راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • مجموعه روایات درباره صفات مومن
  • مجموعه روایات درباره تقیه
  • اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
  • حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
  • ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
  • ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
  • مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
  • ثواب لباس پوشاندن به مومن
  • مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
  • مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
  • مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
  • مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
  • رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
  • مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
  • مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
  • مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
  • مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
  • احترام به سالخوردگان
  • مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
  • مجموعه روایات درباره پدر و مادر
  • مجموعه روایات درباره صله رحم
  • مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
  • مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
  • مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
  • مجموعه روایات درباره قناعت
  • راه تجارت پر سود
  • مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
  • مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
  • مجموعه روایات درباه باب تواضع
  • مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
  • مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
  • مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
  • مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
  • مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
  • مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
  • مجموعه روایات درباره حیا
  • مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
  • مجموعه روایات درباره خوش روئی
  • مجموعه روایات درباره خوش خلقی
  • مجموعه روایات درباره شکر
  • مجموعه روایات درباره صبر
  • مجموعه روایات در باره نیت
  • مجموعه روایات درباره عبادت
  • مداومت برعمل
  • جایگاه واجبات
  • مجموع روایات درباره محرمات
  • عفت
  • مجموعه روایات درباره ورع
  • مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
  • مجموعه روایات درباره اعتراف به تقصیر



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      بسم الله ...

    بسم الله الرحمن الرحیم 

    موضوعات: ✔مطلب ندارد
    [پنجشنبه 1403-09-01] [ 08:32:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      فنجنا من کل سوء ...

    من کل سوء یا لا اله الا اون بحق لا اله الا اون فنجنا

    موضوعات: ✔مطلب ندارد
    [چهارشنبه 1403-01-08] [ 09:33:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره صفات مومن ...
    مجموعه روایات درباره صفات مومن

     
    مجموعه روایات درباره صفات مومن

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مومن را سزاوار است که دارای هشت صفت باشد:

    1-    در گرفتاری های سخت باوقار و سنگین باشد.

    2-    هنگام بلا شکیبا باشد.

    3-    در نعمت و آسایش سپاس گزار باشد.

    4-    به آنچه خدا روزی اش کرده قانع باشد.

    5-    به دشمنان ستم نکند.

    6-    به خاطر دوستان مرتکب گناه نشود.

    7-    تنش از او در زحمت باشد.

    8-    مردم از او در آسایش باشند.

    همانا دانش دوست مومن است وخویشتن داری وزیر او و شکیبایی سرلشکرش و رفق برادر و لین پدرش.

     

    روایت دوم)

    علی بن الحسین علیهما السلام فرمود:

    مومن سکوت می کند تا سالم ماند.

    سخن می گوید تا سود برد.

    راز خود را به دوستانش نمی گوید.

    گواهی به حق را از بیگانگان دریغ ندارد.

    هیچ کار خیری را از روی ریا انجام ندهد و از روی شرم و حیا ترک ننماید.

    اگر او را بستایند از گفته آنها هراس کند و از آنچه ستایندگان ندانند از خدا آمرزش خواهد.

    سخن کسی که او را نشناخته فریبش ندهد.

    از شمردن گناهی که مرتکب شده بترسد.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود:

     مومن در امر دین نیرومند است.

    با وجود نرمی دوراندیش است.

    ایمانش با یقین است.

    برای تحصیل فقه حریص و در هدایت جوئی بانشاط و با وجود ثبات و پایداری نیکوکار است.

    خویشتن داری اش با علم است.

    با ملایمت زیرکی دارد.

    سخاوتش در راه حق است.

    در زمان توانگری اقتصاد را از دست ندهد.

    در زمان ناداری خوش ظاهر و با آرایش است.

    در زمان قدرت گذشت دارد.

    با وجود خیرخواهی مردم اطاعت خدا کند.

    در حال شهوت باز ایستد.

    در زمان رغبت پرهیزگاری کند.

    در امر جهاد حریص است.

    در گرفتاری نماز خواند.

    در سختی شکیبا باشد.

    در پیش آمدهای سنگین باوقار است.

    در ناگواری ها بردبار و در آسایش و نعمت سپاس گزار.

    پشت سر مردم بد نگوید.

    تکبر نورزد.

    قطع رحم ننماید.

    نه سست است و نه خشن و سنگدل.

    دیده اش بر او پیشی نگیرد.

    شکمش او را رسوا نکند.

     شهوتش بر او چیره نشود.

    بر مردم حسد نبرد.

    سرزنشش کنند و او سرزنش نکند.

    اسراف نورزد.

    مظلوم را یاری کند.

    بر مستمند ترحم نماید.

    خودش از خویش در رنج است.

    مردم از او در آسایش هستند.

    در عزت دنیا رغبت نکند و از ذلتش بی تابی ننماید.

    مردم مهمی دارند که به آن رو آورده  و او را مهمی است که گرفتار کرده (مردم به فکر دنیا و او مشغول آخرت است.)

    در قضاوتش نقصی دیده نشود  و در رای اش سستی نباشد.

    در دینش تباهی و گمشده نیست.

    مشورت کننده را رهبری کند.

    کمک کننده را  کمک نماید.

    از هرزه گویی و نادانی بگریزد.

     

    روایت چهارم)

    امیر المومنین علیه السلام به انجمنی از مردم قریش گذشت که جامه های سفید پوشیده بودند و رنگ صافی داشتند و بسیار می خندیدند و به هر که از آنجا می گذشت با انگشت اشاره می کردند. سپس به گروه اوس و خزرج گذشت و آنها را دید با پیکر فرسوده و گردن باریک و رنگ زرد که با فروتنی سخن می گفتند.

    حضرت علی علیه السلام از این دو گروه در شگفت شد و خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: پدر و مادرم به قربانت! من از گروه فلان گذشتم و به مجلس اوس و خزرج رفتم. سپس عرض کرد: همه آنها مومن هستند. ای رسول خدا! صفت مومن را برایم بازگو.

    رسول خدا صلی الله علیه و آله اندکی سر به زیر انداخت و سپس سر بلند کرد و فرمود: بیست خصلت در مومن است که اگر نداشته باشد ایمانش کامل نیست. از اخلاق مومنان است که:

    1-    در نماز جماعت حاضرند.

    2-    در پرداخت زکات شتابان.

    3-    مستمندان را اطعام کنند.

    4-    بر سر یتیم دست نوازش کشند.

    5-    لباسهای خود را پاکیزه دارند.

    6-    بند زیر جامه را به کمر بندند.

    7-    اگر خبر دهند دروغ نگویند.

    8-    اگر وعده کنند خلف ننمایند.

    9-    چون امانت گیرند خیانت نکنند

    10-                    چون سخن گویند راست گویند.

    11-                    در شب عابدند.

    12-                    در روز شیر دلیرند.

    13-                    روزها روزه دارند.

    14-                    در شب ها به پا خیزند.

    15-                    همسایه را نیازارند.

    16-                    همسایه از آنها آزار نبیند.

    17-                    بر زمین با آرامش گام بردارند.

    18-                    به خانه های بیوه زنان رهسپارند.

    19-                    تشییع جنازه کنند.

    20-                    خدا ما و شما را از جمله متقین قرار دهد.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که ازنیکی خود شادمان و از بدی خویش بدحال گردد او مومن است.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از مردم پست دوری کن. همانا شیعه علی کسی است که عفت شکم و فرج داشته باشد. سخت بکوشد و جهاد کند و برای خالقش عمل کند و به ثواب او امیدوار باشد و از عقابش بترسد. اگر این گونه مردم را دیدی آنها شیعه جعفرند.

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلم فرمود: شیعیان علی لاغر شکم و خشک لب بودند و اهل مهر و دانش و بردباری که به عبادت معروف بودند پس با وجود دوستی و ولایتی که دارید  با پرهیزگاری و کوشش کمک کنید.

     

    روایت هشتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همانا مومن کسی است که چون خشم کند از حق نگذرد و چون راضی و خشنود گردد در باطل قدم ننهد و چون قدرت یابد بیشتر از حق خود نگیرد.

     

    روایت نهم)

    سلیمان بن خالد گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: ای سلیمان! میدانی مسلمان کیست؟

    عرض کردم: قربانت! شما بهتر میدانی.

    فرمود: مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دست او سالم باشند. سپس فرمود: میدانی مومن کیست؟

    عرض کردم: شما داناترید.

    فرمود: مومن کسی است که مسلمانها او را بر مال و جان خود امین سازند و بر مسلمان حرام است که نسبت به مسلمان دیگر ستم کند یا او را واگذارد یا او را براند.

     

    روایت دهم)

    امام علیه السلام فرمودند: مومنان باوقار و آرامش اند مانند شتر نری که مهار در بینی دارد چون او را بکشند به راه افتد و اگر بر صخره ایی بخوابانند بخوابد.   

     

    روایت دروازدهم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مومن مانند درختی است که برگش در زمستان و تابستان نریزد.

    گفتند: یا رسول الله! آن چه درخت است؟

    فرمود: درخت خرما

    شرح: تشبیه مومن به درخت خرما از نظر منافع بسیار و سایه پیوسته و لذت میوه ان است.

     

    روایت سیزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مومن کسی است که که کسبش حلال و اخلاقش نیکو و باطنش سالم باشد و زیادی مالش را انفاق کند و زیادی سخنش را نگهدارد و مردم از شرش محفوظ باشند و از خود به انها انصاف دهد.

     

    روایت چهاردهم)

    مفضل گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: اگر خواهی اصحاب مرا بشناسی بنگر به کسی که پرهیزگاریش بسیار باشد و از خالق خود بترسد و به ثواب او امیدوار باشد. هرگاه این مردم را دیدی اینها اصحاب منند.

     

    روایت پانزدهم)

    امیر المومنین علیه السلام فرمود: شیعیان ما کسانی باشند که برای ولایت ما به یکدیگر بخشش کنند و در راه دوستی مابا یکدیگر دوستی نمایند و برای زنده کردن امر ما به دیدار یکدیگر روند. اگر خشم کنند ستم نکنند و اگر راضی باشند اسراف نورزند. برکت همسایگانند و با معاشرین خود سلم و صفا دارند.

     

    روایت شانزدهم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که خدا را نشناخت و بزرگ داشت زبانش را بیهوده نگهدارد و شکمش را از خوراک زائد بر احتیاج باز دارد و نفس خود را با روزه و قیام ریاضت دهد.

    اصحاب گفتند: یا رسول الله! پدران و مادران ما به فدایت اینها اولیاء خدایند؟

    فرمود: اولیاء خدا خاموشی گزیدند و خاموشی انها ذکر بود و نگریستندو نگاهشان عبرت بود و سخن گفتند و سخنشان حکمت بود. درمیان مردم راه رفتند و راه رفتنشان برکت بود. اگر نبود که اجل و مرگشان نوشته شده بود از ترس عذاب و شوق ثواب روح آنها در پیکرشان قرار نمی گرفت.

     

    روایت هفدهم)

    حسن بن علی صلوات الله علیهما برای مردم سخنرانی کرد و فرمود: ای مردم به شما خبر دهم از حال برادری که داشتم در نظرم از همه مردم بزرگتر بود و بالاترین چیزی که او را در نظرم بزرگ کرده بود پستی و حقارت دنیا در نظر او بود.

    او از تسلط شکم خارج شده بود.

    چیزی را که نداشت نمی خواست و چون پیدا می کرد زیاده روی نمی کرد.

    از تسلط فرج خود هم خارج شده بود از این رو عقل و رأیش سبکی نمی کرد.

    نادانی بر او تسلطی نداشت از این رو دست خویش جز به جانب شخص با اطمینان و برای سود دراز نمی کرد.

    پراشتها و ناراضی و ملول نبود.

    بیشتر عمرش خاموش بود و چون سخن می گفت بر گویندگان غلبه می کرد.

    وارد جدال و ستیزه نمی شد و در دعوا شرکت نمی کرد.

    دلیل نمی آورد تا قاضی را بیابد.

    از برادرانش غلفت نمی کرد و چیزی را بدون آنها به خود اختصاص نمی داد.

    لاغر بود و مردم ناتوانش میشمردند ولی چون پای مردی به میان می آمد شیر جهنده بود.

    کسی را به کرداری که عذر خواهی از آن ممکن است سرزنش نمی کرد تا عذر خواهی حاصل شود.

    آنچه را می گفت خودش انجام می داد و آنچه را هم نمی گفت خودش انجام می داد.

    چون دو کار برایش پیش می آمد که نمی دانست کدامیک آنها بهتر است هر یک را که به هوای نفس نزدیکتر می دید مخالفت می کرد.

    بیماری و دردش را جز به کسی که امید بهبودی از او داشت اظهار نمی نمود.

     و جز با کسی که امید خیرخواهی داشت  مشورت نمی کرد.

    دلتنگ نمی شد.

    ناراضی نبود.

    شکایت نمی کرد.

    پرخواهش نبود.

    انتقام نمی جست.

    از مکر دشمن غافل نبود.

    برشما باد که همه این اخلاق شریفه را بدست آورید اگر می توانید و اگر نمی توانید بدست آوردن اندک از ترک کردن بسیار بهتر است.

     

    روایت هجدهم)

    مهزم اسدی گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: شیعه ما کسی است که صدایش از گوشش تجاوز نکند و دشمنی اش از بدنش (تنها بدن خود را به رنج اندازد نه دیگران) و ما را آشکارا نستاید و با عیب جوی ما همنشینی نکند و با دشمن ما ستیزه نکند.  اگر مومنی را بیند احترام کند و اگر به جاهلی برخورد از او دوری کند.

    عرض کردم: پس تکلیف من با این شیعه نماها چیست؟

    فرمود: در میان آنها جدا شدن و تبدیل و امتحان واقع شود. قحطی برایشان پیش آید که نابود شوند و بیماری وبائی که انها را بکشد و اختلافی که متفرقشان سازد. شیعه ما کسی است که چون سگ عو عو نکند و مانند کلاغ طمع نورزد و اگر هم از گرسنگی بمیرد از دشمن ما چیزی نخواهد.

    عرض کردم: قربانت! اینها را در کجا بجویم؟

    فرمود: در اطراف زمین. اینها زندگی سبکی دارندو آواره به سر می برند. اگر حاضر باشند کسی آنها را نشناسد و اگر غائی باشند کسی از آنها جویا نشود. از مرگ باکی ندارند و در گورستان از هم دیدن کنند. اگر حاجت مندی به آنها پناهنده شود برای او دلسوزی کنند. دلشان از هم جدا نیستاگرچه خانه هاشان از هم دور باشد.

    سپس فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من شهرم و علی باب آن. دروغ گوید هر که گمان کند از غیر در به شهر درآمده و نیز دروغ گوید هر که گمان کند مرا دوست داشته و علی صلوات الله علیه را دشمن دارد.

     

    روایت نوزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که با مردم معامله کند و ستم ننماید و به آنها خبر دهد و دروغ نگوید و وعده شان دهد و خلف وعده نکند. از کسانی است که غیبتش حرام است و مردانگی اش تمام  گشته و دادگریش ظاهر شده و برادری اش واجب گردیده است.

     

    روایت بیستم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: سه خصلت است که هرکس داشته باشد به تمام خصال ایمان رسیده است:

    1-    چون راضی و خوشحال باشد رضایتش او را به باطلی درنیاورد.

    2-    چون خشم کند خشمش او را از حق خارج نسازد.

    3-    چون قدرت یابد به آنچه از آن او نیست دست دراز نکند..

     

    روایت بیست و یکم)

    امیرالمومنین علیه السلام فرمود: برای اهل دین  علاماتی است که بدان شناخته شوند: راستگویی و اداءامانت و وفای به عهد و صله رحم و ترحم بر ضعیفان و کم دنبال گیری از زنان و بذل نیکی و حسن خلق و گشاده خلقی و پیروی از دانش و آنچه به خدای عزّوجلّ نزدیک سازد. طوبی از آن اینهاست و چه سرانجام خوبی دارند. و طوبی درختی است در بهشت که ریشه اش در خانه پیغمبر ما محمد صلی الله علیه و آله است و مومنی نیست جز انکه شاخه ایی از آن درخت در خانه اوست. در دلش اشتهای هرچه پیدا شود آن درخت برایش بیاورد. واگر سواری با جدیت صد سال در سایه آن را پیماید از آن نگذرد و اگر از پائینش کلاغی پرواز کند به بالایش نرسد جز آنکه به علت پیری به زیر افتد. دراین نعمت رغبت کنید. همانا مومن به کار خود مشغول است و مردم از او در آسایش هستند چون شب بر او پرده افکند رخسارش را بگستراند و با اعضا شریف بدنش برای خدای عزّ.جلّ سجده کند و با خدایی که او را آفریده درباره آزادی اش مناجات کند. هان اینگونه باشید. 

     

    روایت بیست و دوم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: از پیغمبر صلی الله علیه و آله پرسیدند: بهترین بندگان چه کسانی هستند؟

    فرمود: کسانی که چون نیکی کنند شادگردند و چون بدی کنند آمرزش خواهند و چون به آنها عطا شود شکر کنند و چون گرفتار شوند صبر کنند و چون خشم گیرند چشم پوشی نمایند.

     

    روایت بیست و سوم)

    امام باقر علیه لسلام فرمود: پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: بهترین شما خردمنداند.

    عرض شد: یا رسول الله! خردمندان چه کسانی هستند؟

    فرمود: دارندگان اخلاق نیکو، بردبار متین، صله ارحام و نیکوکاران نسبت به مادران و پدران و احوال پرسان از فقرا و همسایگان و یتیمان. آنها که طعام خورانندو سلام را ر جهان آشکار کنند و زمانی که مردم در خوابند نماز گزارند.

     

    روایت بیست و چهارم)

    عمران حلی گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: چه صفاتی برای مرد پسندیده تر است؟

    فرمود: وقار بدون هیبت و بخشش بدون عوض و اشتغال به غیر مال دنیا.

     

    روایت بیست و پنجم)

    علی بن الحسین علیهما السلام می فرمود: همانا شناسایی به کمال دین مسلمان، ترک کردن سخنی است که به او مربوط نیست و کمی مجادله و خویشتن داری و صبر و حسن خلق.

     

    روایت بیست و ششم)

    پیغمبر صلی اله علیه و آله فرمود: شبیه ترین شما را به من، به شما خبر دهم؟

    گفتند: چرا یا رسول الله.

    فرمود: نیکوخلقترین شما، نرم جانبترین شما، نیکو کارترین شما نسبت به خویشانش، دوستدارترین شما برادران دینی اش را و صابرترین شما بر حق و خشم فروبرنده ترین شما و خوش گذشترین شما، انصاف دهنده ترین شما از خود در حال رضا و خشم.

     

    روایت بیست وهفتم)

    علی بن الحسین علیهما السلام فرمود: از جمله اخلاق مومن انفاق است به قدر تنگدستی و توسعه دادن به قدر توسعه و انصاف دادن به مردم و پیشی گرفتن به سلام آنها.

     

    روایت بیست و هشتم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: مومن از کوه محکمتر است زیرا از کوه چیزی  برگرفته شود ولی از دین مومن چیزی برگرفته نشود.

     

    روایت بیست و نهم)

    امام  صادق علیه السلام فرمود: مومن یاری کردنش نیکو وخرجش سبک است  زندگی اش را خوب اداره می کند از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود.

     

    روایت سی ام)

    امام رضا علیه السلام فرمود« مومن مومن حقیقی نباشد مگر زمانی که سه خصلت و روش در او بوده باشدِ؛ روشی از پروردگارش و روشی از پیغمبرش و روشی از ولی وامامش.

     اما روش پروردگارش نگهداری راز خود است خدای عزوجل فرماید:«عالم الغیب فلایظهر علی غیبه احد الا من ارتضی من رسول»

    و اما روش پیغمبر خوش رفتاری با مردم است زیرا خداوند عزوجل پیغمبرش صلی الله علیه و آله را به خوش رفتاری با مردم دستور داده  و فرموده است:«خذ العفو و أمر بالعرف»

     و اما روش امامش صبر کردن در زمان تنگدستی و پریشان احوالی است.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [سه شنبه 1402-05-31] [ 12:25:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره تقیه ...
    مجموعه روایات درباره تقیه

    مجموعه روایات درباره تقیه

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزّوجلّ فرمودند: «اولئک أجرهم مرّتین بما صبروا(برای صبری که بر تقیّه کردند) و یدرؤن بالحسنه السیئه (حسنه تقیّه و گناه فاش کردن است.)  

     

    روایت دوم)

    ابوبصیر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: تقیّه از دین خداست.

    عرض کردم: از دین خداست؟

    فرمود: آری! به خدا از دین خداست به تحقیق که یوسف علیه السلام فرمود: «أیّتها العیر إنکم لسارقون» به خدا که انها چیزی ندزدیده بودند و حضرت ابراهیم علیه السلام فرمودند«إنی سقیم» و به خدا که بیمار نبود.

     

    روایت سوم)

    حبیب بن بشر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: شنیدم پدرم می فرمود: نه به خدا! در روی زمین چیزی محبوبتر از تقیه نزد من نیست.

     ای حبیب! همانا هر که تقیه کند خدایش بالا برد.

    ای حبیب! هر که تقیه نکند خدایش پست کند.

    ای حبیب! مردم در صلح و سازشند. سپس اگر آن باشد این هم باشد.

     

    روایت چهارم)

    ابن ابی یعفور گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: به خاطر حفظ دینتان تقیه کنید و آن را با تقیّه زیر پرده دارید  زیرا هر که تقیه ندارد ایمان ندارد. همانا شما در میان مردم مانند زنبور عسل در میان پرندگانید. اگر پرندگان بدانند در درون زنبور عسل چیست همه آنها را بخورند و اگر مردم بدانند آنچه در دل شماست که ما اهل بیت علیهم السلام را دوست دارید شما را با زبانشان بخورند و در نهان و آشکار ناسزا گویند. خدا بیامرزد آن بنده ایی را زا شما که ولایت ما را داشته باد.

     

    روایت پنجم)

    ابوعمروکنانی گوید: امام صادق علیه السلام فرمود» ای اباعمرو! به من بگو اگر برایت حدیثی گفتم یا فتوایی دادم سپس نزد من آمدی و از همان مطلب پرسیدی و من برخلاف گفته اولم به تو گفتم یا فتوی دادم به کدام یک از آن دو عمل می کنی؟

    عرض کردم: به تازه تر آنها و دیگری را رها می کنم.

    فرمود: درست گفتی. ای اباعمرو! و خدا نخواسته جز آنکه در نهان عبادت شود. همانا به خدا اگر شما چنین کنید خیر من و شماست و خدای عزّوجلّ برای ما و شما نسبت بدینش جز تقیه نخواسته است.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: تقیه نمودن کسی به درجه اصحاب کهف نرسید. آنها در اعیاد(بت پرستها) حاضر میشدند و زنّار می بستند از این رو خدا پاداششان را دوبار داد.

     

    روایت هفتم)

    حماد بن واقد گوید: در میان راهی از پیش رو به امام صادق علیه السلام برخوردم و رو گردانیدم و گذشتم. سپس خدمتش رسیدم و عرض کردم: قربانت! من شما را ملاقات می کنم و رو می گردانم زیرا نمی خواهم شما را به رنج اندازم.

    فرمود: خدایت رحمت کند. ولی دیروز در فلان جا مردی مرا دید و گفت: علیک السلام یا اباعبدالله. او کار خوب و شایسته ایی نکرد.

     

    روایت هشتم)

    مسعده بن صدقه گوید: به امام صادق علیه السلام عرض شد: مردم عقیده دارند که علی علیه السلام بر منبر کوفه فرموده است: ای مردم! شما را به ناسزا گفتن به من می خوانند مرا ناسزا گویید سپس به بیزاری از من می خوانند از من بیزاری مجوئید.

    امام فرمود: مردم چه بسیار بر علی علیه السلام دروغ می بندند. سپس فرمود: همانا علی فرموده است: «شما را به ناسزا گفتن به من می خوانند، مرا ناسزا گویید سپس به بیزاری از من می خوانند و من به دین محمدم.» و نفرمود از من بیزاری نجوئید.

    سائل عرض کرد: به من بفرما اگر کشته شدن را اختیار کند و بیزاری نجوید چکونه است؟

    فرمود: به خدا این تکلیف را ندارد. تکلیف او همان است که عماربن یاسر کرد زمانی که اهل مکه او را مجبور کردند ولی دلش به ایمان مطمئن بود. سپس خدای عزّوجلّ درباره او نازل فرمود:«إلا من أکره و قلبه مطمئن بالایمان». آنگاه پیغمبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: ای عمار! اگر دوباره مجبورت کردند تو هم چنان کن که کردی  که خدای عزّوجلّ عذر تو را نازل فرموده و دستورت داده که تکرار کنی اگر تکرار کردند.

     

    روایت نهم)

    هشام کندی گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: مبادا کاری کنید که ما را بدان سرزنش کنند. همانا فرزند بد پدرش را به کردار او سرزنش کنند. برای کسی که به او دل داده اید زینت باشید و عیب و ننگ مباشید در میان عشایر آنها نماز بخوانید و از بیمارانشان عیادت کنید و بر جنازه آنها حاضر شوید . مبادا آنها در هیچ خیری از شما پیشی گیرند که شما نسبت به خیر از آنها سزاوارترید. به خدا سوگند که خدا به چیزی که محبوبتر باشد نزد او از«خبء» عبادت نشده است.

    عرض کردم: «خبء» چیست؟

    فرمود: تقیّه.

     

    روایت دهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: تقیّه در هر شرایط ضروری به وجود می آید و تقیّه کننده خود داناتر به آن است زمانی که برایش پیش می آید.

     

    روایت یازدهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: تقیّه تنها برای جلوگیری از خون ریزی وضع شده است. پس هرگاه به خونریزی رسد تقیه نباشد.

    شرح: مرحوم مجلسی گوید: ممکن است معنی خبر این باشد که دستور تقیه برای حفظ جان است پس کسی که بداند او را در هر صورت خواهند کشت نباید تقیه کند.

     

    روایت دوازدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرچه این امر(ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف) نزدیکتر شود تقیه شدیدتر شود.

     

    روایت سیزدهم)

    امام باقر علیه السلام می فرمود: در هر موردی که آدمی زاد به تقیّه ناچار شود خدا آن را برایش حلال ساخته است.

     

    روایت چهاردهم)

    عبدالله بن عطا گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: دو مرد از اهل کوفه را دستگیر کرده به آنها گفتند: از امیر المومنین بیزاری جوئید . یکی از آنها بیزاری جست و دیگری سرپیچی کرد. آن را که بیزاری جسته بود رها کردند و دیگری را کشتند.

    امام فرمود: آنکه بیزاری جسته مردی است دانشمند در دین خود و اما آنکه بیزاری نجست مردی است که به سوی بهشت شتافته است.

     

    روایت پانزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از عاقبت لغزش ها حذر کنید.

    شرح: مقصود این است که مواظب گفتار و کردار خود باشید و مال و عاقبت را در نظر بگیرید تا به چاه نیفتید و گرفتار نگردید و همین معنی تقیّه است زیرا تقیّه از ماده «وقی» و به معنی خودنگهداری است.

     

    روایت شانزدهم)

    امام صادق علیه السلام می فرمودند: تقیّه سپر مومن است. تقیِّه نگهدار مومن است. هر که تقیه ندار ایمان ندارد. همانا حدیثی از احادیث  ما به بنده ایی می رسد و او بین خود و خدا به آن معتقد می شود و خدای عزّوجلّ را به آن دینداری می کند و موجب عزت دنیا و نورآخرت او می گردد و بنده دیگر حدیثی از احادیث ما به او میرسد و او آن را فاش میسازد و موجل خواری او در دنیا می گردد و خدای عزّوجلّ هم آن نور را از او می گیرد.

     

    روایت هفدهم)

    علی بن الحسین علیهما السلام فرمود: به خدا دوست دارم که برای دو خصلت شیعیان ما به قدری از گوشت بازویم فدا دهم؛ کمی حوصله و کمی رازنگهداری.

     

    روایت هجدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مردم به دو خصلت مامور شدند ولی آن دو را تباه کردند و از دست دادند و از آن جهت بی همه چیز شدند؛ صبر و راز پوشی.

     

    روایت نوزدهم)

    سلیمان بن خالد گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: ای سلیمان! شما دینی دارید که هر که آن را بپوشد خدا عزیزش کند و هر که فاش سازد خدا ذلیلش نماید.

     

    روایت بیستم)

    مردی گوید: با جماعتی خدمت امام باقر علیه السلام رسیدیم و عرش کردیم: یا بن رسول الله ما عازم عراق هستیم به ما سفارشی فرما.

    امام علیه السلام فرمود: باید توانای شما به ناتوانتان کمک کند و ثروتمندانتان به فقیرانتان احسان نماید و راز ما را فاش نکنید و امر(امامت) ما را آشکار نسازید و چون حدیثی از ما به شما رسید و یک دلیل یا دو دلیل از کتاب خدا برایش پیدا کردید به آن اخذ کنید وگرنه نسبت به آن توقف کنید و سپس آن را به ما ارجاع دهید تا برای شما روشن شود. بدانید برای کسی که انتظار این امر(انتظار فرج) را دارد مانند اجر روزه دار شب زنده دار است و کسی که به قائم ما برسد و همراهش به جهاد رود و دشمن ما را بکشد اجر بیست شهید دارد و کسی که در رکاب ایشان کشته شود اجر بیست و پنج شهید دارد.

     

    روایت بیست و یکم)

    عبدالعلی گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: تحمل امر ما تنها به تصدیق و پذیرفتن آن نیست از جمله تحمل امر ما، پنهان داری و نگهداشتن آن از نا اهلش باشد. به شیعیان ما سلام برسان و به آنها بگو: خدا رحمت کند بنده ایی را که دوستی مردم را به سوی خود کشاند. آنچه را می فهمند به آنها بگوئید و آنچه را نمی پذیرند از آنها بپوشید.

    سپس فرمود: به خدا کسی که به جنگ ما برخاسته زحمتش برای ما از کسی که چیزی را که نمی خواهیم از قول ما می گوید بیشتر نیست. چون دانستید کسی(امر امامت و احادیث مخصوص ما را) فاش میسازد نزدش روید و او را از آن باز دارید. اگر پذیرفت چه بهتر وگرنه کسی را که بالاتر از اوست و از او شنوایی دارد بر او  تحمیل کنید. همانا مردی از شما مطلوبی دارد چاره جویی و لطیفه کاری می کند تا حاجتش برآورده شود. نسبت به حاجت من م چاره جویی کنید چنانکه نسبت به حوائج خود می کنید(یعنی با لطائف و حیل او را از فاش کردن اسرار ما بازدارید.) اگر از شما پذیرفت چه بهتر وگرنه سخنش را زیرپای خود دفن کنید و نگویید او چنین و چنان می گوید زیرا نقل شما به دیگران مردم را بر من و شما میشوراند.

    هان به خدا! اگر شما آنچه را من می گویم بگویید. اعتراف می کنم که شما اصحاب من هستید. این ابوحنیفه است که اصحابی دارد و این حسن بصری است که اصحابی دارد و من مردی قرشی و زاده رسول خدا صلی الله علیه و آله هستم و کتاب خدا را فهمیده ام. بیان همه چیز در کتاب خدا هست از ابتدا خلقت وامر آسمان و زمین و امر پیشینیان و پسینیان و امر گذشته و آینده و گویا هنگی در برابر چشم من است و به آن می نگرم.

     

    روایت بیست و دوم)

    امام باقر علیه السلام می فرمود: به خدا که محبوبترین اصحابم نزد من پرهیزگارتر و فقیه تر و حدیث را نهان دارتر آنهاست و بدترین و مبغوضترین اصحابم نزد من کسی است که هرگاه حدیثی را شنود که به ما نسبت دهند و از ما روایت کند آن را نپذیرد و بدش آید و انکار ورزد و هرکه را به آن معتقد باشد تکفیر کند در صورتی که او نمی داند. شاید آن حدیث از ما صادر شده و به ما منسوب باشد و او به سبب انکارش از ولایت ما خارج شود.

     

    روایت بیست و سوم)

    معلی بن خنیس گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: ای معلی! امر ما را نهان دار و فاش مساز زیرا کسی که امر ما را نهان دارد و فاش نسازد خدا او را به جهت آن در دنیا عزیز کند و آن را در آخرت نور میان دو چشمش قرار دهد که به سوی بهشتش کشد.

    ای معلی! هرکه  امر ما را فاش سازد و پوشیده ندارد خدا به سبب آن در دنیا ذلیلش کند و نور را از میان چشمانش در آخرت بگیرد و آن را تاریکی قرار دهدکه به سوی دوزخش کشاند.

    ای معلی! همانا تقیه از دین من و دین پدران من است و کسی که تقیه ندارد دین ندارد.

    ای معلی! همانا خدا دوست دارد در پنهانی عبادت شود چنانکه دوست دارد در آشکار عبادت شود.

    ای معلی! فاش سازنده امر ما مانند انکار کننده آن است.

     

    روایت بیست و چهارم)

    محمد بن ابی نصر گوید: از امام رضا علیه السلام مساله ایی پرسیدم. حضرت خودداری کرد و جواب نفرمود. سپس فرمود: اگرهرچه را می خواهید به شما بگوییم و عطا کنیم موجب شر شما باشد و گردن صاحب الامر را بگیرند. امام باقر علیه السلام فرموده است: امر ولایت را خدا به جبرئیل به راز سپرد و جبرئیل به محمد صلی الله علیه و آله به راز سپرد و ایشان به علی علیه السلام و علی به هر که خدا خواست. سپس شما آن را فاش میسازید. کیست آنکه سخنی را که شنیده نگهدارد؟

    امام باقر علیه السلام فرمود: در حکمت آل داوود است که مسلمان را سزاوار است که مالک خود باشد و به کار خود رو آورد و مردم زمانش را بشناسد. ازخدا پروا کنید و حدیث ما را فاش نسازسد. اگر خدا از دوستان خود دفاع نمی کرد و انتقام آنها را از دشمنانش نمی گرفت. شما با فاش ساختن اسرار و ترک تقیه مذهب تشیع را نابود ساخته بودید.)

    مگر ندیدی خدا با آل برمک چه کرد؟ و چگونه انتقام موسی بن جعفر علیه السلام را گرفت و طایفه بنی اشعث را هم خطر بزرگی تهدید می کرد ولی خدا به واسطه دوستی آنها نسبت به امام کاظم علیه السلام خطر را از آنها برداشت. شما در عراق هستید و رفتار این فرعونیان(بنی عباس) را می بینید که خدا چه مهلتی به آنها داده است.

    تقوای خدا را پیشه کنید و دنیا شما را فریب ندهد. وضع کسانی که مهلت یافته اند شما را گول نزند مثل اینکه حکومت به دست شما افتاده است.

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خوشا حال بنده گمنامی که خدا او را شناسد و مردم او را نشناسند اینها چراغ های هدایت و چشمه های دانش اند. هر فتنه تاریک و سختی از برکت آنها برطرف شود. آنها نه فاش کننده و پخش کننده اسرارند و نه خشن و ریاکار.

     

    روایت بیست و پنجم)

    حضرت علی علیه السلام فرمود: … سخن خیر گوئید تا بدان معروف شوید و کار خیر کنید تا اهل خیر شوید. عجول و فاش کننده راز نباشید زیرا بهترین شما کسانی باشند که چون به آنها بنگرند به یاد خدا افتند و بدترین شما سخن چینانی باشند که میان دوستان جدایی افکنند و عیب جویی پاکدامنان باشند.

     

    روایت بیست و ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: زبان خود را نگهدارید و خانه نشین باشید و هرگز بلایی که مخصوص شماست به شما نمیرسد (زیرا گمنام اید و تقیه می کنید). و طایفه زیدیه همواره سپر بلای شما باشند.( زیرا آنها تقیه نمی کنند از این رو سلاطین به دفع آنها می پردازند و از شما غفلت می کنند.)

     

    روایت بیست و هفتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همانا امر ما پوشیده و در پرده پیمان است پس هر که آن پرده را علیه ما بدرد خدا ذلیلش کند.

     

    روایت بیست و هشتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: نفس کشیدن کسی که برای ما اندوهگین است و برای ستمی که به ما شده غمگین است تسبیح است و همت گماشتن برای امر ما عبادت است و پنهان داشتن راز ما جهاد در راه خداست.

    راوی گوید: محمد بن سعید به من گفت: این روایت را با آب طلا بنویس که من چیزی بهتر از این ننوشته ام.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [یکشنبه 1402-05-15] [ 05:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها ...
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها

    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزّوجلّ:«فوقاه الله سیئات ما مکروا؛ خدا او را از بدی های آنچه نیرنگ زدند ، نگهداشت.» فرمودند: به خدا قسم بر او چیره شدند و او را کشتند ولی می دانید خدا او را از چه نگه داشت؟ او را نگه داشت از اینکه نسبت به دینش فریب دهند.(داستان مربوط به مومن آل فرعون است.)

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: در ضمن سفارش امیر المومنین علیه السلام به اصحابش این است:« بدانید که قرآن هدایت شب و روز است و نور شب تاریک است. برای هر سختی و نیازی . پس چون بلائی فرا رسد اموال خود را سپر جانتان سازید و چون حادثه ایی پیش آمد جان خود را فدای دینتان کنید و بدانید که هلاک شده کسی است که دینش تباه شود و غارت زده کسی است که دینش را بربایند. همانا پس از رسیدن به بهشت، نیازی نیست و بعد از دوزخ بی نیازی نیست . اسیر دوزخ آزاد نگردد و نابینایش بهبودی نیابد.

     

    روایت سوم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: سلامتی دین و صحت بدن بهتر از مال است و مال یکی از زینتهای خوب دنیاست.    

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 05:24:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن ...
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن

    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن

     

    روایت اول)

    حمران گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: اصلحک الله! از شما سوال کنم؟

    فرمود: آری!

    عرض کردم: من در گذشته حالی داشتم و امروز حال دیگری دارم. من در گذشته در زمین می گشتم و یک مرد و دو مرد یا زنی را به مذهب حق دعوت می کردم و خدا هر که را می خواست نجات می داد ولی امروز کسی را دعوت نمی کنم.

    فرمود: چه زیانی بر تو است که مردم را با پرودگارشان واگذاری تا هر که را خدا خواهد از تاریکی به سوی نور برد. باکی بر تو نیست که اگر از کسی احساس خیری نمودی سخنی با نرمی و احتیاط به او القا کنی.

    عرض کردم: معنی این قول خدای عزّوجلّ را به من خبر ده:«و من أحیاها فکأنّماأحیا الناس جمیعا»

    فرمود: یعنی او را از سوختن و غرق شدن برهاند. آنگاه سکوت نمود و سپس فرمود: تأویل أعظم آیه این است که او را دعوت کند و او هم بپذیرد.

     

    روایت دوم)

    ثابت ابی سعید گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: … هرگاه خدای عزّوجلّ خیر بنده ایی را بخواهد روحش را پاکیزه کند آنگاه هر خوبی را بشنود بشناسد و بپذیرد و هر زشتی به گوشش رسد انکار کند سپس خدا در دلش کلمه ای افکند که به سبب آن کارش را فراهم سازد.( یعنی امامت را به دلش القا کند تا از برکت راهنمایی ائمّه علیهم السلام امر دنیا و آخرتش مرتب گردد و سامان یابد.)

     

    روایت سوم)

    فضیل گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردم را به امر امامت دعوت کنیم؟

    فرمود: ای فضیل! چون خدا خیر بنده ایی را خواهد به فرشته ایی امر کند که گردن او را گرفته خواه یا ناخواه او را داخل امر امامت کند.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: این امر(امامت) خود را برای خدا قرار دهید نه برای مردم زیرا آنچه برای خداست از آن خداست و آنچه برای مردم باشد به آسمان بالا نرود. بر سر دین خود با مردم ستیزه نکنید زیرا ستیزه بیمار کننده دل است.

    همانا خدای عزّوجلّ به پیغمبرش فرماید:«انک لا تهدی من احببت و لکن الله یهدی من یشاء»

    و فرمودند:« افانت تکره الناس حتی یکونوا مومنین»

    مردم را رها کنید؛ زیرا مردم از همین مردم تعلیم گرفته اند و شما از رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام تعلیم گرفته اید. و این کجا و آن کجا؟ من از پدرم شنیدم که می فرمود: هرگاه خدا برای بنده ایی نوشت و لازم فرمود که در این امر داخل شود به سوی آن شتابنده تر از مرغ به لانه اش گردد.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خدای عزّوجلّ هرگاه خیر بنده ایی را خواهد نقطه ایی از نور در دلش زندکه گوش و دلش را از آن روشن کند تا آنجا که بر آنچه در دست شماست(امر ولایت) از خود شما حریص تر گردد و چون برای بنده ایی بد خواهد نقطه سیاهی در دلش زند که گوش و دلش از آن تاریک شود سپس این آیه را تلاوت فرمود:«فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا کانما یصعد فی السماء»

     

    روایت ششم)

    مالک بن اعین گوید: شنیدم امام باقر علیه السلام می فرمود: ای مالک! همانا خدا دنیا را به آنکه دوستش دارد و آنکه دشمنش دارد عطا کند ولی دینش را جز به آنکه دوستش دارد عطا نکند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [پنجشنبه 1402-05-12] [ 05:09:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ارزش و ثواب اصلاح میان مردم ...
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم

    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: صدقه ایی را که خدا دوست دارد اصلاح میان مردم است زمانی که اختلاف و فساد یابند و نزدیک ساختن آنها به یکدیگر زمانی که از هم دور شوند.

    و فرمودند: اصلاح کردن میان دو نفر در نزد من محبوبتر است از دو دینار صدقه دادن.

     

    روایت دوم)

    مفضل گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه میان دو نفر از شیعیان ما نزاعی دیدی از مال من فدیه بده.(یعنی هر چه ادعا می کند از مال من به او بده تا طرف را رها کند.)

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مصلح دروغ گو نیست.

    شرح: کسی که به قصد اصلاح میان دو نفر سخنی از جانب یکی از آنها به دیگری گوی که او نگفته باشد و علم به رضایت او هم داشته باشد این سخن دروغ حرام نیست و برخی گفته اند دروغ اصطلاحی نیست اگرچه دروغ لغوی باشد زیرا دروغ اصطلاحی آن است که علاوه بر عدم مطابقت با واقع گوینده آن مذموم و نکوهیده باشد و در این مورد مذموم نیست.

    فقهاء شیعه رضوان الله تعالی علیهم با استناد به این خبر و دو خبر دیگر، این مورد را یکی از مستثنیات دروغ شمرده و حرام نداسته اند زیرا اگر قبح و زشتی دروغ ذاتی باشد رجحان دفع افسد به فاسد ازمستقلات عقلیه است . اختلاف و کشمکش میان دو نفر گاهی دامنه پیدا می کند و به دو فامیل و دو کشور می رسد و خون ریزی ها و زیانهای مالی و عِرضی بسیار به بار می آورد و چه بسا به وسیله یک دروغ مصلحت آمیز بتوان از این مفاسد جلوگیری کرد.. دراین صورت عقل حکم می کند که به خاطر دفع آن مفاسد بزرگ این فاسد کوچک انجام شود. اگرچه از اطلاق اخبار استفاده می شود که مطلق کدورت و اختلاف میان دو نفر اگرچه به خون ریزی و خسارتی هم منجر نگردد مبغوض و منفور شارع است و قبحش از قبح دروغ بیشتر است زیرا اسلام به اتحاد و الفت مسلمین اهمیت بسیاری قائل شده و جماعات و زیارت مومن و عیادت مریض و هدیه بردن و سلام کردن و سیر کردن و پوشانیدن مومن و دهها دستور اخلاقی دیگر را به منظور تحکیم روابط دوستی میان مسلمین قرار داده است و نیز نهی از عیبت و بهتان و ستم و خلف وعده و سوءظن و زنا و بلکه نهی از خود دروغ هم بدین منظور است. پس می توان گفت که حرمت دروغ و وجوب راستی برای این لست که میان مسلمین کدورت و اختلافی پیدا نشود و هرگاه راست گویی موجب کدورت و اختلاف شود حرمت دروغ از میان می رود. چنانچه نظیر آن در باب تقیه نیز وارد است.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزّوجلّ«و لا تجعلوا الله عرضه لأیمانکم أن تبرّوا و تتقوا و تصلحوا بین الناس» فرمودند: هرگاه تو را برای اصلاح میان دو تن خواندند مگو سوگند خورده ام که این کار را نکنم.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 05:01:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن ...
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن

    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: بر مومن واجب است که ناصح و خیرخواه مومن باشد.

    و فرمودند: بر مومن واجب است که در حضور و غیاب خیرخواه مومن باشد.

     

    روایت دوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بزرگترین مردم از لحاظ مرتبه نزد خدا در روز قیامت کسی است که برای نصیحت خلق در زمین بیشتر دوندگی کند.

     

    روایت سوم)

    سفیان بن عیینه گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام فرمودند: بر شما باد به نصیحت کردن مخلوق برای رضای خدا که خدا را به عملی بهتر از آن ملاقات نکنی.  

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی    

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 04:56:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن ...
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن

    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که نزد برادر مسلمانش رود و او را گرامی دارد همانا خدای عزّوجلّ را گرامی داشته است.

     

    روایت دوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بنده ایی از امتم نیست که نسبت به برادرش لطفی کند جز آنکه خدا برخی از خدمتگزاران بهشت را خادمش سازد.

     

    روایت سوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که به برادر مسلمانش سخن محبت آمیزی گوید و گرفتاریش را گشایش دهد تا زمانی که در این کار باشد زیر سایه رحمت واسع و فراخ خدا باشد.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از جمله آن چه خدای عزّوجلّ مومن را بدان اختصاص داده این است که او را شناسا و قدردان احسان برادران خود نماید اگرچه کم باشد و احسان و نیکی به کم و زیاد نیست از این رو خدای عزّو جلّ فرمود:« و یوثون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه»، «و من یوق شحّ نفسه فاولئک هم المفلحون»

    و هرکه را خدای عزّوجلّ به این خصلت شناخت او را دوست دارد و هرکه را خدای تبارک و تعالی دوست داشت مزدش را روز قیامت بدون حساب کامل دهد.

    سپس فرمود: ای جمیل! این حدیث را به برادرانت بگو که موجب تشویق آنها به احسان است.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همانا مومن به برادران خود تحفه می دهد.

    گفتم: تحفه چیست؟

    فرمود: مانند جای نشستن، متکا، خوراک، پوشاک، سلام گفتن. پس بهشت برای پاداش او گردن کشد و خدای عزّوجلّ به بهشت وحی فرماید :« من طعام تو را بر اهل دنیا حرام ساختم مگر بر پیغمبر و وصی پیغمبر.»

    و چون روز قیامت شود  خدای عزّوجلّ به بهشت وحی کند که دوستانم را در برابر تحفه هایشان پاداش ده. پس غلامان و حوریانی بیرون آیند که طبق هایی که از مروارید سرپوش دارند همراه داشته باشند چون آنها به دوزخ و هراسش نگرند و بهشت را با آنچه در آن است مشاهده کنند عقلشان بپرد و نتوانند از آن طبقها بخورند سپس یک جارچی از زیر عرش فریاد کند:« همانا خدای عزّوجلّ دوزخ را حرام کرده بر کسی که از طعام بهشت خورد.» آنگاه ایشان دست دراز کنند و بخورند.

     

    روایت ششم)

    امام باقرعلیه السلام فرمود: بر مومن واجب است که هفتاد گناه کبیره را برمومن بپوشاند.

     

    روایت هفتم)

    اسحاق بن عمار گوید: اما صادق به من فرمود: ای اسحاق تا توانی به دوستانم نیکی کن زیرا هر مومنی نسبت به مومن دیگر احسان کند و او را یاری نماید چهره ابلیس را خراشیده و دلش را زخم کرده است.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [دوشنبه 1402-05-09] [ 10:46:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ثواب لباس پوشاندن به مومن ...
    ثواب لباس پوشاندن به مومن

    ثواب لباس پوشاندن به مومن

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که یکی از فقراء مسلمانها را به وسیله لباسی از برهنگی بپوشاند یا او را به چیزی از قوت زندگی یاری دهد خدای عزّوجلّ 7هزار فرشته بر او گمارد تا زمانی که در صور دمیده شود برای هر گناهی که مرتکب شده آمرزش خواهند.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که مومنی را به وسیله جامه ایی از برهنگی بپوشاند خدایش از استبرق بهشتی پوشاند و هرکه به مومن مالداری جامه ایی پوشاند تا پاره ایی از آن باقی باشد در پرده خدا باشد(یعنی گناهانش را بپوشاند یا از عقوبت و رسوایی دنیایش برهاند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 10:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن ...
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن

    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن

     

    روایت اول)

    ابوبصیر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: یک مسلمان را خوراک دهم از خوراک دادن افقی از مردم نزد من بهتر است.

    عرض کردم: افق چه قدر است؟

    فرمود: صدهزار کس یا بیشتر

    شرح علامه مجلسی: مراد به مردم مخالفین مستضعف یا مومنین مستضعف است.

     

    روایت دوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که سه نفر از مسلمین را اطعام دهد خدا او را از سه بهشت در ملکوت آسمانها اطعام کند: فردوس، جنّت عدن، طوبی و آن درختی است که از جنت عدن بیرون آید.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که مومنی را اطعام کند تا سیر شوند هیچ یک از مخلوق خدا اجر اخروی او را نداند نه فرشته مقرب و نه پیغمبر مرسل جز خداوند پرودگار جهانیان. سپس فرمود: از اسباب آمرزش اطعام کردن مسلمان گرسنه است. آنگاه قول خدای عزّوجلّ را تلاوت فرمود:« او اطعام فی یوم ذی مسغبه یتیما ذا مقربه* او مسکینا ذا متربه».

     

    روایت چهارم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که شربت آبی در جایی که بدان توانایی دارد به مومنی بیاشاماند خدا در برابر هر شربتی 70 هزار حسنه به او دهد و اگر در جایی که به آب توانایی ندارد به او بیاشاماند مثل این است که ده بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده باشد.

     

    روایت پنجم)

    ابومحمد وابشی گوید: خدمت امام صادق علیه السلام از اصحاب ما (شیعیان) یاد شد. من گقتم: صبحانه و شامی نخوردم مگر با دو، سه تن و کمتر و بیشتر از آنها.

    امام صادق علیه السلام فرمود: فضیلت آنها بر تو بیش از فضیلت تو بر آنهاست.

    عرض کردم: قربانت! چگونه چنین است در صورتی که من خوراک خوم را به آنها می خورانم و از مالم به آنها انفاق کنم و عیالم را خدمتگزارشان سازم؟!

    فرمود: آنها چون وارد شوند همراه آنها روزی بسیاری از جانب خدای عزّوجلّ وارد شود و چون خارج شوند آمرزش را برای تو به جا گزارند.

     

    روایت ششم)

    سدیر صیرفی گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: چه مانعی داری که در هر روز بنده ایی آزاد نمی کنی؟

    گفتم: دارائیم به این مقدار نمی رسد.

    فرمود: در هر روز مسلمانی را اطعام کن.

    عرض کردم: ثروتمند باشد یا فقیر؟

    فرمود: ثروتمند هم گاهی اشتهای طعام دارد.

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلام فرمودند: مردی از برادرانم را سیر کنم نزد من محبوبتر است از اینکه به این بازار شما درآیم و از آن بنده ایی بخرم و آزاد کنم.

     

    روای هشتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: چیزی را نمی بینم که برابر زیارت کردن از مومن باشد جز اطعام او و بر خدا سزاوار است هر که مومنی را اطعام کند او را از طعام بهشت خوراند.

     

    روایت نهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: اطعام کردن مومن محتاجی در نزدم محبوبتر است از اینکه به دیدارش روم و به دیدار رفتن او نزدم محبوبتر است از اینکه ده بنده آزاد کنم.

     

    روایت دهم)

    نصر بن قابوس گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: اطعام دادن به یک مومن نزد من محبوبتر است از آزاد کردن ده بنده و گزاردن ده حج.

    عرض کردم: ده بنده وده حج؟

    فرمود: ای نصر! اگر شما طعامش ندهید می میرد یازبونش می سازید زیرا او نزد ناصبی می رود و از او سوال می کند و مردن برایش از سوال کردن  از ناصبی بهتر است.. ای نصر! هر که مومنی را زنده کند چنان است که همه مردم را زنده کرده و اگر به او اطعام نکنید او را کشته اید و اگر اطعامش کنید او را زنده کرده اید.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [شنبه 1402-05-07] [ 08:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان ...
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان

    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان

     

    روایت اول)

    مفضل گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: ای مفضل! آنچه به تو می گویم بشنو و بدانکه حق است و انجام ده و به بردران بزرگوارت خبر ده .

    عرض کردم: برادران بزرگوارم چه کسانی هستند؟

    فرمود: کسانی که در روا ساختن حوائج برادران خود رغبت دارند. سپس فرود: هرکس یک حاجت برادر مومن خود را روا کند خدای عزّوجلّ روز قیامت صد هزار حاجت او را روا کند که نخستین آنها بهشت باشد و دیگرش اینکه خویشان و آشنایان و برادرانش را اگر ناصبی نباشند به بهشت برد.

    ورسم مفضل این بود که چون از یکی از برادرانش درخواست حاجتی می کرد به او می گفت: آیا نمی خواهی از برادران بزرگوار باشی؟

     

    روایت دوم)

    مفضل بن عمر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: روا ساختن حاجت مومن از آزاد کردن هزار بنده و بار زدن هزار اسب در راه خدا بهتر است.

    و فرمود: برآوردن حاجت یک مرد مومن نزد خدا از بیست حجی که در هریک از آنها صد هزار خرج شود، بهتر است.

     

    روایت سوم)

    اسماعیل بن عمار صیرفی گودید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: قربانت ! مومن برای مومن رحمت است؟

    فرمود : آری

    گفتم: چگونه؟

    فرمود: هر مومنی که برای حاجتی نزد برادرش رود رحمتی است که خدا آن را به سوی او فرستاده و برایش آماده کرده . پس اگر حاجتش را روا کند رحمت خدا پذیرفته ( حضرت ابوالحسن علیه السلام فرمود: .. اگر آن را بپذیرد به ولایت ما پیوستشش داده و ولایت ما به ولایت خدا پیوسته است.) و اگر حاجت او را رد کند با وجود آنکه می تواند برآورد رحمتی را که خدای عزّوجلّ به سوی او فرستاده و آماده نموده رد کرده است.

    خدای عزّوجلّ آن رحمت را تا روز قیامت ذخیره کند تا کسی که از حاجتش رد شده نسبت به آن قضاوت کند اگر خواهد آن را به خود برگرداند و اگر خواهد به دیگری ارجاع دهد.

    ای اسماعیل! هرگاه او در روز قیامت حاکم شود نسبت به رحمتی که از جانب خدا برای او روا گشته  عقیده داری که به چه کسی ارجاعش دهد؟

    عرش کردم: گمان ندارم آن را از خود بگرداند.

    فرمود: گمان نبر بلکه یقین داشته باش  که هرگز از خود نگرداند.

    ای اسماعیل! هرکه برای حاجتی نزد برادرش رود که او بتواند روا کند و روا نکند خدا در قبر ماری بر او مسلط کند که انگشت ابهامش را تا روز قیامت بگزد چه آنکه ان میت در قیامت آمرزیده باشد یا معذب.

     

    روایت چهارم)

    ابان بن تغلب گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام  می فرمود: شنیدم امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس هفت شوط گرد خانه کعبه طواف کند خدای عزّوجلّ برایش شش هزار حسنه نویسد و شش هزار گناه از او بزداید و شش هزار درجه برایش بالا برد.

    اسحاق بن عمار افزود: شش هزار حاجت او را هم روا کند. سپس امام صادق علیه السلام فرمود: روا ساختن حاجت مومن بهتر است از طوافی و طوافی و تا ده طواف شمرد.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر مسلمانی که حاجت مسلمانی را رواکند خدای تبارک و تعالی به او خطاب کند: ثواب تو به عهده من است و بغیر بهشت برایت راضی نباشم.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام می فرمود: هرکس در راه حاجت برادر مومنش گام بردارد تا آن را روا دارد و مقصودش ثواب خدا باشد خدای عزّوجلّ برایش مانند پاداش حج و یک عمره پذیرفته و روزه دو ماه حرام با اعتکاف آنها در مسجد الحرام بنویسد و هرکس به نیت روا ساختن گام بردارد ولی برآورده نگردد خدا برایش مانند یک حج پذیرفته نویسد. پس در کار خیر رغبت کنید.

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: در نیکی رساندن به برادران خود با یکدیگر مسابقه گزارید و اهل نیکی باشد ؛ زیرا بهشت را دری است به نام «معروف» که جز کسی که در زندگی دنیا نیکی کرده داخل آن نشود. همانا بنده در راه برآوردن حاجت برادر مومن خود گام بردارد و خدای عزّوجلّ دو فرشته بر او گمارد. یکی در طرف راست و دیگری در جانب چپ او که برایش از پرودگار آمرزش خواهند و برای ورا شدن حاجت او دع کنند.

    سپس فرمود: به خدا که چون مومن به حاجتش رسد پیغمبر صلی الله علیه و آله از خود او مسرورتر است.

     

    روایت هشتم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند که گذاردن یک حج نزد من از اینکه یک بنده آزاد کنم تا به ده بنده و هفتاد بنده محبوبتر است و اگر یک خانواده از مسلمین را کفالت کنم که آنها را از گرسنگی برهانم و پیکرشان را بپوشانم تا آبروی آنها را نزد مردم حفظ کنم نزد من از گزاردن حجی و حجی تا برسد به ده حج و هفتاد حج محبوبتر است.

     

    روایت نهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: همانا مومن حاجتی از برادرش به او مراجعه می شود که نمی تواند انجام دهد ولی بدان همت می گمارد و دل می بندد. خدای تبارک و تعالی او را به سبب همتش به بهشت وارد می کند.

    روایت دهم)

    حضرت ابوالحسن علیه السلام می فرمود: همانا از برای خدا در زمین بندگانی است که برای حوائج مردم کوشش می کنند. اینها روز قیامت درامانند و هرکه به مومنی شادی رساند خدا روز قیامت دلش را شاد سازد.

     

    روایت یازدهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: هرکس در راه حاجت برادر مسلمانش گام بردارد خدا او را در زیر سایه 75 هزار فرشته قرار دهد و هر گامی بردارد خدا برایش یک حسنه نویسد و گناهی از او بزداید و درجه ایی بالا برد و چون او از برآوردن حاجت برادرش فارغ شود خدای عزّوجلّ بدان جهت برایش پاداش حج و عمره گزار دهد.

     

    روایت دوازدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: گام برداشتنم برای برآوردن حاجت برادر مسلمانم نزد من محبوبتر است از اینکه هزار بنده آزاد کنم و هزار اسب زین و لجام کرده در راه خدا برم.

     

    روایت سیزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرکه برای خدا در راه حاجت برادر مسلمانش کوشش کند خدای عزّوجلّ برایش هزار هزار حسنه نویسد که بدان سبب خویشان و همسایگان و برادران و آشنایانش آمرزیده شوند و اگر کسی در دنیا به او احسانی کرده باشد روز قیامت به او گویند:« به آتش درآی و هرکس را بیابی که در دنیا به تو احسانی کرده به اذن خدا خارجش کن مگر اینکه ناصبی باشد.

     

    و در روایتی دیگر فرمودند: هر که برای حاجت برادر مسلمانش سعی و کوشش کند تا خدا آن را بدست او روا سازد خدای عزّوجلّ یک حج و یک عمره و اعتکاف دو ماه مسجد الحرام را با روزه آنها برایش نویسد و اگر او کوشش کند ولی خدا براورده شدنش را بدست او جاری نسازد خدای عزّو جلّ برایش یک حج و یک عمره نویسد. 

     

    و فرمودند: برای اعتماد داشتن مرد به برادرش همین بس که حاجتش را به سوی او برد.

    امام صادق علیه السلام فرمود: خدای عزّوجلّ فرماید: مخلوق عیال من هستند و محبوبترین شان نزد من کسی است که نسبت به آنها مهربان تر و در راه حوائجشان کوشاتر باشد.

     

    روایت چهاردهم)

    ای عماره گوید: هرگاه حماد بن ابی حنیفه مرا ملاقات می کرد می گفت: حدیث را برایم تکرار کن. من هم باز گو می کردم و می گفتم که برای ما روایت شده: « هرگاه عابدی در بنی اسرائیل به نهایت درجه عبادت می رسد برای حوائج مردم گام بر میداشت و در راه صلاح آنها خود را به رنج می انداخت.

     

    روایت پانزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که از برادر مومن گرفتار تشنه کام خود هنگام بی تابیش فریادرسی کند و او را از گرفتاری نجات دهد و برای رسیدن به حاجتش او را یاری کند خدای عزّوجلّ به سبب آن عمل 72 رحمت از جانب خود برایش نویسد که یکی از آنها را به زودی به او دهد و به سبب آن امر زندگی اش را اصلاح کند و 71 رحمت دیگر را برای هراس و ترس های روز قیامتش ذخیره کند.

     

    روایت شانزدهم)

    امام صادق علیه السلام می فرمود: کسی که مومنی را از گرفتاری نجات دهد خدا او را از گرفتاری های اخرت نجات بخشد و از قبر با دل خنک شده و مسرور درآید و هرکه مومن گرسنه ایی را سیر کند خدا او را از میوه های بهشت خوراند و هر که شربتی به او بیاشاماند خدایش از شربت بهشتی مهر شده به آشاماند.

     

    روایت هفدهم)

    امام صادق علیه السلام می فرمودند: هرکس گرفتاری مومنی را که در سختی افتاده رفع کند خدا حوائج دنیا و آخرتش را آسان کند و هرکه عیب مومنی را که از آن می ترسد بپوشاند خدا 70 عیب دنیوی و اخروی او را بپوشاند. آنگاه فرمود: تا زمانی که مومن در راه کمک برادرش باشد خدا در راه کمک به اوست از موعظه سود برید و در کار خیر رغبت کنید.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [پنجشنبه 1402-05-05] [ 01:33:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن ...
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن

    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن

     

    روایت اول)

    امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس مومنی را شاد و خوشحال کند پس براستی که مرا خوشحال ساخته و هرکس مرا خوشحال سازد براستی که خدا را خوشحال نموده.

     

    روایت دوم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: لبخند شخص در روی برادر مومنش حسنه باشد و برداشتن خاشاکی از روی وی نیز حسنه باشد و خدا به چیزی که محبوبتر باشد نزد او از مسرور ساختن مومن پرستش نشده است.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از جمله دوست ترین اعمال نزد خدای عزّوجلّ شادی رسانیدن به مومن است؛ سیر کردن او از گرسنگی یا رفع گرفتاری او  یا پرداختن بدهی اش.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند وحی کرد به داوود علیه السلام که براستی بنده ای از بندگان من حسنه ای به جا آورد و به سبب آن بهشت را بر وی مباح گردانم.

    داوود علیه السلام عرض کرد: پروردگارا! کدام است آن حسنه؟

    فرمود: بر بنده مومن من سرور و خوشحالی وارد سازد اگرچه به یک دانه خرما باشد.

    داوود علیه السلام گفت: خداوندا ! سزاوار است کسی را که تو را شناسد امید خود از تو بر می گیرد.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که به مومنی شادی رساند خدای عزّوجلّ از آن شادی مخلوقی آفریند که هنگام مرگ دیدارش کند و به او گوید: « ای دوست خدا! مژده باد تو را به کرامت و رضوان خدا.» سپس همواره همراه او باشد تا داخل قبرش شود و با او همان سخن را گوید و چون از گور برخیزد با او همچنان گوید. سپس همواره همراه او باشد و هنگام هر ترسی او را مژده دهد و بااو همچنان گوید. مومن به او گوید: «تو کیستی، خدایت رحمت کند؟»

    گوید: من آن شادی هستم که به فلانی رسانیدی.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 01:21:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی ...
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی

    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی

     

    روایت اول)

    ابن ابی حمزه گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: شیعیان ما با خود مهربانند. چون تنها باشند خدا را یاد کنند. هرگاه ما یاد شویم خدا یاد شود و چون دشمن ما یاد شود شیطان یاد شود.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: به زیارت یکدیگر روید زیرا زیات شما از یکدیگر زنده گردانیدن دلهای شما و یادنمودن احادیث ماست و احادیث ما شما را به هم متوجه می سازد. پس اگر به آنها عمل کنید هدایت و نجات یابید و اگر آنها را ترک کنید گمراه و هلاک شوید پس به آنها عمل کنید و من ضامن نجات شمایم.

     

    روایت سوم)

    عباد بن کثیر گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: داستان سرایی را دیدم که داستان می سرود و می گفت که این است آن مجلسی که هرکه در آن نشیند شقی نگرد.

    امام صادق علیه السلام فرمود: هیهات ! هیهات! به خطا رفتی استاههم الحفره. همانا برای خدا جز کرام کاتبین، فرشتگانی است سیّاح که چون به مردمی برخورند که از محمد و آل محمد یاد کنند گویند:« بایستید که به حاجت خود رسیدید.» سپس می نشینند و با آنها دانش می آموزند و چون برخیزند از بیمارانشان عیادت کنند و بر سر مرده هایشان حاضر شوند و از غائبشان خبر گیری کنند. این است مجلسی که هرکه در آن نشیند شقی نگردد.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: برخی از فرشتگان آسمان به یک و دو و سه تن که فضل آل محمد را ذکرمی کنند سرکشی می کنند و می گویند: نمی بینید اینها را که با وجود کمی خود و بسیاری دشمنانش فضل آل محمد صلی الله علیه و آله را می ستایند. سپس دسته دیگر از فرشتگان گویند: این فضل خداست که به هر که خواهد می دهد و خدا صاحب فضل بزرگ است.

     

    روایت پنجم)

    میسر گوید: امام باقر علیه السلام به من فرمود: آیا شما خلوت می کنید و گفت و گو می نمائید و هرچه خواهید می گوئید؟

    عرض کردم: آری به خدا که ما خلوت می کنیم و گفت و گو می کنیم .

    فرمود: همانا به خدا من دوست دارم که در بعضی از آن مجالس با شما باشم . همانا به خدا که من بوی شما و نسیم شما را دوست دارم و شمائید که دین خدا و دین ملائکه او را دارید پس پرهیز از حرام و کوشش در طاعات کمک کنید.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه سه تن یا بیشتر ازمومنین انجمن کنند به همان شماره از فرشتگان حاضر شوند تا اگر آنها دعای خیری کنند فرشتگان آمین گویند و اگر از شرّی پناه جویند فرشتگان دعا کنند تا خدا آن شرّ را از آنها بگرداند و اگر حاجتی سوال کنند نزد خدا شفاعت کنند و قضای آن را از خدا بخواهند. و هرگاه سه تن از منکرین یا بیشتر انجمن کنند ده برابر آنها شیاطین حاضر شوند تا اگر سخنی گویند شیاطین هم مانند سخن آنها گویند و چون بخندند شیاطین هم بخندند و هر گاه از اولیاء خدا بدگویی کنند شیاطین هم بدگویی کنند. پس هرکس از مومنین که گرفتار آنها شود چون در این مطالب وارد شدند باید برخیزد و شریک و همنشین شیطان نشود زیرا در برابر غضب خدای عزوجل چیزی یارای مقاومت ندارد و لعنت خدا را چیزی باز نگرداند سپس آن حضرت صلوات الله علیه و آله فرمود: و اگر نتواند باید به دل انکار کند و برخیزد هرچند به قدر دوشیدن گوسفند و یا شتری باشد.

     

    روایت هفتم)

    ابی المغرا گوید: شنیدم حضرت ابوالحسن علیه السلام می فرمود: برای شیطان و سپاهیانش چیزی مجروح کننده تر از دید و بازدید برادران یکدیگر برای خدا نیست.

    فرمود: براستی که دو مومن یکدیگر را ملاقات می نمایند و گفت و گوی خدا می کنند. سپس گفت و گوی برتری ما اهل بیت را می نمایند . پس باقی نمی ماند بر صورت ابلیس گوشتی مگر اینکه فرو ریخته می شود تا آنکه روحش استتغاثه می کند از شدت آنچه از درد میابد. پس ملائکه آسمان و دربانان بهشت آن را می فهمند و وی را لعنت می کنند تا آنکه باقی نمی ماند فرشه مقربی مگر آنکه او را لعنت می کند پس می افتد رانده شده و رنج دیده و دور گشته.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [سه شنبه 1402-05-03] [ 12:02:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان ...
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان

    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان

     

    روایت اول)

    یونس بن ظبیان گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: شما(شیعیان) را نوری است که به وسیله آن در دنیا شناخته شوید. هرگاه یکی از شما برادرش را ملاقات کند محل نور را در پیشانی او بوسد.

    شرح: شناختن شیعیان  به وسیله نور پیشانی مختص به ائمّه و فرشتگان و خواص اهل ایمان است و آیه شریفه«سیماهم فی وجوههم من اثر السجود» موید این معناست و از این رو محل نو در این روایت محل سجده معین شده است.

     

    روایت دوم)

    حضرت ابوالحسن علیه السلام فرمود: هر که به خاطر خویشاوندی، فامیلش را ببوسد باکی بر او نیست(زیرا نظر شهوت و غرض باطلی در میان نیست) و بوسیدن برادر (نسبی یا ایمانی) بر گونه او و بوسیدن امام بر میان دو چشم او است.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [دوشنبه 1402-05-02] [ 11:54:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان ...
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان

    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان

     

    روایت اول)

    امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند: هر مومنی که برای زیارت برادرش بیرون شود و حق او را بشناسد در برابر هر گامی که بردارد خدا یک حسنه به او دهد و یک گناه از او بزداید و یک درجه او را بالا ببرد

    و چون در خانه اش را بکوبد درهای آسمان برایش گشوده شود

    و چون ملاقات و مصاحفه و معانقه کنند خدا به آنها روی آورد سپس به وجود آنها بر فرشتگان ببالد و فرماید: دو بنده ام را بنگرید که برای من یکدیگر را ملاقات کردند و دوستی نمودند . بر من سزاست که پس از این ایشان را به آتش عذاب نکنم.

     چون برگردد به شماره نفس کشیدن و گام ها و کلماتش فرشته او را بدرقه کنند و تا فردای آن شب او را از بلای دنیا و آسیب های آخرت نگهدارند و اگر در آن میان بمیرد از حساب برکنار باشد و اگر مومن زیارت شده هم حق زیارت کننده را چون او بشناسد مانند پاداش او برایش باشد.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: چون دو مومن یکدیگر را در آغوش کشند رحمت خدا آنها را فرا گیرد و چون به یکدیگر چسبند و از آن رضای خدا نخواهند و غرض دنیوی نداشته باشند به آنها گفته شود: آمرزیده شدید عمل را از سر گیرید و چون با یکدیگر وارد گفتگو شوند فرشتگان با هم گویند: از آنها دور شوید که رازی دارند و خدا بر آنها پرده انداخته است.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [شنبه 1402-04-31] [ 07:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان ...
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان

    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: با یکدیگر مصاحفه کنید زیرا مصاحفه کینه را ازبین می برد.

     

    روایت دوم)

    ابوعبیده گوید: من هم کجاوه امام باقر علیه السلام بودم و اول من سوار میشدم و سپس آن حضرت. چون قرار می گرفتیم حضرت به من سلام می کرد و مانند مردی که رفیقش را به تازگی ندیده احوال رسی و مصاحفه می فرمود و هنگام پیاده شدن او پیش از من پیاده میشد چون بر زمین قرار می گرفتیم سلام می کرد و مانند کسی که رفیقش را به تازگی ندیده احوال پرسی می نمود.

    من گفتم یا بن رسول الله شما کاری می کنی که هیچ کس از مردم نزد ما نمی کند و اگر یکبار هم کند زیاد است؟

    فرمود: مگر ثواب مصاحفه را نمی دانی؟ دو مومن به هم بر می خورند و یکی به دیگری دست می دهد. پس همواره گناهان آن دو می ریزد چنانکه برگ از درخت می ریزد و خدا به آنها توجه می فرمای تا از یکدیگر جدا شوند.

     

    روایت سوم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: چون دو مومن به هم برخورند و مصافحه کنند خدا دستش را میان دست آنها گذارد و با آنکه رفیقش را بیشتر دارد مصافحه کند.

     

    روایت چهارم)

    ابا عبیده حذاء گوید: از مدینه تا مکه در کجاوه همراه امام باقر علیه السلام بودم. حضرت در بین راه پیاده شد و قضاء حاجت کرد و برگشت و فرمود: اباعبیده دستت را بده.

    من دستم را دراز کردم. حضرت چنان فشرد که در انگشتانم فشار را احساس کردم .

    سپس فرمود: ای اباعبیده! هر مسلمانی که برادر مسلمانش را ملاقات کند و با او مصاحفه نماید و انگشتان خود را با انگشتان او درهم کند گناهان آنها مانند برگ درختان در فصل زمستان بریزد.

     

    روایت پنجم) 

    ابوحمزه گوید: همکجاوه امام باقر علیه السلام بودم چون بار به زمین گذاشتیم حضرت اندکی راه رفت. سپس آمد و دست مرا گرفت و گرم بفشرد.

    من عرض کردم: قربانت گردم! من که در کجاوه همراه شما بودم؟

    فرمود: مگر نمیدانی که چون مومن گردشی کند و سپس به برادرش دست دهد خدا توجه خود را به سوی آنها افکند و همواره به آنها رو آورد و به گناهان فرماید: از آنها فرو ریزید. سپس گناهان مانند برگ درخت فرو ریزند و آنها خالی از گناه از یکدیگر جدا شوند.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همه مسلمانان با رسول خدا صلی الله علیه و آله به جنگ می رفتند و به جای پردرختی می گذشتند و سپس به فضای باز می رسیدند به یکدیگر نگریسته و مصاحفه می کردند.

     

    روایت هفتم)

    هشام بن سالم گوید: از امام صادق علیه السلام حد مصاحفه را پرسیدم.

    فرمود: گردش دور درخت خرماست(یعنی اگرچه به مقدار گردش دور درخت خرما از یکدیگر جدا شوند مستحب است با یکدیگر مصاحفه کند.)

     

    روایت هشتم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چون یکی از شما برادرش را ملاقات کند باید به او سلام کند و دست دهد؛ زیرا خدای عزوجل فرشتگان را به این عمل  گرامی داشته پس شما هم کار فرشته را بکنید.

     

    روایت نهم)

    رفاعه گوید: شنیدم امام علیه السلام می فرمود: مصاحفه کردن مومن از مصاحفه ملائکه بهتر است.(کنایه از اینکه مقام مومن از مقام فرشته برتر است.)

     

    روایت دهم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چون به یکدیگر برخوردید سلام و مصاحفه کنید و چون از یکدیگر جدا شوید با آمرزش خواهی جدا شوید.

     

    روایت یازدهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: هرگاه مردی با رفیقش دست دهد آنکه دستش را نگه دارد اجرش بیشتر است از آنکه رها می کند و آگاه باش که گناهان از آنها بریزد تا آنجا که گناهی باقی نماند.

    اسحاق بن عمار گوید: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم. حضرت با ترش رویی به من نگریست.

    عرض کردم: سب دگرگونی شما با من چیست؟

    فرمود: آنچه تو را با برادرانت دگرگون ساخته. ای اسحاق! به من خبر رسیده که در منزلت دربان گذاشته ای تا فقراء شیعه را راه ندهند.

    عرض کردم: قربانت! من از شهرت ترسیدم.

    فرمود: از بلیه نترسیدی؟ مگر نمی دانی که چون دو مومن ملاقات کنند و مصاحفه نمایند خدای عزوجل بر آنها رحمت نازل کند که نود و نه قسمت آن برای آنکه رفیقش را دوست تر دارد، باشدو چون در دوستی برابر باشند رحمت خدا ایشان را فراگیرد و چون برای مذاکره بنشینند برخی از فرشتگان نگهبان آنها به برخی دیگر گویند که از اینها کناره گیریم شاید رازی داشته باشند که خدا بر آنها پرده کشیده باشد.

    عرض کردم: مگر خدای عزّوجلّ نمی فرماید:«ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید.»

    ای اسحاق! اگر نگهبانان نشنوند، خدای عالم السرّ بشنود و ببیند.

     

    روایت دوازدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله هرگز با مردی مصاحفه نمی کرد جز آنکه دست خود را از دست او نمی کشید تا وقتی که او دست خود را از دست حضرت می کشید.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 07:09:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی ...
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی

      مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی

     

    روایت اول)

    خیثمه گوید: خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم تا با او وداع کنم.

    فرمود: ای خیثمه! هرکس از دوستان ما را می بینی سلام برسان و آنها را به تقوی خدای بزرگ سفارش کن و اینکه توانگرشان بر فقیرشان توجه کند و قویشان بر ضعیف و زنده آنها بر جنازه میتشان حاضر شوند و درمنازل به ملاقات یکدیگر روند؛ زیرا ملاقات آنها با یکدیگر موجب زنده ساختن امر ماست.

    خدا رحمت کند بنده ای را که امر ما را زنده دارد.

    ای خیثمه! به دوستان ما پیغام ده که ما از طرف خدا آنها را جز به عملشان بی نیازی ندهیم و چاره سازی نکنیم. جز با ورع به دوستی ما نرسند و پرحسرت ترین مردم روز قیامت کسی است که عدالتی را بستاید و سپس به خلاف آن گراید.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام می فرمود: هرکس برای خدا در حال بیماری یا تندرستی از برادرش دیدن کند که برای نیرنگ و دریافت عوضی نباشد خدا هفتاد هزار فرشته بر او گمارد که از پشت سرش فریاد زنند:« پاک شدی و بهشت برایت خوش باد. شما زوار خدا و واردین حضرت رحمانید تا به منزلش رسد.»

    یسیر گوید:به حضرت عرض کردم: قربانت اگرچه راه دور باشد؟

    فرمود: آری ای یسیر! اگرچه راه یکسال باشد زیرا خدا جواد است و فرشتگان بسیار از او بدرقه کنند تا به منزلش مراجعت کند.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرکه در راه خدا و برای خدا به دیدن برادرش رود روز قیامت در میان پارچه هایی از نور بافته گام بردارد و از هرچه بگذرد برایش بتابد و بدرخشد تا دربرابر خدای عزوجل بایستد. سپس خدای عزوجل به او فرماید:مرحبا!  

    و چون خدا مرحبا گوید عطایش را فراوان سازد.

     

    روایت چهارم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: خدای عزوجل را بهشتی است که جز سه کس واردش نشوند:

    مردی که بر زیان خود به حق حکم کند.

    مردی که برادر مومن خود را برایخدا زیارت کند.

    مردی که برای خود برادر مومنش را بر خود ترجیح دهد.

    و ایشان فرمودند: همانا مومن برای زیارت برادرش خارج می شود. خدای عزوجل فرشته ای بر او گمارد که یک بال در زمین و یک بال در آسمان نهد تا او را سایه اندازد و چون به منزلش درآید خدای جبار تبارک و تعالی ندا کند :« ای بنده ای که حقم را بزرگ داشتی و از آثار پیغمبرم پیروی کردی، بزرگداشت تو حقی است بر من. ازمن بخواه تا به تو دهم. دعا کن تا اجابت کنم. خاموش باش تا سود تو آغاز کنم.»

    و چون برگردد همان فرشته بدرقه اش کند و با بالش بر او سایه اندازد تا به منزلش وارد شود. سپس خدای تبارک و تعالی فریادش زند:« ای بنده ای که حقم را بزرگ شمردی، گرامی داشتن تو حقی است بر من. بهشتم را برایت واجب ساختم و تو را درباره بندگانم شفیع ساختم.»

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: به دیدار مومن رفتن برای خدا از آزاد ساختن ده بنده مومن بهتر است و هرکس بنده مومنی را آزاد کند هرعضو بنده عضوی از او را از آتش نگهدارد تا آنجا که فرج هم از فرج نگهدار باشد.

    وفرمودند : هر سه تن مومنی که نزد برادرشان اجتماع کنند که از بلای او ایمن باشند و از شرور او بیم نداشته باشند و به آنچه نزد اوست امیدوار باشند اگر خدا را بخوانند اجابتشان کند و اگر از خدا بخواهند به آنها عطا کند و اگر فزونی خواهند افزونیشان دهد و اگر سکوت کند خدا به نفع آنها آغاز کند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [جمعه 1402-04-30] [ 12:08:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن ...
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن

    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: اهل ایمان برادر یکدیگرند و فرزندان یک پدر و مادر باشند و چون از مردی رگی زده شود دیگران برایش بی خوابی کشند.

     

    روایت دوم)

    جابر جعفی گوید: در برابر امام باقرعلیه السلام بودم که دل گرفته شدم. به حضرت عرض کردم: گاهی بدون اینکه مصیبتی به من رسد یا ناراحتی به سرم ریزد اندوهگین می شوم تا انجا که خانواده و دوستم اثرش را در رخسارم مشاهده کنند.

    فرمود: آری ای جابر! خدای عزّوجلّ مومنین را از طینت بهشتی آفرید و از نسیم روح خویش در آنها جاری ساخت. از این رو است که مومن برادر پدر و مادری مومن است. پس هرگاه به یکی از آن ارواح در شهری اندوهی رسد آن روح دیگر اندوهگین شود زیرا از جنس اوست.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مومن برادر مومن است. چشم و راهنمای اوست. نسبت به او خیانت و ستم و غش روا ندارد و با او خلف وعده نکند.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مومن برادر مومن است مانند پیکری که هرگاه عضوی از آن دردمند شود اعضاء دیگر هم احساس درد کنند و روح های آنها نیز از یک روح است و همانا روح مومن پیوستگی اش به روح خدا از پیوستگی پرتو خورشید به خورشید بیشتر است.

     

    روایت پنجم)

    حفص بختری گوید: خدمت امام صادق علیه السلام بودم که مردی وارد شد. حضرت به من فرمود: او را دوست داری؟

    عرض کردم: آری!

    فرمود: چرا دوست نداشته باشی که او برادر تو و شریک دین تو و یاور تو علیه دشمنت باشد و روزی هم بر عهده دیگری است.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مومنین خدمتگزار یکدیگرند.

    عرض کردم: چگونه خدمتگزار یکدیگرند؟

    فرمود : به یکدیگر فایده رسانند.

     

    روایت هفتم)

    مسعده بن صدقه گوید: شنیدم شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: ایمان کسی که حق او و برادرش بر عهده ماست چگوه است و از چه راه ثابت می شود و به چه وسیله باطل می شود؟

    امام فرمود: همانا ایمان دو گونه است:

    یکی از آن دو آن است که ار رفیقت برای تو نمایان می شود. پس هرگاه مثل عقیده خودت از رفیقت برای تو نمایان شد حق دوستی و برادری او ثابت می شود مگر آنکه خلاف آنچه را نسبت به خود گفته اظهار کند. پس هرگاه چیزی از او صادر شود که ضد آنچه را به تو اظهار کرده بتوانی استدلال کنی از آنچه خود را وصف نموده خارج شود و آنچه را به تو اظهار کرده نقض کند مگر انکه ادعا کند انچه را انجام داده از راه تقیه بوده با وجود این ملاحظه شود اگر از اموری است که تقیه در آن ممکن نیست از او پذیرفته نگردد زیرا تقیه مواردی دارد که هر که آن را از مورد خودش بیرون برد برایش درست باشد . توضیح مورد تقیه مثل این است که مردم بدی فرمان و کردارشان برخلاف حق جاری و آشکار شود پس مومن هر عملی را که از نظر تقیه در میان آنها انجام دهد که به تباهی دین منجر نگردد جایز است.

     

    روایت هشتم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: از حق مومن بر برادر مومنش این است که گرسنگی او را سیر کند و عورتش را بپوشاند و از گرفتاریش نجات بخشد و بدهی اش را بپردازد و چون بمیرد نسبت به خانواده و فرزندانش از او جانشینی کند.

     

    روایت نهم)

    معلی بن خنیس گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: حق مسلمان بر مسلمان چیست؟

    فرمود: برای او هفت حق واجب است که همه آنها بر عهده برادرش واجب است و اگر برخی از آنها را تباه و ضایع کند از ولایت و اطاعت خدا بیرون رود و خدا از او بهره ندارد.

    عرض کردمک قربانت، آنها چیست؟

    فرمود: ای معلی بن خنیس! من بر تو نگرانم و می ترسم ضایع گردانی و مراعات نکنی و بدانی و عمل ننمایی.

    عرض کردم: لا قوه الا بالله.

    فرمود: آسانترین آن حقوق این است که آنچه برای حود دوست داری برای او هم دوست داشته باشی و انچه برای خود نپسندی بر او هم نپسندی.

    حق دوم آنکه از آنچه ناخرسند دارد دوری کنی و خشنودی او را پیروی نموده فرمانش بری.

    و حق سوم آنکه با جان و مال و زبان و دست و پای خویش او را یاری کنی.

    و حق چهارم آنکه چشم و راهنما و آئینه او باشی.

    و حق پنجم آنکه تو سیر نباشی و او گرسنه یا سیرآب و او تشنه یا پوشیده باشی و او برهنه.

    و حق ششم آنکه اگر تو خدمتگزار داری و برادرت ندارد واجب است خدمتگزارت را بفرستی که جامه هایش را بشوید و غذایش را درست کند و بسترش را مرتب نماید.

    و حق هفتم آنکه سوگندش را تصدیق کنی و دعوتش را بپذیری و در بیماریش از او عیادت کنی و بر جنازه اش حاضر شوی و چون بدانی حاجتی دارد در انجام آن سبقت گیری واو را مجبور نسازی که از تو بخواهد. بلکه خودت پیشدستی کنی. چون چنین کردی دوستی خود را به دوستی او پیوسته ایی و دوستی او را به دوستی خود.

     

    روایت دهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: خدا به چیزی بهتر از اداء حق مومن عبادت نشود.

    و فرمودند: … برای برادر مسلمانت بخواه آنچه برای خود خواهی و چون محتاج گشتی از او کمک بخواه و اگر او از تو خواست عطایش کن و نسبت به هیچ خیری نباید ملول شوی ونه او ملول شود. تو پشتیبان او باش که او پشتیبان تو است. چون غائب شود در غیبتش او را نگهدار باش و چون حاضر شود از او دیدار کن و تجلیل و احترامش نما که او از توست و تو از اویی.

    و چون از تو بدش آید از او دوری مکن تا از او گذشت و کرم خواهی و اگر به او خیری رسد خدا را شکر کن و اگر بلایی به او رسد بازویش بگیر و اگر برایش نیرنگی سازند یاریش کن.

    چون مردی به برادرش «اف» بگوید رشته دوستی میان آنها بریده شود و چون بگوید تو دشمن منی یکی از آن دو کافر شود و چون متهمش سازد ایمان در دلش آب شود مانند نمک در میان آب.

    راوی گوید به من رسیده است که ان حضرت فرمود: نور مومن برای اهل آسمان ماننند ستارگان آسمان برای اهل زمین می درخشد.

    وفرمود: مومن دوست خداست. خدا یاریش کند و برایش بسازد و مومن جز حق بر خدا نگوید و از غیر او نترسد.

     

    روایت یازدهم)

    امام صادق علیع السلام فرمود: برخی از حقوق مسلمان بر برادرش این است که چون او را دید سلامش کند و چون بیمار شود عیادتش نماید و چون غائب شود خیرخواهش باشد و چون عطسه کند دعایش کند(یرحمک الله) و چون بمیرد تشییعش کند.

     

    روایت دوازدهم)

    ابوالمامون حارثی گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: حق مومن بر مومن چیست؟

    فرمود: از جمله حق مومن بر مومن دوستی قلبی اوست و مواسات مالی

    به جای او از خانواده اش سرپرستی کند

    علیه ستمگرش از او یاری کند

    چون در میان مسلمین نصیبی داشته و  غائب باشد نصیب او را برایش دریافت کند

    چون بمیرد از گورش زیارت کند

     به او ستم نکند و با او غش نکند و خیانت نورزد

    رهایش نکند و تکذیبش ننماید

    به او «اف» نگوید و چون به او «اف» گوید دوستی میان انها نباشد و چون به او گوید : تو دشمن منی، یکی از آن دو کافر شود.

    و چون متهمش سازد، ایمان در دلش آب شود همچون نمک در آب.

     

    روایت سیزدهم)

    عیسی بن ابی منصور گوید: من و ابن یعفور و عبدالله بن طلحه خدمت امام صادق علیه السلام بودیم. حضرت بدون پرسش ما ابتدا کرد و فرمود: ای ابن ابی یعفور! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: شش خصلت است که در هر کس باشد در برابر خدا و در جانب راست او باشد.

    ابن یعفور گفت: آنها چیست قربانت گردم؟

    فرمود: مرد مسلمان برای برادرش دوست داشته باشد آنچه را برای عزیزترین خاندانش می خواهد و ناخوش داشته باشد برای برادرش آنچه را برای عزیزترین خاندانش ناخوش دارد و با او دوستی خالص و صمیمانه داشته باشد.

    ابن یعفور گریست و عرض کرد: چگونه با او دوستی خالص داشته باشد؟

    فرمود: ای پسر یعفور! چون با او به این درجه از دوستی باشد آنچه در دل دارد برایش توضیح می دهد. پس اگر او مسرور باشد این هم مسرور می شود و اگر اندوهگین باشد اندوهگین شود پس اگر بتوان به او گشایشی دهد گشایش می دهد و گرنه برایش دعا می کند.

    سپس امام صادق علیه السلام فرمود: سه چیز از آن شماست (در بالا ذکر شد) و سه چیز از آن ما و آن شناخت فضیلت ما و گام برداشتن به دنبال ما و منتظر بودن عاقبت ما.

    پس هرکس چنین باشد در پیشگاه خدای عزوجل قرار گیرد و کسانی که در درجه پائینتر باشند از نور آنها پرتو گیرند و اما کسانی که در جانب راست خدایند، اگر کسانی که در درجه پائینر هستند ایشان را ببینند خوشی زندگی بر آنها تلخ و گردد به جهت فضیلتی که برای آنها می بینند.

    ابن یعفور  گفت: با آنکه جانب راست خدایند چگونه نمی بینند؟

     فرمود: یا ابن ابی یعفور! آنها به نور خدا پوشیده شده اند مگر این حدیث به تو نرسیده که رسول الله صلی الله علیه و آله می فرمود: برای خدا مخلوقی است در جانب راست عرش در برابر خدا و جانب راست او که رخسارشان از برف سپیدتر و از خورشید فروزان تابان تر است. کسی که می پرسد: اینها چه کسانی هستند؟ در پاسخ گفته می شود: اینها کسانی هستند که در جلال خدا با یکدیگر دوستی کرده اند.

     

    روایت چهاردهم)

    ابو اسماعیل گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: قربانت گردم! نزد ما شیعه بسیار است.

    فرمود: آیا توانگر به فقیر توجه می کند؟ آیا نیکوکار از بدکردار در می گذرد؟ با یکدیگر مواسات می کنند؟

    عرض کردم: نه

    فرمود: آنها شیعه نیستند. شیعه کسی است که چنین کند.

     

    روایت پانزدهم)

    امام باقرعلیه السلام به سعید بن حسن فرمود: آیا یکی از شما نزد برادرش می آید و دست در کیسه او می کند و هرچه احتیاج دارد بر میدارد و او جلوگیرش نمی شود؟

    عرض کردم: چنین کاری در میان ما سراغ ندارم.

    امام علیه السلام فرمود: پس چیزی نیست.

    عرض کردم  هلاکت است.

    فرمود: هنوزعقول آن مردم کامل نشده است.

     

    روایت شانزدهم)

    معلی بن خنیس گوید: از امام صادق علیه السلام درباره حق مومن پرسیدم؟

    فرمود: هفتاد حق است که جز هفت حق را به تو نمی گویم؛ زیرا به تو مهربانم و می ترسم تحمل نکنی.

    عرض کردم: چرا ان شاءالله.

    فرمود: تو سیر نباشی و او گرسنه.

    پوشیده نباشی و او برهنه.

    راهنمای او باشی و پیراهنی که می پوشد

    و زبان گویای او باشی و برای او بخواهی آنچه را برای خود خواهی.

    و اگر کنیزی داری او را بفرستی تا فرش و بسترش را مرتب کند.

    و در شب و روز در حوائج او کوشا باشد.

    پس چون چنین کردی ولایت خود را به ولایت ما رسانیده ایی و ولایت ما را به ولایت خدای عزوجل.

     

    روایت هفدهم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بر مسلمان است که چون آهنگ مسافرتی کند برادرانش را آگاه ساز و بر برادران او است که چون برگشت به دیدن او آیند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 12:00:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      احترام به سالخوردگان ...

    احترام به سالخوردگان

     

    روایت اول)

    رسول خدا  صلی الله علیه و آله فرمود: احترام گذاشتن به مسلمان مو سفید از جمله تجلیل خداست.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از ما نیست کسی که بزرگسال ما را احترام نکند و کوچکتر ما ترحم ننماید.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: سالمندان خود را بزرگ دارید و با ارحام خود صله کنید و صله رحمی بهتر از آزار نرساندن له آنها نیست.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1402-04-26] [ 05:41:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران ...
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران

    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران

     

    روایت اول)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هرکه صبح کند و به امور مسلمین همت نگمارد از آنها نیست و هر که بشنود مردی فریاد می زند«مسلمانها به دادم رسید» و جوابش نگوید مسلمان نیست.

    و همچنین ایشان فرمودند: عابدترین مردم کسی است که نسبت به همه مسلمین خیرخواه تر و پاک دل تر باشد.

    مخلوق عیال خدا هستند و محبوبترین آنها نزد خدا کسی است که به عیال خدا سود دهد و به خانواده ایی شادی رساند.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: بر تو باد که برای خدا نسبت به مخلوقش خیر خواه باشی که هرگز خدا را به عملی بهتر از آن ملاقات نکنی.

    هرکه به امور مسلمین اهتمام نورزد مسلمان نیست.

     

    روایت سوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس تجاوز آب یا آتشی را از گروهی از مسلمین بگرداند بهشت برایش واجب گردد.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزّوجلّ« و قولوا للناس حسنا» فرمود: به مردم سخن نیک گوئید و جز خیر نگوئید تا بدانید حقیقت چیست.

     

    روایت پنجم)

    امام باقر علیه السلام درباره قول خدای عزّوجلّ« و قولوا للناس حسنا» فرمود: بهترین سخنی که دوست دارید مردم درباره شما گویند درباره مردم بگوئید.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزّوجلّ«و جعلنی مبارکا اینما کنت» فرمود: یعنی سودمند ساخت.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 05:36:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره پدر و مادر ...
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر

    مجموعه روایات درباره پدر و مادر

     

    روایت اول)

    ابو ولاد حناط گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم خدای عزّوجلّ که فرماید: «و بالوالدین احسانا» این احسان چیست؟

    فرمود: احسان این است که؛

    با آنها نیکو معاشرت کنی آنها را مجبور نکنی که چیزی را که احتیاج دارند از تو بخواهند اگرچه بی نیاز باشند. مگر خدای عزوجل نمی فرماید:«لن تنالو البرّ حتی تنفقوا مما تحبّون».

    سپس امام صادق علیه السلام فرمود: «إمّا یبلغن عندک الکبر أحدهما أو کلاهما فلاتقل لهما افّ و لاتنهرهما»؛ یعنی اگر دلتنگت کردند با آنها اف مگو و اگر تو را زدند با آنها تندی مکن.

    «قل لهما قولا کریما» یعنی اگر تو را زدند بگو : خدا شما را بیامرزد. این است سخن شریف تو.

    «واخفض لهما جناح الذلّ من الرحمه»؛ یعنی دیدگانت را به آنها خیره مکن بلکه با مهربانی و دلسوزی به آنها بنگر و صدایت را از صدای آنها بلندتر مکن و دستت را بالای دست آنها مگیر و بر آنها پیشی مگیر.

     

    روایت دوم)

    منصور بن حازم گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: چه اعمالی بهتر است؟

    فرمود: نماز در وقت و نیکی با پدر و مادر و جهاد در راه خدا.

     

    روایت سوم)

    موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: مردی از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسید: حق پدر بر فرزندش چیست؟

    فرمود: او را به نامش نخواند . جلوی او راه نرود، پیش از او ننشیند و باعث دشنام او نشود.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مردی از شما را چه مانع می شود که به پدر و مادرش نیکی کند؛ زنده باشند یا مرده که از جانب آنها نماز بخواند و صدقه دهد و حج گزارد و روزه بگیرد تا آنچه کرده ثوابش از آنها باشد و مانند ان هم برای خود او و تا خدای عزوجل به وسیله احسان و صله او خیر و فراوانی برایش زیاد کند

     

    روایت پنجم)

    معمر بن خلاد گوید: به امام رضا علیه السلام عرض کردم: هرگاه پدر و مادرم مذهب حق را نشناسند دعاشان کنم؟

    فرمود: برای آنها دعا کن و از جانب آنها صدقه بده و اگر زنده باشند و مذهب حق را نشناسند با آنها مدارا کن؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خدا مرا به رحمت فرستاده نه به بی مهری و نافرمانی.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مردی خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول الله! من به جهاد علاثه دارم و نسبت به آن با نشاطم.

    پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: پس در راه خدا جهاد کن که اگر کشته شوی نزد خدا زنده خواهی بود و روزی داده می شوی و اگر بمیری پاداشت به عهده خدا باشد و اگر بازگردی  از گناهان پاک شوی مانند روزی که متولد شده ای.

    عرض کرد: یا رسول الله! من پدر و مادر پیری دارم که به گمانم به من انس گرفته اند و از رفتنم به جهاد کراهت دارند.

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: در این صورت ملازم پدر و مادرت باش. سوگند به آنکه جانم در دست اوست مانوس بودن یک شبانه روز آنها با تو از جهاد یکسال بهتر است.

     

    روایت هفتم)

    زکریا بن ابراهیم گوید: من نصرانی بودم و مسلمان شدم  و حج گزاردم سپس خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و عرض کردم: من نصرانی بودم و مسلمان شدم.

    فرمود: از اسلام چه دیدی؟

    گفت: قول خدای عزو جل که فرماید: «ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان و لکن جعلناه نورا نهدی به من نشاء»

    فرمود: محققا خدا تو را رهبری فرموده است. آنگاه سه بار فرمود: خدایا هدایتش فرما  پیر جان هرچه خواهی بپرس.

    عرض کردم: پدرو مادر و خانواده من نصرانی هستند و مادرم نابیناست. من همراه آنها باشم و در ظرف آنها غذا بخورم؟

    حضرت فرمود: آنها گوشت خوک می خورند؟

    عرض کردم: نه با آن تماس هم نمی گیرند.

    فرمود: باکی ندارد، مواظب مادرت باش و با او خوش رفتاری کن و چون بمیرد او را به دیگری وامگذار. خودت به کارش اقدام کن و به کسی مگو نزد من آمده ایی تا در منی پیش من آیی ان شاءالله.

    زکریا گوید: من در منی خدمتش رفتم در حالی که مردم گردش را گرفته بودند و او مانند معلم کودکان بود که گاهی این و گاهی آن از او سوال می کرد. سپس چون به کوفه رفتم نسبت به مادرم مهربانی کردم و خودم به او غذا می دادم و جامه و سرش را از کثیفی پاک می کردم و خدمتگزارش بودم.

    مادرم به من گفت: پسر جان!  تو زمانی که دین مرا داشتی با من چنین رفتار نمی کردی این چه رفتار است که از تو می بینم از زمانی که از دین ما رفته و به دین حنیفه گراییده ای؟

    گفتم: مردی از فرزندان پیغمبر ما به من چنین دستور داده است.

    مادرم گفت: آن مرد پیغمبر است؟

    گفتم: نه بلکه پسر یکی از پیغمبران است.

    مادرم گفت: پسر جان! این مرد پیغمبر است ؛ زیرا دستوری که به تو داده از سفارشات پیغمبران است.

    گفتم: مادرم! بعد از پیغمبر ما پیغمبری نباشد و او پسر پیغمبر است.

    مادرم گفت: دین تو بهترین دین است. آن را به من عرضه کن. من به او عرضه داشتم و او مسلمان شد و من هم برنامه اسلام را به او آموختم او نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را گزارد و در شب عارضه ایی به او رخ داد. به من گفت: پسر جان! آنچه به من آموختی دوباره بیاموز.

    من آنها را تکرار کردم. مادرم اقرار کرد و از دنیا رفت. چون صبح شد مسلمانها غسلش دادند و خودم بر او نماز خواندم و در گورش گذاشتم.

     

    روایت هشتم)

    مردی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: پدر و مادرم مخالف مذهب شیعه می باشند. حضرت فرمود: با آنها خوش رفتاری کن چنانکه با مسلمانهای دوست ما خوش رفتاری می کنی.

     

    روایت نهم)

    ابراهیم بن شعیب گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: پدرم به حدی پیر و ناتوان شده که او را برای قضای حاجت به پشت می برم.

    فرمود: اگر توانی خودت این کار را مباشرت کنی بکن و خودت برایش لقمه کن تا سپر آتش فردایت باشد.

     

     روایت دهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: سه چیز است که خدای عزوجل نسبت به آنها مخالفت رخصت نفرمود؛

    ردّ امانت به نیکوکار و بدکردار

    وفاء به پیمان نسبت به نیکوکار و بدکردار

    خوش رفتاری با پدر و مادر نیکور کار باشند یا بدکردار.

     

    روایت یازدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از سنت و احسان به پدر این است که به اسم پدرش کنیه گیرد.(مثل ابومحمد)

     

    روایت دوازدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مردی به خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و از حضرت راجع به خوش رفتاری با پدرو مادر پرسید.

    حضرت فرمود: با مادرت خوش رفتاری کن. با مادرت خوش رفتای کن. با مادرت خوش رفتاری کن. با پدرت خوش رفتاری کن . با پدرت خوش رفتاری کن. با پدرت خوش رفتاری کن.

     

    روایت سیزدهم)

    ابوخدیجه گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: مردی خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: برایم دختری متولد شد و او را پروردم تا بالغ شد. من جامه و زیورش را پوشاندم و او را سرچاهی آوردم و در میان آن انداختم و آخر سخنی که از او شنیدم این بود که گفت: پدر جان! اکنون جبران این کار چه باشد؟

    حضرت فرمود: مادرت زنده است؟

    گفت: نه

    فرمود: خاله ات زنده است؟

    گفت: آری.

    فرمود: با او خوش رفتاری کن که او به جای مادر است و خوش رفتاری با او کفاره آن کارت شود.

    ابوخدیجه گوید: با امام صادق علیه السلام عرض کردم: این کار در چه زمان بود؟

    فرمود: در زمان جاهلیت بود که دختران را می کشتند که مبادا اسیر شوند و درمیان قبیله دیگری فرزند آورند.

     

    روایت چهاردهم)

    سدیر گوید: به امام جعقر صادق علیه السلام عرض کردم: آیا فرزند می تواند پدرش را پاداش دهد؟

    فرمود: پاداشی برای پدر و مادر نیست جز در دو صورت: 1- پدر برده باشد و پسر او را بخرد و آزاد کند.2- پدر بدهی داشته باشد و پسر آن را بپردازد.

     

    روایت پانزدهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: همانا بنده ایی نسبت به پدر و مادر خویش در زمان حیاتشان نیکوکار است سپس آنها میمیرند و او بدهی آنها را نمی پردازد و برای آنها آمرزش نمی خواهد لذا خدا او را عاق و نافرمان می نویسد و بنده دیگر در زمان حیات پدر ومادر خود عاق آنها است و نسبت با آنها نیکی نمی کند ولی چون مردند بدهی آنها را می پردازند و برای آنها آمرزش می خواهد و خدای عزوجل او را نیکوکار می نویسد.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [شنبه 1402-04-24] [ 11:25:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره صله رحم ...
    مجموعه روایات درباره صله رحم

     مجموعه روایات درباره صله رحم

     

    روایت اول)

    جمیل بن درّاج گوید: از امام صادق علیه السلام از قول خداوند عزّوجلّ پرسیدم:«واتقوا الله الذی تساءلون به و الارحام ان الله کان علیکم رقیبا»

    فرمود: آن ارحام مردم است که خدای عزّوجلّ به صله آن امر فرموده و بزرگش داشته مگر نمی بینی که آن را در ردیف خود قرار داده است.

     

    روایت دوم)

    مردی خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول الله! فامیل من تصمیم گرفته اند بر من حمله کنند و از من ببرند و دشنامم دهند. آیا من حق دارم آنها را ترک گویم؟

    فرمود: در آن صورت خدا همه شما را ترک می کند.

    عرض کرد: پس چه کنم؟

    فرمود: بپیوند با هرکه از تو ببرد و عطا کن به هرکه محرومت کند و درگذر از هرکه به تو ستم نماید زیرا چون چنین کنی خدا تو را بر آنها یاری دهد.

     

    روایت سوم)

    امام رضا علیه السلام فرمود: مردی که سه سال از عمرش باقی مانده صله رحم می کند خدا عمرش را 30 سال قرار می دهد و خدا هرچه خواهد می کند.

     

    روایت چهارم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: صله ارحام:

    -اعمال را پاک کند.

    - اموال را فزونی دهد.

    - بلا را بگرداند.

    - حساب را آسان کند.

    - اجل را تاخیر اندازد.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: صله ارحام خلق را نیکو و دست را با سخاوت و نفس را پاکیزه و روزی را زیاد کند و اجل را تاخیر اندازد.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: با رحمت صله کن اگرچه به یک شربت آب باشد و بهترین صله رحم آزار نرسانیدن به اوست و صله رحم مرگ را به تاخیر اندازد و دوستی در خانواده آورد.

     

    روایت هفتم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: ابوذر رضی الله عنه گفت شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: رحم و امانت در روز قیامت در دو جانب صراط اند. چون صله رحم کننده و امانت نگهدار بر صراط گذرد به بهشت رسد و چون خائن امانت و قاطع رحم از آن بگذرد هیچ عملی با وجود این دو گناه سودی نبخشد و صراط در آتش دوزخ سرنگونش کند.

     

    روایت هشتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: صله رحم و خوش رفتاری با همسایه شهرها را آباد و عمرها را زیاد کند.

     

    روایت نهم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چیزی که ثوابش از همه چیز زودتر رسد صله رحم است.

     

    روایت دهم)

    امیر المومنین علیه السلام فرمود: انسان اگرچه مال و فرزند داشته باشد هرگز نباید از خویشاوند خود و از دوستی و کرامت و دفاع دستی و زبانی آنها روی بگرداند. انها از همه مردم اطرافش را محکمتر دارند و به او مهربانترند و اگر مصیبتی به او رسد یا بدی برایش پیش آید پریشانی او را سامان دهنده ترند.

    - هرکه دست کمک از فامیل خویش بازگیرد از آنها یکدست گرفته شده و از خود او دستهای بسیار.

    - و هرکه نرمی و فروتنی کند دوستش از او مودت بیند.

    - هر که چون دارا شود آنچه را که احسان کرده خدا در دنیایش جبران کند و در آخرت برایش چند برابر سازد.

    - نام نیکی که خدا برای کسی در میان مردم بگذارد از مالی که می خورد و به ارث می گذارد بهتر است.

    - هریک از شما که ثروت و مالی پیدا کرد نباید تکبرش زیاد شود و خود رابزرگ دارد و از خویشاوندش دور شود.

    - هیچ یک از شما نباید نسبت به برادری که چون مال ندارد به او احسان نکند و از او دوری کند و هیچ یک از شما نباید از بستن شکست و تنگدستی خویشاوندش به چیزی که اگر نگهدارد سودش ندهد و اگر از دستش دهد زیانش نرساند غفلت کند.

     

    روایت یازدهم)

    سلیمان بن هلال گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: قبیله ایی نسبت به یکدیگر احسان کنند و صله رحم نمایند.

    فرمود: این است که اموالشان زیاد شود و فزونی گیرد وهمواره چنین باشند تا از یکدیگر ببرند و چون از هم بریدند آن فزونی از ایشان برداشته شود.

     

    روایت دوازدهم)

    امیر المومنین صلوات الله علیه فرمود: با ارحام خود بپیوندید اگرچه با سلام کردن باشد که خدای تبارک و تعالی فرماید:  :«واتقوا الله الذی تساءلون به و الارحام ان الله کان علیکم رقیبا»

     

    روایت سیزدهم)

    عبدالله بن سنان گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: پسر عمویی دارم که هرچه با او می پیوندم از من می برد تا آنکه تصمیم گرفتم که اگر از من برید از او ببرم به من اجازه می فرمایید از او ببرم؟

    فرمود: اگر تو با او بپیوندی و او از تو ببرد خدای عزّوجلّ شما را با هم بپیوندد و اگر تو از او ببری و و از تو ببرد خدا از هر دو ببرد.

     

    روایت چهاردهم)

    جهم بن حمید گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: خویشاوندانی دارم که دین مرا ندارند آیا آنها بر من حقی دارند؟

    فرمود: آری، خویشاوندی را چیزی قطع نکند و اگر هم دین تو باشند دو حق پیدا کنند: حق خویشاوندی، حق اسلام.

     

    روایت پانزدهم)

    امام صادق علیه السلام می فرمود: صله رحم و احسان حساب را آسان کنند و از گناهان نگهدارند. پس صله رحم کنید و به برادران خود احسان نمایید اگرچه به وسیله سلام کردن خوب و جواب سلام دادن باشد.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 11:12:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم ...
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم

    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: شرافت مومن به شب زنده داری و عزتش به بی نیازی از مردم است. چون یکی از شما خواهد از پرودگارش درخواستی داشته باشد و به او عطا شود، باید از مردم مایوس شود و امیدی جز به خدا نداشته باشد چون خدای عزّوجلّ این را از دلش بداند هر چه از خدا بخواهد به او عطا کند.

     

    روایت دوم)

    علی بن الحسین صلوات الله علیهما فرمود: تمام خیر و نیکی را دیدم که در بریدن طمع از دست مردم است و هرکه هیچ امیدی به مردم نداشته باشد و امرش را در هر کاری به خدای عزّوجلّ واگذارد خدای تعالی در هرچیزی او را اجابت کند.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام می فرمود: حاجت خواستن از مردم موجب سلب عزت و رفتن حیا گردد و ناامیدی از آنچه دست مردم است موجب عزت مومن در دینش است و طمع فقری است حاضر و آماده.

     

    روایت چهارم)

    احمد بن محمد بن ابی نصر گوید: به امام رضا علیه السلام عرض کردم: قربانت گردم برایم به اسماعیل ابن داوود کاتب توصیه ایی بنویسید. شاید از او بهره ایی ببرم.

    فرمود: مرا دریغ آید که مانند تویی چنین چیزی طلب کند. تو بر مال من تکیه کن.

     

    روایت پنجم)

    امیر المونین صلوات الله علیه می فرمود: باید در دلت احتیاج به مردم و بی نیازی از ایشان پیدا گردد و احتیاج به آنها در نرم زبانی و خوش رویی ات باشد و بی نیازی ات از آنها در حفظ آبرو و نگهداری عزتت باشد.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [چهارشنبه 1402-04-21] [ 07:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات باب انصاف و عدالت ...
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت

    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت

     

    روایت اول)

    علی بن الحسین صلوات الله علیهما فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله در آخر سخنرانی خود می فرمود: خوشا حال کسی که خلقش طیب و طبعش طاهر و باطنش شایسته و آشکارش نیکو باشد و زیادی مالش را بدهد و زیادی گفتارش را نگه دارد و از خود انصاف دهد.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: کیست که برایم چهارچیز را در برابر چهارخانه در بهشت عهده دار شود؛

    - انفاق کن و از فقر مترس.

    - سلام را درجهان منتشر کن.

    - بحث و جدل را رها کن اگرچه حق با تو باشد.

    - خودت به مردم انصاف ده.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلم می فرمود: سرور اعمال سه چیز است:

    - انصاف دادن به مردم از خود تا آنجا که هر که خشنودت کند مثلش را برای مردم بخواهی.

    - مواسات نمودن با برادرت در مال.

    - یاد کردن خدا در هر حال و آن گفتن سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر فقط نیست بلکه هرگاه امر خدای عزّوجلّ به تو رو آورد عمل کنی و چون نهی اش به تو رسید ترک کنی.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام  فرمود: سه کس روز قیامت از همه مخلوق به خدای عزّوجلّ نزدیکترند تا از حساب مردم فارغ شود:

    - مردی که قدرتش او را وادار نکند که در خشم بر زیر دستانش ستم کند.

    - مردی که میان دو کس میانجی شود و به اندازه جوی از یکی علیه دیگری طرفداری نکند

    - مردی که حق را گوید چه به سود و چه به زیانش باشد.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: سخت ترین واجبات خدا را بر خلقش به شما خبر ندهم؟  سپس سه چیز را بیان فرمود که نخستینش انصاف دادن مردم از خود بود.

     

    روایت ششم)

    عربی خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و حضرت به سوی جنگی می رفت. عرب رکاب شترش را گرفت و گفت: یا رسول الله! به من عملی آموز که موجب بهشتم شود.

    فرمود: هرگونه دوست داری مردم با تو رفتار کنند تو با آنها رفتار کن و هر چه را ناخوش داری مردم با تو کنند با آنها مکن.

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: خدای عزوجل به آدم علیه السلام وحی فرمود: من تمام سخن را در چهار کلمه برایت جمع می کنم.

    عرض کرد: پروردگارا آنها چیست؟

    فرمود: یکی از آنِ من است و یکی از آنِ تو و یکی میان من و تو و یکی میان تو و مردم.

    عرض کرد: آنها را بیان فرما تا بفهمم.

    فرمود: اما آنچه از آنِ من است این است که مرا عبادت کنی و چیزی را شریکم نسازی

    و اما آنچه از آن توست این است که پاداش عمل تو را بدهم زمانی که از همه وقت بدان نیازمندتری.

    و اما آنچه میان من و تو است دعا کردن تو و اجابت من است.

    و اما آنچه میان تو و مردم است این است که برای مردم بپسندی آنچه برای خود می پسندی و برای آنها نخواهی آنچه برای خود نخواهی.

     

    روایت هشتم)

    رسول خدا صلی الله عیه و آله فرمود: سه خصلت است که هر که هر سه یا یکی از آنها را داشته باشد در سایه عرش خدا باشد روزی که جز سایه او سایه ایی نباشد:

    1-    مردی که به مردم دهد آنچه خودش از آنها می طلبد.

    2-   مردی که گامی پیش و گامی پس نگذارد تا آنکه بداند خدا به آن راضی است.

    3-    مردی که از برادر مسلمانش عیبی نگیرد جز آنکه آن عیب را از خود بزداید؛ زیرا عیبی از خود نزداید جز آنکه عیب دیگری برایش هویدا گردد و انسان در همین بس که به خود بپردازد نه به دیگران.

      

    روایت نهم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که در مالش با فقیر مواسات کند و به مردم از خود انصاف دهد او مومن حقیقی است.

     

    روایت دهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: دو تن هرگز در امری ستیز نکنند که یکی به دیگری انصاف دهد و او نپذیرد جز آنکه او را مغلوب سازد.

     

    روایت یازدهم)

    اما باقر علیه السلام فرمود: خدا را بهشتی است که جز سه کس در آن وارد نشوند یکی از آنها کسی است است که درباره خود به حق داوری کند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 07:43:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر ...
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر

    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر

     

    روایت اول)


    امام صادق علیه السلام می فرمود: هرگاه یکی از شما آهنگ کار خیری کند نباید به تاخیرش اندازد؛ زیرا بنده گاهی نماز می خواند یا روزه می گیرد و به او گفته می شود پس از این هر چه خواهی بکن که خدا تو را آمرزید.

    شرح: عبادتی که موجب آمرزش بنده و تقرب کاملش به جانب حق متعال می شود از او مستور و پوشیده است و نمی داند چگونه عملی است از این رو باید نسبت به هر کار خیر و عمل نیکی که تصمیم گرفت فوری اقدام کند و تاخیر نیندازد که مبادا آن عمل موجب آمرزشش باشد و از او فوت شود. چنانکه پیغمبر صلی الله علیه و آله فرماید: برای پرودگار شما در دوران عمرتان نسیم های رحمتی است به هوش باشید و خود را در معرض آنها درآورید.

     

    روایت دوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همانا خدا کارهای خیر زود انجام شده را دوست دارد.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود:  هرگاه یکی از شما آهنگ کار خیر یا رساندن نفعی به دیگری کرد دو شیطان در جانب راست و چپش باشند پس باید بشتابد که او را از آن باز ندارند.

     

    روایت چهارم)

    امام باقر علیه السلام می فرمود: همانا خدا کار خیر را بر اهل دنیا سنگین ساخته مانند سنگینی آن در ترازوهایشان روز قیامت و همانا خدای عزّوجلّ بدی را بر اهل دنیا سبک ساخته مانند سبکی آن رد ترازوهایشان روز قیامت.   

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی 

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [دوشنبه 1402-04-19] [ 06:36:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره قناعت ...
    مجموعه روایات درباره قناعت

    مجموعه روایات درباره قناعت

     

    روایت اول)

    عمر و بن هلال گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: مبادا به بالا دست خود چشم بدوزی که در این باره خدای عزّوجلّ به پیغمبرش صلی الله علیه و آله فرمود بس است:«ولاتعجبک اموالهم و لا اولادهم» و فرمود:«لا تمدن عینیک الی ما متعنا به ازواجا منهم زهره الحیاه الدنیا» و اگر درباره این موضوع شک و تردیدی یافتی زندگی رسول خدا صلی الله علیه و آله را به یادآور که خوراکش جو و حلوایش خرما و آتش گیره اش شاخ درخت خرما بود اگر پیدا می کرد.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: در تورات نوشته شده است: آدمی‌زاد! هرگونه خواهی، باش چنانکه جزا ببینی همان گونه که بوده ایی. هرکه به روزی اندک خدا راضی شود خدا عمل اندک او را بپذیرد و هرکه به حلال اندک خشنود باشد هزینه اش سبک شود و کسبش پاکیزه گردد  و از مرز بدکاری بیرون رود.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مردی از اصحاب پیغمبر صلی الله علیه و آله زندگی اش سخت شد همسرش گفت: کاش خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله می رفتی و از او چیزی می خواستی.

    مرد خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و چون حضرت او را دید فرمود: هرکه از ما سوال کند به او عطا کنیم و هرکه بی نیازی جوید خدایش بی نیاز کند.

    مرد گفت: مقصودش جز من نیست. پس به سوی همسرش آمد و به او خبر داد.

    زن گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله هم بشر است. او را آگاه ساز.

    مرد خدمتش آمد و چون حضرت او را دید فرمود: هرکه از ما سوال کند به او عطا کنیم و هر که بی نیازی جوید خدایش بی نیاز کند.

    و تا سه بار آن مرد چنین کرد.

    سپس برفت و کلنگی عاریه کرد و به جانب کوهستان شده بالای کوه رفت و قدری هیزم برید و بیاورد و به نیم چارک آرد فروخت و آن را به خانه برد و بخورد. فردا هم رفت و هیزم بیشتری آورد و فروخت و همواره کار می کرد و اندوخته می نمود تا خودش کلنگی خرید. باز هم اندوخته کرد تا دو شتر و غلامی خرید و ثروتمند و بی نیاز شد.

    آنگاه خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و گزارش داد که چگونه برای سوال آمد و چه از پیغمبر صلی اله علیه و آله شنید.

    پیفمبر صلی الله علیه و آله فرمود: من که به تو گفتم هر که ازما سوال کند به او عطا کنیم و هر که بی نیازی جوید خدایش بی نیاز کند.

     

    روایت چهارم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که خواهد بی نیازترین مردم باشد باید به آنچه در دست خداست اعتمادش بیشتر از آنچه در دست دیگران است بوده باشد.

     

    روایت پنجم)

    مردی به امام صادق علیه السلام شکایت کرد که طلب روزی می کند و بدست می آورد  ولی قانع نمی شود نفسش با او برای بیشتر نزاع می کند.عرض کرد: به من چیزی بیاموز که از آن منتفع شوم.

    امام فرمود: اگر اندازه کفایت بی نیازت کند کمتر چیز دنیا (خوراک سیر کننده و جامه ساتر) بی نیازت کند و اگر اندزه کفایت بی نیازت نکد هر چه در دنیا هست بی نیازت نکند.

     

    روایت ششم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خدای عزّوجلّ فرماید: رشک آورترین دوستانم نزد من مرد سبک حال است است که:

    - بهره ایی از نماز دارد.

    -عبادت پرودگارش را در نهان و باطن نیکو انجام دهد.

    - در میان مردم گمنام باشد.

    - روزیش به قدر کفاف قرار داده و بر آن صبر نموده.

    - مرگش زود برسد.

    -میراثش اندک و گریه کنندگانش اندک باشند.

     

    روایت هفتم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خوشا حال آنکه مسلمان باشد و زندگی اش بقدر کفاف.

     

    روایت هشتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: آنچه کم باشد و کفایت کند بهتر است از زیادی که دل را مشغول دارد. بارخدایا به محمد و آل محمد بقدر کفا روزی کن.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 06:21:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      راه تجارت پر سود ...
    راه تجارت پر سود

    راه تجارت پر سود

     

    امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خدای عزّوجلّ می فرماید: به عزت و جلال و عظمت و علو و بلندی مقامم سوگند که هیچ بنده ایی خواست مرا بر خواست خود اختیار نکند جز آنکه زندگی اش را رو به راه کنم و آسمانها و زمین را ضامن روزیش سازم و خودم پشت سر تجارت هر تاجری برای او باشم.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 06:12:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره زهد در دنیا ...
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا

    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرود: کسی که به دنیا زاهد و بی رغبت باشد:

    خدا حکمت را در قلبش برجا دارد و زبانش را به آن گویا سازد.

    او را به عیب های دنیا و درد و دوایش بینا گرداند.

    او را از دنیا سالم بیرون کند و به بهشت دارالسلام درآورد.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همه خیر در خانه ای نهاده شده و کلیدش را زهد و بی رغبتی به دنیا قرار داده اند.

     

    روایت سوم)

     امیر المومنین علیه السلام فرمود: اخلاقی که بیشتر انسان را کمک به دین می کند زهد نسبت به دنیا است.

     

    روایت سوم)

    مردی از علی بن الحسین علیه السلام درباره زهد پرسید.

    ایشان فرمود: زهد ده چیز است. بالاترین درجه زهد پست ترین درجه ورع و بالاترین درجه ورع پست ترین درجه یقین و بالاترین درجه یقین پست ترین درجه رضا است. همانا تمام زهد در یک آیه از کتاب خدای عزّوجلّ است:«لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم.»

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر دلی که شکی یا شرکی داشته باشد ساقط و بی ارزش است و آنها(پیغمبر و اولیاءخدا) زهد نسبت به دنیا را خواستند تا دلشان برای آخرت فارغ باشد.

     

    روایت پنجم)

    امیر المومنین علیه السلام فرمود: علامت مشتاق به ثواب آخرت بی رغبتی نسبت به شکوفه دنیای نقد است. همانا بی رغبتی زاهد نسبت به دنیا از آنچه خدای عزوجل برایش از دنیا قسمت کرده کاهش ندهد اگرچه زهد کند و حرص شخص حریص بر شکوفه  دنیای نقد برایش افزونی نیاورد اگرچه حرص زند. پس مغبون کسی است که از بهره آخرت خود محروم ماند.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله را جز گرسنگی و خوف چیزی از دنیا مسرور نمی ساخت و خوشش نمی آورد.

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: روزی پیغمبر صلی الله علیه و آله اندوهگین بیرون رفت فرشته ای که کلیدهای خزانه های زمین دستش بود نزد او آمد و گفت: ای محمد! اینها کلیدهای خزانه های زمین است. پروردگارت به تو می گوید: باز کن و هرچه خواهی از زمین برگیر. بدون آنکه چیزی از مقامت نزد من کاسته شود.

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دنیا خانه کسی است که خانه ندارد و آنکه عقل ندارد برای دنیا جمع می کند.

    فرشته گفت: سوگند به آنکه تو را به حق مبعوث ساخته من این سخن را از فرشته ایی در آسمان چهارم شنیدم زمانی که کلیدها را به من دادند.

     

    روایت هشتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: چون خدا خیر بنده ایی را خواهد او را نسبت به دنیا بی رغبت و نسبت به دین دانشمند کند و به عیوب دنیا بینایش سازد و به هر که این خصلتها داده شود خیر دنیا و آخرت داده شده.

    و فرمود: هیچ کس حق را در راهی بهتر از زهد دنیا نجسته است و آن ضد مطلوب دشمنان حق است.

    عرض کردم: قربانت، آنها از چه را می جویند؟

    فرمود: از رغبت به دنیا، آیا شخص پرصبر و کریمی نیست؟ همانا دنیا چند روز اندک است. همانا حرام است بر شما که مزه ایمان چشید جز آنکه نسبت به دنیا بی رغبت شوید.

     

    روایت نهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: چون مومن از دنیا کنار کشد رفعت یابد و شیرینی محبت خدا را دریابد و نزد اهل دنیا دیوانه نماید در صورتی که شیرینی محبت خدا با آنها آمیخته شده که به چیز دیگر مشغول نشوند. زمانی که دل صفا پیدا کند زمین برایش تنگ شود تا آنجا که پرواز کند.

     

    روایت دهم)

    علی بن الحسین علیهما السلام پرسیدند: کدام عمل نزد خدای عزوجل بهتر است؟

    فرمود: هیچ عملی بعد از معرفت خدای عزو جل و رسولش بهتر از بغض دنیا نیست و برای آن شعبه های بسیاری است و برای گناهان شعبه های بسیاری است:

    نخستین نافرمانی که خدا را نمودند تکبر بود و آن نافرمانی شیطان بود زمانی که سرپیچی و گردن فرازی کرد و از کافران گشت.

    و دیگر حرص است که نافرمانی آدم و حوا بود زمانی که خدای عز وجل به انها فرمود:«کلا من حیث شئتما و لا تقربا هذه الشجره فتکونا من الظالمین.» پس آدم و حوا چیزی را گرفتند که بدان احتیاج نداشتند و این خصلت تا روز قیامت در ذریه آنها رخنه کرد. از این رو بیشتر آنچه را آدمیزد می طلبد بدان احتیاج ندارد.

    و دیگر حسد است که نافرمانی پسر آدم (قابیل) بود زمانی که به برادرش (هابیل) حسد برد و او را کشت و از این نافرمانی ها دوستی زنان و دوستی ریاست و دوستی استراحت و دوستی سخن گفتن و دوستی سروری و ثروت منشعب گشت و اینها هفت خصلت است که همگی در دوستی دنیا گرد آمده اند. از این رو پیغمبران و دانشمندان بعد از شناختن این مطلب گفتند: دوستی دنیا سرِّ هر خطا و گناه است و دنیا دو گونه است: دنیای رساننده(دنیایی که انسان را به طاعت و قرب خدا می رساند.) و دنیای ملعون.

     

    روایت یازدهم)

    ابوعبیده حذاء گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: حدیثی به من بفرمایید که از آن سود برم.

    فرمود: ای اباعبیده بسیار یاد مرگ کن؛ زیرا شخصی از مرگ بسیار یاد نکند جز آنکه به دنیا بی رغبت شود.

     

    روایت دوازدهم)

    جابر گوید: خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم. حضرت فرمود: ای جابر! به خدا که من غمگین و دل گرفته ام.

    عرض کردم: قربانت، گرفتاری و غم دل شما چیست؟

    فرمود: ای جابر! همانا ناخالص و صافی دین خدا به دل هر که در آید دلش از غیر او بگردد. به جان خودم که بسا شخصی که به چیزی حریص است و چون به دستش آید به سبب آن بدبخت شود و بسا شخصی که چیزی را ناخوش دارد و چون به ان رسد مایه سعادتش گردد. این است که خدای عزّوجلّ فرماید:«و لیمحصّ الله الذین آمنوا و یمحق الکافرین».

     

    روایت سیزدهم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مرا با دنیا چکار؟ حکایت من و دنیا حکایت سواری است که در روز گرمی درختی برای ش بپا شده و او در زیر آن درخت خواب قیلوله نموده سپس کوچ کرده و درخت را واگذاشته است.

     

    روایت چهادهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: درآنچه لقمان پسرش را موعظه کرد این بود که:

    پسر جان! مردم پیش از تو برای فرزندان خود اموالی گردآورند ولی نه آن اموال گرد آمده باقی ماند و نه اولادی که برای آنها گردآورند.

    و همانا تو بنده مزدوری باشی که به کاری دستورت داده اند و اجرتی برایش وعده داده اند پس کارت را تمام کن و اجرتت را تمام بگیر.

    در این دنیا مانند گوسفندی مباش که درمیان زراعت سبزی افتاده و بخورد تا فربه شود و مرگش هنگام فربهی اش باشد.

    بلکه دنیا را مانند پل روی نهری دان که بر آن میگذری و آن را وا میگذاری و تا پایان روزگار به سویش بر نمیگردی خرابش کن و آبادش مساز که مامور به ساختنش نیستی.

    و بدان که چون فردای قیامت در برابر خدای عزوجل بایستی از چهارچیز پرسش شوی:

    1-جوانیت را ردچه راه پیر کردی؟

    2-عمرت را در چه راه بسر بردی؟

    3- مالت را از چه راه بدست آوردی؟

    4-در چه راه خرج کردی؟

    پس آماده این مقام باش و پاسخش را تهیه کن .

    بر آنچه از دنیا از دستت رفت افسوس مخور زیرا اندک دنیا را دوام و بقائی نیست و بسایرش از بلا ایمن نباشد پس آماده و برحذر باش و در کار خود کوشش کن و پرده (غفلت) از چهره(دل) بردار و متوجه احسان پروردگارت باش و در دلت توبه را تازه دار و در زمان فراغت بشتاب پیش از آنکه آهنگ تو شود و مرگت فرا رسد و میان تو و خواسته هایت پرده افتد.

     

    روایت پانزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از مناجاتهای خدای عزوجل با موسی علیه السلام این بود که؛

    ای موسی به دنیا تکیه مکن مانند تکیه کردن ستمگران و تکیه کردن کسی که ان را پدر و مادر خود دانسته.

    ای موسی! اگر تو را به خودت واگذارم که به آن بنگری محبت و رونق دنیا بر تو چیره شود.

    ای موسی! در کار خیر با اهلش مسابقه گذار و بر آنها پیشی گیر؛ زیرا کار خیر ماند اسمش است و انچه از دنیا را که بدان احتیاج نداری رها کن.

    و به فریب خورندگان به دنیا و به خود واگذاشتگان منگر.

    بدانکه آغاز هر فتنه ایی محبت دنیاست.

    به مال زیاد هیچ کس غبطه مبر؛ زیرا مال بسیار مایه گناه بسیار است نظر به حقوق واجبه.

    به حال کسی که مردم از او خشنودند غبطه مبر تا بدانی خدا هم از او خشنود است.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    به حال مخلوقی که مردم از او اطاعت کنند غبطه مبر؛زیرا اطاعت و پیروی ناحق مردم از او باعث هلاکت او و پیروانش باشد.  

     

    روایت شانزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: امیر المومنین علیه السلام به یکی از اصحابش به عنوان موعظه نوشت:

    تو را و خودم را به تقوی کسی سفارش می کنم که نافرمانیش روا نیست

    امید و بی نیازی جز به او و از او نباشد

    هرکه از خدا پروا کرد عزیز و قوی شد و سیراب گشت

    عقلش از اهل دنیا بالا گرفت

    تنها پیکرش همراه اهل دنیاست ولی دل و خردش نگران آخرت است

    آنچه را از محبت دنیا چشمش دیده پرتو دلش خاموش نموده

    حرامش را پلید دانسته و از شبهاتش دوری گزیده

    به خدا! که به حلال خالص دنیا هم توجه ننموده جز به مقداری که ناچار از آن است مانند پاره نانی که به پیکرش نیرو دهد و جامه ای که عورتش را بپوشاند آن هم از درشترین خوراک و ناهموارترین لباسی که بدستش آید و نسبت به آنچه ناچار هم میباشد اطمینان و امیدی ندارد و اطمینان و امیدش به آفریننده همه چیز است.

    تلاش و کوشش کند و تنش را به زحمت اندازد تا استخوان هایش نمودار شود و دیدگانش به گودی رود

    خدا در عوش نیری بدنی و توانائی عقلی اش دهد

    آنچه در آخرت برایش اندوخته بیشتر است.

    دنیا را رها کن که محبت دنیا کور و کر و لال و زبون کند

    در انچه از عمرت باقی مانده جبران گذشته نما و فردا و پس فردا مگو؛ زیرا پیشینیانت که هلاک شدند به خاطر پایداری بر آرزوها و امروز و فردا کردن بود تا آنکه ناگهان فرمان خدا به سویشان آمد و آنها غافل بودند. سپس بر روی تابوت به سوی گورهای تنگ و تاریک خود رهسپار گشته و فرزندان و اهل بیتش او را رها کردند.

     پس با دلی متوجه و از همه بریده و ترک دنیا نموده با تصمیمی که شکست ندارد   به سوی خدا رو.

    خدا من وتو را بر اطاعتش یاری کند و به موجبات رضایتش موفق دارد.

     

    روایت هفدهم)

    امام رضا علیه السلام می فرمود:عیسی بن مریم صلوات الله علیه به حواریین گفت: ای بنی اسرائیل! بر آنچه از دنیا از دست شما رفت افسوس مخورید چنانکه اهل دنیا چون به  دنیای خود رسند بر دین از دست داده خود افسوس نخورند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [شنبه 1402-04-17] [ 08:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا ...
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا

    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرکه برای خدا دوست دارد و برای خدا دشمن دارد و برای خدا عطا کند از کسانی است که ایمانش کامل است.  

     

    روایت دوم) 

    امام صادق علیه السلام فرمود: کسانی که برای خدا با یکدیگر دوستی می کنند روز قیامت بر منبرهای نور می باشند. نور چهره و نور تن و نور منبرهایشان همه چیز را روشن می کند به درجه ای که با آن معرفی شوند و گفته شود: اینان دوستی کنان برای خدا هستند.

     

    روایت سوم) 

    رسول خدا صلی اله علیه و آله به اصحابش فرمود: کدامیک از دست آویزهای ایمان محکمتر است؟

    گفتند: خدا و رسولش داناتر است. بعضی گفتند: نماز و برخی گفتند: روزه و برخی گفتند: حج و همره وبعضی گفتند: جهاد.

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هریک از اینها را که گفتید فضیلتی است ولی جواب پرسش من نیست. محکمترین دست آویزهای ایمان دوستی برای خدا و دشمنی برای او و پیروی اولیاء خدا وبیزاری از دشمنان خداست.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: سه چیز از علامات مومن است؛ شناختن خدا و شناختن دوستان و دشمنان خدا.

     

    روایت پنجم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: هرگاه خواهی بدانی در تو خیری هست به دلت نگاه کن اگر اهل طاعت خدا را دوست و اهل معصیت خدا را دشمن دارد در تو خیر است و خدا هم تو را دوست دارد و اگر اهل طاعت خدا دشمن و اهل معصیت خدا را دوست دارد در تو خیر نیست و خدا دشمنت دارد و هرکسی همراه دوست خود است.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: دو مسلمانی که به هم برخورد می کنند آنکه دیگری را بیشتر دوست دارد از دیگری بهتر است.

    و فرمود: دو مومن هرگز با هم برخورد نکنند جزآنکه برادرش را بیشتر دوست دارد، بهتر است.

    و فرمود: هر که برای دین دوست ندارد و برای دین دشمن ندارد، دین ندارد.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد
     [ 08:36:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباه باب تواضع ...
    مجموعه روایات درباه باب تواضع

    مجموعه روایات درباه باب تواضع

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: نجاشی دنبال جعفر بن ابی طالب و اصحابش فرستاد . آنها وارد شدند. نجاشی در اتاقی روی خاک نشسته و جامه های کهنه پوشیده بود . جعفر گوید: چون او را بدانحال دیدیم  از او بترسیدیم (که مبادا دیوانه شده باشد).

    ….

    جعفر گفت: پادشاها! چرا روی خاک نشسته و جامه های کهنه پوشیده ئی؟

    گفت: ای جعفر! ما در آنچه خدا بر عیسی علیه السلام نازل کرده این دستور را می بینیم که «حق خدا بر بندگانش این است که چون نعمتی به آنها روی آورد برای خدا تواضع کنند» و چون خدای عزّوجلّ به وسیله محمد صلی اله علیه و آله نعمتی به من داد من این تواضع را برای خدا کردم.

    چون این گزارش به پیغمبر صلی الله علیه و آله رسید به اصحابش فرمود: همانا صدقه به صاحبش افزونی بخشد پس صدقه دهید.

    و همانا تواضع موجب زیادی رفعت صاحبش شود پس تواضع کنید تا خدا شما را رفعت دهد.

     همانا گذشت، عزت صاحبش را زیاد کند پس درگذرید تا خدا عزیزتان کند.

     

    روایت دوم)

     امام صادق علیه السلام فرمود: همانا دو فرشته در آسمان بر بندگان گماشته شده اند که هرکس برای خدا تواضع کند او را بالا برند و هرکه تکبر کند پستش کنند.

     

    روایت سوم)

    امام باقر علیه السلام می فرمود: فرشته ای خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرضکرد: خدای عزّوجلّ تو را مخیر ساخته که بنده و رسول متواضع باشی یا پادشاه و رسول.

    پیغمبر به جبرئیل نگریست. او با دست اشاره کرد که تواضع پیش گیر.

    پس پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: بنده، متواضع و رسول را انتخاب کردم.

    فرستاده گفت: با این انتخابت از مقامی که نزد پروردگارت داری چیزی کاسته نشد.

    امام باقر علیه السلام فرمود: کلیدهای خزانه های زمین همراه آن فرشته بود.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از تواضع است که ؛

    در نشستن به پائین مجلس راضی باشی

    و به هرکه برخوری سلام کنی

    مجادله را ترک کنی اگرچه حق با تو باشد

    و دوست نداشته باشی که تو را به تقوی بستایند.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: خدای عزّوجلّ به موسی علیه السلام وحی فرمود : ای موسی! آیا می دانی چرا از میان همه مخلوقاتم تو را برای سخن گفتن با خود برگزیدم؟

    عرض کرد: پرودگارا! برای چه بود؟

    خدای تبارک و تعالی به او وحی کرد: ای موسی! من بندگانم را زیر و رو کردم. در میان آنها کسی را از فروتن تر در برابر خود ندیدم. ای موسی! تو چون نماز میگذاری چهره خویش روی خاک می نهی.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: علی بن الحسین صلوات الله علیهما گذرش بر جذامیان افتاد. حضرت سوار الاغش بود و آنها صبحانه می خوردند. امام را به صبحانه دعوت کردند.

    امام فرمود: اگر روزه نمی داشتم می پذیرفتم.

    چون به منزلش رفت دستور داد غذایی لذیذ و خوب بسازند. سپس برایی صبحانه از آنها دعوت کرد و خود هم با آنها صبحانه خورد.

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از تواضع است که مرد در جائی نشیند که پائینتر از مقام و شرف او باشد.

     

    روایت هشتم)

    امام صادق علیه السلام مردی از اهل مدینه را دید که چیزی برای خانواده اش خریده و با خود می برد . چون آن مرد امام را دید خجالت کشید.

    امام فرمود: این را خودت خریده و برای خانواده می بری؟ به خدا سوگند! اگر اهل مدینه نبودند من هم دوست داشتم برای خانواده ام چیز بخرم و خودم ببرم.

     

    روایت نهم)

    امام رضا علیه السلام فرمود: تواضع این است که به مردم دهی انچه را می خواهی به تو دهند.

    و در حدیث دیگری گوید: به حضرت عرض کردم: حد تواضع که چون بنده آن را به جا آورد متواضع است چیست؟

    فرمود: تواضع درجاتی دارد؛ برخی از آنها این است که انسان قدر خود را بشناسد و با دلی سالم خود را به جایگاه خویش نشاند و دوست نداشته باشد که به سوی کسی رود مگر چنانچه به سویش آیند. اگر بدی ببیند آن را به نیکی بپوشاند. فروخورنده خشم است و از مردم می گذرد خدا هم نیکوکاران را دوست دارد.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [چهارشنبه 1402-04-14] [ 09:55:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت ...
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت

    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت

     

    روایت اول)

    امام باقر علیه السلام فرمود: برای هر چیزی قفلی است(که به وسیله آن نگهدارند) و قفل ایمان نرمی و ملاطفت است.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: خدای تبارک و تعالی ملایم است و ملایمت را دوست دارد. از ملایمت او نسبت به بندگانش؛ بیرون ساختن کینه ها و مخالفت هوسها و داهایشان است و نیز ملایمت او به بندگان این است که امری را که می خواهد مردم را از آن برکنار کند برای ملایمت با آنها، ایشان را به آن امر وامیگذارد(که طبق عادت رفتار کنند و از ابتدا بر آنها سخت نمی گیرد) تا سنگینی امر ایمان یکباره بر آنها نیفتد که ناتوان گردند. و چون اراده برکناری آن امر کند آن را به امر دیگری نسخ فرماید.(چنانچه در صدر اسلام مردم را به قبله بیت المقدس واگذاشت و چون به احکام اسلام انس و الفت پیدا کردند آنها را متوجه کعبه فرمود و بیت المقدس منسوخ گردید.)

     

    روایت سوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نرمی میمنت دارد و خشونت نحوست.

     

    روایت چهارم)

    پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: در نرمی زیادی و برکت است و هرکه از نرمی محروم شد از خیر محروم شد.

     

     روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: از هر خاندانی که نرمی دور شد خیر از آنها دور شد.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر خانواده ئی که بهره خود را از نرمی گرفتند خدا روزی ایشان را وسعت داد و نرمی در تقدیر معیشت (اقتصاد و میانه روی در مخارج) از وسعت مال بهتر است. با میانه روی درماندگی نباشد و با ولخرجی چیزی باقی نماند. همانا  خدای عزّوجلّ نرمی کند و نرمی را دوست دارد.

     

    روایت هفتم)

    هشام بن احمد گوید: مرا با مردی از آن قوم سخن درگرفته بود. حضرت ابوالحسن علیه السلام به من فرمود: با آنها نرمی کن؛ زیرا کفر ایشان در خشم آنهاست و خیری نیست در کسی که کفرش در خشمش باشد.

     

    روایت هشتم) 

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خدا نرمی را دوست دارد و به آن کمک می کند پس چون مرکبهای لاغر را سوار شدید آنها را به منزلگاه مقرر خود فرد آورید (تا علوفه خورند و استراحت کنند) و اگر زمین خشک و بی آب و علفی باشد با شتاب بگذرید و اگر پر گیاه باشد آنها را فرود آورید.

     

    روایت نهم)

    رسول خدا صلب الله علیه و آله فرمود: هیچ دونفری با هم رفاقت و همدمی نکنند جزآنکه نرمی او با رفیقش بیشتر است، نزد خدای عزوجل پاداشش بزرگتر و محبوبیتش بیشتر است.

     

    روایت دهم)

    امام صادق علیه السلام فرمودند: هر که در کار خود نرمی کند هرچه از مردم خواهد بدان رسد.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 09:48:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری ...
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری

    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری

     

    روایت اول)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: سه چیز است که هر که نداشته باشد هیچ کارش تمام نیست؛

    پرهیزگاری که او را از نافرمانی خدا بازدارد.

    خُلقی که به سبب آن با مردم بسازد.

    بردباری که نادانی نادان را با آن رد کند.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام میفرمود: جبرئیل علیه السلام نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و عرص کرد: ای محمد! پروردگارت سلام می رساند و می گوید: با مخلوقم مدارا کن.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: سازگاری با مردم نصف ایمان است و نرمی با آنها نصف زندگی.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: گروهی از قریش با مردم کم سازگاری کردند و از قریش رانده شدند در صورتی که به خدا سوگند که از نظر خانوادگی عیبی نداشتند و گروهی از غیر قریش با مردم خوش رفتاری نمودند و به خاندانهای عالی و بلند پیوستند.

    .

    اصول کافی، ج3

    رجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [جمعه 1402-04-09] [ 08:03:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان ...
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان

    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان

     

    روایت اول)

    ابوالحسن رضا علیه السلام فرمود: از نشانه های فقاهت بردباری و علم و خاموشی است. همانا خاموشی یکی از درهای حکمت است. همان خاموشی محبت می آورد و راهنمای هر امر خیری است.

    رسول خدا صلی الله علیه و آله به مردی که خدمتش آمد فرمود: نمی خواهی تو را به امری راهنمائی کنم که خدا به سبب آن بهشت برد؟

    عرض کرد: چرا یا رسول الله

    فرمود: از آنچه خدا به تو داده، بده.

    عرض کرد: اگر خودم از آنکه به او دهم نیازمندتر باشم چه کنم؟

    فرمود: مظلوم را یاری کن.

    عرض کردم: اگر خودم از آنکه یاریش کنم ناتوانتر باشم چه کنم؟

    فرمود: کاری برای نادان کن.

    عرض کردم: اگر خودم نادانتر از او بودم چه کنم؟

    فرمود: زبانت را جز از خیر خاموش دار، آیا شادمان نیستی که یکی از این خصال داشته باشی که تو را به بهشت برد.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: لقمان به پسرش گفت: پسرجان! اگر خیال کنی سخن از نقره است بدانکه خاموشی از طلا است.

     

    روایت سوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: زبانت را نگه دار؛ زیرا نگهداری زبان صدقه ای است که به خود می دهی(چون خاموشی تو را از بلا نگهدارد.)

    سپس فرمود: هیچ بنده ئی حقیقت ایمان را نشناسد تا برخی از زبانش را نگهدارد.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خداوند عزّوجلّ«الم تر الی  الذین قیل لهم کفّوا ایدیکم» فرمود: یعنی زبان خود را نگه دارد.

     

    روایت پنجم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نجات مومن در نگهداشتن زبانش است.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت عیسی علیه السلام می فرمود: به جز  ذکر خدا سخن بسیار نگوئید؛ زیرا کسانی که به جز ذکر خدا سخن بسیار گویند دلهاشان سخت است و نمی دانند.

     

    روایت هفتم)

    علی بن الحسین علیهما السلام فرمود: در هر بامداد زبان آدمیزاد بر تمام اعضائش مشرف شود و گوید: چگونه هستید؟

    گویند: اگر تو ما را رها کنی خوبیم، خدا را خدا را نسبت به ما بیاد آور و سوگندش دهند و گویند ما به سبب تو ثواب و عقاب ببینیم.

     

    روایت هشتم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که سخنش را جزء اعمال نشمارد خطاهایش زیاد شود و عذابش فرارسد.

     

    روایت نهم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خدا زبان را عذابی کند که هیچ یک از اعضا را آن عذاب نکرده باشد.

    زبان گوید: پرودگارا! مرا  عذابی نمودی که چیز دیگر را چنان عذاب ننمودی؟

    به او گفته شود: تو یک جمله گفتی که به مشارق و مغارب زمین رسید و به وسیله آن خون محترم ریخته شد و مال محترم غارت شد و فرج محترم دریده شد. به عزت و جلالم سوگند! تو را عذابی کنم که هیچ یک از اعضا دیگر را آنگونه عذاب نکرده باشم.

     

    روایت دهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: در حکمت آل داوود(زبور) است که : بر عاقل لازم است که به وضع زمان خود آشنا باشد، سرگرم کار خود بوده و زبانش را حفظ کند.

     

    روایت یازدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: بنده مومن تا زمانی که خاموش باشد نیکوکار نوشته میشود وچون سخن گوید نیکوکار یا بدکردار نوشته شود.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 07:58:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری ...
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری

    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری

     

    روایت اول)

    ابوحمزه گوید: مومن عملش را با خویشتن داری آمیخته است؛

    - می نشیند تا بیاموزد.

    - میگوید تا بفهمد(برای فهمیدن سوال می کند).

    - امانتی که نزدش هست به دوستانش خبر نمی دهد.

    - شهادت خود را از دشمنانش پنهان نمی کند.

    - هیچ امر حقی را به قصد خودنمائی انجام ندهد و از روی شرمساری ترک نکند.

    - اگر او را بستایند از گفتار آنها بترسد و نسبت به آنچه که آنها نمی دانند از خدا آمرزش خواهد.

    - گفتار کسی که او را نشناخته مغرورش نکند.

    - و از آمار کردار خود در هراس است.

     

    روایت دوم)

    علی بن الحسین علیهما السلام فرمود: من خوشم می آید از مردی که هنگام غضب برباری اش او را دریابد.

     

    روایت سوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خدا هیچ گاه کسی را به سبب جهل عزیز نساخته و به سبب بردباری ذلیل نداشته است.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: بردباری برای یاری کافی است. اگر بردبار نیستی خود را به بردباری وادار.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام یکی از غلامانش را در پی کاری فرستاد. او دیر کرد. امام به دنبالش رفت. دید خوابیده است. بالای سرش نشست و بادش میزد تا بیدار شد. امام صادق علیه السلام به او فرمود: به خدا تو این حق را نداری که شب و روز هر دو را بخوابی. شبت برای خود و روزت از آن ماست.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: چون میان دو نفر نزاعی درگیرد، دو فرشته فرود آیند و به آنکه سفیه و بی خرد است گویند: هر چه خواستی گفتی، خودت لایق آنچه گفتی هستی و کیفر گفتارت را خواهی دید.

    و به بردبار گویند: صبر کردی و حلم نمودی. اگر حلمت را به پایان رسانی  خدا تو را می آمرزد.

    سپس فرمود: وای اگر شخص بردبار جواب او را پس دهد آن دو فرشته بالا روند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    ادامه »

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
    [جمعه 1402-03-26] [ 11:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ) ...
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)

    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)

     

    روایت اول)

    علی بن الحسین علیهما السلام فرمود: دوست ندارم که به جای نرم خوئی و فروتنی، شتران سرخ مو داشته باشم و هیچ جرئه ایی ننوشیدم که ان را دوست داشته باشم از جرعه خشمی که طرف را بدان کیفر ندهم.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: نیکو جرعه ایست خشم برای کسی که بر آن صبر کند. پاداش بزرگ در برابر بلای بزرگ است و خدا مردمی را که دوست دارد گرفتارشان سازد.

     

    روایت سوم)

    موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: در برابر دشمن نعمت(یعنی حسودان) صبر کن؛ زیرا کسی را که نسبت به تو خدا را نافرمانی کرده هرگز نتوانی بهتر از طاعت خدا نسبت به او تلافی کنی.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: فرو خوردن خشم از دشمن در زمان دولت و اقتدار آنها، تقیه و احتیاطی است برای کسی که دوراندیشی کند و به معرض بلای دنیا درنیاید و مخاصمه نمودن و دشنام دادن دشمنان در زمان اقتدار انها بدون مراعات تقیه، ترک دستور خداست  پس با مردم مدارا کنید تا عمل شما نزد انها بزرگ و فربه شود و با آنها دشمنی مکنید که بر گردن خود سوارشان کنید و خوار و زبون گردید.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام می فرمود: هر که خشمی را فروخورد که بتواند آن را اعمال کند، خدا روز قیامت دلش را از رضای خود پر کند.

     

    روایت ششم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دوست ترین راه بنده به سوی خدای عزّوجلّنوشیدن دو جرعه است؛ 1-جرعه خشمی که با خویشتن داری ردش کند. 2-جرعه مصیبتی که با صبرش برگرداند.

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلام  فرمود: هیچ جرئه ایی بنده ننوشد که نزد خدای تعالی محبوبتر باشد از جرعه خشمی که هنگام گردشش در دل بنوشد به وسیله صبر یا خویشتن داری.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 11:31:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره عفو وگذشت ...
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت

    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت

     

    روایت اول)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بهترین اخلاق دنیا و آخرت را به شما خبر ندهم؟

    گذشتن از کسی که به تو ستم کرده است.

    پیوستن با کسی که از تو بریده است.

    نیکی با کسی که به تو بدی کرده است

    بخشیدن به کسی که تو را محروم ساخته است.

     

    روایت دوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بر شما باد به گذشت؛ زیرا گذشت جزء عزت بنده را نیفزاید. از یکدیگر بگذرید تا خدا شما را عزیز کند.

     

    روایت سوم)

    حضرت ابوالحسن علیه السلام فرمود: هر دو گروهی که برابر شوند، آنکه گذشتش بیشتر است نصرت یابد.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [جمعه 1402-03-12] [ 11:06:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره حیا ...
    مجموعه روایات درباره حیا

    مجموعه روایات درباره حیا

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: حیا از ایمان و ایمان در بهشت است.

     

    روایت دوم)

    امام باقر یا امام صادق علیهما السلام فرمود: حیا و ایمان در یک رشته و هم دوشند و چون یکی از آن دو رفت دیگری هم در پی آن رود.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: حیا و پاکدامنی و کند زبانی از ایمان باشند.

    شرح: مقصود از کندزبانی، کم گوئی است.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس کم رو باشد، کم دانش است.

     

    روایت پنجم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: حیا دو گونه است؛ حیا عقل و حیا حماقت؛ حیا عقل علم است و حیا حماقت نادانی.

     

    روایت ششم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد خدا انها را به حسنات تبدیل می کند: راستگوئی، حیا، خوش خلقی و سپاس گزاری.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    ادامه »

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 11:01:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت ...
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت

    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: خدای عز و جل هیچ پیغمبری را مبعوث نفرمود جز به راستگوئی و اداء امانت به نیکوکار و بدکردار.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: به روزه و نماز مردم گول نخورید؛ زیرا بسا انسان به نماز و روزه شیفته می شود تا آنجا که اگر ترک کند به هراس افتد ولی آنها را به راستگوئی و اداء امانت بیازمایید.

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرکه زبانش راست باشد، کردارش پاک است.

     

    روایت چهارم)

    عمر و بن ابی المقدام گوید: نخستین بار که خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم فرمود پیش از یاد گرفتن حدیث راستگوئی بیاموزید.

     

    روایت پنجم)

    ابی کهس گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: عبدالله بن ابی یعفور به شما سلام می رساند.

    فرمود: بر تو و بر او سلام باد.

    چون نزد عبدالله رفتی سلامش رسان و به او بگو جعفر بن محمد به تو می گوید در آنچه علی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله به مقام رسید بنگر و ملازمش باش. همانا علی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله به سبب راستگوئی و اداء امانت به آن مقام رسید.

     

    روایت ششم)

    فضیل بن یسار گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: ای فضیل! نخستین کسی که راستگو را تصدیق  می کند خدای عزّوجلّ است که می داند او راستگو است و خودش هم خود را تصدیق می کند و می داند راستگو  است.

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: همانا اسماعیل(پیامبر) صادق الوعد نامیده شد که با مردی در جائی وعده گذاشت و او یکسال در آنجا انتظار او را می کشید از این رو خدای عز و جل او را صادق الوعد نامید سپس آن مرد آمد و اسماعیل به او گفت: من همواره در انتظار تو بودم.

     

    روایت هشتم)

    ربیع بن سعد گوید امام صادق علیه السلام به من فرمود: ای ربیع! همانا مرد راست می گوید تا خدا او را صدیق «بسیار راستگو» می نویسد.

     

    روایت نهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مردم را به غیر زبان خود به خیر و نیکو کاری دعوت کنید. مردم باید کوشش در عبادت و راستگوئی و پرهیزکاری شما را ببینند.

     

    روایت دهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرکه زبانش راست شد عملش پاک گشت پس هرکه حسن نیت داشته باشد روزیش زیاد شود و هرکه با خانواده اش خوش رفتاری کند عمرش دراز شود.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ✔مطلب ندارد
     [ 10:56:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره خوش روئی ...
    مجموعه روایات درباره خوش روئی

    مجموعه روایات درباره خوش روئی

     

    روایت اول)

    رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: ای پسران عبدالمطلب! شما نتوانید با اموال خود به همه مردم گشایش دهید. پس با چهره باز و خوش روئی با آنها برخورد کنید.

     

    روایت دوم) 

    امام صادق علیه السلام فرمود: سه چیز است که هر که یکی از آنها را نزد خدا برد خدا بهشت را برای او واجب کند؛ انفاق در حال تنگدستی، خوشروئی برای همه مردم و انصاف دادن از خود.

     

    روایت سوم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: مردی در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: مرا سفارشی کن.

    از جمله سفارشات پیغمبر به او این بود که برادرت را با چهره باز ملاقات کن.

     

    روایت چهارم)

    یکی از اصحاب گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم : اندازه حسن خلق چیست؟

    فرمود: اینکه فروتنی کنی و خوش سخن باشی و برادرت را با خوش روئی برخورد کنی.

     

    روایت پنجم)

     فضیل نقل کند که فرمود: احسانهای نیکو و خوش روئی جلب محبت کنند و به بهشت در آورند و بخل و ترش روئی از خدا دور کنند و به دوزخ درآورند.

     

    روایت ششم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خوش روئی کینه دل را می برد.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [سه شنبه 1402-03-09] [ 07:56:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره خوش خلقی ...
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی

    مجموعه روایات درباره خوش خلقی

     

    روایت اول)

    امام باقر علیه السلام فرمود: کاملترین مردم از لحاظ ایمان خوش خلق‌ترین آنهاست.

     

    روایت دوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: روز قیامت در ترازوی کسی چیزی بهتر از حسن خلق گذاشه نمی شود.

     

    روایت سوم)

    … أبی ولّاد الحنّاط از ابی عبدالله نقل می کند: چهار چیز در هرکه باشد ایمانش کامل است و اگر سر تا پایش گناه باشد نقصی به آن نرساند و آنها؛ راستگوئی، رد امانت، حیا و حسن خلق است.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مومن بعد از انجام واجبات پیش خدای عزّوجلّ عملی محبوبتر از این نیاورد که مردم را از لحاظ خلقش در وسعت گذارد.

     

    روایت پنجم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آنکه خلق نیکو دارد پاداش روزه گیر شب زنده دار دارد.

     

    روایت ششم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بیشترین چیزی که امتم را به بهشت می برد تقوای خدا و حسن خلق است.

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: خلق نیکو گناه را آب کند چنانکه خورشید یخ را آب می کند.

     

    روایت هشتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: نیکوکاری و حسن خلق خانه ها را آباد کند و بر عمرها بیفزاید.

     

    روایت نهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مردی در زمان پیغمبر صلی الله علیه و آله وفات کرد او را نزد گورکنها بردند. آنها نتوانستند چیزی از زمین بکنند. به پیغمبر صلی الله علیه و آله شکایت کردند و گفتند: یا رسول الله! کلنگ ما در زمین کارگر نمی شود مثل اینکه آن را به سنگ خارا میزنیم.

    پیغمبر(ص) فرمود: برای چه؟ رفیق شما که خوش خلق بود. ظرف آبی بیاورید.

    چون آن را آوردند دست در آن برد و بر زمین پاشید. سپس فرمود: بکنید.

    گورکن‌ها کندند. زمین مثل ریگ نرمی بود که روی آنها می ریخت.

    شرح: گویا رسول خدا صلی الله علیه و آله از اظهار تعجب خویش می خواهد بفهماند حسن خلق موجب سهولت امر است در دنیا و آخرت و بدخلقی باعث دشواری و سختی است در دنیا و آخرت و سختی و صلابت زمین از طبیعت حود اوست. سپس با اظهار اعجاز یا امری طبیعی که کیفیتش معلوم نیست، زمین سخت را نرم و ملایم فرمود.

     

    روایت دهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: خلق و خوی، بخششی است که خدای عزّوجلّ به مخلوقش عطا می کند؛ برخی از آن غریزی و فطری و برخی از آن نیت است.(یعنی با تصمیم و اکتساب و تمرین پیدا می شود و غریزه و فطرت ثانوی می گردد.)

    عرض کردم: کدامیک از این دو بهتر است؟

    فرمود: آنکه غریزه دارد بر آن سرشته شده و غیر آن نتواند کند و آنکه نیت دارد به سختی خود را به صبر بر طاعت و امید دارد. پس این بهتر است.

     

    روایت یازدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: خدای تبارک و تعالی ثوابی را که بر حسن خلق بنده می‌دهد مانند ثواب کسی است که هر صبح و شام در راه خدا جهاد کند.

     

    روایت دوازدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: خدای تبارک و تعالی پاره‌ئی از اخلاق دوستانش را به دشمنانش عاریه می دهد تا دوستانش بتوانند در زمان دولت دشمنانش زندگی کنند.(و در روایت دیگر است که : اگر چنین نبود همه دوستان خدا را می کشتند.)

     

    روایت سیزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه با مردم آمیزش کنی اگر توانی که دستت بالاتر از آنکه با او آمیزش کرده ایی باشد، بکن.(یعنی در عطا و احسان و سایر آداب معاشرت از او جلو باش) زیرا گاهی بنده در عبادت کوتاهی و تقصیر می کند ولی حسن خلق دارد و خدا به سبب حسن خلقش او را به درجه روزه داری که به عبادت بپا خیزد می رساند.

     

    روایت چهاردهم)

    بحر سقا گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: ای بحر! خوش خلقی مایه آسانی امور است.

    سپس فرمود: آیا داستانی را که همه اهل مدینه می دانند برایت نقل نکنم؟

    عرض کردم:چرا

    فرمود: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد نشسته بود که کنیز یکی از انصار آمد و خود او هم ایستاده بود. کنیز گوشه جامه پیغمبر را گرفت. پیغمبر صلی الله علیه و آله به خاطر آن زن برخاست ولی او چیزی نگفت. پیغمبر صلی الله علیه و آله هم به او چیزی نفرمود تا سه بار اینکار کرد. پیغمبر در مرتبه چهارم برخاست وکنیز پشت سرش بود. انگاه کنیز رشته ئی از جامه حضرت برگرفت و برگشت.

    مردم به او گفتند: خدا تو را چنین و چنان کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله را سه بار نگهداشتی و چیزی به او نگفتی که او هم به تو چیزی نفرمود. از پیغمبر چه می خواستی؟

    کنیز گفت: ما بیماری داریم. اهل خانه مرا فرستادند که رشته ئی از جامه پیغمبر برگیرم تا بیمار از آن شفا جوید و چون خواستم رشته را برگیرم مرا دید و برخاست من از او شرم کردم که رشته را برگیرم در حالیکه مرا می‌بیند و نمی خواستم در گرفتن رشته با او مشورت کنم تا برگرفتم.

     

    روایت پانزدهم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: با فضیلترین شما کسانی باشند که اخلاقشان نیکوتر باشد و همنشین نواز باشند. انها با مردم انس گیرند و مردم با آنها انس گیرند و روی فرششان نشینند.

     

    روایت شانزدهم)

    امیر المومنین علیه السلام فرمود: مومن الفت گیر است و کسی که الفت نگیرد و با او الفت نگیرند، خیر ندارد.

    .

    اصول کافی،ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 07:49:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره شکر ...
    مجموعه روایات درباره شکر

    مجموعه روایات درباره شکر

     

    روایت اول)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خورنده سپاس گزار، اجرش مانند روزه دار خداجوست و تندرست شکر گزار اجرش مانند گرفتار صابر است و عطا کننده سپاس گزار اجرش مانند اجر محروم قانع است.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: در تورات نوشته است:« کسی که به تو نعمت داد سپاس او را به جای آور و به کسی که از تو سپاس گزاری کرد نعمتش ده؛ زیرا با سپاس گزاری، نعمتها نابود نگردد و با ناسپاسی پایدار نماند. سپاس گزاری مایه افزایش نعمت است و ایمنی از دگرگونی.

     

    روایت سوم)

    شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: سه چیز است که هیچ چیز با وجود آنها زیان نرساند:

    دعا هنگام گرفتاری، آمرزش خواهی هنگام گناه، سپاس گزاری هنگام نعمت.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: خدا نعمتی به بنده ئی نداد که از صمیم قلب آن را شناسد و در ظاهر با زبان خدا را ستایش کند و سخنش تمام شود جز آنکه برایش با فزونی امر شود.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: شکر نعمت، دوری از محرمات است و تمام شکر شکر الحمدلله رب العالمین گفتن مرد است.

     

    روایت ششم)

    ابو بصیر گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا برای شکر حدی است که چون بنده انجام دهد، شاکر محسوب شود؟

    فرمود: آری.

    عرض کردم: کدام است؟

    فرمود: خدا را بر هر نعمتی که نسبت به خانواده و مال او داده سپاس می گوید و اگر برای خدا در  نعمتی که نسبت به مال او داده حقی باشد، بپردازد و از این باب است قولخدای عزّجلّ:«سبحان الذی سخر لنا هذا و ما کنّا له مقرنین»، «ربّ انزلنی منزلا مبارکا و انت خیر المنزلین»، «رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا».

     

    روایت هفتم)

    صفوان جمال گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: خدا نعمتی کوچک یا بزرگ به بنده ئی ندهد که او بگوید: الحمدلله جز آنکه شکرش را اداء کرده باشد.

     

    روایت هشتم) 

    امام صادق علیه السلام فرمود: هر که خدا به او نعمتی دهد و او ان را از دل بفهمد، شکرش را اداء کرده است.

     

    روایت نهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مردی از شما شربتی می نوشد و خدا بهشت را بدان سبب برای او واجب می کند.

    سپس فرمود: او ظرف را بر دهانش می گذارد و «بسم الله» می گوید و آنگاه می آشامد. سپس دور می برد با آنکه اشتها دارد. پس خدا را حمد می کند. باز بر می گردد و می آشامد دوباره دور می برد و حمد خدا می گوید سپس بر می گردد و می آشامد. باز دور می برد و حمد خدا می کند خدای عز و جل بهشت را بدین سبب برایش واجب می کند.

     

    روایت دهم)

    عمر بن یزید گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: من از خدای عزوجل مال خواستم به من روزی کرد و باز از او فرزند خواستم به من روزی کرد و از او خواستم به من منزل دهد روزی کرد. می ترسم از اینکه این استدراج باشد.

    فرمود: [نعمت] با سپاس گزاری استدراج نیست.

     

    روایت یازدهم)

    امام صادق علیه السلام از مسجد بیرون آمد دید مرکوبش گم شده است.

    فرمود: اگر خدا آن را به من برگرداند، حق شکرش را می گزارم.

    چیزی نگذشت که ان را آوردند.

    امام فرمود: الحمدلله

    شخصی عرض کرد: قربانت مگر نفرمودی حق شکر خدا را می گزارم؟

    فرمود: مگر نشنیدی گفتم الحمدلله.

    شرح: علامه مجلسی(ره) نقل کند که در هر بلا و مصیبتی پنج نوع شکر است:

    1-هر مصیبتی دافع مصیبت بزرگتر از خود است. چنانچه مردن مرکوب دافع مردن خود انسان است و جای شکرش باقی است.

    2-هر بلائی موجب کفاره گناه یا رفعت درجه می شود پس سزاوار شکر است.

    3-مصیبت و بلای دنیوی در برابر بلای دینی کوچک و سبک است چنانکه مردی کور و جذامی و پیس و فلج در زمان حضرت عیسی می گفت :« خدا را شکر که مرا به بلا بیشتر مردم گرفتار نکرد.» چون حضرت عیسی از او توضیح خواست گفت: « بزرگترین بلاها بلای کفر و بی ایمانی است که من ندارم.

    4-هر بلائی در لوح محفوظ نوشته و مقدر است و ناچار بر سر انسان خواهد امد چون آمد و گذشت باید خدا را شکر کرد.

    5-هر بلائی موجب ثواب آخرت و رفتن محبت دنیا از دل است و آن سزاوار شکر است.

     

     روایت دوازدهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: چون شخص گرفتار و دردمندی را دیدی به نحوی که او نشنود(زیرا شنیدن ان اندوهگینشان می کند) سه بار بگو: حمد خدائی را که مرا از آنچه تو را مبتلا ساخته، معاف داشت و اگر می خواست می کرد. سپس فرمود: هرکه این را بگویدآن بلا به او نرسد.

     

    روایت سیزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: چون مرد گرفتاری را دیدی و خدا بر تو نعمت داده بود، بگو:«بارخدایا! من مسخره نمی کنم و نمی بالم بلکه تو را برای نعمت های بزرگت نسبت به خود می ستانم.

     

    روایت چهاردهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه یکی از شما نعمت خدای عزوجل را بیاد اورد باید برای شکر خدا چهره روی خاک گذارد و اگر سوار است باید پیاده شود و چهره روی خاک گذارد و اگر از بیم شهرت نتواند پیاده شود چهره روی کوهه زرین گذارد و اگر نتواند چهره بر کف دست گذارد سپس خدا را بر نعمتی که به او داده حمد کند.

     

    روایت پانزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: در ضمن آنچه خدای عز وجل به موسی علیه السلام وحی فرمود، این بود:

    ای موسی! مرا چنانکه سزاوار است شکر گزار.

    عرض کرد: پروردگارا! تو را چگونه چنانکه سزاوار است شکر گزارم در صورتی که هر شکری که تو را نمایم آن هم نعمتی است که تو به من عطا فرموده ایی؟

    فرمود: ای موسی! اکنون که دانستی آن شکر گزاریت هم از من است مرا شکر کردی.

     

    روایت شانزدهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: در هر صبح و شام ده بار بگو:« بار خدایا! هر نعمت یا عافیتی که نسبت به دین یا دنیا در این صبح دارم از جانب توست. تو یکتائی و شریک نداری. پرودگارا! حمد برای تو و شکر برای توست. از جهت نعمتی که به من دادی تا راضی گردی و هم بعد از رضایتت.»

    زیرا اگر تو چنین گوئی شکر نعمت خدا را بر خود در آن روز و آن شب ادا کرده باشی.

    جناب نوح علیه السلام این دعا را در هر صبح می گفت. از این رو عبد شکور نامیده شد.

     

    روایت هفدهم)

    عمار دهنی گوید: شنیدم علی بن الحسین عیهما السلام می فرمود: خدا هر دل غمگینی را دوست دارد و هر بنده سپاس گزاری را دوست دارد. روز قیامت خدای تبارک و تعالی به یکی از بندگامش می فرماید از فلانی سپاس گزاری کردی؟

    عرض می کند: پرودگارا! من تو را سپاس گفتم.

    خدای تعالی فرماید: چون از او سپاسگزاری ننمودی، مرا هم سپاس نگفته ایی.

    سپس امام فرمود: شکرگزارترین شما خدا را کسی است که از مردم بیشتر شکرگزاری کند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [شنبه 1402-02-30] [ 12:01:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره صبر ...
    مجموعه روایات درباره صبر

    مجموعه روایات درباره صبر

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: ای حفص! هرکه صبر کند اندکی صبر کرده و هر که بی تابی کند اندکی بی تابی کرده است.

    سپس فرمود: در هر کاری صبر را از دست مده؛ زیرا خدای عزّوجلّ محمد صلی الله علیه و آله را مبعوث فرمود و او را به صبر و مدارا امر کرد و فرمود: «واصبر علی ما یقولون و اهجرهم هجرا جمیلا*وذرنی و المکذبین اولی النعمه»

    «ادفع بالتی هی احسن فإذا الذی بینک و بینه عداوه کانی ولی حمیم*و ما یلقیها الا الذین صبروا و ما یلقیها الا ذوحط عظیم».

     

    روایت دوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله هم صبر نمود تا او را به امور بزرگی نسبت دادند و متهم کردند. او دلتنگ شد. خدا عزّوجلّ این آیه نازل فرمود:« و لقد نعلم أنک یضیق صدرک بما یقولون فسبح بحمد ربک و کن من الساجدین».

    سپس تکذیبش کردند و متهمش نمودند . از آن رو غمگین شد و خدای عزّوجلّ نازل فرمود: «قد نعلم أنه لیحزنک الذی یقولون فانهم لا یکذبونک و لکن الظالمین بآیات الله یجحدون و لقد کذبت رسل من قبلک فصبروا علی ما کذبوا و اوذوا حتی أتاهم نصرنا»

    پس پیغمبر صلی الله علیه و آله خود رابه صبر ملزم ساخت تا انها تجاوز کردند و خدای تبارک و تعالی را به زبان آوردند و او را تکذیب کردند. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: درباره خودم و خاندان و آبرویم صبر کردم ولی نسبت به بد گفتن به معبودم صبر ندارم. خدای عزّوجلّ نازل فرمود که:«و لقد خلقنا السماوات و الارض و ما بینهما فی سته أیام و ما مسنا من لغوب*فاصبر علی ما یقولون».

    پس پیغمبر صلی الله علیه و آله درهمه احوال صبر کرد تا به امامان از عترتش به او مژده دادند و انها را به صبر معرفی کردند و خداوند فرمود: «و جعلنا منهم أئمّه یهدون بأمرنا لمّا صبروا و کانوا بایاتنا یوقنون». در این هنگام پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: صبر نسبت به ایمان مانند سر ست نسبت به تن. پس خدای عزّوجلّ هم از صبر او شکرگزاری کرد و نازل فرمود:« و تمت کلمه ربک الحسنی علی بنی اسرائیل بما صبروا و دمّرنا ما کا یصنع فرعون و قومه و ما کانوا یعرشون».

    پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: این بشارت است و انتقام. پس خدای عزّوجلّ نبرد و کشتار مشرکین را به او اجازه فرمود و نازل کرد:«فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم و خذوهم واحصروهم واقعدوا لهم کل مرصد»«فاقتلوهم حیث ثقفتموهم».

    پس خدا آنها را به دست پیغمبر صلی الله علیه و آله و دوستانش بکشت و ان را پاداش صبرش قرارداد علاوه بر انچه در آخرت برایش ذخیره کرد. پس هر که صبر کند و به حساب خدا گذارد. از دنیا نرو تا انکه خدا چشمش را درباره دشمنانش روشن کند علاوه بر آنچه در آخرت برایش ذخیره کند.

     

    روایت سوم)

    ابوبصیر گوید شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: آزاد مرد در همه احوال آزاد مرد است. اگر گرفتاری برایش پیش آید، صبر کند و اگر مصیبتها بر سرش ریزد او را شکسته نکند. اگرچه اسیر شود و مغلوب گردد و سختی جایگزین آسایش شود چنانکه یوسف صدیق امین صلوات الله علیه را بردگی و مغلوبیت و اسارت زیان نبخشید و تاریکی و ترس چاه و آنچه بر سرش آمد زیانش نَزَد تا خدا بر او منت گذارد و ستمگر سرکش را بنده او کرد بعد از آنکه مالک او بود. خدا او را به رسالت فرستاد و به سبب او به امتی رحم کرد. صبر این چنین است و خیر در پی دارد. پس شکیبا باشید و دل به شکیبائی دهید تا پاداش ببیند.

     

    روایت چهارم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: بهشت در میان ناگواری ها وشکیبائی است. پس هر که در دنیا بر ناگواری ها صبر کند به بهشت رود و دوزخ در میان لذتها و شهوت هاست. پس هر که هر لذت و شهوتی را که دلش خواهد به خود رساند، به دوزخ درآید.

     

    روایت پنجم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: چون مومن داخل قبر شود، نماز طرف راست و زکات جانب چپش باشد و احسان بر سرش سایه افکند و صبر در طرفی دور از آنها باشد. چون دو فرشته ای که متصدی سوال از او هستند بر او وارد شوند صبر به نماز و زکات و احسان گوید: مواظب رفیق خود باشید اگر درمانده شدید من حاضرم.    

     

    روایت ششم)

    سماعه بن مهران گوید: حضرت ابوالحسن علیه السلام به من فرمود: چه تو را از حج بازداشت؟

    عرض کردم: قربانت گردم! بدهی بسیاری پیدا کردم و مالم از دست رفت و بدهی که گردنگیرم شده از رفتن مالم سخت تر است و اگر یکی از رفقایم مرا از خانه بیرون نمی آورد نمی توانستم بیرون آیم.

    حضرت فرمود: اگر صبر کنی مورد غبطه قرار گیری و اگر صبر نکنی مقدرات خدا جاری گردد چه تو راضی باشی یا ناراضی.

     

    روایت هفتم)

    امیر المومنین صلوات الله علی فرمود: صبر بر دو گونه است: صبر در مصیبت که نیکو و زیباست و نیکوتر از آن صبر و خود داری از چیزی است که خدای عزّوجلّ آن را بر تو حرام کرده است و ذکر نیز دو گونه است؛ ذکر خدای عزّوجلّ هنگام مصیبت و بهتر از آن ذکر و یاد خداست در آنچه بر تو حرام کرده تا مانع تو شود.

     

    روایت هشتم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: زمانی برای مردم پیش آید که سلطنت جز به وسیله کشتن و ستمگری بدست نیاید و ثروت جز با غضب و بخل پیدا نشود و دوستی جز به وسیله بیرون بردن دین و پیروی هوس بدست نیاید. پس کسی که به آن زمان برسد و بر فقر صبر کند با آنکه بر ثروت توانائی داشته باشد بر دشمنی مردم صبر کند با آنکه بر دوستی توانا باشد(یعنی بتواند از راه از دست دادن دین و پیروی هوس جلب دوستی کند ولی نکند) و بر ذلت صبر کند با آنکه بر عزت توانا باشد خدا ثواب پنجاه صدیق از تصدیق کنندگان مرا به او دهد.

     

    روایت نهم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: چون وفات علی بن الحسین علیهما السلام فرا رسید مرا به سینه خود چسبانید و فرمود: پسر جان! تو را به چیزی سفارش می کنم که پدرم هنگام وفاتش به من سفارش کرد و گفت پدرش او را به آن وصیت فرموده است: ای پسر جان بر حق صبر کن اگر چه تلخ باشد.

     .

    اصول کافی،ج3

    ترجمه مصطفوی

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: صبر بر سه قسم است: صبر در مصیبت و صبر بر طاعت و صبر از گناه. پس هرکه بر مصیبت صبر کند تا آن را با تسلی خوبی رد کند، خدا برایش 300 درجه نویسد که میان هر درجه تا درجه دیگر به اندازه فاصله میان آسمان و زمین باشد و هرکه بر طاعت صبر کند خدا برایش 600 درجه نویسد که میان هر درجه تا درجه دیگر به اندازه فاصله میان قعر زمین تا عرش باشد و هرکه از گناه صبر کند خدا برایش 900 درجه نویسد که میان هر دو درجه به اندازه فاصله میان قعر زمین تا پایان عرش باشد.

     

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس از مومنین به بلائی گرفتار شود و صبر کند برایش اجر هزار شهید باشد.

    و ایشان فرمود: همانا خدای عزّوجلّ به مردمی نعمت داد و انها شکر نکردند تا وبال آنها شد و مردمی را به مصیبتها مبتلی کرد و صبر کردند تا بر آنها نعمت شد.

     

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدا عزّوجلّ:«یا أیها الذین امنوا اصبروا و صابروا» فرمود: بر مصیبتها صبر کنید.پو در روایت ابن ابی یعفور است که فرمود: با صبر بر مصیبتها غلبه کنید.

    و ایشان فرمودند: اگر صبر پیش از بلا آفریده نشده بود مومن می ترکید. چنانکه تخم مرغ روی سنگ خارا می ترکد.

     

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خدای عزّوجلّ فرماید: من دنیا را میان بندگانم برای اینکه به من قرض دهند قرار دادم . پس هرکه از آن به من قرضی دهد به هر واحدش ده تا هفتصد برابر و انچه خواهم عطا کنم. و هرکه به من قرض ندهد و چیزی از او برخلاف میلش بگیرم و او صبر کند سه خصلت به او دهم که اگر یکی از آنها به فرشتگانم دهم از من راضی شوند. سپس امام صادق علیه السلام این قول خدای عزّوجلّ را تلاوت فرمود:«الذین إذا أصابتهم مصیبه قالوا إنّا لله وإنّا إلیه راجعون*اولئک علیهم صلوات من ربهم و اولئک هم المهتدون». این یکی از آن 3 خصلت است و «رحمت» رومی آنها و «هدایت شدگان» سومی آنهاست.

     

    جابر گوید به امام باقر علیه السلام عرض کردم: صبر جمیل چیست؟ فرمود: صبری که با آن شکایت به مردم نباشد.

     

    امام صادق علیه السلام فرمود: ما بردباریم و شیعیان ما از ما بردبارتر.

    راوی گوید عرض کردم: چگونه شیعیان شما از شما بردبارترند؟

    فرمود: زیرا ما برآنچه می دانیم صبر می کنیم و شیعیان ما بر آنچه نمی دانند صبر می کنند.

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [جمعه 1402-02-29] [ 11:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات در باره نیت ...
    مجموعه روایات در باره نیت

    مجموعه روایات در باره نیت

     

    روایت اول)

    علی بن الحسین صلوات الله علیهما فرمود: عملی نباشد جز به وسیله نیت.

     

    روایت دوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نیت مومن بهتر از عمل اوست و نیت کافر بدتر از عملش باشد و هرکس طبق نیتش کار می کند.

    شرح(علامه مجلسی): تصحیح نیت از مشکلترین اعمال انسان است؛زیرا نیت تابع حالت نفسانی است و قبول و رد و درجات کمالش مربوط به همان حالت نفسانی می باشد و تصحیح نیت جز با بیرون ساختن محبت دنیا به وسیله ریاضات شاقّه و تفکرات صحیحه ممکن نگردد؛ زیرا دل سلطان و فرمانروای بدن است و همه اعضاء و جوارح محکوم فرمان او می باشند و در یک دل دو محبت متناقض جمع نشود. چنانچه خدای تعالی فرماید:« ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه» خدا در اندرون هیچ کس دو دل قرار نداده.

    و چون دنیا و آخرت دو مطلوب مخالف و متناقض یکدیگرند، محبت آن دو در یک دل جمع نشوند. از این رو کسی که محبت دنیا  در دلش جایگزین شده و اخرت را فراموش کرده است همیشه فکر و خیال و اعضاء و جوارحش متوجه دنیاست و هر عملی که انجام می دهد نتیجه غائی ومقصود حقیقیش دنیاست. اگرچه به دروغ دم از خدا و آخرت زند از این رو در عبادات و طاعاتش هم اعمالی را انتخاب می کند که بدانها وعده بسیاری مال داده شده و به طاعاتی که موجب تقرب و محبت خداست اعتنائی ندارد و نیز کسی که حب جاه و شهوت بر دلش مستولی گشته در همه اعمال و رفتارش از آن منظور و هدف پیروی می کند و همچنین است اغراض دنیوی دیگر که عمل بنده خالص نگردد تا زمانی که تمام این اغراض فاسد که موجب دوری از حق تعالی است از دل بیرون رود. بنابراین درجات و مراتب نیت در مردم متعدد و بلکه بیشمار است و هر انسانی در حالات مختلف و متفاوت نیتهای مختلف و متفاوت دارد که برخی از آنها موجب فساد و بطلان عمل و بعضی موجب صحت و درستی آن و پاره ئی موجب کمال و ترقی ان است.

    آنچه موجب فساد و بطلان عمل است ریای خالص است که علاوه بر اینکه عبادت را از ثواب ساقط می کند موجب کیفر و عقاب هم می گردد. اما هرگاه قصد ریا ضمیمه تابع باشد و یا غیر از ریا ضمائم دیگری در نیتش باشد مانند قصد نظافت و سرد شدن در وضو و غسل.

    اما ضمیمه شدن بعضی از مطالب مباح دنیوی مانند وسعت رزق و طول عمر را جماعتی مبطل دانسته اند ولی گفتار آنها خالی از اشکال نیست؛ زیرا گزاردن نماز حاجت و نماز استخاره و تلاوت قران و اذکار و دعوات مأثوره بدون شک عبادت است و به آن امر شده و این مطالب دنیوی از نتائج آنها ذکر شده است ومحال است که انسان قصد و نیت خود را از آنها خالی کند؛ زیرا نیت چنانکه دانستی گفتن به زبان و خطور به دل نیست بلکه واقع و حقیقت ان در باطن دل انسان مستتر است و داعی حقیقی انسان هم همان واقع و حقیقت است.

    اما نیات مقاصدی که موجب کمال عمل می شود و از اغراض دنیوی خالی است به حسب اشخاص واحوال ایشان مختلف است و نیت هر کس تابع طریقه و شاکله و حالت باطنی اوست که بریخ زا آنها را یاداور می شویم:

    1-   نیت کسانی که در عذاب و عقاب آخرت می اندیشند و دنیا در نظرشان پست می شود و عبادت خویش را برای ترس از عذاب انجام می دهند.

    2-   کسانی که نعمت های بهشتی و حود و قصرها آنان رابه عبادت تحریک می کند.

    3-   کسانی که در نعمت های بی پایان خدا می اندیشند و چون شکر منعم را واجب می دانند برای سپاس گزاری خدا عبادش می کنند.

    4-   کسانی که از راه حیا و شرمساری عبادت خدا می کنند؛ زیرا او را بر نهان و آشکار خود مطلع می دانند.

    5-    کسانی که خدا را به قصد تقرب عبادت می کنند و مقصود قرب معنوی و ارتفاع مقام بنده است که از نقائص خود کاسته وبه کمال نزدیک شود.

    6-   کسانی که خدا را برای اهلیت و سزاواریش عبادت می کنند.

    7-   کسانی که برای محبت و دوستی خدا او را عبادت می کنند و این بالاترین درجات مقربین است.

    اما درباره بهتر بودن نیت مومن از عملش و بدی نیت کافر نسبت به عملش از امام باقر علیه السلام روایت شده است که علتش این است که مومن کارهای خیر زیادی را قصد می کند که به انجام آن موفق نمی شود و همچنین کافر نسبت به مقاصد زشت و بدش .

     

    روایت سوم)

    از امام صادق علیه السلام روایت شده است که چون عمل در معرض ریاء بندگان است و نیت خالص برای خداست نیت مومن از عملش بهتر است و خدا به نیت ثوابی دهد که به عمل ندهد.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: بنده مومن فقیر می گوید:« پروردگارا! به من روزی کن تا از احسان و راههای خیر چنین و چنان کنم» و چون خدای عز و جلّ بداند نیتش صادق است و راست می گوید برای او همان اجر و پاداش را نویسد که اگر انجام میداد می نوشت. همانا خدا وسعت بخش و کریم است.

     

    روایت پنجم)

    ابوبصیر گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم درباره اندازه عبادتی که چون کسی انجام دهد وظیفه خود را انجام داده باشد؟

    فرمود: حسن نیت به طاعت.

     

    روایت ششم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: اهل دوزخ از این رو در دوخ جاودان باشند که نیت داشتند اگر در دنیا جاودان باشند همیشه نافرمانی خدا کنند و اهل بهشت از این رو در بهشت جاودان باشند که نیت داشتند اگر در دنیا باقی بمانند همیشه اطاعت خدا کنند . پس این دسته و آن دسته به سبب نیت خویش جاودانی شدند. سپس قول خدای تعالی  را تلاوت نمود:«قل کل یعمل علی شاکلته»؛ فرمودند: علی نیته.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

     

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [جمعه 1402-02-22] [ 10:07:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره عبادت ...
    مجموعه روایات درباره عبادت

    مجموعه روایات درباره عبادت

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: در تورات نوشته است: ای آدمی زاد! تنها به عبادت من پرداز تا دلت را از بی نیازی پر کنم و نسبت به خواستت تو را به خودت وانگذارم و بر من است که نیاز را از تو بردارم و دلت را از ترس خود پر کنم و اگر برای عبادتم خود را فارغ نسازی دلت را از گرفتاری دنیا پر کنم سپس در نیاز را به رویت نبندم و تو را با خواستت واگذارم.

     

    روایت دوم) 

    امام صادق علیه السلام فرمود: خدای تبارک و تعالی فرماید: ای بندگان راستی پیشه من! در دنیا از نعمت عبادتم برخوردار باشید تا در آخرت از آن بهره‌مند شوید.

     

    روایت سوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بهترین مردم کسی است که عاشق عبادت شود. با عبادت دست به گردن شود و آن را از دل دوست دارد و با تن خود انجام دهد و برای آن فارغ شود. چنین شخصی باک ندارد که زندگی دنیایش به سختی گذرد یا به آسانی.

     

    روایت چهارم)

    عیسی بن عبدالله به امام صادق علیه السلام عرض کرد: قربانت! عبادت چیست؟

    فرمود: نیت خوب داشتن به عبادت از راهی که خدا از آن راه اطاعت شود. همانا ای عیسی! مومن نباشی تا آنکه  ناسخ را از منسوخ تشخیص دهی.

    عرض کردم: قربانت! تشخیص دادن ناسخ از منسوخ چیست؟

    فرمود: مگر نه این است که با امامی هستی و با حسن نیت به اطاعتش تصمیم میگیری سپس آن امام در می گذرد و امام دیگر می آید و تو با حسن نیت به اطاعت او تصمیم می گیری؟

    عرض کردم: چرا

    فرمود: همین تشخیص ناسخ و منسوخ است.

     

    روایت پنجم)

    رسول خدا صلی اله علیه و اله فرمود: چه زشت است فقر بعد از ثروتمندی و چه زشت است گناه بعد از خواری و درویشی و زشت تر از آن کسی است که عبادت خدا کند و سپس آن را واگذارد.

     

    روایت ششم)

    علی بن الحسین علیهما السلام فرمود: کسی که بدانچه خدا بر او واجب ساخته عمل کند عابدترین مردم است.

     

    روایت هفتم)

     

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همانان برای هر عبادتی شور و جنبشی است و سپس به سستی و آرامش گراید. پس هر که شور و جنبش عبادتش به سوی سنت من باشد هدایت شده و هر که مخالف سنت من کند گمراه گشته و عملش به هلاکت کشد. همانا من نماز می گزارم و می خوابم و روزه می گیرم و افطار می کنم و می خندم و می گریم و هر که از طریقه و روش من روی برگرداند از من نیست.

    و فرمود: برای موعظه و پند مرگ کافی است و برای بی نیازی یقین کافی است و برای مشغول بودن عبادت بس است.

     

    در حدیث دیگری امام صادق علیه السلام فرمود: هرکسی را شور و جنبشی است و هر شور و جنبشی، سستی و آرامشی در پی دارد. خوشا حال انکه آرامشش به سوی خیر باشد.

     

    روایت هشتم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای علی! همانا این دین متین و محکم است. در او با نرمی وارد شو و عبادت پروردگارت را مبغوض خود مگردان؛ زیرا خسته کننده مرکوب نه مرکوب باقی گذاشته و نه مسافت پیموده. پس عمل کن مانند عمل کسی که امید دارد در پیری بمیرد(یعنی در انجام مستحبات با رفق و تأنی رفتار کن و فکر کن تا پیری را دوری مانده است.) و پرهیز کن مانند کسی که می ترسد فردا بمیرد.(یعنی نسبت به پرهیز از محرمات خیال کن فردا میمیری و کوچکترین آنها را هم به خود اجازه مده و مگو وقت مردن توبه خواهم کرد.)

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 09:59:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مداومت برعمل ...
    مداومت برعمل

     مداومت بر عمل

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه مردی عملی انجام می دهد تا یکسال ادامه دهد سپس اگر خئاهد به عمل دیگری منتقل شود؛ زیرا شب قدری که آنچه خدا می خواهد در آن است در یکسال می باشد.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: مبادا عملی را بر خود واجب گردانی و تا 12 ماه از آن دست برداری.

     

    روایت سوم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: دوست ترین اعمال نزد خدای عزوجل عملی است که بنده آن را اداکه دهد اگرچه اندک باشد.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [جمعه 1402-02-15] [ 05:54:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      جایگاه واجبات ...
    جایگاه واجبات

    جایگاه واجبات

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزوجل:«اصبروا و صابروا و رابطوا …» فرمود: بر واجبات صبر کنید.

    ایشان در روایت دیگری در ذیل همین آیه فرمودند: صبر کنید بر واجبات و با صبر غلبه جوئید بر مصیبتها و دست به دامان اهل بیت علیهم السلام باشید.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: خدای تبارک و تعالی فرماید: بنده من با چیز محبوبتر از انجام آنچه که بر او واجب کرده ام، به دوستی من نگراید.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 05:51:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموع روایات درباره محرمات ...
    مجموع روایات درباره محرمات

    مجموع روایات درباره محرمات

     

    روایت اول)

    امام باقر علیه السلام فرمود: هر چشمی روز قیامت گریان است جز سه چشم: چشمی که در راه خدا شب را بیدار باشد،

    چشمی که از ترس خدا گریان شود،

    چشمی که از محرمات خدا بسته شود.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: در ضمن آنچه خدای عزوجل با موسی علیه السلام مناجات فرمود این بود که:« ای موسی! تقرب جویندگان به من به چیزی مانند پرهیز از محرماتم تقرب نجسته اند. همانا من اقامت در بهشت های جاودان را به انها اجازه دهم و دیگری را با آنها شریک نسازم.»

     

    روایت سوم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: سخت تر چیزی که خدا بر خلقش واجب ساخته ذکر بسیار خداست. مقصودم گفتن سبحان الله و الحمدلله و لااله الا الله و الله اکبر نیست، اگرچه این هم از جمله ذکر است، بلکه مقصود یاد آوردن خداست در آنچه حلال و حرام فرموده که اگر طاعت خداست عمل کند و اگر معصیت است ترک کند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 05:46:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      عفت ...
    عفت

    عفت

     

    روایت اول)

    امام باقر علیه السلام فرمود: خدا به چیزی بهتر از عفت شکم و فرج عبادت نشده است.

     

    روایت دوم)

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: پس از خود بر امتم از سه چیز می ترسم: گمراهی بعد از معرفت و فتنه های گمراه کننده و شهوت شکم و فرج.

    .

    اصول کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
    [چهارشنبه 1402-01-23] [ 01:57:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مجموعه روایات درباره ورع ...
    مجموعه روایات درباره ورع

    مجموعه روایات درباره ورع

     

    روایت اول)

    عمروبن سعید گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: من جز چند سال یکبار شما را ملاقات نکنم. به من چیزی بفرما که آن را داشته باشم.

    فرمود: تو را سفارش می کنم به تقوی خدا و ورع و کوشش و بدان‌که کوششی که در آن ورع نباشد، سود ندهد.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام فرمودند: تقوی خدا پیشه کنید و دین خود را با ورع نگهدارید.

     

    روایت سوم)

    یزید بن خلیفه گوید: امام صادق علیه السلام ما راموعظه فرمود و دستور داد و امر به زهد نمود. سپس فرمود: بر شما باد به ورع ؛ زیرا بدانچه نزد خدا هست جز با ورع نتوان رسید.

     

    روایت چهارم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: کوشش بدون ورع سود نبخشد.

     

    روایت پنجم)

    امام باقر علیه السلام فرمود: سخت ترین عبادت ورع است.

     

    روایت ششم)

    حفص بن غیاث گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم«مرد با ورع کیست؟»

    فرمود: آنکه از حرم های خدای عزّوجلّ دوری گزیند.

     

    روایت هفتم)

    ابواسامه گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: بر تو باد به تقوی خدا و ورع و کوشش و راستی گفتار و اداء امانت و حسن خلق و نیکی با همسایه و مردم را با غیر زبان به مذهب خود دعوت کنید.

     

    روایت هشتم)

    امام صادق علیه السلام فرمود:

    ما شخصی را مومن ندانیم تا آنکه از همه امر ما ما پیروی کند و خواهان آن باشد. همانا ورع از جمله پیروی امر ما و خواستن آن است. پس خود را به آن زینت دهید. خدا شما را بیامرزد و به وسیله ورع بر دشمنان ما غلبه کنید خدا به شما رفعت بخشد.

     

    روایت نهم)

    امام صادق علیه السلام فرمود: با غیر زبان خویش مردم را دعوت کنید. مردم باید ورع و کوشش و نماز و خیر شما را ببینند، اینها خود دعوت کننده باشند.

    .

    اصول کافی، ج3

    ترجمه مصطفوی

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, جلد3
     [ 01:53:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم