راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • مجموعه روایات در باره نیت
  • مجموعه روایات درباره رابطه ایمان، اسلام و یقین
  • مجموعه روایات درباره اسلام
  • مجموعه درجات ایمان
  • فرق اسلام و ایمان
  • چه کسی شایسته امامت است؟
  • نحوه برخورد با دنیا از منظر امامان معصوم علیهم السلام
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای پنجاه و دوم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای چهل و دوم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای چهلم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و سوم)
  • حقیقت دنیا
  • غیبت نتیجه ناتوانی
  • روش برخورد با دنیا
  • دنیاشناسی
  • تکبر و یاد مرگ
  • 5 پند مهم از امام علی
  • نحوه استفاده از دنیا و بدست آوردن روزی
  • مرگ و معاد در قرآن
  • راه مشاهده حرام های دنیا
  • ماهیت دنیا
  • پاداش و عذابی که احدی از آن خبر ندارد
  • سه پند مهم امام علی
  • احساس مرگ در یک قدمی
  • کلام پرتکرار امام علی بر روی منبرها
  • راه خودسازی
  • روش تسليت گفتن امام علی
  • بزرگترین عیب
  • رابطه مرگ و آرزو
  • تقوی در خلوت گاه
  • کسی که خوارج را فریفت
  • جامعیت قرآن
  • نفرین امام علی
  • ایمان و وعده های الهی
  • نگهبانی اجل
  • فرزندان دنیا
  • نقش استقامت در راست کردن کجی ها
  • بهترین روش زندگی در دنیا
  • نحوه عملکرد ایمان در قلب
  • خداشناسى در حوادث روزگار
  • نحوه برخورد با نعمت ها
  • مسؤوليّت نعمت هاى الهى
  • نهی از آغاز جنگ
  • رفتارهای ضد تقوی
  • اندیشه درست
  • ضرورت خودسازی
  • مرگ
  • طلحه و زبیر در نگاه امام علی
  • فرشته های محافظ
  • ماهیت دنیا و بخیلان



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      ویژگی یاران امام علی از زبان خود او ...
    ویژگی یاران امام علی از زبان خود او

    (يكى از ياران امام، نوف بكّالى نقل كرد كه امام در سال 40 هجرى در اواخر زندگى خود در شهر كوفه بر روى سنگى كه جعدة بن هبيره مخزومى آماده كرد ايستاد، در حالى كه پيراهنى خشن از پشم بر تن، و شمشيرى با ليف خرما بر گردن، و كفشى از ليف خرما در پا، و بر پيشانى او پينه از كثرت سجود آشكار بود فرمود):

     

    وصف خداوند متعال


    ستايش خداوندى را سزاست كه سر انجام خلقت، و پايان كارها به او باز مى گردد.

    خدا را بر احسان بزرگش، و برهان آشكار، و فراوانى فضل و آنچه بدان بر ما منّت نهاده است مى ستاييم،

    ستايشى كه حق او را اداء كند،

    و شكر شايسته او را به جا آورد،

    به ثواب الهى ما را نزديك گرداند

    و موجب فراوانى نيكى و احسان او گردد.

    از خدا يارى مى طلبيم،

    يارى خواستن كسى كه به فضل او اميدوار،

    و به بخشش او آرزومند،

    و به دفع زيانش مطمئن،

    و به قدرت او معترف،

    و به گفتار و كردار پروردگار اعتقاد دارد.

    به او ايمان مى آوريم،

    ايمان كسى كه با يقين به او اميدوار،

    و با اعتقاد خالص به او توجّه دارد،

    و با ايمانى پاك در برابرش كرنش مى كند،

    و با اخلاص به يگانگى او اعتقاد دارد،

    و با ستايش فراوان خدا را بزرگ مى شمارد،

    و با رغبت و تلاش به او پناهنده مى شود.

     

    راههاى خداشناسى


    خدا از كسى متولّد نشد تا در عزّت و توانايى داراى شريك باشد،

    فرزندى ندارد تا وارث او باشد،

    وقت و زمان از او پيشى نگرفت،

    و زيادى و نقصان در او راه ندارد.

    خدا با نشانه هاى تدبير استوار، و خواسته هاى حكيمانه در خلق نظام احسن، در برابر غفلت ها، آشكارا جلوه كرده است.

    از نشانه هاى آفرينش او، خلقت آسمان هاى پا بر جا بدون ستون و تكيه گاه است.

    آسمانها را به اطاعت خويش دعوت و آنها بدون درنگ اجابت كردند،

    اگر اقرار آسمان ها به پروردگارى او، و اعترافشان در اطاعت و فرمانبردارى از او نبود،

    هرگز آسمان ها را محل عرش خويش و جايگاه فرشتگان، و بالا رفتن سخنان پاك و اعمال نيك و صالح بندگانش قرار نمى داد.

    ستارگان را نشانه هاى هدايتگر بيابان ماندگان سرگردان قرار داد تا به وسيله آنها راهنمايى شوند،

    ستارگانى كه پرده هاى تاريك شب مانع نور افشانى آنها نمى گردد،

    و نمى تواند از نور افشانى و تلألؤ ماه در دل آسمان جلوگيرى كند.

    پس پاك است خدايى كه پوشيده نيست بر او سياهى تيره و تار بر روى ناهموارى هاى زمين،

    و قلّه هاى كوتاه و بلند كوه ها،

    و نه غرّش رعد در كرانه آسمان،

    و نه درخشش برق در لابلاى ابرها،

    و نه وزش بادهاى تند و طوفان،

    و نه ريزش برگ ها بر اثر بارش باران،

    و نه محل سقوط قطرات باران، و نه مسير كشيده شدن دانه ها به وسيله مورچگان،

    و نه غذاهاى كوچك ناديدنى پشّه ها،

    و نه آنچه كه در شكم حيوانات مادّه در حال رشد است (خدا به همه آنها آگاه است).

     

    حمد و سپاس خداوندى را سزاست كه همواره وجود داشت،

    پيش از آن كه كرسى يا عرش، آسمان يا زمين، جن يا انس، پديد آيند.

    خداوندى كه ذات او را فكرها و عقل هاى ژرف انديش نتوانند بشناسند،

    و با نيروى انديشه اندازه اى براى او نتوانند تصوّر كنند.

    هيچ سؤال كننده اى او را به خود مشغول نسازد،

    و فراوانى عطا و بخشش از دارايى او نكاهد،

    براى ديدن به چشم مادّى نياز ندارد،

    و در مكانى محدود نمى شود.

    همسر و همتايى ندارد،

    و با تمرين و تجربه نمى آفريند،

    و با حواس درك نشود،

    و با مردم مقايسه نگردد،

    خدايى كه بدون اعضاء و جوارح و زبان و كام با حضرت موسى عليه السّلام سخن گفت

    و آيات بزرگش را به او شناساند.

    اى كسى كه براى توصيف كردن پروردگارت به زحمت افتاده اى،

    اگر راست مى گويى جبرئيل و ميكاييل و لشكرهاى فرشتگان مقرّب را وصف كن،

    كه در بارگاه قدس الهى سر فرود آورده اند،

    و عقل هايشان در درك خدا، سرگردان و درمانده است،

    تو چيزى را مى توانى با صفات آن درك كنى كه داراى شكل و اعضاى و جوارح و داراى عمر محدود و أجل معيّن باشد.

    پس جز اللّه خدايى نيست

    كه هر تاريكى را به نور خود روشن كرد،

    و هر چه را كه جز به نور او روشن بود به تاريكى كشاند.

     

     سفارش به تقوا و یاد مرگ


    اى بندگان خدا!

    شما را به پرهيزكارى و ترس از خدايى سفارش مى كنم كه بر شما جامه ها پوشانيد،

    و وسائل زندگى شما را فراهم كرد.

    اگر راهى براى زندگى جاودانه وجود مى داشت،

    يا از مرگ گريزى بود،

    حتما سليمان بن داوود عليه السّلام چنين مى كرد،

    او كه خداوند حكومت بر جنّ و انس را همراه با نبوّت و مقام بلند قرب و منزلت، در اختيارش قرار داد.

    امّا آنگاه كه پيمانه عمرش لبريز و روزى او تمام شد،

    تيرهاى مرگ از كمان هاى نيستى بر او باريدن گرفت،

    و خانه و ديار از او خالى گشت،

    خانه هاى او بى صاحب ماند،

    و ديگران آنها را به ارث بردند.

    مردم براى شما در تاريخ گذشته درس هاى عبرت فراوان وجود دارد

    كجايند عمالقه و فرزندانشان (پادشاهان عرب در يمن و حجاز)؟

    كجايند فرعون ها و فرزندانشان؟

    كجايند مردم شهر رس (درخت پرستانى كه طولانى حكومت كردند) آنها كه پيامبران خدا را كشتند، و چراغ نورانى سنّت آنها را خاموش كردند، و راه و رسم ستمگران و جبّاران را زنده ساختند؟

    كجايند آنها كه با لشكرهاى انبوه حركت كردند و هزاران تن را شكست دادند، سپاهيان فراوانى گرد آوردند، و شهرها ساختند؟

     

     وصف حضرت مهدى (عجّل الله تعالى فرجه الشريف)


    زره دانش بر تن دارد،

    و با تمامى آداب، و با توجّه و معرفت كامل آن را فرا گرفته است،

    حكمت گمشده اوست

    كه همواره در جستجوى آن مى باشد،

    و نياز اوست كه در به دست آوردنش مى پرسد.

    در آن هنگام كه اسلام غروب مى كند

    و چونان شترى در راه مانده دم خود را به حركت در آورده، گردن به زمين مى چسباند.

    او پنهان خواهد شد (دوران غيبت صغرى و كبرى)

    او باقى مانده حجّت هاى الهى،

    و آخرين جانشين از جانشينان پيامبران است.

     

    علی از زبان علی ( پند و اندرز ياران)


    اى مردم!

    من پند و اندرزهايى كه پيامبران در ميان امّت هاى خود داشتند در ميان شما نشر دادم،

    و وظايفى را كه جانشينان پيامبران گذشته در ميان مردم خود به انجام رساندند، تحقّق بخشيدم.

    با تازيانه شما را ادب كردم نپذيرفتيد،

    به راه راست نرفتيد،

    و با هشدارهاى فراوان شما را خواندم ولى جمع نشديد.

    شما را به خدا آيا منتظريد رهبرى جز من با شما همراهى كند و راه حق را به شما نشان دهد؟


    آگاه باشيد!

    آنچه از دنيا روى آورده بود پشت كرد،

    و آنچه پشت كرده بود روى آورد،

    و بندگان نيكوكار خدا آماده كوچ كردن شدند،

    و دنياى اندك و فانى را با آخرت جاويدان تعويض كردند.

     

     ویژگی ياران امام علی


    آرى! آن دسته از برادرانى كه در جنگ صفّين خونشان ريخت، هيچ زيانى نكرده اند،

    گر چه امروز نيستند تا خوراكشان غم و غصّه، و نوشيدنى آنها خونابه دل باشد.


    به خدا سوگند!

    آنها خدا را ملاقات كردند، كه پاداش آنها را داد

    و پس از دوران ترس، آنها را در سراى امن خود جايگزين فرمود.

    كجا هستند برادران من كه بر راه حق رفتند، و با حق در گذشتند؟

    كجاست عمّار ؟

    و كجاست پسر تيهان (مالك بن تيهان انصارى) ؟

    و كجاست ذو الشّهادتين (خزيمة بن ثابت كه پيامبر شهادت او را دو شهادت دانست) ؟

    و كجايند همانند آنان از برادرانشان كه پيمان جانبازى بستند، و سرهايشان را براى ستمگران فرستادند؟

    (پس دست به ريش مبارك گرفت و زمانى طولانى گريست و فرمود):


    دريغا از برادرانم!

    كه قرآن را خواندند، و بر أساس آن قضاوت كردند،

    در واجبات الهى انديشه كرده و آنها را بر پاداشتند،

    سنّت هاى الهى را زنده و بدعت ها را نابود كردند،

    دعوت جهاد را پذيرفته و به رهبر خود اطمينان داشته و از او پيروى كردند.


    (سپس با بانگ بلند فرمود):

    جهاد جهاد بندگان خدا،

    من امروز لشكر آماده مى كنم،

    كسى كه مى خواهد به سوى خدا رود همراه ما خارج شود.

    (نوف گفت: براى حسين عليه السّلام ده هزار سپاه، و براى قيس بن سعد ده هزار سپاه، و براى ابو ايّوب ده هزار سپاه قرار داد، و براى ديگر فرماندهان نيز سپاهى معيّن كرد، و آماده بازگشت به صفّين بود كه قبل از جمعه، ابن ملجم ملعون به امام ضربت زد، و لشكريان به خانه ها باز گشتند، و ما چون گوسفندانى بوديم كه شبان خود را از دست داده و گرگ ها از هر سو براى آنان دهان گشوده بودند).

    .

    خطبه 182

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ویژگی های اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی, حکومت امام مهدی (عج)
    [چهارشنبه 1399-06-05] [ 05:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      حقیقت افرادی که به خوارج پیوستند ...
    حقیقت افرادی که به خوارج پیوستند

    (در سال 38 هجرى در آستانه جنگ نهروان امام فردى را فرستاد تا گروهى از كوفيان كه قصد ملحق شدن به لشكر خوارج را داشتند و ترسناك بودند بپايد،

    از او پرسيد «ايمن شدند و بر جاى ماندند يا ترسيدند و فرار كردند؟،

    مرد گفت «ترسيدند و به خوارج پيوستند»

    فرمود: از رحمت خدا دور باشند چونان قوم ثمود.

    آگاه باشيد!

    اگر نيزه ها به سوى آنان راست شود

    و شمشيرها بر سرشان فرود آيد،

    از گذشته خود پشيمان خواهند شد.

    امروز شيطان آنها را به تفرقه دعوت كرد،

    و فردا از آنها بيزارى مى جويد،

    و از آنها كنار خواهد كشيد.

    همين ننگ آنان را كافى است كه از هدايت گريختند

    و در گمراهى و كورى فرو رفتند،

    راه حق را بستند،

    و در حيرت و سرگردانى ماندند.

    .

    خطبه 181

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خوارج در نهج البلاغه, ◀جنگ نهروان در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [سه شنبه 1399-06-04] [ 12:51:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علی از زبان علی ...
    علی از زبان علی

    (در سال 38 هجرى جهت كمك به محمّد بن ابى بكر در مصر در نكوهش ياران ايراد كرد).

     

    علی از زبان علی (جهاد)


    خدا را بر آنچه كه خواسته و هر كار كه مقدّر فرموده ستايش مى كنم،

    و او را بر اين گرفتار شدنم به شما كوفيان مى ستايم.

    اى مردمى كه هر گاه فرمان دادم اطاعت نكرديد،

    و هر زمان شما را دعوت كردم پاسخ نداديد،

    هر گاه شما را مهلت مى دهم در بيهودگى فرو مى رويد،

    و در هنگامه جنگ سست و ناتوانيد،

    اگر مردم اطراف امام خود جمع شوند طعنه زده،

    و اگر شما را براى حل مشكلى بخوانند سرباز مى زنيد.

    پدر مباد دشمنان شما را براى پيروزى منتظر چه چيزى هستيد؟

    چرا براى گرفتن حق خود جهاد نمى كنيد؟

    آيا در انتظار مرگ يا ذلّت هستيد؟


    به خدا سوگند!

    اگر مرگ من فرا رسد -كه حتما خواهد رسيد- بين من و شما جدايى خواهد افتاد،

    در حالى كه من از همنشينى با شما ناراحت، و حضورتان براى من بى فايده بود.

     

    معاویه و عمر و عاص لعنه الله علیهما

     

    خدا خيرتان دهد!

    آيا دينى نيست كه شما را گرد آورد؟

    آيا غيرتى نيست كه شما را براى جنگ با دشمن بسيج كند؟

    شگفت آور نيست كه معاويه انسان هاى جفا كار پست را مى خواند

    و آنها بدون انتظار كمك و بخششى از او پيروى مى كنند

    و من شما را براى يارى حق مى خوانم،

    در حالى كه شما بازماندگان اسلام، و يادگار مسلمانان پيشين مى باشيد،

    با كمك و عطايا شما را دعوت مى كنم

    ولى از اطراف من پراكنده مى شويد، و به تفرقه و اختلاف روى مى آوريد.

    نه از دستورات من راضى مى شويد،

    و نه شما را به خشم مى آورد كه بر ضد من اجتماع كنيد،

    اكنون دوست داشتنى ترين چيزى كه آرزو مى كنم، مرگ است.

    كتاب خدا را به شما آموختم،

    و راه و رسم استدلال را به شما آموزش دادم،

    و آنچه را كه نمى شناختيد به شما شناساندم،

    و دانشى را كه به كامتان سازگار نبود جرعه جرعه به شما نوشاندم.

    اى كاش نابينا مى ديد و خفته بيدار مى شد.

    سوگند به خدا چه نادان مردمى كه رهبر آنان معاويه، و آموزگارشان پسر نابغه (عمرو عاص) باشد.

    .

    خطبه 180

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀عمر و عاص در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 12:45:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      خدا را چگونه ببینیم؟ ...
    خدا را چگونه ببینیم؟

    (اين خطبه در مسجد كوفه در سال 36 هجرى پس از جنگ جمل ايراد شد).

     

    خداشناسی

     

    ذعلب يمانى پرسيد «اى امير مؤمنان آيا پروردگار خود را ديده اى؟»

    پاسخ فرمود: «آيا چيزى را كه نبينم مى پرستم»

    گفت: «چگونه او را مى بينى؟»

    فرمود: ديده ها هرگز او را آشكار نمى بينند، اما دل ها با ايمان درست او را در مى يابند.

    خدا به همه چيز نزديك است نه آن كه به اشياء چسبيده باشد،

    از همه چيز دور است نه آن كه از آنها بيگانه باشد،

    گوينده است نه با انديشه و فكر،

    اراده كننده است نه از روى آرزو و خواهش،

    سازنده است نه با دست و پا.

    لطافت دارد نه آن كه پوشيده و مخفى باشد،

    بزرگ است نه با ستمكارى،

    بيناست نه با حواس ظاهرى،

    مهربان است نه با نازك دلى،

    سرها و چهره ها در برابر عظمت او بخاك افتاده،

    و دل ها از ترس او بى قرارند.

    .

    خطبه 179

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 12:36:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      طریق بازگرداندن نعمت ها بعد از نزول بلا ها ...
    طریق بازگرداندن نعمت ها بعد از نزول بلا ها

    طریق بازگرداندن نعمت ها بعد از نزول بلا ها

     

    اگر مردم به هنگام نزول بلاها،

    و گرفته شدن نعمت ها،

    با درستى نيّت در پيشگاه خدا زارى كنند،

    و با قلب هاى پر از محبّت از خداوند درخواست عفو نمايند،

    آنچه از دستشان رفته باز خواهد گشت، و هر گونه فسادى اصلاح خواهد شد.

    .

    خطبه 178

    نهج البلاغه

    .

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀رزق و روزی, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1399-06-03] [ 05:08:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بازگرداندن نعمت ها بعد از از دست رفتن ان ...
    بازگرداندن نعمت ها بعد از از دست رفتن ان

     خدا شناسى


    هيچ كارى خدا را از كار ديگر باز نمى دارد،

    و گذشت زمان در او دگرگونى ايجاد نمى كند،

    و مكانى او را در بر نمى گيرد،

    هيچ زبانى قدرت وصف او را ندارد،

    و چيزى از خدا مخفى و پنهان نيست.

    نه تعداد قطرات فراوان آب ها،

    و نه ستارگان انبوه آسمان،

    و نه ذرّات خاك همراه با گرد بادها در هوا،

    و نه حركات مورچگان بر سنگ هاى سخت،

    و نه استراحتگاه مورچگان ريز در شب هاى تار.

    خدا از مكان ريزش برگ درختان، و حركات مخفيانه، چشم ها آگاه است.

    و شهادت مى دهم كه جز اللّه، خدايى نيست،

    همتايى نداشته و شك و ترديدى در او راه ندارد.

    دين او را انكار نمى كنم

    و به آفريدگارى او اعتقاد دارم

    شهادت كسى كه نيّت او راست، درون او پاك، يقين او خالص، و ميزان عمل او گران سنگ است.

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی

     

    و شهادت مى دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده و برگزيده او از ميان انسان هاست.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم براى تشريح حقائق آيين الهى انتخاب،

    و به ارزش هاى ويژه اخلاقى گرامى داشته شد.

    او را براى رساندن رسالت هاى كريمانه اش برگزيد،

    نشانه هاى هدايت به وسيله او آشكار،

    و تاريكى هاى جهل و گمراهى با نور هدايت او از ميان رفت.

     

    روش برخورد با دنيا


    اى مردم!

    دنيا آرزومندان و خواهان خود را فريب مى دهد،

    براى شيفتگان خود ارزشى قائل نيست،

    و آن كس را كه بر دنيا پيروز شود مغلوب گرداند.

     

    رعایت تقوی و خودسازی

     

    به خدا سوگند!

    هرگز ملّتى از ناز و نعمت زندگى گرفته نشدند مگر به كيفر گناهانى كه انجام داده اند،

    زيرا خداوند بر بندگان خود ستم روا نمى دارد.

     

    اگر مردم به هنگام نزول بلاها،

    و گرفته شدن نعمت ها،

    با درستى نيّت در پيشگاه خدا زارى كنند،

    و با قلب هاى پر از محبّت از خداوند درخواست عفو نمايند،

    آنچه از دستشان رفته باز خواهد گشت، و هر گونه فسادى اصلاح خواهد شد.


    من بر شما ترسناكم كه در جهالت و غرور فرو رفته باشيد،

    چه اينكه در گذشته به سويى كشيده شديد كه قابل ستايش نبود.

    امّا اگر در زندگانى خود اصلاحاتى پديد آوريد، سعادتمند خواهيد شد،

     

    وظيفه من جز تلاش و كوشش در اصلاح امور شما نيست.

    اگر مى خواستم، بى مهره هاى شما را باز گو مى كردم.

    خدا آنچه را گذشت ببخشايد.

    .

    خطبه 178

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 05:03:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      قرآن و خيانت حكمين ...
    قرآن و  خيانت حكمين

    (در سال 38 هجرى پس از خيانت ابو موسى و عمرو عاص از داوران حكميّت فرمود)

     

    علی از زبان علی (قرآن  و خیانت حکمین)


    رأى جمعيّت شما در صفّين يكى شد كه دو مرد را به داورى برگزينند (ابو موسى اشعرى، عمرو عاص)

    و از آن دو پيمان گرفتيم كه در برابر قرآن تسليم باشند،

    و از آن تجاوز نكنند

    و زبان آن دو با قرآن و قلب هايشان پيرو كتاب خدا باشد.

    امّا آنها از قرآن روى گردان شدند،

    حق را آشكارا مى ديدند و ترك گفتند،

    كه جور و ستم، خواسته دلشان، و كجى و انحراف در روش فكريشان بود.

    در صورتى كه پيش از صدور رأى زشت و حكم جائرانه، با آنها شرط كرده بوديم كه به عدل حكم كرده و به حق عمل كنند.

    ما به حقّانيت خود ايمان داريم در حالى كه آن دو از راه حق بيرون رفتند

    و حكمى بر خلاف حكم خدا صادر كردند.

    .

    خطبه 177

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀عمر و عاص در نهج البلاغه, ◀جنگ صفین در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀ابوموسی اشعری در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 04:38:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      شیوه های خودسازی از منظر امام علی ...
    شیوه های خودسازی از منظر امام علی

    (اين سخنرانى را امام در روزهاى نخست خلافت خود در سال 35 هجرى در مدينه ايراد فرمود).

     

    رعایت تقوی و خودسازی ( ضرورت اطاعت از دستورات الهى)


    مردم از آنچه خداوند بيان داشته بهره گيريد،

    و از پند و اندرزهاى خدا پند پذيريد،

    و نصيحت هاى او را قبول كنيد،

    زيرا خداوند با دليل هاى روشن، راه عذر را به روى شما بسته،

    و حجّت را بر شما تمام كرده است.

    و اعمالى كه دوست دارد بيان فرموده،

    و از آنچه كراهت دارد معرّفى كرد،

    تا از خوبى ها پيروى و از بدى هاى دورى گزينيد.


    همانا رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم همواره مى فرمود: «گرداگرد بهشت را دشوارى ها (مكاره) و گرداگرد آتش جهنّم را هوس ها و شهوات گرفته است».


    آگاه باشيد!

    چيزى از طاعت خدا نيست جز آن كه با كراهت انجام مى گيرد،

    و چيزى از معصيت خدا نيست جز اينكه با ميل و رغبت عمل مى شود.

    پس رحمت خداوند بر كسى كه شهوات خود را مغلوب و هواى نفس را سركوب كند،

    زيرا كار مشكل، باز داشتن نفس از شهوت بوده كه پيوسته خواهان نافرمانى و معصيت است.


    بندگان خدا بدانيد كه؛

    انسان با ايمان، شب را به روز، و روز را به شب نمى رساند جز آن كه نفس خويش را متّهم مى داند،

    همواره نفس را سرزنش مى كند،

    و گناه كارش مى شمارد.

    پس در دنيا چونان پيشينيان صالح خود باشيد،

    كه در پيش روى شما در گذشتند

    و همانند مسافران، خيمه خويش را از جا در آوردند و به راه خود رفتند.

     

    ويژگى هاى قرآن


    آگاه باشيد! همانا اين قرآن پند دهنده اى است كه نمى فريبد،

    و هدايت كننده اى است كه گمراه نمى سازد،

    و سخنگويى است كه هرگز دروغ نمى گويد.

    كسى با قرآن همنشين نشد مگر آن كه بر او افزود يا از او كاست،

    در هدايت او افزود

    و از كور دلى و گمراهى اش كاست.


    آگاه باشيد!

    كسى با داشتن قرآن، نيازى ندارد و بدون قرآن بى نياز نخواهد بود.

    پس درمان خود را از قرآن بخواهيد،

    و در سختى ها از قرآن يارى بطلبيد،

    كه در قرآن درمان بزرگ ترين بيمارى ها يعنى كفر و نفاق و سركشى و گمراهى است.

    پس به وسيله قرآن خواسته هاى خود را از خدا بخواهيد،

    و با دوستى قرآن به خدا روى آوريد،

    و به وسيله قرآن از خلق خدا چيزى نخواهيد،

    زيرا وسيله اى براى تقرّب بندگان به خدا، بهتر از قرآن وجود ندارد.

    آگاه باشيد، كه شفاعت قرآن پذيرفته، و سخنش تصديق مى گردد،

    آن كس كه در قيامت، قرآن شفاعتش كند بخشوده مى شود،

    و آن كس كه قرآن از او شكايت كند محكوم است.

    در روز قيامت ندا دهنده اى بانگ مى زند كه:

    «آگاه باشيد امروز هر كس گرفتار بذرى است كه كاشته و عملى است كه انجام داده، جز اعمال منطبق با قرآن».

    پس شما در شمار عمل كنندگان به قرآن باشيد،

    از قرآن پيروى كنيد،

    با قرآن خدا را بشناسيد،

    و خويشتن را با قرآن اندرز دهيد،

    و رأى و نظر خود را برابر قرآن متّهم كنيد،

    و خواسته هاى خود را با قرآن نادرست بشماريد.

     

    رعایت تقوی و خودسازی ( تشويق به اعمال نيكو)

     

    عمل صالح! عمل صالح!

    سپس آينده نگرى! آينده نگرى!

    و استقامت! استقامت!

    آنگاه، بردبارى! بردبارى!

    و پرهيزكارى! پرهيزكارى!؛

    براى هر كدام از شما عاقبت و پايان مهلتى تعيين شده، با نيكوكارى بدانجا برسيد.

    همانا پرچم هدايتى براى شما بر افراشتند،

    با آن هدايت شويد،

    و براى اسلام نيز هدف و نتيجه اى است به آن دسترسى پيدا كنيد،

    و با انجام واجبات، حقوق الهى را ادا كنيد،

    كه وظائف شما را آشكارا بيان كرده

    و من گواه اعمال شما بوده

    و در روز قيامت از شما دفاع مى كنم

    و به سود شما گواهى مى دهم.

    آگاه باشيد!

    آنچه از پيش مقرّر شده بود، به وقوع پيوست،

    و خواسته هاى گذشته الهى انجام شد،

    و همانا من با تكيه به وعده هاى الهى و براهين روشن او سخن مى گويم كه فرمود:

    «كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست، سپس استقامت ورزيدند، فرشتگان بر آنها فرود مى آيند و مى گويند، نترسيد و محزون نباشيد كه بشارت باد بر شما بهشتى كه به شما وعده داده اند».

    و همانا شما گفتيد:

    پروردگار ما خداست، پس در عمل به دستورات قرآن، خدا، و در ادامه راهى كه فرمان داد،

    و بر روش درست پرستش بندگان او، استقامت داشته باشيد،

    و پايدار مانيد،

    و از دستورات خدا سرپيچى نكنيد،

    و در آن بدعت گزار مباشيد،

    و از آن منحرف نگرديد،

    زيرا خارج شوندگان از دستورات الهى در روز قيامت از رحمت خدا دورند.

     ( ضرورت كنترل زبان)


    سپس مواظب باشيد كه اخلاق نيكو را در هم نكشيد

    و به رفتار ناپسند مبدّل نسازيد.

    زبان و دل را هماهنگ كنيد.

    مرد بايد زبانش را حفظ كند،

    زيرا همانا اين زبان سركش، صاحب خود را به هلاكت مى اندازد.


    به خدا سوگند!

    پرهيزگارى را نديده ام كه تقوا براى او سودمند باشد

    مگر آن كه زبان خويش را حفظ كرده بود،

    و همانا زبان مؤمن در پس قلب او، و قلب منافق از پس زبان اوست.

    زيرا مؤمن هر گاه بخواهد سخنى گويد، نخست مى انديشد،

    اگر نيك بود اظهار مى دارد، و چنانچه ناپسند، پنهانش مى كند،

    در حالى كه منافق آنچه بر زبانش آمد مى گويد، و نمى داند چه به سود او، و چه حرفى بر ضرر اوست.


    و پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: «ايمان بنده اى استوار نگردد تا دل او استوار شود، و دل استوار نشود تا زبان استوار گردد.»

    پس هر كس از شما بتواند خدا را در حالى ملاقات كند كه دستش از خون و اموال مسلمانان پاك، و زبانش از عرض و آبروى مردم سالم ماند، بايد چنين كند.

     

    اى بندگان خدا آگاه باشيد!

    مؤمن كسى است كه حلال خدا را هم اكنون حلال، و حرام خدا را هم اكنون حرام بشمارد،

    و آنچه را مردم با بدعت ها تغيير دادند،

    چيزى از حرام را حلال نمى كند، زيرا حلال همان است كه خدا حلال كرده و حرام همان چيزى است كه خدا حرام شمرده است.

    پس شما در امور و حوادث روزگار تجربه آموختيد،

    و از تاريخ گذشتگان پند گرفتيد،

    مثل ها براى شما زده اند،

    و به امرى آشكار دعوت شده ايد،

    جز ناشنوايان كسى ادّعاى نشنيدن حق را ندارد،

    و جز كوران و كور دلان كسى ادّعاى نديدن واقعيّت ها نمى كند.

    آن كس كه از آزمايش ها و تجربه هاى خدا دادى سودى نبرد

    از هيچ پند و اندرزى سود نخواهد برد

    و كوته فكرى دامنگير او خواهد شد

    تا آنجا كه بد را خوب، و خوب را بد مى نگرد.

    و همانا مردم دو دسته اند، گروهى پيرو شريعت و دين، و برخى بدعت گزارند كه از طرف خدا دليلى از سنّت پيامبر، و نورى از براهين حق ندارند.

     

    ويژگى هاى قرآن


    همانا خداوند سبحان كسى را به چيزى چون قرآن پند نداده است،

    كه قرآن ريسمان استوار خدا، و وسيله ايمنى بخش است.

    در قرآن بهار دل، و چشمه هاى دانش است،

    براى قلب جلايى جز قرآن نتوان يافت،

    بخصوص در جامعه اى كه بيدار دلان درگذشته

    و غافلان و تغافل كنندگان حضور دارند.

    پس هر جا كه نيكى ديديد يارى كنيد،

    و هر گاه چيز بد و ناروايى مشاهده كرديد دورى گزينيد،

    زيرا پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم همواره مى فرمود: «اى فرزند آدم، كار نيك را انجام ده، و كار بد را واگذار، اگر چنين كنى در راه راست الهى قرار خواهى داشت».

     

    رعایت تقوی و خودسازی ( اقسام ظلم و ستم)


    آگاه باشيد !

    كه ظلم بر سه قسم است؛

    1-ظلمى كه نابخشودنى است،

    2-و ظلمى كه بدون مجازات نمى ماند،

    3- و ظلمى كه بخشودنى و جبران شدنى است.


    امّا ظلمى كه نابخشودنى است، شرك به خداى سبحان است، كه فرمود: «خداوند هيچ گاه از شرك به خود، در نمى گذرد».

    و امّا ظلمى كه بخشودنى است، ستمى است كه بنده با گناهان بر خويشتن روا داشته است،

    و ظلمى كه بدون مجازات نيست، ستمگرى بعضى از بندگان بر بعض ديگر است كه قصاص در آنجا سخت است،

    مجروح كردن با كارد، يا تازيانه زدن نيست بلكه اينها در برابرش كوچك است.

    پس مبادا در دين دو رويى ورزيد،

    كه همبستگى و وحدت در راه حق «گر چه كراهت داشته باشيد» از پراكندگى در راه باطل «گرچه مورد علاقه شما باشد» بهتر است

    زيرا خداوند سبحان نه به گذشتگان و نه آيندگان، چيزى را با تفرقه عطا نفرموده است.

     

     ضرورت خود سازى (ضرورت پرهیز از غیبت)


    اى مردم خوشا به حال كسى كه عيب شناسى نفس، او را از عيب جويى ديگران باز دارد.

    و خوشا به حال كسى كه به خانه و خانواده خود پردازد،

    و غذاى حلال خود را بخورد،

    و به اطاعت پروردگار مشغول باشد،

    و بر خطاهاى خويش بگريد،

    و همواره به خويشتن خويش مشغول باشد

    و مردم از او در امان باشند.

    .

    خطبه 176

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, غیبت کردن
     [ 04:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علم امام علی از زبان امام علی ...
    علم امام علی از زبان امام علی

    رعایت تقوی ( نكوهش غافلان)


    اى بى خبرانى كه آنى مورد غفلت نيستيد،

    و اى ترك كنندگان فرامين الهى كه از تمامى كارهايتان بازخواست مى شويد

    شما را چه شده است كه از خداى خود روى گردان و به غير او گرايش داريد

    چونان چارپايانى كه چوپان آنها را در بيابانى و با خيز، و آب هايى بيمارى زا رها كرده است.

    گوسفندان پروار را مى مانيد كه براى كارد قصّاب آماده اند

    ولى خودشان نمى دانند

    چه آن كه هر گاه به گوسفندان با مقدارى علف نيكى كنند يك روز خود را يك عمر پندارند،

    و زندگى را در سير شدن شكم ها مى نگرند.

     

    علی از زبان علی ( علوم بى پايان امام عليه السّلام)


    سوگند به خدا!

    اگر بخواهم مى توانم هر كدام شما را از آغاز و پايان كارش،

    و از تمام شئون زندگى، آگاه سازم،

    امّا از آن مى ترسم كه با اينگونه خبرها نسبت به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كافر شويد،

    آگاه باشيد!

    كه من اين اسرار گرانبها را به ياران راز دار و مورد اطمينان خود مى سپارم.

    سوگند به خدايى كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به حق برانگيخت،

    و او را برگزيد،

    جز به راستى سخن نگويم.

    پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم همه اطلاعات را به من سپرده است،

    و از محل هلاكت آن كس كه هلاك مى شود،

    و جاى نجات كسى كه نجات مى يابد،

    و پايان اين حكومت، همه را به من خبر داده و مرا آگاهانده است.

    هيچ حادثه اى بر من نگذشت جز آن كه در گوشم نجوا كرد، و مرا مطّلع ساخت.


    اى مردم سوگند به خدا!

    من شما را به هيچ طاعتى وادار نمى كنم مگر آن كه پيش از آن خود، عمل كرده ام،

    و از معصيتى شما را باز نمى دارم جز آن كه پيش از آن، ترك گفته ام.

    .

    خطبه 175

    نهج البلاغه

    .

    موسس اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 01:06:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      افشاء ادّعاهاى دروغين طلحه درباره عثمان ...
    افشاء ادّعاهاى دروغين طلحه درباره عثمان

    (در باره طلحه فرزند عبيد اللّه در سال 36 هجرى كه در آستانه جنگ جمل فرمود).

     

    علی از زبان علی (افشاء ادّعاهاى دروغين طلحه درباره عثمان)


    تا بوده ام مرا از جنگ نترسانده،

    و از ضربت شمشير نهراسانده اند،

    من به وعده پيروزى كه پروردگارم داده است استوارم.


    به خدا سوگند!

    طلحة بن عبيد الله، براى خونخواهى عثمان شورش نكرد،

    جز اينكه مى ترسيد خون عثمان از او مطالبه شود،

    زيرا او خود متّهم به قتل عثمان است،

    كه در ميان مردم از او حريص تر بر قتل عثمان يافت نمى شد.

    براى اينكه مردم را دچار شك و ترديد كند، دست به اينگونه ادّعاهاى دروغين زد.


    سوگند به خدا!

    لازم بود طلحه، نسبت به عثمان يكى از سه راه حل را انجام مى داد كه نداد:

    1- اگر پسر عفّان ستمكار بود چنانكه طلحه مى انديشيد، سزاوار بود با قاتلان عثمان همكارى مى كرد، و از ياران عثمان دورى مى گزيد،

    2- يا اگر عثمان مظلوم بود مى بايست از كشته شدن او جلوگيرى مى كرد و نسبت به كارهاى عثمان عذرهاى موجّه و عموم پسندى را طرح مى كرد (تا خشم مردم فرو نشين)

    3- و اگر نسبت به امور عثمان شك و ترديد داشت خوب بود كه از مردم خشمگين كناره مى گرفت و به انزوا پناه برده و مردم را با عثمان وا مى گذاشت.


    امّا او هيچ كدام از سه راه حل را انجام نداد،

    و به كارى دست زد كه دليل روشنى براى انجام آن نداشت،

    و عذرهايى آورد كه مردم پسند نيست.

    .

    خطبه 174

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀عثمان در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀طلحه و زبیر در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 12:57:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی های امام جامعه و وظیفه مامومین ...
    ویژگی های امام جامعه و وظیفه مامومین

    پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امين وحى پروردگار، و خاتم پيامبران، و بشارت دهنده رحمت، و بيم دهنده كيفر الهى است.

     

    ويژگى هاى رهبر اسلامى


    اى مردم سزاوارترين اشخاص به خلافت، آن كسى است كه در تحقّق حكومت نيرومندتر،

    و در آگاهى از فرمان خدا داناتر باشد،

    تا اگر آشوب گرى به فتنه انگيزى برخيزد، به حق باز گردانده شود،

    و اگر سرباز زد با او مبارزه شود.

     

    ماهیت امت اسلامی


    به جانم سوگند!

    اگر شرط انتخاب رهبر، حضور تمامى مردم باشد

    هرگز راهى براى تحقّق آن وجود نخواهد داشت،

    بلكه آگاهان داراى صلاحيّت و رأى، و اهل حل و عقد (خبرگان ملّت) رهبر و خليفه را انتخاب مى كنند،

    كه عمل آنها نسبت به ديگر مسلمانان نافذ است،

    آنگاه نه حاضران بيعت كننده، حق تجديد نظر دارند

    و نه آنان كه در انتخابات حضور نداشتند حق انتخابى ديگر را خواهند داشت.


    آگاه باشيد!

    من با دو كس پيكار مى كنم؛ كسى چيزى را ادّعا كند كه از آن او نباشد، و آن كس كه از اداى حق سرباز زند.

     

    سفارش به تقوی و خودسازی

     

    اى بندگان خدا!

    شما را به تقوا و ترس از عذاب خدا سفارش مى كنم،

    زيرا تقواى الهى بهترين سفارش مؤمنان،

    و بهترين پايان نامه كار در پيشگاه خداست.

     

    ویژگی امام و رهبر جامعه

     

    مردم هم اكنون آتش جنگ بين شما و اهل قبله شعله ور شده است،

    و اين پرچم مبارزه را جز افراد آگاه و با استقامت و عالم به جايگاه حق به دوش نمى كشند.

    بنابر اين آنچه فرمان دادند انجام دهيد،

    و از آنچه نهى كردند توقّف كنيد،

    و در هيچ كارى تا روشن نشود شتاب نكنيد،

    زيرا در آنچه شما اكراه داريد توان تغييراتى داريم.

     

     شناخت دنيا


    آگاه باشيد!

    همانا اين دنيا كه آرزوى آن را مى كنيد و بدان روى مى آوريد،

    و شما را گاهى به خشم مى آورد و زمانى خشنود مى سازد،

    خانه ماندگار شما نيست،

    و منزلى نيست كه براى آن آفريده و به آن دعوت شديد.


    آگاه باشيد!

    نه دنيا براى شما جاودانه و نه شما در آن جاودانه خواهيد ماند.


    دنيا گرچه از جهتى شما را مى فريبد

    ولى از جهت ديگر شما را از بديهايش مى ترساند،

    پس براى هشدارهايش از آنچه مغرورتان مى كند چشم پوشيد،

    و به خاطر ترساندنش از طمع ورزى در آن باز ايستيد.

    به خانه اى كه دعوت شديد سبقت گيريد،

    و دل از دنيا برگيريد،

    و چونان كنيزكان براى آنچه كه از دنيا از دست مى دهيد گريه نكنيد.

    و با صبر و استقامت بر اطاعت پروردگار،

    و حفظ و نگهدارى فرامين كتاب خدا،

    نعمت هاى پروردگار را نسبت به خويش كامل كنيد.


    آگاه باشيد!

    آنچه براى حفظ دين از دست مى دهيد زيانى به شما نخواهد رساند.


    آگاه باشيد!

    آنچه را با تباه ساختن دين به دست مى آوريد سودى به حالتان نخواهد داشت.

    خداوند دل هاى ما و شما را به سوى حق متوجّه سازد و صبر و استقامت عطا فرمايد.

    .

    خطبه 173

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
     [ 12:47:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      افشاگری امام علی از واقعه روز شورا و جنگ جمل ...
    افشاگری امام علی از واقعه روز شورا و جنگ جمل

    (مطالب اين خطبه، بخشى از نوشته هاى افشاگرانه اى است كه در سال 40 هجرى براى روشن شدن واقعيّت هاى تاريخ اسلام به دستور امام نوشته شد).

     

    ستايش خداوندى را سزاست كه نه آسمانى مانع آگاهى او از آسمان ديگر، و نه زمينى مانع او از زمين ديگر مى شود.

     

    علی از زبان علی ( گفتگو در روز شورا)


    شخصى در روز شورا به من گفت «اى فرزند ابو طالب نسبت به خلافت حريص مى باشى».

    در پاسخ او گفتم: “به خدا سوگند! شما با اينكه از پيامبر اسلام دورتريد، حريص تر مى باشيد،

    امّا من شايسته تر و نزديكتر به پيامبر اسلامم،

    همانا من تنها حق خود را مطالبه مى كنم كه شما بين من و آن حائل شديد، و دست رد بر سينه ام زديد.

    پس چون در جمع حاضران، با برهان قاطع او را مغلوب كردم، درمانده و سرگردان شد و نمى دانست در پاسخم چه بگويد.”

     

     شكوه از قريش(صله رحم)


    بار خدايا!

    از قريش و از تمامى آنها كه ياريشان كردند به پيشگاه تو شكايت مى كنم،

    زيرا قريش پيوند خويشاوندى مرا قطع كردند،

    و مقام و منزلت بزرگ مرا كوچك شمردند،

    و در غصب حق من، با يكديگر هم داستان شدند.

    سپس گفتند: برخى از حق را بايد گرفت و برخى را بايد رها كرد (يعنى خلافت حقّى است كه بايد رهايش كنى).

     

     شكوه از ناكثين


    طلحه و زبير و يارانشان بر من خروج كردند،

    و همسر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم -عائشه- را به همراه خود مى كشيدند

    چونان كنيزى را كه به بازار برده فروشان مى برند، به بصره روى آوردند،

    در حالى كه همسران خود را پشت پرده نگهداشته، امّا پرده نشين حرم پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را در برابر ديدگان خود و ديگران قرار دادند.

    لشكرى را گرد آوردند كه همه آنها به اطاعت من گردن نهاده،

    و بدون اكراه، و با رضايت كامل با من بيعت كرده بودند،

    پس از ورود به بصره، به فرماندار من و خزانه داران بيت المال مسلمين، و به مردم بصره حمله كردند،

    گروهى از آنان را شكنجه و گروه ديگر را با حيله كشتند.


    به خدا سوگند!

    اگر جز به يك نفر دست نمى يافتند و او را عمدا بدون گناه مى كشتند كشتار همه آنها براى من حلال بود،

    زيرا همگان حضور داشتند و انكار نكردند،

    و از مظلوم با دست و زبان دفاع نكردند،

    چه رسد به اينكه ناكثين به تعداد لشكريان خود از مردم بى دفاع بصره قتل عام كردند.

    .

    خطبه 172

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ صله رحم و پیوند دوستی در نهج البلاغه, ◀طلحه و زبیر در نهج البلاغه, ◀جنگ جمل در نهج البلاغه, ◀ عایشه در نهج البلاغه, ◀ماجرای خلافت از زبان حضرت علی, ✔مطلب ندارد
     [ 12:33:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دعای امام علی در آستانه جنگ ...
    دعای امام علی در آستانه جنگ

    (دعاى امام عليه السّلام در آستانه نبرد صفّين با قاسطين در سال 37 هجرى، هفتم صفر).

     

     نيايش در آستانه جنگ

     

    اى خداى آسمان بر افراشته،

    و فضاى نگاه داشته،

    كه آن را زمينه پيدايش شب و روز،

    و جريان گردش ماه و خورشيد،

    و مسير آمد و شد ستارگان سيّار قرار داده اى، 

    و جايگاه گروهى از فرشتگانت ساخته اى كه از عبادت تو خسته نمى گردند.


    اى پروردگار اين زمين!

    كه آن را جايگاه سكونت انسان ها،

    و مكان رفت و آمد حشرات و چارپايان، 

    و پديده هاى ديدنى و ناديدنى غير قابل شمارش قرار داده اى.


    و اى پروردگار كوه هاى بلند و پا بر جا!

    كه آن را براى زمين چونان ميخ هاى محكم، 

    و براى مخلوقات تكيه گاهى مطمئن ساخته اى.

    اگر بر دشمن پيروزمان ساختى،

    ما را از تجاوز بر كنار دار،

    و بر راه حق استوار فرما، 

    و چنانچه آنها را بر ما پيروز گرداندى

    شهادت نصيب ما فرموده و از شرك و فساد  و فتنه ها، ما را نگهدار. 

     

    جهاد (روش بسيج نيروها در جنگ)


    كجايند آزاد مردانى كه به حمايت مردم خويش برخيزند؟ 

    كجايند غيور مردانى كه به هنگام نزول بلا و مشكلات مبارزه مى كنند؟ 

    هان مردم ننگ و عار پشت سر شما، و بهشت در پيش روى شماست.

    .

    خطبه 171

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ✔مطلب ندارد
     [ 12:22:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      روش هدایت کردن امام علی در واقعه جنگ جمل ...
    روش هدایت کردن امام علی  در واقعه جنگ جمل

    (در آستانه جنگ بصره، در سال 36 هجرى، گروهى از اعراب، كليب جرمى را جهت آگاهى از حقيقت و دانستن علل مبارزه امام عليه السّلام با ناكثين به نمايندگى نزد حضرت على عليه السّلام فرستادند. امام به گونه اى با آن شخص صحبت فرمود كه حقيقت را دريافت. آنگاه به او فرمود: بيعت كن. وى گفت: من نماينده گروهى هستم و قبل از مراجعه به آنان به هيچ كارى اقدام نمى كنم. امام فرمود):

     

    علی از زبان علی (روش هدايت كردن در واقعه جنگ جمل)


    اگر آنها تو را مى فرستادند كه محل ريزش باران را بيابى، سپس به سوى آنان باز مى گشتى و از گياه و سبزه و آب خبر مى دادى، اگر مخالفت مى كردند، و به سرزمين هاى خشك و بى آب روى مى آوردند تو چه مى كردى؟

    گفت: آنها را رها مى كردم و به سوى آب و گياه مى رفتم؛

    امام فرمود: پس دستت را براى بيعت كردن بگشاى.

    مرد گفت: سوگند به خدا به هنگام روشن شدن حق، توانايى مخالفت نداشتم و با امام عليه السّلام بيعت كردم.

    .

    خطبه 170

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀جنگ جمل در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 12:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      افشاء توطئه ناكثين ...
    افشاء توطئه ناكثين

    (اين سخنرانى را در سال 36 هجرى به هنگام حركت اصحاب به سوى بصره ايراد فرمود).

     

    امت اسلامی (ضرورت اطاعت از رهبرى)


    همانا خداوند پيامبرى راهنما را با كتابى گويا، و دستورى استوار بر انگيخت.

    هلاك نشود جز كسى كه تبهكار است

    و بدانيد كه بدعت ها به رنگ حق در آمده و هلاك كننده اند،

    مگر خداوند ما را از آنها حفظ فرمايد.

    و همانا حكومت الهى حافظ امور شماست،

    بنابر اين زمام امور خود را بى آن كه نفاق ورزيد يا كراهتى داشته باشيد به دست امام خود سپاريد.

    به خدا سوگند !

    اگر در پيروى از حكومت و امام، اخلاص نداشته باشيد،

    خدا دولت اسلام را از شما خواهد گرفت كه هرگز به شما باز نخواهد گردانيد و در دست ديگران قرار خواهد داد.

     

    علی از زبان علی( افشاء توطئه ناكثين)


    همانا ناكثين عهد شكن به جهت نارضايتى از حكومت من به يكديگر پيوستند،

    و من تا آنجا كه براى وحدت اجتماعى شما احساس خطر نكنم صبر خواهم كرد،

    زيرا آنان اگر براى اجراى مقاصدشان فرصت پيدا كنند، نظام جامعه اسلامى متزلزل مى شود.

    آنها از روى حسادت بر كسى كه خداوند حكومت را به او بخشيده است به طلب دنيا برخاسته اند.

    مى خواهند كار را به گذشته باز گردانند.

    حقّى كه شما به گردن ما داريد؛ عمل كردن به كتاب خدا (قرآن)، و سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قيام به حق و بر پاداشتن سنّت اوست.

    .

    خطبه 169

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀طلحه و زبیر در نهج البلاغه, ◀جنگ جمل در نهج البلاغه, ◀ عایشه در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
     [ 12:06:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      واقع بينى در برخورد با فتنه جویان ...
    واقع بينى در برخورد با فتنه جویان

    (پس از بيعت مردم با امام عليه السّلام در سال 35 هجرى گروهى از صحابه گفتند اى كاش شورشيان بر ضد عثمان را كيفر مى دادى، پاسخ فرمود):

     

    علی از زبان علی (امت اسلامی و واقع بينى در مبارزه و برخورد با فتنه جویان)


    اى برادران!

    از آنچه شما مى دانيد بى اطلاع نيستم،

    امّا قدرت اجراى آن را چگونه به دست آورم؟

    آنان با ساز و برگ و نيرو به راه افتادند،

    بر ما تسلّط دارند و ما بر آنها قدرتى نداريم.

    هم اكنون بردگان شما با آنها مى جوشند،

    و باديه نشينان اطراف شما به آنها پيوسته اند.

    آنها در ميان شما زندگى مى كنند،

    و هر مشكلى را كه بخواهند بر شما تحميل مى كنند.

    آيا براى خواسته هاى خود تواناييد؟

    كارى كه پيش آمده از جاهليّت است،

    شورشيان يار و ياور دارند،

    اگر براى كيفر دادنشان حركتى آغاز شود، مردم به چند دسته تقسيم مى شوند:

    گروهى خواسته هاى شما را دارند، و عدّه اى بر خلاف شما فكر مى كنند، و گروهى نه اين را مى پسندند و نه آن را.


    پس صبر كنيد تا مردم آرام شوند،

    و دل هاى مضطرب در جاى خود قرار گيرد،

    و حقوق از دست رفته با مدارا گرفته شود.

    اكنون مرا آسوده گذاريد،

    و در انتظار فرمان من باشيد،

    كارى نكنيد كه قدرت ما را تضعيف كند،

    و اقتدار امّت ما را متزلزل سازد

    و سستى و زبونى به بار آورد.

    اين جريان سياسى را تا مى توانم مهار مى كنم،

    امّا اگر راه چاره اى نيابم با آنان مى جنگم (كه سر انجام درمان، داغ كردن است).

    .

    خطبه 168

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀عثمان در نهج البلاغه, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ◀برخورد با شبهات و فتنه ها, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
     [ 11:55:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی های یک مسلمان از منظر حضرت علی ...
    ویژگی های یک مسلمان از منظر حضرت علی

    سخنرانى امام عليه السّلام در آغاز خلافت در سال 35 هجرى، نوشتند كه نخستين سخنرانى آن حضرت است). 


      ويژگى هاى قرآن


    همانا خداوند بزرگ كتابى هدايت گر فرستاد،

    نيكى و بدى، خير و شر را آشكارا در آن بيان فرمود.

    پس راه نيكى در پيش گيريد، كه هدايت شويد.

    و از شر و بدى پرهيز كنيد تا در راه راست قرار گيريد.

     

    خودسازی


    واجبات واجبات،

    در انجام واجبات كوتاهى نكنيد تا شما را به بهشت رساند،

    همانا خداوند چيزهايى را حرام كرده كه ناشناخته نيست،

    و چيزهايى را حلال كرده كه از عيب خالى است.

     

     ويژگى هاى مسلمانى

     

    و در اين ميان حرمت مسلمان را بر هر حرمتى برترى بخشيد

    و حفظ حقوق مسلمانان را به وسيله اخلاص و توحيد استوار كرد.

    پس مسلمان كسى است كه مسلمانان از زبان و دست او آزارى نبينند،

    مگر آنجا كه حق باشد،

    و آزار مسلمان روا نيست جز در آنچه كه واجب باشد.

     

    مرگ و معاد


    به سوى مرگ كه همگانى است، و فرد فرد شما را از آن گريزى نيست بشتابيد،

    همانا مردم در پيش روى شما مى روند.

    سبكبار شويد تا به قافله برسيد، كه پيش رفتگان در انتظار باز ماندگانند.

    از خدا بترسيد، و تقوا پيشه كنيد

    زيرا شما در پيشگاه خداوند، مسئول بندگان خدا، و شهرها، و خانه ها و حيوانات هستيد.

    خدا را اطاعت كنيد و از فرمان خدا سرباز مداريد،

    اگر خيرى ديديد برگزينيد،

    و اگر شر و بدى ديديد از آن دورى كنيد.

    .

    خطبه 167

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀ معاد و نشانه های قیامت در نهج البلاغه, اقسام مسلمانان در جامعه اسلامی, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
    [سه شنبه 1399-05-28] [ 07:07:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علت شکست در امت های اسلامی ...
    علت شکست در امت های اسلامی

    خودسازی


    بايد خردسالان شما از بزرگان شما پيروى كنند،

    و بزرگ سالان شما نسبت به خردسالان مهربان باشند.

    و چونان ستم پيشگان جاهليّت نباشيد، كه نه از دين آگاهى داشتند و نه در خدا انديشه مى كردند،

    همانند تخم افعى در لانه پرندگان نباشيد كه شكستن آن گناه و نگهداشتن آن شر و زيانبار است. (بجاى جوجه، مارى از آن بيرون مى آيد).

     

    امت اسلامی


    مسلمانان، پس از وحدت و برادرى به جدايى و تفرقه رسيدند،

    و از ريشه و اصل خويش پراكنده شدند.

    تنها گروهى شاخه درخت توحيد را گرفتند،

    و به هر طرف كه روى آورد همسو شدند.

    امّا خداوند مسلمانان را به زودى براى بدترين روزى كه بنى اميّه در پيش دارند جمع خواهد كرد،

    آن چنانكه قطعات پراكنده ابرها را در فصل پاييز جمع مى كند.

    خدا ميان مسلمانان ألفت ايجاد مى كند،

    و بصورت ابرهاى فشرده در مى آورد،

    آنگاه درهاى پيروزى به رويشان مى گشايد،

    كه مانند سيلى خروشان از جايگاه خود بيرون مى ريزند.

    «چونان «سيل عرم» كه در باغستان «شهر سبا» را در هم كوبيد،

    و در برابر آن سيل هيچ بلندى و تپّه اى بر جاى نماند،

    نه كوههاى بلند و محكم، و نه بر آمدگيهاى بزرگ، توانستند برابر آن مقاومت كنند».

     

    خداوند بنى اميّه را مانند آب در درون درّه ها و رودخانه ها پراكنده و پنهان مى كند،

    سپس چون چشمه سارها بر روى زمين جارى مى سازد،

    تا حق برخى از مردم را از بعضى ديگر بستاند،

    و گروهى را توانايى بخشيده در خانه هاى ديگران سكونت دهد.


    به خدا سوگند بنى اميّه پس از پيروزى و سلطه گرى، همه آنچه را كه به دست آوردند از كفشان مى رود،

    چنانكه چربى بر روى آتش آب شود.

     

     علل پيروزى و شكست ملّت ها

     

    اى مردم اگر دست از يارى حق بر نمى داشتيد،

    و در خوار ساختن باطل سستى نمى كرديد،

    هيچ گاه آنان كه به پايه شما نيستند در نابودى شما طمع نمى كردند،

    و هيچ قدرتمندى بر شما پيروز نمى گشت.

    امّا چونان امّت بنى اسراييل در حيرت و سرگردانى فرو رفتيد،

     

    علی از زبان علی

     

    به جانم سوگند !

    سرگردانى شما پس از من بيشتر خواهد شد.

    چرا كه به حق پشت كرديد، و با نزديكان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بريده به بيگانه ها نزديك شديد.

    آگاه باشيد اگر از امام خود پيروى مى كرديد، شما را به راهى هدايت مى كرد كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رفته بود،

    و از اندوه بيراهه رفتن در امان بوديد،

    و بار سنگين مشكلات را از دوش خود بر مى داشتيد.

    .

    خطبه 166

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
     [ 06:57:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      شگفتی هلی خلقت طاووس ...
    شگفتی هلی خلقت طاووس

     شگفتى آفرينش انواع پرندگان


    خداوند پديده هاى شگفتى از جانداران حركت كننده، و بى جان، برخى ساكن و آرام، بعضى حركت كننده و بى قرار، آفريده است،

    و شواهد و نمونه هايى از لطافت صنعت گرى و قدرت عظيم خويش بپاداشته،

    چندان كه تمام انديشه ها را به اعتراف واداشته،

    و سر به فرمان او نهاده اند،

    و در گوش هاى ما بانگ براهين يكتايى او پيچيده است.

    آنگونه كه پرندگان گوناگون را بيافريد،

    و آنان را در شكاف هاى زمين، و رخنه درّه ها و فراز كوه ها مسكن داد،

    با بال هاى متفاوت و شكل و هيأتهاى گوناگون،

    كه زمام آنها به دست اوست،

    پرندگانى كه با بالهاى خود در لابلاى جوّ گسترده و فضاى پهناور پرواز مى كنند.

    آنها را از ديار نيستى در شكل و ظاهرى شگفت آور بيافريد،

    و استخوان هاشان را از درون در مفصل هاى پوشيده از گوشت به هم پيوند داد.

    برخى از پرندگان را كه جثّه سنگين داشتند از بالا رفتن و پروازهاى بلند و دور بازداشت،

    آنگونه كه آرام و سنگين در نزديكى زمين بال مى زنند.

    پرندگان را با لطافت قدرتش و دقّت صنعتش، در رنگ هاى گوناگون با زيبايى خاصّى رنگ آميزى كرد،

    گروهى از آنها را تنها با يك رنگ بياراست كه رنگ ديگرى در آن راه ندارد،

    دسته اى ديگر را در رنگ مخالف آن فرو برد،

    جز اطراف گردنشان كه چونان طوقى آويخته، مخالف رنگ اندامشان است.

     

     شگفتى هاى آفرينش طاووس


    و از شگفت انگيزترين پرندگان در آفرينش، طاووس است،

    كه آن را در استوارترين شكل موزون بيافريد،

    و رنگ هاى پر و بالش را به نيكوترين رنگ ها بياراست،

    با بال هاى زيبا كه پرهاى آن به روى يكديگر انباشته

    و دم كشيده اش كه چون به سوى مادّه پيش مى رود آن را چونان چترى گشوده و بر سر خود سايبان مى سازد،

    گويا بادبان كشتى است كه نا خدا آن را بر افراشته است.

    طاووس به رنگهاى زيباى خود مى نازد،

    و خوشحال و خرامان دم زيبايش را به اين سو و آن سو مى چرخاند،

    و سوى مادّه مى تازد،

    چون خروس مى پرد،

    و چون حيوان نر مست شهوت با جفت خويش مى آميزد،

    اين حقيقت را از روى مشاهده مى گويم،

    نه چون كسى كه بر اساس نقل ضعيفى سخن بگويد:

    اگر كسى خيال كند: «بار دار شدن طاووس به وسيله قطرات اشكى است كه در اطراف چشم نر حلقه زده و طاووس مادّه آن را مى نوشد آنگاه بدون آميزش با همين اشك ها تخمگذارى مى كند» افسانه بى اساس است.

    ولى شگفت تر از آن نيست كه مى گويند: «زاغ نر طعمه به منقار ماده مى گذارد كه همين عامل بار دار شدن زاغ است».


    گويا نى هاى پر طاووس چونان شانه هايى است كه از نقره ساخته،

    و گردى هاى شگفت انگيز آفتاب گونه كه به پرهاى اوست از زر ناب و پاره هاى زبرجد بافته شده است.

    اگر رنگ هاى پرهاى طاووس را به روييدنى هاى زمين تشبيه كنى، خواهى گفت: دسته گلى است كه از شكوفه هاى رنگارنگ گلهاى بهارى فراهم آمده است،

    و اگر آن را با پارچه هاى پوشيدنى همانند سازى، پس چون پارچه هاى زيباى پر نقش و نگار يا پرده هاى رنگارنگ يمن است،

    و اگر آن را با زيور آلات مقايسه كنى چون نگين هاى رنگارنگى است كه در نوارى از نقره با جواهرات زينت شده است.

     

     روانشناسى حيوانى طاووس


    طاووس، چون به خود بالنده مغرور راه مى رود،

    دم و بال هاى زيبايش را بر انداز مى كند،

    پس با توجه به زيبايى جامه و رنگ هاى گوناگون پرو بالش قهقهه سر مى دهد،

    امّا چون نگاهش به پاهاى او مى افتد، بانگى برآورد كه گويا گريان است،

    فرياد مى زند گويا كه دادخواه است،

    و گواه صادق دردى است كه در درون دارد،

    زيرا پاهاى طاووس چونان ساق خروس دو رگه (هندى و پارسى) باريك و زشت

    و در يك سو ساق پايش ناخنكى مخفى روييده است.

     

     شگفتى رنگ آميزى پرهاى طاووس


    بر فراز گردن طاووس به جاى يال، كاكلى سبز رنگ و پر نقش و نگار روييده،

    و بر آمدگى گردنش چونان آفتابه اى نفيس و نگارين است،

    و از گلوگاه تا روى شكمش به زيبايى وسمه يمانى رنگ آميزى شده،

    يا چون پارچه حرير برّاق يا آيينه اى شفّاف كه پرده بر روى آن افكندند.

    در اطراف گردنش گويا چادرى سياه افكنده كه چون رنگ آن شاداب و بسيار مى باشد،

    پندارى با رنگ سبز تندى در هم آميخته است كه در كنار شكاف گوش جلوه خاصّى دارد.

    كمتر رنگى مى توان يافت كه طاووس از آن در اندامش نداشته باشد،

    يا با شفّافيّت و صيقل فراوان و زرق و برق جامه اش آن را جلاى برترى نداده باشد.


    طاووس چونان شكوفه هاى پراكنده اى است كه باران بهار و گرماى آفتاب را در پرورش آن نقش چندانى نيست،

    و شگفت آور آن كه هر چند گاهى از پوشش پرهاى زيبا بيرون مى آيد،

    و تن عريان مى كند،

    پرهاى او پياپى فرو مى ريزد و از نو مى رويند،

    پرهاى طاووس چونان برگ خزان رسيده مى ريزند

    و دوباره رشد مى كنند و به هم مى پيوندند،

    تا ديگر بار شكل و رنگ زيباى گذشته خود را باز مى يابد،

    بى آن كه ميان پرهاى نو و ريخته شده تفاوتى وجود داشته باشد يا رنگى جابجا برويد.

    اگر در تماشاى يكى از پرهاى طاووس دقت كنى، لحظه اى به سرخى گل، و لحظه اى ديگر به سبزى زبرجد، و گاه به زردى زرناب جلوه مى كند.

     

    عجز انسان از درك حقائق موجود در پديده ها

     

    راستى، هوشهاى ژرف انديش و عقل هاى پر تلاش چگونه اين همه از حقائق موجود در پديده ها را مى توانند درك كنند؟

    و چگونه گفتار توصيف گران، به نظم كشيدن اين همه زيبايى را بيان توانند كرد؟

    و در درك كمترين اندام طاووس، گمانها از شناخت درمانده و زبان ها از ستودن آن در كام مانده اند.


    پس ستايش خداوندى را سزاست كه عقل ها را از توصيف پديده اى كه برابر ديدگان جلوه گرند ناتوان ساخت،

    پديده محدودى كه او را با تركيب پيكرى پر نقش و نگار، با رنگ ها و مرزهاى مشخص مى شناسد،

    باز هم از تعريف فشرده اش زبان ها عاجز و از وصف واقعى آن در مانده اند (حال چگونه خدا را مى توانند درك كنند).

     

     شگفتى آفرينش جانداران كوچك


    پاك و برتر است خدايى كه در اندام مورچه، و مگس ريز، پاها پديد آورد،

    و جانداران، بزرگتر از آنها، از ماهيان دريا، و پيلان عظيم الجثّه را نيز آفريد،

    و بر خود لازم شمرد، كه هيچ كالبد جاندارى را وانگذارد

    و به درستى اداره اش نمايد،

    جز آن كه ميعادگاهش را مرگ و پايان راهش را نيستى قرار داد.

     

     وصف ويژگى هاى بهشت


    اگر با چشم دل به آنچه كه از بهشت براى تو وصف كرده اند بنگرى،

    از آنچه در دنياست دل مى كنى،

    هر چند شگفتى آور و زيبا باشد،

    و از خواهش هاى نفسانى و خوشى هاى زندگانى و منظره هاى آراسته و زيباى آن كناره مى گيرى.

    و اگر فكرت را به درختان بهشتى مشغول دارى كه شاخه هايشان همواره به هم مى خورند،

    و ريشه هاى آن در توده هاى مشك پنهان، و در ساحل جويباران بهشت قرار گرفته آبيارى مى گردند،

    و خوشه هايى از لؤلؤ آب دار به شاخه هاى كوچك و بزرگ درختان آويخته،

    و ميوه هاى گوناگونى كه از درون غلاف ها و پوشش ها سر بيرون كرده اند،

    سرگردان و حيرت زده مى گردى: شاخه هاى پر ميوه بهشت كه بدون زحمتى خم شده در دسترس قرار گيرند، تا چيننده آن هر گاه كه خواهد بر چيند.
    مهمانداران بهشت گرد ساكنان آن و پيرامون كاخ هايشان در گردشند

    و آنان را با عسلهاى پاكيزه و شراب هاى گوارا پذيرايى كنند.

    آنها كسانى هستند كه همواره از كرامت الهى بهره مند

    تا آنگاه كه در سراى ثابت خويش فرود آيند

    و از نقل و انتقال سفرها آسوده گردند.

    اى شنونده اگر دل خود را به منظره هاى زيبايى كه در بهشت به آن مى رسى مشغول دارى،

    روح تو با اشتياق فراوان به آن سامان پرواز خواهد كرد،

    و از اين مجلس من با شتاب به همسايگى اهل قبور خواهى شتافت.

    خداوند با لطف خود من و شما را از كسانى قرار دهد كه با دل و جان براى رسيدن به جايگاه نيكان تلاش مى كنند.

    .

    خطبه 165

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀مراحل خلقت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, خلقت طاووس, خلقت پرندگان و موجودات کوچک
     [ 06:45:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نحوه نصیحت امام علی به عثمان ...
    نحوه نصیحت امام علی به عثمان

    (در سال 34 هجرى مردم در اطراف امام جمع شده و از عثمان شكايت كردند و از او خواستند كه با عثمان صحبت كند تا از اشتباهات خود دست بردارد).

     

    علی از زبان علی (هشدار دادن به عثمان)


    همانا مردم پشت سر من هستند

    و مرا ميان تو و خودشان ميانجى قرار داده اند،

    به خدا نمى دانم با تو چه بگويم چيزى را نمى دانم كه تو ندانى،

    تو را به چيزى راهنمايى نمى كنم كه نشناسى،

    تو مى دانى آنچه ما مى دانيم.

    ما به چيزى پيشى نگرفته ايم كه تو را آگاه سازيم،

    و چيزى در پنهانى نيافته ايم كه آن را به تو ابلاغ كنيم.

    ديدى چنانكه ما ديدم،

    شنيدى چنانكه ما شنيديم،

    با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بودى چنانكه ما بوديم.

    پسر ابو قحافه (ابا بكر) و پسر خطّاب، در عمل به حق، از تو بهتر نبودند،

    تو به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در خويشاوندى از آن دو نزديك ترى،

    و داماد او شدى كه آنان نشدند.


    پس خدا را، خدا را، پروا كن

    سوگند به خدا،

    تو كور نيستى تا بينايت كنند،

    نادان نيستى تا تو را تعليم دهند،

    راه ها روشن است، و نشانه هاى دين برپاست.

     

    ویژگی های حاکم و رهبر

     

    پس بدان كه برترين بندگان خدا در پيشگاه او رهبر عادل است

    كه خود هدايت شده و ديگران را هدايت مى كند،

    سنّت شناخته شده را بر پا دارد،

    و بدعت ناشناخته را بميراند.

    سنّت ها روشن و نشانه هايش آشكار است،

    بدعت ها آشكار و نشانه هاى آن بر پاست،

    و بدترين مردم نزد خدا، رهبر ستمگرى است كه خود گمراه و مايه گمراهى ديگران است،

    كه سنّت پذيرفته را بميراند،

    و بدعت ترك شده را زنده گرداند.


    من از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه گفت: «روز قيامت رهبر ستمگر را بياورند كه نه ياورى دارد و نه كسى از او پوزش خواهى مى كند، پس او را در آتش جهنم افكنند، و در آن چنان مى چرخد كه سنگ آسياب، تا به قعر دوزخ رسيده به زنجير كشيده شود».


    من تو را به خدا سوگند مى دهم كه امام كشته شده اين امّت مباشى،

    چرا كه پيش از اين گفته مى شد: «در ميان اين امّت، امامى به قتل خواهد رسيد كه در كشتار تا روز قيامت گشوده خواهد شد و كارهاى امّت اسلامى با آن مشتبه شود، و فتنه و فساد در ميانشان گسترش يابد، تا آنجا كه حق را از باطل نمى شناسند، و به سختى در آن فتنه ها غوطه ور مى گردند».


    براى مروان چونان حيوان به غارت گرفته مباش

    كه تو را هر جا خواست براند،

    آن هم پس از ساليانى كه از عمر تو گذشته و تجربه اى كه به دست آورده اى.


    (عثمان گفت «با مردم صحبت كن كه مرا مهلت دهند تا از عهده ستمى كه به آنان رفته بر آيم»).


    امام عليه السلام فرمود: آنچه در مدينه است به مهلت نياز ندارد،

    و آنچه مربوط به بيرون مدينه باشد تا رسيدن فرمانت مهلت دارند.

    .

    خطبه 164

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 06:30:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      خداشناسی و وصف مخلوقات ...
    خداشناسی و وصف مخلوقات

     خدا شناسى


    سپاس خداوندى را سزاست كه آفريننده بندگان،

    و گستراننده زمين،

    و جارى كننده آب در زمين هاى پست،

    و روياننده گياه در كوه ها و تپه هاى بلند مى باشد،

    نه اوّل او را آغازى و نه ازلى بودن او را پايانى است،

    آغاز هر چيزى و جاويدان است،

    و پايدار و ماندگار بدون مدّت و زمان است.

    پيشانى بندگان برابر عظمت او به خاك افتاده،

    و لب ها در اعتراف به يگانگى او در حركتند.


    به هنگام آفرينش، براى هر پديده اى حد و مرزى قرار داد،

    تا براى وجود بى نهايت او همانندى نباشد.

    گمان ها خدا را به اندازه ها و حركت ها و اندام ها و ابزارها  نمى توانند اندازه گيرى نمايند.

    نمى تواند گفت: خدا از كى بود و تا كى خواهد بود.

    وجود آشكارى است كه نمى توان پرسيد: از چيست و حقيقت پنهانى است كه نمى توان پرسيد در كجاست.


    نه جسم است كه او را نهايتى باشد،

    و نه پوشيده اى كه چيزى او را در بر گرفته باشد،

    به موجودات آنقدر نزديك نيست كه به آنها چسبيده،

    و آنقدر دور نيست كه جدا و بريده باشد.

    بر خداوند، خيره نگريستن بندگان،

    و بازگشتن لفظى به زبان آنان،

    نزديك شدن به تپه اى،

    گام بر داشتن در تاريكى شب،

    يا راه رفتن در مهتاب كه نور مى افشاند،

    و درخشش خورشيدى كه پس از ماه طلوع مى كند،

    و با طلوع و غروبش، و آمدن شب و روز، چرخ زمان مى گردد

    و تاريخ ورق مى خورد، هيچ كدام پنهان نيست.

    خدا پيش از هر نهايت و مدت، و فراتر از هر گونه حساب و شمارش است،

    خدا والاتر از آنچه مى باشد كه عقل هاى عاجز تشبيه كنندگان تصوّر مى كند.

    والاتر از صفات پديده ها و اندازه ها و قطرهاست كه براى موجودات مادّى پندارند،

    و جايگاه هايى كه براى آن در نظر مى گيرند،

    زيرا حد و مرز و اندازه، شايسته پديده هاست و به غير خدا تعلّق دارد.

     

     وصف خلقت


    پديده ها را از موادّى ازلى و ابدى نيافريد،

    بلكه آنها را از نيستى به هستى آورد،

    و براى هر پديده اى حد و مرزى تعيين فرمود،

    و آنها را به نيكوترين صورت زيبا، صورتگرى كرد،

    چيزى از فرمان او سر پيچى نمى كند،

    و خدا از اطاعت چيزى سود نمى برد.

    علم او به مردگانى كه رفتند چونان آگاهى او به زندگانى است كه هستند،

    و علم او به آسمان هاى بالا چونان علم او به زمين هاى زيرين است.

     

    شگفتى آفرينش انسان


    اى انسان!

    اى آفريده راست قامت،

    اى پديده نگهدارى شده در تاريكى هاى رحم هاى مادران،

    و قرار داده شده در پرده هاى تو در تو.

    آغاز آفرينش تو از گل و لاى بود،

    و سپس در جايگاه آرامى نهاده شدى تا زمانى مشخّص و سر آمدى تعيين شده،

    و آنگاه كه در شكم مادرت حركت مى كردى،

    نه دعوتى را مى توانستى پاسخ دهى،

    و نه صدايى را مى شنيدى.

    سپس تو را از قرار گاهت بيرون كردند

    و به خانه اى آوردند كه آن را نديده بودى

    و راههاى سودش را نمى توانستى.

    پس چه كسى تو را در مكيدن شير، ازسینه مادر هدايت كرد

    و به هنگام نياز جايگاه هاى طلب كردن و خواستن را به تو شناساند؟

    هرگز، آن كس كه در توصيف پديده اى با شكل و اندازه و ابزار مشخّص درمانده باشد،

    بدون ترديد از وصف پر وردگارش ناتوان تر،

    و از شناخت خدا با حدّ و مرز پديده ها دورتر است.

    .

    خطبه 163

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀مراحل خلقت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1399-05-27] [ 07:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ماجرای خلافت از زبان حضرت علی ...
    ماجرای خلافت از زبان حضرت علی

    سقیفه و ماجرای خلافت

    در سال 37 هجرى در صفّين، شخصى از طايفه بنى اسد پرسيد: چگونه شما را از مقام امامت كه سزاوارتر از همه بوديد كنار زدند؟ فرمود:


    اى برادر بنى اسدى تو مردى پريشان و مضطربى كه نابجا پرسش مى كنى،

    ليكن تو را حق خويشاوندى است،

    و حقّى كه در پرسيدن دارى و بى گمان طالب دانستنى.

    پس بدان كه:

    آن ظلم و خود كامگى كه نسبت به خلافت بر ما تحميل شد،

    در حالى كه ما را نسب برتر و پيوند خويشاوندى با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم استوارتر بود،

    جز خودخواهى و انحصار طلبى چيز ديگرى نبود كه:

    گروهى بخيلانه به كرسى خلافت چسبيدند،

    و گروهى سخاوتمندانه از آن دست كشيدند،

    داور خداست، و بازگشت همه ما به روز قيامت است.

     

    شكوه از ستم هاى معاويه


    (در اينجا شعر امرء القيس را خواند كه:) «واگذار داستان تاراج آن غارتگران را، و به ياد آور داستان شگفت دزديدن اسب سوارى را».


    بيا و داستان پسر ابو سفيان را به ياد آور،

    كه روزگار مرا به خنده آورد از آن پس كه مرا گرياند.

    سوگند به خدا!

    كه جاى شگفتى نيست،

    كار از بس عجيب است كه شگفتى را مى زدايد

    و كجى و انحراف مى افزايد.

    مردم كوشيدند نور خدا را در داخل چراغ آن خاموش سازند،

    جوشش زلال حقيقت را از سر چشمه آن ببندند،

    چرا كه ميان من و خود، آب را وبا آلود كردند.

    اگر محنت آزمايش از ما و اين مردم برداشته شود،

    آنان را به راهى مى برم كه سراسر حق است،

    و اگر به گونه ديگرى انجامد: (با حسرت خوردن بر آنها جان خويش را مگذار، كه خداوند بر آنچه مى كنند آگاه است).

    .

    خطبه 162

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀خلیفه اول در نهج البلاغه, ◀خلیفه دوم در نهج البلاغه, ◀ماجرای خلافت از زبان حضرت علی, ✔مطلب ندارد, سقیفه از منظر حضرت علی
     [ 07:20:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      سرانجام افرادی که دینی غیر از اسلام انتخاب کنند ...
    سرانجام افرادی که دینی غیر از اسلام انتخاب کنند

     وصف پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت عليهم السّلام


    خداوند پيامبرش را با نورى درخشان،

    و برهانى آشكار، و راهى روشن،

    و كتابى هدايتگر بر انگيخت.

    خانواده او نيكوترين خانواده،

    و درخت وجودش از بهترين درختان است

    كه شاخه هاى آن راست و ميوه هاى آن سر به زير و در دسترس همگان است،

    زادگاه او مكه،

    و هجرت او به مدينه پاك و پاكيزه است،

    كه در آنجا نام او بلند شد

    و دعوتش به همه جا رسيد.

     

    قرآن


    خدا او را با برهانى كامل و كافى (قرآن)

    و پندهاى شفا بخش،

    و دعوتى جبران كننده فرستاد.

     

    کافران 


    با فرستادن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شريعت هاى ناشناخته را شناساند،

    و ريشه بدعت هاى راه يافته در اديان آسمانى را قطع كرد،

    و احكام و مقرّرات الهى را بيان فرمود.

    پس هر كس جز اسلام دينى را انتخاب كند

    به يقين شقاوت او ثابت،

    و پيوند او با خدا قطع،

    و سقوطش سهمگين خواهد بود،

    و سر انجامش رنج و اندوهى بى پايان

    و شكنجه اى پردرد مى باشد.


    بر خدا توكّل مى كنم، توكّلى كه بازگشت به سوى او باشد، و از او راه مى جويم، راهى كه به بهشت رسد و به آنجا كه خواست اوست بينجامد.

     

     سفارش به تقوا و عبرت از گذشتگان


    بندگان خدا شما را به ترسيدن از خدا و فرمانبردارى او سفارش مى كنم

    كه نجات فردا و مايه رهايى جاويدان است.

    خدا آنگونه كه سزاوار بود شما را ترسانيد،

    و چنانكه شايسته بود اميدوارتان كرد،

     

    دنیا

     

    و دنيا و بى اعتبارى آن و نابود شدنى بودن و دگرگونى آن را براى شما تعريف كرد.

    پس از آنچه در دنيا شما را به شگفتى وامى دارد روى گردانيد،

    زيرا كه مدت كوتاهى در آن اقامت داريد،

    دنيا به خشم خدا نزديكترين و از خشنودى خدا دورترين جايگاه است.


    پس اى بندگان خدا!

    از غم و اندوه و سرگرمى هاى دنيا چشم برگيريد

    زيرا شما به جدايى و دگرگونيهاى امور دنيايى يقين داريد،

    و چونان دوست مهربانى كه نصيحت گر و كوشا براى نجات رفيقش تلاش كند، خويشتن را از دنيا دور نگهداريد.

    و از آنچه بر گذشتگان شما رفت عبرت گيريد،

    كه چگونه، بند بند اعضاى بدنشان از هم گسست،

    چشم و گوششان نابود شد،

    شرف و شكوهشان از خاطره ها محو گرديد،

    و همه ناز و نعمت ها و رفاه ها و خوشى ها پايان گرفت،

    كه نزديكى فرزندان به دورى و از دست دادنشان،

    و همدمى همسران، به جدايى تبديل شد،

    ديگر نه به هم مى نازند،

    و نه فرزندانى مى آورند،

    و نه يكديگر را ديدار مى كنند،

    و نه در كنار هم زندگى مى كنند.


    پس اى بندگان خدا!

    بپرهيزيد، چونان پرهيز كسى كه به نفس خود چيره،

    و بر شهوات خود پيروز،

    و با عقل خود به درستى مى نگرد،

    زيرا كه جريان انسان آشكار، پرچم بر افراشته، جادّه هموار، و راه، روشن و راست است.

    .

    خطبه 161

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀کافران ذمی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 07:11:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      رابطه پیامبر با دنیا ...
    رابطه پیامبر با دنیا

    (در شهر كوفه در سال 37 هجرى به هنگام حركت دادن مردم بسوى صفّين و جنگ با شاميان ايراد كرد).

     

     خدا شناسى


    فرمان خدا قضاى حتمى و حكمت،

    و خشنودى او مايه امنيّت و رحمت است،

    از روى علم، حكم مى كند

    و با حلم و بردبارى مى بخشايد.


    خدايا!

    سپاس تو راست بر آنچه مى گيرى، و عطا مى فرمايى،

    و شفا مى دهى يا مبتلا مى سازى،

    سپاسى كه تو را رضايت بخش ترين، محبوب ترين، و ممتازترين باشد،

    سپاسى كه آفريدگانت را سرشار سازد،

    و تا آنجا كه تو بخواهى تداوم يابد،

    سپاسى كه از تو پوشيده نباشد،

    و از رسيدن به پيشگاهت باز نماند،

    سپاسى كه شمارش آن پايان نپذيرد،

    و تداوم آن از بين نرود.


    خدايا!

    حقيقت بزرگى تو را نمى دانيم،

    جز آن كه مى دانيم كه تو زنده اى و احتياج به غير ندارى،

    خواب سنگين يا سبك تو را نمى ربايد،

    هيچ انديشه اى به تو نرسد

    و هيچ ديده اى تو را ننگرد،

    اما ديده ها را تو مى نگرى،

    و اعمال انسانها را شماره فرمايى،

    و قدم ها و موى پيشانى ها (زمام امور همه) به دست تو است.


    خدايا!

    آنچه را كه از آفرينش تو مى نگريم،

    و از قدرت تو به شگفت مى آييم

    و بدان بزرگى قدرت تو را مى ستاييم،

    بسى ناچيزتر است در برابر آنچه كه از ما پنهان،

    و چشم هاى ما از ديدن آنها ناتوان،

    و عقلهاى ما از درك آنها عاجز است،

    و پرده هاى غيب ميان ما و آنها گسترده مى باشد.

     

     راههاى خدا شناسى


    پس آن كس كه دل را از همه چيز تهى سازد،

    و فكرش را به كار گيرد تا بداند كه:

    چگونه عرش قدرت خود را برقرار ساخته اى؟

    و پديده را چگونه آفريده اى؟

    و چگونه آسمان ها و كرات فضايى را در هوا آويخته اى؟

    و زمين را چگونه بر روى امواج آب گسترده اى؟

    نگاهش حسرت زده، و عقلش مات و سرگردان، و شنواييش آشفته، و انديشه اش حيران مى ماند.

     

    حقیقت توکل


    به گمان خود ادّعا دارد كه به خدا اميدوار است

    به خداى بزرگ سوگند كه دروغ مى گويد،

    چه مى شود او را كه اميدوارى در كردارش پيدا نيست.

    پس هر كس به خدا اميدوار باشد بايد، اميد او در كردارش آشكار شود،

    هر اميدوارى جز اميد به خداى تعالى ناخالص است،

    و هر ترسى جز ترس از خدا نادرست است.

    گروهى در كارهاى بزرگ به خدا اميد بسته

    و در كارهاى كوچك به بندگان خدا روى مى آورند،

    پس حق بنده را ادا مى كنند

    و حق خدا را بر زمين مى گذارند،

    چرا در حق خداى متعال كوتاهى مى شود و كمتر از حق بندگان رعايت مى گردد.؟

    آيا مى ترسى در اميدى كه به خدا دارى دروغگو باشى؟

    يا او را در خور اميد بستن نمى پندارى؟

    اميدوار دروغين اگر از بنده خدا ترسناك باشد، حق او را چنان رعايت كند كه حق پروردگار خود را آنگونه رعايت نمى كند،

    پس ترس خود را از بندگان آماده،

    و ترس از خداوند را وعده اى انجام نشدنى مى شمارد.

    و اينگونه است كسى كه دنيا در ديده اش بزرگ جلوه كند،

    و ارزش و اعتبار دنيا در دلش فراوان گردد،

    كه دنيا را بر خدا مقدّم شمارد،

    و جز دنيا به چيز ديگرى نپردازد

    و بنده دنيا گردد.

     

    نبوت (سيرى در زندگانى پيامبران عليه السّلام براى انتخاب الگوهاى ساده زيستى)


    براى تو كافى است كه راه و رسم زندگى پيامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را اطاعت نمايى،

    تا راهنمايى خوبى براى تو در شناخت بدى ها و عيب هاى دنيا و رسوايى ها و زشتى هاى آن باشد،

    چه اينكه دنيا از هر سو بر پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) باز داشته

    و براى غير او گسترانده شد،

    ازسینه دنيا شير نخورد،

    و از زيورهاى آن فاصله گرفت.


    اگر مى خواهى دومى را، موسى عليه السّلام و زندگى او را تعريف كنم،

    آنجا كه مى گويد: «پروردگارا هر چه به من از نيكى عطا كنى نيازمندم»

    به خدا سوگند، موسى عليه السّلام جز قرص نانى كه گرسنگى را بر طرف سازد چيز ديگرى نخواست،

    زيرا موسى عليه السّلام از سبزيجات زمين مى خورد،

    تا آنجا كه بر اثر لاغرى و آب شدن گوشت بدن، سبزى گياه از پشت پرده ى شكم او آشكار بود.


    و اگر مى خواهى: سومى را، حضرت داوود عليه السّلام صاحب نى هاى نوازنده، و خواننده بهشتيان را الگوى خويش سازى،

    كه با هنر دستان خود از ليف خرما زنبيل مى بافت،

    و از همنشينان خود مى پرسيد چه كسى از شما اين زنبيل را مى فروشد

    و با بهاى آن به خوردن نان جوى قناعت مى كرد.


    و اگر خواهى از عيسى بن مريم عليه السّلام بگويم،

    كه سنگ را بالش خود قرار مى داد،

    لباس پشمى خشن به تن مى كرد،

    و نان خشك مى خورد،

    نان خورش او گرسنگى،

    و چراغش در شب ماه،

    و پناهگاه زمستان او شرق و غرب زمين بود،

    ميوه و گل او سبزيجاتى بود كه زمين براى چهارپايان مى روياند،

    زنى نداشت كه او را فريفته خود سازد،

    فرزندى نداشت تا او را غمگين سازد،

    مالى نداشت تا او را سرگرم كند،

    و آز و طمعى نداشت تا او را خوار و ذليل نمايد،

    مركب سوارى او دو پايش،

    و خدمتگزار وى، دستهايش بود.

     

     

     راه و رسم زندگى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان حضرت علی 


    پس به پيامبر پاكيزه و پاكت اقتدا كن،

    كه راه و رسم او الگويى است براى الگو طلبان،

    و مايه فخر و بزرگى است براى كسى كه خواهان بزرگوارى باشد،

    و محبوب ترين بنده نزد خدا كسى است كه از پيامبرش پيروى كند،

    و گام بر جايگاه قدم او نهد.


    پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) از دنيا چندان نخورد كه دهان را پر كند،

    و به دنيا با گوشه چشم نگريست،

    دو پهلويش از تمام مردم فرو رفته تر،

    و شكمش از همه خالى تر بود،

    دنيا را به او نشان دادند اما نپذيرفت،

    و چون دانست خدا چيزى را دشمن مى دارد آن را دشمن داشت،

    و چيزى را كه خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت،

    و چيزى را كه خدا كوچك شمرده كوچك و ناچيز مى دانست.

    اگر در ما نباشد جز آن كه آنچه را خدا و پيامبرش دشمن مى دارند، دوست بداريم،

    يا آنچه را خدا و پيامبرش كوچك شمارند، بزرگ بداريم،

    براى نشان دادن دشمنى ما با خدا، و سر پيچى از فرمان هاى او كافى بود.

     

    و همانا پيامبر «كه درود خدا بر او باد» بر روى زمين مى نشست و غذا مى خورد،

    و چون برده، ساده مى نشست،

    و با دست خود كفش خود را وصله مى زد،

    و جامه خود را با دست خود مى دوخت،

    و بر الاغ برهنه مى نشست،

    و ديگرى را پشت سر خويش سوار مى كرد.

    پرده اى بر در خانه او آويخته بود كه نقش و تصويرها در آن بود،

    به يكى از همسرانش فرمود، اين پرده را از برابر چشمان من دور كن

    كه هر گاه نگاهم به آن مى افتد به ياد دنيا و زينت هاى آن مى افتم.

     

    پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) با دل از دنيا روى گرداند،

    و يادش را از جان خود ريشه كن كرد،

    و همواره دوست داشت تا جاذبه هاى دنيا از ديدگانش پنهان ماند،

    و از آن لباس زيبايى تهيّه نكند

    و آن را قرارگاه دائمى خود نداند،

    و اميد ماندن در دنيا نداشته باشد،

    پس ياد دنيا را از جان خويش بيرون كرد،

    و دل از دنيا بر كند،

    و چشم از دنيا پوشاند.

    و چنين است كسى كه چيزى را دشمن دارد،

    خوش ندارد به آن بنگرد،

    يا نام آن نزد او بر زبان آورده شود.

     

    در زندگانى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) براى تو نشانه هايى است كه تو را به زشتى ها و عيب هاى دنيا راهنمايى كند،

    زيرا پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) با نزديكان خود گرسنه به سر مى برد،

    و با آن كه مقام و منزلت بزرگى داشت، زينتهاى دنيا از ديده او دور ماند.

     

    پس تفكّر كننده اى بايد با عقل خويش به درستى انديشه كند كه: آيا خدا محمد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را به داشتن اين صفتها اكرام فرمود يا او را خوار كرد؟

    اگر بگويد: خوار كرد، دروغ گفته و بهتانى بزرگ زده است،

    و اگر بگويد: او را اكرام كرد، پس بداند، خدا كسى را خوار شمرد كه دنيا را براى او گستراند

    و از نزديك ترين مردم به خودش دور نگهداشت.

     

    پس پيروى كننده بايد از پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) پيروى كند،

    و به دنبال او راه رود،

    و قدم بر جاى قدم او بگذارد،

    و گر نه از هلاكت ايمن نمى باشد،

    كه همانا خداوند، محمد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را نشانه قيامت، و مژده دهنده بهشت، و ترساننده از كيفر جهنم قرار داد.
    او با شكمى گرسنه از دنيا رفت

    و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد،

    و كاخ هاى مجلّل نساخت (سنگى بر سنگى نگذاشت) تا جهان را ترك گفت،

    و دعوت پروردگارش را پذيرفت.


    وه !

    چه بزرگ است منّتى كه خدا با بعثت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) بر ما نهاده،

    و چنين نعمت بزرگى به ما عطا فرموده،

    رهبر پيشتازى كه بايد او را پيروى كنيم

    و پيشوايى كه بايد راه او را تداوم بخشيم.

     

    علی از زبان علی


    به خدا سوگند!

    آنقدر اين پيراهن پشمين را وصله زدم كه از پينه كننده آن شرمسارم.

    يكى به من گفت: «آيا آن را دور نمى افكنى»؟

    گفتم: از من دور شو،

    صبحگاهان رهروان شب ستايش مى شوند.

    .

    خطبه 160

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀نبوت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 06:59:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علی از زبان علی ...
    علی از زبان علی

    علی از زبان علی (وصف كشور دارى خويش)


    با شما به نيكويى زندگى كردم،

    و به قدر توان از هر سو نگهبانى شما دادم،

    و از بندهاى بردگى و ذلّت شما را نجات داده،

    و از حلقه هاى ستم رهايى بخشيدم،

    تا سپاسگزارى فراوان من برابر نيكى اندك شما باشد،

    و چشم پوشى از زشتى هاى بسيار شما كه به چشم ديدم و با بدن لمس كردم.

    .

    خطبه 159

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 06:31:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      قرآن از نگاه امام علی ...
    قرآن از نگاه امام علی

     پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان حضرت علی


    خداوند پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را هنگامى فرستاد كه؛

    پيامبران حضور نداشتند،

    و امّت ها در خواب غفلت بودند،

    و رشته هاى دوستى و انسانيّت از هم گسسته بود.

    پس پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله) به ميان خلق آمد

    در حالى كه كتاب هاى پيامبران پيشين را تصديق كرد،

     

    قرآن

     

    و با «نورى» هدايتگر انسانها شد كه همه بايد از آن اطاعت نمايند،

    و آن، نور قرآن كريم است.

    از قرآن بخواهيد تا سخن گويد،

    كه هرگز سخن نمى گويد،

    امّا من شما را از معارف آن خبر مى دهم،

    بدانيد كه در قرآن علم آينده،

    و حديث روزگاران گذشته است،

    شفا دهنده دردهاى شما،

    و سامان دهنده امور فردى و اجتماعى شما است.

     

    ویژگی حکومت ستمگر (خبر از آينده دردناك بنى اميّه)


    پس از تسلّط فرزندان اميّه، خانه اى در شهر يا خيمه اى در بيابان باقى نمى ماند

    جز آن كه ستمگران بنى اميّه، اندوه و غم را بدانجا مى كشانند،

    و بلا و كينه توزى را در همه جا مطرح مى كنند.

    پس در آن روز براى مردم نه عذر خواهى در آسمان و نه ياورى در زمين باقى خواهد ماند،

    زيرا نا اهلان را به زمامدارى برگزيده ايد،

    و زمامدارى را به جايگاه دروغينى قرار داده ايد.

    امّا به زودى خداوند از ستمگران بنى اميّه انتقام مى گيرد،

    خوردنى را به خوردنى، و نوشيدنى را به نوشيدنى،

    خوردنى تلخ تر از گياه «علقم»،

    و نوشيدنى تلخ و جانگدازتر از شيره درخت «صبر».

    خداوند از درون ترس و وحشت، و از بيرون، شمشير را بر آنها مسلّط خواهد كرد

    كه آنان مركب هاى عصيان و نافرمانى و شتران بار كش گناهانند.

    من پياپى سوگند مى خورم كه؛

    پس از من بنى اميّه خلافت را چونان خلط سينه بيرون مى اندازند،

    و پس از آن ديگر، تا شب و روز از پى هم در گردش است مزه حكومت را براى بار ديگر نخواهند چشيد.

    .

    خطبه 158

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 06:28:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      خودسازی از منظر امام علی ...
    خودسازی از منظر امام علی

    وصف خداوند


    ستايش خداوندى را سزاست كه حمد را كليد ياد خويش، و سبب فزونى فضل و رحمت خود، و راهنماى نعمت ها و عظمتش قرار داده است.

     

    تقوی و خودسازی


    بندگان خدا! روزگار بر آيندگان چنان مى گذرد كه بر گذشتگان گذشت،

    آنچه گذشت باز نمى گردد،

    و آنچه هست جاويدان نخواهد ماند،

    پايان كارش با آغاز آن يكى است،

    ماجراها و رويدادهاى آن همانند يكديگرند،

    و نشانه هاى آن آشكار است.

    گويا پايان زندگى و قيامت، شما را فرا مى خواند،

    چونان خواندن ساربان، شتر بچه را.

    پس آن كس كه جز به حساب نفس خويش پردازد، خود را در تاريكى ها سرگردان، و در هلاكت افكنده است.

    شيطان ها مهارش را گرفته و به سركشى و طغيان مى كشانند،

    و رفتار زشت او را در ديده اش زيبا مى نمايانند.

    پس بدانيد كه بهشت پايان راه پيشتازان

    و آتش جهنّم، سرانجام كسانى است كه سستى مى ورزند.

     

    اى بندگان خدا!

    بدانيد كه تقوا، دژى محكم و شكست ناپذير است،

    اما هرزگى و گناه، خانه اى در حال فرو ريختن و خوار كننده است كه از ساكنان خود دفاع نخواهد كرد،

    و كسى كه بدان پناه برد در امان نيست.

    آگاه باشيد با پرهيزگارى، ريشه هاى گناهان را مى توان بريد،

    و با يقين مى توان به برترين جايگاه معنوى، دسترسى پيدا كرد.


    اى بندگان خدا!

    خدا را، خدا را، در حق نفس خويش كه از همه چيز نزد شما گرامى تر و دوست داشتنى تر است، پروا كنيد.

    همانا خدا، راه حق را براى شما آشكار كرده

    و  جاده هاى آن را روشن نگاه داشت،

    پس يا شقاوت دامنگير يا رستگارى جاويدان در انتظار شماست.

     

    وصف دنیا و آخرت

     

    پس در اين دنياى نابود شدنى براى زندگى جاويدان آخرت، توشه برگيريد،

    كه شما را به زاد و توشه راهنمايى كردند،

    و به كوچ كردن از دنيا فرمان دادند،

    و شما را براى پيمودن راه قيامت بر انگيختند.

    همانا شما چونان كاروانى هستيد كه در جايى به انتظار مانده و نمى دانند در چه زمانى آنان را فرمان حركت مى دهند.

     

    آگاه باشيد!

    با دنيا چه مى كند كسى كه براى آخرت آفريده شده است؟

    و با اموال دنيا چه كار دارد آن كس كه به زودى همه اموال او را مرگ مى ربايد؟

    و تنها كيفر حسابرسى آن بر عهده انسان باقى خواهد ماند.

     

    بندگان خدا!

    خيرى را كه خدا وعده داد رها كردنى نمى باشد،

    و شرّى را كه از آن نهى فرمود دوست داشتنى نيست

     

    بندگان خدا!

     از روزى بترسيد كه اعمال و رفتار انسان وارسى مى شود،

    روزى كه پر از تشويش و اضطراب است و كودكان در آن روز پير مى گردند.


    اى بندگان خدا!

    بدانيد كه از شما نگاهبانانى بر شما گماشته اند،

    و ديدبان هايى از پيكرتان برگزيده

    و حافظان راستگويى كه اعمال شما را حفظ مى كنند

    و شماره نفسهاى شما را مى شمارند،

    نه تاريكى شب شما را از آنان مى پوشاند،

    و نه درى محكم شما را از آنها پنهان مى سازد.


    فردا به امروز نزديك است،

    و امروز با آنچه در آن است مى گذرد،

    و فردا مى آيد و بدان مى رسد،

    گويى هر يك از شما در دل زمين به خانه مخصوص خود رسيده و در گودالى كه كنده اند آرميده ايد،

    وه ! كه چه خانه تنهايى و چه منزل وحشتناكى و چه سيه چال غربتى.

     

    معاد


    گويى هم اكنون بر صور اسرافيل دميدند،

    و قيامت فرارسيده،

    و براى قضاوت و حسابرسى قيامت بيرون شده ايد.

    پندارهاى باطل دور گرديده،

    بهانه ها از ميان برخاسته،

    و حقيقت ها براى شما آشكار شده

    و شما را به آنجا كه لازم بود كشانده اند.

    پس از عبرت ها پند گيريد،

    و از دگرگونى روزگار عبرت پذيريد،

    و از هشدار دهندگان بهرمند گرديد.

    .

    خطبه۱۵۷

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ معاد و نشانه های قیامت در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [شنبه 1399-05-25] [ 06:45:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پیشگویی آینده امت اسلامی از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله ...
    پیشگویی آینده امت اسلامی از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله

    (براى مردم بصره پس از پيروزى در جنگ جمل در سال 36 هجرى ايراد فرمود).

     

    در برخورد با فتنه ها و شبهات


    مردم بصره در پيدايش فتنه ها هر كس كه مى تواند خود را به اطاعت پروردگار عزيز و برتر، مشغول دارد چنان كند،

    اگر از من پيروى كنيد، به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد،

    هر چند سخت و دشوار و پر از تلخى ها باشد.

     


    اما عائشه!

    پس افكار و خيالات زنانه بر او چيره شد،

    و كينه ها در سينه اش چون كوره آهنگرى شعله ور گرديد،

    اگر از او مى خواستند آنچه را كه بر ضد من انجام داد نسبت به ديگرى روا دارد سرباز مى زد،

    به هر حال احترام نخست او برقرار است

    و حسابرسى اعمال او با خداى بزرگ است.

     

    خودسازی (ره آورد ايمان، علم، دنیا و آخرت)


    ايمان روشن ترين راه ها و نورانى ترين چراغ هاست،

    با ايمان مى توان به اعمال صالح راه برد،

    و با اعمال نيكو به ايمان مى توان دسترسى پيدا كرد،

    با ايمان، علم و دانش آبادان است،

    و با آگاهى لازم، انسان را از مرگ مى هراسد،

    و با مرگ دنيا پايان مى پذيرد،

    و با دنيا، توشه آخرت فراهم مى شود.

     

    معاد و قیامت


    و با قيامت بهشت نزديك مى شود،

    و جهنّم براى بدكاران آشكار مى گردد،

    و مردم جز قيامت قرار گاهى ندارند،

    و شتابان به سوى ميدان مسابقه مى روند تا به منزلگاه آخرين رسند.

    گويا مى نگرم، همه از قبرها خارج شده به سوى منزلگاه هاى آخرين در حركتند،

    هر خانه اى در بهشت به شخصى تعلق دارد،

    كه نه ديگرى را مى پذيرند و نه از آنجا به جاى ديگر انتقال مى يابند.

     

    امر به معروف و نهی از منکر


    همانا «امر به معروف» و «نهى از منكر» دو صفت از اوصاف پروردگارند كه نه اجل را نزديك مى كند و نه روزى را كاهش مى دهد.

     

    قرآن


    بر شما باد عمل كردن به قرآن،

    كه ريسمان محكم الهى، و نور آشكار و درمانى سودمند است،

    كه تشنگى را فرونشاند،

    نگهدارنده كسى است كه به آن تمسّك جويد

    و نجات دهنده آن كس است كه به آن چنگ آويزد،

    كجى ندارد تا راست شود،

    و گرايش به باطل ندارد تا از آن باز گردانده شود،

    و تكرار و شنيدن پياپى آيات، كهنه اش نمى سازد،

    و گوش از شنيدن آن خسته نمى شود.

    كسى كه با قرآن سخن بگويد راست گفته

    و هر كس بدان عمل كند پيشتاز است.

     

    علی از زبان علی (آینده امت اسلامی)


    (در اينجا مردى بلند شد و گفت: اى امير المؤمنين ما را از فتنه آگاه كن، آيا نسبت به فتنه، از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤالى نفرموده اى پاسخ داد):


    آنگاه كه خداوند آيه 1 و 2 سوره عنكبوت را نازل كرد كه: (آيا مردم خيال مى كنند چون كه گفتند ايمان آورديم، بدون آزمايش رها مى شوند) دانستم كه تا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در ميان ماست آزمايش نمى گرديم.

    پرسيدم اى رسول خدا اين فتنه و آزمايش كدام است كه خدا شما را بدان آگاهى داده است؟


    فرمود: «اى على پس از من امّت اسلامى به فتنه و آزمون دچار مى گردند»

    گفتم:  اى رسول خدا مگر جز اين است كه در روز «احد» كه گروهى از مسلمانان به شهادت رسيدند و شهادت نصيب من نشد و سخت بر من گران آمد، تو به من فرمودى: اى على مژده باد تو را كه شهادت در پى تو خواهد آمد.


    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به من فرمود: «همانا اين بشارت تحقّق مى پذيرد، در آن هنگام صبر تو چگونه است»؟


    گفتم اى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چنين موردى جاى صبر و شكيبايى نيست بلكه جاى مژده شنيدن و شكر گزارى است.


    و پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:

    «اى على همانا اين مردم به زودى با اموالشان دچار فتنه و آزمايش مى شوند،

    و در ديندارى بر خدا منّت مى گذارند،

    با اين حال انتظار رحمت او را دارند،

    و از قدرت و خشم خدا، خود را ايمن مى پندارند.

    حرام خدا را با شبهات دروغين، و هوسهاى غفلت زا، حلال مى كنند،

    «شراب» را به بهانه اينكه «آب انگور» است

    و رشوه را كه «هديه» است

    و ربا را كه «نوعى معامله» است حلال مى شمارند».


    گفتم اى رسول خدا: در آن زمان مردم را در چه پايه اى بدانم آيا در پايه ارتداد يا فتنه و آزمايش؟ پاسخ فرمود: «در پايه اى از فتنه و آزمايش».

    .

    خطبه 156

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀ امر به معروف و نهی از منکر در نهج البلاغه, ◀ معاد و نشانه های قیامت در نهج البلاغه, ◀جنگ جمل در نهج البلاغه, ◀ عایشه در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ◀برخورد با شبهات و فتنه ها, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
     [ 12:17:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      شگفتی خلقت خفاش ...
    شگفتی خلقت خفاش

     وصف پروردگار


    ستايش خداوندى را سزاست كه تمامى صفت ها از بيان حقيقت، ذاتش در مانده،

    و بزرگى او عقل ها را طرد كرده است،

    چنانكه راهى براى رسيدن به نهايت ملكوتش نيابد.

    او خداى حق و آشكار، سزاوارتر و آشكارتر از آن است كه ديده ها مى نگرند.

    عقل ها نمى توانند براى او حدّى تعيين كنند، تا همانندى داشته باشد،

    و انديشه ها و اوهام نمى توانند براى او اندازه اى مشخّص كنند تا در شكل و صورتى پنداشته شود.

    پديده ها را بى آن كه نمونه اى موجود باشد

    يا با مشاورى مشورت نمايد،

    و يا از قدرتى كمك و مدد بگيرد آفريد،

    پس با فرمان او خلقت آن به كمال رسيد،

    و اطاعت پروردگار را پذيرفت

    و پاسخ مثبت داد

    و به خدمت شتافت،

    و گردن به فرمان او نهاد و سرپيچى نكرد.

     

     شگفتى هاى خلقت خفّاش


    از زيبايى هاى صنعت پروردگارى، و شگفتى هاى آفرينش او، همان اسرار پيچيده حكيمانه در آفريدن خفّاشان است.

    روشنى روز كه همه چيز را مى گشايد چشمانشان را مى بندد،

    و تاريكى شب كه هر چيز را به خواب فرو مى برد، چشمان آنها را باز مى كند،

    چگونه چشمان خفّاش كم بين است كه نتواند از نور آفتاب درخشنده روشنى گيرد.

    نورى كه با آن راه هاى زندگى خود را بيابد،

    و در پرتو آشكار خورشيد خود را به جاهايى رساند كه مى خواهد.

    روشنى آفتاب خفّاش را از رفتن در تراكم نورهاى تابنده اش باز مى دارد،

    و در خلوتگاه هاى تاريك پنهان مى سازد،

    كه از حركت در نور درخشان ناتوان است.

    پس خفّاش در روز پلك ها را بر سياهى ديده ها اندازد،

    و شب را چونان چراغى بر مى گزيند،

    كه در پرتو تاريكى آن روزى خود را جستجو مى كند،

    و سياهى شب ديده هاى او را نمى بندد،

    و به خاطر تاريكى زياد، از حركت و تلاش باز نمى ماند.

    آنگاه كه خورشيد پرده از رخ بيفكند،

    و سپيده صبحگاهان بدمد،

    و لانه تنگ سوسمارها از روشنى آن روشن گردد،

    شب پره، پلك ها را بر هم نهد،

    و بر آنچه در تاريكى شب به دست آورده قناعت كند.

     

    پاك و منزّه است خدايى كه شب را براى خفّاشان چونان روز روشن و مايه به دست آوردن روزى قرار داد،

    و روز را چونان شب تار مايه آرامش و استراحت آنها انتخاب فرمود.

    و بالهايى از گوشت براى پرواز، آنها آفريد،

    تا به هنگام نياز به پرواز، از آن استفاده كنند،

    اين بال ها، چونان لاله هاى گوشند بى پر و رگ هاى اصلى،

    اما جاى رگ ها و نشانه هاى آن را به خوبى مشاهده خواهى كرد.

    براى شب پره ها دو بال قرار داد،

    نه آنقدر نازك كه در هم بشكند،

    و نه چندان محكم كه سنگينى كند.

    پرواز مى كنند در حالى كه فرزندانشان به آنها چسبيده و به مادر پناه برده اند،

    اگر فرود آيند با مادر فرود مى آيند،

    و اگر بالا روند با مادر اوج مى گيرند،

    از مادرانشان جدا نمى شوند تا آن هنگام كه اندام جوجه نيرومند و بالها قدرت پرواز كردن پيدا كند،

    و بداند كه راه زندگى كردن كدام است و مصالح خويش را بشناسد.

    پس پاك و منزّه است پديد آورنده هر چيزى كه بدون هيچ الگويى باقى مانده از ديگرى، همه چيز را آفريد.

    .

    خطبه 155

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀مراحل خلقت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, خلقت خفاش
    [چهارشنبه 1399-05-22] [ 04:32:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      جایگاه امامت و اهل بیت بعد از پیامبر ...
    جایگاه امامت و اهل بیت بعد از پیامبر

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی


    عاقل با چشم دل سرانجام كار را مى نگرد،

    و پستى و بلندى آن را تشخيص مى دهد،

    دعوت كننده حق، (پيامبر صلّى اللّه عليه و آله) دعوت خويش را به پايان رسانيد،

    و  رهبر امّت به سرپرستى قيام كرد،

    پس دعوت كننده حق را پاسخ دهيد و از رهبرتان اطاعت كنيد.

     

    فتنه ها و شبهه ها

     

    گروهى در درياى فتنه ها فرو رفته،

    بدعت را پذيرفته،

    و سنّت هاى پسنديده را ترك كردند،

    مؤمنان كنارگيرى كرده و گمراهان و دروغگويان به سخن آمدند.

     

    جایگاه امامت و اهل بیت علیهم السلام


    مردم!

    ما اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چونان پيراهن تن او،

    و ياران راستين او،

    و خزانه داران علوم و معارف وحى،

    و درهاى ورود به آن معارف، مى باشيم،

    كه جز از در، هيچ كس به خانه ها وارد نخواهد شد،

    و هر كس از غير در وارد شود، دزد ناميده مى شود.

    مردم در باره اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آيات كريمه قرآن نازل شد،

    آنان گنجينه هاى علوم خداوند رحمانند،

    اگر سخن گويند، راست گويند،

    و اگر سكوت كنند بر آنان پيشى نجويند.

     

     شرایط حاکم و امام


    پس باید امام و راهنمای مردم به مردم راست بگوید،

    و راه خرد پیماید

    و از فرزندان آخرت باشد

    که از آنجا آمده و بدانجا خواهد رفت.

    پس آن كه با چشم دل بنگرد،

    و با ديده درون كار كند،

    آغاز كارش آن است كه بينديشد:

    آيا عمل او به سود او است يا زيان او.

    اگر به سود است ادامه دهد،

    و اگر زيانبار است توقف كند،

    زيرا عمل كننده بدون آگاهى چون رونده اى است كه بيراهه مى رود،

    پس هر چه شتاب كند از هدفش دورتر مى ماند.

    و عمل كننده از روى آگاهى، چون رونده اى بر راه راست است،

    پس بيننده بايد به درستى بنگرد آيا رونده راه مستقيم است يا واپس گرا.

     

     خودسازی  (تأثير جسم و روح در يكديگر)


    و بدان كه هر ظاهرى باطنى متناسب با خود دارد،

    آنچه ظاهرش پاكيزه، باطن آن نيز پاك و پاكيزه است،

    و آنچه ظاهرش پليد، باطن آن نيز پليد است،

    و پيامبر راستگو (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: همانا خداوند بنده اى را دوست دارد امّا كردار او را دشمن، و كردار بنده اى را دوست مى دارد امّا شخص او را ناخوش.


    آگاه باش!

    هر عملى رويشى دارد،

    و هر روينده اى از آب بى نياز نيست،

    و آب ها نيز گوناگون مى باشند.

    پس هر درختى كه آبيارى اش به اندازه و نيكو باشد شاخ و برگش نيكو و ميوه اش شيرين است.

    و آنچه آبيارى اش پاكيزه نباشد درختش عيب دار و ميوه اش تلخ است.

    .

    خطبه 154

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ◀برخورد با شبهات و فتنه ها, ✔مطلب ندارد
     [ 04:23:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      وصف دنیازدگان و جاهلان از نگاه امام علی ...
    وصف دنیازدگان و جاهلان از نگاه امام علی

    خودسازی (وصف دنیازدگان و غافلان)


    چند روز از طرف خدا به گمراه، مهلت داده شد،

    و او با غافلان و بى خبران در راه هلاكت قدم مى نهد،

    و تمام روزها را با گناهكاران سپرى مى كند،

    بى آن كه از راهى برود تا به حق رسد

    و يا پيشوايى برگزيند كه راهنماى او باشد.

    و تا آن زمان كه خداوند كيفر گناهان را مى نمايد،

    و آنان را از پرده غفلت بيرون مى آورد،

    به استقبال چيزى مى روند كه بدان پشت كرده بودند (يعنى آخرت)،

    و پشت مى كنند بدانچه روى آورده بودند (يعنى دنيا)،

    پس نه از آنچه آرزو مى كردند و بدان رسيدند سودى بردند،

    و نه از آنچه حاجت خويش بدان روا كردند بهره اى به دست آوردند،

    من، شما و خود را از اين گونه غفلت زدگى مى ترسانم.

     

     درمان غفلت زدگى ها


    هر كس بايد از كار خويش بهره گيرد،

    و انسان بينا كسى است كه به درستى شنيد و انديشه كرد،

    پس به درستى نگريست و آگاه شد،

    و از عبرت ها پند گرفت،

    سپس راه روشنى را پيمود،

    و از افتادن در پرتگاه ها، و گم شدن در كوره راهها، دورى كرد،

    و كوشيد تا عدالت را پاس دارد

    و براى گمراهان جاى اعتراض باقى نگذارد،

    كه در حق سختگيرى كند،

    يا در سخن حق تحريف روا دارد،

    يا در گفتن سخن راست بترسد.

     

    پس بهوش باش اى شنونده

    و از خواب غفلت بيدار شو،

    و از شتاب خود كم كن،

    و در آنچه از زبان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر تو رسيده انديشه كن،

    كه ناچار به انجام آن مى باشى

    و راه فرارى وجود ندارد،

    و با كسى كه رهنمودهاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به كار نمى بندد

    و به جانب ديگرى تمايل دارد

    مخالفت كن و او را با آنچه براى خود پسنديده رها كن.


    فخر فروشى را واگذار،

    و از مركب تكبّر فرود آى.

    به ياد قبر باش كه گذرگاه تو به سوى عالم آخرت است،

    كه همانگونه به ديگران پاداش دادى به تو پاداش مى دهند،

    و آن گونه كه كاشتى، درو مى كنى،

    آنچه امروز، پيش مى فرستى، فردا بر آن وارد مى شوى،

    پس براى خود در سراى آخرت جايى آماده كن، و چيزى پيش فرست.


    اى شنونده هشدار، هشدار،

    اى غفلت زده بكوش، بكوش

    «هيچ كس جز خداى آگاه تو را با خبر نمى سازد».

     

     صفات ناپسند و نابود كننده


    از واجبات قطعى خدا در قرآن حكيم كه بر آن پاداش و كيفر مى دهد،

    و به خاطر آن خشنود شده يا خشم مى گيرد،

    اين است كه اگر انسان يكى از صفات ناپسند را داشته و بدون توبه خدا را ملاقات كند، هر چند خود را به زحمت اندازد، يا عملش را خالص گرداند فايده اى نخواهد داشت.


    و آن صفات ناپسند اينكه:

    شريكى براى خداوند در عبادات واجب برگزيند،

    يا خشم خويش را با كشتن بى گناهى فرونشاند،

    يا بر بى گناهى به خاطر كارى كه ديگرى انجام داده عيب جويى كند،

    يا به خاطر حاجتى كه به مردم دارد بدعتى در دين خدا بگذارد،

    يا با مردم به دو چهره ملاقات كند،

    و يا در ميان آنان با دو زبان سخن بگويد.

    در آنچه گفتم نيك بينديش كه هر مثال را همانند فراوان است.

     

    همانا تمام حيوانات در تلاش پر كردن شكمند،

    و درندگان در پى تجاوز كردن به ديگران،

    و زنان بى ايمان تمام همّتشان آرايش زندگى و فساد انگيزى در آن است،

    امّا مؤمنان فروتنند،

    همانا مؤمنان مهربانند،

    همانا مؤمنان از آينده ترسانند.

    .

    خطبه153

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 04:06:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      شناخت صفات خدا و ماهیت اسلام از نظر امام علی ...
    شناخت صفات خدا و ماهیت اسلام از نظر امام علی

    (نوشته اند كه اين سخنرانى را در روزهاى اوّل خلافت در سال 35 هجرى در مدينه ايراد فرمود)

     

     خداشناسى (شناخت صفات خدا)


    ستايش خداوندى را كه با آفرينش بندگان، بر هستى خود راهنمايى فرمود،

    و آفرينش پديده هاى نو، بر ازلى بودن او گواه است،

    و شباهت داشتن مخلوقات به يكديگر دليل است كه او همتايى ندارد،

    حواس بشرى ذات او را درك نمى كند،

    و پوشش ها او را پنهان نمى سازد،

    زيرا سازنده و ساخته شده، فراگيرنده و فرا گرفته، پروردگار و پرورده، يكسان نيستند.

    يگانه است نه از روى عدد،

    آفريننده است نه با حركت و تحمّل رنج،

    شنواست بدون وسيله شنوايى،

    و بيناست بى آن كه چشم گشايد و بر هم نهد،

    در همه جا حاضر است نه آن كه با چيزى تماس گيرد،

    و از همه چيز جداست، نه اينكه فاصله بين او و موجودات باشد،

    آشكار است نه با مشاهده چشم،

    پنهان است نه به خاطر كوچكى و ظرافت،

    از موجودات جداست كه بر آنها چيره و تواناست،

    و هر چيزى جز او برابرش خاضع و بازگشت آن به سوى خداست.

    آن كه خدا را وصف كند، محدودش كرده،

    و آن كه محدودش كند، او را به شمارش آورده،

    و آن كه خدا را به شمارش آورد، ازليّت او را باطل كرده است،

    و كسى كه بگويد: خدا چگونه است او را توصيف كرده،

    و هر كه بگويد: خدا كجاست مكان براى او قائل شده است.
    خدا عالم بود آنگاه كه معلومى وجود نداشت،

    پرورنده بود آنگاه كه پديده اى نبود،

    و توانا بود آنگاه كه توانايى نبود.

     

     وصف امامان دوازده گانه 


    همانا طلوع كننده اى آشكار شد،

    و درخشنده اى درخشيد

    و آشكار شونده اى آشكار گرديد،

    و آن كه از جادّه حق منحرف شد به راه راست بازگشت،

    خداوند گروهى را به گروهى تبديل،

    و روزى را برابر روزى قرار داد،

    و ما چونان مانده در خشكسالان كه در انتظار بارانند، انتظار چنين روزى را مى كشيديم.

    همانا امامان دين، از طرف خدا، تدبير كنندگان امور مردم،

    و كارگزاران آگاه بندگانند،

    كسى به بهشت نمى رود جز آن كه آنان را شناخته، و آنان او را بشناسند،

    و كسى در جهنّم سرنگون نگردد جز آن كه منكر آنان باشد و امامان دين هم وى را نپذيرند.

     

     ويژگى هاى اسلام


    همانا خداى متعال شما را به اسلام اختصاص داد و براى اسلام برگزيد،

    زيرا اسلام نامى از سلامت است،

    و فراهم كننده كرامت جامعه مى باشد،

    راه روشن آن را خدا برگزيد،

    و حجّت هاى آن را روشن گردانيد.

    اسلام ظاهرش علم، و باطنش حكمت است،

    نو آورى هاى آن پايان نگيرد و شگفتى هايش تمام نمى شود.

    در اسلام بركات و خيرات چونان سرزمين هاى پر گياه در اوّل بهاران فراوان است،

    و چراغهاى روشنى بخش تاريكى ها فراوان دارد،

    كه در نيكى ها جز با كليدهاى اسلام باز نشود،

    و تاريكى ها را جز با چراغ هاى آن روشنايى نمى توان بخشيد،

    مرزهايش محفوظ،

    و چراگاه هايش را خود نگهبان است،

    هر درمان خواهى را درمان، و هر بى نيازى طلبى را كافى است.

    .

    خطبه 152

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ✔مطلب ندارد
     [ 03:56:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      فتنه ها و شبهه ها و راه برون رفت از آن از نگاه امام علی ...
    فتنه ها و شبهه ها و راه برون رفت از آن از نگاه امام علی

    خداشناسی 

    خداى را مى ستايم،

    و در راندن شيطان، و دور ساختن و نجات پيدا كردن از دام ها و فريب هاى آن، از خدا يارى مى طلبم

    و گواهى مى دهم كه جز خداى يگانه معبودى نيست.

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی

     

    و شهادت مى دهم كه حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده برگزيده و انتخاب شده او است،

    كه در فضل و برترى، همتايى ندارد و هرگز فقدان او جبران نگردد.

     

    دوران جاهلیت


    شهرهايى به وجود او روشن گشت،

    پس از آن كه گمراهى وحشتناكى همه جا را فرا گرفته بود،

    و جهل و نادانى بر انديشه ها غالب و قساوت و سنگدلى بر دلها مسلط بود،

    و مردم حرام را حلال مى شمردند،

    و دانشمندان را تحقير مى كردند،

    و جداى از دين الهى زندگى كرده

    و در حال كفر و بى دينى جان مى سپردند.

     

    ماهیت فتنه ها و شبهات 


    شما اى عرب ها، هدف تيرهاى بلا هستيد كه نزديك است.

    از مستى هاى نعمت بپرهيزيد،

    و از سختى هاى عذاب الهى بترسيد و بگريزيد،

    و در فتنه هاى در هم پيچيده،

    به هنگام پيدايش نوزاد فتنه ها و آشكار شدن باطن آنها،

    و برقرار شدن قطب و مدار آسياى آن، با آگاهى قدم برداريد.


    فتنه هايى كه از رهگذرهاى ناپيدا آشكار گردد،

    و به زشتى و رسوايى گرايد،

    آغازش چون دوران جوانى پر قدرت و زيبا،

    و آثارش چون آثار باقى مانده بر سنگ هاى سخت زشت و ديرپاست،

    كه ستمكاران آن را با عهدى كه با يكديگر دارند، به ارث مى برند،

    نخستین آنان پيشواى آخرين، و آخرين گمراهان، اقتدا كننده به اوّلين مى باشند.


    آنان در به دست آوردن دنياى پست بر هم سبقت مى گيرند،

    و چونان سگ هاى گرسنه، اين مردار را از دست يكديگر مى ربايند.

    طولى نمى كشد كه پيرو از رهبر، و رهبر از پيرو، بيزارى مى جويد،

    و با بغض و كينه از هم جدا مى شوند،

    و به هنگام ملاقات، همديگر را نفرين مى كنند.

     

     خبر از آينده خونين عرب

     

    سپس فتنه اى سر برآورد كه سخت لرزاننده،

    در هم كوبنده و نابود كننده است،

    كه قلب هايى پس از استوارى مى لغزند،

    و مردانى پس از درستى و سلامت، گمراه مى گردند،

    و افكار و انديشه ها به هنگام هجوم اين فتنه ها پراكنده،

    و عقايد پس از آشكار شدنشان به شك و ترديد دچار مى گردد.

    آن كس كه به مقابله با فتنه ها برخيزد كمرش را مى شكند،

    و كسى كه در فرو نشاندن آن تلاش مى كند، او را در هم مى كوبد.

    در اين ميان فتنه جويان چونان گورخران، يكديگر را گاز مى گيرند،

    و رشته هاى سعادت و آيين محكم شده شان لرزان مى گردد،

    و حقيقت امر پنهان مى ماند.

    حكمت و دانش كاهش مى يابد،

    ستمگران به سخن مى آيند،

    و بيابان نشين ها را در هم مى كوبند،

    و با سينه مركب هاى ستم، آنها را خرد مى نمايند.

    تك روان در غبار آن فتنه ها نابود مى گردند،

    و سواران با قدرت در آن به هلاكت مى رسند.

    فتنه ها با تلخى خواسته ها وارد مى شود،

    و خون هاى تازه را مى دوشد،

    نشانه هاى دين را خراب،

    و يقين را از بين مى برد.

    فتنه هايى كه افراد زيرك از آن بگريزند،

    و افراد پليد در تدبير آن بكوشند.

    آن فتنه ها پر رعد و برق و پر زحمت است،

    در آن پيوندهاى خويشاوندى قطع شده، و از اسلام جدا مى گردند،

    فتنه ها چنان ويرانگرند كه تندرست ها بيمار، و مسكن گزيدگان كوچ مى كنند.

    در آن ميان كشته اى است كه خونش به رايگان ريخته،

    و افراد ترسويى كه طالب امانند،

    با سوگندها آنان را فريب مى دهند، و با تظاهر به ايمان آنها را گمراه مى كنند.

     

     رهنمودها در مقابله با فتنه ها


    پس سعى كنيد كه شما پرچم فتنه ها و نشانه هاى بدعت ها نباشيد،

    و آنچه را كه پيوند امت اسلامى بدان استوار،

    و پايه هاى طاعت بر آن پايدار است،

    بر خود لازم شماريد،

    و بر خدا، ستمديده وارد شويد نه ستمگر.

    و از گرفتار شدن به دام هاى شيطان،

    و قرار گرفتن در وادى دشمنى ها بپرهيزيد،

    و لقمه هاى حرام به شكم خود راه ندهيد.

    شما برابر ديدگان خداوندى قرار داريد كه گناهان را حرام كرد و راه اطاعت و بندگى را آسان فرمود.

    .

    خطبه 151

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀عصر جاهلیت در نهج البلاغه, ◀برخورد با شبهات و فتنه ها, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
     [ 03:46:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      حکومت امام مهدی از زبان امام علی ...
    حکومت امام مهدی از زبان امام علی

     آينده بشريّت و ظهور امام مهدى (عج)


    به راههاى چپ و راست رفتند،

    و راه ضلالت و گمراهى پيمودند،

    و راه روشن هدايت را گذاشتند.

    پس در باره آنچه كه بايد باشد شتاب نكنيد،

    و آنچه را كه در آينده بايد بيايد دير مشماريد،

    چه بسا كسى براى رسيدن به چيزى شتاب مى كند امّا وقتى به آن رسيد دوست دارد كه اى كاش آن را نمى ديد،

    و چه نزديك است امروز ما به فردايى كه سپيده آن آشكار شد.

    اى مردم!

    اينك ما در آستانه تحقّق وعده هاى داده شده،

    و نزديكى طلوع آن چيزهايى كه بر شما پوشيده و ابهام آميز است، قرار داريم.

     

     ره آورد حكومت امام مهدى (عج)


    بدانيد آن كس از ما (حضرت مهدى «عج») كه فتنه هاى آينده را دريابد،

    با چراغى روشنگر در آن گام مى نهد،

    و بر همان سيره و روش پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و  امامان عليهم السّلام رفتار مى كند

    تا گره ها را بگشايد،

    بردگان و ملّت هاى اسير را آزاد سازد،

    جمعيّت هاى گمراه و ستمگر را پراكنده

    و حق جويان پراكنده را جمع آورى مى كند.

    حضرت مهدى (عج) سال هاى طولانى در پنهانى از مردم به سر مى برد

    آن چنان كه اثر شناسان، اثر قدمش را نمى شناسند،

    گر چه در يافتن اثر و نشانه ها تلاش فراوان كنند.

    سپس گروهى براى درهم كوبيدن فتنه ها آماده مى گردند،

    و چونان شمشيرها صيقل مى خورند،

    ديده هاشان با قرآن روشنايى گيرد،

    و در گوش هاشان تفسير قرآن طنين افكند،

    و در صبحگاهان و شامگاهان جامهاى حكمت سر مى كشند.

     

     سرنوشت امّت اسلامى پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله


    روزگار آنان به طول انجاميد تا رسوايى آنها به نهايت رسيد،

    و خود را سزاوار بلاى زمانه گرداندند،

    و چون پايان مدّت آنها نزديك شد، گروهى در فتنه ها آسودند

    و گروهى دست به حمله و پيكار با فسادگران زدند

    و با شكيبايى كه داشتند بر خدا منّت ننهادند،

    و جان دادن در راه خدا را بزرگ نشمردند.

    تا آنجا كه اراده الهى به پايان دوران جاهليّت موافق شد،

    شمشيرها در راه خدا كشيدند،

    و بينش هاى خود را بر شمشير نشاندند،

    و طاعت پروردگار خود را پذيرفتند،

    و فرمان پند دهنده خود را شنيدند،

    و در پيروزى و سربلندى زيستند.

     

    تا آن كه خدا، پيامبرش را نزد خود برد،

    (افسوس) كه گروهى به گذشته جاهلى خود بازگشتند،

    و با پيمودن راه هاى گوناگون به گمراهى رسيدند،

    و به دوستان منحرف خود پيوستند

    و از دوستى با مؤمنان بريدند كه به آن امر شده بودند،

    و بنيان اسلامى را تغيير داده در جاى ديگرى بنا نهادند.

    آنان كانون هر خطا و گناه،

    و پناهگاه هر فتنه جو شدند

    كه سرانجام در سرگردانى فرو رفته،

    و در غفلت و مستى به روش و آيين فرعونيان در آمدند،

    يا از همه بريده و دل به دنيا بستند،

    و يا پيوند خود را با دين گسستند.

    .

    خطبه 150

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, حکومت امام مهدی (عج)
     [ 12:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      وصیت حضرت علی قبل از شهادت ...
    وصیت حضرت علی قبل از شهادت

    (در سال 40 هجرى در بيستم رمضان قبل از شهادت فرمود).

     

    ياد مرگ


    اى مردم هر كس از مرگ بگريزد، به هنگام فرار آن را خواهد ديد،

    اجل سر آمد زندگى، و فرار از مرگ رسيدن به آن است.

    چه روزگارانى كه در پى گشودن راز نهفته اش بودم

    اما خواست خداوند جز پنهان ماندن آن نبود،

    هيهات كه اين علمى پنهان است.

     

    علی از زبان علی ( وصيّت هاى امام على عليه السّلام)


    امّا وصيّت من نسبت به خدا،

    آن كه چيزى را شريك خدا قرار ندهيد،

    و نسبت به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين است كه،

    سنّت و شريعت او را ضايع نكنيد.

    اين دو ستون محكم را بر پا داريد

    و اين دو چراغ را فروزان نگهداريد

    و تا آن زمان كه از حق منحرف نشده ايد، سرزنشى نخواهيد داشت،

    كه براى هر كس به اندازه توانايى او وظيفه اى تعيين گرديده،

    و نسبت به افراد جاهل و نادان تخفيف داده شده است

    زيرا كه: پروردگار رحيم، و دين استوار، و پيشوا آگاه است.

    من ديروز رهبر شما بودم و امروز مايه پند و عبرت شما هستم، 

    و فردا از شما جدا خواهم شد، خدا شما و مرا بيامرزد.

    اگر از اين ضربت و در اين لغزشگاه نجات يابم، كه حرفى نيست،

    امّا اگر گام ها بلغزد و از اين جهان بروم،

    ما نيز چون ديگران در سايه شاخسار درختان، مسير وزش باد و باران، و زير سايه ابرهاى متراكم آسمان پراكنده مى شويم، و آثارمان در روى زمين نابود خواهد شد.


    من از همسايگان شما بودم، كه چند روزى در كنار شما زيستم،

    و به زودى از من جز جسدى بى روح و ساكن پس از آن همه تلاش، و خاموش پس از آن همه گفتار، باقى نخواهد ماند.

    پس بايد سكوت من، و بى حركتی دست و پا و چشم ها و اندام من، مايه پند و اندرز شما گردد،

    كه از هر منطق رسايى و از هر سخن مؤثّرى عبرت انگيزتر است.

    وداع و خداحافظى من با شما چونان جدايى كسى است كه آماده ملاقات پروردگار است،

    فردا ارزش ايّام زندگى مرا خواهيد ديد،

    و راز درونم را خواهيد دانست.

    پس از آن كه جاى مرا خالى ديديد و ديگرى بر جاى من نشست، مرا خواهيد شناخت.

    .

    خطبه 149

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 12:38:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      روان شناسی طلحه و زبیر از سوی امام علی ...
    روان شناسی طلحه و زبیر از سوی امام علی

    روانشناسى طلحه و زبير (در شورش بصره)


    هر كدام از طلحه و زبير، اميدوار است كه حكومت را به دست آورد،

    و ديده به آن دوخته

    و رفيق خود را به حساب نمى آورد.

    آن دو، نه رشته اى الهى را چنگ زدند و نه با وسيله اى به خدا روى آوردند.

    هر كدام با كينه رفيق خود را بر دوش مى كشد،

    كه به زودى پرده از روى آن كنار خواهد رفت.

    به خدا سوگند!

    اگر به آنچه مى خواهند برسند، اين جان آن را مى گيرد و آن، اين را از پاى در مى آورد.


    هم اكنون گروهى سركش و نافرمان به پا خاسته اند (ناكثين)

    پس خدا جويان حسابگر كجايند؟

    سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر ايشان بيان گرديد

    و اخبار امروز را به آنان گفته اند،

    در حالى كه براى هر گمراهى علّتى و براى هر عهد شكنى بهانه اى وجود دارد.


    سوگند به خدا!

    من آن كس نيستم كه صداى گريه، و بر سر و سينه زدن براى مرده، و نداى فرشته مرگ را بشنود و عبرت نگيرد.

    .

    خطبه148

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀طلحه و زبیر در نهج البلاغه, ◀جنگ جمل در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 12:30:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      قرآن در جامعه اسلامی امروز و آینده مسلمانان ...
    قرآن  در جامعه اسلامی امروز و آینده مسلمانان

     فلسفه بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:


    خداوند حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به حق برانگيخت تا بندگان خود را از پرستش دروغين بت ها رهايى بخشيده به پرستش خود راهنمايى كند،

    و آنان را از پيروى شيطان نجات داده به اطاعت خود كشاند،

    قرآن

    با قرآنى كه معنى آن را آشكار كرد

    و اساسش را استوار فرمود،

    تا بندگان عظمت و بزرگى خدا را بدانند كه نمى دانستند،

    و به پروردگار، اعتراف كنند

    پس از انكارهاى طولانى اعتراف كردند،

    و او را پس از آن كه نسبت به خدا آشنايى نداشتند به درستى بشناسند.

    پس خداى سبحان در كتاب خود بى آن كه او را بنگرند خود را به بندگان شناساند،

    و قدرت خود را به همه نماياند،

    و از قهر خود ترساند،

    و اينكه چگونه با كيفرها ملّتى را كه بايد نابود كند از ميان برداشت

    و آنان را چگونه با داس انتقام درو كرد.

     


    خبر از آينده تأسّف بار اسلام و مسلمين


    همانا پس از من در روزگارى بر شما فراخواهد رسيد كه چيزى پنهان تر از حق، و آشكارتر از باطل، و فراوان تر از دروغ به خدا و پيامبرش نباشد.

    قرآن
    و نزد مردم آن زمان كالايى زيانمندتر از قرآن نيست اگر آن را درست بخوانند و تفسير كنند،

    و متاعى پرسودتر از قرآن يافت نمى شود آنگاه كه آن را تحريف كنند و معانى دلخواه خود را رواج دهند.

    در شهرها چيزى ناشناخته تر از معروف، و شناخته تر از منكر نيست،

    حاملان قرآن، آن را واگذاشته و حافظان قرآن، آن را فراموش مى كنند،

    پس در آن روز قرآن و پيروانش از ميان مردم رانده و مهجور مى گردند،

    و هر دو غريبانه در يك راه ناشناخته سرگردانند، و پناهگاهى ميان مردم ندارند.

    پس قرآن و پيروانش در ميان مردمند اما گويا حضور ندارند،

    با مردمند ولى از آنها بريده اند،

    زيرا گمراهى و هدايت هرگز هماهنگ نشوند گر چه كنار يكديگر قرار گيرند.

    مردم در آن روز، در جدايى و تفرقه هم داستان، و در اتّحاد و يگانگى پراكنده اند،

    گويى آنان پيشواى قرآن بوده و قرآن پيشواى آنان نيست،

    پس از قرآن جز نامى  نزدشان باقى نماند،

    و آنان جز خطى را از قرآن نشناسند.

    و در گذشته نيكوكاران را كيفر داده، و سخن راست آنان را بر خدا دروغ پنداشتند، و كار نيكشان را پاداش بد دادند.

     

    مرگ


    و همانا آنان كه پيش از شما زندگى مى كردند، به خاطر آرزوهاى دراز، و پنهان بودن زمان اجل ها، نابود گرديدند،

    تا ناگهان مرگ وعده داده شده بر سرشان فرود آمد،

    مرگى كه عذرها را نپذيرد،

    و درهاى باز توبه را ببندد،

    و حوادث سخت و مجازات هاى پس از مردن را به همراه آورد.

     

    خودسازی (پندهاى حكيمانه)


    اى مردم!

    هر كس از خدا خير خواهى طلبد، توفيق يابد،

    و آن كس كه سخنان خدا را راهنماى خود قرار دهد به راست ترين راه، هدايت خواهد شد،

    پس همانا همسايه خدا در أمان، و دشمن خدا ترسان است.

    آن كس كه عظمت خدا را مى شناسد سزاوار نيست خود را بزرگ جلوه دهد،

    پس بلندى ارزش كسانى كه بزرگى پروردگار را مى دانند در اين است كه برابر او فروتنى كنند،

    و سلامت آنان كه مى دانند قدرت خدا چه اندازه مى باشد در اين است كه برابر فرمانش تسليم باشند.

    پس، از حقّ نگريزيد چونان گريز انسان تندرست از فرد «گر» گرفته،

    يا انسان سالم از بيمار،

    و بدانيد كه هيچ گاه حق را نخواهيد شناخت جز آن كه ترك كننده آن را بشناسيد

    هرگز به پيمان قرآن وفادار نخواهيد بود مگر آن كه پيمان شكنان را بشناسيد،

    و هرگز به قرآن چنگ نمى زنيد مگر آن كه رها كننده آن را شناسايى كنيد.
      

     ويژگى هاى اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله (امامان دوازده گانه)


    پس رستگارى را از اهل آن جستجو كنيد،

    كه اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رمز حيات دانش، و راز مرگ جهل و نادانى هستند،

    آنان كه حكمتشان شما را از دانش آنان،

    و سكوتشان از منطق آنان،

    و ظاهرشان از باطنشان، اطلاع مى دهد.

    نه با دين خدا مخالفتى دارند،

    و نه در آن اختلاف مى كنند، 

    دين در ميان آنان گواهى صادق، و ساكتى سخنگوست.

    .

    خطبه147

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
     [ 12:25:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علت پیروزی اسلام در میدان جهاد ...
    علت پیروزی اسلام در میدان جهاد

    (عمر با اميرالمؤمنين على (عليه السّلام) مشورت كرد كه آيا در جنگ ايران شركت كند، امام پاسخ داد)

     

    علل پيروزى اسلام و مسلمين

    پيروزى و شكست اسلام، به فراوانى و كمى طرفداران آن نبود،
    اسلام دين خداست كه آن را پيروز ساخت،
    و سپاه اوست كه آن را آماده و يارى فرمود،
    و رسيد تا آنجا كه بايد برسد،
    در هر جا كه لازم بود طلوع كرد،
    و ما بر وعده پروردگار خود اميدواريم كه او به وعده خود وفا مى كند، و سپاه خود را يارى خواهد كرد.

     

    ویژگی حاکم


    جايگاه رهبر چونان ريسمانى محكم است كه مهره ها را متّحد ساخته به هم پيوند مى دهد.
    اگر اين رشته از هم بگلسد، مهره ها پراكنده و هر كدام به سويى خواهند افتاد و سپس هرگز جمع آورى نخواهند شد.
    عرب امروز گر چه از نظر تعداد اندك، امّا با نعمت اسلام فراوانند،
    و با اتّحاد و هماهنگى عزيز و قدرتمندند.
    چونان محور آسياب، جامعه را به گردش در آور،
    و با كمك مردم، جنگ را اداره كن،
    زيرا اگر تو از اين سرزمين بيرون شوى، مخالفان عرب از هر سو تو را رها كرده و پيمان مى شكنند،
    چنانكه حفظ مرزهاى داخل كه پشت سر مى گذارى مهم تر از آن باشد كه در پيش روى خواهى داشت.


    جهاد (واقع بينى در مشاوره نظامى)

    همانا، عجم اگر تو را در نبرد بنگرند، گويند اين ريشه عرب است اگر آن را بريديد آسوده مى گرديد،
    و همين فكر سبب فشار و تهاجمات پياپى آنان مى شود و طمع ايشان در تو بيشتر گردد.
    اينكه گفتى آنان به راه افتاده اند تا با مسلمانان پيكار كنند، ناخشنودى خدا از تو بيشتر،
    و خدا در دگرگون ساختن آنچه كه دوست ندارند تواناتر است.
    امّا آنچه از فراوانى دشمن گفتى، ما در جنگ هاى گذشته با فراوانى سرباز نمى جنگيديم، بلكه با يارى و كمك خدا مبارزه مى كرديم.

    .

    خطبه146

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ◀خلیفه دوم در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
    [سه شنبه 1399-05-21] [ 12:08:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      حقیقت دنیا ...
    حقیقت دنیا

     دنيا شناسى


    اى مردم!

    شما در اين دنيا هدف تيرهاى مرگ هستيد،

    كه در هر جرعه اى، اندوهى گلوگير، و در هر لقمه اى استخوان شكسته اى قرار دارد.

    در دنيا به نعمتى نمى رسيد جز با از دست دادن نعمتى ديگر،

    و روزى از عمر سالخورده اى نمى گذرد مگر به ويرانى يك روز از مهلتى كه دارد،

    و بر خوردنى او چيزى افزوده نمى شود مگر به نابود شدن روزى تعيين شده،

    و اثرى از او زنده نمى شود مگر به نابودى اثر ديگر،

    و چيزى براى او تازه و نو نمى شود مگر به كهنه شدن چيز ديگر،

    و چيز جديدى از او نمى رويد مگر به درو شدن چيزى ديگر.

     

    اهل البیت(علیهم السلام)

     

    ريشه هايى رفتند كه ما شاخه هاى آن مى باشيم،

    چگونه شاخه ها بدون ريشه ها برقرار مى مانند.

     

     نكوهش از بدعت ها (اسلام)


    هيچ بدعتى در دين ايجاد نمى شود مگر آن كه سنّتى ترك گردد،

    پس از بدعت ها بپرهيزيد،

    و با راه راست و جادّه آشكار حق باشيد.

    نيكوترين كارها سنّتى است كه ساليانى بر آن گذشته و درستى آن ثابت شده باشد،

    و بدترين كارها آنچه كه تازه پيدا شده و آينده آن روشن نيست.

    .

    خطبه 145

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
    [دوشنبه 1399-05-20] [ 12:26:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      جایگاه اهل بیت از منظر حضرت علی ...
    جایگاه اهل بیت از منظر حضرت  علی

     فلسفه بعثت پيامبران


    خداوند پيامبران را بر انگيخت

    و وحى را به آنان اختصاص داد،

    و پيامبران را حجّت خود بر بندگان قرار داد،

    تا استدلالى يا جاى عذرى براى كسى باقى نماند،

    پس پيامبران انسان ها را، با زبان راستگويى به راه حق فراخواندند.

     

    خداشناسی


    آگاه باشيد!

    كه خداوند از درون بندگان پرده بر مى گيرد،

    نه آن كه بر اسرار پوشيده آنان آگاه نيست،

    و بر آنچه در سينه ها نهفته دارند بى خبر است،

    بلكه خواست آنان را آزمايش كند،

    تا كدام يك، اعمال نيكو انجام مى دهد،

    و پاداش برابر نيكوكارى و كيفر مكافات در خور بدى ها باشد.

     

     ويژگى هاى امامان دوازده گانه


    كجا هستند كسانى كه پنداشتند دانايان علم قرآن آنان مى باشند نه ما كه اين ادّعا را بر أساس دروغ و ستمكارى بر ضدّ ما روا داشتند،

    خدا ما اهل بيت پيامبر عليهم السّلام را بالا آورد و آنان را پست و خوار كرد،

    به ما عطا فرمود و آنها را محروم ساخت،

    ما را در حريم نعمت هاى خويش داخل و آنان را خارج كرد،

    كه راه هدايت را با راهنمايى ما مى پويند، و روشنى دل هاى كور را از ما مى جويند.

    همانا امامان (دوازده گانه) همه از قريش بوده كه درخت آن را در خاندان بنى هاشم كاشته اند،

    مقام ولايت و امامت در خور ديگران نيست،

    و ديگر مدعيّان زمامدارى،  شايستگى آن را ندارند.

     

     گمراهان و تعامل با دنیا و آخرت ( خبر از ستمكارى عبد الملك مروان)


    گمراهان، دنياى زودگذر را برگزيدند،

    و آخرت جاويدان را رها كردند.

    چشمه زلال را گذاشتند و از آب تيره و ناگوار نوشيدند.

    گويا فاسق آنها را مى نگرم كه با منكر و زشتى ها يار است (عبد الملك مروان)

    و با آن انس گرفته و همنشين مى گردد

    تا آن كه موى سرش در گناهان سفيد گشته

    و خلق و خوى او رنگ گناه و منكر گيرد.

    در چنين حالى، كف بر لب به مردم يورش آورد،

    چونان موج خروشانى كه از غرق كردن هر چيزى بى پروا باشد،

    يا شعله اى كه تر و خشك را بسوزاند و همه چيز را خاكستر گرداند.

     

     اندرزهاى جاودانه (دنیاگرایان)

     

    كجايند عقل هاى روشنى خواه از چراغ هدايت

    و كجايند چشم هاى دوخته شده بر نشانه هاى پرهيزكارى

    كجايند دل هاى به خدا پيش كش شده و در اطاعت خدا پيمان بسته.

    افسوس كه دنياپرستان بر متاع پست دنيا هجوم آوردند،

    و براى به دست آوردن حرام يورش آورده يكديگر را پس زدند،

    نشانه بهشت و جهنّم براى آنان بر افراشته،

    اما از بهشت روى گردان و با كردار زشت خود به طرف آتش روى آوردند،

    پروردگارشان آنان را فراخواند امّا پشت كرده، فرار كردند،

    و شيطان آنان را دعوت كرد، پذيرفته به سوى او شتابان حركت كردند.

    .

    خطبه 144

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀نبوت در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 12:19:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      فلسفه آزمایش های خداوند از نگاه حضرت علی ...
    فلسفه آزمایش های خداوند از نگاه حضرت علی

     نظام آفرينش براى انسان


    آگاه باشيد!

    زمينى كه شما را بر پشت خود مى برد، و آسمانى كه بر شما سايه مى گستراند، فرمانبردار پروردگارند،

    و بركت آن دو به شما نه از روى دلسوزى يا براى نزديك شدن به شما، و نه به اميد خيرى است كه از شما دارند،

    بلكه آن دو، مأمور رساندن منافع شما بوده، اوامر خدا را اطاعت كردند،

    به آنها دستور داده شد كه براى مصالح شما قيام كنند و چنين كردند.

     

     فلسفه آزمايش ها


    خداوند بندگان خود را كه گناه كارند، با كمبود ميوه ها، و جلوگيرى از نزول بركات، و بستن در گنج هاى خيرات، آزمايش مى كند، براى آن كه توبه كننده اى باز گردد، و گناهكار، دل از معصيت بكند، و پند گيرنده، پند گيرد، و باز دارنده، راه نافرمانى را بر بندگان خدا ببندد.

     

    فلسفه استغفار و توبه

     

    و همانا خدا استغفار و آمرزش خواستن را وسيله دائمى فرو ريختن روزى،

    و موجب رحمت آفريدگان قرار داد و فرمود: «از پروردگار خود آمرزش بخواهيد، كه آمرزنده است، بركات خود را از آسمان بر شما فرو مى بارد، و با بخشش اموال فراوان و فرزندان، شما را يارى مى دهد، و باغستان ها و نهرهاى پر آب در اختيار شما مى گذارد».

    پس رحمت خدا بر آن كس كه به استقبال توبه رود،

    و از گناهان خود پوزش طلبد،

    و پيش از آن كه مرگ او فرارسد، اصلاح گردد.

     

     

     دعای امام علی (نيايش طلب باران)


    بار خداوندا!

    ما از خانه ها، و زير چادرها پس از شنيدن ناله حيوانات تشنه،

    و گريه دلخراش كودكان گرسنه، به سوى تو بيرون آمديم،

    و رحمت تو را مشتاق، و فضل و نعمت تو را اميدواريم،

    و از عذاب و انتقام تو ترسناكيم.


    بار خداوندا!

    بارانت را بر ما ببار،

    و ما را مأيوس بر مگردان

    و با خشكسالى و قحطى ما را نابود مفرما،

    و با اعمال زشتى كه بى خردان ما انجام داده اند ما را به عذاب خويش مبتلا مگردان.


    اى مهربانترين مهربان ها بار خداوندا!

     

    به سوى تو آمديم از چيزهايى شكايت كنيم كه بر تو پنهان نيست

    و اين هنگامى است كه سختى هاى طاقت فرسا ما را بيچاره كرده

    و خشكسالى و قحطى ما را به ستوه آورده،

    و پيش آمدهاى سخت ما را ناتوان ساخته،

    و فتنه هاى دشوار كارد به استخوان ما رسانده است.


    بار خداوندا!

    از تو مى خواهيم ما را نوميد بر مگردانى،

    و با اندوه و نگرانى به خانه هايمان باز نفرستى،

    و گناهانمان را به رخمان نكشى،

    و اعمال زشت ما را مقياس كيفر ما قرار ندهى.


    خداوندا!

    باران رحمت خود را بر ما ببار،

    و بركت خويش را بر ما بگستران،

    و روزى و رحمتت را به ما برسان،

    و ما را از بارانى سيراب فرما كه سودمند و سيراب كننده و روياننده گياهان باشد،

    و آنچه خشك شده دوباره بروياند،

    و آنچه مرده است زنده گرداند،

    بارانى كه بسيار پر منفعت، روياننده گياهان فراوان، كه تپّه ها و كوهها را سيراب، و در درّه ها و رودخانه ها، چونان سيل جارى شود، درختان را پر برگ نمايد و نرخ گرانى را پايين آورد،

    همانا تو بر هر چيز كه خواهى توانايى.

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ توبه در نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ◀مراحل خلقت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, دعای باران
     [ 12:05:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      وظیه کسانی که خداوند به آنها مال بخشیده شده است ...
    وظیه کسانی که خداوند به آنها مال بخشیده شده است

    (برخى از شارحان نوشتند كه اين خطبه بخشى از خطبه 126 مى باشد).

     

    شناخت جايگاه بخشش و احسان


    براى كسى كه نا بجا به ناكسان نيكى كند بهره اى جز ستايش فرومايگان، تعريف سركشان و اشرار، و سخنان جاهلان بد گفتار ندارد،

    و اينها نيز تا هنگامى كه به آنها بخشش مى كند ادامه دارد.

    دست سخاوتمندى ندارد آن كس كه از بخشش در راه خدا بخل مى ورزد.

    آن كس كه خدا او را مالى بخشيد، پس «بايد»:

    به خويشاوندان خود بخشش نمايد،

    و سفره مهمانى خوب بگستراند،

    و اسير آزاد كند،

    و رنجديده را بنوازد،

    و مستمند را بهرمند كند،

    و قرض وامدار را بپردازد،

    و براى درك ثواب الهى، در برابر پرداخت حقوق ديگران، و مشكلاتى كه در اين راه به او مى رسد شكيبا باشد، زيرا به دست آوردن صفات ياد شده، موجب شرافت و بزرگى دنيا و درك فضائل سراى آخرت است «ان شاء الله».

    .

    خطبه 142

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ صله رحم و پیوند دوستی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:52:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      غیبت از منظر امام علی ...
    غیبت از منظر امام علی

     اى مردم!

    آن كس كه از برادرش اطمينان و استقامت در دين و درستى راه و رسم را سراغ دارد، بايد به گفته مردم در باره او گوش ندهد.

    آگاه باشيد!

    گاهى تير انداز، تير افكند و تيرها به خطا مى رود، سخن نيز چنين است، در باره كسى چيزى مى گويند كه واقعيّت ندارد و گفتار باطل تباه شدنى است، و خدا شنوا و گواه است.

    بدانيد كه ميان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نيست.

     

     شناخت حق و باطل:

    (پرسيدند، معناى آن چيست امام عليه السّلام انگشتان خود را ميان چشم و گوش گذاشت و فرمود:) باطل آن است كه بگويى «شنيدم» و حق آن است كه بگويى «ديدم».

    .

    خطبه 141

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, غیبت کردن
     [ 11:45:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      نهی از غیبت کردن از زبان حضرت علی ...
    نهی از غیبت کردن از زبان حضرت علی

    نهی از غیبت کردن

     

    شايسته است، آنان كه مرتكب گناه نشده اند و از معصيت در امان مانده اند، به گناهكاران و عاصيان رحمت آورند.

    و همواره به درگاه خداوندى سپاس گزارند

    تا سپاس خداوندى، آنان را از عيبجويى گناهكاران باز دارد.

    پس چگونه است حال غيبت كننده اى كه زبان به غيبت برادر خود مى گشايد

    و او را به سبب گرفتار شدنش در چنگ گناه سرزنش مى كند.

    آيا به ياد ندارد كه خداوند گناهان او را مستور داشته،

    آن هم گناهانى، كه از گناهان كسى كه زبان به غيبتش گشاده، بسى بزرگتر بوده است.

    و چگونه او را به گناهى نكوهش مى كند كه خود نيز همانند آن را مرتكب مى شود.

    و اگر آن گناه را، عينا، مرتكب نشده، خداوند را در مواردى كه از آن گناه عظيمتر بوده است، نافرمانى كرده است.


    به خدا سوگند!

    اگر گناه بزرگى مرتكب نشده ولى نافرمانى كوچكى از او سر زده است،

    جرأت او در عيبجويى و غيبت مردمان گناهى بزرگتر است.


    اى بنده خدا!

    به عيبجويى گناهكار مشتاب، شايد خداوند او را آمرزيده باشد

    و از خردك گناهى هم كه كرده اى، ايمن منشين، بسا كه تو را بدان عذاب كنند.

    هر كس از شما كه به عيب ديگرى آگاه است، بايد از عيبجويى باز ايستد

     زيرا مى داند كه خود را نيز چنان عيبى هست.

    بايد به سبب عيبى كه ديگران بدان مبتلا هستند و او از آن در امان مانده است، خدا را شكر گويد

    و اين شكرگزارى او را از نكوهش ديگران به خود مشغول دارد.

    .

    خطبه 140

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل  البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, غیبت کردن
    [پنجشنبه 1399-05-16] [ 08:36:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      علی از زبان علی(ماجرای خلافت) ...
    علی از زبان علی(ماجرای خلافت)

    (در سال 23 هجرى وقتى در شوراى شش نفره تنها با تأييد داماد عثمان «عبد الرحمن» به عثمان رأى دادند و حقائق مسلّم را ناديده گرفتند، فرمود).

     

    علی از زبان علی


    مردم هيچ كس پيش از من در پذيرش دعوت حق شتاب نداشت،

    و چون من كسى در صله رحم، و بخشش فراوان تلاش نكرد،

    پس به سخن من گوش فرا دهيد،

    و منطق مرا در يابيد،

    كه در آينده اى نه چندان دور براى تصاحب خلافت شمشيرها كشيده شده،

    و عهد و پيمان ها شكسته خواهد شد،

    تا آن كه بعضى از شما پيشواى گمراهان و پيرو جاهلان خواهيد شد.

    .

    خطبه 139

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ماجرای خلافت از زبان حضرت علی, ✔مطلب ندارد
     [ 08:29:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      حکومت امام مهدی از زبان امام علی ...
    حکومت امام مهدی از زبان امام علی

     خبر از ظهور و سيستم حكومتى حضرت مهدى عليه السّلام


    او (حضرت مهدى «عج») خواسته ها را تابع هدايت وحى مى كند،

    هنگامى كه مردم هدايت را تابع هوس هاى خويش قرار مى دهند،

    در حالى كه به نام تفسير، نظريّه هاى گوناگون خود را بر قرآن تحميل مى كنند،

    او نظريّه ها و انديشه ها را تابع قرآن مى سازد.

    در آينده آتش جنگ ميان شما افروخته مى گردد،

    و چنگ و دندان نشان مى دهد،

    با سینه هايى پر شير، كه مكيدن آن شيرين، امّا پايانى تلخ و زهر آگين دارد، به سوى شما مى آيد.

    آگاه باشيد فردايى كه شما را از آن هيچ شناختى نيست، زمامدارى حاكميّت پيدا مى كند كه غير از خاندان حكومت هاى امروزى است.(حضرت مهدى «عجل اللّه تعالى فرجه الشريف»)

    عمّال و كارگزاران حكومتها را بر اعمال بدشان كيفر خواهد داد،

    زمين ميوه هاى دل خود (معادن طلا و نقره) را براى او بيرون مى ريزد،

    و كليدهايش را به او مى سپارد،

    او روش عادلانه در حكومت حق را به شما مى نماياند،

    و كتاب خدا و سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را كه تا آن روز متروك ماندند، زنده مى كند.

     

     خبر از تهاجم خونين عبد الملك مروان به كوفه 


    گويى او را مى بينم كه از شام فرياد بر مى آورد،

    و با پرچم هايش پيرامون كوفه را پر مى كند،

    و چونان شتر خشمگين به كوفه يورش مى آورد،

    زمين را با سرهاى بريده فرش مى كند،

    دهانش گشاده، گام هايش را سخت و سنگين بر زمين مى كوبد

     تاخت و تاز او بى امان و پايدار و هجوم او سخت و دشوار است.


    به خدا سوگند!

     شما را در اطراف زمين مى پراكند،

    آنگونه كه اندكى از شما باقى خواهد ماند چونان باقى مانده سرمه در اطراف چشم.

    و اين وضع خونبار تداوم يابد تا آن كه عقل از دست رفته عرب باز آيد.

     

    امت اسلامی

     

    پس بايد بر سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باقى مانيد كه برپاست،

    و بر آثار رسالت تكيه نماييد، كه آشكار است،

    به عهد نزديكى كه بسته ايد وفادار مانيد

    كه يادگار پيامبر بر آن تكيه دارد،

     

    شیطان

    و بدانيد اين شيطان است كه راه هايش را هموار مى نمايد تا قدم بر جاى قدم هايش نهيد و راهش را پى گيريد.

    .

    خطبه 138

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
     [ 08:25:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      شکایت امام علی از طلحه و زبیر ...
    شکایت امام علی از طلحه و زبیر

    (در باره طلحه و زبير در سال 36 هجرى در آستانه جنگ فرمود):

     

    علی از زبان علی

     

    بیان ماهیت طلحه و زبير


    به خدا سوگند (طلحه و زبير) و پيروانشان، نه منكرى در كارهاى من سراغ دارند كه برابر آن بايستند،

    و نه ميان من و خودشان راه انصاف پيمودند.

    آنها حقّى را مى طلبند كه خود ترك كرده اند،

    و انتقام خونى را مى خواهند كه خود ريخته اند.

    اگر من در ريختن اين خون شريكشان بودم آنها نيز از آن سهمى دارند،

    و اگر خودشان تنها اين خون را ريخته اند، بايد از خود انتقام بگيرند.

    اولين مرحله عدالت آن كه خود را محكوم كنند.

    همانا آگاهى و حقيقت بينى، با من همراه است،

    نه حق را از خود پوشيده داشته ام و نه بر من پوشيده بود،

     

    ماهیت اصحاب جمل

     

    همانا ناكثين (اصحاب جمل) گروهى سركش و ستمگرند،

    خشم و كينه، و زهر عقرب، و شبهاتى چون شب ظلمانى در دلهايشان وجود دارد.

    در حالى كه حقيقت پديدار و باطل ريشه كن شده،

    و زبانش از حركت بر ضد حق فرومانده است.

    به خدا سوگند!

    حوضى برايشان پر از آب نمايم كه تنها خود بتوانم آبش را بيرون كشم،

    به گونه اى كه از آب آن سيراب برنگردند،

    و پس از آن از هيچ گودالى آب ننوشند (يعنى نقشه اى براى آنان طرح كنم كه راه فرار نداشته باشند).

     

     وصف بيعت 


    (شما مردم) براى بيعت كردن، به سوى من روى آورديد،

    همانند مادران تازه زاييده كه به طرف بچّه هاى خود مى شتابند.

    و پياپى فرياد كشيديد،

    بيعت بيعت من دستان خويش فروبستم،

    اما شما به اصرار آن را گشوديد،

    من از دست دراز كردن، سرباز زدم، و شما دستم را كشيديد.

     

     دعای امام علی (شكوه از طلحه و زبير)


    خدايا!

    طلحه و زبير پيوند مرا گسستند،

    بر من ستم كرده و بيعت مرا شكستند،

    و مردم را براى جنگ با من شوراندند،

    خدايا!

    آنچه را بستند تو بگشا،

    و آنچه را محكم رشته اند پايدار مفرما،

    و آرزوهايى كه براى آن تلاش مى كنند بر باد ده.

    من پيش از جنگ از آنها خواستم تا باز گردند،

    و تا هنگام آغاز نبرد انتظارشان را مى كشيدم،

    لكن آنها به نعمت پشت پا زدند و بر سينه عافيت دست رد گذاردند.

    .

    خطبه 137

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ◀طلحه و زبیر در نهج البلاغه, ◀جنگ جمل در نهج البلاغه, ◀ماجرای خلافت از زبان حضرت علی, ✔مطلب ندارد
     [ 08:07:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بیعت با حضرت علی ...
    بیعت با حضرت علی

    (آنگاه كه همه با امام بيعت كردند و عبد اللّه بن عمر، سعد بن ابى وقاص، محمّد بن مسلمه، حسّان بن ثابت، و اسامة بن زيد از بيعت سرباز زدند، امام عليه السّلام اين سخنرانى را در مدينه در سال 35 هجرى ايراد كرد).

    علی از زبان علی (بيعت )


    بيعت شما مردم با من بى مطالعه و ناگهانى نبود،

    و كار من و شما يكسان نيست،

    من شما را براى خدا مى خواهم

    و شما مرا براى خود مى خواهيد.

    اى مردم براى اصلاح خودتان مرا يارى كنيد.


    به خدا سوگند!

    كه داد ستمديده را از ظالم ستمگر بستانم،

    و مهار ستمگر را بگيرم

    و به آبشخور حق وارد سازم،

    گر چه تمايل نداشته باشد.

    .

    خطبه 136

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀نهج البلاغه, ◀ماجرای خلافت از زبان حضرت علی, ✔مطلب ندارد
     [ 07:54:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      نفرین از زبان حضرت علی ...
    نفرین از زبان حضرت علی

    مشاجره اى بين امام عليه السّلام و عثمان در گرفت. مغيره پسر اخنس، كه يكى از منافقان بود به عثمان گفت من او را كفايت مى كنم، امام على عليه السّلام به مغيره فرمود:

     

    علی از زبان علی(نفرین)


    اى فرزند لعنت شده دم بريده، و درخت بى شاخ و برگ و ريشه، تو مرا كفايت مى كنى؟

    به خدا سوگند!

    كسى را كه تو ياور باشى، خدايش نيرومند نگرداند،

    و آن كس را كه تو دست گيرى، بر جاى نمى ماند.

    از نزد ما بيرون رو، خدا خير را از تو دور سازد،

    پس هر چه خواهى تلاش كن.

    خداوند تو را باقى نگذارد، اگر از آنچه مى توانى انجام ندهى.

    .

    خطبه 135

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ✔مطلب ندارد
     [ 07:48:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      نصیحت امام علی به عمر ...
    نصیحت امام علی به عمر

    عمر براى شركت در جنگ با روميان در سال 15 هجرى با امام عليه السّلام مشورت كرد، آن حضرت فرمود.

     

    اسلام و امت اسلامی


    خداوند به پيروان اين دين وعده داده كه اسلام را سر بلند و نقاط ضعف مسلمين را جبران كند،

    خدايى كه مسلمانان را به هنگام كمى نفرات يارى كرد،

    و آنگاه كه نمى توانستند از خود دفاع كنند، از آنها دفاع كرد،

    اكنون زنده است و هرگز نمى ميرد.

     

    ویژگی حاکم به هنگام جهاد


    هرگاه خود به جنگ دشمن روى و با آنان رو به رو گردى و آسيبى بينى،

    مسلمانان تا دورترين شهرهاى خود، ديگر پناهگاهى ندارند

    و پس از تو كسى نيست تا بدان رو آورند.

    مرد دليرى را به سوى آنان روانه كن،

    و جنگ آزمودگان و خيرخواهان را همراه او كوچ ده.

    اگر خدا پيروزى داد چنان است كه تو دوست دارى،

    و اگر كار ديگرى مطرح شد، تو پناه مردمان و مرجع مسلمانان خواهى بود.

    .

    خطبه 134

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ◀خلیفه دوم در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
     [ 07:40:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم