|
|
|
روش برخورد با دنیا |
... |
قسمتى از سخنرانى طولانى امام كه در روز عيد فطر در كوفه ايراد کردند. 1. ضرورت ستايش پروردگار
ستايش خداوندى را سزاست كه كسى از رحمت او مأيوس نگردد، و از نعمت هاى فراوان او بيرون نتوان رفت، خداوندى كه از آمرزش او هيچ گنه كارى نا اميد نگردد، و از پرستش او نبايد سرپيچى كرد. خدايى كه رحمتش قطع نمى گردد و نعمت هاى او پايان نمى پذيرد. 2. روش برخورد با دنيا
دنيا خانه آرزوهايى است كه زود نابود مى شود، و كوچ كردن از وطن حتمى است. دنيا شيرين و خوش منظر است كه به سرعت به سوى خواهانش مى رود، و بيننده را مى فريبد، سعى كنيد با بهترين زاد و توشه از آن كوچ كنيد و بيش از كفاف و نياز خود از آن نخواهيد و بيشتر از آنچه نياز داريد طلب نكنيد.
خطبه45
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه
[پنجشنبه 1398-12-08] [ 11:03:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
فرار فرماندار |
... |
در سال 38 هجرى يكى از فرمانداران امام به نام مصقلة بن هبيرة، اسيران بنى ناجيه را از فرمانده لشكر آن حضرت خريد و آزاد كرد. امّا وقتى از او غرامت خواستند به طرف معاويه فرار كرد.
تأسّف از فرار مصقله
خدا روى مصقله را زشت گرداند، كار بزرگواران را انجام داد، امّا خود چونان بردگان فرار كرد، هنوز ثنا خوان به مدّاحى او برنخاسته بود كه او را ساكت كرد، هنوز سخن ستايشگر او به پايان نرسيده بود كه آنها را به زحمت انداخت. امّا اگر مردانه ايستاده بود همان مقدار كه داشت از او مى پذيرفتيم و تا هنگام قدرت و توانايى به او مهلت مى داديم.
خطبه44
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه
[چهارشنبه 1398-12-07] [ 12:13:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
امام علی چرا با معاویه جنگید؟ |
... |
وقتى نماينده خود جرير بن عبد اللّه را در سال 36 هجرى به طرف معاويه فرستاد و معاويه پاسخى روشن نمى داد. ياران امام گفتند، وسائل جنگ را مهيّا كن، فرمود:
1. واقع نگرى در برخورد با دشمن
مهيّا شدن من براى جنگ با شاميان، در حالى است كه «جرير» را به رسالت به طرف آنان فرستاده ام، بستن راه صلح و باز داشتن شاميان از راه خير است، اگر آن را انتخاب كنند. من مدّت اقامت «جرير» را در شام معيّن كردم، كه اگر تأخير كند، يا فريبش دادند و يا از اطاعت من سرباز زده است. عقيده من اين است كه صبر نموده با آنها مدارا كنيد، گرچه مانع آن نيستم كه خود را براى پيكار آماده سازيد.
2. ضرورت جهاد با شاميان
من بارها جنگ با معاويه را برّرسى كرده ام، و پشت و روى آن را سنجيده، ديدم راهى جز پيكار، يا كافر شدن نسبت به آن چه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آورده باقى نمانده است، زيرا در گذشته كسى [عثمان] بر مردم حكومت مى كرد كه اعمال او حوادثى آفريد و باعث گفتگو و سر و صداهاى فراوان شد، مردم آنگاه اعتراض كردند و تغييرش دادند.
خطبه43
نهح البلاغه
.
.موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀جنگ صفین در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه
[ 12:03:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
امام علی، مردم را از دو چیز منع کردند |
... |
پس از پايان جنگ جمل در 12 رجب سال 36 هجرى امام وارد كوفه شد، مردم به استقبال آمدند. آن حضرت وارد مسجد جامع شد دو ركعت نماز خواند و سخنرانى طولانى ايراد كرد كه بخشى از آن اين خطبه است.
پرهيز از آرزوهاى طولانى و هوا پرستى
اى مردم همانا بر شما از دو چيز مى ترسم: هوا پرستى و آرزوهاى طولانى. امّا پيروى از خواهش نفس، انسان را از حق باز مى دارد، و آرزوهاى طولانى، آخرت را از ياد مى برد.
آگاه باشيد دنيا به سرعت پشت كرده و از آن جز باقى مانده اندكى از ظرف آبى كه آن را خالى كرده باشند، نمانده است. بهوش باشيد كه آخرت به سوى ما مى آيد، دنيا و آخرت، هر يك فرزندانى دارند. بكوشيد از فرزندان آخرت باشيد، نه دنيا، زيرا در روز قيامت، هر فرزندى به پدر و مادر خويش باز مى گردد. امروز هنگام عمل است نه حسابرسى، و فردا روز حسابرسى است نه عمل. (سید رضی مى گويد: «حذّاء» به معناى شتابان و «جذّاء» به معناى بريده از نيك و بد، كه برخى نقل كردند).
خطبه42
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه
[سه شنبه 1398-12-06] [ 10:54:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
تدبیر و حیله و نیرنگ |
... |
پس از جنگ صفّين در سال 37 هجرى در كوفه ايراد فرمود:
پرهيز از حيله و نيرنگ
اى مردم وفا همراه راستى است، كه سپرى محكم تر و نگهدارنده تر از آن سراغ ندارم. آن كس كه از بازگشت خود به قيامت آگاه باشد خيانت و نيرنگ ندارد. امّا امروز در محيط و زمانه اى زندگى مى كنيم كه بيشتر مردم حيله و نيرنگ را، زيركى مى پندارند، و افراد جاهل آنان را اهل تدبير مى خوانند. چگونه فكر مى كنند، خدا بكشد آنها را. چه بسا شخصى تمام پيش آمدهاى آينده را مى داند، و راه هاى مكر و حيله را مى شناسد ولى امر و نهى پروردگار مانع اوست، و با اينكه قدرت انجام آن را دارد آن را به روشنى رها مى سازد، امّا آن كس كه از گناه و مخالفت با دين پروا ندارد از فرصت ها براى نيرنگ بازى، استفاده مى كند.
خطبه41
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ تقوا در نهج البلاغه
[ 10:48:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
ضرورت حکومت |
... |
آنگاه كه شعار خوارج را شنيد كه مى گويند، لا حكم الا للّه در سال 38 هجرى در مسجد كوفه فرمود؛
ضرورت حكومت سخن حقّى است، كه از آن اراده باطل شد.
آرى درست است، فرمانى جز فرمان خدا نيست، ولى اينها مى گويند زمامدارى جز براى خدا نيست، در حالى كه مردم به زمامدارى نيك يا بد، نيازمندند، تا مؤمنان در سايه حكومت، به كار خود مشغول و كافران هم بهرمند شوند، و مردم در استقرار حكومت، زندگى كنند، به وسيله حكومت بيت المال جمع آورى مى گردد و به كمك آن با دشمنان مى توان مبارزه كرد.
جادّه ها أمن جو امان، و حقّ ضعيفان از نيرومندان گرفته مى شود، نيكوكاران در رفاه و از دست بدكاران، در امان مى باشند.
در روايت ديگرى آمده، چون سخن آنان را در باره حكميّت شنيد فرمود: منتظر حكم خدا درباره شما هستم. [و نيز فرمود:] امّا در حكومت پاكان، پرهيزكار به خوبى انجام وظيفه مى كند ولى در حكومت بدكاران، ناپاك از آن بهرمند مى شود تا مدّتش سر آيد و مرگ فرا رسد.
خطبه40
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀خطبه ها
[یکشنبه 1398-12-04] [ 09:20:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علی از زبان علی |
... |
|
پس از شنيدن تهاجم يكى از افسران معاويه، نعمان بن بشير به عين التّمر، سرزمين آباد قسمت غربى فرات، و كوتاهى كوفيان در سال 39 هجرى در كوفه فرمود:
1. نكوهش كوفيان گرفتار كسانى شده ام كه چون امر مى كنم فرمان نمى برند، و چون آنها را فرا مى خوانم اجابت نمى كنند. اى مردم بى اصل و ريشه، در يارى پروردگارتان براى چه در انتظاريد؟ آيا دينى نداريد كه شما را گرد آورد و يا غيرتى كه شما را به خشم وا دارد؟
2. علل شكست و نابودى كوفيان: در ميان شما به پاخاسته فرياد مى كشم، و عاجزانه از شما يارى مى خواهم، امّا به سخنان من گوش نمى سپاريد، و فرمان مرا اطاعت نمى كنيد، تا آن را كه پيامدهاى ناگوار آشكار شد، نه با شما مى توان انتقام خونى را گرفت، و نه با كمك شما مى توان به هدف رسيد.
شما را به يارى برادرانتان مى خوانم، مانند شترى كه از درد بنالد، ناله و فرياد سر مى دهيد، و يا همانند حيوانى كه پشت آن زخم باشد، حركتى نمى كنيد. تنها گروه اندكى به سوى من آمدند كه آنها نيز ناتوان و مضطرب بودند، «گويا آنها را به سوى مرگ مى كشانند، و مرگ را با چشمانشان مى نگرند».
(سید رضی مى گويد: «متذائب» يعنى مضطرب، از «تذاءبت الرّيح» يعنى وزش باد گوناگون و مضطرب گشت، و ذئب (گرگ) را ذئب ناميدند چون در رفتن اضطراب دارد).
خطبه39
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه
[ 09:13:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
موقعیت مومنان و کافران در برخورد با شبهات |
... |
در سال 37 هجرى پس از جنگ صفّين و ماجراى حكميّت در تعريف «شبهه» فرمود، (برخى خطبه 38 و 41 را يك خطبه مى دانند. )
ضرورت شناخت شبهات شبهه را براى اين شبهه ناميدند كه به حق شباهت دارد. امّا نور هدايت كننده دوستان خدا، در شبهات يقين است، و راهنماى آنان مسير هدايت الهى است، امّا دشمنان خدا، دعوت کننده شان در شبهات گمراهى است، و راهنماى آنان كورى است. آن كس كه از مرگ بترسد نجات نمى يابد، و آن كس كه زنده ماندن را دوست دارد براى هميشه در دنيا نخواهد ماند.
خطبه38
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀خطبه ها, ◀برخورد با شبهات و فتنه ها
[شنبه 1398-11-26] [ 10:11:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علی از زبان علی |
... |
|
پس از فرونشاندن شورش نهروان در سال 38 هجرى در كوفه ايراد فرمود كه شبيه يك سخنرانى است.
1. ويژگى ها و فضائل امام على (عليه السّلام)
آن گاه كه همه از ترس سست شده، كنار كشيدند، من قيام كردم، و آن هنگام كه همه خود را پنهان كردند من آشكارا به ميدان آمدم، و آن زمان كه همه لب فرو بستند، من سخن گفتم، و آن وقت كه همه باز ايستادند من با راهنمايى نور خدا به راه افتادم.
در مقام حرف و شعار صدايم از همه آهسته تر بود امّا در عمل برتر و پيشتاز بودم، زمام امور را به دست گرفتم، و جلوتر از همه پرواز كردم، و پاداش سبقت در فضيلت ها را بردم. همانند كوهى كه تند بادها آن را به حركت در نمى آورد، و طوفانها آن را از جاى بر نمى كند، كسى نمى توانست عيبى در من بيابد، و سخن چينى جاى عيب جويى در من نمى يافت. خوارترين افراد نزد من عزيز است تا حق او را باز گردانم، و نيرومند در نظر من پست و ناتوان است تا حق را از او باز ستانم. در برابر خواسته هاى خدا راضى و تسليم فرمان او هستم.
2. علّت سكوت و كناره گيرى از خلافت
آيا مى پنداريد من به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) دروغى روا دارم؟ به خدا سوگند، من نخستين كسى هستم كه او را تصديق كردم، و هرگز اوّل كسى نخواهم بود كه او را تكذيب كنم. در كار خود انديشيدم، ديدم پيش از بيعت، پيمان اطاعت و پيروى از سفارش رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را بر عهده دارم، كه از من براى ديگرى پيمان گرفت. (پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود؛ اگر در امر حكومت كار به جدال و خونريزى كشانده شود، سكوت كن).
خطبه37
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه
[ 09:56:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
تلاش برای هدایت دشمنان |
... |
(براى هشدار و نصيحت خوارج نهروان و تذكّر اشتباهات آنان در ماه صفر سال 38 هجرى فرمود.
تلاش در هدايت دشمن
شما را از آن مى ترسانم مبادا صبح كنيد در حالى كه جنازه هاى شما در اطراف رود نهروان و زمين هاى پست و بلند آن افتاده باشد، بدون آن كه برهان روشنى از پروردگار، و حجّت و دليل قاطعى داشته باشيد. از خانه ها آواره گشته و به دام قضا گرفتار شده باشيد.
علی از زبان علی
من شما را از اين حكميّت نهى كردم ولى با سر سختى مخالفت كرديد، تا به دلخواه شما كشانده شدم. شما اى بى خردان، و بى خردان، اى ناكسان و بى پدران، من كه اين فاجعه را به بار نياوردم و هرگز زيان شما را نخواستم.
خطبه36
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀خوارج در نهج البلاغه, ◀جنگ نهروان در نهج البلاغه
[ 09:42:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علل شکست در جهاد |
... |
|
پس از اطّلاع از ماجراى حكميّت و نيرنگ عمرو عاص كه ابو موسى اشعری را فريب داد، و طبق شروطى كه براى حكميّت قبول كردند عملى نشد، امام اين خطبه را در سال 38 هجرى ايراد كرد.
1. ضرورت ستايش پروردگار: خدا را سپاس هر چند كه روزگار دشوارى هاى فراوان و حوادثى بزرگ پديد آورد. شهادت مى دهم جز خداى يگانه و بى مانند خدايى نباشد و جز او معبودى نيست، و گواهى مى دهم محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست.
2. علل شكست در جهاد پس از حمد و ستايش خدا، بدانيد كه نافرمانى از دستور نصيحت كننده مهربان دانا و با تجربه، مايه حسرت و سرگردانى و سرانجامش پشيمانى است. من رأى و فرمان خود را نسبت به حكميّت به شما گفتم، و نظر خالص خود را در اختيار شما گذاردم. (اى كاش كه از قصير پسر سعد اطاعت مى شد) ولى شما همانند مخالفانى ستمكار، و پيمان شكنانى نافرمان، از پذيرش آن سرباز زديد، تا آنجا كه نصيحت كننده در پند دادن به ترديد افتاد، و از پند دادن خوددارى كرد. داستان من و شما چنان است كه برادر هوازنى سروده است: «در سرزمين منعرج، دستور لازم را دادم امّا نپذيرفتند، كه فردا سزاى سركشى خود را چشيدند.»
خطبه35
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀خطبه ها, ◀جنگ صفین در نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ◀ابوموسی اشعری در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه
[چهارشنبه 1398-11-23] [ 08:19:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علت سستی در جهاد |
... |
|
اين خطبه را پس از شكست شورشيان خوارج، در سال 38 هجرى براى بسيج كردن مردم جهت مبارزه با شاميان در «نخيله كوفه» ايراد فرمود.
علت سستی در جهاد
نفرين بر شما كوفيان كه از فراوانى سرزنش شما خسته شدم.
آيا به جاى زندگى جاويدان قيامت به زندگى زود گذر دنيا رضايت داديد و بجاى عزّت و سر بلندى، بدبختى و ذلّت را انتخاب كرديد؟
هر گاه شما را به جهاد با دشمنتان دعوت مى كنم، چشمانتان از ترس در كاسه مى گردد، گويا ترس از مرگ عقل شما را ربوده و چون انسان هاى مست از خود بيگانه شده، حيران و سرگردانيد. گويا عقل هاى خود را از دست داده و درك نمى كنيد. من ديگر هيچ گاه به شما اطمينان ندارم، و شما را پشتوانه خود نمى پندارم، شما ياران شرافتمندى نيستيد كه كسى به سوى شما دست دراز كند. به شتران بى ساربان مى مانيد كه هر گاه از يك طرف جمع آورى گرديد، از سوى ديگر پراكنده مى شويد.
به خدا سوگند، شما بد وسيله اى براى افروختن آتش جنگ هستيد، شما را فريب مى دهند امّا فريب دادن نمى دانيد، سرزمين شما را پياپى مى گيرند و شما پروا نداريد، چشم دشمن براى حمله شما خواب ندارد ولى شما در غفلت به سر مى بريد.
بخدا سوگند، شكست براى كسانى است كه دست از يارى يكديگر مى كشند.
سوگند بخدا، اگر جنگ سخت درگير شود و حرارت و سوزش مرگ شما را در برگيرد، از اطراف فرزند ابو طالب، همانند جدا شدن سر از تن، جدا و پراكنده مى شويد.
به خدا سوگند آن كه دشمن را بر جان خويش مسلط گرداند تا گوشتش را بخورد، و استخوانش را بشكند، و پوستش را جدا سازد، عجز و ناتوانى اش بسيار بزرگ و قلب او بسيار كوچك و ضعيف است.
علی از زبان علی
تو اگر مى خواهى اينگونه باش، امّا من، به خدا سوگند از پاى ننشينم و قبل از آن كه دشمن فرصت يابد با شمشير آبديده چنان ضربه اى بر پيكر او وارد سازم كه ريزه هاى استخوان سرش را بپراكند، و بازوها و قدم هايش جدا گردد و از آن پس خدا هر چه خواهد انجام دهد.
حقوق متقابل مردم و رهبرى
اى مردم، مرا بر شما و شما را بر من حقّى واجب شده است، حق شما بر من، آن كه از خير خواهى شما دريغ نورزم و بيت المال را ميان شما عادلانه تقسيم كنم، و شما را آموزش دهم تا بى سواد و نادان نباشيد، و شما را تربيت كنم تا راه و رسم زندگى را بدانيد. و اما حق من بر شما اين است كه به بيعت با من وفادار باشيد، و در آشكار و نهان برايم خير خواهى كنيد، هر گاه شما را فرا خواندم اجابت نماييد و فرمان دادم اطاعت كنيد.
خطبه34
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه
[سه شنبه 1398-11-22] [ 09:46:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علی از زبان علی |
... |
|
در سال 36 هجرى به هنگام عزيمت به شهر بصره، جهت جنگ با ناكثين در سرزمين ذى قار، فرمود.
1. علی از زبان علی ابن عباس مى گويد در سرزمين «ذى قار»، خدمت امام رفتم كه داشت كفش خود را پينه مى زد، تا مرا ديد، فرمود: قيمت اين كفش چقدر است؟ گفتم بهايى ندارد. فرمود: به خدا سوگند، همين كفش بى ارزش نزد من از حكومت بر شما محبوب تر است مگر اينكه حقّى را با آن به پا دارم، يا باطلى را دفع نمايم.
2.پیامبر از زبان علی
آنگاه از خيمه بيرون آمد و براى مردم چنين خطبه خواند؛ همانا خداوند هنگامى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را مبعوث فرمود كه هيچ كس از عرب، كتاب آسمانى نداشت، و ادّعاى پيامبرى نمى كرد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مردم جاهلى را تا به جايگاه كرامت انسانى پيش برد و به رستگارى رساند، كه سر نيزه هايشان كندى نپذيرفت و پيروز شدند و جامعه آنان استحكام گرفت.
3. علی از زبان علی
به خدا سوگند من از پيشتازان لشكر اسلام بودم تا آنجا كه صفوف كفر و شرك تار و مار شد. هرگز ناتوان نشدم و نترسيدم، هم اكنون نيز همان راه را مى روم، پرده باطل را مى شكافم تا حق را از پهلوى آن بيرون آورم.
مرا با قريش چه كار. به خدا سوگند، آن روز كه كافر بودند با آنها جنگيدم، و هم اكنون كه فريب خورده اند، با آنها مبارزه مى كنم. ديروز با آنها زندگى مى كردم و امروز نيز گرفتار آنها مى باشم. به خدا سوگند قريش از ما انتقام نمى گيرد جز به آن علّت كه خداوند ما را از ميان آنان برگزيد و گرامى داشت. ما هم آنان را در زندگى خود پذيرفتيم، پس چنان بودند كه شاعر گفته است: «به جان خودم سوگند، هر صبح از شير صاف نوشيدى. و سر شير و خرماى بى هسته خوردى. ما اين مقام و عظمت را به تو بخشيديم در حالى كه بلند مرتبت نبودى. و در اطراف تو با سواران خود تا صبح نگهبانى داديم و تو را حفظ كرديم».
خطبه33
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه
[دوشنبه 1398-11-21] [ 11:04:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
روانشناسی اجتماعی مسلمین حضرت علی |
... |
|
در سال 37 هجرى در مسجد كوفه در شناخت مردم و روزگاران پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ايراد كرد.
1. سير ارتجاعى امّت اسلامى اى مردم، در روزگارى كينه توز، و پر از ناسپاسى و كفران نعمت ها، صبح كرده ايم، كه نيكوكار، بدكار به شمار مى آيد، و ستمگر بر تجاوز و سركشى خود مى افزايد. نه از آن چه مى دانيم بهره مى گيريم و نه از آن چه نمى دانيم، مى پرسيم، و نه از حادثه مهمّى تا بر ما فرود نيايد، مى ترسيم.
2. اقسام مردم (روانشناسى اجتماعى مسلمين، پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) در اين روزگاران، مردم چهار گروه اند: - گروهى اگر دست به فساد نمى زنند، براى اين است كه، روحشان ناتوان، و شمشيرشان كند، و امكانات مالى در اختيار ندارند.
- گروه ديگر، آنان كه شمشير كشيده، و شرّ و فسادشان را آشكار كرده اند، لشكرهاى پياده و سواره خود را گرد آورده، و خود آماده كشتار ديگرانند. دين را براى به دست آوردن مال دنيا تباه كردند كه يا رييس و فرمانده گروهى شوند، يا به منبرى فرا رفته، خطبه بخوانند. چه بد تجارتى، كه دنيا را بهاى جان خود بدانى، و با آنچه كه در نزد خداست معاوضه نمايى.
- گروهى ديگر، با اعمال آخرت، دنيا را مى طلبند، و با اعمال دنيا در پى كسب مقام هاى معنوى آخرت نيستند، خود را كوچك و متواضع جلوه مى دهند. گام ها را رياكارانه و كوتاه بر مى دارند، دامن خود را جمع كرده، خود را همانند مؤمنان واقعى مى آرايند، و پوشش الهى را وسيله نفاق و دو رويى و دنيا طلبى خود قرار مى دهند.
- و برخى ديگر، با پستى و ذلّت و فقدان امكانات، از به دست آوردن قدرت محروم مانده اند، كه خود را به زيور قناعت آراسته، و لباس زاهدان را پوشيده اند. اينان هرگز، در هيچ زمانى از شب و روز، از زاهدان راستين نبوده اند.
3. وصف پاكان در جامعه مسخ شده در اين ميان گروه اندكى باقى مانده اند كه ياد قيامت، چشم هايشان را بر همه چيز فرو بسته، و ترس رستاخيز، اشك هايشان را جارى ساخته است، برخى از آنها از جامعه رانده شده، و تنها زندگى مى كنند، و برخى ديگر ترسان و سركوب شده يا لب فرو بسته و سكوت اختيار كرده اند.
بعضى مخلصانه همچنان مردم را به سوى خدا دعوت مى كنند، و بعضى ديگر گريان و دردناكند كه تقيّه و خويشتن دارى، آنان را از چشم مردم انداخته است، و ناتوانى وجودشان را فرا گرفته گويا در درياى نمك فرو رفته اند، دهن هايشان بسته، و قلب هايشان مجروح است، آنقدر نصيحت كردند كه خسته شدند، از بس سركوب شدند، ناتوانند و چندان كه كشته دادند، انگشت شمارند.
4. روش برخورد با دنيا اى مردم بايد دنياى حرام در چشمانتان از پر كاه خشكيده، و تفاله هاى قيچى شده دام داران، بى ارزش تر باشد، از پيشينيان خود پند گيريد، پيش از آن كه آيندگان از شما پند گيرند، اين دنياى فاسد نكوهش شده را رها كنيد، زيرا مشتاقان شيفته تر از شما را رها كرد.
(سید رضی مى گويد: بعضى از نادانان اين خطبه را به معاويه نسبت داده اند، ولى بدون ترديد اين خطبه از سخنان امير مؤمنان عليه السّلام است. «طلا كجا و خاك كجا آب گوارا و شيرين كجا و آب نمك كجا»؟ دليل بر اين مطلب سخن «عمرو بن بحر، جاحظ» است كه ماهر در ادب و نقّاد بصير سخن مى باشد، او اين خطبه را در كتاب «البيان و التبيين» آورده و گفته است: آن را به معاويه نسبت داده اند. سپس اضافه كرده كه اين خطبه به سخن امام عليه السّلام و به روش او در تقسيم مردم شبيه تر است. و اوست كه به بين حال مردم، از غلبه، ذلّت، تقيّه، و ترس واردتر است، سپس مى گويد: «تا كنون چه موقع ديده ايم كه معاويه در يكى از سخنانش مسير زهد پيش گيرد و راه و رسم بندگان خدا را انتخاب كند»).
خطبه32
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, اقسام مسلمانان در جامعه اسلامی
[ 10:41:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
روانشناسی طلحه و زبیر |
... |
در آغاز جنگ جمل در سال 36 هجرى، ابن عباس را براى پند دادن به سوى زبير فرستاد و فرمود :
روانشناسى طلحه و زبير
با طلحه، ديدار مكن، زيرا در برخورد با طلحه، او را چون گاو وحشى مى يابى كه شاخش را تابيده و آماده نبرد است، سوار بر مركب سركش مى شود و مى گويد، رام است. بلكه با زبير ديدار كن كه نرم تر است. به او بگو، پسر دايى تو مى گويد: در حجاز مرا شناختى، و در عراق مرا نمى شناسى؟ چه شد كه از پيمان خود باز گشتى؟
(سید رضی می گوید: جمله كوتاه «فما عدا ممّا بدا» براى نخستين بار از امام على عليه السّلام شنيده شده و پيش از امام از كسى نقل نگرديد)
خطبه31
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت ادامه »
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀طلحه و زبیر در نهج البلاغه, ◀جنگ جمل در نهج البلاغه
[یکشنبه 1398-11-20] [ 08:59:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علت کشته شدن عثمان از زبان امام علی |
... |
پس از پخش شايعات دخالت امام در قتل عثمان در سال 35 هجرى اين خطبه افشاگرانه را ايراد كرد.
علت کشته شدن عثمان
اگر به كشتن او (عثمان) فرمان داده بودم، قاتل بودم، و اگر از آن باز مى داشتم از ياوران او به شمار مى آمدم، با اين همه، كسى كه او را يارى كرد، نمى تواند بگويد كه از كسانى كه دست از يارى اش برداشتند بهترم، و كسانى كه دست از يارى اش برداشتند نمى توانند بگويند، ياورانش از ما بهترند. من جريان عثمان را برايتان خلاصه مى كنم: عثمان استبداد و خودكامگى پيشه كرد، و شما بى تابى كرديد و از حد گذرانديد، و خدا در خود كامگى و ستمكارى، و در بى تابى و تندروى، حكمى دارد كه تحقّق خواهد يافت.
خطبه30
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت ادامه »
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀عثمان در نهج البلاغه
[ 08:54:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علل شکست در جنگ |
... |
|
پس از آن كه ضحّاك بن قيس از طرف معاويه در سال 38 هجرى به كاروان حجّاج بيت اللّه، حمله كرد و اموال آنان را به غارت برد، فرمود.
علت شکست در جنگ
اى مردم كوفه بدن هاى شما در كنار هم، امّا افكار و خواسته هاى شما پراكنده است، سخنان ادّعايى شما، سنگ هاى سخت را مى شكند، ولى رفتار سست شما دشمنان را اميدوار مى سازد، در خانه هايتان كه نشسته ايد، ادّعاها و شعارهاى تند سر مى دهيد، امّا در روز نبرد، مى گوييد اى جنگ، از ما دور شو، و فرار مى كنيد.
آن كس كه از شما يارى خواهد، ذليل و خوار است، و قلب رها كننده شما آسايش ندارد. بهانه هاى نابخردانه مى آوريد، چون بدهكاران، خواهان مهلت، از من مهلت مى طلبيد و براى مبارزه سستى مى كنيد.
بدانيد كه افراد ضعيف و ناتوان هرگز نمى توانند ظلم و ستم را دور كنند، و حق جز با تلاش و كوشش به دست نمى آيد، شما كه از خانه خود دفاع نمى كنيد چگونه از خانه ديگران دفاع مى نماييد و با كدام امام پس از من به مبارزه خواهيد رفت.
به خدا سوگند فريب خورده، آن كس كه به گفتار شما مغرور شود، كسى كه به اميد شما به سوى پيروزى رود، با كندترين پيكان به ميدان آمده است، و كسى كه بخواهد دشمن را به وسيله شما هدف قرار دهد، با تيرى شكسته، تيراندازى كرده است.
به خدا سوگند صبح كردم در حالى كه گفتار شما را باور ندارم، و به يارى شما اميدوار نيستم، و دشمنان را به وسيله شما تهديد نمى كنم. راستى شما را چه مى شود، دارويتان چيست و روش درمانتان كدام است؟ مردم شام نيز همانند شمايند. آيا سزاوار است شعار دهيد و عمل نكنيد و فراموش كارى بدون پرهيزكارى داشته، به غير خدا اميدوار باشيد.
خطبه29
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ جهاد در نهج البلاغه
[شنبه 1398-11-19] [ 12:08:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نحوه عمل کردن در دنیا و آخرت گرایی |
... |
|
اين خطبه را در يكى از روزهاى عيد فطر ايراد فرمود.
دنيا شناسى و آخرت گرایی
پس از حمد و ستايش الهى، همانا دنيا روى گردانيده، و وداع خويش را اعلام داشته است، و آخرت به ما روى آورده، و پيشروان لشكرش نمايان شده.
آگاه باشيد امروز، روز تمرين و آمادگى، و فردا روز مسابقه است، پاداش برندگان، بهشت، و كيفر عقب ماندگان آتش است. آيا كسى هست كه پيش از مرگ، از اشتباهات خود، توبه كند؟ آيا كسى هست كه قبل از فرا رسيدن روز دشوار قيامت، اعمال نيكى انجام دهد.
آگاه باشيد هم اكنون در روزگار آرزوهاييد، كه مرگ را در پى دارد، پس هر كس در ايّام آرزوها، پيش از فرا رسيدن مرگ، عمل نيكو انجام دهد، بهرمند خواهد شد، و مرگ او را زيانى نمى رساند، و آن كس كه در روزهاى آرزوها، پيش از فرارسيدن مرگ كوتاهى كند، زيانكار و مرگ او زيانبار است.
(سید رضی مى گويد: اگر سخنى باشد كه مردم را به سوى زهد بكشاند و به عمل آخرت وادار سازد همين سخن است، كه مى تواند علاقه انسان را از آرزوها قطع كند، و نور بيدارى و تنفّر از اعمال زشت را در قلب ايجاد كند، و از شگفت آورترين جمله هاى مزبور اين جمله است كه فرمود: «الا و انّ اليوم المضمار و غدّا السّباق و السبقة الجنة و الغاية النار». «آگاه باشيد امروز روز تمرين و آمادگى، و فردا روز مسابقه است و جايزه برندگان بهشت، و سرانجام عقب ماندگى، آتش خواهد بود». زيرا با اينكه در اين كلام الفاظ بلند و معانى گران قدر و تمثيل صحيح، و تشبيه واقعى مى باشد سرّى عجيب و معنايى لطيف در آن نهفته شده است و آن جمله «و السبقة الجنة و الغاية النار» است، امام بين اين دو لفظ «السبقة» و «الغاية» بخاطر اختلاف معنا جدائى افكنده است، نگفته «السّبقة النار» چنانكه «السّبقة الجنّة» گفته است، زيرا سبقت جستن در مورد امرى دوست داشتنى است، و اين از صفات بهشت است و اين معنا در آتش «كه از آن بخدا پناه مى بريم» وجود ندارد، امام جائز ندانسته كه بگويد: «السبقة النار» بلكه فرموده است «الغاية النّار» زيرا مفهوم غايت (پايان) مفهوم وسيعى است كه در موضوعات مسرّت بخش و غير مسرّت بخش به كار مى رود و در حقيقت مرادف «مصير» و «مآل» است كه به معنى سر انجام مى آيد. چنانكه خداوند مى فرمايد: وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ «به كافران بگو بهره بگيريد كه سرانجام شما به سوى آتش است». در اين خطبه دقّت كنيد كه باطنى شگفت آور و عمقى زياد دارد و چنين است ديگر سخنان امام عليه السّلام. و در بعضى نسخه هاى اين خطبه چنين آمده است «و السّبقة الجنة» (به ضم سين) به جائزه اى گفته مى شود كه به پيشتازان و برندگان مسابقه داده مى شود خواه وجه نقد باشد يا جنس ديگرى و معنى هر دو كلمه به هم نزديك است، زيرا پاداش را برابر كار نيك مى پردازند نه بد).
همانگونه كه به هنگام ترس و ناراحتى براى خدا عمل مى كنيد، در روزگار خوشى و كاميابى نيز عمل كنيد.
آگاه باشيد هرگز چيزى مانند بهشت نديدم كه خواستاران آن در خواب غفلت باشند، و نه چيزى مانند آتش جهنّم، كه فراريان آن چنين در خواب فرو رفته باشند. آگاه باشيد آن كس را كه حق منفعت نرساند، باطل به او زيان خواهد رساند، و آن كس كه هدايت راهنماى او نباشد، گمراهى او را به هلاكت خواهد افكند. آگاه باشيد به كوچ كردن فرمان يافتيد و براى جمع آورى توشه آخرت راهنمايى شديد. همانا، وحشتناك ترين چيزى كه بر شما مى ترسم، هواپرستى، و آرزوهاى دراز است. پس، از اين دنيا توشه برگيريد تا فردا خود را با آن حفظ نماييد.
خطبه28
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه
[ 11:57:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
ملامت کوفیان در جهاد نکردن |
... |
|
وقتى خبر تهاجم سربازان معاويه به شهر انبار در سال 38 هجرى، و سستى مردم به امام ابلاغ شد فرمود.
ارزش جهاد در راه خدا
پس از ستايش پروردگار، جهاد در راه خدا، درى از درهاى بهشت است، كه خدا آن را به روى دوستان مخصوص خود گشوده است. جهاد، لباس تقوا، و زره محكم، و سپر مطمئن خداوند است، كسى كه جهاد را ناخوشايند دانسته و ترك كند، خدا لباس ذلّت و خوارى بر او مى پوشاند، و دچار بلا و مصيبت مى شود و كوچك و ذليل مى گردد، دل او در پرده گمراهى مانده و حق از او روى مى گرداند، به جهت ترك جهاد، به خوارى محكوم و از عدالت محروم است.
آگاه باشيد من شب و روز، پنهان و آشكار، شما را به مبارزه با شاميان دعوت كردم .
گفتم پيش از آن كه آنها با شما بجنگند با آنان نبرد كنيد.به خدا سوگند! هر ملّتى كه درون خانه خود مورد هجوم قرار گيرد، ذليل خواهد شد.
امّا شما سستى به خرج داديد، و خوارى و ذلّت پذيرفتيد، تا آنجا كه دشمن پى در پى به شما حمله كرد و سر زمين هاى شما را تصرّف نمود. و اينك، فرمانده معاويه، (مرد غامدى) با لشكرش وارد شهر انبار شده و فرماندار من، «حسّان بن حسّان بكرى» را كشته و سربازان شما را از مواضع مرزى بيرون رانده است.
به من خبر رسيده كه مردى از لشكر شام به خانه زنى مسلمان و زنى غير مسلمان كه در پناه حكومت اسلام بوده وارد شده، و خلخال و دستبند و گردن بند و گوشواره هاى آنها را به غارت برده، در حالى كه هيچ وسيله اى براى دفاع، جز گريه و التماس كردن، نداشته اند.
لشكريان شام با غنيمت فراوان رفتند بدون اين كه حتّى يك نفر آنان، زخمى بردارد، و يا قطره خونى از او ريخته شود، اگر براى اين حادثه تلخ، مسلمانى از روى تأسّف بميرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است.
شگفتا شگفتا، به خدا سوگند، اين واقعيّت قلب انسان را مى ميراند و دچار غم و اندوه مى كند كه شاميان در باطل خود وحدت دارند، و شما در حق خود متفرّقيد. زشت باد روى شما و از اندوه رهايى نيابيد كه آماج تير بلا شديد. به شما حمله مى كنند، شما حمله نمى كنيد. با شما مى جنگند، شما نمى جنگيد اين گونه معصيت خدا مى شود و شما رضايت مى دهيد.
وقتى در تابستان فرمان حركت به سوى دشمن مى دهم، مى گوييد هوا گرم است، مهلت ده تا سوز گرما بگذرد، و آنگاه كه در زمستان فرمان جنگ مى دهم، مى گوييد هوا خيلى سرد است بگذار سرما برود. همه اين بهانه ها براى فرار از سرما و گرما بود. وقتى شما از گرما و سرما فرار مى كنيد، به خدا سوگند كه از شمشير بيشتر گريزانيد.
علی از زبان علی
اى مرد نمايان نامرد اى كودك صفتان بى خرد كه عقل هاى شما به عروسان پرده نشين شباهت دارد. چقدر دوست داشتم كه شما را هرگز نمى ديدم و هرگز نمى شناختم. شناسايى شما -سوگند به خدا- كه جز پشيمانى حاصلى نداشت، و اندوهى غم بار سر انجام آن شد. خدا شما را بكشد كه دل من از دست شما پر خون، و سينه ام از خشم شما مالامال است. كاسه هاى غم و اندوه را، جرعه جرعه به من نوشانديد، و با نافرمانى و ذلّت پذيرى، رأى و تدبير مرا تباه كرديد، تا آنجا كه قريش در حق من گفت: «بى ترديد پسر ابى طالب مردى دلير است ولى دانش نظامى ندارد».
خدا پدرشان را مزد دهد، آيا يكى از آنها تجربه هاى جنگى سخت و دشوار مرا دارد، يا در پيكار توانست از من پيشى بگيرد؟ هنوز بيست سال نداشتم، كه در ميدان نبرد حاضر بودم، هم اكنون كه از شصت سال گذشته ام. امّا دريغ، آن كس كه فرمانش را اجرا نكنند، رأيى نخواهد داشت.
خطبه27
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه
[ 11:46:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
فرهنگ جاهلیت از زبان حضرت علی |
... |
فرهنگ جاهليّت از زبان حضرت علی
خداوند، پيامبر اسلام، حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را هشدار دهنده جهانيان مبعوث فرمود، تا امين و پاسدار وحى الهى باشد، آنگاه كه شما ملّت عرب، بدترين دين را داشته، و در بدترين خانه زندگى مى كرديد، ميان غارها، سنگهاى خشن و مارهاى سمّى خطرناك فاقد شنوايى، به سر مى برديد، آب هاى آلوده مى نوشيديد و غذاهاى ناگوار مى خورديد، خون يكديگر را به ناحق مى ريختيد، و پيوند خويشاوندى را مى برديد، بت ها ميان شما پرستش مى شد، و مفاسد و گناهان، شما را فرا گرفته بود.
خطبه26
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت ادامه »
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀خطبه ها, ◀عصر جاهلیت در نهج البلاغه
[چهارشنبه 1398-11-02] [ 09:32:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
رنج حضرت علی از خستگی یاران در حرکت |
... |
|
اين خطبه را در سال 40 هجرى زمانى ايراد فرمود كه گزارش هاى پياپى از شكست ياران امام عليه السّلام به كوفه مى رسيد و عبيد اللّه بن عباس و سعيد بن نمران، فرمانداران امام در يمن از بسر بن ابى ارطاة، شكست خورده به كوفه برگشتند. امام براى سرزنش ياران جهت كندى و ركود در جهاد، و مخالفت از دستورهاى رهبرى، خطبه را ايراد فرمود كه آخرين سخنرانى امام است
1. علل شكست ملّت ها (علل شكست كوفيان، و پيروزى شاميان)
اكنون جز شهر كوفه در دست من باقى نمانده است، كه آن را بگشايم يا ببندم اى كوفه اگر فقط تو براى من باشى، آنهم برابر اين همه مصيبت ها و طوفان ها چهره ات زشت باد. آنگاه به گفته شاعر مثال آورد:
به جان پدرت سوگند اى عمرو، كه سهم اندكى از ظرف و پيمانه داشتم
سپس ادامه داد: به من خبر رسيده كه بُسر بن ارطاة بر يمن تسلّط يافته، سوگند به خدا مى دانستم كه مردم شام به زودى بر شما غلبه خواهند كرد. زيرا آنها در يارى كردن باطل خود، وحدت دارند، و شما در دفاع از حق متفرّقيد، شما امام خود را در حق نافرمانى كرده و آنها امام خود را در باطل فرمانبردارند.
آنها نسبت به رهبر خود امانت دار و شما خيانتكاريد، آنها در شهرهاى خود به اصلاح و آبادانى مشغولند و شما به فساد و خرابى، (آنقدر فرومايه ايد) اگر من كاسه چوبى آب را به يكى از شماها امانت دهم مى ترسم كه بند آن بدزدید.
2. نفرين به امّت خيانتكار
خدايا!
من اين مردم را با پند و تذكّرهاى مداوم خسته كردم و آنها نيز مرا خسته نمودند، آنها از من به ستوه آمده، و من از آنان به ستوه آمده، دل شكسته ام، به جاى آنان افرادى بهتر به من مرحمت فرما، و به جاى من بدتر از من بر آنها مسلّط كن.
خدايا!
دل هاى آنان را، آنچنان كه نمك در آب حل مى شود، آب كن. به خدا سوگند، دوست داشتم، به جاى شما كوفيان، هزار سوار از بنى فراس بن غنم مى داشتم كه: «اگر آنان را مى خواندى، سوارانى از ايشان نزد تو مى آمدند مبارز و تازنده چون ابر تابستانى». آنگاه امام از منبر فرود آمد.
(سید رضی مى گويد: «ارميه» جمع «رمىّ» به معناى ابر است، و «حميم» گرماى تابستان، كه شاعر ابر تابستانى را ياد كرده است از آن رو كه سبكبار و زود گذر است، و بارانى ندارد زيرا ابرهاى سنگين به جهت تراكم بخار و پر آب بودنشان به كندى حركت مى كنند كه چنين ابرهايى بيشتر در فصل زمستان يافت مى شود. در اينجا شاعر، سواران قبيله را به جهت شتاب آنان در پذيرفتن دعوت به هنگام فرياد رسى، به ابر تابستانى تشبيه كرده است كه گفت: «هنا لك لو دعوت، أتاك منهم».)
خطبه25
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ جهاد در نهج البلاغه
[ 09:11:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
برخورد حضرت علی با مخالفان حق |
... |
ضرورت جهاد
سوگند به جان خودم،
در مبارزه با مخالفان حق و آنان كه در گمراهى و فساد غوطه ورند، يك لحظه مدارا و سستى نمى كنم.
پس اى بندگان خدا!
از خدا بترسيد و از خدا، به سوى خدا فرار كنيد، و از راهى كه براى شما گشوده برويد، و وظايف و مقرّراتى كه براى شما تعيين كرده به پا داريد. اگر چنين باشيد، على ضامن پيروزى شما در آينده مى باشد، گرچه هم اكنون به دست نياوريد.
خطبه24
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ جهاد در نهج البلاغه
[سه شنبه 1398-11-01] [ 01:51:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نقش خویشاوندان در زندگی انسان |
... |
|
نقش خويشاوندان در زندگی انسان
اى مردم، انسان هر مقدار كه ثروتمند باشد، باز از خويشاوندان خود بى نياز نيست كه از او با زبان و دست دفاع كنند. خويشاوندان انسان، بزرگ ترين گروهى هستند كه از او حمايت مى كنند و اضطراب و ناراحتى او را مى زدايند، و در هنگام مصيبت ها نسبت به او، پر عاطفه ترين مردم مى باشند. نام نيكى كه خدا از شخصى در ميان مردم رواج دهد بهتر از ميراثى است كه ديگرى بردارد.
آگاه باشيد!
مبادا از بستگان تهيدست خود رو برگردانيد و از آنان چيزى را دريغ داريد، كه نگاه داشتن مال دنيا، زيادى نياورد و از بين رفتنش كمبودى ايجاد نكند.
آن كس كه دست دهنده خود را از بستگانش باز دارد، تنها يك دست را از آنها گرفته امّا دست هاى فراوانى را از خويش دور كرده است، و كسى كه پر و بال محبّت را بگستراند، دوستى خويشاوندانش تداوم خواهد داشت.
(سید رضی مى گويد: و چه زيباست معنايى كه امام عليه السّلام از جمله «و من يقبض يده عن عشيرته» تا آخر كلام اراده فرمود، زيرا كسى كه خير و نيكى هاى خود را از خويشاوندان خود قطع كند، تنها سود يك تن را از آنها باز داشته، امّا به هنگام احتياج شديد، يارى تمام آنها را از خود دور كرده كه آنها به نداى او پاسخ نمى گويند در اين صورت خود را از سود فراوان خويشاوندان محروم ساخته و گروهى را از يارى خود باز داشته است).
خطبه 23
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ صله رحم و پیوند دوستی در نهج البلاغه
[جمعه 1398-10-27] [ 08:05:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
راه رستگاری، سبکبار شوید |
... |
اين خطبه بخشى از خطبه 167 است كه در سال 35 هجرى در آغاز خلافت ايراد فرمود:
راه رستگارى:
قيامت پيش روى شما و مرگ در پشت سر، شما را مى راند. سبكبار شويد تا برسيد. همانا آنان كه رفتند در انتظار رسيدن شمايند.
(سید رضی مى گويد: اين سخن امام عليه السّلام پس از سخن خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با هر سخنى سنجيده شود بر آن برترى دارد و از آن پيشى مى گيرد و از جمله «سبكبار شويد تا برسيد» كلامى كوتاهتر و پر معنى تر از آن شنيده نشده، چه كلمه ژرف و بلندى چه جمله پر معنى و حكمت آميزى است كه تشنگى را با آب حكمت مى زدايد. ما عظمت و شرافت اين جمله را در كتاب خود به نام «الخصائص» بيان كرده ايم).
خطبه21
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه
[شنبه 1398-10-07] [ 07:52:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علت مخفی ماندن اسرار پس از مرگ |
... |
علل پنهان بودن اسرار پس از مرگ:
آنچه را كه مردگان ديدند اگر شما مى ديديد، ناشكيبا بوديد و مى ترسيديد، و مى شنيديد و فرمان مى برديد. ولى آنچه آنها مشاهده كردند بر شما پوشيده است، و نزديك است كه پرده ها فروافتد.
اگر چه حقيقت را به شما نيز نشان دادند، اگر بدرستى بنگريد؛ و نداى حق را به شما شنواندند، اگر خوب بشنويد؛ و به راه راست هدايتتان كردند، اگر هدايت بپذيريد.
راست مى گويم، مطالب عبرت آموز اندرز دهنده را آشكارا ديديد، و از حرام الهى نهى شديد، و پس از فرشتگان آسمانى، هيچ كس جز انسان، فرمان خداوند را ابلاغ نمى كند.
خطبه20
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀مرگ در نهج البلاغه
[یکشنبه 1398-10-01] [ 07:58:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
خیانت به بستگان |
... |
|
امام در مسجد كوفه در سال 38 هجرى سخنرانى مى كرد، اشعث بن قيس به يكى از مطالب آن اعتراض كرد و گفت اين سخن به زيان شما، نه به سود تو است، امام نگاه خود را به او دوخت و فرمود:
سوابق تاريخى نكوهيده أشعث بن قيس:
چه كسى تو را آگاهاند كه چه چيزى به سود، يا زيان من است. لعنت خدا و لعنت لعنت كنندگان، بر تو باد اى متكبّر متكبّر زاده، منافق پسر كافر.
سوگند به خدا!
تو يك بار در زمان كفر و بار ديگر در حكومت اسلام، اسير شدى، و مال و خويشاوندى تو، هر دو بار نتوانست به فريادت برسد. آن كس كه خويشان خود را به دم شمشير سپارد، و مرگ و نابودى را به سوى آنها كشاند، سزاوار است كه بستگان او بر وى خشم گيرند و بيگانگان به او اطمينان نداشته باشند.
(سید رضی مى گويد: منظور امام عليه السّلام اين است كه اشعث ابن قيس يك بار وقتى كه كافر بود اسير شد و بار ديگر آنگاه كه مسلمان شد و شمشيرها را به سوى قبيله اش راهنمايى كرد، مربوط به جريانى است كه اشعث قبيله خود را فريب داد تا خالد بن وليد، آنها را غافلگير كند و از دم شمشير بگذراند كه پس از آن خيانت او را با لقب «عرف النّار» (چيزى كه آتش را بپوشاند)، مى ناميدند و اين لقبى بود كه به نيرنگ باز مى دادند).
خطبه19
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ صله رحم و پیوند دوستی در نهج البلاغه
[ 07:51:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
مبانی وحدت امت اسلامی |
... |
|
نكوهش از اختلاف رأى عالمان در احكام قطعى اسلام
دعوايى نسبت به يكى از احكام اجتماعى نزد عالمى مى برند كه با رأى خود حكمى صادر مى كند. پس همان دعوا را نزد ديگرى مى برند كه او درست بر خلاف رأى اوّلى حكم مى دهد. سپس همه قضات نزد رييس خود كه آنان را به قضاوت منصوب كرده، جمع مى گردند. او رأى همه را بر حق مى شمارد. در صورتى كه خدايشان يكى، پيغمبرشان يكى، و كتابشان يكى است. آيا خداى سبحان، آنها را به اختلاف، امر فرمود، كه اطاعت كردند يا آنها را از اختلاف پرهيز داد و معصيت خدا نمودند.
قرآن، مبانى وحدت امّت اسلامى
آيا خداى سبحان، دين ناقصی فرستاد و در تكميل آن از آنها استمداد كرده است؟ آيا آنها شركاء خدايند كه هر چه مى خواهند در احكام دين بگويند و خدا رضايت دهد. آيا خداى سبحان، دين كاملى فرستاد، پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در ابلاغ آن كوتاهى ورزيد؟
خداى سبحان مى فرمايد: «ما در قرآن چيزى را فروگذار نكرديم». و فرمود: «در قرآن بيان هر چيزى است». و ياد آور شده كه: بعض قرآن گواه بعض ديگر است و اختلافى در آن نيست. پس خداى سبحان فرمود: «اگر قرآن از طرف غير خدا نازل مى شد اختلافات زيادى در آن مى يافتند». همانا قرآن داراى ظاهرى زيبا و باطنى ژرف و ناپيداست، مطالب شگفت آور آن تمام نمى شود، و اسرار نهفته آن پايان نمى پذيرد و تاريكى ها بدون قرآن بر طرف نخواهد شد.
خطبه18
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه
[شنبه 1398-09-23] [ 07:40:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
عالمانی که بدترین انسانها هستند |
... |
|
شناخت بدترين انسانها
دشمن ترين آفريده ها نزد خدا دو نفرند:
الف) مردى كه خدا او را به حال خود گذاشته، و از راه راست دور افتاده است، دل او شيفته بدعت است و مردم را گمراه كرده، به فتنه انگيزى مى كشاند و راه رستگارى گذشتگان را گم كرده و طرفداران خود و آيندگان را گمراه ساخته است. بار گناه ديگران را بر دوش كشيده و گرفتار زشتى هاى خود نيز مى باشد.
ب) و مردى كه مجهولاتى به هم بافته، و در ميان انسان هاى نادان امّت، جايگاهى پيدا كرده است، در تاريكى هاى فتنه فرو رفته، و از مشاهده صلح و صفا كور است.
آدم نماها او را عالم ناميدند كه نيست، چيزى را بسيار جمع آورى مى كند كه اندك آن به از بسيار است، تا آن كه از آب گنديده سيراب شود، و دانش و اطّلاعات بيهوده فراهم آورد.
مدّعيان دروغين قضاوت
در ميان مردم، با نام قاضى به داورى مى نشيند، و حلّ مشكلات ديگرى را به عهده مى گيرد، پس اگر مشكلى پيش آيد، با حرف هاى پوچ و تو خالى و رأى و نظر دروغين، آماده رفع آن مى شود.
سپس اظهارات پوچ خود را باور مى كند، عنكبوتى را مى ماند كه در شبهات و بافته هاى تار خود چسبيده، نمى داند كه درست حكم كرده يا بر خطاست. اگر بر صواب باشد مى ترسد كه خطا كرده، و اگر بر خطاست، اميد دارد كه رأى او درست باشد.
نادانى است، كه راه جهالت مى پويد، كورى است كه در تاريكى گمشده خود را مى جويد، از روى علم و يقين سخن نمى گويد، روايات را بدون آگاهى نقل مى كند، چون تند بادى كه گياهان خشك را بر باد دهد، روايات را زير و رو مى كند، كه بى حاصل است.
به خدا سوگند!
نه راه صدور حكم مشكلات را مى داند، و نه براى منصب قضاوت أهليّت دارد آنچه را كه نپذيرد علم به حساب نمى آورد، و جز راه و رسم خويش، مذهبى را حق نمى داند، اگر حكمى را نداند آن را مى پوشاند تا نادانى او آشكار نشود، خون بى گناهان از حكم ظالمانه او در جوشش و فرياد ميراث بر باد رفتگان بلند
قرآن
به خدا شكايت مى كنم از مردمى كه در جهالت زندگى مى كنند و با گمراهى مى ميرند، در ميان آنها، كالايى خوارتر از قرآن نيست اگر آن را آنگونه كه بايد بخوانند، و متاعى سود آورتر و گرانبهاتر از قرآن نيست اگر آن را تحريف كنند، و در نزد آنان، چيزى زشت تر از معروف، و نيكوتر از منكر نمى باشد.
خطبه17
نهج البلاغه
.
.موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه
[ 07:25:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
قدرت تقوا در عبور از باطل ها |
... |
|
پس از بيعت مردم مدينه با امام عليه السّلام اين اوّلين سخنرانى آن حضرت در سال 35 هجرى است.
اعلام سياست هاى حكومتى:
آن چه مى گويم به عهده مى گيرم، و خود به آن پاى بندم.
كسى كه عبرت ها براى او آشكار شود، و از عذاب آن پند گيرد، تقوا و خويشتن دارى او را از سقوط در شبهات نگه مى دارد.
آگاه باشيد، تيره روزى ها و آزمايش ها، همانند زمان بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بار ديگر به شما روى آورد.
سوگند به خدايى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به حق مبعوث كرد، سخت آزمايش مى شويد، چون دانه اى كه در غربال ريزند، يا غذايى كه در ديگ گذارند به هم خواهيد ريخت، زير و رو خواهيد شد، تا آن كه پايين به بالا، و بالا به پايين رود، آنان كه سابقه اى در اسلام داشتند، و تاكنون منزوى بودند، بر سر كار مى آيند، و آنها كه به ناحق، پيشى گرفتند، عقب زده خواهند شد.
علی از زبان علی
به خدا سوگند، كلمه اى از حق را نپوشاندم، هيچ گاه دروغى نگفته ام، از روز نخست، به اين مقام خلافت و چنين روزى خبر داده شدم.
لزوم تقوا و خودسازی
آگاه باشيد همانا گناهان چون مركب هاى بد رفتارند كه سواران خود (گناهكاران) را عنان رها شده در آتش دوزخ مى اندازند.
اما تقوا!
چونان مركب هاى فرمانبردارى هستند كه سواران خود را، عنان بر دست، وارد بهشت جاويدان مى كنند.
حقّ و باطل هميشه در پيكارند، و براى هر كدام طرفدارانى است، اگر باطل پيروز شود، جاى شگفتى نيست، از دير باز چنين بوده، و اگر طرفداران حق اندكند، چه بسا روزى فراوان گردند و پيروز شوند، امّا كمتر اتّفاق مى افتد كه چيز رفته باز گردد. (سید رضی مى گويد: كلمات امام عليه السّلام پيرامون حق و باطل، از سخنان نيكويى است كه كلام كسى از سخن سرايان به آن نخواهد رسيد، و بيش از آن چه كه ما در شگفت شويم، شگفتى، برابر آن فرو مانده است، در اين كلمات امام عليه السّلام ريزه كاريهايى از فصاحت است كه نه زبان قدرت شرح آن را دارد، و نه انسانى مى تواند از درّه هاى عميق آن بگذرد، اين اعتراف مرا كسانى كه در فصاحت پيشگامند و با سابقه، درك مى كنند.)
آن كس كه بهشت و دوزخ را پيش روى خود دارد، در تلاش است.
برخى از مردم به سرعت به سوى حق پيش مى روند، كه اهل نجاتند، و بعضى به كندى مى روند و اميدوارند، و ديگرى كوتاهى مى كند و در آتش جهنّم گرفتار است. چپ و راست گمراهى، و راه ميانه، جادّه مستقيم الهى است كه قرآن و آثار نبوّت، آن را سفارش مى كند، و گذرگاه سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و سرانجام، بازگشت همه بدان سو مى باشد.
ادّعا كننده باطل نابود شد، و دروغگو زيان كرد، هر كس با حق در افتاد هلاك گرديد. نادانى انسان همين بس كه قدر خويش نشناسد. آن چه بر أساس تقوا پايه گذارى شود، نابود نگردد. كشتزارى كه با تقوا آبيارى شود، تشنگى ندارد. مردم به خانه هاى خود روى آوريد، مسائل ميان خود را اصلاح كنيد، توبه و بازگشت پس از زشتى ها ميسّر است. جز پروردگار خود، ديگرى را ستايش نكنيد و جز خويشتن خويش ديگرى را سرزنش ننماييد.
خطبه16
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه
[جمعه 1398-09-22] [ 06:42:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
بیت المال |
... |
در باره اموال فراوان بيت المال كه عثمان به بعضى از خويشاوندان خود بخشيده بود. ابن عباس مى گويد: روز دوّم خلافت در سال 35 هجرى اين سخنرانى را ايراد فرمود.
سياست اقتصادى امام عليه السّلام:
به خدا سوگند!
بيت المال تاراج شده را هر كجا كه بيابم به صاحبان اصلى آن باز مى گردانم، گر چه با آن ازدواج كرده، يا كنيزانى خريده باشند، زيرا در عدالت گشايش براى عموم است، و آن كس كه عدالت بر او گران آيد، تحمّل ستم براى او سخت تر است.
خطبه15
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀عثمان در نهج البلاغه, ◀ بیت المال در نهج البلاغه, ◀عدالت در نهج البلاغه
[ 06:34:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نقش عوامل محیطی در تکامل انسان |
... |
قبل از آغاز جنگ جمل در نكوهش شهر بصره و مردم آن ديار مانند خطبه پيشين فرمود:
نقش عوامل محيط در انسان:
سرزمين شما به آب نزديك و از آسمان دور است، عقلهاى شما سست و افكار شما سفيهانه است. پس شما نشانه اى براى تيرانداز، و لقمه اى براى خورنده، و صيدى براى صيّاد مى باشيد.
خطبه14
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀جنگ جمل در نهج البلاغه
[دوشنبه 1398-09-18] [ 07:28:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
روانشناسى اجتماعى مردم بصره |
... |
|
روز جمعه سال 36 هجرى پس از پايان جنگ جمل در مسجد جامع شهر در نكوهش مردم بصره فرمود:
عوامل سقوط جامعه (روانشناسى اجتماعى مردم بصره):
شما سپاه يك زن، و پيروان حيوان (شتر عايشه) بوديد، تا شتر صدا مى كرد مى جنگيديد، و تا دست و پاى آن قطع گرديد فرار كرديد. اخلاق شما پست، و پيمان شما از هم گسسته، دين شما دو رويى، و آب آشاميدنى شما شور و ناگوار است.
كسى كه ميان شما زندگى كند به كيفر گناهش گرفتار مى شود، و آن كس كه از شما دورى گزيند مشمول آمرزش پروردگار مى گردد. گويا مسجد شما را مى بينم كه چون سينه كشتى غرق شده است، كه عذاب خدا از بالا و پايين او را احاطه مى كند، و سرنشينان آن، همه غرق مى شوند.
و در روايتى است:
سوگند به خدا، سرزمين شما را آب غرق مى كند، گويا مسجد شما را مى نگرم كه چون سينه كشتى يا چونان شتر مرغى كه بر سينه خوابيده باشد بر روى آب مانده است. و در روايت ديگر: مانند سينه مرغ روى آب دريا. و در روايت ديگرى آمده:
خاك شهر شما بد بوترين خاكهاست، از همه جا به آب نزديك تر و از آسمان دورتر، و نُه دهم شرّ و فساد در شهر شما نهفته است، كسى كه در شهر شما باشد گرفتار گناه، و آن كه بيرون رود در پناه عفو خداست.
گويى شهر شما را مى نگرم كه غرق شده، و آب آن را فرا گرفته. چيزى از آن ديده نمى شود، مگر جاهاى بلند مسجد، مانند سينه مرغ بر روى امواج آب دريا.
خطبه13
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀جنگ جمل در نهج البلاغه, ◀ عایشه در نهج البلاغه
[ 07:18:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
شركت آيندگان در پاداش گذشتگان |
... |
شركت آيندگان در پاداش گذشتگان (نقش نيّت در پاداش اعمال):
(پس از پيروزى در جنگ جمل در سال 36 هجرى) يكى از ياران امام عليه السّلام گفت:
دوست داشتم برادرم با ما بود و مى ديد كه چگونه خدا تو را بر دشمنانت پيروز كرد.
امام عليه السّلام پرسيد: آيا فكر و دل برادرت با ما بود؟
گفت: آرى. امام عليه السّلام فرمود: پس او هم در اين جنگ با ما بود، بلكه با ما در اين نبرد شريكند آنهايى كه حضور ندارند، در صلب پدران و رحم مادران مى باشند، ولى با ما هم عقيده و آرمانند، به زودى متوّلد مى شوند، و دين و ايمان به وسيله آنان تقويت مى گردد.
خطبه12
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀جنگ جمل در نهج البلاغه
[پنجشنبه 1398-09-14] [ 08:29:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نحوه مقابله با سپاه دشمن |
... |
در جنگ جمل سال 36 هجرى روز پنجشنبه 15 جمادى الآخر، هنگام دادن پرچم به دست فرزندش محمد حنفيّه فرمود:
آموزش نظامى
اگر كوه ها از جاى كنده شوند تو ثابت و استوار باش، دندان ها را برهم بفشار، كاسه سرت را به خدا عاريت ده، پاى بر زمين ميخكوب كن، به صفوف پايانى لشكر دشمن بنگر، از فراوانى دشمن چشم بپوش، و بدان كه پيروزى از سوى خداى سبحان است.
خطبه11
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀جنگ جمل در نهج البلاغه
[ 08:24:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
شیطان و اصحاب جمل |
... |
آگاهى امام (عليه السّلام) براى مقابله با اصحاب جمل:
آگاه باشيد كه شيطان حزب خود را جمع كرده، و سواره و پياده هاى لشكر خود را فراخوانده است.
امّا من آگاهى لازم به امور را دارم، نه حق را پوشيده داشتم، و نه حق بر من پوشيده ماند. سوگند به خدا، گردابى براى آنان به وجود آورم كه جز من كسى نتواند آن را چاره سازد، آنها كه در آن غرق شوند، هرگز نتوانند بيرون آيند، و آنان كه بگريزند، خيال بازگشت نكنند.
خطبه 10
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀جنگ جمل در نهج البلاغه
[چهارشنبه 1398-09-13] [ 11:14:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
پیمان شکنی زبیر |
... |
پيمان شكنى زبير
زبير، مى پندارد با دست بيعت كرد نه با دل، پس به بيعت با من اقرار كرده ولى مدّعى انكار بيعت با قلب است. بر او لازم است بر اين ادّعا دليل روشنى بياورد، يا به بيعت گذشته باز گردد.
خطبه8
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀طلحه و زبیر در نهج البلاغه
[ 11:07:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
تخم ریزی شیطان در دلها |
... |
شناخت پيروان شيطان
منحرفان، شيطان را معيار كار خود گرفتند، و شيطان نيز آنها را دام خود قرار داد و در دل هاى آنان تخم گذارد، و جوجه هاى خود را در دامانشان پرورش داد. با چشم هاى آنان مى نگريست و با زبان هاى آنان سخن مى گفت. پس با يارى آنها بر مركب گمراهى سوار شد و كردارهاى زشت را در نظرشان زيبا جلوه داد، مانند رفتار كسى كه نشان مى داد در حكومت شيطان شريك است و با زبان شيطان، سخن باطل مى گويد.
خطبه7
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀شیطان در نهج البلاغه
[ 11:03:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
هرگز غافلگیر نمی شوم |
... |
در سال 36 هجرى در شهر مدينه آن گاه كه از امام خواستند طلحه و زبير را تعقيب نكند، فرمود.
آگاهى و مظلوميّت امام عليه السّلام:
به خدا سوگند!
از آگاهى لازمى برخوردارم و هرگز غافلگير نمی شوم، كه دشمنان ناگهان مرا محاصره كنند و با نيرنگ دستگيرم نمايند. من همواره با يارى انسان حق طلب، بر سر آن كس مى كوبم كه از حق روى گردان است، و با يارى فرمانبر مطيع، نافرمان اهل ترديد را درهم مى شكنم، تا آن روز كه دوران زندگانى من به سر آيد.
پس سوگند به خدا!
من همواره از حق خويش محروم ماندم، و از هنگام وفات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تا امروز حق مرا از من باز داشته و به ديگرى اختصاص دادند.
خطبه6
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀طلحه و زبیر در نهج البلاغه
[ 10:55:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
فلسفه سکوت |
... |
گفتار امام راجع به ماجرای سقیفه
فلسفه سكوت در شرايطى قرار دارم كه اگر سخن بگويم، مى گويند بر حكومت حريص است، و اگر خاموش باشم، مى گويند: از مرگ مى ترسيد. هرگز، من و ترس از مرگ! پس از آن همه جنگ ها و حوادث ناگوار.
سوگند به خدا!
انس و علاقه فرزند ابى طالب به مرگ در راه خدا، از علاقه طفل به سینه مادر بيشتر است. اين كه سكوت برگزيدم، از علوم و حوادث پنهانى آگاهى دارم كه اگر باز گويم مضطرب مى گرديد، چون لرزيدن ريسمان در چاه هاى عميق.
خطبه5
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه
[دوشنبه 1398-09-11] [ 11:32:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
راههای پرهیز از فتنه |
... |
پس از وفات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ماجراى سقيفه، عباس و ابو سفيان، پيشنهاد خلافت داده كه با امام عليه السّلام بيعت كنند.
راههاى پرهيز از فتنه ها
اى مردم!
امواج فتنه ها را با كشتى هاى نجات درهم بشكنيد، و از راه اختلاف و پراكندگى بپرهيزيد، و تاجهاى فخر و برترى جويى را بر زمين نهيد.
رستگار شد آن كس كه با ياران به پاخاست، يا كناره گيرى نمود و مردم را آسوده گذاشت. اين گونه زمامدارى، چون آبى بد مزه، و لقمه اى گلوگير است، و آن كس كه ميوه را كال و نارس بچيند، مانند كشاورزى است كه در زمين ديگرى بكارد.
خطبه5
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀ ویژگی کارگزاران در نهج البلاغه
[ 11:25:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علی از زبان علی |
... |
علی از زبان علی
من همواره منتظر سرانجام حيله گرى شما مردم بصره بودم، و نشانه هاى فريب خوردگى را در شما مى نگريستم. تظاهر به ديندارى شما، پرده اى ميان ما كشيد ولى من با صفاى باطن درون شما را مى خواندم.
من براى وا داشتن شما به راه هاى حق، كه در ميان جادّه هاى گمراه كننده بود، به پاخاستم در حالى كه سر گردان بوديد و راهنمايى نداشتيد تشنه كام هر چه زمين را مى كنديد قطره آبى نمى يافتيد.
امروز زبان بسته را به سخن مى آورم. دور باد رأى كسى كه با من مخالفت كند.
از روزى كه حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شك و ترديد نكردم. كناره گيرى من چونان حضرت موسى عليه السّلام برابر ساحران است كه بر خويش بيمناك نبود، ترس او براى اين بود كه مبادا جاهلان پيروز شده و دولت گمراهان حاكم گردد. امروز ما و شما بر سر دو راهى حق و باطل قرار داريم، آن كس كه به وجود آب اطمينان دارد، تشنه نمى ماند.
خطبه4
نهج البلاغه
.
.
سایت اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه
[سه شنبه 1398-09-05] [ 08:22:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نحوه هدایت اهل بیت |
... |
ويژگى هاى اهل بيت عليهم السّلام:
شما مردم به وسيله ما، از تاريكى هاى جهالت نجات يافته و هدايت شديد، و به كمك ما، به اوج ترقّى رسيديد. صبح سعادت شما با نور ما درخشيد. كر است گوشى كه بانگ بلند پندها را نشنود، و آن كس را كه فرياد بلند، كر كند، آواى نرم حقيقت چگونه در او أثر خواهد كرد. قلبى كه از ترس خدا لرزان است، همواره پايدار و با اطمينان باد.
خطبه4
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه
[ 08:17:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
وظیفه علما و مسئولیت های اجتماعی |
... |
|
وظیفه علما و مسؤوليت هاى اجتماعى
سوگند به خدايى كه دانه را شكافت و جان را آفريد،
اگر حضور فراوان بيعت كنندگان نبود، و ياران حجّت را بر من تمام نمى كردند، و اگر خداوند از علماء عهد و پيمان نگرفته بود كه برابر شكم بارگى ستمگران، و گرسنگى مظلومان، سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهايش مى ساختم، و آخر خلافت را به كاسه اوّل آن سيراب مى كردم، آنگاه مى ديديد كه دنياى شما نزد من از آب بينى بزغاله اى بى ارزش تر است.
گفته اند: در اينجا مردى از أهالى عراق بلند شد و نامه اى به دست امام عليه السّلام داد و امام عليه السّلام آن را مطالعه مى فرمود، گفته شد، مسايلى در آن بود كه مى بايست جواب مى داد. وقتى خواندن نامه به پايان رسيد، ابن عباس گفت يا امير المؤمنين چه خوب بود سخن را از همان جا كه قطع شد آغاز مى كرديد.
امام عليه السّلام فرمود: هرگز اى پسر عباس، شعله اى از آتش دل بود، زبانه كشيد و فرو نشست، ابن عباس مى گويد، به خدا سوگند بر هيچ گفتارى مانند قطع شدن سخن امام عليه السّلام اين گونه اندوهناك نشدم، كه امام نتوانست تا آنجا كه دوست دارد به سخن ادامه دهد.
خطبه3 (بخش دوم)
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علم و علماء در نهج البلاغه
[شنبه 1398-09-02] [ 02:11:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
ماجرای خلافت از زبان حضرت علی |
... |
|
حضرت علی از خلافت می گوید:
شكوه از ابابكر و غصب خلافت
آگاه باشيد به خدا سوگند!
ابا بكر، جامه خلافت را بر تن كرد، در حالى كه مى دانست جايگاه من نسبت به حكومت اسلامى، چون محور آسياب است به آسياب كه دور آن حركت مى كند.
او مى دانست كه سيل علوم از دامن كوهسار من جارى است، و مرغان دور پرواز انديشه ها به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز كرد.
وظیفه نخبگان در فتنه ها
پس من!
رداى خلافت رها كرده و دامن جمع نموده از آن كناره گيرى كردم و در اين انديشه بودم كه آيا با دست تنها براى گرفتن حق خود به پاخيزم يا در اين محيط خفقان زا و تاريكى كه به وجود آوردند، صبر پيشه سازم كه پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا قيامت و ملاقات پروردگار اندوهگين نگه مى دارد.
صبر در فتنه ها
پس از ارزيابى درست، صبر و بردبارى را خردمندانه تر ديدم. پس صبر كردم در حالى كه گويا خار در چشم و استخوان در گلوى من مانده بود. و با ديدگان خود مى نگريستم كه ميراث مرا به غارت مى برند.
بازى ابابكر با خلافت
تا اينكه خليفه اوّل، به راه خود رفت و خلافت را به پسر خطّاب سپرد. سپس امام مثلى را با شعرى از أعشى عنوان كرد: «مرا با برادر جابر، «حيّان» چه شباهتى است (من همه روز را در گرماى سوزان كار كردم و او راحت و آسوده در خانه بود.)
شگفتا!
ابابكر كه در حيات خود از مردم مى خواست عذرش را بپذيرند، چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد ديگرى در آورد. هر دو از شتر خلافت سخت دوشيدند و از حاصل آن بهره مند گرديدند.
شكوه ی از عمر و ماجراى خلافت
سرانجام اوّلى حكومت را به راهى در آورد، و به دست كسى (عمر) سپرد كه مجموعه اى از خشونت، سختگيرى، اشتباه و پوزش طلبى بود.
زمامدار مانند كسى كه بر شترى سركش سوار است، اگر عنان محكم كشد، پرده هاى بينى حيوان پاره مى شود، و اگر آزادش گذارد، در پرتگاه سقوط مى كند.
سوگند به خدا!
مردم در حكومت دومى، در ناراحتى و رنج مهمّى گرفتار آمده بودند، و دچار دو رويى ها و اعتراض ها شدند، و من در اين مدت طولانى محنت زا، و عذاب آور، چاره اى جز شكيبايى نداشتم.
شكوه از شوراى عمر
تا آن كه روزگار عمر هم سپرى شد. سپس عمر خلافت را در گروهى از قرار داد كه پنداشت من همسنگ آنان مى باشم.
پناه بر خدا از اين شورا!
در كدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد ترديد بودم، تا امروز با اعضاى شورا برابر شوم كه هم اكنون مرا همانند آنها پندارند و در صف آنها قرارم دهند.
ناچار باز هم كوتاه آمدم، و با آنان هماهنگ گرديدم. يكى از آنها با كينه اى كه از من داشت روى بر تافت، و ديگرى دامادش را بر حقيقت برترى داد و آن دو نفر ديگر كه زشت است آوردن نامشان.
شكوه از خلافت عثمان
تا آن كه سومى به خلافت رسيد، دو پهلويش از پرخورى باد كرده، همواره بين آشپزخانه و دستشويى سرگردان بود، و خويشاوندان پدرى او از بنى اميّه به پاخاستند و همراه او بيت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر گرسنه اى كه بجان گياه بهارى بيفتد، عثمان آنقدر اسراف كرد كه ريسمان بافته او باز شد و أعمال او مردم را برانگيخت، و شكم بارگى او نابودش ساخت.
بیعت عمومی مردم با امیرالمؤمنین(علیه السلام)
روز بيعت، فراوانى مردم چون يال هاى پر پشت کفتار بود، از هر طرف مرا احاطه كردند، تا آن كه نزديك بود حسن و حسين عليه السّلام لگد مال گردند، و رداى من از دو طرف پاره شد. مردم چون گلّه هاى انبوه گوسفند مرا در ميان گرفتند.
امّا آنگاه كه به پاخاستم و حكومت را به دست گرفتم، جمعى پيمان شكستند و گروهى از اطاعت من سرباز زده و از دين خارج شدند، و برخى از اطاعات حق سر بر تافتند، گويا نشنيده بودند سخن خداى سبحان را كه مى فرمايد:
«سراى آخرت را براى كسانى برگزيديم كه خواهان سركشى و فساد در زمين نباشند و آينده از آن پرهيزكاران است».
آرى به خدا آن را خوب شنيده و حفظ كرده بودند، امّا دنيا در ديده آنها زيبا نمود، و زيور آن چشم هايشان را خيره كرد.
خطبه3(بخش اول)
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀عثمان در نهج البلاغه, ◀خلیفه اول در نهج البلاغه, ◀خلیفه دوم در نهج البلاغه, ◀ماجرای خلافت از زبان حضرت علی, ◀صبر در نهج البلاغه
[ 01:54:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
پیامبر و عصر جاهلیت |
... |
|
ويژگى هاى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله
و شهادت مى دهم كه محمّد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) بنده خدا و فرستاده اوست. خداوند او را با دينى آشكار، و نشانه اى پايدار و قرآنى نوشته شده و استوار و نورى درخشان و چراغى تابان و فرمانى آشكار كننده فرستاد تا شك و ترديدها را نابود سازد و با دلائل روشن استدلال كند، و با آيات الهى مردم را پرهيز دهد، و از كيفرهاى الهى بترساند.
شناخت عصر جاهليّت
خدا پيامبر اسلام را زمانى فرستاد كه مردم در فتنه ها گرفتار شده، رشته هاى دين پاره شده و ستون هاى ايمان و يقين ناپايدار بود.
در اصول دين اختلاف داشته، و امور مردم پراكنده بود، راه رهايى دشوار و پناهگاهى وجود نداشت، چراغ هدايت بى نور، و كور دلى همگان را فرا گرفته بود.
شیطان
خداى رحمان معصيت مى شد و شيطان يارى مى گرديد، ايمان بدون ياور مانده و ستون هاى آن ويران گرديده و نشانه هاى آن انكار شده، راه هاى آن ويران و جاده هاى آن كهنه و فراموش گرديده بود. مردم جاهلى شيطان را اطاعت مى كردند و به راه هاى او مى رفتند و در آبشخور شيطان سيراب مى شدند. با دست مردم جاهليت، نشانه هاى شيطان، آشكار و پرچم او بر افراشته گرديد.
فتنه ها، مردم را لگد مال كرده و با سم هاى محكم خود نابودشان كرده و پا بر جا ايستاده بود. امّا مردم حيران و سرگردان، بى خبر و فريب خورده، در كنار بهترين خانه (كعبه) و بدترين همسايگان (بت پرستان) زندگى مى كردند. خواب آنها بيدارى، و سرمه چشم آنها اشك بود، در سرزمينى كه دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامى بود.
سيماى فاسدان
برابر فاسدانى كه تخم گناه افشاندند، و با آب غرور و فريب آبيارى كردند، و محصول آن را كه جز عذاب و بدبختى نبود برداشتند.
خطبه2
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀نبوت در نهج البلاغه, ◀عصر جاهلیت در نهج البلاغه
[چهارشنبه 1398-08-29] [ 10:48:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
ویژگی اهل بیت |
... |
ويژگیهاى اهل بيت عليهم السّلام
عترت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جايگاه اسرار خداوندى و پناهگاه فرمان الهى و مخزن علم خدا و مرجع احكام اسلامى، و نگهبان كتابهاى آسمانى و كوههاى هميشه استوار دين خدايند خدا به وسيله اهل بيت عليهم السّلام پشت خميده دين را راست نمود و لرزش و اضطراب آن را از ميان برداشت.
جايگاه آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
كسى را با خاندان رسالت نمى شود مقايسه كرد و آنان كه پرورده نعمت هدايت اهل بيت پيامبرند با آنان برابر نخواهند بود.
عترت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم أساس دين، و ستونهاى استوار يقين مىباشند. شتاب كننده، بايد به آنان بازگردد و عقب مانده بايد به آنان بپيوندد زيرا ويژگىهاى حقّ ولايت به آنها اختصاص دارد و وصيّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نسبت به خلافت مسلمين و ميراث رسالت، به آنها تعلّق دارد.
هم اكنون (كه خلافت را به من سپرديد) حق به اهل آن بازگشت، و دوباره به جايگاهى كه از آن دور مانده بود، باز گردانده شد.
خطبه2
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه
[ 10:43:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
گنجی که ارزش ذخیره شدن دارد |
... |
ستايش پروردگار
ستايش مى كنم خداوند او را، براى تكميل نعمت هاى او و تسليم بودن برابر بزرگى او و ايمن ماندن از نافرمانى او.
و در رفع نيازها از او يارى مى طلبم زيرا آن كس را كه خدا هدايت كند، هرگز گمراه نگردد، و آن را كه خدا دشمن دارد، هرگز نجات نيابد و هر آن كس را كه خداوند بى نياز گرداند، نيازمند نخواهد شد.
پس ستايش خداوند گران سنگ ترين چيز است، و برترين گنجى است كه ارزش ذخيره شدن دارد.
و گواهى مى دهم كه جز خداى يكتاى بى شريك، معبودى نيست، شهادتى كه اخلاص آن آزموده و پاكى و خلوص آن را باور داريم و تا زنده ايم بر اين باور استواريم، و آن را براى صحنه هاى هولناك روز قيامت ذخيره مى كنيم، زيرا شهادت به يگانگى خدا، نشانه استوارى ايمان، باز كننده درهاى احسان، مايه خشنودى خداى رحمان، و دور كننده شيطان است.
خطبه2
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه
[ 10:36:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
فلسفه حج، کعبه |
... |
فلسفه و رهاورد حجّ
خدا حجّ را خانه محترم خود را بر شما واجب كرد، همان خانه اى كه آن را قبله گاه انسان ها قرار داده كه چونان تشنگان به سوى آن روى مى آورند، و همانند كبوتران به آن پناه مى برند.
خداى سبحان، كعبه را مظهر تواضع بندگان برابر عظمت خويش و نشانه اعتراف آنان به بزرگى و قدرت خود قرار داد و در ميان انسان ها، شنوندگانى را برگزيد كه دعوت او را براى حج، اجابت كنند و سخن او را تصديق نمايند و پاى بر جايگاه پيامبران الهى نهند.
همانند فرشتگانى كه بر گرد عرش الهى طواف مى كنند، و سودهاى فراوان در اين عبادتگاه و محل تجارت زائران به دست آورند و به سوى وعده گاه آمرزش الهى بشتابند.
خداى سبحان، كعبه را براى اسلام، نشانه گويا، و براى پناهندگان، خانه امن و امان قرار داد، اداى حق آن را واجب كرد و حج بيت اللّه را واجب شمرد و بر همه شما انسانها مقرّر داشت كه به زيارت آن برويد، و فرمود: آن كس كه توان رفتن به خانه خدا را دارد، حج بر او واجب است و آن كس كه انكار كند، خداوند از همه جهانيان بى نياز است.
خطبه1
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ حج و خانه کعبه در نهج البلاغه
[سه شنبه 1398-08-28] [ 08:25:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
قرآن و احکام اسلامی |
... |
ویژگی های قرآن و احکام اسلام
كتاب پروردگار ميان شماست، كه بيان كننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و منسوخ، مباح و ممنوع، خاصّ و عام، پندها و مثل ها، مطلق و مقيّد، محكم و متشابه مى باشد، عبارات مجمل خود را تفسير، و نكات پيچيده خود را روشن مى كند، از واجباتى كه پيمان شناسايى آن را گرفت و مستحبّاتى كه آگاهى از آنها لازم نيست.
قسمتى از احكام دينى در قرآن واجب شمرده شد كه ناسخ آن در سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آمده، و بعضى از آن، در سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم واجب شده كه در كتاب خدا ترك آن مجاز بوده است، بعضى از واجبات، وقت محدودى داشته كه در آينده از بين رفته است.
محرّمات الهى از هم جدا مى باشند، برخى از آنها، گناهان بزرگ است كه وعده آتش دارد و بعضى كوچك كه وعده بخشش داده است، و برخى از اعمال كه اندكش مقبول و در انجام بيشتر آن آزادند.
خطبه1
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ قرآن در نهج البلاغه
[ 08:19:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|