روز سیزدهم، آیه سیزدهم، سیزدهمین تدبر

طرح سی روز سی آيه ، رمضان 1440

?آيه چهاردهم
ضرورت شگفتی از شُبهه « مُردن انسان و تبديل به خاک شدن بدن او مانع از معاد و بازگشت به خدا و روز جزا است.»

جزء سيزدهم، آيه 5 سوره رعد:
« وَ إِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ اَ اِذَا كُنَّا تُرَاباً اَ اِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِيدٍ اُوْلَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ وَ اُوْلَئِكَ الْاَغْلَالُ فِی اَعْنَاقِهِمْ وَ اُوْلَئكَ اَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ(رعد/5)»

« اگر تو در شگفت می‏آيى، شگفت سخن ايشان است كه آيا آن هنگام كه خاك شويم از نو ما را بيافرينند؟ اينان به پروردگارشان ايمان ندارند، بر گردنهاشان غُلها باشد و اهل جهنمند و در آن جاودانه‏اند. (رعد/5)»

⁉پرسشها:
1- شگفتی که آيه 5 سوره رعد از آن سخن می گويد چيست؟

2- با توجّه به آيه 5 سوره رعد، چرا پيامبر صلی الله عليه و آله بايد از سخن کفّار شگفتی کند؟

3- در آيه 5 سوره رعد، چه دليلی در شخصيّت افراد مطرح کننده شبهه موجب طرح آن شبهه بوده است؟

4- چرا در آيه 5 سوره رعد، عاقبت کار منکران معاد و مطرح کنندگان شبهه را به طور قطع بيان می کند که : « اُوْلَئِكَ الْاَغْلَالُ فِی اَعْنَاقِهِمْ وَ اُوْلَئكَ اَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» به عبارت ديگر چه رابطه ای ميان مطرح کردن آن شبهه و اين عاقبت اخروی وجود دارد؟

5- در شبهه ای که منکران معاد در آيه 5 سوره رعد مطرح می کنند منظورشان از تراب چيست؟ چه پاسخی برای آن می توان مطرح کرد؟

✔پاسخها:

1- شگفتی که آيه 5 سوره رعد از آن سخن می گويد شبهه ای است که درباره معاد مطرح می کنند.
می گويند: «:” اَ إِذا كُنَّا تُراباً اَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ آيا آنگاه که خاکی می شويم آيا ما خلقتی جديد خواهيم داشت؟»

2- با توجّه به آيه 5 سوره رعد بطلان و فساد گفتار کفّار آن قدر واضح بود كه هيچ انسان سليم العقلی ترديد در آن را جايز نمی داند. لذا خداوند به پيامبر صلی الله عليه و آله می فرمايد: می خواهی شگفت زده شوی بايد از سخن کفّار شگفتی کنی. که می گويند معادی نيست.

3- در آيه 5 سوره رعد، پس از مطرح کردن شبهه می فرمايد: « اُوْلَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ » يعنی اگر دنبال دليلی در شخصيّت افراد مطرح کننده اين شبهه هستی بدان که اينان همان کافران هستند که به پروردگارشان ايمان ندارند. زيرا لازمه گفتار ايشان اين است كه حيات آدمی محدود باشد به همين زندگی مادّی دنيا، بدون اينكه دامنه‏اش بعد از مرگ را هم بگيرد و الى الابد دوام داشته باشد، و اين در حقيقت انكار عالم ربوبى است، زيرا اعتقاد به وجود ربّی كه معاد نداشته باشد معنا ندارد.

4- اينکه در آيه 5 سوره رعد، عاقبت کار منکران معاد و مطرح کنندگان شبهه را به طور قطع بيان می کند که : « اُوْلَئِكَ الْاَغْلَالُ فِی اَعْنَاقِهِمْ وَ اُوْلَئكَ اَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» اشاره است به گرائيدن به زمين و ركون به سوی هوی و مقيّد بودن به كُنده و زنجير جهل و غُلهای انكار، و اينكه فرمود:” اُولئِكَ اَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ” اشاره است به مكثشان در عذاب و شقاوت.
(ترجمه الميزان، ج‏11، ص: 409)

5- اصل شبهه ای که منکران معاد مطرح می کنند اين است که گفته‏اند: « اَ إِذا كُنَّا تُراباً اَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ». مقصودشان از « تراب » در اين جمله خاكی است كه بدن آدمی پس از مرگ بدان تبديل می شود، زيرا در آن موقع انسان به طور كامل معدوم شده است، و چيزی از او باقی نمانده است، جز خاک. چگونه اين خاک دوباره خلق می شود و برمی گردد.

علامه طباطبايی (ره) می گويد: شبهه خاک شدن انسان پس از مرگ و متلاشی شدن او و عدم بازگشت به خدا و لقای آخرت، را خدای تعالى در كلام خود جواب داده و فرموده كه: انسان، عبارت از بدن مركب از مشتى اعضای مادی نيست تا با مرگ و بطلان تركيب و متلاشی شدنش بكلّی معدوم شود، بلكه حقيقت او روحی است علوی- و يا اگر خواستى بگو حقيقت او نفس او است- كه به اين بدن مركّب مادی تعلّق يافته، و اين بدن را در اغراض و مقاصد خود به كار می اندازد، و زنده ماندن بدن هم از روح است،

بنا بر اين هر چند بدن ما به مرور زمان و گذشت عمر از بين می رود و متلاشی می شود، اما روح، كه شخصيت آدمی با آن است باقی است، پس مرگ معنايش نابود شدن انسان نيست، بلكه حقيقت مرگ اين است كه خداوند روح را از بدن بگيرد، و علاقه او را از آن قطع كند، آن گاه مبعوثش نمايد،
و بعث و معاد هم معنايش اين است كه خداوند بدن را از نو خلق كند و دوباره روح را به آن بدمد، تا در برابر پروردگارش برای فصل قضاء بايستد.

( ترجمه الميزان، ج‏11، ص: 407)

خداوند در اين باره می ‏فرمايد:” وَ قالُوا اَ إِذا ضَلَلْنا فِي الْاَرْضِ اَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ كافِرُونَ قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ”

(سوره الم سجده /آيه 10 و 11)

كه حاصلش اين است كه شما با مردن در زمين گم نمی شويد و معدوم نمی گرديد، بلكه ملك الموت كه موكّل بر مرگ است آن حقيقتى را كه لفظ” شما” و” ما” به آن دلالت می كند، و عبارت از جانها است می گيرد و در قبضه او باقی می ماند و گم نمی شود، آن گاه وقتى مبعوث شديد بسوی خدا برمی گرديد، و دوباره بدنهای شما به جانهايتان ملحق می شود، و باز شما شمائيد.
پس برای آدميان حياتی است باقی كه محدود به عمر فانى دنيا نيست، و عيشی است دائمی در عالم ديگری كه با بقای خداوندی باقی است، و انسان در زندگی دوّمش بهره ای ندارد مگر آنچه كه در زندگی اوّلش از ايمان به خدا و عمل صالح كسب كرده، و از موادّ سعادتی كه امروز برای فردايش پس‏انداز نموده.
پس اگر آدمی حق را پيروی كند، و به آيات خدا ايمان بياورد، در زندگی ديگرش به كرامت قرب و نزديكی به خدا، و به ملكی كه كهنه نمی شود سعادتمند می گردد، و اگر به پستى و به سوی خاك بگرايد، و فقط به دنيا توجّه داشته باشد و از ياد خدا اِعراض نمايد، در زندگی ديگرش در شقاوت و هلاكت خواهد بود و مغلول به غُل و زنجير نوميدی و خسران محشور خواهد شد، و از اصحاب آتش خواهد گرديد. (موارد ديگری هم در تفسير الميزان بيان شده است. برای تکميل گفتار مراجعه بفرماييد.)
.
.
استاد بصراوی
.
.

موضوعات: ✔خدا خبر می دهد, ◀30روز 30آیه 30 تدبر (ویژه ماه رمضان)
[یکشنبه 1398-02-29] [ 03:29:00 ب.ظ ]