گذشته خاندان معاویه از زبان حضرت علی

??از نامه هاى حضرت علی در جواب نامه معاويه و تهدیدات نظامی او:

 

?گذشته خاندان معاویه (لعنه الله علیه)


اما بعد، همان طور كه گفتى ما و شما با هم در الفت و اتفاق بوديم، ولى در گذشته بين ما و شما جدايى افتاد، زيرا ما ايمان آورديم و شما كفر ورزيديد، و امروز هم ما به راه راستيم و شما دچار فتنه ايد، و مسلمان شما اسلام نياورد مگر از روى بى ميلى، و اين در حالى بود كه تمام بزرگان عرب تسليم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شدند و همدست وى گشتند.

 

?طلحه و زبیر و عایشه


گفته بودى كه طلحه و زبير را من كشتم، و عايشه را تبعيد نمودم، و ميان دو شهر كوفه و بصره فرود آمدم، اين امور به تو ربطى ندارد، تو را در اين مسأله زيانى نيست و هم نيازى ندارد كه عذرش را از تو بخواهم.

 

مهاجرین و انصار


و ياد آور شدى كه با لشگرى از مهاجرين و انصار به جنگ من خواهى آمد، معلومت باد از آن روزى كه برادرت اسير شد هجرت قطع گشت (و شما را نشايد كه به خود مهاجر گوييد)، اكنون اگر به ديدار من عجله دارى آسوده باش، كه اگر به ديدارت آيم سزاوار است كه خداوند مرا براى عقوبت تو بر انگيخته باشد، و اگر تو به ديدار من آيى مانند آن است كه برادر بنى اسد گفته:

“به استقبال باد تابستانى روند كه سنگ ريز و درشت را بر مى گيرد و بر آنان مى كوبد.”
شمشيرى كه به وسيله آن جدّ و دايى و برادرت را كشتم پيش من است.

 

به خدا قسم چنانكه دانستم بر دلت غلاف گمراهى پوشيده، و عقلت اندك و ناقص است، شايسته است در باره تو گفته شود كه بر نردبانى بالا رفته اى كه تو را بر جاى بدى مشرف ساخته كه به زيان توست نه سود تو، چرا كه چيزى را خواستى كه گمشده تو نيست، و گوسپندى را چراندى كه مالكش نمى باشى، و امرى را خواستى كه نه اهلش هستى و نه در معدنش قرار دارى، چه اندازه گفتارت از عملت دور است، چه زود شبيه عموها و دايى هايت شدى كه شقاوت و آرزوهاى باطل آنان را به انكار محمّد صلّى اللّه عليه و آله واداشت، همان گونه كه مى دانى با او جنگيدند تا به خاك و خون در افتادند، نه از حادثه عظيمى به نفع خود دفاع كردند، و نه حريمى را در برابر شمشيرهايى كه ميدان نبرد از آن خالى نيست و با سهل انگارى سازگارى ندارد حمايت نمودند.

 

?عثمان


در باره كشندگان عثمان زياد از اندازه سخن گفتى، بيا مانند ديگران از من اطاعت كن، سپس آنان را نزد من به محاكمه كشان، تا بين تو و ايشان به كتاب خدا داورى كنم. ولى آنچه تو مى خواهى به مانند گول زدن طفل در ابتداى باز گرفتن او از شير است.

سلام بر اهلش.

.

.

نامه 64

نهج البلاغه

.

.

موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀عثمان در نهج البلاغه, ◀طلحه و زبیر در نهج البلاغه, ◀ عایشه در نهج البلاغه
[شنبه 1398-05-26] [ 07:16:00 ق.ظ ]