راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • مجموعه روایات درباره رابطه ایمان، اسلام و یقین
  • مجموعه درجات ایمان
  • فرق اسلام و ایمان
  • نحوه برخورد با دنیا از منظر امامان معصوم علیهم السلام
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای چهلم)
  • حقیقت دنیا
  • تأثیر شوخی بیجا بر عقل
  • کارکرد عقل و صبر
  • کارکرد عقل
  • روش برخورد با دنیا
  • دنیاشناسی
  • عقل و نجات رزق و روزی
  • تکبر و یاد مرگ
  • 5 پند مهم از امام علی
  • نحوه استفاده از دنیا و بدست آوردن روزی
  • مرگ و معاد در قرآن
  • ماهیت دنیا
  • پاداش و عذابی که احدی از آن خبر ندارد
  • سه پند مهم امام علی
  • احساس مرگ در یک قدمی
  • کلام پرتکرار امام علی بر روی منبرها
  • روش تسليت گفتن امام علی
  • رابطه مرگ و آرزو
  • ایمان و وعده های الهی
  • نگهبانی اجل
  • فرزندان دنیا
  • جایگاه عقل در هدایت
  • بهترین روش زندگی در دنیا
  • نحوه عملکرد ایمان در قلب
  • خداشناسى در حوادث روزگار
  • رفتارهای ضد تقوی
  • آفت عقل
  • اندیشه درست
  • مرگ
  • فرشته های محافظ
  • ماهیت دنیا و بخیلان
  • نگاه امام علی به دنیا
  • ضرورت یاد مرگ
  • ماهیت فقر
  • ارزش مشورت کردن
  • ایمان،مال و بلا
  • دنیا و اقسام مردم در آن
  • فرشته نادی مرگ
  • توبيخ نكوهش كننده دنيا
  • شگفتی امام علی از این افراد
  • خنده در مرگ مردی
  • حال و هوای امیر المومنین
  • مجموعه صفات انسان ساز از زبان امام علی
  • عاقبت ترجیح دادن دنیا بر دین
  • ارزش لحظه ها



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      خداشناسى در حوادث روزگار ...
    خداشناسى در حوادث روزگار

    خداشناسى در حوادث روزگار

     

     عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ

    بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ،

    وَ حَلِّ الْعُقُودِ،

    وَ نَقْضِ الْهِمَم.


     خدا را از سست شدن اراده هاى قوى،

    گشوده شدن گره هاى دشوار،

    و درهم شكسته شدن تصميم ها، شناختم.

    .

    حکمت 250

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-07-27] [ 08:55:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مرگ ...
    مرگ

    یاد مرگ

     

    أَيُّهَا النَّاسُ!

    اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ،

    وَ إِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ؛

    وَ بَادِرُوا الْمَوْتَ الَّذِي إِنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ أَدْرَكَكُمْ،

    وَ إِنْ أَقَمْتُمْ أَخَذَكُمْ، وَ إِنْ نَسِيتُمُوهُ ذَكَرَكُمْ.

     

     اى مردم!

    از خدايى بترسيد كه اگر سخنى گوييد مى شنود،

    و اگر پنهان داريد مى داند،

    و براى مرگى آماده باشيد، كه اگر از آن فرار كنيد شما را مى يابد،

    و اگر بر جاى خود بمانيد شما را مى گيرد،

    و اگر فراموشش كنيد شما را از ياد نبرد.

    .

    حکمت 203

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [سه شنبه 1399-07-22] [ 03:05:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      خداشناسی ...
    خداشناسی

     خدا شناسى


    سپاس خداوندى را سزاست كه از شباهت داشتن به پديده ها برتر

    و از تعريف وصف كنندگان والاتر است.

    با تدبير شگفتى آورش بر همه بينندگان آشكار،

    و با بزرگى عزّتش، بر همه فكرهاى انديشمندان پنهان است.

    داناست، نه آن كه آگاهى او از جايى گرفته شده يا در حال فزونى باشد و يا از كسى فراگيرد،

    اداره كننده سراسر نظام آفرينش است بى آنكه نيازى به فكر كردن يا انديشه درونى داشته باشد.

    خدايى كه تاريكى ها او را پنهان نسازد،

    و از نورها روشنى نگيرد،

    شب او را نپوشاند،

    و روز بر او نمى گذرد،

    نه بينايى او از راه ديدگان،

    و نه علم او از راه اطلاعات و اخبار است.

     

     

      ويژگى هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان امام علی


    خدا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را با روشنايى اسلام فرستاد،

    و در گزينش، او را بر همه مقدّم داشت.

    با بعثت او شكاف ها را پر،

    و سلطه گران پيروز را در هم شكست،

    و سختى ها را آسان،

    و ناهموارى ها را هموار فرمود

    تا آن كه گمراهى را از چپ و راست تار و مار كرد.

    .

    خطبه 213

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-06-16] [ 11:45:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      عاقبت دنیا پرستی ...
    عاقبت دنیا پرستی

    خداشناسی


    سپاس خداوندى را سزاست كه ستايش او در خلق آشكار،

    و سپاهش پيروز،

    و بزرگى او والا و بيكرانه است.


    خدا را؛

    براى نعمت هاى پى در پى،

    و بخشش هاى بزرگش ستايش مى كنم،

    خدايى كه؛

    حلمش بزرگ و عفوش فراگير است،

    در فرمانش عادل، و از گذشته و آينده با خبر است.

    با علم خود جهان هستى را پديد آورده،

    و با فرمان خود موجودات را آفريده است،

    بى آن كه از كسى پيروى كند، و يا بياموزد،

    و يا از طرح حكيم ديگرى استفاده نمايد،

    در آفرينش پديده ها، دچار اشتباهى نشده،

    و نه با حضور و مشورت گروهى، آفريده است.

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان حضرت علی


    گواهى مى دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست،

    هنگامى او را مبعوث فرمود كه مردم در گرداب جهالت فرو رفته بودند،

    و در حيرت و سرگردانى به سر مى بردند،

    هلاكت آنان را مهار كرده و به سوى خود مى كشيد،

    و گمراهى بر جان و دلشان قفل زده بود.

     

    نتیجه رعایت تقوی و خودسازی


    اى بندگان خدا!

    شما را به پرهيزكارى سفارش مى كنم،

    كه حق خداوند بر شماست،

    و نيز موجب حق شما بر پروردگار است.

    از خدا براى پرهيزكارى يارى بخواهيد،

    و براى انجام دستورات خدا از تقوا يارى جوييد،

    زيرا تقوا، امروز سپر بلا، و فردا راه رسيدن به بهشت است،

    راه تقوا روشن، و رونده آن بهرمند،

    و امانت دارش خدا، كه حافظ آن خواهد بود.

    تقوا همواره خود را بر امّت هاى گذشته (و حال) عرضه كرده و بر آينده نيز عرضه مى كند،

    زيرا فرداى قيامت، همه به آن نيازمندند.

    آنگاه كه در قيامت آفريده ها را گرد مى آورد

    و آنچه باز داده است باز پس مى گيرد

    و در باره همه نعمت ها مى پرسد،

    پس چه اندكند آنان كه تقوا را برگزيدند

    و بار آن را بدرستى بر دوش كشيدند

    آرى!

    پرهيزكاران تعدادشان اندك است

    و شايسته ستايش خداوند سبحان كه فرمود «بندگان سپاسگزار من اندكند».

    پس گوش جان را به نداى تقوا بسپاريد،

    و براى بدست آوردن آن تلاش كنيد.

    تقوا را به جاى آنچه از دست رفته به دست آوريد

    و عوض هر كار مخالفى كه مرتكب شده ايد انتخاب كنيد،

    با تقوا خواب خود را به بيدارى تبديل،

    و روزتان را با آن سپرى كنيد،

    دل هاى خود را با تقوا زنده كنيد،

    و گناهان خود را با آن شستشو دهيد.

    بيمارى هاى روان و جان خود را با تقوا درمان،

    و خود را آماده سفر آخرت گردانيد،

    از تباه كنندگان تقوا عبرت گيريد

    و خود عبرت پرهيزكاران نشويد.


    آگاه باشيد!

    تقوا را حفظ كنيد

    و خويشتن را با تقوا حفظ نماييد.

     

    روزی حلال ( پرهيز از دنياى حرام)


    برابر دنيا خويشتن دار و برابر آخرت دلباخته باشيد.

    آن كس را كه تقوا بلند مرتبت كرد خوار نشماريد،

    و آن را كه دنيا عزيزش كرد گرامى نداريد.

    برق درخشنده دنيا شما را خيره نكند،

    و سخن ستاينده دنيا را نشنويد.

    به دعوت كننده دنيا پاسخ ندهيد،

    و از تابش دنيا روشنايى نخواهيد،

    و فريفته كالاهاى گران قدر دنيا نگرديد.

    همانا برق دنياى حرام بى فروغ است،

    و سخنش دروغ،

    و اموالش به غارت رفتنى،

    و كالاهاى آن تاراج شدنى است.

     

    دنیای حرام


    آگاه باشيد!

    دنياى حرام چونان عشوه گر هرزه اى است كه تسليم نشود،

    و مركب سركشى است كه فرمان نبرد،

    دروغگويى خيانتكار، ناسپاس، حق نشناس،

    دشمنى حيله گر،

    پشت كننده اى سرگردان،

    حالاتش متزلزل،

    عزّتش خوارى،

    جدّش بازى و شوخى،

    و بلندى آن سقوط است.

    خانه جنگ و غارتگرى، تبهكارى و هلاكت،

    و سر منزل نا آرامى است،

    جايگاه ديدار كردن ها و جدايى هاست.

    راه هاى آن حيرت زا،

    گريزگاهايش ناپيدا،

    و خواسته هايش نوميد كننده و زيانبار است،

    پناهگاه هاى آن دنيا انسان را تسليم مرگ مى كند،

    و از خانه هاى خود بيرون مى راند،

    و چاره انديشى هاى آن ناتوان كننده است.

     

     اقسام دنيا پرستان


    نجات يافته اى مجروح،

    يا مجروحى پاره پاره تن،

    دسته اى سر از تن جدا،

    و دسته اى ديگر در خون خود تپيده،

    گروهى انگشت به دندان،

    و جمعى از حسرت و اندوه دست بر دست مى مالاند،

    برخى سر بر روى دست ها نهاده به فكر فرو رفته اند،

    عدّه اى بر اشتباهات گذشته افسوس مى خورند و خويشتن را محكوم مى كنند،

    و عدّه اى ديگر از عزم و تصميم ها دست برداشته اند،

    چرا كه راه فرار و هر نوع حيله گرى بسته شده،

    و دنيا آنها را غافلگير كرده است،

    و كار از كار گذشته،

    و عمر گرانبها هدر رفته است.

     

    هيهات! هيهات!

    آنچه از دست رفت گذشت،

    و آنچه سپرى شد رفت،

    و جهان چنانكه مى خواست به پايان رسيد.

    «نه آسمان بر آنها گريست و نه زمين، و هرگز ديگر به آنها مهلتى داده نشد.»

    .

    خطبه 191

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀رزق و روزی, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [شنبه 1399-06-08] [ 10:05:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      اصول علمی خداشناسی و توحید که درهیچ یک از خطبه های دیگر امام علی یافت نمی شود ...
    اصول علمی خداشناسی و توحید که درهیچ یک از خطبه های دیگر امام علی یافت نمی شود

    (در اصول كافى ج 1 ص 131 آمده است كه اين سخنرانى در شهر كوفه ايراد شد. در پيرامون توحيد و خداشناسى است كه اصول علمى آن در هيچ خطبه اى يافت نمى شود.)

     

    شناساندن صحيح خداوند سبحان


    كسى كه كيفيّتى براى خدا قائل شد يگانگى او را انكار كرده،

    و آن كس كه همانندى براى او قرار داد به حقيقت خدا نرسيده است.

    كسى كه خدا را به چيزى تشبيه كرد به مقصد نرسيد.

    آن كس كه به او اشاره كند يا در وهم آورد، خدا را بى نياز ندانسته است.

    هر چه كه ذاتش شناخته شده باشد آفريده است،

    و آنچه در هستى به ديگرى متّكى باشد داراى آفريننده است.

    سازنده اى غير محتاج به ابزار،

    اندازه گيرنده اى بى نياز از فكر و انديشه،

    و بى نياز از يارى ديگران است.

    با زمان ها همراه نبوده،

    و از ابزار و وسائل كمك نگرفته است.

    هستى او برتر از زمان،

    و وجود او بر نيستى مقدّم است،

    و ازليّت او را آغازى نيست.


    با پديد آوردن حواس، روشن مى شود كه حواسّى ندارد،

    و با آفرينش اشياء متضاد، ثابت مى شود كه داراى ضدّى نيست،

    و با هماهنگ كردن اشياء دانسته مى شود كه همانندى ندارد.

    خدايى كه روشنى را با تاريكى،

    آشكار را با نهان،

    خشكى را با ترى،

    گرمى را با سردى، ضدّ هم قرار داد،

    و عناصر متضاد را با هم تركيب و هماهنگ كرد،

    و بين موجودات ضدّ هم، وحدت ايجاد كرد،

    آنها را كه با هم دور بودند نزديك كرد،

    و بين آنها كه با هم نزديك بودند فاصله انداخت.

     

    خدايى كه حدّى ندارد،

    و با شماره محاسبه نمى گردد،

    كه همانا ابزار و آلات، دليل محدود بودن خويشند

    و به همانند خود اشاره مى شوند.

    اينكه مى گوييم موجودات از فلان زمان پديد آمده اند پس قديم نمى توانند باشند و حادثند،

    و اين كه مى گوييم حتما پديد آمدند، ازلى بودن آنها رد مى شود،

    و اينكه مى گوييم اگر چنين بودند كامل مى شدند، پس در تمام جهات كامل نيستند.

    خدا با خلق پديده ها در برابر عقل ها جلوه كرد،

    و از مشاهده چشم ها برتر و والاتر است،

    و حركت و سكون در او راه ندارد،

    زيرا او خود حركت و سكون را آفريد،

    چگونه ممكن است آنچه را كه خود آفريده در او اثر بگذارد؟!

    يا خود از پديده هاى خويش اثر پذيرد؟!

    اگر چنين شود، ذاتش چون ديگر پديده ها تغيير مى كند،

    و اصل وجودش تجزيه مى پذيرد،

    و ديگر ازلى نمى تواند باشد،

    و هنگامى كه (به فرض محال) آغازى براى او تصوّر شود پس سرآمدى نيز خواهد داشت،

    و اين آغاز و انجام، دليل روشن نقص و نقصان و ضعف دليل مخلوق بودن، و نياز به خالقى ديگر داشتن است.

    پس نمى تواند آفريدگار همه هستى باشد،

    و از صفات پروردگار كه «هيچ چيز در او مؤثر نيست، و نابودى و تغيير و پنهان شدن در او راه ندارد» خارج مى شود.

    خدا فرزندى ندارد تا فرزند ديگرى باشد،

    و زاده نشده تا محدود به حدودى گردد،

    و برتر است از آن كه پسرانى داشته باشد،

    و منزّه است كه با زنانى ازدواج كند.

     

    انديشه ها به او نمى رسند تا اندازه اى براى خدا تصوّر كنند،

    و فكرهاى تيزبين نمى توانند او را درك كند، تا صورتى از او تصوّر نمايند،

    حواس از احساس كردن او عاجز،

    و دست ها از لمس كردن او ناتوان است

    و تغيير و دگرگونى در او راه ندارد،

    و گذشت زمان تأثيرى در او نمى گذارد،

    گذران روز و شب او را سالخورده نسازد،

    و روشنايى و تاريكى در او اثر ندارد.

    خدا با هيچ يك از اجزاء و جوارح و اعضاء و اندام، و نه با عرضى از اعراض، و نه با دگرگونى ها و تجزيه، وصف نمى گردد.

    براى او اندازه و نهايتى وجود ندارد،

    و نيستى و سرآمدى نخواهد داشت،

    چيزى او را در خود نمى گنجاند كه بالا و پايينش ببرد،

    و نه چيزى او را حمل مى كند كه كج يا راست نگه دارد.

    نه در درون اشياء قرار دارد و نه بيرون آن،

    حرف مى زند نه با زبان و كام و دهان،

    مى شنود نه با سوراخ هاى گوش و عضو شنوايى،

    سخن مى گويد نه با به كار گرفتن الفاظ در بيان،

    حفظ مى كند نه با رنج به خاطر سپردن،

    مى خواهد نه با به كار گيرى انديشه،

    دوست دارد و خشنود مى شود نه از راه دلسوزى،

    دشمن مى دارد و به خشم مى آيد نه از روى رنج و نگرانى.

    به هر چه اراده كند، مى فرمايد «باش»، پديد مى آيد

    نه با صوتى كه در گوش ها نشيند، و نه فريادى كه شنيده مى شود،

    بلكه سخن خداى سبحان همان كارى است كه ايجاد مى كند.

    پيش از او چيزى وجود نداشته و گر نه خداى ديگرى مى بود.

     

    شناخت قدرت پروردگار


    نمى شود گفت «خدا نبود و پديد آمد» كه در آن صورت صفات پديده ها را پيدا مى كند،

    و نمى شود گفت «بين خدا و پديده ها جدايى است» و «خدا بر پديده ها برترى دارد»

    تا سازنده و ساخته شده همانند تصوّر شوند، و خالق و پديد آمده با يكديگر تشبيه گردند.

    مخلوقات را بدون استفاده از طرح و الگوى ديگران آفريد،

    و در آفرينش پديده ها از هيچ كسى يارى نگرفت،

     

    خلقت زمین

     

    زمين را آفريد و آن را بر پا نگهداشت بدون آن كه مشغولش سازد،

    و در حركت و بى قرارى، آن را نظم و اعتدال بخشيد،

    و بدون ستونى آن را به پاداشت،

    و بدون استوانه ها بالايش برد،

    و از كجى و فرو ريختن نگهداشت

    و از سقوط و درهم شكافتن حفظ كرد.

    ميخ هاى زمين را محكم،

    و كوه هاى آن را استوار،

    و چشمه هايش را جارى،

    و درّه ها را ايجاد كرد.

    آنچه بنا كرده به سستى نگراييد،

    و آنچه را توانا كرد ناتوان نشد.

    خدا با بزرگى و قدرت بر آفريده ها حاكم است،

    و با علم و آگاهى از باطن و درونشان با خبر است،

    و با جلال و عزّت خود از همه برتر و بالاتر است،

    چيزى از فرمان او سرپيچى نمى كند،

    و چيزى قدرت مخالفت با او را ندارد تا بر او پيروز گردد،

    و شتابنده اى از او توان گريختن ندارد كه بر او پيشى گيرد،

    و به سرمايه دارى نياز ندارد تا او را روزى دهد.

    همه در برابر او فروتنند،

    و در برابر عظمت او ذليل و خوارند.

    از قدرت و حكومت او به سوى ديگرى نمى توان گريخت،

    كه از سود و زيانش در امان ماند.

    همتايى ندارد تا با او برابرى كند،

    و او را همانندى نيست كه شبيه او باشد.

     

     معاد و آفرينش دوباره پديده ها


    اوست نابود كننده پديده ها پس از آفرينش، كه گويا موجودى نبود.

    نابودى جهان پس از پديد آمدن، شگفت آورتر از آفرينش آغازين آن نيست.

    چگونه محال است در صورتى كه اگر همه جانداران جهان، از پرندگان و چهارپايان، آنچه در آغل است و آنچه در بيابان سرگرم چراست،

    از تمام نژادها و جنس ها،

    درس نخوانده و انسان هاى زيرك،

    گرد هم آيند تا پشّه اى را بيافرينند، توان پديد آوردن آن را ندارند، و راه پيدايش آن را نمى شناسند،

    كه عقلهايشان سرگردان و در شناخت آن حيران مى مانند،

    و نيروى آنها سست و به پايان مى رسد،

    و رانده و درمانده باز مى گردند،

    آنگاه اعتراف به شكست مى كنند،

    و اقرار دارند كه نمى توانند پشّه اى بيافرينند و از نابود ساختنش ناتوانند.

    و همانا پس از نابودى جهان تنها خداى سبحان باقى مى ماند،

    تنهاى تنها كه چيزى با او نيست،

    آنگونه كه قبل از آفرينش جهان چيزى با او نبود،

    نه زمانى و نه مكان، بى وقت و بى زمان.

    در آن هنگام مهلت ها به سر آيد،

    سال ها و ساعت ها سپرى شود

    و چيزى جز خداى يگانه قهّار باقى نمى ماند

    كه بازگشت همه چيز به سوى اوست.

    پديده ها، چنان كه در آغاز آفريده شدن قدرتى نداشتند،

    به هنگام نابودى نيز قدرت مخالفتى ندارند،

    زيرا اگر مى توانستند پايدار مى ماندند.

     

    آفرينش چيزى براى خدا رنج آور نبوده

    و در آفرينش موجودات دچار فرسودگى و ناتوانى نشده است.

    موجودات را براى استحكام حكومتش نيافريده،

    و براى ترس از كمبود و نقصان پديد نياورده است.

    آفرينش مخلوقات نه براى يارى خواستن در برابر همتايى بود كه ممكن است بر او غلبه يابد،

    و نه براى پرهيز از دشمنى بود كه به او هجوم آورد،

    و نه براى طولانى شدن دوران حكومت،

    و نه براى پيروز شدن بر شريك و همتائى مخالف،

    و نه براى رفع تنهايى.

    سپس همه موجودات را نابود مى كند،

    نه براى خستگى از اداره آنها،

    و نه براى آسايش و استراحت،

    و نه به خاطر رنج و سنگينى كه براى او داشتند،

    و نه براى طولانى شدن ملال آور زندگيشان،

    بلكه خداوند با لطف خود موجودات را اداره مى فرمايد،

    و با فرمان خود همه را بر پا مى دارد،

    و با قدرت خود همه را استوار مى كند.
    سپس بدون آن كه نيازى داشته باشد بار ديگر همه را باز مى گرداند،

    نه براى اينكه از آنها كمكى بگيرد،

    و نه براى رها شدن از تنهايى تا با آنها مأنوس شود،

    و نه آن كه تجربه اى به دست آورد،

    و نه براى آن كه از فقر و نياز به توانگرى رسد،

    و يا از ذلّت و خوارى به عزّت و قدرت راه يابد.

    .

    خطبه 186

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ معاد و نشانه های قیامت در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀مراحل خلقت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, خلقت زمین
    [پنجشنبه 1399-06-06] [ 05:30:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      خدا را چگونه ببینیم؟ ...
    خدا را چگونه ببینیم؟

    (اين خطبه در مسجد كوفه در سال 36 هجرى پس از جنگ جمل ايراد شد).

     

    خداشناسی

     

    ذعلب يمانى پرسيد «اى امير مؤمنان آيا پروردگار خود را ديده اى؟»

    پاسخ فرمود: «آيا چيزى را كه نبينم مى پرستم»

    گفت: «چگونه او را مى بينى؟»

    فرمود: ديده ها هرگز او را آشكار نمى بينند، اما دل ها با ايمان درست او را در مى يابند.

    خدا به همه چيز نزديك است نه آن كه به اشياء چسبيده باشد،

    از همه چيز دور است نه آن كه از آنها بيگانه باشد،

    گوينده است نه با انديشه و فكر،

    اراده كننده است نه از روى آرزو و خواهش،

    سازنده است نه با دست و پا.

    لطافت دارد نه آن كه پوشيده و مخفى باشد،

    بزرگ است نه با ستمكارى،

    بيناست نه با حواس ظاهرى،

    مهربان است نه با نازك دلى،

    سرها و چهره ها در برابر عظمت او بخاك افتاده،

    و دل ها از ترس او بى قرارند.

    .

    خطبه 179

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [سه شنبه 1399-06-04] [ 12:36:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      جایگاه اهل بیت از منظر حضرت علی ...
    جایگاه اهل بیت از منظر حضرت  علی

     فلسفه بعثت پيامبران


    خداوند پيامبران را بر انگيخت

    و وحى را به آنان اختصاص داد،

    و پيامبران را حجّت خود بر بندگان قرار داد،

    تا استدلالى يا جاى عذرى براى كسى باقى نماند،

    پس پيامبران انسان ها را، با زبان راستگويى به راه حق فراخواندند.

     

    خداشناسی


    آگاه باشيد!

    كه خداوند از درون بندگان پرده بر مى گيرد،

    نه آن كه بر اسرار پوشيده آنان آگاه نيست،

    و بر آنچه در سينه ها نهفته دارند بى خبر است،

    بلكه خواست آنان را آزمايش كند،

    تا كدام يك، اعمال نيكو انجام مى دهد،

    و پاداش برابر نيكوكارى و كيفر مكافات در خور بدى ها باشد.

     

     ويژگى هاى امامان دوازده گانه


    كجا هستند كسانى كه پنداشتند دانايان علم قرآن آنان مى باشند نه ما كه اين ادّعا را بر أساس دروغ و ستمكارى بر ضدّ ما روا داشتند،

    خدا ما اهل بيت پيامبر عليهم السّلام را بالا آورد و آنان را پست و خوار كرد،

    به ما عطا فرمود و آنها را محروم ساخت،

    ما را در حريم نعمت هاى خويش داخل و آنان را خارج كرد،

    كه راه هدايت را با راهنمايى ما مى پويند، و روشنى دل هاى كور را از ما مى جويند.

    همانا امامان (دوازده گانه) همه از قريش بوده كه درخت آن را در خاندان بنى هاشم كاشته اند،

    مقام ولايت و امامت در خور ديگران نيست،

    و ديگر مدعيّان زمامدارى،  شايستگى آن را ندارند.

     

     گمراهان و تعامل با دنیا و آخرت ( خبر از ستمكارى عبد الملك مروان)


    گمراهان، دنياى زودگذر را برگزيدند،

    و آخرت جاويدان را رها كردند.

    چشمه زلال را گذاشتند و از آب تيره و ناگوار نوشيدند.

    گويا فاسق آنها را مى نگرم كه با منكر و زشتى ها يار است (عبد الملك مروان)

    و با آن انس گرفته و همنشين مى گردد

    تا آن كه موى سرش در گناهان سفيد گشته

    و خلق و خوى او رنگ گناه و منكر گيرد.

    در چنين حالى، كف بر لب به مردم يورش آورد،

    چونان موج خروشانى كه از غرق كردن هر چيزى بى پروا باشد،

    يا شعله اى كه تر و خشك را بسوزاند و همه چيز را خاكستر گرداند.

     

     اندرزهاى جاودانه (دنیاگرایان)

     

    كجايند عقل هاى روشنى خواه از چراغ هدايت

    و كجايند چشم هاى دوخته شده بر نشانه هاى پرهيزكارى

    كجايند دل هاى به خدا پيش كش شده و در اطاعت خدا پيمان بسته.

    افسوس كه دنياپرستان بر متاع پست دنيا هجوم آوردند،

    و براى به دست آوردن حرام يورش آورده يكديگر را پس زدند،

    نشانه بهشت و جهنّم براى آنان بر افراشته،

    اما از بهشت روى گردان و با كردار زشت خود به طرف آتش روى آوردند،

    پروردگارشان آنان را فراخواند امّا پشت كرده، فرار كردند،

    و شيطان آنان را دعوت كرد، پذيرفته به سوى او شتابان حركت كردند.

    .

    خطبه 144

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀نبوت در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1399-05-20] [ 12:19:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی های پیامبر از منظر حضرت علی ...
    ویژگی های پیامبر از منظر حضرت علی

    خداشناسی


    ستايش خداوندى را سزاست كه احسان فراوانش بر آفريده ها گسترده

    و دست كرم او براى بخشش گشوده است.

    او را بر همه كارهايش مى ستاييم

    و براى نگهدارى حق الهى از او يارى مى طلبيم.

     

     ويژگى هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:


    و گواهى مى دهيم جز او خدايى نيست.

    و گواهى مى دهيم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست.

    او را فرستاد تا فرمان وى را آشكار و نام خدا را بر زبان راند.

    پس با امانت، رسالت خويش را به انجام رساند،

    و با راستى و درستى به راه خود رفت.

    و پرچم حق را در ميان ما به يادگار گذاشت،

    هر كس از آن پيشى گيرد از دين خارج و آن كس كه از آن عقب ماند هلاك گردد

    و هر كس همراهش باشد رستگار شود.

    راهنماى اين پرچم، با درنگ و آرامش سخن مى گفت،

    و دير و حساب شده به پا مى خاست،

    و آنگاه كه بر مى خاست سخت و چالاك، به پيش مى رفت،

    پس چون در اطاعت او در آمديد، و او را بزرگ داشتيد، مرگ او فرارسيد و خدا او را از ميان شما برد.

    پس از او چندان كه خدا خواهد زندگانى مى گذرانيد

    تا آن كه خدا شخصى را بر انگيزاند كه شما را متّحد سازد،

    و پراكندگى شما را جبران نمايد

    مردم به چيزى كه نيامده دل نبنديد،

    و از آن كه در گذشت مأيوس نباشيد، كه آن پشت كرده اگر يكى از پاهايش بلغزد، و ديگرى برقرار باشد شايد هر دو پا به جاى خود برگشته و استوار ماند.

     

     تداوم امامت تا ظهور امام زمان عليه السّلام


    آگاه باشيد، مثل آل محمّد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) چونان ستارگان آسمان است، اگر ستاره اى غروب كند، ستاره ديگرى طلوع خواهد كرد (تا ظهور صاحب الزمان عليه السّلام). گويا مى بينم در پرتو خاندان پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) نعمت هاى خدا بر شما تمام شده و شما به آنچه آرزو داريد رسيده ايد.

    .

    خطبه 100

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1399-05-06] [ 11:26:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      خداشناسی در محضر حضرت علی ...
    خداشناسی در محضر حضرت علی

    (در سال 38 هجرى پس از پايان جنگ صفّين در مسجد كوفه اين سخنرانى را ايراد كرد).


    خدا شناسى، «شناخت صفات خدا»:


    ستايش خداوندى را سزاست كه صفتى بر صفت ديگرش پيشى نگرفته تا بتوان گفت: پيش از آن كه آخر باشد اوّل است و قبل از آن كه باطن باشد ظاهر است.
    هر واحد و تنهايى جز او، اندك است،

    هر عزيزى جز او ذليل، و هر نيرومندى جز او ضعيف و ناتوان است،

    هر مالكى جز او بنده، و هر عالمى جز او دانش آموز است،

    هر قدرتمندى جز او، گاهى توانا و زمانى ناتوان است.
    هر شنونده اى جز خدا در شنيدن صداهاى ضعيف كر و برابر صداهاى قوى، ناتوان است و آوازهاى دور را نمى شنود.


    هر بيننده اى جز خدا، از مشاهده رنگ هاى ناپيدا و اجسام بسيار كوچك ناتوان است، هر ظاهرى غير از او پنهان، و هر پنهانى جز او آشكار است.


    مخلوقات را براى تقويت فرمانروايى، و يا براى ترس از آينده، يا يارى گرفتن در مبارزه با همتاى خود، و يا براى فخر و مباهات شريكان، و يا ستيزه جويى مخالفان نيافريده است؛ بلكه همه، آفريده هاى او هستند و در سايه پرورش او، بندگانى فروتن و فرمانبردارند.


    خدا در چيزى قرار نگرفته تا بتوان گفت در آن جاست، و دور از پديده ها نيست تا بتوان گفت از آنها جداست.


    آفرينش موجودات او را در آغاز ناتوان نساخته، و از تدبير پديده هاى آفريده شده باز نمانده است، نه به خاطر آنچه آفريده قدرتش پايان گرفته و نه در آنچه فرمان داد و مقدّر ساخت دچار ترديد شد؛ بلكه فرمانش استوار، و علم او مستحكم، و كارش بى تزلزل است.

    خدايى كه به هنگام بلا و سختى به او اميدوار، و در نعمت ها از او بيمناكند.

    .

    خطبه 65

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1399-02-01] [ 05:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      قدرت عقل در معرفت خداوند ...
    قدرت عقل در معرفت خداوند

    خدا شناسى


    ستايش خداوندى را سزاست كه از اسرار نهان ها آگاه است، و نشانه هاى آشكارى در سراسر هستى بر وجود او شهادت مى دهند، هرگز برابر چشم بينندگان ظاهر نمى گردد. نه چشم كسى كه او را نديده مى تواند انكارش كند، و نه قلبى كه او را شناخت مى تواند مشاهده اش نمايد.


    در والايى و برترى از همه پيشى گرفته. پس، از او برتر چيزى نيست، و آنچنان به مخلوقات نزديك است كه از او نزديك تر چيزى نمى تواند باشد.
    مرتبه بلند او را از پديده هايش دور نساخته، و نزديكى او با پديده ها، او را مساوى چيزى قرار نداده است.


    عقل ها را بر حقيقت ذات خود آگاه نساخته، امّا از معرفت و شناسايى خود باز نداشته است. پس اوست كه همه نشانه هاى هستى بر وجود او گواهى مى دهند و دل هاى منكران را بر اقرار به وجودش وا داشته است، خدايى كه برتر از گفتار تشبيه كنندگان و پندار منكران است.

    خطبه49

    نهج البلاغه

    .

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خداشناسی در نهج البلاغه
    [یکشنبه 1399-01-03] [ 11:30:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      خداشناسی آسان ...

    ? خداشناسی آسان

    اگر انسانها در عظمت قدرت و بزرگی نعمت خداوند می اندیشیدند به راه راست باز می گشتند و از عذاب سوزان می ترسیدند
    آیا به کوچکترین چیزی که آفریده نمی نگرند که چگونه آفرینش او را محکم و ترکیبش را استوار ساخته ؟
    برایش گوش و چشم پدید آورده و به استخوان و پوستش آراسته؟

    خطبه 185
    .
    .

    موضوعات: ✔کلام امیر, ◀خطبه ها
    [چهارشنبه 1397-08-23] [ 10:29:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت