راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • مجموعه روایات درباره صبر
  • مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
  • مجموعه روایات درباره رابطه ایمان، اسلام و یقین
  • مجموعه روایات درباره اسلام
  • فرق اسلام و ایمان
  • چه کسی شایسته امامت است؟
  • نحوه برخورد با دنیا از منظر امامان معصوم علیهم السلام
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای پنجاه و دوم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای چهل و دوم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای چهلم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و هفتم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و سوم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و دوم)
  • مسئولیت علما در تعلیم علم
  • ناپسندی زینت کردن به هنگام مصیبت
  • هلاک شدگان امام علی
  • حقیقت دنیا
  • ارزش صبر و تحمل
  • راه برخورد با مصيبت ها
  • وصف مالک اشتر از زبان امام علی
  • کارکرد عقل و صبر
  • ماهیت صبر
  • شرائط توبه و استغفار
  • روش برخورد با دنیا
  • دنیاشناسی
  • راه تحمّل مصيبت ها
  • رأس ارزش های اخلاقی
  • تکبر و یاد مرگ
  • 5 پند مهم از امام علی
  • نحوه استفاده از دنیا و بدست آوردن روزی
  • مرگ و معاد در قرآن
  • ماهیت دنیا
  • پاداش و عذابی که احدی از آن خبر ندارد
  • سه پند مهم امام علی
  • احساس مرگ در یک قدمی
  • حکمت فضایل اخلاقی
  • کلام پرتکرار امام علی بر روی منبرها
  • راه خودسازی
  • روش تسليت گفتن امام علی
  • رابطه مرگ و آرزو
  • تقوی در خلوت گاه
  • کسی که خوارج را فریفت
  • جامعیت قرآن
  • نفرین امام علی
  • نگهبانی اجل
  • فرزندان دنیا
  • عزاداری امام علی به هنگام (دفن پیامبر صلی الله علیه و آله)
  • سفر طولانی آخرت
  • نقش استقامت در راست کردن کجی ها
  • بهترین روش زندگی در دنیا



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      ناپسندی زینت کردن به هنگام مصیبت ...
    ناپسندی زینت کردن به هنگام مصیبت

    ناپسندی زینت کردن به هنگام مصیبت

     

    به امام گفتند: چه مى شد موى خود را رنگ مى كردى؟

    فرمود: رنگ كردن مو، آرايش است، امّا ما، در عزاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به سر مى بريم.

    .

    حکمت 473

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, لحظه رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله
    [چهارشنبه 1399-09-19] [ 05:15:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      عزاداری امام علی به هنگام (دفن پیامبر صلی الله علیه و آله) ...
    عزاداری امام علی به هنگام (دفن پیامبر صلی الله علیه و آله)

    عزاداری امام علی به هنگام (دفن پیامبر صلی الله علیه و آله)

     

    إِنَّ الصَّبْرَ لَجَمِيلٌ إِلَّا عَنْكَ،

    وَ إِنَّ الْجَزَعَ لَقَبِيحٌ إِلَّا عَلَيْكَ،

    وَ إِنَّ الْمُصَابَ بِكَ لَجَلِيلٌ

    وَ إِنَّهُ قَبْلَكَ وَ بَعْدَكَ لَجَلَلٌ.

     

    همانا شكيبايى نيكوست جز در غم از دست دادنت،

    و بى تابى ناپسند است جز در اندوه مرگ تو.

    مصيبت تو بزرگ،

    و مصيبت هاى پيش از تو و پس از تو ناچيزند.

    .

    حکمت 292

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, لحظه رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله
    [شنبه 1399-08-03] [ 11:21:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نزدیکترین مردم به پیامبران ...
    نزدیکترین مردم به پیامبران

    ارزش علم و بندگى


     نزديك ترين مردم به پيامبران، داناترين آنان است، به آنچه كه آورده اند.

    سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «همانا نزديك ترين مردم به ابراهيم آنانند كه پيرو او گرديدند، و مؤمنانى كه به اين پيامبر خاتم پيوستند».

    (سپس فرمود) دوست محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسى است كه خدا را اطاعت كند

    هر چند پيوند خويشاوندى او دور باشد،

    و دشمن محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسى است كه خدا را نافرمانى كند،

    هر چند خويشاوند نزديك او باشد.

    .

    حکمت 96

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [سه شنبه 1399-07-08] [ 03:22:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دو عامل ایمنی از عذاب خدا ...
    دو عامل ایمنی از عذاب خدا

    دو عامل ایمنی از عذاب خدا

     

    وَ حَكَى عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ (علیه السلام) أَنَّهُ (علیه السلام) قَالَ:

    كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَكُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ؛

    أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)،

    وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي فَالاسْتِغْفَارُ؛

    قَالَ اللَّهُ تَعَالَى “وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ".

    [قال الرضي رحمه الله تعالى و هذا من محاسن الاستخراج و لطائف الاستنباط].


    (امام باقر عليه السّلام از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نقل فرمود) :

    دو چيز در زمين مايه امان از عذاب خدا بود: يكى از آن دو برداشته شد، پس ديگرى را دريابيد و بدان چنگ زنيد،

    امّا امانى كه برداشته شد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بود.

    و أمان باقى مانده، استغفار كردن است،

    كه خداى بزرگ به رسول خدا فرمود:

    «خدا آنان را عذاب نمى كند در حالى كه تو در ميان آنانى، و عذابشان نمى كند تا آن هنگام كه استغفار مى كنند».

     

    (سید رضی گوید: اين روش استخراج نيكوترين لطايف معنى، و ظرافت سخن از آيات قرآن است).

    .

    حکمت 88

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ستاد احیا فرهنگ مهدویت

     

    موضوعات: ◀حکمت ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ توبه در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1399-07-07] [ 09:46:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دشمنی های قریش با پیامبر و خاندان ایشان ...
    دشمنی های قریش با پیامبر و خاندان ایشان

    (نامه به معاويه در سال 36 هجرى كه شخصى به نام ابو مسلم آن را برد).

     

     

     افشاى دشمنى هاى قريش و استقامت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله:

     


    خويشاوندان ما از قريش مى خواستند پيامبرمان صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بكشند،

    و ريشه ما را در آورند

    و در اين راه انديشه ها از سرگذراندند،

    و هر چه خواستند نسبت به ما انجام دادند،

    و زندگى خوش را از ما سلب كردند،

    و با ترس و وحشت به هم آميختند،

    و ما را به پيمودن كوه هاى صعب العبور مجبور كردند،

    و براى ما آتش جنگ افروختند.

    امّا خدا خواست كه ما پاسدار دين او باشيم،

    و شر آنان را از حريم دين باز داريم.

    مؤمن ما در اين راه خواستار پاداش بود،

    و كافر ما از خويشاوندان خود دفاع كرد.

    ديگر افراد قريش كه ايمان مى آوردند و از تبار ما نبودند،

    هر گاه آتش جنگ زبانه مى كشيد،

    و دشمنان هجوم مى آوردند

    يا به وسيله هم پيمانهايشان و يا با نيروى قوم و قبيله شان حمايت مى شدند در امان بودند.

    پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اهل بيت خود را پيش مى فرستاد

    تا به وسيله آنها، اصحابش را از سوزش شمشيرها و نيزه ها حفظ فرمايد،

    چنانكه عبيدة بن حارث در جنگ بدر، و حمزه در احد، و جعفر در موته، شهيد شدند.

    كسانى هم بودند كه اگر مى خواستم نامشان را مى آوردم،

    آنان دوست داشتند چون شهيدان اسلام، شهيد گردند،

    امّا مقدّر چنين بود كه زنده بمانند، و مرگشان به تأخير افتاد.

     

    علی از زبان علی 

     

    شگفتا از روزگار!

    كه مرا همسنگ كسى قرار داده كه چون من پيش قدم نبوده،

    و مانند من سابقه در اسلام و هجرت نداشته است،

    كسى را سراغ ندارم چنين ادّعايى كند،

    مگر ادّعا كننده اى كه نه من او را مى شناسم و نه فكر مى كنم خدا، او را بشناسد

    در هر حال خدا را سپاسگزارم.

     

     

     افشاى ادّعاى دروغين معاويه در خونخواهى عثمان


    اينكه از من خواستى تا قاتلان عثمان را به تو بسپارم،

    پيرامون آن فكر كردم و ديدم كه توان سپردن آنها را به تو يا غير تو ندارم.

    سوگند به جان خودم!

    اگر دست از گمراهى و تفرقه بر ندارى،

    به زودى آنها را خواهى يافت كه تو را مى طلبند،

    بى آن كه تو را فرصت دهند

    تا در خشكى و دريا و كوه و صحرا، زحمت پيدا كردنشان را بر خود هموار كنى.

    و اگر در جستجوى آنان بر آيى

    بدان كه شادمان نخواهى شد،

    و ملاقات با آنان تو را خوشحال نخواهد كرد،

    و درود بر اهل آن.

    .

    نامه9

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀نامه ها, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀عثمان در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [سه شنبه 1399-06-25] [ 06:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علی از زبان علی ...
    علی از زبان علی

     

     

    علی از زبان علی (از هجرت و پيوستن به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سخن مى گويد).

     

    فَجَعَلْتُ أَتْبَعُ مَأْخَذَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)، فَأَطَأُ ذِكْرَهُ حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَى الْعَرَجِ [الْعَرْجِ].

    خود را در راهى قرار دادم كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رفته بود،

    و همه جا از او پرسيدم تا به سرزمين «عرج» رسيدم.

     

    (سید رضی می گوید: جمله «فأطأ ذكره» (در همه جا از او مى پرسيدم) يكى از سخنانى است كه در اوج فصاحت قرار دارد، يعنى خبر حركت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از ابتداء حركت تا پايان به من مى رسيد، كه امام اين معنا را با كناية آورده است).

    .

    خطبه 236

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-06-23] [ 06:33:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      درد دل امام علی به هنگام غسل دادن پیامبر ...
    درد دل امام علی به هنگام غسل دادن پیامبر

    علی از زبان علی (به هنگام غسل دادن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود):


    پدر و مادرم فداى تو اى رسول خدا !

    با مرگ تو رشته اى پاره شد كه در مرگ ديگران اينگونه قطع نشد،

    با مرگ تو رشته پيامبرى،

    و فرود آمدن پيام و اخبار آسمانى گسست.

    مصيبت تو، ديگر مصيبت ديدگان را به شكيبايى واداشت،

    و همه را در مصيبت تو يكسان عزادار كرد.

    اگر به شكيبايى امر نمى كردى، و از بى تابى نهى نمى فرمودى،

    آنقدر اشك مى ريختم تا اشك هايم تمام شود،

    و اين درد جانكاه هميشه در من مى ماند،

    و اندوهم جاودانه مى شد،

    كه همه اينها در مصيب تو ناچيز است.

    چه بايد كرد كه زندگى را دوباره نمى توان بازگرداند،

    و مرگ را نمى شود مانع شد.

    پدر و مادرم فداى تو ما را در پيشگاه پروردگارت ياد كن، و در خاطر خود نگهدار.

    .

    خطبه 235

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 04:04:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تمدن اسلام اصیل در سلوک پیامبر ...
    تمدن اسلام اصیل در سلوک پیامبر

    (اين سخنرانى در سرزمين «ذى قار» هنگام حركت به سوى بصره در سال 36 هجرى ايراد شد و واقدى آن را در كتاب «جمل» نقل كرد).

     

    ويژگى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان امام علی


    پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنچه را كه به ابلاغ شد آشكار كرد،

    و پيام‏هاى پروردگارش را رساند.

    او شكاف‏هاى اجتماعى را به وحدت اصلاح،

    و فاصله‏ ها را به هم پيوند داد

    و پس از آن كه آتش دشمنى‏ ها و كينه‏ هاى بر افروخته در دل‏ها راه يافته بود،

    ميان خويشاوندان يگانگى بر قرار كرد.

     .

    خطبه 231

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [شنبه 1399-06-22] [ 11:44:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ضرورت خودسازی ...
    ضرورت خودسازی

     پيامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی

     

    گواهى مى دهم كه خدا عدل است و دادگر،

    و دادرسى جدا كننده حق و باطل،

    و گواهى مى دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده او سرور مخلوقات است.

    هر گاه آفريدگان را به دو دسته كرد او را در بهترين آنها قرار داد،

    در خاندان او نه زناكار و نه مردم بدكار است.


    آگاه باشيد!

    خداوند براى خوبى ها، مردمى،

    و براى حق ستون هاى استوارى،

    و براى اطاعت نگهدارنده اى قرار داد.

    هر گامى كه در اطاعت بر مى داريد، ياورى از طرف خداى سبحان وجود دارد

    كه زبان ها به نيروى آنها سخن مى گويند،

    و دل ها با كمك آنها استوارند،

    براى يارى طلبان ياور،

    و براى شفا خواهان شفا دهنده اند.

     

     

     ارزش دانشمندان الهى


    بدانيد بندگانى كه نگاه دار علم خداوندند، و آن را حفظ مى كنند،

    و چشمه هاى علم الهى را جوشان مى سازند،

    با دوستى خدا با يكديگر پيوند داشته و يكديگر را ديدار مى كنند.

    جام محبّت او را به همديگر مى نوشانند،

    و از آبشخور علم او سيراب مى گردند.

    شك و ترديد در آنها راه نمى يابد،

    و از يكديگر بدگويى نمى كنند.

    سرشت و اخلاقشان با اين ويژگى ها شكل گرفته است،

    و بر اين اساس تمام دوستيها و پيوندهايشان استوار است.

    آنان، چونان بذرهاى پاكيزه اى هستند كه در ميان مردم گزينش شده،

    آنها را براى كاشتن انتخاب و ديگران را رها مى كنند.

    با آزمايش هاى مكرّر امتياز يافتند،

    و با پاك كردن هاى پى در پى خالص گرديدند.

     

     

    ضرورت تقوی و خودسازی


    پس آدمى بايد اندرزها را بپذيرد،

    و پيش از رسيدن رستاخيز پرهيزكار باشد،

    و در كوتاهى روزگارش انديشه كند،

    و به ماندن كوتاه در دنيا نظر دوزد

    تا آن را به منزلگاهى بهتر مبدّل سازد.

    پس براى جايى كه او را مى برند، و براى شناسايى سراى ديگر تلاش كند.

    خوشا به حال كسى كه قلبى سالم دارد،

    خداى هدايتگر را اطاعت مى كند،

    از شيطان گمراه كننده دورى مى گزيند،

    با راهنمايى مردان الهى با آگاهى به راه سلامت رسيده،

    و به اطاعت هدايتگرش بپردازد،

    و به راه رستگارى پيش از آن كه درها بسته شود،

    و وسائلش قطع گردد بشتابد،

    در توبه را بگشايد،

    و گناهان را از بين ببرد.

    پس (چنين فردى) به راه راست ايستاده،

    و به راه حق هدايت شده است.

    .

    خطبه 214

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-06-16] [ 11:56:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      خداشناسی ...
    خداشناسی

     خدا شناسى


    سپاس خداوندى را سزاست كه از شباهت داشتن به پديده ها برتر

    و از تعريف وصف كنندگان والاتر است.

    با تدبير شگفتى آورش بر همه بينندگان آشكار،

    و با بزرگى عزّتش، بر همه فكرهاى انديشمندان پنهان است.

    داناست، نه آن كه آگاهى او از جايى گرفته شده يا در حال فزونى باشد و يا از كسى فراگيرد،

    اداره كننده سراسر نظام آفرينش است بى آنكه نيازى به فكر كردن يا انديشه درونى داشته باشد.

    خدايى كه تاريكى ها او را پنهان نسازد،

    و از نورها روشنى نگيرد،

    شب او را نپوشاند،

    و روز بر او نمى گذرد،

    نه بينايى او از راه ديدگان،

    و نه علم او از راه اطلاعات و اخبار است.

     

     

      ويژگى هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان امام علی


    خدا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را با روشنايى اسلام فرستاد،

    و در گزينش، او را بر همه مقدّم داشت.

    با بعثت او شكاف ها را پر،

    و سلطه گران پيروز را در هم شكست،

    و سختى ها را آسان،

    و ناهموارى ها را هموار فرمود

    تا آن كه گمراهى را از چپ و راست تار و مار كرد.

    .

    خطبه 213

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:45:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      درد دل با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به هنگام دفن فاطمه عليها السّلام ...
    درد دل با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به هنگام دفن فاطمه عليها السّلام

    علی از زبان علی (درد دل با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به هنگام دفن فاطمه عليها السّلام). 

     


    سلام بر تو اى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم،

    سلامى از طرف من و دخترت كه هم اكنون در جوارت فرود آمده

    و شتابان به شما رسيده است.

    اى پيامبر خدا!

    صبر و بردبارى من با از دست دادن فاطمه عليها السّلام كم شده،

    و توان خويشتندارى ندارم

    امّا براى من كه سختى جدايى تو را ديده،

    و سنگينى مصيبت تو را كشيدم،

    شكيبايى ممكن است.

    اين من بودم كه با دست خود تو را در ميان قبر نهادم،

    و هنگام رحلت، جان گرامى تو ميان سينه و گردنم پرواز كرد.

    «پس همه ما از خداييم و به خدا باز مى گرديم».

    پس امانتى كه به من سپرده بودى برگردانده شد،

    و به صاحبش رسيد،

    از اين پس اندوه من جاودانه،

    و شبهايم، شب زنده دارى است،

    تا آن روز كه خدا خانه زندگى تو را براى من برگزيند.

    به زودى دخترت تو را آگاه خواهد ساخت

    كه امّت تو چگونه در ستمكارى بر او اجتماع كردند،

    از فاطمه عليها السّلام بپرس،

    و احوال اندوهناك ما را از او خبر گير،

    كه هنوز روزگارى سپرى نشده،

    و ياد تو فراموش نگشته است.

    سلام من به هر دوى شما،

    سلام وداع كننده اى كه از روى خشنودى يا خسته دلى سلام نمى كند.

    اگر از خدمت تو باز مى گردم از روى خستگى نيست،

    و اگر در كنار قبرت مى نشينم از بدگمانى بدانچه خدا صابران را وعده داده نمى باشد.

    .

    خطبه 202

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, درد دل با پیامبر هنگم دفن خانم فاطمه زهرا
    [چهارشنبه 1399-06-12] [ 11:28:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      لحظه رحلت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان امام علی ...
    لحظه رحلت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان امام علی

    علی از زبان علی


    اصحاب و ياران حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه حافظان اسرار او مى باشند،

    مى دانند كه من حتى براى يك لحظه هم مخالف فرمان خدا و رسول او نبودم،

    بلكه با جان خود پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را يارى كردم.

    در جاهايى كه شجاعان قدم هايشان مى لرزيد، و فرار مى كردند،

    آن دليرى و مردانگى را خدا به من عطا فرمود.

     

     

    لحظه رحلت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان امام علی


    رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در حالى كه سرش بر روى سينه ام بود قبض روح گرديد،

    و جان او در كف من روان شد

    آن را بر چهره خويش كشيدم.

    متصدّى غسل پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم من بودم،

    و فرشتگان مرا يارى مى كردند،

    گويا در و ديوار خانه فرياد مى زد.

    گروهى از فرشتگان فرود مى آمدند

    و گروهى ديگر به آسمان پرواز مى كردند.

    گوش من از صداى آهسته آنان كه بر آن حضرت نماز مى خواندند، پر بود،

    تا آنگاه كه او را در حجره اش دفن كرديم.

    چه كسى با آن حضرت در زندگى و لحظات مرگ از من سزاوارتر است؟

    پس مردم با دل بينا حركت كنيد،

    و نيّت خويش را در جهاد با دشمن راست بداريد.

    سوگند به خدايى كه جز او خدايى نيست،

    من بر جادّه حق مى روم،

    و دشمنان من بر پرتگاه باطلند،

    مى گويم آنچه را مى شنويد،

    و براى خود و شما از خدا طلب آمرزش دارم.

    .

    خطبه 197

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, لحظه رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله
    [سه شنبه 1399-06-11] [ 11:51:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      حقیقت دنیا ...
    حقیقت دنیا

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی

     

    خداوند هنگامى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را مبعوث فرمود كه؛

    نه نشانه اى از دين الهى بر پا،

    و نه چراغ هدايتى روشن،

    و نه راه حقّى آشكار بود.

     

     

    حقیقت دنیا پرستی

     

    اى بندگان خدا!

    شما را به ترس از خدا سفارش مى كنم،

    و از دنياپرستى شما را مى ترسانم،

    زيرا دنيا خانه اى ناپايدار و جايگاه سختى و مشكلات است.

    ساكنان دنيا در حال كوچ كردن،

    و اقامت گزيدگانش به جدايى محكومند.

    مردم را چونان كشتى طوفان زده در دل درياها مى لرزاند،

    برخى از آنان در دل آب مرده،

    و برخى ديگر بر روى امواج جان سالم به در برده،

    و بادها با وزيدن آنها را به اين سو و آن سو مى كشاند،

    و هر جا كه خواهد مى برد.

    پس آن را كه در آب مى ميرد نمى توان گرفت،

    و آن كه رها شده نيز به سوى مرگ مى رود.


    اى بندگان خدا!

    هم اكنون عمل كنيد، كه زبانها آزاد، و بدن ها سالم، و اعضاء و جوارح آماده اند،

    و راه بازگشت فراهم، و فرصت زياد است،

    پيش از آن كه وقت از دست برود، و مرگ فرا رسد،

    پس فرارسيدن مرگ را حتمى بشماريد، و در انتظار آمدنش به سر نبريد.

    .

    خطبه 196

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:45:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      وصف لحظه شروع قیامت ...
    وصف لحظه شروع قیامت

    خداشناسی


    ستايش خداوندى را سزاست كه نشانه هاى قدرت و بزرگى و عظمت خود را چنان آشكار كرد كه؛

    ديده ها را از شگفتى قدرتش به حيرت آورده،

    و انديشه هاى بلند را از شناخت ماهيّت صفاتش باز داشته است.

    و گواهى مى دهم كه جز خداى يكتا خدايى نيست،

    شهادتى بر خاسته از ايمان و يقين و اخلاص و اقرار درست.

     

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی


    و گواهى مى دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست،

    خدا پيامبرش را هنگامى فرستاد كه نشانه هاى هدايت از ياد رفته،

    و راه هاى دين ويران شده بود.

    او حق را آشكار، و مردم را نصيحت فرمود،

    همه را به رستگارى هدايت، و به ميانه روى فرمان داد «درود خدا بر او و خاندانش باد».

     

     

    خداشناسی

     

    و بدانيد اى بندگان خدا كه؛

    خداوند شما را بيهوده نيافريد، و بى سرپرست رها نكرد.

    از ميزان نعمتش بر شما آگاه، و اندازه نيكى هاى خود بر شما را مى داند.

    از خدا درخواست پيروزى و رستگارى كنيد،

    از او بخواهيد و عطاى او را درخواست كنيد،

    كه ميان او و شما پرده و مانعى نيست،

    و درى بروى شما بسته نمى گردد.

    خدا در همه جا، و در هر لحظه، و هر زمان، با انسان و پريان است.

    عطاى فراوان از دارايى او نمى كاهد،

    و بخشيدن در گنج او كاستى نياورد،

    و درخواست كنندگان، سرمايه او را به پايان نرسانند،

    و عطا شدگان، سرمايه او را پايان نمى دهند،

    و كسى مانع احسان به ديگرى نخواهد بود،

    و آوازى، او را از آواز ديگر باز ندارد،

    و بخشش او مانع گرفتن نعمت ديگرى نيست،

    و خشم گرفتن او مانع رحمت نمى باشد،

    و رحمتش او را از عذاب غافل نمى سازد،

    پنهان بودنش مانع آشكار بودنش نيست،

    و آشكار شدنش او را از پنهان ماندن باز نمى دارد.

    نزديك و دور است،

    بلند مرتبه و نزديك است،

    آشكار پنهان، و پنهان آشكار است،

    جزا دهنده همگان است و خود جزا داده نمى شود.

    پديده ها را با فكر و انديشه نيافريده،

    و از آنان براى خستگى و زحمات كمكى نخواسته است.

     

     

    تقوی


    اى بندگان خدا!

    شما را به پرهيزكارى سفارش مى كنم،

    كه عامل كنترل و مايه استوارى شماست،

    پس به رشته هاى تقوا چنگ زنيد،

    و به حقيقت هاى آن پناه آوريد،

    تا شما را به سر منزل آرامش، و جايگاههاى وسيع، و پناهگاه هاى محكم و منزلگاه هاى پر عزّت برساند،

     

    معاد

    در روزى كه چشم ها خيره مى شود،

    و همه جا در نظر انسان تاريك،

    و گلّه هاى شتر و مال و اموال فراوان فراموش مى گردد.

    زيرا به هنگام قيامت (به گونه اى) در صور اسرافيل مى دمند كه قلب ها از كار مى افتد،

    زبان ها باز مى ايستد،

    كوه هاى بلند و سنگ هاى محكم فرو مى ريزد،

    و قسمت هاى سخت آن نرم چون سرابى مى ماند،

    كوهستان ها با زمين هموار مى گردد چنان كه نه پستى و نه بلندى موجود است،

    پس در آن هنگام نه شفاعت كننده اى است كه شفاعت كند،

    و نه دوستى كه نفع رساند،

    و نه پوزش خواستن سودى دارد.

    .

    خطبه 195

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ معاد و نشانه های قیامت در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:38:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      وصف منافقان ...
    وصف منافقان

     

    دعای امام علی

     

    خدا را بر توفيقى كه بر اطاعتش داده، و ما را از نافرمانى باز داشته، ستايش مى كنيم،

    و از او مى خواهيم كه نعمتش را كامل، و دست ما را به ريسمان محكمش متّصل گرداند.

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی


    و شهادت مى دهيم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله بنده و فرستاده اوست،

    كه در راه رضايت حق در كام هر گونه سختى و ناراحتى فرو رفت،

    و جام مشكلات و ناگواريها را سر كشيد.

    روزگارى خويشاوندان او به دو رويى و دشمنى پرداختند،

    و بيگانگان در كينه توزى و دشمنى با او متّحد شدند.

    اعراب براى نبرد با پيامبر عنان گسيخته،

    و با تازيانه بر مركب ها نواخته

    و از هر سو گرد مى آمدند،

    و از دورترين سرزمين، و فراموش شده ترين نقطه ها، دشمنى خود را بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرود آوردند.

     

     سيماى منافقان


    اى بندگان خدا!

    شما را به ترس از خدا سفارش مى كنم،

    و شما را از منافقان مى ترسانم،

    زيرا آنها گمراه و گمراه كننده اند،

    خطاكار و به خطاكارى تشويق كننده اند،

    به رنگ هاى گوناگون ظاهر مى شوند،

    از ترفندهاى گوناگون استفاده مى كنند.

    براى شكستن شما از هر پناهگاهى استفاده مى كنند،

    و در هر كمينگاهى به شكار شما مى نشينند،

    قلب هايشان بيمار، و ظاهرشان آراسته است،

    در پنهانى راه مى روند، و از بيراهه ها حركت مى كنند.

    وصفشان دارو، و گفتارشان درمان امّا كردارشان دردى است بى درمان،

    بر رفاه و آسايش مردم حسد مى ورزند،

    و بر بلاء و گرفتارى مردم مى افزايند،

    و اميدواران را نا اميد مى كنند.

    آنها در هر راهى كشته اى، و در هر دلى راهى، و بر هر اندوهى اشكها مى ريزند،

    مدح و ستايش را به يكديگر قرض مى دهند، و انتظار پاداش مى كشند،

    اگر چيزى را بخواهند اصرار مى كنند

    و اگر ملامت شوند، پرده درى مى كنند،

    و اگر داورى كنند اسراف مى ورزند.

    آنها برابر هر حقّى باطلى،

    و برابر هر دليلى شبهه اى،

    و براى هر زنده اى قاتلى،

    و براى هر درى كليدى،

    و براى هر شبى چراغى تهيّه كرده اند.

    با اظهار يأس مى خواهند به مطامع خويش برسند، و بازار خود را گرم سازند، و كالاى خود را بفروشند،

    سخن مى گويند اما به اشتباه و ترديد مى اندازند،

    وصف مى كنند امّا فريب مى دهند.

    در آغاز، راه را آسان و سپس در تنگناها به بن بست مى كشانند،

    آنها ياوران شيطان و زبانه هاى آتش جهنّم مى باشند: «آنان پيروان شيطانند، و بدانيد كه پيروان شيطان زيانكارانند»

    .

    خطبه 194

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

     

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ✔مطلب ندارد, منافقین
     [ 11:27:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      راه نفوذ شیطان در انسان ...
    راه نفوذ شیطان در انسان

    خداشناسی


    ستايش خداوندى را سزاست كه لباس عزّت و بزرگى پوشيد،

    و آن دو را براى خود انتخاب، و از ديگر پديده ها باز داشت.

    آن دو را مرز ميان خود و ديگران قرار داد،

    و آن دو را براى بزرگى و عظمت خويش برگزيد،

     

    فرشتگان و شیطان

     

    و لعنت كرد آن كس را كه در آرزوى عزّت و بزرگى با خدا به ستيزه برخيزد،

    از اين رو فرشتگان مقرّب خود را آزمود، و فروتنان را از گردنكشان جدا فرمود. 

    با آن كه از آنچه در دل هاست، و از اسرار نهان آگاه است،

    به فرشتگان فرمود: «من بشرى را از گل و خاك مى آفرينم، آنگاه كه آفرينش او به اتمام رسيد،

    و روح در او دميدم، براى او سجده كنيد، فرشتگان همه سجده كردند مگر ابليس» كه حسادت او را فرا گرفت. 

     

    تکبر 


    شيطان بر آدم عليه السّلام به جهت خلقت او از خاك، فخر فروخت،

    و با تكيه به اصل خود كه از آتش است دچار تعصّب و غرور شد.

    پس شيطان دشمن خدا و پيشواى متعصّب ها و سر سلسله متكبّران است،

    كه اساس عصبيّت را بنا نهاد، و بر لباس كبريايى و عظمت با خدا در افتاد،

    لباس بزرگى را بر تن پوشيد و پوشش تواضع و فروتنى را از تن در آورد.

    آيا نمى نگريد كه خدا به خاطر خود بزرگ بينى، او را كوچك ساخت

    و به جهت بلند پروازى او را پست و خوار گردانيد

    پس او را در دنيا طرد شده، و آتش جهنّم را در قيامت براى او مهيّا فرمود.

     


     فلسفه آزمايش ها، درمان تكبّر 

     

    خداوند اگر اراده مى كرد، آدم عليه السّلام را از نورى كه چشم ها را خيره كند،

    و زيباييش عقلها را مبهوت سازد،

    و عطر و پاكيزگى اش حس بويايى را تسخير كند مى آفريد،

    كه اگر چنين مى كرد، گردن ها در برابر آدم فروتنى مى كردند،

    و آزمايش فرشتگان براى سجده آدم عليه السّلام آسان بود،

    امّا خداوند مخلوقات خود را با امورى كه آگاهى ندارند آزمايش مى كند،

    تا بد و خوب تميز داده شود،

    و تكبّر و خودپسندى را از آنها بزدايد،

    و خود بزرگ بينى را از آنان دور كند. 

    پس، از آنچه خداوند نسبت به ابليس انجام داد عبرت گيريد،

    زيرا اعمال فراوان و كوشش هاى مداوم او را با تكبّر از بين برد.

    او شش هزار سال عبادت كرد كه مشخّص مى باشد از سال هاى دنيا يا آخرت است،

    امّا با ساعتى تكبّر همه را نابود كرد.

    چگونه ممكن است پس از ابليس، فرد ديگرى همان اشتباه را تكرار كند و سالم بماند؟

    نه، هرگز

    خداوند هيچ گاه انسانى را براى عملى وارد بهشت نمى كند كه براى همان عمل فرشته اى را محروم سازد.

    فرمان خدا در آسمان و زمين يكسان است،

    و بين خدا و خلق، دوستى خاصّى وجود ندارد كه به خاطر آن، حرامى را كه بر جهانيان ابلاغ فرموده حلال بدارد.

     

     هشدار از دشمنى هاى شيطان 


    اى بندگان خدا از دشمن خدا پرهيز كنيد،

    مبادا شما را به بيمارى خود مبتلا سازد،

    و با نداى خود شما را به حركت در آورد،

    و با لشكرهاى پياده و سواره خود بر شما بتازد.


    به جانم سوگند!

    شيطان تير خطرناكى براى شكار شما بر چلّه كمان گذارده،

    و تا حد توان كشيده،

    و از نزديك ترين مكان شما را هدف قرار داده است،

    و خطاب به خدا گفته: «پروردگارا به سبب آن كه مرا دور كردى، دنيا را در چشمهايشان جلوه مى دهم، و همه را گمراه خواهم كرد»

    امّا تيرى در تاريكى ها، و سنگى بدون نشانه روى رها ساخت،

    گرچه فرزندان خودپسندى،

    و برادران تعصّب و خود خواهى،

    و سواران مركب جهالت و خود پرستى، او را تصديق كردند.

    افراد سركش شما تسليم شيطان شدند،

    و طمع ورزى او  در شما كارگر افتاد،

    و اين حقيقت بر همه آشكار گرديد،

    و حكومت شيطان بر شما استوار شد،

    و با لشكر خويش به شما يورش برد،

    و شما را به ذلّت سقوط كشانيد،

    و شما را به مرز كشتار و خونريزى كشاند،

    و شما را با فروكردن نيزه در چشم ها، بريدن گلوها، كوبيدن مغزها پايمال كرد،

    تا شما را به سوى آتشى بكشاند كه از پيش مهيّا گرديد. 


    پس شيطان بزرگ ترين مانع براى ديندارى،

    و زيانبارترين و آتش افروزترين فرد براى دنياى شماست.

    شيطان از كسانى كه دشمن سر سخت شما هستند

    و براى در هم شكستنشان كمر بسته ايد خطرناك تر است. 

     

    مردم!

    آتش خشم خود را بر ضد شيطان به كار گيريد،

    و ارتباط خود را با او قطع كنيد.


    به خدا سوگند!

    شيطان بر اصل و ريشه شما فخر فروخت،

    و بر حسب و نسب شما طعنه زد و عيب گرفت،

    و با سپاهيان سواره خود به شما هجوم آورد،

    و با لشكر پياده راه شما را بست،

    كه هر كجا شما را بيابند شكار مى كنند،

    و دست و پاى شما را قطع مى كنند،

    نه مى توانيد با حيله و نقشه آنها را بپراكنيد،

    و نه با سوگندها قادريد از سر راهتان دور كنيد.

    زيرا كمين گاه شيطان ذلّت آور، تنگ و تاريك، مرگ آور، و جولانگاه بلا و سختى هاست.

     


    درمان کبر و خودپرستی

    پس شراره هاى تعصّب و كينه هاى جاهلى را در قلب خود خاموش سازيد،

    كه تكبّر و خود پرستى در دل مسلمان از آفت هاى شيطان، غرورها، و كشش ها و وسوسه هاى اوست.

    تاج تواضع و فروتنى را بر سر نهيد،

    و تكبر و خود پسندى را زير پا بگذاريد،

    و حلقه هاى زنجير خود بزرگ بينى را از گردن باز كنيد،

    و تواضع و فروتنى را سنگر ميان خود و شيطان و لشكريانش قرار دهيد،

    زيرا شيطان از هر گروهى لشكريان و يارانى سواره و پياده دارد. 

    و شما همانا قابيل نباشيد كه بر برادرش تكبّر كرد،

    خدا او را برترى نداد،

    خويشتن را بزرگ مى پنداشت،

    و حسادت او را به دشمنى واداشت،

    تعصّب آتش كينه در دلش شعله ور كرد، و

    شيطان باد كبر و غرور در دماغش دميد،

    و سر انجام پشيمان شد،

    و خداوند گناه قاتلان را تا روز قيامت بر گردن او نهاد. 


    آگاه باشيد!

    در سركشى و ستم زياده روى كرديد،

    و در زمين در دشمنى با خداوند فساد به راه انداختيد،

    و آشكارا با بندگان خدا به نبرد پرداختيد. 

    خدا را خدا را از تكبّر و خودپسندى،

    و از تفاخر جاهلى بر حذر باشيد،

    كه جايگاه بغض و كينه و رشد وسوسه هاى شيطانى است،

    كه ملّتهاى گذشته، و امّتهاى پيشين را فريب داده است،

    تا آنجا كه در تاريكى هاى جهالت فرو رفتند،

    و در پرتگاه هلاكت سقوط كردند،

    و به آسانى به همان جايى كه شيطان مى خواست كشانده شدند.

    كبر و خود پسندى چيزى است كه قلب هاى متكبّران را همانند كرده

    تا قرن ها به تضاد و خونريزى گذراندند،

    و سينه ها از كينه ها تنگى گرفت.


    آگاه باشيد!

    زنهار زنهار از پيروى و فرمانبردارى سران و بزرگانتان،

    آنان كه به اصل و حسب خود مى نازند،

    و خود را بالاتر از آنچه كه هستند مى پندارند،

    و كارهاى نادرست را به خدا نسبت مى دهند،

    و نعمت هاى گسترده خدا را انكار مى كنند،

    تا با خواسته هاى پروردگارى مبارزه كنند،

    و نعمت هاى او را ناديده انگارند.

    آنان شالوده تعصّب جاهلى، و ستون هاى فتنه،

    و شمشيرهاى تفاخر جاهليّت هستند. پس، از خدا پروا كنيد،

    و با نعمت هاى خدادادى درگير نشويد،

    و به فضل و بخشش او حسادت نورزيد،

    و از فرومايگان اطاعت نكنيد،

    آنان كه تيرگى شان را با صفاى خود نوشيديد،

    و بيمارى شان را با سلامت خود درهم آميخته ايد،

    و باطل آنان را با حق خويش مخلوط كرده ايد،

    در حالى كه آنان ريشه همه فسق ها و انحرافات و همراه انواع گناهانند.

    شيطان آنها را براى گمراه كردن مردم، مركب هاى رام قرار داد،

    و از آنان لشكرى براى هجوم به مردم ساخت،

    و براى دزديدن عقل هاى شما آنان را سخنگوى خود برگزيد،

    كه شما را هدف تيرهاى خويش، و پايمال قدم هاى خود، و دستاويز وسوسه هاى خود گردانيد.

     


     ضرورت عبرت از گذشتگان متکبر 


    مردم از آنچه كه بر ملّت هاى متكبّر گذشته،

    از كيفرها و عقوبت ها و سختگيرى ها، و ذلّت و خوارى فرود آمده عبرت گيريد،

    و از قبرها و خاكى كه بر آنچه ره نهادند،

    و زمين هايى كه با پهلوها بر آن افتادند پند پذيريد،

    و از آثار زشتى كه كبر و غرور در دل ها مى گذارد به خدا پناه ببريد،

    همانگونه كه از حوادث سخت به او پناه مى بريد. 

    اگر خدا تكبّر ورزيدن را اجازه مى فرمود، حتما به بندگان مخصوص خود از پيامبران و امامان عليهم السلام اجازه مى داد،

    در صورتى كه خداى سبحان تكبّر و خودپسندى را نسبت به آنان ناپسند،

    و تواضع و فروتنى را براى آنان پسنديد،

    كه چهره بر زمين مى گذارند

    و صورت ها بر خاك مى مالند،

    و در برابر مؤمنان فروتنى مى كنند،

    و خود از قشر مستضعف جامعه مى باشند

    كه خدا آنها را با گرسنگى آزمود،

    و به سختى و بلا گرفتارشان كرد،

    و با ترس و بيم امتحانشان فرمود،

    و با مشكلات فراوان، خالصشان گردانيد. 

    پس مال و فرزند را دليل خشنودى يا خشم خدا ندانيد،

    كه نشانه ناآگاهى به موارد آزمايش، و امتحان در بى نيازى و قدرت است،

    زيرا خداوند سبحان فرمود: «آيا گمان مى كنند مال و فرزندانى كه به آنها عطا كرديم، به سرعت نيكى ها را براى آنان فراهم مى كنيم نه آنان آگاهى ندارند».

     

     فلسفه آزمايش ها 


    پس همانا خداوند سبحان بندگان متكبّر را با دوستان خود كه در چشم آنها ناتوانند مى آزمايد.

    وقتى كه موسى بن عمران و برادرش هارون عليهما السّلام بر فرعون وارد شدند،

    و جامه هاى پشمين بتن، و چوب دستى در دست داشتند،

    و با فرعون شرط كردند كه اگر تسليم پروردگار شود، حكومت و ملكش جاودانه بماند و عزّتش برقرار باشد،

    فرعون گفت: «آيا از اين دو نفر تعجّب نمى كنيد كه دوام عزّت و جاودانگى حكومتم را به خواسته هاى خود ربط مى دهند در حالى كه در فقر و بيچارگى به سر مى برند اگر چنين است چرا دستبندهاى طلا به همراه ندارند».

    اين سخن را فرعون براى بزرگ شمردن طلا و تحقير پوشش لباسى از پشم گفت.

     

    انبیاء الهی و آزمایش های خداوند


    در حالى كه اگر خداى سبحان اراده مى فرمود، به هنگام بعثت پيامبران، درهاى گنج ها، و معدن هاى جواهرات، و باغات سرسبز را به روى پيامبران مى گشود، و پرندگان آسمان و حيوانات وحشى زمين را همراه آنان به حركت در مى آورد. 

    امّا اگر اين كار را مى كرد،

    آزمايش از ميان مى رفت،

    و پاداش و عذاب بى اثر مى شد،

    و بشارت ها و هشدارهاى الهى بى فايده مى بود،

    و بر مؤمنان اجر و پاداش امتحان شدگان واجب نمى شد،

    و ايمان آورندگان ثواب نيكوكاران را نمى يافتند،

    و واژه ها، معانى خود را از دست مى داد

     
    در صورتى كه خداوند پيامبران را با عزم و اراده قوى، گرچه با ظاهرى ساده و فقير مبعوث كرد،

    با قناعتى كه دل ها و چشم ها را پر سازد،

    هر چند فقر و ندارى ظاهرى آنان چشم و گوش ها را خيره سازد. 

    اگر پيامبران الهى، داراى چنان قدرتى بودند كه مخالفت با آنان امكان نمى داشت،

    و توانايى و عزّتى مى داشتند كه هرگز مغلوب نمى شدند،

    و سلطنت و حكومتى مى داشتند كه همه چشم ها به سوى آنان بود،

    از راه هاى دور بار سفر به سوى آنان مى بستند،

    اعتبار و ارزششان در ميان مردم اندك بود،

    و متكبّران در برابرشان سر فرود مى آوردند،

    و تظاهر به ايمان مى كردند، از روى ترس يا علاقه اى كه به مادّيات داشتند.

    در آن صورت نيّت هاى خالص يافت نمى شد،

    و اهداف غير الهى در ايمانشان راه مى يافت،

    و با انگيزه هاى گوناگون به سوى نيكى ها مى شتافتند. 

    امّا خداى سبحان اراده فرمود كه پيروى از پيامبران، و تصديق كتب آسمانى،

    و فروتنى در عبادت، و تسليم در برابر فرمان خدا،

    و اطاعت محض فرمانبردارى، با نيّت خالص تنها براى خدا صورت پذيرد،

    و اهداف غير خدايى در آن راه نيابد،

    كه هر مقدار آزمايش و مشكلات بزرگتر باشد ثواب و پاداش نيز بزرگتر خواهد بود.

     فلسفه حج 


    آيا مشاهده نمى كنيد كه همانا خداوند سبحان، انسان هاى پيشين از آدم عليه السّلام تا آيندگان اين جهان را

    با سنگ هايى در مكّه آزمايش كرد كه نه زيان مى رسانند، و نه نفعى دارند،

    نه مى بينند، و نه مى شنوند

    اين سنگ ها را خانه محترم خود قرار داده و آن را عامل پايدارى مردم گردانيد.

    سپس كعبه را در سنگلاخ ترين مكان ها، بى گياه ترين زمين ها،

    و كم فاصله ترين درّه ها، در ميان كوه هاى خشن، سنگريزه هاى فراوان،

    و چشمه هاى كم آب، و آبادى هاى از هم دور قرار داد،

    كه نه شتر، نه اسب و گاو و گوسفند، هيچ كدام در آن سرزمين آسايش ندارند. 

    سپس آدم عليه السلام و فرزندانش را فرمان داد كه به سوى كعبه برگردند،

    و آن را مركز اجتماع و سر منزل مقصود و بار اندازشان گردانند،

    تا مردم با عشق قلب ها، به سرعت از ميان فلات و دشت هاى دور،

    و از درون شهرها، روستاها، درّه هاى عميق، و جزاير از هم پراكنده درياها به مكّه روى آورند،

    شانه هاى خود را بجنبانند، و گرداگرد كعبه لا اله الا اللّه بر زبان جارى سازند،

    و در اطراف خانه طواف كنند، و با موهاى آشفته، و بدن هاى پر گرد و غبار در حركت باشند.

    لباس هاى خود را كه نشانه شخصيّت هر فرد است در آورند،

    و با اصلاح نكردن موهاى سر، قيافه خود را تغيير دهند،

    كه آزمونى بزرگ، و امتحانى سخت، و آزمايشى آشكار است

    براى پاكسازى و خالص شدن،

    كه خداوند آن را سبب رحمت و رسيدن به بهشت قرار داد. 

    اگر خداوند خانه محترمش، و مكان هاى انجام مراسم حج را، در ميان باغ ها و نهرها، و سرزمين هاى سبز و هموار، و پردرخت و ميوه، مناطقى آباد و داراى خانه ها و كاخ هاى بسيار، و آبادى هاى به هم پيوسته، در ميان گندم زارها و باغات خرّم و پر از گل و گياه، داراى مناظرى زيبا و پر آب، در وسط باغستانى شادى آفرين، و جادّه هاى آباد قرار مى داد، به همان اندازه كه آزمايش ساده بود، پاداش نيز سبك تر مى شد. 


    اگر پايه ها و بنيان كعبه، و سنگ هايى كه در ساختمان آن به كار رفته از زمرّد سبز، و ياقوت سرخ، و داراى نور و روشنايى بود،

    دل ها ديرتر به شك و ترديد مى رسيدند،

    و تلاش شيطان بر قلب ها كمتر اثر مى گذاشت،

    و وسوسه هاى پنهانى او در مردم كارگر نبود. 

    در صورتى كه خداوند بندگان خود را با انواع سختى ها مى آزمايد،

    و با مشكلات زياد به عبادت مى خواند،

    و به اقسام گرفتارى ها مبتلا مى سازد،

    تا كبر و خود پسندى را از دل هايشان خارج كند،

    و به جاى آن فروتنى آورد،

    و درهاى فضل و رحمتش را به روى شان بگشايد،

    و وسائل عفو و بخشش را به آسانى در اختيارشان گذارد.

     

     پرهيز از ستمكارى 


    پس، خدا را خدا را از تعجيل در عقوبت،

    و كيفر سركشى و ستم بر حذر باشيد،

    و از آينده دردناك ظلم، و سر انجام زشت تكبّر و خود پسندى كه كمين گاه ابليس است، و جايگاه حيله و نيرنگ اوست، بترسيد،

    حيله و نيرنگى كه با دلهاى انسان ها، چون زهر كشنده مى آميزد،

    و هرگز بى اثر نخواهد بود،

    و كسى از هلاكتش جان سالم نخواهد برد:

    نه دانشمند به خاطر دانشش، و نه فقير به جهت لباس كهنه اش، در امان مى باشد. 

     

     فلسفه عبادات اسلامى (رته درمان تکبر)


    خداوند بندگانش را، با نماز و زكات و تلاش در روزه دارى، حفظ كرده است،

    تا اعضا و جوارحشان آرام،

    و ديدگانشان خاشع،

    و جان و روانشان فروتن،

    و دل هايشان متواضع باشد،

    كبر و خودپسندى از آنان رخت بربندد،

    چرا كه در سجده، بهترين جاى صورت را به خاك ماليدن، فروتنى آورد،

    و گذاردن اعضاء پر ارزش بدن بر زمين، اظهار كوچكى كردن است.

    و روزه گرفتن، و چسبيدن شكم به پشت، عامل فروتنى است،

    و پرداخت زكات، براى مصرف شدن ميوه جات زمين و غير آن، در جهت نيازمنديهاى فقرا و مستمندان است.

    به آثار عبادات بنگريد كه چگونه شاخه هاى درخت تكبّر را در هم مى شكند

    و از روييدن كبر و خودپرستى جلوگيرى مى كند.


     تعصّب ورزيدن زشت و زيبا 


    من در اعمال و رفتار جهانيان نظر دوختم،

    هيچ كس را نيافتم كه بدون علّت در باره چيزى تعصّب ورزد،

    جز با دليلى كه با آن ناآگاهان را بفريبد،

    و يا برهانى آورد كه در عقل سفيهان نفوذ كند،

    جز شما زيرا در باره چيزى تعصّب مى ورزيد كه نه علّتى دارد و نه سببى.

    ولى شيطان به خاطر اصل خلقت خود بر آدم عليه السّلام تعصّب ورزيد،

    و آفرينش او را مورد سرزنش قرار داد

    و گفت «مرا از آتش و تو را از گل ساخته اند»،

    و سرمايه داران فساد زده امّت ها، براى داشتن نعمت هاى فراوان تعصّب ورزيدند

    و گفتند: «ما صاحبان فرزندان و اموال فراوانيم و هرگز عذاب نخواهيم شد».

    پس اگر در تعصّب ورزيدن ناچاريد، براى اخلاق پسنديده، افعال نيكو، و كارهاى خوب تعصّب داشته باشيد،

    همان افعال و كردارى كه انسان هاى با شخصيّت، و شجاعان خاندان عرب، و سران قبائل در آنها از يكديگر پيشى مى گرفتند،

    يعنى اخلاق پسنديده، بردبارى به هنگام خشم فراوان، و كردار و رفتار زيبا و درست، و خصلت هاى نيكو.


    پس تعصّب ورزيد در؛

    حمايت كردن از پناهندگان،

    و همسايگان،

    وفادارى به عهد و پيمان،

    اطاعت كردن از نيكى ها،

    سرپيچى از تكبّر و خود پسندى ها،

    تلاش در جود و بخشش،

    خود دارى از ستمكارى،

    بزرگ شمردن خونريزى،

    انصاف داشتن با مردم،

    فروخوردن خشم،

    پرهيز از فساد در زمين، تا رستگار شويد.

     

    امت اسلای چگونه باید باشد؟ (علل پيروزى و شكست ملّت ها )


    از كيفرهايى كه بر اثر كردار بد و كارهاى ناپسند بر امّت هاى پيشين فرود آمد خود را حفظ كنيد،

    و حالات گذشتگان را در خوبى ها و سختى ها به ياد آوريد،

    و بترسيد كه همانند آنها باشيد

    پس آنگاه كه در زندگى گذشتگان مطالعه و انديشه مى كنيد،

    عهده دار چيزى باشيد كه عامل عزّت آنان بود،

    و دشمنان را از سر راهشان برداشت،

    و سلامت و عافيت زندگى آنان را فراهم كرد،

    و نعمت هاى فراوان را در اختيارشان گذاشت،

    و كرامت و شخصيّت به آنان بخشيد،

    كه از تفرقه و جدايى اجتناب كردند،

    و بر وحدت و همدلى همّت گماشتند،

    و يكديگر را به وحدت واداشته به آن سفارش كردند.

    و از كارهايى كه پشت آنها را شكست،

    و قدرت آنها را در هم كوبيد،

    چون كينه توزى با يكديگر، پركردن دلها از بخل و حسد،

    به يكديگر پشت كردن و از هم بريدن، و دست از يارى هم كشيدن، بپرهيزيد.

    و در احوالات مؤمنان پيشين انديشه كنيد،

    كه چگونه در حال آزمايش و امتحان به سر بردند،

    آيا بيش از همه مشكلات بر دوش آنها نبود

    و آيا بيش از همه مردم در سختى و زحمت نبودند

    و آيا از همه مردم جهان بيشتر در تنگنا قرار نداشتند؟

    فرعون هاى زمان، آنها را به بردگى كشاندند،

    و همواره بدترين شكنجه ها را بر آنان وارد كردند،

    و انواع تلخى ها را به كامشان ريختند،

    كه اين دوران ذلّت و هلاكت و مغلوب بودن، تداوم يافت

    نه راهى وجود داشت كه سرپيچى كنند، و نه چاره اى كه از خود دفاع نمايند.

    تا آن كه خداوند، تلاش و استقامت و بردبارى در برابر ناملايمات آنها را، در راه دوستى خود،

    و قدرت تحمّل ناراحتى ها را براى ترس از خويش، مشاهده فرمود.

    آنان را از تنگناهاى بلا و سختى ها نجات داد،

    و ذلّت آنان را به عزّت و بزرگوارى، و ترس آنها را به امنيّت تبديل فرمود،

    و آنها را حاكم و زمامدار و پيشواى انسانها قرار داد،

    و آن قدر كرامت و بزرگى از طرف خدا به آنها رسيد كه خيال آن را نيز در سر نمى پروراندند. 

     

    پس انديشه كنيد كه چگونه بودند آنگاه كه:

    وحدت اجتماعى داشتند،

    خواسته هاى آنان يكى،

    قلب هاى آنان يكسان،

    و دست هاى آنان مدد كار يكديگر،

    شمشيرها يارى كننده،

    نگاه ها به يك سو دوخته،

    و اراده ها واحد و همسو بود

    آيا در آن حال مالك و سرپرست سراسر زمين نبودند

    و رهبر و پيشواى همه دنيا نشدند. 

    پس به پايان كار آنها نيز بنگريد در آن هنگام كه

    به تفرقه و پراكندگى روى آوردند،

    و مهربانى و دوستى آنان از بين رفت،

    و سخن ها و دل هايشان گوناگون شد،

    از هم جدا شدند،

    به حزب ها و گروه ها پيوستند،

    خداوند لباس كرامت خود را از تنشان بيرون آورد،

    و نعمت هاى فراوان شيرين را از آنها گرفت،

    و داستان آنها در ميان شما عبرت انگيز باقى ماند.

    از حالات زندگى فرزندان اسماعيل پيامبر، و فرزندان اسحاق پيامبر،

    فرزندان اسراييل «يعقوب» (كه درود بر آنان باد) عبرت گيريد،

    راستى چقدر حالات ملّتها با هم يكسان، و در صفات و رفتارشان با يكديگر همانند است

    در احوالات آنها روزگارى كه از هم جدا و پراكنده بودند انديشه كنيد.

    زمانى كه پادشاهان كسرى و قيصر بر آنان حكومت مى كردند،

    و آنها را از سرزمين هاى آباد، از كناره هاى دجله و فرات، و از محيطهاى سر سبز و خرّم دور كردند،

    و به صحراهاى كم گياه، و بى آب و علف، محل وزش بادها، و سرزمين هايى كه زندگى در آنجاها مشكل بود تبعيد كردند،

    آنان را در مكان هاى نامناسب، مسكين و فقير، همنشين شتران ساختند،

    خانه هاشان پست ترين خانه ملّت ها، و سرزمين زندگيشان خشك ترين بيابان ها بود.

    نه دعوت حقّى وجود داشت كه به آن روى آورند و پناهنده شوند،

    و نه سايه محبّتى وجود داشت كه در عزّت آن زندگى كنند.

    حالات آنان دگرگون، و قدرت آنان پراكنده، و جمعيّت انبوهشان متفرّق بود.

    در بلايى سخت، و در جهالتى فراگير فرو رفته بودند،

    دختران را زنده به گور، و بت ها را پرستش مى كردند،

    و قطع رابطه با خويشاوندان، و غارتگرى هاى پياپى در ميانشان رواج يافته بود. 

     

    بعثت پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله از زبان حضرت علی (ماهیت اسلام)


    حال به نعمت هاى بزرگ الهى كه به هنگامه بعثت پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر آنان فروريخت بنگريد،

    كه چگونه اطاعت آنان را با دين خود پيوند داد.

    و با دعوتش آنها را به وحدت رساند

    چگونه نعمت هاى الهى بالهاى كرامت خود را بر آنان گستراند،

    و جويبارهاى آسايش و رفاه بر ايشان روان ساخت

    و تمام بركات آيين حق، آنها را در بر گرفت

    در ميان نعمت ها غرق گشتند،

    و در خرّمى زندگانى شادمان شدند،

    امور اجتماعى آنان در سايه قدرت حكومت اسلام استوار شد،

    و در پرتو عزّتى پايدار آرام گرفتند،

    و به حكومتى پايدار رسيدند.

    آنگاه آنان حاكم و زمامدار جهان شدند،

    و سلاطين روى زمين گرديدند،

    و فرمانرواى كسانى شدند كه در گذشته حاكم بودند،

    و قوانين الهى را بر كسانى اجراء مى كردند كه مجريان احكام بودند،

    و در گذشته كسى قدرت در هم شكستن نيروى آنان را نداشت،

    و هيچ كس خيال مبارزه با آنان را در سر نمى پروراند.


     علل سقوط در امت اسلامی 


    آگاه باشيد كه شما هم اكنون دست از رشته اطاعت كشيديد،

    و با زنده كردن ارزش هاى جاهليّت، دژ محكم الهى را در هم شكستيد،

    در حالى كه خداوند بر اين امّت اسلامى بر «وحدت و برادرى» منّت گذارده بود،

    كه در سايه آن زندگى كنند،

    نعمتى بود كه هيچ ارزشى نمى توان همانند آن تصوّر كرد،

    زيرا از هر ارزشى گران قدرتر، و از هر كرامتى والاتر بود. 

    بدانيد كه پس از هجرت، دوباره چونان اعراب باديه نشين شده ايد،

    و پس از وحدت و برادرى به احزاب گوناگون تبديل گشته ايد،

    از اسلام تنها نام آن، و از ايمان جز نشانى را نمى شناسيد.

    شعار مى دهيد: آتش آرى، ننگ هرگز

    گويا مى خواهيد اسلام را واژگون، و پرده حرمتش را پاره كنيد

    و پيمانى را كه خدا براى حفظ حرمت مسلمين در زمين، و عامل امنيّت و آرامش مردم قرار داد بشكنيد.

    همانا اگر شما به غير اسلام پناه بريد، كافران با شما نبرد خواهند كرد.

    آنگاه نه جبرئيل و نه ميكائيل، نه مهاجر و نه انصار، وجود ندارند كه شما را يارى دهند،

    و چاره اى جز نبرد با شمشير نداريد تا خدا در ميان شما حكم نمايد. 

    مردم!

    از مثل هاى قرآن در باره كسانى كه عذاب و كيفر شدند،

    و روزهاى سخت آنان، و آسيب هاى شديدى كه ديدند آگاهيد،

    پس وعده عذاب خدا را دور مپنداريد،

    و به عذر اينكه آگاهى نداريد خود را گرفتار نسازيد،

    و انتقام خدا را سبك، و خود را از كيفر الهى ايمن مپنداريد،

    زيرا كه خداى سبحان، مردم روزگاران گذشته را از رحمت خود دور نساخت مگر براى ترك امر به معروف، و نهى از منكر.

    پس خدا، بى خردان را براى نافرمانى،

    و خردمندان را براى ترك باز داشتن ديگران از گناه، لعنت كرد.

    آگاه باشيد!

    شما رشته پيوند با اسلام را قطع،

    و اجراى حدود الهى را تعطيل،

    و احكام اسلام را به فراموشى سپرده ايد.


    علی از زبان علی ( قاطعيّت امام در نبرد با منحرفان )


    آگاه باشيد!

    خداوند مرا به جنگ با سركشان تجاوز كار،

    پيمان شكنان و فساد كنندگان در زمين فرمان داد:

    با ناكثان پيمان شكن جنگيدم،

    و با قاسطين تجاوز كار جهاد كردم،

    و مارقين خارج شده از دين را خوار و زبون ساختم،

    و رهبر خوارج (شيطان ردهه) بانگ صاعقه اى قلبش را به تپش آورد و سينه اش را لرزاند و كارش را ساخت.

    حال تنها اندكى از سركشان و ستمگران باقى ماندند،

    كه اگر خداوند مرا باقى گذارد با حمله ديگرى نابودشان خواهم كرد،

    و حكومت حق را در سراسر كشور اسلامى پايدار خواهم كرد،

    جز مناطق پراكنده و دور دست.

    من در خردسالى، بزرگان عرب را به خاك افكندم،

    و شجاعان دو قبيله معروف «ربيعه» و «مضر» را در هم شكستم.


    شما موقعيّت مرا نسبت به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در خويشاوندى نزديك، در مقام و منزلت ويژه مى دانيد،

    پيامبر مرا در اتاق خويش مى نشاند،

    در حالى كه كودك بودم مرا در آغوش خود مى گرفت،

    و در بستر مخصوص خود مى خوابانيد،

    بدنش را به بدن من مى چسباند،

    و بوى پاكيزه خود را به من مى بوياند،

    و گاهى غذايى را لقمه لقمه در دهانم مى گذارد،

    هرگز دروغى در گفتار من، و اشتباهى در كردارم نيافت. 

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی 


    از همان لحظه اى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را از شير گرفتند،

    خداوند بزرگ ترين فرشته (جبرئيل) خود را مأمور تربيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرد

    تا شب و روز، او را به راه هاى بزرگوارى و راستى و اخلاق نيكو راهنمايى كند،

    و من همواره با پيامبر بودم چونان فرزند كه همواره با مادر است،

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله هر روز نشانه تازه اى از اخلاق نيكو را برايم آشكار مى فرمود،

    و به من فرمان مى داد كه به او اقتداء نمايم. 

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله چند ماه از سال را در غار حراء مى گذراند،

    تنها من او را مشاهده مى كردم،

    و كسى جز من او را نمى ديد،

    در آن روزها، در هيچ خانه اسلام راه نيافت جز خانه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كه خديجه هم در آن بود

    و من سوّمين آنان بودم.

    من نور وحى و رسالت را مى ديدم، و بوى نبوّت را مى بوييدم. 

    من هنگامى كه وحى بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرود مى آمد، ناله شيطان را شنيدم،

    گفتم اى رسول خدا، اين ناله كيست؟

    گفت: شيطان است كه از پرستش خويش مأيوس گرديد.

    و فرمود: «على تو آنچه را من مى شنوم، مى شنوى، و آنچه را كه من مى بينم، مى بينى، جز اينكه تو پيامبر نيستى، بلكه وزير من بوده و به راه خير مى روى».


    من با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بودم آنگاه كه سران قريش نزد او آمدند و گفتند: «اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تو ادّعاى بزرگى كردى، كه هيچيك از پدران و خاندانت نكردند، ما از تو معجزه اى مى خواهيم، اگر پاسخ مثبت داده، انجام دهى، مى دانيم كه تو پيامبر و فرستاده خدايى، و اگر از انجام آن سرباز زنى، خواهيم دانست كه ساحر و دروغگويى». 


    پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود «شما چه مى خواهيد؟»

    گفتند: «اين درخت را بخوان تا از ريشه كنده شود و در پيش تو بايستد»

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: خداوند بر همه چيز تواناست.
    حال اگر خداوند اين كار را بكند آيا ايمان مى آوريد و به حق شهادت مى دهيد؟

    گفتند: آرى،

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: من بزودى نشانتان مى دهم آنچه را كه درخواست كرديد،

    و همانا بهتر از هر كس مى دانم كه شما به خير و نيكى باز نخواهيد گشت،

    زيرا در ميان شما كسى است كه كشته شده و در چاه «بدر» دفن خواهد شد،

    و كسى است كه جنگ احزاب را تدارك خواهد كرد.

    سپس به درخت اشاره كرد و فرمود: «اى درخت اگر به خدا و روز قيامت ايمان دارى، و مى دانى من پيامبر خدايم، از زمين با ريشه هايت در آى، و به فرمان خدا در پيش روى من قرار گير». 

    سوگند به پيامبرى كه خدا او را به حق مبعوث كرد،

    درخت با ريشه هايش از زمين كنده شده، و پيش آمد

    كه با صداى شديد چونان به هم خوردن بال پرندگان، يا به هم خوردن شاخه هاى درختان، جلو آمد

    و در پيش روى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ايستاد

    كه برخى از شاخه هاى بلند خود را بر روى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بعضى ديگر را روى من انداخت

    و من در طرف راست پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ايستاده بودم،

    وقتى سران قريش اين منظره را مشاهده كردند، با كبر و غرور گفتند: «به درخت فرمان ده، نصفش جلوتر آيد، و نصف ديگر در جاى خود بماند»

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمان داد.

    نيمى از درخت با وضعى شگفت آور و صدايى سخت به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نزديك شد گويا مى خواست دور آن حضرت بپيچد،

    امّا سران قريش از روى كفر و سركشى گفتند: «فرمان ده اين نصف باز گردد و به نيم ديگر ملحق شود، و به صورت اول در آيد»

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دستور داد و چنان شد. 


    من گفتم: لا اله الا اللّه، اى رسول خدا من نخستين كسى هستم كه به تو ايمان آوردم، و نخستين فردى هستم اقرار مى كنم كه درخت با فرمان خدا براى تصديق نبوّت، و بزرگداشت دعوت رسالت، آنچه را خواستى انجام داد.


    امّا سران قريش همگى گفتند: «او ساحرى است دروغگو، كه سحرى شگفت آور دارد، و سخت با مهارت است».

    و خطاب به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گفتند: «آيا نبوّت تو را كسى جز امثال على عليه السّلام باور مى كند».

     

    مشخصات اهل تقوی


    و همانا من از كسانى هستم كه در راه خدا از هيچ سرزنشى نمى ترسند،

    كسانى كه سيماى آنها سيماى صدّيقان،

    و سخنانشان، سخنان نيكان است،

    شب زنده داران و روشنى بخشان روزند،

    به دامن قرآن پناه برده سنّت هاى خدا و رسولش را زنده مى كنند،

    نه تكبّر و خود پسندى دارند، و نه بر كسى برترى مى جويند،

    نه خيانتكارند و نه در زمين فساد مى كنند،

    قلب هايشان در بهشت، و پيكرهايشان سرگرم اعمال پسنديده است.

    .

    خطبه 192

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ حج و خانه کعبه در نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀نبوت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, وصف فرشتگان, ماهیت اسلام و امت اسلامی, تکبّر, فلسفه آزمایشهای الهی, فلسفه احکام الهی, تعصب زشت و زیبا
    [شنبه 1399-06-08] [ 10:18:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      عاقبت دنیا پرستی ...
    عاقبت دنیا پرستی

    خداشناسی


    سپاس خداوندى را سزاست كه ستايش او در خلق آشكار،

    و سپاهش پيروز،

    و بزرگى او والا و بيكرانه است.


    خدا را؛

    براى نعمت هاى پى در پى،

    و بخشش هاى بزرگش ستايش مى كنم،

    خدايى كه؛

    حلمش بزرگ و عفوش فراگير است،

    در فرمانش عادل، و از گذشته و آينده با خبر است.

    با علم خود جهان هستى را پديد آورده،

    و با فرمان خود موجودات را آفريده است،

    بى آن كه از كسى پيروى كند، و يا بياموزد،

    و يا از طرح حكيم ديگرى استفاده نمايد،

    در آفرينش پديده ها، دچار اشتباهى نشده،

    و نه با حضور و مشورت گروهى، آفريده است.

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان حضرت علی


    گواهى مى دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست،

    هنگامى او را مبعوث فرمود كه مردم در گرداب جهالت فرو رفته بودند،

    و در حيرت و سرگردانى به سر مى بردند،

    هلاكت آنان را مهار كرده و به سوى خود مى كشيد،

    و گمراهى بر جان و دلشان قفل زده بود.

     

    نتیجه رعایت تقوی و خودسازی


    اى بندگان خدا!

    شما را به پرهيزكارى سفارش مى كنم،

    كه حق خداوند بر شماست،

    و نيز موجب حق شما بر پروردگار است.

    از خدا براى پرهيزكارى يارى بخواهيد،

    و براى انجام دستورات خدا از تقوا يارى جوييد،

    زيرا تقوا، امروز سپر بلا، و فردا راه رسيدن به بهشت است،

    راه تقوا روشن، و رونده آن بهرمند،

    و امانت دارش خدا، كه حافظ آن خواهد بود.

    تقوا همواره خود را بر امّت هاى گذشته (و حال) عرضه كرده و بر آينده نيز عرضه مى كند،

    زيرا فرداى قيامت، همه به آن نيازمندند.

    آنگاه كه در قيامت آفريده ها را گرد مى آورد

    و آنچه باز داده است باز پس مى گيرد

    و در باره همه نعمت ها مى پرسد،

    پس چه اندكند آنان كه تقوا را برگزيدند

    و بار آن را بدرستى بر دوش كشيدند

    آرى!

    پرهيزكاران تعدادشان اندك است

    و شايسته ستايش خداوند سبحان كه فرمود «بندگان سپاسگزار من اندكند».

    پس گوش جان را به نداى تقوا بسپاريد،

    و براى بدست آوردن آن تلاش كنيد.

    تقوا را به جاى آنچه از دست رفته به دست آوريد

    و عوض هر كار مخالفى كه مرتكب شده ايد انتخاب كنيد،

    با تقوا خواب خود را به بيدارى تبديل،

    و روزتان را با آن سپرى كنيد،

    دل هاى خود را با تقوا زنده كنيد،

    و گناهان خود را با آن شستشو دهيد.

    بيمارى هاى روان و جان خود را با تقوا درمان،

    و خود را آماده سفر آخرت گردانيد،

    از تباه كنندگان تقوا عبرت گيريد

    و خود عبرت پرهيزكاران نشويد.


    آگاه باشيد!

    تقوا را حفظ كنيد

    و خويشتن را با تقوا حفظ نماييد.

     

    روزی حلال ( پرهيز از دنياى حرام)


    برابر دنيا خويشتن دار و برابر آخرت دلباخته باشيد.

    آن كس را كه تقوا بلند مرتبت كرد خوار نشماريد،

    و آن را كه دنيا عزيزش كرد گرامى نداريد.

    برق درخشنده دنيا شما را خيره نكند،

    و سخن ستاينده دنيا را نشنويد.

    به دعوت كننده دنيا پاسخ ندهيد،

    و از تابش دنيا روشنايى نخواهيد،

    و فريفته كالاهاى گران قدر دنيا نگرديد.

    همانا برق دنياى حرام بى فروغ است،

    و سخنش دروغ،

    و اموالش به غارت رفتنى،

    و كالاهاى آن تاراج شدنى است.

     

    دنیای حرام


    آگاه باشيد!

    دنياى حرام چونان عشوه گر هرزه اى است كه تسليم نشود،

    و مركب سركشى است كه فرمان نبرد،

    دروغگويى خيانتكار، ناسپاس، حق نشناس،

    دشمنى حيله گر،

    پشت كننده اى سرگردان،

    حالاتش متزلزل،

    عزّتش خوارى،

    جدّش بازى و شوخى،

    و بلندى آن سقوط است.

    خانه جنگ و غارتگرى، تبهكارى و هلاكت،

    و سر منزل نا آرامى است،

    جايگاه ديدار كردن ها و جدايى هاست.

    راه هاى آن حيرت زا،

    گريزگاهايش ناپيدا،

    و خواسته هايش نوميد كننده و زيانبار است،

    پناهگاه هاى آن دنيا انسان را تسليم مرگ مى كند،

    و از خانه هاى خود بيرون مى راند،

    و چاره انديشى هاى آن ناتوان كننده است.

     

     اقسام دنيا پرستان


    نجات يافته اى مجروح،

    يا مجروحى پاره پاره تن،

    دسته اى سر از تن جدا،

    و دسته اى ديگر در خون خود تپيده،

    گروهى انگشت به دندان،

    و جمعى از حسرت و اندوه دست بر دست مى مالاند،

    برخى سر بر روى دست ها نهاده به فكر فرو رفته اند،

    عدّه اى بر اشتباهات گذشته افسوس مى خورند و خويشتن را محكوم مى كنند،

    و عدّه اى ديگر از عزم و تصميم ها دست برداشته اند،

    چرا كه راه فرار و هر نوع حيله گرى بسته شده،

    و دنيا آنها را غافلگير كرده است،

    و كار از كار گذشته،

    و عمر گرانبها هدر رفته است.

     

    هيهات! هيهات!

    آنچه از دست رفت گذشت،

    و آنچه سپرى شد رفت،

    و جهان چنانكه مى خواست به پايان رسيد.

    «نه آسمان بر آنها گريست و نه زمين، و هرگز ديگر به آنها مهلتى داده نشد.»

    .

    خطبه 191

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀رزق و روزی, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 10:05:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ضرورت پرهیزکاری و شناخت مرگ و معاد ...
    ضرورت پرهیزکاری و شناخت مرگ و معاد

    (اين سخنرانى در شهر كوفه پيرامون خوارج ايراد شد).

     

    خداشناسی

     

    خدا را برابر نعمت هايش شكرگزارم،

    و بر انجام حقوق الهى از او يارى مى طلبم،

    پروردگارى كه سپاهش نيرومند،

    و مقام او بزرگ است.

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی


    و گواهى مى دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و پيامبر اوست،

    انسان ها را به اطاعت خدا دعوت فرمود،

    و با دشمنان خدا در راه دين او پيكار و مغلوبشان كرد.

    هرگز همداستانى دشمنان كه او را دروغگو خواندند، او را از دعوت حق باز نداشت،

    و تلاش آنان براى خاموش كردن نور رسالت به نتيجه اى نرسيد.

     

     سفارش به پرهيزكارى 


    پس به تقوا و ترس از خدا، روى آوريد،

    كه رشته آن استوار،

    و دستگيره آن محكم،

    و قلّه بلند آن پناهگاهى مطمئن مى باشد.

     

    مرگ


    قبل از فرارسيدن مرگ، خود را براى پيش آمدهاى آن آماده سازيد،

    پيش از آن كه مرگ شما را دريابد آنچه لازمه ملاقات است فراهم آوريد،

    زيرا مرگ پايان زندگى است و هدف نهايى، قيامت است.

    مرگ براى خردمندان پند و اندرز، و براى جاهلان وسيله عبرت آموزى است.


    پيش از فرارسيدن مرگ،

    از تنگى قبرها، و شدّت غم و اندوه، و ترس از قيامت،

    و در هم ريختن استخوان ها، و كر شدن گوش ها، و تاريكى لحد،

    و وحشت از آينده، و غم و اندوه فراوان در تنگناى گور،

    و پوشانده شدن آن با سنگ و خاك، چه مى دانيد؟

     

    پس اى بندگان خدا را خدا را پروا كنيد،

    كه دنيا با قانونمندى خاصّى مى گذرد،

     

    معاد

     

    شما با قيامت به رشته اى اتّصال داريد،

    گويا نشانه هاى قيامت، آشكار مى شود،

    و شما را در راه خود متوقف كرده،

    با زلزله هايش سر رسيده است،

    سنگينى بار آن را بر دوش شما نهاده،

    و رشته پيوند مردم با دنيا را قطع كرده،

    همه را از آغوش گرم دنيا خارج ساخته است.

    گويى دنيا يك روز بود و گذشت،

    يا ماهى بود و سپرى شد.

    تازه هاى دنيا كهنه شده،

    و فربه هايش لاغر گرديدند.

    سپس به سوى جايگاهى تنگ،

    در ميان مشكلاتى بزرگ،

    و آتشى پر شراره مى روند

    كه صداى زبانه هايش وحشت زا،

    شعله هايش بلند،

    غرّشش پر هيجان،

    پر نور و گدازنده،

    خاموشى شعله هايش غير ممكن،

    شعله هايش در فوران،

    تهديدهايش هراس انگيز،

    ژرفايش ناپيدا،

    پيرامونش تاريك و سياه،

    ديگهايش در جوشش،

    و اوضاعش سخت وحشتناك است.

     

    پرهیزگاران و ضرورت رعایت تقوی

     

    و در آن ميان (پرهيزكاران را گروه، گروه، به سوى بهشت رهنمون مى شوند) آنان از كيفر و عذاب در امانند،

    و از سرزنش ها آسوده، و از آتش دورند،

    در خانه هاى امن الهى، از جايگاه خود خشنودند،

    آنان در دنيا رفتارشان پاك،

    ديدگانشان گريان،

    شب هايشان با خشوع و استغفار چونان روز،

    و روزشان از ترس گناه چونان شب مى ماند.

    پس خداوند بهشت را منزلگه نهايى آنان قرار داد،

    و پاداش ايشان را نيكو پرداخت،

    كه سزاوار آن نعمت ها بودند، و لايق ملكى جاودانه و نعمت هايى پايدار شدند.

     

    اى بندگان خدا!

    مراقب چيزى باشيد كه رستگاران با پاس داشتن آن سعادتمند شدند،

    و تبهكاران با ضايع كردن آن به خسران و زيان رسيدند.

    پيش از آن كه مرگ شما فرا رسد با اعمال نيكو آماده باشيد،

    زيرا در گرو كارهايى هستيد كه انجام داده ايد،

    و پاداش داده مى شويد به كارهايى كه از پيش مرتكب شده ايد.

    ناگهان مرگ وحشتناك سر مى رسد،

    كه ديگر بازگشتى در آن نيست،

    و از لغزش ها نمى توان پوزش خواست.

    خداوند ما و شما را در راه خود و پيامبرش استوار سازد،

    و از گناهان ما و شما به فضل و رحمتش در گذرد.

     

    جهاد (آموزش نظامى)


    سربازان بر جاى خود محكم بايستيد،

    در برابر بلاها و مشكلات استقامت كنيد،

    شمشيرها و دست ها را در هواى زبان هاى خويش به كار مگيريد،

    و آنچه كه خداوند شتاب در آن را لازم ندانسته شتاب نكنيد،

    زيرا هر كس از شما كه در بستر خويش با شناخت خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت پيامبر عليه السّلام بميرد،

    شهيد از دنيا رفته و پاداش او بر خداست،

    و ثواب اعمال نيكويى كه قصد انجام آن را داشته خواهد برد،

    و نيّت او ثواب شمشير كشيدن را دارد.

    همانا هر چيزى را وقت مشخّص و سرآمدى معيّن است.

    .

    خطبه 190

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ◀ معاد و نشانه های قیامت در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [پنجشنبه 1399-06-06] [ 06:49:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      شگفتی خلقت مورچه و ملخ از نگاه امام علی ...
    شگفتی خلقت مورچه و ملخ از نگاه امام علی

     خدا شناسى


    ستايش خداوندى را سزاست كه حواس پنجگانه او را درك نكنند،

    و مكان ها او را در برنگيرند،

    ديدگان او را ننگرند،

    و پوشش ها او را پنهان نسازند،

    با حدوث آفرينش ازلى بودن خود را ثابت كرد،

    و با پيدايش انواع پديده ها، وجود خود را اثبات فرمود،

    و با همانند داشتن مخلوقات ثابت شد كه خدا همانندى ندارد.

    خدا در وعده هاى خود راستگو،

    و برتر از آن است كه بر بندگان ستم روا دارد،

    ميان مخلوقات به عدل و داد رفتار كرد،

    و در اجراى احكام عادلانه فرمان داد،

    حادث بودن اشياء، گواه بر ازليّت او،

    و ناتوانى پديده ها، دليل قدرت بى مانند او،

    و نابودى پديده ها، گواه دائمى بودن اوست.

    خدا يكى است نه با شمارش،

    و همبستگى است نه با محاسبه زمان،

    بر پاست نه با نگهدارنده اى.

    انديشه ها او را مى شناسند نه با درك حواس،

    نشانه هاى خلقت به او گواهى مى دهند نه به حضور مادّى،

    فكرها و انديشه ها بر ذات او احاطه ندارند،

    كه با آثار عظمت خود بر آنها تجلّى كرده است،

    و نشان داد كه او را نمى توانند تصوّر كنند،

    و داورى اين ناتوانى را بر عهده فكرها و انديشه ها نهاد.

    بزرگى نيست داراى درازا و پهنا و ژرفها،

    كه از جسم بزرگى برخوردار باشد،

    و با عظمتى نيست كه كالبدش بى نهايت بزرگ و ستبر باشد،

    بلكه بزرگى خدا در مقام و رتبت،

    و عظمت او در قدرت و حكومت اوست.

     

     ويژگى هاى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله از زبان امام علی


    گواهى مى دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده خدا،

    و پيامبر برگزيده، و امانت دار پسنديده اوست «درود خدا بر او و عترت او باد»

    خدا او را با حجّت هاى الزام كننده،

    و پيروزى آشكار، و راه روشن فرستاد.

    پس رسالت خود را آشكارا رساند،

    و مردم را به راه راست وا داشت،

    و آن را به همگان نشان داد،

    و نشانه هاى هدايت را بر افراشت،

    و چراغ هاى روشن را بر سر راه آدميان گرفت،

    رشته هاى اسلام را استوار كرد،

    و دستگيره هاى ايمان را محكم و پايدار كرد.

     

    راه هاى خداشناسى (مخلوقات)


    اگر مردم در عظمت قدرت خدا، و بزرگى نعمت هاى او مى انديشيدند،

    به راه راست باز مى گشتند، و از آتش سوزان مى ترسيدند،

    امّا دل ها بيمار، و چشم ها معيوب است.

    آيا به مخلوقات كوچك خدا نمى نگرند كه چگونه آفرينش آن را استحكام بخشيد؟

    و تركيب اندام آن را برقرار،

    و گوش و چشم براى آن پديد آورد،

    و استخوان و پوست متناسب خلق كرد.

     

    خلقت مورچه


    به مورچه و كوچكى جثّه آن بنگريد،

    كه چگونه لطافت خلقت او با چشم و انديشه انسان درك نمى شود،

    نگاه كنيد چگونه روى زمين راه مى رود،

    و براى به دست آوردن روزى خود تلاش مى كند

    دانه ها را به لانه خود منتقل مى سازد،

    و در جايگاه مخصوص نگه مى دارد،

    در فصل گرما براى زمستان تلاش كرده،

    و به هنگام درون رفتن، بيرون آمدن را فراموش نمى كند.

    روزى مورچه تضمين گرديده،

    و غذاهاى متناسب با طبعش آفريده شده است.

    خداوند منّان از او غفلت نمى كند،

    و پروردگار پاداش دهنده محرومش نمى سازد،

    گر چه در دل سنگى سخت و صاف يا در ميان صخره اى خشك باشد.

    اگر در مجارى خوراك و قسمتهاى بالا و پايين دستگاه گوارش

    و آنچه در درون شكم او از غضروف هاى آويخته به دنده و شكم،

    و آنچه در سر اوست از چشم و گوش، انديشه نمايى،

    از آفرينش مورچه دچار شگفتى شده و از وصف او به زحمت خواهى افتاد.

    پس بزرگ است خدايى كه مورچه را بر روى دست و پايش بر پاداشت،

    و پيكره وجودش را با استحكام نگاه داشت،

    و در آفرينش آن هيچ قدرتى او را يارى نداد،

    و هيچ آفريننده اى كمكش نكرد.

    اگر انديشه ات را به كار گيرى تا به راز آفرينش پى برده باشى،

    دلائل روشن به تو خواهند گفت كه آفريننده مورچه كوچك همان آفريدگار درخت بزرگ خرماست،

    به جهت دقّتى كه جدا جدا در آفرينش هر چيزى به كار رفته،

    و اختلافات و تفاوت هاى پيچيده اى كه در خلقت هر پديده حياتى نهفته است.

    همه موجودات سنگين و سبك، بزرگ و كوچك، نيرومند و ضعيف، در اصول حيات و هستى يكسانند.

     

    و خلقت آسمان و هوا و بادها و آب يكى است.

    پس انديشه كن در آفتاب و ماه، و درخت و گياه، و آب و سنگ، و اختلاف شب و روز،

    و جوشش درياها، و فراوانى كوه ها، و بلنداى قلّه ها،

    و گوناگونى لغت ها، و تفاوت زبان ها، كه نشانه هاى روشن پروردگارند.

    پس واى بر آن كس كه تقدير كننده را نپذيرد،

    و تدبير كننده را انكار كند.

    گمان كردند كه چون گياهانند و زارعى ندارند،

    و اختلاف صورت هايشان را سازنده اى نيست،

    بر آنچه ادّعا مى كنند حجّت و دليلى ندارند،

    و بر آنچه در سر مى پرورانند تحقيقى نمى كنند،

    آيا ممكن است ساختمانى بدون سازنده، يا جنايتى بدون جنايتكار باشد.

     

     شگفتى آفرينش ملخ


    و اگر خواهى در شگفتى ملخ سخن گو،

    كه خدا براى او دو چشم سرخ، دو حدقه چونان ماه تابان آفريد،

    و به او گوش پنهان، و دهانى متناسب اندامش بخشيده است،

    داراى حواس نيرومند، و دو دندان پيشين است كه گياهان را مى چيند،

    و دو پاى داس مانند كه اشياء را بر مى دارد.

    كشاورزان براى زراعت از آنها مى ترسند

    و قدرت دفع آنها را ندارند گرچه همه متّحد شوند.

    ملخ ها نيرومندانه وارد كشتزار مى شوند

    و آنچه ميل دارند مى خورند،

    در حالى كه تمام اندامشان به اندازه يك انگشت باريك نيست.

    پس بزرگ است خداوندى كه تمام موجودات آسمان و زمين، خواه و ناخواه او را سجده مى كنند،

    و در برابر او با خضوع چهره بر خاك مى نهند،

    و رشته اطاعت او را در تندرستى و ناتوانى به گردن مى نهند،

    و از روى ترس و بيم، زمام اختيار خود را به او مى سپارند.

     

    خلقت پرندگان


    پرندگان رام فرمان اويند،

    و از تعداد پرها و نفس هاى پرندگان آگاه است،

    برخى را پرنده آبى و گروهى را پرنده خشكى آفريد،

    و روزى آنها را مقدّر فرمود، و اقسام گوناگون آنها را مى داند.

    اين كلاغ است و آن عقاب،

    اين شتر مرغ است و آن كبوتر.

    هر پرنده اى را با نام خاصّى فرا خواند، و روزى اش را فراهم كرد.


    خدايى كه ابرهاى سنگين را ايجاد،

    و باران هاى پى در پى را فرستاد،

    و سهم باران هر جايى را معيّن فرمود

    ، زمين هاى خشك را آبيارى كرد،

    و گياهان را پس از خشكسالى روياند.

    .

    خطبه 185

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀مراحل خلقت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, خلقت پرندگان و موجودات کوچک, خلقت مورچه, خلقت ملخ
    [چهارشنبه 1399-06-05] [ 06:31:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بازگرداندن نعمت ها بعد از از دست رفتن ان ...
    بازگرداندن نعمت ها بعد از از دست رفتن ان

     خدا شناسى


    هيچ كارى خدا را از كار ديگر باز نمى دارد،

    و گذشت زمان در او دگرگونى ايجاد نمى كند،

    و مكانى او را در بر نمى گيرد،

    هيچ زبانى قدرت وصف او را ندارد،

    و چيزى از خدا مخفى و پنهان نيست.

    نه تعداد قطرات فراوان آب ها،

    و نه ستارگان انبوه آسمان،

    و نه ذرّات خاك همراه با گرد بادها در هوا،

    و نه حركات مورچگان بر سنگ هاى سخت،

    و نه استراحتگاه مورچگان ريز در شب هاى تار.

    خدا از مكان ريزش برگ درختان، و حركات مخفيانه، چشم ها آگاه است.

    و شهادت مى دهم كه جز اللّه، خدايى نيست،

    همتايى نداشته و شك و ترديدى در او راه ندارد.

    دين او را انكار نمى كنم

    و به آفريدگارى او اعتقاد دارم

    شهادت كسى كه نيّت او راست، درون او پاك، يقين او خالص، و ميزان عمل او گران سنگ است.

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی

     

    و شهادت مى دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده و برگزيده او از ميان انسان هاست.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم براى تشريح حقائق آيين الهى انتخاب،

    و به ارزش هاى ويژه اخلاقى گرامى داشته شد.

    او را براى رساندن رسالت هاى كريمانه اش برگزيد،

    نشانه هاى هدايت به وسيله او آشكار،

    و تاريكى هاى جهل و گمراهى با نور هدايت او از ميان رفت.

     

    روش برخورد با دنيا


    اى مردم!

    دنيا آرزومندان و خواهان خود را فريب مى دهد،

    براى شيفتگان خود ارزشى قائل نيست،

    و آن كس را كه بر دنيا پيروز شود مغلوب گرداند.

     

    رعایت تقوی و خودسازی

     

    به خدا سوگند!

    هرگز ملّتى از ناز و نعمت زندگى گرفته نشدند مگر به كيفر گناهانى كه انجام داده اند،

    زيرا خداوند بر بندگان خود ستم روا نمى دارد.

     

    اگر مردم به هنگام نزول بلاها،

    و گرفته شدن نعمت ها،

    با درستى نيّت در پيشگاه خدا زارى كنند،

    و با قلب هاى پر از محبّت از خداوند درخواست عفو نمايند،

    آنچه از دستشان رفته باز خواهد گشت، و هر گونه فسادى اصلاح خواهد شد.


    من بر شما ترسناكم كه در جهالت و غرور فرو رفته باشيد،

    چه اينكه در گذشته به سويى كشيده شديد كه قابل ستايش نبود.

    امّا اگر در زندگانى خود اصلاحاتى پديد آوريد، سعادتمند خواهيد شد،

     

    وظيفه من جز تلاش و كوشش در اصلاح امور شما نيست.

    اگر مى خواستم، بى مهره هاى شما را باز گو مى كردم.

    خدا آنچه را گذشت ببخشايد.

    .

    خطبه 178

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1399-06-03] [ 05:03:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      سرانجام افرادی که دینی غیر از اسلام انتخاب کنند ...
    سرانجام افرادی که دینی غیر از اسلام انتخاب کنند

     وصف پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت عليهم السّلام


    خداوند پيامبرش را با نورى درخشان،

    و برهانى آشكار، و راهى روشن،

    و كتابى هدايتگر بر انگيخت.

    خانواده او نيكوترين خانواده،

    و درخت وجودش از بهترين درختان است

    كه شاخه هاى آن راست و ميوه هاى آن سر به زير و در دسترس همگان است،

    زادگاه او مكه،

    و هجرت او به مدينه پاك و پاكيزه است،

    كه در آنجا نام او بلند شد

    و دعوتش به همه جا رسيد.

     

    قرآن


    خدا او را با برهانى كامل و كافى (قرآن)

    و پندهاى شفا بخش،

    و دعوتى جبران كننده فرستاد.

     

    کافران 


    با فرستادن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شريعت هاى ناشناخته را شناساند،

    و ريشه بدعت هاى راه يافته در اديان آسمانى را قطع كرد،

    و احكام و مقرّرات الهى را بيان فرمود.

    پس هر كس جز اسلام دينى را انتخاب كند

    به يقين شقاوت او ثابت،

    و پيوند او با خدا قطع،

    و سقوطش سهمگين خواهد بود،

    و سر انجامش رنج و اندوهى بى پايان

    و شكنجه اى پردرد مى باشد.


    بر خدا توكّل مى كنم، توكّلى كه بازگشت به سوى او باشد، و از او راه مى جويم، راهى كه به بهشت رسد و به آنجا كه خواست اوست بينجامد.

     

     سفارش به تقوا و عبرت از گذشتگان


    بندگان خدا شما را به ترسيدن از خدا و فرمانبردارى او سفارش مى كنم

    كه نجات فردا و مايه رهايى جاويدان است.

    خدا آنگونه كه سزاوار بود شما را ترسانيد،

    و چنانكه شايسته بود اميدوارتان كرد،

     

    دنیا

     

    و دنيا و بى اعتبارى آن و نابود شدنى بودن و دگرگونى آن را براى شما تعريف كرد.

    پس از آنچه در دنيا شما را به شگفتى وامى دارد روى گردانيد،

    زيرا كه مدت كوتاهى در آن اقامت داريد،

    دنيا به خشم خدا نزديكترين و از خشنودى خدا دورترين جايگاه است.


    پس اى بندگان خدا!

    از غم و اندوه و سرگرمى هاى دنيا چشم برگيريد

    زيرا شما به جدايى و دگرگونيهاى امور دنيايى يقين داريد،

    و چونان دوست مهربانى كه نصيحت گر و كوشا براى نجات رفيقش تلاش كند، خويشتن را از دنيا دور نگهداريد.

    و از آنچه بر گذشتگان شما رفت عبرت گيريد،

    كه چگونه، بند بند اعضاى بدنشان از هم گسست،

    چشم و گوششان نابود شد،

    شرف و شكوهشان از خاطره ها محو گرديد،

    و همه ناز و نعمت ها و رفاه ها و خوشى ها پايان گرفت،

    كه نزديكى فرزندان به دورى و از دست دادنشان،

    و همدمى همسران، به جدايى تبديل شد،

    ديگر نه به هم مى نازند،

    و نه فرزندانى مى آورند،

    و نه يكديگر را ديدار مى كنند،

    و نه در كنار هم زندگى مى كنند.


    پس اى بندگان خدا!

    بپرهيزيد، چونان پرهيز كسى كه به نفس خود چيره،

    و بر شهوات خود پيروز،

    و با عقل خود به درستى مى نگرد،

    زيرا كه جريان انسان آشكار، پرچم بر افراشته، جادّه هموار، و راه، روشن و راست است.

    .

    خطبه 161

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀کافران ذمی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1399-05-27] [ 07:11:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      رابطه پیامبر با دنیا ...
    رابطه پیامبر با دنیا

    (در شهر كوفه در سال 37 هجرى به هنگام حركت دادن مردم بسوى صفّين و جنگ با شاميان ايراد كرد).

     

     خدا شناسى


    فرمان خدا قضاى حتمى و حكمت،

    و خشنودى او مايه امنيّت و رحمت است،

    از روى علم، حكم مى كند

    و با حلم و بردبارى مى بخشايد.


    خدايا!

    سپاس تو راست بر آنچه مى گيرى، و عطا مى فرمايى،

    و شفا مى دهى يا مبتلا مى سازى،

    سپاسى كه تو را رضايت بخش ترين، محبوب ترين، و ممتازترين باشد،

    سپاسى كه آفريدگانت را سرشار سازد،

    و تا آنجا كه تو بخواهى تداوم يابد،

    سپاسى كه از تو پوشيده نباشد،

    و از رسيدن به پيشگاهت باز نماند،

    سپاسى كه شمارش آن پايان نپذيرد،

    و تداوم آن از بين نرود.


    خدايا!

    حقيقت بزرگى تو را نمى دانيم،

    جز آن كه مى دانيم كه تو زنده اى و احتياج به غير ندارى،

    خواب سنگين يا سبك تو را نمى ربايد،

    هيچ انديشه اى به تو نرسد

    و هيچ ديده اى تو را ننگرد،

    اما ديده ها را تو مى نگرى،

    و اعمال انسانها را شماره فرمايى،

    و قدم ها و موى پيشانى ها (زمام امور همه) به دست تو است.


    خدايا!

    آنچه را كه از آفرينش تو مى نگريم،

    و از قدرت تو به شگفت مى آييم

    و بدان بزرگى قدرت تو را مى ستاييم،

    بسى ناچيزتر است در برابر آنچه كه از ما پنهان،

    و چشم هاى ما از ديدن آنها ناتوان،

    و عقلهاى ما از درك آنها عاجز است،

    و پرده هاى غيب ميان ما و آنها گسترده مى باشد.

     

     راههاى خدا شناسى


    پس آن كس كه دل را از همه چيز تهى سازد،

    و فكرش را به كار گيرد تا بداند كه:

    چگونه عرش قدرت خود را برقرار ساخته اى؟

    و پديده را چگونه آفريده اى؟

    و چگونه آسمان ها و كرات فضايى را در هوا آويخته اى؟

    و زمين را چگونه بر روى امواج آب گسترده اى؟

    نگاهش حسرت زده، و عقلش مات و سرگردان، و شنواييش آشفته، و انديشه اش حيران مى ماند.

     

    حقیقت توکل


    به گمان خود ادّعا دارد كه به خدا اميدوار است

    به خداى بزرگ سوگند كه دروغ مى گويد،

    چه مى شود او را كه اميدوارى در كردارش پيدا نيست.

    پس هر كس به خدا اميدوار باشد بايد، اميد او در كردارش آشكار شود،

    هر اميدوارى جز اميد به خداى تعالى ناخالص است،

    و هر ترسى جز ترس از خدا نادرست است.

    گروهى در كارهاى بزرگ به خدا اميد بسته

    و در كارهاى كوچك به بندگان خدا روى مى آورند،

    پس حق بنده را ادا مى كنند

    و حق خدا را بر زمين مى گذارند،

    چرا در حق خداى متعال كوتاهى مى شود و كمتر از حق بندگان رعايت مى گردد.؟

    آيا مى ترسى در اميدى كه به خدا دارى دروغگو باشى؟

    يا او را در خور اميد بستن نمى پندارى؟

    اميدوار دروغين اگر از بنده خدا ترسناك باشد، حق او را چنان رعايت كند كه حق پروردگار خود را آنگونه رعايت نمى كند،

    پس ترس خود را از بندگان آماده،

    و ترس از خداوند را وعده اى انجام نشدنى مى شمارد.

    و اينگونه است كسى كه دنيا در ديده اش بزرگ جلوه كند،

    و ارزش و اعتبار دنيا در دلش فراوان گردد،

    كه دنيا را بر خدا مقدّم شمارد،

    و جز دنيا به چيز ديگرى نپردازد

    و بنده دنيا گردد.

     

    نبوت (سيرى در زندگانى پيامبران عليه السّلام براى انتخاب الگوهاى ساده زيستى)


    براى تو كافى است كه راه و رسم زندگى پيامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را اطاعت نمايى،

    تا راهنمايى خوبى براى تو در شناخت بدى ها و عيب هاى دنيا و رسوايى ها و زشتى هاى آن باشد،

    چه اينكه دنيا از هر سو بر پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) باز داشته

    و براى غير او گسترانده شد،

    ازسینه دنيا شير نخورد،

    و از زيورهاى آن فاصله گرفت.


    اگر مى خواهى دومى را، موسى عليه السّلام و زندگى او را تعريف كنم،

    آنجا كه مى گويد: «پروردگارا هر چه به من از نيكى عطا كنى نيازمندم»

    به خدا سوگند، موسى عليه السّلام جز قرص نانى كه گرسنگى را بر طرف سازد چيز ديگرى نخواست،

    زيرا موسى عليه السّلام از سبزيجات زمين مى خورد،

    تا آنجا كه بر اثر لاغرى و آب شدن گوشت بدن، سبزى گياه از پشت پرده ى شكم او آشكار بود.


    و اگر مى خواهى: سومى را، حضرت داوود عليه السّلام صاحب نى هاى نوازنده، و خواننده بهشتيان را الگوى خويش سازى،

    كه با هنر دستان خود از ليف خرما زنبيل مى بافت،

    و از همنشينان خود مى پرسيد چه كسى از شما اين زنبيل را مى فروشد

    و با بهاى آن به خوردن نان جوى قناعت مى كرد.


    و اگر خواهى از عيسى بن مريم عليه السّلام بگويم،

    كه سنگ را بالش خود قرار مى داد،

    لباس پشمى خشن به تن مى كرد،

    و نان خشك مى خورد،

    نان خورش او گرسنگى،

    و چراغش در شب ماه،

    و پناهگاه زمستان او شرق و غرب زمين بود،

    ميوه و گل او سبزيجاتى بود كه زمين براى چهارپايان مى روياند،

    زنى نداشت كه او را فريفته خود سازد،

    فرزندى نداشت تا او را غمگين سازد،

    مالى نداشت تا او را سرگرم كند،

    و آز و طمعى نداشت تا او را خوار و ذليل نمايد،

    مركب سوارى او دو پايش،

    و خدمتگزار وى، دستهايش بود.

     

     

     راه و رسم زندگى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان حضرت علی 


    پس به پيامبر پاكيزه و پاكت اقتدا كن،

    كه راه و رسم او الگويى است براى الگو طلبان،

    و مايه فخر و بزرگى است براى كسى كه خواهان بزرگوارى باشد،

    و محبوب ترين بنده نزد خدا كسى است كه از پيامبرش پيروى كند،

    و گام بر جايگاه قدم او نهد.


    پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) از دنيا چندان نخورد كه دهان را پر كند،

    و به دنيا با گوشه چشم نگريست،

    دو پهلويش از تمام مردم فرو رفته تر،

    و شكمش از همه خالى تر بود،

    دنيا را به او نشان دادند اما نپذيرفت،

    و چون دانست خدا چيزى را دشمن مى دارد آن را دشمن داشت،

    و چيزى را كه خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت،

    و چيزى را كه خدا كوچك شمرده كوچك و ناچيز مى دانست.

    اگر در ما نباشد جز آن كه آنچه را خدا و پيامبرش دشمن مى دارند، دوست بداريم،

    يا آنچه را خدا و پيامبرش كوچك شمارند، بزرگ بداريم،

    براى نشان دادن دشمنى ما با خدا، و سر پيچى از فرمان هاى او كافى بود.

     

    و همانا پيامبر «كه درود خدا بر او باد» بر روى زمين مى نشست و غذا مى خورد،

    و چون برده، ساده مى نشست،

    و با دست خود كفش خود را وصله مى زد،

    و جامه خود را با دست خود مى دوخت،

    و بر الاغ برهنه مى نشست،

    و ديگرى را پشت سر خويش سوار مى كرد.

    پرده اى بر در خانه او آويخته بود كه نقش و تصويرها در آن بود،

    به يكى از همسرانش فرمود، اين پرده را از برابر چشمان من دور كن

    كه هر گاه نگاهم به آن مى افتد به ياد دنيا و زينت هاى آن مى افتم.

     

    پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) با دل از دنيا روى گرداند،

    و يادش را از جان خود ريشه كن كرد،

    و همواره دوست داشت تا جاذبه هاى دنيا از ديدگانش پنهان ماند،

    و از آن لباس زيبايى تهيّه نكند

    و آن را قرارگاه دائمى خود نداند،

    و اميد ماندن در دنيا نداشته باشد،

    پس ياد دنيا را از جان خويش بيرون كرد،

    و دل از دنيا بر كند،

    و چشم از دنيا پوشاند.

    و چنين است كسى كه چيزى را دشمن دارد،

    خوش ندارد به آن بنگرد،

    يا نام آن نزد او بر زبان آورده شود.

     

    در زندگانى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) براى تو نشانه هايى است كه تو را به زشتى ها و عيب هاى دنيا راهنمايى كند،

    زيرا پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) با نزديكان خود گرسنه به سر مى برد،

    و با آن كه مقام و منزلت بزرگى داشت، زينتهاى دنيا از ديده او دور ماند.

     

    پس تفكّر كننده اى بايد با عقل خويش به درستى انديشه كند كه: آيا خدا محمد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را به داشتن اين صفتها اكرام فرمود يا او را خوار كرد؟

    اگر بگويد: خوار كرد، دروغ گفته و بهتانى بزرگ زده است،

    و اگر بگويد: او را اكرام كرد، پس بداند، خدا كسى را خوار شمرد كه دنيا را براى او گستراند

    و از نزديك ترين مردم به خودش دور نگهداشت.

     

    پس پيروى كننده بايد از پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) پيروى كند،

    و به دنبال او راه رود،

    و قدم بر جاى قدم او بگذارد،

    و گر نه از هلاكت ايمن نمى باشد،

    كه همانا خداوند، محمد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را نشانه قيامت، و مژده دهنده بهشت، و ترساننده از كيفر جهنم قرار داد.
    او با شكمى گرسنه از دنيا رفت

    و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد،

    و كاخ هاى مجلّل نساخت (سنگى بر سنگى نگذاشت) تا جهان را ترك گفت،

    و دعوت پروردگارش را پذيرفت.


    وه !

    چه بزرگ است منّتى كه خدا با بعثت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) بر ما نهاده،

    و چنين نعمت بزرگى به ما عطا فرموده،

    رهبر پيشتازى كه بايد او را پيروى كنيم

    و پيشوايى كه بايد راه او را تداوم بخشيم.

     

    علی از زبان علی


    به خدا سوگند!

    آنقدر اين پيراهن پشمين را وصله زدم كه از پينه كننده آن شرمسارم.

    يكى به من گفت: «آيا آن را دور نمى افكنى»؟

    گفتم: از من دور شو،

    صبحگاهان رهروان شب ستايش مى شوند.

    .

    خطبه 160

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀نبوت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 06:59:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      قرآن از نگاه امام علی ...
    قرآن از نگاه امام علی

     پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان حضرت علی


    خداوند پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را هنگامى فرستاد كه؛

    پيامبران حضور نداشتند،

    و امّت ها در خواب غفلت بودند،

    و رشته هاى دوستى و انسانيّت از هم گسسته بود.

    پس پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله) به ميان خلق آمد

    در حالى كه كتاب هاى پيامبران پيشين را تصديق كرد،

     

    قرآن

     

    و با «نورى» هدايتگر انسانها شد كه همه بايد از آن اطاعت نمايند،

    و آن، نور قرآن كريم است.

    از قرآن بخواهيد تا سخن گويد،

    كه هرگز سخن نمى گويد،

    امّا من شما را از معارف آن خبر مى دهم،

    بدانيد كه در قرآن علم آينده،

    و حديث روزگاران گذشته است،

    شفا دهنده دردهاى شما،

    و سامان دهنده امور فردى و اجتماعى شما است.

     

    ویژگی حکومت ستمگر (خبر از آينده دردناك بنى اميّه)


    پس از تسلّط فرزندان اميّه، خانه اى در شهر يا خيمه اى در بيابان باقى نمى ماند

    جز آن كه ستمگران بنى اميّه، اندوه و غم را بدانجا مى كشانند،

    و بلا و كينه توزى را در همه جا مطرح مى كنند.

    پس در آن روز براى مردم نه عذر خواهى در آسمان و نه ياورى در زمين باقى خواهد ماند،

    زيرا نا اهلان را به زمامدارى برگزيده ايد،

    و زمامدارى را به جايگاه دروغينى قرار داده ايد.

    امّا به زودى خداوند از ستمگران بنى اميّه انتقام مى گيرد،

    خوردنى را به خوردنى، و نوشيدنى را به نوشيدنى،

    خوردنى تلخ تر از گياه «علقم»،

    و نوشيدنى تلخ و جانگدازتر از شيره درخت «صبر».

    خداوند از درون ترس و وحشت، و از بيرون، شمشير را بر آنها مسلّط خواهد كرد

    كه آنان مركب هاى عصيان و نافرمانى و شتران بار كش گناهانند.

    من پياپى سوگند مى خورم كه؛

    پس از من بنى اميّه خلافت را چونان خلط سينه بيرون مى اندازند،

    و پس از آن ديگر، تا شب و روز از پى هم در گردش است مزه حكومت را براى بار ديگر نخواهند چشيد.

    .

    خطبه 158

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 06:28:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      جایگاه امامت و اهل بیت بعد از پیامبر ...
    جایگاه امامت و اهل بیت بعد از پیامبر

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی


    عاقل با چشم دل سرانجام كار را مى نگرد،

    و پستى و بلندى آن را تشخيص مى دهد،

    دعوت كننده حق، (پيامبر صلّى اللّه عليه و آله) دعوت خويش را به پايان رسانيد،

    و  رهبر امّت به سرپرستى قيام كرد،

    پس دعوت كننده حق را پاسخ دهيد و از رهبرتان اطاعت كنيد.

     

    فتنه ها و شبهه ها

     

    گروهى در درياى فتنه ها فرو رفته،

    بدعت را پذيرفته،

    و سنّت هاى پسنديده را ترك كردند،

    مؤمنان كنارگيرى كرده و گمراهان و دروغگويان به سخن آمدند.

     

    جایگاه امامت و اهل بیت علیهم السلام


    مردم!

    ما اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چونان پيراهن تن او،

    و ياران راستين او،

    و خزانه داران علوم و معارف وحى،

    و درهاى ورود به آن معارف، مى باشيم،

    كه جز از در، هيچ كس به خانه ها وارد نخواهد شد،

    و هر كس از غير در وارد شود، دزد ناميده مى شود.

    مردم در باره اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آيات كريمه قرآن نازل شد،

    آنان گنجينه هاى علوم خداوند رحمانند،

    اگر سخن گويند، راست گويند،

    و اگر سكوت كنند بر آنان پيشى نجويند.

     

     شرایط حاکم و امام


    پس باید امام و راهنمای مردم به مردم راست بگوید،

    و راه خرد پیماید

    و از فرزندان آخرت باشد

    که از آنجا آمده و بدانجا خواهد رفت.

    پس آن كه با چشم دل بنگرد،

    و با ديده درون كار كند،

    آغاز كارش آن است كه بينديشد:

    آيا عمل او به سود او است يا زيان او.

    اگر به سود است ادامه دهد،

    و اگر زيانبار است توقف كند،

    زيرا عمل كننده بدون آگاهى چون رونده اى است كه بيراهه مى رود،

    پس هر چه شتاب كند از هدفش دورتر مى ماند.

    و عمل كننده از روى آگاهى، چون رونده اى بر راه راست است،

    پس بيننده بايد به درستى بنگرد آيا رونده راه مستقيم است يا واپس گرا.

     

     خودسازی  (تأثير جسم و روح در يكديگر)


    و بدان كه هر ظاهرى باطنى متناسب با خود دارد،

    آنچه ظاهرش پاكيزه، باطن آن نيز پاك و پاكيزه است،

    و آنچه ظاهرش پليد، باطن آن نيز پليد است،

    و پيامبر راستگو (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: همانا خداوند بنده اى را دوست دارد امّا كردار او را دشمن، و كردار بنده اى را دوست مى دارد امّا شخص او را ناخوش.


    آگاه باش!

    هر عملى رويشى دارد،

    و هر روينده اى از آب بى نياز نيست،

    و آب ها نيز گوناگون مى باشند.

    پس هر درختى كه آبيارى اش به اندازه و نيكو باشد شاخ و برگش نيكو و ميوه اش شيرين است.

    و آنچه آبيارى اش پاكيزه نباشد درختش عيب دار و ميوه اش تلخ است.

    .

    خطبه 154

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ◀برخورد با شبهات و فتنه ها, ✔مطلب ندارد
    [چهارشنبه 1399-05-22] [ 04:23:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      فتنه ها و شبهه ها و راه برون رفت از آن از نگاه امام علی ...
    فتنه ها و شبهه ها و راه برون رفت از آن از نگاه امام علی

    خداشناسی 

    خداى را مى ستايم،

    و در راندن شيطان، و دور ساختن و نجات پيدا كردن از دام ها و فريب هاى آن، از خدا يارى مى طلبم

    و گواهى مى دهم كه جز خداى يگانه معبودى نيست.

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی

     

    و شهادت مى دهم كه حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده برگزيده و انتخاب شده او است،

    كه در فضل و برترى، همتايى ندارد و هرگز فقدان او جبران نگردد.

     

    دوران جاهلیت


    شهرهايى به وجود او روشن گشت،

    پس از آن كه گمراهى وحشتناكى همه جا را فرا گرفته بود،

    و جهل و نادانى بر انديشه ها غالب و قساوت و سنگدلى بر دلها مسلط بود،

    و مردم حرام را حلال مى شمردند،

    و دانشمندان را تحقير مى كردند،

    و جداى از دين الهى زندگى كرده

    و در حال كفر و بى دينى جان مى سپردند.

     

    ماهیت فتنه ها و شبهات 


    شما اى عرب ها، هدف تيرهاى بلا هستيد كه نزديك است.

    از مستى هاى نعمت بپرهيزيد،

    و از سختى هاى عذاب الهى بترسيد و بگريزيد،

    و در فتنه هاى در هم پيچيده،

    به هنگام پيدايش نوزاد فتنه ها و آشكار شدن باطن آنها،

    و برقرار شدن قطب و مدار آسياى آن، با آگاهى قدم برداريد.


    فتنه هايى كه از رهگذرهاى ناپيدا آشكار گردد،

    و به زشتى و رسوايى گرايد،

    آغازش چون دوران جوانى پر قدرت و زيبا،

    و آثارش چون آثار باقى مانده بر سنگ هاى سخت زشت و ديرپاست،

    كه ستمكاران آن را با عهدى كه با يكديگر دارند، به ارث مى برند،

    نخستین آنان پيشواى آخرين، و آخرين گمراهان، اقتدا كننده به اوّلين مى باشند.


    آنان در به دست آوردن دنياى پست بر هم سبقت مى گيرند،

    و چونان سگ هاى گرسنه، اين مردار را از دست يكديگر مى ربايند.

    طولى نمى كشد كه پيرو از رهبر، و رهبر از پيرو، بيزارى مى جويد،

    و با بغض و كينه از هم جدا مى شوند،

    و به هنگام ملاقات، همديگر را نفرين مى كنند.

     

     خبر از آينده خونين عرب

     

    سپس فتنه اى سر برآورد كه سخت لرزاننده،

    در هم كوبنده و نابود كننده است،

    كه قلب هايى پس از استوارى مى لغزند،

    و مردانى پس از درستى و سلامت، گمراه مى گردند،

    و افكار و انديشه ها به هنگام هجوم اين فتنه ها پراكنده،

    و عقايد پس از آشكار شدنشان به شك و ترديد دچار مى گردد.

    آن كس كه به مقابله با فتنه ها برخيزد كمرش را مى شكند،

    و كسى كه در فرو نشاندن آن تلاش مى كند، او را در هم مى كوبد.

    در اين ميان فتنه جويان چونان گورخران، يكديگر را گاز مى گيرند،

    و رشته هاى سعادت و آيين محكم شده شان لرزان مى گردد،

    و حقيقت امر پنهان مى ماند.

    حكمت و دانش كاهش مى يابد،

    ستمگران به سخن مى آيند،

    و بيابان نشين ها را در هم مى كوبند،

    و با سينه مركب هاى ستم، آنها را خرد مى نمايند.

    تك روان در غبار آن فتنه ها نابود مى گردند،

    و سواران با قدرت در آن به هلاكت مى رسند.

    فتنه ها با تلخى خواسته ها وارد مى شود،

    و خون هاى تازه را مى دوشد،

    نشانه هاى دين را خراب،

    و يقين را از بين مى برد.

    فتنه هايى كه افراد زيرك از آن بگريزند،

    و افراد پليد در تدبير آن بكوشند.

    آن فتنه ها پر رعد و برق و پر زحمت است،

    در آن پيوندهاى خويشاوندى قطع شده، و از اسلام جدا مى گردند،

    فتنه ها چنان ويرانگرند كه تندرست ها بيمار، و مسكن گزيدگان كوچ مى كنند.

    در آن ميان كشته اى است كه خونش به رايگان ريخته،

    و افراد ترسويى كه طالب امانند،

    با سوگندها آنان را فريب مى دهند، و با تظاهر به ايمان آنها را گمراه مى كنند.

     

     رهنمودها در مقابله با فتنه ها


    پس سعى كنيد كه شما پرچم فتنه ها و نشانه هاى بدعت ها نباشيد،

    و آنچه را كه پيوند امت اسلامى بدان استوار،

    و پايه هاى طاعت بر آن پايدار است،

    بر خود لازم شماريد،

    و بر خدا، ستمديده وارد شويد نه ستمگر.

    و از گرفتار شدن به دام هاى شيطان،

    و قرار گرفتن در وادى دشمنى ها بپرهيزيد،

    و لقمه هاى حرام به شكم خود راه ندهيد.

    شما برابر ديدگان خداوندى قرار داريد كه گناهان را حرام كرد و راه اطاعت و بندگى را آسان فرمود.

    .

    خطبه 151

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀عصر جاهلیت در نهج البلاغه, ◀برخورد با شبهات و فتنه ها, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
     [ 03:46:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      قرآن در جامعه اسلامی امروز و آینده مسلمانان ...
    قرآن  در جامعه اسلامی امروز و آینده مسلمانان

     فلسفه بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:


    خداوند حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به حق برانگيخت تا بندگان خود را از پرستش دروغين بت ها رهايى بخشيده به پرستش خود راهنمايى كند،

    و آنان را از پيروى شيطان نجات داده به اطاعت خود كشاند،

    قرآن

    با قرآنى كه معنى آن را آشكار كرد

    و اساسش را استوار فرمود،

    تا بندگان عظمت و بزرگى خدا را بدانند كه نمى دانستند،

    و به پروردگار، اعتراف كنند

    پس از انكارهاى طولانى اعتراف كردند،

    و او را پس از آن كه نسبت به خدا آشنايى نداشتند به درستى بشناسند.

    پس خداى سبحان در كتاب خود بى آن كه او را بنگرند خود را به بندگان شناساند،

    و قدرت خود را به همه نماياند،

    و از قهر خود ترساند،

    و اينكه چگونه با كيفرها ملّتى را كه بايد نابود كند از ميان برداشت

    و آنان را چگونه با داس انتقام درو كرد.

     


    خبر از آينده تأسّف بار اسلام و مسلمين


    همانا پس از من در روزگارى بر شما فراخواهد رسيد كه چيزى پنهان تر از حق، و آشكارتر از باطل، و فراوان تر از دروغ به خدا و پيامبرش نباشد.

    قرآن
    و نزد مردم آن زمان كالايى زيانمندتر از قرآن نيست اگر آن را درست بخوانند و تفسير كنند،

    و متاعى پرسودتر از قرآن يافت نمى شود آنگاه كه آن را تحريف كنند و معانى دلخواه خود را رواج دهند.

    در شهرها چيزى ناشناخته تر از معروف، و شناخته تر از منكر نيست،

    حاملان قرآن، آن را واگذاشته و حافظان قرآن، آن را فراموش مى كنند،

    پس در آن روز قرآن و پيروانش از ميان مردم رانده و مهجور مى گردند،

    و هر دو غريبانه در يك راه ناشناخته سرگردانند، و پناهگاهى ميان مردم ندارند.

    پس قرآن و پيروانش در ميان مردمند اما گويا حضور ندارند،

    با مردمند ولى از آنها بريده اند،

    زيرا گمراهى و هدايت هرگز هماهنگ نشوند گر چه كنار يكديگر قرار گيرند.

    مردم در آن روز، در جدايى و تفرقه هم داستان، و در اتّحاد و يگانگى پراكنده اند،

    گويى آنان پيشواى قرآن بوده و قرآن پيشواى آنان نيست،

    پس از قرآن جز نامى  نزدشان باقى نماند،

    و آنان جز خطى را از قرآن نشناسند.

    و در گذشته نيكوكاران را كيفر داده، و سخن راست آنان را بر خدا دروغ پنداشتند، و كار نيكشان را پاداش بد دادند.

     

    مرگ


    و همانا آنان كه پيش از شما زندگى مى كردند، به خاطر آرزوهاى دراز، و پنهان بودن زمان اجل ها، نابود گرديدند،

    تا ناگهان مرگ وعده داده شده بر سرشان فرود آمد،

    مرگى كه عذرها را نپذيرد،

    و درهاى باز توبه را ببندد،

    و حوادث سخت و مجازات هاى پس از مردن را به همراه آورد.

     

    خودسازی (پندهاى حكيمانه)


    اى مردم!

    هر كس از خدا خير خواهى طلبد، توفيق يابد،

    و آن كس كه سخنان خدا را راهنماى خود قرار دهد به راست ترين راه، هدايت خواهد شد،

    پس همانا همسايه خدا در أمان، و دشمن خدا ترسان است.

    آن كس كه عظمت خدا را مى شناسد سزاوار نيست خود را بزرگ جلوه دهد،

    پس بلندى ارزش كسانى كه بزرگى پروردگار را مى دانند در اين است كه برابر او فروتنى كنند،

    و سلامت آنان كه مى دانند قدرت خدا چه اندازه مى باشد در اين است كه برابر فرمانش تسليم باشند.

    پس، از حقّ نگريزيد چونان گريز انسان تندرست از فرد «گر» گرفته،

    يا انسان سالم از بيمار،

    و بدانيد كه هيچ گاه حق را نخواهيد شناخت جز آن كه ترك كننده آن را بشناسيد

    هرگز به پيمان قرآن وفادار نخواهيد بود مگر آن كه پيمان شكنان را بشناسيد،

    و هرگز به قرآن چنگ نمى زنيد مگر آن كه رها كننده آن را شناسايى كنيد.
      

     ويژگى هاى اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله (امامان دوازده گانه)


    پس رستگارى را از اهل آن جستجو كنيد،

    كه اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رمز حيات دانش، و راز مرگ جهل و نادانى هستند،

    آنان كه حكمتشان شما را از دانش آنان،

    و سكوتشان از منطق آنان،

    و ظاهرشان از باطنشان، اطلاع مى دهد.

    نه با دين خدا مخالفتى دارند،

    و نه در آن اختلاف مى كنند، 

    دين در ميان آنان گواهى صادق، و ساكتى سخنگوست.

    .

    خطبه147

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
     [ 12:25:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی قرآن از منظر امام علی ...
    ویژگی قرآن از منظر امام علی

    خداشناسی


    دنيا و آخرت، خدا را فرمانبردار است، و سر رشته هر دو به دست او است.

    آسمان ها و زمين ها كليدهاى خويش را به او سپردند،

    و درختان شاداب و سر سبز،

    صبحگاهان و شامگاهان در برابر خدا سجده مى كنند،

    و از شاخه هاى درختان نور سرخ رنگى شعله ور شده،

    به فرمان او ميوه هاى رسيده را به انسان ها تقديم مى دارند.

     

     ويژگى هاى قرآن


    كتاب خدا، قرآن، در ميان شما سخنگويى است كه هيچ گاه زبانش از حق گويى كند و خسته (نمی شود)، و همواره گوياست، 

    خانه اى است كه ستون هاى آن هرگز فرو نمى ريزد،

    و صاحب عزّتى است كه يارانش هرگز شكست ندارند.

     


     ويژگى هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان حضرت علی


    خدا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را پس از يك دوران طولانى كه ديگر پيامبران نبودند، فرستاد:

    زمانى كه ميان طرفداران مذاهب گوناگون نزاع در گرفته و راه اختلاف مى  پيمودند.

    پس او را در پى پيامبران فرستاد

    و وحى را با فرستادن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ختم فرمود.

    پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با تمام مخالفانى كه به حق پشت كردند، و از آن منحرف گشتند به مبارزه پرداخت.

     

     روش برخورد با دنيا


    و همانا دنيا نهايت ديدگاه كور دلان است كه آن سوى دنيا را نمى نگرند،

    امّا انسان آگاه، نگاهش از دنيا عبور كرده از پس آن سراى جاويدان آخرت را مى بيند.

    پس انسان آگاه به دنيا دل نمى بندد

    و انسان كور دل تمام توجّه اش دنياست.

    بينا از دنيا زاد و توشه برگيرد

    و نابينا براى دنيا توشه فراهم مى كند.

     

    آگاه باشيد!

    در دنيا چيزى نيست مگر آن كه صاحبش به زودى از آن سير و از داشتن آن دلگير مى شود جز ادامه زندگى، زيرا در مرگ آسايشى نمى نگرند.

    حيات و زندگى چونان حكمت و دانش است كه حيات دل مرده، و بينايى چشم هاى نابيناست

    و مايه شنوايى براى گوش هاى كر و آبى گوارا براى تشنگان مى باشد كه همه در آن سالم و بى نيازند.

     

     شناخت قرآن


    اين قرآن است كه با آن مى توانيد راه حق را بنگريد

    و با آن سخن بگوييد

    و به وسيله آن بشنويد.

    بعضى از قرآن از بعضى ديگر سخن مى گويد،

    و برخى بر برخى ديگر گواهى مى دهد،

    آياتش در شناساندن خدا اختلافى نداشته،

    و كسى را كه همراهش شد از خدا جدا نمى سازد.

     

     علل سقوط مردم (در امت اسلامی)


    مردم گويا به خيانت و كينه ورزى اتّفاق داريد،

    و در رفتار رياكارانه، گياهان روييده از سرگين را مى مانيد،

    در دوستى با آرزوها به وحدت رسيديد،

    و در جمع آورى ثروت به دشمنى پرداختيد.

    شيطان شما را در سرگردانى افكنده

    و غرور شما را به هلاكت مى كشاند،

    براى خود و شما از خدا يارى مى طلبم.

     .

    خطبه 133

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
    [پنجشنبه 1399-05-16] [ 07:29:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      شیوه برخورد پیامبر با گناهکاران ...
    شیوه برخورد پیامبر با گناهکاران

    (قبل از جنگ نهروان در سال 37 هجرى در ردّ اعتقادات خوارج ايراد كرد، خوارج عقيده داشتند: كسى كه گناه كبيره انجام دهد كافر و از اسلام خارج شده است، مگر توبه كند و دوباره مسلمان گردد).

     

     افشاء گمراهى خوارج


    پس اگر چنين مى پنداريد كه من خطا كرده و گمراه شدم، پس چرا همه امّت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به گمراهى من گمراه مى دانيد و خطاى مرا به حساب آنان مى گذاريد و آنان را براى خطاى من كافر مى شماريد؟

    شمشيرها را بر گردن نهاده، كور كورانه فرود مى آوريد

    و گناهكار و بى گناه را به هم مخلوط كرده همه را يكى مى پنداريد

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان حضرت علی

     

    در حالى كه شما مى دانيد، همانا رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم زناكارى را كه همسر داشت سنگسار كرد، سپس بر او نماز گزارد، و ميراثش را به خانواده اش سپرد،

    و قاتل را كشت و ميراث او را به خانواده اش بازگرداند،

    دست دزد را بريد

    و زناكارى را كه همسر نداشت تازيانه زد، و سهم آنان را از غنائم مى داد تا با زنان مسلمان ازدواج كنند.

    پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنها را براى گناهانشان كيفر مى داد،

    و حدود الهى را بر آنان جارى مى ساخت،

    امّا سهم اسلامى آنها را از بين نمى برد، و نام آنها را از دفتر مسلمين خارج نمى ساخت. (پس با انجام گناهان كبيره كافر نشدند).

    شما (خوارج)، بدترين مردم و وسیله دست شيطان، و عامل گمراهى اين و آن مى باشيد.

     

    علی از زبان علی  

    به زودى دو گروه نسبت به من هلاك مى گردند: دوستى كه افراط كند و به غير حق كشانده شود، و دشمنى كه در كينه توزى با من زياده روى كرده به راه باطل در آيد.

    بهترين مردم نسبت به من گروه ميانه رو هستند.

    از آنها جدا نشويد،

    همواره با بزرگ ترين جمعيّت ها باشيد كه دست خدا با جماعت است.

     

    شیطان


    از پراكندگى بپرهيزيد، كه انسان تنها بهره شيطان است آنگونه كه گوسفند تنها طعمه گرگ خواهد بود.

    آگاه باشيد !

    هر كس كه مردم را به اين شعار «تفرقه و جدايى» دعوت كند او را بكشيد هر چند كه زير عمامه من باشد.

     

     

    علل پذيرش «حكميّت» و قرآن


    اگر به آن دو نفر (ابو موسى و عمرو عاص) رأى به داورى داده شد، تنها براى اين بود كه آنچه را قرآن زنده كرد زنده سازند،

    و آنچه را قرآن مرده خواند، بميرانند،

    زنده كردن قرآن اين است كه دست وحدت به هم دهند و به آن عمل نمايند،

    و ميراندن، از بين بردن پراكندگى و جدايى است،

    پس اگر قرآن ما را به سوى آنان بكشاند آنان را پيروى مى كنيم،

    و اگر آنان را به سوى ما سوق داد بايد اطاعت كنند.


    پدر مباد شما را، من شرّى براه نيانداخته، و شما را نسبت به سرنوشت شما نفريفته، و چيزى را بر شما مشتبه نساخته ام،

    همانا رأى مردم شما بر اين قرار گرفت كه دو نفر را براى داورى انتخاب كنند،

    ما هم از آنها پيمان گرفتيم كه از قرآن تجاوز نكنند،

    امّا افسوس كه آنها عقل خويش را از دست دادند،

    حق را ترك كردند در حالى كه آن را به خوبى مى ديدند،

    چون ستمگرى با هوا پرستى آنها سازگار بود با ستم همراه شدند،

    ما پيش از داورى ظالمانه شان با آنها شرط كرديم كه به عدالت داورى كنند

    و بر أساس حق حكم نمايند، امّا به آن پاى بند نماندند.

    .

    خطبه 127

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀عمر و عاص در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀خوارج در نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀ابوموسی اشعری در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [سه شنبه 1399-05-14] [ 12:10:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علی از زبان علی، وصف یاران از زبان علی ...
    علی از زبان علی، وصف یاران از زبان علی

     ويژگى هاى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله از زبان حضرت علی


    خداوند پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را فرستاد تا دعوت كننده به حق، و گواه اعمال خلق باشد.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بدون سستى و كوتاهى، رسالت پروردگارش را رسانيد،

    و در راه خدا با دشمنانش بدون عذر تراشى جنگيد.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيشواى پرهيزكاران، و روشنى بخش چشم هدايت شدگان است.

     

    علی از زبان علی (تقوی)


    مردم اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است با خبر بوديد، از خانه ها كوچ مى كرديد،

    در بيابان ها سرگردان مى شديد،

    و بر كردارتان اشك مى ريختيد

    و چونان زنان مصيبت ديده بر سر و سينه مى زديد

    سرمايه خود را بدون نگهبان و جانشين رها مى كرديد

    و هر كدام از شما تنها به كار خود مى پرداختيد،

    و به ديگرى توجّهى نداشتيد.

    افسوس! آنچه را به شما تذّكر دادند فراموش كرديد

    ، و از آنچه شما را ترساندند، ايمن گشتيد

    گويا عقل از سرتان پريده، و كارهاى شما آشفته شده است.


    به خدا سوگند!

     دوست داشتم كه خدا ميان من و شما جدايى اندازد،

    و مرا به كسى كه نسبت به من سزاوارتر است ملحق فرمايد.

     

    وصف اصحاب و یاران پیامبر صلی الله علیه و آله


    به خدا سوگند!

    آنان مردمى بودند، نيك انديش،

    ترجيح دهنده بردبارى،

    گويندگان حق،

    و ترك كنندگان ستم.

    پيش از ما به راه راست قدم گذاشته و شتابان رفتند

    و در به دست آوردن زندگى جاويدان آخرت و كرامت گوارا، پيروز شدند.

     

    خبر از خونريزى و شكمبارگى حجّاج بن يوسف ثقفى


    آگاه باشيد!

    به خدا سوگند پسركى از طايفه ثقيف (حجّاج بن يوسف) بر شما مسلّط مى گردد كه هوسباز و گردن كش و ستمگر است، سبزه زارهاى «اموال و داراييها» شما را مى چرد و چربى شما را آب مى كند. ابو وذحه: بس كن.

    .

    خطبه 116

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ویژگی های اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی
    [شنبه 1399-05-11] [ 05:33:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دو گواهی لازم برای بالا بردن اعمال ...
    دو گواهی لازم برای بالا بردن اعمال

    خداشناسی (دعای حضرت علی)


    ستايش خداوندى را سزاست كه حمد و ستايش را به نعمت ها،

    و نعمت ها را به شكرگزارى پيوند داد.

    خداى را بر نعمت هايش آنگونه ستايش مى كنيم كه بر بلاهايش.

    و براى به راه آوردن نفس سركش كه در برابر اوامر الهى سستى مى كند

    و در ارتكاب زشتى ها كه نهى فرمود شتاب دارد،

    از خدا يارى مى خواهيم،

    و از گناهانى كه علم خدا به آنها احاطه دارد

    و كتابش آنها را بر شمرده و ثبت كرده، طلب آمرزش مى كنيم.

    علم خداوندى كه كمترين نارسايى نداشته، و كتابى كه چيزى را وانگذاشته است.

    به خدا ايمان داريم، ايمان كسى كه غيب ها را به چشم خود ديده،

    و بر آنچه وعده داده اند آگاه است،

    ايمانى كه اخلاص آن شرك را زدوده،

    و يقين آن شك را نابود كرده است.

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان حضرت علی 

     

    و گواهى مى دهيم كه خدايى نيست جز خداى يكتا،

    نه شريكى دارد و نه همتايى،

    و گواهى مى دهيم كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست «كه درود خدا بر او و خاندانش باد».

    اين دو گواهى (شهادتين) گفتار را بالا مى برند،

    و كردار و عمل را به پيشگاه خدا مى رسانند،

    ترازويى كه اين دو گواهى را در آن نهند سبك نباشد،

    و اگر بردارند با چيزى ديگرى سنگين نخواهد شد.

     

    سفارش به تقوى


    اى بندگان خدا!

    شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم، كه زاد و توشه سفر قيامت است.

    تقوا توشه اى است كه به منزل رساند،

    پناهگاهى است كه ايمن مى گرداند.

    بهترين گوينده آن را به گوش مردم خوانده و بهترين شنونده آن را فرا گرفت،

    پيامبرى كه بهتر از هر كس سخن را به گوش مردم رساند.

    پس خواننده، دعوت خود را به خوبى شنواند، و شنونده خود را رستگار گرداند.


    اى بندگان خدا!

    همانا تقواى الهى دوستان خدا را از انجام محرّمات باز مى دارد،

    و قلب هايشان را پر از ترس خدا مى سازد،

    تا آن كه شب هاى آنان با بى خوابى و روزهايشان  با تحمل تشنگى و روزه دارى، سپرى مى گردد،

    كه آسايش آخرت را با رنج دنيا و سيراب شدن آنجا را با تحمل تشنگى دنيا به دست آوردند.

    اجل و مرگ را نزديك ديده و در اعمال نيكو شتاب كرده اند،

    آرزوهاى دنيايى را دروغ خواندند و مرگ به درستى نگريستند.

     

     شناخت دنيا


    آرى همانا دنيا خانه نابود شدن،

    رنج بردن از دگرگونى ها،

    و عبرت گرفتن است،

     

    و از نشانه نابودى، آن كه:

    روزگار كمان خود را به زه كرده، تيرش به خطا نمى رود،

    و زخمش بهبودى ندارد،

    زنده را با تير مرگ هدف قرار مى دهد،

    و تندرست را با بيمارى از پا در مى آورد،

    و نجات يافته را به هلاكت مى كشاند.

    دنيا خورنده ايست كه  يرى ندارد، و نوشنده اى است كه سيراب نمى شود.


    و نشانه رنج دنيا آن كه؛

    آدمى جمع آورى مى كند آنچه را كه نمى خورد،

    و مى سازد بنايى كه خود در آن مسكن نمى كند،

    پس به سوى پروردگار خود مى رود

    نه مالى برداشته و نه خانه اى به همراه برده است.


    و نشانه دگرگونى دنيا آن كه،

    كسى كه ديروز مردم به او ترحّم مى كردند امروز حسرت او را مى خورند

    و آن كس را كه حسرت او مى خوردند امروز به او ترحّم مى كنند،

    و اين نيست مگر براى نعمت هايى كه به سرعت دگرگون مى شود،

    و بلاهايى كه ناگهان نازل مى گردد.


    و نشانه عبرت انگيز بودن دنيا، آن كه،

    آدمى پس از تلاش و انتظار تا مى رود به آرزوهايش برسد، ناگهان مرگ او فرا رسيده،

    اميدش را قطع مى كند،

    نه به آرزو رسيده، و نه آنچه را آرزو داشته باقى مى ماند.


    سبحان اللّه ! شادى دنيا چه فريبنده و سيراب شدن از آن، چه تشنگى زاست

    و سايه آن چه سوزان است

    نه زمان آمده را مى شود رد كرد

    و نه گذشته را مى توان باز گرداند،

    پس منزّه و پاك است خداوند

    چقدر زنده به مرده نزديك است براى پيوستن به آن

    و چه دور است مرده از زنده كه از آنان جدا گشته.

     

    مقایسه  دنيا و آخرت

     

    چيزى بدتر از شرّ و بدى نيست جز كيفر و عذاب آن،

    و چيزى نيكوتر از خير و نيكى وجود ندارد جز پاداش آن.

    همه چيز دنيا شنيدن آن بزرگتر از ديدن آن است،

    و هر چيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است.

    پس كفايت مى كند شما را شنيدن از ديدن، و خبر دادن از پنهانى هاى آخرت.

    آگاه باشيد، هر گاه از دنياى شما كاهش يابد و به آخرت افزوده گردد بهتر از آن است كه از پاداش آخرت شما كاسته و بر دنياى شما افزوده شود.

    چه بسا كاهش يافته هايى كه سود آور است، و افزايش داشته هايى كه زيان آور بود.

    همانا به آنچه فرمان داده شديد گسترده تر از چيزى است كه شما را از آن باز داشتند،

    و آنچه بر شما حلال است، بيش از چيزى است كه بر شما حرام كرده اند،

    پس آنچه را اندك است براى آنچه كه بسيار است ترك كنيد،

    و آنچه را بر شما تنگ گرفته اند به خاطر آنچه كه شما را در گشايش قرار دادند انجام ندهيد.

     

    رزق و روزی

     

    خداوند روزى شما را ضمانت كرده و شما را به كار و تلاش امر فرموده،

    پس نبايد روزى تضمين شده را بر آنچه كه واجب شده مقدّم داريد،

    با اينكه به خدا سوگند آنچنان نادانى و شك و يقين به هم آميخته است كه گويا روزى تضمين شده بر شما واجب است،

    و آنچه را كه واجب كرده اند، برداشتند.

    پس در اعمال نيكو شتاب كنيد،

    و از فرارسيدن مرگ ناگهانى بترسيد، زيرا آنچه از روزى كه از دست رفته، اميد بازگشت آن وجود دارد، اما عمر گذشته را نمى شود باز  گرداند.
    آنچه را امروز از بهره دنيا كم شده مى توان فردا به دست آورد امّا آنچه ديروز از عمر گذشته، اميد به بازگشت آن نيست، به آينده اميدوار و از گذشته نا اميد باشيد. (از خدا بترسيد و جز بر مسلمانى نميريد).

    .

    خطبه 114

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀رزق و روزی, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [جمعه 1399-05-10] [ 10:40:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      فلسفه احکام ...
    فلسفه احکام

    اين خطبه قبل از سيّد رضى در ميان دانشمندان به خطبه ديباج معروف بود.

     

    ماهیت اسلام و جهاد(خودسازی)

    همانا بهترين چيزى كه انسان ها مى توانند با آن به خداى سبحان نزديك شوند، ايمان به خدا و ايمان به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و جهاد در راه خداست،

    كه جهاد قلّه بلند اسلام،

    و يكتا دانستن خدا بر اساس فطرت انسانى است.

    بر پاداشتن نماز آيين ملّت اسلام،

    و پرداختن زكات تكليف واجب الهى،

    و روزه ماه رمضان، سپرى برابر عذاب الهى است،

    و حج و عمره، نابود كننده فقر و شستشو دهنده گناهان است.

    و صله رحم مايه فزونى مال و طول عمر،

    و صدقه هاى پنهانى نابود كننده گناهان است،

    و صدقه آشكارا، مرگ هاى ناگهانى و زشت را باز مى دارد، و

    نيكوكارى، از ذلّت و خوارى نگه مى دارد.

    به ياد خدا باشيد كه نيكوترين ذكر است،

    و آنچه پرهيزكاران را وعده دادند آرزو كنيد كه وعده خدا راست ترين وعده هاست.

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان حضرت علی

     

    از راه و رسم پيامبرتان پيروى كنيد كه بهترين راهنماى هدايت است،

    رفتارتان را با روش پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تطبيق دهيد كه هدايت كننده ترين روش هاست.

     

     ارزش قرآن


    و قرآن را بياموزيد، كه بهترين گفتار است،

    و آن را نيك بفهميد كه بهار دل هاست.

    از نور آن شفا و بهبودى خواهيد كه شفاى سينه هاى بيمار است،

    و قرآن را نيكو تلاوت كنيد كه سود بخش ترين داستان هاست.

     

    عالم 

    زيرا عالمى كه به غير علم خود عمل كند، چونان جاهل سرگردانى است كه از بيمارى نادانى شفا نخواهد گرفت،

    بلكه حجّت بر او قويتر و حسرت و اندوه بر او استوارتر و در پيشگاه خدا سزاوارتر به نكوهش است.

    .

    خطبه 110

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
    [پنجشنبه 1399-05-09] [ 12:49:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دنیا در نگاه پیامبر ...
    دنیا در نگاه پیامبر

     

    خداشناسی ( وصف قدرت پروردگار) 


    همه چيز برابر خدا خاشع، و همه چيز با يارى او، بر جاى مانده است. 

    خدا بى نياز كننده هر نيازمند،

    و عزت بخش هر خوار و ذليل،

    نيروى هر ناتوان،

    و پناهگاه هر مصيبت زده است. 

    هر كس سخن گويد مى شنود،

    و هر كه ساكت باشد اسرار درونش را مى داند،

    روزى زندگان بر اوست

    و هر كه بميرد به سوى او باز مى گردد. 


    خدايا!

    چشم ها تو را نديده تا از تو خبر دهند،

    كه پيش از توصيف كنندگان از موجودات، بوده اى. 

    آفرينش براى ترس از وحشت تنهايى نبود، و براى سودجويى آنها را نيافريدى. 

    كسى از قدرت تو نتواند بگريزد،

    و هر كس را بگيرى از قدرت تو نتواند خارج گردد،

    گناهكاران از عظمت تو نكاهند،

    و اطاعت كنندگان بر قدرت تو نيفزايند. 

    آن كس كه از قضاى تو به خشم آيد نتواند فرمانت را برگرداند،

    و هر كس كه به فرمان تو پشت كند از تو بى نياز نگردد.

    هر سرّى نزد تو آشكار و هر پنهانى نزد تو هويداست. 

    تو خداى هميشه اى و بى پايان،

    و تو پايان هر چيزى، كه گريزى از آن نيست. 

    وعده گاه همه، محضر توست،

    و رهايى از تو جز به تو ممكن نيست،

    و زمام هر جنبنده اى به دست تو است،

    و به سوى تو بازگشت هر آفريده اى است. 

    پاك و منزّهى اى خدا،

    چقدر بزرگ و والاست قدر و عظمت تو،

    و چه بزرگ است آنچه را كه از خلقت تو مى نگرم

    و چه كوچك است هر بزرگى در برابر قدرت تو.

    و چه با عظمت است آنچه را كه از ملكوت تو مشاهده مى كنم،

    و چه ناچيز است برابر آنچه كه بر ما نهان است از سلطنت تو،

    و چه فراگير است در اين جهان نعمت هاى تو،

    و چه كوچك است نعمت هاى فراوان دنيا در برابر نعمتهاى آخرت.

     
    وصف فرشتگان 


    شگفت آور است آفرينش فرشتگان تو

    كه گروهى از آنها را در آسمان ها سكونت دادى و از زمين بالا برده اى.

    آنها از همه آفريدگان نسبت به تو آگاه ترند،

    و بيشتر از همه نسبت به تو بيمناكند، و به تو نزديك ترند. 

    فرشتگانى كه در پشت پدران قرار نگرفته و در رحم مادران پرورش نيافته اند،

    و از آبى پست خلق نشده اند، و ناراحتى و مشكلات زندگى آنان را پراكنده نساخته. 

    آنها با مقام و مرتبتى كه دارند،

    و از ارزشى كه در نزد تو برخوردارند،

    و آنگونه كه تو را دوست دارند، فراوان تو را اطاعت مى كنند كه اندك غفلتى در فرمان تو ندارند. 

    اگر آنچه بر آنان پوشيده است بدانند،

    همه كارهاى خود را كوچك و ناچيز مى شمارند،

    و بر خويش ايراد مى گيرند،

    و مى دانند آنگونه كه بايد، تو را عبادت نكرده اند،

    و آن چنان كه سزاوار توست فرمانبردار نبودند.


     
    خداشناسی


    خدايا ستايش تو را سزاست،

    كه آفريننده و معبودى،

    و بندگان را به درستى آزمايش كردى.

    خانه آخرت را آفريدى

    و سفره رنگارنگ نعمت ها را گستراندى،

    و در آن انواع نوشيدنى، خوردنى، همسران، ميهمانداران، قصرها، نهرهاى روان، ميوه ها و كشتزاران، قراردادى. 

    سپس پيامبرى را فرستادى تا انسان ها را به آن خانه و نعمت ها دعوت كند.

    افسوس كه مردم نه آن دعوت كننده را اجابت كردند،

    و نه به آنچه تو ترغيبشان كردى رغبت نشان دادند،

    و نه به آنچه تو تشويقشان كردى مشتاق شدند.

    بر لاشه مردارى روى آوردند كه با خوردن آن رسوا شدند،

    و در دوستى آن همداستان گرديدند.

    وصف دنیا


    هركس به چيزى عشق ناروا ورزد، نابينايش مى كند،

    و قلبش را بيمار كرده، با چشمى بيمار مى نگرد،

    و با گوشى بيمار مى شنود.

    خواهش هاى نفس پرده عقلش را دريده،

    دوستى دنيا دلش را ميرانده است،

    شيفته بى اختيار دنيا و برده آن است

    و برده كسانى است كه چيزى از دنيا در دست دارند.

    دنيا به هر طرف برگردد او نيز بر مى گردد،

    و هرچه هشدارش دهند از خدا نمى ترسد.

    از هيچ پند دهنده اى شنوايى ندارد،

    با اينكه گرفتار آمدگان دنيا را مى نگرد كه راه پس و پيش ندارند و در چنگال مرگ اسيرند. 

    مى بيند كه آنها بلاهايى را كه انتظار آن را نداشتند بر سرشان فرود آمد

    و دنيايى را كه جاويدان مى پنداشتند از آنها جدا شده


    مرگ 


    و آنچه بر آنان فرود آيد وصف ناشدنى است.

    سختى جان كندن و حسرت از دست دادن دنيا، به دنيا پرستان هجوم آورد.

    بدن ها در سختى جان كندن سست شده و رنگ باختند،

    مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز مى دارد،

    و او در ميان خانواده اش افتاده با چشم خود مى بيند

    و با گوش مى شنود

    و با عقل درست مى انديشد كه عمرش را در پى چه كارهايى تباه كرده و روزگارش را چگونه سپرى كرده.

    به ياد ثروت هايى كه جمع كرده مى افتد،

    همان ثروت هايى كه در جمع آورى آنها چشم بر هم گذاشته

    و از حلال و حرام و شبهه ناك گرد آورده

    و اكنون گناه جمع آورى آن همه بر دوش اوست كه هنگام جدايى از آنها فرا رسيده، و براى وارثان باقى مانده است تا از آن بهرمند گردند، و روزگار خود گذرانند. 

    راحتى و خوشى آن براى ديگرى و كيفر آن بر دوش اوست،

    و او در گرو اين اموال است كه دست خود را از پشيمانى مى گزد

    به خاطر واقعيّت هايى كه هنگام مرگ مشاهده كرده است.

    در اين حالت از آنچه كه در زندگى دنيا به آن علاقمند بود بى اعتنا شده آرزو مى كند، اى كاش آن كس كه در گذشته بر ثروت او رشك مى برد، اين اموال را جمع كرده بود.

    اما مرگ هم چنان بر اعضاى بدن او چيره مى شود،

    تا آن كه گوش او مانند زبانش از كار مى افتد،

    پس در ميان خانواده اش افتاده نه مى تواند با زبان سخن بگويد و نه با گوش بشنود،

    پيوسته به صورت آنان نگاه مى كند،

    و حركات زبانشان را مى نگرد اما صداى كلمات آنان را نمى شنود.

    سپس چنگال مرگ تمام وجودش را فرا مى گيرد،

    و چشم او نيز مانند گوشش از كار مى افتد،

    و روح از بدن او خارج مى شود،

    و چون مردارى در بين خانواده خويش بر زمين مى ماند كه از نشستن در كنار او وحشت دارند، و از او دور مى شوند. 

    نه سوگواران را يارى مى كند

    و نه خواننده اى را پاسخ مى دهد،

    سپس او را به سوى منزلگاهش در درون زمين مى برند،

    و به دست عملش مى سپارند و براى هميشه از ديدارش چشم مى پوشند.

     
     آخرت و وصف رستاخيز و زنده شدن دوباره 


    تا آن زمان كه پرونده اين جهان بسته شود،

    و خواست الهى فرا رسد،

    و آخر آفريدگان به آغاز آن بپيوندد،

    و فرمان خدا در آفرينش دوباره در رسد.

    آنگاه آسمان را به حركت آورد و از هم بشكافد،

    و زمين را به شدت بلرزاند،

    و تكان سخت دهد، كه كوه ها از جا كنده شده و در برابر هيبت و جلال پروردگارى بر يكديگر كوبيده و متلاشى شده و با خاك يكسان گردد. 

    سپس هر كس را كه در زمين به خاك سپرده شده، در آورد،

    و پس از فرسودگى تازه شان گرداند،

    و پس از پراكنده شدن، همه را گرد آورد،

    سپس براى حسابرسى و روشن شدن اعمال از هم جدا سازد.

    آنها را به دو دسته تقسيم فرمايد: به گروهى نعمت ها دهد و از گروه ديگر انتقام گيرد.

     

    اما فرمانبرداران را در جوار رحمت خود جاى دهد و در بهشت جاويدان قرار دهد،

    خانه اى كه مسكن گزيدگان آن هرگز كوچ نكنند

    و حالات زندگى آنان تغيير نپذيرد،

    در آنجا دچار ترس و وحشت نشوند،

    و بيمارى ها در آنها نفوذ نخواهد كرد،

    خطراتى دامنگيرشان نمى شود،

    و سفرى در پيش ندارند تا از منزلى به منزل ديگر كوچ كنند. 


    و امّا گنه كاران را در بدترين منزلگاه در آورد،

    و دست و پاى آنها را با غل و زنجير به گردنشان در آويزد،

    چنانكه سرهايشان به پاها نزديك گردد،

    جامه هاى آتشين بر بدنشان پوشاند،

    و در عذابى كه حرارت آتش آن بسيار شديد و بر روى آنها بسته،

    و صداى شعله ها هراس انگيز است قرار دهد.

    جايگاهى كه هرگز از آن خارج نگردند،

    و براى اسيران آن غرامتى نپذيرند،

    و زنجيرهاى آن گسسته نمى شود،

    مدّتى براى عذاب آن تعيين نشده تا پايان پذيرد و نه سر آمدى تا فرا رسد.

     
    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از زبان حضرت علی (دنیا و پارسایی)


    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دنيا را كوچك شمرد

    و در چشم ديگران آن را ناچيز جلوه داد.

    آن را خوار مى شمرد و در نزد ديگران خوار و بى مقدار معرّفى فرمود.

    و مى دانست كه خداوند براى احترام به ارزش او دنيا را از او دور ساخت

    و آن را براى ناچيز بودنش به ديگران بخشيد.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از جان و دل به دنيا پشت كرد،

    و ياد آن را در دلش ميراند.

    دوست مى داشت كه زينت هاى دنيا از چشم او دور نگهداشته شود، تا از آن لباس فاخرى تهيّه نسازد،

    يا اقامت در آن را آرزو نكند،

    و براى تبليغ احكامى كه قطع كننده عذرهاست تلاش كرد،

    و امّت اسلامى را با هشدارهاى لازم نصيحت كرد،

    و با بشارت ها مردم را به سوى بهشت فراخواند، و از آتش جهنّم پرهيز داد. 

     
     ويژگيهاى اهل بيت عليهم السّلام 


    ما از درخت سرسبز رسالتيم،

    و از جايگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان برخاستيم،

    ما معدنهاى دانش و چشمه سارهاى حكمت الهى هستيم.

    ياران و دوستان ما در انتظار رحمت پروردگارند

    و دشمنان و كينه توزان ما در انتظار كيفر و لعنت خداوند به سر مى برند.

    .

    خطبه 109

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, وصف فرشتگان
     [ 12:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      وصف پیامبر از زبان حضرت علی ...
    وصف پیامبر از زبان حضرت علی

    (يكى از سخنرانى هاى امام در شهر كوفه كه حوادث سخت آينده را بيان فرمود).

     

    خدا شناسى


    ستايش خدايى را سزاست كه با آفرينش مخلوقات، بر انسان ها تجلّى كرد،

    و با برهان و دليل خود را بر قلب هايشان آشكار كرد.

    مخلوقات را بدون نياز به فكر و انديشه آفريد،

    كه فكر و انديشه مخصوص كسانى است كه دلى درون سينه داشته باشند و او چنين نيست،

    كه علم خداوندى ژرفاى پرده هاى غيب را شكافته است، و به افكار و عقايد پنهان احاطه دارد.

     

    وصف پيامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله) از زبان حضرت علی

     

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را از درخت تنومند پيامبران،

    از سرچشمه نور هدايت،

    از جايگاه بلند و بى همانند،

    از سرزمين بطحاء،

    از چراغ هاى بر افروخته در تاريكى ها،

    و از سر چشمه هاى حكمت برگزيد.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم طبيبى است كه براى درمان بيماران سيّار است.

    مرهم هاى شفا بخش او آماده،

    و ابزار داغ كردن زخم ها را گداخته.

    براى شفاى قلب هاى كور و گوش هاى ناشنوا و زبان هاى لال، آماده،

    و با داروى خود در پى يافتن بيماران فراموش شده و سرگردان است.

     

     جایگاه علم در هدایت (علل انحراف فرزندان اميّه)


    بنى اميّه، با نور حكمت، جان و دل خود را روشن نساخته،

    و با شعله هاى فروزان دانش، قلب خود را نورانى نكرده اند،

    چونان چهارپايان صحرايى و سنگ هاى سخت و نفوذ ناپذيرند.

    به تحقيق رازهاى درون براى صاحبان آگاهى آشكار،

    و راه حق براى گمراهان نيز روشن است،

    و رستاخيز نقاب از چهره بر انداخت.

    و نشانه هاى خود را براى زيركان و آنان كه طالب حقّند نماياند.

     

    نكوهش كوفيان


    مردم كوفه!

    چرا شما را پيكرهاى بى روح، و روح هاى بدون جسد مى نگرم؟!

    چرا شما را عبادت كنندگانى بدون صلاحيّت،

    و بازرگانانى بدون سود و تجارت،

    و بيدارانى خفته،

    و حاضرانى غايب از صحنه،

    بينندگانى نابينا، شنوندگانى كر، و سخن گويانى لال، مشاهده مى كنم؟!

     

    معاویه و ویژگی های حکومت ظلم

     

    پرچم گمراهى بر پايه هاى خود بر افراشته شده

    و طرفداران آن فراوان گشته

    شما را با پيمانه خود مى سنجند و سركوب مى كنند،

    پرچمدارشان (معاويه)، از ملّت اسلام خارج و بر راه گمراهى ايستاده است.

    پس آن روز كه بر شما دست يابند جز تعداد كمى از شما باقى نگذارند،

    چونان باقى مانده غذايى اندك در ته ديگ يا دانه هاى غذاى چسبيده در اطراف ظرف.

    شما را مانند پوست هاى چرمى به هم پيچانده مى فشارند،

    و همانند خرمن شما را به شدّت مى كوبند،

    و چونان پرنده اى كه دانه هاى درشت را از لاغر جدا كند،

    اين گمراهان، مؤمنان را از ميان شما جدا ساخته نابود مى كنند.

     

     

    هشدار و سفارش به اطاعت از اهل بيت عليهم السّلام


    با توجّه به اين همه خطرات، روشهاى گمراه كننده شما را به كجا مى كشاند ؟!

    تاريكى ها و ظلمتها، تا كى شما را متحيّر مى سازد ؟!

    دروغ پردازيها تا چه زمانى شما را مى فريبد؟!

    از كجا دشمن در شما نفوذ كرده به اينجا آورده و به كجا باز مى گرداند؟!

    آگاه باشيد كه هر سر آمدى را پرونده اى، و هر غيبتى را بازگشت دو باره اى است.

     

    علما در نهج البلاغه


    مردم به سخن عالم خداشناس خود گوش فرا دهيد،

    دل هاى خود را در پيشگاه او حاضر كنيد،

    و با فريادهاى او بيدار شويد

     

    ویژگی حاکمان

     

    رهبر جامعه بايد با مردم به راستى سخن گويد

    و پراكندگى مردم را به وحدت تبديل،

    و انديشه خود را براى پذيرفتن حق آماده گرداند.

     

    علی از زبان علی

     

    پيشواى شما چنان واقعيّت ها را براى شما شكافت چونان شكافتن مهره هاى ظريف،

    و حقيقت را از باطل چون شيره درختى كه از بدنه آن خارج شود، بيرون كشيد.

     

     

    معاویه و ویژگی حکومت ظلم 


    پس در آن هنگام كه امويان بر شما تسلط يابند، باطل بر جاى خود استوار شود،

    و جهل و نادانى بر مركب ها سوار،

    و طاغوت زمان عظمت يافته،

    و دعوت كنندگان به حق اندك و بى مشترى خواهند شد.

    روزگار چونان درنده خطرناكى حمله ور شده،

    و باطل پس از مدّت ها سكوت، نعره مى كشد،

    مردم در شكستن قوانين خدا دست در دست هم مى گذارند،

    و در جدا شدن از دين متّحد مى گردند،

    و در دروغ پردازى با هم دوست و در راستگويى دشمن يكديگرند.

    و چون چنين روزگارى مى رسد، فرزند با پدر دشمنى ورزد،

    و باران خنك كننده، گرمى و سوزش آورد،

    پست فطرتان همه جا را پر مى كنند،

    نيكان و بزرگواران كمياب مى شوند،

    مردم آن روزگار چون گرگان، و پادشاهان چون درندگان،

    تهيدستان طعمه آنان، و مستمندان چونان مردگان خواهند بود،

    راستى از ميانشان رخت بر مى بندد، و دروغ فراوان مى شود.

    با زبان،  تظاهر به دوستى دارند اما در دل دشمن هستند،

    به گناه افتخار مى كنند، و از پاكدامنى به شگفت مى آيند،

    و اسلام را چون پوستينى واژگونه مى پوشند.

    .

    خطبه 108

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:59:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ماهیت اسلام و امت اسلامی از منظر حضرت علی ...
    ماهیت اسلام و امت اسلامی از منظر حضرت علی

    ماهیت اسلام و امت اسلامی


    ستايش خداوندى را سزاست كه راه اسلام را گشود،

    و راه نوشيدن آب زلالش را بر تشنگان آسان فرمود.

    ستون هاى اسلام را در برابر ستيزه جويان استوار كرد

    و آن را پناهگاه أمنى براى پناه برندگان، و مايه آرامش براى وارد شوندگان قرار داد.


    اسلام، حجّت و برهان براى گويندگان،

    و گواه روشن براى دفاع كنندگان،

    و نور هدايتگر براى روشنى خواهان،

    و مايه فهميدن براى خردمندان،

    و عقل و درك براى تدبير كنندگان،

    و نشانه گويا براى جويندگان حق،

    و روشن بينى براى صاحبان عزم و اراده،

    پند پذيرى براى عبرت گيرندگان،

    عامل نجات و رستگارى براى تصديق كنندگان،

    و آرامش دهنده تكيه كنندگان،

    راحت و آسايش توكّل كنندگان،

    و سپرى نگهدارنده براى استقامت دارندگان است.
    اسلام روشن ترين راه ها است،

    جادّه هايش درخشان،

    نشانه هاى آن در بلندترين جايگاه،

    چراغ هايش پرفروغ و سوزان،

    ميدان مسابقه آن پاكيزه براى پاكان،

    سرانجام مسابقه هاى آن روشن و بى پايان،

    مسابقه دهندگان آن پيشى گيرنده و چابك سوارانند.

    برنامه اين مسابقه، تصديق كردن به حق،

    راهنمايان آن، اعمال صالح،

    پايان آن، مرگ،

    ميدان مسابقه، دنيا،

    مركز گرد آمدن مسابقه دهندگان، قيامت،

    و جايزه آن بهشت است.

     

     

     پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان حضرت علی


    تا آن كه خداوند با دست پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شعله اى از نور براى طالبان آن بر افروخت،

    و بر سر راه گمشدگان چراغى پرفروغ قرار داد.

    خداوندا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امين و مورد اطمينان و گواه روز قيامت است،

    نعمتى است كه بر انگيخته و رحمتى است كه به حق فرستاده اى.

     

    دعا برای پیامبر صلی الله علیه و آله


    خداوندا !

    بهره فراوانى از عدل خود به او اختصاص ده،

    و از احسان و كرم خود فراوان به او ببخش.

    خدايا!

    بناى دين او را از آنچه ديگران بر آورده اند، عالى تر قرار ده.


    او را بر سر خان كرمت گرامى تر دار،

    و بر شرافت مقام او در نزد خود بيفزا،

    و وسيله تقرّب خويش را به او عنايت فرما،

    و بلندى مقام و فضيلت او را بى مانند گردان،

    و ما را از ياران او محشور فرما،

    چنانكه نه زيانكار باشيم و نه پشيمان،

    نه دور از راه حق باشيم و نه شكننده پيمان،

    نه گمراه باشيم و نه گمراه كننده بندگان،

    نه فريب هواى نفس خوريم و نه وسوسه شيطان.

     

     ره آورد بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله


    مردم از سر نعمت بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و لطف خداوند بزرگ به مقامى رسيده ايد كه حتّى كنيزان شما را گرامى مى دارند،

    و به همسايگان شما محبّت مى كنند،

    كسانى براى شما احترام قائلند كه شما از آنها برترى نداشته و بر آنها حقّى نداريد.

    كسانى از شما مى ترسند كه نه ترس از حكومت شما دارند و نه شما بر آنها حكومتى داريد.

     

    علل سقوط و سير ارتجاعى امّت


    با آن همه بزرگوارى و كرامت، هم اكنون مى نگريد كه قوانين و پيمان هاى الهى شكسته شده امّا خشم نمى گيريد،

    در حالى كه اگر پيمان پدرانتان نقض مى شد ناراحت مى شديد،

    شما مردمى بوديد كه دستورات الهى ابتدا به دست شما مى رسيد و از شما به ديگران ابلاغ مى شد و آثار آن باز به شما بر مى گشت.

    اما امروز جايگاه خود را به ستمگران واگذارديد،

    و زمام امور خود را به دست بيگانگان سپرديد،

    و امور الهى را به آنان تسليم كرديد. آنهايى كه به شبهات عمل مى كنند، و در شهوات غوطه ورند (بنى اميه) .

     

    به خدا سوگند!

    اگر دشمنان، شما را در زير ستارگان آسمان بپراكنند، باز خداوند شما را براى انتقام گرفتن از ستمگران گرد مى آورد.

    .

    خطبه 106

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    ادامه »

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
    [سه شنبه 1399-05-07] [ 12:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      هشدار از آینده تلخ بنی امیه ...
    هشدار از آینده تلخ بنی امیه

    نوشته اند كه امام اين سخنرانى را 5 روز پس از بدست گرفتن قدرت سياسى كشور در آخر ذى الحجّه سال 35 هجرى ايراد فرمود.

     

    ويژگى هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان حضرت علی


    تا اينكه خدا محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را برانگيخت، گواهى دهنده، بشارت دهنده، هشدار دهنده.

    پيامبرى كه بهترين آفريدگان در خردسالى، و در سنّ پيرى نجيب ترين و بزرگوارترين مردم بود،

    اخلاقش از همه پاكان پاك تر و باران كرمش از هر چيزى با دوامتر بود.

     

     هشدار از آينده تلخ فرزندان اميّه


    شما اى فرزندان اميّه!

    زمانى از لذّت و شيرينى دنيا بهره مند شديد،

    و از سینه آن نوشيديد كه افسارش رها، و بند جهازش محكم نبود (در حكومت عثمان)،

    تا آنجا كه حرام دنيا نزد گروهى چونان ميوه درخت سدر بى خار، آسان، و حلال آن دشوار و غير ممكن شد.


    به خدا سوگند!

    دنيايى كه در دست شماست چونان سايه اى است گسترده كه زود به سر آمد خود نزديك مى شود.

    امروز زمين براى شما خالى و گسترده،

    و دستهايتان براى انجام هر رفتار نادرستى باز،

    و دست هاى رهبران واقعى بسته است.

    شمشير شما بر آنان مسلط و شمشير آنان از شما باز گرفته شده است.


    آگاه باشيد!

    هر خونى، خونخواهى دارد،

    و هر حقى را جستجوگرى است،

    انتقام گيرنده خون هاى ما، چونان حاكمى است كه براى خود داورى كند،

    و او خداوندى است كه از گرفتن كسى ناتوان نگردد، و كسى از پنجه عدالت او نمى تواند بگريزد.


    اى فرزندان اميّه!

    سوگند به خدا زود باشد كه اين خلافت و دولت را در دست ديگران و در خانه دشمنان خود بنگريد.

     

    خودسازی 


    آگاه باشيد!

    بيناترين چشمها آن است كه در دل نيكى ها نفوذ كند،

    و شنواترين گوش ها آن كه پندها و تذكّرات سودمند را در خود جاى دهد.


    اى مردم!

    چراغ دل را از نور گفتار گوينده با عمل روشن سازيد

    و ظرف هاى جان را از آب زلال چشمه هايى كه از آلودگى ها پاك است پر نماييد.


    اى بندگان خدا!

    به نادانى هاى خود تكيه نكنيد،

    و تسليم هواى نفس خويش نباشيد،

    كه چنين كسى بر لبه پرتگاه قرار دارد، و بار سنگين هلاكت و فساد را بر دوش مى كشد، و از جايى به جاى ديگر مى برد،

    تا آنچه را كه ناچسب است بچسباند، و آنچه را كه دور مى نمايد نزديك جلوه دهد.


    خدا را، مبادا شكايت نزد كسى بريد كه نمى تواند آن را بر طرف سازد، و توان گره گشايى از كارتان ندارد.

     

    اهل البیت (علیهم السلام)

     

    همانا بر امام واجب نيست جز آنچه را كه خدا امر فرمايد،

    و آن، كوتاهى نكردن در پند و نصيحت، تلاش در خير خواهى، زنده نگهداشتن سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، جارى ساختن حدود الهى بر مجرمان، رساندن سهم هاى بيت المال به طبقات مردم، است.

    پس در فراگيرى علم و دانش پيش از آن كه درختش بخشكد تلاش كنيد،

    و پيش از آن كه به خود مشغول گرديد از معدن علوم (اهل بيت عليهم السّلام) دانش استخراج كنيد.

     

    خودسازی و رعایت تقوی

     

    مردم را از حرام و منكرات باز داريد،

    و خود هم مرتكب نشويد، زيرا دستور داده شديد كه ابتدا خود محرّمات را ترك و سپس مردم را باز داريد.

    .

    خطبه 105

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:58:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بعثت پیامبر و عصر جاهلیت ...
    بعثت پیامبر و عصر جاهلیت

    ره آورد بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و عصر جاهلیت


    پس از ستايش پروردگار،

    همانا خداوند سبحان، حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را مبعوث فرمود، در روزگارانى كه عرب كتابى نخوانده و ادّعاى وحى و پيامبرى نداشت.

    پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با يارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت تا آنان را به سر منزل نجات كشاند،

    و پيش از آن كه مرگشان فرا رسد آنان را به رستگارى رساند.

    با خستگان مدارا كرد،

    و شكسته حالان را زير بال گرفت

    تا همه را به راه راست هدايت فرمود،

    جز آنان كه راه گمراهى پيمودند و در آنها خيرى نبود.
    همه را نجات داد

    و در جايگاه مناسب رستگارى، استقرارشان بخشيد،

    تا آن كه آسياب زندگى آنان به چرخش در آمد، و نيزه شان تيز شد.

     

    علی از زبان علی


    به خدا سوگند من در دنباله آن سپاه بودم، تا باطل شكست خورد و عقب نشست،

    و همه رهبرى اسلام را فرمانبردار شدند.

    در اين راه هرگز ناتوان نشدم، و نترسيدم، و خيانت نكردم، و سستى در من راه نيافت.


    به خدا سوگند!

    درون باطل را مى شكافم تا حق را از پهلويش بيرون كشم.

    .

    خطبه104

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀عصر جاهلیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:43:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی های پیامبر از منظر حضرت علی ...
    ویژگی های پیامبر از منظر حضرت علی

    خداشناسی


    ستايش خداوندى را سزاست كه احسان فراوانش بر آفريده ها گسترده

    و دست كرم او براى بخشش گشوده است.

    او را بر همه كارهايش مى ستاييم

    و براى نگهدارى حق الهى از او يارى مى طلبيم.

     

     ويژگى هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:


    و گواهى مى دهيم جز او خدايى نيست.

    و گواهى مى دهيم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست.

    او را فرستاد تا فرمان وى را آشكار و نام خدا را بر زبان راند.

    پس با امانت، رسالت خويش را به انجام رساند،

    و با راستى و درستى به راه خود رفت.

    و پرچم حق را در ميان ما به يادگار گذاشت،

    هر كس از آن پيشى گيرد از دين خارج و آن كس كه از آن عقب ماند هلاك گردد

    و هر كس همراهش باشد رستگار شود.

    راهنماى اين پرچم، با درنگ و آرامش سخن مى گفت،

    و دير و حساب شده به پا مى خاست،

    و آنگاه كه بر مى خاست سخت و چالاك، به پيش مى رفت،

    پس چون در اطاعت او در آمديد، و او را بزرگ داشتيد، مرگ او فرارسيد و خدا او را از ميان شما برد.

    پس از او چندان كه خدا خواهد زندگانى مى گذرانيد

    تا آن كه خدا شخصى را بر انگيزاند كه شما را متّحد سازد،

    و پراكندگى شما را جبران نمايد

    مردم به چيزى كه نيامده دل نبنديد،

    و از آن كه در گذشت مأيوس نباشيد، كه آن پشت كرده اگر يكى از پاهايش بلغزد، و ديگرى برقرار باشد شايد هر دو پا به جاى خود برگشته و استوار ماند.

     

     تداوم امامت تا ظهور امام زمان عليه السّلام


    آگاه باشيد، مثل آل محمّد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) چونان ستارگان آسمان است، اگر ستاره اى غروب كند، ستاره ديگرى طلوع خواهد كرد (تا ظهور صاحب الزمان عليه السّلام). گويا مى بينم در پرتو خاندان پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) نعمت هاى خدا بر شما تمام شده و شما به آنچه آرزو داريد رسيده ايد.

    .

    خطبه 100

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1399-05-06] [ 11:26:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی های پیامبر از منظر حضرت علی ...
    ویژگی های پیامبر از منظر حضرت علی

     خدا شناسی


    سپاس خدا را كه اوّل است، و چيزى پيش از او وجود نداشت،

    و آخر است و پس از او موجودى نخواهد بود،

    چنان آشكار است كه فراتر از او چيزى نيست،

    و چنان مخفى و پنهان است كه مخفى تر از او يافت نمى شود.

     

     ويژگى هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از منظر حضرت علی


    قرارگاه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بهترين قرارگاه و محل پرورش و خاندان او شريف ترين پايگاه است.

    در معدن بزرگوارى و گاهواره سلامت رشد كرد،

    دل هاى نيكوكاران شيفته او گشته، توجّه ديده ها به سوى اوست.

    خدا به بركت وجود او كينه ها را دفن كرد

    و آتش دشمنى ها را خاموش كرد.

    با او ميان دلها الفت و مهربانى ايجاد كرد

    و نزديكانى را از هم دور ساخت.

    انسان هاى خوار و ذليل و محروم در پرتو او عزّت يافتند،

    و عزيزانى خودسر ذليل شدند.

    گفتار او روشنگر واقعيّت ها،

    و سكوت او زبانى گويا بود.

    .

    خطبه96

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    ادامه »

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [شنبه 1399-05-04] [ 11:52:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی های دوران جاهلیت ...
    ویژگی های دوران جاهلیت

    دوران جاهليّت و نعمت بعثت


    خدا پيامبر اسلام را به هنگامى مبعوث فرمود كه ؛

    مردم در حيرت و سرگردانى بودند،

    در فتنه ها به سر مى بردند،

    هوى و هوس بر آنها چيره شده،

    و خود بزرگ بينى و تكبّر به لغزش هاى فراوانشان كشانده بود،

    و نادانيهاى جاهليّت پست و خوارشان كرده،

    و در امور زندگى حيران و سرگردان بودند،

    و بلاى جهل و نادانى دامنگيرشان بود.

     

    پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر حضرت علی

     

    پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در نصيحت و خيرخواهى نهايت تلاش را كرد،

    و آنان را به راه راست راهنمايى، و از راه حكمت و موعظه نيكو، مردم را به خدا دعوت فرمود.

    .

    خطبه 95

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀عصر جاهلیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:41:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      وصف پیامبر از زبان حضرت علی ...
    وصف پیامبر از زبان حضرت علی

     

     وصف خداى سبحان


    برتر و بزرگ است خدايى كه انديشه ‏هاى ژرف، حقيقت ذات او را نمى‏ توانند درك كنند،

    و گمان زيرك‏ها آن را نمى ‏يابد،

    آغازى است كه نهايتى ندارد تا به آخر رسد،

    و پايانى ندارد تا ايّام او سپرى گردد.

     

     وصف پيامبران آسمانى


    پيامبران را در بهترين جايگاه به وديعت گذارد،

    و در بهترين مكان‏ها استقرارشان داد.

    از صلب كريمانه پدران به رحم پاك مادران منتقل فرمود،

    كه هرگاه يكى از آنان درگذشت، ديگرى براى پيش برد دين خدا به پاخاست.

     

    وصف پيامبر اسلام و اهل بيت عليهم السّلام


    تا اينكه كرامت اعزام نبوّت از طرف خداى سبحان به حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيد.

    نهاد اصلى وجود او را از بهترين معادن استخراج كرد،

    و نهال وجود او را در اصيل‏ترين و عزيزترين سرزمين‏ها كاشت و آبيارى كرد،

    او را از همان درختى كه ديگر پيامبران و امينان خود را از آن آفريد به وجود آورد،

    كه عترت او بهترين عترت‏ها، و خاندانش بهترين خاندانها، و درخت وجودش از بهترين درختان است،

    در حرم أمن خدا روييد،

    و در آغوش خانواده كريمى بزرگ شد،

    شاخه ‏هاى بلند آن سر به آسمان كشيده كه دست كسى به ميوه آن نمى‏ رسيد.


    پس، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيشواى پرهيزگاران،

    و وسيله بينايى هدايت خواهان است،

    چراغى با نور درخشان، و ستاره ‏اى فروزان،

    و شعله‏ اى با برق‏هاى خيره كننده و تابان است،

    راه و رسم او با اعتدال،

    و روش زندگى او صحيح و پايدار،

    و سخنانش روشنگر حقّ و باطل، و حكم او عادلانه است.

    خدا او را زمانى مبعوث فرمود كه با زمان پيامبران گذشته فاصله طولانى داشت

    و مردم از نيكوكارى فاصله گرفته، و امّت‏ها به جهل و نادانى گرفتار شده بودند.

     

    خودسازی


    خدا شما را بيامرزد،

    اعمال نيكو بر أساس نشانه‏ هاى روشن انجام دهيد؛ زيرا كه راه، روشن است،

    و شما را به خانه أمن و أمان دعوت مى ‏كند.

    هم اكنون در دنيايى زندگى مى ‏كنيد كه مى ‏توانيد رضايت خدا را به دست آوريد. با مهلت و آسايش خاطرى كه داريد.

    اكنون نامه عمل سرگشاده،

    و قلم فرشتگان نويسنده در حركت است،

    بدن‏ها سالم و زبان‏ها گوياست،

    توبه مورد قبول و اعمال نيكو را مى ‏پذيرند.

    .

    خطبه 94

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-04-01] [ 12:28:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      وصف محبوبترین و زشترین انسانها از زبان حضرت علی ...
    وصف محبوبترین و زشترین انسانها از زبان حضرت علی

    بهترين بنده خدا 


    اى بندگان خدا همانا بهترين و محبوب ترين بنده نزد خدا، بنده اى است كه خدا او را در پيكار با نفس يارى داده است

    آن كس كه جامعه زيرين او اندوه، و لباس رويين او ترس از خداست

    چراغ هدايت در قلبش روشن شده

    و وسائل لازم براى روزى او فراهم آمده

    و دورى ها و دشوارى ها را بر خود نزديك و آسان ساخته است.

    حقايق دنيا را با چشم دل نگريسته،

    همواره به ياد خدا بوده و اعمال نيكو، فراوان انجام داده است.

    از چشمه گواراى حق سيراب گشته، چشمه اى كه به آسانى به آن رسيد و از آن نوشيده سيراب گرديد.

    راه هموار و راست قدم برداشته،

    پيراهن شهوات را از تن بيرون كرده،

    و جز يك غم، از تمام غم ها خود را مى رهاند،

    و از صف كور دلان و مشاركت با هواپرستان خارج شد،

    كليد باز كننده درهاى هدايت شد

    و قفل درهاى گمراهى و خوارى گرديد.

    راه هدايت را با روشن دلى ديد،

    و از همان راه رفت، و نشانه هاى آن را شناخت

    و از امواج سركش شهوات گذشت.

    به استوارترين دستاويزها و محكم ترين طناب ها چنگ انداخت،

    چنان به يقين و حقيقت رسيد كه گويى نور خورشيد بر او تابيد.

    در برابر خداوند خود را به گونه اى تسليم كرد كه هر فرمان او را انجام مى دهد

    و هر فرعى را به اصلش باز مى گرداند.

    چراغ تاريكى ها، و روشنى بخش تيرگى ها،

    كليد درهاى بسته و بر طرف كننده دشوارى ها،

    و راهنماى گمراهان در بيابان هاى سرگردانى است.

    سخن مى گويد، خوب مى فهماند،

    سكوت كرده به سلامت مى گذرد،

    براى خدا اعمال خويش را خالص كرده آن چنان كه خدا پذيرفته است،

    از گنجينه هاى آيين خدا و اركان زمين است.

     

    عدالت

    خود را به عدالت واداشته

    و آغاز عدالت او آن كه هواى نفس را از دل بيرون رانده است،

     

    حق را مى شناساند و به آن عمل مى كند.

    كار خيرى نيست مگر كه به آن قيام مى كند،

    و در هيچ جا گمان خيرى نبرده جز آن كه به سوى آن شتافته.

     

    قرآن


    اختيار خود را به قرآن سپرده،

    و قرآن را راهبر و پيشواى خود قرار داده است،

    هر جا كه قرآن بار اندازد فرود آيد،

    و هر جا كه قرآن جاى گيرد مسكن گزيند.

     


    وصف زشت ترين انسان، «عالم نمايان»


    و ديگرى كه او را دانشمند نامند امّا از دانش بى بهره است،

    يك دسته از نادانى ها را از جمعى نادان فرا گرفته،

    و مطالب گمراه كننده را از گمراهان آموخته، و به هم بافته،

    و دام هايى از طناب هاى غرور و گفته هاى دروغين بر سر راه مردم افكنده،

    قرآن را بر اميال و خواسته هاى خود تطبيق مى دهد،

    و حق را به هوس هاى خود تفسير مى كند.

    مردم را از گناهان بزرگ ايمن مى سازد،

    و جرائم بزرگ را سبك جلوه مى دهد.

    ادّعا مى كند از ارتكاب شبهات پرهيز دارد امّا در آنها غوطه مى خورد.

    مى گويد: از بدعت ها دورم، ولى در آنها غرق شده است.

    چهره ظاهر او چهره انسان، و قلبش قلب حيوان درنده است،

    راه هدايت را نمى شناسد كه از آن سو ببرود،

    و راه خطا و باطل را نمى داند كه از آن بپرهيزد، پس مرده اى است در ميان زندگان.

     


    جایگاه اهل البیت (علیهم السلام)


    مردم كجا مى رويد چرا از حق منحرف مى شويد؟

    پرچم هاى حق بر و نشانه هاى آن آشكار است،

    با اينكه چراغهاى هدايت روشنگر راهند، چون گمراهان به كجا مى رويد؟

    چرا سرگردانيد در حالى كه عترت پيامبر شما در ميان شماست،

    آنها زمامداران حق و يقينند،

    پيشوايان دين، و زبان هاى راستى و راستگويانند،

    پس بايد در بهترين منازل قرآن جايشان دهيد

    و همانند تشنگانى كه به سوى آب شتابانند، به سويشان هجوم ببريد.

     

     

    وصف پیامبر (صلی الله علیه و آله)


    اى مردم اين حقيقت را از خاتم پيامبران بياموزيد كه فرمود: «هر كه از ما مى ميرد، در حقيقت نمرده است و چيزى از ما كهنه نمى شود.
    پس آنچه نمى دانيد، نگوييد، زيرا بسيارى از حقايق در امورى است كه نا آگاهانه انكار مى كنيد. 

     

    علی از زبان علی


    مردم عذر خواهى كنيد از كسى كه دليلى بر ضدّ او نداريد، و آن كس من مى باشم،

    مگر من در ميان شما بر اساس «ثقل اكبر» كه قرآن است عمل نكردم و ثقل اصغر «عترت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» را در ميان شما باقى نگذاردم.

    مگر من پرچم ايمان را در بين شما استوار نساختم

    و از حدود و مرز حلال و حرام آگاهيتان ندادم

    مگر پيراهن عافيت را با عدل خود به اندام شما نپوشاندم

    و نيكى ها را با اعمال و گفتار خود در ميان شما رواج ندادم

    و ملكات اخلاق انسانى را به شما نشان ندادم.
    پس وهم و گمان خود را در آنجا كه چشم دل ژرفاى آن را مشاهده نمى كند، و فكرتان توانايى تاختن در آن راه ندارد، به كار نگيريد.

     


     اخبار غيبى نسبت به آينده بنى اميّه(معاویه)


    تا آن كه برخى از شما گمان مى برند كه دنيا به كام بنى اميّه شد،

    و همه خوبى ها را افزون به آنها سپرده و آنها را از سرچشمه خود سيراب كرده،

    و تازيانه و شمشيرشان از سر اين امّت كنار نخواهد رفت.

    كسانى كه چنين مى انديشند در اشتباهند،

    زيرا سهم بنى اميّه تنها جرعه اى از زندگى لذّت بخش است كه مدّتى آن را مى مكند سپس همه آنچه را كه نوشيدند بيرون مى ريزند.

     .

    خطبه87

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀عدالت در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-03-11] [ 11:27:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      چگونه زیستن برای آخرت از منظر حضرت علی ...
    چگونه زیستن برای آخرت از منظر حضرت علی

    صفت علم الهى


    خدا به تمام اسرار نهان آگاه و از باطن همه با خبر است، به همه چيز احاطه دارد، و بر همه چيز غالب و پيروز، و بر همه چيز تواناست.

     

    تقوا، خودسازی


    هر كس از شما در روزگارانى كه مهلت دارد به اعمال نيكو بپردازد

    پيش از آن كه مرگ فرا رسد، در ايّام فراغت پاك باشد،

    پيش از آن كه گرفتار شود، در ايّام رهايى نيكوكار باشد،

    پيش از آن كه مرگ گلوگاه او را بفشارد، پس براى خود و جايى كه مى ‏رود آماده باشد،

    و در اين دنيا كه محل كوچ كردن است، براى منزلگاه ابدى، توشه‏ اى بردارد.

     

    اى بندگان خدا!

    آن كس كه نسبت به خود خير خواهى او بيشتر است، در برابر خدا، از همه كس فرمانبردارتر است.

    و آن كس كه خويشتن را بيشتر مى فريبد، نزد خدا گناه كارترين انسان ها است،

    زيانكار واقعى كسى است كه خود را بفريبد.

    و آن كس مورد غبطه است و بر او رشك مى برند كه دين او سالم باشد.


    سعادتمند كسى است كه از زندگى ديگران عبرت آموزد،

    و شقاوتمند كسى است كه فريب هوا و هوس ها را بخورد.


    آگاه باشيد!

    رياكارى و تظاهر، هر چند اندك باشد شرك است،

    و همنشينى با هوا پرستان، ايمان را به دست فراموشى مى سپارد،

    و شيطان را حاضر مى كند.


    از دروغ بر كنار باشيد كه با ايمان فاصله دارد.

    راستگو در راه نجات و بزرگوارى است،

    اما دروغگو بر لب پرتگاه هلاك و خوارى است.
    حسد نورزيد كه حسد ايمان را چونان آتشى كه هيزم را خاكستر كند، نابود مى سازد.


    با يكديگر دشمنى و كينه توزى نداشته باشيد كه نابود كننده هر چيزى است.

    بدانيد كه آرزوهاى دور و دراز عقل را غافل و ياد خدا را به فراموشى مى سپارد.

    آرزوهاى ناروا را دروغ انگاريد كه آرزوها فريبنده اند و صاحبش فريب خورده.

     

    قرآن

    پس اى مردم!

    خدا را پروا كنيد، براى حفظ قرآن، كه از شما خواسته، و حقوقى كه نزد شما سپرده است.

     

    آفرینش انسان

    پس همانا خداى سبحان شما را بيهوده نيافريد، و به حال خود وا نگذاشت،

    و در گمراهى و كورى رها نساخته است،

    كردارتان را بيان فرموده،

    و از اعمال شما با خبر است

    و سر آمد زندگى شما را مشخّص كرد.

     

    قرآن و اوصاف پیامبر (صلی الله علیه و آله)


    و «كتابى بر شما نازل كرد كه روشنگر همه چيز است»

    پيامبرش را مدّتى در ميان شما قرار داد تا براى او و شما، دين را به اكمال رساند،

    و آنچه در قرآن نازل شد و مايه رضاى الهى است تحقّق بخشد.

    و با زبان پيامبرش، كارهاى خوشايند و ناخوشايند، بايدها و نبايدها را ابلاغ كرد،

    و اوامر و نواهى را آموزش داد، و راه عذر را بر شما بست و حجّت را تمام كرد. 

    پيش از كيفر، شما را تهديد كرد، و از عذاب هاى سختى كه در پيش روى داريد ترساند.

    پس باز مانده ايّام خويش را دريابيد،

     

    صبر

    و صبر و بردبارى در برابر ناروايى ها پيشه كنيد، چرا كه عمر باقى مانده برابر روزهاى زيادى كه به غفلت گذرانديد و روى گردان از پندها بوديد، بسيار كم است.

    به خود بيش از اندازه آزادى ندهيد، كه شما را به ستمگرى مى كشاند،

    و با نفس سازشكارى و سستى روا مداريد كه ناگهان در درون گناه سقوط مى كنيد.

     .

    خطبه 86

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀مراحل خلقت در نهج البلاغه, ◀صبر در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:04:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      خطبه غرّاء امام علی و اشک ریختن حاضران ...
    خطبه غرّاء امام علی و اشک ریختن حاضران

    خداشناسی

     

    الهى!
    ستايش خداوندى را سزاست، كه به قدرت، والا و برتر،و با عطا و بخشش نعمت ها به پديده ها نزديك است.

    اوست بخشنده تمام نعمت ها، و دفع كننده تمام بلاها و گرفتارى ها.

    او را مى ستايم در برابر مهربانى ها و نعمت هاى فراگيرش.

    به او ايمان مى آورم چون مبدأ هستى و آغاز كننده خلقت آشكار است.

    از او هدايت مى طلبم چون راهنماى نزديك است،

    و از او يارى مى طلبم كه توانا و پيروز است،

    و به او توكّل مى كنم چون تنها ياور و كفايت كننده است.

     

    پیامبر از زبان حضرت علی


    و گواهى مى دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست.

    او را فرستاده تا فرمان هاى خدا را اجرا كند و بر مردم حجّت را تمام كرده، آنها را در برابر اعمال ناروا بترساند.

     

    خداشناسی و رعایت تقوی


    سفارش مى كنم شما بندگان خدا را به تقواى الهى، كه براى بيدارى شما مثل هاى پند آموز آورده،

    و سر آمد زندگانى شما را معيّن فرمود،

    و لباس هاى رنگارنگ بر شما پوشانده،

    و زندگى پر وسعت به شما بخشيده،

    و با حسابگرى دقيق خود، بر شما مسلّط است.

    در برابر كارهاى نيكو، به شما پاداش مى دهد،

    و با نعمت هاى گسترده و بخشش هاى بى حساب، شما را گرامى داشته است،

    و با اعزام پيامبران و دستورات روشن، از مخالفت با فرمانش شما را بر حذر داشته است.

    تعداد شما را مى داند،

     

    دنیاشناسی

     

    و چند روزى جهت آزمايش و عبرت براى شما مقرّر داشته،

    كه در اين دنيا آزمايش مى گرديد، و برابر اعمال خود محاسبه مى شويد.

    آب دنياى حرام همواره تيره، و گل آلود است.

    منظره اى دل فريب و سر انجامى خطرناك دارد.

    فريبنده و زيباست اما دوامى ندارد.

    نورى است در حال غروب كردن،

    سايه اى است نابود شدنى،

    ستونى است در حال خراب شدن،

    آن هنگام كه نفرت دارندگان به آن دل بستند و بيگانگان به آن اطمينان كردند،

    چونان اسب چموش پاها را بلند كرده، سوار را بر زمين مى كوبد،

    و با دام هاى خود آنها را گرفتار مى كند،

    و تيرهاى خود را به سوى آنان، پرتاب مى نمايد،

    طناب مرگ به گردن انسان مى افكند،

    به سوى گور تنگ و جايگاه وحشتناك مى كشاند تا در قبر، محل زندگى خويش، بهشت يا دوزخ را بنگرد، و پاداش اعمال خود را مشاهده كند.

    و همچنان آيندگان به دنبال رفتگان خود گام مى نهند،

    نه مرگ از نابودى انسان دست مى كشد

    و نه مردم از گناه فاصله مى گيرند

    كه تا پايان زندگى و سر منزل فنا و نيستى آزادانه به پيش مى تازند.

     

    وصف آخرت


    تا آنجا كه امور زندگانى پياپى بگذرد، و روزگاران سپرى شود، و رستاخيز بر پا گردد،

    در آن زمان، انسانها را از شكاف گورها، و لانه هاى پرندگان، و خانه درندگان، و ميدان هاى جنگ، بيرون مى آورد كه با شتاب به سوى فرمان پروردگار مى روند،

    و به صورت دسته هايى خاموش، و صف هاى آرام و ايستاده حاضر مى شوند،

    چشم بيننده خدا آنها را مى نگرد، و صداى فرشتگان به گوش آنها مى رسد.

    لباس نياز و فروتنى پوشيده

    درهاى حيله و فريب بسته شده

    و آرزوها قطع گرديده است.

    دل ها آرام، صداها آهسته، عرق از گونه ها چنان جارى است كه امكان حرف زدن نمى باشد،

    اضطراب و وحشت همه را فرا گرفته،

    بانگى رعد آسا و گوش خراش، همه را لرزانده، به سوى پيشگاه عدالت، براى دريافت كيفر و پاداش مى كشاند.

     

    مراحل خلقت


    بندگانى كه با دست قدرتمند خدا آفريده شدند،

    و بى اراده خويش پديد آمده، پرورش يافتند،

    سپس در گهواره گور آرميده متلاشى مى گردند.

    و روزى به تنهايى سر از قبر بر مى آورند،

    و براى گرفتن پاداش به دقت حساب رسى مى گردند.

     

    خودسازی


    در اين چند روزه دنيا مهلت داده شدند تا در راه صحيح قدم بر دارند،

    راه نجات نشان داده شده تا رضايت خدا را بجويند،

    تاريكى هاى شك و ترديد از آنها برداشته شد،

    و آنها را آزاد گذاشته اند تا براى مسابقه در نيكوكارى ها، خود را آماده سازند، تا فكر و انديشه خود را به كار گيرند و در شناخت نور الهى در زندگانى دنيا تلاش كنند.

     

    تقوا


    وه!

    چه مثال هاى بجا، و پندهاى رسايى وجود دارد اگر در دل هاى پاك بنشيند، و در گوش هاى شنوا جاى گيرد، و با انديشه هاى مصمّم و عقل هاى با تدبير بر خورد كند.


    پس، از خدا چونان كسى پروا كنيد كه؛

    سخن حق را شنيد و فروتنى كرد،

    گناه كرد و اعتراف كرد،

    ترسيد و به اعمال نيكو پرداخت،

    پرهيز كرد و پيش تاخت،

    يقين پيدا كرد و نيكوكار شد،

    پند داده شد و آن را به گوش جان خريد،

    او را ترساندند و نافرمانى نكرد،

    به او اخطار شد و به خدا روى آورد،

    پاسخ مثبت داد و نيايش و زارى كرد، بازگشت و توبه كرد.

    در پى راهنمايان الهى رفت و پيروى كرد،

    راه نشانش دادند و شناخت،

    شتابان به سوى حق حركت كرده و از نافرمانى ها گريخت،

    سود طاعت را ذخيره كرد،

    و باطن را پاكيزه نگاه داشت،

    آخرت را آبادان و زاد و توشه براى روز حركت، هنگام حاجت

    و جايگاه نيازمندى، آماده ساخت،

    و آن را براى اقامتگاه خويش، پيشاپيش فرستاد.


    اى بندگان خدا براى هماهنگى با اهداف آفرينش خود، از خدا پروا كنيد، و آن چنان كه شما را پرهيز داد از مخالفت و نافرمانى خدا بترسيد، تا استحقاق وعده هاى خدا را پيدا كنيد، و از بيم روز قيامت بر كنار باشيد.

     

    مراحل خلقت انسان


    خدا گوش هايى براى پند گرفتن از شنيدنى ها،

    و چشم هايى براى كنار زدن تاريكى ها، به شما بخشيده است،

    و هر عضوى از بدن را اجزاء متناسب و هماهنگ عطا فرموده تا در تركيب ظاهرى صورت ها و دوران عمر با هم سازگار باشند،

    با بدن هايى كه منافع خود را تأمين مى كنند،

    و قلب هايى كه روزى را به سراسر بدن با فشار مى رسانند،

    و از نعمت هاى شكوهمند خدا برخوردارند،

    و در برابر نعمت ها شكر گزارند، و از سلامت خدادادى بهره مندند.

     

    خداشناسی و دنیا

     

    مدّت زندگى هر يك از شماها را مقدّر فرمود، و از شما پوشيده داشت،

    و از آثار گذشتگان عبرت هاى پند آموز براى شما ذخيره كرد،

    لذّت هايى كه از دنيا چشيدند،

    و خوشى ها و زندگى راحتى كه پيش از مرگ داشتند،

    سر انجام دست مرگ گريبان آنها را گرفت

    و ميان آنها و آرزوهايشان جدايى افكند

    آنها كه در روز سلامت چيزى براى خود ذخيره نكردند، و در روزگاران خوش زندگى عبرت نگرفتند.
    آيا خوشى هاى جوانى را جز ناتوانى پيرى در انتظار است؟

    و آيا سلامت و تندرستى را جز حوادث بلا و بيمارى در راه است؟

    و آيا آنان كه زنده اند جز فنا و نيستى را انتظار دارند؟

     

    مرگ و توصیف آخرت

    با اينكه هنگام جدايى و تپش دل ها نزديك است كه سوزش درد را چشيده،

    و شربت غصّه را نوشيده،

    و فرياد يارى خواستن برداشته،

    و از فرزندان و خويشاوندان خود، در خواست كمك كرده است.

    آيا خويشاوندان مى توانند مرگ را از او دفع كنند و آيا گريه و زارى آنها نفعى براى او دارد؟

    او را در سرزمين مردگان مى گذارند،

    و در تنگناى قبر تنها خواهد ماند.

    حشرات درون زمين، پوستش را مى شكافند،

    و خشت و خاك گور بدن او را مى پوساند،

    تند بادهاى سخت آثار او را نابود مى كند،

    و گذشت شب و روز، نشانه هاى او را از ميان بر مى دارد،

    بدن ها پس از آن همه طراوت متلاشى مى گردند،

    و استخوان ها بعد از آن همه سختى و مقاومت، پوسيده مى شوند.


    و ارواح در گرو سنگينى بار گناهانند،

    و در آنجاست كه به اسرار پنهان يقين مى كنند، امّا نه بر اعمال درستشان چيزى اضافه مى شود و نه از اعمال زشت مى توانند توبه كنند.

     

    خودسازی


    آيا شما فرزندان و پدران و خويشاوندان همان مردم نيستيد كه بر جاى پاى آنها قدم گذاشته ايد و از راهى كه رفتند مى رويد و روش آنها را دنبال مى كنيد؟

    امّا افسوس كه دلها سخت شده، پند نمى پذيرد،

    و از رشد و كمال باز مانده، و راهى كه نبايد برود مى رود،

    گويا آنها هدف پندها و اندرزها نيستند و نجات و رستگارى را در به دست آوردن دنيا مى دانند.


    بدانيد كه بايد از صراط عبور كنيد،

    گذرگاهى كه عبور كردن از آن خطرناك است، با لغزش هاى پرت كننده، و پرتگاه هاى وحشت زا، و ترس هاى پياپى.

     

    علماء در نهج البلاغه، تقوا


    از خدا چون خردمندان بترسيد كه دل را به تفكّر مشغول داشته،

    و ترس از خدا بدنش را فرا گرفته،

    و شب زنده دارى خواب از چشم او ربوده،

    و به اميد ثواب، گرمى روز را با تشنگى گذارنده،

    با پارسايى شهوات را كشته،

    و نام خدا زبانش را همواره به حركت در آورده.


    ترس از خدا را براى ايمن ماندن در قيامت پيش فرستاده،

    از تمام راه هاى جز راه حق چشم پوشيده،

    و بهترين راهى كه انسان را به حق مى رساند مى پيمايد.
    چيزى او را مغرور نساخته،

    و مشكلات و شبهات او را نابينا نمى سازد،

    مژده بهشت، و زندگى كردن در آسايش و نعمت سراى جاويدان و ايمن ترين روزها، او را خشنود ساخته است.

    با بهترين روش از گذرگاه دنيا عبور كرده،

    توشه آخرت را پيش فرستاده،

    و از ترس قيامت در انجام اعمال صالح پيش قدم شده است،

    ايام زندگى را با شتاب در اطاعت پروردگار گذرانده،

    و در فراهم آوردن خشنودى خدا با رغبت تلاش كرده،

    از زشتى ها فرار كرده،

    امروز رعايت زندگى فردا كرده،

    و هم اكنون آينده خود را ديده است.
    پس بهشت براى پاداش نيكوكاران سزاوار و جهنّم براى كيفر بدكاران مناسب است،

    و خدا براى انتقام گرفتن از ستمگران كفايت مى كند،

     

    قرآن

    و قرآن براى حجّت آوردن و دشمنى كردن، كافى است.

     

    خداشناسی


    سفارش مى كنم شما را به پروا داشتن از خدا،

    خدايى كه با ترساندن هاى مكرّر، راه عذر را بر شما بست، و با دليل و برهان روشن، حجت را تمام كرد.

     

    شیطان

    و شما را پرهيز داد از دشمنى شيطانى كه پنهان در سينه ها راه مى يابد،

    و آهسته در گوش ها راز مى گويد،

    گمراه و پست است،

    وعده هاى دروغين داده، در آرزوى آنها به انتظار مى گذارد،

    زشتى هاى گناهان را زينت مى دهد،

    گناهان بزرگ را كوچك مى شمارد،

    و آرام آرام دوستان خود را فريب داده، راه رستگارى را بر روى در بند شدگانش مى بندد،

    و در روز قيامت آنچه را كه زينت داده انكار مى كند،

    و آنچه را كه آسان كرده، بزرگ مى شمارد،

    و از آنچه كه پيروان خود را ايمن داشته بود، سخت مى ترساند.

     

    مراحل افرینش انسان


    مگر انسان، همان نطفه و خون نيم بند نيست كه خدا او را در تاريكى هاى رحم و خلاف هاى تو در تو، پديد آورد تا به صورت چنين در آمد،

    سپس كودكى شيرخوار شد،

    بزرگتر و بزرگتر شده تا نوجوانى رسيده گرديد،

    سپس او را دلى فراگير، و زبانى گويا، و چشمى بينا عطا فرمود تا عبرت ها را درك كند، و از بدى ها بپرهيزد،

    و آنگاه كه جوانى در حد كمال رسيد، و بر پاى خويش استوار ماند، گردن كشى آغاز كرد، و روى از خدا گرداند، و در بيراهه گام نهاد، در هوا پرستى غرق شد، و براى به دست آوردن لذّت هاى دنيا تلاش فراوان كرد، و سر مست شادمانى دنيا شد.


    هرگز نمى پندارد مصيبتى پيش آيد

    و بر اساس تقوى فروتنى ندارد،

    ناگهان سرمست و مغرور در اين آزمايش چند روزه،

    مرگ او را مى ربايد، او را كه در دل بد بختى ها، اندكى زندگى كرده، و آنچه را كه از دست داده عوضى به دست نياورده است،

    و آنچه از واجبات را كه ترك كرد، قضايش را بجا نياورد.

     

    مرگ و وصف آخرت


    درد مرگ او را فراگرفت،

    روزها در حيرت و سرگردانى، و شب ها با بيدارى و نگرانى مى گذراند.

    هر روز به سختى درد مى كشد،

    و هر شب رنج و بيمارى به سراغش مى رود،

    در ميان برادرى غم خوار، و پدرى مهربان و ناله كننده اى بى طاقت و بر سينه كوبنده اى گريان افتاده است.


    امّا او در حالت بيهوشى و سكرات مرگ، و غم و اندوه بسيار، و ناله دردناك، و درد جان كندن، با انتظارى رنج آور، دست به گريبان است.

    در حالى كه تسليم و آرام است، بر مى دارند، و بر تابوت مى گذارند.

    خسته و لاغر به سفر آخرت مى رود،

    كه فرزندان و برادران او را به دوش كشيده تا سر منزل غربت، آنجا كه ديگر او را نمى بينند،

    و آنجا كه جايگاه وحشت است، پيش مى برند.

    امّا هنگامى كه تشييع كنندگان بروند و مصيبت زدگان باز گردند، در گودال قبر نشانده، براى پرسش حيرت آور، و امتحان لغزش زا، زمزمه غم آلود دارد.


    و بزرگ ترين بلاى آنجا، فرود آمدن در آتش سوزان دوزخ و بر افروختگى شعله ها و نعره هاى آتش است،

    كه نه يك لحظه آرام گيرد تا استراحت كند،

    و نه آرامشى وجود دارد كه از درد او بكاهد،

    و نه قدرتى كه مانع كيفر او شود،

    نه مرگى كه او را از اين همه ناراحتى برهاند،

    و نه خوابى كه اندوهش را بر طرف سازد،

    در ميان انواع مرگ ها و ساعت ها مجازات گوناگون گرفتار است.

    به خدا پناه مى بريم.

     

    تقوی و خودسازی


    اى بندگان خدا!

    كجا هستند آنان كه ساليان طولانى در نعمت هاى خدا عمر گذراندند

    تعليمشان دادند و دريافتند،

    مهلتشان دادند و بيهوده روزگار گذراندند

    از آفات و بلاها دورشان داشتند اما فراموش كردند،

    زمانى طولانى آنها را مهلت دادند،

    نعمت هاى فراوان بخشيدند،

    از عذاب دردناك پرهيزشان دادند،

    و وعده هايى بزرگ از بهشت جاويدان به آنها دادند.


    اى مردم !

    از گناهانى كه شما را به هلاكت افكند،

    از عيب هايى كه خشم خدا را در پى دارد، بپرهيزيد.

    دارندگان چشمهاى بينا، و گوش هاى شنوا، و سلامت و كالاى دنيا آيا گريزگاهى هست يا رهايى و جاى امنى پناهگاهى و جاى فرارى هست؟

    آيا باز گشتى براى جبران وجود دارد؟

    نه چنين است پس كى باز مى گرديد؟

    به كدام سو مى رويد و به چه چيز مغرور مى شويد؟

    همانا بهره هر كدام از شما زمين به اندازه طول و عرض قامت شماست، آنگونه كه خاك آلوده بر آن خفته باشد.


    اى بندگان خدا !

    هم اكنون به اعمال نيكو پردازيد، تا ريسمان هاى مرگ بر گلوى شما سخت نشده،

    و روح شما براى كسب كمالات آزاد است،

    و بدن ها راحت، و در حالتى قرار داريد كه مى توانيد مشكلات يكديگر را حل كنيد.

    هنوز مهلت داريد، و جاى تصميم و توبه و باز گشت از گناه باقى مانده است.

    عمل كنيد پيش از آن كه در شدّت تنگناى وحشت و ترس و نابودى قرار گيريد،

    پيش از آن كه مرگ در انتظار مانده، فرا رسد، و دست قدرتمند خداى توانا شما را برگيرد.


    (سید رضی می گوید: وقتى كه امام اين خطبه را ايراد فرمود، بدنها به لرزه در آمد، اشكها سرازير و دل ها ترسان شد، كه جمعى آن را غرّاء ناميدند).

    .

    خطبه84

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀مراحل خلقت در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-03-04] [ 11:42:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پیامبر از زبان حضرت علی ...
    پیامبر از زبان حضرت علی

    حضرت علی به مردم را آموزش داد تا چگونه بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم درود فرستند.

    1. ويژگى هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:


    بار خدايا!

    اى گستراننده هر گسترده، و اى نگهدارنده آسمان ها، و اى آفريننده دل ها بر فطرت هاى خويش: دل هاى رستگار و دل هاى شقاوت زده.
    گرامى ترين درودها و افزون ترين بركات خود را بر محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده ات اختصاص ده،

    كه خاتم پيامبران گذشته،

    و گشاينده درهاى بسته

    و آشكار كننده حق با برهان است.
    دفع كننده لشكرهاى باطل،

    و درهم كوبنده شوكت گمراهان است،

    آن گونه كه بار سنگين رسالت را بر دوش كشيد،

    و به فرمانت قيام كرد،

    و به سرعت در راه خشنودى تو گام برداشت، حتّى يك قدم به عقب برنگشت، و اراده او سست نشد.


    و در پذيرش و گرفتن وحى، نيرومند بود،

    حافظ و نگهبان عهد و پيمان تو بود،

    و در اجراى فرمانت تلاش كرد تا آنجا كه نور حق را آشكار، و راه را براى جاهلان روشن ساخت،

    و دل هايى كه در فتنه و گناه فرو رفته بودند هدايت شدند.


    پرچم هاى حق را بر افراشت.

    و احكام نورانى را بر پا كرد،

    پس او پيامبر امين،

    و مورد اعتماد،

    و گنجينه دار علم نهان تو،

    و شاهد روز رستاخيز،

    و بر انگيخته تو براى بيان حقائق،

    و فرستاده تو به سوى مردم است.


    2. دعا براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:


    پروردگارا!

    براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در سايه لطف خود جاى با وسعتى بگشاى،

    و از فضل و كرمت پاداش او را فراوان گردان.


    خداوندا !

    كاخ آيين او را از هر بنايى برتر

    و مقام او را در پيشگاه خود گرامى تر گردان

    و، نورش را كامل گردان،

    و پاداش رسالت او را پذيرش گواهى و شفاعت و قبول گفتار او قرار ده؛ زيرا كه داراى منطقى عادلانه، و راه جدا كننده حق از باطل بود.


    بار خدايا!

    بين ما و پيغمبرت در نعمت هاى جاويدان، و زندگانى خوش، و آرزوهاى بر آورده، و خواسته هاى به انجام رسيده، در كمال آرامش، و در نهايت اطمينان، همراه با مواهب و هداياى با ارزش، جمع گردان.

    .

    خطبه 72

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل بیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [پنجشنبه 1399-02-18] [ 11:03:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نفرین حضرت علی ...
    نفرین حضرت علی

    (در سال 40 هجرى سحرگاهى كه ضربت خورد، فرمود).


    شكوه ها با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:


    همان گونه كه نشسته بودم، خواب چشمانم را ربود،

    رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را ديدم، پس گفتم اى رسول خدا، از امّت تو چه تلخى ها ديدم و از لجبازى و دشمنى آنها چه كشيدم.

    پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: نفرينشان كن.

    گفتم: خدا بهتر از آنان را به من بدهد، و به جاى من شخص بدى را بر آنها مسلّط گرداند.

    .

    خطبه70

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 09:47:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علی از زبان علی ...
    علی از زبان علی

    در سال 36 هجرى به هنگام عزيمت به شهر بصره، جهت جنگ با ناكثين در سرزمين ذى قار، فرمود.


     
    1. علی از زبان علی
    ابن عباس مى گويد در سرزمين «ذى قار»، خدمت امام رفتم كه داشت كفش خود را پينه مى زد، تا مرا ديد، فرمود: قيمت اين كفش چقدر است؟ گفتم بهايى ندارد. فرمود: به خدا سوگند، همين كفش بى ارزش نزد من از حكومت بر شما محبوب تر است مگر اينكه حقّى را با آن به پا دارم، يا باطلى را دفع نمايم.

     

    2.پیامبر از زبان علی

    آنگاه از خيمه بيرون آمد و براى مردم چنين خطبه خواند؛
    همانا خداوند هنگامى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را مبعوث فرمود كه هيچ كس از عرب، كتاب آسمانى نداشت، و ادّعاى پيامبرى نمى كرد.
    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مردم جاهلى را تا به جايگاه كرامت انسانى پيش برد و به رستگارى رساند، كه سر نيزه هايشان كندى نپذيرفت و پيروز شدند و جامعه آنان استحكام گرفت.


     
    3. علی از زبان علی


    به خدا سوگند من از پيشتازان لشكر اسلام بودم تا آنجا كه صفوف كفر و شرك تار و مار شد.
    هرگز ناتوان نشدم و نترسيدم، هم اكنون نيز همان راه را مى روم، پرده باطل را مى شكافم تا حق را از پهلوى آن بيرون آورم. 

    مرا با قريش چه كار. به خدا سوگند، آن روز كه كافر بودند با آنها جنگيدم، و هم اكنون كه فريب خورده اند، با آنها مبارزه مى كنم. ديروز با آنها زندگى مى كردم و امروز نيز گرفتار آنها مى باشم.
    به خدا سوگند قريش از ما انتقام نمى گيرد جز به آن علّت كه خداوند ما را از ميان آنان برگزيد و گرامى داشت. ما هم آنان را در زندگى خود پذيرفتيم، پس چنان بودند كه شاعر گفته است: 
    «به جان خودم سوگند، هر صبح از شير صاف نوشيدى. و سر شير و خرماى بى هسته خوردى. 
    ما اين مقام و عظمت را به تو بخشيديم در حالى كه بلند مرتبت نبودى. و در اطراف تو با سواران خود تا صبح نگهبانى داديم و تو را حفظ كرديم».

    خطبه33

    نهج البلاغه

    .

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه
    [دوشنبه 1398-11-21] [ 11:04:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پیامبر و عصر جاهلیت ...
    پیامبر و عصر جاهلیت

    ويژگى هاى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله


    و شهادت مى دهم كه محمّد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) بنده خدا و فرستاده اوست. خداوند او را با دينى آشكار، و نشانه اى پايدار و قرآنى نوشته شده و استوار و نورى درخشان و چراغى تابان و فرمانى آشكار كننده فرستاد تا شك و ترديدها را نابود سازد و با دلائل روشن استدلال كند، و با آيات الهى مردم را پرهيز دهد، و از كيفرهاى الهى بترساند.

     

    شناخت عصر جاهليّت


    خدا پيامبر اسلام را زمانى فرستاد كه مردم در فتنه ها گرفتار شده، رشته هاى دين پاره شده و ستون هاى ايمان و يقين ناپايدار بود.

    در اصول دين اختلاف داشته، و امور مردم پراكنده بود، راه رهايى دشوار و پناهگاهى وجود نداشت، چراغ هدايت بى نور، و كور دلى همگان را فرا گرفته بود.

     

    شیطان


    خداى رحمان معصيت مى شد و شيطان يارى مى گرديد، ايمان بدون ياور مانده و ستون هاى آن ويران گرديده و نشانه هاى آن انكار شده، راه هاى آن ويران و جاده هاى آن كهنه و فراموش گرديده بود.
    مردم جاهلى شيطان را اطاعت مى كردند و به راه هاى او مى رفتند و در آبشخور شيطان سيراب مى شدند. با دست مردم جاهليت، نشانه هاى شيطان، آشكار و پرچم او بر افراشته گرديد.


    فتنه ها، مردم را لگد مال كرده و با سم هاى محكم خود نابودشان كرده و پا بر جا ايستاده بود. امّا مردم حيران و سرگردان، بى خبر و فريب خورده، در كنار بهترين خانه (كعبه) و بدترين همسايگان (بت پرستان) زندگى مى كردند. خواب آنها بيدارى، و سرمه چشم آنها اشك بود، در سرزمينى كه دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامى بود.

     

    سيماى فاسدان


    برابر فاسدانى كه تخم گناه افشاندند، و با آب غرور و فريب آبيارى كردند، و محصول آن را كه جز عذاب و بدبختى نبود برداشتند.

    خطبه2

    نهج البلاغه

    .

    .

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀نبوت در نهج البلاغه, ◀عصر جاهلیت در نهج البلاغه
    [چهارشنبه 1398-08-29] [ 10:48:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نبوت در نهج البلاغه ...
    نبوت در نهج البلاغه

    فلسفه بعثت پیامبران (نبوت عامّه)

     

    شیطان
    و خداى سبحان از فرزندان او پيامبرانى برگزيد. خدا پيمان وحى را از پيامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه كه در عصر جاهليت ها بيشتر مردم، پيمان خدا را ناديده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و برابر او به خدايان دروغين روى آوردند، و شيطان مردم را از معرفت خدا باز داشت و از پرستش او جدا كرد.

    خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چندگاه، متناسب با خواسته هاى انسان ها، رسولان خود را پى در پى اعزام كرد تا وفادارى به پيمان فطرت را از آنان باز جويند و نعمت هاى فراموش شده را به ياد آورند و با ابلاغ احكام الهى، حجّت خدا را بر آنها تمام نمايند و توانمندى هاى پنهان شده عقل ها را آشكار سازند و نشانه هاى قدرت خدا را معرّفى كنند،.

    مانند: سقف بلند پايه آسمان ها بر فراز انسان ها، گاهواره گسترده زمين در زير پاى آنها، و وسائل و عوامل حيات و زندگى، و راه هاى مرگ و مردن، و مشكلات و رنج هاى پير كننده، و حوادث پى در پى، كه همواره بر سر راه آدميان است.


    خداوند هرگز انسان ها را بدون پيامبر، يا كتابى آسمانى، يا برهانى قاطع، يا راهى استوار، رها نساخته است، پيامبرانى كه با اندك بودن ياران، و فراوانى انكار كنندگان، هرگز در انجام وظيفه خود كوتاهى نكردند.


    بعضى از پيامبران، بشارت ظهور پيامبر آينده را دادند و برخى ديگر را پيامبران گذشته معرّفى كردند. بدين گونه قرن ها پديد آمد، و روزگاران سپرى شد، پدران رفتند و فرزندان جاى آنها را گرفتند.

     

    فلسفه بعثت پیامبر خاتم، صلی الله علیه وآله (نبوت خاصّه)


    تا اين كه خداى سبحان، براى وفاى به وعده خود، و كامل گردانيدن دوران نبوّت، حضرت محمّد (كه درود خدا بر او باد) را مبعوث كرد، پيامبرى كه از همه پيامبران پيمان پذيرش نبوّت او را گرفته بود، نشانه هاى او شهرت داشت، و تولّدش بر همه مبارك بود.

    در روزگارى كه مردم روى زمين داراى مذاهب پراكنده، خواسته هاى گوناگون، و روش هاى متفاوت بودند: عدّه اى خدا را به پديده ها تشبيه كرده و گروهى نام هاى ارزشمند خدا را انكار و به بت ها نسبت مى دادند، و برخي به غير خدا اشاره مى كردند.

    پس خداى سبحان، مردم را به وسيله محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از گمراهى نجات داد و هدايت كرد، و از جهالت رهايى بخشيد. سپس ديدار خود را براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر گزيد، و آنچه نزد خود داشت براى او پسنديد و او را با كوچ دادن از دنيا گرامى داشت، و از گرفتارى ها و مشكلات رهايى بخشيد و كريمانه قبض روح كرد.

    خطبه1

    نهج البلاغه

    .

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀نبوت در نهج البلاغه
    [سه شنبه 1398-08-28] [ 08:03:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      نامه به مردم مصر ...
    نامه به مردم مصر

    ??نامه ی حضرت علی به مردم مصر که آن را همراه مالک اشتر رحمه الله علیه -هنگامی که او را حاکم مصر کرد -فرستاد.

     

    ?پیامبر صلی الله علیه و آله


    اما بعد!
    خداوند سبحان محمد صلی الله علیه و آله را فرستاد که برای جهانیان بیم دهنده و بر پیامبران گواه باشد . چون رسول خدا درگذشت مسلمانان پس از او درباره ی خلافت به نزاع پرداختند.

     

    ?علی از زبان علی


    به خدا سوگند! هرگز تصور نمی کردم که عرب پس از درگذشت پیامبر، خلافت را از خاندان او برگرداند یا پس از پیامبر آن را از من دور کند. مرا به درد و فریاد نیاورد مگر شتافتن مردم به سوی فلان برای بیعت کردن با او.
    من مدتی دست از بیعت کشیدن تا آنکه دیدم گروهی از مردم از اسلام برگشتند و مردم را به نابود کردن دین محمد فرا می خوانند.
    پس ترسیدم که اگر اسلام و مسلمانان را یاری نکنم رخنه ای در دین یا ویرانی ایی در آن خواهم دید که مصیبت آن بر من بزرگتر از محروم شدن از حکومت بر شماست. حکومتی که متاع چند روزه ی دنیاست و همچون سرابی دست خوش زوال خواهد شد یا مانند ابر از هم خواهد پاشید . پس در میان آن آشوب و بلوا قیام کردم تا آنکه باطل نابود شد و از بین رفت و دین استوار و پابرجا گردید.

    به خدا سوگند!

    اگر به تنهایی با دشمنان مواجهه می شدم و آنان تمام زمین را پر کرده بودند نه باک داشتم و نه می ترسیدم ؛ زیرا از گمراهی ای که ایشان در آن هستند و هدایتی که خود بر آن هستم، نیک آگاهم و از جانب پروردگارم بر یقینم.
    من آرزومند دیدار خدایم و در انتظار و امیدوار به ماداش نیک او هستم.


    اما دریغم می آید که حکومت این امت به دست بی خردان و بدکاران آنان افتد و مال خدا را میان خود دست به دست بگردانند و بندگان خدا را به بردگی گیرند و با صاحان بجنگند و فاسقان را همدست خود سازند ؛ زیرا از اینان کسی است که در میان شما شراب حرام نوشید [ولید بن عقبه] و حد اسلام بر او جاری شد و از اینان کسی است که تا اندک مالی نگرفت اسلام نیاورد.


    اگر از حکومت این کسان بر شما بیم نداشتم شما را بر نمی انگیختم و سرزنش نمی کردم و فرا نمی خواندم و تحریض نمی کردم و آنگاه که سرباز زدید و سستی نشان دادید ، رهایتان می کردم.

     

    جهاد


    مگر نمی بینید به مرزهایتان دست انداخته اند و شهرهایتان را اشغال و سرزمین هایتان را تصرف کرده اند و شهرهایتان در جنگ فرو رفته است؟!
    خدا شما را بیامرزد ! به سوی جنگ با دشمنانتان حرکت کنید، در خانه و کاشانه ی خود نمانید که به ستم گرفتار شوید و به ذلت بازگشته پست ترین چیز نصیب شما گردد.
    مرد جنگی همیشه بیدار است و هرکس بخوابد دشمن از او در خواب نمی شود.
    والسلام

    .

    .

    نامه ی62

    نهج البلاغه

    .

    .

    موضوعات: ◀ مالک اشتر در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه
    [دوشنبه 1398-05-21] [ 08:15:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      پیامبر و علی ...
    پیامبر و علی

    ?بخشی از نامه حضرت علی به عثمان بن حنیف کارگزار بصره

    من و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چونان روشنايى يك چراغيم، يا چون آرنج به يك بازو پيوسته ايم.
    .
    .
    نامه45
    نهج البلاغه
    .
    .
    سایت اهل البیت

    موضوعات: ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه
    [دوشنبه 1398-04-03] [ 06:18:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم