگناي لَحَدهاي ما را به رحمت خود بگستران،

    و ما را در برابر حاضران عرصه‌ي قيامت، به كيفر گناهان تباه كننده رسوا مفرما،

    و چون در پيشگاه تو به صف مي‌ايستيم، به حرمت قرآن، بر خواري و درماندگي ما رحمت آور،

    و در روز عبور از پُل لرزانِ جهنم، قدم‌هاي ما را به قرآن پا بر جا ساز

    و از لغزيدن نگاه‌دار،

    و پيش از برانگيخته شدن، تاريكي گورهاي ما را بدان روشنايي بخش،

    و ما را از اندوه روز قيامت و هول و هراس شديد آن برهان،

    و در آن روز كه چهره‌ي ستمكاران سياه شود،

    و در روز حسرت و پشيماني، روي ما را سپيد گردان،

    و دوستيِ ما را در دل‌هاي مؤمنان انداز، و اين زندگي را بر ما دشوار مساز.

     

    پیامبر (صلی الله علیه و آله) از زبان امام سجاد (علیه السلام)

     

    خدايا!

    بر محمد، بنده و فرستاده‌ي خود، درود فرست؛

    زيرا او پيام تو را به مردم رسانيد

    و فرمانت را با صداي بلند آشكار گردانيد

    و براي بندگانت خيرخواهي كرد.

     

    خدايا!

    جايگاه پيامبر ما را ـ كه درودهاي تو بر او و خاندانش باد ـ در روز رستاخيز از ديگر پيامبران به خود نزديك‌تر قرار ده،

    و شفاعتش را پذيرفته‌تر، و قدر و منزلتش را بيش‌تر، و جاه و جلالش را افزون‌تر.

     

    خدايا!

    بر محمد و خاندانش درود فرست 

    بناي دين او را بلند مرتبه ساز،

    و دليل و برهانش را بزرگي عطا كن،

    و ترازوي نيكي‌هاي او را سنگين‌تر نما،

    و شفاعتش را پذيرا باش،

    و وسيله‌ي تقرب او را قبول فرما

    و رو سپيدش گردان،

    و نورش را به كمال رسان

     و او را والايي و برتري عنايت كن.

    ما را بر طريقت او زنده بدار،

    و بر دين او بميران،

    و در راه او پويا ساز،

    و بر شيوه‌ي او سالك گردان،

    و از فرمانبران او قرار ده،

    و در جرگه‌ي پيروان او درآور،

    و بر سَرِ حوض او وارد كن،

    و از جام او بنوشان.

     

    خدايا!

    درود فرست بر محمد و خاندانش؛

    درودي كه به سبب آن او را به برترين خوبي و احسان و افزوني نايل كني كه اميد آن دارد؛

    زيرا تويي كه رحمت فراگير و بخشش بزرگ داري.

     

    خدايا!

    محمد را ـ در عوضِ آن كه پيام‌هاي تو را به مردم رسانيد، و آيات تو را بر ايشان خواند، و براي بندگانت خيرخواهي كرد، و در راه تو مجاهده نمود ـ پاداش ده؛

    برتر از پاداشي كه نصيب يكي از فرشتگان مقرّب و پيامبران مُرسَلِ برگزيده‌ي خود كرده‌اي.

    سلام خدا بر او و خاندان پاك و پاكيزه‌اش، و رحمت و بركت او نصيب ايشان باد.

    .

    دعای چهل و دوم

    صحیفه سجادیه

    .

    موسسه فرهنگی موعود

    ادامه »

    موضوعات: ◀تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه, ◀اوصاف پیامبر (صلی الله علیه و آله), ✔مطلب ندارد, ویژگی های قرآن, نحوه مواجهه با معارف قرآن, نحوه رابطه ائمه معصومین با قرآن, نحوه رابطه مسلمانان با قرآن
    [یکشنبه 1400-01-01] [ 01:02:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      دو عامل ایمنی از عذاب خدا ...
    دو عامل ایمنی از عذاب خدا

    دو عامل ایمنی از عذاب خدا

     

    وَ حَكَى عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ (علیه السلام) أَنَّهُ (علیه السلام) قَالَ:

    كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَكُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ؛

    أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)،

    وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي فَالاسْتِغْفَارُ؛

    قَالَ اللَّهُ تَعَالَى “وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ".

    [قال الرضي رحمه الله تعالى و هذا من محاسن الاستخراج و لطائف الاستنباط].


    (امام باقر عليه السّلام از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نقل فرمود) :

    دو چيز در زمين مايه امان از عذاب خدا بود: يكى از آن دو برداشته شد، پس ديگرى را دريابيد و بدان چنگ زنيد،

    امّا امانى كه برداشته شد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بود.

    و أمان باقى مانده، استغفار كردن است،

    كه خداى بزرگ به رسول خدا فرمود:

    «خدا آنان را عذاب نمى كند در حالى كه تو در ميان آنانى، و عذابشان نمى كند تا آن هنگام كه استغفار مى كنند».

     

    (سید رضی گوید: اين روش استخراج نيكوترين لطايف معنى، و ظرافت سخن از آيات قرآن است).

    .

    حکمت 88

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

     

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ توبه در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1399-07-07] [ 09:46:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علی از زبان علی ...
    علی از زبان علی

     

     

    علی از زبان علی (از هجرت و پيوستن به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سخن مى گويد).

     

    فَجَعَلْتُ أَتْبَعُ مَأْخَذَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)، فَأَطَأُ ذِكْرَهُ حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَى الْعَرَجِ [الْعَرْجِ].

    خود را در راهى قرار دادم كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رفته بود،

    و همه جا از او پرسيدم تا به سرزمين «عرج» رسيدم.

     

    (سید رضی می گوید: جمله «فأطأ ذكره» (در همه جا از او مى پرسيدم) يكى از سخنانى است كه در اوج فصاحت قرار دارد، يعنى خبر حركت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از ابتداء حركت تا پايان به من مى رسيد، كه امام اين معنا را با كناية آورده است).

    .

    خطبه 236

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-06-23] [ 06:33:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علت اختلاف احادیث در میان مردم ...
    علت اختلاف احادیث در میان مردم

    (شخصى از احاديث بدعت آور، و گوناگونى كه در ميان مردم رواج داشت پرسيد امام فرمود):

     

    علت اختلاف احادیث در میان مردم

     

     اقسام احاديث رواج يافته


    احاديثى كه در دسترس مردم قرار دارد، هم حق است هم باطل، هم راست هم دروغ،

    هم ناسخ هم منسوخ، هم عام هم خاص، هم محكم هم متشابه،

    هم احاديثى كه بدرستى ضبط گرديده و هم احاديثى كه با ظن و گمان روايت شده.

    در روزگار پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنقدر دروغ به آن حضرت نسبت داده شد كه ايستاد و خطابه ايراد كرد،

    و فرمود: «هر كس از روى عمد به من دروغ نسبت دهد جايگاه او پر از آتش است».



    اقسام راويان حديث


    افرادى كه حديث نقل مى كنند چهار دسته اند، كه پنجمى ندارد:


    اول- منافقان نفوذى


    نخست منافقى كه تظاهر به ايمان مى كند،

    و نقاب اسلام بر چهره دارد،

    نه از گناه مى ترسد و نه از آن دورى مى جويد

    و از روى عمد دروغ به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نسبت مى دهد.

    اگر مردم مى دانستند كه او منافق دروغگو است، از او نمى پذيرفتند

    و گفتار دروغين او را تصديق نمى كردند،

    اما با ناآگاهى مى گويند او از اصحاب پيامبر است،

    رسول خدا را ديده و از او حديث شنيده، و از او گرفته است،

    پس حديث دروغين او را قبول مى كنند.

    در صورتى كه خدا تو را از منافقين آنگونه كه لازم بود آگاهاند،

    و وصف آنان را براى تو بيان داشت.

    آنان پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باقى ماندند

    و به پيشوايان گمراهى و دعوت كنندگان به آتش با دروغ و تهمت نزديك شده.

    پس به آنان ولايت و حكومت بخشيدند،

    و بر گردن مردم سوار گرديدند،

    و به وسيله آنان به دنيا رسيدند.

    همانا مردم هم با سلاطين و دنيا هستند،

    مگر آن كس كه خدا او را حفظ كند،

    اين يكى از آنچه ار گروه است.

     

    دوم- اشتباه كار


    كسى كه از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چيزى را به اشتباه شنيده،

    امّا سخن آن حضرت را درست حفظ نكرده است،

    و با توهّم چيزى را گرفته،

    امّا از روى عمد دروغ نمى گويد،

    آنچه در اختيار دارد روايت كرده

    و به آن عمل مى كند

    و مى گويد من از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن را شنيده ام.

    اگر مسلمانان بدانند كه او اشتباه كرده، و غير واقعى پنداشته، از او نمى پذيرفتند،

    خودش هم اگر آگاهى مى يافت كه اشتباه كرده آن را رها مى كرد.

     

    سوّم- ناآگاهانى كه حديث شناس نيستند

     

     شخصى كه شنيده پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به چيزى امر فرمود.

    (امّا) سپس از آن نهى كرد و او نمى داند،

    يا شنيد كه چيزى را نهى كرد، سپس به آن امر فرمود و او آگاهى ندارد،

    پس نسخ شده را حفظ كرد ولى ناسخ را نمى داند.

    اگر بداند كه حديث او منسوخ است تركش مى كند،

    و اگر مسلمانان نيز مى دانستند روايت او نسخ شده، آن را ترك مى كردند.

     

    چهارم- حافظان راست گفتار


    آن كه نه به خدا دروغ مى بندد و نه به پيامبرش دروغ نسبت مى دهد.

    دروغ را از ترس خدا، و حرمت نگهداشتن از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دشمن دارد.

    در آنچه از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيده اشتباه نكرده،

    بلكه آن را با تمام جوانبش حفظ كرده است،

    و آن چنان كه شنيده بدون كم و كاست نقل مى كند.

    پس او ناسخ را دانسته و به آن عمل كرده،

    و منسوخ را فهميده و از آن دورى جسته،

    خاص و عام، محكم و متشابه، را شناخته، هر كدام را در جاى خويش قرار داده است.

     

     اقسام اصحاب رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم


    گاهى سخنى از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم داراى دو معنا بود، سخنى عام، و سخنى خاص،

    كسى آن را مى شنيد كه مقصود خدا و پيامبرش را از آن كلام نمى فهميد،

    پس به معناى دلخواه خود تفسير مى كرد،

     بدون آن كه معناى واقعى آن را بداند، كه براى چه هدفى صادر شد، و چرا چنين گفته شد، حفظ و نقل مى كرد.

    همه ياران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چنان نبودند كه از او چيزى بپرسند و معناى واقعى آن را درخواست كنند

    تا آنجا كه عدّه اى دوست داشتند عربى بيابانى يا سؤال كننده اى از آن حضرت چيزى بپرسد و آنها پاسخ آن را بشنوند،

    امّا من هر چه از خاطرم مى گذشت مى پرسيدم، و حفظ مى كردم.

    پس اين است علل اختلاف رواياتى كه در ميان مردم وجود دارد،

    و علل اختلاف روايات در نقل حديث.

    .

    خطبه 210

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, ویژگی های اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی, علت اختلاف احادیث میان مردم
    [شنبه 1399-06-15] [ 04:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      سرانجام افرادی که دینی غیر از اسلام انتخاب کنند ...
    سرانجام افرادی که دینی غیر از اسلام انتخاب کنند

     وصف پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت عليهم السّلام


    خداوند پيامبرش را با نورى درخشان،

    و برهانى آشكار، و راهى روشن،

    و كتابى هدايتگر بر انگيخت.

    خانواده او نيكوترين خانواده،

    و درخت وجودش از بهترين درختان است

    كه شاخه هاى آن راست و ميوه هاى آن سر به زير و در دسترس همگان است،

    زادگاه او مكه،

    و هجرت او به مدينه پاك و پاكيزه است،

    كه در آنجا نام او بلند شد

    و دعوتش به همه جا رسيد.

     

    قرآن


    خدا او را با برهانى كامل و كافى (قرآن)

    و پندهاى شفا بخش،

    و دعوتى جبران كننده فرستاد.

     

    کافران 


    با فرستادن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شريعت هاى ناشناخته را شناساند،

    و ريشه بدعت هاى راه يافته در اديان آسمانى را قطع كرد،

    و احكام و مقرّرات الهى را بيان فرمود.

    پس هر كس جز اسلام دينى را انتخاب كند

    به يقين شقاوت او ثابت،

    و پيوند او با خدا قطع،

    و سقوطش سهمگين خواهد بود،

    و سر انجامش رنج و اندوهى بى پايان

    و شكنجه اى پردرد مى باشد.


    بر خدا توكّل مى كنم، توكّلى كه بازگشت به سوى او باشد، و از او راه مى جويم، راهى كه به بهشت رسد و به آنجا كه خواست اوست بينجامد.

     

     سفارش به تقوا و عبرت از گذشتگان


    بندگان خدا شما را به ترسيدن از خدا و فرمانبردارى او سفارش مى كنم

    كه نجات فردا و مايه رهايى جاويدان است.

    خدا آنگونه كه سزاوار بود شما را ترسانيد،

    و چنانكه شايسته بود اميدوارتان كرد،

     

    دنیا

     

    و دنيا و بى اعتبارى آن و نابود شدنى بودن و دگرگونى آن را براى شما تعريف كرد.

    پس از آنچه در دنيا شما را به شگفتى وامى دارد روى گردانيد،

    زيرا كه مدت كوتاهى در آن اقامت داريد،

    دنيا به خشم خدا نزديكترين و از خشنودى خدا دورترين جايگاه است.


    پس اى بندگان خدا!

    از غم و اندوه و سرگرمى هاى دنيا چشم برگيريد

    زيرا شما به جدايى و دگرگونيهاى امور دنيايى يقين داريد،

    و چونان دوست مهربانى كه نصيحت گر و كوشا براى نجات رفيقش تلاش كند، خويشتن را از دنيا دور نگهداريد.

    و از آنچه بر گذشتگان شما رفت عبرت گيريد،

    كه چگونه، بند بند اعضاى بدنشان از هم گسست،

    چشم و گوششان نابود شد،

    شرف و شكوهشان از خاطره ها محو گرديد،

    و همه ناز و نعمت ها و رفاه ها و خوشى ها پايان گرفت،

    كه نزديكى فرزندان به دورى و از دست دادنشان،

    و همدمى همسران، به جدايى تبديل شد،

    ديگر نه به هم مى نازند،

    و نه فرزندانى مى آورند،

    و نه يكديگر را ديدار مى كنند،

    و نه در كنار هم زندگى مى كنند.


    پس اى بندگان خدا!

    بپرهيزيد، چونان پرهيز كسى كه به نفس خود چيره،

    و بر شهوات خود پيروز،

    و با عقل خود به درستى مى نگرد،

    زيرا كه جريان انسان آشكار، پرچم بر افراشته، جادّه هموار، و راه، روشن و راست است.

    .

    خطبه 161

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀کافران ذمی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1399-05-27] [ 07:11:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      رابطه پیامبر با دنیا ...
    رابطه پیامبر با دنیا

    (در شهر كوفه در سال 37 هجرى به هنگام حركت دادن مردم بسوى صفّين و جنگ با شاميان ايراد كرد).

     

     خدا شناسى


    فرمان خدا قضاى حتمى و حكمت،

    و خشنودى او مايه امنيّت و رحمت است،

    از روى علم، حكم مى كند

    و با حلم و بردبارى مى بخشايد.


    خدايا!

    سپاس تو راست بر آنچه مى گيرى، و عطا مى فرمايى،

    و شفا مى دهى يا مبتلا مى سازى،

    سپاسى كه تو را رضايت بخش ترين، محبوب ترين، و ممتازترين باشد،

    سپاسى كه آفريدگانت را سرشار سازد،

    و تا آنجا كه تو بخواهى تداوم يابد،

    سپاسى كه از تو پوشيده نباشد،

    و از رسيدن به پيشگاهت باز نماند،

    سپاسى كه شمارش آن پايان نپذيرد،

    و تداوم آن از بين نرود.


    خدايا!

    حقيقت بزرگى تو را نمى دانيم،

    جز آن كه مى دانيم كه تو زنده اى و احتياج به غير ندارى،

    خواب سنگين يا سبك تو را نمى ربايد،

    هيچ انديشه اى به تو نرسد

    و هيچ ديده اى تو را ننگرد،

    اما ديده ها را تو مى نگرى،

    و اعمال انسانها را شماره فرمايى،

    و قدم ها و موى پيشانى ها (زمام امور همه) به دست تو است.


    خدايا!

    آنچه را كه از آفرينش تو مى نگريم،

    و از قدرت تو به شگفت مى آييم

    و بدان بزرگى قدرت تو را مى ستاييم،

    بسى ناچيزتر است در برابر آنچه كه از ما پنهان،

    و چشم هاى ما از ديدن آنها ناتوان،

    و عقلهاى ما از درك آنها عاجز است،

    و پرده هاى غيب ميان ما و آنها گسترده مى باشد.

     

     راههاى خدا شناسى


    پس آن كس كه دل را از همه چيز تهى سازد،

    و فكرش را به كار گيرد تا بداند كه:

    چگونه عرش قدرت خود را برقرار ساخته اى؟

    و پديده را چگونه آفريده اى؟

    و چگونه آسمان ها و كرات فضايى را در هوا آويخته اى؟

    و زمين را چگونه بر روى امواج آب گسترده اى؟

    نگاهش حسرت زده، و عقلش مات و سرگردان، و شنواييش آشفته، و انديشه اش حيران مى ماند.

     

    حقیقت توکل


    به گمان خود ادّعا دارد كه به خدا اميدوار است

    به خداى بزرگ سوگند كه دروغ مى گويد،

    چه مى شود او را كه اميدوارى در كردارش پيدا نيست.

    پس هر كس به خدا اميدوار باشد بايد، اميد او در كردارش آشكار شود،

    هر اميدوارى جز اميد به خداى تعالى ناخالص است،

    و هر ترسى جز ترس از خدا نادرست است.

    گروهى در كارهاى بزرگ به خدا اميد بسته

    و در كارهاى كوچك به بندگان خدا روى مى آورند،

    پس حق بنده را ادا مى كنند

    و حق خدا را بر زمين مى گذارند،

    چرا در حق خداى متعال كوتاهى مى شود و كمتر از حق بندگان رعايت مى گردد.؟

    آيا مى ترسى در اميدى كه به خدا دارى دروغگو باشى؟

    يا او را در خور اميد بستن نمى پندارى؟

    اميدوار دروغين اگر از بنده خدا ترسناك باشد، حق او را چنان رعايت كند كه حق پروردگار خود را آنگونه رعايت نمى كند،

    پس ترس خود را از بندگان آماده،

    و ترس از خداوند را وعده اى انجام نشدنى مى شمارد.

    و اينگونه است كسى كه دنيا در ديده اش بزرگ جلوه كند،

    و ارزش و اعتبار دنيا در دلش فراوان گردد،

    كه دنيا را بر خدا مقدّم شمارد،

    و جز دنيا به چيز ديگرى نپردازد

    و بنده دنيا گردد.

     

    نبوت (سيرى در زندگانى پيامبران عليه السّلام براى انتخاب الگوهاى ساده زيستى)


    براى تو كافى است كه راه و رسم زندگى پيامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را اطاعت نمايى،

    تا راهنمايى خوبى براى تو در شناخت بدى ها و عيب هاى دنيا و رسوايى ها و زشتى هاى آن باشد،

    چه اينكه دنيا از هر سو بر پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) باز داشته

    و براى غير او گسترانده شد،

    ازسینه دنيا شير نخورد،

    و از زيورهاى آن فاصله گرفت.


    اگر مى خواهى دومى را، موسى عليه السّلام و زندگى او را تعريف كنم،

    آنجا كه مى گويد: «پروردگارا هر چه به من از نيكى عطا كنى نيازمندم»

    به خدا سوگند، موسى عليه السّلام جز قرص نانى كه گرسنگى را بر طرف سازد چيز ديگرى نخواست،

    زيرا موسى عليه السّلام از سبزيجات زمين مى خورد،

    تا آنجا كه بر اثر لاغرى و آب شدن گوشت بدن، سبزى گياه از پشت پرده ى شكم او آشكار بود.


    و اگر مى خواهى: سومى را، حضرت داوود عليه السّلام صاحب نى هاى نوازنده، و خواننده بهشتيان را الگوى خويش سازى،

    كه با هنر دستان خود از ليف خرما زنبيل مى بافت،

    و از همنشينان خود مى پرسيد چه كسى از شما اين زنبيل را مى فروشد

    و با بهاى آن به خوردن نان جوى قناعت مى كرد.


    و اگر خواهى از عيسى بن مريم عليه السّلام بگويم،

    كه سنگ را بالش خود قرار مى داد،

    لباس پشمى خشن به تن مى كرد،

    و نان خشك مى خورد،

    نان خورش او گرسنگى،

    و چراغش در شب ماه،

    و پناهگاه زمستان او شرق و غرب زمين بود،

    ميوه و گل او سبزيجاتى بود كه زمين براى چهارپايان مى روياند،

    زنى نداشت كه او را فريفته خود سازد،

    فرزندى نداشت تا او را غمگين سازد،

    مالى نداشت تا او را سرگرم كند،

    و آز و طمعى نداشت تا او را خوار و ذليل نمايد،

    مركب سوارى او دو پايش،

    و خدمتگزار وى، دستهايش بود.

     

     

     راه و رسم زندگى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان حضرت علی 


    پس به پيامبر پاكيزه و پاكت اقتدا كن،

    كه راه و رسم او الگويى است براى الگو طلبان،

    و مايه فخر و بزرگى است براى كسى كه خواهان بزرگوارى باشد،

    و محبوب ترين بنده نزد خدا كسى است كه از پيامبرش پيروى كند،

    و گام بر جايگاه قدم او نهد.


    پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) از دنيا چندان نخورد كه دهان را پر كند،

    و به دنيا با گوشه چشم نگريست،

    دو پهلويش از تمام مردم فرو رفته تر،

    و شكمش از همه خالى تر بود،

    دنيا را به او نشان دادند اما نپذيرفت،

    و چون دانست خدا چيزى را دشمن مى دارد آن را دشمن داشت،

    و چيزى را كه خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت،

    و چيزى را كه خدا كوچك شمرده كوچك و ناچيز مى دانست.

    اگر در ما نباشد جز آن كه آنچه را خدا و پيامبرش دشمن مى دارند، دوست بداريم،

    يا آنچه را خدا و پيامبرش كوچك شمارند، بزرگ بداريم،

    براى نشان دادن دشمنى ما با خدا، و سر پيچى از فرمان هاى او كافى بود.

     

    و همانا پيامبر «كه درود خدا بر او باد» بر روى زمين مى نشست و غذا مى خورد،

    و چون برده، ساده مى نشست،

    و با دست خود كفش خود را وصله مى زد،

    و جامه خود را با دست خود مى دوخت،

    و بر الاغ برهنه مى نشست،

    و ديگرى را پشت سر خويش سوار مى كرد.

    پرده اى بر در خانه او آويخته بود كه نقش و تصويرها در آن بود،

    به يكى از همسرانش فرمود، اين پرده را از برابر چشمان من دور كن

    كه هر گاه نگاهم به آن مى افتد به ياد دنيا و زينت هاى آن مى افتم.

     

    پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) با دل از دنيا روى گرداند،

    و يادش را از جان خود ريشه كن كرد،

    و همواره دوست داشت تا جاذبه هاى دنيا از ديدگانش پنهان ماند،

    و از آن لباس زيبايى تهيّه نكند

    و آن را قرارگاه دائمى خود نداند،

    و اميد ماندن در دنيا نداشته باشد،

    پس ياد دنيا را از جان خويش بيرون كرد،

    و دل از دنيا بر كند،

    و چشم از دنيا پوشاند.

    و چنين است كسى كه چيزى را دشمن دارد،

    خوش ندارد به آن بنگرد،

    يا نام آن نزد او بر زبان آورده شود.

     

    در زندگانى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) براى تو نشانه هايى است كه تو را به زشتى ها و عيب هاى دنيا راهنمايى كند،

    زيرا پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) با نزديكان خود گرسنه به سر مى برد،

    و با آن كه مقام و منزلت بزرگى داشت، زينتهاى دنيا از ديده او دور ماند.

     

    پس تفكّر كننده اى بايد با عقل خويش به درستى انديشه كند كه: آيا خدا محمد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را به داشتن اين صفتها اكرام فرمود يا او را خوار كرد؟

    اگر بگويد: خوار كرد، دروغ گفته و بهتانى بزرگ زده است،

    و اگر بگويد: او را اكرام كرد، پس بداند، خدا كسى را خوار شمرد كه دنيا را براى او گستراند

    و از نزديك ترين مردم به خودش دور نگهداشت.

     

    پس پيروى كننده بايد از پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) پيروى كند،

    و به دنبال او راه رود،

    و قدم بر جاى قدم او بگذارد،

    و گر نه از هلاكت ايمن نمى باشد،

    كه همانا خداوند، محمد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را نشانه قيامت، و مژده دهنده بهشت، و ترساننده از كيفر جهنم قرار داد.
    او با شكمى گرسنه از دنيا رفت

    و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد،

    و كاخ هاى مجلّل نساخت (سنگى بر سنگى نگذاشت) تا جهان را ترك گفت،

    و دعوت پروردگارش را پذيرفت.


    وه !

    چه بزرگ است منّتى كه خدا با بعثت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) بر ما نهاده،

    و چنين نعمت بزرگى به ما عطا فرموده،

    رهبر پيشتازى كه بايد او را پيروى كنيم

    و پيشوايى كه بايد راه او را تداوم بخشيم.

     

    علی از زبان علی


    به خدا سوگند!

    آنقدر اين پيراهن پشمين را وصله زدم كه از پينه كننده آن شرمسارم.

    يكى به من گفت: «آيا آن را دور نمى افكنى»؟

    گفتم: از من دور شو،

    صبحگاهان رهروان شب ستايش مى شوند.

    .

    خطبه 160

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀نبوت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 06:59:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      حکومت امام مهدی از زبان امام علی ...
    حکومت امام مهدی از زبان امام علی

     آينده بشريّت و ظهور امام مهدى (عج)


    به راههاى چپ و راست رفتند،

    و راه ضلالت و گمراهى پيمودند،

    و راه روشن هدايت را گذاشتند.

    پس در باره آنچه كه بايد باشد شتاب نكنيد،

    و آنچه را كه در آينده بايد بيايد دير مشماريد،

    چه بسا كسى براى رسيدن به چيزى شتاب مى كند امّا وقتى به آن رسيد دوست دارد كه اى كاش آن را نمى ديد،

    و چه نزديك است امروز ما به فردايى كه سپيده آن آشكار شد.

    اى مردم!

    اينك ما در آستانه تحقّق وعده هاى داده شده،

    و نزديكى طلوع آن چيزهايى كه بر شما پوشيده و ابهام آميز است، قرار داريم.

     

     ره آورد حكومت امام مهدى (عج)


    بدانيد آن كس از ما (حضرت مهدى «عج») كه فتنه هاى آينده را دريابد،

    با چراغى روشنگر در آن گام مى نهد،

    و بر همان سيره و روش پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و  امامان عليهم السّلام رفتار مى كند

    تا گره ها را بگشايد،

    بردگان و ملّت هاى اسير را آزاد سازد،

    جمعيّت هاى گمراه و ستمگر را پراكنده

    و حق جويان پراكنده را جمع آورى مى كند.

    حضرت مهدى (عج) سال هاى طولانى در پنهانى از مردم به سر مى برد

    آن چنان كه اثر شناسان، اثر قدمش را نمى شناسند،

    گر چه در يافتن اثر و نشانه ها تلاش فراوان كنند.

    سپس گروهى براى درهم كوبيدن فتنه ها آماده مى گردند،

    و چونان شمشيرها صيقل مى خورند،

    ديده هاشان با قرآن روشنايى گيرد،

    و در گوش هاشان تفسير قرآن طنين افكند،

    و در صبحگاهان و شامگاهان جامهاى حكمت سر مى كشند.

     

     سرنوشت امّت اسلامى پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله


    روزگار آنان به طول انجاميد تا رسوايى آنها به نهايت رسيد،

    و خود را سزاوار بلاى زمانه گرداندند،

    و چون پايان مدّت آنها نزديك شد، گروهى در فتنه ها آسودند

    و گروهى دست به حمله و پيكار با فسادگران زدند

    و با شكيبايى كه داشتند بر خدا منّت ننهادند،

    و جان دادن در راه خدا را بزرگ نشمردند.

    تا آنجا كه اراده الهى به پايان دوران جاهليّت موافق شد،

    شمشيرها در راه خدا كشيدند،

    و بينش هاى خود را بر شمشير نشاندند،

    و طاعت پروردگار خود را پذيرفتند،

    و فرمان پند دهنده خود را شنيدند،

    و در پيروزى و سربلندى زيستند.

     

    تا آن كه خدا، پيامبرش را نزد خود برد،

    (افسوس) كه گروهى به گذشته جاهلى خود بازگشتند،

    و با پيمودن راه هاى گوناگون به گمراهى رسيدند،

    و به دوستان منحرف خود پيوستند

    و از دوستى با مؤمنان بريدند كه به آن امر شده بودند،

    و بنيان اسلامى را تغيير داده در جاى ديگرى بنا نهادند.

    آنان كانون هر خطا و گناه،

    و پناهگاه هر فتنه جو شدند

    كه سرانجام در سرگردانى فرو رفته،

    و در غفلت و مستى به روش و آيين فرعونيان در آمدند،

    يا از همه بريده و دل به دنيا بستند،

    و يا پيوند خود را با دين گسستند.

    .

    خطبه 150

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, حکومت امام مهدی (عج)
    [چهارشنبه 1399-05-22] [ 12:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دنیا در نگاه پیامبر ...
    دنیا در نگاه پیامبر

     

    خداشناسی ( وصف قدرت پروردگار) 


    همه چيز برابر خدا خاشع، و همه چيز با يارى او، بر جاى مانده است. 

    خدا بى نياز كننده هر نيازمند،

    و عزت بخش هر خوار و ذليل،

    نيروى هر ناتوان،

    و پناهگاه هر مصيبت زده است. 

    هر كس سخن گويد مى شنود،

    و هر كه ساكت باشد اسرار درونش را مى داند،

    روزى زندگان بر اوست

    و هر كه بميرد به سوى او باز مى گردد. 


    خدايا!

    چشم ها تو را نديده تا از تو خبر دهند،

    كه پيش از توصيف كنندگان از موجودات، بوده اى. 

    آفرينش براى ترس از وحشت تنهايى نبود، و براى سودجويى آنها را نيافريدى. 

    كسى از قدرت تو نتواند بگريزد،

    و هر كس را بگيرى از قدرت تو نتواند خارج گردد،

    گناهكاران از عظمت تو نكاهند،

    و اطاعت كنندگان بر قدرت تو نيفزايند. 

    آن كس كه از قضاى تو به خشم آيد نتواند فرمانت را برگرداند،

    و هر كس كه به فرمان تو پشت كند از تو بى نياز نگردد.

    هر سرّى نزد تو آشكار و هر پنهانى نزد تو هويداست. 

    تو خداى هميشه اى و بى پايان،

    و تو پايان هر چيزى، كه گريزى از آن نيست. 

    وعده گاه همه، محضر توست،

    و رهايى از تو جز به تو ممكن نيست،

    و زمام هر جنبنده اى به دست تو است،

    و به سوى تو بازگشت هر آفريده اى است. 

    پاك و منزّهى اى خدا،

    چقدر بزرگ و والاست قدر و عظمت تو،

    و چه بزرگ است آنچه را كه از خلقت تو مى نگرم

    و چه كوچك است هر بزرگى در برابر قدرت تو.

    و چه با عظمت است آنچه را كه از ملكوت تو مشاهده مى كنم،

    و چه ناچيز است برابر آنچه كه بر ما نهان است از سلطنت تو،

    و چه فراگير است در اين جهان نعمت هاى تو،

    و چه كوچك است نعمت هاى فراوان دنيا در برابر نعمتهاى آخرت.

     
    وصف فرشتگان 


    شگفت آور است آفرينش فرشتگان تو

    كه گروهى از آنها را در آسمان ها سكونت دادى و از زمين بالا برده اى.

    آنها از همه آفريدگان نسبت به تو آگاه ترند،

    و بيشتر از همه نسبت به تو بيمناكند، و به تو نزديك ترند. 

    فرشتگانى كه در پشت پدران قرار نگرفته و در رحم مادران پرورش نيافته اند،

    و از آبى پست خلق نشده اند، و ناراحتى و مشكلات زندگى آنان را پراكنده نساخته. 

    آنها با مقام و مرتبتى كه دارند،

    و از ارزشى كه در نزد تو برخوردارند،

    و آنگونه كه تو را دوست دارند، فراوان تو را اطاعت مى كنند كه اندك غفلتى در فرمان تو ندارند. 

    اگر آنچه بر آنان پوشيده است بدانند،

    همه كارهاى خود را كوچك و ناچيز مى شمارند،

    و بر خويش ايراد مى گيرند،

    و مى دانند آنگونه كه بايد، تو را عبادت نكرده اند،

    و آن چنان كه سزاوار توست فرمانبردار نبودند.


     
    خداشناسی


    خدايا ستايش تو را سزاست،

    كه آفريننده و معبودى،

    و بندگان را به درستى آزمايش كردى.

    خانه آخرت را آفريدى

    و سفره رنگارنگ نعمت ها را گستراندى،

    و در آن انواع نوشيدنى، خوردنى، همسران، ميهمانداران، قصرها، نهرهاى روان، ميوه ها و كشتزاران، قراردادى. 

    سپس پيامبرى را فرستادى تا انسان ها را به آن خانه و نعمت ها دعوت كند.

    افسوس كه مردم نه آن دعوت كننده را اجابت كردند،

    و نه به آنچه تو ترغيبشان كردى رغبت نشان دادند،

    و نه به آنچه تو تشويقشان كردى مشتاق شدند.

    بر لاشه مردارى روى آوردند كه با خوردن آن رسوا شدند،

    و در دوستى آن همداستان گرديدند.

    وصف دنیا


    هركس به چيزى عشق ناروا ورزد، نابينايش مى كند،

    و قلبش را بيمار كرده، با چشمى بيمار مى نگرد،

    و با گوشى بيمار مى شنود.

    خواهش هاى نفس پرده عقلش را دريده،

    دوستى دنيا دلش را ميرانده است،

    شيفته بى اختيار دنيا و برده آن است

    و برده كسانى است كه چيزى از دنيا در دست دارند.

    دنيا به هر طرف برگردد او نيز بر مى گردد،

    و هرچه هشدارش دهند از خدا نمى ترسد.

    از هيچ پند دهنده اى شنوايى ندارد،

    با اينكه گرفتار آمدگان دنيا را مى نگرد كه راه پس و پيش ندارند و در چنگال مرگ اسيرند. 

    مى بيند كه آنها بلاهايى را كه انتظار آن را نداشتند بر سرشان فرود آمد

    و دنيايى را كه جاويدان مى پنداشتند از آنها جدا شده


    مرگ 


    و آنچه بر آنان فرود آيد وصف ناشدنى است.

    سختى جان كندن و حسرت از دست دادن دنيا، به دنيا پرستان هجوم آورد.

    بدن ها در سختى جان كندن سست شده و رنگ باختند،

    مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز مى دارد،

    و او در ميان خانواده اش افتاده با چشم خود مى بيند

    و با گوش مى شنود

    و با عقل درست مى انديشد كه عمرش را در پى چه كارهايى تباه كرده و روزگارش را چگونه سپرى كرده.

    به ياد ثروت هايى كه جمع كرده مى افتد،

    همان ثروت هايى كه در جمع آورى آنها چشم بر هم گذاشته

    و از حلال و حرام و شبهه ناك گرد آورده

    و اكنون گناه جمع آورى آن همه بر دوش اوست كه هنگام جدايى از آنها فرا رسيده، و براى وارثان باقى مانده است تا از آن بهرمند گردند، و روزگار خود گذرانند. 

    راحتى و خوشى آن براى ديگرى و كيفر آن بر دوش اوست،

    و او در گرو اين اموال است كه دست خود را از پشيمانى مى گزد

    به خاطر واقعيّت هايى كه هنگام مرگ مشاهده كرده است.

    در اين حالت از آنچه كه در زندگى دنيا به آن علاقمند بود بى اعتنا شده آرزو مى كند، اى كاش آن كس كه در گذشته بر ثروت او رشك مى برد، اين اموال را جمع كرده بود.

    اما مرگ هم چنان بر اعضاى بدن او چيره مى شود،

    تا آن كه گوش او مانند زبانش از كار مى افتد،

    پس در ميان خانواده اش افتاده نه مى تواند با زبان سخن بگويد و نه با گوش بشنود،

    پيوسته به صورت آنان نگاه مى كند،

    و حركات زبانشان را مى نگرد اما صداى كلمات آنان را نمى شنود.

    سپس چنگال مرگ تمام وجودش را فرا مى گيرد،

    و چشم او نيز مانند گوشش از كار مى افتد،

    و روح از بدن او خارج مى شود،

    و چون مردارى در بين خانواده خويش بر زمين مى ماند كه از نشستن در كنار او وحشت دارند، و از او دور مى شوند. 

    نه سوگواران را يارى مى كند

    و نه خواننده اى را پاسخ مى دهد،

    سپس او را به سوى منزلگاهش در درون زمين مى برند،

    و به دست عملش مى سپارند و براى هميشه از ديدارش چشم مى پوشند.

     
     آخرت و وصف رستاخيز و زنده شدن دوباره 


    تا آن زمان كه پرونده اين جهان بسته شود،

    و خواست الهى فرا رسد،

    و آخر آفريدگان به آغاز آن بپيوندد،

    و فرمان خدا در آفرينش دوباره در رسد.

    آنگاه آسمان را به حركت آورد و از هم بشكافد،

    و زمين را به شدت بلرزاند،

    و تكان سخت دهد، كه كوه ها از جا كنده شده و در برابر هيبت و جلال پروردگارى بر يكديگر كوبيده و متلاشى شده و با خاك يكسان گردد. 

    سپس هر كس را كه در زمين به خاك سپرده شده، در آورد،

    و پس از فرسودگى تازه شان گرداند،

    و پس از پراكنده شدن، همه را گرد آورد،

    سپس براى حسابرسى و روشن شدن اعمال از هم جدا سازد.

    آنها را به دو دسته تقسيم فرمايد: به گروهى نعمت ها دهد و از گروه ديگر انتقام گيرد.

     

    اما فرمانبرداران را در جوار رحمت خود جاى دهد و در بهشت جاويدان قرار دهد،

    خانه اى كه مسكن گزيدگان آن هرگز كوچ نكنند

    و حالات زندگى آنان تغيير نپذيرد،

    در آنجا دچار ترس و وحشت نشوند،

    و بيمارى ها در آنها نفوذ نخواهد كرد،

    خطراتى دامنگيرشان نمى شود،

    و سفرى در پيش ندارند تا از منزلى به منزل ديگر كوچ كنند. 


    و امّا گنه كاران را در بدترين منزلگاه در آورد،

    و دست و پاى آنها را با غل و زنجير به گردنشان در آويزد،

    چنانكه سرهايشان به پاها نزديك گردد،

    جامه هاى آتشين بر بدنشان پوشاند،

    و در عذابى كه حرارت آتش آن بسيار شديد و بر روى آنها بسته،

    و صداى شعله ها هراس انگيز است قرار دهد.

    جايگاهى كه هرگز از آن خارج نگردند،

    و براى اسيران آن غرامتى نپذيرند،

    و زنجيرهاى آن گسسته نمى شود،

    مدّتى براى عذاب آن تعيين نشده تا پايان پذيرد و نه سر آمدى تا فرا رسد.

     
    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از زبان حضرت علی (دنیا و پارسایی)


    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دنيا را كوچك شمرد

    و در چشم ديگران آن را ناچيز جلوه داد.

    آن را خوار مى شمرد و در نزد ديگران خوار و بى مقدار معرّفى فرمود.

    و مى دانست كه خداوند براى احترام به ارزش او دنيا را از او دور ساخت

    و آن را براى ناچيز بودنش به ديگران بخشيد.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از جان و دل به دنيا پشت كرد،

    و ياد آن را در دلش ميراند.

    دوست مى داشت كه زينت هاى دنيا از چشم او دور نگهداشته شود، تا از آن لباس فاخرى تهيّه نسازد،

    يا اقامت در آن را آرزو نكند،

    و براى تبليغ احكامى كه قطع كننده عذرهاست تلاش كرد،

    و امّت اسلامى را با هشدارهاى لازم نصيحت كرد،

    و با بشارت ها مردم را به سوى بهشت فراخواند، و از آتش جهنّم پرهيز داد. 

     
     ويژگيهاى اهل بيت عليهم السّلام 


    ما از درخت سرسبز رسالتيم،

    و از جايگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان برخاستيم،

    ما معدنهاى دانش و چشمه سارهاى حكمت الهى هستيم.

    ياران و دوستان ما در انتظار رحمت پروردگارند

    و دشمنان و كينه توزان ما در انتظار كيفر و لعنت خداوند به سر مى برند.

    .

    خطبه 109

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, وصف فرشتگان
    [پنجشنبه 1399-05-09] [ 12:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه(دعای چهارم) ...
    تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه(دعای چهارم)

    .http://www.shabestan

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

     

    ویژگی های پیروان پیامبران (صلوات الهه علیهم)

    خدايا!

    و اما پيروان پيمبران و مصدّقين ايشان به غيب از اهل زمين به هنگام حضور پيمبران که معاندين‌شان با سلاح تکذيب به معارضه ايشان برخاسته بودند،
    و به هنگام فترت و غيبت پيمبران که مؤمنان در پرتو حقايق ايمان در شوق ديدارشان به سر مي‌بردند: در هر عصر و زمان راهنمايي بپا داشته‌اي:
    از زمان آدم تا روزگار محمّد خاتم صلي الله عليه و آله از پيشوايان هدايت و قائدين اهل تقوي (که بر همگي ايشان درود باد)
    پس خدايا ايشان را از لطف و کرم خود به غفراني و رضواني ياد و شاد فرماي .


    ویژگی های یاران پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله)

    خدايا!
    و به خصوص اصحاب محمّد صلي الله عليه و آله ، به خصوص همان کسان که؛
    شرط صحبت آن حضرت را به خوبي رعايت کردند
    و آنانکه در ياري‌اش از عهده امتحان پايداري به خوبي برآمدند
    و با او مددکاري کردند،
    و به تصديق رسالتش شتافتند
    و به پذيرفتن دعوتش سبقت گرفتند.
    و چون حجّت رسالت‌هاي خود را به گوش ايشان فرو خواندند او را اجابت
    و در راه پيروز ساختن رسالتش از همسران و فرزندان مفارقت گزيدند
    و براي تثبيت نبوّتش با پدران و پسران خود کارزار کردند و به برکت او پيروزي يافتند،
    و آنان که محبّت او را در جان و دل مي‌پروردند
    و در دوستي‌اش اميد تجارتي ايمن از زيان و کساد مي‌داشتند
    و آنان که چون به عروه دين آن حضرت چنگ در زدند قبايل‌شان از ايشان دوري کردند،
    و چون در سايه خويشاوندي او مسکن گزيدند خويشان از ايشان بيگانه گشتند.


    دعا برای آن پیروان

    پس خدايا!
    گذشتي را که براي تو و در راه تو انجام دادند از نظر دور مدار،

    و به سبب آن فداکاري‌ها و در برابر آنکه خلق را بر تو گرد آوردند و با پيغمبرت از جمله داعيان به سوي تو بودند، ايشان را از خشنودي خود خشنود ساز.

    و سعي ايشان را به پاس آنکه در راه تو از شهر و ديار قوم خود هجرت کردند و خويش را از فراخي زندگي به سختي و تنگي درافکندند، مشکور دار

    و (همچنين) آنان را که براي اعزاز دينت ستم‌زدگان‌شان را فراوان ساختي خشنود فرماي.

    خدايا!
    بهترين پاداش خود را به پيروان اصحاب در راه ايمان و عمل صالح برسان: آنانکه مي‌گويند: پروردگارا، ما و آن برادران‌مان را که به ايمان بر ما سبقت گرفته‌اند، بيامرز،همان پيرواني که؛

    آهنگ طريقه صحابه کردند،
    و وجهه ايشان را سلوک کردند،
    در حالي که هيچ شبهه‌اي آنان را از عقيده خود برنگرداند
    و در پيروي آثار و اقتداء به علامات هدايت صحابه هيچ شکي خاطرشان را پريشان نساخت:


    خصوصیات صحابه

    معاونين و مساعدين صحابه‌اند، چنان‌که؛
    در دين پيرو ايشان
    و در اخلاق پوياي راه آنانند
    در تعظيم شأن صحابه اتفاق مي‌ورزند و در اخبار و احکامي که از پيغمبر ابلاغ مي‌کنند، متّهم‌شان نمي‌دارند.


    دعا برای یاران و صحابه راستین پیامبر (صلی الله علیه و آله)

    خدايا !
    از امروز تا روز جزا بر تابعين صحابه و بر همسران و اولادشان و بر هر کدام‌شان که تو را اطاعت کرده‌اند رحمت فرست، چنان رحمتي که به وسيله آن ايشان را از نافرماني خود نگاه‌داري،
    و در باغ‌هاي بهشت در وسعت و رفاه قرار دهي،
    و آنان را به يمن آن از مکر شيطان باز داري،
    و در هر کار خير که از تو مدد خواهند اعانت کني،
    و از حوادث شب و روز مگر پيش آمدي که مژده خير دهد نگاه داري.
    و به نيروي آن ايشان را بر عقيده حسن رجاء به تو، و بر طمع در آنچه نزد تو است و بر متهم نساختن تو به بي‌عدالتي در آنچه در دست بندگان است، برانگيري،

    تا ايشان را به رغبت به سوي خود و ترس از خود بازگرداني
    و در توسعه زندگي دنيا بي‌رغبت کني،
    و عمل براي آخرت و ساختن توشه مراحل بعد از مرگ را در نظرشان خوشايند سازي.
    و هر اندوه را که روز برآمدن جان‌ها از بدن‌هاشان رخ دهد براي‌شان آسان نمايي
    و از خطرهايي که امتحان آن را به وجود مي‌آورد
    و از شدّت آتش و در ازناي خلود در آن عافيت بخشي،
    و به سرمنزل امني از آسايشگاه پرهيزگاران منتقل سازي.
    .
    .
    دعای چهارم
    صحیفه سجادیه
    .
    .
    http://fazellankarani.com/persian/sahifa/?page=5

    موضوعات: ◀تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه, ◀اوصاف یاوران پیامبر و دعا برای ایشان
    [دوشنبه 1399-01-04] [ 03:59:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پیامبر و عصر جاهلیت ...
    پیامبر و عصر جاهلیت

    ويژگى هاى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله


    و شهادت مى دهم كه محمّد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) بنده خدا و فرستاده اوست. خداوند او را با دينى آشكار، و نشانه اى پايدار و قرآنى نوشته شده و استوار و نورى درخشان و چراغى تابان و فرمانى آشكار كننده فرستاد تا شك و ترديدها را نابود سازد و با دلائل روشن استدلال كند، و با آيات الهى مردم را پرهيز دهد، و از كيفرهاى الهى بترساند.

     

    شناخت عصر جاهليّت


    خدا پيامبر اسلام را زمانى فرستاد كه مردم در فتنه ها گرفتار شده، رشته هاى دين پاره شده و ستون هاى ايمان و يقين ناپايدار بود.

    در اصول دين اختلاف داشته، و امور مردم پراكنده بود، راه رهايى دشوار و پناهگاهى وجود نداشت، چراغ هدايت بى نور، و كور دلى همگان را فرا گرفته بود.

     

    شیطان


    خداى رحمان معصيت مى شد و شيطان يارى مى گرديد، ايمان بدون ياور مانده و ستون هاى آن ويران گرديده و نشانه هاى آن انكار شده، راه هاى آن ويران و جاده هاى آن كهنه و فراموش گرديده بود.
    مردم جاهلى شيطان را اطاعت مى كردند و به راه هاى او مى رفتند و در آبشخور شيطان سيراب مى شدند. با دست مردم جاهليت، نشانه هاى شيطان، آشكار و پرچم او بر افراشته گرديد.


    فتنه ها، مردم را لگد مال كرده و با سم هاى محكم خود نابودشان كرده و پا بر جا ايستاده بود. امّا مردم حيران و سرگردان، بى خبر و فريب خورده، در كنار بهترين خانه (كعبه) و بدترين همسايگان (بت پرستان) زندگى مى كردند. خواب آنها بيدارى، و سرمه چشم آنها اشك بود، در سرزمينى كه دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامى بود.

     

    سيماى فاسدان


    برابر فاسدانى كه تخم گناه افشاندند، و با آب غرور و فريب آبيارى كردند، و محصول آن را كه جز عذاب و بدبختى نبود برداشتند.

    خطبه2

    نهج البلاغه

    .

    .

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀نبوت در نهج البلاغه, ◀عصر جاهلیت در نهج البلاغه
    [چهارشنبه 1398-08-29] [ 10:48:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی اهل بیت ...
    ویژگی اهل بیت

    ويژگی‏هاى اهل بيت عليهم السّلام


    عترت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جايگاه اسرار خداوندى و پناهگاه فرمان الهى و مخزن علم خدا و مرجع احكام اسلامى، و نگهبان كتاب‏هاى آسمانى و كوه‏هاى هميشه استوار دين خدايند خدا به وسيله اهل بيت عليهم السّلام پشت خميده دين را راست نمود و لرزش و اضطراب آن را از ميان برداشت.

     

    جايگاه آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم


    كسى را با خاندان رسالت نمى‏ شود مقايسه كرد و آنان كه پرورده نعمت هدايت اهل بيت پيامبرند با آنان برابر نخواهند بود.

    عترت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم أساس دين، و ستون‏هاى استوار يقين مى‏باشند. شتاب كننده، بايد به آنان بازگردد و عقب مانده بايد به آنان بپيوندد زيرا ويژگى‏هاى حقّ ولايت به آنها اختصاص دارد و وصيّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نسبت به خلافت مسلمين و ميراث رسالت، به آنها تعلّق دارد.


    هم اكنون (كه خلافت را به من سپرديد) حق به اهل آن بازگشت، و دوباره به جايگاهى كه از آن دور مانده بود، باز گردانده شد.

    خطبه2

    نهج البلاغه

    .

    .

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه
     [ 10:43:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نص بر امامت امام رضا علیه السلام ...
    نص بر امامت امام رضا علیه السلام

    نص بر امامت امام رضا علیه السلام

    امام موسی کاظم علیه السلام درباره جانشین خود به یزید بن سلیط زیدی فرمود:

    خبر امامت او (در خواب- مرآت-) از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بمن رسيده و خود او و معاصرينش را بمن نشان داده است، و او نيز تا از پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و جدم على صلوات اللَّه عليه خبر نرسد بكسى از ما وصيت نكند .

     من در خواب ديدم كه همراه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله انگشتر و شمشير و عصا و كتاب و عمامه‏ اى بود.

    عرضكردم: يا رسول اللَّه! اينها چيست؟

     فرمود: عمامه رمز سلطنت خداى عز و جل است و شمشير رمز عزت خداى تبارك و تعالى است و كتاب رمز نور خداى تبارك و تعالى و عصا رمز نيروى خداست و انگشتر رمز جامع همه اين امور است.

    سپس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بمن فرمود:

     امرامامت از تو بيرون رفته و بديگرى رسيده است (يعنى نزديكست بيرون رود و بديگرى رسد يا تعيين امام از دست تو بيرونست- مرآت-).

     عرضكردم: يا رسول اللَّه بمن بنما كه او كيست؟

     فرمود، من هيچ يك از امامان را نديدم كه از مفارقت امر امامت مانند تو بيتابى كند (گويا بيتابى حضرت بواسطه اين بود كه ميدانست فرزندانش پس از وى اختلاف كنند و شيعيانش دسته دسته شوند) اگر امر امامت از روى محبت و دوستى ميبود كه اسماعيل از تو نزد پدرت محبوبتر بود، ولى امام از جانب خداى عز و جل تعيين مى‏شود.

     سپس موسى بن جعفر عليه السلام فرمود: من تمام فرزندان زنده و مرده‏ام را بنظر آوردم، آنگاه امير المؤمنين عليه السلام بپسرم على اشاره كرد و فرمود: اين سرور آنهاست: او از من و من از اويم و خدا با نيكوكارانست.

    موسى بن جعفر گويد: من (در خواب) متوجه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله شدم و گفتم: پدر و مادرم بقربانت، شما همه فرزندانم را يك جا گفتيد، بفرمائيد كداميك امامست؟ فرمود: آنكه با نور خداى عز و جل بنگرد و با فهمش بشنود و با حكمتش سخن گويد، درست ميرود و لذا اشتباه نكند، علم دارد و لذا نادانى نكند، حكمت و علم باو آموخته شده- آنگاه دست پسرم على را گرفت و فرمود: او اين است.

    و چون خواستى (وصيت كنى) على را بطلب تا ترا (در حال زنده بودنت) غسل دهد و كفن پوشد، زيرا غسل دادن او ترا پاك كند و جز آن درست نباشد و اين سنتى است كه از پيش ثابت شده. و بايد (هنگام نماز ميت) تو در برابرش بخوابى و برادران و عموهايش را پشت سر او بصف كن و باو دستور ده كه 9 تكبيرتر تو بگويد (يعنى براى احترام و امتياز تو چهار تكبير بيشتر از نماز بر ميتهاى ديگر بگويد) زيرا وصيت او پا بر جا شده و در حال زنده بودنت متصدى كارهاى تو باشد. سپس فرزندانت را كه بعد او هستند گرد آور و بنفع او از ايشان گواهى بگير و خدا را هم گواه گير و همان خدا براى گواهى كافيست

    يزيد گويد: سپس موسى بن جعفر عليه السلام بمن فرمود: مرا امسال ميگيرند و امر امامت با پسرم على است كه همنام دو على (از امامان گذشته) است: على اول على بن ابى طالب و على دوم على بن الحسين عليهم السلام است. فهم و خويشتن‏دارى و نصرت و دوستى و دين و محنت على اول و محنت و شكيبائى بر ناملايمات على دوم باو عطا شده است، و تا چهار سال بعد از مرگ هارون آزادى زبان ندارد.!

    سپس بمن فرمود: اى يزيد! چون باينجا عبورت افتاد و او را ملاقات كردى- كه ملاقات هم خواهى كرد- باو مژده بده كه خدا پسرى باو خواهد داد، امين، مورد اعتماد و مبارك. و او بتو خبر دهد كه مرا در اينجا ملاقات كرده‏ئى آن هنگام تو باو خبر ده كه آن كنيزك مادر آن پسر كنيزيست از خاندان ماريه كنيز رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و مادر ابراهيم، و اگر توانستى سلام مرا بآن كنيز هم برسانى، برسان.

     

    يزيد گويد: برادران على (بن موسى عليه السلام) اميد داشتند كه (در امامت) وارث موسى بن جعفر باشند.

     

     

    اصول کافی، جلد2، ص 93_96

    ترجمه مصطفوی

    .

    .

    موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀نص بر امامت امام رضا علیه السلام
    [دوشنبه 1398-06-04] [ 07:18:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      قریش با ما چه ها که نکرد ...

    ?دشمنی قریش

    قوم ما(قریش) خواستند پیامبر ما را بکشند و ریشه ی ما را برکنند،
    علیه ما نقشه ها کشیدند و کارها کردند و ما را از زندگی شیرین بازداشتند
    و با وحشت دست به گریبان ساختند
    به اقامت در کوههای صعب العبور واداشتند و آتش جنگ را علیه ما بر افروختند
    اما
    خداوند خواست که ما پاسدار پیامبر او و حافظ حریمش باشیم.
    .
    .
    نامه 9
    نهج البلاغه
    .
    .

    موضوعات: ✔کلام امیر, ◀نامه ها
    [پنجشنبه 1398-02-05] [ 02:21:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نخل های آزادی ...
    نخل های آزادی

    ?نخل های آزادی

    سلمان فارسی که مردی آزاده بود، در جست و جوی دانش و دین حق به حجاز آمد. در این سفر، گروهی از عرب ها او را به بردگی گرفته و فروختند.
    وی پس از اینکه به پیامبر(صلی الله علیه و آله) ایمان آورد در تلاش برای آزادی خویش با صاحبش مکاتبه نمود و قرار شد وی تعدادی درخت خرما بکارد و زمانی که به ثمر نشست. آزاد شود.
    رسول الله(ع) تمام آن نخل ها را کاشتند و همه آن درخت ها میوه دادند. این واقعیت حکایت از تلاش رسول خدا برای آزادی سلمان فارسی دارد که به قدرت الهی درختها زود میوه دادند.1. 2

    ✔بسیاری از امتیازات دینی و فضایل سلمان فارسی در احادیث پیامبر گرامی وجود دارد که فریقین آنها را نقل کرده اند. هماهنگی محتوایی احادیث نبوی در ارتباط با سلمان در نقل شیعه و اهل سنت نشانه صدور آنها از پیامبر و عامل احترام ویژه مسلمانان جهان برای سلمان است. بازشناسی شخصیت سلمان فارسی در پرتو رهنمودهای پیامبر خدا برای پیروزی از سلمان و درس گرفتن از زندگانی و سیره وی در ابعاد گوناگون لازم است.

    ✔سلمان، نمونه یک سیاست مدار مسلمان
    ✔ مهمترین عامل تشیع ایرانیان
    ✔ نماد نفی تبعیض نژادی در اسلام
    ✔سمبل کامل تربیت اسلامی
    ✔نقطه وحدت تمام مسلمانان
    ✔واسطه فیض ایرانیان با مرکز وحی
    و…
    ✔ شیعه ای مغفول مانده از یاران علی

    #سلمان_فارسی_را_به_ایرانیان_بشناسانیم

    1_کنز العمال، ج13
    2_مقاله از پایگاه نور مگز

    موضوعات: ✔سلمان فارسی سلمان محمد, ◀نخل های آزادی
    [پنجشنبه 1397-08-24] [ 05:12:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت