راح روح
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ، أَفَلَا تُبْصِرُونَ




اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





طرح محتوی وبلاگ جهت امور پژوهشی در منابع معتبر شیعه تنظیم شده است. کافیست کلیدواژه مورد نظر خود را در قسمت جست و جو وارد نمایید.



جستجو





موضوعات


  • همه
  • ✔آیات آرام بخش
  • ✔اسلام محمدی این است
  • ✔خاکستر بر باد رفته
  • ✔خدا خبر می دهد
  • ✔سلمان فارسی سلمان محمد
  • ✔شاعرانه ها
  • ✔شور عشق با معشوق
  • ✔مطلب ندارد
  • ✔کلام امیر






  • مطالب مرتبط


  • مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
  • مجموعه روایات درباره رابطه ایمان، اسلام و یقین
  • مجموعه روایات درباره اسلام
  • فرق اسلام و ایمان
  • اجازه سخن به اهل بیت(علیهم السلام) در روز قیامت
  • چه کسی شایسته امامت است؟
  • نحوه برخورد با دنیا از منظر امامان معصوم علیهم السلام
  • رابطه ایمان و کفر با ولایت
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای پنجاه و دوم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای چهل و هفتم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای چهل و دوم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای چهلم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و هشتم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و ششم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و سوم)
  • تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی و دوم)
  • مسئولیت علما در تعلیم علم
  • دعای باران
  • حقیقت دنیا
  • اقسام روزی
  • بزرگترین حسرت روز قیامت
  • روش برخورد با دنیا
  • دنیاشناسی
  • رأس ارزش های اخلاقی
  • تکبر و یاد مرگ
  • 5 پند مهم از امام علی
  • نحوه استفاده از دنیا و بدست آوردن روزی
  • مرگ و معاد در قرآن
  • ماهیت دنیا
  • پاداش و عذابی که احدی از آن خبر ندارد
  • سه پند مهم امام علی
  • احساس مرگ در یک قدمی
  • اقسام روزی
  • مراحل شكست در مبارزه امر به معروف و نهی از منکر
  • حکمت فضایل اخلاقی
  • کلام پرتکرار امام علی بر روی منبرها
  • راه خودسازی
  • روش تسليت گفتن امام علی
  • محل رسیدن روزی
  • روز سخت ظالم
  • رابطه مرگ و آرزو
  • تقوی در خلوت گاه
  • کسی که خوارج را فریفت
  • رفتار با زنان بعد از جنگ
  • یعسوب الفجّار
  • روش برخورد با ظلم
  • جامعیت قرآن
  • پرهیز از گمان مومنان
  • نگهبانی اجل
  • فرزندان دنیا



  • عکس های اخیر


    مجموعه روایات درباره صفات مومن
    مجموعه روایات درباره تقیه
    اهمیت سالم ماندن دین از آفت ها
    حقیقت هدایت و مصداق زنده کردن مومن
    ارزش و ثواب اصلاح میان مردم
    ارزش نصیحت و خیر خواهی مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب احسان و محبت به مومن
    ثواب لباس پوشاندن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب اطعام دادن به مومن
    مجموعه روایات درباره ثواب روا کردن حاجات مومنان
    مجموعه روایات درباره ارزش خوشحال کردن مومن
    مجموعه روایات درباره جایگاه و ارزش گفتگو برادران دینی
    رو بوسی مسلمانان در گفتار امامان
    مجموعه روایات درباره ارزش معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش مصاحفه(دست دادن) مسلمانان
    مجموعه روایات درباره ارزش دیدار و زیارت برادران دینی
    مجموعه روایات درباره حق مومن بر مومن
    مجموعه روایات درباره خیرخواهی و سود رساندن به دیگران
    مجموعه روایات درباره پدر و مادر
    مجموعه روایات درباره صله رحم
    مجموعه روایات درباره بی نیازی از مردم
    مجموعه روایات باب انصاف و عدالت
    مجموعه روایات درباره تعجیل در کار خیر
    مجموعه روایات درباره قناعت
    راه تجارت پر سود
    مجموعه روایات درباره زهد در دنیا
    مجموعه روایات درباره باب دوستی و دشمنی برای خدا
    مجموعه روایات درباه باب تواضع
    مجموعه روایات درباره نرمی و ملاطفت
    مجموعه روایات درباره مدارا و سازگاری
    مجموعه روایات درباره ارزش سکوت و نگهداری زبان
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره حلم و خویشتن داری
    مجموعه روایات درباره فروخوردن خشم (کظم غیظ)
    مجموعه روایات درباره عفو وگذشت
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره حیا
    مجموعه روایات درباره راستگوئی و اداء امانت
    مجموعه روایات درباره خوش روئی
    مجموعه روایات درباره خوش خلقی
    مجموعه روایات درباره شکر
    مجموعه روایات درباره صبر
    مجموعه روایات در باره نیت
    مجموعه روایات درباره عبادت
    مداومت برعمل
    جایگاه واجبات
    مجموع روایات درباره محرمات
    عفت
    مجموعه روایات درباره ورع
    مجموعه روایات درباره طاعت و تقوی
     
      یاد مرگ و خودسازی ...
    یاد مرگ و خودسازی

    اوصاف خداوند متعال


    خدا را ستايش مى كنيم بر آنچه گرفته،

    و آنچه بخشيده،

    و بر نعمت هايى كه عطا كرده

    و آزمايش هايى كه انجام داد.

    خداوندى كه بر هر چيز پنهانى آگاه

    و در باطن هر چيزى حضور دارد،

    به آنچه در سينه هاست آگاه

    و بر آنچه ديده ها دزدانه مى نگرد داناست.

    و گواهى مى دهم كه خدا يكى است و جز او خدايى نيست

    و گواهى مى دهم كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم برگزيده و فرستاده اوست،

    آن گواهى كه با او درون و بيرون، قلب و زبان، هماهنگ باشد.

     

    ضرورت ياد مرگ


    به خدا سوگند!

    اين كه مى گويم بازى نيست، جدّى و حقيقت است، دروغ نيست،

    و آن چيزى جز مرگ نيست،

    كه بانگ دعوت كننده اش رسا، و به سرعت همه را ميراند.

    پس انبوه زندگان، و طرفداران، تو را فريب ندهند،

    همانا! گذشتگان را ديدى كه ثروت ها اندوختند

    و از فقر و بيچارگى وحشت داشتند

    و با آرزوهاى طولانى فكر مى كردند در امانند، و مرگ را دور مى پنداشتند.

    ديدى كه چگونه مرگ بر سرشان فرود آمد

    و آنان را از وطنشان بيرون راند

    و از خانه أمن كوچ شان داد كه بر چوبه تابوت نشستند،

    و مردم آن را دست به دست مى كردند و بر دوش گرفته و با سر انگشت خويش نگاه مى داشتند.


    آيا نديديد آنان را كه آرزوهاى دور و دراز داشتند،

    و كاخ هاى استوار مى ساختند،

    و مال هاى فراوان مى اندوختند،

    چگونه خانه هايشان گورستان شد

    و اموال جمع آورى شده شان تباه و پراكنده و از آن وارثان گرديد

    و زنان آنها با ديگران ازدواج كردند.

    نه مى توانند چيزى به حسنات بيفزايند و نه از گناه توبه كنند.

     

    تقوا و روش برخورد با دنيا


    كسى كه جامه تقوا بر قلبش بپوشاند، كارهاى نيكوى او آشكار شود، و در كارش پيروز گردد.

    پس در به دست آوردن بهره هاى تقوا فرصت غنيمت شماريد،

    و براى رسيدن به بهشت جاويدان رفتارى متناسب با آن انجام دهيد،

    زيرا دنيا براى زندگى هميشگى شما آفريده نشده،

    گذرگاهى است تا در آن زاد و توشه آخرت برداريد.

    پس با شتاب، آماده كوچ كردن باشيد

    و مركب هاى راهوار براى حركت مهيّا داريد.

    .

    خطبه132

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [سه شنبه 1399-05-14] [ 12:56:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      فلسه حکومت اسلامی و ویژگی های حاکم اسلام ...
    فلسه حکومت اسلامی و ویژگی های حاکم اسلام

    (اين خطبه در منبر كوفه ايراد شد و به خطبه «منبريّه» معروف است كه در آن علل پذيرش حكومت و صفات يك رهبر عادل را بيان مى دارد).

     

    علی از زبان علی


    اى مردم رنگارنگ، و دل هاى پريشان و پراكنده، كه بدن هايشان حاضر و عقل هايشان از آنها غايب و دور است.

    من شما را به سوى حق مى كشانم، امّا چونان بزغاله هائى كه از غرّش شير فرار كنند مى گريزيد.

    هيهات! كه با شما بتوانم تاريكى را از چهره عدالت بزدايم،

    و كجى هایى را كه در حق راه يافته راست نمايم.

     

     فلسفه حكومت اسلامى


    خدايا!

    تو مى دانى كه جنگ و درگيرى ما براى به دست آوردن قدرت و حكومت و دنيا و ثروت نبود،

    بلكه مى خواستيم نشانه هاى حق و دين تو را به جايگاه خويش باز گردانيم،

    و در سرزمين هاى تو اصلاح را ظاهر كنيم،

    تا بندگان ستمديده ات در أمن و أمان زندگى كنند،

    و قوانين و مقررّات فراموش شده تو بار ديگر اجراء گردد.

    خدايا!

    من نخستين كسى هستم كه به تو روى آورد،

    و دعوت تو را شنيد و اجابت كرد،

    در نماز، كسى از من جز رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيشى نگرفت.

     

     

     شرائط حاکم اسلامى


    همانا شما دانستيد كه سزاوار نيست بخيل بر ناموس و جان و غنيمت ها و احكام مسلمين، ولايت و رهبرى يابد،

    و امامت مسلمين را عهده دار شود، تا در اموال آنها حريص گردد،

    و نادان نيز لياقت رهبرى ندارد تا با نادانى خود مسلمانان را به گمراهى كشاند،

    و ستمكار نيز نمى تواند رهبر مردم باشد، كه با ستم حق مردم را غصب و عطاهاى آنان را قطع كند،

    و نه كسى كه در تقسيم بيت المال عدالت ندارد، زيرا در اموال و ثروت آنان حيف و ميل مى كند و گروهى را بر گروهى مقدّم مى دارد،

    و رشوه خوار در قضاوت نمى تواند امام باشد زيرا كه براى داورى با رشوه گرفتن حقوق مردم را پايمال، و حق را به صاحبان آن نمى رساند.

    و آن كس كه سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را ضايع مى كند لياقت رهبرى ندارد زيرا كه امّت اسلامى را به هلاكت مى كشاند.

    .

    خطبه 131

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    ادامه »

    موضوعات: ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
     [ 12:47:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      سفارش امام علی به اباذر ...
    سفارش امام علی به اباذر

    امر به معروف و نهی از منکر اباذر (دنیا و حق گرایی)


    اى اباذر !

    همانا تو براى خدا به خشم آمدى،

    پس اميد به كسى داشته باش كه به خاطر او غضبناك شدى،

    اين مردم براى دنياى خود از تو ترسيدند،

    و تو بر دين خويش از آنان ترسيدى،

    پس دنيا را كه به خاطر آن از تو ترسيدند به خودشان واگذار،

    و با دين خود كه براى آن ترسيدى از اين مردم بگريز.

    اين دنيا پرستان چه محتاجند به آنچه كه تو آنان را از آن ترساندى،

    و چه بى نيازى از آنچه آنان تو را منع كردند.

    و به زودى خواهى يافت كه چه كسى فردا سود مى برد و چه كسى بر او بيشتر حسد مى ورزند.

     

    تقوی (خودسازی)

    اگر آسمان و زمين درهاى خود را بر روى بنده اى ببندند و او از خدا بترسد،

    خداوند راه نجاتى از ميان آن دو براى او خواهد گشود.

    آرامش خود را تنها در حق جستجو كن،

    و جز باطل چيزى تو را به وحشت نيندازد.

    اگر تو دنياى اين مردم را مى پذيرفتى، تو را دوست داشتند،

    و اگر سهمى از آن بر مى گرفتى دست از تو بر مى داشتند.

     .

    خطبه 130

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ امر به معروف و نهی از منکر در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 12:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      امر به معروف و نهی از منکر از نگاه امام علی ...
    امر به معروف و نهی از منکر از نگاه امام علی

     وصف دنیا و جایگاه انسان در آن

     

    بندگان خدا!

    شما و آنچه از اين دنيا آرزومنديد، مهمانانى هستيد كه مدّتى معيّن براى شما قرار داده شده،

    بدهكارانى هستيد كه مهلت كوتاهى در پرداخت آن داريد،

    و اعمال شما همگى حفظ مى شود،

    چه بسيارند تلاشگرانى كه به جايى نرسيدند،

    و زحمتكشانى كه زيان ديدند.

     

    وضعیت جامعه مسلمین


    در روزگارى هستيد كه خوبى به آن پشت كرده و مى گذرد،

    و بدى بدان روى آورده، پيش مى تازد،

    و طمع شيطان در هلاكت مردم بيشتر مى گردد.

    هم اكنون روزگارى است كه ساز و برگ شيطان تقويت شده،

    نيرنگ و فريبش همگانى،

    و به دست آوردن شكار براى او آسان است.

    به هر سو مى خواهى نگاه كن

    آيا جز فقيرى مى بينى كه با فقر دست و پنجه نرم مى كند

    يا ثروتمندى كه نعمت خدا را كفران كرده و با بخل ورزيدن در اداء حقوق الهى، ثروت فراوانى گرد آورده است

    يا سركشى كه گوش او از شنيدن پند و اندرزها كر است؟

     

     عبرت گفتن از دنيا


    كجايند خوبان و صالحان شما؟

    كجايند آزاد مردان و سخاوتمندان شما؟

    كجايند پرهيزكاران در كسب و كار؟

    كجايند پاكيزگان در راه و رسم مسلمانى؟

    آيا جز اين است كه همگى رخت بستند و رفتند و از اين جهان پست و گذران و تيره كننده عيش و شادمانى گذشتند؟

    مگر نه اين است كه شما وارث آنها بر جاى آنان تكيه زديد،

    و در ميان چيزهاى بى ارزش قرار داريد كه لب هاى انسان به نكوهش آن مى جنبد

    تا قدر آنها را كوچك شمرده و براى هميشه يادشان فراموش گردد.

    پس در اين نگرانى ها بايد گفت: «انا لله و انا اليه راجعون».


    فساد آشكار شد،

    نه كسى باقى مانده كه كار زشت را دگرگون كند،

    و نه كسى كه از نافرمانى و معصيت باز دارد.

    شما با چنين وضعى مى خواهيد در خانه قدس الهى و جوار رحمت پروردگارى قرار گيريد و عزيزترين دوستانش باشيد؟

    هرگز خدا را نسبت به بهشت جاويدانش نمى توان فريفت،

    و جز با عبادت، رضايت او را نمى توان به دست آورد.

     

    امر به معروف و نهی از منکر

     

    نفرين بر آنان كه امر به معروف مى كنند و خود ترك مى نمايند،

    و نهى از منكر دارند و خود مرتكب آن مى شوند.

    .

    خطبه 129

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ امر به معروف و نهی از منکر در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
     [ 12:32:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علم غیب ...
    علم غیب

    پيشگويى امام عليه السّلام نسبت به حوادث مهم شهر بصره


    اى أحنف!

    گويا من او را مى بينم كه با لشكرى بدون غبار و سر و صدا، و بدون حركات لگام ها، و شيهه اسبان، به راه افتاده،

    زمين را زير قدم هاى خود چون گام شتر مرغان در مى نوردند.

    پس واى بر كوچه هاى آباد و خانه هاى زينت شده بصره

    كه بال هايى چونان بال كركسان و ناودان هايى چون خرطوم هاى پيلان دارد

    واى بر اهل  بصره كه بر كشتگان آنان نمى گريند، و از گمشدگانشان كسى جستجو نمى كند.

     

    دنیا


    من دنيا را به رو، بر زمين كوبيده و چهره اش را به خاك ماليدم، و پيش از آنچه ارزش دارد، بهايش نداده ام،

    و با ديده اى كه سزاوار است به آن نگريسته ام.

     

     وصف ترك هاى مغول


    گويا آنان را مى بينم كه با رخسارى چونان سپرهاى چكّش خورده،

    لباس هايى از ديباج و حرير پوشيده،

    كه اسب هاى اصيل را يدك مى كشند و

    آنچنان كشتار و خونريزى دارند

    كه مجروحان از روى بدن كشتگان حركت مى كنند

    و فراريان از اسير شدگان كمترند.

     

    علی از زبان علی (علم غيب)
    (يكى از اصحاب گفت: اى امير مؤمنان تو را علم غيب دادند. امام عليه السّلام خنديد و به آن مرد كه از طايفه بنى كلب بود فرمود)


    اى برادر كلبى!

    اين اخبارى كه اطّلاع مى دهم علم غيب نيست،

    علمى است كه از دارنده علم غيب (پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) آموخته ام،

    همانا علم غيب علم قيامت است،

    و آنچه خدا در گفته خود آورده كه: «علم قيامت در نزد خداست، خدا باران را نازل كرده و آنچه در شكم مادران است مى داند، و كسى نمى داند كه فردا چه خواهد كرد و در كدام سرزمين خواهد مرد».

    پس خداوند سبحان، از آنچه در رحم مادران است، از پسر يا دختر، از زشت يا زيبا، سخاوتمند يا بخيل، سعادتمند يا شقى آگاه است،

    و از آن كسى كه آتشگيره آتش جهنّم است يا در بهشت همسايه و دوست پيامبران عليهم السّلام است، از همه اينها آگاهى دارد.

    اين است آن علم غيبى (ذاتى) كه غير از خدا كسى نمى داند.

    جز اينها، علومى است كه خداوند به پيامبرش تعليم داده (علم غيب اكتسابى) و او به من آموخته است،

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم براى من دعا كرد كه خدا اين دسته  از علوم و اخبار را در سينه ام جاى دهد

    و اعضاء و جوارح بدن من از آن پر گردد.

    .

    خطبه128

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 12:21:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      شیوه برخورد پیامبر با گناهکاران ...
    شیوه برخورد پیامبر با گناهکاران

    (قبل از جنگ نهروان در سال 37 هجرى در ردّ اعتقادات خوارج ايراد كرد، خوارج عقيده داشتند: كسى كه گناه كبيره انجام دهد كافر و از اسلام خارج شده است، مگر توبه كند و دوباره مسلمان گردد).

     

     افشاء گمراهى خوارج


    پس اگر چنين مى پنداريد كه من خطا كرده و گمراه شدم، پس چرا همه امّت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به گمراهى من گمراه مى دانيد و خطاى مرا به حساب آنان مى گذاريد و آنان را براى خطاى من كافر مى شماريد؟

    شمشيرها را بر گردن نهاده، كور كورانه فرود مى آوريد

    و گناهكار و بى گناه را به هم مخلوط كرده همه را يكى مى پنداريد

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان حضرت علی

     

    در حالى كه شما مى دانيد، همانا رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم زناكارى را كه همسر داشت سنگسار كرد، سپس بر او نماز گزارد، و ميراثش را به خانواده اش سپرد،

    و قاتل را كشت و ميراث او را به خانواده اش بازگرداند،

    دست دزد را بريد

    و زناكارى را كه همسر نداشت تازيانه زد، و سهم آنان را از غنائم مى داد تا با زنان مسلمان ازدواج كنند.

    پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنها را براى گناهانشان كيفر مى داد،

    و حدود الهى را بر آنان جارى مى ساخت،

    امّا سهم اسلامى آنها را از بين نمى برد، و نام آنها را از دفتر مسلمين خارج نمى ساخت. (پس با انجام گناهان كبيره كافر نشدند).

    شما (خوارج)، بدترين مردم و وسیله دست شيطان، و عامل گمراهى اين و آن مى باشيد.

     

    علی از زبان علی  

    به زودى دو گروه نسبت به من هلاك مى گردند: دوستى كه افراط كند و به غير حق كشانده شود، و دشمنى كه در كينه توزى با من زياده روى كرده به راه باطل در آيد.

    بهترين مردم نسبت به من گروه ميانه رو هستند.

    از آنها جدا نشويد،

    همواره با بزرگ ترين جمعيّت ها باشيد كه دست خدا با جماعت است.

     

    شیطان


    از پراكندگى بپرهيزيد، كه انسان تنها بهره شيطان است آنگونه كه گوسفند تنها طعمه گرگ خواهد بود.

    آگاه باشيد !

    هر كس كه مردم را به اين شعار «تفرقه و جدايى» دعوت كند او را بكشيد هر چند كه زير عمامه من باشد.

     

     

    علل پذيرش «حكميّت» و قرآن


    اگر به آن دو نفر (ابو موسى و عمرو عاص) رأى به داورى داده شد، تنها براى اين بود كه آنچه را قرآن زنده كرد زنده سازند،

    و آنچه را قرآن مرده خواند، بميرانند،

    زنده كردن قرآن اين است كه دست وحدت به هم دهند و به آن عمل نمايند،

    و ميراندن، از بين بردن پراكندگى و جدايى است،

    پس اگر قرآن ما را به سوى آنان بكشاند آنان را پيروى مى كنيم،

    و اگر آنان را به سوى ما سوق داد بايد اطاعت كنند.


    پدر مباد شما را، من شرّى براه نيانداخته، و شما را نسبت به سرنوشت شما نفريفته، و چيزى را بر شما مشتبه نساخته ام،

    همانا رأى مردم شما بر اين قرار گرفت كه دو نفر را براى داورى انتخاب كنند،

    ما هم از آنها پيمان گرفتيم كه از قرآن تجاوز نكنند،

    امّا افسوس كه آنها عقل خويش را از دست دادند،

    حق را ترك كردند در حالى كه آن را به خوبى مى ديدند،

    چون ستمگرى با هوا پرستى آنها سازگار بود با ستم همراه شدند،

    ما پيش از داورى ظالمانه شان با آنها شرط كرديم كه به عدالت داورى كنند

    و بر أساس حق حكم نمايند، امّا به آن پاى بند نماندند.

    .

    خطبه 127

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀عمر و عاص در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀خوارج در نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀ابوموسی اشعری در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 12:10:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      عدالت اقتصادی امام علی ...
    عدالت اقتصادی امام علی

    (به امام گفتند كه مردم به دنيا دل بسته اند، معاويه با هدايا و پول هاى فراوان آنها را جذب مى كند شما هم از اموال عمومى به اشراف عرب و بزرگان قريش ببخش و از تقسيم مساوى بيت المال دست بردار تا به تو گرايش پيدا كنند).

     

    علی از زبان علی در عدالت اقتصادى (ویژگی حاکمان)


    آيا به من دستور مى دهيد براى پيروزى خود، از جور و ستم در باره امّت اسلامى كه بر آنها ولايت دارم، استفاده كنم؟!

    به خدا سوگند!

    تا عمر دارم، و شب و روز برقرار است، و ستارگان از پى هم طلوع و غروب مى كنند، هرگز چنين كارى نخواهم كرد.

    اگر اين اموال از خودم بود به گونه اى مساوى در ميان مردم تقسيم مى كردم تا چه رسد كه جزو اموال خداست.


    آگاه باشيد!

    بخشيدن مال به آنها كه استحقاق ندارند، زياده روى و اسراف است،

    ممكن است در دنيا مقام بخشنده آن را بالا برد، امّا در آخرت پست خواهد كرد،

    در ميان مردم ممكن است گرامى اش بدارند، امّا در پيشگاه خدا خوار و ذليل است.

    كسى مالش را در راهى كه خدا اجازه نفرمود مصرف نكرد و به غير اهل آن نپرداخت جز آن كه خدا او را  از سپاس آنان محروم فرمود،

    و دوستى آنها را متوجّه ديگرى ساخت، پس اگر روزى بلغزد و محتاج كمك آنان گردد، بدترين رفيق و سرزنش كننده ترين دوست خواهند بود.

    .

    خطبه۱۲۶

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀رزق و روزی, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:58:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      علت پذیرش حکمیت ...
    علت پذیرش حکمیت

    (در پاسخ خوارج كه ماجراى حكميّت را نمى پذيرفتند قبل از ورود به شهر در نزديكى كوفه فرمود).

     

    قرآن (علل پذیرش حكمیت در صفّين)


    ما افراد را داور قرار نداديم، تنها قرآن را به حكميّت «داروى» انتخاب كرديم (كه آنها بر سر نيزه كرده و داورى آن را مى خواستند)

    اين قرآن، خطّى است نوشته شده كه ميان دو جلد پنهان است،

    زبان ندارد تا سخن گويد،

    و نيازمند به كسى است كه آن را ترجمه كند،

    و همانا انسانها مى توانند از آن سخن گويند.

    و هنگامى كه شاميان ما را دعوت كردند تا قرآن را ميان خويش داور گردانيم،

    ما گروهى نبوديم كه به كتاب خداى سبحان پشت كنيم، در حالى كه خداى بزرگ فرمود: «اگر در چيزى خصومت كرديد آن را به خدا و رسول باز گردانيد».


    باز گرداندن آن به خدا اين است كه كتاب او را به داورى بپذيريم،

    و باز گرداندن به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين است كه سنّت او را انتخاب كنيم،

    پس اگر از روى راستى به كتاب خدا داورى شود، ما از ديگر مردمان به آن سزاوارتريم،

    و اگر در برابر سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تسليم باشند ما بدان اولى و برتريم.


    امّا سخن شما كه چرا ميان خود و آنان براى حكميّت (داورى) مدّت تعيين كردى؛

    من اين كار را كردم تا نادان خطاى خود را بشناسد،

    و دانا بر عقيده خود استوار بماند،

    و اينكه شايد در اين مدّت آشتى و صلح، خدا كار امّت را اصلاح كند

    و راه تحقيق و شناخت حق باز باشد،

    تا در جستجوى حق شتاب نورزند،

    و تسليم اوّلين فكر گمراه كننده نگردند.

     

    تقوی


    همانا برترين مردم در پيشگاه خدا كسى است كه عمل به حق در نزد او دوست داشتنى تر از باطل باشد،

    هر چند از قدر او بكاهد و به او زيان رساند، و باطل به او سود رساند و بر قدر او بيفزايد.


    مردم!

    چرا حيران و سرگردانيد و از كجا به اينجا آورده شديد؟

    آماده شويد براى حركت به سوى شاميانى كه از حق روى گرداندند و آن را نمى بينند،

    و به ستمگرى روى آورده حاضر به پذيرفتن عدالت نيستند،

    از كتاب خدا فاصله گرفتند، و از راه راست منحرف گشتند.

     

     

    علی از زبان علی (در نکوهش کوفیان)


    افسوس!

    اى كوفيان شما وسيله اى نيستيد كه بشود به آن اعتماد كرد،

    و نه ياوران عزيزى كه بتوان به دامن آنها چنگ زد

    شما بد نيروهايى در افروختن آتش جنگ هستيد،

    نفرين بر شما!

    چقدر از دست شما ناراحتى كشيدم،

    يك روز آشكارا با آواز بلند شما را به جنگ مى خوانم

    و روز ديگر آهسته در گوش شما زمزمه دارم،

    نه آزاد مردان راستگويى هستيد به هنگام فراخواندن و نه برادران مطمئنّى براى راز دارى هستيد.

    .

    خطبه 125

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀جنگ صفین در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀خوارج در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-05-12] [ 12:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      آموزش نظامی و روانی در جنگ ...
    آموزش نظامی و روانی در جنگ

    (در سال 37 هجرى در جنگ صفّين براى تشويق ياران به جهاد فرمود).

     

     آموزش نظامى (تاكتيك هاى رزم انفرادى)


    زره پوشيده ها را در پيشاپيش لشكر قرار دهيد،

    و آنها كه كلاه خود ندارند، در پشت سر قرار گيرند،

    دندان ها را در نبرد روى هم بفشاريد، كه تأثير ضربت شمشير را بر سر كمتر مى كند،

    در برابر نيزه هاى دشمن، پيچ و خم به خود دهيد كه نيزه ها را مى لغزاند

    و كمتر به هدف اصابت مى كند،

    چشم ها را فرو خوابانيد، كه بر دليرى شما مى افزايد و دل را آرام مى كند،

    صداها را آهسته و خاموش سازيد كه سستى را مى زدايد.

    پرچم لشكر را بالا داريد و پيرامون آن را خالى مگذاريد

    و جز به دست دلاوران و مدافعان سر سخت خود نسپاريد،

    زيرا آنان كه در حوادث سخت ايستادگى مى كنند، از پرچم هاى خود بهتر پاسدارى مى نمايند

    و آن را در دل لشكر نگاه مى دارند،

    و از هر سو، از پيش و پس و اطراف، مراقب آن مى باشند،

    نه از آن عقب مى مانند كه تسليم دشمن كنند و نه از آن پيشى مى گيرند كه تنها رهايش سازند.

    هر كس بايد برابر حريف خود بايستد و كار او را بسازد

    و به يارى برادر خود نيز بشتابد،

    و مبارزه با حريف خود را به برادر مسلمان خود وامگذارد

    كه او در برابر دو حريف، قرار گيرد، حريف خود، و حريف برادرش.

     

     آموزش معنوى سربازان


    به خدا سوگند! اگر از شمشير دنيا فرار كنيد از شمشير آخرت سالم نمى مانيد،

    شما بزرگان عرب و شرافتمندان برجسته ايد،

    در فرار از جنگ، خشم و غضب الهى و ذلّت هميشگى و ننگ جاويدان قرار دارد،

    فرار كننده بر عمر خود نمى افزايد و بين خود و روز مرگش مانعى ايجاد نخواهد كرد.

    كيست كه شتابان و با نشاط با جهاد خويش به سوى خدا حركت كند چونان تشنه كامى كه به سوى آب مى رود؟

    بهشت در سايه نيزه هاى دلاوران است،

    امروز در هنگامه نبرد آنچه در دل ها و سر زبان هاست آشكار مى شود.

    به خدا سوگند! كه من به ديدار شاميان در ميدان نبرد شيفته ترم تا آنان بر بازگشت به خانه هاشان كه انتظار آن را مى كشند.

     

    دعای حضرت علی


    بار خدايا! اگر شاميان از حق روى گرداندند جمعشان را پراكنده، و در ميانشان اختلاف و تفرقه بيفكن،

    و آنان را براى خطاكاريشان به هلاكت رسان.

     

    همانا شاميان، بدون ضربت نيزه هايى پياپى هرگز از جاى خود خارج نشوند،

    ضرباتى كه بدنهايشان را سوراخ نمايد،

    چنانكه وزش باد از اين سو فرو شده بدان سو در آيد،

    ضربتى كه كاسه سر را بپراكند،

    و استخوانهاى بدن را خرد،

    و بازوها و پاها را قطع و به اطراف پخش كند.

    آنان دست بر نمى دارند تا آنگاه كه دسته هاى لشكر پياپى بر آنان حمله كنند و آنها را تيرباران نمايند،

    و سواران ما هجوم آورند، و صف هايشان را درهم شكنند،

    و لشكرهاى عظيم، پشت سر لشكرهاى انبوه، آنها را تا شهرهايشان عقب برانند،

    و تا اسب ها، سرزمينشان را كه روى در روى يكديگر قرار دارد،

    و اطراف چراگاهايشان، و راه هاى آنان را، زير سم بكوبند.

    .

    خطبه124

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ✔مطلب ندارد
     [ 12:26:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      آموزش روانی در جنگ از سوی امام علی ...
    آموزش روانی در جنگ از سوی امام علی

    (به هنگام نبرد در جنگ صفيّن خطاب به سربازان خويش فرمود).

     

     آموزش روانى در جنگ


    هر كدام از شما در صحنه نبرد با دشمن، در خود شجاعت و دلاورى احساس كرد، و برادرش را سست و ترسو يافت، به شكرانه اين برترى بايد از او دفاع كند، آنگونه كه از خود دفاع مى كند، زيرا اگر خدا بخواهد او را چون شما دلاور و شجاع گرداند.

     

    مرگ

    همانا مرگ به سرعت در جستجوى شماست،

    آنها كه در نبرد مقاومت دارند، و آنها كه فرار مى كنند، هيچ كدام را از چنگال مرگ رهايى نيست

    و همانا گرامى ترين مرگها كشته شدن در راه خداست.

    سوگند به آن كس كه جان پسر ابو طالب در دست اوست، هزار ضربت شمشير بر من آسانتر است از مرگ در بستر استراحت، در مخالفت با خداست.


    گويى شما را در برخى از حمله ها، در حال فرار، ناله كنان چون گلّه اى از سوسمار مى نگرم كه نه حقّى را باز پس مى گيريد، و نه ستمى را باز مى داريد.
    اينك اين شما و اين راه گشوده،

    نجات براى كسى است كه خود را به ميدان افكنده به مبارزه ادامه دهد، و هلاكت از آن كسى است كه سستى ورزد.

    .

    خطبه123

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ جهاد در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 12:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علت جنگ صفین در خطاب به خوارج ...
    علت جنگ صفین در خطاب به خوارج

    (پس از پافشارى خوارج در شورشگرى، امام عليه السّلام به قرارگاهشان رفت و خطاب به جمع خوارج فرمود)

     

    آيا همه شما در جنگ صفّين بوديد؟

    گفتند بعضى بوديم و برخى حضور نداشتيم.

    فرمود: به دو گروه تقسيم شويد، تا متناسب با هر كدام سخن گويم. دو دسته شدند،

    امام ندا در داد كه: ساكت باشيد، به حرفهايم گوش فرا دهيد و با جان و دل به سوى من توجّه كنيد، و هر كس را براى گواهى سوگند دادم با علم گواهى دهد.
    آنگاه سخنان طولانى مطرح فرمود كه برخى از آن خطبه اين است:

     

     سياست استعمارى قرآن بر سر نيزه كردن(معاویه و جکومت ظلم)

    آنگاه كه شاميان در گرما گرم جنگ، و در لحظه هاى پيروزى ما، با حيله و نيرنگ، و مكر و فريب كارى قرآن ها را بر سر نيزه بلند كردند.

    شماها نگفتيد كه: «شاميان، برادران ما و هم آيين ما هستند از ما مى خواهند از خطاى آنان بگذريم. و راضى به حاكميّت كتاب خدا شده اند، نظر ما اين است كه حرفشان را قبول كنيم و از آنان دست برداريم؟».

    امّا من به شما گفتم كه: اين توطئه، ظاهرش ايمان و باطن آن دشمنى و كينه توزى است،

    آغاز آن رحمت و پايان آن پشيمانى است،

    پس در همين حال به مبارزه ادامه دهيد،

    و از راهى كه در پيش گرفته ايد منحرف نشويد،

    و در جنگ دندان بر دندان فشاريد،

    و به نداى ندا دهند اى گوش ندهيد، زيرا اگر پاسخ داده شوند گمراه كننده اند،

    و اگر رها گردند خوار و ذليل شوند، كه همواره چنين بود.

    امّا دريغ، شماها را ديدم كه به خواسته هاى شاميان گردن نهاديد، و حكميّت را پذيرفتيد.

    سوگند به خدا! اگر از آن سرباز مى زدم مسئول پى آمدهاى آن نبودم، و خدا گناه آن را در پرونده من نمى افزود.

    به خدا سوگند! اگر هم حكميّت را مى پذيرفتم به اين كار سزاوار پيروى بودم؛ زيرا قرآن با من است، از آن هنگام كه يار قرآن گشتم از آن جدا نشدم.

     

    وصف ياران جهادگر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله


    ما با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بوديم،

    و همانا جنگ و كشتار گرداگرد پدران، فرزندان، برادران و خويشاوندان ما دور مى زد،

    امّا از وارد شدن هر مصيبت و شدّتى جز بر ايمان خود نمى افزوديم،

    و بيشتر در پيمودن راه حق، و تسليم بودن برابر اوامر الهى، و شكيبايى بر درد جراحت هاى سوزان، مصمّم مى شديم.

     

    علت راه افتادن جنگ صفین 


    امّا امروز با پيدايش زنگارها در دين،

    كژى ها و نفوذ شبهه ها در افكار،

    تفسير و تأويل دروغين در دين،

    با برادران مسلمان خود به جنگ خونين كشانده شديم،

    پس هر گاه احساس مى كنيم چيزى باعث وحدت ماست و به وسيله آن با يكديگر نزديك مى شويم،

    و شكاف ها را پر و باقى مانده پيوندها را محكم مى كنيم، به آن تمايل نشان مى دهيم، آن را گرفته و ديگر راه را ترك مى گوييم.

    .

    خطبه122

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ادامه »

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀جنگ صفین در نهج البلاغه, ◀خوارج در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ویژگی های اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی
     [ 12:07:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علت پذیرش حکمیت ...
    علت پذیرش حکمیت

    (پس از پذيرش «حكميّت» در صفيّن، يكى از ياران گفت: ما را از حكميّت نهى فرمودى، سپس پذيرفتى و داور تعيين كردى ما نمى دانيم كدام يك از اين دو كار درست است امام دست بر روى دست كوبيد و با تأسف فرمود)

     

    علی از زبان علی (علل شكست كوفيان و پذيرش «حكميّت»)


    اين سزاى كسى است كه بيعت با امام خود را ترك گويد، و پيمان بشكند.

    به خدا سوگند!

    هنگامى كه شما را به جنگ با معاويه فراخواندم، خوشايندتان نبود،

    ولى خداوند خير شما را در آن قرار داده بود،

    اگر مقاومت مى كرديد، شما را راهنمايى مى كردم

    و اگر به انحراف مى رفتيد شما را به راه راست برمى گرداندم،

    اگر سر باز مى زديد، دوباره شما را براى مبارزه آماده مى كردم،

    در آن صورت وضعيّتى مطمئن داشتيم.

    امّا دريغ، با كدام نيرو بجنگم و به چه كسى اطمينان كنم؟

    شگفتا! مى خواهم به وسيله شما بيمارى ها را درمان كنم ولى شما درد بى درمان من شده ايد،

    كسى را مى مانم كه خار در پايش رفته و با خار ديگرى مى خواهد آن را بيرون كشد،

    در حالى كه مى داند خار در تن او بيشتر شكند و بر جاى ماند.

    خدايا! طبيب اين درد مرگبار به جان آمده، و آب رسان اين شوره زار ناتوان شده است.

     

     وصف ياران وفادار 


    كجا هستند مردمى كه به اسلام دعوت شده و پذيرفتند،

    قرآن تلاوت كردند و معانى آيات را شناختند،

    به سوى جهاد بر انگيخته شده چونان شترى كه به سوى بچّه خود روى مى آورد شيفته جهاد گرديدند،

    شمشيرها از نيام بر آوردند،

    و گرداگرد زمين را گروه گروه، صف به صف، احاطه كردند،

    بعضى شهيد، و برخى نجات يافتند.

    هيچ گاه از زنده ماندن كسى در ميدان جنگ شادمان نبودند،

    و در مرگ شهيدان نيازى به تسليت نداشتند.

    با گريه هاى طولانى از ترس خدا، چشم هايشان ناراحت، و از روزه دارى فراوان، شكم هايشان لاغر و به پشت چسبيده بود.

    لب هايشان از فراوانى دعا خشك، و رنگ هاى صورت از شب زنده دارى ها زرد، و بر چهره هايشان غبار خشوع و فروتنى نشسته بود.

    آنان برادران من هستند كه رفته اند،

    و بر ماست كه تشنه ملاقاتشان باشيم،

    و از اندوه و فراقشان انگشت حسرت به دندان بگيريم.

     

     هشدار از فريب كارى شيطان


    همانا شيطان، راه هاى خود را به شما آسان جلوه مى دهد،

    تا گره هاى محكم دين شما را يكى پس از ديگرى بگشايد،

    و به جاى وحدت و هماهنگى، بر پراكندگى شما بيفزايد.

    از وسوسه و زمزمه و فريب كارى شيطان روى گردانيد،

    و نصيحت آن كس را كه خيرخواه شماست گوش كنيد،

    و به جان و دل بپذيريد.

    .

    خطبه 121

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀جنگ صفین در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀شیطان در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ویژگی های اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی
     [ 11:53:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ماهیت دین اسلام ...
    ماهیت دین اسلام

     

    علی از زبان علی ( ويژگى هاى اهل بيت عليه السّلام )


    به خدا سوگند!

    تبليغ رسالت ها، وفاى به پيمان ها، و تفسير اوامر و هشدارهاى الهى به من آموزش داده شده،

    درهاى دانش و روشنايى امور انسان ها نزد ما اهل بيت پيامبر عليهم السّلام است.

     

    ماهیت دین اسلام

    آگاه باشيد!

    كه قوانين دين يكى و راههاى آن آسان و راست است،

    كسى كه از آن برود به قافله و سر منزل رسد، و غنيمت برد،

    و هر كس كه از آن راه نرود گمراه شده پشيمان گردد.

     

    آخرت (خودسازی و رعایت تقوی)

     

    مردم براى آن روز كه زاد و توشه ذخيره مى كنند، و اسرار آدميان فاش مى گردد، عمل كنيد.

    كسى كه از خرد خويش بهرمند نگردد براى پند گرفتن از عقل و فكر ديگران عاجزتر است،

    كه آن غائب براى كمك كردن از عقل حاضر او ناتوان تر است.

    از آتشى بپرهيزيد كه حرارتش شديد، و عمق آن ناپيدا، و زيور آن غل و زنجير، آشاميدنى آن زرد آب و چرك جوشان است.

    آگاه باشيد نام نيكى كه خدا براى كسى ميان مردم قرار دهد، بهتر از مالى است كه براى ديگران باقى مى گذارد كه او را ستايش نمى كنند.

    .

    خطبه 120

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
    [شنبه 1399-05-11] [ 06:00:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      محور سنگ آسیاب ...
    محور سنگ آسیاب

    ویژگی حاکم از منظر حضرت علی 


    امام (علیه السلام) فرمود شما را چه شده، آيا لال هستيد؟

    گروهى گفتند: اى امير المؤمنين، اگر تو حركت كنى با تو حركت مى كنيم.

    فرمود: شما را چه مى شود! هرگز ره رستگارى نپوييد و به راه عدل هدايت نگرديد.

    آيا در چنين شرايطى سزاوار است كه من از شهر خارج شوم؟

    هم اكنون بايد مردى از شما كه من از شجاعت و دلاورى او راضى و به او اطمينان داشته باشم، به سوى دشمن كوچ كند.

    و براى من سزاوار نيست كه لشكر و شهر و بيت المال و جمع آورى خراج و قضاوت بين مسلمانان، و گرفتن حقوق درخواست كنندگان را رها سازم،

    آنگاه با دسته اى بيرون روم، و به دنبال دسته اى به راه افتم

    و چونان تير نتراشيده در جعبه اى خالى به اين سو و آن سو سرگردان شوم.

    من چونان محور سنگ آسياب، بايد بر جاى خود استوار بمانم  تا همه امور كشور، پيرامون من و به وسيله من به گردش در آيد.

    اگر من از محور خود دور شوم مدار آن بلرزد و سنگ زيرين آن فرو ريزد.

    به حقّ خدا سوگند كه اين پيشنهاد بدى است.

     

    علی از زبان علی

     

    به خدا سوگند!

    اگر اميدوارى به شهادت در راه خدا را نداشتم،

    پاى در ركاب كرده از ميان شما مى رفتم،

    و شما را نمى طلبيدم چندان كه باد شمال و جنوب مى وزد،

    زيرا شما بسيار طعنه زن، عيب جو، رويگردان از حق، و پر مكر و حيله ايد.

    مادام كه افكار شما پراكنده است فراوانى تعداد شما سودى ندارد،

    من شما را به راه روشنى بردم كه جز هلاك خواهان، هلاك نگردند.

    آن كس كه استقامت كرد به سوى بهشت شتافت و آن كس كه لغزيد در آتش سرنگون شد.

    .

    خطبه 119

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 05:53:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی یاران حضرت علی ...
    ویژگی یاران حضرت علی

    (پس از جنگ جمل در سال 36 هجرى در ستايش از ياران ايراد كرد).

     

    علی از زبان علی (وصف ویژگی یاران )


    شما ياران حق و برادران دينى من مى باشيد،

    در روز جنگ چون سپر محافظ دور كننده ضربت ها،

    و در خلوت ها محرم اسرار منيد،

    با كمك شما پشت كنندگان به حق را مى كوبم و به راه مى آورم،

    و فرمانبردارى استقبال كنندگان را اميدوارم.

    پس مرا، با خير خواهى خالصانه، و سالم از هر گونه شك و ترديد، يارى كنيد.

    به خدا سوگند من به مردم از خودشان سزاوارترم.

    .

    خطبه118

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ویژگی های اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی
     [ 05:42:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی انسانهای خودپرست ...
    ویژگی انسانهای خودپرست

     انسان هاى خود پرست (رعایت تقوی)


    نه اموال خود را در راه خدايى كه آن مال ها را روزى شما كرد مى بخشيد،

    نه جان ها را در راه خداى جان آفرين به خطر مى افكنيد.

    دوست داريد مردم براى خدا شما را گرامى دارند امّا خودتان مردم را در راه خدا گرامى نمى داريد.

    از فرود آمدن در خانه هاى گذشتگان عبرت گيريد،

    و از جدايى با نزديك ترين برادران و دوستان پند پذيريد.

     .

    خطبه117

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ادامه »

    موضوعات: ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 05:37:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علی از زبان علی، وصف یاران از زبان علی ...
    علی از زبان علی، وصف یاران از زبان علی

     ويژگى هاى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله از زبان حضرت علی


    خداوند پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را فرستاد تا دعوت كننده به حق، و گواه اعمال خلق باشد.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بدون سستى و كوتاهى، رسالت پروردگارش را رسانيد،

    و در راه خدا با دشمنانش بدون عذر تراشى جنگيد.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيشواى پرهيزكاران، و روشنى بخش چشم هدايت شدگان است.

     

    علی از زبان علی (تقوی)


    مردم اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است با خبر بوديد، از خانه ها كوچ مى كرديد،

    در بيابان ها سرگردان مى شديد،

    و بر كردارتان اشك مى ريختيد

    و چونان زنان مصيبت ديده بر سر و سينه مى زديد

    سرمايه خود را بدون نگهبان و جانشين رها مى كرديد

    و هر كدام از شما تنها به كار خود مى پرداختيد،

    و به ديگرى توجّهى نداشتيد.

    افسوس! آنچه را به شما تذّكر دادند فراموش كرديد

    ، و از آنچه شما را ترساندند، ايمن گشتيد

    گويا عقل از سرتان پريده، و كارهاى شما آشفته شده است.


    به خدا سوگند!

     دوست داشتم كه خدا ميان من و شما جدايى اندازد،

    و مرا به كسى كه نسبت به من سزاوارتر است ملحق فرمايد.

     

    وصف اصحاب و یاران پیامبر صلی الله علیه و آله


    به خدا سوگند!

    آنان مردمى بودند، نيك انديش،

    ترجيح دهنده بردبارى،

    گويندگان حق،

    و ترك كنندگان ستم.

    پيش از ما به راه راست قدم گذاشته و شتابان رفتند

    و در به دست آوردن زندگى جاويدان آخرت و كرامت گوارا، پيروز شدند.

     

    خبر از خونريزى و شكمبارگى حجّاج بن يوسف ثقفى


    آگاه باشيد!

    به خدا سوگند پسركى از طايفه ثقيف (حجّاج بن يوسف) بر شما مسلّط مى گردد كه هوسباز و گردن كش و ستمگر است، سبزه زارهاى «اموال و داراييها» شما را مى چرد و چربى شما را آب مى كند. ابو وذحه: بس كن.

    .

    خطبه 116

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ویژگی های اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی
     [ 05:33:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دعای باران از زبان حضرت علی ...
    دعای باران از زبان حضرت علی

    دعا براى طلب باران:


    خداوندا!

    كوه هاى ما از بى آبى شكاف خورده

    و زمين ما غبار آلود

    و دام هاى ما در آغل هاى خود سرگردانند

    و چون زن بچّه مرده فرياد مى كشند،

    و از رفت و آمد بى حاصل به سوى چراگاه ها و آبشخورها، خسته شده اند.


    بار خدايا!  بر ناله گوسفندان و فرياد و آه شتران ماده رحمت آور،

    خدايا!  به سرگردانى آنها در راه ها و ناله هايشان در خوابگاه ها رحمت آور.

    بار خدايا! هنگامى به سوى تو بيرون آمديم كه خشكسالى پياپى هجوم آورده،

    و ابرهاى پر باران از ما پشت كرده

    و خشك و نامهربان بدون بارش قطره اى باران گذشتند.


    خدايا!  تو اميد هر بيچاره و حل كننده مشكلات هر طلب كننده مى باشى.

    خدايا! تو را مى خوانيم، در اين هنگام كه همه نا اميد شده اند،

    و ابر رحمت بر ما نمى بارد و حيوانات ما نابود گرديدند،

    ما را به كردار ما عذاب نكنى، و به گناهان ما كيفر ندهى.


    خدايا! رحمت خود را با ابر پر باران و بهار پر آب و گياهان خوش منظر شاداب بر ما نازل فرما،

    بارانى درشت قطره بر ما فرو فرست كه مردگان را زنده و آنچه از دست ما رفته به ما باز گرداند.

     

    خدايا!

    ما را با بارانى سيراب كن كه زنده كننده، سيراب سازنده، فراگير و به همه جا رونده، پاكيزه و با بركت، گوارا و پر نعمت، گياه آن بسيار، شاخه هاى آن به بار نشسته و برگ هايش تازه و آب دار باشد

    تا با چنان بارانى بنده ناتوان را توان بخشى، و شهرهاى مرده ات را زنده سازى.


    خدايا!

    بارانى ده كه بسيار ببارد تا زمين هاى بلند ما پر گياه شود،

    و در زمين هاى پست روان گردد

    و نعمت هاى فراوان در اطراف ما گسترش يابد،

    تا با آن ميوه هاى ما بسيار، گلّه هاى ما زنده و فراوان، و سرزمينهاى دورتر از ما نيز بهرمند گردند،

    و روستاهاى ما از آن نيرومند شوند.

    اينها همه از بركات گسترده و بخشش هاى فراوان تو باشد كه بر سرزمين هاى فقر زده و حيوانات وحشى ما نازل مى گردد.


    خداوندا!

    بارانى ده دانه درشت كه پياپى براى سيراب شدن گياهان ما ببارد،

    چنانكه قطرات آن يكديگر را برانند،

    و دانه هاى آن به شدّت برهم كوبيده شوند، نه رعد و برقى بى باران، و ابرى بى ثمر، و كوچك و پراكنده، و نه دانه هاى ريز باران همراه با بادهاى سرد.


    خدايا!

    بارانى پر آب فرو فرست كه قحطى زدگان به نعمت هاى فراوان رسند

    و آثار خشكسالى از ميان برود

    كه همانا، تويى خداوندى كه پس از نا اميد شدن مردم باران را فرو مى فرستى

    و رحمت خود را همه جا گسترش مى دهى

    و تويى سرپرست نظام آفرينش كه به ستودن سزاوارى.

    .

    خطبه115

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, دعای باران
     [ 05:22:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دو گواهی لازم برای بالا بردن اعمال ...
    دو گواهی لازم برای بالا بردن اعمال

    خداشناسی (دعای حضرت علی)


    ستايش خداوندى را سزاست كه حمد و ستايش را به نعمت ها،

    و نعمت ها را به شكرگزارى پيوند داد.

    خداى را بر نعمت هايش آنگونه ستايش مى كنيم كه بر بلاهايش.

    و براى به راه آوردن نفس سركش كه در برابر اوامر الهى سستى مى كند

    و در ارتكاب زشتى ها كه نهى فرمود شتاب دارد،

    از خدا يارى مى خواهيم،

    و از گناهانى كه علم خدا به آنها احاطه دارد

    و كتابش آنها را بر شمرده و ثبت كرده، طلب آمرزش مى كنيم.

    علم خداوندى كه كمترين نارسايى نداشته، و كتابى كه چيزى را وانگذاشته است.

    به خدا ايمان داريم، ايمان كسى كه غيب ها را به چشم خود ديده،

    و بر آنچه وعده داده اند آگاه است،

    ايمانى كه اخلاص آن شرك را زدوده،

    و يقين آن شك را نابود كرده است.

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان حضرت علی 

     

    و گواهى مى دهيم كه خدايى نيست جز خداى يكتا،

    نه شريكى دارد و نه همتايى،

    و گواهى مى دهيم كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست «كه درود خدا بر او و خاندانش باد».

    اين دو گواهى (شهادتين) گفتار را بالا مى برند،

    و كردار و عمل را به پيشگاه خدا مى رسانند،

    ترازويى كه اين دو گواهى را در آن نهند سبك نباشد،

    و اگر بردارند با چيزى ديگرى سنگين نخواهد شد.

     

    سفارش به تقوى


    اى بندگان خدا!

    شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم، كه زاد و توشه سفر قيامت است.

    تقوا توشه اى است كه به منزل رساند،

    پناهگاهى است كه ايمن مى گرداند.

    بهترين گوينده آن را به گوش مردم خوانده و بهترين شنونده آن را فرا گرفت،

    پيامبرى كه بهتر از هر كس سخن را به گوش مردم رساند.

    پس خواننده، دعوت خود را به خوبى شنواند، و شنونده خود را رستگار گرداند.


    اى بندگان خدا!

    همانا تقواى الهى دوستان خدا را از انجام محرّمات باز مى دارد،

    و قلب هايشان را پر از ترس خدا مى سازد،

    تا آن كه شب هاى آنان با بى خوابى و روزهايشان  با تحمل تشنگى و روزه دارى، سپرى مى گردد،

    كه آسايش آخرت را با رنج دنيا و سيراب شدن آنجا را با تحمل تشنگى دنيا به دست آوردند.

    اجل و مرگ را نزديك ديده و در اعمال نيكو شتاب كرده اند،

    آرزوهاى دنيايى را دروغ خواندند و مرگ به درستى نگريستند.

     

     شناخت دنيا


    آرى همانا دنيا خانه نابود شدن،

    رنج بردن از دگرگونى ها،

    و عبرت گرفتن است،

     

    و از نشانه نابودى، آن كه:

    روزگار كمان خود را به زه كرده، تيرش به خطا نمى رود،

    و زخمش بهبودى ندارد،

    زنده را با تير مرگ هدف قرار مى دهد،

    و تندرست را با بيمارى از پا در مى آورد،

    و نجات يافته را به هلاكت مى كشاند.

    دنيا خورنده ايست كه  يرى ندارد، و نوشنده اى است كه سيراب نمى شود.


    و نشانه رنج دنيا آن كه؛

    آدمى جمع آورى مى كند آنچه را كه نمى خورد،

    و مى سازد بنايى كه خود در آن مسكن نمى كند،

    پس به سوى پروردگار خود مى رود

    نه مالى برداشته و نه خانه اى به همراه برده است.


    و نشانه دگرگونى دنيا آن كه،

    كسى كه ديروز مردم به او ترحّم مى كردند امروز حسرت او را مى خورند

    و آن كس را كه حسرت او مى خوردند امروز به او ترحّم مى كنند،

    و اين نيست مگر براى نعمت هايى كه به سرعت دگرگون مى شود،

    و بلاهايى كه ناگهان نازل مى گردد.


    و نشانه عبرت انگيز بودن دنيا، آن كه،

    آدمى پس از تلاش و انتظار تا مى رود به آرزوهايش برسد، ناگهان مرگ او فرا رسيده،

    اميدش را قطع مى كند،

    نه به آرزو رسيده، و نه آنچه را آرزو داشته باقى مى ماند.


    سبحان اللّه ! شادى دنيا چه فريبنده و سيراب شدن از آن، چه تشنگى زاست

    و سايه آن چه سوزان است

    نه زمان آمده را مى شود رد كرد

    و نه گذشته را مى توان باز گرداند،

    پس منزّه و پاك است خداوند

    چقدر زنده به مرده نزديك است براى پيوستن به آن

    و چه دور است مرده از زنده كه از آنان جدا گشته.

     

    مقایسه  دنيا و آخرت

     

    چيزى بدتر از شرّ و بدى نيست جز كيفر و عذاب آن،

    و چيزى نيكوتر از خير و نيكى وجود ندارد جز پاداش آن.

    همه چيز دنيا شنيدن آن بزرگتر از ديدن آن است،

    و هر چيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است.

    پس كفايت مى كند شما را شنيدن از ديدن، و خبر دادن از پنهانى هاى آخرت.

    آگاه باشيد، هر گاه از دنياى شما كاهش يابد و به آخرت افزوده گردد بهتر از آن است كه از پاداش آخرت شما كاسته و بر دنياى شما افزوده شود.

    چه بسا كاهش يافته هايى كه سود آور است، و افزايش داشته هايى كه زيان آور بود.

    همانا به آنچه فرمان داده شديد گسترده تر از چيزى است كه شما را از آن باز داشتند،

    و آنچه بر شما حلال است، بيش از چيزى است كه بر شما حرام كرده اند،

    پس آنچه را اندك است براى آنچه كه بسيار است ترك كنيد،

    و آنچه را بر شما تنگ گرفته اند به خاطر آنچه كه شما را در گشايش قرار دادند انجام ندهيد.

     

    رزق و روزی

     

    خداوند روزى شما را ضمانت كرده و شما را به كار و تلاش امر فرموده،

    پس نبايد روزى تضمين شده را بر آنچه كه واجب شده مقدّم داريد،

    با اينكه به خدا سوگند آنچنان نادانى و شك و يقين به هم آميخته است كه گويا روزى تضمين شده بر شما واجب است،

    و آنچه را كه واجب كرده اند، برداشتند.

    پس در اعمال نيكو شتاب كنيد،

    و از فرارسيدن مرگ ناگهانى بترسيد، زيرا آنچه از روزى كه از دست رفته، اميد بازگشت آن وجود دارد، اما عمر گذشته را نمى شود باز  گرداند.
    آنچه را امروز از بهره دنيا كم شده مى توان فردا به دست آورد امّا آنچه ديروز از عمر گذشته، اميد به بازگشت آن نيست، به آينده اميدوار و از گذشته نا اميد باشيد. (از خدا بترسيد و جز بر مسلمانى نميريد).

    .

    خطبه 114

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀رزق و روزی, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [جمعه 1399-05-10] [ 10:40:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      دنیا و غفلت زدگی ...
    دنیا و غفلت زدگی

     پرهيز دادن از دنيا پرستى


    شما را از دنيا پرستى مى ترسانم، زيرا؛

    منزلگاهى است براى كوچ كردن، نه منزلى براى هميشه مانده است.

    دنيا خود را با غرور زينت داده و با زينت و زيبايى مى فريبد.

    خانه اى است كه نزد خداوند بى مقدار است، زيرا كه حلال آن با حرام، و خوبى آن با بدى، و زندگى در آن با مرگ، و شيرينى آن با تلخى ها در آميخته است،

    خداوند آن را براى دوستانش انتخاب نكرد. و در بخشيدن آن به دشمنانش دريغ نفرمود.

    خير دنيا اندك، و شرّ آن آماده،

    و فراهم آمده اش پراكنده، و ملك آن غارت شده،

    و آبادانى آن رو به ويرانى نهاده است.

    چه ارزشى دارد خانه اى كه پايه هاى آن در حال فروريختن

    و عمر آن چون زاد و توشه پايان مى پذيرد

    و چه لذّتى دارد زندگانى كه چونان مدّت سفر به آخر مى رسد.

     

    روش برخورد با دنيا(تقوا و خودسازی)


    مردم آنچه را خدا واجب كرده جزو خواسته هاى خود بدانيد،

    و در پرداختن حقوق الهى از او يارى طلبيد،

    و پيش از آن كه مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهيد.

    همانا زاهدان اگر چه خندان باشند، قلبشان مى گريد

    و اگر چه شادمان باشند اندوه آنان شديد است

    و اگر چه براى نعمت هاى فراوان مورد غبطه ديگران قرار گيرند امّا با نفس خود در دشمنى بسيارى قرار دارند.

     

     نكوهش از غفلت زدگان (مرگ)


    ياد مرگ از دل هاى شما رفته،

    و آرزوهاى فريبنده جاى آن را گرفته است.

    و دنيا بيش از آخرت شما را تصاحب كرده

    و متاع زودرس دنيا بيش از متاع جاويدان آخرت در شما نفوذ كرده است

    و دنيا زدگى،  قيامت را از يادتان برده است.

     

    تقوی و خودسازی

     

    همانا شما برادران دينى يكديگريد،

    چيزى جز درون پليد و نيّت زشت، شما را از هم جدا نساخته است،

    نه يكديگر را يارى مى دهيد، نه خير خواه يكديگريد

    و نه چيزى به يكديگر مى بخشيد و نه به يكديگر دوستى مى كنيد.

    شما را چه شده است كه با به دست آوردن متاعى اندك از دنيا شادمان مى گرديد

    و از متاع بسيار آخرت كه از دست مى دهيد اندوهناك نمى شويد

    امّا با از دست دادن چيزى اندك از دنيا مضطرب شده كه آثار پريشانى در چهره ها آشكار مى گردد و بى تابى مى كنيد،

    گويا اين دنيا محل زندگى جاودان شما و وسائل آن براى هميشه از آن شماست.

    چيزى شما را از عيب جويى برادر دينى باز نمى دارد جز آن كه مى ترسيد مانند آن عيب را در شما به رختان كشند.

    در بى اعتنايى به آخرت و دوستى دنيا يك دل شده ايد،

    و هر يك از شما دين را تنها بر سر زبان مى آوريد،

    و از اين كار خشنوديد همانند كارگرى كه كارش را به پايان رسانده و خشنودى مولاى خود را فراهم كرده است.

    .

    خطبه113

    نهج البلاغه

    .

    موسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 10:21:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      دنیای حرام ...
    دنیای حرام

     هشدار از دنيا پرستى 


    پس از ستايش پروردگار

     همانا من شما را از دنياى حرام مى‏ ترسانم زيرا؛

    در كام شيرين، و در ديده انسان سبز و رنگارنگ است،

    در شهوات و خواهش‏هاى نفسانى پوشيده شده،

    و با نعمت‏هاى زود گذر دوستى مى‏ ورزد،

    با متاع اندك زيبا جلوه مى‏ كند،

    و در لباس آرزوها خود را نشان مى دهد،

    و با زينت غرور خود را مى آرايد،

    شادى آن دوام ندارد،

    و كسى از اندوه آن ايمن نيست. 


    دنياى حرام بسيار فريبنده و بسيار زيان رساننده است،

    دگرگون شونده و ناپايدار،

    فنا پذير و مرگبار،

    و كشنده ‏اى تبهكار است،

    و آنگاه كه به دست آرزومندان افتاد و با خواهش‏هاى آنان دمساز شد مى ‏نگرند كه جز سرابى بيش نيست كه خداى سبحان فرمود: «زندگى چون آبى ماند كه از آسمان فرو فرستاديم و به وسيله آن گياهان فراوان روييد سپس خشك شده، باد آنها را پراكنده كرد و خدا بر همه چيز قادر و تواناست».

    كسى از دنيا شادمانى نديد جز آن كه پس از آن با اشك و آه روبرو شد.

     هنوز با خوشى هاى دنيا روبرو نشده است كه با ناراحتيها و پشت كردن آن مبتلا مى گردد،

    شبنمى از رفاه و خوشى دنيا بر كسى فرود نيامده جز آن كه سيل بلاها همه چيز را از بيخ و بن مى كنند. 

    هر گاه صبحگاهان به يارى كسى برخيزد، شامگاهان خود را به ناشناسى مى زند،

    اگر از يك طرف شيرين و گوارا باشد از طرف ديگر تلخ و ناگوار است. 

    كسى از فراوانى نعمت هاى دنيا كام نگرفت جز آن كه مشكلات و سختى ها دامنگير او شد،

    شبى را در آغوش امن دنيا به سر نبرده جز آن كه صبحگاهان بال هاى ترس و وحشت بر سر او كوبيد،

    بسيار فريبنده است

    و آنچه در دنياست نيز فريبندگى دارد،

    فانى و زودگذر است،

    و هر كس در آن زندگى مى كند فنا مى پذيرد.

     روش برخورد با دنيا 


    در زاد و توشه آن جز تقوا خيرى نيست.

    كسى كه به قدر كفايت از آن بردارد در آرامش به سر مى برد،

    و آن كس كه در پى به دست آوردن متاع بيشترى از دنيا باشد وسائل نابودى خود را فراهم كرده، و به زودى از دست مى رود.

    بسا افرادى كه به دنيا اعتماد كردند، ناگهان مزه تلخ مصيبت را بدانها چشاند

    و بسا صاحب اطمينانى كه به خاك و خونش كشيد.

    چه انسان هاى با عظمتى را كه خوار و كوچك ساخت،

    و بسا فخر فروشانى را كه به خاك ذلّت افكند.

    حكومت دنيا نا پايدار، عيش و زندگانى آن تيره و تار، گواراى آن شور، و شيرينى آن تلخ، غذاى آن زهر، و اسباب و وسائل آن پوسيده است.

    زنده آن در معرض مردن،

    و تندرست آن گرفتار بيمارى است،

    حكومت آن بر باد رفته،

    و عزيزان آن شكست خورده،

    متاع آن نكبت آلود و پناه آورنده آن و غارت زده خواهد بود.

     
     عبرت از گذشتگان 


    آيا شما در جاى گذشتگان خود به سر نمى بريد كه عمرشان از شما طولانى تر و آثارشان با دوام تر و آرزويشان درازتر و افرادشان بيشتر و لشكريانشان انبوه تر بودند.

    دنيا را چگونه پرستيدند و آن را چگونه بر خود گزيدند و سپس از آن رخت بر بستند و رفتند: بى توشه اى كه آنان را براى رسيدن به منزلگاه كفايت كند و بى مركبى كه آنان را به منزلشان رساند. 


    آيا شنيده ايد كه دنيا خود را فداى آنان كرده باشد؟!

    يا به گونه اى يارى شان داده؟!

    يا با آنان به نيكى به سر برده باشد؟!

    نه هرگز بلكه سختى و مشكلات دنيا چنان به آنها رسيد كه پوست و گوشتشان را دريد،

    با سختى ها آنان را سست و با مصيبت ها ذليل و خوارشان كرد

    و بينى آنان را به خاك ماليد

    و لگد مال كرد و گردش روزگار را بر ضد آنها برانگيخت. 

    شما ديديد كه دنيا آن كس را كه برابر آن فروتنى كرد، و آن را برگزيد، و بر همه چيز مقدّم داشت، كه گويا جاودانه مى ماند،

    نشناخت و روى خوش نشان نداد تا آن كه از دنيا رفت.

    آيا جز گرسنگى توشه اى به آنها سپرد؟!

    آيا جز در سختى فرودشان نياورد؟!

    و آيا روشنى دنيا جز تاريكى و سرانجامش جز پشيمانى بود.؟!

     
    پرهيز از دنياى حرام 


    آيا شما چنين دنيايى را بر همه چيز مقدم مى داريد و بدان اطمينان مى كنيد؟!

    يا در آرزوى آن به سر مى بريد؟!

    پس دنيا بد خانه اى است براى كسى كه خوشبين باشد، و يا از خطرات آن نترسد.

    پس بدانيد -و مى دانيد- كه آن را ترك مى كنيد

    و از آن رخت بر مى بنديد

    و پند گيريد از آنها كه گفتند: «چه كسى از ما نيرومندتر است»

    سپس آنان را به گورهايشان سپردند بى آن كه سواره كارانشان خوانند،

    و در قبرها فرود آوردند بى آن كه همسايگانشان نامند،

    از سطح زمين، قبرها، و از خاك كفن ها، و از استخوان هاى پوسيده همسايگانى پديد آمدند كه هيچ خواننده اى را پاسخ نمى دهند

    و هيچ ستمى را باز نمى دارند و نه به نوحه گرى توجّهى دارند. 
    نه از باران خوشحال و نه از قحط سالى نوميد مى گردند.

    گرد هم قرار دارند و تنهايند،

    همسايه يكديگرند امّا از هم دورند،

    فاصله اى با هم ندارند ولى هيچ گاه به ديدار يكديگر نمى روند.

    نزديكان از هم دورند

    بردبارانى هستند كه كينه ها از دل آنان رفته،

    بى خبرانى كه حسد در دلشان فرو مرده است.

    نه از زيان آنها ترسى، و نه به دفاع آنها اميدى وجود دارد. 
    درون زمين را به جاى سطح آن براى ماندن انتخاب كردند

    و خانه هاى تنگ و تاريك را به جاى خانه هاى وسيع برگزيدند.

    به جاى زندگى با خويشاوندان، غربت را، و به جاى نور، ظلمت را برگزيدند،

    به زمين باز گشتند چونان كه در آغاز آن را پا برهنه و عريان ترك گفتند.
    و با اعمال خود به سوى زندگى جاويدان و خانه هميشگى كوچ كردند، آنسان كه خداى سبحان فرمود: «چنانكه آفرينش را آغاز كرديم، آن را باز مى گردانيم، وعده اى بر ماست و همانا اين كار را انجام خواهيم داد».
     .

    خطبه 111

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت
     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 10:02:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      عجز انسان از درک نحوه مرگ ...
    عجز انسان از درک نحوه مرگ

    عجز انسان از درك فرشتگان (فرشته مرگ)


    آيا هنگامى كه فرشته مرگ به خانه اى در آمد، از آمدن او آگاه مى شوى؟

    آيا هنگامى كه يكى را قبض روح مى كند او را مى بينى؟

    بچّه را چگونه در شكم مادر مى ميراند؟

    آيا از راه اندام مادر وارد مى شود يا روح به اجازه خداوند به سوى او مى آيد يا همراه كودك در شكم مادر به سر مى برد؟

    آن كس كه آفريده اى چون خود را نتواند وصف كند، چگونه مى تواند خداى خويش را وصف نمايد؟

    .

    خطبه112

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀مرگ در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, وصف فرشتگان
    [پنجشنبه 1399-05-09] [ 12:56:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      فلسفه احکام ...
    فلسفه احکام

    اين خطبه قبل از سيّد رضى در ميان دانشمندان به خطبه ديباج معروف بود.

     

    ماهیت اسلام و جهاد(خودسازی)

    همانا بهترين چيزى كه انسان ها مى توانند با آن به خداى سبحان نزديك شوند، ايمان به خدا و ايمان به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و جهاد در راه خداست،

    كه جهاد قلّه بلند اسلام،

    و يكتا دانستن خدا بر اساس فطرت انسانى است.

    بر پاداشتن نماز آيين ملّت اسلام،

    و پرداختن زكات تكليف واجب الهى،

    و روزه ماه رمضان، سپرى برابر عذاب الهى است،

    و حج و عمره، نابود كننده فقر و شستشو دهنده گناهان است.

    و صله رحم مايه فزونى مال و طول عمر،

    و صدقه هاى پنهانى نابود كننده گناهان است،

    و صدقه آشكارا، مرگ هاى ناگهانى و زشت را باز مى دارد، و

    نيكوكارى، از ذلّت و خوارى نگه مى دارد.

    به ياد خدا باشيد كه نيكوترين ذكر است،

    و آنچه پرهيزكاران را وعده دادند آرزو كنيد كه وعده خدا راست ترين وعده هاست.

     

    پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان حضرت علی

     

    از راه و رسم پيامبرتان پيروى كنيد كه بهترين راهنماى هدايت است،

    رفتارتان را با روش پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تطبيق دهيد كه هدايت كننده ترين روش هاست.

     

     ارزش قرآن


    و قرآن را بياموزيد، كه بهترين گفتار است،

    و آن را نيك بفهميد كه بهار دل هاست.

    از نور آن شفا و بهبودى خواهيد كه شفاى سينه هاى بيمار است،

    و قرآن را نيكو تلاوت كنيد كه سود بخش ترين داستان هاست.

     

    عالم 

    زيرا عالمى كه به غير علم خود عمل كند، چونان جاهل سرگردانى است كه از بيمارى نادانى شفا نخواهد گرفت،

    بلكه حجّت بر او قويتر و حسرت و اندوه بر او استوارتر و در پيشگاه خدا سزاوارتر به نكوهش است.

    .

    خطبه 110

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ قرآن در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
     [ 12:49:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دنیا در نگاه پیامبر ...
    دنیا در نگاه پیامبر

     

    خداشناسی ( وصف قدرت پروردگار) 


    همه چيز برابر خدا خاشع، و همه چيز با يارى او، بر جاى مانده است. 

    خدا بى نياز كننده هر نيازمند،

    و عزت بخش هر خوار و ذليل،

    نيروى هر ناتوان،

    و پناهگاه هر مصيبت زده است. 

    هر كس سخن گويد مى شنود،

    و هر كه ساكت باشد اسرار درونش را مى داند،

    روزى زندگان بر اوست

    و هر كه بميرد به سوى او باز مى گردد. 


    خدايا!

    چشم ها تو را نديده تا از تو خبر دهند،

    كه پيش از توصيف كنندگان از موجودات، بوده اى. 

    آفرينش براى ترس از وحشت تنهايى نبود، و براى سودجويى آنها را نيافريدى. 

    كسى از قدرت تو نتواند بگريزد،

    و هر كس را بگيرى از قدرت تو نتواند خارج گردد،

    گناهكاران از عظمت تو نكاهند،

    و اطاعت كنندگان بر قدرت تو نيفزايند. 

    آن كس كه از قضاى تو به خشم آيد نتواند فرمانت را برگرداند،

    و هر كس كه به فرمان تو پشت كند از تو بى نياز نگردد.

    هر سرّى نزد تو آشكار و هر پنهانى نزد تو هويداست. 

    تو خداى هميشه اى و بى پايان،

    و تو پايان هر چيزى، كه گريزى از آن نيست. 

    وعده گاه همه، محضر توست،

    و رهايى از تو جز به تو ممكن نيست،

    و زمام هر جنبنده اى به دست تو است،

    و به سوى تو بازگشت هر آفريده اى است. 

    پاك و منزّهى اى خدا،

    چقدر بزرگ و والاست قدر و عظمت تو،

    و چه بزرگ است آنچه را كه از خلقت تو مى نگرم

    و چه كوچك است هر بزرگى در برابر قدرت تو.

    و چه با عظمت است آنچه را كه از ملكوت تو مشاهده مى كنم،

    و چه ناچيز است برابر آنچه كه بر ما نهان است از سلطنت تو،

    و چه فراگير است در اين جهان نعمت هاى تو،

    و چه كوچك است نعمت هاى فراوان دنيا در برابر نعمتهاى آخرت.

     
    وصف فرشتگان 


    شگفت آور است آفرينش فرشتگان تو

    كه گروهى از آنها را در آسمان ها سكونت دادى و از زمين بالا برده اى.

    آنها از همه آفريدگان نسبت به تو آگاه ترند،

    و بيشتر از همه نسبت به تو بيمناكند، و به تو نزديك ترند. 

    فرشتگانى كه در پشت پدران قرار نگرفته و در رحم مادران پرورش نيافته اند،

    و از آبى پست خلق نشده اند، و ناراحتى و مشكلات زندگى آنان را پراكنده نساخته. 

    آنها با مقام و مرتبتى كه دارند،

    و از ارزشى كه در نزد تو برخوردارند،

    و آنگونه كه تو را دوست دارند، فراوان تو را اطاعت مى كنند كه اندك غفلتى در فرمان تو ندارند. 

    اگر آنچه بر آنان پوشيده است بدانند،

    همه كارهاى خود را كوچك و ناچيز مى شمارند،

    و بر خويش ايراد مى گيرند،

    و مى دانند آنگونه كه بايد، تو را عبادت نكرده اند،

    و آن چنان كه سزاوار توست فرمانبردار نبودند.


     
    خداشناسی


    خدايا ستايش تو را سزاست،

    كه آفريننده و معبودى،

    و بندگان را به درستى آزمايش كردى.

    خانه آخرت را آفريدى

    و سفره رنگارنگ نعمت ها را گستراندى،

    و در آن انواع نوشيدنى، خوردنى، همسران، ميهمانداران، قصرها، نهرهاى روان، ميوه ها و كشتزاران، قراردادى. 

    سپس پيامبرى را فرستادى تا انسان ها را به آن خانه و نعمت ها دعوت كند.

    افسوس كه مردم نه آن دعوت كننده را اجابت كردند،

    و نه به آنچه تو ترغيبشان كردى رغبت نشان دادند،

    و نه به آنچه تو تشويقشان كردى مشتاق شدند.

    بر لاشه مردارى روى آوردند كه با خوردن آن رسوا شدند،

    و در دوستى آن همداستان گرديدند.

    وصف دنیا


    هركس به چيزى عشق ناروا ورزد، نابينايش مى كند،

    و قلبش را بيمار كرده، با چشمى بيمار مى نگرد،

    و با گوشى بيمار مى شنود.

    خواهش هاى نفس پرده عقلش را دريده،

    دوستى دنيا دلش را ميرانده است،

    شيفته بى اختيار دنيا و برده آن است

    و برده كسانى است كه چيزى از دنيا در دست دارند.

    دنيا به هر طرف برگردد او نيز بر مى گردد،

    و هرچه هشدارش دهند از خدا نمى ترسد.

    از هيچ پند دهنده اى شنوايى ندارد،

    با اينكه گرفتار آمدگان دنيا را مى نگرد كه راه پس و پيش ندارند و در چنگال مرگ اسيرند. 

    مى بيند كه آنها بلاهايى را كه انتظار آن را نداشتند بر سرشان فرود آمد

    و دنيايى را كه جاويدان مى پنداشتند از آنها جدا شده


    مرگ 


    و آنچه بر آنان فرود آيد وصف ناشدنى است.

    سختى جان كندن و حسرت از دست دادن دنيا، به دنيا پرستان هجوم آورد.

    بدن ها در سختى جان كندن سست شده و رنگ باختند،

    مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز مى دارد،

    و او در ميان خانواده اش افتاده با چشم خود مى بيند

    و با گوش مى شنود

    و با عقل درست مى انديشد كه عمرش را در پى چه كارهايى تباه كرده و روزگارش را چگونه سپرى كرده.

    به ياد ثروت هايى كه جمع كرده مى افتد،

    همان ثروت هايى كه در جمع آورى آنها چشم بر هم گذاشته

    و از حلال و حرام و شبهه ناك گرد آورده

    و اكنون گناه جمع آورى آن همه بر دوش اوست كه هنگام جدايى از آنها فرا رسيده، و براى وارثان باقى مانده است تا از آن بهرمند گردند، و روزگار خود گذرانند. 

    راحتى و خوشى آن براى ديگرى و كيفر آن بر دوش اوست،

    و او در گرو اين اموال است كه دست خود را از پشيمانى مى گزد

    به خاطر واقعيّت هايى كه هنگام مرگ مشاهده كرده است.

    در اين حالت از آنچه كه در زندگى دنيا به آن علاقمند بود بى اعتنا شده آرزو مى كند، اى كاش آن كس كه در گذشته بر ثروت او رشك مى برد، اين اموال را جمع كرده بود.

    اما مرگ هم چنان بر اعضاى بدن او چيره مى شود،

    تا آن كه گوش او مانند زبانش از كار مى افتد،

    پس در ميان خانواده اش افتاده نه مى تواند با زبان سخن بگويد و نه با گوش بشنود،

    پيوسته به صورت آنان نگاه مى كند،

    و حركات زبانشان را مى نگرد اما صداى كلمات آنان را نمى شنود.

    سپس چنگال مرگ تمام وجودش را فرا مى گيرد،

    و چشم او نيز مانند گوشش از كار مى افتد،

    و روح از بدن او خارج مى شود،

    و چون مردارى در بين خانواده خويش بر زمين مى ماند كه از نشستن در كنار او وحشت دارند، و از او دور مى شوند. 

    نه سوگواران را يارى مى كند

    و نه خواننده اى را پاسخ مى دهد،

    سپس او را به سوى منزلگاهش در درون زمين مى برند،

    و به دست عملش مى سپارند و براى هميشه از ديدارش چشم مى پوشند.

     
     آخرت و وصف رستاخيز و زنده شدن دوباره 


    تا آن زمان كه پرونده اين جهان بسته شود،

    و خواست الهى فرا رسد،

    و آخر آفريدگان به آغاز آن بپيوندد،

    و فرمان خدا در آفرينش دوباره در رسد.

    آنگاه آسمان را به حركت آورد و از هم بشكافد،

    و زمين را به شدت بلرزاند،

    و تكان سخت دهد، كه كوه ها از جا كنده شده و در برابر هيبت و جلال پروردگارى بر يكديگر كوبيده و متلاشى شده و با خاك يكسان گردد. 

    سپس هر كس را كه در زمين به خاك سپرده شده، در آورد،

    و پس از فرسودگى تازه شان گرداند،

    و پس از پراكنده شدن، همه را گرد آورد،

    سپس براى حسابرسى و روشن شدن اعمال از هم جدا سازد.

    آنها را به دو دسته تقسيم فرمايد: به گروهى نعمت ها دهد و از گروه ديگر انتقام گيرد.

     

    اما فرمانبرداران را در جوار رحمت خود جاى دهد و در بهشت جاويدان قرار دهد،

    خانه اى كه مسكن گزيدگان آن هرگز كوچ نكنند

    و حالات زندگى آنان تغيير نپذيرد،

    در آنجا دچار ترس و وحشت نشوند،

    و بيمارى ها در آنها نفوذ نخواهد كرد،

    خطراتى دامنگيرشان نمى شود،

    و سفرى در پيش ندارند تا از منزلى به منزل ديگر كوچ كنند. 


    و امّا گنه كاران را در بدترين منزلگاه در آورد،

    و دست و پاى آنها را با غل و زنجير به گردنشان در آويزد،

    چنانكه سرهايشان به پاها نزديك گردد،

    جامه هاى آتشين بر بدنشان پوشاند،

    و در عذابى كه حرارت آتش آن بسيار شديد و بر روى آنها بسته،

    و صداى شعله ها هراس انگيز است قرار دهد.

    جايگاهى كه هرگز از آن خارج نگردند،

    و براى اسيران آن غرامتى نپذيرند،

    و زنجيرهاى آن گسسته نمى شود،

    مدّتى براى عذاب آن تعيين نشده تا پايان پذيرد و نه سر آمدى تا فرا رسد.

     
    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از زبان حضرت علی (دنیا و پارسایی)


    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دنيا را كوچك شمرد

    و در چشم ديگران آن را ناچيز جلوه داد.

    آن را خوار مى شمرد و در نزد ديگران خوار و بى مقدار معرّفى فرمود.

    و مى دانست كه خداوند براى احترام به ارزش او دنيا را از او دور ساخت

    و آن را براى ناچيز بودنش به ديگران بخشيد.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از جان و دل به دنيا پشت كرد،

    و ياد آن را در دلش ميراند.

    دوست مى داشت كه زينت هاى دنيا از چشم او دور نگهداشته شود، تا از آن لباس فاخرى تهيّه نسازد،

    يا اقامت در آن را آرزو نكند،

    و براى تبليغ احكامى كه قطع كننده عذرهاست تلاش كرد،

    و امّت اسلامى را با هشدارهاى لازم نصيحت كرد،

    و با بشارت ها مردم را به سوى بهشت فراخواند، و از آتش جهنّم پرهيز داد. 

     
     ويژگيهاى اهل بيت عليهم السّلام 


    ما از درخت سرسبز رسالتيم،

    و از جايگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان برخاستيم،

    ما معدنهاى دانش و چشمه سارهاى حكمت الهى هستيم.

    ياران و دوستان ما در انتظار رحمت پروردگارند

    و دشمنان و كينه توزان ما در انتظار كيفر و لعنت خداوند به سر مى برند.

    .

    خطبه 109

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, وصف فرشتگان
     [ 12:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      وصف پیامبر از زبان حضرت علی ...
    وصف پیامبر از زبان حضرت علی

    (يكى از سخنرانى هاى امام در شهر كوفه كه حوادث سخت آينده را بيان فرمود).

     

    خدا شناسى


    ستايش خدايى را سزاست كه با آفرينش مخلوقات، بر انسان ها تجلّى كرد،

    و با برهان و دليل خود را بر قلب هايشان آشكار كرد.

    مخلوقات را بدون نياز به فكر و انديشه آفريد،

    كه فكر و انديشه مخصوص كسانى است كه دلى درون سينه داشته باشند و او چنين نيست،

    كه علم خداوندى ژرفاى پرده هاى غيب را شكافته است، و به افكار و عقايد پنهان احاطه دارد.

     

    وصف پيامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله) از زبان حضرت علی

     

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را از درخت تنومند پيامبران،

    از سرچشمه نور هدايت،

    از جايگاه بلند و بى همانند،

    از سرزمين بطحاء،

    از چراغ هاى بر افروخته در تاريكى ها،

    و از سر چشمه هاى حكمت برگزيد.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم طبيبى است كه براى درمان بيماران سيّار است.

    مرهم هاى شفا بخش او آماده،

    و ابزار داغ كردن زخم ها را گداخته.

    براى شفاى قلب هاى كور و گوش هاى ناشنوا و زبان هاى لال، آماده،

    و با داروى خود در پى يافتن بيماران فراموش شده و سرگردان است.

     

     جایگاه علم در هدایت (علل انحراف فرزندان اميّه)


    بنى اميّه، با نور حكمت، جان و دل خود را روشن نساخته،

    و با شعله هاى فروزان دانش، قلب خود را نورانى نكرده اند،

    چونان چهارپايان صحرايى و سنگ هاى سخت و نفوذ ناپذيرند.

    به تحقيق رازهاى درون براى صاحبان آگاهى آشكار،

    و راه حق براى گمراهان نيز روشن است،

    و رستاخيز نقاب از چهره بر انداخت.

    و نشانه هاى خود را براى زيركان و آنان كه طالب حقّند نماياند.

     

    نكوهش كوفيان


    مردم كوفه!

    چرا شما را پيكرهاى بى روح، و روح هاى بدون جسد مى نگرم؟!

    چرا شما را عبادت كنندگانى بدون صلاحيّت،

    و بازرگانانى بدون سود و تجارت،

    و بيدارانى خفته،

    و حاضرانى غايب از صحنه،

    بينندگانى نابينا، شنوندگانى كر، و سخن گويانى لال، مشاهده مى كنم؟!

     

    معاویه و ویژگی های حکومت ظلم

     

    پرچم گمراهى بر پايه هاى خود بر افراشته شده

    و طرفداران آن فراوان گشته

    شما را با پيمانه خود مى سنجند و سركوب مى كنند،

    پرچمدارشان (معاويه)، از ملّت اسلام خارج و بر راه گمراهى ايستاده است.

    پس آن روز كه بر شما دست يابند جز تعداد كمى از شما باقى نگذارند،

    چونان باقى مانده غذايى اندك در ته ديگ يا دانه هاى غذاى چسبيده در اطراف ظرف.

    شما را مانند پوست هاى چرمى به هم پيچانده مى فشارند،

    و همانند خرمن شما را به شدّت مى كوبند،

    و چونان پرنده اى كه دانه هاى درشت را از لاغر جدا كند،

    اين گمراهان، مؤمنان را از ميان شما جدا ساخته نابود مى كنند.

     

     

    هشدار و سفارش به اطاعت از اهل بيت عليهم السّلام


    با توجّه به اين همه خطرات، روشهاى گمراه كننده شما را به كجا مى كشاند ؟!

    تاريكى ها و ظلمتها، تا كى شما را متحيّر مى سازد ؟!

    دروغ پردازيها تا چه زمانى شما را مى فريبد؟!

    از كجا دشمن در شما نفوذ كرده به اينجا آورده و به كجا باز مى گرداند؟!

    آگاه باشيد كه هر سر آمدى را پرونده اى، و هر غيبتى را بازگشت دو باره اى است.

     

    علما در نهج البلاغه


    مردم به سخن عالم خداشناس خود گوش فرا دهيد،

    دل هاى خود را در پيشگاه او حاضر كنيد،

    و با فريادهاى او بيدار شويد

     

    ویژگی حاکمان

     

    رهبر جامعه بايد با مردم به راستى سخن گويد

    و پراكندگى مردم را به وحدت تبديل،

    و انديشه خود را براى پذيرفتن حق آماده گرداند.

     

    علی از زبان علی

     

    پيشواى شما چنان واقعيّت ها را براى شما شكافت چونان شكافتن مهره هاى ظريف،

    و حقيقت را از باطل چون شيره درختى كه از بدنه آن خارج شود، بيرون كشيد.

     

     

    معاویه و ویژگی حکومت ظلم 


    پس در آن هنگام كه امويان بر شما تسلط يابند، باطل بر جاى خود استوار شود،

    و جهل و نادانى بر مركب ها سوار،

    و طاغوت زمان عظمت يافته،

    و دعوت كنندگان به حق اندك و بى مشترى خواهند شد.

    روزگار چونان درنده خطرناكى حمله ور شده،

    و باطل پس از مدّت ها سكوت، نعره مى كشد،

    مردم در شكستن قوانين خدا دست در دست هم مى گذارند،

    و در جدا شدن از دين متّحد مى گردند،

    و در دروغ پردازى با هم دوست و در راستگويى دشمن يكديگرند.

    و چون چنين روزگارى مى رسد، فرزند با پدر دشمنى ورزد،

    و باران خنك كننده، گرمى و سوزش آورد،

    پست فطرتان همه جا را پر مى كنند،

    نيكان و بزرگواران كمياب مى شوند،

    مردم آن روزگار چون گرگان، و پادشاهان چون درندگان،

    تهيدستان طعمه آنان، و مستمندان چونان مردگان خواهند بود،

    راستى از ميانشان رخت بر مى بندد، و دروغ فراوان مى شود.

    با زبان،  تظاهر به دوستى دارند اما در دل دشمن هستند،

    به گناه افتخار مى كنند، و از پاكدامنى به شگفت مى آيند،

    و اسلام را چون پوستينى واژگونه مى پوشند.

    .

    خطبه 108

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀ ویژگی های حاکم در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:59:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      وصف نبرد صفین ...
    وصف نبرد صفین

    در یکى از روزهاى نبرد صفين در سال 37 هجرى براى تشكّر و تقويت روحيّه سربازانش ايراد فرمود.

     

    وصف نبرد صفّين


    از جاى كنده شدن و فرار شما را از صف ها ديدم،

    فرومايگان گمنام، و بيابان نشينانى از شام، شما را پس مى راندند،

    در حالى كه شما از بزرگان و سرشناسان عرب و از سران شرف مى باشيد،

    برازندگى چشمگيرى داريد و قلّه هاى سر فراز و بلند قامتيد.

     

    علی از زبان علی


    سر انجام سوزش سينه ام با مقاومت و حملات دلاورانه شما، تسكين يافت،

    كه ديدم شاميان را هزيمت داديد وصف هاى آنان را در هم شكستيد،

    و آنان را از لشكرگاه خود رانديد، آنگونه كه آنها شما را كنار زدند.

    مى ديدم با نيزه ها آنان را كوفتيد

    و با تيرها، آنها را هدف قرار داديد،

    كه فراريان و كشتگان دشمن روى هم ريختند،

    و بر دوش هم سوار مى شدند،

    چونان شتران تشنه اى كه از آبشخورشان برانند و به هر سو گريزان باشند.

    .

    خطبه 107

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀جنگ صفین در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:30:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ماهیت اسلام و امت اسلامی از منظر حضرت علی ...
    ماهیت اسلام و امت اسلامی از منظر حضرت علی

    ماهیت اسلام و امت اسلامی


    ستايش خداوندى را سزاست كه راه اسلام را گشود،

    و راه نوشيدن آب زلالش را بر تشنگان آسان فرمود.

    ستون هاى اسلام را در برابر ستيزه جويان استوار كرد

    و آن را پناهگاه أمنى براى پناه برندگان، و مايه آرامش براى وارد شوندگان قرار داد.


    اسلام، حجّت و برهان براى گويندگان،

    و گواه روشن براى دفاع كنندگان،

    و نور هدايتگر براى روشنى خواهان،

    و مايه فهميدن براى خردمندان،

    و عقل و درك براى تدبير كنندگان،

    و نشانه گويا براى جويندگان حق،

    و روشن بينى براى صاحبان عزم و اراده،

    پند پذيرى براى عبرت گيرندگان،

    عامل نجات و رستگارى براى تصديق كنندگان،

    و آرامش دهنده تكيه كنندگان،

    راحت و آسايش توكّل كنندگان،

    و سپرى نگهدارنده براى استقامت دارندگان است.
    اسلام روشن ترين راه ها است،

    جادّه هايش درخشان،

    نشانه هاى آن در بلندترين جايگاه،

    چراغ هايش پرفروغ و سوزان،

    ميدان مسابقه آن پاكيزه براى پاكان،

    سرانجام مسابقه هاى آن روشن و بى پايان،

    مسابقه دهندگان آن پيشى گيرنده و چابك سوارانند.

    برنامه اين مسابقه، تصديق كردن به حق،

    راهنمايان آن، اعمال صالح،

    پايان آن، مرگ،

    ميدان مسابقه، دنيا،

    مركز گرد آمدن مسابقه دهندگان، قيامت،

    و جايزه آن بهشت است.

     

     

     پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان حضرت علی


    تا آن كه خداوند با دست پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شعله اى از نور براى طالبان آن بر افروخت،

    و بر سر راه گمشدگان چراغى پرفروغ قرار داد.

    خداوندا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امين و مورد اطمينان و گواه روز قيامت است،

    نعمتى است كه بر انگيخته و رحمتى است كه به حق فرستاده اى.

     

    دعا برای پیامبر صلی الله علیه و آله


    خداوندا !

    بهره فراوانى از عدل خود به او اختصاص ده،

    و از احسان و كرم خود فراوان به او ببخش.

    خدايا!

    بناى دين او را از آنچه ديگران بر آورده اند، عالى تر قرار ده.


    او را بر سر خان كرمت گرامى تر دار،

    و بر شرافت مقام او در نزد خود بيفزا،

    و وسيله تقرّب خويش را به او عنايت فرما،

    و بلندى مقام و فضيلت او را بى مانند گردان،

    و ما را از ياران او محشور فرما،

    چنانكه نه زيانكار باشيم و نه پشيمان،

    نه دور از راه حق باشيم و نه شكننده پيمان،

    نه گمراه باشيم و نه گمراه كننده بندگان،

    نه فريب هواى نفس خوريم و نه وسوسه شيطان.

     

     ره آورد بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله


    مردم از سر نعمت بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و لطف خداوند بزرگ به مقامى رسيده ايد كه حتّى كنيزان شما را گرامى مى دارند،

    و به همسايگان شما محبّت مى كنند،

    كسانى براى شما احترام قائلند كه شما از آنها برترى نداشته و بر آنها حقّى نداريد.

    كسانى از شما مى ترسند كه نه ترس از حكومت شما دارند و نه شما بر آنها حكومتى داريد.

     

    علل سقوط و سير ارتجاعى امّت


    با آن همه بزرگوارى و كرامت، هم اكنون مى نگريد كه قوانين و پيمان هاى الهى شكسته شده امّا خشم نمى گيريد،

    در حالى كه اگر پيمان پدرانتان نقض مى شد ناراحت مى شديد،

    شما مردمى بوديد كه دستورات الهى ابتدا به دست شما مى رسيد و از شما به ديگران ابلاغ مى شد و آثار آن باز به شما بر مى گشت.

    اما امروز جايگاه خود را به ستمگران واگذارديد،

    و زمام امور خود را به دست بيگانگان سپرديد،

    و امور الهى را به آنان تسليم كرديد. آنهايى كه به شبهات عمل مى كنند، و در شهوات غوطه ورند (بنى اميه) .

     

    به خدا سوگند!

    اگر دشمنان، شما را در زير ستارگان آسمان بپراكنند، باز خداوند شما را براى انتقام گرفتن از ستمگران گرد مى آورد.

    .

    خطبه 106

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    ادامه »

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ✔مطلب ندارد, ماهیت اسلام و امت اسلامی
    [سه شنبه 1399-05-07] [ 12:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      هشدار از آینده تلخ بنی امیه ...
    هشدار از آینده تلخ بنی امیه

    نوشته اند كه امام اين سخنرانى را 5 روز پس از بدست گرفتن قدرت سياسى كشور در آخر ذى الحجّه سال 35 هجرى ايراد فرمود.

     

    ويژگى هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبان حضرت علی


    تا اينكه خدا محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را برانگيخت، گواهى دهنده، بشارت دهنده، هشدار دهنده.

    پيامبرى كه بهترين آفريدگان در خردسالى، و در سنّ پيرى نجيب ترين و بزرگوارترين مردم بود،

    اخلاقش از همه پاكان پاك تر و باران كرمش از هر چيزى با دوامتر بود.

     

     هشدار از آينده تلخ فرزندان اميّه


    شما اى فرزندان اميّه!

    زمانى از لذّت و شيرينى دنيا بهره مند شديد،

    و از سینه آن نوشيديد كه افسارش رها، و بند جهازش محكم نبود (در حكومت عثمان)،

    تا آنجا كه حرام دنيا نزد گروهى چونان ميوه درخت سدر بى خار، آسان، و حلال آن دشوار و غير ممكن شد.


    به خدا سوگند!

    دنيايى كه در دست شماست چونان سايه اى است گسترده كه زود به سر آمد خود نزديك مى شود.

    امروز زمين براى شما خالى و گسترده،

    و دستهايتان براى انجام هر رفتار نادرستى باز،

    و دست هاى رهبران واقعى بسته است.

    شمشير شما بر آنان مسلط و شمشير آنان از شما باز گرفته شده است.


    آگاه باشيد!

    هر خونى، خونخواهى دارد،

    و هر حقى را جستجوگرى است،

    انتقام گيرنده خون هاى ما، چونان حاكمى است كه براى خود داورى كند،

    و او خداوندى است كه از گرفتن كسى ناتوان نگردد، و كسى از پنجه عدالت او نمى تواند بگريزد.


    اى فرزندان اميّه!

    سوگند به خدا زود باشد كه اين خلافت و دولت را در دست ديگران و در خانه دشمنان خود بنگريد.

     

    خودسازی 


    آگاه باشيد!

    بيناترين چشمها آن است كه در دل نيكى ها نفوذ كند،

    و شنواترين گوش ها آن كه پندها و تذكّرات سودمند را در خود جاى دهد.


    اى مردم!

    چراغ دل را از نور گفتار گوينده با عمل روشن سازيد

    و ظرف هاى جان را از آب زلال چشمه هايى كه از آلودگى ها پاك است پر نماييد.


    اى بندگان خدا!

    به نادانى هاى خود تكيه نكنيد،

    و تسليم هواى نفس خويش نباشيد،

    كه چنين كسى بر لبه پرتگاه قرار دارد، و بار سنگين هلاكت و فساد را بر دوش مى كشد، و از جايى به جاى ديگر مى برد،

    تا آنچه را كه ناچسب است بچسباند، و آنچه را كه دور مى نمايد نزديك جلوه دهد.


    خدا را، مبادا شكايت نزد كسى بريد كه نمى تواند آن را بر طرف سازد، و توان گره گشايى از كارتان ندارد.

     

    اهل البیت (علیهم السلام)

     

    همانا بر امام واجب نيست جز آنچه را كه خدا امر فرمايد،

    و آن، كوتاهى نكردن در پند و نصيحت، تلاش در خير خواهى، زنده نگهداشتن سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، جارى ساختن حدود الهى بر مجرمان، رساندن سهم هاى بيت المال به طبقات مردم، است.

    پس در فراگيرى علم و دانش پيش از آن كه درختش بخشكد تلاش كنيد،

    و پيش از آن كه به خود مشغول گرديد از معدن علوم (اهل بيت عليهم السّلام) دانش استخراج كنيد.

     

    خودسازی و رعایت تقوی

     

    مردم را از حرام و منكرات باز داريد،

    و خود هم مرتكب نشويد، زيرا دستور داده شديد كه ابتدا خود محرّمات را ترك و سپس مردم را باز داريد.

    .

    خطبه 105

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:58:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بعثت پیامبر و عصر جاهلیت ...
    بعثت پیامبر و عصر جاهلیت

    ره آورد بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و عصر جاهلیت


    پس از ستايش پروردگار،

    همانا خداوند سبحان، حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را مبعوث فرمود، در روزگارانى كه عرب كتابى نخوانده و ادّعاى وحى و پيامبرى نداشت.

    پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با يارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت تا آنان را به سر منزل نجات كشاند،

    و پيش از آن كه مرگشان فرا رسد آنان را به رستگارى رساند.

    با خستگان مدارا كرد،

    و شكسته حالان را زير بال گرفت

    تا همه را به راه راست هدايت فرمود،

    جز آنان كه راه گمراهى پيمودند و در آنها خيرى نبود.
    همه را نجات داد

    و در جايگاه مناسب رستگارى، استقرارشان بخشيد،

    تا آن كه آسياب زندگى آنان به چرخش در آمد، و نيزه شان تيز شد.

     

    علی از زبان علی


    به خدا سوگند من در دنباله آن سپاه بودم، تا باطل شكست خورد و عقب نشست،

    و همه رهبرى اسلام را فرمانبردار شدند.

    در اين راه هرگز ناتوان نشدم، و نترسيدم، و خيانت نكردم، و سستى در من راه نيافت.


    به خدا سوگند!

    درون باطل را مى شكافم تا حق را از پهلويش بيرون كشم.

    .

    خطبه104

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀عصر جاهلیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:43:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      دشمن ترین آدم ها نسبت به خدا ...
    دشمن ترین آدم ها نسبت به خدا

     روش برخورد با دنيا


    اى مردم!

    به دنيا چونان زاهدان روى گردان از آن، بنگريد.

    به خدا سوگند!

    دنيا به زودى ساكنان خود را از ميان مى ‏برد و رفاه زدگان ايمن را به درد مى ‏آورد.


    آنچه از دست رفت و پشت كرد هيچ گاه بر نمى‏ گردد،

    و آينده به روشنى معلوم نيست تا در انتظارش باشند،

    شادى و سرور دنيا با غم و اندوه آميخته، و توانايى انسان به ضعف و سستى مى‏ گرايد.


    زيبايى ‏ها و شگفتى‏ هاى دنيا شما را مغرور نسازد، زيرا زمان كوتاهى دوام ندارد.


    خدا بيامرزد كسى را كه بدرستى فكر كند، و پند گيرد، و آگاهى يابد، و بينا شود.


    پس به زودى خواهيد دانست كه آنچه از دنيا وجود داشت از آن چيزى نمانده، و آنچه از آخرت است جاويدان خواهد ماند، هر چيز كه به شمارش آيد پايان پذيرد، و هر چه انتظارش را مى كشيديد خواهد آمد، و آنچه آمدنى است نزديك باشد.

     

    علماء در نهج البلاغه ( ارزش عالم و بى ارزشى جاهل)


    دانا كسى است كه قدر خود را بشناسد،

    و در نادانى انسان اين بس كه ارزش خويش نداند.

     

    نشانه های خود سازی و هدایت

     

    دشمن روى ترين افراد نزد خدا كسى است كه خدا او را به حال خود واگذاشته تا از راه راست منحرف گردد، و بدون راهنما برود.

    اگر به محصولات دنيا دعوت شود تا مرز جان تلاش كند،

    اما چون به آخرت و نعمتهاى گوناگونش دعوت شود، سستى ورزد،

    گويا آنچه براى آن كار مى كند بر او واجب و آنچه نسبت به آن كوتاهى و تنبلى مى كند، از او نخواسته اند.

     

    سخنى از آينده (نشانه های مومن)


    و اين روزگارى است كه جز مؤمن بى نام و نشان از آن رهايى نيابد.

    در ميان مردم است او را نشناسند،

    و در ميان جمعيّت كه نباشد كسى سراغ او را نگيرد،

    آنها چراغ هاى هدايت، و نشانه هاى رستگارى اند،

    نه فتنه انگيزند و اهل فساد، و نه سخنان ديگران و زشتى اين و آن را به مردم رسانند،

    خدا درهاى رحمت را به روى آنان باز كرده و سختى عذاب خويش را از آنان گرفته است.


    اى مردم!

    بزودى زمانى بر شما خواهد رسيد كه اسلام چونان ظرف واژگون شده، آنچه در آن است ريخته مى شود.


    اى مردم!

    خداوند به شما ظلم نخواهد كرد و از اين جهت تأمين داده است

    اما هرگز شما را ايمن نساخت كه آزمايش نفرمايد،

    كه اين سخن از آن ذات برتر است كه فرمود: (در جريان نوح، نشانه هايى است و ما مردم را مى آزماييم.)

     

    سید رضی می گوید: (كلام امام عليه السّلام كه فرمود: «كلّ مؤمن نومة» يعنى كسى كه گمنام و شرّ او اندك است و «المساييح» جمع «مسياح» كسى است كه ميان مردم فساد كرده و سخن چين است، و «مذاييع» جمع «مذياع» كسى است كه چون بدى كسى را شنيد در ميان مردم رواج مى دهد، و «بذر» جمع «بذور» كسى است كه بسيار نادان است و سخن بيهوده گويد).

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:34:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      قیامت ...
    قیامت

     وصف روز قيامت


    قيامت روزى است كه خداوند همه انسان هاى گذشته و آينده را براى رسيدگى دقيق حساب و رسيدن به پاداش اعمال، گرد آورد.

    همه فروتنانه به پاخيزند،

    عرق از سر و رويشان و كنار دهانشان جارى است،

    و زمين زير پايشان لرزان است،

    نيكو حال ترين آنان كسى است كه جاى گذاشتن دو پايش را پيدا كند يا جايى براى آسوده ماندن بيابد.

     

     حکومت ظالمانه

     

    فتنه هايى چون تاريكى شب كه نيرويى نمى تواند برابر آن بايستد،

    و كسى نتواند پرچمهاى آن را پايين كشد،

    به سوى شما مى آيد چونان شترى كه مهار شده و جهاز بر پشت آن نهاده و ساربان آن را كشانده و به سرعت مى راند.

    فتنه جويان كسانى هستند كه ضربات آنها شديد و غارتگرى آنان اندك است.

    مردمى با آنان جهاد مى كنند كه در چشم متكبّران خوار و در روى زمين گمنام و در آسمان ها معروفند.

    در اين هنگام، واى بر تو اى بصره!

    از سپاهى كه نشانه خشم و انتقام الهى است،

    بى گرد و غبار و صدايى به تو حمله خواهند كرد

    و چه زود ساكنانت به مرگ سرخ و گرسنگى غبار آلود دچار مى گردند.

    .

    خطبه 102

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ادامه »

    موضوعات: ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [دوشنبه 1399-05-06] [ 11:56:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      علی از زبان علی ...
    علی از زبان علی

    خداشناسی

     

    ستايش خداوندى را كه اوّل هر نخستين است

    و آخر هر گونه آخرى،

    چون پيش از او چيزى نيست.

    بايد كه ابتدايى نداشته باشد،

    و چون پس از او چيزى نيست پس پايانى نخواهد داشت،

    و گواهى مى دهم كه جز او خدايى نيست،

    و خدا يكى است، آن گواهى كه با درون و برون و قلب و زبان، هماهنگ باشد.

     

    علی از زبان علی

     

    اى مردم دشمنى و مخالفت با من، شما را تا مرز گناه نراند،

    و نافرمانى از من شما را به پيروى از هواى نفس نكشاند، و به هنگام شنيدن سخن من، به گوشه چشم، يكديگر را ننگريد.

     

    معاویه و خبر از حوادث خونين آينده


    سوگند به آن كس كه دانه را شكافت، و جانداران را آفريد،

    آنچه به شما خبر مى دهم از پيامبر امّى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است، نه گوينده دروغ گفت و نه شنونده نا آگاه بود.

    گويا مى بينم شخص سخت گمراهى را كه از شام فرياد زند

    و بتازد و پرچم هاى خود را در اطراف كوفه بپراكند،

    و چون دهان گشايد و سركشى كند

    و جاى پايش بر زمين محكم گردد،

    فتنه فرزند خويش را به دندان گيرد و آتش جنگ شعله ور شود.

    روزها با چهره عبوس و گرفته ظاهر شوند

    و شب و روز با رنج و اندوه بگذرند.

    و آنگاه كه كشتزار او به بار نشست،

    و ميوه او آب دار شد،

    و چون شتر مست خروشيد،

    و چون برق درخشيد،

    پرچم هاى سپاه فتنه از هر سو به اهتزاز در آيد

     و چونان شب تار و درياى متلاطم به مردم روى آورند.

    از آن بيشتر، چه طوفانهاى سختى كه شهر كوفه را بشكافد،

    و چه تند بادهايى كه بر آن وزيدن گيرد،

    و به زودى دستجات مختلف به جان يكديگر يورش آورند:

    آنها كه بر سر پا ايستاده اند درو شوند، و آنها كه بر زمين افتادند لگد مال گردند.

    ادامه »

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:40:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی های پیامبر از منظر حضرت علی ...
    ویژگی های پیامبر از منظر حضرت علی

    خداشناسی


    ستايش خداوندى را سزاست كه احسان فراوانش بر آفريده ها گسترده

    و دست كرم او براى بخشش گشوده است.

    او را بر همه كارهايش مى ستاييم

    و براى نگهدارى حق الهى از او يارى مى طلبيم.

     

     ويژگى هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:


    و گواهى مى دهيم جز او خدايى نيست.

    و گواهى مى دهيم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست.

    او را فرستاد تا فرمان وى را آشكار و نام خدا را بر زبان راند.

    پس با امانت، رسالت خويش را به انجام رساند،

    و با راستى و درستى به راه خود رفت.

    و پرچم حق را در ميان ما به يادگار گذاشت،

    هر كس از آن پيشى گيرد از دين خارج و آن كس كه از آن عقب ماند هلاك گردد

    و هر كس همراهش باشد رستگار شود.

    راهنماى اين پرچم، با درنگ و آرامش سخن مى گفت،

    و دير و حساب شده به پا مى خاست،

    و آنگاه كه بر مى خاست سخت و چالاك، به پيش مى رفت،

    پس چون در اطاعت او در آمديد، و او را بزرگ داشتيد، مرگ او فرارسيد و خدا او را از ميان شما برد.

    پس از او چندان كه خدا خواهد زندگانى مى گذرانيد

    تا آن كه خدا شخصى را بر انگيزاند كه شما را متّحد سازد،

    و پراكندگى شما را جبران نمايد

    مردم به چيزى كه نيامده دل نبنديد،

    و از آن كه در گذشت مأيوس نباشيد، كه آن پشت كرده اگر يكى از پاهايش بلغزد، و ديگرى برقرار باشد شايد هر دو پا به جاى خود برگشته و استوار ماند.

     

     تداوم امامت تا ظهور امام زمان عليه السّلام


    آگاه باشيد، مثل آل محمّد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) چونان ستارگان آسمان است، اگر ستاره اى غروب كند، ستاره ديگرى طلوع خواهد كرد (تا ظهور صاحب الزمان عليه السّلام). گويا مى بينم در پرتو خاندان پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) نعمت هاى خدا بر شما تمام شده و شما به آنچه آرزو داريد رسيده ايد.

    .

    خطبه 100

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:26:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      دنیا در منظر حضرت علی ...
    دنیا در منظر حضرت علی

    دعای حضرت امیر

    خدا را بر نعمت هايى كه عطا فرمود ستايش مى كنيم و در كارهاى خود از او يارى مى جوييم.

    از او سلامت در دين را خواهانيم آنگونه كه تندرستى بدن را از او درخواست داريم.

     

    وصف دنیا


    اى بندگان خدا!

    شما را به ترك دنيايى سفارش مى كنم كه شما را رها مى سازد، گر چه شما جدايى از آن را دوست نداريد.

    دنيايى كه بدن هاى شما را كهنه و فرسوده مى كند با اينكه دوست داريد همواره تازه و پاكيزه بمانيد.

    شما و دنيا به مسافرانى مانيد كه تا گام در آن نهند، احساس دارند كه به پايان راه رسيده اند،

    و تا قصد رسيدن به نشانى كرده اند، گويا بدان دست يافتند،

    در حالى كه تا رسيدن به هدف نهايى هنوز فاصله هاى زيادى است.

    چگونه مى تواند به مقصد رسد كسى كه روز معيّنى در پيش دارد و از آن تجاوز نخواهد كرد.

    مرگ به سرعت او را مى راند، و عوامل مختلف او را بر خلاف خواسته خود از دنيا جدا مى سازد.

    پس در عزّت و ناز دنيا بر يكديگر پيشى نگيريد،

    و فريب زينت ها و نعمت ها را نخوريد

    و مغرور نشويد

    و از رنج و سختى آن نناليد و ناشكيبا نباشيد؛ زيرا عزّت و افتخارات دنيا پايان مى پذيرد،

    و زينت و نعمت هايش نابود مى گردد،

    و رنج و سختى آن تمام مى شود،

    و هر مدّت و مهلتى در آن به پايان مى رسد،

    و هر موجود زنده اى به سوى مرگ مى رود.

     

    آيا نشانه هايى از زندگى گذشتگان كه بر جا مانده شما را از دنيا پرستى باز نمى دارد؟

    و اگر خردمنديد آيا در زندگانى پدرانتان آگاهى و عبرت آموزى نيست؟

    مگر نمى بينيد كه گذشتگان شما باز نمى گردند و فرزندان شما باقى نمى مانند؟

    مگر مردم دنيا را نمى نگريد كه در گذشت شب و روز حالات گوناگونى دارند: يكى مى ميرد و بر او مى گريند، و ديگرى باقى مانده به او تسليت مى گويند، يكى ديگر بر بستر بيمارى افتاده ديگرى به عيادت او مى آيد، و ديگرى در حال جان كندن است، و دنيا طلبى در جستجوى دنياست كه مرگ او را در مى يابد، و غفلت زده اى كه مرگ او را فراموش نكرده است، و آيندگان نيز راه گذشتگان را مى پويند.

     

    بهوش باشيد،

    مرگ را كه نابود كننده لذّت ها و شكننده شهوت ها و قطع كننده آرزوهاست، به هنگام تصميم بر كارهاى زشت، به ياد آوريد.

    و براى انجام واجبات، و شكر در برابر نعمت ها و احسان بى شمار الهى، از خدا يارى خواهيد.

    .

    خطبه99

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ✔مطلب ندارد
     [ 11:14:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ستمگری و فساد بنی امیه ...
    ستمگری و فساد بنی امیه

    خبر از ستمگرى و فساد بنى اميّه


    سوگند به خدا!

    بنى اميّه چنان به ستمگرى و حكومت ادامه دهند كه حرامى باقى نماند جز آن كه حلال شمارند،

    و پيمانى نمى ماند جز آن كه همه را بشكنند،

    و هيچ خيمه و خانه اى وجود ندارد جز آن كه ستمكارى آنان در آنجا راه يابد،

    و ظلم و فسادشان مردم را از خانه ها كوچ دهد.

    تا آن كه در حكومتشان دو دسته بگريند:  دسته اى براى دين خود كه آن را از دست داده اند، و دسته اى براى دنياى خود كه به آن نرسيده اند. و يارى خواستن يكى از ديگرى، چون يارى خواستن برده از ارباب خويش است كه در حضور ارباب اطاعت دارد و در غيبت او بدگويى مى كند.

    در حكومت بنى اميّه هر كس به خدا اميدوارتر باشد بيش از همه رنج و مصيبت بيند.


    پس اگر خداوند عافيت و سلامتى بخشيد، قدر شناس باشيد و اگر به بلا و گرفتارى مبتلا گشتيد شكيبا باشيد كه سرانجام، پيروزى با پرهيزكاران است.

    .

    خطبه 98

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ادامه »

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 10:56:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      علی از زبان علی ...
    علی از زبان علی

    خداشناسی


    اگر خداوند، ستمگر را چند روزى مهلت دهد، از باز پرسى و عذاب او غفلت نمى كند

    و او بر سر راه، در كمين گاه ستمگران است

    و گلوى آنها را در دست گرفته تا از فرو رفتن آب دريغ دارد.

     

    علی از زبان علی


    آگاه باشيد! به خدايى كه جانم در دست اوست، شاميان بر شما پيروز خواهند شد،

    نه از آن رو كه از شما به حق سزاوارترند؛ بلكه در راه باطلى كه زمامدارشان مى رود شتابان فرمان بردارند.

    و شما در گرفتن حق من سستى مى ورزيد.

    هر آينه، ملّت هاى جهان صبح مى كنند در حالى كه از ستم زمامدارانشان در ترس و وحشتند. من صبح مى كنم در حالى كه از ستمگرى پيروان خود وحشت دارم.

    شما را براى جهاد با دشمن بر انگيختم، امّا كوچ نكرديد،

    حق را به گوش شما خواندم ولى نشنيديد،

    و در آشكار و نهان شما را دعوت كردم، اجابت نكرديد،

    پند و اندرزتان دادم، قبول نكرديد.

    آيا حاضران غائب مى باشيد و يا بردگانى در شكل مالكان؟
    فرمان خدا را بر شما مى خوانم از آن فرار مى كنيد،

    و با اندرزهاى رسا و گويا شما را پند مى دهم از آن پراكنده مى شويد،

    شما را به مبارزه با سركشان ترغيب مى كنم، هنوز سخنانم به آخر نرسيده، چون مردم سبا، متفرّق شده، به جلسات خود باز مى گرديد،

    و در لباس پند و اندرز، يكديگر را فريب مى دهيد تا أثر تذكّرات مرا از بين ببريد.

    صبحگاهان كجى هاى شما را راست مى كنم، شامگاهان به حالت اوّل بر مى گرديد،

    چونان كمان سختى كه نه كسى قدرت راست كردن آن را دارد و نه خودش قابليّت راست شدن را دارا است.

    اى مردم كه بدن هاى شما حاضر و عقل هاى شما پنهان و افكار و آراء شما گوناگون است و زمامداران شما دچار مشكلات شمايند.

    رهبر شما از خدا اطاعت مى كند، شما با او مخالفت مى كنيد،

    امّا رهبر شاميان خداى را معصيت مى كند، از او فرمانبردارند.


    به خدا سوگند!

    دوست دارم معاويه شما را با نفرات خود مانند مبادله درهم و دينار با من سودا كند،

    ده نفر از شما را بگيرد و يك نفر از آنها را به من بدهد.

    اى اهل كوفه گرفتار شما شده ام كه سه چيز داريد و دو چيز نداريد: كرهايى با گوش هاى شنوا، گنگ هايى با زبان گويا، كورانى با چشمهاى بينا. نه در روز جنگ از آزادگانيد، و نه به هنگام بلا و سختى برادران يك رنگ مى باشيد. تهى دست مانيد.


    اى مردم!

    شما چونان شتران دور مانده از ساربان مى باشيد، كه اگر از سويى جمع آورى شوند از ديگر سو، پراكنده مى گردند.


    به خدا سوگند!

    مى بينم كه اگر جنگ سخت شود و آتش آن شعله گيرد و گرمى آن سوزان، پسر ابو طالب را رها مى كنيد و مانند جدا شدن زن حامله پس از زايمان از فرزندش، هر يك به سويى مى گريزيد.

    و من در پى آن نشانه ها روانم كه پروردگارم مرا رهنمون شده و آن راه را مى روم كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گشوده،

    و همانا من به راه روشن حق گام به گام ره مى سپارم.

     

    جایگاه اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله:


    مردم به اهل بيت پيامبرتان بنگريد، از آن سو كه گام بر مى دارند برويد،

    قدم جاى قدمشان بگذاريد،

    آنها شما را هرگز از راه هدايت بيرون نمى برند،

    و به پستى و هلاكت باز نمى گردانند.

    اگر سكوت كردند سكوت كنيد،

    و اگر قيام كردند قيام كنيد،

    از آنها پيشى نگيريد كه گمراه مى شويد، و از آنان عقب نمانيد كه نابود مى گرديد.

     

    وصف اصحاب پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:


    من اصحاب محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را ديدم، 

    اما هيچ كدام از شما را همانند آنان نمى نگرم،

    آنها صبح مى كردند در حالى كه موهاى ژوليده و چهره هاى غبار آلوده داشتند،

    شب را تا صبح در حال سجده و قيام به عبادت مى گذراندند،

    و پيشانى و گونه هاى صورت را در پيشگاه خدا بر خاك مى ساييدند،

    با ياد معاد چنان نا آرام بودند گويا بر روى آتش ايستاده اند.

    بر پيشانى آنها از سجده هاى طولانى پينه بسته بود (چون پينه زانوهاى بزها)

    اگر نام خدا برده مى شد چنان مى گريستند كه گريبان هاى آنان تر مى شد.

    و چون درخت در روز تند باد مى لرزيدند، از كيفرى كه از آن بيم داشتند، يا براى پاداشى كه به آن اميدوار بودند.

    .

    خطبه 97

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    ادامه »

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀ضرورت امامت و جایگاه اهل بیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, ویژگی های اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی
    [شنبه 1399-05-04] [ 12:11:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی های پیامبر از منظر حضرت علی ...
    ویژگی های پیامبر از منظر حضرت علی

     خدا شناسی


    سپاس خدا را كه اوّل است، و چيزى پيش از او وجود نداشت،

    و آخر است و پس از او موجودى نخواهد بود،

    چنان آشكار است كه فراتر از او چيزى نيست،

    و چنان مخفى و پنهان است كه مخفى تر از او يافت نمى شود.

     

     ويژگى هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از منظر حضرت علی


    قرارگاه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بهترين قرارگاه و محل پرورش و خاندان او شريف ترين پايگاه است.

    در معدن بزرگوارى و گاهواره سلامت رشد كرد،

    دل هاى نيكوكاران شيفته او گشته، توجّه ديده ها به سوى اوست.

    خدا به بركت وجود او كينه ها را دفن كرد

    و آتش دشمنى ها را خاموش كرد.

    با او ميان دلها الفت و مهربانى ايجاد كرد

    و نزديكانى را از هم دور ساخت.

    انسان هاى خوار و ذليل و محروم در پرتو او عزّت يافتند،

    و عزيزانى خودسر ذليل شدند.

    گفتار او روشنگر واقعيّت ها،

    و سكوت او زبانى گويا بود.

    .

    خطبه96

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    ادامه »

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:52:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ویژگی های دوران جاهلیت ...
    ویژگی های دوران جاهلیت

    دوران جاهليّت و نعمت بعثت


    خدا پيامبر اسلام را به هنگامى مبعوث فرمود كه ؛

    مردم در حيرت و سرگردانى بودند،

    در فتنه ها به سر مى بردند،

    هوى و هوس بر آنها چيره شده،

    و خود بزرگ بينى و تكبّر به لغزش هاى فراوانشان كشانده بود،

    و نادانيهاى جاهليّت پست و خوارشان كرده،

    و در امور زندگى حيران و سرگردان بودند،

    و بلاى جهل و نادانى دامنگيرشان بود.

     

    پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر حضرت علی

     

    پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در نصيحت و خيرخواهى نهايت تلاش را كرد،

    و آنان را به راه راست راهنمايى، و از راه حكمت و موعظه نيكو، مردم را به خدا دعوت فرمود.

    .

    خطبه 95

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀خطبه ها, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀عصر جاهلیت در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
     [ 11:41:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      وصف پیامبر از زبان حضرت علی ...
    وصف پیامبر از زبان حضرت علی

     

     وصف خداى سبحان


    برتر و بزرگ است خدايى كه انديشه ‏هاى ژرف، حقيقت ذات او را نمى‏ توانند درك كنند،

    و گمان زيرك‏ها آن را نمى ‏يابد،

    آغازى است كه نهايتى ندارد تا به آخر رسد،

    و پايانى ندارد تا ايّام او سپرى گردد.

     

     وصف پيامبران آسمانى


    پيامبران را در بهترين جايگاه به وديعت گذارد،

    و در بهترين مكان‏ها استقرارشان داد.

    از صلب كريمانه پدران به رحم پاك مادران منتقل فرمود،

    كه هرگاه يكى از آنان درگذشت، ديگرى براى پيش برد دين خدا به پاخاست.

     

    وصف پيامبر اسلام و اهل بيت عليهم السّلام


    تا اينكه كرامت اعزام نبوّت از طرف خداى سبحان به حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيد.

    نهاد اصلى وجود او را از بهترين معادن استخراج كرد،

    و نهال وجود او را در اصيل‏ترين و عزيزترين سرزمين‏ها كاشت و آبيارى كرد،

    او را از همان درختى كه ديگر پيامبران و امينان خود را از آن آفريد به وجود آورد،

    كه عترت او بهترين عترت‏ها، و خاندانش بهترين خاندانها، و درخت وجودش از بهترين درختان است،

    در حرم أمن خدا روييد،

    و در آغوش خانواده كريمى بزرگ شد،

    شاخه ‏هاى بلند آن سر به آسمان كشيده كه دست كسى به ميوه آن نمى‏ رسيد.


    پس، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيشواى پرهيزگاران،

    و وسيله بينايى هدايت خواهان است،

    چراغى با نور درخشان، و ستاره ‏اى فروزان،

    و شعله‏ اى با برق‏هاى خيره كننده و تابان است،

    راه و رسم او با اعتدال،

    و روش زندگى او صحيح و پايدار،

    و سخنانش روشنگر حقّ و باطل، و حكم او عادلانه است.

    خدا او را زمانى مبعوث فرمود كه با زمان پيامبران گذشته فاصله طولانى داشت

    و مردم از نيكوكارى فاصله گرفته، و امّت‏ها به جهل و نادانى گرفتار شده بودند.

     

    خودسازی


    خدا شما را بيامرزد،

    اعمال نيكو بر أساس نشانه‏ هاى روشن انجام دهيد؛ زيرا كه راه، روشن است،

    و شما را به خانه أمن و أمان دعوت مى ‏كند.

    هم اكنون در دنيايى زندگى مى ‏كنيد كه مى ‏توانيد رضايت خدا را به دست آوريد. با مهلت و آسايش خاطرى كه داريد.

    اكنون نامه عمل سرگشاده،

    و قلم فرشتگان نويسنده در حركت است،

    بدن‏ها سالم و زبان‏ها گوياست،

    توبه مورد قبول و اعمال نيكو را مى ‏پذيرند.

    .

    خطبه 94

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ پیامبر از زبان حضرت علی در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-04-01] [ 12:28:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ماهیت شبهه و خبر از آینده ...
    ماهیت شبهه و خبر از آینده


    (برخى از مورّخان نقل كرده اند كه اين سخنرانى امام عليه السّلام پس از حادثه جنگ نهروان در سال 38 هجرى ايراد شد).

     

    علی از زبان علی (بیان برخی ويژگى هاى علمى و سياسى خودشان)


    پس از حمد و ستايش پروردگار!

    اى مردم من بودم كه چشم فتنه را كندم،

    و جز من هيچ كس جرأت چنين كارى را نداشت،

    آنگاه كه امواج سياهى ها بالا گرفت و به آخرين درجه شدّت خود رسيد.

    پس از من بپرسيد پيش از آن كه مرا نيابيد.


    سوگند به خدايى كه جانم در دست اوست،

    نمى پرسيد از چيزى كه ميان شما تا روز قيامت مى گذرد،

    و نه از گروهى كه صد نفر را هدايت يا گمراه مى سازد، جز آن كه شما را آگاه مى سازم و پاسخ مى دهم.

    و از آن كه مردم را بدان مى خواند و آن كه رهبريشان مى كند

    و آن كه آنان را مى راند،

    و آنجا كه فرود مى آيند

    و آنجا كه بار گشايند

    و آن كه از آنها كشته شود و آن كه بميرد، خبر مى دهم.

    آن روز كه مرا از دست داديد،

    و نگرانى ها و مشكلات بر شما باريدن گرفت،

    و بسيارى از پرسش كنندگان به حيرت فرو رفته مى گويند سر انجام چه خواهد شد؟

    كه گروه بسيارى از پرسش شوندگان از پاسخ دادن فرو مانند.

     

     خبر از فتنه هاى آينده


    اين حوادث هنگامى رخ نشان مى دهد كه جنگ در ميان شما طولانى شود،

    و دنيا چنان بر شما تنگ گردد كه ايّام بلا را طولانى پنداريد،

    تا روزى كه خداوند پرچم فتح و پيروزى را براى باقى مانده نيكان شما به اهتزاز در آورد (زمان ظهور حضرت حجّت عجل اللّه تعالى فرجه الشريف).

     

    برخورد با شبهات و ماهیت آن

     

    فتنه ها آنگاه كه روى آورند با حق شباهت دارند،

    و چون پشت كنند حقيقت چنانكه هست، نشان داده مى شود،

    فتنه ها چون مى آيند شناخته نمى شوند،

    و چون مى گذرند، شناخته مى شوند،

    فتنه ها چون گرد بادها مى چرخند،

    از همه جا عبور مى كنند،

    در بعضى از شهرها حادثه مى آفرينند

    و از برخى شهرها مى گذرند. 

     

     خبر از فتنه هاى بنى اميّه ( معاویه و خاندان او لعنه الله علیهم)


    آگاه باشيد!

    همانا ترسناكترين فتنه ها در نظر من، فتنه بنى اميّه بر شما است،

    فتنه اى كور و ظلمانى كه سلطه اش همه جا را فرا گرفته و بلاى آن دامنگير نيكوكاران است.

    هر كس آن فتنه ها را بشناسد نگرانى و سختى آن دامنگيرش گردد،

    و هر كس كه فتنه ها را نشناسد، حادثه اى براى او رخ نخواهد داد.


    به خدا سوگند!

    بنى اميّه بعد از من براى شما زمامداران بدى خواهند بود،

    آنان چونان شتر سركشى كه دست به زمين كوبد و لگد زند و با دندان گاز گيرد و از دوشيدن شير امتناع ورزد، با شما چنين برخوردارى دارند،

    و از شما كسى باقى نگذارند، جز آن كس كه براى آنها سودمند باشد يا آزارى بدانها نرساند.

    و بلاى فرزندان بنى اميّه، بر شما طولانى خواهد ماند

    چندان كه يارى خواستن شما از ايشان چون يارى خواستن بنده باشد از مولاى خويش يا تسليم شده از پيشواى خود.

    فتنه هاى بنى اميّه پياپى با چهره اى زشت و ترس آور، و ظلمتى با تاريكى عصر جاهليّت، بر شما فرود مى آيد.

    نه نور هدايتى در آن پيدا، و نه پرچم نجاتى در آن روزگاران بچشم مى خورد.


    ما اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آن فتنه ها در امانيم

    و مردم را بدان نمى خوانيم،

    سپس خدا فتنه هاى بنى اميّه را نابود، و از شما جدا خواهد ساخت مانند جدا شدن پوست از گوشت، كه با دست قصّابى انجام پذيرد.

    خدا با دست افرادى، خوارى و ذلّت را به فرزندان اميّه مى چشاند كه به سختى آنها را كنار مى زنند،

    و جام تلخ بلا و ناراحتى و مصيبت را در كامشان مى ريزند،

    و جز شمشير چيزى به آنها نمى دهند،

    و جز لباس ترس بر آنها نپوشانند.

    در آن هنگام، قريش دوست دارد آنچه در دنياست بدهد تا يك بار مرا بنگرد،

    گر چه لحظه كوتاهى (به اندازه كشتن شترى) باشد،

    تا با اصرار چيزى را بپذيرم كه امروز پاره اى از آن را مى خواهم نمى دهند.

    .

    خطبه 93

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    ادامه »

    موضوعات: ◀ معاویه(لعنه الله علیه) و ویژگی حکومت ظالمانه در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ◀برخورد با شبهات و فتنه ها, ✔مطلب ندارد
     [ 12:11:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تأویل آیات به ولایت امامان معصوم علیهم السلام ...
    تأویل آیات به ولایت امامان معصوم علیهم السلام

    تأویل آیات به ولایت امامان معصوم علیهم السلام

     

    روایت اول)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزوجلّ «الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله» سوره7: 43 ، فرمود: چون روز قیامت شود پیغمبر صلی الله علیه و آله و امیر الومنین و امامان از فرزندان او را بخوانند  و آنها برای (رسیدگی به حساب و شفاعت) مردم منصوب شوند؛ چون شیعیانشان آنها را ببینند، گویند : « الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله» یعنی خدا ما را به ولایت امیر المومنین و امامان از فرزندانشان علیهم السلام رهبری فرمود.

     

    روایت دوم)

    امام صادق علیه السلام راجع به قول خدای تعالی « و نضع الموازین القسط لیوم القیامه» سوره 21 ؛47 ، فرمود: آن ترازوها پیغمبران و اوصیاء ایشان علیهم السلام هستند.

     

    رووایت سوم)

    مفضل بن عمر گوید: از امام صادق علیه السلام راجع به قول خدای تعالی «ائت بقرآن غیر هذا أو بدّله» سوره 10؛ 15 فرمود: می گفتند یا علی را عوض کن.

    شرح: طبق این روایت مقصود مشرکین و منافقین این بود که اگر می خواهی ما به تو ایمان آوریم آیاتی که راجع به فضیلت علی علیه السلام است عوض کن؛ یعنی فضیلت دیگران را به جای او بگذار یا اصلا قرآنی بیاور غیر این قرآن.

     

    روایت سوم)

    ادریس بن عبدالله گوید: از امام صادق علیه السلام تفسیر این آیه را پرسیدم : «ما سلککم فی سقر؟ قالوا لم نک من المصلین» سوره 74؛ 42 فرمود: مقصود این است که پیروی نکردیم از امامانی که خدای تبارک تعالی درباره ایشان فرموده است :«والسابقون السابقون اولئک المقربون» سوره 56/11 مگر نمی بینی که مردم اسبی را که در مسابقه پشت سر سابق است مصلّی نامند؟ همین معنی مقصود است در آنجا که فرماید «ما از مصلین نبودیم» یعنی پیرو پیشروان نبودیم.

    شرح: امام صادق علیه السلام هم در روایت اسب اول را سابق و اسب دوم را مصلی بیان نوده و معنی مقصود را طبق این اصطلاح بیان فرموده است زیرا سابقون در سوره واقعه به ائمه علیهم السلام تفسیر شده است و مصلی هم طبق اصطلاح این مسابقه به معنی پیرو و دنبال و دومین است، پس معنی آیه این است که بهشتیان از دوزخیان پرسند برای چه به دوزخ درآمدید؟

    جواب گویند: برای اینکه از امامان خود پیروی نکردیم و این تأویل بسیار مناسب است با معنی لغوی و اصطلاحی لفظ مصلّی و هم با تفسیری که مفسرین در معنی آیه گفته اند زیرا نماز گزاردن با پیروی از ائمّه به وجود می آید و کامل می شود.

     

    روایت چهارم)

    امام باقر علیه السلام درباره قول خدای عزوجلّ  «و أن لو استقاموا علی الطریقه لأسقیناهم ماء  غدقا» سوره72/16 فرمود: خدا می فرماید: ایمان را در دلشان جایگزین کنیم و طریقه همان ولایت علی بن ابی طالب  و اوصیاء او علیهم السلام است.

     

    روایت پنجم) 

    محمد بن مسلم گوید: از امام صادق علیه السلام راجع به قول خدای عزوجلّ «الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا  » سوره41/30 پرسیدم. امام علیه السلام  فرمود: یعنی آنها که بر ولایت امامان یکی پس از دیگری استقامت کردند. «فرشتگانت بر ایشان نازل شوند که بیم مدارید و غم مخورید و به بهشتی که وعده یافته اید شادمان باشد.»

     

    روایت ششم)

    ابوحمزه گوید: از امام باقر علیه السلام قول خدای تعالی را : «قل انما أعظکم بواحده» سوره34/46 پرسیدم ، فرمود: یعنی تنها شما را به ولایت علی علیه السلام اندرز می دهم، ولایت علی همان یک اندرزی است که خدای تبارک تعالی می فرماید: :«فقط یک اندرز به شما می دهم.»

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزوجل : «ان الذین آمنوا ثم کفروا ثم آمنوا ثم کفروا ثم ازدادوا کفرا لن تقبل توبتهم» سوره 4/ 137

    فرمود: این آیه درباره فلان و فلان و فلان (خلفا سه گانه) نازل شده که در اول امر پیغمبر صلی الله علیه و آله ایمان اوردند و چون ولایت (علی علیه السلام) به آنها عرضه شد انکار کردند همان زمان که پیغمبرصلی الله علیه و آله فرمود: هرکس من مولای او هستم این علی مولای او است سپس به وسیله بیعت کردن با امیر المومنین علیه السلام ایمان اوردند و بعد چون رسول خدا صلی الله علیه و آله درگذشت کافر شدند و بر بیعت خود پایداری نکردند سپس به وسیله بیعت گرفتن برای خود از کسانی که با امیر المومنین علیه السلام بیعت کرده بودند بر کفر خود افزودند پس در ایشان اثری از ایمان باقب نماند.

     

    روایت هفتم)

    امام صادق علیه السلام درباره قول خدای عزوجلّ :«ان الذین ارتدوا علی أدبارهم من بعد ما تبین لهم الهدی» سوره47/25 فرمود: ایشان فلان و فلان و فلان هستند که با ترک گفتن ولایت امیر المومنین علیه السلام از ایمان برگشتند.

    راوی گوید من عرض کردم: خدای تعالی فرماید: «ذلک بانهم قالوا للذین کرهوا ما نزل الله سنطیعکم فی بعض الامر» فرمود: به خدا این آیه درباره آن دو نفر(اولی و دومی) و پیروان ایشان نازل شده است و آن قول خدای عزوجل است که جبرئیل علیه السلام بر محمد صلی الله و آله نازل کرده : «این بدان جهت بود که انها به کسانی که آنچه را خدا نازل کرده (درباره علی علیه السلام) ناپسند دارند گویند در بعضی از امور اطاعت شما خواهیم کرد.»

    سپس امام فرمود: آنها بنی امیه را به پیمان خود دعوت کردند که بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله امر امامت را در خاندان ما نگذارند و از خمس چیزی به ما ندهند و گفتند اگر خمس را به آنها دهیم به چیزی احتیاج نخواهند داشت و از نبودن امر امامت در میان آنها باک ندارند. بنی امیه به انها گفتند : ما شما را در بعضی از آنچه دعوتمان می کنید اطاعت می کنیم و آن موضوع خمس است که به آنها چیزی ندهیم.

    و اینکه خدا فرماید: «کرهوا ما نزل الله» آنچه را خدا نازل کرده ولایت امیر المومنین علیه السلام است که بر خلقش واجب ساخته و ابوعبیده همراه انها و کاتب پیمان نامه ایشان بود. خدا (درباره پیمان سری آنها این آیه) نازل فرمود: «أم أبرموا أمراً فانا مبرمون أام یحسبون انا لا نسمع سرّ هم و نجواهم … » سوره 43/80

    .

    کافی، ج2

    ترجمه مصطفوی

    .

    موضوعات: ◀جلد2, ✔مطلب ندارد, تأویل آیات به ولایت امامان معصوم
    [شنبه 1399-03-31] [ 12:20:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی ام) ...
    تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای سی ام)

     ياري خواستن براي پرداخت وام

     

    خدايا!

    بر محمد و خاندانش درود فرست

    و مرا رهايي بخش از وامي كه چهره‌ام را افسرده و غمگين سازد،

    و انديشه‌ام را بياشوبد،

    و فكرم را پريشان گرداند،

    و روزگاري دراز مرا به كوشش وا دارد.

    پناه مي‌برم به تو از اندوه و انديشه‌ي بدهكاري،

    و دل‌نگران بودن و بي‌خوابي كشيدن براي آن.

     

    پس بر محمد و خاندانش درود فرست

    و مرا از رنجِ وام در پناه آور.

     

    پروردگارا!

    در برابر ذلّتِ وامداري در زندگي و پيامدهاي آن پس از مردن، اميد من به پشتيبانيِ توست.

     

    پس بر محمد و خاندانش درود فرست

    و مرا به مالي سرشار، يا مالي به اندازه و پيوسته، ياري فرما.

     

     

    اسراف و برکت

    خدايا!

    بر محمد و خاندانش درود فرست

    و مرا از اسراف و زياده‌روي به دور دار،

    و با بخشش و ميانه روي راه اعتدال بنماي.

    چنان كن كه در كار خود اندازه نگه دارم

    و به لطف تو مال خود را بيهوده خرج نكنم.

     

    روزی

    روزي‌ام را پيوسته از راه‌هاي حلال بر من روان گردان،

    و انفاق مرا در راه‌كارهاي نيك انداز،

    و مالي را كه براي من خود بزرگ بيني آورد يا به ستم مُنجر شود و يا به سركشي انجامد، از من بستان.

     

    خدايا!

    چنان كن كه همنشيني با فقيران خوشايند من باشد،

    و مرا در هم صحبتي با آنان، سينه‌اي گشاده و خيالي آسوده عنايت كن.

    آنچه از مال و ثروتِ‌اين جهانِ زود گذر را كه از من گرفته‌اي، در گنجينه‌هاي باقيِ خود ذخيره نما،

    و آن بهره‌ي بي‌مقدار دنيوي را كه به من ارزاني داشته‌اي و در اين جهان عطا فرموده‌اي دستاويزي براي رسيدن به رحمتت و پيوستن به مقام قُرب و داخل شدن به بهشت خود قرار ده،

    كه تو احسان بزرگ داري، و تو بخشنده‌ي بزرگواري.

    .

    دعای سی ام

    صحیفه سجادیه

    .

    موسسه موعود

    موضوعات: ◀تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه, ✔مطلب ندارد, شغل مناسب و روزی, اسراف و برکت, دعا برای رفع تنگدستی, یاری خواستن برای پرداخت وام و قرض
    [سه شنبه 1399-03-27] [ 03:15:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای بیست و نهم) ...
    تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای بیست و نهم)

    فلسفه گشایش وتنگی در روزی و دعا برای رفع تنگدستی

     

    خدايا!

    تو مارا به بدگماني در روزي‌هايمان،

    و به آرزوي دراز در مدت عمرمان، آزمودي،

    تا آن جا كه روزي‌هاي تو را از روزي خوارانت طلب كرديم،

    و به سبب آرزوهاي دراز، در عمرِ پيرانِ كهنسال طمع ورزيديم.


    پس بر محمد و خاندانش درود فرست

    و ما را يقيني درست عطا فرما كه با آن از رنج طلب بياساييم،

    و اطميناني خالص به ما ببخش كه دشواريِ كارها را از ما بردارد.

    آن وعده‌اي را كه در وحي بر پيامبرت آشكارا بيان داشته‌اي و در پي آن در كتاب خود بدان سوگند ياد كرده‌اي، سبب قرار ده تا دل مشغولي ما را به رزقي كه خود آن را بر عهده گرفته‌اي، و كاري كه سامان دادن آن را ضمانت كرده‌اي پايان دهد.

    تو خود گفته‌اي و گفته‌ي تو راست‌ترين گفتار است،

    و سوگند خورده‌اي، و سوگند تو راست‌ترين سوگند است،

    كه «روزي‌تان و آنچه به شما وعده داده مي‌شود، در آسمان است.»

    و آن گاه فرموده‌اي: «سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه اين سخن حق است، مثل آن سخن كه مي‌گوييد.»

    .

    دعای بیست ونهم

    صحیفه سجادیه

    .

    موسسه موعود

    موضوعات: ◀تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه, ✔مطلب ندارد, شغل مناسب و روزی, دعا برای رفع تنگدستی, فلسفه گشایش و تنگی در روزی
     [ 03:01:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای بیست و هشتم) ...
    تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای بیست و هشتم)

    علت منع از امید بستن به غیر خدا و مبارزه روانی با دیگران و مبارزه با کمبود اعتماد به نفس


    خدايا!

    من با دل بريدن از همه كس، قلب خود را از ياد غير تو پيراسته‌ام،
    و با تمام وجودم به تو روي آورده‌ام،
    و از آن كس كه خود نيازمند احسانِ توست، رويِ حاجت برگردانده‌ام،
    و از آن كس كه از فضل تو بي‌نياز نيست، خواهش خود را پس گرفته‌ام،
    و دانسته‌ام كه نياز خواهيِ‌ انسانِ نيازمند از نيازمندي ديگر، نشانه‌ي كم خردي و كج انديشي است.


    اي معبود من!

    چه بسيار ديده‌ام مردمي را كه از غير تو عزّت طلبيده‌اند و ذلّت نصيب‌شان شده است؛

    و توانگري را نزد ديگران جسته‌اند و به تنگ دستي رسيده‌اند؛

    و هوسِ سربلندي كرده‌اند و به سر افكندگي دچار آمده‌اند.

    با ديدن اين نمونه‌ها، انسان دور انديش، از اميد بستن به ديگران در امان مي‌ماند،

    و عبرت گرفتن او را توفيق بندگي مي‌دهد،

    و برگزيدن حق او را به راه صواب مي‌كشاند.


    اي سرور و آقاي من!

    تنها تويي كه درگاهت سراي حاجت خواهيِ من است، نه هر كسي كه از او چيزي خواهند؛

    و تنها تويي كه حاجتم را برآورده مي‌سازي، نه هر كسي كه از او خواهشي طلبند.

    پيش از آن كه ديگري را بخوانم، تنها تو را مي‌خوانم و بس؛

    در حالي كه تنها اميدم تويي،

    و در دعاي من، كسي همشأن و همراه تو نيست،

    و نداي من، ديگري را با تو در بر نمي‌گيرد.

     

    صفات خداوند


    اي معبود من!

    تو با وجود صفات گوناگون، يگانه و يكتايي،

    و تنها تو داراي آن نيروي نفوذ ناپذير هستي.

    كمالِ توانايي و نيرومندي براي توست.

    والا خداوند و بلند مرتبه‌اي.

    هر كسي جز تو در زندگي‌اش مستحقّ ترحّم است؛

    در كارِ خود بي‌اختيار، و در هر حالِ خويش بيچاره است؛

    از حالي به حالي دگرگون مي‌شود

    و صفت‌هاي گوناگون مي‌پذيرد.

     تو برتر از آني كه همتا و هم تواني داشته باشي،

    و بزرگ‌تر از آن كه تو را مثل و مانندي باشد،

    پاك و منزّهي و جز تو معبودي نيست.

    .

    دعای بیست و هشتم

    صحیفه سجادیه

    .

    موسسه موعود

    موضوعات: ◀تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه, ◀اوصاف خدا, ✔مطلب ندارد, نحوه مقابله روانی با دیگران, علت منع از امید بستن به غیر خدا
     [ 02:51:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علی از زبان علی بعد از مرگ عثمان ...
    علی از زبان علی بعد از مرگ عثمان

    (پس از قتل عثمان آنگاه كه مردم هجوم آوردند تا با امام على عليه السّلام بيعت كنند، در روز جمعه 25 ذى الحجّه سال 35 هجرى در مدينه فرمود).

     

    علی از زبان علی بعد از مرگ عثمان


    مرا واگذاريد و ديگرى را به دست آريد،

    زيرا ما به استقبال حوادث و امورى مى رويم كه رنگارنگ و فتنه آميز است،

    و چهره هاى گوناگون دارد

    و دل ها بر اين بيعت ثابت و عقل ها بر اين پيمان استوار نمى ماند،

    چهره افق حقيقت را (در دوران خلافت سه خليفه) ابرهاى تيره فساد گرفته، و راه مستقيم حق ناشناخته ماند.


    آگاه باشيد!

    اگر دعوت شما را بپذيرم، بر أساس آنچه كه مى دانم با شما رفتار مى كنم

    و به گفتار اين و آن، و سر زنش سرزنش كنندگان گوش فرا نمى دهم.

    اگر مرا رها كنيد چون يكى از شما هستم كه شايد شنواتر، و مطيع تر از شما نسبت به رييس حكومت باشم،

    در حالى كه من وزير و مشاورتان باشم بهتر است كه امير و رهبر شما گردم.

    .

    خطبه92

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀عثمان در نهج البلاغه, ◀علی از زبان علی در کلام نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-03-25] [ 11:34:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مراحل خلقت جهان و اوصاف فرشتگان ...
    مراحل خلقت جهان و اوصاف فرشتگان

     

     خدا شناسى


    ستايش خدايى را سزاست كه نبخشيدن بر مال او نيفزايد،

    و بخشش او را فقير نسازد،

    زيرا هر بخشنده اى جز او، اموالش كاهش يابد،

    و جز او هر كس از بخشش دست كشد مورد نكوهش قرار گيرد.

    اوست بخشنده انواع نعمت ها و بهره هاى فزاينده

    و تقسيم كننده روزى پديده ها،

    مخلوقات همه جيره خوار سفره اويند،

    كه روزى همه را تضمين، و اندازه اش را تعيين فرمود.

    به مشتاقان خويش و خواستاران آنچه در نزد اوست راه روشن را نشان داد،

    سخاوت او را در آنجا كه از او بخواهند، با آنجا كه از او درخواست نكنند، بيشتر نيست.


    خدا اوّلى است كه آغاز ندارد، تا پيش از او چيزى بوده باشد،

    و آخرى است كه پايان ندارد تا چيزى پس از او وجود داشته باشد.

    مردمك چشم ها را از مشاهده خود باز داشته است.

    زمان بر او نمى گذرد تا دچار دگرگونى گردد،

    و در مكانى قرار ندارد تا پندار جابجايى نسبت به او روا باشد.

    اگر آنچه از درون معادن كوه ها بيرون مى آيد،

    و يا آنچه از لبان پر از خنده صدف هاى دريا خارج مى شود، از نقره هاى خالص، و طلاهاى ناب، درهاى غلطان، و مرجان هاى دست چين، همه را ببخشد، در سخاوت او كمتر اثرى نخواهد گذاشت،

    و گستردگى نعمت هايش را پايان نخواهد داد،

    در پيش او آنقدر از نعمت ها وجود دارد كه هر چه انسان ها درخواست كنند تمامى نپذيرد،

    چون او بخشنده اى است كه درخواست نيازمندان چشمه جود او را نمى خشكاند،

    و اصرار و درخواست هاى پياپى او را به بخل ورزيدن نمى كشاند.

     

     صفات خدا در قرآن


    اى پرسش كننده، درست بنگر!

    آنچه را كه قرآن از صفات خدا بيان مى دارد، به آن اعتماد كن،

    و از نور هدايتش بهره گير،

     

    شیطان

    و آنچه را كه شيطان تو را به دانستن آن وامى دارد، و كتاب خدا آن را بر تو واجب نكرده، و در سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امامان هدايتگر عليه السّلام نيامده، رها كن و علم آن را به خدا واگذار، كه اين نهايت حقّ پروردگار بر تو است.

     

    ویژگی علمای ربّانی


    بدان!

    آنها كه در علم دين استوارند، خدا آنها را از فرو رفتن در آنچه كه بر آنها پوشيده است و تفسير آن را نمى دانند، و از فرو رفتن در اسرار نهان بى نياز ساخته است،

    و آنان را از اين رو كه به عجز و ناتوانى خود در برابر غيب و آنچه كه تفسير آن را نمى دانند اعتراف مى كنند، ستايش فرمود،

    و ترك ژرف نگرى آنان در آنچه كه خدا بر آنان واجب نساخته را راسخ بودن در علم شناسانده است.

    پس به همين مقدار بسنده كن و خدا را با ميزان عقل خود ارزيابى مكن، تا از تباه شدگان نباشى.

     

    خداشناسی 


    اوست خداى توانايى كه اگر وهم و خيال انسانها بخواهد براى درك اندازه قدرتش تلاش كند،

    و افكار بلند و دور از وسوسه هاى دانشمندان، بخواهد ژرفاى غيب ملكوتش را در نوردد،

    و قلب هاى سراسر عشق مشتاقان، براى درك كيفيّت صفات او كوشش نمايد،

    و عقل ها با تلاش وصف ناپذير از راه هاى بسيار ظريف و باريك بخواهند ذات او را درك كنند،

    دست قدرت بر سينه همه نواخته، بازگرداند،

    در حالى كه در تاريكى هاى غيب براى رهايى خود به خداى سبحان پناه مى برند

    و با نا اميدى و اعتراف به عجز از معرفت ذات خدا، باز مى گردند،

    كه با فكر و عقل نارساى بشرى نمى توان او را درك كرد، و اندازه جلال و عزّت او در قلب انديشمندان راه نمى يابد.

     

    مراحل خلقت 

     

    خدايى كه پديده ها را از هيچ آفريد،

    نمونه اى در آفرينش نداشت تا از آن استفاده كند،

    و يا نقشه اى از آفريننده اى پيش از خود، كه از آن در آفريدن موجودات بهره گيرد،

    و نمونه هاى فراوان از ملكوت قدرت خويش، و شگفتى هاى آثار رحمت خود، كه همه با زبان گويا به وجود پروردگار گواهى مى دهند را به ما نشان داده كه بى اختيار ما را به شناخت پروردگار مى خوانند.

    در آنچه آفريده آثار صنعت و نشانه هاى حكمت او پديدار است،

    كه هر يك از پديده ها حجّت و برهانى بر وجود او مى باشند،

    گرچه برخى مخلوقات، به ظاهر ساكت اند، ولى بر تدبير خداوندى گويا، و نشانه هاى روشنى بر قدرت و حكمت اويند.

     

     

    خداشناسی

    خداوندا !گواهى مى دهم،

    آن كس كه تو را به اعضاى گوناگون پديده ها و مفاصل به هم پيوسته كه به فرمان حكيمانه تو در لابلاى عضلات پديد آمده، تشبيه مى كند؛

    هرگز در ژرفاى ضمير خود تو را نشناخته،

    و قلب او با يقين انس نگرفته است،

    و نمى داند كه هرگز براى تو همانندى نيست.
    و گويا بيزارى پيروان گمراه از رهبران فاسد خود را نشنيده اند كه مى گويند: «به خدا سوگند ما در گمراهى آشكار بوديم كه شما را با خداى جهانيان مساوى پنداشتيم».

    دروغ گفتند مشركان كه تو را با بت هاى خود همانند پنداشتند،

    و با وهم و خيال خود گفتند پيكرى چون بتهاى ما دارد،

    و با پندار نادرست تو را تجزيه كرده، و با اعضاى گوناگون مخلوقات تشبيه كردند.

     

    خدايا!

    گواهى مى دهم آنان كه تو را با چيزى از آفريده هاى تو مساوى شمارند از تو روى بر تافته اند

    و آن كه از تو روى گردان شود بر اساس آيات محكم قرآن، و گواهى براهين روشن تو، كافر است.

    تو همان خداى نامحدودى هستى كه در انديشه ها نگنجى تا چگونگى ذات تو را درك كنند،

    و در خيال و وهم نيايى تا تو را محدود و داراى حالات گوناگون پندارند.

     

    خداشناسی در آفرينش موجودات گوناگون


    آنچه را آفريد با اندازه گيرى دقيقى استوار كرد،

    و با لطف و مهربانى نظمشان داد،

    و به خوبى تدبير كرد.

    هر پديده را براى همان جهت كه آفريده شد به حركت در آورد،

    چنانكه نه از حد و مرز خويش تجاوز نمايد

    و نه در رسيدن به مراحل رشد خود كوتاهى كند،

    و اين حركت حساب شده را بدون دشوارى به سامان رساند تا بر اساس اراده او زندگى كند.

    پس چگونه ممكن است سرپيچى كند در حالى كه همه موجودات از اراده خدا سرچشمه مى گيرند،

    خدايى كه پديد آورنده موجودات گوناگون است، بدون احتياج به انديشه و فكرى كه به آن روى آورد، يا غريزه اى كه در درون پنهان داشته باشد، و بدون تجربه از حوادث گذشته، و بدون شريكى كه در ايجاد امور شگفت انگيز ياريش كند،

    موجودات را آفريد، پس آفرينش كامل گشت

    و به عبادت و اطاعت او پرداختند،

    دعوت او را پذيرفتند

    و در برابر فرمان الهى سستى و درنگ نكردند

    و در اجراى فرمان الهى توقف نپذيرفتند.

    پس كجى هاى هر چيزى را راست، و مرزهاى هر يك را روشن ساخت،

    و با قدرت خداوندى بين اشياء متضاد هماهنگى ايجاد كرد،

    و وسايل ارتباط آنان را فراهم ساخت،

    و موجودات را از نظر حدود، اندازه، و غرائز، و شكل ها، و قالب ها، و هيأتهاى گوناگون، تقسيم و استوار فرمود،

    و با حكمت و تدبير خويش هر يكى را به سرشتى كه خود خواست در آورد.

     

    مراحل خلقت ( چگونگى آفرينش آسمان ها)


    فضاى باز و پستى و بلندى و فاصله هاى وسيع آسمان ها را بدون اينكه بر چيزى تكيه كند، نظام بخشيد

    و شكاف هاى آن را به هم آورد،

    و هر يك را با آنچه كه تناسب داشت و جفت بود پيوند داد،

    و دشوارى فرود آمدن و برخاستن را بر فرشتگانى كه فرمان او را به خلق رسانند يا اعمال بندگان را بالا برند آسان كرد.

    در حالى كه آسمان را به صورت دود و بخار بود به آن فرمان داد

     پس رابطه هاى آن را بر قرار ساخت،

    سپس آنها را از هم جدا كرد و بين آنها فاصله انداخت،

    و بر هر راهى و شكافى از آسمان، نگهبانى از شهاب هاى روشن گماشت،

    و با دست قدرت آنها را از حركت ناموزون در فضا نگهداشت،

    و دستور فرمود تا برابر فرمانش تسليم باشند.

    و آفتاب را نشانه روشنى بخش روز، و ماه را، با نورى كم رنگ براى تاريكى شب ها قرار داد،

    و آن دو را در مسير حركت خويش به حركت در آورد،

    و حركت آن دو را دقيق اندازه گيرى كرد تا در درجات تعيين شده حركت كنند كه بين شب و روز تفاوت باشد، و قابل تشخيص شود، و با رفت و آمد آن ها شماره سالها، و اندازه گيرى زمان ممكن باشد.

    پس در فضاى هر آسمان فلك آن را آفريد،

    و زينتى از گوهرهاى تابنده و ستارگان درخشنده بياراست،

    و آنان را كه خواستند اسرار آسمان ها را دزدانه دريابند، با شهاب هاى درخشنده سوزان تير باران كرد،

    ستارگان از ثابت و استوار، و گردنده و بى قرار، فرود آينده و بالا رونده، و نگران كننده و شادى آفرين را، تسليم اوامر خود فرمود.

     

     ويژگى هاى فرشتگان


    سپس، خداوند سبحان براى سكونت بخشيدن در آسمان ها، و آباد ساختن بالاترين قسمت از ملكوت خويش، فرشتگانى شگفت آفريد،

    و تمام شكاف ها و راه هاى گشاده آسمان ها را با فرشتگان پر كرد،

    و فاصله جوّ آسمان را از آنها گستراند،

    كه هم اكنون صداى تسبيح آنها فضاى آسمان ها را پر كرده:

    در بارگاه قدس، درون پرده هاى حجاب و صحنه هاى مجد و عظمت پروردگار، طنين انداز است.

    در ما وراى آنها زلزله هايى است كه گوش ها را كر مى كند

    و شعاع هاى خيره كننده نور، كه چشم ها را از ديدن باز مى دارد،

    و ناچار خيره بر جاى خويش مى ماند.

    خدا فرشتگان را در صورت هاى مختلف و اندازه هاى گوناگون آفريد،

    و بال و پرهايى براى آنها قرار داد،

    آنها كه همواره در تسبيح جلال و عزّت پروردگار به سر مى برند،

    و چيزى از شگفتى هاى آفرينش پديده ها را به خود نسبت نمى دهند

    و در آنچه از آفرينش پديده ها كه خاص خداست، ادّعايى ندارند: «بلكه بندگانى بزرگوارند، كه در سخن گفتن از او پيشى نمى گيرند و به فرمان الهى عمل مى كنند».

    خدا فرشتگان را امين وحى خود قرار داد،

    و براى رساندن پيمان امر و نهى خود به پيامبران، از آنها استفاده كرد،

    و روانه زمين كرده، آنها را از ترديد شبهات مصونيّت بخشيد،

    که هيچ كدام از فرشتگان از راه رضاى حق منحرف نمى گردند.

    آنها را از يارى خويش بهرمند ساخت،

    و دل هايشان را در پوششى از تواضع و فروتنى و خشوع و آرامش در آورد،

    درهاى آسمان را بر رويشان گشود تا خدا را به بزرگى بستايند، و

    براى آنها نشانه هاى روشن قرار داد تا به توحيد او بال گشايند.
    سنگينى هاى گناهان هرگز آنها را در انجام وظيفه دل سرد نساخت،

    و گذشت شب و روز آنها را به سوى مرگ سوق نداد،

    تيرهاى شك و ترديد خلل در ايمانشان ايجاد نكرد،

    و شك و گمان در پايگاه يقين آنها راه نيافت،

    و آتش كينه در دل هايشان شعله ور نگرديد.

    حيرت و سرگردانى آنها را از ايمانى كه دارند و آنچه از هيبت و جلال خداوندى كه در دل نهادند جدا نساخت و وسوسه ها در آنها راه نيافته، تا شك و ترديد بر آنها تسلط يابد.

     

     اقسام فرشتگان


    گروهى از فرشتگان در آفرينش ابرهاى پر آب، و در آفرينش كوه هاى عظيم و سر بلند، و خلقت ظلمت و تاريكى ها نقش دارند،

    و گروهى ديگر، قدم هايشان تا ژرفاى زمين پايين رفته، و چونان پرچمهاى سفيدى دل فضا را شكافته اند، و در زير آن بادهايى است كه به نرمى حركت كرده و در مرزهاى مشخّصى نگاهش مى دارد.

     

    صفات والاى فرشتگان


    اشتغال به عبادت پروردگار، فرشتگان را از ديگر كارها باز داشته،

    و حقيقت ايمان ميان آنها و معرفت حق، پيوند لازم ايجاد كرد،

    نعمت يقين آنها را شيداى حق گردانيد كه به غير خدا هيچ علاقه اى ندارند.

    شيرينى معرفت خدا را چشيده

    و از جام محبّت پروردگار سيراب شدند،

    ترس و خوف الهى در ژرفاى جان فرشتگان راه يافته،

    و از فراوانى عبادت قامتشان خميده

    و شوق و رغبت فراوان، از زارى و گريه شان نكاسته است.

    مقام والاى فرشتگان، از خشوع و فروتنى آنان كم نكرد،

    و غرور و خود بينى دامنگيرشان نگرديد، تا اعمال نيكوى گذشته را شماره كنند،

    و سهمى از بزرگى و بزرگوارى براى خود تصوّر نمايند.

    گذشت زمان آنان را از انجام وظائف پياپى نرنجانده

    و از شوق و رغبتشان نكاسته تا از پروردگار خويش نا اميد گردند.

    از مناجات هاى طولانى، خسته نشده،

    و اشتغال به غير خدا آنها را تحت تسلط خود در نياورده است،

    و از فرياد استغاثه و زارى آنها فروكش نكرده

    و در مقام عبادت و نيايش دوش به دوش هم همواره ايستاده اند.

    راحت طلبى آنها را به كوتاهى در انجام دستوراتش وادار نساخته،

    و كودنى و غفلت و فراموشى بر تلاش و كوشش و عزم راسخ فرشتگان راه نمى يابد، و

    فريب هاى شهوت، همّت هاى بلندشان را تيرباران نمى كند.

    فرشتگان، ايمان به خداى صاحب عرش را ذخيره روز بى نوايى خود قرار داده

    و آن هنگام كه خلق به غير خدا روى مى آورد آنها تنها متوجّه پروردگار خويشند،

    هيچ گاه عبادت خدا را پايان نمى دهند،

    و شوق و علاقه خود را از انجام اوامر الهى و اطاعت پروردگار سست نمى كنند،

    آنچه آنان را شيفته اطاعت خدا كرده بذر محبّت است كه در دل مى پرورانند،

    و هيچ گاه دل از بيم و اميد او بر نمى دارند.

    عوامل ترس آنها را از مسؤوليت باز نمى دارد تا در انجام وظيفه سستى ورزند،

    طمع ها به آنان شبيخون نزده تا تلاش دنيا را بر كار آخرت مقدّم دارند،

    اعمال گذشته خود را بزرگ نمى شمارند،

    و اگر بزرگ بشمارند اميدوارند، و اميد فراوان نمى گذارد تا از پروردگار ترسى در دل داشته باشند.

     

     پاك بودن فرشتگان از رذايل اخلاقى


    فرشتگان در باره پروردگار خويش به جهت وسوسه هاى شيطانى اختلاف نكرده اند،

    و برخوردهاى بد با هم نداشته و راه جدايى نگيرند.

    كينه ها و حسادت ها در دلشان راه نداشته

    و عوامل شك و ترديد و خواهش هاى نفسانى، آنها را از هم جدا نساخته،

    و افكار گوناگون آنان را به تفرقه نكشانده است.
    فرشتگان بندگان ايمانند،

    و طوق بندگى به گردن افكنده و هيچ گاه با شك و ترديد و سستى، آن را بر زمين نمى گذارند.

    در تمام آسمان ها جاى پوستينى خالى نمى توان يافت مگر آن كه فرشته اى به سجده افتاده، يا در كار و تلاش است.

    اطاعت فراوان آنها بر يقين و معرفتشان نسبت به پروردگار مى افزايد،

    و عزّت خداوند عظمت او را در قلبشان بيشتر مى نمايد.

     

     

    مراحل خلقت ( چگونگى آفرينش زمين)


    زمين را به موج هاى پر خروش، و درياهاى موّاج فرو پوشاند،

    موج هايى كه بالاى آن ها به هم مى خورد و در تلاطمى سخت، هر يك ديگرى را واپس مى زد،

    چونان شتران نر مست، فرياد كنان و كف بر لب، به هر سوى روان بودند.

    پس، قسمت هاى سركش آب از سنگينى زمين فرو نشست

    و هيجان آنها بر اثر تماس با سينه زمين آرام گرفت.

    زيرا زمين با پشت بر آن مى غلطيد

    و آن همه سر و صداى امواج ساكن و آرام شده، چون اسب افسار شده رام گرديد.

    خشكى هاى زمين در دل امواج، گسترد،

    و آب را از كبر و غرور و سركشى و خروش باز داشت،

    و از شدّت حركتش كاسته شد،

    و بعد از آن همه حركت هاى تند ساكت شد،

    و پس از آن همه خروش و سركشى متكبّرانه به جاى خويش ايستاد.

    پس هنگامى كه هيجان آب در اطراف زمين فرو نشست،

    و كوه هاى سخت و مرتفع را بر دوش خود حمل كرد،

    چشمه هاى آب از فراز كوه ها بيرون آورد

    و آب ها را در شكاف بيابان ها و زمين هاى هموار روان كرد،

    و حركت زمين را با صخره هاى عظيم و قلّه كوه هاى بلند نظم داد،

    و زمين به جهت نفوذ كوه ها در سطح آن، فرو رفتن ريشه كوه ها در شكاف هاى آن و سوار شدن بر پشت دشت ها و صحراها، از لرزش و اضطراب باز ايستاد.

    و بين زمين و جو فاصله افكند،

    و وزش بادها را براى ساكنان آن آماده ساخت،

    تمام نيازمنديها و وسائل زندگى را براى اهل زمين استخراج و مهيّا فرمود.

    آنگاه هيچ بلندى از بلندى هاى زمين را كه آب چشمه ها و نهرها به آن راه ندارد وانگذاشت،

    بلكه ابرهايى را آفريد تا قسمت هاى مرده آن احيا شود، و گياهان رنگارنگ برويند.

    قطعات بزرگ و پراكنده ابرها را به هم پيوست تا سخت به حركت در آمدند،

    و با به هم خوردن ابرها، برق ها درخشيدن گرفت،

    و از درخشندگى ابرهاى سفيد كوه پيكر، و متراكم چيزى كاسته نشد.

    ابرها را پى در پى فرستاد تا زمين را احاطه كردند،

    و بادها شير باران را از ابرها دوشيدند،

    و به شدّت به زمين فرو ريختند،

    ابرها پايين آمده سينه بر زمين ساييدند،

    و آنچه بر پشت داشتند فرو ريختند

    كه در بخش هاى بى گياه زمين انواع گياهان روييدن گرفت، و در دامن كوه ها، سبزه ها پديد آمد.

    پس زمين به وسيله باغ هاى زيبا، همگان را به سرور و شادى دعوت كرده،

    با لباس نازك گل برگ ها كه بر خود پوشيد، هر بيننده اى را به شگفتى واداشت.

    و با زينت و زيورى كه از گلو بند گل هاى گوناگون، فخر كنان خود را آراست، هر بيننده اى را به وجد آورد،

    كه فرآورده هاى نباتى را، توشه و غذاى انسان، و روزى حيوانات قرار داد.

    در گوشه و كنار آن درّه هاى عميق آفريد،

    و راه ها و نشانه ها براى آنان كه بخواهند از جادّه هاى وسيع آن عبور كنند، تعيين كرد.

     

    آفرینش حضرت آدم عليه السّلام 


    هنگامى كه خدا زمين را آماده زندگى انسان ساخت و فرمان خود را صادر فرمود، آدم عليه السّلام را از ميان مخلوقاتش برگزيد، و او را نخستين و برترين مخلوق خود در زمين قرار داد.

    ابتدا آدم را در بهشت جاى داده و خوراكى هاى گوارا به او بخشيد

    و از آنچه كه او را منع كرد پرهيز داد

    و آگاهش ساخت كه اقدام بر آن، نافرمانى بوده و مقام و ارزش او را به خطر خواهد افكند.
    امّا آدم عليه السّلام به آنچه نهى شد، اقدام كرد

    و علم خداوند در باره او تحقّق يافت، تا آن كه پس از توبه، او را از بهشت به سوى زمين فرستاد، تا با نسل خود زمين را آباد كند، و بدين وسيله حجت را بر بندگان تمام كرد.

    و پس از وفات آدم عليه السّلام زمين را از حجّت خالى نگذاشت و ميان فرزندان آدم عليه السّلام و خود، پيوند شناسايى برقرار فرمود،

    و قرن به قرن، حجّت ها و دليل ها را بر زبان پيامبران برگزيده آسمانى و حاملان رسالت خويش جارى ساخت،

    تا اينكه سلسله انبياء با پيامبر اسلام، حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به اتمام رسيد و بيان احكام و انذار و بشارت الهى به سر منزل نهايى راه يافت.

     

     روزی انسان


    روزى انسان ها را اندازه گيرى و مقدّر فرمود،

    گاهى كم و زمانى زياد،

    و به تنگى و وسعت به گونه اى عادلانه تقسيم كرد تا هر كس را كه بخواهد با تنگى روزى يا وسعت آن بيازمايد،

    و با شكر و صبر، غنى و فقير را مورد آزمايش قرار دهد.

    پس روزى گسترده را با فقر و بيچارگى در آميخت،

     

    مرگ

    و تندرستى را با حوادث دردناك پيوند داد،

    دوران شادى و سرور را با غصّه و اندوه نزديك ساخت.

    اجل و سر آمد زندگى را مشخّص كرد،

    آن را گاهى طولانى و زمانى كوتاه قرار داد،

    مقدّم يا مؤخّر داشت،

    و براى مرگ، اسباب و وسائلى فراهم ساخت،

    و با مرگ، رشته هاى زندگى را در هم پيچيد

    و پيوندهاى خويشاوندى را از هم گسست تا آزمايش گردند.

     

    وصف صفت علم خداوند


    خداوند از اسرار پنهانى مردم

    و از نجواى آنان كه آهسته سخن مى گويند

    و از آنچه كه در فكرها بواسطه گمان خطور مى كند،

    و تصميم هايى كه به يقين مى پيوندد،

    و از نگاه هاى رمزى چشم كه از لابلاى پلك ها خارج مى گردد، آگاه است.

    خدا از آنچه در مخفى گاه هاى دل ها قرار دارد،

    و از امورى كه پشت پرده غيب پنهان است،

    و آنچه را كه پرده هاى گوش مخفيانه مى شنود،

    و از اندرون لانه هاى تابستانى مورچگان،

    و خانه هاى زمستانى حشرات،

    از آهنگ اندوهبار زنان غم ديده

    و صداى آهسته قدم ها، آگاهى دارد.

    خداى سبحان از جايگاه پرورش ميوه در درون پرده هاى شكوفه ها،

    و از مخفى گاه غارهاى حيوانات وحشى در دل كوه ها،

    و اعماق درّه ها،

    از نهانگاه پشّه ها بين ساقه ها و پوست درختان،

    از محل پيوستگى برگ ها به شاخسارها،

    و از جايگاه نطفه ها در پشت پدران، آگاه است.

    خدا از آنچه پرده ابر را به وجود مى آورد و به هم مى پيوندند،

    و از قطرات بارانى كه از ابرهاى متراكم مى بارند،

    و از آنچه كه گرد بادها از روى زمين برمى دارند،

    و باران ها با سيلاب آن را فرو مى نشانند و نابود مى كنند،

    از ريشه گياهان زمين كه ميان انبوه شن و ماسه پنهان شده است،

    از لانه پرندگانى كه در قلّه بلند كوه ها جاى گرفته،

    و از نغمه هاى مرغان در آشيانه هاى تاريك،

    از لؤلؤهايى كه در دل صدف ها پنهان است،

    و امواج درياهايى كه آنها را در دامن خويش پروراندند آگاهى دارد.

    خدا از آنچه كه تاريكى شب آن را فرا گرفته،

    و يا نور خورشيد بر آن تافته،

    و آنچه تاريكى ها و امواج نور، پياپى آن را در بر مى گيرد،

    از اثر هر قدمى، از احساس هر حركتى، و آهنگ هر سخنى، و جنبش هر لبى، و مكان هر موجود زنده اى، و وزن هر ذرّه اى، و ناله هر صاحب اندوهى اطلاع دارد.

    خدا هر آنچه از ميوه شاخسار درختان و برگ هايى كه روى زمين ريخته

    و از قرارگاه نطفه و بسته شدن خون و جنين كه به شكل پاره اى گوشت است،

    و پرورش دهنده انسان و نطفه آگاهى دارد.

    و براى اين همه آگاهى، هيچ گونه زحمت و دشوارى براى او وجود ندارد

    و براى نگهدارى اين همه از مخلوقات رنگارنگ كه پديد آورده دچار نگرانى نمى شود،

    و در تدبير امور مخلوقات، سستى و ملالى در او راه نمى يابد،

    بلكه علم پروردگار در آنها نفوذ يافته و همه آنها را شماره كرده است،

    و عدالتش همه را در بر گرفته

    و با كوتاهى كردن مخلوقات در ستايش او، باز فضل و كرمش تداوم يافته است.

     

     دعا و نيايش اميرالمؤمنين عليه السّلام


    خدايا!

    تويى سزاوار ستايش هاى نيكو، و بسيار و بى شمار تو را ستودن اگر تو را آرزو كنند پس بهترين آرزويى، و اگر به تو اميد بندند، بهترين اميدى.


    خدايا! درهاى نعمت بر من گشودى كه زبان به مدح غير تو نگشايم.

    و بر اين نعمت ها غير از تو را ستايش نكنم،

    و زبان را در مدح نوميد كنندگان، و آنان كه مورد اعتماد نيستند باز نكنم.


    خداوندا!

    هر ثناگويى از سوى ستايش شده پاداشى دارد،

    به تو اميد بستم كه مرا به سوى ذخائر رحمت و گنج هاى آمرزش آشنا كنى.


    خدايا!

    اين بنده توست كه تو را يگانه مى خواند،

    و توحيد و يگانگى تو را سزاست،

    و جز تو كسى را سزاوار اين ستايش ها نمى داند.


    خدايا!

    مرا به درگاه تو نيازى است كه جز فضل تو جبران نكند،

    و آن نيازمندى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدّل نگرداند،

    پس در اين مقام رضاى خود را به ما عطا فرما،

    و دست نياز ما را از دامن غير خود كوتاه گردان كه «تو بر هر چيزى توانايى».

    .

    خطبه 91

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀رزق و روزی, ◀مرگ در نهج البلاغه, ◀ دعا در نهج البلاغه و دعاهای حضرت علی, ◀شیطان در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ◀آفرینش حضرت آدم در نهج البلاغه, ◀مراحل خلقت در نهج البلاغه, ◀علم و علماء در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد, وصف فرشتگان
     [ 11:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای بیست و هفتم) ...
    تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای بیست و هفتم)

    دعا برای  مرزبانان

     

    خدايا!

    بر محمد و خاندانش درود فرست

    و مرزهاي مسلمانان را به نيروي غالب خويش استوار و ايمن گردان،

    و مرزبانان را به قدرت خود مدد فرما،

    و آنان را از خزانه‌ي بي‌پايان خود عطاياي بسيار ببخش.


    خدايا!

    بر محمد و خاندانش درود فرست

    و بر شمار مرزبانان بيفزا،

    و سلاح‌هايشان را برنده و كاري ساز،

    و از همه طرف پاسشان بدار،

    و پيرامون‌شان را از نفوذ دشمن حفظ فرما.

    پيوند آنان را محكم ساز،

    و خود، كارهاشان را به سامان كن،

    و توشه‌ي آنان را پي در پي برسان.

    سنگينيِ وظيفه‌ي مرزباني را تو خود بر ايشان سَبُك گردان.

    آنان را بر دشمنان‌شان پيروزي ده

    و بازويشان را قوي فرماي

    و با شكيبايي مدد نماي

    و چنان كن كه نيرنگ دشمن را نيك بشناسند و پاسخ گويند.


    خدايا!

    بر محمد و خاندانش درود فرست

    و به مرزبانان آنچه را نمي‌شناسند بشناسان،

    و آنچه را نمي‌دانند بياموز،

    و چشم دلشان را بدانچه نمي‌بينند بينا ساز.


    خدايا!

    بر محمد و خاندانش درود فرست.

    و چون با دشمن رو به رو شوند، ياد اين دنياي پر نيرنگِ فريبنده را از خاطر آنان ببَر

    و انديشه‌ي مال فتنه انگيز را از دل‌هايشان بزداي.

    بهشت را پيش چشم ايشان تجسّم بخش

    و آن خانه‌هاي جاويد و جاهاي نيكوي و سيه چشمانِ خوب روي و جوي‌هاي سرشار از نوشيدني‌هاي مختلف و درختان گرانبار از ميوه‌هاي گوناگون كه براي آنان مهيّا كرده‌اي به ايشان بنماي، تا هيچ يك آهنگِ پشت كردن به دشمن نكنند#

    و انديشه‌ي گريختن از هماورد خود را در سر نپرورند.

     

    دعا برای دفع دشمنان


    خدايا!

    بدين وسيله دشمنان‌شان را فراري ده،

    و چنگال قدرت او را از سرشان بردار،

    و ميان دشمنان و سلاح‌هاشان جدايي افكن،

    و بند دل‌هاي آنان را بگسل،

    و آذوقه‌شان را از ايشان دور گردان،

    و در ميانه‌ي راه سرگشته‌شان فرما

    و از جادّه‌ي مقصود گمراه‌شان كن.

    راه كمك را بر آنان ببند

    و شمارشان را اندك ساز

    و قلب‌هاشان را از ترس بياكَن

    و آنان را از دست گشودن [بر جان و مال مسلمانان] بر حذر دار،

    و زبانشان را از گفتن فرو بند،

    و چنان شكستي نصيب‌شان فرما كه دنباله‌هاشان پراكنده شوند

    و آيندگان‌شان عبرت گيرند،

    و چنان خوارشان ساز كه ديگر هيچ لشكري در جنگيدن با مسلمانان طمع نكند.


    خدايا!

    زنان‌شان را نازا كن،

    و آب پشت مردان‌شان را بخشكان،

    و نسل چارپايان سواري و شيرده آنان را برانداز.

    آسمان‌شان را از باريدنِ قطره‌اي باران، و زمين‌شان را از روياندن بوته‌اي گياه باز دار.

     


    خدايا!

    بدين وسيله، بر نيرو و تدبير مسلمانان بيفزاي،

    و شهرهايشان را استواري و دارايي‌شان را فزوني بخش.

    خاطرشان را از دشمن آسوده گردان تا به جاي پيكار با وي، تو را پرستش كنند و با تو خلوت نمايند،

    تا [مردمِ] سراسر زمين جز تو را نپرستند و جز در برابر تو پيشاني بر خاك نسايند.


    خدايا!

    مسلمانانِ هر بخش از سرزمين اسلامي را براي جنگ با مشركاني كه در برابر آنان‌اند برانگيز،

    و ايشان را به صف‌هاي پي در پي فرشتگانت مدد فرماي

    كه دشمنان مشرك را تا آن جا كه خاك زمين به پايان مي‌رسد، با كشتن و اسير كردن فراري دهند،

    يا مشركان اعتراف كنند كه تويي آن خدايي كه جز تو معبودي نيست، يكتايي و انباز نداري.


    خدايا!

    همه‌ي دشمنان خود را در هر گوشه و كنار كه هستند، چنين سرانجامي ده: از هند و روم و تركستان و خزر و حبشه و نوبه و زنگبار و سرزمين سقالبه و ديالمه گرفته تا ديگر امت‌هاي مشرك كه نام و نشان‌شان بر ما پوشيده است، حال آن كه تو خود يكايك ايشان را مي‌شناسي و با قدرت خود بر آنان احاطه داري.


    خدايا!

    مشركان را به خودشان مشغول دار تا به مرزهاي سرزمين‌هاي اسلامي دست طمع نگشايند.

    از شمار ايشان بكاه تا از شمار مسلمانان نكاهند،

    و جمع‌شان را پراكنده ساز تا بر ضدّ مسلمانان متّحد نشوند.


    خدايا!

    دل‌هاي مشركان را از آرامش، و بدن‌هاشان را از نيرو تهي گردان.

    و تدبير و چاره‌سازي را از يادشان ببر.

    آنان را هنگام نبرد با مردان مسلمان به ضعف و سستي دچار كن،

    و از در افتادن با دليرانِ لشكر اسلام بترسان.

    سپاهي از فرشتگان را با عذاب خود بر ايشان بفرست، آن گونه كه در جنگ بدر فرستادي، تا ريشه‌ي زندگي‌شان را بركني و برتري و قدرت‌شان را از ميان ببري و جمع‌شان را پراكنده سازي.


    خدايا!

    آب‌هايشان را به وبا و خوراك‌هايشان را به دردهاي بيالاي،

    و شهرهايشان را در زمين فرو بَر،

    و بر سرزمين‌شان بلاهاي پي در پي ببار،

    و آن را به قحطي و خشكسالي گرفتار فرماي،

    و خواربار آنان را در بي‌باران‌ترين و دورترين زمين‌ها قرار ده.

    قلعه‌هاي زمين را جان پناه آنان مساز،

    و ايشان را به گرسنگي مدام و بيماري دردناك مبتلا گردان.

     


    خدايا!

    هر جنگجوي اهل آيين تو كه با مشركان در جنگ است ـ و هر مجاهد پيرو سنّت تو كه با ايشان به جهاد برخاسته تا دين تو برتري يابد و حزب تو تواناتر گردد و بهره‌ي تو كامل‌تر شود ـ كارهاي او را آسان كن

    و هر چه خواهد برايش آماده ساز

    و خود پيروزي‌اش را بر عهده گير.

    او را ياراني شايسته بخش

    و پشتش را محكم گردان

    و درآمد زندگي‌اش را فراوان كن

    و از نشاط و سرزندگي برخوردارش فرما.

    سوز اشتياق او به خاكِ وطن را در دلش فرو بنشان

    و او را از اندوه تنهايي بِرهان

    و انديشه‌ي زن و فرزند را از خاطرش بزداي.


    راهش نماي كه آهنگ كار نيك كند،

    و خود، تن درستي‌اش را بر عهده گير،

    و همواره سلامتش بدار،

    و ترس را از دلش بيرون كن،

    و به او دليري بخش

    و سرسختي عطا فرما.

    او را به ياري خود قوي گردان،

    و شيوه‌هاي جهاد و سنت‌هاي خود را به او بياموزان،

    و در قضاوت راه صواب را پيش پايش بگذار،

    و او را از رياكاري بركنار دار،

    و از هوسِ نام و آوازه‌جويي خالص گردان،

    و انديشه و يادكرد و جنبش و آرامش وي را در راه خود و براي خود قرار ده.

    هرگاه با دشمن تو و دشمن خود رو در رو شود، آنان را در چشم او اندك بنماي

    و شكوهشان را در دل او خُرد و ناچيز بدار.

    او را بر آن چيره گردان

    و آنان را بر او چيره مگردان.

    اگر نيك بختي را پايان زندگي‌اش قرار داده‌اي

    و خواسته‌اي كه شهادت سرانجام او باشد،

    پس شهادتش را به وقتي انداز كه دشمنانت را نابود ساخته يا به اسارتي سخت درآورده و مرزهاي سرزمين‌هاي اسلامي آرامش يافته است و دشمنانِ تو پشت داده و گريخته‌اند.

     

    مسلمانانی که پاداش جهادگر دارند


    خدايا!

    هر مسلماني را كه در نبودن جنگجو يا مرزباني، در سراي او كارهاي زندگي‌اش را سامان مي‌بخشد

    و بازماندگان او را سرپرستي مي‌كند،

    يا او را با بخشي از دارايي خود ياري مي‌دهد،

    يا به ساز و برگ جنگي مدد مي‌رساند،

    يا او را بر جهاد بر مي‌انگيزد،

    يا به دعاي خيرش بدرقه مي‌كند،

    و يا در نبودن او حرمتش را نگه مي‌دارد،

    به او پاداشي هم اندازه‌ي پاداش آن جنگجو و مرزبان عطا فرما،

    و كار او را در همين دنيا جزايي ده كه با آن سود كاري را كه از اين پيش كرده است، و شادماني نيكوكاري خود را، به زودي به چنگ آورد،

    و چون مدت عمرش به پايان رسد، آن بخششي كه براي او پيوسته گردانده‌اي و احساني كه آماده ساخته‌اي، نصيبش گردد.

     


    خدايا!

    هر مسلماني كه دل نگران كارِ اسلام است

    و گرد آمدن مشركان بر ضدّ مسلمانان او را اندوهگين مي‌سازد،

    و چون خواهش جنگ در دلش پديد آيد يا عزمِ جهاد كند، ضعف و سستي زمينگيرش سازد،

    يا تنگ دستي او را به درنگ وادارد،

    يا رويداد ديگري عزم او را واپس انداز،

    و يا چيزي ميان او و تصميمش ديوار شود،

    نام او را در زمره‌ي عابدان بنگار و او را پاداش مجاهدان ببخش و در زمره‌ي شهيدان و نيكان درآور.

     


    خدايا!

    بر محمد، بنده و فرستاده‌ات، و بر خاندانِ محمد درود فرست؛

    درودي برتر از همه‌ي درودها و بالاتر از همه‌ي سلام‌ها؛

    درودي كه زمانش به پايان نرسد

    و رشته‌ي شمارِ آن از هم نگسلد؛

    درودي همچون كامل‌ترين درودها كه از اين پيش، بر يكي ديگر از دوستانت فرستاده‌اي،

    كه تو خداي نعمت بخش و ستوده‌اي،

    آن نخست آفريدگار و باز آفريننده‌ي هستي‌ها،

    و هر چه خواهي همان كني.

    .

    دعای بیست و هفتم

    صحیفه سجادیه

    .

    موسسه موعود

    موضوعات: ✔مطلب ندارد, دعا برای مرزبانان, دعا برای دفع دشمنان, مسلمانانی که پاداش جهادگر دارند
    [سه شنبه 1399-03-20] [ 11:10:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای بیست و ششم) ...
    تقسیم بندی موضوعی صحیفه سجادیه (دعای بیست و ششم)

    نحوه برخورد با همسایگان و دوستان

     

    خدايا!

    بر محمد و خاندانش درود فرست

    و مرا به نيكوترين شيوه ياري فرما، تا حقگزار همسايگان و دوستان خود باشم كه به حقّ ما آشنايند و با دشمنان ما در ستيز.

    و توفيقشان ده كه سنّت و آيين تو را برپا دارند

    و رفتارهاي نيكو را كه تو فرموده‌اي، فرا گيرند

    ناتوانانِ خود را مدد رسانند

    و نيازشان را برآورده سازند؛

    از بيماران خود عيادت كنند؛

    راهجويانشان را هدايت نمايند؛

    مشورت كنندگان را اندرز دهند؛

    به پيشواز مسافران خويش روند؛

    رازهايشان را پنهان كنند؛

    كاستي‌هايشان را بپوشانند؛

    ستم ديدگان خود را ياري رسانند؛

    آنان را در زندگي خود شريك كنند؛

    دارايي و بخشش‌هاي خود را از ديگران دريغ نورزند؛

    و آنچه را بايسته است، به ايشان ببخشند، پيش از آن كه نياز خواهند.

     

    خدايا!

    مرا بر آن دار كه رفتار همسايگان و دوستانِ بدكردار خود را به نيكي پاسخ دهم

    و از ستمگرشان درگذرم، بي‌آن كه به ايشان ستم نمايم،

    و درباره‌ي همه‌شان گمانِ نيك بَرَم

    و جملگي آنان را با مهرباني و نيك مدد رسانم.

    به خاطر پاك دامني ديده از نارواي آنان بربندم،

    و از سَرِ فروتني، با ايشان به نرمي رفتار كنم،

    و دلسوز بلا ديدگانشان باشم.

    در نبودشان مهر آنان را در قلبم نگه دارم

    و از سرِ خيرخواهي بقاي نعمت را براي آنان دوست بدارم.

    هر چه را براي خويشان خود مي‌خواهم، براي آنان نيز بخواهم،

    و هر حقي را كه براي نزديكانِ خود نگه مي‌دارم، براي آنان هم نگه دارم.

     

    خدايا!

    بر محمد و خاندانش درود فرست

    و چنان كن كه آنچه من براي ايشان خواسته‌ام، آنان نيز همانند آن را براي من خواستار شوند.

    از نيكوترين بهره‌ها كه نزد ايشان است، مرا ارزاني كن،

    و بينش آنان را فزوني ده تا حقّ مرا به نيكي بگزارند

    و فضل مرا پيش‌تر بشاسند، تا ايشان به وسيله‌ي من به نيك بختي رسند و من به وسيله‌ي ايشان.

    دعايم را به اجابت رسان. اي پروردگار هستي‌ها.

    .

    دعای بیست و ششم

    صحیفه سجادیه

    .

    موسسه موعود

    موضوعات: ✔مطلب ندارد
     [ 08:36:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      وصف اوصاف خدا ...
    وصف اوصاف خدا

     

     خداشناسى


    سپاس خداوندى را، كه بى آن كه ديده شود شناخته شده،

    و بى آنكه انديشه اى به كار گيرد آفريننده است.

    خدايى كه هميشه بوده و تا ابد خواهد بود،

    آنجا كه نه از آسمان داراى برج هاى زيبا خبرى بود،

    و نه از پرده هاى فرو افتاده اثرى به چشم مى خورد،

    نه شبى تاريك و نه دريايى آرام،

    نه كوهى با راه هاى گشوده،

    نه درّه اى پر پيچ و خم، نه زمين گسترده، و نه آفريده هاى پراكنده وجود داشت.

    خدا پديد آورنده پديده ها و وارث همگان است،

    خداى آنان و روزى دهنده ايشان است،

    آفتاب و ماه به رضايت او مى گردند

    كه هر تازه اى را كهنه، و هر دورى را نزديك مى گردانند.

    خدا، روزى مخلوقات را تقسيم كرد،

    و كردار و رفتارشان را بر شمرد،

    از نفس ها كه مى زنند، و نگاه هاى دزديده كه دارند،

    و رازهايى كه در سينه ها پنهان كردند.

    و جايگاه پديده ها را در شكم مادران و پشت پدران تا روز تولد

    و سر آمد زندگى و مرگ، همه را مى داند.

    اوست خدايى كه با همه وسعتى كه رحمتش دارد، كيفرش بر دشمنان سخت است

    و با سختگيرى كه دارد، رحمتش همه دوستان را فرا گرفته است.

    هر كس كه با او به مبارزه بر خيزد بر او غلبه مى كند،

    و هر كس دشمنى ورزد هلاكش مى سازد،

    هر كس با او كينه و دشمنى ورزد تيره روزش كند،

    و بر دشمنانش پيروز است.

    هر كس به او توكّل نمايد او را كفايت كند،

    و هر كس از او بخواهد، مى پردازد،

    و هر كس براى خدا به محتاجان قرض دهد وامش را بپردازد،

    و هر كه او را سپاس گويد، پاداش نيكو دهد.

     

    خودسازی و رعایت تقوا


    بندگان خدا!

    خود را بسنجيد قبل از آن كه مورد سنجش قرار گيريد،

    پيش از آن كه حسابتان را برسند حساب خود را برسيد،

    و پيش از آن كه راه گلو گرفته شود نفس راحت بكشيد،

    و پيش از آن كه با زور شما را به اطاعت وادارند، فرمانبردار باشيد.

    بدانيد همانا آن كس كه خود را يارى نكند

    و پند دهنده و هشدار دهنده خويش نباشد،

    ديگرى هشدار دهنده و پند دهنده او نخواهد بود.

    .

    خطبه90

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

     

    موضوعات: ◀ خودسازی در نهج البلاغه, ◀ تقوا در نهج البلاغه, ◀خداشناسی در نهج البلاغه, ✔مطلب ندارد
    [یکشنبه 1399-03-18] [ 04:00:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دوران جاهلیت از زبان حضرت علی (علیه السلام) ...
    دوران جاهلیت از زبان حضرت علی (علیه السلام)

    دوران جاهلیت از زبان حضرت علی (علیه السلام)

     

    خدا پيامبر اسلام را هنگامى مبعوث فرمود كه از زمان بعثت پيامبران پيشين مدّت ها گذشته،

    و ملّت ها در خواب عميقى فرو خفته بودند.

    فتنه و فساد جهان را فرا گرفته

    و اعمال زشت رواج يافته بود.

    آتش جنگ همه جا زبانه مى كشيد

    و دنيا، بى نور و پر از مكر و فريب گشته بود.

    برگ هاى درخت زندگى به زردى گراييده و از ميوه آن خبرى نبود،

    آب حيات فروخشكيده و نشانه هاى هدايت كهنه و ويران شده بود.

    پرچم هاى هلاكت و گمراهى آشكار و دنيا با قيافه زشتى به مردم مى نگريست،

    و با چهره اى عبوس و غم آلود با اهل دنيا روبرو مى گشت.

    ميوه درخت دنيا در جاهليّت فتنه، و خوراكش مردار بود،

    در درونش وحشت و اضطراب، و بر بيرون شمشيرهاى ستم حكومت داشت.

     

    وصف مسلمانان در جامعه اسلامی

     

    اى بندگان خدا!

    عبرت گيريد، و همواره به ياد زندگانى پدران و برادران خود در جاهليّت باشيد،

    كه از اين جهان رفتند و در گرو اعمال خود بوده، برابر آن محاسبه مى گردند.


    به جان خودم سوگند!

    پيمانى براى زندگى و مرگ و نجات از مجازات الهى بين شما و آنها بسته نشده است،

    و هنوز روزگار زيادى نگذشته، و از آن روزگارانى كه در پشت پدران خود بوديد زياد دور نيست.


    به خدا سوگند!

    پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چيزى به آنها گوشزد نكرد جز آن كه من همان را به شما مى گويم،

    شنوايى امروز شما از شنوايى آنها كمتر نيست،

    همان چشم ها و قلب هايى كه به پدرانتان دادند به شما نيز بخشيدند.


    به خدا سوگند!

    شما پس از آنها مطلبى را نديده ايد كه آنها نمى شناختند،

    و شما به چيزى اختصاص داده نشديد كه آنها محروم باشند،

    راستى حوادثى به شما روى آورده مانند شترى كه مهار كردنش مشكل است، و ميان بندش سست و سوارى بر آن دشوار است.

     

    وصف دنیا


    مبادا آنچه كه مردم دنيا را فريفت شما را بفريبد كه دنيا [دامى است مانند] سايه اى گسترده و كوتاه،

    [كه] تا سر انجامى روشن و معيّن [يعنى مرگ آدميان را رها نمى كند.]

    .

    خطبه 89

    نهج البلاغه

    .

    موسسه اهل البیت

    موضوعات: ◀ وصف دنیا و آخرت در نهج البلاغه, ◀عصر جاهلیت در نهج البلاغه, اقسام مسلمانان در جامعه اسلامی, ✔مطلب ندارد
     [ 03:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت