راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • مجموعه روایات در باره نیت
  • مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
  • مجموعه روایات درباره رابطه ایمان، اسلام و یقین
  • مجموعه روایات درباره اسلام
  • فرق اسلام و ایمان
  • مجموعه روایات درباره خمس و زکات
  • چه کسی شایسته امامت است؟
  • نحوه برخورد با دنیا از منظر امامان معصوم علیهم السلام
  • رابطه ایمان و کفر با ولایت
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای پنجاه و دوم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای چهل و هفتم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای چهل و دوم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای چهلم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و هشتم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و هفتم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و سوم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و دوم)
  • حقیقت دنیا
  • غیبت نتیجه ناتوانی
  • فقر و غنی حقیقی
  • روش برخورد با دنیا
  • دنیاشناسی
  • حفظ زبان در برابر استاد
  • رأس ارزش های اخلاقی
  • تکبر و یاد مرگ
  • 5 پند مهم از امام علی
  • نحوه استفاده از دنیا و بدست آوردن روزی
  • مرگ و معاد در قرآن
  • راه شناخت انسانها
  • راه مشاهده حرام های دنیا
  • سختتر از تنگدستی
  • ماهیت دنیا
  • پاداش و عذابی که احدی از آن خبر ندارد
  • سه پند مهم امام علی
  • زیانکار واقعی
  • ارزش سكوت
  • احساس مرگ در یک قدمی
  • کانون تمام عیوب
  • میزان تعادل در ترس و امید
  • مراحل شكست در مبارزه امر به معروف و نهی از منکر
  • عوامل استحكام دين و دنيا
  • حکمت فضایل اخلاقی
  • کلام پرتکرار امام علی بر روی منبرها
  • راه خودسازی
  • روش تسليت گفتن امام علی
  • بزرگترین عیب
  • روز سخت ظالم
  • زیور تهیدستی و بی نیازی
  • رابطه مرگ و آرزو
  • روزی فقرا و اموال سرمایه داران



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      بخل ...
    بخل

    بخل

     

    بخل عار است،

    و ترس نقصان،

    تنگدستى زيرك را از برهانش لال كند،

    انسان تهيدست در ديارش غريب است.

    .

    حکمت 3

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

     

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, بخل
    [پنجشنبه 1399-06-27] [ 12:34:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ارزش حفظ زبان ...
    ارزش حفظ زبان

     

    ارزش حفظ زبان


    آن كه جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پست كرده،

    و آن كه راز سختى هاى خود را آشكار سازد خود را خوار كرده،

    و آن كه زبان را بر خود حاكم كند خود را بى ارزش كرده است.

    .

    حکمت2

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیاء فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, حفظ زبان
     [ 12:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      هشدار به کارگزاران از دنیای حرام ...
    هشدار به کارگزاران از دنیای حرام

    (به امام خبر دادند كه شريح بن الحارث، قاضى امام، خانه اى به 80 دينار خريد، او را حضار كرده فرمود):

     

     

    امام علی و  برخورد قاطعانه با خيانت كارگزاران


    به من خبر دادند كه خانه اى با هشتاد دينار خريده اى،

    و سندى براى آن نوشته اى،

    و گواهانى آن را امضا كرده اند.

     

    هشدار از دنیای حرام

     

    (شريح گفت: آرى اى امير مؤمنان، امام عليه السّلام نگاه خشم آلودى به او كرد و فرمود):


    اى شريح !

    به زودى كسى به سراغت مى آيد كه به نوشته ات نگاه نمى كند،

    و از گواهانت نمى پرسد،

    تا تو را از آن خانه بيرون كرده و تنها به قبر بسپارد.

    اى شريح!

    انديشه كن كه آن خانه را با مال ديگران يا با پول حرام نخريده باشى،

    كه آنگاه خانه دنيا و آخرت را از دست داده اى.

    اما اگر هنگام خريد خانه، نزد من آمده بودى،

    براى تو سندى مى نوشتم كه ديگر براى خريد آن به درهمى يا بيشتر، رغبت نمى كردى.

     

    آن سند را چنين مى نوشتم:

    اين خانه اى است كه بنده اى خوار آن را از مرده اى آماده كوچ خريده،

    خانه اى از سراى غرور،

    كه در محلّه نابود شوندگان،

    و كوچه هلاك شدگان قرار دارد.

    اين خانه به چهار جهت منتهى مى گردد:

    يك سوى آن به آفت ها و بلاها،

    سوى دوّم آن به مصيبت ها،

    و سوى سوم به هوا و هوس هاى سست كننده،

    و سوى چهارم آن به شيطان گمراه كننده ختم مى شود،

    و در خانه به روى شيطان گشوده است.

    اين خانه را فريب خورده آزمند،

    از كسى كه خود به زودى از جهان رخت برمى بندد،

    به مبلغى كه او را از عزّت و قناعت خارج و به خوارى و دنيا پرستى كشانده، خريدارى كرده است.

    هر گونه نقصى در اين معامله باشد، بر عهده پروردگارى است

    كه اجساد پادشاهان را پوسانده،

    و جان جبّاران را گرفته،

    و سلطنت فرعون ها چون «كسرى» و «قيصر» و «تبّع» و «حمير» را نابود كرده است.

    آنان كه مال فراوان گرد آورده بر آن افزودند،

    و آنان كه قصرها ساخته، و محكم كارى كردند،

    طلا كارى كرده، و زينت دادند،

    فراوان اندوختند، و نگهدارى كردند،

    و به گمان خود براى فرزندان خود باقى گذاشتند

    همگى آنان به پاى حسابرسى الهى،

    و جايگاه پاداش و كيفر رانده مى شوند،

    آنگاه كه فرمان داورى و قضاوت نهايى صادر شود.

    «پس تبهكاران زيان خواهند ديد».

    به اين واقعيّت ها عقل گواهى مى دهد

    هر گاه كه از اسارت هواى نفس نجات يافته،

    و از دنيا پرستى به سلامت بگذرد.

    .

    نامه 3

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀نامه ها, ◀رزق و روزی, ◀ ویژگی کارگزاران در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1399-06-24] [ 11:50:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      افراد با تقوی در دنیا چگونه زندگی می کنند؟ ...
    افراد با تقوی در دنیا چگونه زندگی می کنند؟

    ثمره تقوی

     


    همانا ترس از خدا كليد هر در بسته،

    و ذخيره رستاخيز،

    و عامل آزادگى از هر گونه بردگى،

    و نجات از هر گونه هلاكت است.

    در پرتو پرهيزكارى، تلاشگران پيروز،

    پرواكنندگان از گناه رستگار،

    و به هر آرزويى مى توان رسيد.

    مردم عمل كنيد كه عمل نيكو به سوى خدا بالا مى رود،

    و توبه سودمند است،

    و دعا به اجابت مى رسد،

    و آرامش برقرار،

    و قلم هاى فرشتگان در جريان است.

    به سوى اعمال نيكو بشتابيد

    پيش از آن كه عمرتان پايان پذيرد،

    يا بيمارى مانع شود،

    و يا تير مرگ شما را هدف قرار دهد.

     

     

     ضرورت ياد مرگ

     

    مرگ نابود كننده لذّت ها،

    تيره كننده خواهش هاى نفسانى،

    و دور كننده اهداف شماست،

    مرگ ديدار كننده اى دوست نداشتنى،

    هماوردى شكست ناپذير

    و كينه توزى است كه بازخواست نمى شود.

    دام هاى خود را هم اكنون بر دست و پاى شما آويخته،

    و سختى هايش شما را فرا گرفته،

    و تيرهاى خود را به سوى شما پرتاب كرده است.

    قهرش بزرگ،

    و دشمنى او پياپى

    و تيرش خطا نمى كند.

    چه زود است كه سايه هاى مرگ، و شدّت دردهاى آن،

    و تيرگى هاى لحظه جان كندن،

    و بيهوشى سكرات مرگ،

    و ناراحتى و خارج شدن روح از بدن،

    و تاريكى چشم پوشيدن از دنيا،

    و تلخى خاطره ها، شما را فرا گيرد.

    پس ممكن است ناگهان مرگ بر شما هجوم آورد،

    و گفتگوهايتان را خاموش،

    و جمعيّت شما را پراكنده،

    و نشانه هاى شما را نابود،

    و خانه هاى شما را خالى،

    و ميراث خواران شما را بر انگيزد تا ارث شما را تقسيم كنند،

    آنان يا دوستان نزديكند كه به هنگام مرگ نفعى نمى رسانند،

    يا نزديكان غم زده اى كه نمى توانند جلوى مرگ را بگيرند،

    يا سرزنش كنندگانى كه گريه و زارى نمى كنند.

     

     

     سفارش به عمل کردن و نيكوكارى

     

    بر شما باد به تلاش و كوشش،

    آمادگى و آماده شدن،

    و جمع آورى زاد و توشه آخرت  در دوران زندگى دنيا.

     

     

    پرهیز از دنیاگرایی


    دنيا شما را مغرور نسازد،

    چنانكه گذشتگان شما و امّت هاى پيشين را در قرون سپرى شده مغرور ساخت.

    آنان كه دنيا را دوشيدند،

    به غفلت زدگى در دنيا گرفتار آمدند،

    فرصت ها را از دست دادند،

    و تازه هاى آن را فرسوده ساختند.

    سرانجام خانه هايشان گورستان،

    و سرمايه هايشان ارث اين و آن گرديد،

    آنان كه نزديكشان را نمى شناسند،

    و به گريه كنندگان خود توجّهى ندارند،

    و نه دعوتى را پاسخ مى گويند.

    مردم از دنياى حرام بپرهيزيد،

    كه حيله گر و فريبنده و نيرنگ باز است،

    بخشنده اى باز پس گيرنده،

    و پوشنده اى برهنه كننده است،

    آسايش دنيا بى دوام،

    و سختى هايش بى پايان،

    و بلاهايش دائمى است.

     

     

    رابطه افراد با تقوی و دنیا


    زاهدان گروهى از مردم دنيايند كه دنيا پرست نمى باشند،

    پس در دنيا زندگى مى كنند امّا آلودگى دنيا پرستان را ندارند،

    در دنيا با آگاهى و بصيرت عمل مى كنند،

    و در ترك زشتى ها از همه پيشى مى گيرند.

    بدن هايشان به گونه اى در تلاش و حركت است كه گويا ميان مردم آخرتند،

    اهل دنيا را مى نگرند كه مرگ بدن ها را بزرگ مى شمارند، ا

    مّا آنها مرگ دل هاى زندگان را بزرگ تر مى دانند.

    .

    خطبه 230

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, مشخصات اهل تقوی
    [شنبه 1399-06-22] [ 11:34:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دعای امام علی در مشكلات اقتصادى ...
    دعای امام علی در مشكلات اقتصادى

    دعای امام علی در مشكلات اقتصادى (روزی حلال)


    خدايا!

    آبرويم را با بى نيازى نگهدار،

    و با تنگدستى شخصيّت مرا لكّه دار مفرما،

    كه از روزى خواران تو روزى خواهم،

    و از بدكاران عفو و بخشش طلبم.

    مرا در ستودن آن كس كه به من عطايى فرمود موفّق فرما،

    و در نكوهش آن كس كه از من دريغ داشت آزمايش فرما،

    در صورتى كه در پشت پرده، اختيار هر بخشش و دريغى در دست تو است

    و تو بر همه چيز توانايى.

    .

     خطبه225

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀رزق و روزی, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ✔مطلب ندارد, دعا به هنگام مشکلات اقتصادی
    [پنجشنبه 1399-06-20] [ 03:31:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علی از زبان علی (خودسازی امام علی) ...
    علی از زبان علی (خودسازی امام علی)

    (اين سخنرانى در شهر كوفه در دوران زمامدارى آن حضرت ايراد شد).

     

    علی از زبان علی (خودسازی)

     

    پرهيز از ستمكارى


    سوگند به خدا!

    اگر تمام شب را بر روى خارهاى سعدان به سر ببرم،

    و يا با غل و زنجير به اين سو يا آن سو كشيده شوم،

    خوش تر دارم تا خدا و پيامبرش را در روز قيامت، در حالى ملاقات كنم كه به بعضى از بندگان ستم،

    و چيزى از اموال عمومى را غصب كرده باشم.

    چگونه بر كسى ستم كنم براى نفس خويش، كه به سوى كهنگى و پوسيده شدن پيش مى رود،

    و در خاك، زمانى طولانى اقامت مى كند.

     

     

    پرهيز از دست درازی به بیت المال


    به خدا سوگند!

    برادرم عقيل را ديدم كه به شدّت تهيدست شده

    و از من درخواست داشت تا يك من از گندم هاى بيت المال را به او ببخشم.

    كودكانش را ديدم كه از گرسنگى داراى موهاى ژوليده، و رنگشان تيره شده، گويا با نيل رنگ شده بودند.

    پى در پى مرا ديدار و درخواست خود را تكرار مى كرد،

    چون به گفته هاى او گوش دادم پنداشت كه دين خود را به او واگذار مى كنم،

    و به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست بر مى دارم.

    روزى آهنى را در آتش گداخته به جسمش نزديك كردم تا او را بيازمايم،

    پس چونان بيمار از درد فرياد زد و نزديك بود از حرارت آن بسوزد.

    به او گفتم، اى عقيل، گريه كنندگان بر تو بگريند،

    از حرارت آهنى مى نالى كه انسانى به بازيچه آن را گرم ساخته است امّا مرا به آتشالهى ننالم.

     

    رشوه

     

    و از اين حادثه شگفت آورتر اينكه؛

    شب هنگام كسى به ديدار ما آمد

    و ظرفى سر پوشيده پر از حلوا داشت،

    معجونى در آن ظرف بود

    چنان از آن متنفّر شدم كه گويا آن را با آب دهان مار سمّى، يا قى كرده آن مخلوط كردند.

    به او گفتم: «هديه است يا زكات يا صدقه، كه اين دو بر ما اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حرام است.»

    گفت: نه، نه زكات است نه صدقه، بلكه هديه است.

    گفتم: زنان بچّه مرده بر تو بگريند، آيا از راه دين وارد شدى كه مرا بفريبى يا عقلت آشفته شده يا جن زده شدى يا هذيان مى گويى؟


    به خدا سوگند!

    اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمان هاست به من دهند تا خدا را نافرمانى كنم

    كه پوست جوى را از مورچه اى ناروا بگيرم،

    چنين نخواهم كرد

    و همانا اين دنياى آلوده شما نزد من از برگ جويده شده ملخ پست تر است.

    على را با نعمت هاى فنا پذير، و لذّتهاى ناپايدار چه كار!

    به خدا پناه مى بريم از خفتن عقل، و زشتى لغزش ها،

    و از او يارى مى جوييم.

    .

    خطبه ۲۲۴

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ بیت المال در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, مشخصات اهل تقوی, پرهیز از ظلم, پرهیز از رشوه خواری
     [ 03:26:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      درمان غفلت زدگی از نگاه امام علی ...
    درمان غفلت زدگی از نگاه امام علی

    (به هنگام تلاوت آيه 6 سوره انفطار، «اى انسان، چه چيز تو را در برابر پروردگار كريمت مغرور ساخته است» فرمود).

     

    هشدار از غرور زدگى ها


    برهان گناهكار، نادرست ترين برهان ها است،

    و عذرش از توجيه هر فريب خورده اى بى اساس تر،

    و خوشحالى او از عدم آگاهى است.

    اى انسان!

    چه چيز تو را بر گناه جرأت داده و در برابر پروردگارت مغرور ساخته و بر نابودى خود علاقه مند كرده است؟

    آيا بيمارى تو را درمان نيست و خواب زدگى تو بيدارى ندارد؟

    چرا آنگونه كه به ديگران رحم مى كنى، به خود رحم نمى كنى؟

    چه بسا كسى را در آفتاب سوزان مى بينى بر او سايه مى افكنى

    يا بيمارى را مى نگرى كه سخت ناتوان است، از روى دلسوزى بر او اشك مى ريزى،

    امّا چه چيز تو را بر بيمارى خود بى تفاوت كرده

    و بر مصيبت هاى خود شكيبا و از گريه بر حال خويشتن باز داشته است

    در حالى كه هيچ چيز براى تو عزيزتر از جانت نيست.

    چگونه ترس از فرود آمدن بلا، شب هنگام تو را بيدار نكرده است كه در گناه غوطه ور، و در پنجه قهر الهى مبتلا شده اى؟

     

     

    خودسازی (درمان غفلت زدگی) 


    پس سستى دل را با استقامت درمان كن،

    و خواب زدگى چشمانت را با بيدارى از ميان بردار،

    و اطاعت خدا را بپذير،

    و با ياد خدا انس گير،

    و ياد آر كه تو از خدا روى گردانى

    و در همان لحظه او روى به تو دارد،

    و تو را به عفو خويش مى خواند،

    و با كرم خويش مى پوشاند

    در حالى كه تو از خدا بريده به غير او توجّه دارى.

    پس چه نيرومند و بزرگوار است خدا

    و چه ناتوان و بى مقدارى تو،

    كه بر عصيان او جرأت دارى،

    در حالى كه تو را در پرتو نعمت خود قرار داده،

    و در سايه رحمت او آرميده اى،

    نه بخشش خود را از تو گرفته،

    و نه پرده اسرار تو را دريده است.

    بلكه چشم بر هم زدنى، بى احسان خدا زنده نبودى

    در حالى كه يا در نعمت هاى او غرق بودى،

    يا از گناهان تو پرده پوشى شد،

    و يا بلا و مصيبتى را از تو دور ساخته است،

    پس چه فكر مى كنى اگر او را اطاعت كنى؟

    به خدا سوگند!

    اگر اين رفتار ميان دو نفر كه در توانايى و قدرت برابر بودند وجود داشت

    (و تو يكى از آن دو بودى) تو نخستين كسى بودى كه خود را بر زشتى اخلاق، و نادرستى كردار محكوم مى کردى.

     

     

     دنيا شناسى


    به حق مى گويم آيا دنيا تو را فريفته است يا تو خود فريفته دنيايى؟

    دنيا عبرت ها را براى تو آشكار، و تو را به تساوى دعوت كرد،

    دنيا با دردهايى كه در جسم تو مى گذارد،

    و با كاهشى كه در توانايى تو ايجاد مى كند،

    راستگوتر از آن است كه به تو دروغ بگويد،

    و يا مغرورت سازد.

    چه بسا نصيحت كننده اى از دنيا را متّهم كردى،

    و راستگويى را دروغگو پنداشتى.

    اگر دنيا را از روى شهرهاى ويران شده، و خانه هاى درهم فرو ريخته بشناسى،

    آن را يادآورى دلسوز، و اندرز دهنده اى گويا مى يابى،

    كه چونان دوستى مهربان از تباهى و نابودى تو نگران است.

    دنيا چه خوب خانه اى است براى آن كس كه آن را جاودانه نپندارد،

    و خوب محلّى است براى آن كس كه آن را وطن خويش انتخاب نكند.

    سعادتمندان به وسيله دنيا در قيامت، كسانى هستند كه امروز از حرام آن مى گريزند.

     

     

    معاد و نشانه های قیامت


    آنگاه كه زمين سخت بلرزد،

    و نشانه هاى هولناك قيامت تحقّق پذيرد،

    و پيروان هر دينى به آن ملحق شوند،

    و هر پرستش كننده به معبود خود،

    و هر اطاعت كننده اى به فرمانده خود رسد.

    نه چشمى بر خلاف عدالت و برابرى در هوا گشوده،

    و نه قدمى بر خلاف حق، آهسته در زمين نهاده مى شود.

    در آن روز چه دليل هايى كه باطل مى گردد،

    و عذرهايى كه پذيرفته نمى شود

    پس در جستجوى عذرى باش كه پذيرفته شود،

    و دليلى بجوى كه استوار باشد.

    و از دنياى فانى براى آخرت جاويدان توشه بردار،

    و براى سفر آخرت وسائل لازم را آماده كن،

    و چشم به برق نجات بدوز،

    و بار سفر بربند.

    .

    خطبه 223

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل  البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ معاد و نشانه های قیامت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, درمان غفلت زدگی
    [چهارشنبه 1399-06-19] [ 09:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      خصوصیات اهل تقوی ...
    خصوصیات اهل تقوی

    (به هنگام تلاوت آيه 37 سوره نور، «و صبح و شام در آن خانه ها تسبيح مى گويند، مردانى كه نه تجارت و نه معامله اى آنها را از ياد خدا و بر پا داشتن ياد خدا غافل نمى كند»، فرمود).

     

    خداشناسی


    همانا خداى سبحان و بزرگ، ياد خود را روشنى بخش دل ها قرار داد،

    تا گوش پس از ناشنوايى بشنود،

    و چشم پس از كم نورى بنگرد،

    و انسان پس از دشمنى رام گردد.

    خداوند كه نعمت هاى او گران قدر است،

    در دوران هاى مختلف روزگار،

    و در دوران جدايى از رسالت

    «تا آمدن پيامبرى پس از پيامبرى ديگر» بندگانى داشته كه با آنان در گوش جانشان زمزمه مى كرد،

    و در درون عقلشان با آنان سخن مى گفت.

    آنان چراغ هدايت را با نور بيدارى در گوش ها و ديده ها و دل ها بر مى افروختند،

    روزهاى خدايى را به ياد مى آورند

    و مردم را از جلال و بزرگى خدا مى ترساندند.

    آنان نشانه هاى روشن خدا در بيابان هايند،

    آن را كه راه ميانه در پيش گرفت مى ستودند،

    و به رستگارى بشارت مى دادند،

    و روش آن را كه به جانب چپ يا راست كشانده مى شد، زشت مى شمردند،

    و از نابودى هشدار مى دادند،

    همچنان چراغ تاريكى ها، و راهنماى پرتگاه ها بودند.

     

     

    خصوصیات اهل تقوی


    همانا مردمى هستند كه ذكر خدا را به جاى دنيا برگزيدند،

    كه هيچ تجارتى يا خريد و فروشى، آنها را از ياد خدا باز نمى دارد.

    با ياد خدا روزگار مى گذرانند،

    و غافلان را با هشدارهاى خود، از كيفرهاى الهى مى ترسانند

    به عدالت فرمان مى دهند،

    و خود عدالت گسترند،

    از بدى ها نهى مى كنند

    و خود از آنها پرهيز دارند.

    با اينكه در دنيا زندگى مى كنند گويا آن را رها كرده به آخرت پيوسته اند،

    سراى ديگر را مشاهده كرده، گويا از مسائل پنهان برزخيان و مدت طولانى اقامتشان آگاهى دارند،

    و گويا قيامت وعده هاى خود را براى آنان تحقّق بخشيده است.

    آنان پرده ها را براى مردم دنيا برداشته اند،

    مى بينند آنچه را كه مردم نمى نگرند،

    و مى شنوند آنچه را كه مردم نمى شنوند.

    اگر اهل ذكر را در انديشه خود آورى

    و مقامات ستوده آنان و مجالس آشكارشان را بنگرى،

    مى بينى كه آنان نامه هاى اعمال خود را گشوده، و براى حسابرسى آماده اند،

    كه همه را جبران كنند،

    و در انديشه اند، در كدام يك از اعمال كوچك و بزرگى كه به آنان فرمان داده شده، كوتاهى كرده اند،

    يا چه اعمالى كه از آن نهى شده بودند مرتكب گرديده اند.

    بار سنگين گناهان خويش را بر دوش نهاده، و در برداشتن آن ناتوان شدند،

    گريه در گلويشان شكسته،

    و با ناله و فرياد مى گريند

    و با يكديگر گفتگو دارند،

    در پيشگاه پروردگار خويش به پشيمانى اعتراف دارند.

    آنان نشانه هاى هدايت، و چراغ هاى روشنگر تاريكى ها مى باشند،

    فرشتگان آنان را در ميان گرفته،

    و آرامش بر آنها مى بارند،

    درهاى آسمان به رويشان گشوده،

    و مقام ارزشمندى براى آنان آماده كرده اند،

    مقامى كه خداوند با نظر رحمت به آن مى نگرد،

    و از تلاش آنها خشنود، و منزلت آنها را مى ستايد،

    دست به دعا برداشته، و آمرزش الهى مى طلبند.

    در گرو نيازمندى فضل خدا، و اسيران بزرگى اويند،

    غم و اندوه طولانى دل هايشان را مجروح،

    و گريه هاى پياپى چشم هايشان را آزرده است.

    دست آنان به طرف تمام درهاى اميدوارى خدا دراز است،

    از كسى درخواست مى كنند كه بخشش او را كاستى، و درخواست كنندگان او را نوميدى نيست.

    پس اكنون به خاطر خودت، حساب خويش را بررسى كن زيرا ديگران حسابرسى غير از تو دارند.

    .

    خطبه 222

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, مشخصات اهل تقوی
     [ 09:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی های اهل تقوی (سلوک) ...
    ویژگی های اهل تقوی (سلوک)

    مشخصات اهل تقوی

     


    عقلش را زنده كرد

    و نفس خويش را كشت،

    تا آنجا كه جسمش لاغر،

    و خشونت اخلاقش به نرمى گراييد،

    برقى پر نور براى او درخشيد،

    و راه را براى او روشن كرد

    و در راه راست او را كشاند

    و از درى به در ديگر برد

    تا به در سلامت و سراى جاودانه رساند،

    كه دو پاى او در قرارگاه امن با آرامش تن، استوار شد.

    اين، پاداش آن بود كه دل را درست به كار گرفت،

    و پروردگار خويش را راضى كرد.

    .

    خطبه 220

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, مشخصات اهل تقوی
     [ 08:46:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ضرورت خودسازی ...
    ضرورت خودسازی

     پيامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی

     

    گواهى مى دهم كه خدا عدل است و دادگر،

    و دادرسى جدا كننده حق و باطل،

    و گواهى مى دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده او سرور مخلوقات است.

    هر گاه آفريدگان را به دو دسته كرد او را در بهترين آنها قرار داد،

    در خاندان او نه زناكار و نه مردم بدكار است.


    آگاه باشيد!

    خداوند براى خوبى ها، مردمى،

    و براى حق ستون هاى استوارى،

    و براى اطاعت نگهدارنده اى قرار داد.

    هر گامى كه در اطاعت بر مى داريد، ياورى از طرف خداى سبحان وجود دارد

    كه زبان ها به نيروى آنها سخن مى گويند،

    و دل ها با كمك آنها استوارند،

    براى يارى طلبان ياور،

    و براى شفا خواهان شفا دهنده اند.

     

     

     ارزش دانشمندان الهى


    بدانيد بندگانى كه نگاه دار علم خداوندند، و آن را حفظ مى كنند،

    و چشمه هاى علم الهى را جوشان مى سازند،

    با دوستى خدا با يكديگر پيوند داشته و يكديگر را ديدار مى كنند.

    جام محبّت او را به همديگر مى نوشانند،

    و از آبشخور علم او سيراب مى گردند.

    شك و ترديد در آنها راه نمى يابد،

    و از يكديگر بدگويى نمى كنند.

    سرشت و اخلاقشان با اين ويژگى ها شكل گرفته است،

    و بر اين اساس تمام دوستيها و پيوندهايشان استوار است.

    آنان، چونان بذرهاى پاكيزه اى هستند كه در ميان مردم گزينش شده،

    آنها را براى كاشتن انتخاب و ديگران را رها مى كنند.

    با آزمايش هاى مكرّر امتياز يافتند،

    و با پاك كردن هاى پى در پى خالص گرديدند.

     

     

    ضرورت تقوی و خودسازی


    پس آدمى بايد اندرزها را بپذيرد،

    و پيش از رسيدن رستاخيز پرهيزكار باشد،

    و در كوتاهى روزگارش انديشه كند،

    و به ماندن كوتاه در دنيا نظر دوزد

    تا آن را به منزلگاهى بهتر مبدّل سازد.

    پس براى جايى كه او را مى برند، و براى شناسايى سراى ديگر تلاش كند.

    خوشا به حال كسى كه قلبى سالم دارد،

    خداى هدايتگر را اطاعت مى كند،

    از شيطان گمراه كننده دورى مى گزيند،

    با راهنمايى مردان الهى با آگاهى به راه سلامت رسيده،

    و به اطاعت هدايتگرش بپردازد،

    و به راه رستگارى پيش از آن كه درها بسته شود،

    و وسائلش قطع گردد بشتابد،

    در توبه را بگشايد،

    و گناهان را از بين ببرد.

    پس (چنين فردى) به راه راست ايستاده،

    و به راه حق هدايت شده است.

    .

    خطبه 214

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-06-16] [ 11:56:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      برخورد با تفكّر ترك دنيا ...
    برخورد با تفكّر ترك دنيا

    پس از جنگ بصره بر علاء بن زياد وارد شد كه از ياران امام بود. وقتى خانه بسيار مجلّل و وسيع او را ديد، فرمود:

     

     

    روش استفاده از دنيا


    با اين خانه وسيع در دنيا چه مى كنى در حالى كه در آخرت به آن نيازمندترى؟!

    آرى!

    اگر بخواهى مى توانى با همين خانه به آخرت برسى

    در اين خانه وسيع مهمانان را پذيرايى كنى،

    به خويشاوندان با نيكوكارى بپيوندى،

    و حقوقى كه بر گردن تو است به صاحبان حق برسانى،

    پس آنگاه تو با همين خانه وسيع به آخرت نيز مى توانى پرداخت.

     

     

     برخورد با تفكّر ترك دنيا


    علاء گفت: از برادرم عاصم بن زياد به شما شكايت مى كنم.

    فرمود: چه شد او را؟

    گفت عبايى پوشيده و از دنيا كناره گرفته است.

    امام عليه السّلام فرمود او را بياوريد،

    وقتى آمد به او فرمود:

    اى دشمنك جان خويش! شيطان سرگردانت كرده،

    آيا تو به زن و فرزندانت رحم نمى كنى؟!

    تو مى پندارى كه خداوند نعمت هاى پاكيزه اش را حلال كرده، امّا دوست ندارد تو از آنها استفاده كنى؟!

    تو در برابر خدا كوچك تر از آنى كه اينگونه با تو رفتار كند.

    عاصم گفت:« اى امير مؤمنان، پس چرا تو با اين لباس خشن، و آن غذاى ناگوار به سر مى برى؟»

    امام فرمود:« واى بر تو من همانند تو نيستم، خداوند بر پيشوايان حق واجب كرده كه خود را با مردم ناتوان همسو كنند، تا فقر و ندارى، تنگدست را به هيجان نياورد، و به طغيان نكشاند.»

    .

    خطبه 209

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ صله رحم و پیوند دوستی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, روش استفاده درست از دنیا, برخورد با تفکر ترک دنیا
    [شنبه 1399-06-15] [ 04:02:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      عامل نزدیکی مسلمانان به خدا ...
    عامل نزدیکی مسلمانان به خدا

    (اين سخنرانى در آستانه يكى از جنگ ها ايراد شد و همواره يارانش را به آن سفارش مى كرد).

     

    عناصر مهم خودسازی

     


    ره آورد نماز

    مردم (خواندن و اقامه) نماز را بر عهده گيريد، و آن را حفظ كنيد، 

    زياد نماز بخوانيد،
    و با نماز خود را به خدا نزديك كنيد.
    «نماز دستورى است كه در وقت هاى خاص بر مؤمنان واجب گرديده است».

    آيا به پاسخ دوزخيان گوش فرا نمى دهيد،

    آن هنگام كه از آنها پرسيدند: چه چيز شما را به دوزخ كشانده است؟

    گفتند: «ما از نماز گزاران نبوديم».

    همانا نماز، گناهان را چونان برگ هاى پاييزى فرو مى ريزد،

    و غل و زنجير گناهان را از گردن ها مى گشايد،

     

    پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نماز را به چشمه آب گرمى كه بر در سراى مردى جريان داشته باشد، تشبيه كرد،

    اگر روزى پنج بار خود را در آن شستشو دهد، هرگز چرك و آلودگى در بدن او نماند.

    همانا كسانى از مؤمنان حق نماز را شناختند كه زيور دنيا از نماز بازشان ندارد،

    و روشنايى چشمشان يعنى اموال و فرزندان مانع نمازشان نشود.

     

    خداى سبحان مى فرمايد: «مردانى هستند كه تجارت و خريد و فروش، آنان را از ياد خدا، و برپا داشتن نماز، و پرداخت زكات باز نمى دارد».

    رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس از بشارت به بهشت، خود را در نماز خواندن به زحمت مى انداخت،

    زيرا خداوند به او فرمود: «خانواده خويش را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شكيبا باش»

    پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پى در پى خانواده خود را به نماز فرمان مى داد، و

    خود نيز در انجام نماز شكيبا بود.

     


     ارزش زكات


    همانا پرداخت زكات و اقامه نماز، عامل نزديك شدن مسلمانان به خداست،

    پس آن كس كه زكات را با رضايت خاطر بپردازد، كفّاره گناهان او مى شود،

    و باز دارنده و نگهدارنده انسان از آتش جهنّم است.

    پس نبايد به آنچه پرداخته با نظر حسرت نگاه كند،

    و براى پرداخت زكات افسوس خورد،

    زيرا آن كس كه زكات را از روى رغبت نپردازد،

    و انتظار بهتر از آنچه را پرداخته داشته باشد،

    به سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نادان است،

    و پاداش او اندك، و عمل او تباه و هميشه پشيمان خواهد بود.

     

     

    مسؤوليّت اداى امانت


    يكى ديگر از وظائف الهى، اداى امانت است،

    آن كس كه امانت ها را نپردازد زيانكار است.

    امانت الهى را بر آسمان هاى بر افراشته،

    و زمين هاى گسترده،

    و كوه هاى به پا داشته، عرضه كردند،

    كه از آنها بلندتر، بزرگ تر، وسيع تر يافت نمى شد، امّا نپذيرفتند.

    اگر بنا بود كه چيزى به خاطر طول و عرض و توانمندى و سربلندى از پذيرفتن امانت سرباز زند آنان بودند،

    امّا از كيفر الهى ترسيدند،

    و از عواقب تحمّل امانت آگاهى داشتند،

    كه ناتوان تر از آنها آگاهى نداشت، و آن انسان است،

    كه خدا فرمود: «همانا انسان ستمكار نادان است».

     

    خداشناسی (دانش الهى)


    همانا بر خداوند سبحان پنهان نيست

    آنچه را كه بندگان در شب و روز انجام مى دهند،

    كه دقيقا بر اعمال آنها آگاه است،

    و با علم خويش بر آنها احاطه دارد.

    اعضاء شما مردم گواه او،

    و اندام شما سپاهيان او،

    روان و جانتان جاسوسان او،

    و خلوت هاى شما بر او آشكار است.

    .

    خطبه 199

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ نماز و روزه در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, زکات, امانت و امانت داری
    [چهارشنبه 1399-06-12] [ 11:09:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      خطبه همّام ...
    خطبه همّام

    (گفته شد يكى از ياران پرهيزكار امام عليه السّلام به نام همّام گفت: اى امير مؤمنان پرهيزكاران را براى من آنچنان وصف كن كه گويا آنان را با چشم مى نگرم.

    امام عليه السّلام در پاسخ او درنگى كرد و فرمود «اى همّام از خدا بترس و نيكوكار باش كه خداوند با پرهيزكاران و نيكوكاران است».

    امّا همّام دست بردار نبود و اصرار ورزيد، تا آن كه امام عليه السّلام تصميم گرفت صفات پرهيزكاران را بيان فرمايد. پس خدا را سپاس و ثنا گفت، و بر پيامبرش درود فرستاد، و فرمود):

     

    خداشناسی

     

    پس از ستايش پروردگار،

    همانا خداوند سبحان پديده ها را در حالى آفريد كه از اطاعتشان بى نياز،

    و از نافرمانى آنان در امان بود،

    زيرا نه معصيت گناهكاران به خدا زيانى مى رساند

    و نه اطاعت مؤمنان براى او سودى دارد،

    روزى بندگان را تقسيم، و هر كدام را در جايگاه خويش قرار داد.



     سيماى پرهيزكاران


    امّا پرهيزكاران!

    در دنيا داراى فضيلت هاى برترند،

    سخنانشان راست،

    پوشش آنان ميانه روى،

    و راه رفتنشان با تواضع و فروتنى است،

    چشمان خود را بر آنچه خدا حرام كرده مى پوشانند،

    و گوش هاى خود را وقف دانش سودمند كرده اند. 

    و در روزگار سختى و گشايش، حالشان يكسان است.

    و اگر نبود مرگى كه خدا بر آنان مقدّر فرموده، روح آنان حتى به اندازه بر هم زدن چشم، در بدن ها قرار نمى گرفت،

    از شوق ديدار بهشت، و از ترس عذاب جهنّم. 


    خدا در جانشان بزرگ و ديگران كوچك مقدارند،

    بهشت براى آنان چنان است كه گويى آن را ديده و در نعمت هاى آن به سر مى برند،

    و جهنّم را چنان باور دارند كه گويى آن را ديده و در عذابش گرفتارند. 

    دل هاى پرهيزكاران اندوهگين،

    و مردم از آزارشان در أمان،

    تن هايشان لاغر،

    و درخواست هايشان اندك،

    و نفسشان عفيف

    و دامنشان پاك است. 

    در روزگار كوتاه دنيا صبر كرده تا آسايش جاودانه قيامت را به دست آورند:

    تجارتى پر سود كه پروردگارشان فراهم فرموده،

    دنيا مى خواست آنها را بفريبد امّا عزم دنيا نكردند،

    مى خواست آنها را اسير خود گرداند كه با فدا كردن جان، خود را آزاد ساختند.

     

     شب پرهيزكاران 


    پرهيزكاران در شب بر پا ايستاده مشغول نمازند،

    قرآن را جزء جزء و با تفكّر و انديشه مى خوانند،

    با قرآن جان خود را محزون و داروى درد خود را مى يابند.

    وقتى به آيه اى برسند كه تشويقى در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روى آورند،

    و با جان پر شوق در آن خيره شوند،

    و گمان مى برند كه نعمت هاى بهشت برابر ديدگانشان قرار دارد،

    و هر گاه به آيه اى مى رسند كه ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن مى سپارند،

    و گويا صداى بر هم خوردن شعله هاى آتش، در گوششان طنين افكن است،

    پس قامت به شكل ركوع خم كرده،

    پيشانى و دست و پا بر خاك ماليده،

    و از خدا آزادى خود را از آتش جهنّم مى طلبند.



     روز پرهيزكاران 


    پرهيزكاران در روز، دانشمندانى بردبار،

    و نيكوكارانى با تقوا هستند

    كه ترس الهى آنان را چونان تير تراشيده لاغر كرده است،

    كسى كه به آنها مى نگرد مى پندارد كه بيمارند امّا آنان را بيمارى نيست،

    و مى گويد، مردم در اشتباهند

    در صورتى كه آشفتگى ظاهرشان، نشان از امرى بزرگ است. 

    از اعمال اندك خود خشنود نيستند،

    و اعمال زياد خود را بسيار نمى شمارند.

    نفس خود را متّهم مى كنند،

    و از كردار خود ترسناكند. 

    هرگاه يكى از آنان را بستايند، از آنچه در تعريف او گفته شد در هراس افتاده مى گويد: «من خود را از ديگران بهتر مى شناسم و خداى من، مرا بهتر از من مى شناسد، بار خدايا، مرا بر آنچه مى گويند محاكمه نفرما، و بهتر از آن قرارم ده كه مى گويند، و گناهانى كه نمى دانند بيامرز».

     نشانه هاى پرهيزكاران 


    و از نشانه هاى يكى از پرهيزكاران اين است كه او را اينگونه مى بينى:

    در ديندارى نيرومند، نرمخو و دور انديش است،

    داراى ايمانى پر از يقين،

    حريص در كسب دانش،

    با داشتن علم بردبار.

    در توانگرى ميانه رو،

    در عبادت فروتن،

    در تهيدستى آراسته،

    در سختى ها بردبار،

    در جستجوى كسب حلال،

    در راه هدايت شادمان

    و پرهيز كننده از طمع ورزى، مى باشد. 

    اعمال نيكو انجام مى دهد و ترسان است،

    روز را به شب مى رساند با سپاسگزارى،

    و شب را به روز مى آورد با ياد خدا،

    شب مى خوابد اما ترسان،

    و بر مى خيزد شادمان،

    ترس براى اينكه دچار غفلت نشود،

    و شادمانى براى فضل و رحمتى كه به او رسيده است. 

    اگر نفس او در آنچه دشوار است فرمان نبرد، از آنچه دوست دارد محرومش مى كند.

    روشنى چشم پرهيزكار در چيزى قرار دارد كه جاودانه است،

    و آن را ترك مى كند كه پايدار نيست،

    بردبارى را با علم، و سخن را با عمل، در مى آميزد. 

    پرهيزكار را مى بينى كه:

    آرزويش نزديك،

    لغزش هايش اندك،

    قلبش فروتن،

    نفسش قانع،

    خوراكش كم،

    كارش آسان،

    دينش حفظ شده،

    شهوتش در حرام مرده

    و خشمش فرو خورده است.

    مردم به خيرش اميدوار،

    و از آزارش در امانند. 

    اگر در جمع بى خبران باشد نامش در گروه ياد آوران خدا ثبت مى گردد،

    و اگر در ياد آوران باشد نامش در گروه بى خبران نوشته نمى شود.

    ستمكار خود را عفو مى كند،

    به آن كه محرومش ساخته مى بخشد،

    به آن كس كه با او بريده مى پيوندد،

    از سخن زشت دور،

    و گفتارش نرم،

    بدى هاى او پنهان،

    و كار نيكش آشكار است

     نيكى هاى او به همه رسيده،

    آزار او به كسى نمى رسد. 

    در سختى ها آرام،

    و در ناگواريها بردبار

    و در خوشى ها سپاسگزار است.

    به آن كه دشمن دارد ستم نكند،

    و نسبت به آن كه دوست دارد به گناه آلوده نشود. 

    پيش از آن كه بر ضد او گواهى دهند به حق اعتراف مى كند،

    و آنچه را به او سپرده اند ضايع نمى سازد،

    و آنچه را به او تذكّر دادند فراموش نمى كند.

    مردم را با لقب هاى زشت نمى خواند،

    همسايگان را آزار نمى رساند،

    در مصيبت هاى ديگران شاد نمى شود.

    و در كار ناروا دخالت نمى كند،

    و از محدوده حق خارج نمى شود.

    اگر خاموش است سكوت او اندوهگينش نمى كند،

    و اگر بخندد آواز خنده او بلند نمى شود،

    و اگر به او ستمى روا دارند صبر مى كند تا خدا انتقام او را بگيرد.

    نفس او از دستش در زحمت، ولى مردم در آسايشند.

    براى قيامت خود را به زحمت مى افكند،

    ولى مردم را به رفاه و آسايش مى رساند. 

    دورى او از برخى مردم، از روى زهد و پارسايى،

    و نزديك شدنش با بعضى ديگر از روى مهربانى و نرمى است.

    دورى او از تكبّر و خود پسندى، و نزديكى او از روى حيله و نيرنگ نيست.

    (سخن امام كه به اينجا رسيد، ناگهان همّام ناله اى زد و جان داد. امام عليه السّلام فرمود) سوگند به خدا من از اين پيش آمد بر همّام مى ترسيدم.

    سپس گفت: آيا پندهاى رسا با آنان كه پذيرنده آنند چنين مى كند؟

    شخصى رسيد و گفت: چرا با تو چنين نكرد؟

    امام عليه السّلام پاسخ داد: واى بر تو، هر أجلى وقت معيّنى دارد كه از آن پيش نيفتد و سبب مشخّصى دارد كه از آن تجاوز نكند.

    آرام باش و ديگر چنين سخنانى مگو، كه شيطان آن را بر زبانت رانده است.)

    .

    خطبه 193

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, خطبه همّام
    [دوشنبه 1399-06-10] [ 12:46:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      راه نفوذ شیطان در انسان ...
    راه نفوذ شیطان در انسان

    خداشناسی


    ستايش خداوندى را سزاست كه لباس عزّت و بزرگى پوشيد،

    و آن دو را براى خود انتخاب، و از ديگر پديده ها باز داشت.

    آن دو را مرز ميان خود و ديگران قرار داد،

    و آن دو را براى بزرگى و عظمت خويش برگزيد،

     

    فرشتگان و شیطان

     

    و لعنت كرد آن كس را كه در آرزوى عزّت و بزرگى با خدا به ستيزه برخيزد،

    از اين رو فرشتگان مقرّب خود را آزمود، و فروتنان را از گردنكشان جدا فرمود. 

    با آن كه از آنچه در دل هاست، و از اسرار نهان آگاه است،

    به فرشتگان فرمود: «من بشرى را از گل و خاك مى آفرينم، آنگاه كه آفرينش او به اتمام رسيد،

    و روح در او دميدم، براى او سجده كنيد، فرشتگان همه سجده كردند مگر ابليس» كه حسادت او را فرا گرفت. 

     

    تکبر 


    شيطان بر آدم عليه السّلام به جهت خلقت او از خاك، فخر فروخت،

    و با تكيه به اصل خود كه از آتش است دچار تعصّب و غرور شد.

    پس شيطان دشمن خدا و پيشواى متعصّب ها و سر سلسله متكبّران است،

    كه اساس عصبيّت را بنا نهاد، و بر لباس كبريايى و عظمت با خدا در افتاد،

    لباس بزرگى را بر تن پوشيد و پوشش تواضع و فروتنى را از تن در آورد.

    آيا نمى نگريد كه خدا به خاطر خود بزرگ بينى، او را كوچك ساخت

    و به جهت بلند پروازى او را پست و خوار گردانيد

    پس او را در دنيا طرد شده، و آتش جهنّم را در قيامت براى او مهيّا فرمود.

     


     فلسفه آزمايش ها، درمان تكبّر 

     

    خداوند اگر اراده مى كرد، آدم عليه السّلام را از نورى كه چشم ها را خيره كند،

    و زيباييش عقلها را مبهوت سازد،

    و عطر و پاكيزگى اش حس بويايى را تسخير كند مى آفريد،

    كه اگر چنين مى كرد، گردن ها در برابر آدم فروتنى مى كردند،

    و آزمايش فرشتگان براى سجده آدم عليه السّلام آسان بود،

    امّا خداوند مخلوقات خود را با امورى كه آگاهى ندارند آزمايش مى كند،

    تا بد و خوب تميز داده شود،

    و تكبّر و خودپسندى را از آنها بزدايد،

    و خود بزرگ بينى را از آنان دور كند. 

    پس، از آنچه خداوند نسبت به ابليس انجام داد عبرت گيريد،

    زيرا اعمال فراوان و كوشش هاى مداوم او را با تكبّر از بين برد.

    او شش هزار سال عبادت كرد كه مشخّص مى باشد از سال هاى دنيا يا آخرت است،

    امّا با ساعتى تكبّر همه را نابود كرد.

    چگونه ممكن است پس از ابليس، فرد ديگرى همان اشتباه را تكرار كند و سالم بماند؟

    نه، هرگز

    خداوند هيچ گاه انسانى را براى عملى وارد بهشت نمى كند كه براى همان عمل فرشته اى را محروم سازد.

    فرمان خدا در آسمان و زمين يكسان است،

    و بين خدا و خلق، دوستى خاصّى وجود ندارد كه به خاطر آن، حرامى را كه بر جهانيان ابلاغ فرموده حلال بدارد.

     

     هشدار از دشمنى هاى شيطان 


    اى بندگان خدا از دشمن خدا پرهيز كنيد،

    مبادا شما را به بيمارى خود مبتلا سازد،

    و با نداى خود شما را به حركت در آورد،

    و با لشكرهاى پياده و سواره خود بر شما بتازد.


    به جانم سوگند!

    شيطان تير خطرناكى براى شكار شما بر چلّه كمان گذارده،

    و تا حد توان كشيده،

    و از نزديك ترين مكان شما را هدف قرار داده است،

    و خطاب به خدا گفته: «پروردگارا به سبب آن كه مرا دور كردى، دنيا را در چشمهايشان جلوه مى دهم، و همه را گمراه خواهم كرد»

    امّا تيرى در تاريكى ها، و سنگى بدون نشانه روى رها ساخت،

    گرچه فرزندان خودپسندى،

    و برادران تعصّب و خود خواهى،

    و سواران مركب جهالت و خود پرستى، او را تصديق كردند.

    افراد سركش شما تسليم شيطان شدند،

    و طمع ورزى او  در شما كارگر افتاد،

    و اين حقيقت بر همه آشكار گرديد،

    و حكومت شيطان بر شما استوار شد،

    و با لشكر خويش به شما يورش برد،

    و شما را به ذلّت سقوط كشانيد،

    و شما را به مرز كشتار و خونريزى كشاند،

    و شما را با فروكردن نيزه در چشم ها، بريدن گلوها، كوبيدن مغزها پايمال كرد،

    تا شما را به سوى آتشى بكشاند كه از پيش مهيّا گرديد. 


    پس شيطان بزرگ ترين مانع براى ديندارى،

    و زيانبارترين و آتش افروزترين فرد براى دنياى شماست.

    شيطان از كسانى كه دشمن سر سخت شما هستند

    و براى در هم شكستنشان كمر بسته ايد خطرناك تر است. 

     

    مردم!

    آتش خشم خود را بر ضد شيطان به كار گيريد،

    و ارتباط خود را با او قطع كنيد.


    به خدا سوگند!

    شيطان بر اصل و ريشه شما فخر فروخت،

    و بر حسب و نسب شما طعنه زد و عيب گرفت،

    و با سپاهيان سواره خود به شما هجوم آورد،

    و با لشكر پياده راه شما را بست،

    كه هر كجا شما را بيابند شكار مى كنند،

    و دست و پاى شما را قطع مى كنند،

    نه مى توانيد با حيله و نقشه آنها را بپراكنيد،

    و نه با سوگندها قادريد از سر راهتان دور كنيد.

    زيرا كمين گاه شيطان ذلّت آور، تنگ و تاريك، مرگ آور، و جولانگاه بلا و سختى هاست.

     


    درمان کبر و خودپرستی

    پس شراره هاى تعصّب و كينه هاى جاهلى را در قلب خود خاموش سازيد،

    كه تكبّر و خود پرستى در دل مسلمان از آفت هاى شيطان، غرورها، و كشش ها و وسوسه هاى اوست.

    تاج تواضع و فروتنى را بر سر نهيد،

    و تكبر و خود پسندى را زير پا بگذاريد،

    و حلقه هاى زنجير خود بزرگ بينى را از گردن باز كنيد،

    و تواضع و فروتنى را سنگر ميان خود و شيطان و لشكريانش قرار دهيد،

    زيرا شيطان از هر گروهى لشكريان و يارانى سواره و پياده دارد. 

    و شما همانا قابيل نباشيد كه بر برادرش تكبّر كرد،

    خدا او را برترى نداد،

    خويشتن را بزرگ مى پنداشت،

    و حسادت او را به دشمنى واداشت،

    تعصّب آتش كينه در دلش شعله ور كرد، و

    شيطان باد كبر و غرور در دماغش دميد،

    و سر انجام پشيمان شد،

    و خداوند گناه قاتلان را تا روز قيامت بر گردن او نهاد. 


    آگاه باشيد!

    در سركشى و ستم زياده روى كرديد،

    و در زمين در دشمنى با خداوند فساد به راه انداختيد،

    و آشكارا با بندگان خدا به نبرد پرداختيد. 

    خدا را خدا را از تكبّر و خودپسندى،

    و از تفاخر جاهلى بر حذر باشيد،

    كه جايگاه بغض و كينه و رشد وسوسه هاى شيطانى است،

    كه ملّتهاى گذشته، و امّتهاى پيشين را فريب داده است،

    تا آنجا كه در تاريكى هاى جهالت فرو رفتند،

    و در پرتگاه هلاكت سقوط كردند،

    و به آسانى به همان جايى كه شيطان مى خواست كشانده شدند.

    كبر و خود پسندى چيزى است كه قلب هاى متكبّران را همانند كرده

    تا قرن ها به تضاد و خونريزى گذراندند،

    و سينه ها از كينه ها تنگى گرفت.


    آگاه باشيد!

    زنهار زنهار از پيروى و فرمانبردارى سران و بزرگانتان،

    آنان كه به اصل و حسب خود مى نازند،

    و خود را بالاتر از آنچه كه هستند مى پندارند،

    و كارهاى نادرست را به خدا نسبت مى دهند،

    و نعمت هاى گسترده خدا را انكار مى كنند،

    تا با خواسته هاى پروردگارى مبارزه كنند،

    و نعمت هاى او را ناديده انگارند.

    آنان شالوده تعصّب جاهلى، و ستون هاى فتنه،

    و شمشيرهاى تفاخر جاهليّت هستند. پس، از خدا پروا كنيد،

    و با نعمت هاى خدادادى درگير نشويد،

    و به فضل و بخشش او حسادت نورزيد،

    و از فرومايگان اطاعت نكنيد،

    آنان كه تيرگى شان را با صفاى خود نوشيديد،

    و بيمارى شان را با سلامت خود درهم آميخته ايد،

    و باطل آنان را با حق خويش مخلوط كرده ايد،

    در حالى كه آنان ريشه همه فسق ها و انحرافات و همراه انواع گناهانند.

    شيطان آنها را براى گمراه كردن مردم، مركب هاى رام قرار داد،

    و از آنان لشكرى براى هجوم به مردم ساخت،

    و براى دزديدن عقل هاى شما آنان را سخنگوى خود برگزيد،

    كه شما را هدف تيرهاى خويش، و پايمال قدم هاى خود، و دستاويز وسوسه هاى خود گردانيد.

     


     ضرورت عبرت از گذشتگان متکبر 


    مردم از آنچه كه بر ملّت هاى متكبّر گذشته،

    از كيفرها و عقوبت ها و سختگيرى ها، و ذلّت و خوارى فرود آمده عبرت گيريد،

    و از قبرها و خاكى كه بر آنچه ره نهادند،

    و زمين هايى كه با پهلوها بر آن افتادند پند پذيريد،

    و از آثار زشتى كه كبر و غرور در دل ها مى گذارد به خدا پناه ببريد،

    همانگونه كه از حوادث سخت به او پناه مى بريد. 

    اگر خدا تكبّر ورزيدن را اجازه مى فرمود، حتما به بندگان مخصوص خود از پيامبران و امامان عليهم السلام اجازه مى داد،

    در صورتى كه خداى سبحان تكبّر و خودپسندى را نسبت به آنان ناپسند،

    و تواضع و فروتنى را براى آنان پسنديد،

    كه چهره بر زمين مى گذارند

    و صورت ها بر خاك مى مالند،

    و در برابر مؤمنان فروتنى مى كنند،

    و خود از قشر مستضعف جامعه مى باشند

    كه خدا آنها را با گرسنگى آزمود،

    و به سختى و بلا گرفتارشان كرد،

    و با ترس و بيم امتحانشان فرمود،

    و با مشكلات فراوان، خالصشان گردانيد. 

    پس مال و فرزند را دليل خشنودى يا خشم خدا ندانيد،

    كه نشانه ناآگاهى به موارد آزمايش، و امتحان در بى نيازى و قدرت است،

    زيرا خداوند سبحان فرمود: «آيا گمان مى كنند مال و فرزندانى كه به آنها عطا كرديم، به سرعت نيكى ها را براى آنان فراهم مى كنيم نه آنان آگاهى ندارند».

     

     فلسفه آزمايش ها 


    پس همانا خداوند سبحان بندگان متكبّر را با دوستان خود كه در چشم آنها ناتوانند مى آزمايد.

    وقتى كه موسى بن عمران و برادرش هارون عليهما السّلام بر فرعون وارد شدند،

    و جامه هاى پشمين بتن، و چوب دستى در دست داشتند،

    و با فرعون شرط كردند كه اگر تسليم پروردگار شود، حكومت و ملكش جاودانه بماند و عزّتش برقرار باشد،

    فرعون گفت: «آيا از اين دو نفر تعجّب نمى كنيد كه دوام عزّت و جاودانگى حكومتم را به خواسته هاى خود ربط مى دهند در حالى كه در فقر و بيچارگى به سر مى برند اگر چنين است چرا دستبندهاى طلا به همراه ندارند».

    اين سخن را فرعون براى بزرگ شمردن طلا و تحقير پوشش لباسى از پشم گفت.

     

    انبیاء الهی و آزمایش های خداوند


    در حالى كه اگر خداى سبحان اراده مى فرمود، به هنگام بعثت پيامبران، درهاى گنج ها، و معدن هاى جواهرات، و باغات سرسبز را به روى پيامبران مى گشود، و پرندگان آسمان و حيوانات وحشى زمين را همراه آنان به حركت در مى آورد. 

    امّا اگر اين كار را مى كرد،

    آزمايش از ميان مى رفت،

    و پاداش و عذاب بى اثر مى شد،

    و بشارت ها و هشدارهاى الهى بى فايده مى بود،

    و بر مؤمنان اجر و پاداش امتحان شدگان واجب نمى شد،

    و ايمان آورندگان ثواب نيكوكاران را نمى يافتند،

    و واژه ها، معانى خود را از دست مى داد

     
    در صورتى كه خداوند پيامبران را با عزم و اراده قوى، گرچه با ظاهرى ساده و فقير مبعوث كرد،

    با قناعتى كه دل ها و چشم ها را پر سازد،

    هر چند فقر و ندارى ظاهرى آنان چشم و گوش ها را خيره سازد. 

    اگر پيامبران الهى، داراى چنان قدرتى بودند كه مخالفت با آنان امكان نمى داشت،

    و توانايى و عزّتى مى داشتند كه هرگز مغلوب نمى شدند،

    و سلطنت و حكومتى مى داشتند كه همه چشم ها به سوى آنان بود،

    از راه هاى دور بار سفر به سوى آنان مى بستند،

    اعتبار و ارزششان در ميان مردم اندك بود،

    و متكبّران در برابرشان سر فرود مى آوردند،

    و تظاهر به ايمان مى كردند، از روى ترس يا علاقه اى كه به مادّيات داشتند.

    در آن صورت نيّت هاى خالص يافت نمى شد،

    و اهداف غير الهى در ايمانشان راه مى يافت،

    و با انگيزه هاى گوناگون به سوى نيكى ها مى شتافتند. 

    امّا خداى سبحان اراده فرمود كه پيروى از پيامبران، و تصديق كتب آسمانى،

    و فروتنى در عبادت، و تسليم در برابر فرمان خدا،

    و اطاعت محض فرمانبردارى، با نيّت خالص تنها براى خدا صورت پذيرد،

    و اهداف غير خدايى در آن راه نيابد،

    كه هر مقدار آزمايش و مشكلات بزرگتر باشد ثواب و پاداش نيز بزرگتر خواهد بود.

     فلسفه حج 


    آيا مشاهده نمى كنيد كه همانا خداوند سبحان، انسان هاى پيشين از آدم عليه السّلام تا آيندگان اين جهان را

    با سنگ هايى در مكّه آزمايش كرد كه نه زيان مى رسانند، و نه نفعى دارند،

    نه مى بينند، و نه مى شنوند

    اين سنگ ها را خانه محترم خود قرار داده و آن را عامل پايدارى مردم گردانيد.

    سپس كعبه را در سنگلاخ ترين مكان ها، بى گياه ترين زمين ها،

    و كم فاصله ترين درّه ها، در ميان كوه هاى خشن، سنگريزه هاى فراوان،

    و چشمه هاى كم آب، و آبادى هاى از هم دور قرار داد،

    كه نه شتر، نه اسب و گاو و گوسفند، هيچ كدام در آن سرزمين آسايش ندارند. 

    سپس آدم عليه السلام و فرزندانش را فرمان داد كه به سوى كعبه برگردند،

    و آن را مركز اجتماع و سر منزل مقصود و بار اندازشان گردانند،

    تا مردم با عشق قلب ها، به سرعت از ميان فلات و دشت هاى دور،

    و از درون شهرها، روستاها، درّه هاى عميق، و جزاير از هم پراكنده درياها به مكّه روى آورند،

    شانه هاى خود را بجنبانند، و گرداگرد كعبه لا اله الا اللّه بر زبان جارى سازند،

    و در اطراف خانه طواف كنند، و با موهاى آشفته، و بدن هاى پر گرد و غبار در حركت باشند.

    لباس هاى خود را كه نشانه شخصيّت هر فرد است در آورند،

    و با اصلاح نكردن موهاى سر، قيافه خود را تغيير دهند،

    كه آزمونى بزرگ، و امتحانى سخت، و آزمايشى آشكار است

    براى پاكسازى و خالص شدن،

    كه خداوند آن را سبب رحمت و رسيدن به بهشت قرار داد. 

    اگر خداوند خانه محترمش، و مكان هاى انجام مراسم حج را، در ميان باغ ها و نهرها، و سرزمين هاى سبز و هموار، و پردرخت و ميوه، مناطقى آباد و داراى خانه ها و كاخ هاى بسيار، و آبادى هاى به هم پيوسته، در ميان گندم زارها و باغات خرّم و پر از گل و گياه، داراى مناظرى زيبا و پر آب، در وسط باغستانى شادى آفرين، و جادّه هاى آباد قرار مى داد، به همان اندازه كه آزمايش ساده بود، پاداش نيز سبك تر مى شد. 


    اگر پايه ها و بنيان كعبه، و سنگ هايى كه در ساختمان آن به كار رفته از زمرّد سبز، و ياقوت سرخ، و داراى نور و روشنايى بود،

    دل ها ديرتر به شك و ترديد مى رسيدند،

    و تلاش شيطان بر قلب ها كمتر اثر مى گذاشت،

    و وسوسه هاى پنهانى او در مردم كارگر نبود. 

    در صورتى كه خداوند بندگان خود را با انواع سختى ها مى آزمايد،

    و با مشكلات زياد به عبادت مى خواند،

    و به اقسام گرفتارى ها مبتلا مى سازد،

    تا كبر و خود پسندى را از دل هايشان خارج كند،

    و به جاى آن فروتنى آورد،

    و درهاى فضل و رحمتش را به روى شان بگشايد،

    و وسائل عفو و بخشش را به آسانى در اختيارشان گذارد.

     

     پرهيز از ستمكارى 


    پس، خدا را خدا را از تعجيل در عقوبت،

    و كيفر سركشى و ستم بر حذر باشيد،

    و از آينده دردناك ظلم، و سر انجام زشت تكبّر و خود پسندى كه كمين گاه ابليس است، و جايگاه حيله و نيرنگ اوست، بترسيد،

    حيله و نيرنگى كه با دلهاى انسان ها، چون زهر كشنده مى آميزد،

    و هرگز بى اثر نخواهد بود،

    و كسى از هلاكتش جان سالم نخواهد برد:

    نه دانشمند به خاطر دانشش، و نه فقير به جهت لباس كهنه اش، در امان مى باشد. 

     

     فلسفه عبادات اسلامى (رته درمان تکبر)


    خداوند بندگانش را، با نماز و زكات و تلاش در روزه دارى، حفظ كرده است،

    تا اعضا و جوارحشان آرام،

    و ديدگانشان خاشع،

    و جان و روانشان فروتن،

    و دل هايشان متواضع باشد،

    كبر و خودپسندى از آنان رخت بربندد،

    چرا كه در سجده، بهترين جاى صورت را به خاك ماليدن، فروتنى آورد،

    و گذاردن اعضاء پر ارزش بدن بر زمين، اظهار كوچكى كردن است.

    و روزه گرفتن، و چسبيدن شكم به پشت، عامل فروتنى است،

    و پرداخت زكات، براى مصرف شدن ميوه جات زمين و غير آن، در جهت نيازمنديهاى فقرا و مستمندان است.

    به آثار عبادات بنگريد كه چگونه شاخه هاى درخت تكبّر را در هم مى شكند

    و از روييدن كبر و خودپرستى جلوگيرى مى كند.


     تعصّب ورزيدن زشت و زيبا 


    من در اعمال و رفتار جهانيان نظر دوختم،

    هيچ كس را نيافتم كه بدون علّت در باره چيزى تعصّب ورزد،

    جز با دليلى كه با آن ناآگاهان را بفريبد،

    و يا برهانى آورد كه در عقل سفيهان نفوذ كند،

    جز شما زيرا در باره چيزى تعصّب مى ورزيد كه نه علّتى دارد و نه سببى.

    ولى شيطان به خاطر اصل خلقت خود بر آدم عليه السّلام تعصّب ورزيد،

    و آفرينش او را مورد سرزنش قرار داد

    و گفت «مرا از آتش و تو را از گل ساخته اند»،

    و سرمايه داران فساد زده امّت ها، براى داشتن نعمت هاى فراوان تعصّب ورزيدند

    و گفتند: «ما صاحبان فرزندان و اموال فراوانيم و هرگز عذاب نخواهيم شد».

    پس اگر در تعصّب ورزيدن ناچاريد، براى اخلاق پسنديده، افعال نيكو، و كارهاى خوب تعصّب داشته باشيد،

    همان افعال و كردارى كه انسان هاى با شخصيّت، و شجاعان خاندان عرب، و سران قبائل در آنها از يكديگر پيشى مى گرفتند،

    يعنى اخلاق پسنديده، بردبارى به هنگام خشم فراوان، و كردار و رفتار زيبا و درست، و خصلت هاى نيكو.


    پس تعصّب ورزيد در؛

    حمايت كردن از پناهندگان،

    و همسايگان،

    وفادارى به عهد و پيمان،

    اطاعت كردن از نيكى ها،

    سرپيچى از تكبّر و خود پسندى ها،

    تلاش در جود و بخشش،

    خود دارى از ستمكارى،

    بزرگ شمردن خونريزى،

    انصاف داشتن با مردم،

    فروخوردن خشم،

    پرهيز از فساد در زمين، تا رستگار شويد.

     

    امت اسلای چگونه باید باشد؟ (علل پيروزى و شكست ملّت ها )


    از كيفرهايى كه بر اثر كردار بد و كارهاى ناپسند بر امّت هاى پيشين فرود آمد خود را حفظ كنيد،

    و حالات گذشتگان را در خوبى ها و سختى ها به ياد آوريد،

    و بترسيد كه همانند آنها باشيد

    پس آنگاه كه در زندگى گذشتگان مطالعه و انديشه مى كنيد،

    عهده دار چيزى باشيد كه عامل عزّت آنان بود،

    و دشمنان را از سر راهشان برداشت،

    و سلامت و عافيت زندگى آنان را فراهم كرد،

    و نعمت هاى فراوان را در اختيارشان گذاشت،

    و كرامت و شخصيّت به آنان بخشيد،

    كه از تفرقه و جدايى اجتناب كردند،

    و بر وحدت و همدلى همّت گماشتند،

    و يكديگر را به وحدت واداشته به آن سفارش كردند.

    و از كارهايى كه پشت آنها را شكست،

    و قدرت آنها را در هم كوبيد،

    چون كينه توزى با يكديگر، پركردن دلها از بخل و حسد،

    به يكديگر پشت كردن و از هم بريدن، و دست از يارى هم كشيدن، بپرهيزيد.

    و در احوالات مؤمنان پيشين انديشه كنيد،

    كه چگونه در حال آزمايش و امتحان به سر بردند،

    آيا بيش از همه مشكلات بر دوش آنها نبود

    و آيا بيش از همه مردم در سختى و زحمت نبودند

    و آيا از همه مردم جهان بيشتر در تنگنا قرار نداشتند؟

    فرعون هاى زمان، آنها را به بردگى كشاندند،

    و همواره بدترين شكنجه ها را بر آنان وارد كردند،

    و انواع تلخى ها را به كامشان ريختند،

    كه اين دوران ذلّت و هلاكت و مغلوب بودن، تداوم يافت

    نه راهى وجود داشت كه سرپيچى كنند، و نه چاره اى كه از خود دفاع نمايند.

    تا آن كه خداوند، تلاش و استقامت و بردبارى در برابر ناملايمات آنها را، در راه دوستى خود،

    و قدرت تحمّل ناراحتى ها را براى ترس از خويش، مشاهده فرمود.

    آنان را از تنگناهاى بلا و سختى ها نجات داد،

    و ذلّت آنان را به عزّت و بزرگوارى، و ترس آنها را به امنيّت تبديل فرمود،

    و آنها را حاكم و زمامدار و پيشواى انسانها قرار داد،

    و آن قدر كرامت و بزرگى از طرف خدا به آنها رسيد كه خيال آن را نيز در سر نمى پروراندند. 

     

    پس انديشه كنيد كه چگونه بودند آنگاه كه:

    وحدت اجتماعى داشتند،

    خواسته هاى آنان يكى،

    قلب هاى آنان يكسان،

    و دست هاى آنان مدد كار يكديگر،

    شمشيرها يارى كننده،

    نگاه ها به يك سو دوخته،

    و اراده ها واحد و همسو بود

    آيا در آن حال مالك و سرپرست سراسر زمين نبودند

    و رهبر و پيشواى همه دنيا نشدند. 

    پس به پايان كار آنها نيز بنگريد در آن هنگام كه

    به تفرقه و پراكندگى روى آوردند،

    و مهربانى و دوستى آنان از بين رفت،

    و سخن ها و دل هايشان گوناگون شد،

    از هم جدا شدند،

    به حزب ها و گروه ها پيوستند،

    خداوند لباس كرامت خود را از تنشان بيرون آورد،

    و نعمت هاى فراوان شيرين را از آنها گرفت،

    و داستان آنها در ميان شما عبرت انگيز باقى ماند.

    از حالات زندگى فرزندان اسماعيل پيامبر، و فرزندان اسحاق پيامبر،

    فرزندان اسراييل «يعقوب» (كه درود بر آنان باد) عبرت گيريد،

    راستى چقدر حالات ملّتها با هم يكسان، و در صفات و رفتارشان با يكديگر همانند است

    در احوالات آنها روزگارى كه از هم جدا و پراكنده بودند انديشه كنيد.

    زمانى كه پادشاهان كسرى و قيصر بر آنان حكومت مى كردند،

    و آنها را از سرزمين هاى آباد، از كناره هاى دجله و فرات، و از محيطهاى سر سبز و خرّم دور كردند،

    و به صحراهاى كم گياه، و بى آب و علف، محل وزش بادها، و سرزمين هايى كه زندگى در آنجاها مشكل بود تبعيد كردند،

    آنان را در مكان هاى نامناسب، مسكين و فقير، همنشين شتران ساختند،

    خانه هاشان پست ترين خانه ملّت ها، و سرزمين زندگيشان خشك ترين بيابان ها بود.

    نه دعوت حقّى وجود داشت كه به آن روى آورند و پناهنده شوند،

    و نه سايه محبّتى وجود داشت كه در عزّت آن زندگى كنند.

    حالات آنان دگرگون، و قدرت آنان پراكنده، و جمعيّت انبوهشان متفرّق بود.

    در بلايى سخت، و در جهالتى فراگير فرو رفته بودند،

    دختران را زنده به گور، و بت ها را پرستش مى كردند،

    و قطع رابطه با خويشاوندان، و غارتگرى هاى پياپى در ميانشان رواج يافته بود. 

     

    بعثت پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله از زبان حضرت علی (ماهیت اسلام)


    حال به نعمت هاى بزرگ الهى كه به هنگامه بعثت پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر آنان فروريخت بنگريد،

    كه چگونه اطاعت آنان را با دين خود پيوند داد.

    و با دعوتش آنها را به وحدت رساند

    چگونه نعمت هاى الهى بالهاى كرامت خود را بر آنان گستراند،

    و جويبارهاى آسايش و رفاه بر ايشان روان ساخت

    و تمام بركات آيين حق، آنها را در بر گرفت

    در ميان نعمت ها غرق گشتند،

    و در خرّمى زندگانى شادمان شدند،

    امور اجتماعى آنان در سايه قدرت حكومت اسلام استوار شد،

    و در پرتو عزّتى پايدار آرام گرفتند،

    و به حكومتى پايدار رسيدند.

    آنگاه آنان حاكم و زمامدار جهان شدند،

    و سلاطين روى زمين گرديدند،

    و فرمانرواى كسانى شدند كه در گذشته حاكم بودند،

    و قوانين الهى را بر كسانى اجراء مى كردند كه مجريان احكام بودند،

    و در گذشته كسى قدرت در هم شكستن نيروى آنان را نداشت،

    و هيچ كس خيال مبارزه با آنان را در سر نمى پروراند.


     علل سقوط در امت اسلامی 


    آگاه باشيد كه شما هم اكنون دست از رشته اطاعت كشيديد،

    و با زنده كردن ارزش هاى جاهليّت، دژ محكم الهى را در هم شكستيد،

    در حالى كه خداوند بر اين امّت اسلامى بر «وحدت و برادرى» منّت گذارده بود،

    كه در سايه آن زندگى كنند،

    نعمتى بود كه هيچ ارزشى نمى توان همانند آن تصوّر كرد،

    زيرا از هر ارزشى گران قدرتر، و از هر كرامتى والاتر بود. 

    بدانيد كه پس از هجرت، دوباره چونان اعراب باديه نشين شده ايد،

    و پس از وحدت و برادرى به احزاب گوناگون تبديل گشته ايد،

    از اسلام تنها نام آن، و از ايمان جز نشانى را نمى شناسيد.

    شعار مى دهيد: آتش آرى، ننگ هرگز

    گويا مى خواهيد اسلام را واژگون، و پرده حرمتش را پاره كنيد

    و پيمانى را كه خدا براى حفظ حرمت مسلمين در زمين، و عامل امنيّت و آرامش مردم قرار داد بشكنيد.

    همانا اگر شما به غير اسلام پناه بريد، كافران با شما نبرد خواهند كرد.

    آنگاه نه جبرئيل و نه ميكائيل، نه مهاجر و نه انصار، وجود ندارند كه شما را يارى دهند،

    و چاره اى جز نبرد با شمشير نداريد تا خدا در ميان شما حكم نمايد. 

    مردم!

    از مثل هاى قرآن در باره كسانى كه عذاب و كيفر شدند،

    و روزهاى سخت آنان، و آسيب هاى شديدى كه ديدند آگاهيد،

    پس وعده عذاب خدا را دور مپنداريد،

    و به عذر اينكه آگاهى نداريد خود را گرفتار نسازيد،

    و انتقام خدا را سبك، و خود را از كيفر الهى ايمن مپنداريد،

    زيرا كه خداى سبحان، مردم روزگاران گذشته را از رحمت خود دور نساخت مگر براى ترك امر به معروف، و نهى از منكر.

    پس خدا، بى خردان را براى نافرمانى،

    و خردمندان را براى ترك باز داشتن ديگران از گناه، لعنت كرد.

    آگاه باشيد!

    شما رشته پيوند با اسلام را قطع،

    و اجراى حدود الهى را تعطيل،

    و احكام اسلام را به فراموشى سپرده ايد.


    علی از زبان علی ( قاطعيّت امام در نبرد با منحرفان )


    آگاه باشيد!

    خداوند مرا به جنگ با سركشان تجاوز كار،

    پيمان شكنان و فساد كنندگان در زمين فرمان داد:

    با ناكثان پيمان شكن جنگيدم،

    و با قاسطين تجاوز كار جهاد كردم،

    و مارقين خارج شده از دين را خوار و زبون ساختم،

    و رهبر خوارج (شيطان ردهه) بانگ صاعقه اى قلبش را به تپش آورد و سينه اش را لرزاند و كارش را ساخت.

    حال تنها اندكى از سركشان و ستمگران باقى ماندند،

    كه اگر خداوند مرا باقى گذارد با حمله ديگرى نابودشان خواهم كرد،

    و حكومت حق را در سراسر كشور اسلامى پايدار خواهم كرد،

    جز مناطق پراكنده و دور دست.

    من در خردسالى، بزرگان عرب را به خاك افكندم،

    و شجاعان دو قبيله معروف «ربيعه» و «مضر» را در هم شكستم.


    شما موقعيّت مرا نسبت به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در خويشاوندى نزديك، در مقام و منزلت ويژه مى دانيد،

    پيامبر مرا در اتاق خويش مى نشاند،

    در حالى كه كودك بودم مرا در آغوش خود مى گرفت،

    و در بستر مخصوص خود مى خوابانيد،

    بدنش را به بدن من مى چسباند،

    و بوى پاكيزه خود را به من مى بوياند،

    و گاهى غذايى را لقمه لقمه در دهانم مى گذارد،

    هرگز دروغى در گفتار من، و اشتباهى در كردارم نيافت. 

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی 


    از همان لحظه اى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را از شير گرفتند،

    خداوند بزرگ ترين فرشته (جبرئيل) خود را مأمور تربيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرد

    تا شب و روز، او را به راه هاى بزرگوارى و راستى و اخلاق نيكو راهنمايى كند،

    و من همواره با پيامبر بودم چونان فرزند كه همواره با مادر است،

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله هر روز نشانه تازه اى از اخلاق نيكو را برايم آشكار مى فرمود،

    و به من فرمان مى داد كه به او اقتداء نمايم. 

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله چند ماه از سال را در غار حراء مى گذراند،

    تنها من او را مشاهده مى كردم،

    و كسى جز من او را نمى ديد،

    در آن روزها، در هيچ خانه اسلام راه نيافت جز خانه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كه خديجه هم در آن بود

    و من سوّمين آنان بودم.

    من نور وحى و رسالت را مى ديدم، و بوى نبوّت را مى بوييدم. 

    من هنگامى كه وحى بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرود مى آمد، ناله شيطان را شنيدم،

    گفتم اى رسول خدا، اين ناله كيست؟

    گفت: شيطان است كه از پرستش خويش مأيوس گرديد.

    و فرمود: «على تو آنچه را من مى شنوم، مى شنوى، و آنچه را كه من مى بينم، مى بينى، جز اينكه تو پيامبر نيستى، بلكه وزير من بوده و به راه خير مى روى».


    من با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بودم آنگاه كه سران قريش نزد او آمدند و گفتند: «اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تو ادّعاى بزرگى كردى، كه هيچيك از پدران و خاندانت نكردند، ما از تو معجزه اى مى خواهيم، اگر پاسخ مثبت داده، انجام دهى، مى دانيم كه تو پيامبر و فرستاده خدايى، و اگر از انجام آن سرباز زنى، خواهيم دانست كه ساحر و دروغگويى». 


    پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود «شما چه مى خواهيد؟»

    گفتند: «اين درخت را بخوان تا از ريشه كنده شود و در پيش تو بايستد»

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: خداوند بر همه چيز تواناست.
    حال اگر خداوند اين كار را بكند آيا ايمان مى آوريد و به حق شهادت مى دهيد؟

    گفتند: آرى،

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: من بزودى نشانتان مى دهم آنچه را كه درخواست كرديد،

    و همانا بهتر از هر كس مى دانم كه شما به خير و نيكى باز نخواهيد گشت،

    زيرا در ميان شما كسى است كه كشته شده و در چاه «بدر» دفن خواهد شد،

    و كسى است كه جنگ احزاب را تدارك خواهد كرد.

    سپس به درخت اشاره كرد و فرمود: «اى درخت اگر به خدا و روز قيامت ايمان دارى، و مى دانى من پيامبر خدايم، از زمين با ريشه هايت در آى، و به فرمان خدا در پيش روى من قرار گير». 

    سوگند به پيامبرى كه خدا او را به حق مبعوث كرد،

    درخت با ريشه هايش از زمين كنده شده، و پيش آمد

    كه با صداى شديد چونان به هم خوردن بال پرندگان، يا به هم خوردن شاخه هاى درختان، جلو آمد

    و در پيش روى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ايستاد

    كه برخى از شاخه هاى بلند خود را بر روى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بعضى ديگر را روى من انداخت

    و من در طرف راست پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ايستاده بودم،

    وقتى سران قريش اين منظره را مشاهده كردند، با كبر و غرور گفتند: «به درخت فرمان ده، نصفش جلوتر آيد، و نصف ديگر در جاى خود بماند»

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمان داد.

    نيمى از درخت با وضعى شگفت آور و صدايى سخت به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نزديك شد گويا مى خواست دور آن حضرت بپيچد،

    امّا سران قريش از روى كفر و سركشى گفتند: «فرمان ده اين نصف باز گردد و به نيم ديگر ملحق شود، و به صورت اول در آيد»

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دستور داد و چنان شد. 


    من گفتم: لا اله الا اللّه، اى رسول خدا من نخستين كسى هستم كه به تو ايمان آوردم، و نخستين فردى هستم اقرار مى كنم كه درخت با فرمان خدا براى تصديق نبوّت، و بزرگداشت دعوت رسالت، آنچه را خواستى انجام داد.


    امّا سران قريش همگى گفتند: «او ساحرى است دروغگو، كه سحرى شگفت آور دارد، و سخت با مهارت است».

    و خطاب به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گفتند: «آيا نبوّت تو را كسى جز امثال على عليه السّلام باور مى كند».

     

    مشخصات اهل تقوی


    و همانا من از كسانى هستم كه در راه خدا از هيچ سرزنشى نمى ترسند،

    كسانى كه سيماى آنها سيماى صدّيقان،

    و سخنانشان، سخنان نيكان است،

    شب زنده داران و روشنى بخشان روزند،

    به دامن قرآن پناه برده سنّت هاى خدا و رسولش را زنده مى كنند،

    نه تكبّر و خود پسندى دارند، و نه بر كسى برترى مى جويند،

    نه خيانتكارند و نه در زمين فساد مى كنند،

    قلب هايشان در بهشت، و پيكرهايشان سرگرم اعمال پسنديده است.

    .

    خطبه 192

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ حج و خانه کعبه در نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀نبوت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, وصف فرشتگان, ماهیت اسلام و امت اسلامی, تکبّر, فلسفه آزمایشهای الهی, فلسفه احکام الهی, تعصب زشت و زیبا
    [شنبه 1399-06-08] [ 10:18:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      عاقبت دنیا پرستی ...
    عاقبت دنیا پرستی

    خداشناسی


    سپاس خداوندى را سزاست كه ستايش او در خلق آشكار،

    و سپاهش پيروز،

    و بزرگى او والا و بيكرانه است.


    خدا را؛

    براى نعمت هاى پى در پى،

    و بخشش هاى بزرگش ستايش مى كنم،

    خدايى كه؛

    حلمش بزرگ و عفوش فراگير است،

    در فرمانش عادل، و از گذشته و آينده با خبر است.

    با علم خود جهان هستى را پديد آورده،

    و با فرمان خود موجودات را آفريده است،

    بى آن كه از كسى پيروى كند، و يا بياموزد،

    و يا از طرح حكيم ديگرى استفاده نمايد،

    در آفرينش پديده ها، دچار اشتباهى نشده،

    و نه با حضور و مشورت گروهى، آفريده است.

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان حضرت علی


    گواهى مى دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست،

    هنگامى او را مبعوث فرمود كه مردم در گرداب جهالت فرو رفته بودند،

    و در حيرت و سرگردانى به سر مى بردند،

    هلاكت آنان را مهار كرده و به سوى خود مى كشيد،

    و گمراهى بر جان و دلشان قفل زده بود.

     

    نتیجه رعایت تقوی و خودسازی


    اى بندگان خدا!

    شما را به پرهيزكارى سفارش مى كنم،

    كه حق خداوند بر شماست،

    و نيز موجب حق شما بر پروردگار است.

    از خدا براى پرهيزكارى يارى بخواهيد،

    و براى انجام دستورات خدا از تقوا يارى جوييد،

    زيرا تقوا، امروز سپر بلا، و فردا راه رسيدن به بهشت است،

    راه تقوا روشن، و رونده آن بهرمند،

    و امانت دارش خدا، كه حافظ آن خواهد بود.

    تقوا همواره خود را بر امّت هاى گذشته (و حال) عرضه كرده و بر آينده نيز عرضه مى كند،

    زيرا فرداى قيامت، همه به آن نيازمندند.

    آنگاه كه در قيامت آفريده ها را گرد مى آورد

    و آنچه باز داده است باز پس مى گيرد

    و در باره همه نعمت ها مى پرسد،

    پس چه اندكند آنان كه تقوا را برگزيدند

    و بار آن را بدرستى بر دوش كشيدند

    آرى!

    پرهيزكاران تعدادشان اندك است

    و شايسته ستايش خداوند سبحان كه فرمود «بندگان سپاسگزار من اندكند».

    پس گوش جان را به نداى تقوا بسپاريد،

    و براى بدست آوردن آن تلاش كنيد.

    تقوا را به جاى آنچه از دست رفته به دست آوريد

    و عوض هر كار مخالفى كه مرتكب شده ايد انتخاب كنيد،

    با تقوا خواب خود را به بيدارى تبديل،

    و روزتان را با آن سپرى كنيد،

    دل هاى خود را با تقوا زنده كنيد،

    و گناهان خود را با آن شستشو دهيد.

    بيمارى هاى روان و جان خود را با تقوا درمان،

    و خود را آماده سفر آخرت گردانيد،

    از تباه كنندگان تقوا عبرت گيريد

    و خود عبرت پرهيزكاران نشويد.


    آگاه باشيد!

    تقوا را حفظ كنيد

    و خويشتن را با تقوا حفظ نماييد.

     

    روزی حلال ( پرهيز از دنياى حرام)


    برابر دنيا خويشتن دار و برابر آخرت دلباخته باشيد.

    آن كس را كه تقوا بلند مرتبت كرد خوار نشماريد،

    و آن را كه دنيا عزيزش كرد گرامى نداريد.

    برق درخشنده دنيا شما را خيره نكند،

    و سخن ستاينده دنيا را نشنويد.

    به دعوت كننده دنيا پاسخ ندهيد،

    و از تابش دنيا روشنايى نخواهيد،

    و فريفته كالاهاى گران قدر دنيا نگرديد.

    همانا برق دنياى حرام بى فروغ است،

    و سخنش دروغ،

    و اموالش به غارت رفتنى،

    و كالاهاى آن تاراج شدنى است.

     

    دنیای حرام


    آگاه باشيد!

    دنياى حرام چونان عشوه گر هرزه اى است كه تسليم نشود،

    و مركب سركشى است كه فرمان نبرد،

    دروغگويى خيانتكار، ناسپاس، حق نشناس،

    دشمنى حيله گر،

    پشت كننده اى سرگردان،

    حالاتش متزلزل،

    عزّتش خوارى،

    جدّش بازى و شوخى،

    و بلندى آن سقوط است.

    خانه جنگ و غارتگرى، تبهكارى و هلاكت،

    و سر منزل نا آرامى است،

    جايگاه ديدار كردن ها و جدايى هاست.

    راه هاى آن حيرت زا،

    گريزگاهايش ناپيدا،

    و خواسته هايش نوميد كننده و زيانبار است،

    پناهگاه هاى آن دنيا انسان را تسليم مرگ مى كند،

    و از خانه هاى خود بيرون مى راند،

    و چاره انديشى هاى آن ناتوان كننده است.

     

     اقسام دنيا پرستان


    نجات يافته اى مجروح،

    يا مجروحى پاره پاره تن،

    دسته اى سر از تن جدا،

    و دسته اى ديگر در خون خود تپيده،

    گروهى انگشت به دندان،

    و جمعى از حسرت و اندوه دست بر دست مى مالاند،

    برخى سر بر روى دست ها نهاده به فكر فرو رفته اند،

    عدّه اى بر اشتباهات گذشته افسوس مى خورند و خويشتن را محكوم مى كنند،

    و عدّه اى ديگر از عزم و تصميم ها دست برداشته اند،

    چرا كه راه فرار و هر نوع حيله گرى بسته شده،

    و دنيا آنها را غافلگير كرده است،

    و كار از كار گذشته،

    و عمر گرانبها هدر رفته است.

     

    هيهات! هيهات!

    آنچه از دست رفت گذشت،

    و آنچه سپرى شد رفت،

    و جهان چنانكه مى خواست به پايان رسيد.

    «نه آسمان بر آنها گريست و نه زمين، و هرگز ديگر به آنها مهلتى داده نشد.»

    .

    خطبه 191

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀رزق و روزی, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 10:05:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ضرورت پرهیزکاری و شناخت مرگ و معاد ...
    ضرورت پرهیزکاری و شناخت مرگ و معاد

    (اين سخنرانى در شهر كوفه پيرامون خوارج ايراد شد).

     

    خداشناسی

     

    خدا را برابر نعمت هايش شكرگزارم،

    و بر انجام حقوق الهى از او يارى مى طلبم،

    پروردگارى كه سپاهش نيرومند،

    و مقام او بزرگ است.

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی


    و گواهى مى دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و پيامبر اوست،

    انسان ها را به اطاعت خدا دعوت فرمود،

    و با دشمنان خدا در راه دين او پيكار و مغلوبشان كرد.

    هرگز همداستانى دشمنان كه او را دروغگو خواندند، او را از دعوت حق باز نداشت،

    و تلاش آنان براى خاموش كردن نور رسالت به نتيجه اى نرسيد.

     

     سفارش به پرهيزكارى 


    پس به تقوا و ترس از خدا، روى آوريد،

    كه رشته آن استوار،

    و دستگيره آن محكم،

    و قلّه بلند آن پناهگاهى مطمئن مى باشد.

     

    مرگ


    قبل از فرارسيدن مرگ، خود را براى پيش آمدهاى آن آماده سازيد،

    پيش از آن كه مرگ شما را دريابد آنچه لازمه ملاقات است فراهم آوريد،

    زيرا مرگ پايان زندگى است و هدف نهايى، قيامت است.

    مرگ براى خردمندان پند و اندرز، و براى جاهلان وسيله عبرت آموزى است.


    پيش از فرارسيدن مرگ،

    از تنگى قبرها، و شدّت غم و اندوه، و ترس از قيامت،

    و در هم ريختن استخوان ها، و كر شدن گوش ها، و تاريكى لحد،

    و وحشت از آينده، و غم و اندوه فراوان در تنگناى گور،

    و پوشانده شدن آن با سنگ و خاك، چه مى دانيد؟

     

    پس اى بندگان خدا را خدا را پروا كنيد،

    كه دنيا با قانونمندى خاصّى مى گذرد،

     

    معاد

     

    شما با قيامت به رشته اى اتّصال داريد،

    گويا نشانه هاى قيامت، آشكار مى شود،

    و شما را در راه خود متوقف كرده،

    با زلزله هايش سر رسيده است،

    سنگينى بار آن را بر دوش شما نهاده،

    و رشته پيوند مردم با دنيا را قطع كرده،

    همه را از آغوش گرم دنيا خارج ساخته است.

    گويى دنيا يك روز بود و گذشت،

    يا ماهى بود و سپرى شد.

    تازه هاى دنيا كهنه شده،

    و فربه هايش لاغر گرديدند.

    سپس به سوى جايگاهى تنگ،

    در ميان مشكلاتى بزرگ،

    و آتشى پر شراره مى روند

    كه صداى زبانه هايش وحشت زا،

    شعله هايش بلند،

    غرّشش پر هيجان،

    پر نور و گدازنده،

    خاموشى شعله هايش غير ممكن،

    شعله هايش در فوران،

    تهديدهايش هراس انگيز،

    ژرفايش ناپيدا،

    پيرامونش تاريك و سياه،

    ديگهايش در جوشش،

    و اوضاعش سخت وحشتناك است.

     

    پرهیزگاران و ضرورت رعایت تقوی

     

    و در آن ميان (پرهيزكاران را گروه، گروه، به سوى بهشت رهنمون مى شوند) آنان از كيفر و عذاب در امانند،

    و از سرزنش ها آسوده، و از آتش دورند،

    در خانه هاى امن الهى، از جايگاه خود خشنودند،

    آنان در دنيا رفتارشان پاك،

    ديدگانشان گريان،

    شب هايشان با خشوع و استغفار چونان روز،

    و روزشان از ترس گناه چونان شب مى ماند.

    پس خداوند بهشت را منزلگه نهايى آنان قرار داد،

    و پاداش ايشان را نيكو پرداخت،

    كه سزاوار آن نعمت ها بودند، و لايق ملكى جاودانه و نعمت هايى پايدار شدند.

     

    اى بندگان خدا!

    مراقب چيزى باشيد كه رستگاران با پاس داشتن آن سعادتمند شدند،

    و تبهكاران با ضايع كردن آن به خسران و زيان رسيدند.

    پيش از آن كه مرگ شما فرا رسد با اعمال نيكو آماده باشيد،

    زيرا در گرو كارهايى هستيد كه انجام داده ايد،

    و پاداش داده مى شويد به كارهايى كه از پيش مرتكب شده ايد.

    ناگهان مرگ وحشتناك سر مى رسد،

    كه ديگر بازگشتى در آن نيست،

    و از لغزش ها نمى توان پوزش خواست.

    خداوند ما و شما را در راه خود و پيامبرش استوار سازد،

    و از گناهان ما و شما به فضل و رحمتش در گذرد.

     

    جهاد (آموزش نظامى)


    سربازان بر جاى خود محكم بايستيد،

    در برابر بلاها و مشكلات استقامت كنيد،

    شمشيرها و دست ها را در هواى زبان هاى خويش به كار مگيريد،

    و آنچه كه خداوند شتاب در آن را لازم ندانسته شتاب نكنيد،

    زيرا هر كس از شما كه در بستر خويش با شناخت خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت پيامبر عليه السّلام بميرد،

    شهيد از دنيا رفته و پاداش او بر خداست،

    و ثواب اعمال نيكويى كه قصد انجام آن را داشته خواهد برد،

    و نيّت او ثواب شمشير كشيدن را دارد.

    همانا هر چيزى را وقت مشخّص و سرآمدى معيّن است.

    .

    خطبه 190

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ◀ معاد و نشانه های قیامت در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [پنجشنبه 1399-06-06] [ 06:49:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ارزش یاد مرگ ...
    ارزش یاد مرگ

     سفارش به تقوی


    اى مردم!

    شما را به پرهيزگارى،

    و شكر فراوان در برابر نعمت ها، و عطاهاى الهى، و احسانى كه به شما رسيده سفارش مى كنم.

    چه نعمت هايى كه به شما اختصاص داده،

    و رحمت هايى كه براى شما فراهم فرمود.

    شما عيب هاى خود را آشكار كرديد و او پوشاند،

    خود را در معرض كيفر او قرار داديد و او به شما مهلت داد.

     

     ارزش ياد مرگ


    مردم!

    شما را به ياد آورى مرگ، سفارش مى كنم،

    از مرگ كمتر غفلت كنيد،

    چگونه مرگ را فراموش مى كنيد در حالى كه او شما را فراموش نمى كند

    و چگونه طمع مى ورزيد در حالى كه به شما مهلت نمى دهد.

    مرگ گذشتگان براى عبرت شما كافى است،

    آنها را به گورشان حمل مى كردند، بى آن كه بر مركبى سوار باشند،

    آنان را در قبر فرود آوردند بى آن كه خود فرود آيند.

    چنان از ياد رفتند گويا از آباد كنندگان دنيا نبودند

    و آخرت همواره خانه شان بود.

    آنچه را وطن خود مى دانستند از آن رميدند،

    و در آنجا كه از آن رميدند، آرام گرفتند،

    و از چيزهايى كه با آنها مشغول بودند جدا شدند،

    و آنجا را كه سرانجامشان بود ضايع كردند.

    اكنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دورى كنند،

    و نه مى توانند عمل نيكى بر نيكى هاى خود بيفزايند.

    به دنيايى انس گرفتند كه مغرورشان كرد،

    چون به آن اطمينان داشتند سر انجام مغلوبشان كرد.

     

    ضرورت آخرت گرایی  (شتاب در نيكوكارى ها)


    خدا شما را رحمت كند

    پس بشتابيد به سوى آباد كردن خانه هايى كه شما را به آبادانى آن فرمان دادند،

    و تشويقتان كرده، به سوى آن دعوت كرده اند.

    و با صبر و استقامت، نعمت هاى خدا را بر خود تمام گردانيد،

    و از عصيان و نافرمانى كناره گيريد،

    كه فردا به امروز نزديك است.


    وه !

    چگونه ساعت ها در روز، و روزها در ماه، و ماه ها در سال، و سال ها در عمر آدمى شتابان مى گذرد.

    .

    خطبه 188

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 06:12:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      روش استفاده از دنیا در نگاه امام علی ...
    روش استفاده از دنیا در نگاه امام علی

     خدا شناسى


    ستايش خداوندى را سزاست كه شناخته شد بى آن كه ديده شود،

    و آفريد بى آن كه دچار رنج و زحمتى گردد،

    با قدرت خود پديده ها را آفريد،

    و با عزّت خود گردنكشان را بنده خويش ساخت،

    و با بخشش خود بر همه بزرگان برترى يافت.

    او خدايى است كه دنيا را مسكن مخلوقات برگزيد،

    و پيامبران خود را به هدايت جن و انس فرستاد،

    تا دنيا را آنگونه كه هست بشناسانند،

    و از زيان هاى دنيا بر حذر دارند،

    و با مطرح كردن مثل ها، عيوب دنيا پرستى را نشان دهند،

    و آنچه را كه مايه عبرت است تذكّر دهند،

    از تندرستى ها و بيمارى ها،

    از حلال و حرام،

    و آنچه را كه خداوند براى بندگان اطاعت كننده و نافرمان،

    از بهشت و جهنّم آماده كرده،

    كه وسيله كرامت يا سقوط و پستى است باز گو نمايند.

    خدا را ستايش مى كنم چنانكه خود از بندگان خواسته است،

    و براى هر چيزى اندازه اى قرار داده

    و براى هر اندازه اى مدّتى معيّن كرده،

    و هر مدّتى را حسابى مقرّر داشته است.

     

    ويژگى هاى قرآن


    قرآن فرماندهى باز دارنده،

    و ساكتى گويا،

    و حجّت خدا بر مخلوقات است.

    خداوند پيمان عمل كردن به قرآن را از بندگان گرفته،

    و آنان را در گرو دستوراتش قرار داده است.

    نورانيّت قرآن را تمام،

    و دين خود را به وسيله آن كامل فرمود،

    و پيامبرش را هنگامى از جهان برد كه از تبليغ احكام قرآن فراغت يافته بود،

    پس خدا را آنگونه بزرگ بشماريد كه خود بيان داشته است.

    خداوند چيزى از دينش را پنهان نكرده،

    و آنچه مورد رضايت يا خشم او بود وا نگذاشته،

    جز آن كه نشانه اى آشكار،

    و آيتى استوار براى آن قرار داده است

    كه به سوى آن دعوت يا پرهيز داده شوند،

    پس خشنودى و خشم خدا در گذشته و حال يكسان است.

    بدانيد همانا خداوند از شما خشنود نمى شود به كارى كه بر گذشتگان خشم گرفته،

    و خشم نمى گيرد به كارى كه بر گذشتگان خشنود بود.

    شما در راهى آشكار قدم بر مى داريد

    و سخن گذشتگان را تكرار مى كنيد.

    خداوند نيازمنديهاى دنياى شما را كفايت كرده

    و به شكرگزارى وادارتان ساخت،

    و ياد خويش را بر زبان هاى شما لازم شمرد.

     

     خداشناسی ( طریقه هدایت و تقوی )


    خدا شما را به پرهيزكارى سفارش كرد،

    و آن را نهايت خشنودى خود، و خواستش از بندگان قرار داده است،

    پس بترسيد از خدايى كه در پيشگاه او حاضريد،

    و اختيار شما در دست اوست،

    و همه حالات و حركات شما را زير نظر دارد.

    اگر چيزى را پنهان كنيد مى داند،

    و اگر آشكار كرديد ثبت مى كند،

    براى ثبت اعمال، فرشتگان بزرگوارى را گمارده

    كه نه حقّى را فراموش، و نه باطلى را ثبت مى كنند.


    «آگاه باشيد آن كس كه تقوا پيشه كند و از خدا بترسد، از فتنه ها نجات مى يابد»

    و با نور هدايت از تاريكى ها مى گريزد،

    و به بهشت و آنچه كه دوست دارد جاودانه دسترسى پيدا مى كند.

    خدا او را در منزل كرامت خويش مسكن مى دهد،

    خانه اى كه مخصوص خداست،

    سقف آن عرش پروردگارى،

    و روشنايى آن از جمال الهى،

    و زائرانش فرشتگان،

    و دوستان و همنشينانش پيامبران الهى، مى باشند.

     

    مرگ و معاد

     

    پس به سوى قيامت بشتابيد،

    و پيش از آن كه مرگ فرا رسد آماده باشيد،

    زيرا ناگهان آرزوهاى مردم قطع شده،

    و مرگ آنها را در كام خود مى كشد،

    و در توبه بسته مى شود.

    شما امروز به جاى كسانى زندگى مى كنيد كه قبل از شما بودند

    و ناگهان رفتند و پس از مرگ تقاضاى بازگشت به دنيا كردند.

    مردم شما چونان مسافران در راهيد،

    كه در اين دنيا فرمان كوچ داده شديد،

    كه دنيا خانه اصلى شما نيست

    و به جمع آورى زاد و توشه فرمان داده شديد.


    آگاه باشيد!

    اين پوست نازك تن، طاقت آتش دوزخ را ندارد،

    پس به خود رحم كنيد،

    شما مصيبت هاى دنيا را آزموديد،

    آيا ناراحتى يكى از افراد خود را بر اثر خارى كه در بدنش فرو رفته،

    يا در زمين خوردن پايش مجروح شده،

    يا ريگ هاى داغ بيابان او را رنج داده، ديده ايد كه تحمّل آن مشكل است.

    پس چگونه مى شود تحمّل كرد كه در ميان دو طبقه آتش، در كنار سنگ هاى گداخته، همنشين شيطان باشيد.

    آيا مى دانيد وقتى كه مالك دوزخ بر آتش غضب كند،

    شعله ها بر روى هم مى غلتند و يكديگر را مى كوبند

    و آنگاه كه بر آتش بانگ زند

    ميان درهاى جهنّم به هر طرف زبانه مى كشد.

    اى پير سالخورده كه پيرى وجودت را گرفته است،

    چگونه خواهى بود آنگاه كه طوق هاى آتش به گردن ها انداخته شود،

    و غل و زنجيرهاى آتشين به دست و گردن افتد چنانكه گوشت دستها را بخورد؟

     

     روش استفاده از دنيا (انفاق)


    پس خدا را خدا را

    اى جمعيّت انسان ها!

    پروا كنيد حال كه تندرستيد نه بيمار،

    و در حال گشايش هستيد نه تنگ دست،

    در آزادى خويش پيش از آن كه درهاى اميد بسته شود بكوشيد،

    در دل شب ها با شب زنده دارى،

    و پرهيز از شكمبارگى به اطاعت برخيزيد،

    با اموال خود انفاق كنيد،

    از جسم خود بگيريد و بر جان خود بيفزاييد،

    و در بخشش بخل نورزيد كه خداى سبحان فرمود: «اگر خدا را يارى كنيد، شما را پيروز مى گرداند و قدم هاى شما را استوار مى دارد»

    و فرمود: «كيست كه به خدا قرض نيكو دهد تا خداوند چند برابر عطا فرمايد، و براى او پاداش بى عيب و نقصى قرار دهد».

    درخواست يارى از شما به جهت ناتوانى نيست،

    و قرض گرفتن از شما براى كمبود نمى باشد،

    در حالى كه از شما يارى خواسته كه: «لشكرهاى آسمان و زمين در اختيار اوست و خدا نيرومند و حكيم است» .

    و در حالى طلب وام از شما دارد كه گنج هاى آسمان و زمين به او تعلّق دارد

    و خدا بى نياز و حميد است،

    بلكه خواسته است شما را بيازمايد كه كدام يك از شما نيكوكارتريد.

    پس به اعمال نيكو مبادرت كنيد،

    تا با همسايگان خدا در سراى او باشيد

    كه هم نشينان آنها پيامبران، و زيارت كنندگانشان فرشتگانند،

    و چنان گرامى داشته مى شوند كه صداى آهسته آتش را نشنوند،

    و بر بدن هايشان هيچ گونه رنج و ناراحتى نرسد.

    «اين بخشش خداست به هر كس بخواهد مى دهد و خدا صاحب بخشش بزرگ است.»


    من آنچه را مى شنويد مى گويم،

    و خداوند را به يارى خود و شما مى خوانم

    كه او كفايت كننده و بهترين وكيل است.

    .

    خطبه 183

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀ معاد و نشانه های قیامت در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, روش استفاده درست از دنیا, انفاق
    [چهارشنبه 1399-06-05] [ 06:03:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی یاران امام علی از زبان خود او ...
    ویژگی یاران امام علی از زبان خود او

    (يكى از ياران امام، نوف بكّالى نقل كرد كه امام در سال 40 هجرى در اواخر زندگى خود در شهر كوفه بر روى سنگى كه جعدة بن هبيره مخزومى آماده كرد ايستاد، در حالى كه پيراهنى خشن از پشم بر تن، و شمشيرى با ليف خرما بر گردن، و كفشى از ليف خرما در پا، و بر پيشانى او پينه از كثرت سجود آشكار بود فرمود):

     

    وصف خداوند متعال


    ستايش خداوندى را سزاست كه سر انجام خلقت، و پايان كارها به او باز مى گردد.

    خدا را بر احسان بزرگش، و برهان آشكار، و فراوانى فضل و آنچه بدان بر ما منّت نهاده است مى ستاييم،

    ستايشى كه حق او را اداء كند،

    و شكر شايسته او را به جا آورد،

    به ثواب الهى ما را نزديك گرداند

    و موجب فراوانى نيكى و احسان او گردد.

    از خدا يارى مى طلبيم،

    يارى خواستن كسى كه به فضل او اميدوار،

    و به بخشش او آرزومند،

    و به دفع زيانش مطمئن،

    و به قدرت او معترف،

    و به گفتار و كردار پروردگار اعتقاد دارد.

    به او ايمان مى آوريم،

    ايمان كسى كه با يقين به او اميدوار،

    و با اعتقاد خالص به او توجّه دارد،

    و با ايمانى پاك در برابرش كرنش مى كند،

    و با اخلاص به يگانگى او اعتقاد دارد،

    و با ستايش فراوان خدا را بزرگ مى شمارد،

    و با رغبت و تلاش به او پناهنده مى شود.

     

    راههاى خداشناسى


    خدا از كسى متولّد نشد تا در عزّت و توانايى داراى شريك باشد،

    فرزندى ندارد تا وارث او باشد،

    وقت و زمان از او پيشى نگرفت،

    و زيادى و نقصان در او راه ندارد.

    خدا با نشانه هاى تدبير استوار، و خواسته هاى حكيمانه در خلق نظام احسن، در برابر غفلت ها، آشكارا جلوه كرده است.

    از نشانه هاى آفرينش او، خلقت آسمان هاى پا بر جا بدون ستون و تكيه گاه است.

    آسمانها را به اطاعت خويش دعوت و آنها بدون درنگ اجابت كردند،

    اگر اقرار آسمان ها به پروردگارى او، و اعترافشان در اطاعت و فرمانبردارى از او نبود،

    هرگز آسمان ها را محل عرش خويش و جايگاه فرشتگان، و بالا رفتن سخنان پاك و اعمال نيك و صالح بندگانش قرار نمى داد.

    ستارگان را نشانه هاى هدايتگر بيابان ماندگان سرگردان قرار داد تا به وسيله آنها راهنمايى شوند،

    ستارگانى كه پرده هاى تاريك شب مانع نور افشانى آنها نمى گردد،

    و نمى تواند از نور افشانى و تلألؤ ماه در دل آسمان جلوگيرى كند.

    پس پاك است خدايى كه پوشيده نيست بر او سياهى تيره و تار بر روى ناهموارى هاى زمين،

    و قلّه هاى كوتاه و بلند كوه ها،

    و نه غرّش رعد در كرانه آسمان،

    و نه درخشش برق در لابلاى ابرها،

    و نه وزش بادهاى تند و طوفان،

    و نه ريزش برگ ها بر اثر بارش باران،

    و نه محل سقوط قطرات باران، و نه مسير كشيده شدن دانه ها به وسيله مورچگان،

    و نه غذاهاى كوچك ناديدنى پشّه ها،

    و نه آنچه كه در شكم حيوانات مادّه در حال رشد است (خدا به همه آنها آگاه است).

     

    حمد و سپاس خداوندى را سزاست كه همواره وجود داشت،

    پيش از آن كه كرسى يا عرش، آسمان يا زمين، جن يا انس، پديد آيند.

    خداوندى كه ذات او را فكرها و عقل هاى ژرف انديش نتوانند بشناسند،

    و با نيروى انديشه اندازه اى براى او نتوانند تصوّر كنند.

    هيچ سؤال كننده اى او را به خود مشغول نسازد،

    و فراوانى عطا و بخشش از دارايى او نكاهد،

    براى ديدن به چشم مادّى نياز ندارد،

    و در مكانى محدود نمى شود.

    همسر و همتايى ندارد،

    و با تمرين و تجربه نمى آفريند،

    و با حواس درك نشود،

    و با مردم مقايسه نگردد،

    خدايى كه بدون اعضاء و جوارح و زبان و كام با حضرت موسى عليه السّلام سخن گفت

    و آيات بزرگش را به او شناساند.

    اى كسى كه براى توصيف كردن پروردگارت به زحمت افتاده اى،

    اگر راست مى گويى جبرئيل و ميكاييل و لشكرهاى فرشتگان مقرّب را وصف كن،

    كه در بارگاه قدس الهى سر فرود آورده اند،

    و عقل هايشان در درك خدا، سرگردان و درمانده است،

    تو چيزى را مى توانى با صفات آن درك كنى كه داراى شكل و اعضاى و جوارح و داراى عمر محدود و أجل معيّن باشد.

    پس جز اللّه خدايى نيست

    كه هر تاريكى را به نور خود روشن كرد،

    و هر چه را كه جز به نور او روشن بود به تاريكى كشاند.

     

     سفارش به تقوا و یاد مرگ


    اى بندگان خدا!

    شما را به پرهيزكارى و ترس از خدايى سفارش مى كنم كه بر شما جامه ها پوشانيد،

    و وسائل زندگى شما را فراهم كرد.

    اگر راهى براى زندگى جاودانه وجود مى داشت،

    يا از مرگ گريزى بود،

    حتما سليمان بن داوود عليه السّلام چنين مى كرد،

    او كه خداوند حكومت بر جنّ و انس را همراه با نبوّت و مقام بلند قرب و منزلت، در اختيارش قرار داد.

    امّا آنگاه كه پيمانه عمرش لبريز و روزى او تمام شد،

    تيرهاى مرگ از كمان هاى نيستى بر او باريدن گرفت،

    و خانه و ديار از او خالى گشت،

    خانه هاى او بى صاحب ماند،

    و ديگران آنها را به ارث بردند.

    مردم براى شما در تاريخ گذشته درس هاى عبرت فراوان وجود دارد

    كجايند عمالقه و فرزندانشان (پادشاهان عرب در يمن و حجاز)؟

    كجايند فرعون ها و فرزندانشان؟

    كجايند مردم شهر رس (درخت پرستانى كه طولانى حكومت كردند) آنها كه پيامبران خدا را كشتند، و چراغ نورانى سنّت آنها را خاموش كردند، و راه و رسم ستمگران و جبّاران را زنده ساختند؟

    كجايند آنها كه با لشكرهاى انبوه حركت كردند و هزاران تن را شكست دادند، سپاهيان فراوانى گرد آوردند، و شهرها ساختند؟

     

     وصف حضرت مهدى (عجّل الله تعالى فرجه الشريف)


    زره دانش بر تن دارد،

    و با تمامى آداب، و با توجّه و معرفت كامل آن را فرا گرفته است،

    حكمت گمشده اوست

    كه همواره در جستجوى آن مى باشد،

    و نياز اوست كه در به دست آوردنش مى پرسد.

    در آن هنگام كه اسلام غروب مى كند

    و چونان شترى در راه مانده دم خود را به حركت در آورده، گردن به زمين مى چسباند.

    او پنهان خواهد شد (دوران غيبت صغرى و كبرى)

    او باقى مانده حجّت هاى الهى،

    و آخرين جانشين از جانشينان پيامبران است.

     

    علی از زبان علی ( پند و اندرز ياران)


    اى مردم!

    من پند و اندرزهايى كه پيامبران در ميان امّت هاى خود داشتند در ميان شما نشر دادم،

    و وظايفى را كه جانشينان پيامبران گذشته در ميان مردم خود به انجام رساندند، تحقّق بخشيدم.

    با تازيانه شما را ادب كردم نپذيرفتيد،

    به راه راست نرفتيد،

    و با هشدارهاى فراوان شما را خواندم ولى جمع نشديد.

    شما را به خدا آيا منتظريد رهبرى جز من با شما همراهى كند و راه حق را به شما نشان دهد؟


    آگاه باشيد!

    آنچه از دنيا روى آورده بود پشت كرد،

    و آنچه پشت كرده بود روى آورد،

    و بندگان نيكوكار خدا آماده كوچ كردن شدند،

    و دنياى اندك و فانى را با آخرت جاويدان تعويض كردند.

     

     ویژگی ياران امام علی


    آرى! آن دسته از برادرانى كه در جنگ صفّين خونشان ريخت، هيچ زيانى نكرده اند،

    گر چه امروز نيستند تا خوراكشان غم و غصّه، و نوشيدنى آنها خونابه دل باشد.


    به خدا سوگند!

    آنها خدا را ملاقات كردند، كه پاداش آنها را داد

    و پس از دوران ترس، آنها را در سراى امن خود جايگزين فرمود.

    كجا هستند برادران من كه بر راه حق رفتند، و با حق در گذشتند؟

    كجاست عمّار ؟

    و كجاست پسر تيهان (مالك بن تيهان انصارى) ؟

    و كجاست ذو الشّهادتين (خزيمة بن ثابت كه پيامبر شهادت او را دو شهادت دانست) ؟

    و كجايند همانند آنان از برادرانشان كه پيمان جانبازى بستند، و سرهايشان را براى ستمگران فرستادند؟

    (پس دست به ريش مبارك گرفت و زمانى طولانى گريست و فرمود):


    دريغا از برادرانم!

    كه قرآن را خواندند، و بر أساس آن قضاوت كردند،

    در واجبات الهى انديشه كرده و آنها را بر پاداشتند،

    سنّت هاى الهى را زنده و بدعت ها را نابود كردند،

    دعوت جهاد را پذيرفته و به رهبر خود اطمينان داشته و از او پيروى كردند.


    (سپس با بانگ بلند فرمود):

    جهاد جهاد بندگان خدا،

    من امروز لشكر آماده مى كنم،

    كسى كه مى خواهد به سوى خدا رود همراه ما خارج شود.

    (نوف گفت: براى حسين عليه السّلام ده هزار سپاه، و براى قيس بن سعد ده هزار سپاه، و براى ابو ايّوب ده هزار سپاه قرار داد، و براى ديگر فرماندهان نيز سپاهى معيّن كرد، و آماده بازگشت به صفّين بود كه قبل از جمعه، ابن ملجم ملعون به امام ضربت زد، و لشكريان به خانه ها باز گشتند، و ما چون گوسفندانى بوديم كه شبان خود را از دست داده و گرگ ها از هر سو براى آنان دهان گشوده بودند).

    .

    خطبه 182

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ویژگی های اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی, حکومت امام مهدی (عج)
     [ 05:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      طریق بازگرداندن نعمت ها بعد از نزول بلا ها ...
    طریق بازگرداندن نعمت ها بعد از نزول بلا ها

    طریق بازگرداندن نعمت ها بعد از نزول بلا ها

     

    اگر مردم به هنگام نزول بلاها،

    و گرفته شدن نعمت ها،

    با درستى نيّت در پيشگاه خدا زارى كنند،

    و با قلب هاى پر از محبّت از خداوند درخواست عفو نمايند،

    آنچه از دستشان رفته باز خواهد گشت، و هر گونه فسادى اصلاح خواهد شد.

    .

    خطبه 178

    نهج البلاغه

    .

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀رزق و روزی, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1399-06-03] [ 05:08:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بازگرداندن نعمت ها بعد از از دست رفتن ان ...
    بازگرداندن نعمت ها بعد از از دست رفتن ان

     خدا شناسى


    هيچ كارى خدا را از كار ديگر باز نمى دارد،

    و گذشت زمان در او دگرگونى ايجاد نمى كند،

    و مكانى او را در بر نمى گيرد،

    هيچ زبانى قدرت وصف او را ندارد،

    و چيزى از خدا مخفى و پنهان نيست.

    نه تعداد قطرات فراوان آب ها،

    و نه ستارگان انبوه آسمان،

    و نه ذرّات خاك همراه با گرد بادها در هوا،

    و نه حركات مورچگان بر سنگ هاى سخت،

    و نه استراحتگاه مورچگان ريز در شب هاى تار.

    خدا از مكان ريزش برگ درختان، و حركات مخفيانه، چشم ها آگاه است.

    و شهادت مى دهم كه جز اللّه، خدايى نيست،

    همتايى نداشته و شك و ترديدى در او راه ندارد.

    دين او را انكار نمى كنم

    و به آفريدگارى او اعتقاد دارم

    شهادت كسى كه نيّت او راست، درون او پاك، يقين او خالص، و ميزان عمل او گران سنگ است.

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی

     

    و شهادت مى دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده و برگزيده او از ميان انسان هاست.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم براى تشريح حقائق آيين الهى انتخاب،

    و به ارزش هاى ويژه اخلاقى گرامى داشته شد.

    او را براى رساندن رسالت هاى كريمانه اش برگزيد،

    نشانه هاى هدايت به وسيله او آشكار،

    و تاريكى هاى جهل و گمراهى با نور هدايت او از ميان رفت.

     

    روش برخورد با دنيا


    اى مردم!

    دنيا آرزومندان و خواهان خود را فريب مى دهد،

    براى شيفتگان خود ارزشى قائل نيست،

    و آن كس را كه بر دنيا پيروز شود مغلوب گرداند.

     

    رعایت تقوی و خودسازی

     

    به خدا سوگند!

    هرگز ملّتى از ناز و نعمت زندگى گرفته نشدند مگر به كيفر گناهانى كه انجام داده اند،

    زيرا خداوند بر بندگان خود ستم روا نمى دارد.

     

    اگر مردم به هنگام نزول بلاها،

    و گرفته شدن نعمت ها،

    با درستى نيّت در پيشگاه خدا زارى كنند،

    و با قلب هاى پر از محبّت از خداوند درخواست عفو نمايند،

    آنچه از دستشان رفته باز خواهد گشت، و هر گونه فسادى اصلاح خواهد شد.


    من بر شما ترسناكم كه در جهالت و غرور فرو رفته باشيد،

    چه اينكه در گذشته به سويى كشيده شديد كه قابل ستايش نبود.

    امّا اگر در زندگانى خود اصلاحاتى پديد آوريد، سعادتمند خواهيد شد،

     

    وظيفه من جز تلاش و كوشش در اصلاح امور شما نيست.

    اگر مى خواستم، بى مهره هاى شما را باز گو مى كردم.

    خدا آنچه را گذشت ببخشايد.

    .

    خطبه 178

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 05:03:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      شیوه های خودسازی از منظر امام علی ...
    شیوه های خودسازی از منظر امام علی

    (اين سخنرانى را امام در روزهاى نخست خلافت خود در سال 35 هجرى در مدينه ايراد فرمود).

     

    رعایت تقوی و خودسازی ( ضرورت اطاعت از دستورات الهى)


    مردم از آنچه خداوند بيان داشته بهره گيريد،

    و از پند و اندرزهاى خدا پند پذيريد،

    و نصيحت هاى او را قبول كنيد،

    زيرا خداوند با دليل هاى روشن، راه عذر را به روى شما بسته،

    و حجّت را بر شما تمام كرده است.

    و اعمالى كه دوست دارد بيان فرموده،

    و از آنچه كراهت دارد معرّفى كرد،

    تا از خوبى ها پيروى و از بدى هاى دورى گزينيد.


    همانا رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم همواره مى فرمود: «گرداگرد بهشت را دشوارى ها (مكاره) و گرداگرد آتش جهنّم را هوس ها و شهوات گرفته است».


    آگاه باشيد!

    چيزى از طاعت خدا نيست جز آن كه با كراهت انجام مى گيرد،

    و چيزى از معصيت خدا نيست جز اينكه با ميل و رغبت عمل مى شود.

    پس رحمت خداوند بر كسى كه شهوات خود را مغلوب و هواى نفس را سركوب كند،

    زيرا كار مشكل، باز داشتن نفس از شهوت بوده كه پيوسته خواهان نافرمانى و معصيت است.


    بندگان خدا بدانيد كه؛

    انسان با ايمان، شب را به روز، و روز را به شب نمى رساند جز آن كه نفس خويش را متّهم مى داند،

    همواره نفس را سرزنش مى كند،

    و گناه كارش مى شمارد.

    پس در دنيا چونان پيشينيان صالح خود باشيد،

    كه در پيش روى شما در گذشتند

    و همانند مسافران، خيمه خويش را از جا در آوردند و به راه خود رفتند.

     

    ويژگى هاى قرآن


    آگاه باشيد! همانا اين قرآن پند دهنده اى است كه نمى فريبد،

    و هدايت كننده اى است كه گمراه نمى سازد،

    و سخنگويى است كه هرگز دروغ نمى گويد.

    كسى با قرآن همنشين نشد مگر آن كه بر او افزود يا از او كاست،

    در هدايت او افزود

    و از كور دلى و گمراهى اش كاست.


    آگاه باشيد!

    كسى با داشتن قرآن، نيازى ندارد و بدون قرآن بى نياز نخواهد بود.

    پس درمان خود را از قرآن بخواهيد،

    و در سختى ها از قرآن يارى بطلبيد،

    كه در قرآن درمان بزرگ ترين بيمارى ها يعنى كفر و نفاق و سركشى و گمراهى است.

    پس به وسيله قرآن خواسته هاى خود را از خدا بخواهيد،

    و با دوستى قرآن به خدا روى آوريد،

    و به وسيله قرآن از خلق خدا چيزى نخواهيد،

    زيرا وسيله اى براى تقرّب بندگان به خدا، بهتر از قرآن وجود ندارد.

    آگاه باشيد، كه شفاعت قرآن پذيرفته، و سخنش تصديق مى گردد،

    آن كس كه در قيامت، قرآن شفاعتش كند بخشوده مى شود،

    و آن كس كه قرآن از او شكايت كند محكوم است.

    در روز قيامت ندا دهنده اى بانگ مى زند كه:

    «آگاه باشيد امروز هر كس گرفتار بذرى است كه كاشته و عملى است كه انجام داده، جز اعمال منطبق با قرآن».

    پس شما در شمار عمل كنندگان به قرآن باشيد،

    از قرآن پيروى كنيد،

    با قرآن خدا را بشناسيد،

    و خويشتن را با قرآن اندرز دهيد،

    و رأى و نظر خود را برابر قرآن متّهم كنيد،

    و خواسته هاى خود را با قرآن نادرست بشماريد.

     

    رعایت تقوی و خودسازی ( تشويق به اعمال نيكو)

     

    عمل صالح! عمل صالح!

    سپس آينده نگرى! آينده نگرى!

    و استقامت! استقامت!

    آنگاه، بردبارى! بردبارى!

    و پرهيزكارى! پرهيزكارى!؛

    براى هر كدام از شما عاقبت و پايان مهلتى تعيين شده، با نيكوكارى بدانجا برسيد.

    همانا پرچم هدايتى براى شما بر افراشتند،

    با آن هدايت شويد،

    و براى اسلام نيز هدف و نتيجه اى است به آن دسترسى پيدا كنيد،

    و با انجام واجبات، حقوق الهى را ادا كنيد،

    كه وظائف شما را آشكارا بيان كرده

    و من گواه اعمال شما بوده

    و در روز قيامت از شما دفاع مى كنم

    و به سود شما گواهى مى دهم.

    آگاه باشيد!

    آنچه از پيش مقرّر شده بود، به وقوع پيوست،

    و خواسته هاى گذشته الهى انجام شد،

    و همانا من با تكيه به وعده هاى الهى و براهين روشن او سخن مى گويم كه فرمود:

    «كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست، سپس استقامت ورزيدند، فرشتگان بر آنها فرود مى آيند و مى گويند، نترسيد و محزون نباشيد كه بشارت باد بر شما بهشتى كه به شما وعده داده اند».

    و همانا شما گفتيد:

    پروردگار ما خداست، پس در عمل به دستورات قرآن، خدا، و در ادامه راهى كه فرمان داد،

    و بر روش درست پرستش بندگان او، استقامت داشته باشيد،

    و پايدار مانيد،

    و از دستورات خدا سرپيچى نكنيد،

    و در آن بدعت گزار مباشيد،

    و از آن منحرف نگرديد،

    زيرا خارج شوندگان از دستورات الهى در روز قيامت از رحمت خدا دورند.

     ( ضرورت كنترل زبان)


    سپس مواظب باشيد كه اخلاق نيكو را در هم نكشيد

    و به رفتار ناپسند مبدّل نسازيد.

    زبان و دل را هماهنگ كنيد.

    مرد بايد زبانش را حفظ كند،

    زيرا همانا اين زبان سركش، صاحب خود را به هلاكت مى اندازد.


    به خدا سوگند!

    پرهيزگارى را نديده ام كه تقوا براى او سودمند باشد

    مگر آن كه زبان خويش را حفظ كرده بود،

    و همانا زبان مؤمن در پس قلب او، و قلب منافق از پس زبان اوست.

    زيرا مؤمن هر گاه بخواهد سخنى گويد، نخست مى انديشد،

    اگر نيك بود اظهار مى دارد، و چنانچه ناپسند، پنهانش مى كند،

    در حالى كه منافق آنچه بر زبانش آمد مى گويد، و نمى داند چه به سود او، و چه حرفى بر ضرر اوست.


    و پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: «ايمان بنده اى استوار نگردد تا دل او استوار شود، و دل استوار نشود تا زبان استوار گردد.»

    پس هر كس از شما بتواند خدا را در حالى ملاقات كند كه دستش از خون و اموال مسلمانان پاك، و زبانش از عرض و آبروى مردم سالم ماند، بايد چنين كند.

     

    اى بندگان خدا آگاه باشيد!

    مؤمن كسى است كه حلال خدا را هم اكنون حلال، و حرام خدا را هم اكنون حرام بشمارد،

    و آنچه را مردم با بدعت ها تغيير دادند،

    چيزى از حرام را حلال نمى كند، زيرا حلال همان است كه خدا حلال كرده و حرام همان چيزى است كه خدا حرام شمرده است.

    پس شما در امور و حوادث روزگار تجربه آموختيد،

    و از تاريخ گذشتگان پند گرفتيد،

    مثل ها براى شما زده اند،

    و به امرى آشكار دعوت شده ايد،

    جز ناشنوايان كسى ادّعاى نشنيدن حق را ندارد،

    و جز كوران و كور دلان كسى ادّعاى نديدن واقعيّت ها نمى كند.

    آن كس كه از آزمايش ها و تجربه هاى خدا دادى سودى نبرد

    از هيچ پند و اندرزى سود نخواهد برد

    و كوته فكرى دامنگير او خواهد شد

    تا آنجا كه بد را خوب، و خوب را بد مى نگرد.

    و همانا مردم دو دسته اند، گروهى پيرو شريعت و دين، و برخى بدعت گزارند كه از طرف خدا دليلى از سنّت پيامبر، و نورى از براهين حق ندارند.

     

    ويژگى هاى قرآن


    همانا خداوند سبحان كسى را به چيزى چون قرآن پند نداده است،

    كه قرآن ريسمان استوار خدا، و وسيله ايمنى بخش است.

    در قرآن بهار دل، و چشمه هاى دانش است،

    براى قلب جلايى جز قرآن نتوان يافت،

    بخصوص در جامعه اى كه بيدار دلان درگذشته

    و غافلان و تغافل كنندگان حضور دارند.

    پس هر جا كه نيكى ديديد يارى كنيد،

    و هر گاه چيز بد و ناروايى مشاهده كرديد دورى گزينيد،

    زيرا پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم همواره مى فرمود: «اى فرزند آدم، كار نيك را انجام ده، و كار بد را واگذار، اگر چنين كنى در راه راست الهى قرار خواهى داشت».

     

    رعایت تقوی و خودسازی ( اقسام ظلم و ستم)


    آگاه باشيد !

    كه ظلم بر سه قسم است؛

    1-ظلمى كه نابخشودنى است،

    2-و ظلمى كه بدون مجازات نمى ماند،

    3- و ظلمى كه بخشودنى و جبران شدنى است.


    امّا ظلمى كه نابخشودنى است، شرك به خداى سبحان است، كه فرمود: «خداوند هيچ گاه از شرك به خود، در نمى گذرد».

    و امّا ظلمى كه بخشودنى است، ستمى است كه بنده با گناهان بر خويشتن روا داشته است،

    و ظلمى كه بدون مجازات نيست، ستمگرى بعضى از بندگان بر بعض ديگر است كه قصاص در آنجا سخت است،

    مجروح كردن با كارد، يا تازيانه زدن نيست بلكه اينها در برابرش كوچك است.

    پس مبادا در دين دو رويى ورزيد،

    كه همبستگى و وحدت در راه حق «گر چه كراهت داشته باشيد» از پراكندگى در راه باطل «گرچه مورد علاقه شما باشد» بهتر است

    زيرا خداوند سبحان نه به گذشتگان و نه آيندگان، چيزى را با تفرقه عطا نفرموده است.

     

     ضرورت خود سازى (ضرورت پرهیز از غیبت)


    اى مردم خوشا به حال كسى كه عيب شناسى نفس، او را از عيب جويى ديگران باز دارد.

    و خوشا به حال كسى كه به خانه و خانواده خود پردازد،

    و غذاى حلال خود را بخورد،

    و به اطاعت پروردگار مشغول باشد،

    و بر خطاهاى خويش بگريد،

    و همواره به خويشتن خويش مشغول باشد

    و مردم از او در امان باشند.

    .

    خطبه 176

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, غیبت کردن
     [ 04:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علم امام علی از زبان امام علی ...
    علم امام علی از زبان امام علی

    رعایت تقوی ( نكوهش غافلان)


    اى بى خبرانى كه آنى مورد غفلت نيستيد،

    و اى ترك كنندگان فرامين الهى كه از تمامى كارهايتان بازخواست مى شويد

    شما را چه شده است كه از خداى خود روى گردان و به غير او گرايش داريد

    چونان چارپايانى كه چوپان آنها را در بيابانى و با خيز، و آب هايى بيمارى زا رها كرده است.

    گوسفندان پروار را مى مانيد كه براى كارد قصّاب آماده اند

    ولى خودشان نمى دانند

    چه آن كه هر گاه به گوسفندان با مقدارى علف نيكى كنند يك روز خود را يك عمر پندارند،

    و زندگى را در سير شدن شكم ها مى نگرند.

     

    علی از زبان علی ( علوم بى پايان امام عليه السّلام)


    سوگند به خدا!

    اگر بخواهم مى توانم هر كدام شما را از آغاز و پايان كارش،

    و از تمام شئون زندگى، آگاه سازم،

    امّا از آن مى ترسم كه با اينگونه خبرها نسبت به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كافر شويد،

    آگاه باشيد!

    كه من اين اسرار گرانبها را به ياران راز دار و مورد اطمينان خود مى سپارم.

    سوگند به خدايى كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به حق برانگيخت،

    و او را برگزيد،

    جز به راستى سخن نگويم.

    پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم همه اطلاعات را به من سپرده است،

    و از محل هلاكت آن كس كه هلاك مى شود،

    و جاى نجات كسى كه نجات مى يابد،

    و پايان اين حكومت، همه را به من خبر داده و مرا آگاهانده است.

    هيچ حادثه اى بر من نگذشت جز آن كه در گوشم نجوا كرد، و مرا مطّلع ساخت.


    اى مردم سوگند به خدا!

    من شما را به هيچ طاعتى وادار نمى كنم مگر آن كه پيش از آن خود، عمل كرده ام،

    و از معصيتى شما را باز نمى دارم جز آن كه پيش از آن، ترك گفته ام.

    .

    خطبه 175

    نهج البلاغه

    .

    موسس اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 01:06:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی های امام جامعه و وظیفه مامومین ...
    ویژگی های امام جامعه و وظیفه مامومین

    پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امين وحى پروردگار، و خاتم پيامبران، و بشارت دهنده رحمت، و بيم دهنده كيفر الهى است.

     

    ويژگى هاى رهبر اسلامى


    اى مردم سزاوارترين اشخاص به خلافت، آن كسى است كه در تحقّق حكومت نيرومندتر،

    و در آگاهى از فرمان خدا داناتر باشد،

    تا اگر آشوب گرى به فتنه انگيزى برخيزد، به حق باز گردانده شود،

    و اگر سرباز زد با او مبارزه شود.

     

    ماهیت امت اسلامی


    به جانم سوگند!

    اگر شرط انتخاب رهبر، حضور تمامى مردم باشد

    هرگز راهى براى تحقّق آن وجود نخواهد داشت،

    بلكه آگاهان داراى صلاحيّت و رأى، و اهل حل و عقد (خبرگان ملّت) رهبر و خليفه را انتخاب مى كنند،

    كه عمل آنها نسبت به ديگر مسلمانان نافذ است،

    آنگاه نه حاضران بيعت كننده، حق تجديد نظر دارند

    و نه آنان كه در انتخابات حضور نداشتند حق انتخابى ديگر را خواهند داشت.


    آگاه باشيد!

    من با دو كس پيكار مى كنم؛ كسى چيزى را ادّعا كند كه از آن او نباشد، و آن كس كه از اداى حق سرباز زند.

     

    سفارش به تقوی و خودسازی

     

    اى بندگان خدا!

    شما را به تقوا و ترس از عذاب خدا سفارش مى كنم،

    زيرا تقواى الهى بهترين سفارش مؤمنان،

    و بهترين پايان نامه كار در پيشگاه خداست.

     

    ویژگی امام و رهبر جامعه

     

    مردم هم اكنون آتش جنگ بين شما و اهل قبله شعله ور شده است،

    و اين پرچم مبارزه را جز افراد آگاه و با استقامت و عالم به جايگاه حق به دوش نمى كشند.

    بنابر اين آنچه فرمان دادند انجام دهيد،

    و از آنچه نهى كردند توقّف كنيد،

    و در هيچ كارى تا روشن نشود شتاب نكنيد،

    زيرا در آنچه شما اكراه داريد توان تغييراتى داريم.

     

     شناخت دنيا


    آگاه باشيد!

    همانا اين دنيا كه آرزوى آن را مى كنيد و بدان روى مى آوريد،

    و شما را گاهى به خشم مى آورد و زمانى خشنود مى سازد،

    خانه ماندگار شما نيست،

    و منزلى نيست كه براى آن آفريده و به آن دعوت شديد.


    آگاه باشيد!

    نه دنيا براى شما جاودانه و نه شما در آن جاودانه خواهيد ماند.


    دنيا گرچه از جهتى شما را مى فريبد

    ولى از جهت ديگر شما را از بديهايش مى ترساند،

    پس براى هشدارهايش از آنچه مغرورتان مى كند چشم پوشيد،

    و به خاطر ترساندنش از طمع ورزى در آن باز ايستيد.

    به خانه اى كه دعوت شديد سبقت گيريد،

    و دل از دنيا برگيريد،

    و چونان كنيزكان براى آنچه كه از دنيا از دست مى دهيد گريه نكنيد.

    و با صبر و استقامت بر اطاعت پروردگار،

    و حفظ و نگهدارى فرامين كتاب خدا،

    نعمت هاى پروردگار را نسبت به خويش كامل كنيد.


    آگاه باشيد!

    آنچه براى حفظ دين از دست مى دهيد زيانى به شما نخواهد رساند.


    آگاه باشيد!

    آنچه را با تباه ساختن دين به دست مى آوريد سودى به حالتان نخواهد داشت.

    خداوند دل هاى ما و شما را به سوى حق متوجّه سازد و صبر و استقامت عطا فرمايد.

    .

    خطبه 173

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
     [ 12:47:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      افشاگری امام علی از واقعه روز شورا و جنگ جمل ...
    افشاگری امام علی از واقعه روز شورا و جنگ جمل

    (مطالب اين خطبه، بخشى از نوشته هاى افشاگرانه اى است كه در سال 40 هجرى براى روشن شدن واقعيّت هاى تاريخ اسلام به دستور امام نوشته شد).

     

    ستايش خداوندى را سزاست كه نه آسمانى مانع آگاهى او از آسمان ديگر، و نه زمينى مانع او از زمين ديگر مى شود.

     

    علی از زبان علی ( گفتگو در روز شورا)


    شخصى در روز شورا به من گفت «اى فرزند ابو طالب نسبت به خلافت حريص مى باشى».

    در پاسخ او گفتم: “به خدا سوگند! شما با اينكه از پيامبر اسلام دورتريد، حريص تر مى باشيد،

    امّا من شايسته تر و نزديكتر به پيامبر اسلامم،

    همانا من تنها حق خود را مطالبه مى كنم كه شما بين من و آن حائل شديد، و دست رد بر سينه ام زديد.

    پس چون در جمع حاضران، با برهان قاطع او را مغلوب كردم، درمانده و سرگردان شد و نمى دانست در پاسخم چه بگويد.”

     

     شكوه از قريش(صله رحم)


    بار خدايا!

    از قريش و از تمامى آنها كه ياريشان كردند به پيشگاه تو شكايت مى كنم،

    زيرا قريش پيوند خويشاوندى مرا قطع كردند،

    و مقام و منزلت بزرگ مرا كوچك شمردند،

    و در غصب حق من، با يكديگر هم داستان شدند.

    سپس گفتند: برخى از حق را بايد گرفت و برخى را بايد رها كرد (يعنى خلافت حقّى است كه بايد رهايش كنى).

     

     شكوه از ناكثين


    طلحه و زبير و يارانشان بر من خروج كردند،

    و همسر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم -عائشه- را به همراه خود مى كشيدند

    چونان كنيزى را كه به بازار برده فروشان مى برند، به بصره روى آوردند،

    در حالى كه همسران خود را پشت پرده نگهداشته، امّا پرده نشين حرم پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را در برابر ديدگان خود و ديگران قرار دادند.

    لشكرى را گرد آوردند كه همه آنها به اطاعت من گردن نهاده،

    و بدون اكراه، و با رضايت كامل با من بيعت كرده بودند،

    پس از ورود به بصره، به فرماندار من و خزانه داران بيت المال مسلمين، و به مردم بصره حمله كردند،

    گروهى از آنان را شكنجه و گروه ديگر را با حيله كشتند.


    به خدا سوگند!

    اگر جز به يك نفر دست نمى يافتند و او را عمدا بدون گناه مى كشتند كشتار همه آنها براى من حلال بود،

    زيرا همگان حضور داشتند و انكار نكردند،

    و از مظلوم با دست و زبان دفاع نكردند،

    چه رسد به اينكه ناكثين به تعداد لشكريان خود از مردم بى دفاع بصره قتل عام كردند.

    .

    خطبه 172

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ صله رحم و پیوند دوستی در نهج البلاغه, ◀طلحه و زبیر در نهج البلاغه, ◀جنگ جمل در نهج البلاغه, ◀ عایشه در نهج البلاغه, ◀ماجرای خلافت از زبان حضرت علی, ✔مطلب ندارد
     [ 12:33:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی های یک مسلمان از منظر حضرت علی ...
    ویژگی های یک مسلمان از منظر حضرت علی

    سخنرانى امام عليه السّلام در آغاز خلافت در سال 35 هجرى، نوشتند كه نخستين سخنرانى آن حضرت است). 


      ويژگى هاى قرآن


    همانا خداوند بزرگ كتابى هدايت گر فرستاد،

    نيكى و بدى، خير و شر را آشكارا در آن بيان فرمود.

    پس راه نيكى در پيش گيريد، كه هدايت شويد.

    و از شر و بدى پرهيز كنيد تا در راه راست قرار گيريد.

     

    خودسازی


    واجبات واجبات،

    در انجام واجبات كوتاهى نكنيد تا شما را به بهشت رساند،

    همانا خداوند چيزهايى را حرام كرده كه ناشناخته نيست،

    و چيزهايى را حلال كرده كه از عيب خالى است.

     

     ويژگى هاى مسلمانى

     

    و در اين ميان حرمت مسلمان را بر هر حرمتى برترى بخشيد

    و حفظ حقوق مسلمانان را به وسيله اخلاص و توحيد استوار كرد.

    پس مسلمان كسى است كه مسلمانان از زبان و دست او آزارى نبينند،

    مگر آنجا كه حق باشد،

    و آزار مسلمان روا نيست جز در آنچه كه واجب باشد.

     

    مرگ و معاد


    به سوى مرگ كه همگانى است، و فرد فرد شما را از آن گريزى نيست بشتابيد،

    همانا مردم در پيش روى شما مى روند.

    سبكبار شويد تا به قافله برسيد، كه پيش رفتگان در انتظار باز ماندگانند.

    از خدا بترسيد، و تقوا پيشه كنيد

    زيرا شما در پيشگاه خداوند، مسئول بندگان خدا، و شهرها، و خانه ها و حيوانات هستيد.

    خدا را اطاعت كنيد و از فرمان خدا سرباز مداريد،

    اگر خيرى ديديد برگزينيد،

    و اگر شر و بدى ديديد از آن دورى كنيد.

    .

    خطبه 167

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀ معاد و نشانه های قیامت در نهج البلاغه, اقسام مسلمانان در جامعه اسلامی, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
    [سه شنبه 1399-05-28] [ 07:07:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علت شکست در امت های اسلامی ...
    علت شکست در امت های اسلامی

    خودسازی


    بايد خردسالان شما از بزرگان شما پيروى كنند،

    و بزرگ سالان شما نسبت به خردسالان مهربان باشند.

    و چونان ستم پيشگان جاهليّت نباشيد، كه نه از دين آگاهى داشتند و نه در خدا انديشه مى كردند،

    همانند تخم افعى در لانه پرندگان نباشيد كه شكستن آن گناه و نگهداشتن آن شر و زيانبار است. (بجاى جوجه، مارى از آن بيرون مى آيد).

     

    امت اسلامی


    مسلمانان، پس از وحدت و برادرى به جدايى و تفرقه رسيدند،

    و از ريشه و اصل خويش پراكنده شدند.

    تنها گروهى شاخه درخت توحيد را گرفتند،

    و به هر طرف كه روى آورد همسو شدند.

    امّا خداوند مسلمانان را به زودى براى بدترين روزى كه بنى اميّه در پيش دارند جمع خواهد كرد،

    آن چنانكه قطعات پراكنده ابرها را در فصل پاييز جمع مى كند.

    خدا ميان مسلمانان ألفت ايجاد مى كند،

    و بصورت ابرهاى فشرده در مى آورد،

    آنگاه درهاى پيروزى به رويشان مى گشايد،

    كه مانند سيلى خروشان از جايگاه خود بيرون مى ريزند.

    «چونان «سيل عرم» كه در باغستان «شهر سبا» را در هم كوبيد،

    و در برابر آن سيل هيچ بلندى و تپّه اى بر جاى نماند،

    نه كوههاى بلند و محكم، و نه بر آمدگيهاى بزرگ، توانستند برابر آن مقاومت كنند».

     

    خداوند بنى اميّه را مانند آب در درون درّه ها و رودخانه ها پراكنده و پنهان مى كند،

    سپس چون چشمه سارها بر روى زمين جارى مى سازد،

    تا حق برخى از مردم را از بعضى ديگر بستاند،

    و گروهى را توانايى بخشيده در خانه هاى ديگران سكونت دهد.


    به خدا سوگند بنى اميّه پس از پيروزى و سلطه گرى، همه آنچه را كه به دست آوردند از كفشان مى رود،

    چنانكه چربى بر روى آتش آب شود.

     

     علل پيروزى و شكست ملّت ها

     

    اى مردم اگر دست از يارى حق بر نمى داشتيد،

    و در خوار ساختن باطل سستى نمى كرديد،

    هيچ گاه آنان كه به پايه شما نيستند در نابودى شما طمع نمى كردند،

    و هيچ قدرتمندى بر شما پيروز نمى گشت.

    امّا چونان امّت بنى اسراييل در حيرت و سرگردانى فرو رفتيد،

     

    علی از زبان علی

     

    به جانم سوگند !

    سرگردانى شما پس از من بيشتر خواهد شد.

    چرا كه به حق پشت كرديد، و با نزديكان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بريده به بيگانه ها نزديك شديد.

    آگاه باشيد اگر از امام خود پيروى مى كرديد، شما را به راهى هدايت مى كرد كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رفته بود،

    و از اندوه بيراهه رفتن در امان بوديد،

    و بار سنگين مشكلات را از دوش خود بر مى داشتيد.

    .

    خطبه 166

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
     [ 06:57:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      سرانجام افرادی که دینی غیر از اسلام انتخاب کنند ...
    سرانجام افرادی که دینی غیر از اسلام انتخاب کنند

     وصف پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت عليهم السّلام


    خداوند پيامبرش را با نورى درخشان،

    و برهانى آشكار، و راهى روشن،

    و كتابى هدايتگر بر انگيخت.

    خانواده او نيكوترين خانواده،

    و درخت وجودش از بهترين درختان است

    كه شاخه هاى آن راست و ميوه هاى آن سر به زير و در دسترس همگان است،

    زادگاه او مكه،

    و هجرت او به مدينه پاك و پاكيزه است،

    كه در آنجا نام او بلند شد

    و دعوتش به همه جا رسيد.

     

    قرآن


    خدا او را با برهانى كامل و كافى (قرآن)

    و پندهاى شفا بخش،

    و دعوتى جبران كننده فرستاد.

     

    کافران 


    با فرستادن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شريعت هاى ناشناخته را شناساند،

    و ريشه بدعت هاى راه يافته در اديان آسمانى را قطع كرد،

    و احكام و مقرّرات الهى را بيان فرمود.

    پس هر كس جز اسلام دينى را انتخاب كند

    به يقين شقاوت او ثابت،

    و پيوند او با خدا قطع،

    و سقوطش سهمگين خواهد بود،

    و سر انجامش رنج و اندوهى بى پايان

    و شكنجه اى پردرد مى باشد.


    بر خدا توكّل مى كنم، توكّلى كه بازگشت به سوى او باشد، و از او راه مى جويم، راهى كه به بهشت رسد و به آنجا كه خواست اوست بينجامد.

     

     سفارش به تقوا و عبرت از گذشتگان


    بندگان خدا شما را به ترسيدن از خدا و فرمانبردارى او سفارش مى كنم

    كه نجات فردا و مايه رهايى جاويدان است.

    خدا آنگونه كه سزاوار بود شما را ترسانيد،

    و چنانكه شايسته بود اميدوارتان كرد،

     

    دنیا

     

    و دنيا و بى اعتبارى آن و نابود شدنى بودن و دگرگونى آن را براى شما تعريف كرد.

    پس از آنچه در دنيا شما را به شگفتى وامى دارد روى گردانيد،

    زيرا كه مدت كوتاهى در آن اقامت داريد،

    دنيا به خشم خدا نزديكترين و از خشنودى خدا دورترين جايگاه است.


    پس اى بندگان خدا!

    از غم و اندوه و سرگرمى هاى دنيا چشم برگيريد

    زيرا شما به جدايى و دگرگونيهاى امور دنيايى يقين داريد،

    و چونان دوست مهربانى كه نصيحت گر و كوشا براى نجات رفيقش تلاش كند، خويشتن را از دنيا دور نگهداريد.

    و از آنچه بر گذشتگان شما رفت عبرت گيريد،

    كه چگونه، بند بند اعضاى بدنشان از هم گسست،

    چشم و گوششان نابود شد،

    شرف و شكوهشان از خاطره ها محو گرديد،

    و همه ناز و نعمت ها و رفاه ها و خوشى ها پايان گرفت،

    كه نزديكى فرزندان به دورى و از دست دادنشان،

    و همدمى همسران، به جدايى تبديل شد،

    ديگر نه به هم مى نازند،

    و نه فرزندانى مى آورند،

    و نه يكديگر را ديدار مى كنند،

    و نه در كنار هم زندگى مى كنند.


    پس اى بندگان خدا!

    بپرهيزيد، چونان پرهيز كسى كه به نفس خود چيره،

    و بر شهوات خود پيروز،

    و با عقل خود به درستى مى نگرد،

    زيرا كه جريان انسان آشكار، پرچم بر افراشته، جادّه هموار، و راه، روشن و راست است.

    .

    خطبه 161

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀کافران ذمی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1399-05-27] [ 07:11:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      خودسازی از منظر امام علی ...
    خودسازی از منظر امام علی

    وصف خداوند


    ستايش خداوندى را سزاست كه حمد را كليد ياد خويش، و سبب فزونى فضل و رحمت خود، و راهنماى نعمت ها و عظمتش قرار داده است.

     

    تقوی و خودسازی


    بندگان خدا! روزگار بر آيندگان چنان مى گذرد كه بر گذشتگان گذشت،

    آنچه گذشت باز نمى گردد،

    و آنچه هست جاويدان نخواهد ماند،

    پايان كارش با آغاز آن يكى است،

    ماجراها و رويدادهاى آن همانند يكديگرند،

    و نشانه هاى آن آشكار است.

    گويا پايان زندگى و قيامت، شما را فرا مى خواند،

    چونان خواندن ساربان، شتر بچه را.

    پس آن كس كه جز به حساب نفس خويش پردازد، خود را در تاريكى ها سرگردان، و در هلاكت افكنده است.

    شيطان ها مهارش را گرفته و به سركشى و طغيان مى كشانند،

    و رفتار زشت او را در ديده اش زيبا مى نمايانند.

    پس بدانيد كه بهشت پايان راه پيشتازان

    و آتش جهنّم، سرانجام كسانى است كه سستى مى ورزند.

     

    اى بندگان خدا!

    بدانيد كه تقوا، دژى محكم و شكست ناپذير است،

    اما هرزگى و گناه، خانه اى در حال فرو ريختن و خوار كننده است كه از ساكنان خود دفاع نخواهد كرد،

    و كسى كه بدان پناه برد در امان نيست.

    آگاه باشيد با پرهيزگارى، ريشه هاى گناهان را مى توان بريد،

    و با يقين مى توان به برترين جايگاه معنوى، دسترسى پيدا كرد.


    اى بندگان خدا!

    خدا را، خدا را، در حق نفس خويش كه از همه چيز نزد شما گرامى تر و دوست داشتنى تر است، پروا كنيد.

    همانا خدا، راه حق را براى شما آشكار كرده

    و  جاده هاى آن را روشن نگاه داشت،

    پس يا شقاوت دامنگير يا رستگارى جاويدان در انتظار شماست.

     

    وصف دنیا و آخرت

     

    پس در اين دنياى نابود شدنى براى زندگى جاويدان آخرت، توشه برگيريد،

    كه شما را به زاد و توشه راهنمايى كردند،

    و به كوچ كردن از دنيا فرمان دادند،

    و شما را براى پيمودن راه قيامت بر انگيختند.

    همانا شما چونان كاروانى هستيد كه در جايى به انتظار مانده و نمى دانند در چه زمانى آنان را فرمان حركت مى دهند.

     

    آگاه باشيد!

    با دنيا چه مى كند كسى كه براى آخرت آفريده شده است؟

    و با اموال دنيا چه كار دارد آن كس كه به زودى همه اموال او را مرگ مى ربايد؟

    و تنها كيفر حسابرسى آن بر عهده انسان باقى خواهد ماند.

     

    بندگان خدا!

    خيرى را كه خدا وعده داد رها كردنى نمى باشد،

    و شرّى را كه از آن نهى فرمود دوست داشتنى نيست

     

    بندگان خدا!

     از روزى بترسيد كه اعمال و رفتار انسان وارسى مى شود،

    روزى كه پر از تشويش و اضطراب است و كودكان در آن روز پير مى گردند.


    اى بندگان خدا!

    بدانيد كه از شما نگاهبانانى بر شما گماشته اند،

    و ديدبان هايى از پيكرتان برگزيده

    و حافظان راستگويى كه اعمال شما را حفظ مى كنند

    و شماره نفسهاى شما را مى شمارند،

    نه تاريكى شب شما را از آنان مى پوشاند،

    و نه درى محكم شما را از آنها پنهان مى سازد.


    فردا به امروز نزديك است،

    و امروز با آنچه در آن است مى گذرد،

    و فردا مى آيد و بدان مى رسد،

    گويى هر يك از شما در دل زمين به خانه مخصوص خود رسيده و در گودالى كه كنده اند آرميده ايد،

    وه ! كه چه خانه تنهايى و چه منزل وحشتناكى و چه سيه چال غربتى.

     

    معاد


    گويى هم اكنون بر صور اسرافيل دميدند،

    و قيامت فرارسيده،

    و براى قضاوت و حسابرسى قيامت بيرون شده ايد.

    پندارهاى باطل دور گرديده،

    بهانه ها از ميان برخاسته،

    و حقيقت ها براى شما آشكار شده

    و شما را به آنجا كه لازم بود كشانده اند.

    پس از عبرت ها پند گيريد،

    و از دگرگونى روزگار عبرت پذيريد،

    و از هشدار دهندگان بهرمند گرديد.

    .

    خطبه۱۵۷

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ معاد و نشانه های قیامت در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [شنبه 1399-05-25] [ 06:45:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پیشگویی آینده امت اسلامی از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله ...
    پیشگویی آینده امت اسلامی از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله

    (براى مردم بصره پس از پيروزى در جنگ جمل در سال 36 هجرى ايراد فرمود).

     

    در برخورد با فتنه ها و شبهات


    مردم بصره در پيدايش فتنه ها هر كس كه مى تواند خود را به اطاعت پروردگار عزيز و برتر، مشغول دارد چنان كند،

    اگر از من پيروى كنيد، به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد،

    هر چند سخت و دشوار و پر از تلخى ها باشد.

     


    اما عائشه!

    پس افكار و خيالات زنانه بر او چيره شد،

    و كينه ها در سينه اش چون كوره آهنگرى شعله ور گرديد،

    اگر از او مى خواستند آنچه را كه بر ضد من انجام داد نسبت به ديگرى روا دارد سرباز مى زد،

    به هر حال احترام نخست او برقرار است

    و حسابرسى اعمال او با خداى بزرگ است.

     

    خودسازی (ره آورد ايمان، علم، دنیا و آخرت)


    ايمان روشن ترين راه ها و نورانى ترين چراغ هاست،

    با ايمان مى توان به اعمال صالح راه برد،

    و با اعمال نيكو به ايمان مى توان دسترسى پيدا كرد،

    با ايمان، علم و دانش آبادان است،

    و با آگاهى لازم، انسان را از مرگ مى هراسد،

    و با مرگ دنيا پايان مى پذيرد،

    و با دنيا، توشه آخرت فراهم مى شود.

     

    معاد و قیامت


    و با قيامت بهشت نزديك مى شود،

    و جهنّم براى بدكاران آشكار مى گردد،

    و مردم جز قيامت قرار گاهى ندارند،

    و شتابان به سوى ميدان مسابقه مى روند تا به منزلگاه آخرين رسند.

    گويا مى نگرم، همه از قبرها خارج شده به سوى منزلگاه هاى آخرين در حركتند،

    هر خانه اى در بهشت به شخصى تعلق دارد،

    كه نه ديگرى را مى پذيرند و نه از آنجا به جاى ديگر انتقال مى يابند.

     

    امر به معروف و نهی از منکر


    همانا «امر به معروف» و «نهى از منكر» دو صفت از اوصاف پروردگارند كه نه اجل را نزديك مى كند و نه روزى را كاهش مى دهد.

     

    قرآن


    بر شما باد عمل كردن به قرآن،

    كه ريسمان محكم الهى، و نور آشكار و درمانى سودمند است،

    كه تشنگى را فرونشاند،

    نگهدارنده كسى است كه به آن تمسّك جويد

    و نجات دهنده آن كس است كه به آن چنگ آويزد،

    كجى ندارد تا راست شود،

    و گرايش به باطل ندارد تا از آن باز گردانده شود،

    و تكرار و شنيدن پياپى آيات، كهنه اش نمى سازد،

    و گوش از شنيدن آن خسته نمى شود.

    كسى كه با قرآن سخن بگويد راست گفته

    و هر كس بدان عمل كند پيشتاز است.

     

    علی از زبان علی (آینده امت اسلامی)


    (در اينجا مردى بلند شد و گفت: اى امير المؤمنين ما را از فتنه آگاه كن، آيا نسبت به فتنه، از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤالى نفرموده اى پاسخ داد):


    آنگاه كه خداوند آيه 1 و 2 سوره عنكبوت را نازل كرد كه: (آيا مردم خيال مى كنند چون كه گفتند ايمان آورديم، بدون آزمايش رها مى شوند) دانستم كه تا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در ميان ماست آزمايش نمى گرديم.

    پرسيدم اى رسول خدا اين فتنه و آزمايش كدام است كه خدا شما را بدان آگاهى داده است؟


    فرمود: «اى على پس از من امّت اسلامى به فتنه و آزمون دچار مى گردند»

    گفتم:  اى رسول خدا مگر جز اين است كه در روز «احد» كه گروهى از مسلمانان به شهادت رسيدند و شهادت نصيب من نشد و سخت بر من گران آمد، تو به من فرمودى: اى على مژده باد تو را كه شهادت در پى تو خواهد آمد.


    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به من فرمود: «همانا اين بشارت تحقّق مى پذيرد، در آن هنگام صبر تو چگونه است»؟


    گفتم اى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چنين موردى جاى صبر و شكيبايى نيست بلكه جاى مژده شنيدن و شكر گزارى است.


    و پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:

    «اى على همانا اين مردم به زودى با اموالشان دچار فتنه و آزمايش مى شوند،

    و در ديندارى بر خدا منّت مى گذارند،

    با اين حال انتظار رحمت او را دارند،

    و از قدرت و خشم خدا، خود را ايمن مى پندارند.

    حرام خدا را با شبهات دروغين، و هوسهاى غفلت زا، حلال مى كنند،

    «شراب» را به بهانه اينكه «آب انگور» است

    و رشوه را كه «هديه» است

    و ربا را كه «نوعى معامله» است حلال مى شمارند».


    گفتم اى رسول خدا: در آن زمان مردم را در چه پايه اى بدانم آيا در پايه ارتداد يا فتنه و آزمايش؟ پاسخ فرمود: «در پايه اى از فتنه و آزمايش».

    .

    خطبه 156

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀ امر به معروف و نهی از منکر در نهج البلاغه, ◀ معاد و نشانه های قیامت در نهج البلاغه, ◀جنگ جمل در نهج البلاغه, ◀ عایشه در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ◀برخورد با شبهات و فتنه ها, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
     [ 12:17:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      جایگاه امامت و اهل بیت بعد از پیامبر ...
    جایگاه امامت و اهل بیت بعد از پیامبر

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی


    عاقل با چشم دل سرانجام كار را مى نگرد،

    و پستى و بلندى آن را تشخيص مى دهد،

    دعوت كننده حق، (پيامبر صلّى اللّه عليه و آله) دعوت خويش را به پايان رسانيد،

    و  رهبر امّت به سرپرستى قيام كرد،

    پس دعوت كننده حق را پاسخ دهيد و از رهبرتان اطاعت كنيد.

     

    فتنه ها و شبهه ها

     

    گروهى در درياى فتنه ها فرو رفته،

    بدعت را پذيرفته،

    و سنّت هاى پسنديده را ترك كردند،

    مؤمنان كنارگيرى كرده و گمراهان و دروغگويان به سخن آمدند.

     

    جایگاه امامت و اهل بیت علیهم السلام


    مردم!

    ما اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چونان پيراهن تن او،

    و ياران راستين او،

    و خزانه داران علوم و معارف وحى،

    و درهاى ورود به آن معارف، مى باشيم،

    كه جز از در، هيچ كس به خانه ها وارد نخواهد شد،

    و هر كس از غير در وارد شود، دزد ناميده مى شود.

    مردم در باره اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آيات كريمه قرآن نازل شد،

    آنان گنجينه هاى علوم خداوند رحمانند،

    اگر سخن گويند، راست گويند،

    و اگر سكوت كنند بر آنان پيشى نجويند.

     

     شرایط حاکم و امام


    پس باید امام و راهنمای مردم به مردم راست بگوید،

    و راه خرد پیماید

    و از فرزندان آخرت باشد

    که از آنجا آمده و بدانجا خواهد رفت.

    پس آن كه با چشم دل بنگرد،

    و با ديده درون كار كند،

    آغاز كارش آن است كه بينديشد:

    آيا عمل او به سود او است يا زيان او.

    اگر به سود است ادامه دهد،

    و اگر زيانبار است توقف كند،

    زيرا عمل كننده بدون آگاهى چون رونده اى است كه بيراهه مى رود،

    پس هر چه شتاب كند از هدفش دورتر مى ماند.

    و عمل كننده از روى آگاهى، چون رونده اى بر راه راست است،

    پس بيننده بايد به درستى بنگرد آيا رونده راه مستقيم است يا واپس گرا.

     

     خودسازی  (تأثير جسم و روح در يكديگر)


    و بدان كه هر ظاهرى باطنى متناسب با خود دارد،

    آنچه ظاهرش پاكيزه، باطن آن نيز پاك و پاكيزه است،

    و آنچه ظاهرش پليد، باطن آن نيز پليد است،

    و پيامبر راستگو (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: همانا خداوند بنده اى را دوست دارد امّا كردار او را دشمن، و كردار بنده اى را دوست مى دارد امّا شخص او را ناخوش.


    آگاه باش!

    هر عملى رويشى دارد،

    و هر روينده اى از آب بى نياز نيست،

    و آب ها نيز گوناگون مى باشند.

    پس هر درختى كه آبيارى اش به اندازه و نيكو باشد شاخ و برگش نيكو و ميوه اش شيرين است.

    و آنچه آبيارى اش پاكيزه نباشد درختش عيب دار و ميوه اش تلخ است.

    .

    خطبه 154

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ◀برخورد با شبهات و فتنه ها, ✔مطلب ندارد
    [چهارشنبه 1399-05-22] [ 04:23:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      وصف دنیازدگان و جاهلان از نگاه امام علی ...
    وصف دنیازدگان و جاهلان از نگاه امام علی

    خودسازی (وصف دنیازدگان و غافلان)


    چند روز از طرف خدا به گمراه، مهلت داده شد،

    و او با غافلان و بى خبران در راه هلاكت قدم مى نهد،

    و تمام روزها را با گناهكاران سپرى مى كند،

    بى آن كه از راهى برود تا به حق رسد

    و يا پيشوايى برگزيند كه راهنماى او باشد.

    و تا آن زمان كه خداوند كيفر گناهان را مى نمايد،

    و آنان را از پرده غفلت بيرون مى آورد،

    به استقبال چيزى مى روند كه بدان پشت كرده بودند (يعنى آخرت)،

    و پشت مى كنند بدانچه روى آورده بودند (يعنى دنيا)،

    پس نه از آنچه آرزو مى كردند و بدان رسيدند سودى بردند،

    و نه از آنچه حاجت خويش بدان روا كردند بهره اى به دست آوردند،

    من، شما و خود را از اين گونه غفلت زدگى مى ترسانم.

     

     درمان غفلت زدگى ها


    هر كس بايد از كار خويش بهره گيرد،

    و انسان بينا كسى است كه به درستى شنيد و انديشه كرد،

    پس به درستى نگريست و آگاه شد،

    و از عبرت ها پند گرفت،

    سپس راه روشنى را پيمود،

    و از افتادن در پرتگاه ها، و گم شدن در كوره راهها، دورى كرد،

    و كوشيد تا عدالت را پاس دارد

    و براى گمراهان جاى اعتراض باقى نگذارد،

    كه در حق سختگيرى كند،

    يا در سخن حق تحريف روا دارد،

    يا در گفتن سخن راست بترسد.

     

    پس بهوش باش اى شنونده

    و از خواب غفلت بيدار شو،

    و از شتاب خود كم كن،

    و در آنچه از زبان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر تو رسيده انديشه كن،

    كه ناچار به انجام آن مى باشى

    و راه فرارى وجود ندارد،

    و با كسى كه رهنمودهاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به كار نمى بندد

    و به جانب ديگرى تمايل دارد

    مخالفت كن و او را با آنچه براى خود پسنديده رها كن.


    فخر فروشى را واگذار،

    و از مركب تكبّر فرود آى.

    به ياد قبر باش كه گذرگاه تو به سوى عالم آخرت است،

    كه همانگونه به ديگران پاداش دادى به تو پاداش مى دهند،

    و آن گونه كه كاشتى، درو مى كنى،

    آنچه امروز، پيش مى فرستى، فردا بر آن وارد مى شوى،

    پس براى خود در سراى آخرت جايى آماده كن، و چيزى پيش فرست.


    اى شنونده هشدار، هشدار،

    اى غفلت زده بكوش، بكوش

    «هيچ كس جز خداى آگاه تو را با خبر نمى سازد».

     

     صفات ناپسند و نابود كننده


    از واجبات قطعى خدا در قرآن حكيم كه بر آن پاداش و كيفر مى دهد،

    و به خاطر آن خشنود شده يا خشم مى گيرد،

    اين است كه اگر انسان يكى از صفات ناپسند را داشته و بدون توبه خدا را ملاقات كند، هر چند خود را به زحمت اندازد، يا عملش را خالص گرداند فايده اى نخواهد داشت.


    و آن صفات ناپسند اينكه:

    شريكى براى خداوند در عبادات واجب برگزيند،

    يا خشم خويش را با كشتن بى گناهى فرونشاند،

    يا بر بى گناهى به خاطر كارى كه ديگرى انجام داده عيب جويى كند،

    يا به خاطر حاجتى كه به مردم دارد بدعتى در دين خدا بگذارد،

    يا با مردم به دو چهره ملاقات كند،

    و يا در ميان آنان با دو زبان سخن بگويد.

    در آنچه گفتم نيك بينديش كه هر مثال را همانند فراوان است.

     

    همانا تمام حيوانات در تلاش پر كردن شكمند،

    و درندگان در پى تجاوز كردن به ديگران،

    و زنان بى ايمان تمام همّتشان آرايش زندگى و فساد انگيزى در آن است،

    امّا مؤمنان فروتنند،

    همانا مؤمنان مهربانند،

    همانا مؤمنان از آينده ترسانند.

    .

    خطبه153

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 04:06:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      قرآن در جامعه اسلامی امروز و آینده مسلمانان ...
    قرآن  در جامعه اسلامی امروز و آینده مسلمانان

     فلسفه بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:


    خداوند حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به حق برانگيخت تا بندگان خود را از پرستش دروغين بت ها رهايى بخشيده به پرستش خود راهنمايى كند،

    و آنان را از پيروى شيطان نجات داده به اطاعت خود كشاند،

    قرآن

    با قرآنى كه معنى آن را آشكار كرد

    و اساسش را استوار فرمود،

    تا بندگان عظمت و بزرگى خدا را بدانند كه نمى دانستند،

    و به پروردگار، اعتراف كنند

    پس از انكارهاى طولانى اعتراف كردند،

    و او را پس از آن كه نسبت به خدا آشنايى نداشتند به درستى بشناسند.

    پس خداى سبحان در كتاب خود بى آن كه او را بنگرند خود را به بندگان شناساند،

    و قدرت خود را به همه نماياند،

    و از قهر خود ترساند،

    و اينكه چگونه با كيفرها ملّتى را كه بايد نابود كند از ميان برداشت

    و آنان را چگونه با داس انتقام درو كرد.

     


    خبر از آينده تأسّف بار اسلام و مسلمين


    همانا پس از من در روزگارى بر شما فراخواهد رسيد كه چيزى پنهان تر از حق، و آشكارتر از باطل، و فراوان تر از دروغ به خدا و پيامبرش نباشد.

    قرآن
    و نزد مردم آن زمان كالايى زيانمندتر از قرآن نيست اگر آن را درست بخوانند و تفسير كنند،

    و متاعى پرسودتر از قرآن يافت نمى شود آنگاه كه آن را تحريف كنند و معانى دلخواه خود را رواج دهند.

    در شهرها چيزى ناشناخته تر از معروف، و شناخته تر از منكر نيست،

    حاملان قرآن، آن را واگذاشته و حافظان قرآن، آن را فراموش مى كنند،

    پس در آن روز قرآن و پيروانش از ميان مردم رانده و مهجور مى گردند،

    و هر دو غريبانه در يك راه ناشناخته سرگردانند، و پناهگاهى ميان مردم ندارند.

    پس قرآن و پيروانش در ميان مردمند اما گويا حضور ندارند،

    با مردمند ولى از آنها بريده اند،

    زيرا گمراهى و هدايت هرگز هماهنگ نشوند گر چه كنار يكديگر قرار گيرند.

    مردم در آن روز، در جدايى و تفرقه هم داستان، و در اتّحاد و يگانگى پراكنده اند،

    گويى آنان پيشواى قرآن بوده و قرآن پيشواى آنان نيست،

    پس از قرآن جز نامى  نزدشان باقى نماند،

    و آنان جز خطى را از قرآن نشناسند.

    و در گذشته نيكوكاران را كيفر داده، و سخن راست آنان را بر خدا دروغ پنداشتند، و كار نيكشان را پاداش بد دادند.

     

    مرگ


    و همانا آنان كه پيش از شما زندگى مى كردند، به خاطر آرزوهاى دراز، و پنهان بودن زمان اجل ها، نابود گرديدند،

    تا ناگهان مرگ وعده داده شده بر سرشان فرود آمد،

    مرگى كه عذرها را نپذيرد،

    و درهاى باز توبه را ببندد،

    و حوادث سخت و مجازات هاى پس از مردن را به همراه آورد.

     

    خودسازی (پندهاى حكيمانه)


    اى مردم!

    هر كس از خدا خير خواهى طلبد، توفيق يابد،

    و آن كس كه سخنان خدا را راهنماى خود قرار دهد به راست ترين راه، هدايت خواهد شد،

    پس همانا همسايه خدا در أمان، و دشمن خدا ترسان است.

    آن كس كه عظمت خدا را مى شناسد سزاوار نيست خود را بزرگ جلوه دهد،

    پس بلندى ارزش كسانى كه بزرگى پروردگار را مى دانند در اين است كه برابر او فروتنى كنند،

    و سلامت آنان كه مى دانند قدرت خدا چه اندازه مى باشد در اين است كه برابر فرمانش تسليم باشند.

    پس، از حقّ نگريزيد چونان گريز انسان تندرست از فرد «گر» گرفته،

    يا انسان سالم از بيمار،

    و بدانيد كه هيچ گاه حق را نخواهيد شناخت جز آن كه ترك كننده آن را بشناسيد

    هرگز به پيمان قرآن وفادار نخواهيد بود مگر آن كه پيمان شكنان را بشناسيد،

    و هرگز به قرآن چنگ نمى زنيد مگر آن كه رها كننده آن را شناسايى كنيد.
      

     ويژگى هاى اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله (امامان دوازده گانه)


    پس رستگارى را از اهل آن جستجو كنيد،

    كه اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رمز حيات دانش، و راز مرگ جهل و نادانى هستند،

    آنان كه حكمتشان شما را از دانش آنان،

    و سكوتشان از منطق آنان،

    و ظاهرشان از باطنشان، اطلاع مى دهد.

    نه با دين خدا مخالفتى دارند،

    و نه در آن اختلاف مى كنند، 

    دين در ميان آنان گواهى صادق، و ساكتى سخنگوست.

    .

    خطبه147

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
     [ 12:25:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      وظیه کسانی که خداوند به آنها مال بخشیده شده است ...
    وظیه کسانی که خداوند به آنها مال بخشیده شده است

    (برخى از شارحان نوشتند كه اين خطبه بخشى از خطبه 126 مى باشد).

     

    شناخت جايگاه بخشش و احسان


    براى كسى كه نا بجا به ناكسان نيكى كند بهره اى جز ستايش فرومايگان، تعريف سركشان و اشرار، و سخنان جاهلان بد گفتار ندارد،

    و اينها نيز تا هنگامى كه به آنها بخشش مى كند ادامه دارد.

    دست سخاوتمندى ندارد آن كس كه از بخشش در راه خدا بخل مى ورزد.

    آن كس كه خدا او را مالى بخشيد، پس «بايد»:

    به خويشاوندان خود بخشش نمايد،

    و سفره مهمانى خوب بگستراند،

    و اسير آزاد كند،

    و رنجديده را بنوازد،

    و مستمند را بهرمند كند،

    و قرض وامدار را بپردازد،

    و براى درك ثواب الهى، در برابر پرداخت حقوق ديگران، و مشكلاتى كه در اين راه به او مى رسد شكيبا باشد، زيرا به دست آوردن صفات ياد شده، موجب شرافت و بزرگى دنيا و درك فضائل سراى آخرت است «ان شاء الله».

    .

    خطبه 142

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ صله رحم و پیوند دوستی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1399-05-20] [ 11:52:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      غیبت از منظر امام علی ...
    غیبت از منظر امام علی

     اى مردم!

    آن كس كه از برادرش اطمينان و استقامت در دين و درستى راه و رسم را سراغ دارد، بايد به گفته مردم در باره او گوش ندهد.

    آگاه باشيد!

    گاهى تير انداز، تير افكند و تيرها به خطا مى رود، سخن نيز چنين است، در باره كسى چيزى مى گويند كه واقعيّت ندارد و گفتار باطل تباه شدنى است، و خدا شنوا و گواه است.

    بدانيد كه ميان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نيست.

     

     شناخت حق و باطل:

    (پرسيدند، معناى آن چيست امام عليه السّلام انگشتان خود را ميان چشم و گوش گذاشت و فرمود:) باطل آن است كه بگويى «شنيدم» و حق آن است كه بگويى «ديدم».

    .

    خطبه 141

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, غیبت کردن
     [ 11:45:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      نهی از غیبت کردن از زبان حضرت علی ...
    نهی از غیبت کردن از زبان حضرت علی

    نهی از غیبت کردن

     

    شايسته است، آنان كه مرتكب گناه نشده اند و از معصيت در امان مانده اند، به گناهكاران و عاصيان رحمت آورند.

    و همواره به درگاه خداوندى سپاس گزارند

    تا سپاس خداوندى، آنان را از عيبجويى گناهكاران باز دارد.

    پس چگونه است حال غيبت كننده اى كه زبان به غيبت برادر خود مى گشايد

    و او را به سبب گرفتار شدنش در چنگ گناه سرزنش مى كند.

    آيا به ياد ندارد كه خداوند گناهان او را مستور داشته،

    آن هم گناهانى، كه از گناهان كسى كه زبان به غيبتش گشاده، بسى بزرگتر بوده است.

    و چگونه او را به گناهى نكوهش مى كند كه خود نيز همانند آن را مرتكب مى شود.

    و اگر آن گناه را، عينا، مرتكب نشده، خداوند را در مواردى كه از آن گناه عظيمتر بوده است، نافرمانى كرده است.


    به خدا سوگند!

    اگر گناه بزرگى مرتكب نشده ولى نافرمانى كوچكى از او سر زده است،

    جرأت او در عيبجويى و غيبت مردمان گناهى بزرگتر است.


    اى بنده خدا!

    به عيبجويى گناهكار مشتاب، شايد خداوند او را آمرزيده باشد

    و از خردك گناهى هم كه كرده اى، ايمن منشين، بسا كه تو را بدان عذاب كنند.

    هر كس از شما كه به عيب ديگرى آگاه است، بايد از عيبجويى باز ايستد

     زيرا مى داند كه خود را نيز چنان عيبى هست.

    بايد به سبب عيبى كه ديگران بدان مبتلا هستند و او از آن در امان مانده است، خدا را شكر گويد

    و اين شكرگزارى او را از نكوهش ديگران به خود مشغول دارد.

    .

    خطبه 140

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل  البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, غیبت کردن
    [پنجشنبه 1399-05-16] [ 08:36:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      یاد مرگ و خودسازی ...
    یاد مرگ و خودسازی

    اوصاف خداوند متعال


    خدا را ستايش مى كنيم بر آنچه گرفته،

    و آنچه بخشيده،

    و بر نعمت هايى كه عطا كرده

    و آزمايش هايى كه انجام داد.

    خداوندى كه بر هر چيز پنهانى آگاه

    و در باطن هر چيزى حضور دارد،

    به آنچه در سينه هاست آگاه

    و بر آنچه ديده ها دزدانه مى نگرد داناست.

    و گواهى مى دهم كه خدا يكى است و جز او خدايى نيست

    و گواهى مى دهم كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم برگزيده و فرستاده اوست،

    آن گواهى كه با او درون و بيرون، قلب و زبان، هماهنگ باشد.

     

    ضرورت ياد مرگ


    به خدا سوگند!

    اين كه مى گويم بازى نيست، جدّى و حقيقت است، دروغ نيست،

    و آن چيزى جز مرگ نيست،

    كه بانگ دعوت كننده اش رسا، و به سرعت همه را ميراند.

    پس انبوه زندگان، و طرفداران، تو را فريب ندهند،

    همانا! گذشتگان را ديدى كه ثروت ها اندوختند

    و از فقر و بيچارگى وحشت داشتند

    و با آرزوهاى طولانى فكر مى كردند در امانند، و مرگ را دور مى پنداشتند.

    ديدى كه چگونه مرگ بر سرشان فرود آمد

    و آنان را از وطنشان بيرون راند

    و از خانه أمن كوچ شان داد كه بر چوبه تابوت نشستند،

    و مردم آن را دست به دست مى كردند و بر دوش گرفته و با سر انگشت خويش نگاه مى داشتند.


    آيا نديديد آنان را كه آرزوهاى دور و دراز داشتند،

    و كاخ هاى استوار مى ساختند،

    و مال هاى فراوان مى اندوختند،

    چگونه خانه هايشان گورستان شد

    و اموال جمع آورى شده شان تباه و پراكنده و از آن وارثان گرديد

    و زنان آنها با ديگران ازدواج كردند.

    نه مى توانند چيزى به حسنات بيفزايند و نه از گناه توبه كنند.

     

    تقوا و روش برخورد با دنيا


    كسى كه جامه تقوا بر قلبش بپوشاند، كارهاى نيكوى او آشكار شود، و در كارش پيروز گردد.

    پس در به دست آوردن بهره هاى تقوا فرصت غنيمت شماريد،

    و براى رسيدن به بهشت جاويدان رفتارى متناسب با آن انجام دهيد،

    زيرا دنيا براى زندگى هميشگى شما آفريده نشده،

    گذرگاهى است تا در آن زاد و توشه آخرت برداريد.

    پس با شتاب، آماده كوچ كردن باشيد

    و مركب هاى راهوار براى حركت مهيّا داريد.

    .

    خطبه132

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [سه شنبه 1399-05-14] [ 12:56:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      سفارش امام علی به اباذر ...
    سفارش امام علی به اباذر

    امر به معروف و نهی از منکر اباذر (دنیا و حق گرایی)


    اى اباذر !

    همانا تو براى خدا به خشم آمدى،

    پس اميد به كسى داشته باش كه به خاطر او غضبناك شدى،

    اين مردم براى دنياى خود از تو ترسيدند،

    و تو بر دين خويش از آنان ترسيدى،

    پس دنيا را كه به خاطر آن از تو ترسيدند به خودشان واگذار،

    و با دين خود كه براى آن ترسيدى از اين مردم بگريز.

    اين دنيا پرستان چه محتاجند به آنچه كه تو آنان را از آن ترساندى،

    و چه بى نيازى از آنچه آنان تو را منع كردند.

    و به زودى خواهى يافت كه چه كسى فردا سود مى برد و چه كسى بر او بيشتر حسد مى ورزند.

     

    تقوی (خودسازی)

    اگر آسمان و زمين درهاى خود را بر روى بنده اى ببندند و او از خدا بترسد،

    خداوند راه نجاتى از ميان آن دو براى او خواهد گشود.

    آرامش خود را تنها در حق جستجو كن،

    و جز باطل چيزى تو را به وحشت نيندازد.

    اگر تو دنياى اين مردم را مى پذيرفتى، تو را دوست داشتند،

    و اگر سهمى از آن بر مى گرفتى دست از تو بر مى داشتند.

     .

    خطبه 130

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ امر به معروف و نهی از منکر در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 12:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      عدالت اقتصادی امام علی ...
    عدالت اقتصادی امام علی

    (به امام گفتند كه مردم به دنيا دل بسته اند، معاويه با هدايا و پول هاى فراوان آنها را جذب مى كند شما هم از اموال عمومى به اشراف عرب و بزرگان قريش ببخش و از تقسيم مساوى بيت المال دست بردار تا به تو گرايش پيدا كنند).

     

    علی از زبان علی در عدالت اقتصادى (ویژگی حاکمان)


    آيا به من دستور مى دهيد براى پيروزى خود، از جور و ستم در باره امّت اسلامى كه بر آنها ولايت دارم، استفاده كنم؟!

    به خدا سوگند!

    تا عمر دارم، و شب و روز برقرار است، و ستارگان از پى هم طلوع و غروب مى كنند، هرگز چنين كارى نخواهم كرد.

    اگر اين اموال از خودم بود به گونه اى مساوى در ميان مردم تقسيم مى كردم تا چه رسد كه جزو اموال خداست.


    آگاه باشيد!

    بخشيدن مال به آنها كه استحقاق ندارند، زياده روى و اسراف است،

    ممكن است در دنيا مقام بخشنده آن را بالا برد، امّا در آخرت پست خواهد كرد،

    در ميان مردم ممكن است گرامى اش بدارند، امّا در پيشگاه خدا خوار و ذليل است.

    كسى مالش را در راهى كه خدا اجازه نفرمود مصرف نكرد و به غير اهل آن نپرداخت جز آن كه خدا او را  از سپاس آنان محروم فرمود،

    و دوستى آنها را متوجّه ديگرى ساخت، پس اگر روزى بلغزد و محتاج كمك آنان گردد، بدترين رفيق و سرزنش كننده ترين دوست خواهند بود.

    .

    خطبه۱۲۶

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀رزق و روزی, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:58:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      علت پذیرش حکمیت ...
    علت پذیرش حکمیت

    (در پاسخ خوارج كه ماجراى حكميّت را نمى پذيرفتند قبل از ورود به شهر در نزديكى كوفه فرمود).

     

    قرآن (علل پذیرش حكمیت در صفّين)


    ما افراد را داور قرار نداديم، تنها قرآن را به حكميّت «داروى» انتخاب كرديم (كه آنها بر سر نيزه كرده و داورى آن را مى خواستند)

    اين قرآن، خطّى است نوشته شده كه ميان دو جلد پنهان است،

    زبان ندارد تا سخن گويد،

    و نيازمند به كسى است كه آن را ترجمه كند،

    و همانا انسانها مى توانند از آن سخن گويند.

    و هنگامى كه شاميان ما را دعوت كردند تا قرآن را ميان خويش داور گردانيم،

    ما گروهى نبوديم كه به كتاب خداى سبحان پشت كنيم، در حالى كه خداى بزرگ فرمود: «اگر در چيزى خصومت كرديد آن را به خدا و رسول باز گردانيد».


    باز گرداندن آن به خدا اين است كه كتاب او را به داورى بپذيريم،

    و باز گرداندن به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين است كه سنّت او را انتخاب كنيم،

    پس اگر از روى راستى به كتاب خدا داورى شود، ما از ديگر مردمان به آن سزاوارتريم،

    و اگر در برابر سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تسليم باشند ما بدان اولى و برتريم.


    امّا سخن شما كه چرا ميان خود و آنان براى حكميّت (داورى) مدّت تعيين كردى؛

    من اين كار را كردم تا نادان خطاى خود را بشناسد،

    و دانا بر عقيده خود استوار بماند،

    و اينكه شايد در اين مدّت آشتى و صلح، خدا كار امّت را اصلاح كند

    و راه تحقيق و شناخت حق باز باشد،

    تا در جستجوى حق شتاب نورزند،

    و تسليم اوّلين فكر گمراه كننده نگردند.

     

    تقوی


    همانا برترين مردم در پيشگاه خدا كسى است كه عمل به حق در نزد او دوست داشتنى تر از باطل باشد،

    هر چند از قدر او بكاهد و به او زيان رساند، و باطل به او سود رساند و بر قدر او بيفزايد.


    مردم!

    چرا حيران و سرگردانيد و از كجا به اينجا آورده شديد؟

    آماده شويد براى حركت به سوى شاميانى كه از حق روى گرداندند و آن را نمى بينند،

    و به ستمگرى روى آورده حاضر به پذيرفتن عدالت نيستند،

    از كتاب خدا فاصله گرفتند، و از راه راست منحرف گشتند.

     

     

    علی از زبان علی (در نکوهش کوفیان)


    افسوس!

    اى كوفيان شما وسيله اى نيستيد كه بشود به آن اعتماد كرد،

    و نه ياوران عزيزى كه بتوان به دامن آنها چنگ زد

    شما بد نيروهايى در افروختن آتش جنگ هستيد،

    نفرين بر شما!

    چقدر از دست شما ناراحتى كشيدم،

    يك روز آشكارا با آواز بلند شما را به جنگ مى خوانم

    و روز ديگر آهسته در گوش شما زمزمه دارم،

    نه آزاد مردان راستگويى هستيد به هنگام فراخواندن و نه برادران مطمئنّى براى راز دارى هستيد.

    .

    خطبه 125

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀جنگ صفین در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀خوارج در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-05-12] [ 12:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ماهیت دین اسلام ...
    ماهیت دین اسلام

     

    علی از زبان علی ( ويژگى هاى اهل بيت عليه السّلام )


    به خدا سوگند!

    تبليغ رسالت ها، وفاى به پيمان ها، و تفسير اوامر و هشدارهاى الهى به من آموزش داده شده،

    درهاى دانش و روشنايى امور انسان ها نزد ما اهل بيت پيامبر عليهم السّلام است.

     

    ماهیت دین اسلام

    آگاه باشيد!

    كه قوانين دين يكى و راههاى آن آسان و راست است،

    كسى كه از آن برود به قافله و سر منزل رسد، و غنيمت برد،

    و هر كس كه از آن راه نرود گمراه شده پشيمان گردد.

     

    آخرت (خودسازی و رعایت تقوی)

     

    مردم براى آن روز كه زاد و توشه ذخيره مى كنند، و اسرار آدميان فاش مى گردد، عمل كنيد.

    كسى كه از خرد خويش بهرمند نگردد براى پند گرفتن از عقل و فكر ديگران عاجزتر است،

    كه آن غائب براى كمك كردن از عقل حاضر او ناتوان تر است.

    از آتشى بپرهيزيد كه حرارتش شديد، و عمق آن ناپيدا، و زيور آن غل و زنجير، آشاميدنى آن زرد آب و چرك جوشان است.

    آگاه باشيد نام نيكى كه خدا براى كسى ميان مردم قرار دهد، بهتر از مالى است كه براى ديگران باقى مى گذارد كه او را ستايش نمى كنند.

    .

    خطبه 120

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
    [شنبه 1399-05-11] [ 06:00:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی انسانهای خودپرست ...
    ویژگی انسانهای خودپرست

     انسان هاى خود پرست (رعایت تقوی)


    نه اموال خود را در راه خدايى كه آن مال ها را روزى شما كرد مى بخشيد،

    نه جان ها را در راه خداى جان آفرين به خطر مى افكنيد.

    دوست داريد مردم براى خدا شما را گرامى دارند امّا خودتان مردم را در راه خدا گرامى نمى داريد.

    از فرود آمدن در خانه هاى گذشتگان عبرت گيريد،

    و از جدايى با نزديك ترين برادران و دوستان پند پذيريد.

     .

    خطبه117

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ادامه »

    موضوعات: ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 05:37:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دو گواهی لازم برای بالا بردن اعمال ...
    دو گواهی لازم برای بالا بردن اعمال

    خداشناسی (دعای حضرت علی)


    ستايش خداوندى را سزاست كه حمد و ستايش را به نعمت ها،

    و نعمت ها را به شكرگزارى پيوند داد.

    خداى را بر نعمت هايش آنگونه ستايش مى كنيم كه بر بلاهايش.

    و براى به راه آوردن نفس سركش كه در برابر اوامر الهى سستى مى كند

    و در ارتكاب زشتى ها كه نهى فرمود شتاب دارد،

    از خدا يارى مى خواهيم،

    و از گناهانى كه علم خدا به آنها احاطه دارد

    و كتابش آنها را بر شمرده و ثبت كرده، طلب آمرزش مى كنيم.

    علم خداوندى كه كمترين نارسايى نداشته، و كتابى كه چيزى را وانگذاشته است.

    به خدا ايمان داريم، ايمان كسى كه غيب ها را به چشم خود ديده،

    و بر آنچه وعده داده اند آگاه است،

    ايمانى كه اخلاص آن شرك را زدوده،

    و يقين آن شك را نابود كرده است.

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان حضرت علی 

     

    و گواهى مى دهيم كه خدايى نيست جز خداى يكتا،

    نه شريكى دارد و نه همتايى،

    و گواهى مى دهيم كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست «كه درود خدا بر او و خاندانش باد».

    اين دو گواهى (شهادتين) گفتار را بالا مى برند،

    و كردار و عمل را به پيشگاه خدا مى رسانند،

    ترازويى كه اين دو گواهى را در آن نهند سبك نباشد،

    و اگر بردارند با چيزى ديگرى سنگين نخواهد شد.

     

    سفارش به تقوى


    اى بندگان خدا!

    شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم، كه زاد و توشه سفر قيامت است.

    تقوا توشه اى است كه به منزل رساند،

    پناهگاهى است كه ايمن مى گرداند.

    بهترين گوينده آن را به گوش مردم خوانده و بهترين شنونده آن را فرا گرفت،

    پيامبرى كه بهتر از هر كس سخن را به گوش مردم رساند.

    پس خواننده، دعوت خود را به خوبى شنواند، و شنونده خود را رستگار گرداند.


    اى بندگان خدا!

    همانا تقواى الهى دوستان خدا را از انجام محرّمات باز مى دارد،

    و قلب هايشان را پر از ترس خدا مى سازد،

    تا آن كه شب هاى آنان با بى خوابى و روزهايشان  با تحمل تشنگى و روزه دارى، سپرى مى گردد،

    كه آسايش آخرت را با رنج دنيا و سيراب شدن آنجا را با تحمل تشنگى دنيا به دست آوردند.

    اجل و مرگ را نزديك ديده و در اعمال نيكو شتاب كرده اند،

    آرزوهاى دنيايى را دروغ خواندند و مرگ به درستى نگريستند.

     

     شناخت دنيا


    آرى همانا دنيا خانه نابود شدن،

    رنج بردن از دگرگونى ها،

    و عبرت گرفتن است،

     

    و از نشانه نابودى، آن كه:

    روزگار كمان خود را به زه كرده، تيرش به خطا نمى رود،

    و زخمش بهبودى ندارد،

    زنده را با تير مرگ هدف قرار مى دهد،

    و تندرست را با بيمارى از پا در مى آورد،

    و نجات يافته را به هلاكت مى كشاند.

    دنيا خورنده ايست كه  يرى ندارد، و نوشنده اى است كه سيراب نمى شود.


    و نشانه رنج دنيا آن كه؛

    آدمى جمع آورى مى كند آنچه را كه نمى خورد،

    و مى سازد بنايى كه خود در آن مسكن نمى كند،

    پس به سوى پروردگار خود مى رود

    نه مالى برداشته و نه خانه اى به همراه برده است.


    و نشانه دگرگونى دنيا آن كه،

    كسى كه ديروز مردم به او ترحّم مى كردند امروز حسرت او را مى خورند

    و آن كس را كه حسرت او مى خوردند امروز به او ترحّم مى كنند،

    و اين نيست مگر براى نعمت هايى كه به سرعت دگرگون مى شود،

    و بلاهايى كه ناگهان نازل مى گردد.


    و نشانه عبرت انگيز بودن دنيا، آن كه،

    آدمى پس از تلاش و انتظار تا مى رود به آرزوهايش برسد، ناگهان مرگ او فرا رسيده،

    اميدش را قطع مى كند،

    نه به آرزو رسيده، و نه آنچه را آرزو داشته باقى مى ماند.


    سبحان اللّه ! شادى دنيا چه فريبنده و سيراب شدن از آن، چه تشنگى زاست

    و سايه آن چه سوزان است

    نه زمان آمده را مى شود رد كرد

    و نه گذشته را مى توان باز گرداند،

    پس منزّه و پاك است خداوند

    چقدر زنده به مرده نزديك است براى پيوستن به آن

    و چه دور است مرده از زنده كه از آنان جدا گشته.

     

    مقایسه  دنيا و آخرت

     

    چيزى بدتر از شرّ و بدى نيست جز كيفر و عذاب آن،

    و چيزى نيكوتر از خير و نيكى وجود ندارد جز پاداش آن.

    همه چيز دنيا شنيدن آن بزرگتر از ديدن آن است،

    و هر چيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است.

    پس كفايت مى كند شما را شنيدن از ديدن، و خبر دادن از پنهانى هاى آخرت.

    آگاه باشيد، هر گاه از دنياى شما كاهش يابد و به آخرت افزوده گردد بهتر از آن است كه از پاداش آخرت شما كاسته و بر دنياى شما افزوده شود.

    چه بسا كاهش يافته هايى كه سود آور است، و افزايش داشته هايى كه زيان آور بود.

    همانا به آنچه فرمان داده شديد گسترده تر از چيزى است كه شما را از آن باز داشتند،

    و آنچه بر شما حلال است، بيش از چيزى است كه بر شما حرام كرده اند،

    پس آنچه را اندك است براى آنچه كه بسيار است ترك كنيد،

    و آنچه را بر شما تنگ گرفته اند به خاطر آنچه كه شما را در گشايش قرار دادند انجام ندهيد.

     

    رزق و روزی

     

    خداوند روزى شما را ضمانت كرده و شما را به كار و تلاش امر فرموده،

    پس نبايد روزى تضمين شده را بر آنچه كه واجب شده مقدّم داريد،

    با اينكه به خدا سوگند آنچنان نادانى و شك و يقين به هم آميخته است كه گويا روزى تضمين شده بر شما واجب است،

    و آنچه را كه واجب كرده اند، برداشتند.

    پس در اعمال نيكو شتاب كنيد،

    و از فرارسيدن مرگ ناگهانى بترسيد، زيرا آنچه از روزى كه از دست رفته، اميد بازگشت آن وجود دارد، اما عمر گذشته را نمى شود باز  گرداند.
    آنچه را امروز از بهره دنيا كم شده مى توان فردا به دست آورد امّا آنچه ديروز از عمر گذشته، اميد به بازگشت آن نيست، به آينده اميدوار و از گذشته نا اميد باشيد. (از خدا بترسيد و جز بر مسلمانى نميريد).

    .

    خطبه 114

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀رزق و روزی, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [جمعه 1399-05-10] [ 10:40:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      دنیا و غفلت زدگی ...
    دنیا و غفلت زدگی

     پرهيز دادن از دنيا پرستى


    شما را از دنيا پرستى مى ترسانم، زيرا؛

    منزلگاهى است براى كوچ كردن، نه منزلى براى هميشه مانده است.

    دنيا خود را با غرور زينت داده و با زينت و زيبايى مى فريبد.

    خانه اى است كه نزد خداوند بى مقدار است، زيرا كه حلال آن با حرام، و خوبى آن با بدى، و زندگى در آن با مرگ، و شيرينى آن با تلخى ها در آميخته است،

    خداوند آن را براى دوستانش انتخاب نكرد. و در بخشيدن آن به دشمنانش دريغ نفرمود.

    خير دنيا اندك، و شرّ آن آماده،

    و فراهم آمده اش پراكنده، و ملك آن غارت شده،

    و آبادانى آن رو به ويرانى نهاده است.

    چه ارزشى دارد خانه اى كه پايه هاى آن در حال فروريختن

    و عمر آن چون زاد و توشه پايان مى پذيرد

    و چه لذّتى دارد زندگانى كه چونان مدّت سفر به آخر مى رسد.

     

    روش برخورد با دنيا(تقوا و خودسازی)


    مردم آنچه را خدا واجب كرده جزو خواسته هاى خود بدانيد،

    و در پرداختن حقوق الهى از او يارى طلبيد،

    و پيش از آن كه مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهيد.

    همانا زاهدان اگر چه خندان باشند، قلبشان مى گريد

    و اگر چه شادمان باشند اندوه آنان شديد است

    و اگر چه براى نعمت هاى فراوان مورد غبطه ديگران قرار گيرند امّا با نفس خود در دشمنى بسيارى قرار دارند.

     

     نكوهش از غفلت زدگان (مرگ)


    ياد مرگ از دل هاى شما رفته،

    و آرزوهاى فريبنده جاى آن را گرفته است.

    و دنيا بيش از آخرت شما را تصاحب كرده

    و متاع زودرس دنيا بيش از متاع جاويدان آخرت در شما نفوذ كرده است

    و دنيا زدگى،  قيامت را از يادتان برده است.

     

    تقوی و خودسازی

     

    همانا شما برادران دينى يكديگريد،

    چيزى جز درون پليد و نيّت زشت، شما را از هم جدا نساخته است،

    نه يكديگر را يارى مى دهيد، نه خير خواه يكديگريد

    و نه چيزى به يكديگر مى بخشيد و نه به يكديگر دوستى مى كنيد.

    شما را چه شده است كه با به دست آوردن متاعى اندك از دنيا شادمان مى گرديد

    و از متاع بسيار آخرت كه از دست مى دهيد اندوهناك نمى شويد

    امّا با از دست دادن چيزى اندك از دنيا مضطرب شده كه آثار پريشانى در چهره ها آشكار مى گردد و بى تابى مى كنيد،

    گويا اين دنيا محل زندگى جاودان شما و وسائل آن براى هميشه از آن شماست.

    چيزى شما را از عيب جويى برادر دينى باز نمى دارد جز آن كه مى ترسيد مانند آن عيب را در شما به رختان كشند.

    در بى اعتنايى به آخرت و دوستى دنيا يك دل شده ايد،

    و هر يك از شما دين را تنها بر سر زبان مى آوريد،

    و از اين كار خشنوديد همانند كارگرى كه كارش را به پايان رسانده و خشنودى مولاى خود را فراهم كرده است.

    .

    خطبه113

    نهج البلاغه

    .

    موسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 10:21:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      فلسفه احکام ...
    فلسفه احکام

    اين خطبه قبل از سيّد رضى در ميان دانشمندان به خطبه ديباج معروف بود.

     

    ماهیت اسلام و جهاد(خودسازی)

    همانا بهترين چيزى كه انسان ها مى توانند با آن به خداى سبحان نزديك شوند، ايمان به خدا و ايمان به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و جهاد در راه خداست،

    كه جهاد قلّه بلند اسلام،

    و يكتا دانستن خدا بر اساس فطرت انسانى است.

    بر پاداشتن نماز آيين ملّت اسلام،

    و پرداختن زكات تكليف واجب الهى،

    و روزه ماه رمضان، سپرى برابر عذاب الهى است،

    و حج و عمره، نابود كننده فقر و شستشو دهنده گناهان است.

    و صله رحم مايه فزونى مال و طول عمر،

    و صدقه هاى پنهانى نابود كننده گناهان است،

    و صدقه آشكارا، مرگ هاى ناگهانى و زشت را باز مى دارد، و

    نيكوكارى، از ذلّت و خوارى نگه مى دارد.

    به ياد خدا باشيد كه نيكوترين ذكر است،

    و آنچه پرهيزكاران را وعده دادند آرزو كنيد كه وعده خدا راست ترين وعده هاست.

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان حضرت علی

     

    از راه و رسم پيامبرتان پيروى كنيد كه بهترين راهنماى هدايت است،

    رفتارتان را با روش پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تطبيق دهيد كه هدايت كننده ترين روش هاست.

     

     ارزش قرآن


    و قرآن را بياموزيد، كه بهترين گفتار است،

    و آن را نيك بفهميد كه بهار دل هاست.

    از نور آن شفا و بهبودى خواهيد كه شفاى سينه هاى بيمار است،

    و قرآن را نيكو تلاوت كنيد كه سود بخش ترين داستان هاست.

     

    عالم 

    زيرا عالمى كه به غير علم خود عمل كند، چونان جاهل سرگردانى است كه از بيمارى نادانى شفا نخواهد گرفت،

    بلكه حجّت بر او قويتر و حسرت و اندوه بر او استوارتر و در پيشگاه خدا سزاوارتر به نكوهش است.

    .

    خطبه 110

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
    [پنجشنبه 1399-05-09] [ 12:49:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      هشدار از آینده تلخ بنی امیه ...
    هشدار از آینده تلخ بنی امیه

    نوشته اند كه امام اين سخنرانى را 5 روز پس از بدست گرفتن قدرت سياسى كشور در آخر ذى الحجّه سال 35 هجرى ايراد فرمود.

     

    ويژگى هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان حضرت علی


    تا اينكه خدا محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را برانگيخت، گواهى دهنده، بشارت دهنده، هشدار دهنده.

    پيامبرى كه بهترين آفريدگان در خردسالى، و در سنّ پيرى نجيب ترين و بزرگوارترين مردم بود،

    اخلاقش از همه پاكان پاك تر و باران كرمش از هر چيزى با دوامتر بود.

     

     هشدار از آينده تلخ فرزندان اميّه


    شما اى فرزندان اميّه!

    زمانى از لذّت و شيرينى دنيا بهره مند شديد،

    و از سینه آن نوشيديد كه افسارش رها، و بند جهازش محكم نبود (در حكومت عثمان)،

    تا آنجا كه حرام دنيا نزد گروهى چونان ميوه درخت سدر بى خار، آسان، و حلال آن دشوار و غير ممكن شد.


    به خدا سوگند!

    دنيايى كه در دست شماست چونان سايه اى است گسترده كه زود به سر آمد خود نزديك مى شود.

    امروز زمين براى شما خالى و گسترده،

    و دستهايتان براى انجام هر رفتار نادرستى باز،

    و دست هاى رهبران واقعى بسته است.

    شمشير شما بر آنان مسلط و شمشير آنان از شما باز گرفته شده است.


    آگاه باشيد!

    هر خونى، خونخواهى دارد،

    و هر حقى را جستجوگرى است،

    انتقام گيرنده خون هاى ما، چونان حاكمى است كه براى خود داورى كند،

    و او خداوندى است كه از گرفتن كسى ناتوان نگردد، و كسى از پنجه عدالت او نمى تواند بگريزد.


    اى فرزندان اميّه!

    سوگند به خدا زود باشد كه اين خلافت و دولت را در دست ديگران و در خانه دشمنان خود بنگريد.

     

    خودسازی 


    آگاه باشيد!

    بيناترين چشمها آن است كه در دل نيكى ها نفوذ كند،

    و شنواترين گوش ها آن كه پندها و تذكّرات سودمند را در خود جاى دهد.


    اى مردم!

    چراغ دل را از نور گفتار گوينده با عمل روشن سازيد

    و ظرف هاى جان را از آب زلال چشمه هايى كه از آلودگى ها پاك است پر نماييد.


    اى بندگان خدا!

    به نادانى هاى خود تكيه نكنيد،

    و تسليم هواى نفس خويش نباشيد،

    كه چنين كسى بر لبه پرتگاه قرار دارد، و بار سنگين هلاكت و فساد را بر دوش مى كشد، و از جايى به جاى ديگر مى برد،

    تا آنچه را كه ناچسب است بچسباند، و آنچه را كه دور مى نمايد نزديك جلوه دهد.


    خدا را، مبادا شكايت نزد كسى بريد كه نمى تواند آن را بر طرف سازد، و توان گره گشايى از كارتان ندارد.

     

    اهل البیت (علیهم السلام)

     

    همانا بر امام واجب نيست جز آنچه را كه خدا امر فرمايد،

    و آن، كوتاهى نكردن در پند و نصيحت، تلاش در خير خواهى، زنده نگهداشتن سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، جارى ساختن حدود الهى بر مجرمان، رساندن سهم هاى بيت المال به طبقات مردم، است.

    پس در فراگيرى علم و دانش پيش از آن كه درختش بخشكد تلاش كنيد،

    و پيش از آن كه به خود مشغول گرديد از معدن علوم (اهل بيت عليهم السّلام) دانش استخراج كنيد.

     

    خودسازی و رعایت تقوی

     

    مردم را از حرام و منكرات باز داريد،

    و خود هم مرتكب نشويد، زيرا دستور داده شديد كه ابتدا خود محرّمات را ترك و سپس مردم را باز داريد.

    .

    خطبه 105

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [سه شنبه 1399-05-07] [ 11:58:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      دشمن ترین آدم ها نسبت به خدا ...
    دشمن ترین آدم ها نسبت به خدا

     روش برخورد با دنيا


    اى مردم!

    به دنيا چونان زاهدان روى گردان از آن، بنگريد.

    به خدا سوگند!

    دنيا به زودى ساكنان خود را از ميان مى ‏برد و رفاه زدگان ايمن را به درد مى ‏آورد.


    آنچه از دست رفت و پشت كرد هيچ گاه بر نمى‏ گردد،

    و آينده به روشنى معلوم نيست تا در انتظارش باشند،

    شادى و سرور دنيا با غم و اندوه آميخته، و توانايى انسان به ضعف و سستى مى‏ گرايد.


    زيبايى ‏ها و شگفتى‏ هاى دنيا شما را مغرور نسازد، زيرا زمان كوتاهى دوام ندارد.


    خدا بيامرزد كسى را كه بدرستى فكر كند، و پند گيرد، و آگاهى يابد، و بينا شود.


    پس به زودى خواهيد دانست كه آنچه از دنيا وجود داشت از آن چيزى نمانده، و آنچه از آخرت است جاويدان خواهد ماند، هر چيز كه به شمارش آيد پايان پذيرد، و هر چه انتظارش را مى كشيديد خواهد آمد، و آنچه آمدنى است نزديك باشد.

     

    علماء در نهج البلاغه ( ارزش عالم و بى ارزشى جاهل)


    دانا كسى است كه قدر خود را بشناسد،

    و در نادانى انسان اين بس كه ارزش خويش نداند.

     

    نشانه های خود سازی و هدایت

     

    دشمن روى ترين افراد نزد خدا كسى است كه خدا او را به حال خود واگذاشته تا از راه راست منحرف گردد، و بدون راهنما برود.

    اگر به محصولات دنيا دعوت شود تا مرز جان تلاش كند،

    اما چون به آخرت و نعمتهاى گوناگونش دعوت شود، سستى ورزد،

    گويا آنچه براى آن كار مى كند بر او واجب و آنچه نسبت به آن كوتاهى و تنبلى مى كند، از او نخواسته اند.

     

    سخنى از آينده (نشانه های مومن)


    و اين روزگارى است كه جز مؤمن بى نام و نشان از آن رهايى نيابد.

    در ميان مردم است او را نشناسند،

    و در ميان جمعيّت كه نباشد كسى سراغ او را نگيرد،

    آنها چراغ هاى هدايت، و نشانه هاى رستگارى اند،

    نه فتنه انگيزند و اهل فساد، و نه سخنان ديگران و زشتى اين و آن را به مردم رسانند،

    خدا درهاى رحمت را به روى آنان باز كرده و سختى عذاب خويش را از آنان گرفته است.


    اى مردم!

    بزودى زمانى بر شما خواهد رسيد كه اسلام چونان ظرف واژگون شده، آنچه در آن است ريخته مى شود.


    اى مردم!

    خداوند به شما ظلم نخواهد كرد و از اين جهت تأمين داده است

    اما هرگز شما را ايمن نساخت كه آزمايش نفرمايد،

    كه اين سخن از آن ذات برتر است كه فرمود: (در جريان نوح، نشانه هايى است و ما مردم را مى آزماييم.)

     

    سید رضی می گوید: (كلام امام عليه السّلام كه فرمود: «كلّ مؤمن نومة» يعنى كسى كه گمنام و شرّ او اندك است و «المساييح» جمع «مسياح» كسى است كه ميان مردم فساد كرده و سخن چين است، و «مذاييع» جمع «مذياع» كسى است كه چون بدى كسى را شنيد در ميان مردم رواج مى دهد، و «بذر» جمع «بذور» كسى است كه بسيار نادان است و سخن بيهوده گويد).

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:34:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      وصف پیامبر از زبان حضرت علی ...
    وصف پیامبر از زبان حضرت علی

     

     وصف خداى سبحان


    برتر و بزرگ است خدايى كه انديشه ‏هاى ژرف، حقيقت ذات او را نمى‏ توانند درك كنند،

    و گمان زيرك‏ها آن را نمى ‏يابد،

    آغازى است كه نهايتى ندارد تا به آخر رسد،

    و پايانى ندارد تا ايّام او سپرى گردد.

     

     وصف پيامبران آسمانى


    پيامبران را در بهترين جايگاه به وديعت گذارد،

    و در بهترين مكان‏ها استقرارشان داد.

    از صلب كريمانه پدران به رحم پاك مادران منتقل فرمود،

    كه هرگاه يكى از آنان درگذشت، ديگرى براى پيش برد دين خدا به پاخاست.

     

    وصف پيامبر اسلام و اهل بيت عليهم السّلام


    تا اينكه كرامت اعزام نبوّت از طرف خداى سبحان به حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيد.

    نهاد اصلى وجود او را از بهترين معادن استخراج كرد،

    و نهال وجود او را در اصيل‏ترين و عزيزترين سرزمين‏ها كاشت و آبيارى كرد،

    او را از همان درختى كه ديگر پيامبران و امينان خود را از آن آفريد به وجود آورد،

    كه عترت او بهترين عترت‏ها، و خاندانش بهترين خاندانها، و درخت وجودش از بهترين درختان است،

    در حرم أمن خدا روييد،

    و در آغوش خانواده كريمى بزرگ شد،

    شاخه ‏هاى بلند آن سر به آسمان كشيده كه دست كسى به ميوه آن نمى‏ رسيد.


    پس، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيشواى پرهيزگاران،

    و وسيله بينايى هدايت خواهان است،

    چراغى با نور درخشان، و ستاره ‏اى فروزان،

    و شعله‏ اى با برق‏هاى خيره كننده و تابان است،

    راه و رسم او با اعتدال،

    و روش زندگى او صحيح و پايدار،

    و سخنانش روشنگر حقّ و باطل، و حكم او عادلانه است.

    خدا او را زمانى مبعوث فرمود كه با زمان پيامبران گذشته فاصله طولانى داشت

    و مردم از نيكوكارى فاصله گرفته، و امّت‏ها به جهل و نادانى گرفتار شده بودند.

     

    خودسازی


    خدا شما را بيامرزد،

    اعمال نيكو بر أساس نشانه‏ هاى روشن انجام دهيد؛ زيرا كه راه، روشن است،

    و شما را به خانه أمن و أمان دعوت مى ‏كند.

    هم اكنون در دنيايى زندگى مى ‏كنيد كه مى ‏توانيد رضايت خدا را به دست آوريد. با مهلت و آسايش خاطرى كه داريد.

    اكنون نامه عمل سرگشاده،

    و قلم فرشتگان نويسنده در حركت است،

    بدن‏ها سالم و زبان‏ها گوياست،

    توبه مورد قبول و اعمال نيكو را مى ‏پذيرند.

    .

    خطبه 94

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-04-01] [ 12:28:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مراحل خلقت جهان و اوصاف فرشتگان ...
    مراحل خلقت جهان و اوصاف فرشتگان

     

     خدا شناسى


    ستايش خدايى را سزاست كه نبخشيدن بر مال او نيفزايد،

    و بخشش او را فقير نسازد،

    زيرا هر بخشنده اى جز او، اموالش كاهش يابد،

    و جز او هر كس از بخشش دست كشد مورد نكوهش قرار گيرد.

    اوست بخشنده انواع نعمت ها و بهره هاى فزاينده

    و تقسيم كننده روزى پديده ها،

    مخلوقات همه جيره خوار سفره اويند،

    كه روزى همه را تضمين، و اندازه اش را تعيين فرمود.

    به مشتاقان خويش و خواستاران آنچه در نزد اوست راه روشن را نشان داد،

    سخاوت او را در آنجا كه از او بخواهند، با آنجا كه از او درخواست نكنند، بيشتر نيست.


    خدا اوّلى است كه آغاز ندارد، تا پيش از او چيزى بوده باشد،

    و آخرى است كه پايان ندارد تا چيزى پس از او وجود داشته باشد.

    مردمك چشم ها را از مشاهده خود باز داشته است.

    زمان بر او نمى گذرد تا دچار دگرگونى گردد،

    و در مكانى قرار ندارد تا پندار جابجايى نسبت به او روا باشد.

    اگر آنچه از درون معادن كوه ها بيرون مى آيد،

    و يا آنچه از لبان پر از خنده صدف هاى دريا خارج مى شود، از نقره هاى خالص، و طلاهاى ناب، درهاى غلطان، و مرجان هاى دست چين، همه را ببخشد، در سخاوت او كمتر اثرى نخواهد گذاشت،

    و گستردگى نعمت هايش را پايان نخواهد داد،

    در پيش او آنقدر از نعمت ها وجود دارد كه هر چه انسان ها درخواست كنند تمامى نپذيرد،

    چون او بخشنده اى است كه درخواست نيازمندان چشمه جود او را نمى خشكاند،

    و اصرار و درخواست هاى پياپى او را به بخل ورزيدن نمى كشاند.

     

     صفات خدا در قرآن


    اى پرسش كننده، درست بنگر!

    آنچه را كه قرآن از صفات خدا بيان مى دارد، به آن اعتماد كن،

    و از نور هدايتش بهره گير،

     

    شیطان

    و آنچه را كه شيطان تو را به دانستن آن وامى دارد، و كتاب خدا آن را بر تو واجب نكرده، و در سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امامان هدايتگر عليه السّلام نيامده، رها كن و علم آن را به خدا واگذار، كه اين نهايت حقّ پروردگار بر تو است.

     

    ویژگی علمای ربّانی


    بدان!

    آنها كه در علم دين استوارند، خدا آنها را از فرو رفتن در آنچه كه بر آنها پوشيده است و تفسير آن را نمى دانند، و از فرو رفتن در اسرار نهان بى نياز ساخته است،

    و آنان را از اين رو كه به عجز و ناتوانى خود در برابر غيب و آنچه كه تفسير آن را نمى دانند اعتراف مى كنند، ستايش فرمود،

    و ترك ژرف نگرى آنان در آنچه كه خدا بر آنان واجب نساخته را راسخ بودن در علم شناسانده است.

    پس به همين مقدار بسنده كن و خدا را با ميزان عقل خود ارزيابى مكن، تا از تباه شدگان نباشى.

     

    خداشناسی 


    اوست خداى توانايى كه اگر وهم و خيال انسانها بخواهد براى درك اندازه قدرتش تلاش كند،

    و افكار بلند و دور از وسوسه هاى دانشمندان، بخواهد ژرفاى غيب ملكوتش را در نوردد،

    و قلب هاى سراسر عشق مشتاقان، براى درك كيفيّت صفات او كوشش نمايد،

    و عقل ها با تلاش وصف ناپذير از راه هاى بسيار ظريف و باريك بخواهند ذات او را درك كنند،

    دست قدرت بر سينه همه نواخته، بازگرداند،

    در حالى كه در تاريكى هاى غيب براى رهايى خود به خداى سبحان پناه مى برند

    و با نا اميدى و اعتراف به عجز از معرفت ذات خدا، باز مى گردند،

    كه با فكر و عقل نارساى بشرى نمى توان او را درك كرد، و اندازه جلال و عزّت او در قلب انديشمندان راه نمى يابد.

     

    مراحل خلقت 

     

    خدايى كه پديده ها را از هيچ آفريد،

    نمونه اى در آفرينش نداشت تا از آن استفاده كند،

    و يا نقشه اى از آفريننده اى پيش از خود، كه از آن در آفريدن موجودات بهره گيرد،

    و نمونه هاى فراوان از ملكوت قدرت خويش، و شگفتى هاى آثار رحمت خود، كه همه با زبان گويا به وجود پروردگار گواهى مى دهند را به ما نشان داده كه بى اختيار ما را به شناخت پروردگار مى خوانند.

    در آنچه آفريده آثار صنعت و نشانه هاى حكمت او پديدار است،

    كه هر يك از پديده ها حجّت و برهانى بر وجود او مى باشند،

    گرچه برخى مخلوقات، به ظاهر ساكت اند، ولى بر تدبير خداوندى گويا، و نشانه هاى روشنى بر قدرت و حكمت اويند.

     

     

    خداشناسی

    خداوندا !گواهى مى دهم،

    آن كس كه تو را به اعضاى گوناگون پديده ها و مفاصل به هم پيوسته كه به فرمان حكيمانه تو در لابلاى عضلات پديد آمده، تشبيه مى كند؛

    هرگز در ژرفاى ضمير خود تو را نشناخته،

    و قلب او با يقين انس نگرفته است،

    و نمى داند كه هرگز براى تو همانندى نيست.
    و گويا بيزارى پيروان گمراه از رهبران فاسد خود را نشنيده اند كه مى گويند: «به خدا سوگند ما در گمراهى آشكار بوديم كه شما را با خداى جهانيان مساوى پنداشتيم».

    دروغ گفتند مشركان كه تو را با بت هاى خود همانند پنداشتند،

    و با وهم و خيال خود گفتند پيكرى چون بتهاى ما دارد،

    و با پندار نادرست تو را تجزيه كرده، و با اعضاى گوناگون مخلوقات تشبيه كردند.

     

    خدايا!

    گواهى مى دهم آنان كه تو را با چيزى از آفريده هاى تو مساوى شمارند از تو روى بر تافته اند

    و آن كه از تو روى گردان شود بر اساس آيات محكم قرآن، و گواهى براهين روشن تو، كافر است.

    تو همان خداى نامحدودى هستى كه در انديشه ها نگنجى تا چگونگى ذات تو را درك كنند،

    و در خيال و وهم نيايى تا تو را محدود و داراى حالات گوناگون پندارند.

     

    خداشناسی در آفرينش موجودات گوناگون


    آنچه را آفريد با اندازه گيرى دقيقى استوار كرد،

    و با لطف و مهربانى نظمشان داد،

    و به خوبى تدبير كرد.

    هر پديده را براى همان جهت كه آفريده شد به حركت در آورد،

    چنانكه نه از حد و مرز خويش تجاوز نمايد

    و نه در رسيدن به مراحل رشد خود كوتاهى كند،

    و اين حركت حساب شده را بدون دشوارى به سامان رساند تا بر اساس اراده او زندگى كند.

    پس چگونه ممكن است سرپيچى كند در حالى كه همه موجودات از اراده خدا سرچشمه مى گيرند،

    خدايى كه پديد آورنده موجودات گوناگون است، بدون احتياج به انديشه و فكرى كه به آن روى آورد، يا غريزه اى كه در درون پنهان داشته باشد، و بدون تجربه از حوادث گذشته، و بدون شريكى كه در ايجاد امور شگفت انگيز ياريش كند،

    موجودات را آفريد، پس آفرينش كامل گشت

    و به عبادت و اطاعت او پرداختند،

    دعوت او را پذيرفتند

    و در برابر فرمان الهى سستى و درنگ نكردند

    و در اجراى فرمان الهى توقف نپذيرفتند.

    پس كجى هاى هر چيزى را راست، و مرزهاى هر يك را روشن ساخت،

    و با قدرت خداوندى بين اشياء متضاد هماهنگى ايجاد كرد،

    و وسايل ارتباط آنان را فراهم ساخت،

    و موجودات را از نظر حدود، اندازه، و غرائز، و شكل ها، و قالب ها، و هيأتهاى گوناگون، تقسيم و استوار فرمود،

    و با حكمت و تدبير خويش هر يكى را به سرشتى كه خود خواست در آورد.

     

    مراحل خلقت ( چگونگى آفرينش آسمان ها)


    فضاى باز و پستى و بلندى و فاصله هاى وسيع آسمان ها را بدون اينكه بر چيزى تكيه كند، نظام بخشيد

    و شكاف هاى آن را به هم آورد،

    و هر يك را با آنچه كه تناسب داشت و جفت بود پيوند داد،

    و دشوارى فرود آمدن و برخاستن را بر فرشتگانى كه فرمان او را به خلق رسانند يا اعمال بندگان را بالا برند آسان كرد.

    در حالى كه آسمان را به صورت دود و بخار بود به آن فرمان داد

     پس رابطه هاى آن را بر قرار ساخت،

    سپس آنها را از هم جدا كرد و بين آنها فاصله انداخت،

    و بر هر راهى و شكافى از آسمان، نگهبانى از شهاب هاى روشن گماشت،

    و با دست قدرت آنها را از حركت ناموزون در فضا نگهداشت،

    و دستور فرمود تا برابر فرمانش تسليم باشند.

    و آفتاب را نشانه روشنى بخش روز، و ماه را، با نورى كم رنگ براى تاريكى شب ها قرار داد،

    و آن دو را در مسير حركت خويش به حركت در آورد،

    و حركت آن دو را دقيق اندازه گيرى كرد تا در درجات تعيين شده حركت كنند كه بين شب و روز تفاوت باشد، و قابل تشخيص شود، و با رفت و آمد آن ها شماره سالها، و اندازه گيرى زمان ممكن باشد.

    پس در فضاى هر آسمان فلك آن را آفريد،

    و زينتى از گوهرهاى تابنده و ستارگان درخشنده بياراست،

    و آنان را كه خواستند اسرار آسمان ها را دزدانه دريابند، با شهاب هاى درخشنده سوزان تير باران كرد،

    ستارگان از ثابت و استوار، و گردنده و بى قرار، فرود آينده و بالا رونده، و نگران كننده و شادى آفرين را، تسليم اوامر خود فرمود.

     

     ويژگى هاى فرشتگان


    سپس، خداوند سبحان براى سكونت بخشيدن در آسمان ها، و آباد ساختن بالاترين قسمت از ملكوت خويش، فرشتگانى شگفت آفريد،

    و تمام شكاف ها و راه هاى گشاده آسمان ها را با فرشتگان پر كرد،

    و فاصله جوّ آسمان را از آنها گستراند،

    كه هم اكنون صداى تسبيح آنها فضاى آسمان ها را پر كرده:

    در بارگاه قدس، درون پرده هاى حجاب و صحنه هاى مجد و عظمت پروردگار، طنين انداز است.

    در ما وراى آنها زلزله هايى است كه گوش ها را كر مى كند

    و شعاع هاى خيره كننده نور، كه چشم ها را از ديدن باز مى دارد،

    و ناچار خيره بر جاى خويش مى ماند.

    خدا فرشتگان را در صورت هاى مختلف و اندازه هاى گوناگون آفريد،

    و بال و پرهايى براى آنها قرار داد،

    آنها كه همواره در تسبيح جلال و عزّت پروردگار به سر مى برند،

    و چيزى از شگفتى هاى آفرينش پديده ها را به خود نسبت نمى دهند

    و در آنچه از آفرينش پديده ها كه خاص خداست، ادّعايى ندارند: «بلكه بندگانى بزرگوارند، كه در سخن گفتن از او پيشى نمى گيرند و به فرمان الهى عمل مى كنند».

    خدا فرشتگان را امين وحى خود قرار داد،

    و براى رساندن پيمان امر و نهى خود به پيامبران، از آنها استفاده كرد،

    و روانه زمين كرده، آنها را از ترديد شبهات مصونيّت بخشيد،

    که هيچ كدام از فرشتگان از راه رضاى حق منحرف نمى گردند.

    آنها را از يارى خويش بهرمند ساخت،

    و دل هايشان را در پوششى از تواضع و فروتنى و خشوع و آرامش در آورد،

    درهاى آسمان را بر رويشان گشود تا خدا را به بزرگى بستايند، و

    براى آنها نشانه هاى روشن قرار داد تا به توحيد او بال گشايند.
    سنگينى هاى گناهان هرگز آنها را در انجام وظيفه دل سرد نساخت،

    و گذشت شب و روز آنها را به سوى مرگ سوق نداد،

    تيرهاى شك و ترديد خلل در ايمانشان ايجاد نكرد،

    و شك و گمان در پايگاه يقين آنها راه نيافت،

    و آتش كينه در دل هايشان شعله ور نگرديد.

    حيرت و سرگردانى آنها را از ايمانى كه دارند و آنچه از هيبت و جلال خداوندى كه در دل نهادند جدا نساخت و وسوسه ها در آنها راه نيافته، تا شك و ترديد بر آنها تسلط يابد.

     

     اقسام فرشتگان


    گروهى از فرشتگان در آفرينش ابرهاى پر آب، و در آفرينش كوه هاى عظيم و سر بلند، و خلقت ظلمت و تاريكى ها نقش دارند،

    و گروهى ديگر، قدم هايشان تا ژرفاى زمين پايين رفته، و چونان پرچمهاى سفيدى دل فضا را شكافته اند، و در زير آن بادهايى است كه به نرمى حركت كرده و در مرزهاى مشخّصى نگاهش مى دارد.

     

    صفات والاى فرشتگان


    اشتغال به عبادت پروردگار، فرشتگان را از ديگر كارها باز داشته،

    و حقيقت ايمان ميان آنها و معرفت حق، پيوند لازم ايجاد كرد،

    نعمت يقين آنها را شيداى حق گردانيد كه به غير خدا هيچ علاقه اى ندارند.

    شيرينى معرفت خدا را چشيده

    و از جام محبّت پروردگار سيراب شدند،

    ترس و خوف الهى در ژرفاى جان فرشتگان راه يافته،

    و از فراوانى عبادت قامتشان خميده

    و شوق و رغبت فراوان، از زارى و گريه شان نكاسته است.

    مقام والاى فرشتگان، از خشوع و فروتنى آنان كم نكرد،

    و غرور و خود بينى دامنگيرشان نگرديد، تا اعمال نيكوى گذشته را شماره كنند،

    و سهمى از بزرگى و بزرگوارى براى خود تصوّر نمايند.

    گذشت زمان آنان را از انجام وظائف پياپى نرنجانده

    و از شوق و رغبتشان نكاسته تا از پروردگار خويش نا اميد گردند.

    از مناجات هاى طولانى، خسته نشده،

    و اشتغال به غير خدا آنها را تحت تسلط خود در نياورده است،

    و از فرياد استغاثه و زارى آنها فروكش نكرده

    و در مقام عبادت و نيايش دوش به دوش هم همواره ايستاده اند.

    راحت طلبى آنها را به كوتاهى در انجام دستوراتش وادار نساخته،

    و كودنى و غفلت و فراموشى بر تلاش و كوشش و عزم راسخ فرشتگان راه نمى يابد، و

    فريب هاى شهوت، همّت هاى بلندشان را تيرباران نمى كند.

    فرشتگان، ايمان به خداى صاحب عرش را ذخيره روز بى نوايى خود قرار داده

    و آن هنگام كه خلق به غير خدا روى مى آورد آنها تنها متوجّه پروردگار خويشند،

    هيچ گاه عبادت خدا را پايان نمى دهند،

    و شوق و علاقه خود را از انجام اوامر الهى و اطاعت پروردگار سست نمى كنند،

    آنچه آنان را شيفته اطاعت خدا كرده بذر محبّت است كه در دل مى پرورانند،

    و هيچ گاه دل از بيم و اميد او بر نمى دارند.

    عوامل ترس آنها را از مسؤوليت باز نمى دارد تا در انجام وظيفه سستى ورزند،

    طمع ها به آنان شبيخون نزده تا تلاش دنيا را بر كار آخرت مقدّم دارند،

    اعمال گذشته خود را بزرگ نمى شمارند،

    و اگر بزرگ بشمارند اميدوارند، و اميد فراوان نمى گذارد تا از پروردگار ترسى در دل داشته باشند.

     

     پاك بودن فرشتگان از رذايل اخلاقى


    فرشتگان در باره پروردگار خويش به جهت وسوسه هاى شيطانى اختلاف نكرده اند،

    و برخوردهاى بد با هم نداشته و راه جدايى نگيرند.

    كينه ها و حسادت ها در دلشان راه نداشته

    و عوامل شك و ترديد و خواهش هاى نفسانى، آنها را از هم جدا نساخته،

    و افكار گوناگون آنان را به تفرقه نكشانده است.
    فرشتگان بندگان ايمانند،

    و طوق بندگى به گردن افكنده و هيچ گاه با شك و ترديد و سستى، آن را بر زمين نمى گذارند.

    در تمام آسمان ها جاى پوستينى خالى نمى توان يافت مگر آن كه فرشته اى به سجده افتاده، يا در كار و تلاش است.

    اطاعت فراوان آنها بر يقين و معرفتشان نسبت به پروردگار مى افزايد،

    و عزّت خداوند عظمت او را در قلبشان بيشتر مى نمايد.

     

     

    مراحل خلقت ( چگونگى آفرينش زمين)


    زمين را به موج هاى پر خروش، و درياهاى موّاج فرو پوشاند،

    موج هايى كه بالاى آن ها به هم مى خورد و در تلاطمى سخت، هر يك ديگرى را واپس مى زد،

    چونان شتران نر مست، فرياد كنان و كف بر لب، به هر سوى روان بودند.

    پس، قسمت هاى سركش آب از سنگينى زمين فرو نشست

    و هيجان آنها بر اثر تماس با سينه زمين آرام گرفت.

    زيرا زمين با پشت بر آن مى غلطيد

    و آن همه سر و صداى امواج ساكن و آرام شده، چون اسب افسار شده رام گرديد.

    خشكى هاى زمين در دل امواج، گسترد،

    و آب را از كبر و غرور و سركشى و خروش باز داشت،

    و از شدّت حركتش كاسته شد،

    و بعد از آن همه حركت هاى تند ساكت شد،

    و پس از آن همه خروش و سركشى متكبّرانه به جاى خويش ايستاد.

    پس هنگامى كه هيجان آب در اطراف زمين فرو نشست،

    و كوه هاى سخت و مرتفع را بر دوش خود حمل كرد،

    چشمه هاى آب از فراز كوه ها بيرون آورد

    و آب ها را در شكاف بيابان ها و زمين هاى هموار روان كرد،

    و حركت زمين را با صخره هاى عظيم و قلّه كوه هاى بلند نظم داد،

    و زمين به جهت نفوذ كوه ها در سطح آن، فرو رفتن ريشه كوه ها در شكاف هاى آن و سوار شدن بر پشت دشت ها و صحراها، از لرزش و اضطراب باز ايستاد.

    و بين زمين و جو فاصله افكند،

    و وزش بادها را براى ساكنان آن آماده ساخت،

    تمام نيازمنديها و وسائل زندگى را براى اهل زمين استخراج و مهيّا فرمود.

    آنگاه هيچ بلندى از بلندى هاى زمين را كه آب چشمه ها و نهرها به آن راه ندارد وانگذاشت،

    بلكه ابرهايى را آفريد تا قسمت هاى مرده آن احيا شود، و گياهان رنگارنگ برويند.

    قطعات بزرگ و پراكنده ابرها را به هم پيوست تا سخت به حركت در آمدند،

    و با به هم خوردن ابرها، برق ها درخشيدن گرفت،

    و از درخشندگى ابرهاى سفيد كوه پيكر، و متراكم چيزى كاسته نشد.

    ابرها را پى در پى فرستاد تا زمين را احاطه كردند،

    و بادها شير باران را از ابرها دوشيدند،

    و به شدّت به زمين فرو ريختند،

    ابرها پايين آمده سينه بر زمين ساييدند،

    و آنچه بر پشت داشتند فرو ريختند

    كه در بخش هاى بى گياه زمين انواع گياهان روييدن گرفت، و در دامن كوه ها، سبزه ها پديد آمد.

    پس زمين به وسيله باغ هاى زيبا، همگان را به سرور و شادى دعوت كرده،

    با لباس نازك گل برگ ها كه بر خود پوشيد، هر بيننده اى را به شگفتى واداشت.

    و با زينت و زيورى كه از گلو بند گل هاى گوناگون، فخر كنان خود را آراست، هر بيننده اى را به وجد آورد،

    كه فرآورده هاى نباتى را، توشه و غذاى انسان، و روزى حيوانات قرار داد.

    در گوشه و كنار آن درّه هاى عميق آفريد،

    و راه ها و نشانه ها براى آنان كه بخواهند از جادّه هاى وسيع آن عبور كنند، تعيين كرد.

     

    آفرینش حضرت آدم عليه السّلام 


    هنگامى كه خدا زمين را آماده زندگى انسان ساخت و فرمان خود را صادر فرمود، آدم عليه السّلام را از ميان مخلوقاتش برگزيد، و او را نخستين و برترين مخلوق خود در زمين قرار داد.

    ابتدا آدم را در بهشت جاى داده و خوراكى هاى گوارا به او بخشيد

    و از آنچه كه او را منع كرد پرهيز داد

    و آگاهش ساخت كه اقدام بر آن، نافرمانى بوده و مقام و ارزش او را به خطر خواهد افكند.
    امّا آدم عليه السّلام به آنچه نهى شد، اقدام كرد

    و علم خداوند در باره او تحقّق يافت، تا آن كه پس از توبه، او را از بهشت به سوى زمين فرستاد، تا با نسل خود زمين را آباد كند، و بدين وسيله حجت را بر بندگان تمام كرد.

    و پس از وفات آدم عليه السّلام زمين را از حجّت خالى نگذاشت و ميان فرزندان آدم عليه السّلام و خود، پيوند شناسايى برقرار فرمود،

    و قرن به قرن، حجّت ها و دليل ها را بر زبان پيامبران برگزيده آسمانى و حاملان رسالت خويش جارى ساخت،

    تا اينكه سلسله انبياء با پيامبر اسلام، حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به اتمام رسيد و بيان احكام و انذار و بشارت الهى به سر منزل نهايى راه يافت.

     

     روزی انسان


    روزى انسان ها را اندازه گيرى و مقدّر فرمود،

    گاهى كم و زمانى زياد،

    و به تنگى و وسعت به گونه اى عادلانه تقسيم كرد تا هر كس را كه بخواهد با تنگى روزى يا وسعت آن بيازمايد،

    و با شكر و صبر، غنى و فقير را مورد آزمايش قرار دهد.

    پس روزى گسترده را با فقر و بيچارگى در آميخت،

     

    مرگ

    و تندرستى را با حوادث دردناك پيوند داد،

    دوران شادى و سرور را با غصّه و اندوه نزديك ساخت.

    اجل و سر آمد زندگى را مشخّص كرد،

    آن را گاهى طولانى و زمانى كوتاه قرار داد،

    مقدّم يا مؤخّر داشت،

    و براى مرگ، اسباب و وسائلى فراهم ساخت،

    و با مرگ، رشته هاى زندگى را در هم پيچيد

    و پيوندهاى خويشاوندى را از هم گسست تا آزمايش گردند.

     

    وصف صفت علم خداوند


    خداوند از اسرار پنهانى مردم

    و از نجواى آنان كه آهسته سخن مى گويند

    و از آنچه كه در فكرها بواسطه گمان خطور مى كند،

    و تصميم هايى كه به يقين مى پيوندد،

    و از نگاه هاى رمزى چشم كه از لابلاى پلك ها خارج مى گردد، آگاه است.

    خدا از آنچه در مخفى گاه هاى دل ها قرار دارد،

    و از امورى كه پشت پرده غيب پنهان است،

    و آنچه را كه پرده هاى گوش مخفيانه مى شنود،

    و از اندرون لانه هاى تابستانى مورچگان،

    و خانه هاى زمستانى حشرات،

    از آهنگ اندوهبار زنان غم ديده

    و صداى آهسته قدم ها، آگاهى دارد.

    خداى سبحان از جايگاه پرورش ميوه در درون پرده هاى شكوفه ها،

    و از مخفى گاه غارهاى حيوانات وحشى در دل كوه ها،

    و اعماق درّه ها،

    از نهانگاه پشّه ها بين ساقه ها و پوست درختان،

    از محل پيوستگى برگ ها به شاخسارها،

    و از جايگاه نطفه ها در پشت پدران، آگاه است.

    خدا از آنچه پرده ابر را به وجود مى آورد و به هم مى پيوندند،

    و از قطرات بارانى كه از ابرهاى متراكم مى بارند،

    و از آنچه كه گرد بادها از روى زمين برمى دارند،

    و باران ها با سيلاب آن را فرو مى نشانند و نابود مى كنند،

    از ريشه گياهان زمين كه ميان انبوه شن و ماسه پنهان شده است،

    از لانه پرندگانى كه در قلّه بلند كوه ها جاى گرفته،

    و از نغمه هاى مرغان در آشيانه هاى تاريك،

    از لؤلؤهايى كه در دل صدف ها پنهان است،

    و امواج درياهايى كه آنها را در دامن خويش پروراندند آگاهى دارد.

    خدا از آنچه كه تاريكى شب آن را فرا گرفته،

    و يا نور خورشيد بر آن تافته،

    و آنچه تاريكى ها و امواج نور، پياپى آن را در بر مى گيرد،

    از اثر هر قدمى، از احساس هر حركتى، و آهنگ هر سخنى، و جنبش هر لبى، و مكان هر موجود زنده اى، و وزن هر ذرّه اى، و ناله هر صاحب اندوهى اطلاع دارد.

    خدا هر آنچه از ميوه شاخسار درختان و برگ هايى كه روى زمين ريخته

    و از قرارگاه نطفه و بسته شدن خون و جنين كه به شكل پاره اى گوشت است،

    و پرورش دهنده انسان و نطفه آگاهى دارد.

    و براى اين همه آگاهى، هيچ گونه زحمت و دشوارى براى او وجود ندارد

    و براى نگهدارى اين همه از مخلوقات رنگارنگ كه پديد آورده دچار نگرانى نمى شود،

    و در تدبير امور مخلوقات، سستى و ملالى در او راه نمى يابد،

    بلكه علم پروردگار در آنها نفوذ يافته و همه آنها را شماره كرده است،

    و عدالتش همه را در بر گرفته

    و با كوتاهى كردن مخلوقات در ستايش او، باز فضل و كرمش تداوم يافته است.

     

     دعا و نيايش اميرالمؤمنين عليه السّلام


    خدايا!

    تويى سزاوار ستايش هاى نيكو، و بسيار و بى شمار تو را ستودن اگر تو را آرزو كنند پس بهترين آرزويى، و اگر به تو اميد بندند، بهترين اميدى.


    خدايا! درهاى نعمت بر من گشودى كه زبان به مدح غير تو نگشايم.

    و بر اين نعمت ها غير از تو را ستايش نكنم،

    و زبان را در مدح نوميد كنندگان، و آنان كه مورد اعتماد نيستند باز نكنم.


    خداوندا!

    هر ثناگويى از سوى ستايش شده پاداشى دارد،

    به تو اميد بستم كه مرا به سوى ذخائر رحمت و گنج هاى آمرزش آشنا كنى.


    خدايا!

    اين بنده توست كه تو را يگانه مى خواند،

    و توحيد و يگانگى تو را سزاست،

    و جز تو كسى را سزاوار اين ستايش ها نمى داند.


    خدايا!

    مرا به درگاه تو نيازى است كه جز فضل تو جبران نكند،

    و آن نيازمندى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدّل نگرداند،

    پس در اين مقام رضاى خود را به ما عطا فرما،

    و دست نياز ما را از دامن غير خود كوتاه گردان كه «تو بر هر چيزى توانايى».

    .

    خطبه 91

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀رزق و روزی, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀آفرینش حضرت آدم در نهج البلاغه, ◀مراحل خلقت در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, وصف فرشتگان
    [یکشنبه 1399-03-25] [ 11:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      وصف اوصاف خدا ...
    وصف اوصاف خدا

     

     خداشناسى


    سپاس خداوندى را، كه بى آن كه ديده شود شناخته شده،

    و بى آنكه انديشه اى به كار گيرد آفريننده است.

    خدايى كه هميشه بوده و تا ابد خواهد بود،

    آنجا كه نه از آسمان داراى برج هاى زيبا خبرى بود،

    و نه از پرده هاى فرو افتاده اثرى به چشم مى خورد،

    نه شبى تاريك و نه دريايى آرام،

    نه كوهى با راه هاى گشوده،

    نه درّه اى پر پيچ و خم، نه زمين گسترده، و نه آفريده هاى پراكنده وجود داشت.

    خدا پديد آورنده پديده ها و وارث همگان است،

    خداى آنان و روزى دهنده ايشان است،

    آفتاب و ماه به رضايت او مى گردند

    كه هر تازه اى را كهنه، و هر دورى را نزديك مى گردانند.

    خدا، روزى مخلوقات را تقسيم كرد،

    و كردار و رفتارشان را بر شمرد،

    از نفس ها كه مى زنند، و نگاه هاى دزديده كه دارند،

    و رازهايى كه در سينه ها پنهان كردند.

    و جايگاه پديده ها را در شكم مادران و پشت پدران تا روز تولد

    و سر آمد زندگى و مرگ، همه را مى داند.

    اوست خدايى كه با همه وسعتى كه رحمتش دارد، كيفرش بر دشمنان سخت است

    و با سختگيرى كه دارد، رحمتش همه دوستان را فرا گرفته است.

    هر كس كه با او به مبارزه بر خيزد بر او غلبه مى كند،

    و هر كس دشمنى ورزد هلاكش مى سازد،

    هر كس با او كينه و دشمنى ورزد تيره روزش كند،

    و بر دشمنانش پيروز است.

    هر كس به او توكّل نمايد او را كفايت كند،

    و هر كس از او بخواهد، مى پردازد،

    و هر كس براى خدا به محتاجان قرض دهد وامش را بپردازد،

    و هر كه او را سپاس گويد، پاداش نيكو دهد.

     

    خودسازی و رعایت تقوا


    بندگان خدا!

    خود را بسنجيد قبل از آن كه مورد سنجش قرار گيريد،

    پيش از آن كه حسابتان را برسند حساب خود را برسيد،

    و پيش از آن كه راه گلو گرفته شود نفس راحت بكشيد،

    و پيش از آن كه با زور شما را به اطاعت وادارند، فرمانبردار باشيد.

    بدانيد همانا آن كس كه خود را يارى نكند

    و پند دهنده و هشدار دهنده خويش نباشد،

    ديگرى هشدار دهنده و پند دهنده او نخواهد بود.

    .

    خطبه90

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-03-18] [ 04:00:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت