روز سی ام، آیه سی ام، سی امین تدبر

طرح سی روز سی آيه ، رمضان 1440
آيه سی ام
در روز قيامت مؤمنين، به تلافی خنده کافرين در دنيا، به کافرين می خندند و منتظر کيفری مطابق اعمال دنيوی آنان هستند.

?جزء سی ام، آيه 34 سوره مطفّفين:

« فَالْيَوْمَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ (مطفّفين/34)»
« و امروز مؤمنان به كافران می خندند. (مطفّفين/34)»

⁉پرسشها:

1- آيه 34 سوره مطفّفين در چه سياقی از آيات قرار دارد؟ از آيه … تا آيه … ؟ موضوع آيات درباره چيست؟

2- منظور از يوم در آيه 34 سوره مطفّفين چه روزی است؟

3- صفات مؤمنين مذکور در آيه 34 سوره مطفّفين چيست؟ صفات را با توجّه به آيات قبل از اين آيه، تفسير آيات و روايات وارد شده درباره آيات بنويسيد.

4- صفات کافرين مذکور در آيه 34 سوره مطفّفين چيست؟ صفات را با توجّه به آيات قبل از اين آيه، تفسير آيات و روايات وارد شده درباره آيات بنويسيد.

5- با توجّه به آيه 34 سوره مطفّفين و آيات قبل از آن توضيح دهيد: چرا مؤمنين در روز قيامت به کافرين می خندند؟ و با توجّه به آيات بعد توضيح دهيد مؤمنين در روز قيامت در انتظار چه هستند؟

✔پاسخها:

1- آيه 34 سوره مطفّفين در بين آيات 29 تا 36 قرار دارد. موضوع اين آيات آزار و اذيت شدن مؤمنين به سبب ايمانشان در دنيا توسّط کافرين است.
در آخر کيفر مجرمين در روز قيامت را مطرح می کند و کيفر خنديدن مجرمين در دنیا به مؤمنين، نگاه کردن مؤمنين در آخرت به آنها و خنديدن به آنها است.

2- منظور از يوم در آيه 34 سوره مطفّفين روز قيامت يعنی روز جزاست.

3- صفات مؤمنين مذکور در آيه 34 سوره مطفّفين که در روز قيامت بر تختها تکيه زده اند و منتظر مجازات کافرين هستند در آيات بين 18 تا 28 آمده است و عبارت است از:
الف- پاداش نيکوکاری مؤمنين در علّيين ثبت است. اين موضوع از آيات 18 تا 20 آمده است.
ب- مقرّبين پاداش آنان را مشاهده می کنند. (مطفّفين/21)

كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِی عِلِّيِّينَ حقّا، كه اعمال نيكان در عِلّيّين مكتوب است. (مطفّفين/18)
وَ مَا اَدْرَئكَ مَا عِلِّيُّونَ و تو چه می دانى كه عِلّيّين چيست؟ (مطفّفين/19)
كِتَابٌ مَرْقُومٌ كتابى است نوشته، (مطفّفين/20)
يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ كه مقرّبان خدا در آن می نگرند. (مطفّفين/21)

علامه طباطبايی (ره) درباره اين آيات می گويد: آنچه برای ابرار مقدّر شده، و قضايش رانده شده، تا جزای نيكوكاري های آنان باشد، در عليّين قرار دارد، و تو ای پيامبر! نمی دانى عليّين چيست، امری است نوشته شده، و قضايى است حتمی و مشخّص و بدون ابهام.

« شهادت » در آيه 21 مطفّفين به معنای معاينه و به چشم خود ديدن است، و «مقرّبين»، قومی از اهل بهشتند كه درجه شان از درجه عموم ابرار بالاتر است، پس مراد اين است كه مقرّبين، عليّين را با ارائه خدای تعالى می بينند، و خدای عزّوجلّ نظير اين مشاهده را درباره دوزخ آورده و فرموده

« كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ (تکاثر/5 و6)» و از اين آيه استفاده می شود كه مقرّبين همان اهل يقينند.

ج- اين مؤمنين دسته « ابرار: نيکوکاران » را تشکيل می دهند و در بهشت غرق نعمتند. نعمتهايی که در بهشت برای اين مؤمنين نيکوکار وعده داده شده است، در آيات 22 تا 28 آمده است:
« إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِی نَعِيمٍ هر آينه نيكان در نعمتند، (مطفّفين/22)»
« عَلَی الْاَرَائكِ يَنظُرُونَ بر تختها نشسته و نظاره می كنند. (مطفّفين/23)»
« تَعْرِفُ فىِ وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ بر چهره هاشان طراوت نعمت را بشناسی. (مطفّفين/24)»
« يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ از شرابى خالص كه بر سر آن مُهر نهاده اند سيراب می شوند. (مطفّفين/25)»
« خِتَامُهُ مِسْكٌ وَ فِی ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ مُهر آن از مشك است و پيشدستى كنندگان در آن بر يكديگر پيشدستى می كنند. (مطفّفين/26)»
« وَ مِزَاجُهُ مِن تَسْنِيمٍ آميزه آن تَسنيم است. (مطفّفين/27)»
« عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ چشمه ای است كه مقرّبان خدا از آن می آشامند. (مطفّفين/28)»

???
علامه طباطبايی (ره) درباره آيات 22 تا 28 مطفّفين می گويد:

كلمه « نعيم » به معنای نعمت بسيار است، و اين كلمه را نكره آورد تا بفهماند عظمت آن شناختنى نيست. و معنای آيه اين است كه ابرار در نعمت بسياری قرار دارند، كه آن نعمت در وصف نمی گنجد.

كلمه « ارائك » جمع اريكه است، كه به معنای جايگاهی است كه در حجله يعنى اطاق مخصوص عروس درست می كنند، مراد از جمله ی « ينظرون » … نظر كردنشان به مناظر زيبا و خرّم بهشت و نعمت های دائمی موجود در آن است.

كلمه « نضرة » در آيه 24 سوره مطفّفين به معنای بهجت و رونق است، و خطاب در اين جمله به رسول خدا (ص) است، امّا نه به اين اعتبار كه پيامبر است، بلكه به اين اعتبار كه می تواند نظر كند و بشناسد، پس اين حكم شامل هر كسی است كه بتواند نظر كند و بشناسد، و معنايش اين است كه هر كس به چهره‏های بهشتيان نظر كند، رونق و خرّمی ناشی از برخورداری از نعمت‏های بهشت را در چهره هايشان می شناسد.

كلمه « رحيق » در آيه 25 مطفّفين به معنای شراب صاف و خالص از غشّ است، و به همين مناسبت آن را به وصف مختوم توصيف كرده، چون همواره چيزی را مهر و موم می كنند كه نفيس و خالص از غشّ و خلط باشد، تا چيزی در آن نريزند و دچار ناخالصيش نكنند.
كلمه « ختام » در آيه 26 سوره مطفّفين به معنای وسيله مهر زدن است، می فرمايد وسيله مهر زدن بر آن رحيق بجای گل و لاك و امثال آن- كه در دنيا بوسيله آنها مهر و موم می كنند- مشك است.

و كلمه « تنافس » که در آيه 26 سوره مطفّفين آمده است به معنای زورآزمايى افراد در ربودن چيزی از دست يكديگر است، ولى در مورد آيه و مقامی كه دارد به معنای مسابقه است.
هم چنان كه همين معنا را در آيه 21 سوره حديد به صراحت، خاطرنشان كرده می فرمايد: « سابِقُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ »، پس در آيه بشر را ترغيب می كند تا بشتابد به سوی آن نعمتى كه با عبارت رحيق مختوم توصيفش كرده است.

چون كلام در توصيف نعيم بهشت بوده، می فهماند كه جمله « و فى ذلك » ترغيب مؤكّد است به تخصيص بعد از تعميم، يعنى ترغيب به خصوص رحيق مختوم، بعد از ترغيب به همه نعمت های بهشتى، و معنايش اين است كه مسابقه‏گران و زورآزمايان بايد بر سر همه نعمت های بهشتى، و مخصوصاً بر سر رحيق مختوم مسابقه بگذارند، كه نوشيدنى خاصّ آنان است، آن وقت آيه شريفه مثل اين می ماند كه بگوييم: همه مؤمنين را احترام كن خصوصاً صالحان از ايشان را.

كلمه « مزاج » در آيه 27 سوره مطفّفين به معنای وسيله مخلوط كردن است، و كلمه «تسنيم» - به طوری كه آيه بعدی تفسيرش می كند- به معنای چشمه ای است در بهشت، كه خدای تعالى نامش را تسنيم نهاده، و از اين ماده كلماتی به معنای بلند كردن و پر شدن نيز آمده، وقتى گفته می شود: « سنمه »، معنايش اين است كه آن چيز را بلند كرد،

معناي آيه 27 و 28 سوره مطفّفين اين است كه « مزاج آن شراب از چشمه تسنيم است، كه آن چشمه ای است كه تنها مقرّبون (خواص از مؤمنين) از آن چشمه می نوشند.
و مفادّ آيه 28 اين است كه مقرّبين صرفاً تسنيم را می نوشند، هم چنان كه مفادّ جمله «وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ» اين است كه: آنچه در قدح ابرار از رحيق مختوم هست با تسنيم مخلوط می شود.

و اين معنا به دو نكته دلالت می كند، اوّل اينكه تسنيم از رحيق مختوم گرانقدرتر است، چون رحيق مختوم با آميخته شدن با تسنيم لذّت بخش تر می شود. دوّم اينكه مقرّبين در درجه بالاتری از ابرار قرار دارند. (ترجمه الميزان، ج‏20، ص: 393 و394)

???

4- صفات کافرين مذکور در آيه 34 سوره مطفّفين در آيات 29 تا 33 سوره مطفّفين آمده است:
« إِنَّ الَّذِينَ اَجْرَمُواْ كاَنُواْ مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يَضْحَكُونَ گناهكاران به مؤمنان می خنديدند. (مطفّفين/29)»
« وَ إِذَا مَرُّواْ بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ و چون بر آنها می گذشتند، به چشم و ابرو اشاره می كردند. (مطفّفين/30)»
« وَ إِذَا انقَلَبُواْ إِلىَ اَهْلِهِمُ انقَلَبُواْ فَكِهِينَ و چون نزد كسانشان بازمی گشتند، شادمانه بازمی گشتند. (مطفّفين/31)»
« وَ إِذَا رَاَوْهُمْ قَالُواْ إِنَّ هَؤُلَاءِ لَضَالُّونَ و چون مؤمنان را می ديدند، می گفتند كه اينان گمراهند. (مطفّفين/32)»
وَ مَا اُرْسِلُواْ عَلَيْهِمْ حَافِظِينَ و حال آنكه آنان را به مواظبت اعمال مؤمنان نفرستاده بودند. (مطفّفين/33)»

با توجّه به تفسير الميزان از اين آيات صفات کفّار عبارتند از:

- گناهکارند و در دنيا به مؤمنين به دليل ايمان داشتن آنان می خنديدند.
- در برخورد به مؤمنين با اشاره به چشم يكديگر را به استهزای آنان وامی داشتند.
- با غرور و خوشحال از خنديدن و مسخره کردن مؤمنين گفتگو می کردند.
- مؤمنين را گمراه می ناميدند.
- مأمور قضاوت و داوری درباره مؤمنين نبودند و داوری آنان پذيرفته نبود.

5- با توجّه به آيه 34 سوره مطفّفين و آيات قبل از آن علّت خنديدن مؤمنين به کافرين در روز قيامت همان خنديدن و مسخره کردن مؤمنين در دنيا است.

با توجّه به آيات :

عَلَی الْاَرَائكِ يَنظُرُونَ بر تختها تكيه زده اند و می نگرند. (مطفّفين/35)»
هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كاَنُواْ يَفْعَلُونَ آيا كافران برابر اعمالشان مجازات می شوند؟ (مطفّفين/36)»
مؤمنين در قيامت بر تختهايی نشسته اند و منتظر مجازات شدن کافران هستند، تا به چشم خود ببينند که کيفر کافرين به اندازه بدي هايی که در دنيا کرده اند هست يا نه؟

علامه طباطبايی (ره) در ذيل آيات مورد گفتگو رواياتی را آورده است. از جمله اين روايات:
- در روايات متعدّدی گفته شده است که: مراد از « الَّذِينَ اَجْرَمُوا » منافقين و از «الَّذِينَ آمَنُوا » امير المؤمنين عليه السلام است.

- در مجمع البيان در ذيل آيه « وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ » می گويد: بعضی گفته اند اين آيه در شأن علی بن ابى طالب (و دفاع از آن جناب) نازل شده، و جريان از اين قرار بوده كه روزی آن جناب با چند نفر از مسلمانان نزد رسول خدا (ص) می آمدند، منافقين ايشان را مسخره كردند و خنديدند، و به يكديگر اشاره ها كرده سپس نزد همفكران خود برگشته و گفتند: ما امروز اصلع (كسی كه جلو سرش مو ندارد، و منظورشان حضرت علی ع بود) را ديديم و به او خنديديم. بدنبال اين جريان بود كه اين آيه نازل شد در حالى كه هنوز علی و يارانش به نزد رسول خدا (ص) نرسيده بودند.

( مجمع البيان، ج 10، ص 457 و تفسير كشاف، ج 4، ص 724)
.
.
استاد بصراوی
.
.

موضوعات: ✔خدا خبر می دهد, ◀30روز 30آیه 30 تدبر (ویژه ماه رمضان)
[دوشنبه 1398-03-20] [ 05:44:00 ق.ظ ]