|
|
|
روش هدایت کردن امام علی در واقعه جنگ جمل |
... |
(در آستانه جنگ بصره، در سال 36 هجرى، گروهى از اعراب، كليب جرمى را جهت آگاهى از حقيقت و دانستن علل مبارزه امام عليه السّلام با ناكثين به نمايندگى نزد حضرت على عليه السّلام فرستادند. امام به گونه اى با آن شخص صحبت فرمود كه حقيقت را دريافت. آنگاه به او فرمود: بيعت كن. وى گفت: من نماينده گروهى هستم و قبل از مراجعه به آنان به هيچ كارى اقدام نمى كنم. امام فرمود):
علی از زبان علی (روش هدايت كردن در واقعه جنگ جمل)
اگر آنها تو را مى فرستادند كه محل ريزش باران را بيابى، سپس به سوى آنان باز مى گشتى و از گياه و سبزه و آب خبر مى دادى، اگر مخالفت مى كردند، و به سرزمين هاى خشك و بى آب روى مى آوردند تو چه مى كردى؟
گفت: آنها را رها مى كردم و به سوى آب و گياه مى رفتم؛
امام فرمود: پس دستت را براى بيعت كردن بگشاى.
مرد گفت: سوگند به خدا به هنگام روشن شدن حق، توانايى مخالفت نداشتم و با امام عليه السّلام بيعت كردم.
.
خطبه 170
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀جنگ جمل در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[دوشنبه 1399-06-03] [ 12:14:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
افشاء توطئه ناكثين |
... |
|
(اين سخنرانى را در سال 36 هجرى به هنگام حركت اصحاب به سوى بصره ايراد فرمود).
امت اسلامی (ضرورت اطاعت از رهبرى)
همانا خداوند پيامبرى راهنما را با كتابى گويا، و دستورى استوار بر انگيخت.
هلاك نشود جز كسى كه تبهكار است
و بدانيد كه بدعت ها به رنگ حق در آمده و هلاك كننده اند،
مگر خداوند ما را از آنها حفظ فرمايد.
و همانا حكومت الهى حافظ امور شماست،
بنابر اين زمام امور خود را بى آن كه نفاق ورزيد يا كراهتى داشته باشيد به دست امام خود سپاريد.
به خدا سوگند !
اگر در پيروى از حكومت و امام، اخلاص نداشته باشيد،
خدا دولت اسلام را از شما خواهد گرفت كه هرگز به شما باز نخواهد گردانيد و در دست ديگران قرار خواهد داد.
علی از زبان علی( افشاء توطئه ناكثين)
همانا ناكثين عهد شكن به جهت نارضايتى از حكومت من به يكديگر پيوستند،
و من تا آنجا كه براى وحدت اجتماعى شما احساس خطر نكنم صبر خواهم كرد،
زيرا آنان اگر براى اجراى مقاصدشان فرصت پيدا كنند، نظام جامعه اسلامى متزلزل مى شود.
آنها از روى حسادت بر كسى كه خداوند حكومت را به او بخشيده است به طلب دنيا برخاسته اند.
مى خواهند كار را به گذشته باز گردانند.
حقّى كه شما به گردن ما داريد؛ عمل كردن به كتاب خدا (قرآن)، و سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قيام به حق و بر پاداشتن سنّت اوست.
.
خطبه 169
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀طلحه و زبیر در نهج البلاغه, ◀جنگ جمل در نهج البلاغه, ◀ عایشه در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
[ 12:06:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
واقع بينى در برخورد با فتنه جویان |
... |
|
(پس از بيعت مردم با امام عليه السّلام در سال 35 هجرى گروهى از صحابه گفتند اى كاش شورشيان بر ضد عثمان را كيفر مى دادى، پاسخ فرمود):
علی از زبان علی (امت اسلامی و واقع بينى در مبارزه و برخورد با فتنه جویان)
اى برادران!
از آنچه شما مى دانيد بى اطلاع نيستم،
امّا قدرت اجراى آن را چگونه به دست آورم؟
آنان با ساز و برگ و نيرو به راه افتادند،
بر ما تسلّط دارند و ما بر آنها قدرتى نداريم.
هم اكنون بردگان شما با آنها مى جوشند،
و باديه نشينان اطراف شما به آنها پيوسته اند.
آنها در ميان شما زندگى مى كنند،
و هر مشكلى را كه بخواهند بر شما تحميل مى كنند.
آيا براى خواسته هاى خود تواناييد؟
كارى كه پيش آمده از جاهليّت است،
شورشيان يار و ياور دارند،
اگر براى كيفر دادنشان حركتى آغاز شود، مردم به چند دسته تقسيم مى شوند:
گروهى خواسته هاى شما را دارند، و عدّه اى بر خلاف شما فكر مى كنند، و گروهى نه اين را مى پسندند و نه آن را.
پس صبر كنيد تا مردم آرام شوند،
و دل هاى مضطرب در جاى خود قرار گيرد،
و حقوق از دست رفته با مدارا گرفته شود.
اكنون مرا آسوده گذاريد،
و در انتظار فرمان من باشيد،
كارى نكنيد كه قدرت ما را تضعيف كند،
و اقتدار امّت ما را متزلزل سازد
و سستى و زبونى به بار آورد.
اين جريان سياسى را تا مى توانم مهار مى كنم،
امّا اگر راه چاره اى نيابم با آنان مى جنگم (كه سر انجام درمان، داغ كردن است).
.
خطبه 168
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀عثمان در نهج البلاغه, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ◀برخورد با شبهات و فتنه ها, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
[ 11:55:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
ویژگی های یک مسلمان از منظر حضرت علی |
... |
|
سخنرانى امام عليه السّلام در آغاز خلافت در سال 35 هجرى، نوشتند كه نخستين سخنرانى آن حضرت است).
ويژگى هاى قرآن
همانا خداوند بزرگ كتابى هدايت گر فرستاد،
نيكى و بدى، خير و شر را آشكارا در آن بيان فرمود.
پس راه نيكى در پيش گيريد، كه هدايت شويد.
و از شر و بدى پرهيز كنيد تا در راه راست قرار گيريد.
خودسازی
واجبات واجبات،
در انجام واجبات كوتاهى نكنيد تا شما را به بهشت رساند،
همانا خداوند چيزهايى را حرام كرده كه ناشناخته نيست،
و چيزهايى را حلال كرده كه از عيب خالى است.
ويژگى هاى مسلمانى
و در اين ميان حرمت مسلمان را بر هر حرمتى برترى بخشيد
و حفظ حقوق مسلمانان را به وسيله اخلاص و توحيد استوار كرد.
پس مسلمان كسى است كه مسلمانان از زبان و دست او آزارى نبينند،
مگر آنجا كه حق باشد،
و آزار مسلمان روا نيست جز در آنچه كه واجب باشد.
مرگ و معاد
به سوى مرگ كه همگانى است، و فرد فرد شما را از آن گريزى نيست بشتابيد،
همانا مردم در پيش روى شما مى روند.
سبكبار شويد تا به قافله برسيد، كه پيش رفتگان در انتظار باز ماندگانند.
از خدا بترسيد، و تقوا پيشه كنيد
زيرا شما در پيشگاه خداوند، مسئول بندگان خدا، و شهرها، و خانه ها و حيوانات هستيد.
خدا را اطاعت كنيد و از فرمان خدا سرباز مداريد،
اگر خيرى ديديد برگزينيد،
و اگر شر و بدى ديديد از آن دورى كنيد.
.
خطبه 167
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀ معاد و نشانه های قیامت در نهج البلاغه, اقسام مسلمانان در جامعه اسلامی, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
[سه شنبه 1399-05-28] [ 07:07:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علت شکست در امت های اسلامی |
... |
|
خودسازی
بايد خردسالان شما از بزرگان شما پيروى كنند،
و بزرگ سالان شما نسبت به خردسالان مهربان باشند.
و چونان ستم پيشگان جاهليّت نباشيد، كه نه از دين آگاهى داشتند و نه در خدا انديشه مى كردند،
همانند تخم افعى در لانه پرندگان نباشيد كه شكستن آن گناه و نگهداشتن آن شر و زيانبار است. (بجاى جوجه، مارى از آن بيرون مى آيد).
امت اسلامی
مسلمانان، پس از وحدت و برادرى به جدايى و تفرقه رسيدند،
و از ريشه و اصل خويش پراكنده شدند.
تنها گروهى شاخه درخت توحيد را گرفتند،
و به هر طرف كه روى آورد همسو شدند.
امّا خداوند مسلمانان را به زودى براى بدترين روزى كه بنى اميّه در پيش دارند جمع خواهد كرد،
آن چنانكه قطعات پراكنده ابرها را در فصل پاييز جمع مى كند.
خدا ميان مسلمانان ألفت ايجاد مى كند،
و بصورت ابرهاى فشرده در مى آورد،
آنگاه درهاى پيروزى به رويشان مى گشايد،
كه مانند سيلى خروشان از جايگاه خود بيرون مى ريزند.
«چونان «سيل عرم» كه در باغستان «شهر سبا» را در هم كوبيد،
و در برابر آن سيل هيچ بلندى و تپّه اى بر جاى نماند،
نه كوههاى بلند و محكم، و نه بر آمدگيهاى بزرگ، توانستند برابر آن مقاومت كنند».
خداوند بنى اميّه را مانند آب در درون درّه ها و رودخانه ها پراكنده و پنهان مى كند،
سپس چون چشمه سارها بر روى زمين جارى مى سازد،
تا حق برخى از مردم را از بعضى ديگر بستاند،
و گروهى را توانايى بخشيده در خانه هاى ديگران سكونت دهد.
به خدا سوگند بنى اميّه پس از پيروزى و سلطه گرى، همه آنچه را كه به دست آوردند از كفشان مى رود،
چنانكه چربى بر روى آتش آب شود.
علل پيروزى و شكست ملّت ها
اى مردم اگر دست از يارى حق بر نمى داشتيد،
و در خوار ساختن باطل سستى نمى كرديد،
هيچ گاه آنان كه به پايه شما نيستند در نابودى شما طمع نمى كردند،
و هيچ قدرتمندى بر شما پيروز نمى گشت.
امّا چونان امّت بنى اسراييل در حيرت و سرگردانى فرو رفتيد،
علی از زبان علی
به جانم سوگند !
سرگردانى شما پس از من بيشتر خواهد شد.
چرا كه به حق پشت كرديد، و با نزديكان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بريده به بيگانه ها نزديك شديد.
آگاه باشيد اگر از امام خود پيروى مى كرديد، شما را به راهى هدايت مى كرد كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رفته بود،
و از اندوه بيراهه رفتن در امان بوديد،
و بار سنگين مشكلات را از دوش خود بر مى داشتيد.
.
خطبه 166
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
[ 06:57:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نحوه نصیحت امام علی به عثمان |
... |
|
(در سال 34 هجرى مردم در اطراف امام جمع شده و از عثمان شكايت كردند و از او خواستند كه با عثمان صحبت كند تا از اشتباهات خود دست بردارد).
علی از زبان علی (هشدار دادن به عثمان)
همانا مردم پشت سر من هستند
و مرا ميان تو و خودشان ميانجى قرار داده اند،
به خدا نمى دانم با تو چه بگويم چيزى را نمى دانم كه تو ندانى،
تو را به چيزى راهنمايى نمى كنم كه نشناسى،
تو مى دانى آنچه ما مى دانيم.
ما به چيزى پيشى نگرفته ايم كه تو را آگاه سازيم،
و چيزى در پنهانى نيافته ايم كه آن را به تو ابلاغ كنيم.
ديدى چنانكه ما ديدم،
شنيدى چنانكه ما شنيديم،
با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بودى چنانكه ما بوديم.
پسر ابو قحافه (ابا بكر) و پسر خطّاب، در عمل به حق، از تو بهتر نبودند،
تو به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در خويشاوندى از آن دو نزديك ترى،
و داماد او شدى كه آنان نشدند.
پس خدا را، خدا را، پروا كن
سوگند به خدا،
تو كور نيستى تا بينايت كنند،
نادان نيستى تا تو را تعليم دهند،
راه ها روشن است، و نشانه هاى دين برپاست.
ویژگی های حاکم و رهبر
پس بدان كه برترين بندگان خدا در پيشگاه او رهبر عادل است
كه خود هدايت شده و ديگران را هدايت مى كند،
سنّت شناخته شده را بر پا دارد،
و بدعت ناشناخته را بميراند.
سنّت ها روشن و نشانه هايش آشكار است،
بدعت ها آشكار و نشانه هاى آن بر پاست،
و بدترين مردم نزد خدا، رهبر ستمگرى است كه خود گمراه و مايه گمراهى ديگران است،
كه سنّت پذيرفته را بميراند،
و بدعت ترك شده را زنده گرداند.
من از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه گفت: «روز قيامت رهبر ستمگر را بياورند كه نه ياورى دارد و نه كسى از او پوزش خواهى مى كند، پس او را در آتش جهنم افكنند، و در آن چنان مى چرخد كه سنگ آسياب، تا به قعر دوزخ رسيده به زنجير كشيده شود».
من تو را به خدا سوگند مى دهم كه امام كشته شده اين امّت مباشى،
چرا كه پيش از اين گفته مى شد: «در ميان اين امّت، امامى به قتل خواهد رسيد كه در كشتار تا روز قيامت گشوده خواهد شد و كارهاى امّت اسلامى با آن مشتبه شود، و فتنه و فساد در ميانشان گسترش يابد، تا آنجا كه حق را از باطل نمى شناسند، و به سختى در آن فتنه ها غوطه ور مى گردند».
براى مروان چونان حيوان به غارت گرفته مباش
كه تو را هر جا خواست براند،
آن هم پس از ساليانى كه از عمر تو گذشته و تجربه اى كه به دست آورده اى.
(عثمان گفت «با مردم صحبت كن كه مرا مهلت دهند تا از عهده ستمى كه به آنان رفته بر آيم»).
امام عليه السلام فرمود: آنچه در مدينه است به مهلت نياز ندارد،
و آنچه مربوط به بيرون مدينه باشد تا رسيدن فرمانت مهلت دارند.
.
خطبه 164
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[ 06:30:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
ماجرای خلافت از زبان حضرت علی |
... |
|
سقیفه و ماجرای خلافت
در سال 37 هجرى در صفّين، شخصى از طايفه بنى اسد پرسيد: چگونه شما را از مقام امامت كه سزاوارتر از همه بوديد كنار زدند؟ فرمود:
اى برادر بنى اسدى تو مردى پريشان و مضطربى كه نابجا پرسش مى كنى،
ليكن تو را حق خويشاوندى است،
و حقّى كه در پرسيدن دارى و بى گمان طالب دانستنى.
پس بدان كه:
آن ظلم و خود كامگى كه نسبت به خلافت بر ما تحميل شد،
در حالى كه ما را نسب برتر و پيوند خويشاوندى با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم استوارتر بود،
جز خودخواهى و انحصار طلبى چيز ديگرى نبود كه:
گروهى بخيلانه به كرسى خلافت چسبيدند،
و گروهى سخاوتمندانه از آن دست كشيدند،
داور خداست، و بازگشت همه ما به روز قيامت است.
شكوه از ستم هاى معاويه
(در اينجا شعر امرء القيس را خواند كه:) «واگذار داستان تاراج آن غارتگران را، و به ياد آور داستان شگفت دزديدن اسب سوارى را».
بيا و داستان پسر ابو سفيان را به ياد آور،
كه روزگار مرا به خنده آورد از آن پس كه مرا گرياند.
سوگند به خدا!
كه جاى شگفتى نيست،
كار از بس عجيب است كه شگفتى را مى زدايد
و كجى و انحراف مى افزايد.
مردم كوشيدند نور خدا را در داخل چراغ آن خاموش سازند،
جوشش زلال حقيقت را از سر چشمه آن ببندند،
چرا كه ميان من و خود، آب را وبا آلود كردند.
اگر محنت آزمايش از ما و اين مردم برداشته شود،
آنان را به راهى مى برم كه سراسر حق است،
و اگر به گونه ديگرى انجامد: (با حسرت خوردن بر آنها جان خويش را مگذار، كه خداوند بر آنچه مى كنند آگاه است).
.
خطبه 162
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀خلیفه اول در نهج البلاغه, ◀خلیفه دوم در نهج البلاغه, ◀ماجرای خلافت از زبان حضرت علی, ✔مطلب ندارد, سقیفه از منظر حضرت علی
[دوشنبه 1399-05-27] [ 07:20:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
سرانجام افرادی که دینی غیر از اسلام انتخاب کنند |
... |
|
وصف پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت عليهم السّلام
خداوند پيامبرش را با نورى درخشان،
و برهانى آشكار، و راهى روشن،
و كتابى هدايتگر بر انگيخت.
خانواده او نيكوترين خانواده،
و درخت وجودش از بهترين درختان است
كه شاخه هاى آن راست و ميوه هاى آن سر به زير و در دسترس همگان است،
زادگاه او مكه،
و هجرت او به مدينه پاك و پاكيزه است،
كه در آنجا نام او بلند شد
و دعوتش به همه جا رسيد.
قرآن
خدا او را با برهانى كامل و كافى (قرآن)
و پندهاى شفا بخش،
و دعوتى جبران كننده فرستاد.
کافران
با فرستادن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شريعت هاى ناشناخته را شناساند،
و ريشه بدعت هاى راه يافته در اديان آسمانى را قطع كرد،
و احكام و مقرّرات الهى را بيان فرمود.
پس هر كس جز اسلام دينى را انتخاب كند
به يقين شقاوت او ثابت،
و پيوند او با خدا قطع،
و سقوطش سهمگين خواهد بود،
و سر انجامش رنج و اندوهى بى پايان
و شكنجه اى پردرد مى باشد.
بر خدا توكّل مى كنم، توكّلى كه بازگشت به سوى او باشد، و از او راه مى جويم، راهى كه به بهشت رسد و به آنجا كه خواست اوست بينجامد.
سفارش به تقوا و عبرت از گذشتگان
بندگان خدا شما را به ترسيدن از خدا و فرمانبردارى او سفارش مى كنم
كه نجات فردا و مايه رهايى جاويدان است.
خدا آنگونه كه سزاوار بود شما را ترسانيد،
و چنانكه شايسته بود اميدوارتان كرد،
دنیا
و دنيا و بى اعتبارى آن و نابود شدنى بودن و دگرگونى آن را براى شما تعريف كرد.
پس از آنچه در دنيا شما را به شگفتى وامى دارد روى گردانيد،
زيرا كه مدت كوتاهى در آن اقامت داريد،
دنيا به خشم خدا نزديكترين و از خشنودى خدا دورترين جايگاه است.
پس اى بندگان خدا!
از غم و اندوه و سرگرمى هاى دنيا چشم برگيريد
زيرا شما به جدايى و دگرگونيهاى امور دنيايى يقين داريد،
و چونان دوست مهربانى كه نصيحت گر و كوشا براى نجات رفيقش تلاش كند، خويشتن را از دنيا دور نگهداريد.
و از آنچه بر گذشتگان شما رفت عبرت گيريد،
كه چگونه، بند بند اعضاى بدنشان از هم گسست،
چشم و گوششان نابود شد،
شرف و شكوهشان از خاطره ها محو گرديد،
و همه ناز و نعمت ها و رفاه ها و خوشى ها پايان گرفت،
كه نزديكى فرزندان به دورى و از دست دادنشان،
و همدمى همسران، به جدايى تبديل شد،
ديگر نه به هم مى نازند،
و نه فرزندانى مى آورند،
و نه يكديگر را ديدار مى كنند،
و نه در كنار هم زندگى مى كنند.
پس اى بندگان خدا!
بپرهيزيد، چونان پرهيز كسى كه به نفس خود چيره،
و بر شهوات خود پيروز،
و با عقل خود به درستى مى نگرد،
زيرا كه جريان انسان آشكار، پرچم بر افراشته، جادّه هموار، و راه، روشن و راست است.
.
خطبه 161
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀کافران ذمی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[ 07:11:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
رابطه پیامبر با دنیا |
... |
|
(در شهر كوفه در سال 37 هجرى به هنگام حركت دادن مردم بسوى صفّين و جنگ با شاميان ايراد كرد).
خدا شناسى
فرمان خدا قضاى حتمى و حكمت،
و خشنودى او مايه امنيّت و رحمت است،
از روى علم، حكم مى كند
و با حلم و بردبارى مى بخشايد.
خدايا!
سپاس تو راست بر آنچه مى گيرى، و عطا مى فرمايى،
و شفا مى دهى يا مبتلا مى سازى،
سپاسى كه تو را رضايت بخش ترين، محبوب ترين، و ممتازترين باشد،
سپاسى كه آفريدگانت را سرشار سازد،
و تا آنجا كه تو بخواهى تداوم يابد،
سپاسى كه از تو پوشيده نباشد،
و از رسيدن به پيشگاهت باز نماند،
سپاسى كه شمارش آن پايان نپذيرد،
و تداوم آن از بين نرود.
خدايا!
حقيقت بزرگى تو را نمى دانيم،
جز آن كه مى دانيم كه تو زنده اى و احتياج به غير ندارى،
خواب سنگين يا سبك تو را نمى ربايد،
هيچ انديشه اى به تو نرسد
و هيچ ديده اى تو را ننگرد،
اما ديده ها را تو مى نگرى،
و اعمال انسانها را شماره فرمايى،
و قدم ها و موى پيشانى ها (زمام امور همه) به دست تو است.
خدايا!
آنچه را كه از آفرينش تو مى نگريم،
و از قدرت تو به شگفت مى آييم
و بدان بزرگى قدرت تو را مى ستاييم،
بسى ناچيزتر است در برابر آنچه كه از ما پنهان،
و چشم هاى ما از ديدن آنها ناتوان،
و عقلهاى ما از درك آنها عاجز است،
و پرده هاى غيب ميان ما و آنها گسترده مى باشد.
راههاى خدا شناسى
پس آن كس كه دل را از همه چيز تهى سازد،
و فكرش را به كار گيرد تا بداند كه:
چگونه عرش قدرت خود را برقرار ساخته اى؟
و پديده را چگونه آفريده اى؟
و چگونه آسمان ها و كرات فضايى را در هوا آويخته اى؟
و زمين را چگونه بر روى امواج آب گسترده اى؟
نگاهش حسرت زده، و عقلش مات و سرگردان، و شنواييش آشفته، و انديشه اش حيران مى ماند.
حقیقت توکل
به گمان خود ادّعا دارد كه به خدا اميدوار است
به خداى بزرگ سوگند كه دروغ مى گويد،
چه مى شود او را كه اميدوارى در كردارش پيدا نيست.
پس هر كس به خدا اميدوار باشد بايد، اميد او در كردارش آشكار شود،
هر اميدوارى جز اميد به خداى تعالى ناخالص است،
و هر ترسى جز ترس از خدا نادرست است.
گروهى در كارهاى بزرگ به خدا اميد بسته
و در كارهاى كوچك به بندگان خدا روى مى آورند،
پس حق بنده را ادا مى كنند
و حق خدا را بر زمين مى گذارند،
چرا در حق خداى متعال كوتاهى مى شود و كمتر از حق بندگان رعايت مى گردد.؟
آيا مى ترسى در اميدى كه به خدا دارى دروغگو باشى؟
يا او را در خور اميد بستن نمى پندارى؟
اميدوار دروغين اگر از بنده خدا ترسناك باشد، حق او را چنان رعايت كند كه حق پروردگار خود را آنگونه رعايت نمى كند،
پس ترس خود را از بندگان آماده،
و ترس از خداوند را وعده اى انجام نشدنى مى شمارد.
و اينگونه است كسى كه دنيا در ديده اش بزرگ جلوه كند،
و ارزش و اعتبار دنيا در دلش فراوان گردد،
كه دنيا را بر خدا مقدّم شمارد،
و جز دنيا به چيز ديگرى نپردازد
و بنده دنيا گردد.
نبوت (سيرى در زندگانى پيامبران عليه السّلام براى انتخاب الگوهاى ساده زيستى)
براى تو كافى است كه راه و رسم زندگى پيامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را اطاعت نمايى،
تا راهنمايى خوبى براى تو در شناخت بدى ها و عيب هاى دنيا و رسوايى ها و زشتى هاى آن باشد،
چه اينكه دنيا از هر سو بر پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) باز داشته
و براى غير او گسترانده شد،
ازسینه دنيا شير نخورد،
و از زيورهاى آن فاصله گرفت.
اگر مى خواهى دومى را، موسى عليه السّلام و زندگى او را تعريف كنم،
آنجا كه مى گويد: «پروردگارا هر چه به من از نيكى عطا كنى نيازمندم»
به خدا سوگند، موسى عليه السّلام جز قرص نانى كه گرسنگى را بر طرف سازد چيز ديگرى نخواست،
زيرا موسى عليه السّلام از سبزيجات زمين مى خورد،
تا آنجا كه بر اثر لاغرى و آب شدن گوشت بدن، سبزى گياه از پشت پرده ى شكم او آشكار بود.
و اگر مى خواهى: سومى را، حضرت داوود عليه السّلام صاحب نى هاى نوازنده، و خواننده بهشتيان را الگوى خويش سازى،
كه با هنر دستان خود از ليف خرما زنبيل مى بافت،
و از همنشينان خود مى پرسيد چه كسى از شما اين زنبيل را مى فروشد
و با بهاى آن به خوردن نان جوى قناعت مى كرد.
و اگر خواهى از عيسى بن مريم عليه السّلام بگويم،
كه سنگ را بالش خود قرار مى داد،
لباس پشمى خشن به تن مى كرد،
و نان خشك مى خورد،
نان خورش او گرسنگى،
و چراغش در شب ماه،
و پناهگاه زمستان او شرق و غرب زمين بود،
ميوه و گل او سبزيجاتى بود كه زمين براى چهارپايان مى روياند،
زنى نداشت كه او را فريفته خود سازد،
فرزندى نداشت تا او را غمگين سازد،
مالى نداشت تا او را سرگرم كند،
و آز و طمعى نداشت تا او را خوار و ذليل نمايد،
مركب سوارى او دو پايش،
و خدمتگزار وى، دستهايش بود.
راه و رسم زندگى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان حضرت علی
پس به پيامبر پاكيزه و پاكت اقتدا كن،
كه راه و رسم او الگويى است براى الگو طلبان،
و مايه فخر و بزرگى است براى كسى كه خواهان بزرگوارى باشد،
و محبوب ترين بنده نزد خدا كسى است كه از پيامبرش پيروى كند،
و گام بر جايگاه قدم او نهد.
پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) از دنيا چندان نخورد كه دهان را پر كند،
و به دنيا با گوشه چشم نگريست،
دو پهلويش از تمام مردم فرو رفته تر،
و شكمش از همه خالى تر بود،
دنيا را به او نشان دادند اما نپذيرفت،
و چون دانست خدا چيزى را دشمن مى دارد آن را دشمن داشت،
و چيزى را كه خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت،
و چيزى را كه خدا كوچك شمرده كوچك و ناچيز مى دانست.
اگر در ما نباشد جز آن كه آنچه را خدا و پيامبرش دشمن مى دارند، دوست بداريم،
يا آنچه را خدا و پيامبرش كوچك شمارند، بزرگ بداريم،
براى نشان دادن دشمنى ما با خدا، و سر پيچى از فرمان هاى او كافى بود.
و همانا پيامبر «كه درود خدا بر او باد» بر روى زمين مى نشست و غذا مى خورد،
و چون برده، ساده مى نشست،
و با دست خود كفش خود را وصله مى زد،
و جامه خود را با دست خود مى دوخت،
و بر الاغ برهنه مى نشست،
و ديگرى را پشت سر خويش سوار مى كرد.
پرده اى بر در خانه او آويخته بود كه نقش و تصويرها در آن بود،
به يكى از همسرانش فرمود، اين پرده را از برابر چشمان من دور كن
كه هر گاه نگاهم به آن مى افتد به ياد دنيا و زينت هاى آن مى افتم.
پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) با دل از دنيا روى گرداند،
و يادش را از جان خود ريشه كن كرد،
و همواره دوست داشت تا جاذبه هاى دنيا از ديدگانش پنهان ماند،
و از آن لباس زيبايى تهيّه نكند
و آن را قرارگاه دائمى خود نداند،
و اميد ماندن در دنيا نداشته باشد،
پس ياد دنيا را از جان خويش بيرون كرد،
و دل از دنيا بر كند،
و چشم از دنيا پوشاند.
و چنين است كسى كه چيزى را دشمن دارد،
خوش ندارد به آن بنگرد،
يا نام آن نزد او بر زبان آورده شود.
در زندگانى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) براى تو نشانه هايى است كه تو را به زشتى ها و عيب هاى دنيا راهنمايى كند،
زيرا پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) با نزديكان خود گرسنه به سر مى برد،
و با آن كه مقام و منزلت بزرگى داشت، زينتهاى دنيا از ديده او دور ماند.
پس تفكّر كننده اى بايد با عقل خويش به درستى انديشه كند كه: آيا خدا محمد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را به داشتن اين صفتها اكرام فرمود يا او را خوار كرد؟
اگر بگويد: خوار كرد، دروغ گفته و بهتانى بزرگ زده است،
و اگر بگويد: او را اكرام كرد، پس بداند، خدا كسى را خوار شمرد كه دنيا را براى او گستراند
و از نزديك ترين مردم به خودش دور نگهداشت.
پس پيروى كننده بايد از پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) پيروى كند،
و به دنبال او راه رود،
و قدم بر جاى قدم او بگذارد،
و گر نه از هلاكت ايمن نمى باشد،
كه همانا خداوند، محمد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را نشانه قيامت، و مژده دهنده بهشت، و ترساننده از كيفر جهنم قرار داد. او با شكمى گرسنه از دنيا رفت
و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد،
و كاخ هاى مجلّل نساخت (سنگى بر سنگى نگذاشت) تا جهان را ترك گفت،
و دعوت پروردگارش را پذيرفت.
وه !
چه بزرگ است منّتى كه خدا با بعثت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) بر ما نهاده،
و چنين نعمت بزرگى به ما عطا فرموده،
رهبر پيشتازى كه بايد او را پيروى كنيم
و پيشوايى كه بايد راه او را تداوم بخشيم.
علی از زبان علی
به خدا سوگند!
آنقدر اين پيراهن پشمين را وصله زدم كه از پينه كننده آن شرمسارم.
يكى به من گفت: «آيا آن را دور نمى افكنى»؟
گفتم: از من دور شو،
صبحگاهان رهروان شب ستايش مى شوند.
.
خطبه 160
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀نبوت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[ 06:59:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
قرآن از نگاه امام علی |
... |
|
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان حضرت علی
خداوند پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را هنگامى فرستاد كه؛
پيامبران حضور نداشتند،
و امّت ها در خواب غفلت بودند،
و رشته هاى دوستى و انسانيّت از هم گسسته بود.
پس پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله) به ميان خلق آمد
در حالى كه كتاب هاى پيامبران پيشين را تصديق كرد،
قرآن
و با «نورى» هدايتگر انسانها شد كه همه بايد از آن اطاعت نمايند،
و آن، نور قرآن كريم است.
از قرآن بخواهيد تا سخن گويد،
كه هرگز سخن نمى گويد،
امّا من شما را از معارف آن خبر مى دهم،
بدانيد كه در قرآن علم آينده،
و حديث روزگاران گذشته است،
شفا دهنده دردهاى شما،
و سامان دهنده امور فردى و اجتماعى شما است.
ویژگی حکومت ستمگر (خبر از آينده دردناك بنى اميّه)
پس از تسلّط فرزندان اميّه، خانه اى در شهر يا خيمه اى در بيابان باقى نمى ماند
جز آن كه ستمگران بنى اميّه، اندوه و غم را بدانجا مى كشانند،
و بلا و كينه توزى را در همه جا مطرح مى كنند.
پس در آن روز براى مردم نه عذر خواهى در آسمان و نه ياورى در زمين باقى خواهد ماند،
زيرا نا اهلان را به زمامدارى برگزيده ايد،
و زمامدارى را به جايگاه دروغينى قرار داده ايد.
امّا به زودى خداوند از ستمگران بنى اميّه انتقام مى گيرد،
خوردنى را به خوردنى، و نوشيدنى را به نوشيدنى،
خوردنى تلخ تر از گياه «علقم»،
و نوشيدنى تلخ و جانگدازتر از شيره درخت «صبر».
خداوند از درون ترس و وحشت، و از بيرون، شمشير را بر آنها مسلّط خواهد كرد
كه آنان مركب هاى عصيان و نافرمانى و شتران بار كش گناهانند.
من پياپى سوگند مى خورم كه؛
پس از من بنى اميّه خلافت را چونان خلط سينه بيرون مى اندازند،
و پس از آن ديگر، تا شب و روز از پى هم در گردش است مزه حكومت را براى بار ديگر نخواهند چشيد.
.
خطبه 158
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[ 06:28:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
خودسازی از منظر امام علی |
... |
|
وصف خداوند
ستايش خداوندى را سزاست كه حمد را كليد ياد خويش، و سبب فزونى فضل و رحمت خود، و راهنماى نعمت ها و عظمتش قرار داده است.
تقوی و خودسازی
بندگان خدا! روزگار بر آيندگان چنان مى گذرد كه بر گذشتگان گذشت،
آنچه گذشت باز نمى گردد،
و آنچه هست جاويدان نخواهد ماند،
پايان كارش با آغاز آن يكى است،
ماجراها و رويدادهاى آن همانند يكديگرند،
و نشانه هاى آن آشكار است.
گويا پايان زندگى و قيامت، شما را فرا مى خواند،
چونان خواندن ساربان، شتر بچه را.
پس آن كس كه جز به حساب نفس خويش پردازد، خود را در تاريكى ها سرگردان، و در هلاكت افكنده است.
شيطان ها مهارش را گرفته و به سركشى و طغيان مى كشانند،
و رفتار زشت او را در ديده اش زيبا مى نمايانند.
پس بدانيد كه بهشت پايان راه پيشتازان
و آتش جهنّم، سرانجام كسانى است كه سستى مى ورزند.
اى بندگان خدا!
بدانيد كه تقوا، دژى محكم و شكست ناپذير است،
اما هرزگى و گناه، خانه اى در حال فرو ريختن و خوار كننده است كه از ساكنان خود دفاع نخواهد كرد،
و كسى كه بدان پناه برد در امان نيست.
آگاه باشيد با پرهيزگارى، ريشه هاى گناهان را مى توان بريد،
و با يقين مى توان به برترين جايگاه معنوى، دسترسى پيدا كرد.
اى بندگان خدا!
خدا را، خدا را، در حق نفس خويش كه از همه چيز نزد شما گرامى تر و دوست داشتنى تر است، پروا كنيد.
همانا خدا، راه حق را براى شما آشكار كرده
و جاده هاى آن را روشن نگاه داشت،
پس يا شقاوت دامنگير يا رستگارى جاويدان در انتظار شماست.
وصف دنیا و آخرت
پس در اين دنياى نابود شدنى براى زندگى جاويدان آخرت، توشه برگيريد،
كه شما را به زاد و توشه راهنمايى كردند،
و به كوچ كردن از دنيا فرمان دادند،
و شما را براى پيمودن راه قيامت بر انگيختند.
همانا شما چونان كاروانى هستيد كه در جايى به انتظار مانده و نمى دانند در چه زمانى آنان را فرمان حركت مى دهند.
آگاه باشيد!
با دنيا چه مى كند كسى كه براى آخرت آفريده شده است؟
و با اموال دنيا چه كار دارد آن كس كه به زودى همه اموال او را مرگ مى ربايد؟
و تنها كيفر حسابرسى آن بر عهده انسان باقى خواهد ماند.
بندگان خدا!
خيرى را كه خدا وعده داد رها كردنى نمى باشد،
و شرّى را كه از آن نهى فرمود دوست داشتنى نيست
بندگان خدا!
از روزى بترسيد كه اعمال و رفتار انسان وارسى مى شود،
روزى كه پر از تشويش و اضطراب است و كودكان در آن روز پير مى گردند.
اى بندگان خدا!
بدانيد كه از شما نگاهبانانى بر شما گماشته اند،
و ديدبان هايى از پيكرتان برگزيده
و حافظان راستگويى كه اعمال شما را حفظ مى كنند
و شماره نفسهاى شما را مى شمارند،
نه تاريكى شب شما را از آنان مى پوشاند،
و نه درى محكم شما را از آنها پنهان مى سازد.
فردا به امروز نزديك است،
و امروز با آنچه در آن است مى گذرد،
و فردا مى آيد و بدان مى رسد،
گويى هر يك از شما در دل زمين به خانه مخصوص خود رسيده و در گودالى كه كنده اند آرميده ايد،
وه ! كه چه خانه تنهايى و چه منزل وحشتناكى و چه سيه چال غربتى.
معاد
گويى هم اكنون بر صور اسرافيل دميدند،
و قيامت فرارسيده،
و براى قضاوت و حسابرسى قيامت بيرون شده ايد.
پندارهاى باطل دور گرديده،
بهانه ها از ميان برخاسته،
و حقيقت ها براى شما آشكار شده
و شما را به آنجا كه لازم بود كشانده اند.
پس از عبرت ها پند گيريد،
و از دگرگونى روزگار عبرت پذيريد،
و از هشدار دهندگان بهرمند گرديد.
.
خطبه۱۵۷
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ معاد و نشانه های قیامت در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[شنبه 1399-05-25] [ 06:45:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
پیشگویی آینده امت اسلامی از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله |
... |
|
(براى مردم بصره پس از پيروزى در جنگ جمل در سال 36 هجرى ايراد فرمود).
در برخورد با فتنه ها و شبهات
مردم بصره در پيدايش فتنه ها هر كس كه مى تواند خود را به اطاعت پروردگار عزيز و برتر، مشغول دارد چنان كند،
اگر از من پيروى كنيد، به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد،
هر چند سخت و دشوار و پر از تلخى ها باشد.
اما عائشه!
پس افكار و خيالات زنانه بر او چيره شد،
و كينه ها در سينه اش چون كوره آهنگرى شعله ور گرديد،
اگر از او مى خواستند آنچه را كه بر ضد من انجام داد نسبت به ديگرى روا دارد سرباز مى زد،
به هر حال احترام نخست او برقرار است
و حسابرسى اعمال او با خداى بزرگ است.
خودسازی (ره آورد ايمان، علم، دنیا و آخرت)
ايمان روشن ترين راه ها و نورانى ترين چراغ هاست،
با ايمان مى توان به اعمال صالح راه برد،
و با اعمال نيكو به ايمان مى توان دسترسى پيدا كرد،
با ايمان، علم و دانش آبادان است،
و با آگاهى لازم، انسان را از مرگ مى هراسد،
و با مرگ دنيا پايان مى پذيرد،
و با دنيا، توشه آخرت فراهم مى شود.
معاد و قیامت
و با قيامت بهشت نزديك مى شود،
و جهنّم براى بدكاران آشكار مى گردد،
و مردم جز قيامت قرار گاهى ندارند،
و شتابان به سوى ميدان مسابقه مى روند تا به منزلگاه آخرين رسند.
گويا مى نگرم، همه از قبرها خارج شده به سوى منزلگاه هاى آخرين در حركتند،
هر خانه اى در بهشت به شخصى تعلق دارد،
كه نه ديگرى را مى پذيرند و نه از آنجا به جاى ديگر انتقال مى يابند.
امر به معروف و نهی از منکر
همانا «امر به معروف» و «نهى از منكر» دو صفت از اوصاف پروردگارند كه نه اجل را نزديك مى كند و نه روزى را كاهش مى دهد.
قرآن
بر شما باد عمل كردن به قرآن،
كه ريسمان محكم الهى، و نور آشكار و درمانى سودمند است،
كه تشنگى را فرونشاند،
نگهدارنده كسى است كه به آن تمسّك جويد
و نجات دهنده آن كس است كه به آن چنگ آويزد،
كجى ندارد تا راست شود،
و گرايش به باطل ندارد تا از آن باز گردانده شود،
و تكرار و شنيدن پياپى آيات، كهنه اش نمى سازد،
و گوش از شنيدن آن خسته نمى شود.
كسى كه با قرآن سخن بگويد راست گفته
و هر كس بدان عمل كند پيشتاز است.
علی از زبان علی (آینده امت اسلامی)
(در اينجا مردى بلند شد و گفت: اى امير المؤمنين ما را از فتنه آگاه كن، آيا نسبت به فتنه، از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤالى نفرموده اى پاسخ داد):
آنگاه كه خداوند آيه 1 و 2 سوره عنكبوت را نازل كرد كه: (آيا مردم خيال مى كنند چون كه گفتند ايمان آورديم، بدون آزمايش رها مى شوند) دانستم كه تا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در ميان ماست آزمايش نمى گرديم.
پرسيدم اى رسول خدا اين فتنه و آزمايش كدام است كه خدا شما را بدان آگاهى داده است؟
فرمود: «اى على پس از من امّت اسلامى به فتنه و آزمون دچار مى گردند»
گفتم: اى رسول خدا مگر جز اين است كه در روز «احد» كه گروهى از مسلمانان به شهادت رسيدند و شهادت نصيب من نشد و سخت بر من گران آمد، تو به من فرمودى: اى على مژده باد تو را كه شهادت در پى تو خواهد آمد.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به من فرمود: «همانا اين بشارت تحقّق مى پذيرد، در آن هنگام صبر تو چگونه است»؟
گفتم اى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چنين موردى جاى صبر و شكيبايى نيست بلكه جاى مژده شنيدن و شكر گزارى است.
و پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:
«اى على همانا اين مردم به زودى با اموالشان دچار فتنه و آزمايش مى شوند،
و در ديندارى بر خدا منّت مى گذارند،
با اين حال انتظار رحمت او را دارند،
و از قدرت و خشم خدا، خود را ايمن مى پندارند.
حرام خدا را با شبهات دروغين، و هوسهاى غفلت زا، حلال مى كنند،
«شراب» را به بهانه اينكه «آب انگور» است
و رشوه را كه «هديه» است
و ربا را كه «نوعى معامله» است حلال مى شمارند».
گفتم اى رسول خدا: در آن زمان مردم را در چه پايه اى بدانم آيا در پايه ارتداد يا فتنه و آزمايش؟ پاسخ فرمود: «در پايه اى از فتنه و آزمايش».
.
خطبه 156
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀ امر به معروف و نهی از منکر در نهج البلاغه, ◀ معاد و نشانه های قیامت در نهج البلاغه, ◀جنگ جمل در نهج البلاغه, ◀ عایشه در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ◀برخورد با شبهات و فتنه ها, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
[ 12:17:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
جایگاه امامت و اهل بیت بعد از پیامبر |
... |
|
پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی
عاقل با چشم دل سرانجام كار را مى نگرد،
و پستى و بلندى آن را تشخيص مى دهد،
دعوت كننده حق، (پيامبر صلّى اللّه عليه و آله) دعوت خويش را به پايان رسانيد،
و رهبر امّت به سرپرستى قيام كرد،
پس دعوت كننده حق را پاسخ دهيد و از رهبرتان اطاعت كنيد.
فتنه ها و شبهه ها
گروهى در درياى فتنه ها فرو رفته،
بدعت را پذيرفته،
و سنّت هاى پسنديده را ترك كردند،
مؤمنان كنارگيرى كرده و گمراهان و دروغگويان به سخن آمدند.
جایگاه امامت و اهل بیت علیهم السلام
مردم!
ما اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چونان پيراهن تن او،
و ياران راستين او،
و خزانه داران علوم و معارف وحى،
و درهاى ورود به آن معارف، مى باشيم،
كه جز از در، هيچ كس به خانه ها وارد نخواهد شد،
و هر كس از غير در وارد شود، دزد ناميده مى شود.
مردم در باره اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آيات كريمه قرآن نازل شد،
آنان گنجينه هاى علوم خداوند رحمانند،
اگر سخن گويند، راست گويند،
و اگر سكوت كنند بر آنان پيشى نجويند.
شرایط حاکم و امام
پس باید امام و راهنمای مردم به مردم راست بگوید،
و راه خرد پیماید
و از فرزندان آخرت باشد
که از آنجا آمده و بدانجا خواهد رفت.
پس آن كه با چشم دل بنگرد،
و با ديده درون كار كند،
آغاز كارش آن است كه بينديشد:
آيا عمل او به سود او است يا زيان او.
اگر به سود است ادامه دهد،
و اگر زيانبار است توقف كند،
زيرا عمل كننده بدون آگاهى چون رونده اى است كه بيراهه مى رود،
پس هر چه شتاب كند از هدفش دورتر مى ماند.
و عمل كننده از روى آگاهى، چون رونده اى بر راه راست است،
پس بيننده بايد به درستى بنگرد آيا رونده راه مستقيم است يا واپس گرا.
خودسازی (تأثير جسم و روح در يكديگر)
و بدان كه هر ظاهرى باطنى متناسب با خود دارد،
آنچه ظاهرش پاكيزه، باطن آن نيز پاك و پاكيزه است،
و آنچه ظاهرش پليد، باطن آن نيز پليد است،
و پيامبر راستگو (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: همانا خداوند بنده اى را دوست دارد امّا كردار او را دشمن، و كردار بنده اى را دوست مى دارد امّا شخص او را ناخوش.
آگاه باش!
هر عملى رويشى دارد،
و هر روينده اى از آب بى نياز نيست،
و آب ها نيز گوناگون مى باشند.
پس هر درختى كه آبيارى اش به اندازه و نيكو باشد شاخ و برگش نيكو و ميوه اش شيرين است.
و آنچه آبيارى اش پاكيزه نباشد درختش عيب دار و ميوه اش تلخ است.
.
خطبه 154
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ◀برخورد با شبهات و فتنه ها, ✔مطلب ندارد
[چهارشنبه 1399-05-22] [ 04:23:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
وصف دنیازدگان و جاهلان از نگاه امام علی |
... |
|
خودسازی (وصف دنیازدگان و غافلان)
چند روز از طرف خدا به گمراه، مهلت داده شد،
و او با غافلان و بى خبران در راه هلاكت قدم مى نهد،
و تمام روزها را با گناهكاران سپرى مى كند،
بى آن كه از راهى برود تا به حق رسد
و يا پيشوايى برگزيند كه راهنماى او باشد.
و تا آن زمان كه خداوند كيفر گناهان را مى نمايد،
و آنان را از پرده غفلت بيرون مى آورد،
به استقبال چيزى مى روند كه بدان پشت كرده بودند (يعنى آخرت)،
و پشت مى كنند بدانچه روى آورده بودند (يعنى دنيا)،
پس نه از آنچه آرزو مى كردند و بدان رسيدند سودى بردند،
و نه از آنچه حاجت خويش بدان روا كردند بهره اى به دست آوردند،
من، شما و خود را از اين گونه غفلت زدگى مى ترسانم.
درمان غفلت زدگى ها
هر كس بايد از كار خويش بهره گيرد،
و انسان بينا كسى است كه به درستى شنيد و انديشه كرد،
پس به درستى نگريست و آگاه شد،
و از عبرت ها پند گرفت،
سپس راه روشنى را پيمود،
و از افتادن در پرتگاه ها، و گم شدن در كوره راهها، دورى كرد،
و كوشيد تا عدالت را پاس دارد
و براى گمراهان جاى اعتراض باقى نگذارد،
كه در حق سختگيرى كند،
يا در سخن حق تحريف روا دارد،
يا در گفتن سخن راست بترسد.
پس بهوش باش اى شنونده
و از خواب غفلت بيدار شو،
و از شتاب خود كم كن،
و در آنچه از زبان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر تو رسيده انديشه كن،
كه ناچار به انجام آن مى باشى
و راه فرارى وجود ندارد،
و با كسى كه رهنمودهاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به كار نمى بندد
و به جانب ديگرى تمايل دارد
مخالفت كن و او را با آنچه براى خود پسنديده رها كن.
فخر فروشى را واگذار،
و از مركب تكبّر فرود آى.
به ياد قبر باش كه گذرگاه تو به سوى عالم آخرت است،
كه همانگونه به ديگران پاداش دادى به تو پاداش مى دهند،
و آن گونه كه كاشتى، درو مى كنى،
آنچه امروز، پيش مى فرستى، فردا بر آن وارد مى شوى،
پس براى خود در سراى آخرت جايى آماده كن، و چيزى پيش فرست.
اى شنونده هشدار، هشدار،
اى غفلت زده بكوش، بكوش
«هيچ كس جز خداى آگاه تو را با خبر نمى سازد».
صفات ناپسند و نابود كننده
از واجبات قطعى خدا در قرآن حكيم كه بر آن پاداش و كيفر مى دهد،
و به خاطر آن خشنود شده يا خشم مى گيرد،
اين است كه اگر انسان يكى از صفات ناپسند را داشته و بدون توبه خدا را ملاقات كند، هر چند خود را به زحمت اندازد، يا عملش را خالص گرداند فايده اى نخواهد داشت.
و آن صفات ناپسند اينكه:
شريكى براى خداوند در عبادات واجب برگزيند،
يا خشم خويش را با كشتن بى گناهى فرونشاند،
يا بر بى گناهى به خاطر كارى كه ديگرى انجام داده عيب جويى كند،
يا به خاطر حاجتى كه به مردم دارد بدعتى در دين خدا بگذارد،
يا با مردم به دو چهره ملاقات كند،
و يا در ميان آنان با دو زبان سخن بگويد.
در آنچه گفتم نيك بينديش كه هر مثال را همانند فراوان است.
همانا تمام حيوانات در تلاش پر كردن شكمند،
و درندگان در پى تجاوز كردن به ديگران،
و زنان بى ايمان تمام همّتشان آرايش زندگى و فساد انگيزى در آن است،
امّا مؤمنان فروتنند،
همانا مؤمنان مهربانند،
همانا مؤمنان از آينده ترسانند.
.
خطبه153
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[ 04:06:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
فتنه ها و شبهه ها و راه برون رفت از آن از نگاه امام علی |
... |
|
خداشناسی
خداى را مى ستايم،
و در راندن شيطان، و دور ساختن و نجات پيدا كردن از دام ها و فريب هاى آن، از خدا يارى مى طلبم
و گواهى مى دهم كه جز خداى يگانه معبودى نيست.
پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان امام علی
و شهادت مى دهم كه حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده برگزيده و انتخاب شده او است،
كه در فضل و برترى، همتايى ندارد و هرگز فقدان او جبران نگردد.
دوران جاهلیت
شهرهايى به وجود او روشن گشت،
پس از آن كه گمراهى وحشتناكى همه جا را فرا گرفته بود،
و جهل و نادانى بر انديشه ها غالب و قساوت و سنگدلى بر دلها مسلط بود،
و مردم حرام را حلال مى شمردند،
و دانشمندان را تحقير مى كردند،
و جداى از دين الهى زندگى كرده
و در حال كفر و بى دينى جان مى سپردند.
ماهیت فتنه ها و شبهات
شما اى عرب ها، هدف تيرهاى بلا هستيد كه نزديك است.
از مستى هاى نعمت بپرهيزيد،
و از سختى هاى عذاب الهى بترسيد و بگريزيد،
و در فتنه هاى در هم پيچيده،
به هنگام پيدايش نوزاد فتنه ها و آشكار شدن باطن آنها،
و برقرار شدن قطب و مدار آسياى آن، با آگاهى قدم برداريد.
فتنه هايى كه از رهگذرهاى ناپيدا آشكار گردد،
و به زشتى و رسوايى گرايد،
آغازش چون دوران جوانى پر قدرت و زيبا،
و آثارش چون آثار باقى مانده بر سنگ هاى سخت زشت و ديرپاست،
كه ستمكاران آن را با عهدى كه با يكديگر دارند، به ارث مى برند،
نخستین آنان پيشواى آخرين، و آخرين گمراهان، اقتدا كننده به اوّلين مى باشند.
آنان در به دست آوردن دنياى پست بر هم سبقت مى گيرند،
و چونان سگ هاى گرسنه، اين مردار را از دست يكديگر مى ربايند.
طولى نمى كشد كه پيرو از رهبر، و رهبر از پيرو، بيزارى مى جويد،
و با بغض و كينه از هم جدا مى شوند،
و به هنگام ملاقات، همديگر را نفرين مى كنند.
خبر از آينده خونين عرب
سپس فتنه اى سر برآورد كه سخت لرزاننده،
در هم كوبنده و نابود كننده است،
كه قلب هايى پس از استوارى مى لغزند،
و مردانى پس از درستى و سلامت، گمراه مى گردند،
و افكار و انديشه ها به هنگام هجوم اين فتنه ها پراكنده،
و عقايد پس از آشكار شدنشان به شك و ترديد دچار مى گردد.
آن كس كه به مقابله با فتنه ها برخيزد كمرش را مى شكند،
و كسى كه در فرو نشاندن آن تلاش مى كند، او را در هم مى كوبد.
در اين ميان فتنه جويان چونان گورخران، يكديگر را گاز مى گيرند،
و رشته هاى سعادت و آيين محكم شده شان لرزان مى گردد،
و حقيقت امر پنهان مى ماند.
حكمت و دانش كاهش مى يابد،
ستمگران به سخن مى آيند،
و بيابان نشين ها را در هم مى كوبند،
و با سينه مركب هاى ستم، آنها را خرد مى نمايند.
تك روان در غبار آن فتنه ها نابود مى گردند،
و سواران با قدرت در آن به هلاكت مى رسند.
فتنه ها با تلخى خواسته ها وارد مى شود،
و خون هاى تازه را مى دوشد،
نشانه هاى دين را خراب،
و يقين را از بين مى برد.
فتنه هايى كه افراد زيرك از آن بگريزند،
و افراد پليد در تدبير آن بكوشند.
آن فتنه ها پر رعد و برق و پر زحمت است،
در آن پيوندهاى خويشاوندى قطع شده، و از اسلام جدا مى گردند،
فتنه ها چنان ويرانگرند كه تندرست ها بيمار، و مسكن گزيدگان كوچ مى كنند.
در آن ميان كشته اى است كه خونش به رايگان ريخته،
و افراد ترسويى كه طالب امانند،
با سوگندها آنان را فريب مى دهند، و با تظاهر به ايمان آنها را گمراه مى كنند.
رهنمودها در مقابله با فتنه ها
پس سعى كنيد كه شما پرچم فتنه ها و نشانه هاى بدعت ها نباشيد،
و آنچه را كه پيوند امت اسلامى بدان استوار،
و پايه هاى طاعت بر آن پايدار است،
بر خود لازم شماريد،
و بر خدا، ستمديده وارد شويد نه ستمگر.
و از گرفتار شدن به دام هاى شيطان،
و قرار گرفتن در وادى دشمنى ها بپرهيزيد،
و لقمه هاى حرام به شكم خود راه ندهيد.
شما برابر ديدگان خداوندى قرار داريد كه گناهان را حرام كرد و راه اطاعت و بندگى را آسان فرمود.
.
خطبه 151
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀عصر جاهلیت در نهج البلاغه, ◀برخورد با شبهات و فتنه ها, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
[ 03:46:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
روان شناسی طلحه و زبیر از سوی امام علی |
... |
روانشناسى طلحه و زبير (در شورش بصره)
هر كدام از طلحه و زبير، اميدوار است كه حكومت را به دست آورد،
و ديده به آن دوخته
و رفيق خود را به حساب نمى آورد.
آن دو، نه رشته اى الهى را چنگ زدند و نه با وسيله اى به خدا روى آوردند.
هر كدام با كينه رفيق خود را بر دوش مى كشد،
كه به زودى پرده از روى آن كنار خواهد رفت.
به خدا سوگند!
اگر به آنچه مى خواهند برسند، اين جان آن را مى گيرد و آن، اين را از پاى در مى آورد.
هم اكنون گروهى سركش و نافرمان به پا خاسته اند (ناكثين)
پس خدا جويان حسابگر كجايند؟
سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر ايشان بيان گرديد
و اخبار امروز را به آنان گفته اند،
در حالى كه براى هر گمراهى علّتى و براى هر عهد شكنى بهانه اى وجود دارد.
سوگند به خدا!
من آن كس نيستم كه صداى گريه، و بر سر و سينه زدن براى مرده، و نداى فرشته مرگ را بشنود و عبرت نگيرد.
.
خطبه148
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀طلحه و زبیر در نهج البلاغه, ◀جنگ جمل در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[ 12:30:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
قرآن در جامعه اسلامی امروز و آینده مسلمانان |
... |
|
فلسفه بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:
خداوند حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به حق برانگيخت تا بندگان خود را از پرستش دروغين بت ها رهايى بخشيده به پرستش خود راهنمايى كند،
و آنان را از پيروى شيطان نجات داده به اطاعت خود كشاند،
قرآن
با قرآنى كه معنى آن را آشكار كرد
و اساسش را استوار فرمود،
تا بندگان عظمت و بزرگى خدا را بدانند كه نمى دانستند،
و به پروردگار، اعتراف كنند
پس از انكارهاى طولانى اعتراف كردند،
و او را پس از آن كه نسبت به خدا آشنايى نداشتند به درستى بشناسند.
پس خداى سبحان در كتاب خود بى آن كه او را بنگرند خود را به بندگان شناساند،
و قدرت خود را به همه نماياند،
و از قهر خود ترساند،
و اينكه چگونه با كيفرها ملّتى را كه بايد نابود كند از ميان برداشت
و آنان را چگونه با داس انتقام درو كرد.
خبر از آينده تأسّف بار اسلام و مسلمين
همانا پس از من در روزگارى بر شما فراخواهد رسيد كه چيزى پنهان تر از حق، و آشكارتر از باطل، و فراوان تر از دروغ به خدا و پيامبرش نباشد.
قرآن و نزد مردم آن زمان كالايى زيانمندتر از قرآن نيست اگر آن را درست بخوانند و تفسير كنند،
و متاعى پرسودتر از قرآن يافت نمى شود آنگاه كه آن را تحريف كنند و معانى دلخواه خود را رواج دهند.
در شهرها چيزى ناشناخته تر از معروف، و شناخته تر از منكر نيست،
حاملان قرآن، آن را واگذاشته و حافظان قرآن، آن را فراموش مى كنند،
پس در آن روز قرآن و پيروانش از ميان مردم رانده و مهجور مى گردند،
و هر دو غريبانه در يك راه ناشناخته سرگردانند، و پناهگاهى ميان مردم ندارند.
پس قرآن و پيروانش در ميان مردمند اما گويا حضور ندارند،
با مردمند ولى از آنها بريده اند،
زيرا گمراهى و هدايت هرگز هماهنگ نشوند گر چه كنار يكديگر قرار گيرند.
مردم در آن روز، در جدايى و تفرقه هم داستان، و در اتّحاد و يگانگى پراكنده اند،
گويى آنان پيشواى قرآن بوده و قرآن پيشواى آنان نيست،
پس از قرآن جز نامى نزدشان باقى نماند،
و آنان جز خطى را از قرآن نشناسند.
و در گذشته نيكوكاران را كيفر داده، و سخن راست آنان را بر خدا دروغ پنداشتند، و كار نيكشان را پاداش بد دادند.
مرگ
و همانا آنان كه پيش از شما زندگى مى كردند، به خاطر آرزوهاى دراز، و پنهان بودن زمان اجل ها، نابود گرديدند،
تا ناگهان مرگ وعده داده شده بر سرشان فرود آمد،
مرگى كه عذرها را نپذيرد،
و درهاى باز توبه را ببندد،
و حوادث سخت و مجازات هاى پس از مردن را به همراه آورد.
خودسازی (پندهاى حكيمانه)
اى مردم!
هر كس از خدا خير خواهى طلبد، توفيق يابد،
و آن كس كه سخنان خدا را راهنماى خود قرار دهد به راست ترين راه، هدايت خواهد شد،
پس همانا همسايه خدا در أمان، و دشمن خدا ترسان است.
آن كس كه عظمت خدا را مى شناسد سزاوار نيست خود را بزرگ جلوه دهد،
پس بلندى ارزش كسانى كه بزرگى پروردگار را مى دانند در اين است كه برابر او فروتنى كنند،
و سلامت آنان كه مى دانند قدرت خدا چه اندازه مى باشد در اين است كه برابر فرمانش تسليم باشند.
پس، از حقّ نگريزيد چونان گريز انسان تندرست از فرد «گر» گرفته،
يا انسان سالم از بيمار،
و بدانيد كه هيچ گاه حق را نخواهيد شناخت جز آن كه ترك كننده آن را بشناسيد
هرگز به پيمان قرآن وفادار نخواهيد بود مگر آن كه پيمان شكنان را بشناسيد،
و هرگز به قرآن چنگ نمى زنيد مگر آن كه رها كننده آن را شناسايى كنيد.
ويژگى هاى اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله (امامان دوازده گانه)
پس رستگارى را از اهل آن جستجو كنيد،
كه اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رمز حيات دانش، و راز مرگ جهل و نادانى هستند،
آنان كه حكمتشان شما را از دانش آنان،
و سكوتشان از منطق آنان،
و ظاهرشان از باطنشان، اطلاع مى دهد.
نه با دين خدا مخالفتى دارند،
و نه در آن اختلاف مى كنند،
دين در ميان آنان گواهى صادق، و ساكتى سخنگوست.
.
خطبه147
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
[ 12:25:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علت پیروزی اسلام در میدان جهاد |
... |
|
(عمر با اميرالمؤمنين على (عليه السّلام) مشورت كرد كه آيا در جنگ ايران شركت كند، امام پاسخ داد)
علل پيروزى اسلام و مسلمين
پيروزى و شكست اسلام، به فراوانى و كمى طرفداران آن نبود، اسلام دين خداست كه آن را پيروز ساخت، و سپاه اوست كه آن را آماده و يارى فرمود، و رسيد تا آنجا كه بايد برسد، در هر جا كه لازم بود طلوع كرد، و ما بر وعده پروردگار خود اميدواريم كه او به وعده خود وفا مى كند، و سپاه خود را يارى خواهد كرد.
ویژگی حاکم
جايگاه رهبر چونان ريسمانى محكم است كه مهره ها را متّحد ساخته به هم پيوند مى دهد. اگر اين رشته از هم بگلسد، مهره ها پراكنده و هر كدام به سويى خواهند افتاد و سپس هرگز جمع آورى نخواهند شد. عرب امروز گر چه از نظر تعداد اندك، امّا با نعمت اسلام فراوانند، و با اتّحاد و هماهنگى عزيز و قدرتمندند. چونان محور آسياب، جامعه را به گردش در آور، و با كمك مردم، جنگ را اداره كن، زيرا اگر تو از اين سرزمين بيرون شوى، مخالفان عرب از هر سو تو را رها كرده و پيمان مى شكنند، چنانكه حفظ مرزهاى داخل كه پشت سر مى گذارى مهم تر از آن باشد كه در پيش روى خواهى داشت.
جهاد (واقع بينى در مشاوره نظامى)
همانا، عجم اگر تو را در نبرد بنگرند، گويند اين ريشه عرب است اگر آن را بريديد آسوده مى گرديد، و همين فكر سبب فشار و تهاجمات پياپى آنان مى شود و طمع ايشان در تو بيشتر گردد. اينكه گفتى آنان به راه افتاده اند تا با مسلمانان پيكار كنند، ناخشنودى خدا از تو بيشتر، و خدا در دگرگون ساختن آنچه كه دوست ندارند تواناتر است. امّا آنچه از فراوانى دشمن گفتى، ما در جنگ هاى گذشته با فراوانى سرباز نمى جنگيديم، بلكه با يارى و كمك خدا مبارزه مى كرديم.
.
خطبه146
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ◀خلیفه دوم در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
[سه شنبه 1399-05-21] [ 12:08:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
حقیقت دنیا |
... |
دنيا شناسى
اى مردم!
شما در اين دنيا هدف تيرهاى مرگ هستيد،
كه در هر جرعه اى، اندوهى گلوگير، و در هر لقمه اى استخوان شكسته اى قرار دارد.
در دنيا به نعمتى نمى رسيد جز با از دست دادن نعمتى ديگر،
و روزى از عمر سالخورده اى نمى گذرد مگر به ويرانى يك روز از مهلتى كه دارد،
و بر خوردنى او چيزى افزوده نمى شود مگر به نابود شدن روزى تعيين شده،
و اثرى از او زنده نمى شود مگر به نابودى اثر ديگر،
و چيزى براى او تازه و نو نمى شود مگر به كهنه شدن چيز ديگر،
و چيز جديدى از او نمى رويد مگر به درو شدن چيزى ديگر.
اهل البیت(علیهم السلام)
ريشه هايى رفتند كه ما شاخه هاى آن مى باشيم،
چگونه شاخه ها بدون ريشه ها برقرار مى مانند.
نكوهش از بدعت ها (اسلام)
هيچ بدعتى در دين ايجاد نمى شود مگر آن كه سنّتى ترك گردد،
پس از بدعت ها بپرهيزيد،
و با راه راست و جادّه آشكار حق باشيد.
نيكوترين كارها سنّتى است كه ساليانى بر آن گذشته و درستى آن ثابت شده باشد،
و بدترين كارها آنچه كه تازه پيدا شده و آينده آن روشن نيست.
.
خطبه 145
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
[دوشنبه 1399-05-20] [ 12:26:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
جایگاه اهل بیت از منظر حضرت علی |
... |
|
فلسفه بعثت پيامبران
خداوند پيامبران را بر انگيخت
و وحى را به آنان اختصاص داد،
و پيامبران را حجّت خود بر بندگان قرار داد،
تا استدلالى يا جاى عذرى براى كسى باقى نماند،
پس پيامبران انسان ها را، با زبان راستگويى به راه حق فراخواندند.
خداشناسی
آگاه باشيد!
كه خداوند از درون بندگان پرده بر مى گيرد،
نه آن كه بر اسرار پوشيده آنان آگاه نيست،
و بر آنچه در سينه ها نهفته دارند بى خبر است،
بلكه خواست آنان را آزمايش كند،
تا كدام يك، اعمال نيكو انجام مى دهد،
و پاداش برابر نيكوكارى و كيفر مكافات در خور بدى ها باشد.
ويژگى هاى امامان دوازده گانه
كجا هستند كسانى كه پنداشتند دانايان علم قرآن آنان مى باشند نه ما كه اين ادّعا را بر أساس دروغ و ستمكارى بر ضدّ ما روا داشتند،
خدا ما اهل بيت پيامبر عليهم السّلام را بالا آورد و آنان را پست و خوار كرد،
به ما عطا فرمود و آنها را محروم ساخت،
ما را در حريم نعمت هاى خويش داخل و آنان را خارج كرد،
كه راه هدايت را با راهنمايى ما مى پويند، و روشنى دل هاى كور را از ما مى جويند.
همانا امامان (دوازده گانه) همه از قريش بوده كه درخت آن را در خاندان بنى هاشم كاشته اند،
مقام ولايت و امامت در خور ديگران نيست،
و ديگر مدعيّان زمامدارى، شايستگى آن را ندارند.
گمراهان و تعامل با دنیا و آخرت ( خبر از ستمكارى عبد الملك مروان)
گمراهان، دنياى زودگذر را برگزيدند،
و آخرت جاويدان را رها كردند.
چشمه زلال را گذاشتند و از آب تيره و ناگوار نوشيدند.
گويا فاسق آنها را مى نگرم كه با منكر و زشتى ها يار است (عبد الملك مروان)
و با آن انس گرفته و همنشين مى گردد
تا آن كه موى سرش در گناهان سفيد گشته
و خلق و خوى او رنگ گناه و منكر گيرد.
در چنين حالى، كف بر لب به مردم يورش آورد،
چونان موج خروشانى كه از غرق كردن هر چيزى بى پروا باشد،
يا شعله اى كه تر و خشك را بسوزاند و همه چيز را خاكستر گرداند.
اندرزهاى جاودانه (دنیاگرایان)
كجايند عقل هاى روشنى خواه از چراغ هدايت
و كجايند چشم هاى دوخته شده بر نشانه هاى پرهيزكارى
كجايند دل هاى به خدا پيش كش شده و در اطاعت خدا پيمان بسته.
افسوس كه دنياپرستان بر متاع پست دنيا هجوم آوردند،
و براى به دست آوردن حرام يورش آورده يكديگر را پس زدند،
نشانه بهشت و جهنّم براى آنان بر افراشته،
اما از بهشت روى گردان و با كردار زشت خود به طرف آتش روى آوردند،
پروردگارشان آنان را فراخواند امّا پشت كرده، فرار كردند،
و شيطان آنان را دعوت كرد، پذيرفته به سوى او شتابان حركت كردند.
.
خطبه 144
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀نبوت در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[ 12:19:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
فلسفه آزمایش های خداوند از نگاه حضرت علی |
... |
|
نظام آفرينش براى انسان
آگاه باشيد!
زمينى كه شما را بر پشت خود مى برد، و آسمانى كه بر شما سايه مى گستراند، فرمانبردار پروردگارند،
و بركت آن دو به شما نه از روى دلسوزى يا براى نزديك شدن به شما، و نه به اميد خيرى است كه از شما دارند،
بلكه آن دو، مأمور رساندن منافع شما بوده، اوامر خدا را اطاعت كردند،
به آنها دستور داده شد كه براى مصالح شما قيام كنند و چنين كردند.
فلسفه آزمايش ها
خداوند بندگان خود را كه گناه كارند، با كمبود ميوه ها، و جلوگيرى از نزول بركات، و بستن در گنج هاى خيرات، آزمايش مى كند، براى آن كه توبه كننده اى باز گردد، و گناهكار، دل از معصيت بكند، و پند گيرنده، پند گيرد، و باز دارنده، راه نافرمانى را بر بندگان خدا ببندد.
فلسفه استغفار و توبه
و همانا خدا استغفار و آمرزش خواستن را وسيله دائمى فرو ريختن روزى،
و موجب رحمت آفريدگان قرار داد و فرمود: «از پروردگار خود آمرزش بخواهيد، كه آمرزنده است، بركات خود را از آسمان بر شما فرو مى بارد، و با بخشش اموال فراوان و فرزندان، شما را يارى مى دهد، و باغستان ها و نهرهاى پر آب در اختيار شما مى گذارد».
پس رحمت خدا بر آن كس كه به استقبال توبه رود،
و از گناهان خود پوزش طلبد،
و پيش از آن كه مرگ او فرارسد، اصلاح گردد.
دعای امام علی (نيايش طلب باران)
بار خداوندا!
ما از خانه ها، و زير چادرها پس از شنيدن ناله حيوانات تشنه،
و گريه دلخراش كودكان گرسنه، به سوى تو بيرون آمديم،
و رحمت تو را مشتاق، و فضل و نعمت تو را اميدواريم،
و از عذاب و انتقام تو ترسناكيم.
بار خداوندا!
بارانت را بر ما ببار،
و ما را مأيوس بر مگردان
و با خشكسالى و قحطى ما را نابود مفرما،
و با اعمال زشتى كه بى خردان ما انجام داده اند ما را به عذاب خويش مبتلا مگردان.
اى مهربانترين مهربان ها بار خداوندا!
به سوى تو آمديم از چيزهايى شكايت كنيم كه بر تو پنهان نيست
و اين هنگامى است كه سختى هاى طاقت فرسا ما را بيچاره كرده
و خشكسالى و قحطى ما را به ستوه آورده،
و پيش آمدهاى سخت ما را ناتوان ساخته،
و فتنه هاى دشوار كارد به استخوان ما رسانده است.
بار خداوندا!
از تو مى خواهيم ما را نوميد بر مگردانى،
و با اندوه و نگرانى به خانه هايمان باز نفرستى،
و گناهانمان را به رخمان نكشى،
و اعمال زشت ما را مقياس كيفر ما قرار ندهى.
خداوندا!
باران رحمت خود را بر ما ببار،
و بركت خويش را بر ما بگستران،
و روزى و رحمتت را به ما برسان،
و ما را از بارانى سيراب فرما كه سودمند و سيراب كننده و روياننده گياهان باشد،
و آنچه خشك شده دوباره بروياند،
و آنچه مرده است زنده گرداند،
بارانى كه بسيار پر منفعت، روياننده گياهان فراوان، كه تپّه ها و كوهها را سيراب، و در درّه ها و رودخانه ها، چونان سيل جارى شود، درختان را پر برگ نمايد و نرخ گرانى را پايين آورد،
همانا تو بر هر چيز كه خواهى توانايى.
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ توبه در نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ◀مراحل خلقت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, دعای باران
[ 12:05:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
وظیه کسانی که خداوند به آنها مال بخشیده شده است |
... |
(برخى از شارحان نوشتند كه اين خطبه بخشى از خطبه 126 مى باشد).
شناخت جايگاه بخشش و احسان
براى كسى كه نا بجا به ناكسان نيكى كند بهره اى جز ستايش فرومايگان، تعريف سركشان و اشرار، و سخنان جاهلان بد گفتار ندارد،
و اينها نيز تا هنگامى كه به آنها بخشش مى كند ادامه دارد.
دست سخاوتمندى ندارد آن كس كه از بخشش در راه خدا بخل مى ورزد.
آن كس كه خدا او را مالى بخشيد، پس «بايد»:
به خويشاوندان خود بخشش نمايد،
و سفره مهمانى خوب بگستراند،
و اسير آزاد كند،
و رنجديده را بنوازد،
و مستمند را بهرمند كند،
و قرض وامدار را بپردازد،
و براى درك ثواب الهى، در برابر پرداخت حقوق ديگران، و مشكلاتى كه در اين راه به او مى رسد شكيبا باشد، زيرا به دست آوردن صفات ياد شده، موجب شرافت و بزرگى دنيا و درك فضائل سراى آخرت است «ان شاء الله».
.
خطبه 142
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ صله رحم و پیوند دوستی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[ 11:52:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
غیبت از منظر امام علی |
... |
اى مردم!
آن كس كه از برادرش اطمينان و استقامت در دين و درستى راه و رسم را سراغ دارد، بايد به گفته مردم در باره او گوش ندهد.
آگاه باشيد!
گاهى تير انداز، تير افكند و تيرها به خطا مى رود، سخن نيز چنين است، در باره كسى چيزى مى گويند كه واقعيّت ندارد و گفتار باطل تباه شدنى است، و خدا شنوا و گواه است.
بدانيد كه ميان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نيست.
شناخت حق و باطل:
(پرسيدند، معناى آن چيست امام عليه السّلام انگشتان خود را ميان چشم و گوش گذاشت و فرمود:) باطل آن است كه بگويى «شنيدم» و حق آن است كه بگويى «ديدم».
.
خطبه 141
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, غیبت کردن
[ 11:45:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نهی از غیبت کردن از زبان حضرت علی |
... |
|
نهی از غیبت کردن
شايسته است، آنان كه مرتكب گناه نشده اند و از معصيت در امان مانده اند، به گناهكاران و عاصيان رحمت آورند.
و همواره به درگاه خداوندى سپاس گزارند
تا سپاس خداوندى، آنان را از عيبجويى گناهكاران باز دارد.
پس چگونه است حال غيبت كننده اى كه زبان به غيبت برادر خود مى گشايد
و او را به سبب گرفتار شدنش در چنگ گناه سرزنش مى كند.
آيا به ياد ندارد كه خداوند گناهان او را مستور داشته،
آن هم گناهانى، كه از گناهان كسى كه زبان به غيبتش گشاده، بسى بزرگتر بوده است.
و چگونه او را به گناهى نكوهش مى كند كه خود نيز همانند آن را مرتكب مى شود.
و اگر آن گناه را، عينا، مرتكب نشده، خداوند را در مواردى كه از آن گناه عظيمتر بوده است، نافرمانى كرده است.
به خدا سوگند!
اگر گناه بزرگى مرتكب نشده ولى نافرمانى كوچكى از او سر زده است،
جرأت او در عيبجويى و غيبت مردمان گناهى بزرگتر است.
اى بنده خدا!
به عيبجويى گناهكار مشتاب، شايد خداوند او را آمرزيده باشد
و از خردك گناهى هم كه كرده اى، ايمن منشين، بسا كه تو را بدان عذاب كنند.
هر كس از شما كه به عيب ديگرى آگاه است، بايد از عيبجويى باز ايستد
زيرا مى داند كه خود را نيز چنان عيبى هست.
بايد به سبب عيبى كه ديگران بدان مبتلا هستند و او از آن در امان مانده است، خدا را شكر گويد
و اين شكرگزارى او را از نكوهش ديگران به خود مشغول دارد.
.
خطبه 140
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, غیبت کردن
[پنجشنبه 1399-05-16] [ 08:36:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
حکومت امام مهدی از زبان امام علی |
... |
|
خبر از ظهور و سيستم حكومتى حضرت مهدى عليه السّلام
او (حضرت مهدى «عج») خواسته ها را تابع هدايت وحى مى كند،
هنگامى كه مردم هدايت را تابع هوس هاى خويش قرار مى دهند،
در حالى كه به نام تفسير، نظريّه هاى گوناگون خود را بر قرآن تحميل مى كنند،
او نظريّه ها و انديشه ها را تابع قرآن مى سازد.
در آينده آتش جنگ ميان شما افروخته مى گردد،
و چنگ و دندان نشان مى دهد،
با سینه هايى پر شير، كه مكيدن آن شيرين، امّا پايانى تلخ و زهر آگين دارد، به سوى شما مى آيد.
آگاه باشيد فردايى كه شما را از آن هيچ شناختى نيست، زمامدارى حاكميّت پيدا مى كند كه غير از خاندان حكومت هاى امروزى است.(حضرت مهدى «عجل اللّه تعالى فرجه الشريف»)
عمّال و كارگزاران حكومتها را بر اعمال بدشان كيفر خواهد داد،
زمين ميوه هاى دل خود (معادن طلا و نقره) را براى او بيرون مى ريزد،
و كليدهايش را به او مى سپارد،
او روش عادلانه در حكومت حق را به شما مى نماياند،
و كتاب خدا و سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را كه تا آن روز متروك ماندند، زنده مى كند.
خبر از تهاجم خونين عبد الملك مروان به كوفه
گويى او را مى بينم كه از شام فرياد بر مى آورد،
و با پرچم هايش پيرامون كوفه را پر مى كند،
و چونان شتر خشمگين به كوفه يورش مى آورد،
زمين را با سرهاى بريده فرش مى كند،
دهانش گشاده، گام هايش را سخت و سنگين بر زمين مى كوبد
تاخت و تاز او بى امان و پايدار و هجوم او سخت و دشوار است.
به خدا سوگند!
شما را در اطراف زمين مى پراكند،
آنگونه كه اندكى از شما باقى خواهد ماند چونان باقى مانده سرمه در اطراف چشم.
و اين وضع خونبار تداوم يابد تا آن كه عقل از دست رفته عرب باز آيد.
امت اسلامی
پس بايد بر سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باقى مانيد كه برپاست،
و بر آثار رسالت تكيه نماييد، كه آشكار است،
به عهد نزديكى كه بسته ايد وفادار مانيد
كه يادگار پيامبر بر آن تكيه دارد،
شیطان
و بدانيد اين شيطان است كه راه هايش را هموار مى نمايد تا قدم بر جاى قدم هايش نهيد و راهش را پى گيريد.
.
خطبه 138
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
[ 08:25:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
شکایت امام علی از طلحه و زبیر |
... |
|
(در باره طلحه و زبير در سال 36 هجرى در آستانه جنگ فرمود):
علی از زبان علی
بیان ماهیت طلحه و زبير
به خدا سوگند (طلحه و زبير) و پيروانشان، نه منكرى در كارهاى من سراغ دارند كه برابر آن بايستند،
و نه ميان من و خودشان راه انصاف پيمودند.
آنها حقّى را مى طلبند كه خود ترك كرده اند،
و انتقام خونى را مى خواهند كه خود ريخته اند.
اگر من در ريختن اين خون شريكشان بودم آنها نيز از آن سهمى دارند،
و اگر خودشان تنها اين خون را ريخته اند، بايد از خود انتقام بگيرند.
اولين مرحله عدالت آن كه خود را محكوم كنند.
همانا آگاهى و حقيقت بينى، با من همراه است،
نه حق را از خود پوشيده داشته ام و نه بر من پوشيده بود،
ماهیت اصحاب جمل
همانا ناكثين (اصحاب جمل) گروهى سركش و ستمگرند،
خشم و كينه، و زهر عقرب، و شبهاتى چون شب ظلمانى در دلهايشان وجود دارد.
در حالى كه حقيقت پديدار و باطل ريشه كن شده،
و زبانش از حركت بر ضد حق فرومانده است.
به خدا سوگند!
حوضى برايشان پر از آب نمايم كه تنها خود بتوانم آبش را بيرون كشم،
به گونه اى كه از آب آن سيراب برنگردند،
و پس از آن از هيچ گودالى آب ننوشند (يعنى نقشه اى براى آنان طرح كنم كه راه فرار نداشته باشند).
وصف بيعت
(شما مردم) براى بيعت كردن، به سوى من روى آورديد،
همانند مادران تازه زاييده كه به طرف بچّه هاى خود مى شتابند.
و پياپى فرياد كشيديد،
بيعت بيعت من دستان خويش فروبستم،
اما شما به اصرار آن را گشوديد،
من از دست دراز كردن، سرباز زدم، و شما دستم را كشيديد.
دعای امام علی (شكوه از طلحه و زبير)
خدايا!
طلحه و زبير پيوند مرا گسستند،
بر من ستم كرده و بيعت مرا شكستند،
و مردم را براى جنگ با من شوراندند،
خدايا!
آنچه را بستند تو بگشا،
و آنچه را محكم رشته اند پايدار مفرما،
و آرزوهايى كه براى آن تلاش مى كنند بر باد ده.
من پيش از جنگ از آنها خواستم تا باز گردند،
و تا هنگام آغاز نبرد انتظارشان را مى كشيدم،
لكن آنها به نعمت پشت پا زدند و بر سينه عافيت دست رد گذاردند.
.
خطبه 137
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ◀طلحه و زبیر در نهج البلاغه, ◀جنگ جمل در نهج البلاغه, ◀ماجرای خلافت از زبان حضرت علی, ✔مطلب ندارد
[ 08:07:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نفرین از زبان حضرت علی |
... |
مشاجره اى بين امام عليه السّلام و عثمان در گرفت. مغيره پسر اخنس، كه يكى از منافقان بود به عثمان گفت من او را كفايت مى كنم، امام على عليه السّلام به مغيره فرمود:
علی از زبان علی(نفرین)
اى فرزند لعنت شده دم بريده، و درخت بى شاخ و برگ و ريشه، تو مرا كفايت مى كنى؟
به خدا سوگند!
كسى را كه تو ياور باشى، خدايش نيرومند نگرداند،
و آن كس را كه تو دست گيرى، بر جاى نمى ماند.
از نزد ما بيرون رو، خدا خير را از تو دور سازد،
پس هر چه خواهى تلاش كن.
خداوند تو را باقى نگذارد، اگر از آنچه مى توانى انجام ندهى.
.
خطبه 135
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ✔مطلب ندارد
[ 07:48:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
نصیحت امام علی به عمر |
... |
عمر براى شركت در جنگ با روميان در سال 15 هجرى با امام عليه السّلام مشورت كرد، آن حضرت فرمود.
اسلام و امت اسلامی
خداوند به پيروان اين دين وعده داده كه اسلام را سر بلند و نقاط ضعف مسلمين را جبران كند،
خدايى كه مسلمانان را به هنگام كمى نفرات يارى كرد،
و آنگاه كه نمى توانستند از خود دفاع كنند، از آنها دفاع كرد،
اكنون زنده است و هرگز نمى ميرد.
ویژگی حاکم به هنگام جهاد
هرگاه خود به جنگ دشمن روى و با آنان رو به رو گردى و آسيبى بينى،
مسلمانان تا دورترين شهرهاى خود، ديگر پناهگاهى ندارند
و پس از تو كسى نيست تا بدان رو آورند.
مرد دليرى را به سوى آنان روانه كن،
و جنگ آزمودگان و خيرخواهان را همراه او كوچ ده.
اگر خدا پيروزى داد چنان است كه تو دوست دارى،
و اگر كار ديگرى مطرح شد، تو پناه مردمان و مرجع مسلمانان خواهى بود.
.
خطبه 134
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ◀خلیفه دوم در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
[ 07:40:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
ویژگی قرآن از منظر امام علی |
... |
|
خداشناسی
دنيا و آخرت، خدا را فرمانبردار است، و سر رشته هر دو به دست او است.
آسمان ها و زمين ها كليدهاى خويش را به او سپردند،
و درختان شاداب و سر سبز،
صبحگاهان و شامگاهان در برابر خدا سجده مى كنند،
و از شاخه هاى درختان نور سرخ رنگى شعله ور شده،
به فرمان او ميوه هاى رسيده را به انسان ها تقديم مى دارند.
ويژگى هاى قرآن
كتاب خدا، قرآن، در ميان شما سخنگويى است كه هيچ گاه زبانش از حق گويى كند و خسته (نمی شود)، و همواره گوياست،
خانه اى است كه ستون هاى آن هرگز فرو نمى ريزد،
و صاحب عزّتى است كه يارانش هرگز شكست ندارند.
ويژگى هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان حضرت علی
خدا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را پس از يك دوران طولانى كه ديگر پيامبران نبودند، فرستاد:
زمانى كه ميان طرفداران مذاهب گوناگون نزاع در گرفته و راه اختلاف مى پيمودند.
پس او را در پى پيامبران فرستاد
و وحى را با فرستادن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ختم فرمود.
پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با تمام مخالفانى كه به حق پشت كردند، و از آن منحرف گشتند به مبارزه پرداخت.
روش برخورد با دنيا
و همانا دنيا نهايت ديدگاه كور دلان است كه آن سوى دنيا را نمى نگرند،
امّا انسان آگاه، نگاهش از دنيا عبور كرده از پس آن سراى جاويدان آخرت را مى بيند.
پس انسان آگاه به دنيا دل نمى بندد
و انسان كور دل تمام توجّه اش دنياست.
بينا از دنيا زاد و توشه برگيرد
و نابينا براى دنيا توشه فراهم مى كند.
آگاه باشيد!
در دنيا چيزى نيست مگر آن كه صاحبش به زودى از آن سير و از داشتن آن دلگير مى شود جز ادامه زندگى، زيرا در مرگ آسايشى نمى نگرند.
حيات و زندگى چونان حكمت و دانش است كه حيات دل مرده، و بينايى چشم هاى نابيناست
و مايه شنوايى براى گوش هاى كر و آبى گوارا براى تشنگان مى باشد كه همه در آن سالم و بى نيازند.
شناخت قرآن
اين قرآن است كه با آن مى توانيد راه حق را بنگريد
و با آن سخن بگوييد
و به وسيله آن بشنويد.
بعضى از قرآن از بعضى ديگر سخن مى گويد،
و برخى بر برخى ديگر گواهى مى دهد،
آياتش در شناساندن خدا اختلافى نداشته،
و كسى را كه همراهش شد از خدا جدا نمى سازد.
علل سقوط مردم (در امت اسلامی)
مردم گويا به خيانت و كينه ورزى اتّفاق داريد،
و در رفتار رياكارانه، گياهان روييده از سرگين را مى مانيد،
در دوستى با آرزوها به وحدت رسيديد،
و در جمع آورى ثروت به دشمنى پرداختيد.
شيطان شما را در سرگردانى افكنده
و غرور شما را به هلاكت مى كشاند،
براى خود و شما از خدا يارى مى طلبم.
.
خطبه 133
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
[ 07:29:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
یاد مرگ و خودسازی |
... |
|
اوصاف خداوند متعال
خدا را ستايش مى كنيم بر آنچه گرفته،
و آنچه بخشيده،
و بر نعمت هايى كه عطا كرده
و آزمايش هايى كه انجام داد.
خداوندى كه بر هر چيز پنهانى آگاه
و در باطن هر چيزى حضور دارد،
به آنچه در سينه هاست آگاه
و بر آنچه ديده ها دزدانه مى نگرد داناست.
و گواهى مى دهم كه خدا يكى است و جز او خدايى نيست
و گواهى مى دهم كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم برگزيده و فرستاده اوست،
آن گواهى كه با او درون و بيرون، قلب و زبان، هماهنگ باشد.
ضرورت ياد مرگ
به خدا سوگند!
اين كه مى گويم بازى نيست، جدّى و حقيقت است، دروغ نيست،
و آن چيزى جز مرگ نيست،
كه بانگ دعوت كننده اش رسا، و به سرعت همه را ميراند.
پس انبوه زندگان، و طرفداران، تو را فريب ندهند،
همانا! گذشتگان را ديدى كه ثروت ها اندوختند
و از فقر و بيچارگى وحشت داشتند
و با آرزوهاى طولانى فكر مى كردند در امانند، و مرگ را دور مى پنداشتند.
ديدى كه چگونه مرگ بر سرشان فرود آمد
و آنان را از وطنشان بيرون راند
و از خانه أمن كوچ شان داد كه بر چوبه تابوت نشستند،
و مردم آن را دست به دست مى كردند و بر دوش گرفته و با سر انگشت خويش نگاه مى داشتند.
آيا نديديد آنان را كه آرزوهاى دور و دراز داشتند،
و كاخ هاى استوار مى ساختند،
و مال هاى فراوان مى اندوختند،
چگونه خانه هايشان گورستان شد
و اموال جمع آورى شده شان تباه و پراكنده و از آن وارثان گرديد
و زنان آنها با ديگران ازدواج كردند.
نه مى توانند چيزى به حسنات بيفزايند و نه از گناه توبه كنند.
تقوا و روش برخورد با دنيا
كسى كه جامه تقوا بر قلبش بپوشاند، كارهاى نيكوى او آشكار شود، و در كارش پيروز گردد.
پس در به دست آوردن بهره هاى تقوا فرصت غنيمت شماريد،
و براى رسيدن به بهشت جاويدان رفتارى متناسب با آن انجام دهيد،
زيرا دنيا براى زندگى هميشگى شما آفريده نشده،
گذرگاهى است تا در آن زاد و توشه آخرت برداريد.
پس با شتاب، آماده كوچ كردن باشيد
و مركب هاى راهوار براى حركت مهيّا داريد.
.
خطبه132
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[سه شنبه 1399-05-14] [ 12:56:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
فلسه حکومت اسلامی و ویژگی های حاکم اسلام |
... |
|
(اين خطبه در منبر كوفه ايراد شد و به خطبه «منبريّه» معروف است كه در آن علل پذيرش حكومت و صفات يك رهبر عادل را بيان مى دارد).
علی از زبان علی
اى مردم رنگارنگ، و دل هاى پريشان و پراكنده، كه بدن هايشان حاضر و عقل هايشان از آنها غايب و دور است.
من شما را به سوى حق مى كشانم، امّا چونان بزغاله هائى كه از غرّش شير فرار كنند مى گريزيد.
هيهات! كه با شما بتوانم تاريكى را از چهره عدالت بزدايم،
و كجى هایى را كه در حق راه يافته راست نمايم.
فلسفه حكومت اسلامى
خدايا!
تو مى دانى كه جنگ و درگيرى ما براى به دست آوردن قدرت و حكومت و دنيا و ثروت نبود،
بلكه مى خواستيم نشانه هاى حق و دين تو را به جايگاه خويش باز گردانيم،
و در سرزمين هاى تو اصلاح را ظاهر كنيم،
تا بندگان ستمديده ات در أمن و أمان زندگى كنند،
و قوانين و مقررّات فراموش شده تو بار ديگر اجراء گردد.
خدايا!
من نخستين كسى هستم كه به تو روى آورد،
و دعوت تو را شنيد و اجابت كرد،
در نماز، كسى از من جز رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيشى نگرفت.
شرائط حاکم اسلامى
همانا شما دانستيد كه سزاوار نيست بخيل بر ناموس و جان و غنيمت ها و احكام مسلمين، ولايت و رهبرى يابد،
و امامت مسلمين را عهده دار شود، تا در اموال آنها حريص گردد،
و نادان نيز لياقت رهبرى ندارد تا با نادانى خود مسلمانان را به گمراهى كشاند،
و ستمكار نيز نمى تواند رهبر مردم باشد، كه با ستم حق مردم را غصب و عطاهاى آنان را قطع كند،
و نه كسى كه در تقسيم بيت المال عدالت ندارد، زيرا در اموال و ثروت آنان حيف و ميل مى كند و گروهى را بر گروهى مقدّم مى دارد،
و رشوه خوار در قضاوت نمى تواند امام باشد زيرا كه براى داورى با رشوه گرفتن حقوق مردم را پايمال، و حق را به صاحبان آن نمى رساند.
و آن كس كه سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را ضايع مى كند لياقت رهبرى ندارد زيرا كه امّت اسلامى را به هلاكت مى كشاند.
.
خطبه 131
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
ادامه »
موضوعات: ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
[ 12:47:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
سفارش امام علی به اباذر |
... |
امر به معروف و نهی از منکر اباذر (دنیا و حق گرایی)
اى اباذر !
همانا تو براى خدا به خشم آمدى،
پس اميد به كسى داشته باش كه به خاطر او غضبناك شدى،
اين مردم براى دنياى خود از تو ترسيدند،
و تو بر دين خويش از آنان ترسيدى،
پس دنيا را كه به خاطر آن از تو ترسيدند به خودشان واگذار،
و با دين خود كه براى آن ترسيدى از اين مردم بگريز.
اين دنيا پرستان چه محتاجند به آنچه كه تو آنان را از آن ترساندى،
و چه بى نيازى از آنچه آنان تو را منع كردند.
و به زودى خواهى يافت كه چه كسى فردا سود مى برد و چه كسى بر او بيشتر حسد مى ورزند.
تقوی (خودسازی)
اگر آسمان و زمين درهاى خود را بر روى بنده اى ببندند و او از خدا بترسد،
خداوند راه نجاتى از ميان آن دو براى او خواهد گشود.
آرامش خود را تنها در حق جستجو كن،
و جز باطل چيزى تو را به وحشت نيندازد.
اگر تو دنياى اين مردم را مى پذيرفتى، تو را دوست داشتند،
و اگر سهمى از آن بر مى گرفتى دست از تو بر مى داشتند.
.
خطبه 130
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ امر به معروف و نهی از منکر در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[ 12:39:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
امر به معروف و نهی از منکر از نگاه امام علی |
... |
|
وصف دنیا و جایگاه انسان در آن
بندگان خدا!
شما و آنچه از اين دنيا آرزومنديد، مهمانانى هستيد كه مدّتى معيّن براى شما قرار داده شده،
بدهكارانى هستيد كه مهلت كوتاهى در پرداخت آن داريد،
و اعمال شما همگى حفظ مى شود،
چه بسيارند تلاشگرانى كه به جايى نرسيدند،
و زحمتكشانى كه زيان ديدند.
وضعیت جامعه مسلمین
در روزگارى هستيد كه خوبى به آن پشت كرده و مى گذرد،
و بدى بدان روى آورده، پيش مى تازد،
و طمع شيطان در هلاكت مردم بيشتر مى گردد.
هم اكنون روزگارى است كه ساز و برگ شيطان تقويت شده،
نيرنگ و فريبش همگانى،
و به دست آوردن شكار براى او آسان است.
به هر سو مى خواهى نگاه كن
آيا جز فقيرى مى بينى كه با فقر دست و پنجه نرم مى كند
يا ثروتمندى كه نعمت خدا را كفران كرده و با بخل ورزيدن در اداء حقوق الهى، ثروت فراوانى گرد آورده است
يا سركشى كه گوش او از شنيدن پند و اندرزها كر است؟
عبرت گفتن از دنيا
كجايند خوبان و صالحان شما؟
كجايند آزاد مردان و سخاوتمندان شما؟
كجايند پرهيزكاران در كسب و كار؟
كجايند پاكيزگان در راه و رسم مسلمانى؟
آيا جز اين است كه همگى رخت بستند و رفتند و از اين جهان پست و گذران و تيره كننده عيش و شادمانى گذشتند؟
مگر نه اين است كه شما وارث آنها بر جاى آنان تكيه زديد،
و در ميان چيزهاى بى ارزش قرار داريد كه لب هاى انسان به نكوهش آن مى جنبد
تا قدر آنها را كوچك شمرده و براى هميشه يادشان فراموش گردد.
پس در اين نگرانى ها بايد گفت: «انا لله و انا اليه راجعون».
فساد آشكار شد،
نه كسى باقى مانده كه كار زشت را دگرگون كند،
و نه كسى كه از نافرمانى و معصيت باز دارد.
شما با چنين وضعى مى خواهيد در خانه قدس الهى و جوار رحمت پروردگارى قرار گيريد و عزيزترين دوستانش باشيد؟
هرگز خدا را نسبت به بهشت جاويدانش نمى توان فريفت،
و جز با عبادت، رضايت او را نمى توان به دست آورد.
امر به معروف و نهی از منکر
نفرين بر آنان كه امر به معروف مى كنند و خود ترك مى نمايند،
و نهى از منكر دارند و خود مرتكب آن مى شوند.
.
خطبه 129
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ امر به معروف و نهی از منکر در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
[ 12:32:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علم غیب |
... |
|
پيشگويى امام عليه السّلام نسبت به حوادث مهم شهر بصره
اى أحنف!
گويا من او را مى بينم كه با لشكرى بدون غبار و سر و صدا، و بدون حركات لگام ها، و شيهه اسبان، به راه افتاده،
زمين را زير قدم هاى خود چون گام شتر مرغان در مى نوردند.
پس واى بر كوچه هاى آباد و خانه هاى زينت شده بصره
كه بال هايى چونان بال كركسان و ناودان هايى چون خرطوم هاى پيلان دارد
واى بر اهل بصره كه بر كشتگان آنان نمى گريند، و از گمشدگانشان كسى جستجو نمى كند.
دنیا
من دنيا را به رو، بر زمين كوبيده و چهره اش را به خاك ماليدم، و پيش از آنچه ارزش دارد، بهايش نداده ام،
و با ديده اى كه سزاوار است به آن نگريسته ام.
وصف ترك هاى مغول
گويا آنان را مى بينم كه با رخسارى چونان سپرهاى چكّش خورده،
لباس هايى از ديباج و حرير پوشيده،
كه اسب هاى اصيل را يدك مى كشند و
آنچنان كشتار و خونريزى دارند
كه مجروحان از روى بدن كشتگان حركت مى كنند
و فراريان از اسير شدگان كمترند.
علی از زبان علی (علم غيب) (يكى از اصحاب گفت: اى امير مؤمنان تو را علم غيب دادند. امام عليه السّلام خنديد و به آن مرد كه از طايفه بنى كلب بود فرمود)
اى برادر كلبى!
اين اخبارى كه اطّلاع مى دهم علم غيب نيست،
علمى است كه از دارنده علم غيب (پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) آموخته ام،
همانا علم غيب علم قيامت است،
و آنچه خدا در گفته خود آورده كه: «علم قيامت در نزد خداست، خدا باران را نازل كرده و آنچه در شكم مادران است مى داند، و كسى نمى داند كه فردا چه خواهد كرد و در كدام سرزمين خواهد مرد».
پس خداوند سبحان، از آنچه در رحم مادران است، از پسر يا دختر، از زشت يا زيبا، سخاوتمند يا بخيل، سعادتمند يا شقى آگاه است،
و از آن كسى كه آتشگيره آتش جهنّم است يا در بهشت همسايه و دوست پيامبران عليهم السّلام است، از همه اينها آگاهى دارد.
اين است آن علم غيبى (ذاتى) كه غير از خدا كسى نمى داند.
جز اينها، علومى است كه خداوند به پيامبرش تعليم داده (علم غيب اكتسابى) و او به من آموخته است،
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم براى من دعا كرد كه خدا اين دسته از علوم و اخبار را در سينه ام جاى دهد
و اعضاء و جوارح بدن من از آن پر گردد.
.
خطبه128
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[ 12:21:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
شیوه برخورد پیامبر با گناهکاران |
... |
|
(قبل از جنگ نهروان در سال 37 هجرى در ردّ اعتقادات خوارج ايراد كرد، خوارج عقيده داشتند: كسى كه گناه كبيره انجام دهد كافر و از اسلام خارج شده است، مگر توبه كند و دوباره مسلمان گردد).
افشاء گمراهى خوارج
پس اگر چنين مى پنداريد كه من خطا كرده و گمراه شدم، پس چرا همه امّت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به گمراهى من گمراه مى دانيد و خطاى مرا به حساب آنان مى گذاريد و آنان را براى خطاى من كافر مى شماريد؟
شمشيرها را بر گردن نهاده، كور كورانه فرود مى آوريد
و گناهكار و بى گناه را به هم مخلوط كرده همه را يكى مى پنداريد
پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان حضرت علی
در حالى كه شما مى دانيد، همانا رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم زناكارى را كه همسر داشت سنگسار كرد، سپس بر او نماز گزارد، و ميراثش را به خانواده اش سپرد،
و قاتل را كشت و ميراث او را به خانواده اش بازگرداند،
دست دزد را بريد
و زناكارى را كه همسر نداشت تازيانه زد، و سهم آنان را از غنائم مى داد تا با زنان مسلمان ازدواج كنند.
پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنها را براى گناهانشان كيفر مى داد،
و حدود الهى را بر آنان جارى مى ساخت،
امّا سهم اسلامى آنها را از بين نمى برد، و نام آنها را از دفتر مسلمين خارج نمى ساخت. (پس با انجام گناهان كبيره كافر نشدند).
شما (خوارج)، بدترين مردم و وسیله دست شيطان، و عامل گمراهى اين و آن مى باشيد.
علی از زبان علی
به زودى دو گروه نسبت به من هلاك مى گردند: دوستى كه افراط كند و به غير حق كشانده شود، و دشمنى كه در كينه توزى با من زياده روى كرده به راه باطل در آيد.
بهترين مردم نسبت به من گروه ميانه رو هستند.
از آنها جدا نشويد،
همواره با بزرگ ترين جمعيّت ها باشيد كه دست خدا با جماعت است.
شیطان
از پراكندگى بپرهيزيد، كه انسان تنها بهره شيطان است آنگونه كه گوسفند تنها طعمه گرگ خواهد بود.
آگاه باشيد !
هر كس كه مردم را به اين شعار «تفرقه و جدايى» دعوت كند او را بكشيد هر چند كه زير عمامه من باشد.
علل پذيرش «حكميّت» و قرآن
اگر به آن دو نفر (ابو موسى و عمرو عاص) رأى به داورى داده شد، تنها براى اين بود كه آنچه را قرآن زنده كرد زنده سازند،
و آنچه را قرآن مرده خواند، بميرانند،
زنده كردن قرآن اين است كه دست وحدت به هم دهند و به آن عمل نمايند،
و ميراندن، از بين بردن پراكندگى و جدايى است،
پس اگر قرآن ما را به سوى آنان بكشاند آنان را پيروى مى كنيم،
و اگر آنان را به سوى ما سوق داد بايد اطاعت كنند.
پدر مباد شما را، من شرّى براه نيانداخته، و شما را نسبت به سرنوشت شما نفريفته، و چيزى را بر شما مشتبه نساخته ام،
همانا رأى مردم شما بر اين قرار گرفت كه دو نفر را براى داورى انتخاب كنند،
ما هم از آنها پيمان گرفتيم كه از قرآن تجاوز نكنند،
امّا افسوس كه آنها عقل خويش را از دست دادند،
حق را ترك كردند در حالى كه آن را به خوبى مى ديدند،
چون ستمگرى با هوا پرستى آنها سازگار بود با ستم همراه شدند،
ما پيش از داورى ظالمانه شان با آنها شرط كرديم كه به عدالت داورى كنند
و بر أساس حق حكم نمايند، امّا به آن پاى بند نماندند.
.
خطبه 127
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀عمر و عاص در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀خوارج در نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀ابوموسی اشعری در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[ 12:10:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
عدالت اقتصادی امام علی |
... |
|
(به امام گفتند كه مردم به دنيا دل بسته اند، معاويه با هدايا و پول هاى فراوان آنها را جذب مى كند شما هم از اموال عمومى به اشراف عرب و بزرگان قريش ببخش و از تقسيم مساوى بيت المال دست بردار تا به تو گرايش پيدا كنند).
علی از زبان علی در عدالت اقتصادى (ویژگی حاکمان)
آيا به من دستور مى دهيد براى پيروزى خود، از جور و ستم در باره امّت اسلامى كه بر آنها ولايت دارم، استفاده كنم؟!
به خدا سوگند!
تا عمر دارم، و شب و روز برقرار است، و ستارگان از پى هم طلوع و غروب مى كنند، هرگز چنين كارى نخواهم كرد.
اگر اين اموال از خودم بود به گونه اى مساوى در ميان مردم تقسيم مى كردم تا چه رسد كه جزو اموال خداست.
آگاه باشيد!
بخشيدن مال به آنها كه استحقاق ندارند، زياده روى و اسراف است،
ممكن است در دنيا مقام بخشنده آن را بالا برد، امّا در آخرت پست خواهد كرد،
در ميان مردم ممكن است گرامى اش بدارند، امّا در پيشگاه خدا خوار و ذليل است.
كسى مالش را در راهى كه خدا اجازه نفرمود مصرف نكرد و به غير اهل آن نپرداخت جز آن كه خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود،
و دوستى آنها را متوجّه ديگرى ساخت، پس اگر روزى بلغزد و محتاج كمك آنان گردد، بدترين رفيق و سرزنش كننده ترين دوست خواهند بود.
.
خطبه۱۲۶
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀رزق و روزی, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[ 11:58:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علت پذیرش حکمیت |
... |
|
(در پاسخ خوارج كه ماجراى حكميّت را نمى پذيرفتند قبل از ورود به شهر در نزديكى كوفه فرمود).
قرآن (علل پذیرش حكمیت در صفّين)
ما افراد را داور قرار نداديم، تنها قرآن را به حكميّت «داروى» انتخاب كرديم (كه آنها بر سر نيزه كرده و داورى آن را مى خواستند)
اين قرآن، خطّى است نوشته شده كه ميان دو جلد پنهان است،
زبان ندارد تا سخن گويد،
و نيازمند به كسى است كه آن را ترجمه كند،
و همانا انسانها مى توانند از آن سخن گويند.
و هنگامى كه شاميان ما را دعوت كردند تا قرآن را ميان خويش داور گردانيم،
ما گروهى نبوديم كه به كتاب خداى سبحان پشت كنيم، در حالى كه خداى بزرگ فرمود: «اگر در چيزى خصومت كرديد آن را به خدا و رسول باز گردانيد».
باز گرداندن آن به خدا اين است كه كتاب او را به داورى بپذيريم،
و باز گرداندن به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين است كه سنّت او را انتخاب كنيم،
پس اگر از روى راستى به كتاب خدا داورى شود، ما از ديگر مردمان به آن سزاوارتريم،
و اگر در برابر سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تسليم باشند ما بدان اولى و برتريم.
امّا سخن شما كه چرا ميان خود و آنان براى حكميّت (داورى) مدّت تعيين كردى؛
من اين كار را كردم تا نادان خطاى خود را بشناسد،
و دانا بر عقيده خود استوار بماند،
و اينكه شايد در اين مدّت آشتى و صلح، خدا كار امّت را اصلاح كند
و راه تحقيق و شناخت حق باز باشد،
تا در جستجوى حق شتاب نورزند،
و تسليم اوّلين فكر گمراه كننده نگردند.
تقوی
همانا برترين مردم در پيشگاه خدا كسى است كه عمل به حق در نزد او دوست داشتنى تر از باطل باشد،
هر چند از قدر او بكاهد و به او زيان رساند، و باطل به او سود رساند و بر قدر او بيفزايد.
مردم!
چرا حيران و سرگردانيد و از كجا به اينجا آورده شديد؟
آماده شويد براى حركت به سوى شاميانى كه از حق روى گرداندند و آن را نمى بينند،
و به ستمگرى روى آورده حاضر به پذيرفتن عدالت نيستند،
از كتاب خدا فاصله گرفتند، و از راه راست منحرف گشتند.
علی از زبان علی (در نکوهش کوفیان)
افسوس!
اى كوفيان شما وسيله اى نيستيد كه بشود به آن اعتماد كرد،
و نه ياوران عزيزى كه بتوان به دامن آنها چنگ زد
شما بد نيروهايى در افروختن آتش جنگ هستيد،
نفرين بر شما!
چقدر از دست شما ناراحتى كشيدم،
يك روز آشكارا با آواز بلند شما را به جنگ مى خوانم
و روز ديگر آهسته در گوش شما زمزمه دارم،
نه آزاد مردان راستگويى هستيد به هنگام فراخواندن و نه برادران مطمئنّى براى راز دارى هستيد.
.
خطبه 125
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀جنگ صفین در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀خوارج در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[یکشنبه 1399-05-12] [ 12:50:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
آموزش نظامی و روانی در جنگ |
... |
|
(در سال 37 هجرى در جنگ صفّين براى تشويق ياران به جهاد فرمود).
آموزش نظامى (تاكتيك هاى رزم انفرادى)
زره پوشيده ها را در پيشاپيش لشكر قرار دهيد،
و آنها كه كلاه خود ندارند، در پشت سر قرار گيرند،
دندان ها را در نبرد روى هم بفشاريد، كه تأثير ضربت شمشير را بر سر كمتر مى كند،
در برابر نيزه هاى دشمن، پيچ و خم به خود دهيد كه نيزه ها را مى لغزاند
و كمتر به هدف اصابت مى كند،
چشم ها را فرو خوابانيد، كه بر دليرى شما مى افزايد و دل را آرام مى كند،
صداها را آهسته و خاموش سازيد كه سستى را مى زدايد.
پرچم لشكر را بالا داريد و پيرامون آن را خالى مگذاريد
و جز به دست دلاوران و مدافعان سر سخت خود نسپاريد،
زيرا آنان كه در حوادث سخت ايستادگى مى كنند، از پرچم هاى خود بهتر پاسدارى مى نمايند
و آن را در دل لشكر نگاه مى دارند،
و از هر سو، از پيش و پس و اطراف، مراقب آن مى باشند،
نه از آن عقب مى مانند كه تسليم دشمن كنند و نه از آن پيشى مى گيرند كه تنها رهايش سازند.
هر كس بايد برابر حريف خود بايستد و كار او را بسازد
و به يارى برادر خود نيز بشتابد،
و مبارزه با حريف خود را به برادر مسلمان خود وامگذارد
كه او در برابر دو حريف، قرار گيرد، حريف خود، و حريف برادرش.
آموزش معنوى سربازان
به خدا سوگند! اگر از شمشير دنيا فرار كنيد از شمشير آخرت سالم نمى مانيد،
شما بزرگان عرب و شرافتمندان برجسته ايد،
در فرار از جنگ، خشم و غضب الهى و ذلّت هميشگى و ننگ جاويدان قرار دارد،
فرار كننده بر عمر خود نمى افزايد و بين خود و روز مرگش مانعى ايجاد نخواهد كرد.
كيست كه شتابان و با نشاط با جهاد خويش به سوى خدا حركت كند چونان تشنه كامى كه به سوى آب مى رود؟
بهشت در سايه نيزه هاى دلاوران است،
امروز در هنگامه نبرد آنچه در دل ها و سر زبان هاست آشكار مى شود.
به خدا سوگند! كه من به ديدار شاميان در ميدان نبرد شيفته ترم تا آنان بر بازگشت به خانه هاشان كه انتظار آن را مى كشند.
دعای حضرت علی
بار خدايا! اگر شاميان از حق روى گرداندند جمعشان را پراكنده، و در ميانشان اختلاف و تفرقه بيفكن،
و آنان را براى خطاكاريشان به هلاكت رسان.
همانا شاميان، بدون ضربت نيزه هايى پياپى هرگز از جاى خود خارج نشوند،
ضرباتى كه بدنهايشان را سوراخ نمايد،
چنانكه وزش باد از اين سو فرو شده بدان سو در آيد،
ضربتى كه كاسه سر را بپراكند،
و استخوانهاى بدن را خرد،
و بازوها و پاها را قطع و به اطراف پخش كند.
آنان دست بر نمى دارند تا آنگاه كه دسته هاى لشكر پياپى بر آنان حمله كنند و آنها را تيرباران نمايند،
و سواران ما هجوم آورند، و صف هايشان را درهم شكنند،
و لشكرهاى عظيم، پشت سر لشكرهاى انبوه، آنها را تا شهرهايشان عقب برانند،
و تا اسب ها، سرزمينشان را كه روى در روى يكديگر قرار دارد،
و اطراف چراگاهايشان، و راه هاى آنان را، زير سم بكوبند.
.
خطبه124
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ✔مطلب ندارد
[ 12:26:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
آموزش روانی در جنگ از سوی امام علی |
... |
(به هنگام نبرد در جنگ صفيّن خطاب به سربازان خويش فرمود).
آموزش روانى در جنگ
هر كدام از شما در صحنه نبرد با دشمن، در خود شجاعت و دلاورى احساس كرد، و برادرش را سست و ترسو يافت، به شكرانه اين برترى بايد از او دفاع كند، آنگونه كه از خود دفاع مى كند، زيرا اگر خدا بخواهد او را چون شما دلاور و شجاع گرداند.
مرگ
همانا مرگ به سرعت در جستجوى شماست،
آنها كه در نبرد مقاومت دارند، و آنها كه فرار مى كنند، هيچ كدام را از چنگال مرگ رهايى نيست
و همانا گرامى ترين مرگها كشته شدن در راه خداست.
سوگند به آن كس كه جان پسر ابو طالب در دست اوست، هزار ضربت شمشير بر من آسانتر است از مرگ در بستر استراحت، در مخالفت با خداست.
گويى شما را در برخى از حمله ها، در حال فرار، ناله كنان چون گلّه اى از سوسمار مى نگرم كه نه حقّى را باز پس مى گيريد، و نه ستمى را باز مى داريد. اينك اين شما و اين راه گشوده،
نجات براى كسى است كه خود را به ميدان افكنده به مبارزه ادامه دهد، و هلاكت از آن كسى است كه سستى ورزد.
.
خطبه123
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[ 12:14:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علت جنگ صفین در خطاب به خوارج |
... |
|
(پس از پافشارى خوارج در شورشگرى، امام عليه السّلام به قرارگاهشان رفت و خطاب به جمع خوارج فرمود)
آيا همه شما در جنگ صفّين بوديد؟
گفتند بعضى بوديم و برخى حضور نداشتيم.
فرمود: به دو گروه تقسيم شويد، تا متناسب با هر كدام سخن گويم. دو دسته شدند،
امام ندا در داد كه: ساكت باشيد، به حرفهايم گوش فرا دهيد و با جان و دل به سوى من توجّه كنيد، و هر كس را براى گواهى سوگند دادم با علم گواهى دهد. آنگاه سخنان طولانى مطرح فرمود كه برخى از آن خطبه اين است:
سياست استعمارى قرآن بر سر نيزه كردن(معاویه و جکومت ظلم)
آنگاه كه شاميان در گرما گرم جنگ، و در لحظه هاى پيروزى ما، با حيله و نيرنگ، و مكر و فريب كارى قرآن ها را بر سر نيزه بلند كردند.
شماها نگفتيد كه: «شاميان، برادران ما و هم آيين ما هستند از ما مى خواهند از خطاى آنان بگذريم. و راضى به حاكميّت كتاب خدا شده اند، نظر ما اين است كه حرفشان را قبول كنيم و از آنان دست برداريم؟».
امّا من به شما گفتم كه: اين توطئه، ظاهرش ايمان و باطن آن دشمنى و كينه توزى است،
آغاز آن رحمت و پايان آن پشيمانى است،
پس در همين حال به مبارزه ادامه دهيد،
و از راهى كه در پيش گرفته ايد منحرف نشويد،
و در جنگ دندان بر دندان فشاريد،
و به نداى ندا دهند اى گوش ندهيد، زيرا اگر پاسخ داده شوند گمراه كننده اند،
و اگر رها گردند خوار و ذليل شوند، كه همواره چنين بود.
امّا دريغ، شماها را ديدم كه به خواسته هاى شاميان گردن نهاديد، و حكميّت را پذيرفتيد.
سوگند به خدا! اگر از آن سرباز مى زدم مسئول پى آمدهاى آن نبودم، و خدا گناه آن را در پرونده من نمى افزود.
به خدا سوگند! اگر هم حكميّت را مى پذيرفتم به اين كار سزاوار پيروى بودم؛ زيرا قرآن با من است، از آن هنگام كه يار قرآن گشتم از آن جدا نشدم.
وصف ياران جهادگر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله
ما با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بوديم،
و همانا جنگ و كشتار گرداگرد پدران، فرزندان، برادران و خويشاوندان ما دور مى زد،
امّا از وارد شدن هر مصيبت و شدّتى جز بر ايمان خود نمى افزوديم،
و بيشتر در پيمودن راه حق، و تسليم بودن برابر اوامر الهى، و شكيبايى بر درد جراحت هاى سوزان، مصمّم مى شديم.
علت راه افتادن جنگ صفین
امّا امروز با پيدايش زنگارها در دين،
كژى ها و نفوذ شبهه ها در افكار،
تفسير و تأويل دروغين در دين،
با برادران مسلمان خود به جنگ خونين كشانده شديم،
پس هر گاه احساس مى كنيم چيزى باعث وحدت ماست و به وسيله آن با يكديگر نزديك مى شويم،
و شكاف ها را پر و باقى مانده پيوندها را محكم مى كنيم، به آن تمايل نشان مى دهيم، آن را گرفته و ديگر راه را ترك مى گوييم.
.
خطبه122
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت ادامه »
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀جنگ صفین در نهج البلاغه, ◀خوارج در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ویژگی های اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی
[ 12:07:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علت پذیرش حکمیت |
... |
|
(پس از پذيرش «حكميّت» در صفيّن، يكى از ياران گفت: ما را از حكميّت نهى فرمودى، سپس پذيرفتى و داور تعيين كردى ما نمى دانيم كدام يك از اين دو كار درست است امام دست بر روى دست كوبيد و با تأسف فرمود)
علی از زبان علی (علل شكست كوفيان و پذيرش «حكميّت»)
اين سزاى كسى است كه بيعت با امام خود را ترك گويد، و پيمان بشكند.
به خدا سوگند!
هنگامى كه شما را به جنگ با معاويه فراخواندم، خوشايندتان نبود،
ولى خداوند خير شما را در آن قرار داده بود،
اگر مقاومت مى كرديد، شما را راهنمايى مى كردم
و اگر به انحراف مى رفتيد شما را به راه راست برمى گرداندم،
اگر سر باز مى زديد، دوباره شما را براى مبارزه آماده مى كردم،
در آن صورت وضعيّتى مطمئن داشتيم.
امّا دريغ، با كدام نيرو بجنگم و به چه كسى اطمينان كنم؟
شگفتا! مى خواهم به وسيله شما بيمارى ها را درمان كنم ولى شما درد بى درمان من شده ايد،
كسى را مى مانم كه خار در پايش رفته و با خار ديگرى مى خواهد آن را بيرون كشد،
در حالى كه مى داند خار در تن او بيشتر شكند و بر جاى ماند.
خدايا! طبيب اين درد مرگبار به جان آمده، و آب رسان اين شوره زار ناتوان شده است.
وصف ياران وفادار
كجا هستند مردمى كه به اسلام دعوت شده و پذيرفتند،
قرآن تلاوت كردند و معانى آيات را شناختند،
به سوى جهاد بر انگيخته شده چونان شترى كه به سوى بچّه خود روى مى آورد شيفته جهاد گرديدند،
شمشيرها از نيام بر آوردند،
و گرداگرد زمين را گروه گروه، صف به صف، احاطه كردند،
بعضى شهيد، و برخى نجات يافتند.
هيچ گاه از زنده ماندن كسى در ميدان جنگ شادمان نبودند،
و در مرگ شهيدان نيازى به تسليت نداشتند.
با گريه هاى طولانى از ترس خدا، چشم هايشان ناراحت، و از روزه دارى فراوان، شكم هايشان لاغر و به پشت چسبيده بود.
لب هايشان از فراوانى دعا خشك، و رنگ هاى صورت از شب زنده دارى ها زرد، و بر چهره هايشان غبار خشوع و فروتنى نشسته بود.
آنان برادران من هستند كه رفته اند،
و بر ماست كه تشنه ملاقاتشان باشيم،
و از اندوه و فراقشان انگشت حسرت به دندان بگيريم.
هشدار از فريب كارى شيطان
همانا شيطان، راه هاى خود را به شما آسان جلوه مى دهد،
تا گره هاى محكم دين شما را يكى پس از ديگرى بگشايد،
و به جاى وحدت و هماهنگى، بر پراكندگى شما بيفزايد.
از وسوسه و زمزمه و فريب كارى شيطان روى گردانيد،
و نصيحت آن كس را كه خيرخواه شماست گوش كنيد،
و به جان و دل بپذيريد.
.
خطبه 121
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀جنگ صفین در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ویژگی های اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی
[ 11:53:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
ماهیت دین اسلام |
... |
علی از زبان علی ( ويژگى هاى اهل بيت عليه السّلام )
به خدا سوگند!
تبليغ رسالت ها، وفاى به پيمان ها، و تفسير اوامر و هشدارهاى الهى به من آموزش داده شده،
درهاى دانش و روشنايى امور انسان ها نزد ما اهل بيت پيامبر عليهم السّلام است.
ماهیت دین اسلام
آگاه باشيد!
كه قوانين دين يكى و راههاى آن آسان و راست است،
كسى كه از آن برود به قافله و سر منزل رسد، و غنيمت برد،
و هر كس كه از آن راه نرود گمراه شده پشيمان گردد.
آخرت (خودسازی و رعایت تقوی)
مردم براى آن روز كه زاد و توشه ذخيره مى كنند، و اسرار آدميان فاش مى گردد، عمل كنيد.
كسى كه از خرد خويش بهرمند نگردد براى پند گرفتن از عقل و فكر ديگران عاجزتر است،
كه آن غائب براى كمك كردن از عقل حاضر او ناتوان تر است.
از آتشى بپرهيزيد كه حرارتش شديد، و عمق آن ناپيدا، و زيور آن غل و زنجير، آشاميدنى آن زرد آب و چرك جوشان است.
آگاه باشيد نام نيكى كه خدا براى كسى ميان مردم قرار دهد، بهتر از مالى است كه براى ديگران باقى مى گذارد كه او را ستايش نمى كنند.
.
خطبه 120
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
[شنبه 1399-05-11] [ 06:00:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
محور سنگ آسیاب |
... |
|
ویژگی حاکم از منظر حضرت علی
امام (علیه السلام) فرمود شما را چه شده، آيا لال هستيد؟
گروهى گفتند: اى امير المؤمنين، اگر تو حركت كنى با تو حركت مى كنيم.
فرمود: شما را چه مى شود! هرگز ره رستگارى نپوييد و به راه عدل هدايت نگرديد.
آيا در چنين شرايطى سزاوار است كه من از شهر خارج شوم؟
هم اكنون بايد مردى از شما كه من از شجاعت و دلاورى او راضى و به او اطمينان داشته باشم، به سوى دشمن كوچ كند.
و براى من سزاوار نيست كه لشكر و شهر و بيت المال و جمع آورى خراج و قضاوت بين مسلمانان، و گرفتن حقوق درخواست كنندگان را رها سازم،
آنگاه با دسته اى بيرون روم، و به دنبال دسته اى به راه افتم
و چونان تير نتراشيده در جعبه اى خالى به اين سو و آن سو سرگردان شوم.
من چونان محور سنگ آسياب، بايد بر جاى خود استوار بمانم تا همه امور كشور، پيرامون من و به وسيله من به گردش در آيد.
اگر من از محور خود دور شوم مدار آن بلرزد و سنگ زيرين آن فرو ريزد.
به حقّ خدا سوگند كه اين پيشنهاد بدى است.
علی از زبان علی
به خدا سوگند!
اگر اميدوارى به شهادت در راه خدا را نداشتم،
پاى در ركاب كرده از ميان شما مى رفتم،
و شما را نمى طلبيدم چندان كه باد شمال و جنوب مى وزد،
زيرا شما بسيار طعنه زن، عيب جو، رويگردان از حق، و پر مكر و حيله ايد.
مادام كه افكار شما پراكنده است فراوانى تعداد شما سودى ندارد،
من شما را به راه روشنى بردم كه جز هلاك خواهان، هلاك نگردند.
آن كس كه استقامت كرد به سوى بهشت شتافت و آن كس كه لغزيد در آتش سرنگون شد.
.
خطبه 119
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[ 05:53:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
ویژگی انسانهای خودپرست |
... |
انسان هاى خود پرست (رعایت تقوی)
نه اموال خود را در راه خدايى كه آن مال ها را روزى شما كرد مى بخشيد،
نه جان ها را در راه خداى جان آفرين به خطر مى افكنيد.
دوست داريد مردم براى خدا شما را گرامى دارند امّا خودتان مردم را در راه خدا گرامى نمى داريد.
از فرود آمدن در خانه هاى گذشتگان عبرت گيريد،
و از جدايى با نزديك ترين برادران و دوستان پند پذيريد.
.
خطبه117
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت ادامه »
موضوعات: ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[ 05:37:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
دعای باران از زبان حضرت علی |
... |
|
دعا براى طلب باران:
خداوندا!
كوه هاى ما از بى آبى شكاف خورده
و زمين ما غبار آلود
و دام هاى ما در آغل هاى خود سرگردانند
و چون زن بچّه مرده فرياد مى كشند،
و از رفت و آمد بى حاصل به سوى چراگاه ها و آبشخورها، خسته شده اند.
بار خدايا! بر ناله گوسفندان و فرياد و آه شتران ماده رحمت آور،
خدايا! به سرگردانى آنها در راه ها و ناله هايشان در خوابگاه ها رحمت آور.
بار خدايا! هنگامى به سوى تو بيرون آمديم كه خشكسالى پياپى هجوم آورده،
و ابرهاى پر باران از ما پشت كرده
و خشك و نامهربان بدون بارش قطره اى باران گذشتند.
خدايا! تو اميد هر بيچاره و حل كننده مشكلات هر طلب كننده مى باشى.
خدايا! تو را مى خوانيم، در اين هنگام كه همه نا اميد شده اند،
و ابر رحمت بر ما نمى بارد و حيوانات ما نابود گرديدند،
ما را به كردار ما عذاب نكنى، و به گناهان ما كيفر ندهى.
خدايا! رحمت خود را با ابر پر باران و بهار پر آب و گياهان خوش منظر شاداب بر ما نازل فرما،
بارانى درشت قطره بر ما فرو فرست كه مردگان را زنده و آنچه از دست ما رفته به ما باز گرداند.
خدايا!
ما را با بارانى سيراب كن كه زنده كننده، سيراب سازنده، فراگير و به همه جا رونده، پاكيزه و با بركت، گوارا و پر نعمت، گياه آن بسيار، شاخه هاى آن به بار نشسته و برگ هايش تازه و آب دار باشد
تا با چنان بارانى بنده ناتوان را توان بخشى، و شهرهاى مرده ات را زنده سازى.
خدايا!
بارانى ده كه بسيار ببارد تا زمين هاى بلند ما پر گياه شود،
و در زمين هاى پست روان گردد
و نعمت هاى فراوان در اطراف ما گسترش يابد،
تا با آن ميوه هاى ما بسيار، گلّه هاى ما زنده و فراوان، و سرزمينهاى دورتر از ما نيز بهرمند گردند،
و روستاهاى ما از آن نيرومند شوند.
اينها همه از بركات گسترده و بخشش هاى فراوان تو باشد كه بر سرزمين هاى فقر زده و حيوانات وحشى ما نازل مى گردد.
خداوندا!
بارانى ده دانه درشت كه پياپى براى سيراب شدن گياهان ما ببارد،
چنانكه قطرات آن يكديگر را برانند،
و دانه هاى آن به شدّت برهم كوبيده شوند، نه رعد و برقى بى باران، و ابرى بى ثمر، و كوچك و پراكنده، و نه دانه هاى ريز باران همراه با بادهاى سرد.
خدايا!
بارانى پر آب فرو فرست كه قحطى زدگان به نعمت هاى فراوان رسند
و آثار خشكسالى از ميان برود
كه همانا، تويى خداوندى كه پس از نا اميد شدن مردم باران را فرو مى فرستى
و رحمت خود را همه جا گسترش مى دهى
و تويى سرپرست نظام آفرينش كه به ستودن سزاوارى.
.
خطبه115
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, دعای باران
[ 05:22:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
دو گواهی لازم برای بالا بردن اعمال |
... |
|
خداشناسی (دعای حضرت علی)
ستايش خداوندى را سزاست كه حمد و ستايش را به نعمت ها،
و نعمت ها را به شكرگزارى پيوند داد.
خداى را بر نعمت هايش آنگونه ستايش مى كنيم كه بر بلاهايش.
و براى به راه آوردن نفس سركش كه در برابر اوامر الهى سستى مى كند
و در ارتكاب زشتى ها كه نهى فرمود شتاب دارد،
از خدا يارى مى خواهيم،
و از گناهانى كه علم خدا به آنها احاطه دارد
و كتابش آنها را بر شمرده و ثبت كرده، طلب آمرزش مى كنيم.
علم خداوندى كه كمترين نارسايى نداشته، و كتابى كه چيزى را وانگذاشته است.
به خدا ايمان داريم، ايمان كسى كه غيب ها را به چشم خود ديده،
و بر آنچه وعده داده اند آگاه است،
ايمانى كه اخلاص آن شرك را زدوده،
و يقين آن شك را نابود كرده است.
پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان حضرت علی
و گواهى مى دهيم كه خدايى نيست جز خداى يكتا،
نه شريكى دارد و نه همتايى،
و گواهى مى دهيم كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست «كه درود خدا بر او و خاندانش باد».
اين دو گواهى (شهادتين) گفتار را بالا مى برند،
و كردار و عمل را به پيشگاه خدا مى رسانند،
ترازويى كه اين دو گواهى را در آن نهند سبك نباشد،
و اگر بردارند با چيزى ديگرى سنگين نخواهد شد.
سفارش به تقوى
اى بندگان خدا!
شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم، كه زاد و توشه سفر قيامت است.
تقوا توشه اى است كه به منزل رساند،
پناهگاهى است كه ايمن مى گرداند.
بهترين گوينده آن را به گوش مردم خوانده و بهترين شنونده آن را فرا گرفت،
پيامبرى كه بهتر از هر كس سخن را به گوش مردم رساند.
پس خواننده، دعوت خود را به خوبى شنواند، و شنونده خود را رستگار گرداند.
اى بندگان خدا!
همانا تقواى الهى دوستان خدا را از انجام محرّمات باز مى دارد،
و قلب هايشان را پر از ترس خدا مى سازد،
تا آن كه شب هاى آنان با بى خوابى و روزهايشان با تحمل تشنگى و روزه دارى، سپرى مى گردد،
كه آسايش آخرت را با رنج دنيا و سيراب شدن آنجا را با تحمل تشنگى دنيا به دست آوردند.
اجل و مرگ را نزديك ديده و در اعمال نيكو شتاب كرده اند،
آرزوهاى دنيايى را دروغ خواندند و مرگ به درستى نگريستند.
شناخت دنيا
آرى همانا دنيا خانه نابود شدن،
رنج بردن از دگرگونى ها،
و عبرت گرفتن است،
و از نشانه نابودى، آن كه:
روزگار كمان خود را به زه كرده، تيرش به خطا نمى رود،
و زخمش بهبودى ندارد،
زنده را با تير مرگ هدف قرار مى دهد،
و تندرست را با بيمارى از پا در مى آورد،
و نجات يافته را به هلاكت مى كشاند.
دنيا خورنده ايست كه يرى ندارد، و نوشنده اى است كه سيراب نمى شود.
و نشانه رنج دنيا آن كه؛
آدمى جمع آورى مى كند آنچه را كه نمى خورد،
و مى سازد بنايى كه خود در آن مسكن نمى كند،
پس به سوى پروردگار خود مى رود
نه مالى برداشته و نه خانه اى به همراه برده است.
و نشانه دگرگونى دنيا آن كه،
كسى كه ديروز مردم به او ترحّم مى كردند امروز حسرت او را مى خورند
و آن كس را كه حسرت او مى خوردند امروز به او ترحّم مى كنند،
و اين نيست مگر براى نعمت هايى كه به سرعت دگرگون مى شود،
و بلاهايى كه ناگهان نازل مى گردد.
و نشانه عبرت انگيز بودن دنيا، آن كه،
آدمى پس از تلاش و انتظار تا مى رود به آرزوهايش برسد، ناگهان مرگ او فرا رسيده،
اميدش را قطع مى كند،
نه به آرزو رسيده، و نه آنچه را آرزو داشته باقى مى ماند.
سبحان اللّه ! شادى دنيا چه فريبنده و سيراب شدن از آن، چه تشنگى زاست
و سايه آن چه سوزان است
نه زمان آمده را مى شود رد كرد
و نه گذشته را مى توان باز گرداند،
پس منزّه و پاك است خداوند
چقدر زنده به مرده نزديك است براى پيوستن به آن
و چه دور است مرده از زنده كه از آنان جدا گشته.
مقایسه دنيا و آخرت
چيزى بدتر از شرّ و بدى نيست جز كيفر و عذاب آن،
و چيزى نيكوتر از خير و نيكى وجود ندارد جز پاداش آن.
همه چيز دنيا شنيدن آن بزرگتر از ديدن آن است،
و هر چيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است.
پس كفايت مى كند شما را شنيدن از ديدن، و خبر دادن از پنهانى هاى آخرت.
آگاه باشيد، هر گاه از دنياى شما كاهش يابد و به آخرت افزوده گردد بهتر از آن است كه از پاداش آخرت شما كاسته و بر دنياى شما افزوده شود.
چه بسا كاهش يافته هايى كه سود آور است، و افزايش داشته هايى كه زيان آور بود.
همانا به آنچه فرمان داده شديد گسترده تر از چيزى است كه شما را از آن باز داشتند،
و آنچه بر شما حلال است، بيش از چيزى است كه بر شما حرام كرده اند،
پس آنچه را اندك است براى آنچه كه بسيار است ترك كنيد،
و آنچه را بر شما تنگ گرفته اند به خاطر آنچه كه شما را در گشايش قرار دادند انجام ندهيد.
رزق و روزی
خداوند روزى شما را ضمانت كرده و شما را به كار و تلاش امر فرموده،
پس نبايد روزى تضمين شده را بر آنچه كه واجب شده مقدّم داريد،
با اينكه به خدا سوگند آنچنان نادانى و شك و يقين به هم آميخته است كه گويا روزى تضمين شده بر شما واجب است،
و آنچه را كه واجب كرده اند، برداشتند.
پس در اعمال نيكو شتاب كنيد،
و از فرارسيدن مرگ ناگهانى بترسيد، زيرا آنچه از روزى كه از دست رفته، اميد بازگشت آن وجود دارد، اما عمر گذشته را نمى شود باز گرداند. آنچه را امروز از بهره دنيا كم شده مى توان فردا به دست آورد امّا آنچه ديروز از عمر گذشته، اميد به بازگشت آن نيست، به آينده اميدوار و از گذشته نا اميد باشيد. (از خدا بترسيد و جز بر مسلمانى نميريد).
.
خطبه 114
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀رزق و روزی, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[جمعه 1399-05-10] [ 10:40:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
دنیا و غفلت زدگی |
... |
|
پرهيز دادن از دنيا پرستى
شما را از دنيا پرستى مى ترسانم، زيرا؛
منزلگاهى است براى كوچ كردن، نه منزلى براى هميشه مانده است.
دنيا خود را با غرور زينت داده و با زينت و زيبايى مى فريبد.
خانه اى است كه نزد خداوند بى مقدار است، زيرا كه حلال آن با حرام، و خوبى آن با بدى، و زندگى در آن با مرگ، و شيرينى آن با تلخى ها در آميخته است،
خداوند آن را براى دوستانش انتخاب نكرد. و در بخشيدن آن به دشمنانش دريغ نفرمود.
خير دنيا اندك، و شرّ آن آماده،
و فراهم آمده اش پراكنده، و ملك آن غارت شده،
و آبادانى آن رو به ويرانى نهاده است.
چه ارزشى دارد خانه اى كه پايه هاى آن در حال فروريختن
و عمر آن چون زاد و توشه پايان مى پذيرد
و چه لذّتى دارد زندگانى كه چونان مدّت سفر به آخر مى رسد.
روش برخورد با دنيا(تقوا و خودسازی)
مردم آنچه را خدا واجب كرده جزو خواسته هاى خود بدانيد،
و در پرداختن حقوق الهى از او يارى طلبيد،
و پيش از آن كه مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهيد.
همانا زاهدان اگر چه خندان باشند، قلبشان مى گريد
و اگر چه شادمان باشند اندوه آنان شديد است
و اگر چه براى نعمت هاى فراوان مورد غبطه ديگران قرار گيرند امّا با نفس خود در دشمنى بسيارى قرار دارند.
نكوهش از غفلت زدگان (مرگ)
ياد مرگ از دل هاى شما رفته،
و آرزوهاى فريبنده جاى آن را گرفته است.
و دنيا بيش از آخرت شما را تصاحب كرده
و متاع زودرس دنيا بيش از متاع جاويدان آخرت در شما نفوذ كرده است
و دنيا زدگى، قيامت را از يادتان برده است.
تقوی و خودسازی
همانا شما برادران دينى يكديگريد،
چيزى جز درون پليد و نيّت زشت، شما را از هم جدا نساخته است،
نه يكديگر را يارى مى دهيد، نه خير خواه يكديگريد
و نه چيزى به يكديگر مى بخشيد و نه به يكديگر دوستى مى كنيد.
شما را چه شده است كه با به دست آوردن متاعى اندك از دنيا شادمان مى گرديد
و از متاع بسيار آخرت كه از دست مى دهيد اندوهناك نمى شويد
امّا با از دست دادن چيزى اندك از دنيا مضطرب شده كه آثار پريشانى در چهره ها آشكار مى گردد و بى تابى مى كنيد،
گويا اين دنيا محل زندگى جاودان شما و وسائل آن براى هميشه از آن شماست.
چيزى شما را از عيب جويى برادر دينى باز نمى دارد جز آن كه مى ترسيد مانند آن عيب را در شما به رختان كشند.
در بى اعتنايى به آخرت و دوستى دنيا يك دل شده ايد،
و هر يك از شما دين را تنها بر سر زبان مى آوريد،
و از اين كار خشنوديد همانند كارگرى كه كارش را به پايان رسانده و خشنودى مولاى خود را فراهم كرده است.
.
خطبه113
نهج البلاغه
.
موسه اهل البیت
موضوعات: ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[ 10:21:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
دنیای حرام |
... |
|
هشدار از دنيا پرستى
پس از ستايش پروردگار
همانا من شما را از دنياى حرام مى ترسانم زيرا؛
در كام شيرين، و در ديده انسان سبز و رنگارنگ است،
در شهوات و خواهشهاى نفسانى پوشيده شده،
و با نعمتهاى زود گذر دوستى مى ورزد،
با متاع اندك زيبا جلوه مى كند،
و در لباس آرزوها خود را نشان مى دهد،
و با زينت غرور خود را مى آرايد،
شادى آن دوام ندارد،
و كسى از اندوه آن ايمن نيست.
دنياى حرام بسيار فريبنده و بسيار زيان رساننده است،
دگرگون شونده و ناپايدار،
فنا پذير و مرگبار،
و كشنده اى تبهكار است،
و آنگاه كه به دست آرزومندان افتاد و با خواهشهاى آنان دمساز شد مى نگرند كه جز سرابى بيش نيست كه خداى سبحان فرمود: «زندگى چون آبى ماند كه از آسمان فرو فرستاديم و به وسيله آن گياهان فراوان روييد سپس خشك شده، باد آنها را پراكنده كرد و خدا بر همه چيز قادر و تواناست».
كسى از دنيا شادمانى نديد جز آن كه پس از آن با اشك و آه روبرو شد.
هنوز با خوشى هاى دنيا روبرو نشده است كه با ناراحتيها و پشت كردن آن مبتلا مى گردد،
شبنمى از رفاه و خوشى دنيا بر كسى فرود نيامده جز آن كه سيل بلاها همه چيز را از بيخ و بن مى كنند.
هر گاه صبحگاهان به يارى كسى برخيزد، شامگاهان خود را به ناشناسى مى زند،
اگر از يك طرف شيرين و گوارا باشد از طرف ديگر تلخ و ناگوار است.
كسى از فراوانى نعمت هاى دنيا كام نگرفت جز آن كه مشكلات و سختى ها دامنگير او شد،
شبى را در آغوش امن دنيا به سر نبرده جز آن كه صبحگاهان بال هاى ترس و وحشت بر سر او كوبيد،
بسيار فريبنده است
و آنچه در دنياست نيز فريبندگى دارد،
فانى و زودگذر است،
و هر كس در آن زندگى مى كند فنا مى پذيرد.
روش برخورد با دنيا
در زاد و توشه آن جز تقوا خيرى نيست.
كسى كه به قدر كفايت از آن بردارد در آرامش به سر مى برد،
و آن كس كه در پى به دست آوردن متاع بيشترى از دنيا باشد وسائل نابودى خود را فراهم كرده، و به زودى از دست مى رود.
بسا افرادى كه به دنيا اعتماد كردند، ناگهان مزه تلخ مصيبت را بدانها چشاند
و بسا صاحب اطمينانى كه به خاك و خونش كشيد.
چه انسان هاى با عظمتى را كه خوار و كوچك ساخت،
و بسا فخر فروشانى را كه به خاك ذلّت افكند.
حكومت دنيا نا پايدار، عيش و زندگانى آن تيره و تار، گواراى آن شور، و شيرينى آن تلخ، غذاى آن زهر، و اسباب و وسائل آن پوسيده است.
زنده آن در معرض مردن،
و تندرست آن گرفتار بيمارى است،
حكومت آن بر باد رفته،
و عزيزان آن شكست خورده،
متاع آن نكبت آلود و پناه آورنده آن و غارت زده خواهد بود.
عبرت از گذشتگان
آيا شما در جاى گذشتگان خود به سر نمى بريد كه عمرشان از شما طولانى تر و آثارشان با دوام تر و آرزويشان درازتر و افرادشان بيشتر و لشكريانشان انبوه تر بودند.
دنيا را چگونه پرستيدند و آن را چگونه بر خود گزيدند و سپس از آن رخت بر بستند و رفتند: بى توشه اى كه آنان را براى رسيدن به منزلگاه كفايت كند و بى مركبى كه آنان را به منزلشان رساند.
آيا شنيده ايد كه دنيا خود را فداى آنان كرده باشد؟!
يا به گونه اى يارى شان داده؟!
يا با آنان به نيكى به سر برده باشد؟!
نه هرگز بلكه سختى و مشكلات دنيا چنان به آنها رسيد كه پوست و گوشتشان را دريد،
با سختى ها آنان را سست و با مصيبت ها ذليل و خوارشان كرد
و بينى آنان را به خاك ماليد
و لگد مال كرد و گردش روزگار را بر ضد آنها برانگيخت.
شما ديديد كه دنيا آن كس را كه برابر آن فروتنى كرد، و آن را برگزيد، و بر همه چيز مقدّم داشت، كه گويا جاودانه مى ماند،
نشناخت و روى خوش نشان نداد تا آن كه از دنيا رفت.
آيا جز گرسنگى توشه اى به آنها سپرد؟!
آيا جز در سختى فرودشان نياورد؟!
و آيا روشنى دنيا جز تاريكى و سرانجامش جز پشيمانى بود.؟!
پرهيز از دنياى حرام
آيا شما چنين دنيايى را بر همه چيز مقدم مى داريد و بدان اطمينان مى كنيد؟!
يا در آرزوى آن به سر مى بريد؟!
پس دنيا بد خانه اى است براى كسى كه خوشبين باشد، و يا از خطرات آن نترسد.
پس بدانيد -و مى دانيد- كه آن را ترك مى كنيد
و از آن رخت بر مى بنديد
و پند گيريد از آنها كه گفتند: «چه كسى از ما نيرومندتر است»
سپس آنان را به گورهايشان سپردند بى آن كه سواره كارانشان خوانند،
و در قبرها فرود آوردند بى آن كه همسايگانشان نامند،
از سطح زمين، قبرها، و از خاك كفن ها، و از استخوان هاى پوسيده همسايگانى پديد آمدند كه هيچ خواننده اى را پاسخ نمى دهند
و هيچ ستمى را باز نمى دارند و نه به نوحه گرى توجّهى دارند. نه از باران خوشحال و نه از قحط سالى نوميد مى گردند.
گرد هم قرار دارند و تنهايند،
همسايه يكديگرند امّا از هم دورند،
فاصله اى با هم ندارند ولى هيچ گاه به ديدار يكديگر نمى روند.
نزديكان از هم دورند
بردبارانى هستند كه كينه ها از دل آنان رفته،
بى خبرانى كه حسد در دلشان فرو مرده است.
نه از زيان آنها ترسى، و نه به دفاع آنها اميدى وجود دارد. درون زمين را به جاى سطح آن براى ماندن انتخاب كردند
و خانه هاى تنگ و تاريك را به جاى خانه هاى وسيع برگزيدند.
به جاى زندگى با خويشاوندان، غربت را، و به جاى نور، ظلمت را برگزيدند،
به زمين باز گشتند چونان كه در آغاز آن را پا برهنه و عريان ترك گفتند. و با اعمال خود به سوى زندگى جاويدان و خانه هميشگى كوچ كردند، آنسان كه خداى سبحان فرمود: «چنانكه آفرينش را آغاز كرديم، آن را باز مى گردانيم، وعده اى بر ماست و همانا اين كار را انجام خواهيم داد». .
خطبه 111
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
[ 10:02:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
فلسفه احکام |
... |
|
اين خطبه قبل از سيّد رضى در ميان دانشمندان به خطبه ديباج معروف بود.
ماهیت اسلام و جهاد(خودسازی)
همانا بهترين چيزى كه انسان ها مى توانند با آن به خداى سبحان نزديك شوند، ايمان به خدا و ايمان به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و جهاد در راه خداست،
كه جهاد قلّه بلند اسلام،
و يكتا دانستن خدا بر اساس فطرت انسانى است.
بر پاداشتن نماز آيين ملّت اسلام،
و پرداختن زكات تكليف واجب الهى،
و روزه ماه رمضان، سپرى برابر عذاب الهى است،
و حج و عمره، نابود كننده فقر و شستشو دهنده گناهان است.
و صله رحم مايه فزونى مال و طول عمر،
و صدقه هاى پنهانى نابود كننده گناهان است،
و صدقه آشكارا، مرگ هاى ناگهانى و زشت را باز مى دارد، و
نيكوكارى، از ذلّت و خوارى نگه مى دارد.
به ياد خدا باشيد كه نيكوترين ذكر است،
و آنچه پرهيزكاران را وعده دادند آرزو كنيد كه وعده خدا راست ترين وعده هاست.
پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان حضرت علی
از راه و رسم پيامبرتان پيروى كنيد كه بهترين راهنماى هدايت است،
رفتارتان را با روش پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تطبيق دهيد كه هدايت كننده ترين روش هاست.
ارزش قرآن
و قرآن را بياموزيد، كه بهترين گفتار است،
و آن را نيك بفهميد كه بهار دل هاست.
از نور آن شفا و بهبودى خواهيد كه شفاى سينه هاى بيمار است،
و قرآن را نيكو تلاوت كنيد كه سود بخش ترين داستان هاست.
عالم
زيرا عالمى كه به غير علم خود عمل كند، چونان جاهل سرگردانى است كه از بيمارى نادانى شفا نخواهد گرفت،
بلكه حجّت بر او قويتر و حسرت و اندوه بر او استوارتر و در پيشگاه خدا سزاوارتر به نكوهش است.
.
خطبه 110
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
[پنجشنبه 1399-05-09] [ 12:49:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
دنیا در نگاه پیامبر |
... |
|
خداشناسی ( وصف قدرت پروردگار)
همه چيز برابر خدا خاشع، و همه چيز با يارى او، بر جاى مانده است.
خدا بى نياز كننده هر نيازمند،
و عزت بخش هر خوار و ذليل،
نيروى هر ناتوان،
و پناهگاه هر مصيبت زده است.
هر كس سخن گويد مى شنود،
و هر كه ساكت باشد اسرار درونش را مى داند،
روزى زندگان بر اوست
و هر كه بميرد به سوى او باز مى گردد.
خدايا!
چشم ها تو را نديده تا از تو خبر دهند،
كه پيش از توصيف كنندگان از موجودات، بوده اى.
آفرينش براى ترس از وحشت تنهايى نبود، و براى سودجويى آنها را نيافريدى.
كسى از قدرت تو نتواند بگريزد،
و هر كس را بگيرى از قدرت تو نتواند خارج گردد،
گناهكاران از عظمت تو نكاهند،
و اطاعت كنندگان بر قدرت تو نيفزايند.
آن كس كه از قضاى تو به خشم آيد نتواند فرمانت را برگرداند،
و هر كس كه به فرمان تو پشت كند از تو بى نياز نگردد.
هر سرّى نزد تو آشكار و هر پنهانى نزد تو هويداست.
تو خداى هميشه اى و بى پايان،
و تو پايان هر چيزى، كه گريزى از آن نيست.
وعده گاه همه، محضر توست،
و رهايى از تو جز به تو ممكن نيست،
و زمام هر جنبنده اى به دست تو است،
و به سوى تو بازگشت هر آفريده اى است.
پاك و منزّهى اى خدا،
چقدر بزرگ و والاست قدر و عظمت تو،
و چه بزرگ است آنچه را كه از خلقت تو مى نگرم
و چه كوچك است هر بزرگى در برابر قدرت تو.
و چه با عظمت است آنچه را كه از ملكوت تو مشاهده مى كنم،
و چه ناچيز است برابر آنچه كه بر ما نهان است از سلطنت تو،
و چه فراگير است در اين جهان نعمت هاى تو،
و چه كوچك است نعمت هاى فراوان دنيا در برابر نعمتهاى آخرت.
وصف فرشتگان
شگفت آور است آفرينش فرشتگان تو
كه گروهى از آنها را در آسمان ها سكونت دادى و از زمين بالا برده اى.
آنها از همه آفريدگان نسبت به تو آگاه ترند،
و بيشتر از همه نسبت به تو بيمناكند، و به تو نزديك ترند.
فرشتگانى كه در پشت پدران قرار نگرفته و در رحم مادران پرورش نيافته اند،
و از آبى پست خلق نشده اند، و ناراحتى و مشكلات زندگى آنان را پراكنده نساخته.
آنها با مقام و مرتبتى كه دارند،
و از ارزشى كه در نزد تو برخوردارند،
و آنگونه كه تو را دوست دارند، فراوان تو را اطاعت مى كنند كه اندك غفلتى در فرمان تو ندارند.
اگر آنچه بر آنان پوشيده است بدانند،
همه كارهاى خود را كوچك و ناچيز مى شمارند،
و بر خويش ايراد مى گيرند،
و مى دانند آنگونه كه بايد، تو را عبادت نكرده اند،
و آن چنان كه سزاوار توست فرمانبردار نبودند.
خداشناسی
خدايا ستايش تو را سزاست،
كه آفريننده و معبودى،
و بندگان را به درستى آزمايش كردى.
خانه آخرت را آفريدى
و سفره رنگارنگ نعمت ها را گستراندى،
و در آن انواع نوشيدنى، خوردنى، همسران، ميهمانداران، قصرها، نهرهاى روان، ميوه ها و كشتزاران، قراردادى.
سپس پيامبرى را فرستادى تا انسان ها را به آن خانه و نعمت ها دعوت كند.
افسوس كه مردم نه آن دعوت كننده را اجابت كردند،
و نه به آنچه تو ترغيبشان كردى رغبت نشان دادند،
و نه به آنچه تو تشويقشان كردى مشتاق شدند.
بر لاشه مردارى روى آوردند كه با خوردن آن رسوا شدند،
و در دوستى آن همداستان گرديدند.
وصف دنیا
هركس به چيزى عشق ناروا ورزد، نابينايش مى كند،
و قلبش را بيمار كرده، با چشمى بيمار مى نگرد،
و با گوشى بيمار مى شنود.
خواهش هاى نفس پرده عقلش را دريده،
دوستى دنيا دلش را ميرانده است،
شيفته بى اختيار دنيا و برده آن است
و برده كسانى است كه چيزى از دنيا در دست دارند.
دنيا به هر طرف برگردد او نيز بر مى گردد،
و هرچه هشدارش دهند از خدا نمى ترسد.
از هيچ پند دهنده اى شنوايى ندارد،
با اينكه گرفتار آمدگان دنيا را مى نگرد كه راه پس و پيش ندارند و در چنگال مرگ اسيرند.
مى بيند كه آنها بلاهايى را كه انتظار آن را نداشتند بر سرشان فرود آمد
و دنيايى را كه جاويدان مى پنداشتند از آنها جدا شده
مرگ
و آنچه بر آنان فرود آيد وصف ناشدنى است.
سختى جان كندن و حسرت از دست دادن دنيا، به دنيا پرستان هجوم آورد.
بدن ها در سختى جان كندن سست شده و رنگ باختند،
مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز مى دارد،
و او در ميان خانواده اش افتاده با چشم خود مى بيند
و با گوش مى شنود
و با عقل درست مى انديشد كه عمرش را در پى چه كارهايى تباه كرده و روزگارش را چگونه سپرى كرده.
به ياد ثروت هايى كه جمع كرده مى افتد،
همان ثروت هايى كه در جمع آورى آنها چشم بر هم گذاشته
و از حلال و حرام و شبهه ناك گرد آورده
و اكنون گناه جمع آورى آن همه بر دوش اوست كه هنگام جدايى از آنها فرا رسيده، و براى وارثان باقى مانده است تا از آن بهرمند گردند، و روزگار خود گذرانند.
راحتى و خوشى آن براى ديگرى و كيفر آن بر دوش اوست،
و او در گرو اين اموال است كه دست خود را از پشيمانى مى گزد
به خاطر واقعيّت هايى كه هنگام مرگ مشاهده كرده است.
در اين حالت از آنچه كه در زندگى دنيا به آن علاقمند بود بى اعتنا شده آرزو مى كند، اى كاش آن كس كه در گذشته بر ثروت او رشك مى برد، اين اموال را جمع كرده بود.
اما مرگ هم چنان بر اعضاى بدن او چيره مى شود،
تا آن كه گوش او مانند زبانش از كار مى افتد،
پس در ميان خانواده اش افتاده نه مى تواند با زبان سخن بگويد و نه با گوش بشنود،
پيوسته به صورت آنان نگاه مى كند،
و حركات زبانشان را مى نگرد اما صداى كلمات آنان را نمى شنود.
سپس چنگال مرگ تمام وجودش را فرا مى گيرد،
و چشم او نيز مانند گوشش از كار مى افتد،
و روح از بدن او خارج مى شود،
و چون مردارى در بين خانواده خويش بر زمين مى ماند كه از نشستن در كنار او وحشت دارند، و از او دور مى شوند.
نه سوگواران را يارى مى كند
و نه خواننده اى را پاسخ مى دهد،
سپس او را به سوى منزلگاهش در درون زمين مى برند،
و به دست عملش مى سپارند و براى هميشه از ديدارش چشم مى پوشند.
آخرت و وصف رستاخيز و زنده شدن دوباره
تا آن زمان كه پرونده اين جهان بسته شود،
و خواست الهى فرا رسد،
و آخر آفريدگان به آغاز آن بپيوندد،
و فرمان خدا در آفرينش دوباره در رسد.
آنگاه آسمان را به حركت آورد و از هم بشكافد،
و زمين را به شدت بلرزاند،
و تكان سخت دهد، كه كوه ها از جا كنده شده و در برابر هيبت و جلال پروردگارى بر يكديگر كوبيده و متلاشى شده و با خاك يكسان گردد.
سپس هر كس را كه در زمين به خاك سپرده شده، در آورد،
و پس از فرسودگى تازه شان گرداند،
و پس از پراكنده شدن، همه را گرد آورد،
سپس براى حسابرسى و روشن شدن اعمال از هم جدا سازد.
آنها را به دو دسته تقسيم فرمايد: به گروهى نعمت ها دهد و از گروه ديگر انتقام گيرد.
اما فرمانبرداران را در جوار رحمت خود جاى دهد و در بهشت جاويدان قرار دهد،
خانه اى كه مسكن گزيدگان آن هرگز كوچ نكنند
و حالات زندگى آنان تغيير نپذيرد،
در آنجا دچار ترس و وحشت نشوند،
و بيمارى ها در آنها نفوذ نخواهد كرد،
خطراتى دامنگيرشان نمى شود،
و سفرى در پيش ندارند تا از منزلى به منزل ديگر كوچ كنند.
و امّا گنه كاران را در بدترين منزلگاه در آورد،
و دست و پاى آنها را با غل و زنجير به گردنشان در آويزد،
چنانكه سرهايشان به پاها نزديك گردد،
جامه هاى آتشين بر بدنشان پوشاند،
و در عذابى كه حرارت آتش آن بسيار شديد و بر روى آنها بسته،
و صداى شعله ها هراس انگيز است قرار دهد.
جايگاهى كه هرگز از آن خارج نگردند،
و براى اسيران آن غرامتى نپذيرند،
و زنجيرهاى آن گسسته نمى شود،
مدّتى براى عذاب آن تعيين نشده تا پايان پذيرد و نه سر آمدى تا فرا رسد.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از زبان حضرت علی (دنیا و پارسایی)
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دنيا را كوچك شمرد
و در چشم ديگران آن را ناچيز جلوه داد.
آن را خوار مى شمرد و در نزد ديگران خوار و بى مقدار معرّفى فرمود.
و مى دانست كه خداوند براى احترام به ارزش او دنيا را از او دور ساخت
و آن را براى ناچيز بودنش به ديگران بخشيد.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از جان و دل به دنيا پشت كرد،
و ياد آن را در دلش ميراند.
دوست مى داشت كه زينت هاى دنيا از چشم او دور نگهداشته شود، تا از آن لباس فاخرى تهيّه نسازد،
يا اقامت در آن را آرزو نكند،
و براى تبليغ احكامى كه قطع كننده عذرهاست تلاش كرد،
و امّت اسلامى را با هشدارهاى لازم نصيحت كرد،
و با بشارت ها مردم را به سوى بهشت فراخواند، و از آتش جهنّم پرهيز داد.
ويژگيهاى اهل بيت عليهم السّلام
ما از درخت سرسبز رسالتيم،
و از جايگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان برخاستيم،
ما معدنهاى دانش و چشمه سارهاى حكمت الهى هستيم.
ياران و دوستان ما در انتظار رحمت پروردگارند
و دشمنان و كينه توزان ما در انتظار كيفر و لعنت خداوند به سر مى برند.
.
خطبه 109
نهج البلاغه
.
موسسه اهل البیت
موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, وصف فرشتگان
[ 12:39:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|