راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




شهریور 1401
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30 31  





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • مجموعه روایات درباره صفات مومن
  • مجموعه روایات درباره تقیه
  • حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
  • ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
  • ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
  • مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
  • ثواب لباس پوشاندن به مومن
  • مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
  • مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
  • مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
  • مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
  • رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
  • مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
  • مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
  • مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
  • مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
  • احترام به سالخوردگان
  • مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
  • مجموعه روایات درباره صله رحم
  • مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
  • مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
  • مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
  • مجموعه روایات درباره قناعت
  • راه تجارت پر سود
  • مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
  • مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
  • مجموعه روایات درباه باب تواضع
  • مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
  • مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
  • مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
  • مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
  • مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
  • مجموعه روایات درباره حیا
  • مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
  • مجموعه روایات درباره خوش روئی
  • مجموعه روایات درباره خوش خلقی
  • مجموعه روایات درباره شکر
  • مجموعه روایات درباره صبر
  • مجموعه روایات در باره نیت
  • مجموعه روایات درباره عبادت
  • مداومت برعمل
  • جایگاه واجبات
  • مجموع روایات درباره محرمات
  • عفت
  • مجموعه روایات درباره ورع
  • مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
  • مجموعه روایات درباره اعتراف به تقصیر
  • مجموعه روایات درباره حسن ظن به خدای عزوجلّ
  • مجموعه روایات درباره خوف و رجا
  • مجموعه روایات توکل بر خدا



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      تفاوت ایمان و کفر ...
    تفاوت ایمان و کفر

    تفاوت ایمان و کفر

     

    محمد بن حفص بن خارجه گوید: شنیدم مردی از امام صادق علیه السلام از قول مرجئه راجع به کفر و ایمان پرسید و عرض کرد: مرجئه بر ما احتجاج می کنند و می گویند:  کسی را که ما کافر میدانیم نزد خدا هم کافر است. همچنین مومن هم زمانی که به ایمانش اقرار کرد او را نزد خدا مومن می دانیم.

    حضرت فرمود: سبحان الله! چگونه این دو برابرند؟! در صورتی که کفر فقط اقرار بنده است(اینکه خدائی نیست) و پس از اقرارش از او گواه و دلیلی نخواهند ولی ایمان ادعایی است که جز با دلیل ثابت نشود و دلیل مومن عمل و نیت اوست که اگر متفق شدند(نیت و عمل) بنده نزد خدا مومن است و کفر به هریک از این سه جهت نیت، قول و عمل ثابت می شوند. امّا احکام طبق گفتار و کردار جاری میشود( پس اگر کسی شهادتین را گفت و مقررات اسلامی را رعایت کرد باید او را مومن بدانیم و احکام ایمان را نسبت به او اجرا کنیم اگرچه نیست اش برخلاف عملش باشد.) زیرا چه بسا شخصی که مومنین به ایمانش شهادت دهند و احکام مومنین بر او جاری کنند ولی او نزد خدا کافر باشد. وگاهی هم درباره کسانی که احکام مومنین جاری شده، درست انجام شده است.

     

    نکته: مرجئه جماعتی هستند که عقیده دارند با وجود ایمان هیچ گناهی زیانی به آن وارد نمی کند و هرچند که گناه داشته باشند اگرچه از نوع کبیره هم باشد به بهشت می روند اما با وجود کفر هیچ طاعتی سود ندهد.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [جمعه 1401-06-25] [ 07:23:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ایمان اعضای بدن ...
    ایمان اعضای بدن

    ایمان اعضای بدن

     

    ابوعمرو زبیری گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ای عالم! به من خبر ده کدامیک از اعمال نزد خدا فضیلتش بیشتر است؟

    فرمود: آنچه خدا عملی را جز به آن نپذیرد.

    گفتم: آن چیست؟

    فرمود: «ایمان». به خدائی که جز او شایان پرستشی نیست عالی ترین درجه و شریفترین مقام و بالاترن بهره است.

    عرض کردم: به من نمی فرمائید که آیا ایمان گفتار و کردار است یا گفتار بدون کردار؟

    فرمود: ایمان تمامش کردار است و گفتار هم برخی از کردار است که خدا واجب کردع و در کتابش بیان فرموده به وجوبی که نورش روشن است و حجتش ثابت و قرآن به آن گواهی دهد و به سویش دعوت کند.

    عرض کردم: قربانت گردم ایمان را برایم شرح ده تا بهمم.

    فرمود: ایمان حالات و درجات و طبقات و منازلی دارد که برخی از آن تمام است و به نهایت کمال رسیده(مانن ایمان اولیاء خدا) و برخی ناقص و نقصانش هم واضح است(مانند ایمان متجاهرین به فسق) و برخی راجح است و رجحانش هم زیاد است.(مانند کسی که بیشتر وظائف ایمانی را انجام میدهد.)

    عرض کردم: مگر ایمان هم تمام و ناقص و زیاد می شود؟

    فرمود: آری.

    عرض کردم: چگونه؟

    فرمود: زیرا خدای تبارک و تعای ایمان را بر اعضاء بنی آدم واجب ساخته و قسمت نموده و پخش کرده است و هیچ عضوی نیست جز آنکه وظیفه اش غیر از وظیفه عضو دیگر است.

    قلب

    یکی از آن اعضاء قلب انسان است که وسیله تعقل و درک و فهم اوست و نیز فرمانده بدم اوست که اعضاء دیگرش بدون رأی و فرمان او در کاری ورود و خروج ننمایند.

    آنچه از ایمان بر دل واجب گشته اقرار، شناسائی و تصمیم و رضایت و تسلیم است به اینکه شایسته پرستشی جز خدای یگانه بی شریک نیست. او معبودی است یکتا که همسر و فرزند نگرفته و اینکه محمد صلوات الله علیه و آله بنده و فرستاده اوست و اقرار نمودن به آنچه از جانب خدا آمده  از پیغمبر یا کتاب.

    این است آنچه خدا از اقرار و معرفت بر دل واجب ساخته و این عمل دل است و همین است قول خدای عزّوجلّ:

    «إلا من أکره و قلبه مطمئن بالایمان و لکن من شرح بالکفر صدرا»

    «ألا بذکر الله تطمئن القلوب»

    «الذین آمنوا بأفواههم و لم تومن قلوبهم»

    «إن تبدوا ما فی أنفسکم أو تخفوه یحاسبکم به الله فیغفر لمن یشاء و یعذب من یشاء».

    این است آنچه خدا از اقرار و معرفت بر دل واجب ساخته و این عمل دل است و سرّ ایمان.

    زبان

    خدا بر زبان واجب ساخته گفتار و بیان از جانب دل را به آنچه باور کرده و اقرار ونموده.

    خدای تبارک و تعالی فرماید:

    «و قولوا للناس حسنا»

    «قولوا آمنّا بالله و ما أنزل إلینا و ما أنزل إلیکم و إلهنا و إلهکم واحد و نحن له مسلمون»

    این است آنچه خدا بر زبان واجب کرده و این عمل زبان است.

    گوش

    و بر گوش واجب ساخته که از شنیدن آنچه خدا حرام کرده دوری گزیند و از آنچه خدای عزّوجلّ نهی فرموده و برای او حلال نیست و از شنیدن آنچه خدا را به خشم آورد رو گردان شود. و در این باره فرمود:

    «و قد نزل علیکم فی الکتاب أن إذا سمعتم آیات الله یکفر بها و یستهزء بها فلا تقعدوا معهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره» سپس خدای عزوجل مورد فراموشی را استثناء نمود و فرمود:« و إمّا ینسینک الشیطان فلا تقعد بعد الذکری مع القوم الظالمین».

    «فبشر العباد الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه اولئک الذین هدیهم الله و اولئک هم اولوالألباب»

    «قد أفلح المومنون. الذسن هم فی صلاتهم خاشعون. و الذین هم عن اللغو معرضون. و الذین هم للزکاه فاعلون.»

    «و إذا سمعوا اللغو أعرضوا عنه و قالوا لنا أعمالنا و لکم أعمالکم»

    «و إذا مرّوا باللغو مرّوا کراماً»

    این است وظیفه ایمانی که بر گوش واجب شده تا به آنچه که برایش حلال نیست گوش فرا ندهد.

    چشم

    و برچشم واجب شد که به آنچه خدا بر او حرام کرده ننگرد و از آنچه خدا نهی فرموده و برایش حلال نیست روی گردان شود. همین عمل ایمانی چشم است. پس خدای تبارک و تعالی فرمود:

    «قل للمومنین یغضوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم». پس مردان را نهی فرمود که به عورتهای خود بنگرند و مردی به فرج برادرش بنگرد و باید فرجش را از نظاره دیگران حفظ کند.

    «و قل للمومنات یغضضن من أبصارهن و یحفظن فروجهن» اینکه زنی به فرج خواهزش ننگرد و نیز باید فرج خود را از نظاره دیگران محفوظ دارد.

    آنچه حفظ فرج در قرآن است مربوط به زنا است مگر اینکه مربوط به نگریستن باشد.

    آنگاه خدا آنچه را بر دل و زبان و گوش و چشم واجب ساخته در آیه دیگر به رشته کشیده و فرموده:« و ما کنتم تستترون أن یشهد علیکم سمعکم و لا أبصارکم و لاجلودکم»

    مقصود از پوست فرج و ران است.

    و فرفود:« و لاتقف ما لیس لک به علم إن السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولا»

    این است آنچه خدا بر چشم واجب کرده و آن چشم پوشی از محرمات خدای عزو جل است و همین عمل لیمانی چشم است.

    دست

    و خدا بر دست واجب ساخته که به سوی آنچه خدای عزوجل حرام کرده دراز نشود و به آنچه امر فرموده دراز شود و بر آن واجب ساخته صدقه دادن و صله رحم و جهاد در راه خدا و طهارت برای نماز. و فرموده است:

    «یا أیها الذین آمنوا إذا قمتم إلی الصلاه فاغسلوا وجوهکم وإیدیکم إلی المرافق وامسحوا بروسکم و أرجلکم إلی الکعبین.»

    «فإذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب حتی إذا أثخنتموهم فشدّوا الوثاق فإمّا مناً بعد وإمّا فداء حتی تضع الحرب أوزارها»

    این است آنچه خدا بر دست واجب ساخته زیرا زدن کار دست است.

    پا

    و بر پا واجب ساخته که آن را به سوی نافرمانیهای خدا نبرد و رفتن به سوی آنچه را که خدای عزوجل راضی است بر آن واجب ساخته و فرموده است:

    « و لا تمش فی الارض مرحاً إنّک لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً»

    «واقصد فی مشیک و اغضض من صوتک إنّ أنکر الأصواتت لصوت الحمیر»

    و درباره گواهی دستها و پاها علیه خود و صاحبانشان نسبت به  تباه ساختن امر خدای عزّوجلّ و واجبش فرماید:« الیوم نختم علی أفواههم و تکلمنا أیدیهم و تشهد أرجلهم بما کانوا یکسبون»

    این است آنچه خدا بر دستها و پاها واجب ساخته و همین هم عمل ایمانی آنهاست.

    چهره

    و بر چهره، سجده برای خدا را در روز و شب در اوقات نماز واجب ساخته و فرموده است:

    « یا أیّها الذین آمنوا ارکعوا و اسجدوا و اعبدوا ربکم و افعلوا الخیر لعلکم تفلحون»

    این است واجبات کلی بر چهره و دستها و پاها.

    «و أنّ المساجد الله فلاتدعوا مع الله أحدا».

     و درباره آنچه بر اعضاءواجب ساخته نسبت به آنچه در طهارت و نماز مربوط به آنهاست فرماید برای اینکه چون خدای عزّوجلّ پیغمبرش را از بیت المقدس به سوی کعبه برگردانید، این آیه نازل فرمود:« و ما کان الله لیضیع إیمانکم إنّ الله بالناس لرءوف رحیم» پس نماز را ایمان نامید.

     کسی که خدای عزّوجلّ را ملاقات کند در حالتی که تمام اعضا اش را حفظ کرده و آنچه خدای عزّوجلّ بر هریک از آنها واجب ساخته انجام دهد با ایمان کامل خدای عزّوجلّ را ملاقات کند و او اهل بهشت است و کسی که نسبت به برخی از آنها خیانت روا دارد یا از امر خدای عزّوجلّ تجاوز نماید با ایمان ناقص خدا عزّوجلّ را ملاقات کند.

    عرض کردم: معنی نقصان و تمامیت ایمان را فهمیدم، زیادی ایمان از چه راه است؟

    فرمود: قول خدای عزّوجلّ است:

    «و أذا ما أنزلت سوره فمنهم من یقول أیّکم زادته هذه إیماناً فأمّا الذین آمنوا فزادتهم إیمانا و هم یستبشرون. و أمّا الذین فی قلوبهم مرض فزادتهم رجساً إلی رجسهم»

    «نحن نقص علیک نبأهم بالحق إنهم فتیه آمنوا بربهم و زدناهم هدی».

    اگر همه ایمان یکنواخت و بی کم و زیاد بود یکی را بر دیگری فضیلتی نبود و نعمتهای ایمانی خدا(هدایتهای مخصوص) برابر بود و مردم بابر میشدند و ترجیح از میان می رفت. لکن به سبب تمامیت ایمان مومنین داخل بهشت می شوند و به سبب زیادی ایمان درجات مومنین نزد خدا رو به فزونی گذارد و به سبب نقصان ایمان کوتاهی کنندگان داخل دوزخ شوند.

     .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

     

     

     

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 07:12:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      فرق اسلام و ایمان ...
    فرق اسلام و ایمان

    فرق اسلام و ایمان

     

    روایت اول)

    امام باقر با امام صادق علیهما السلام فرمود: ایمان اقرار است و عمل و اسلام اقرار بدون عمل.

    «قالت الاعراب آمنّا قل لم تومنوا و لکن قولوا أسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم»14سوره49

     

    روایت دوم)

    سفیان بن سمط گوید: امام صادق علیه السلام به مردی فرمود:… اسلام همین صورت ظاهری است که مردم دارند یعنی شهادت دادن به اینکه شایسته پرستش جز خدای یگانه بی شریک نیست و اینکه محمد بنده و رسول اوست و گزاردن  نماز و دادن زکات و حج خانه کعبه و روزه ماه رمضانو این است اسلم. اما ایمان معرفت این امر(ولایت) است با این(صورت ظاهری که بیان شد.) پس اگر کسی به آنها اقرار کند و به این امر(ولابت) عارف نباشد مسلمان است و گمراه.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: ایمان شریک اسلام می شود ولی اسلام شریک ایمان نمی گردد. ایمان ان است که در دل ثابت شود و اسلام چیزی است که زناشوئی و میراث و حفظ خون به سبب آن شود. ایمان شریک اسلام است ولی اسلام شریک ایمان نیست.

     

    روایت چهارم)

    ابی الصباح کنانی گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: از ایمان و اسلام کدامیک برتر است؟ زیرا مردمی که نزد ما هستند می گویند اسلام برتر از ایمان است.

    فرمود: ایمان برتر از اسلام است.

    عرض کردم: این مطلب را به من خوب بفهمانید.

    فرمود: چه می گوئی درباره کسی که عمداً در مسجد الحرام حدثی صادر کند؟

    عرض کردم: او را به شدت می زنند.

    فرمود: درست گفتی. چه می گوئی درباره کسی که در خانه کعله عمداً حدثی صادر کند؟

    عرض کردم: باید کشته شود.

    فرمود: درست گفتی. نمی بینی که خانه کعبه فضیلتش از مسجد بیشتر است و کعبه با مسجد شریک است ولی مسجد با کعبه شریک نیست؟ همچنین ایمان با اسلام شریک است ولی اسلام شریک ایمان نیست.

     

    روایت پنجم)

    امام باقر علیه السلام می فرمود: ایمان ان است که در دل مستقر شود و بنده را به سوی خدای عزوجل کشاند و اطاعت خدا و گردن نهادن به فرمانش مصدق آن باشد. ولی اسلام گفتار و کردار ظاهری است که تمام فرق و جماعات مردم آن را دارند و به وسیله  آن جانها محفوظ ماند و میراث پرداخت شود و زناشوئی روا گردد و بر نماز و زکات و روزه و حج اتفاق و اجتماع کنند و بدان سبب از کفر خارج گشته به ایمان منسوب گردند.

    اسلام شریک ایمان نیست ولی ایمان شریک اسلام است و در گفتار (شهادتین) و کردار (عمل به مقررات دین) هر دو گرد آیند(یعنی فرد هم مسلمان است و هم مومن) چنانکه کعبه در مسجد الحرام است ولی مسجد الحرام در کعبه نیست همچنین ایمان شریک اسلام است ولی اسلام شریک ایمان نیست.

    خدای عز و جل فرمود: « اعراب گفتند ایمان اوردیم بگو ایمان نیاوردیم بلکه بگوئید اسلام اوردیم. در صورتی که هنوز ایمان در دلهایتان نفوذ نکرده است.» سخن خدای عزّوجلّ راست ترین سخن است.

    عرض کردم: آیا مومن را بر مسلمان نسبت به فضائل و احکام و حدود و چیزهای دیگر فضیلتی هست؟

    فرمود: نه، هر دو نسبت به این امور یکسانند لکن فضیلت مومن بر مسلم نسبت به اعمال آنها و موجبات تقربی است که به سوی خدای عز و جل دارند.

    عرض کردم: مگر خدای عزوجل نمی فرماید:«یضاعفه له اضعافا کثیره»160سوره6. در صورتی که عقیده شما این بود که مسلمان با مومن نسبت به نماز و زکات و روزه و حج یک کم دارد.

    فرمود: مگر خدای عزّوجلّ نمی فرماید:«خدا برای او چندین برابر بیشتر کند» مومنین اند که خدای عز و جل حسناتشان را چند برابر کند. هر حسنه ای را هفتاد برابر. این است فضیلت مومن. و نیز خدا به اندازه درستی ایمانش حسنات او را چند برابر زیاد کند و نسبت به مومنین هر خیری که خواهد روا دارد.

    عرض کردم: بفرمایید اگر کسی وارد اسلام شود مگر نه این است که وارد ایمان هم شده است؟

    فرمود: نه، بلکه منسوب به ایمان گضته و از کفر خارج شده است. اکنون برایت مثلی میزنم تا فضیلت ایمان را بر اسلام بفهمی؛ به من بگو اگر مردی را در میان مسجد الحرام ببینی شهادت میدهی که او را در کعبه دیدی؟

    عرض کردم: این شهادت برایم روا نیست.

    فرمود: اگر مردی را در میان کعبه ببینی گواهی دهی که او داخل مسجد الحرام گشته است؟

    عرض کردم: آری

    فرمود: چگونه چنین شد؟

    گفتم: زیرا او داخل کعبه نمی شود جز اینکه داخل مسجد الحرام شود.

    فرمود: درست فهمیدی و نیکو گفتی. ایمان و اسلام هم چنین است.

     

    روایت ششم

    عبدالرحیم قصیر گوید : نامه ایی به امام صادق علیه السلام نوشتم که سوال کرده بودم: ایمان چیست؟ توسط عبدالملک بن اعین فرستادم. حضرت نوشت و توسط عبدالملک فرستاد که:

    از ایمان پرسش کردی-خدایت رحمت کند- ایمان اقرار نمودن به زبان و تصمیم قلبی و عمل نمودن با اعضا و جوارح است. ایمان اجزائی دارد به هم پیوسته و مانند خانه ای است. همچنین اسلام مانند خانه است و کفر هم مانند خانه ای است. گاهی بنده مسلمان است پیش از آنکه مومن باشد ولی مومن نشود جز آنکه مسلمان باشد. پس اسلام پیش از ایمان است و شریک ایمان و چچون بنده گناه کبیره یا صغیره ایی را که خدای عز و جل از آن نهی فرموده مرتکب شود از ایمان خارج شود و اسم ایمان از او برداشته و اسم اسلام بر او گذاشته شود. سپس اگر توبه و استغفار کند به خانه ایمان برگردد و جز انکار و استحلال او را به سوی کفر نبرد و استحلال این است که به چیز حلال بگوید این حرام است و به چیز حرام بگوید این حلال ست. و به آن عقیده پیدا کند. آن گاه است که از اسلام و ایمان خارج گشته و در کفر وار شود و مانند کسی است که داخل حرم گشته و سپس داخل کعبه شود و د رکعبه حدثی صادر کند و از کعبه و حرم اخراج گشته و گردنش زده و به دوزخ رفته باشد.

     

    روایت هفتم)

     امام باقر علیه السلام: «الزانی لاینکح الا زانیه او مشرکه و الزانیه لا ینکحها الا زان او مشرک و حرم ذلک علی المومنین» 4سوره24. پس خدا زن ومرد زناکار را مومن ننامیده است و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: زناکار هنگامی که زنا میکند مومن نیست و درزد هنگامی هنکامی که دزدی می کند مومن نیست زیرا هنگامی که آن کار را میکند ایمان از او برکنار شود مانند برکناری پیراهن.  

     

    روایت هشتم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: به امیر المومنین علیه السلام عرض شد: کسی که به لااله الا الله و محمد رسول الله شهادت دهد مومن است؟

    فرمود: پس واجبات خدا کجا میرود؟

    به امام عرض کردم: نزد ما گروهی هستند که می گویند: هرگاه کسی به لا اله الا الله و محمد رسول الله شهادت دهد مومن است.

    فرمود: پس چرا برای اجرای حدود تازیانه می خورند و چرا دستشان بریده میشود درحالی که خدای عز وجل مخلوقی گرامی تر از مومن نیافریده است؛زیرا فرشتگان خدمتگزار مومنی اند و  مومنین در جوار رحمت خدایند و بهشت برای مومنین است و حورالعین برای مومنین است.

    سپس فرمود: پس چرا کسی که واجبات را انکار کند کافر است؟

     

    روایت  نهم)

    محمد بن مسلم گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: ایمان چسیت؟

    فرمود: شهادت به یگانگی خدا و اقرار نمودن به آنچه از جانب خدا و تصدیقی که در دها مستقر گشته است.

    عرض کردم: مگر شهادت عمل نیست؟

    فرمود: چرا.

    عرض کردم: عمل جزء ایمان است؟

    فرمود: آری! ایمان جز با عمل نباشد و عمل برخی از ایمان است و ایکام جز به وسیله عمل پابرجا نشود.

     

    روایت دهم)

    کسی از اصحاب گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کرد: اسلام چیست؟

    فرمود: دین خدا نامش اسلام است و آن دین خدائی بوده پیش از آنکه شما پدید شوید. هرجا بوده اید و پس از پدید آمدنتان. پس هر که بدین خدا اقرار کند مسلمان است و کسی که به امر خدای عزّوجلّ عمل کند مومن است.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    ادامه »

    موضوعات: ✔اسلام محمدی این است, ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 07:04:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پایه های اسلام ...
    پایه های اسلام

     پایه های اسلام

     

    روایت اول)

    عجلان گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مرا بر حدود ایمان آگاه فرما.

    فرمود: گواهی دادن به اینکه شایسته پرستشی جز خدا نیست و اینکه محمد رسول خدا است و اقرار نمودن به آنچه او از جانب خدا اورده و نمازهای پنج گانه و پرداخت زکات و روزه ماه رمضان و حج کعبه و دوستی ولی ما و دشمنی با دشمن ما و همراه بودن با راستگویان.

     

    روایت دوم)

    ابی جارود گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: یا ابن رسول الله! آیا شما دوستی و دلباختگی و پیروی مرا نسبت به خود میدانید؟

    فرمود: آری

    عرض کردم: من از شما پرسشی دارم که می خواهم به من پاسخ فرمائی؛ زیرا چشمم نابیناست و کمتر راه میروم و نمی توانم همیشه به زیارت شما آیم.

    فرمود: حاجتت را بپرس.

    عرض کردم: دینی که شما و خاندانتان خدا را با آن عبادت می کنید به من بفرمائید تا من هم خدای عز وجل را با آن دینداری کنم.

    فرمود: اگر پیشگفتار را کوتاه آوردی ولی پرسشی بزرگ نمودی به خدا دین خود و دین پدرانم را که خدای عزوجل را با آن دیداری می کنیم به تو می گیویم. آن دین شهادت به وحدانیت خدا و رسالت محمد صلی الله علیه و آله و اقرار به آنچه او از جانب خدا اورده و ولایت ولی ما و بیزاری از دشمن ما و گردن نهادن بفرمان ما و انتظار قائم ما و کوشش (در امر واجب و حلال) و پرهیزگاری(از محرمات) است.

     

    روایت سوم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: بنای اسلام روی پنج چیز است: نماز، زکات، حج، روزه، ولایت.

    زراره گوید: به حضرت عرض کردم: کدامیک از اینها برتر است؟

    فرمود: ولایت برتر است؛ زیرا ولایت کلید آنهاست و شخص والی دلیل و راهنمای انهاست.

    عرض کردم: سپس کدامیک برتری دارد؟

    فرمود: نماز. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده: نماز ستون دین است.

    عرض کردم: پس از آن کدامیک برتری دارد؟

    فرمود زکات؛ زیرا خدا زکات را همدوش نماز قرارداد و نماز را پیش از زکات ذکر نموده و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: زکات گناه را میبرد.

    عرض کردم: پس از آن کدامیک برتری دارد؟

    فرمود: حج. خدا عز وجل فرماید:«برای خداست بر مردم زیارت خانه کعبه آنها که بدان راه توانند یافت و هر که کفر ورزد خدا از جهانیان بی نیاز است.» 97سوره3. و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: یک حج پذیرفته از بیستنماز نافله بهتر است و هرکه گرد این خانه طوافی کند که هفت شوطش را بشمارد و دو رکعت نمازش را نیکو گزارد خدا او را بیامرزد و راجع به روز عرفه و مزدلفه چه مطالبی فرموده است.

    عرض کردم: پس از این کدام است؟ فرمود: روزه.

    عرض کردم چرا روزه آخر همه اینها قرار دارد؟

    فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و اله فرموده است: روزه سپر آتش دوزخ است. سپس فرمود: برترین چیزها آن است که چون از دستت رفت توبه کردن از آن پذیرفته نیست جز آنکه بر گردی و عین ان عمل را به جا آوری. نماز زکات حج و ولایت جز انجام دادن خود آنها چیز دیگری جای آنها را نیم گیرد ولی روزه اگر از تو فوت شود با تقصیری در آن روا داری یا مسافرت کنی در ایام غیر رمضان به جا می آوری و آن گناه را با صدقه دادن و قضا کردن جبران می کنی ولی هیچ یک از آن چهار چیز دیگری جایگزینش نشود.

     

    روایت چهارم)

    علی بن حمزه گوید: شنیدم ابوبصیر از امام صادق علیه السلام پرسید و عرض کرد: قربانت گردم! به من خبر ده دینی را که خدای عزوجل بر بندگان واجب ساخته و بندگان را نادانی به آن روا نباشد و جز آن از ایشان پذیرفته نیست، کدام است؟

    فرمود: دوباره بگو. او دوباره گفت.

    حضرت فرمود: گواهی دادن به اینکه شایسته پرستشی جز خدا نیست.

    محمد صلی الله علیه و آله رسول خدا است.

    گزاردن نماز و دادن زکات و حج خانه کعبه بای که بتواند و روزه ماه رمضان.

    سپس اندکی سکوت کردند و باز فرمودند: و ولایت-دو بار- آنگاه فرمود: این است آنچه را خدا بر بندگان واجب ساخته و پروردگار در روز قیامت از بندگانش نخواهد پرسید که چرا از آنچه بر شما واجب ساختم زادتر انجام ندادید ولی هر که زیاد کند خدا هم پاداش او را زیاد کند. همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله سنتهائی نیکو و آراسته فرمود که مردم را سزاوار است به آنها عمل کنند.

    امام صادق علیه السلام فرمود: …. از خدا پروا کن.

    زبانت را جز از سخن خیر نگهدار.

    نگو من از جانب خود هدایت یافتم بلکه تو را خدا هدایت فرمود.

    شکر نعمتهایی که خدا عزّوجلّ به تو داده را بگزار.

    از کسانی مباش که چون رو آورد و حاضر باشد در چشمان او نگاه کنند و به او طعنه زنند و سرزنش کنند و چون پشت کند پشت سرش طعن و سرزنش کنند و غیبت کنند.

    مردم را بر دوش خود سوار مکن زیرا در غیر این صورت استخوان شانه ات به شکستن نزدیک شود.

     

    روایت پنجم)

    سلیمان بن خالد گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: نمی خواهی که اصل و فرع و بالاترین کنگره اسلام را به تو خبر دهم؟

    عرض کردم: را قربانت گردم.

    فرمود: اصلش نماز است و فرعش زکات و بالاترین کنگره اش جهاد

    سپس فرمود: اگر دلت میخواهد درهای خیر را به تو خبر دهم؟

    عرض کردم: آری قربانت.

    فرمود: روزه سپر آتش دوزخ است و صدقه گناه را می زداید و شب زنده داری مرد به ذکر خدا.

    سپس این آیه را تلاوت فرمود: «تتجافی جنوبهم عن المضاجع» 16سوره32

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 06:44:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      جایگاه پیامبر اسلام در میان سایر پیامبران اولوالعزم ...
    جایگاه پیامبر اسلام در میان سایر پیامبران اولوالعزم

    جایگاه پیامبر اسلام در میان سایر پیامبران اولوالعزم

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خدای تعالی شریعتهای نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام را به محمد صلی الله علیه و آله عطا فرمود و این شرایع، یکتا پرستی، اخلاص، ترک بت پرستی و فطرت حنیفیه آسان است. و اینکه گوشه گیری و صحرا گردی نیست. چیزهای پاکیزه را در این شرایع حلال کرد و پلیدیها را حرام نمود. تکلیف و زنجیرهائی که به گردن آنها بود برداشت. آنگاه در ان شرایع مقرر فرمود نماز و زکات و روزه و امر به معروف و نهی از منکر و حلال و حرام و میراث ها و حدود و فرائض و جهاد در راه خدا را به اضافه وضو.

    و آن حضرت را فضیلت بخشید به سبب سوره فاتحه الکتاب و آیات آخر سوره بقره و سوره های پر فصل(از سوره ق یا محمد یا فتح تا آخر قرآن) و غنیمت فیء را برای او حلال فرمود و او را با رعب نصرت بخشید و زمین را برایش سجده گاه و پاک کننده  (در تیمم) قرار داد و او را به سوی همگان از سفید و سیاه و جن و انس ارسال فرمود و گرفتن جزیه و اسیر کردن مشرکین و فدیه گرفتن را به او عطا فرمود. سپس تکلیفی به او متوجه شد که به هیچ یک از پیغمبران آن تکلیف متوجه نشده بود و از آسمان شمشیری بی غلاف بر او نازل شد و به او گفته شد :« در راه خدا بجنگ(و اگر تو را تنها گذاشتند) تنها خودت تکلیف داری.(که با دشمنان دین بجنگی.).

     

    روایت دوم)

    سماعه بن مهران گوید: قول خدای عز و جل را:« چنانکه پیغمبران اولوالعزم صبر کردند تو هم صبر کن.»35سوره46. به امام صادق علیه السلام عرض کردم.

    فرمود: پیغمبران اولوالعزم : نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمد صلی الله علیه و آله.

    عرض کردم: اینها چگونه اولوالعزم گشتند؟

    فرمود: زیرا جناب نوح با کتاب و شریعتی مبعوث شد و هر پیغمبری که پس از نوح آمد کتاب و شریعت و طریقه او را اخذ کرد. تا زمانی که جناب ابراهیم علیه السلام آمد با صحف و فرمان ترک کتاب نوح نه از راه کافر شدن به آن. سپس هر پیغمبری که بعد از ابراهیم علیه السلام آمد به شریعت و طریقه و صحف او رفتار کرد تا زمانی که جناب موسی آمد و تورات و شریعت و طریقه خود را با فرمان تر صحف آورد و هر پیغمبری که بعد از موسی علیه السلام آمد. به تورات و شریعت و طریقه او متمسک شد تا زمانی که جناب مسیح علیه السلام با انجیل وفرمان ترک شرییعت و طریقه موسی آمد. سپس هر پیغمبری که بعد از مسیح آمد شریعت و طریقه او را گرفت تا زمانی که محمد صلی الله علیه و آله آمد و قران و شریعت و طریقه خود را آورد پس حلال او حلال است تا روز قیامت و حرام او حرام است تا روز قیامت.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔اسلام محمدی این است, ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [جمعه 1401-06-11] [ 07:46:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره اخلاص ...
    مجموعه روایات درباره اخلاص

    مجموعه روایات درباره اخلاص

     

    روایت اول)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همانا خداست و شیطان، حق است و باطل، هدایت است و گمراهی، راه راست است و ناامیدی، دنیا است و آخرت، حسنات است و سیئات، پس هرچه حسنات است از خداست و هر چه سیئات است از شیطان است(لعنه الله علیه و اله).

     

    روایت دوم)

    سفیان بن عبینه گوید: امام صادق علیه السلام راجع به قول خدای عزوجل:«تا بیازماید شما را که کدامیک نیکو کردارترید»2سوره67.

    فرمود: مقصور پرکردارتر نیست بلکه مقصود درست کردارتر است و درستی همانا ترس از خدا و نیت صادق و کار نیک است.

    سپس فرمود: پایداری بر عمل تا خالص ماند، سختتر از خود عمل است و

    عمل خالص آن است که نخواهی هیچ کس جز خدای عز و جل تو را بر آن بستاید.

    همانا نیت همان عمل است. سپس این قول خدای عز و جل را تلاوت فرمود:« بگو همگی طبق روش خود عمل می کنند.»84سوره17 یعنی طبق نیت.

     

    روایت سوم)

    سفیان گوید: از آن حضرت پرسیدم قول خدای عزوجل را:« جز کسی که با دل سالم نزد خدا آید.» 89سوره26 .

    فرمود: دل سالم کسی دارد که پرودگارش را ملاقات کند در حالی که جز خدا احدی در دلش نباشد و هر دلی که در آن شرکی یا شکی باشد ساقط است و زهد دنیا را اختیار کردند تا دلشان برای آخرت فارغ باشد.

     

     روایت چهارم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: هیچ بنده ای چهل روز ایمانش را به خدای تعالی خالص نگرداند  یا فرمود: هیچ بنده ئی ذکر خدا را در چهل روز نیکو انجام ندهد جز آنکه خدای عز و جل او را نسبت به دنیا زاهد سازد و درد و داروی دنیا را به او بنماید پس حکمت را در دلش ثابت کند و زبانش را با آن گویا سازد.

    سپس تلاوت فرمود: کسانی که گوساله پرستیدند به زودی خشم پروردگارشان با ذلت در زندگی دنیا به آنها برسد افترا بندان را اینگونه جرا میدهیم.» 152سوره7. از این رو هیچ بدعت گزاری را نبینی جز اینکه ذلیل است و هیچ افترا زننده به خدا و پیغمبر و اهل بیتش صلوات الله علیهم را نبینی جز اینکه ذلیل است.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 07:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      حقیقت ایمان ...
    حقیقت ایمان

    حقیقت ایمان

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزوجل:« رنگ آمیزی خداست کیست که رنگ آمیزی اش از خدا بهتر باشد؟» 138 سوره2. فرمود: مقصود اسلام است.

    و درباره قول خدای عزوجل « بدست آویزی محکم چنگ زده است.» 256سوره2. فرمود: آن دست آویز ایمان به خدای یگانه بی شریک است.

     

    روایت دوم)

    جمیل گوید: از امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزوجل«اوست که سکینه را در دلهای مومین نازل کرده.» پرسیدم.

    فرمود:« آن سکینه ایمان است و اینکه فرماید:« و با روحی از خود تأییدشان کرد.» آن روح ایمان است.

    راجع به قول خدای تعالی « کلمه تقوی را گردن گیرشان ساخت.»26سوره48 پرسیدم، فرمود:«آن کلمه ایمان است.»

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد
     [ 07:30:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      حقیقت فطرت ...
    حقیقت فطرت

    حقیقت فطرت

    هشام بن سالم گوید: از امام صادق علیه السلام آیه شریفه « فطرت خدایی که مردم را بر اساس آن آفرید.» را پرسیدم.

    فرمود: آن توحید است.

    شرح: فطرت به معنی سرشت و آفرینش انسان است با صفتی مخصوص. خدای تعالی انسان را با صفت خداپرستی آفریده و این معرفت را در ذات و نهاد به ودیعت گذاشته است به نحوی که اگر انسان خود را از تلقینات و وسوسه هسا خانواده و محیط برکنار دارد به صانع و خالق خویش اعتراف می کند. و اگر این صفت را خدای تعالی در فطرت انسان نمی گذاشت هیچ کس خداشناس نمی گشت.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 07:22:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره حقیقت خلقت مومن و کافر ...
    مجموعه روایات درباره حقیقت خلقت مومن و کافر

    مجموعه روایات درباره حقیقت خلقت مومن و کافر

     

    روایت اول)

    …. امام باقر علیه السلام فرمود:

    همانا خدای عزوجل مخلوق را آفرید و هر که را دوست داشت از آنچه دوست داشت آفرید و آنچه را دوست داشت  این بود که :« از طینت بهشتی آفرید و هر که را دشمن داشت از آنچه نزدش مبغوض بود آفرید و انچه نزدش مبغوض بود این بود که خلقتش را از طینت دوزخی ساخت. سپس آنها را در ضلال برانگیخت.»

    راوی گوید: عرضکرد: ضلال چیست؟

    فرمود: مگر سایه خود را در پرتو خورشید نمی بینی که چیزی هست و چیزی نیست. سپس از میان آنها پیامبران را برانگیخت و ایشان را به اقرار به خدای عزوجل دعوت کرد.این است معنی قول خدای عزوجل:« اگر از آنها بپرسی چه کسی خلقشان کرده خواهد گفت خدا» 87سوره43. سپس آنها را به اقرار به پیغمبران دعوت کرد. بعضی اقرار کردند و برخی انکار ورزیدند. آنگاه به ولایت ما دعوتشان فرمود.

    به خدا هر که را که خدا دوست داشت به آن اقرار کرد و هر که را دشمن داشت انکار ورزید و همین اس معنی خدای عزوجل:« آنها به آنچه قبلا تکذیب کرده بودند، ایمان نخواهند آورد.» 101 سوره7.

    سپس امام باقر علیه السلام فرمود: تکذیب در آنجا واقع شد.

     

    روایت دوم)

    عبدالله بن سنان گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: من بعضی از اصحاب خود(شیعیان) را می بینم که بی خردی و تندی و سبکی عارضش شود. از این جهت به شدت اندوهگین می شوم و مخالف خود (غیرشیعه) را نیکو روش می بینم.

    فرمود: نیکو روش نگو؛ زیرا مقصود از روش، طریقه(کیش و مذهب) است بلکه بگو نیکو سیما؛ زیرا خدای عزو جل می فرماید:« سیمای آنها در رخسارشان از اثر سجده است.» 29سوره48. او را نیکو سیما و دارای وقار میبینم و از آن جهت اندوهگین می شوم.

    فرمود: از سبکی که در اصحابت و سیما نیکی که در مخالفینت میبینی اندوهگین مباش؛زیرا خدای تبارک تعالی چون خواست آدم را بیافریند آن دو طینت را آفرید سپس آنها را دو نیمه کردو به اصحاب یمین فرمود: به اذن من آفریده شوید. آنها مخلوقی گشتند مانند مورچگان که می شتافتند و به اهل شمال فرمود: به اذن من آفریده شوید. آنها مخلوقی گشتند مانند مورچگان که به راه خود می رفتند. سپس برای آنها آتشی افروخت  و فرمود:« به اذن من درآئید

    نخستین کسی که به آتش درآمد محمد صلی الله علیه و آله بود. سپس پیغمبران اولوالعزم دیگر و اوصیاء و پیروانشان از پی او درآمدند.

    آنگاه به اصحاب شمال فرمود: به اذن من درآئید.

    گفتند: پروردگارا! ما را آفریدی تا بسوزانی؟!

    و نافرمانی کردند. سپس به اصحاب یمین فرمود: به اذن من از آتش خارج شوید. بی أنکه آتش به انها جراحتی رساند و در آنها تاثیر گذارد.

    چون اصحاب شمال آنها را دیدند گفتند: پرودگارا! اصحاب خود را سالم میبینم از ما درگذر و امر فرما داخل شویم.

    فرمود: از شما درگذشتم، داخل شوید.

    چون نزدیک رفتند و افروختگی آتش به آنها رسید برگشتند و گفتند: پروردگارا! ما را برسوختن صبر نداریم و نافرمانی کردند تا سه بار ایشان را امر به دخول فرمود. و در هر سه بار نافرمانی کردند و برگشتند و آنها (یعنی اصحاب یمین) را سه بار امر فرمود هر سه بار فرمان بردند و به سلامت از آتش درآمدند.

    سپس به همه آنها فرمود : به اذن من گل شوید و ادم را از آن گل آفرید. پس آنها که از این دسته باشند از آن دسته نگردند و آنها که از آن دسته باشند از این ها نشوند و هر سبکی و بدخلقی که در اصحابت می بینی  از برخورد آنهاست با اصحاب شمال و هر سیمای نیک و وقاری که در مخالفینت می بینی از برخورد آنهاست با اصحاب یمین.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدند به چه علت از همه فرزندان آدم پیش افتادی؟

    فرمود: زیرا من نخستین اقرار کننده به پروردگارم بودم. خدا از پیغمبران پیمان گرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت که مگر من پروردگار شما نیستم؟

    گفتند: چرا.

    در آنجا نخستین پاسخ دهنده بودم.

    ابوبصیر به امام صادق علیه السلام عرض کرد: چگونه پاسخ دادند با آنکه ذر بودند؟

    فرمود: خدا در آنها نیروئی قرار داد که چون از آنها بپرسند پاسخ گویند؛ یعنی در عالم میثاق.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: نطفه مومن در صلب مشرک قرار میگیرد ولی هیچ گونه بدی و الودگی به او نمی رسد تا زمانی که در زهدان زن مشرکه قرار گیرد. در آنجا هم هیچ گونه بدی به او نمی رسد تا او را بزاید چون او را زائید باز هم هیچ گونه بدی به او نرسد تا انکه قلم تکلیف بر او جاری شود.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: در بهشت درختی است که مزن نام دارد. چون خدا خواهد مومنی بیافریند قطره ئی از آن بچکاند. آن قطره به هر سبزی و میوه ئی که رسد مومن یا کافری از آن بخورد خدای عزوجل از صلب او مومنی خارج کند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ◀جلد2, ✔مطلب ندارد
     [ 07:18:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت