|
|
|
تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای دوم) |
... |
|
دعای دوم
اوصاف خداوند
سپاس خدايي را که!نعمت وجود محمّد صلي الله عليه و آله را به ما ارزاني داشت، نه بر امم گذشته و قرون در نوشته؛
به آن قدرت خود که از هيچ چيز به هر بزرگي که باشد فرو نميماند،
و چيزي به هر خردي که باشد از آن فوت نميگردد.
ویژگی های امت اسلام
پس ما را خاتم همه آفريدگان از امم قرار داد،
و بر منکران گواه گرفت،
و در پرتو لطف خود، بر اممي که از جهت شماره و ثروت و قدرت اندک بودند، فزوني بخشيد.
اوصاف پیامبر (صلی الله علیه و آله)
خدايا!
پس رحمت فرست بر محمّد: امين تو بر وحيت،
و برگزيدهات از آفريدگانت،
و پسنديدهات از بندگانت،
امام رحمت و قافله سالار خير و برکت،
همچنان که او براي اجراي فرمان تو جان خويش را به مشقّت انداخت،
و در راه تو بدن خود را آماج تيرهاي آزار ساخت،
و در دعوت به سوي تو با خويشان خود در افتاد
و براي خشنودي تو با قبيله خود کارزار نمود
و در راه إحياي دين تو رشته خويشاوندي خود را بگسيخت
و نزديکترين بستگانش را به علت اصرار بر انکار تو از خويش دور کرد
و دورترين مردم را به جهت پذيرفتن دين تو به خود نزديک ساخت،
و براي تو با دورترين مردم دوستي گزيد
و با نزديکترين آنها دشمني ورزيد،
و جان خود را در رساندن پيام تو فرو خست
و به سبب دعوت به شريعت تو به رنج افکند
و به نصيحت پذيرندگان دعوتت مشغول داشت
و به سرزمين غربت و محل دوري از جايگاه اهل و عشيرت و منشأ و مولد و آرامگاه جانش هجرت کرد،
به قصد آنکه دين تو را عزيز سازد
و بر کافران به تو غلبه کند
تا تصميمش درباره دشمنان تو راست و استوار آمد،
و تدبيرش درباره دوستانت به کمال پيوست،
پس در حالي که از تو ياري ميجست و در ناتواني از تو نيرو ميگرفت؛ به جنگ دشمنان برخاست تا به کنج خانههاشان لشگر کشيد،
و در ميان آرامگاهشان بر ايشان هجوم برد، تا فرمان تو آشکار و کلمهات بلند گرديد؛ اگر چه مشرکين کراهت ميداشتند.
خدايا!
پس به سبب زحمتي که براي تو کشيده؛
او را به بالاترين درجات بهشت برآورد، تا کسي در منزلت با او برابر نباشد و در مرتبت با او همسر نگردد. و هيچ فرشته مقرّب و پيغمبر مرسل نزد تو با او به موازات برنيايد.
و قبول شفاعتش را در ميان اهلبيت طاهرين و مؤمنان از اُمّتش بيش از آنچه وعده دادهاي به او اعلام فرماي،
اي کسي که وعدهات نافذ است.
اي کسي که بديها را به چندين برابرش از خوبيها تبديل ميکني! زيرا که تو صاحب فضل عظيمي!
دعای دوم
صحیفه سجادیه
http://fazellankarani.com/persian/sahifa/?page=3
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ✔شور عشق با معشوق, ◀تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه, ◀اوصاف خدا, ◀اوصاف پیامبر (صلی الله علیه و آله), ◀ویژگی های امت اسلام
[چهارشنبه 1398-12-21] [ 04:43:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای اول) |
... |
|
دعای اول
شناخت اوصاف خداوند
سپاس خدايي را که اول است بي آنکه پيش از او اولي باشد، و آخر است بي آنکه پس از او آخري باشد. خدايي که ديدههاي بينندگان از ديدنش فرو مانده و انديشههاي توصيف کنندگان از وصفش عاجز شدهاند.
نحوه آفرینش مخلوقات
آفريدگان را به قدرت خود پديده آورده،
و ايشان را بر وفق خواست خود اختراع فرموده،
آنگاه در طريق اراده خود روان ساخته
و در راه محبت خود برانگيخته،
در حالي که از حدّي که بر ايشان تعيين نموده قدمي پيش و پس نتوانند نهاد،
و براي هر يک از ايشان روزي معلوم مقسومي قرار داده: هر که را فزوني داده، کاهندهاي را نيروي کاستن [آن نیست]. و هر که را کاستي داده افزايندهاي را قدرت افزون بر آن نيست .
سپس براي او در زندگي مدّت معلومي تعيين کرده
و پايان معيني قرار داده که با روزهاي عمر خود به سوي آن گام برميدارد و با سالهاي زندگياش به آن نزديک ميشود، تا چون به پايان مدتش رسيد و پيمانه عمرش را پر کرد او را به طرف ثواب سرشار يا عقاب وحشتبار خود فرا کشد،
و به آيين عدالت کساني را که بدي کردهاند به عمل خود و آنان را که نيکويي کردهاند به نيکي جزا دهد.
منزه است نامهاي او و پياپي است نعمتهاي او،
از کرده خود مسئول نيست و ديگران مسئولند.
ارزش شکرگزاری
و سپاس خدايي را که اگر بندگانش را از شناختن آيين سپاسگزارياش بر عطاياي متواتري که به ايشان داده و نعمتهاي پيوستهاي که بر ايشان کامل ساخته محروم ميساخت، در نعمتهايش تصرّف ميکردند و سپاس نميگزاردند
و در روزياش دست ميگشودند و شکر نميکردند،
و اگر چنين ميبودند از حدود انسانيت به مرز بهيميت ميرفتند، و چنان ميبودند که در کتاب محکم خود وصف کرده است «ايشان جز مانند چار پايان نيستند بلکه خود گمراهترند».
نحوه هدایت انسان
سپاس خداي را! بر آنچه از خدايي خود به ما شناسانده،
و بر آنچه از شکر خود به ما الهام کرده،
و بر آن درها که از علم ربوبيتش بر ما گشوده
و بر اخلاص در توحيدش که ما را به آن رهبري کرده
و ما را از کجروي و شک در کار خودش دور ساخته،
چنان سپاسي که به آن در زمره سپاسگزاران خلقش زندگي کنيم،
و بر هر که به خشنودي و عفوش پيشي جسته سبقت گيريم.
برترین نوع شکرگزاری
سپاسي که تاريکيهاي برزخ در پرتواش بر ما روشن شود
و راه رستاخيز را بر ما هموار سازد
و منازل ما را در پيشگاه گواهان از فرشتگان و پيغمبران و امامان بلند گرداند.
در آن روزي که هر کسي به سزاي عمل خود ميرسد، و به مردم ستم نميشود.
روزي که به هيچ وجه دوستي به کار دوستي نميخورد و کسي ايشان را ياري نميکند.
سپاسي که در نامه نوشته شدهاي که مقرّبين آن را مشاهده ميکنند از جانب ما با علي عليين بالا رود.
سپاسي که چون از هول رستاخيز چشمها خيره شود ديدههاي ما به آن روشن گردد
و چون رويها سياه شود چهرههاي ما به آن سفيد گردد.
سپاسي که در پرتواش از آتش دردناک خدا آزاد شويم و به جوار کرمش در آييم.
سپاسي که به يمن تأييد آن شانه بر شانه فرشتگان مقرّب او زنيم،
و در اقامتگاه جاوداني و سراي عزّت سرمدياش در سلک پيغمبران مرسل درآييم.
ماهیت انسان در دستگاه آفرینش
سپاس خدايي را که زيباييهاي آفرينش را براي ما برگزيد
و روزيهاي پاکيزه را بر ما روان ساخت،
و ما را به تسلّط بر همه آفريدگان برتري داد
و از اين جهت همه مخلوقاتش ما را به قدرت او فرمانبردار،
و به نيرويش از اطاعت ما ناچارند
و سپاس خدايي را که در احتياج ما را از غير خود فرو بست.
پس در برابر اين همه نعمت چگونه بر سپاس او طاقت داريم؟
يا کي توانيم شکرش را به جا آريم؟ چنين کار محال است، نه جاي استفهام و سؤال است!
سپاس خدايي را! که براي قبض و بسط اعضاء آلات و عضلاتي در بدن ما ترکيب کرد،
و ما را از آسايشهاي زندگي بهرهمند گردانيد،
و اعضايي براي کار در پيکر ما برقرار کرد
و ما را از روزيهاي پاکيزه اطعام فرمود،
و به فضل خود توانگر ساخت،
و به نعمت خود سرمايه بخشيد،
سپس ما را به پيروي اوامر خود فرمان داد تا طاعتمان را بسنجد،
و از ارتکاب نواهي خود نهي فرمود تا شکرمان را بيازمايد،
پس از راه امرش منحرف شديم
و بر مرکب نهياش برآمديم
با اين حال به عقوبت ما شتاب نکرد،
و در انتقام ما تعجيل نفرمود، بلکه به رحمت خود از روي کَرَم با ما مدارا کرد، و به مهرباني خويش از روي حلم بازگشتن ما را انتظار کشيد.
ارزش توبه
سپاس خدايي را ! که ما را به توبه رهبري کرد
و آن را جز از فضل او نيافتهايم.
پس اگر جز اين يک نعمت از فضل او را به شمار نياوريم هر آينه عطاي او در حق ما بزرگ و احسانش درباره ما جليل و فضلش بر ما عظيم خواهد بود؛ زيرا سنت او در باب توبه نسبت به اقوام قبل از ما چنين نبود.
ماهیت احکام اسلام
او به حقيقت آنچه را که تاب تحمل آن را نداشتيم از ذمّه ما برداشته
و بيرون از حدّ طاقتمان تکليف نفرموده
و جز به کار آسانمان نگماشته
و براي هيچ يک از ما حجّتي و عذري باقي نگذاشته.
پس بدبخت از ميان ما کسي است که برخلاف رضاي خدا خود را به هلاک افکند،
و نيکبخت کسي است که روي دل به سوي او آورد.
برترین نوع شکرگزاری
سپاس خداي را ! بهر آن آيين که نزديکترين فرشتگان به او و گراميترين آفريدگان او و پسنديدهترين ستايش کنندگان در پيشگاه او وي را سپاس گذاردهاند،
سپاسي که از ديگر سپاسها برتر باشد مانند برتري پروردگار ما بر همه آفريدگانش .
سپس حمد او را به جاي هر نعمتي که بر ذمّه ما و همه بندگان گذشته و بازمانده خود دارد،
به شماره هر چيزي که از همگي آنها علم او بر آن احاطه کرده
و به جاي هر يک از آنها چندين برابر آن هميشه و جاويد تا روز رستاخيز.
سپاسي که کشش آن پايان نپذيرد و شمارهاش به احصا در نيايد،
و به نهايتش دسترسي و براي مدتش انقطاعي نباشد.
سپاسي که موجب رسيدن به طاعت و عفو او، و سبب خشنودي، و وسيله آمرزش، و راه به سوي بهشت، و پناه از انتقام، و ايمني از خشم، و پشتيبان طاعت، و مانع از نافرماني، و مددکار بر اداء حق و وظايف او باشد.
سپاسي که به آن در ميان نيکبختان از دوستانش نيکبخت شويم
و به وسيله آن در سلک شهيدان شمشيرهاي دشمنانش درآييم.
همانا که خدا ياري دهنده و ستوده است.
.
.
دعای اول
صحیفه سجادیه
http://fazellankarani.com/persian/sahifa/?page=2
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ✔شور عشق با معشوق, ✔خاکستر بر باد رفته, ◀تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه, ◀اوصاف خدا, ◀ارزش شکرگزاری, ◀حقیقت انسان, ◀توبه, ◀ماهیت احکام اسلام
[یکشنبه 1398-12-11] [ 12:05:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
دعا برای سفر از سوی حضرت علی |
... |
در سال 37 هجرى كه امام عليه السّلام به سوى شام سفر آغاز كرد، اين نيايش را در حالى كه پا در ركاب نهاد مطرح فرمود.
دعاى سفر
خدايا!
از سختى سفر، و اندوه بازگشتن، و روبرو شدن با مناظر ناگوار در خانواده و مال و فرزند، به تو پناه مى برم.
پروردگارا!
تو در سفر همراه ما و در وطن نسبت به بازماندگان ما سرپرست و نگهبانى و جمع ميان اين دو را هيچ كس جز تو نتواند كرد، زيرا آن كس كه سرپرست بازماندگان است نمى تواند همراه مسافر باشد و آن كه همراه و هم سفر است سرپرست بازماندگان انسان نمى تواند باشد. (سید رضی می گوید: چند جمله اوّل، از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است كه على عليه السّلام آن را با عباراتى رساتر به اتمام رساند).
خطبه46
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت ادامه »
موضوعات: ✔آیات آرام بخش
[پنجشنبه 1398-12-08] [ 11:09:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
ضرورت حکومت |
... |
آنگاه كه شعار خوارج را شنيد كه مى گويند، لا حكم الا للّه در سال 38 هجرى در مسجد كوفه فرمود؛
ضرورت حكومت سخن حقّى است، كه از آن اراده باطل شد.
آرى درست است، فرمانى جز فرمان خدا نيست، ولى اينها مى گويند زمامدارى جز براى خدا نيست، در حالى كه مردم به زمامدارى نيك يا بد، نيازمندند، تا مؤمنان در سايه حكومت، به كار خود مشغول و كافران هم بهرمند شوند، و مردم در استقرار حكومت، زندگى كنند، به وسيله حكومت بيت المال جمع آورى مى گردد و به كمك آن با دشمنان مى توان مبارزه كرد.
جادّه ها أمن جو امان، و حقّ ضعيفان از نيرومندان گرفته مى شود، نيكوكاران در رفاه و از دست بدكاران، در امان مى باشند.
در روايت ديگرى آمده، چون سخن آنان را در باره حكميّت شنيد فرمود: منتظر حكم خدا درباره شما هستم. [و نيز فرمود:] امّا در حكومت پاكان، پرهيزكار به خوبى انجام وظيفه مى كند ولى در حكومت بدكاران، ناپاك از آن بهرمند مى شود تا مدّتش سر آيد و مرگ فرا رسد.
خطبه40
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀خطبه ها
[یکشنبه 1398-12-04] [ 09:20:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
موقعیت مومنان و کافران در برخورد با شبهات |
... |
در سال 37 هجرى پس از جنگ صفّين و ماجراى حكميّت در تعريف «شبهه» فرمود، (برخى خطبه 38 و 41 را يك خطبه مى دانند. )
ضرورت شناخت شبهات شبهه را براى اين شبهه ناميدند كه به حق شباهت دارد. امّا نور هدايت كننده دوستان خدا، در شبهات يقين است، و راهنماى آنان مسير هدايت الهى است، امّا دشمنان خدا، دعوت کننده شان در شبهات گمراهى است، و راهنماى آنان كورى است. آن كس كه از مرگ بترسد نجات نمى يابد، و آن كس كه زنده ماندن را دوست دارد براى هميشه در دنيا نخواهد ماند.
خطبه38
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀خطبه ها, ◀برخورد با شبهات و فتنه ها
[شنبه 1398-11-26] [ 10:11:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نص بر امامت امام حسن عسگری علیه السلام |
... |
|
نص بر امامت امام حسن عسگری (علیه السلام)؛
ابوهاشم جعفری گوید: بعد از مردن ابوجعفر (پسر بزرگتر امام هادی علیه السلام) خدمت آن حضرت بودم و با خود فکر می کردم و می خواستم به زبان آورم که : قصه ابوجفعفر. و ابو محمد (پسران امام هادی علیه السلام) مانند قصه ابوالحسن موسی بن جعفر واسماعیل پسران جعفر بن محمد علیهم السلام است؛ زیرا بعد از ابوجعفر، امامت ابومحمد علیه السلام انتظار می رفت (چنانچه بعد از وفات اسماعیل هم موسی بن جعفر علیه السلام شد.)
ولی پیش از آنکه من چیزی به زبان آورم امام هادی علیه السلام به من متوجه شد و فرمود: آری، ای اباهاشم! خدا را درباره ابومحمد علیه السلام بعد از ابوجعفر “بدا” حاصل شد نسبت یه انری که برای او شناخته نبود، چنانچه برای او بدا حاصل شد درباره موسی علیه السلام بعد از وفات اسماعیل نسبت به امری که به سبب آن حال او مکشوف گشت. و این مطلب چنان است که در خاطر تو گذشت. اگر چه اهل باطل بدشان آید.
پسرم ابومحمد پس از من جانشین من است، هرچه مردم احتیاج دارند علمش نزد او و ابزار امامت همراه اوست.
شرح: مقصود از “بدا” برای خدا این است که مردم از نظر ظاهر گمان نمی کردند با وجود ابی جعفر پسر بزرگتر امام هادی، امامت به حضرت عسگری علیه السلام رسد که برادر کوچکتر است. ولی خدا در علم مخصوص خود، امامت را برای او قرار داده بود و پس از وفات ابی جعفر مکشوف شد و همه فهمیدند که جانشین امام هادی ، امام حسن عسگری علیهما السلام است.
اصول کافی، ج2
مصطفوی
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀احادیث برگزیده اصول کافی, ◀جلد2, ◀نص بر امامت امام حسن عسگری علیه السلام
[پنجشنبه 1398-11-24] [ 01:06:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علل شکست در جهاد |
... |
|
پس از اطّلاع از ماجراى حكميّت و نيرنگ عمرو عاص كه ابو موسى اشعری را فريب داد، و طبق شروطى كه براى حكميّت قبول كردند عملى نشد، امام اين خطبه را در سال 38 هجرى ايراد كرد.
1. ضرورت ستايش پروردگار: خدا را سپاس هر چند كه روزگار دشوارى هاى فراوان و حوادثى بزرگ پديد آورد. شهادت مى دهم جز خداى يگانه و بى مانند خدايى نباشد و جز او معبودى نيست، و گواهى مى دهم محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست.
2. علل شكست در جهاد پس از حمد و ستايش خدا، بدانيد كه نافرمانى از دستور نصيحت كننده مهربان دانا و با تجربه، مايه حسرت و سرگردانى و سرانجامش پشيمانى است. من رأى و فرمان خود را نسبت به حكميّت به شما گفتم، و نظر خالص خود را در اختيار شما گذاردم. (اى كاش كه از قصير پسر سعد اطاعت مى شد) ولى شما همانند مخالفانى ستمكار، و پيمان شكنانى نافرمان، از پذيرش آن سرباز زديد، تا آنجا كه نصيحت كننده در پند دادن به ترديد افتاد، و از پند دادن خوددارى كرد. داستان من و شما چنان است كه برادر هوازنى سروده است: «در سرزمين منعرج، دستور لازم را دادم امّا نپذيرفتند، كه فردا سزاى سركشى خود را چشيدند.»
خطبه35
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀خطبه ها, ◀جنگ صفین در نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ◀ابوموسی اشعری در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه
[چهارشنبه 1398-11-23] [ 08:19:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
فرهنگ جاهلیت از زبان حضرت علی |
... |
فرهنگ جاهليّت از زبان حضرت علی
خداوند، پيامبر اسلام، حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را هشدار دهنده جهانيان مبعوث فرمود، تا امين و پاسدار وحى الهى باشد، آنگاه كه شما ملّت عرب، بدترين دين را داشته، و در بدترين خانه زندگى مى كرديد، ميان غارها، سنگهاى خشن و مارهاى سمّى خطرناك فاقد شنوايى، به سر مى برديد، آب هاى آلوده مى نوشيديد و غذاهاى ناگوار مى خورديد، خون يكديگر را به ناحق مى ريختيد، و پيوند خويشاوندى را مى برديد، بت ها ميان شما پرستش مى شد، و مفاسد و گناهان، شما را فرا گرفته بود.
خطبه26
نهج البلاغه
.
.
موسسه اهل البیت ادامه »
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀خطبه ها, ◀عصر جاهلیت در نهج البلاغه
[چهارشنبه 1398-11-02] [ 09:32:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
تناسب نعمت ها با استعدادهاى گوناگون |
... |
|
تناسب نعمت ها با استعدادهاى گوناگون
پس از ستايش پروردگار؛
بدانيد كه تقديرهاى الهى چون قطرات باران از آسمان به سوى انسانها فرود مى آيد، و بهره هر كسى، كم يا زياد به او مى رسد. پس اگر يكى از شما براى برادر خود، برترى در مال و همسر و نيروى بدنى مشاهده كند، مبادا فريب خورد و حسادت كند، زيرا مسلمان (تا زمانى كه دست به عمل پستى نزده كه از آشكار شدنش شرمنده باشد و مورد سرزنش مردم پست قرار گيرد) به مسابقه دهنده اى مى ماند كه دوست دارد در همان آغاز مسابقه پيروز گردد تا سودى به دست آورد و ضررى متوجّه او نگردد.
هم چنين مسلمانى كه از خيانت پاك است انتظار دارد يكى از دو خوبى نصيب او گردد: يا دعوت حق را لبيك گفته عمر او پايان پذيرد «كه آنچه در نزد خداست براى او بهتر است»، و يا خداوند روزى فراوان به او دهد و صاحب همسر و فرزند و ثروت گردد، و هم چنان دين و شخصيّت خود را نگاه دارد.
دنیا
همانا ثروت و فرزندان، محصول دنيا و فانى شدنى، و عمل صالح زراعت آخرت است، گرچه گاهى خداوند، هر دوى آن را به ملّت هايى خواهد بخشيد.
از خدا در آن چه اعلام خطر كرده است بر حذر باشيد از خدا آنگونه بترسيد كه نيازى به عذر خواهى نداشته باشيد. عمل نيك انجام دهيد بدون آن كه به ريا و خود نمايى مبتلا شويد، زيرا هر كس، كارى براى غير خدا انجام دهد، خدا او را به همان غير واگذارد. از خدا، درجات شهيدان، و زندگى سعادتمندان، و هم نشينى با پيامبران را درخواست مى كنيم.
.
.
خطبه 23
نهج البلاغه
.
. موسسه اهل البیت
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه
[جمعه 1398-10-27] [ 07:55:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
مراحل خلقت |
... |
|
مراحل خلقت
خلقت را آغاز كرد، و موجودات را بيافريد، بدون نياز به فكر و انديشه اى، يا استفاده از تجربه اى، بى آن كه حركتى ايجاد كند، و يا تصميمى مضطرب در او راه داشته باشد.
براى پديد آمدن موجودات، وقت مناسبى قرار داد، و موجودات گوناگون را هماهنگ كرد، و در هر كدام، غريزه خاصّ خودش را قرار داد، و غرائز را همراه آنان گردانيد.
خدا پيش از آن كه موجودات را بيافريند، از تمام جزئيّات و جوانب آنها آگاهى داشت، و حدود و پايان آنها را مى دانست، و از اسرار درون و بيرون پديده ها، آشنا بود.
سپس خداى سبحان طبقات فضا را شكافت، و اطراف آن را باز كرد، و هواى به آسمان و زمين راه يافته را آفريد، و در آن آبى روان ساخت، آبى كه امواج متلاطم آن شكننده بود، كه يكى بر ديگرى مى نشست، آب را بر بادى طوفانى و شكننده نهاد، و باد را به باز گرداندن آن فرمان داد، و به نگهدارى آب مسلّط ساخت، و حد و مرز آن را به خوبى تعيين فرمود. فضا را در زير تند باد و آب را بر بالاى آن در حركت بود.
سپس خداى سبحان طوفانى بر انگيخت كه آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پى در پى در هم كوبيد. طوفان به شدّت وزيد، و از نقطه اى دور دوباره آغاز شد.
سپس به طوفان امر كرد تا امواج درياها را به هر سو روان كند و بر هم كوبد و با همان شدّت كه در فضا وزيدن داشت، بر امواج آب ها حمله ور گردد از اوّل آن بر مى داشت و به آخرش مى ريخت، و آب هاى ساكن را به امواج سركش بر گرداند. تا آنجا كه آب ها روى هم قرار گرفتند، و چون قلّه هاى بلند كوه ها بالا آمدند.
امواج تند كف هاى بر آمده از آب ها را در هواى باز، و فضاى گسترده بالا برد، كه از آن هفت آسمان را پديد آورد.
آسمان پايين را چون موج مهار شده، و آسمان هاى بالا را مانند سقفى استوار و بلند قرار داد، بى آن كه نيازمند به ستونى باشد يا ميخ هايى كه آنها را استوار كند. آنگاه فضاى آسمان پايين را به وسيله نور ستارگان درخشنده زينت بخشيد و در آن چراغى روشنايى بخش (خورشيد)، و ماهى درخشان، به حركت در آورد كه همواره در مدار فلكى گردنده و بر قرار، و سقفى متحرّك، و صفحه اى بى قرار، به گردش خود ادامه دهند.
خلقت فرشتگان
سپس آسمان هاى بالا را از هم گشود، و از فرشتگان گوناگون پر نمود.
گروهى از فرشتگان همواره در سجده اند و ركوع ندارند و گروهى در ركوعند و یاراى ایستادن ندارند و گروهى در صف هایى ایستاده اند كه پراكنده نمى شوند.
و گروهى همواره تسبیح گویند و خسته نمى شوند و هیچ گاه خواب به چشمشان راه نمى یابد، و عقل هاى آنان دچار اشتباه نمى گردد، بدن هاى آنان دچار سستى نشده، و آنان دچار بى خبرى برخاسته از فراموشى نمى شوند.
برخى از فرشتگان، امینان وحى الهى، و زبان گویاى وحى براى پیامبران مى باشند، كه پیوسته براى رساندن حكم و فرمان خدا در رفت و آمدند. جمعى از فرشتگان حافظان بندگان، و جمعى دیگر دربانان بهشت خداوندند.
بعضى از آنها پاهایشان در طبقات پایین زمین قرار داشته، و گردن هاشان از آسمان فراتر، و اركان وجودشان از اطراف جهان گذشته، عرش الهى بر دوش هایشان استوار است، برابر عرش خدا دیدگان به زیر افكنده، و در زیر آن، بالها را به خود پیچیده اند.
میان این دسته از فرشتگان با آنها كه در مراتب پایین ترى قرار دارند، حجاب عزّت، و پرده هاى قدرت، فاصله انداخته است. هرگز خدا را با وهم و خیال، در شكل و صورتى نمى پندارند، و صفات پدیده ها را بر او روا نمى دارند، هرگز خدا را در جایى محدود نمى سازند، و نه با همانند آوردن، به او اشاره مى كنند.
خطبه 1(بخش دوم)
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀خطبه ها, ◀مراحل خلقت در نهج البلاغه
[یکشنبه 1398-08-26] [ 08:08:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علل سقوط جامعه |
... |
نامه امام علی علیه السلام به ابوموسی اشعری در پاسخ کار حکمین
علل سقوط جامعه
بسیاری از مردم نسبت به بخش زیادی از نصیبِ {اخروی} خود دگرگون شدند، پس به دنیا روی آوردند و سخن از روی هوی و هوس گفتند و من در این کار دچار شگفتی شده ام. در آنجا مردمی خودپسند گرد آمده اند، من اکنون زخمی را از آنان درمان می کنم که ترسم به صورت خون لخته درآید {و علاج ناشده بماند}.
بدان ، هیچ کس به وحدت و الفت امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم حریص تر از من نیست .
من در این کار پاداش نیکو و بازگشت به جایگاه شایسته را می جویم و دیری نپاید که به آنچه بر خود لازم دانسته ام وفا کنم، اگر چه تو از آن شایستگی که هنگام جدایی از من داشتی بازگشته باشی زیرا شقاوتمند کسی است که از سود خرد و تجربه ای که به او داده شده محروم گردد.
من بیزارم از اینکه گوینده ای سخن باطل بگوید یا اینکه کاری را که خداوند به صلاح آورده، تباه سازم. پس آنچه را نمی شناسی، رها ساز که مردم بدکردار با گفتارهای نادرست به سوی تو می شتابند.
و السلام.
نامه78
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀نامه ها, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀ابوموسی اشعری در نهج البلاغه
[ 10:51:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
رفتار حاکم با مردم |
... |
?نامه امام علی علیه السلام به عبدالله بن عباس هنگامی که او را در بصره به جای خود نشاند.
?اخلاق فرماندهی
در برخورد با مردم و در مجلس خود و داوری میان آنان گشاده رو باش. از خشم بپرهیز که سبکسری و از سوی شیطان است
بدان آنچه تو را به خدا نزدیک نماید از آتش دور می سازد و آنچه تو را از خدا دور کند به آتش نزدیک می نماید.
نامه 76
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀نامه ها, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه
[ 10:28:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
ویژگی افرادی که به جبهه باطل رفتند در نامه حضرت علی |
... |
نامه علی به سهل بن حنیف انصاری، کارگزار امام در مدینه درباره جمعی از مردم مدینه که به معاویه پیوستند. (در سال 37 هجری)
اما بعد!
به من خبر رسید که تنی چند از مردانی که نزد تو هستند، پنهانی به سوی معاویه می روند.
تاسف مخور که از عدد یارانت می کاهد و از یاریشان کم می شود. برای گمراهی آنان و آرامش خاطر تو همین بس که آنان از هدایت و حق گریخته اند و به سوی کوری و نادانی شتافته اند.
اینان اهل دنیایند به آن روی نهاده و به دنبالش افتاده اند . عدالت را شناختند و دیدند شنیدند و فهمیدند و دانستند که مردم در نظر ما در حق برابرند، در عین حال برای رسیدن به نان و نوایی گریختند. از رحمت خدا دور باشند، دور.
به خدا سوگند ! اینان از ستم نگریختند و به عدل نپیوستند. امید آن دارم که خداوند دشواری این امر را بر ما آسان و ناهمواریش را هموار سازد. ان شاء الله
و السلام
.
.
نامه70
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀ ویژگی کارگزاران در نهج البلاغه
[سه شنبه 1398-06-05] [ 08:55:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
خیانت منذز و توبیخ حضرت علی |
... |
نامه امام علی علیه السلام به منذر بن جارود عبدی که در قسمتی از آنچه امام او را بر آن ولایت داده بود، خیانت کرد
دنیا و آخرت
اما بعد!
درستکاری پدرت مرا فریفت ( و به تو خوشبین کرد) و پنداشتم که تو از روش او پیروی می کنی و راه او را می روی. ولی آن گونه که به من خبر رسیده از پیروی هوای نفس دست نمی کشی و اندوخته ای برای آخرتت نمی گذاری به بهای ویران ساختن آخرتت دنیای خود را آباد می کنی و به بهای جدا شدن از دینت به دودمانت می پیوندی.
اگر آنچه از تو برایم گزارش شده درست باشد شتر خانواده ی تو و بند کفشت از تو بهتر است!
کسی با صفات تو شایسته ی آن نیست که مرزی توسط او بسته شود یا فرمانی به دست او اجرا گردد یا مقامش بالا رود یا در امانتی شریک شود و یا کسی از خیانت او ایمن باشد. هنگامی که نامه ام به دستت می رسد به نزد من آی، ان شاء الله
نکته؛ سید رضی: این منذر کسی است که امیر المومنان علیه السلام درباره ش فرمود: ” از روی خودپسندی پیوسته به چپ و راست خود نگاه می کند و در دو بُرد گران قیمت خود می خرامد و کفش هایش را فوت می کند که گرد و خاک را از آن بزداید.”
.
.
نامه 71
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه
[ 08:44:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
دنیا و مرگ در نامه حضرت علی |
... |
نامه حضرت علی علیه السلام به عبدالله بن عباس رحمه الله
دنیا ، مرگ
اما بعد!
تو از اَجَلت پیشی نخواهی گرفت و آنچه که روزی تو نباشد، ندهند. بدان که دنیا دو روز است: به سود تو و روزی بر زیان تو.
دنیا سرایی است که دست به دست می گردد و آنچه از دنیا بهره ی تو باشد به تو می رسد هرچند ناتوان باشی و آنچه از دنیا بر زیان تو باشد با نیروی خود نتوانی آن را بازگردانی.
.
.
نامه 72
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه
[ 08:34:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
افشای چهره معاویه |
... |
نامه حضرت علی به معاویه لعن الله علیه
افشای چهره ی معاویه
اما بعد!
من از آنکه پیاپی به نامه هایت پاسخ می دهم و به سخنانت گوش می سپارم می پندارم که اندیشه ام سست شده و زیرکیم دچار خطا گشته .
تو در اموری که از من می خواهی و نامه هایی که برای پاسخ گرفتن به من می نویسی چونان کسی هستی که در خوابی سنگین فرو رفته و خواب های دروغ می بیند یا مانند کسی هستی که سرگردان ایستاده و از ایستادن به مشقت افتاده نمی داند آنچه رخ خاهد داد به سود اوست یا بر زیانش.
البته تو همانند چنین کسی نیستی ، بلکه او همانند توست!
به خدا سوگند!
اگر ماندن برخی را نمی خواستم، ضربات کوبنده ای از من بر تو وارد می آمد که استخوان را بکوبد و گوشت را آب کند.
شیطان
بدان که شیطان نمی گذارد که به نیکوترین کارت بپردازی و گوش به نصیحت بسپاری. و سلام بر اهلش
.
.
نامه 73
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه
[ 08:27:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
عهد نامه امام علی با مردم یمن |
... |
عهد نامه امام علی علیه السلام در میان قبیله ربیعه و مردم یمن
قرآن
این پیمانی است که مردم یمن از شهرنشین و بادیه نشین و ربیعه از شهرنشیین و بادیه نشین اش بر آن توافق دارند که از کتاب خدا پیروی کنند، مردم را به آن دعوت نمایند و به پذیرفتن آن دستورشان دهند و هرکس را که به قرآن دعوت کند و به آن فرمان دهد اجابت نمایند و بر این هیچ مزدی نگیرند و به جایگزین آن رضایت ندهند. در برابر کسی که با این پیمان مخالفت کند و آن را واگذارد ، متحد و یار یکدیگر و یک صدا باشند .
وفای به عهد
پیمان خود را به سبب سرزنش یا خشم کسی یا خوار ساختن و دشنام دادن گروهی به گروه دیگر نشکنند.
حاضر و غائب ، کم خرد و دانا ، بردبار و جاهل همه بر این پیمان شهادت دادند {و به آن متعهد شدند} عهد و پیمان خدا بدین وسیله بر عهده ی ایشان است. “قطعا از پیمان خدا پرسش خواهد شد.” این عهد نامه را علی بن ابی طالب نوشت.
.
.
نامه 74
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه
[ 08:16:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
اقسام کفر |
... |
| |
روايتى از امام صادق (ع) در باره اقسام كفر
در کتاب كافى از زبيرى از امام صادق علیه السلام روايت آورده كه گفت: به آنجناب عرضه داشتم: وجوه كفر را كه در كتاب خدا آمده برايم بيان بفرما.
فرمود: كفر در كتاب خدا برپنج قسم است، اول كفر جحود، و جحود هم خود، دو جور است، سوم كفر بترك دستورات الهى، چهارم كفر برائت، پنجم كفران نعمت.
الف) کفر جحود: دو قسم است؛
اول: انكار ربوبيت خدا است، و اين اعتقاد كسى است كه ميگويد: نه ربى هست، و نه بهشتى، و نه دوزخى، و صاحبان اين عقيده دو صنف از زنادقه هستند، كه بايشان دهرى هم مى گويند، همانهايی كه قرآن كلامشان را حكايت كرده كه گفته اند:
“وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ؛ جز روزگار كسى ما را نمى ميراند “و اين دينى است كه از طريق امتحان و دل بخواه براى خود درست كرده اند، و گفتارشان خالى از حقيقت و تحقيق است اما خداوند متعال در جواب آنها گفته است:
“إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ"[1] جز پندار دليل ديگرى ندارند”
و نيز فرموده: “إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ، كسانى كه كافر شدند بر ايشان يكسان است، چه انذارشان كنى، و چه نكنى ايمان نمىآورند"[2] يعنى بدين توحيد ايمان نمى آورند.
دوم: جحود بر معرفت است، و آن اين است كه كسى با اينكه حق را شناخته، و برايش ثابت شده، انكار كند.
خداى عز و جل در باره آنها فرموده است:” وَ جَحَدُوا بِها، وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ، ظُلْماً وَ عُلُوًّا،[3] دين خدا را انكار كردند، با اينكه در دل بحقانيت آن يقين داشتند، ولى چون ظالم، و سركش بودند، زير بار آن نرفتند".
و نيز فرموده است: “وَ كانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا، كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكافِرِينَ، قبل از آمدن اسلام يهوديان بكفار مىگفتند بزودى پيامبر آخر الزمان مىآيد، و ما را بر شما پيروزى مىبخشد، ولى همين كه اسلام آمد، بدان كافر شدند، پس لعنت خدا باد بر كافران".[4]
ب) وجه سوم از كفر، كفران نعمت است، خداى سبحان در باره اش از سليمان حكايت كرده كه گفت:
“هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي، لِيَبْلُوَنِي، أَ أَشْكُرُ؟ أَمْ أَكْفُرُ؟ وَ مَنْ شَكَرَ، فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ، وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ، اين از فضل پروردگارم است، تا مرا بيازمايد، آيا شكر مىگزارم؟ يا كفران مىكنم؟ و كسى كه شكر گزارد، بنفع خود شكر كرده و كسى كه كفران كند خدا بى نياز و كريم است"[5]
و نيز فرموده: “لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ، وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ، اگر شكر بگذاريد نعمت را برايتان زياده كنم، و اگر كفر بورزيد، بدرستى عذابم شديد است."[6]
و نيز فرموده:“فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ، وَ اشْكُرُوا لِي، وَ لا تَكْفُرُونِ؛ بياد من افتيد تا بيادتان بيفتم و شكرم بگذاريد، وكفرانم مكنيد."[7]
در اين چند آيه كلمه كفر بمعناى كفران نعمت است.
ج) وجه چهارم از كفر، ترك دستورات خداى عز و جل ميباشد.
خداوند متعال درباره آن فرموده: “وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ لا تَسْفِكُونَ دِماءَكُمْ، وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ، ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ، وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِنْكُمْ، مِنْ دِيارِهِمْ، تَظاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ، وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسارى، تُفادُوهُمْ، وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْراجُهُمْ، أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ؟ و تكفرون ببعض؟
و چون پيمان از شما گرفتيم، كه خون يكديگر مريزيد، و يكديگر را از ديارتان بيرون مكنيد، شما هم بر اين پيمان اقرار كرديد، و شهادت داديد، آن گاه همين شما يكديگر را كشتيد، و از وطن بيرون كرديد، و بر دشمنى آنان و جنايتكارى پشت به پشت هم داديد، و چون اسيرتان ميشدند، فديه مىگرفتيد، با اينكه فديه گرفتن و بيرون راندن بر شما حرام بود، آيا به بعضى احكام كتاب ايمان مىآوريد، و به بعضى كفر مىورزيد؟)[8] (يعنى عمل نمى كنيد)؟
در اين آيه منظور از كفر، ترك دستورات خداى عز و جل ميباشد، چون نسبت ايمان هم بايشان داده، هر چند كه اين ايمان را از ايشان قبول نكرده، و سودمند بحالشان ندانسته، و فرموده: (فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا، وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ إِلى أَشَدِّ الْعَذابِ، وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ، پس چيست جزاى هر كه از شما چنين كند، بجز خوارى در زندگى دنيا، و روز قيامت بسوى شديدترين عذاب بر مىگردند، و خدا از آنچه مىكنيد غافل نيست).[9]
د) وجه پنجم از كفر، كفر برائت است، خداى عز و جل در باره آن از ابراهيم خليل (ع) حكايت كرده، كه گفت:
“كَفَرْنا بِكُمْ، وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ، از شما بيزاريم، و ميان ما و شما دشمنى و خشم آغاز شد، و دست از دشمنى برنميداريم، تا آنكه بخداى يگانه ايمان بياوريد."[10]
در اين آيه كفر بمعناى بيزارى آمده است.
و نيز از ابليس حكايت مى كند، كه از دوستان انسى خود در روز قيامت بيزارى جسته، ميگويد:
“إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ، من از اينكه شما مرا در دنيا شريك قرار داديد بيزارم)[11].
و نيز از قول بت پرستان حكايت مىكند، كه در قيامت از يكدگر بيزارى ميجويند، و فرموده:
(إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً، مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا، ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ، وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضاً، تنها علت بتپرستى شما در دنيا رعايت دوستى با يكديگر بود، ولى روز قيامت از يكديگر بيزارى جسته، يكديگر را لعنت خواهيد كرد)[12].
كفر در اين آيه نيز بمعناى بيزارى آمده[13].
*علامه طباطبائی: اين روايت در حقيقت ميخواهد بفرمايد: كه كفر شدت و ضعف مىپذيرد.[14]
. [1] ( 1)- سوره جاثيه آيه 24 [2] ( 2)- سوره بقره آيه 6 [3] ( 3)- سوره نمل آيه 14 [4] ( 4)- بقره آيه 89 [5] ( 5)- سوره نمل آيه 40 [6] ( 6)- سوره ابراهيم آيه 7 [7] ( 1)- بقره آيه 152 [8] ( 2 و 3)- سوره بقره آيه 85 [9] ( 2 و 3)- سوره بقره آيه 85 [10] ( 4)- سوره ممتحنه آيه 4. [11] ( 5)- سوره ابراهيم آيه 22. [12] ( 6)- سوره عنكبوت آيه 26. [13] ( 7)- اصول كافى ج 2 ص 389 ح 1
.
. [14] تفسیر المیزان،جلد1، ص84-85
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش
[دوشنبه 1398-06-04] [ 07:38:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
وصیت نامه امام موسی کاظم به امام رضا علیهما السلام |
... |
|
وصیت نامه امام موسی کاظم به امام رضا علیهما السلام
دلیلی بر امامت امام رضا علیه السلام
یزید بن سلیط گوید : هنگامی که موسی بن جعفر علیه السلام وصیت می فرمود (ده تن را ) راگواه گرفت …. که این وصیت نامه به خط خود من است که وصیت جدم امیر المومنین علی بن ابی الطالب علیه السلام و محمد بن علی (امام محمد بن باقر علیه السلام) را حرف به حرف استنساخ کرده ام و وصیت جعفر بن محمد هم مانند این است .
همانا من به علی وصیت می کنم و پسران دیگرم را همراه او میسازم به شرط اینکه او بخواهد و آنها را شایسته تشخیص دهد و دوست داشته باشد که تثبیتشان کند و اگر نخواست و دوست داشت که خارجشان کند اختیار با اوست و با وجود او ایشان اختیاری ندارند.
و نیز وصیت نمودم به او و پسرانم ؛ ابراهیم، عباس، قاسم، اسماعیل و احمد، سرپرستی موقوفات و اموال و بردگان و کودکانم را که بازماندگان منند و نیز ام احمد را ، ولی و سرپرستی زنانم با علی است نه با آنها.
و تولیت ثلث موقوفه پدرم و ثلث خودم نیز تنها با اوست که درهر راه خواهد به مصرف رساند و نسبت به آنها حق صاحب مال به را نسبت به مالش دارد، اگر خواهد بفروشد یا ببخشد یا واگذار کند یا به کسانی که نام بردم یا دیگرانی که نام نبردم صدقه دهد، اختیار با اوست .
او به جای من است در این وصیت نسبت به مال و اهل و فرزندانم.
و اگر بخواهد برادرانش که در نوشته ام نام بردم ثابت بدارد و اگر نخواهد اختیار دارد که خارجشان کند. بر او سرزنشی نیست و کسی حق رد کردن او را ندارد و اگر دریافت که حال آنها نسبت به زمانی که من از ایشان جدا می شوم تغییر کرد ( مانند عروض جنون و خیانت..) حق دارد ایشان را تحت سرپرستی خود درآورد و اگر یکی از آنها بخواهد خواهر خود را شوهر دهد جز با اجازه و فرمان او حق ندارد زیرا او به امر ازدواج فامیلش آشناتر است.
و هر سلطان یا هر شخصی از مردم که از او جلوگیری کند، یا او را نسبت به آنچه در این مکتوب ذکر نمودم، یا نسبت به اشخاصی که نام بردم (از زنان و کودکان) مانع شود، از خدا و رسولش بیزاری جسته و خدا و رسولش نیز از او بیزار باشند، و لعنت و خشم خدا و لعنت لاعنان و ملائکه مقربین و پیغمبران و مرسلین و تمام مومنین بر او باد و هیچ یک از سلاطین حق ندارد او را از کاری باز دارد.
من از او دادخواهی و بستانکاری ندارم و برای هیچ یک از فرزندانم نزد او مالی نیست و هرچه گوید درست است، اگر کم کند او خود بهتر داند و اگر زیاد کند او همچنان راستگوست و مقصود من از وارد کردن فرزندانی را که در وصیت وارد کردم ، تنها از نظر احترام به نام و تکریم آنها بود.
و کنیزانی که از من اولاد دارند، آنهائی که در منزل خود بمانند و با حجاب باشند اگر او بخواهد آنچه در زندگی من داشتند به آنها بدهد و هر کدام از آنها که شوهر کند دیگر حق ندارد به حرمسرای من بازگردد مگر در صورتی که علی رای دیگری دهد و دخترانم نیز همچنانند و جزء به رای و مشورت او نه هیچ برادر مادری و نه هیچ سلطان و نه هیچ عموئی حق دارد دخترانم را شوهر دهد، اگر این کار را بکند با خدا و رسولش مخالفت کرده و با سلطنت خدائی جنگیده اند.
علی به ازدواج فامیل خویش بیناتر است اگر بخواهد به شوهر دهد ، می دهد و اگر خواهد ترک کند، ترک می کند. من به آن زنها همچنان که در مکتوبم نوشته ام وصیت کرده ام و خدا را بر آنها گواه گرفته ام و علی و ام احمد هم گواهند.
و هیچ کس را نرسد که وصیت مرا برخلاف آنچه ذکر کردم و نام بردم ظاهر سازد و منتشر کند.
هرکه بدی کند بر خود کرده و هرکه نیکی کند به خود کرده است. پروردگارت به بندگان ستمگر نیست و درود خدا بر محمد و خاندانش باد. هیچ سلطان و شخص دیگری حق ندارد این وصیت نامه را که پائینش را مهر کرده ام پاره کند، کسی که چنین کند لعنت و خشم خدا و لعنت لاعنان و ملائکه مقربین و جمعیت پیمبران و مومنان از مسلمین بر او باد و تنها علی حق دارد وصیت مرا بگشاید(سپس در جای امضا نوشت) نوشت و مهر کرد ابو ابراهیم (موسی بن جعفر علیه السلام) و گواهان و صلی الله علیه و علی آله.
.
.
اصول کافی، جلد2، ص97-99
ترجمه مصطفوی
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش
[ 07:34:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
دعای زیبای امام رضا علیه السلام برای برادران خود |
... |
دعای امام رضا علیه السلام در حق برادران خود
همانا ای برادرانم!
خدا می داند که من مشتاق دلخوشی شمایم،
خدایا! اگر تو میدانی که من صلاح ایشان را می خواهم و نسبت به آنها خوش رفتار و پیوند ساز و مهربانم.
در هر شب و روز مرا برای کارهای ایشان یاری کن و جزای خیرم بده
و اگر قصد دیگری دارم تو هر پنهانی را می دانی
مرا چنان که سزاوارم جزا بده اگر قصد بدی دارم جزای بد و اگر قصد خیری دارم جزای خیرم ده
خدایا! ایشان را اصلاح کن و کارهایشان را اصلاح کن و شیطان را از ما و آنها دور کن و آنها را بر اطاعتت یاری و به هدایتت موفق دار
همانا ای برادر! من خوشحالی شما را شائقم و به صلاح شما کوشایم و خدا نسبت به آنچه می گویم مورد اعتماد است.
.
.
اصول کافی جلد2، ص102
ترجمه مصطفوی
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀دعای زیبای امام رضا برای برادران خود
[ 07:29:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
اوصاف امام رضا از زبان امام صادق علیهما السلام |
... |
|
اوصاف امام رضا علیه السلام از زبان امام صادق علیه السلام
زید بن سلیط زیدی گوید: در بین راهی که به عمره می رفتیم به موسی بن جعفر علیه السلام برخوردم و عرض کردم: قربانت گردم، این مکان را که ما در آن هستیم به یاد می آورید؟
فرمود: آری! تو هم یادت می آید؟ عرض کردم: آری، من و پدرم شما را در اینجا ملاقات کردیم و امام صادق علیه السلام و برادران شما هم بودند. پدرم به امام صادق علیه السلام عرض کرد: پدر و مادرم به قربانت، شما همه امامان پاک هستید، ولی کسی از مرگ برکنار نمی ماند به من مطلبی بفرمائید که جانشین خود بازگویم تا گمراه نشود.
فرمود: آری ای ابا عبدالله (کنیه پدر زید است) اینان پسران منند و این سرور آنهاست. اوست که حکم و فهم و سخاوت وشناسائی احتیاجات و اختلافات مردم را در امر دین ودنیایشان می داند و اخلاق و پاسخ دادنش نیکوست و او دری از درهای خدای عزوجل است و امتیاز دیگری دارد که از همه اینها بهتر است، پدر عرض کرد: آن چیست؟ پدر و مادرم به قربانت
حضرت فرمود: خدای عزوجل فریادرس و پناه و علم و نور و فضیلت و حکمت این امت را از صلب او بیرون می آورد(یعنی امام هشتم علیه السلام) او بهترین مولود و بهترین کودک (زمان خود) است ، خدای عزوجل به وسیله او از خون ریزی جلوگیری کند و میان مردم آشتی دهد و پراکنده را گرد آورد و رخنه را اصلاح کند برهنه را بپوشاند و گرسنه را سیر کند و هراسان را ایمن سازد؛ خدا به برکت او باران فرستد و بر بندگان ترحم کند او بهترین پیران و بهترین جوانان است، گفتارش حکمت و خاموشیش علم است؛ آنچه مردم در آن اختلاف دارند، فیصل دهد و پیش ازبلوغش بر فامیلش سروری کند.
.
.
اصول کافی جلد2 ص91 تا 92
ترجمه مصطفوی
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀اوصاف امام رضا در کلام امام صادق علیه السلام
[ 07:27:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نص بر امامت امام رضا علیه السلام |
... |
|
نص بر امامت امام رضا علیه السلام
امام موسی کاظم علیه السلام درباره جانشین خود به یزید بن سلیط زیدی فرمود:
خبر امامت او (در خواب- مرآت-) از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بمن رسيده و خود او و معاصرينش را بمن نشان داده است، و او نيز تا از پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و جدم على صلوات اللَّه عليه خبر نرسد بكسى از ما وصيت نكند .
من در خواب ديدم كه همراه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله انگشتر و شمشير و عصا و كتاب و عمامه اى بود.
عرضكردم: يا رسول اللَّه! اينها چيست؟
فرمود: عمامه رمز سلطنت خداى عز و جل است و شمشير رمز عزت خداى تبارك و تعالى است و كتاب رمز نور خداى تبارك و تعالى و عصا رمز نيروى خداست و انگشتر رمز جامع همه اين امور است.
سپس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بمن فرمود:
امرامامت از تو بيرون رفته و بديگرى رسيده است (يعنى نزديكست بيرون رود و بديگرى رسد يا تعيين امام از دست تو بيرونست- مرآت-).
عرضكردم: يا رسول اللَّه بمن بنما كه او كيست؟
فرمود، من هيچ يك از امامان را نديدم كه از مفارقت امر امامت مانند تو بيتابى كند (گويا بيتابى حضرت بواسطه اين بود كه ميدانست فرزندانش پس از وى اختلاف كنند و شيعيانش دسته دسته شوند) اگر امر امامت از روى محبت و دوستى ميبود كه اسماعيل از تو نزد پدرت محبوبتر بود، ولى امام از جانب خداى عز و جل تعيين مىشود.
سپس موسى بن جعفر عليه السلام فرمود: من تمام فرزندان زنده و مردهام را بنظر آوردم، آنگاه امير المؤمنين عليه السلام بپسرم على اشاره كرد و فرمود: اين سرور آنهاست: او از من و من از اويم و خدا با نيكوكارانست.
موسى بن جعفر گويد: من (در خواب) متوجه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله شدم و گفتم: پدر و مادرم بقربانت، شما همه فرزندانم را يك جا گفتيد، بفرمائيد كداميك امامست؟ فرمود: آنكه با نور خداى عز و جل بنگرد و با فهمش بشنود و با حكمتش سخن گويد، درست ميرود و لذا اشتباه نكند، علم دارد و لذا نادانى نكند، حكمت و علم باو آموخته شده- آنگاه دست پسرم على را گرفت و فرمود: او اين است.
و چون خواستى (وصيت كنى) على را بطلب تا ترا (در حال زنده بودنت) غسل دهد و كفن پوشد، زيرا غسل دادن او ترا پاك كند و جز آن درست نباشد و اين سنتى است كه از پيش ثابت شده. و بايد (هنگام نماز ميت) تو در برابرش بخوابى و برادران و عموهايش را پشت سر او بصف كن و باو دستور ده كه 9 تكبيرتر تو بگويد (يعنى براى احترام و امتياز تو چهار تكبير بيشتر از نماز بر ميتهاى ديگر بگويد) زيرا وصيت او پا بر جا شده و در حال زنده بودنت متصدى كارهاى تو باشد. سپس فرزندانت را كه بعد او هستند گرد آور و بنفع او از ايشان گواهى بگير و خدا را هم گواه گير و همان خدا براى گواهى كافيست
يزيد گويد: سپس موسى بن جعفر عليه السلام بمن فرمود: مرا امسال ميگيرند و امر امامت با پسرم على است كه همنام دو على (از امامان گذشته) است: على اول على بن ابى طالب و على دوم على بن الحسين عليهم السلام است. فهم و خويشتندارى و نصرت و دوستى و دين و محنت على اول و محنت و شكيبائى بر ناملايمات على دوم باو عطا شده است، و تا چهار سال بعد از مرگ هارون آزادى زبان ندارد.!
سپس بمن فرمود: اى يزيد! چون باينجا عبورت افتاد و او را ملاقات كردى- كه ملاقات هم خواهى كرد- باو مژده بده كه خدا پسرى باو خواهد داد، امين، مورد اعتماد و مبارك. و او بتو خبر دهد كه مرا در اينجا ملاقات كردهئى آن هنگام تو باو خبر ده كه آن كنيزك مادر آن پسر كنيزيست از خاندان ماريه كنيز رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و مادر ابراهيم، و اگر توانستى سلام مرا بآن كنيز هم برسانى، برسان.
يزيد گويد: برادران على (بن موسى عليه السلام) اميد داشتند كه (در امامت) وارث موسى بن جعفر باشند.
اصول کافی، جلد2، ص 93_96
ترجمه مصطفوی
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀نص بر امامت امام رضا علیه السلام
[ 07:18:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
تفسیر المیزان، مهر زدن بر قلوب |
... |
|
? نکاتی از تفسیر شریف المیزان در باب آیات 6 و 7 سوره بقره
✅نکته اول؛ علامه طباطبائی مقصود از کفار در عبارت “ان الذین کفروا” را #مطلق_کفار نمی داند بلکه به قرینه عبارت ” سوَاءٌ عَلَيْهِمْ ءَ أَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ” مقصود از آنان سردمداران مشرکین قریش و بزرگان مکه است یعنی کسانی که در امر دین عناد و لجاجت دارند و در دشمنی با دین خدا از هیچ کوشش و کارشکنی کوتاهی نمی کنند. عبارت فوق را می توان با توجه به دلایل ذیل استنباط کرد؛
اولا؛ اگر مطلق “کفار” باشد در این صورت باب هدایت به کلی مسدود می شود و آمدن پیامبر اسلام سودی به حال کافران نخواهد داشت.
ثانیا؛ عبارت ” الَّذِينَ كَفَرُوا سوَاءٌ عَلَيْهِمْ ءَ أَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُون” َدر دو جای قرآن آمده است آیه 6 سوره بقره و دیگری در سوره یس. سوره یس مکی است و سوره بقره مدنی که در اوائل هجرت و بعد از جنگ بدر نازل شد که می تواند موید نتیجه بالا می باشد.
ثالثا؛ در هر کجای قرآن که عبارت “إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا “ آمده، مراد کفار مکه اند که با دعوت دین مخالفت کردند مگر آنکه قرینه ای درکلام باشد که خلاف آن را ثابت کند.
✅نکته دوم؛
در آیه “ خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصرِهِمْ غِشوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ” خداوند متعال در ابتدا مهر زدن بر دلها را به خودش نسبت داده ولی پرده داشتن گوش و چشم را به خود کفار نسبت داده است. یعنی یک مرتبه از کفر از ناحیه خودشان بوده است که زیر بار حق نرفتند و در مرتبه شدیدتر خدا به عنوان مجازات بر قلوب آنها پرده انداخته است.
✅نکته سوم؛
وجوه كفر
در كافى از زبيرى از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه گفت : بانجناب عرضه داشتم : وجوه كفر را كه در كتاب خدا آمده برايم بيان بفرما، فرمود: كفر در كتاب0 خدا بر پنج قسم است ، اول كفر جحود، و جحود هم خود، دو جور است ، سوم كفر بترك دستورات الهى ، چهارم كفر برائت ، پنجم كفران نعمت .
تفسیر المیزان، آیات6-7سوره بقره
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀ سوره بقره, ◀آیات6_7،مهر زدن بر قلوب
[دوشنبه 1398-05-28] [ 08:08:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نامه حضرت علی برای خودسازی کارگزاران |
... |
|
??نامه حضرت علی به حارث همدانی
??خودسازی كارگزاران حكومتى
قرآن
به ريسمان قرآن چنگ زن، و از آن نصيحت پذير، حلالش را حلال، و حرامش را حرام بشمار ، و حقّى را كه در زندگى گذشتگان بود تصديق كن، و از حوادث گذشته تاريخ، براى آينده عبرت گير، كه حوادث روزگار با يكديگر همانند بوده، و پايان دنيا به آغازش مى پيوندد، و همه آن رفتنى است.
نام خدا را بزرگ دار، و جز به حق سخنى بر زبان نياور.
?مرگ و آخرت
مرگ و جهان پس از مرگ را فراوان به ياد آور، هرگز آرزوى مرگ مكن جز آن كه بدانى از نجات يافتگانى.
از كارى كه تو را خشنود، و عموم مسلمانان را ناخوشايند است بپرهيز
از هر كار پنهانى كه در آشكار شدنش شرم دارى پرهيز كن.
از هر كارى كه از كننده آن پرسش كنند، نپذيرد يا عذر خواهى كند، دورى كن. آبروى خود را آماج تير گفتار ديگران قرار نده.
و هر چه شنيدى باز گو مكن، كه نشانه دروغگويى است.و هر خبرى را دروغ مپندار، كه نشانه نادانى است.
خشمت را فرو نشان، و به هنگام قدرت ببخش، و به هنگام خشم فروتن باش.
و در حكومت مدارا كن تا آينده خوبى داشته باشى.
نعمت هايى كه خدا به تو بخشيده نيكو دار، و نعمت هايى كه در اختيار دارى تباه مكن، و چنان باش كه خدا آثار نعمت هاى خود را در تو آشكارا بنگرد.
و بدان!
بهترين مؤمنان، آن بود كه جان و خاندان و مال خود را در راه خدا پيشاپيش تقديم كند، چه آن را كه پيش فرستى براى تو اندوخته گردد، و آنچه را كه باقى گذارى سودش به ديگران مى رسد.
از دوستى با بى خردان و خلافكاران بپرهيز، زيرا هر كس را از آن كه دوست اوست مى شناسند.
و در شهرهاى بزرگ سكونت كن زيرا مركز اجتماع مسلمانان است.
و از جاهايى كه مردم آن از ياد خدا غافلند، و به يكديگر ستم روا مى دارند، و بر اطاعت از خدا به يكديگر كمك نمى كنند، بپرهيز.
در چيزى انديشه كن كه يارى ات دهد.
?شیطان
از نشستن در گذرگاههاى عمومى، و بازار، پرهيز كن كه جاى حاضر شدن شيطان، و بر انگيخته شدن فتنه هاست،.
و به افراد پايين تر از خود توجه داشته باش، كه راه شكر گزارى تو در برترى است.
?جهاد
در روز جمعه پيش از نماز مسافرت مكن،جز براى جهاد در راه خدا، و يا كارى كه از انجام آن ناچارى.
در همه كارهايت خدا را اطاعت كن، كه اطاعت خدا از همه چيز برتر است.
نفس خود را در واداشتن به عبادت فريب ده، و با آن مدارا كن، و به زور و اكراه بر چيزى مجبورش نساز، و در وقت فراغت و نشاط به كارش گير، جز در آنچه كه بر تو واجب است، و بايد آن را در وقت خاص خودش به جا آورى.
?مرگ و دنیا
بپرهيز از آن كه مرگ تو فرا رسد در حالى كه از پروردگارت گريزان، و در دنياپرستى غرق باشى.
از همنشينى با فاسقان بپرهيز كه شر به شر مى پيوندد،.
خدا را گرامى دار، و دوستان خدا را دوست شمار.
?شیطان
و از خشم بپرهيز كه لشگر بزرگ شيطان است.
والسلام.
.
.
نامه 69
نهج البلاغه
.
.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت علیهم السلام
کلیدواژه ها: #حارث_همدانی, #حضرت علی(ع), #خودسازی, #دنیا_در_نهج_البلاغه, #شیطان_در_نهج_البلاغه, #عبادت, #قرآن_در_نهج_البلاغه, #مرگ, #نامه69_نهج_البلاغه, #نفس, #کارکزاران موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ◀ ویژگی کارگزاران در نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه
[یکشنبه 1398-05-27] [ 07:38:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
گذشته خاندان معاویه از زبان حضرت علی |
... |
|
??از نامه هاى حضرت علی در جواب نامه معاويه و تهدیدات نظامی او:
?گذشته خاندان معاویه (لعنه الله علیه)
اما بعد، همان طور كه گفتى ما و شما با هم در الفت و اتفاق بوديم، ولى در گذشته بين ما و شما جدايى افتاد، زيرا ما ايمان آورديم و شما كفر ورزيديد، و امروز هم ما به راه راستيم و شما دچار فتنه ايد، و مسلمان شما اسلام نياورد مگر از روى بى ميلى، و اين در حالى بود كه تمام بزرگان عرب تسليم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شدند و همدست وى گشتند.
?طلحه و زبیر و عایشه
گفته بودى كه طلحه و زبير را من كشتم، و عايشه را تبعيد نمودم، و ميان دو شهر كوفه و بصره فرود آمدم، اين امور به تو ربطى ندارد، تو را در اين مسأله زيانى نيست و هم نيازى ندارد كه عذرش را از تو بخواهم.
? مهاجرین و انصار
و ياد آور شدى كه با لشگرى از مهاجرين و انصار به جنگ من خواهى آمد، معلومت باد از آن روزى كه برادرت اسير شد هجرت قطع گشت (و شما را نشايد كه به خود مهاجر گوييد)، اكنون اگر به ديدار من عجله دارى آسوده باش، كه اگر به ديدارت آيم سزاوار است كه خداوند مرا براى عقوبت تو بر انگيخته باشد، و اگر تو به ديدار من آيى مانند آن است كه برادر بنى اسد گفته:
“به استقبال باد تابستانى روند كه سنگ ريز و درشت را بر مى گيرد و بر آنان مى كوبد.” شمشيرى كه به وسيله آن جدّ و دايى و برادرت را كشتم پيش من است.
به خدا قسم چنانكه دانستم بر دلت غلاف گمراهى پوشيده، و عقلت اندك و ناقص است، شايسته است در باره تو گفته شود كه بر نردبانى بالا رفته اى كه تو را بر جاى بدى مشرف ساخته كه به زيان توست نه سود تو، چرا كه چيزى را خواستى كه گمشده تو نيست، و گوسپندى را چراندى كه مالكش نمى باشى، و امرى را خواستى كه نه اهلش هستى و نه در معدنش قرار دارى، چه اندازه گفتارت از عملت دور است، چه زود شبيه عموها و دايى هايت شدى كه شقاوت و آرزوهاى باطل آنان را به انكار محمّد صلّى اللّه عليه و آله واداشت، همان گونه كه مى دانى با او جنگيدند تا به خاك و خون در افتادند، نه از حادثه عظيمى به نفع خود دفاع كردند، و نه حريمى را در برابر شمشيرهايى كه ميدان نبرد از آن خالى نيست و با سهل انگارى سازگارى ندارد حمايت نمودند.
?عثمان
در باره كشندگان عثمان زياد از اندازه سخن گفتى، بيا مانند ديگران از من اطاعت كن، سپس آنان را نزد من به محاكمه كشان، تا بين تو و ايشان به كتاب خدا داورى كنم. ولى آنچه تو مى خواهى به مانند گول زدن طفل در ابتداى باز گرفتن او از شير است.
سلام بر اهلش.
.
.
نامه 64
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀عثمان در نهج البلاغه, ◀طلحه و زبیر در نهج البلاغه, ◀ عایشه در نهج البلاغه
[شنبه 1398-05-26] [ 07:16:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
لزوم رعایت تقوا برای حاکم از منظر حضرت علی |
... |
نامه حضرت علی به مالک اشتر
(نخست)او را بتقوا و ترس از خداوند،ایثار و فداکارى در راه اطاعتشو متابعت از آنچه در کتاب خدا قرآن بآن امر شده است فرمان مىدهد:بهمتابعت اوامرى که در کتاب الله آمده، فرائض و واجبات و سنتها،هماندستوراتى که هیچکس جز با متابعت آنها روى سعادت نمىبیند و جز با انکارو ضایع ساختن آنها در شقاوت و بدبختى واقع نمىشود باو فرمان میدهد که(آئین)خدا را با قلب دست و زبان یارى کند چرا که خداوند متکفل یارى کسى شدهکه او را یارى نماید و عزت کسیکه او را عزیز دارد.
و نیز او فرمان مىدهد که خواستههاى نابجاى خود را درهم بشکند.و بههنگام وسوسههاى نفس خویشتندارى را پیش گیرد زیرا که«نفس اماره»هم-واره انسان را به بدى وادار مىکند، مگر آنکه رحمت الهى شامل حال او شود.
(نخست)او را بتقوا و ترس از خداوند،ایثار و فداکارى در راه اطاعتشو متابعت از آنچه در کتاب خدا قرآن بآن امر شده است فرمان مىدهد:بهمتابعت اوامرى که در کتاب الله آمده، فرائض و واجبات و سنتها،هماندستوراتى که هیچکس جز با متابعت آنها روى سعادت نمىبیند و جز با انکارو ضایع ساختن آنها در شقاوت و بدبختى واقع نمىشود باو فرمان میدهد که(آئین)خدا را با قلب دست و زبان یارى کند چرا که خداوند متکفل یارى کسى شدهکه او را یارى نماید و عزت کسیکه او را عزیز دارد.
و نیز او فرمان مىدهد که خواستههاى نابجاى خود را درهم بشکند.و بههنگام وسوسههاى نفس خویشتندارى را پیش گیرد زیرا که«نفس اماره»هم-واره انسان را به بدى وادار مىکند، مگر آنکه رحمت الهى شامل حال او شود.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش
[سه شنبه 1398-05-08] [ 12:31:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علت ذکر نشدن نام حضرت علی و اهل بیت در قرآن |
... |
|
ابوبصیر گوید از امام صادق (علیه السلام) درباره قول خدای عزوجل ” خدا را فرمان برید و پیغمبر و کارداران خود را فرمان برید” 59 سوره نساء پرسیدم.
فرمود: درباره علی بن ابطالب و حسن و حسین علیهم السلام نازل شده است (زیرا در آن زمان همان سه نفر از ائمه حاضر بودند).
?به حضرت عرض کردم مردم می گویند: چرا نام علی و خانواده اش در کتاب خدا عزوجل برده نشده؟
فرمود: به آنها بگو آیه نماز بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) نازل شد و سه رکعتی و چهار رکعتی آن نام برده نشد تا اینکه پیغمبر صلی الله علیه و آله خود برای مردم بیان کرد و آیه زکات بر آن حضرت نازل شد و نام برده نشد که زکات از هر چهل درهم، یک درهم است تا اینکه خود پیغمبر آن را برای مردم شرح داد و امر به حج نازل شد و به مردم نگفت هفت دور طواف کنید تا اینکه خود پیغمبر صلی الله علیه و آله برای آنها توضیح داد.
آیه “اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم” نازل شد و درباره علی و حسن و حسین هم نازل شد. پس پیغمبر صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام فرمود: “و که را من مولا و آقایم، علی مولا و آقای اوست".
و باز فرمود: درباره کتاب خدا و اهل بیتم به شما سفارش می کنم. من از خدای عزوجل خواسته ام که میان آنها جدائی نیندازد تا آنها را در سر حوض به من رساند. خدا خواسته مرا عطا کرد.
و نیز فرمود: شما چیزی به آنها نیاموزید که آنها از شما داناترند.
و باز فرمود: آنها شما را از در هدایت بیرون نکنند و به در گمراهی وارد نسازند.
اگر پیغمبر خاموشی می گزید و درباره اهل بیت اش بیان نمی کرد، آل فلان و آل فلان آن را برای خود ادعا می کردند ولی خدای عزوجل برای تصدیق پیغمبرش بیان آن حضرت را (که مقصود آل پیغمبر است نه آل فلان و فلان) در کتابش نازل فرمود: “همانا خدا می خواهد ناپاکی را از شما اهل این خانه ببرد و پاکیزه تان کند.” 33 سوره احزاب.
???
اثبات امامت سایر امامان
سپس زمانی که امامت حسین (علیه السلام) رسید معنی و تاویل “و اولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله"؛ جاری گشت و بعد از حسین به علی بن الحسین رسید و بعد از علی بن الحسین به محمد بن علی رسبد.
آنگه امام فرمود: مقصود از ناپاکی همان شک است، به خدا که ما درباره پرودگار خود هرگز شک نکردیم.
.
.
اصول کافی
جلد 2
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀احادیث برگزیده از امام جعفر (علیه السلام), ◀علت عدم ذکر نام اهل بیت در قرآن
[پنجشنبه 1398-04-27] [ 12:29:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
سبک زندگی حضرت علی |
... |
|
?بخشی از نامه حضرت علی به عثمان بن حنیف کارگزار در بصره
من نفس خود را با پرهيزكارى مى پرورانم، تا در روز قيامت كه هراسناك ترين روزهاست در أمان، و در لغزشگاه هاى آن ثابت قدم باشد.
من اگر مى خواستم، مى توانستم از عسل پاك، و از مغز گندم، و بافته هاى ابريشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هيهات كه هواى نفس بر من چيره گردد، و حرص و طمع مرا وا دارد كه طعامهاى لذيذ بر گزينم، در حالى كه در «حجاز» يا «يمامه” كسى باشد كه به قرص نانى نرسد، و يا هرگز شكمى سير نخورد، يا من سير بخوابم و پيرامونم شكم هايى كه از گرسنگى به پشت چسبيده، و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد، يا چنان باشم كه شاعر گفت:
«اين درد تو را بس كه شب را با شكم سير بخوابى و در اطراف تو شكم هايى گرسنه و به پشت چسبيده باشند».
آيا به همين رضايت دهم كه مرا امير المؤمنين عليه السلام خوانند و در تلخى هاى روزگار با مردم شريك نباشم و در سختى هاى زندگى الگوى آنان نگردم؟
آفريده نشده ام كه غذاهاى لذيذ و پاكيزه مرا سرگرم سازد، چونان حيوان پروارى كه تمام همّت او علف، و يا چون حيوان رها شده كه شغلش چريدن و پر كردن شكم بوده، و از آينده خود بى خبر است.
آيا مرا بيهوده آفريدند آيا مرا به بازى گرفته اند آيا ريسمان گمراهى در دست گيرم و يا در راه سرگردانى قدم بگذارم.
گويا مى شنوم كه شخصى از شما مى گويد: «اگر غذاى فرزند ابى طالب همين است، پس سستى او را فرا گرفته و از نبرد با هماوردان و شجاعان باز مانده است».
آگاه باشيد!
درختان بيابانى، چوبشان سخت تر، و درختان كناره جويبار پوستشان نازك تر است. درختان بيابانى كه با باران سيراب مى شوند آتش چوبشان شعله ورتر و پر دوام تر است.
.
.
نامه45
نهج البلاغه
.
.
سایت اهل البیت
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ◀ساده زیستی و قناعت در نهج البلاغه, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه
[دوشنبه 1398-04-03] [ 06:01:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
ویژگی های کسانی که دارای روح دیگری از سوی خداوند شدند |
... |
|
?حیات طیبه
علامه درآیه 97 سوره مبارکه نحل می فرماید:
مراد از «احیاء» بخشیدن و افاضه حیات و زندگی است و آیه شریفه دلالت دارد که خداوند سبحان، انسان با ایمانی را که عمل شایسته و مصالح انجام می دهد با زندگی جدیدی که غیر از زندگی معمول مردم است، اکرام می کند و آثار زندگی حقیقی که همان علم و قدرت است با این زندگی جدید همراه و همگام است و این درک جدید و قدرت باعث می گردد چنین فرد مؤمنی، چیزها را چنان که هستند ببینید؛ یعنی می تواند امور و اشیاء را به دو قسم حق و باطل تقسیم کند.
سپس با قلب و روحش از امور باطل که در معرض فنا و زوال هستند که همان زندگی و حیات دنیوی است روی گردان می شود و به آن پشت می کند و دل به زینت ها و مظاهر فریبنده دنیا نمی بندد و چون از بند این تعلقات دنیوی و ظواهر گول زننده آن رها شد، شیطان نمی تواند او را خوار و ذلیل خود سازد و در بند خود گرفتار آرد.
و در مقابل، قلب و روحش به پروردگار باقی و جاوید مرتبط و پیوسته می گردد و جز ذات پاک او و قرب و جوار او را طلب نمی کند و جز از خشم و دوری از او از چیزی هراس ندارد و در این هنگام برای خود زندگی پاک و جاودانه و بی زوال مشاهده می کند که کارگردان این زندگی و مدبر امور آن، پروردگار بخشنده و مهربان او است و در سراسر این زندگی معنوی و پاک جز زیبایی و جمال چیزی مشاهده نمی کند و تنها اموری را که خداوند آنها را قبیح و زشت شمرده، زشت و ناپسند می شمرد.
این چنین انسانی چنان نور و کمال و قدرت و عزت و لذت و شادمانی در زندگی خود می یابد و مشاهده می کند که پایان و انتهایی ندارد.
(تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 12، ذیل آیه 97 نحل).
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ✔خدا خبر می دهد, ◀ ویژگی های حیات طیبه
[دوشنبه 1398-03-13] [ 03:13:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نامه حضرت علی به معاویه (بخش دوم) |
... |
?مرا به جنگ دعوت كردى،
مردم را واگذار و خود به جانب من بيا،
و هر دو لشگر را از جنگ معاف كن، تا معلوم شود زنگ گناه قلب كدام يك از ما دو نفر را سياه كرده، و بر ديده كدام يك پرده افتاده.
?منم ابو الحسن،
قاتل جدّ و دايى و برادرت كه آنان را در جنگ بدر درهم كوبيدم، هم اكنون آن شمشير با من است، و با همان قلب دشمنم را ديدار مى كنم، دينم را تبديل ننموده، و پيامبر تازه اى انتخاب نكرده ام، و در همان راه حقّى هستم كه شما آن را به اختيار خود واگذاشتيد، و ورودتان در آن به اجبار و اكراه بود.
.
.
نامه 10
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش
[پنجشنبه 1398-02-05] [ 02:40:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علی از زبان علی |
... |
??
هرگاه تنور جنگ گرم می شد و مردم پای واپس می گذاشتند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اهل بیت خود را پیش می فرستاد
و بدین روش اصحاب خود را از ضربه های سخت شمشیر و نیزه مصون می ساخت.
پس عبید پسر حارث در جنگ بدر، حمزه در جنگ احد و جعفر در جنگ موته کشته شدند.
یکی دیگر بود که اگر می خواستم نامش را می آوردم( نام خود حضرت )
او نیز همچون آنان خواهان شهادت بود،
اما مدت آنان زودتر به سر رسید و مرگ او به تاخیر افتاد.
شگفتا!
از روزگار که قرین کسی شدم که هرگز چون من برای اسلام قدمی برنداشته و در اسلام سابقه ای چون سابقه ی من نداشته است،
سابقه ای که کسی را به مثل آن دسترسی نیست، مگر آنکه مدعی چنین ادعایی کند که من خبر ندارم.
و گمان نمی برم که خداوند نیز آن را بداند.
و در همه حال خدای را سپاس
.
.
نامه ی 9
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش
[ 02:23:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
افشاگری از ناکثین |
... |
?افشاگری از سران ناکثین
من شما را از کار عثمان به گونه ای که شنیدنش چون دیدن آن باشد آگاه می سازم؛
مردم بر او خرده گرفتند و من یکی از مهاجران بودم که بیشتر از او می خواستم که رضایت مردم را جلب نماید و کمتر سرزنش اش می کردم.
اما طلحه و زبیر آسانترین کارشان آن بود که بر او بتازند
و نرمترین برنامه شان اعمال فشار بر وی بود
عایشه نیز ناگهان بر او خشمگین شد
سپس گروهی برای کشتن عثمان مهیا شدند و او را کشتند
و مردم بدون اکراه و اجبار بلکه از روی رضا و اختیار با من بیعت کردند.
.
.
نامه اول
نامه به مردم کوفه هنگام رفتن از مدینه به بصره
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ✔کلام امیر, ◀نامه ها
[سه شنبه 1398-01-27] [ 02:03:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
منجات تائبین |
... |
?مناجات تائبین
ای خدا
از رجوع به لطف و کرمت باز این مرده دلم زنده گردان
قسم به عزتت
که من کسی که گناهانم را ببخشد غیر تو نمی دانم
و ان که درهم شکستگی های امورم را جبران کند جز تو نمی بینم
آه
از تاسف و حسرت و خجلت و افتضاح من
ای وای
از اندوه و غم مصائب و کردار زشت من
?خدایا
اگر پشیمانی از گناه توبه است قسم به عزتت که من از پشیمانانم
و اگر استغفار و طلب آمرزش کردن موجب محو گناه است من از آنرزش طلبانم
?خدایا
تویی که دری از عفو و بخششت به روی بندگان باز کردی و نامش را توبه نهادی
و فرمودی؛ “ای بندگان ! به درگاه من به توبه با حقیقت باز آیید”
پس غدر آنکه از این در که باز کردی غافل است جه خواهد بود؟
?ای خدا!
من اولین بنده نیستم که گنه کرده و تو از او درگذشتی
توبه ام قبول فرما
یا ارحم اراحمین.
.
.
مناجات خمس عشره
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش
[یکشنبه 1398-01-25] [ 03:07:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
خطاب تند حضرت علی بر انسانها |
... |
?ای انسان!
چه چیز تو را بر گناهکاری دلیر کرد؟
و چه چیز تو را به پروردگارت مغرور نمود؟
چه چیز تو را به هلاکتت دلبسته ساخت؟
آیا برای دردت درمانی و برای خوابت هیچ بیداری نیست؟
چرا آن گونه که به دیگران مهر می ورزی در حق خودت مهربان نیستی؟
بسا کسی را در حرارت آفتاب بینی و از سر ترحم بر او سایه افکنی یا بیماری را بنگری که سخت ناتوان شده و از روی دلسوزی بر او اشک می ریزی، پس از چه رو بر درد خویش شکیبا گشته ای و بر تحمل مصیبتهای خودت توانمند شده ای؟
چرا بر جان خود که عزیزترین جان هاست، اشک نمی ریزی؟
چگونه ترس از شبیخون خشم و کیفر خداوند تو را از خواب غفلت بیدار نمی کند حال آنکه گناهانت تو را در ورطه ی قهر و سلطه ی او افکنده است؟
.
.
خطبه 223
نهج البلاغه
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ✔کلام امیر, ◀خطبه ها
[دوشنبه 1398-01-12] [ 04:20:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
دعای منتخب ماه رجب (1) |
... |
?ادعیه منتخب ماه رجب (1)
کسی که بر غیر تو وارد شود محروم است
و آنکه به غیر تو رو کند زیانکار است
و هر که به درگاه غیر تو رود محتاج گشته
و هرکه از غیر فضل و کرم تو درخواست کرد بی برگ و نوا گردید.
.
.
مفاتیح الجنان
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ✔شور عشق با معشوق
[چهارشنبه 1398-01-07] [ 07:21:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
دو عنصر مهم در عبور از گردنه های خودسازی |
... |
?استَعِينُوا بِالصبرِ وَ الصلَوةِ وَ إِنهَا لَكَبِيرَةٌ إِلا عَلى الخَْشِعِينَ1
از صبر و نماز كمك بجوئيد و آن بسى سنگين است مگر براى خشوع پيشگان
كلمه استعانت بمعناى طلب كمك است ، و اين در وقتى صورت مى گيرد كه نيروى انسان به تنهائى نمى تواند حادثه اى را كه پي آمده بر وفق مصلحت خود بر طرف سازد. در مهمات ياور انسان مقاومت و خويشتن دارى آدمى است ، باينكه استقامت بخرج داده ، ارتباط خود را با خدا وصل نموده ، از صميم دل متوجه او شود، و بسوى او روى آورد، و اين همان صبر و نماز است ، و اين دو بهترين وسيله براى پيروزى است ، چون صبر هر بلا و يا حادثه عظيمى را كوچك و ناچيز مى كند، و نماز كه اقبال بخدا، و التجاء باو است ، روح ايمان را زنده مى سازد، و بآدمى مى فهماند: كه بجائى تكيه دارد كه انهدام پذير نيست.
آیه 45 سوره بقره
تفسیر المیزان،
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ✔خدا خبر می دهد
[سه شنبه 1398-01-06] [ 03:13:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
عوامل اختلاف در نقل احادیث |
... |
?گاهی پیامبر (صلی الله علیه و آله) سخنی می گفت که دو جنبه داشت: سخنی خاص و سخنی عام.
آنگاه کسی که نمی دانست مراد خدای سبحان و پیامبر (ص) از آن کلام چیست، آن را می شنید، و بدون آنکه معنا و مقصود و هدف از آن رابداند، آن راتفسیر و توجیه می کرد. همه ی یاران رسول خدا (ص) این گونه نبودند که از آن حضرت بپرسند و معنایش را بجویند حتی گاهی دوست می داشتند که عربی بیابانی با تازه واردی از راه برسد و از حضرت چیزی بپرسد و آنان پاسخش را بشنوند اما من هرچه برایم پیش آمد از پیامبر پرسیدم و آن را به خاطر سپردم.
اینها علل و عوامل اختلاف مردم در احادیث است.
خطبه 210
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ✔کلام امیر, ◀خطبه ها
[دوشنبه 1397-12-06] [ 09:31:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
لکنود |
... |
?إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ «6»
وَ إِنَّهُ عَلى ذلِكَ لَشَهِيدٌ «7»
وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ «8»
«6» همانا انسان نسبت به پروردگارش بسيار ناسپاس است. «7» و بىشك بر اين (ناسپاسى) گواه است. «8» و همانا او علاقه شديدى به مال دارد.
سوره عادیات
✔پیام ها
1- ناسپاسى و مال دوستى انسان را در برابر جبهه حق قرار مىدهد. وَ الْعادِياتِ … إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ … لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ
2- شهداى جبههها و امدادهاى الهى را فراموش نكنيد. «إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ»
3- پيروزى و امنيّت انسان را مغرور مىكند، هشدار لازم است. «لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ»
4- وجدان انسان آگاه است؛ حتى در مواردى كه عذر و بهانه مىآورد خود مىداند كه چه كاره است. «وَ إِنَّهُ عَلى ذلِكَ لَشَهِيدٌ»
5- در فرهنگ اسلامى، ثروت و مال خير است. «إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ»
6_ علاقه به مال، امرى فطرى است، آنچه مذموم است علاقه افراطى است كه انسان از يك سو دست به هر نوع درآمدى مىزند و از سوى ديگر حقوق واجب الهى را نمىپردازد. «لَشَدِيدٌ»
منبع؛ تفسیر نور
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ✔خدا خبر می دهد
[دوشنبه 1397-11-15] [ 10:29:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
دلیل عدم درک حقایق |
... |
?"كَلَّا ۖ بَلْ ۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ”
چنين نيست، بلكه آنچه كسب مىكردند بر دلهايشان زنگار نهاده است.
آیه15، مطففین
و از روضه الواعظين نقل شده كه گفت امام باقر (عليه السلام ) فرمود: هيچ چيز قلب آدمى را بقدر گناه فاسد نمى كند، قلب وقتى با گناه آشنا شد، روز به روز بيشتر متمايل بدان مى شود، تا جايى كه گناه بر آن چيره شود، آن وقت است كه قلب زير و رو گشته بالا و پايين مى شود.
رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) فرمود: وقتى مؤمن گناهى مرتكب شود، لكه سياهى در قلبش پيدا مى شود، اگر توبه كند و دل از گناه بكند، و از پروردگارش طلب مغفرت كند، دوباره قلبش صيقلى و شفاف مى شود، و اگر زيادتر گناه كند، آن لكه زيادتر مى شود، اين همان رين است كه خداى تعالى در باره اش در كتاب كريمش فرموده : ((كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون )).
✔پیام ها
1- افسانه پنداشتن قرآن، ناشى از ناپاكى دل است. «كَلَّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ»
2- گناه، روح انسان را دگرگون و از درك حق باز مىدارد. «بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ»
3- فطرت انسان سالم است، آنچه آن را مىپوشاند، گناه است. «رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ»
4- در فرهنگ قرآن، قلب و روح مركز درك حقايق است. «رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ»
5- اصرار و تداوم بر گناه، سبب زنگار قلب است. «ما كانُوا يَكْسِبُونَ»
6- عمل، سرمايه انسان است كه با آن، خوبىها يا بدىها را كسب مىكند. «كانُوا يَكْسِبُونَ»
7- زنگار گناه كه در دنيا مانع درك حقيقت است، در آخرت نيز مانع دريافت الطاف الهى مىشود. «إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ»
منبع؛ تفسیر نور
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ✔خدا خبر می دهد, ✔اسلام محمدی این است, ◀احادیث برگزیده از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)
[دوشنبه 1397-10-10] [ 02:37:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
بر اثر صبر نوبت ظفر آيد |
... |
?فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً
پس (بدان كه) با هر سختى آسانى است. آرى، با هر دشوارى آسانى است.
✔پیام ها
1_هر سختى در درون خود تجربهها و سازندگىهايى دارد.
2_حذف حرف فاء در جمله دوم «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» بيانگر آن است كه اين اصل عمومى است و مخصوص پيامبر نيست.
3_سنّت و برنامه الهى آن است كه بدنبال هر سختى، آسانى است. «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» (در جاى ديگر قرآن مىخوانيم: «سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً» سختىها و مشكلات زوالپذيرند و به آسانى تبديل مىشوند).
4_صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند
5_بر اثر صبر نوبت ظفر آيد
منبع؛ تفسیر نور
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ✔خدا خبر می دهد
[شنبه 1397-10-08] [ 01:30:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
غم و غصهها را نمىتوان كم كرد پس بايد ظرفيّتها را بالا برد |
... |
?أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ
(اى پيامبر!) آيا به تو شرح صدر عطا نكرديم؟
✔پیام ها؛
1_شرح صدر» به معناى گشايش سينه و بالا رفتن ظرفيّت انسان است تا بتواند ناملايمات را تحمّل كند و در مشكلات و سختىها صبر و پايدارى ورزد.
هنگامى كه خداوند حضرت موسى را به رسالت برگزيد، اولين خواسته او سعه صدر بود كه
گفت: «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» «1» پروردگارا! سعه صدر به من عطا كن. ولى پيامبر اسلام بدون درخواست مورد لطف قرار گرفت و سعه صدر را از خداوند دريافت كرد. «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»
2_از آنجا كه غم و غصهها را نمىتوان كم كرد، پس بايد ظرفيّتها را بالا برد تا بتوان مشكلات را تحمّل كرد و كم نياورد.
3_ شرح صدر نشانه لطف ويژه الهى است: «فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ» يعنى هر كس را خداوند اراده كند هدايت يابد، روح او را براى پذيرش اسلام باز مىكند.
4_از نظر روانى، هنگام برخورد با مشكلات نبايد تمام ذهن متوجه آن شود، بلكه بايد به سهولتهاى پس از آن كه مورد وعده و سنت الهى است نيز توجه نمود.
منبع؛ تفسیر نور
.
.
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ✔خدا خبر می دهد
[ 01:16:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
غم و غصهها را نمىتوان كم كرد پس بايد ظرفيّتها را بالا برد |
... |
?أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ
(اى پيامبر!) آيا به تو شرح صدر عطا نكرديم؟
✔پیام ها؛
1_شرح صدر» به معناى گشايش سينه و بالا رفتن ظرفيّت انسان است تا بتواند ناملايمات را تحمّل كند و در مشكلات و سختىها صبر و پايدارى ورزد.
هنگامى كه خداوند حضرت موسى را به رسالت برگزيد، اولين خواسته او سعه صدر بود كه
گفت: «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» «1» پروردگارا! سعه صدر به من عطا كن. ولى پيامبر اسلام بدون درخواست مورد لطف قرار گرفت و سعه صدر را از خداوند دريافت كرد. «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»
2_از آنجا كه غم و غصهها را نمىتوان كم كرد، پس بايد ظرفيّتها را بالا برد تا بتوان مشكلات را تحمّل كرد و كم نياورد.
3_ شرح صدر نشانه لطف ويژه الهى است: «فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ» يعنى هر كس را خداوند اراده كند هدايت يابد، روح او را براى پذيرش اسلام باز مىكند.
4_از نظر روانى، هنگام برخورد با مشكلات نبايد تمام ذهن متوجه آن شود، بلكه بايد به سهولتهاى پس از آن كه مورد وعده و سنت الهى است نيز توجه نمود.
منبع؛ تفسیر نور
موضوعات: ✔آیات آرام بخش, ✔خدا خبر می دهد
[ 01:16:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|