مجموعه روایات درباره رضایت به قضاء خدا | ... | ||
مجموعه روایات درباره رضایت به قضاء خدا
روایت اول) امام صادق علیه السلام: داناترین مردم به خدا راضی ترسن آنها است از خدای عزّوجلّ.
روایت دوم) علی بن الحسین علیهما السلام فرمود: صبر و راضی بودن از خدا سرِ اطاعت خداست و هر که صبر کند و از خدا راضی باشد نسبت به آنچه درباره او حکم فرماید چه دوست داشته و یا ناخوش داشته باشد خدا عزّوجلّ در آنچه دوست یا ناخوش دارد برای او حکم نکند جز آنچه خیر او باشد.
روایت سوم) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خدای عزّوجلّ فرماید: برخی از بندگانم کسانی باشند که امر دینشان جز با ثروتمندی و وسعت و تندرستی اصلاح نشود.آنها رابا ثروت و وسعت و تندرستی می آزمایم تا امر دینشان اصلاح شود. برخی از بندگان مومنم کسانی باشند که امر دینشان جز با فقر و تهیدستی و ناتندرستی اصلح نشود آنها را با فقر و تهیدستی و ناتندرستی می آزمایم تا امر دینشان اصلاح شود. من به آنچه امر دین بندگان مومن ام را اصلاح کند داناترم. برخی از بندگانم کسی است که در عبادتم کوشش کند و از خواب و بستر با لذت خود برخیزد و در شبها برای خاطر من نماز شب خواند و خود را در راه عبادت من به زحمت اندازد. من یک شب و دو شب او را به چرت اندازم به خاطر نظر لطفی که نسبت به او دارم و می خواهم باقی اش دارم. پس او تا صبح می خوابد سپس بر می خیزد و خود را مبغوض دارد و سرزنش می کند در صورتی که اگر او را واگذارم تا هرچه خواهد عبادتم کند از آن راه او را خودبینی فراگیرد و همان خودبینی او را نسبت به اعمالش فریفته سازد و حالتی به او دست دهد که هلاک دینش در آن باشد به جهت عُجب به اعمال و از خود راضی بودنش تا آنجا که گمان کند بر همه عابدان برتری گرفته و در عبادت از حد تقصیر درگذشته (در صورتی که پیغمبران هم اعتراف به تقصیر در عبادت می کنند)آن هنگام از من دور شود و خودش گمان کند به من نزدیک است.. پس کسانی که اعمالی به خاطر ثواب من انجام دهند نباید به آن اعمال تکیه کنند زیرا اگر آنها هر چه کوشش کنند و خود را به زحمت افکنند و عمر خود را در راه عبادتم بسپرند باز مقصر باشند و با عبادت خود به حقیقت عبادت ام نرسند. نسبت به کرامت و نعمت بهشت و درجات عالی که در جوارم طلب می کنند ولی تنها باید به رحمتم اعتماد کنند و به فضلم شادمان باشند و با حسن ظن به من مطمئن باشند در آنهمگام رحمتم دستگیرشان شود و رضوانم به آنها برسد و آمرزشم بر آنها لباس گذشت بپوشد. همانا منم خدای رحمان و رحیم و بدان نامیده و منسوب شده ام.
روایت چهارم) امام صادق علیه السلام فرمود: خدای عزّوجلّ فرماید: بنده مومنم را به هر سو بگردانم برایش خیر است پس باید به قضاء من راضی باشد و بر بلای من صبر کند و نعمتهایم را سپاس گزارد تا او را در مزه صدیقین نزد خود ثبت کنم.
روایت پنجم) امام صادق علیه السلام فرمود: در ضمن آنچه خدای عزّوجلّ به موسی بن عمران وحی کرد این بود که: ای موسی بن عمران مخلوقی دوست داشتنی تر از بنده مومن نیافریده ام . من او را مبتلی کنم به آنچه برای او خیر است و عافیت دهم به آنچه برایش خیر است. آنچه شرّ اوست از او بگردانم برای آنچه خیر اوست و من به آنچه بنده ام را اصلاح کند داناترم پس باید بر بلایم صبر کند و نعمت هایم را شکر نماید و بقضائم راضی باشد تا او را در زمره صدیقین نزد خود نویسم زمانی که به رضای من عمل کند و امرم را اطاعت نماید.
روایت ششم) امام باقر علیه السلام فرمود: در میان مخلوق خدا سزاوارترین کس به تسلیم بودن قضاء خدای عزّوجلّ کسی است که خدای عزّوجلّ را بشناسد و هر که به قضاء راضی باشد قضاء بر او وارد شود و خدا اجر او را بزرگ فرماید و هر که قضا راناخوش دارد قضا بر او وارد شود و خدا اجرش را تباه سازد.
روایت هفتم) امام صادق علیه السلام: به چه علامت دانسته می شود که شخص مومن است؟ فرمود: به تسلیم خدا بودن و راضی بودن به آنچه برایش پیش می آید از شادی و ناخرسندی.
روایت هشتم) امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله هیچ گاه نسبت به امری که می گذشت نمی فرمود: کاش غیر این می بود. . اصول کافی، ج3 ترجمه مصطفوی
[سه شنبه 1401-12-16] [ 05:39:00 ب.ظ ]
لینک ثابت |